آداب تعليم و تعلم در اسلام

آداب تعليم و تعلم در اسلام 0%

آداب تعليم و تعلم در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب تعليم و تعلم در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: دكتر سيد محمد باقر حجتى
گروه: مشاهدات: 48465
دانلود: 9520

توضیحات:

آداب تعليم و تعلم در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 387 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48465 / دانلود: 9520
اندازه اندازه اندازه
آداب تعليم و تعلم در اسلام

آداب تعليم و تعلم در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

11- اغتنام فرصت دوران نشاط و جوانى و لزوم والائى همت

شاگرد بايد در جد و جهد و كوشش و پويائى از علم ، بيش از حد معمول اهتمام ورزيده ، و بى اندازه دامن همت به كمر زند. و در بهره مند شدن از ميراث انبياءعليهم‌السلام به مقدار كم و ناچيز، قناعت و بسنده نكند. وقت فراغ و آسايش خاطر و حالت نشاط و شادابى و آغاز دوره جوانى و برنائى را - قبل از آنكه عوامل و عوارض تباه گر و رياست و جاه و مقام بدان هجوم آورد - غنيمت بشمارد؛ زيرا بطالت گرائى و گرفتارى انسان به هر نوعى از رياست و سرپرستى ، كشنده ترين و سخت ترين دردها و مشكل ترين و بدخيم ترين بيماريها براى پيشرفت تحصيلى است

شاگرد بايد از تيررس اين حالت ، سخت بر حذر باشد. اگر كسى خويشتن را از هر لحاظ، كامل تلقى كند و خود را از اساتيد، بى نياز بيند؛ - اگر درست بينديشد - اين حالت غرورآميز، عين نقص بينش علمى و حقيقت جهل و نادانى ، و نمايانگر حماقت و كم خردى ، و نمودار قلت سرمايه علمى و معرفت او است (انسان نبايد خود را در هيچ مرحله اى از مراحل علمى ، متوقف سازد، و در خويشتن ، احساس كمال و بى نيازى كند؛ زيرا مجهولات و نكات نايافته و ناشناخته علمى ، آنقدر فراوان و گسترده است كه عمر نوح ، و بلكه عمر هستى جهان ، براى بازيافتن و كشف آنها نارسا و قاصر است ، تا چه رسد به عمر كوتاه دوران تحصيل كه فقط انسان مى تواند در اين دوره ، قطره اى از درياى ژرفنا و گسترده نقاط مجهول علمى را در اختيار شاگرد قرار داده و يا خود از آن بهره مند گردد.

12- حفظ همبستگى و ادامه استمرار شركت در جلسات درس

بايد شاگرد، ملازمت و همبستگى خويش را با جلسه درس ، و بلكه در صورت امكان با هر نوع جلسات استاد، حفظ كند؛ زيرا در سايه اين همبستگى ، خير و بركت مراتب تحصيل علم و ادب ، رو به فزونى گذاشته و شاگرد بيش از پيش به نكات سودمند و متنوعى دست مى يابد كه شايد ممكن نباشد اين نكات را از لابه لاى كتب و دفاتر علمى بازيافت (دسترسى به اين نكات سودمند به وقت و فرصت فراوانى نياز دارد تا بتوان به برخى از آنها در كتب و نوشته ها آگاهى پيدا كند. ولى استاد در طى جلسات علمى ، بيشترين نكات ارزشمند را بى دريغ و بدون زحمت ؛ در اختيار شاگرد قرار ميدهد)؛ چنانكه اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام در حديثى كه قبلا از آن ياد كرديم به همين نكته اشاره كرده و فرموده است : نبايد (از طولانى شدن همنشينى و مجالست با عالم و دانشمند، خاطرت ملول و آزرده شود؛ زيرا عالم و دانشمند همچون خرما بنى است كه بايد در پاى آن به انتظار بنشينى و چشم به راه آن باشى تا رطب منافع و نكات گوارائى از آن براى تو فروافتد(364) . (و شهد آن ، كامت را شيرين سازد).

شاگرد نبايد همت خود را فقط به شنيدن درس اختصاصى خويش ، محدود سازد؛ زيرا اكتفاء كردن به درس شخصى و اختصاصى ، نشانه كوتاهى همت او است ؛ بلكه بايد براى اشتغال به دروس ديگر همت گمارد؛ چون درس هاى متنوع و متعدد استاد، گنجينه هاى گوناگون و گوهرهاى رنگارنگ و متنوعى است كه بايد شاگرد - در صورتى كه داراى هوش و استعداد و ظرفيت و تحمل كافى باشد - از هر درى كه فراسوى او در برابر اين گنجينه و گوهرها گشوده مى شود، توشه اى برگيرد. و به اصطلاح : (دم را غنيمت شمارد). لذا بايد با شاگردان و دوستان ديگر، در آن دروس مشاركت نموده و چنين فرض كند: هر درسى كه استاد بدان سرگرم مى گردد از آن اوست (و در اعداد و شمار درس اختصاصى او به حساب مى آيد).

اگر دانشجو احساس نمايد كه توانائى لازم براى ضبط و دريافت همه دروس را ندارد، بايد سعى كند به دروسى - كه از لحاظ ارزش و اهميت در درجه نخست قرار دارد - خويشتن را به ترتيب اهميت آنها سرگرم سازد. آرى بايد شاگرد اين آداب را در دروس (مفرقه )(365) و غيررسمى رعايت كند.

اما در مورد درس (تقاسيم )(366) يعنى دروس برنامه اى و رسمى بايد گفت : شاگردى كه قدرت و توانائى ضبط و دريافت مطالب چنين دروسى را دارا نباشد، ورود او در آن دروس ، شايسته نيست

13- رعايت آداب ورود به جلسه درس

آنگاه كه شاگرد وارد جلسه استاد مى گردد. بايد با صدائى رسا - كه به گوش همه حاضران جلسه مى رسد - بر آنها سلام و تحيت گويد. و سلام و درود گرم تر و صميمانه ترى را اختصاصا به استاد، تقديم دارد.

برخى از دانشمندان معتقدند: جلسات درس و حلقات علمى - كه حاضران مى خواهند سرگرم بحث و مذاكره در آن گردند - از جمله موارد و مواضعى است كه نبايد هنگام ورود به آن ، بر حاضران سلام كرد. و گروهى از علماء، اين نظريه را تاءييد و پسند كرده اند. اين نظريه ، نظريه اى در خور حق و صواب و به جا مى باشد؛ زيرا عكس العمل سلام كردن تازه وارد، اين است كه حاضران به درود و تحيت او پاسخ گويند، و اين پاسخ دادن - احيانا آنان را از مسير بحث ، منحرف ساخته و حضور قلب و تمركز فكر آنها را از ميان مى برد، چنانكه غالبا چنين حالتى به حاضران دست مى دهد، به ويژه اگر در اثناء تقرير و توضيح يك مساءله علمى ، يك فرد تازه واردى را با سلام كردن خود، رشته سخن استاد و شاگردان را از هم گسيخته سازد، زيان چنين عملى از زيان موارد و مواضعى كه نبايد در آن موارد به سلام مبادرت نمود، فزونتر مى باشد.

با توجه به اين نكته ، اگر شاگردى بخواهد در اينگونه مواقع حساس ، وارد جلسه درس گردد بايد - در صورت امكان - محلى را در داخل جلسه درس انتخاب كند كه از ديدگاه استاد، مخفى باشد به طوريكه استاد - تا آنگاه كه از تدريس فارغ مى شود - متوجه حضور او نگردد. ورود شاگردان با چنين كيفيتى به جلسه درس ، علاوه بر آنكه با ضوابط ادب و نزاكت تواءم است ، موجب مى گردد حق آن ايفاء شود و نيز حق بحث و تحقيق - از لحاظ مصونيت آن از عوامل مشغول كننده و پريشان ساز - اداء گردد. و در نتيجه جمع ميان اين دو حق امكان پذير خواهد گشت

14- رعايت موازين جلوس در جوار معلم

آيا در چه شرائطى مى توان در جوار استاد و در كنار او قرار گرفت ؟

شاگرد پس از تقديم سلام ؛ نبايد هنگام ورود به جلسه درس از روى سر و گردن حاضران گام بردارد تا خود را به استاد، نزديك سازد و در جوار او قرار گيرد. لذا اگر مقام علمى و مراتب سنى او در حدى نباشد كه بتواند در جوار و كنار استاد بنشيند، (حق ندارد به خاطر تقرب به استاد، از سر و كول ديگران عبور نمايد)؛ بلكه بايد به همان جائى كه رسيد جلوس كند، چنانكه در اين باره حديثى به ما رسيده است(367) .

اگر استاد و يا حاضران مجلس درس ، صريحا او را به طرف صدر مجلس و نشستن در كنار استاد دعوت كنند، و يا آنكه مقام و منزلت او ايجاب كند كه در جوار استاد جلوس نمايد، و يا اينكه بداند كه استاد و يا حاضران ، سخت علاقه مندند و ترجيح مى دهند كه او در كنار استاد قرار گيرد، و يا نشستن او در جوار استاد، مقرون به مصلحت شاگردان ديگر باشد؛ به اين صورت كه مثلا استاد مى خواهد با او به گونه اى مذاكره نمايد كه مذاكره وى براى حاضران ، سودمند افتد، و يا اينكه چنان شاگردى مسن تر از ديگران ، و يا داراى صلاحيت و فضيلت فزونترى است ، (در چنين مواردى ، اين شاگرد مى تواند از ميان جمعيت ، راهى را به سوى استاد بگشايد) و هيچ گونه مانع اخلاقى براى چنين رفتارى وجود ندارد. (و اساسا در اينگونه موارد، شاگردان ديگر موظفند اخلاقا راه گشاى چنين شاگردى به سوى استاد باشند تا در جوار و كنار او قرار گيرد).

15- رعايت حق اولويت ديگران نسبت به محل جلوس

اگر مقام و منزلت و موقعيت شاگرد، ايجاب كند كه در كنار استاد باشد بايد سعى كند خويشتن را به استاد نزديك ساخته و در جوار او قرار گيرد، تا بدون زحمت و مشقت ، سخنان استاد را كاملا درك و استماع نمايد. ولى نبايد آنقدر خود را به استاد نزديك سازد كه عمل او به عنوان سوء ادب و خروج از حدود نزاكت تلقى گردد. و چنانكه قبلا نيز يادآور شديم : لباس و يا عضوى از اندام خود را بر روى لباس و مسند و مخده و سجاده و بساط و فرش مخصوص استاد قرار ندهد.

بايد متذكر شويم كه اگر شاگردى قبل از ديگران ، محلى را براى نشستن در مجلس درس انتخاب كرد، او از ديگران نسبت به آن محل ، احق و اولى است ، و روا نيست كه فرد ديگرى او را از جاى خود بركند و ناآرامش ساخته و محل او را اشغال نمايد؛ اگرچه بر حسب موازين آداب جلوس ، چنين فردى داراى لياقت و شايستگى فزونترى بوده و جلوس او در آن محل سزاوارتر باشد.

يكى از دانشمندان ميگويد: در چنين شرائطى از اين پس ، حق شاگرد نسبت به آن محل و مكان ، پايدار مى ماند، و همانند پيشه ور و دستفروشى كه در بازار و گوشه اى از خيابان ؛ با محل و مكانى ، انس يافت به خاطر جدا شدن و دورى موقت او از آن مكان ، حق اختصاص وى از ميان نمى رود. اگر شاگردى در مجلس ‍ درس استاد، جا و مكانى ويژه براى خود انتخاب كرد و بدان ماءنوس گشت - اگر يكى دو روز نتوانست در درس شركت كند و سپس موفق به حضور و شركت در جلسه درس گردد - حق او نسبت به آن مكان ، محفوظ خواهد ماند. و همين حكم درباره نمازگزار نيز جارى است كه متضمن فائده اى در نماز مى باشد و اين فائده عبارت از ذكر، و امثال آن است

16- رعايت ادب و نزاكت نسبت به حاضران جلسه درس

بايد رفتار شاگرد نسبت به رفقاء و حاضران جلسه درس ؛ تواءم با ادب و نزاكت باشد؛ زيرا در حقيقت ، اظهار ادب نسبت به آنها به منزله ادب نگهداشتن با استاد و احترام و ارج نهادن به جلسه درس او است بنابراين شاگرد، اخلاقا موظف است بزرگسالان و همگنان و رفقاء و دوستانش را در مجلس درس استاد، ارج نهد و حق آنانرا از لحاظ احترام ، اداء نمايد.

17- نبايد محل جلوس ديگران را اشغال كرد

شاگرد نبايد مزاحم هيچ يك از شركت كنندگان جلسه درس گردد، و نيز نبايد متوقع باشد و ترجيح دهد كه كسى از جاى خود برخيزد و آن را به او پيشكش كند. و اگر كسى هم حاضر به اين امر شد، موظف است تسليم تعارف او نشود، و به جاى او در آن مكان ننشيند؛ چون پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم انسان را از چنين عملى ، نهى كرده و فرموده است : نبايد كسى را از جاى خودش بلند كرد تا خود در آنجا بنشيند. و نيز اضافه فرمود: (ولى بهتر است به جاى اين كار، مجلس را براى واردين ، گشاده و گسترده سازيد(368) ) تا (فرد تازه وارد براى جلوس خود جا و مكانى بيابد).

آرى ، اگر نشستن شاگردى در جاى شاگردى ديگر، مقرون به مصلحت و فائده اى براى حاضران جلسه درس باشد، و از شواهد و قرائن نيز چنين برآيد كه اين شاگرد، سخت علاقمند است كه در جاى او جلوس كند، در چنين صورتى اشغال جاى شاگرد ديگر، اخلاقا بلامانع است ، (يعنى مى تواند جاى فرد ديگرى را با رضاى خاطر او اشغال كند).

18- شاگرد بايد در رده حلقه درس قرار گيرد

شاگرد نبايد - بدون نياز و ضرورت - در ميان حلقه درس و يا جلوى شاگرد ديگرى جلوس كند؛ چون از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه آن حضرت ، كسى را كه در ميان حلقه و مجلس درس بنشيند، مطرود از مهر و لطف الهى معرفى فرموده است(369) .

البته اگر - به خاطر تنگى و محدوديت محيط جلسه درس و يا به علت ازدحام و انبوه بودن جمعيت و يا براى شنيدن درس - ناگزير به جلوس در ميان حلقه مجلس درس گردد، نشستن او بدينگونه بلامانع است

19- نبايد هنگام جلوس ، ميان دو فرد ماءنوس ، جدائى انداخت

شاگرد نبايد - به منظور انتخاب جا و مكان نشستن - ميان دو برادر، و يا ميان پدر و پسر، و نيز ميان دو فرد نزديك و خويشاوند، و يا ميان دو يار محب و دوستدار يكديگر - جز با رضاى خاطر و تمايل آنها - جلوس كند؛ چون پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از نشستن ميان دو فرد ماءنوس با يكديگر – به استثناى مواردى كه طرفين اجازه دهند - نهى فرموده است(370) .

20- رعايت آسايش حاضران

حاضران و شركت كنندگان در جلسه درس ، اخلاقا موظفند به محض ورود شخص تازه وارد، بدو تهنيت گفته ، و براى نشستن او، مجلس را آماده ساخته و براى او جائى باز كنند و به خاطر او، مجلس را گشاده و محياى جلوس وى سازند و در خور شاءن و مقامش - آنگونه كه به امثال و اقران او احترام مى گذارند - شخصيت او را ارج نهند.

اگر براى جلوس او، جلسه آماده و گشاده گردد تا جائى براى نشستن او فراهم شود، و نيز احساس كند كه خود حاضران در مضيقه قرار گرفته اند، خويشتن را به اصطلاح : جمع و جور كند و خود را نگستراند و بر روى زمين ، پهن نسازد. او نبايد با بر و پهلو و پشت خود به كسى تكيه كند. و نيز نبايد با پس و پيش رفتن ، خود را جابجا كرده ، و خود از ميان جمعيت بيرون افتد. (و بالاخره مزاحم ديگران نگردد و بايد رنج خود را در برابر راحتى ديگران ، با آغوش باز پذيرا باشد).

21- عدم مداخله در درس ديگران

شاگرد نبايد در درس اختصاصى ديگران ، سخنى به ميان آورد، سخنى كه با آن درس ارتباط ندارد، و يا موجب مى گردد كه رشته بحث و گفتگوى شاگردان و استاد را از هم گسيخته سازد. اگر گروهى ، درس خود را آغاز كردند نبايد سخنى را كه مربوط به درس گذشته و يا دروس ديگر است مطرح سازد، سخنى كه مى تواند آن را در فرصتهاى ديگر به ميان آورد. كه بعدا قابل جبران و تدارك مى باشد. البته اگر استاد و شاگردان آن درس ، به او اجازه چنين كارى را بدهند، بازگو كردن مطالبى كه با آن درس بيگانگى دارد، بلامانع خواهد بود.

22- عدم مداخله و مشاركت در سخن ديگران

هيچ شاگردى اخلاقا حق ندارد، ضمن گفتگوى شاگرد ديگر، يعنى شاگردى كه با استاد، سرگرم گفتگو است با او هم صدا و همزبان گردد، و در سخنان آن دو شركت نمايد. بع خصوص او حق ندارد ضمن بحث و مذاكره استاد نيز در ايراد مطلب با او هم آواز شود.

يكى از حكماء مى گويد: (ادب و نزاكت ، ايجاب مى كند كه انسان در سخنان و گفتار استاد و يا هر كسى ديگر، مشاركت و دخالت (نا به جا) نكند؛ اگرچه داراى اطلاع و آگاهى فزونترى نسبت به آن سخنان باشد)(371)

شاعرى(372) نيز در اين باره گويد:

(( و لاتشارك فى الحديث اهله

و ان عرفت فرعه و اصله ))

در گفتار اهل سخن و مذاكره ، دخالت نكن ، اگرچه اصل و فرع و ريشه و شاخه سخن آنان را قبلا شناسائى كرده باشى

لكن اگر خود گوينده (يعنى استاد و يا شاگرد) به اين دخالت ، رضايت دهند، هيچ مانعى براى اين كار، وجود ندارد.

23- ادب نگاه داشتن با استاد و شاگردان

اگر يكى از شاگردان به شاگرد ديگرى اسائه ادب نمود – به جز استاد - هيچ فرد ديگرى حق نهى و تنبيه او را ندارد، مگر آنگاه كه استاد، آن فرد را موظف سازد تا از اسائه ادب چنان شاگردى جلوگيرى كند، و يا آنكه در سر و نهان - از طريق اندرز و نصيحت - مانع اسائه ادب آنها نسبت به يكديگر گردد.

اما اگر يكى از شاگردان و حاضران جلسه ، با خود استاد برخلاف ادب و نزاكت رفتار كند، همه شاگردان موظفند - در حد توانائى خويش - او را توبيخ نموده و طردش سازند و از رفتار او جلوگيرى كنند، و در صدد حمايت و يارى از استاد برآيند ولو آنكه خود استاد از جسارت چنين شاگردى چشم پوشى و گذشت خويش را اظهار نمايد، مع ذلك بايد شاگردان به منظور اداء حق استاد، مانع جسارت شاگرد نسبت به او گردند.

24- رعايت نوبت در درس

آنگاه كه شاگرد مى خواهد درس خود را بر استاد بخواند، بايد نوبت خويش را از لحاظ تقديم و تاءخير، مراعات كند. او نمى تواند بدون اجازه و رضايت ديگران ، نوبت اختصاصى آنها را اشغال نموده و قرائت درس خود را جلو اندازد.

روايت كرده اند كه (يكى از انصار براى طرح پرسشى ، حضور پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد؛ در اين اثناء مردى از قبيله ثقيف وارد شد، (و در حين گفتگوى مردانصارى با آن حضرت ، سخنى به ميان آورد) حضرت به او فرمود: يا اخاثقيف اى برادر،اين مرد انصارى ، پيش از تو، مساءله اى را با من در ميان گذاشت كمى درنگ كن و در جاىخويش بنشين تا قبل از رسيدگى به خواسته تو، به برآوردن حاجت و نياز اين مردانصارى ، آغاز كنيم )(373) .

گفته اند: شاگرد نبايد نوبت خود را در اختيار ديگران قرار دهد؛ زيرا اينگونه ايثار و گذشت از قرب ، و صرف نظر كردن از تقدم نوبت - (كه از رهگذر آن ، فرصت انسان از دست مى رود - نه تنها به عنوان كمال اخلاقى تلقى نمى گردد؛ بلكه به خاطر دورى و ناسازگارى با دانش آموختن )، نقص و كاهش همت انسان را در امر تحصيل نشان مى دهد.

اگر استاد، چنين احساس كند كه چنانچه شاگردى نوبت ديگران را در اختيار گيرد، مقرون به مصلحت است و خود استاد نيز اجازه چنين كارى را صادر كند، بايد شاگرد - در مقام امتثال و اطاعت از امر استاد - درس خويش را در خارج از نوبت بخواند، البته با اين انديشه كه نظر و صواب به ديد استاد، تواءم به مآل انديشى و كمال بوده و هدف صحيحى را در اين كار منظور كرده است

بعضى از دانشمندان معتقدند كه اگر شاگرد، نوبت درس خود را در اختيار شاگرد غريب و ناآشنائى قرار دهد، اين كار او، در خور استحباب و مقرون به رضاى الهى است ؛ چون همه مردم تا حد دوردستى به احترام و ارج نهادن افراد غريب و حفظ حرمت و رعايت حال آن ها موظف هستند. در اين باره ، روايتى نيز از ابن عباس نقل شده است كه همين مطلب را تاءييد مى كند(374)

و بدينسان اگر براى شاگردى - كه درس او در نوبت بعدى قرار دارد - حاجتى ضرورى پيش آيد و شاگردى كه نوبت او مقدم است از اين پيش آمد، آگاه گردد (مستحب است كه نوبت خود را در اختيار چنين شاگردى قرار دهد تا درس خود را در نوبت اول بخواند و بتواند به حوائج ضرورى خويش رسيدگى نمايد).

ملاك نوبت گرفتن عبارت از حضور در جلسه مى باشد، اگر چه پس از حضور، براى كارهاى ضرورى از قبيل قضاء حاجت و يا تجديد وضوء از جلسه خارج شود. البته نوبت او در صورتى محفوظ مى ماند كه بازگشت و عودت او به جلسه درس ، خارج از حد متعارف ، طولانى نگردد. (و الا نوبت و حق اولويت او از ميان مى رود).

اگر دو شاگرد براى دو درس متفاوت ، در يك زمان در جلسه حضور يابند استاد بايد نوبت را براى شروع به درس هر يك از آنها مشخص سازد. بديهى است كه توسل به قرعه و استفاده از آن در صورتى صحيح است كه تعليم علمى كه تدريس مى گردد به حد وجوب و لزوم و ضرورت رسيده باشد. ولى اگر تعليم علم مورد نظر داراى وجوب و ضرورت نباشد، استاد در تعيين نوبت مخير است البته در چنين شرائطى نيز مستحب است كه نخست ، رعايت ترتيب نوبت نموده ، و در صورت تساوى آنها از لحاظ حضورشان در جلسه درس به قرعه متوسل شود.

اگر استاد همه شاگردان را - در صورت تساوى و برابر بودن آنها از لحاظ درك و فهم - در يك درس ، گردهم آورد، چنين كارى نيز جائز و روا مى باشد.

معيد و مدرس مدرسه (كه اولى از ميان جمع شاگردان ، انتخاب مى شود، و استاد را در اعاده و توضيح درس يارى مى دهد) اگر به اقراء درس - آن هم در وقت معينى براى شاگردان مدرسه - موظف گردند، نمى توانند نوبت ديگران را بر نوبت شاگردان مدرسه - بدون اجازه و رضايت آنان - جلو اندازند، اگرچه شاگردان خارج از مدرسه ، قبل از شاگردان مدرسه ، در جلسه درس حضور به هم رسانده باشند. البته در صورتى كه تدريس و تعليم شاگردان خارج مدرسه به حد وجوب نرسيده باشد، و يا آنكه تعليم به همه آنها اعم از اهل مدرسه و جز آنها به سر حد وجوب برسد.

ولى اگر تدريس به شاگردان خارج از مدرسه ، به سر حد وجوب برسد، و معيد و مدرس مدرسه ، در تدريس به اهل مدرسه ، احساس تكليف ضرورى و واجب نكنند، آيا چنين موردى از همان موارد استثنائى است (كه بتوان نوبت تدريس به آنان را بر اهل مدرسه ، مقدم داشت ) و يا بايد به حكم وجوب و تكليف الزامى ، به آنان تدريس كرد و انجام وظيفه اختصاصى آن روز - يعنى تدريس به اهل مدرسه را - رها نموده تا در روز ديگرى انجام گيرد؟ و يا آنكه بايد نوبت اهل مدرسه را بر نوبت شاگردان خارج از مدرسه ، جلو انداخت ؟

هر يك از وجوه فوق ، قابل عمل مى باشد. ولى بهتر آن است كه در آن روز - اختصاصا - به شاگردان خارج از مدرسه ، تدريس كند، و روز ديگرى را براى تدريس به شاگردان مدرسه ، اختصاص دهد.

25- رعايت موازين جلوس در محضر استاد

شاگرد بايد به هنگام درس - به همان كيفيتى كه قبلا به طور مفصل يادآورى كرديم - در برابر استاد، جلوس كند و به همانگونه كه در بخش هاى گذشته متذكر شديم ، بايد طرز نشستن او نمايانگر نزاكت و ادب او در محضر استاد باشد.

وقتى به جلسه درس مى رود، كتاب درسى خود را همراه خود گيرد و شخصا آن را با خود بردارد، (يعنى در اين كار از هيچ كسى كمك نگيرد)، و كتاب را در حال خواندن و قرائت - به صورت باز و گشاده - بر روى زمين قرار ندهد، بلكه آن را به دست گرفته و از روى آن ، درس را قرائت كند.

26- كسب اجازه از محضر استاد و خواندن دعاء به هنگام قرائت درس

شاگرد نبايد - قبل از كسب اجازه از استاد - به قرائت درس آغاز كند. اين نكته را گروهى از دانشمندان يادآور شده اند(375) (كه بايد شاگرد براى قرائت درس ، از استاد كسب اجازه نمايد). و آنگاه كه استاد، اجازه قرائت را به او داد بايد (استعاذه ) كند، (يعنى از شر شيطان به خدا پناه برد و بگويد:

(( اعوذ بالله من الشيطان الرجيم - يا - اعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم - يا - استعيذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم ) ))

سپس نام خداوند متعال را بر زبان جارى سازد (و بگويد:

(( بسم الله الرحمن الرحيم ) ) )

پس از آن ، خداى را سپاس گفته و بر پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خاندانشعليهم‌السلام درود فرستد (مثلا به عنوان نمونه بگويد:

(( الحمدلله رب العالمين ، و صلى الله على محمد و آله الطاهرين ) ))

بعد از آن ، دعاى خود را به استاد و والدين و همه استادان خويش و دانشمندان و خويشتن و ساير مسلمين ، نثار كند. و چنانچه دعاى ويژه اى نيز نثار مؤ لف كتاب درسى خود نمايد، كار خوب و پسنديده اى است

شاگرد بايد بدينسان - به هنگام آغاز نمودن به هر درس و يا تكرار و مطالعه و مقابله آن در حضور استاد يا در غياب او - عمل كند. و آنگاه كه درس را بر استاد قرائت مى كند، اختصاصا استاد را دعاء كند، و چنانكه گفتيم براى مصنف كتاب نيز از خداوند متعال ، طلب رحمت و مغفرت نمايد.

وقتى كه دانشجو و شاگرد، دعاى خود را نثار استاد مى نمايد بايد چنين گويد: (رضي‌الله‌عنه كم : خدا از شما راضى باشد) يا (رضي‌الله‌عنه شيخنا: خدا از استاد ما راضى باشد) و يا بگويد: (رضي‌الله‌عنه امامنا: خداوند از امام و راهبر ما راضى باشد) و امثال اينگونه دعاها كه بايد هدف آنها، عبارت از خود استاد باشد.

آنگاه كه دانشجو از خواندن درس ، فراغت يافت ، بايد براى مرتبه دوم نيز استاد خود را دعاء كند، و استاد نيز به نوبه خود - در هر وقتى كه مشمول دعاى دانشجوى خود قرار گرفت - درباره او دعاء نمايد.

اگر دانشجو در افتتاح درس خود، از خواندن و ياد كردن مضامين غفلت كند، و يا به علت بى اطلاعى و يا نسيان ، آن را ترك نمايد، بايد استاد به او هشدار داده و مضامين فوق و دعاى مذكور را به وى تعليم دهد و آن را به ياد او آورد؛ زيرا افتتاح درس با مضامين مذكور، از مهمترين آداب و آئين هاى دانش آموختن مى باشد. اخبار و احاديث نيز، همه مردم را موظف مى دارد كه در آغاز نمودن به كارهاى مهم ، نام خداى را به زبان آورده و سپاس او را به جاى آرند(376) . درس خواندن نيز از مهمترين و پرارزش ترين كارهاى انسان به شمار مى آيد.

27- اهتمام به مذاكره و تكرار و اعاده سخنان استاد

شاگرد بايد با كسانى كه همدرس او هستند و وى را در درس ، همراهى مى كنند و در مجلس درس ، مراقب نكات سودمند و قواعد و ضوابط و امثال آنها مى باشند (و آنها را به خاطر مى سپارند) بحث و مذاكره نمايد، و سخنان و بيانات استاد را ميان خود، اعاده و تكرار كنند؛ زيرا بحث و مذاكره درس ، متضمن فوائد مهمى است كه از هر جهت بر فوائد و عوائد حفظ كردن آن ، ترجيح دارد؛ (به دليل اينكه ممكن است حفظ كردن درس - احيانا - همراه با لغزش و اشتباه صورت گيرد؛ در حاليكه مذاكره آن ، بهترين راه براى حفظ كردن و نيز جبران اشتباه و لغزش مى باشد).

شاگردان بايد بلافاصله پس از برخاستن از جلسه درس و پيش از تفرق اذهان و تشتت افكار، و از ياد رفتن و پراكندگى پاره اى از مسموعات از ذهنشان ، به مذاكره و مباحثه درس مبادرت ورزند و سپس در فرصتهاى مناسب نيز همين مذاكره را با ديگران تكرار كنند.

بنابراين هيچ امرى از لحاظ اهميت به پايه مذاكره و مباحثه نمى رسد، و آن كسى كه طالب علم است براى مذاكره ، احساس حرج و دشوارى نمى نمايد. و يا اگر احساس دشوارى و ناهموارى مى نمايد، نبايد از اداء وظيفه نسبت به آن شانه خالى كند.

اگر دانشجو براى مذاكره و مباحثه درس ، يار و رفيقى براى خود نيافت بايد خود با خويشتن مذاكره كند، و مفاهيم و تعابيرى كه از استاد شنيده است بر ذهن و خاطر خويش عرضه و تكرار نمايد تا به حفظ و پايدارى آن مدد كرده و آنرا بر صحيفه خاطر خود بنگارد؛ زيرا تكرار معنى و مفهوم علمى بر صحيفه دل و پهنه خاطر، همانند تكرار لفظ بر زبان مى باشد.

كمتر اتفاق مى افتد كسى صرفا بر تفكر و تعقل بيانات استاد در جلسه درس ، اكتفاء كند و آن را به دست فراموشى سپرده و از جاى خود برخيزد و جلسه درس را ترك گويد، و به هيچ وجه آن درس را با خود و يا ديگرى تكرار و اعاده ننمايد، ولى در عين حال نسبت به آن درس ، موفق و كامياب گردد، (و اندوخته هاى ذهنى او پايدارى خود را حفظ نمايد).

28- حفظ حرمت استاد به گاه مباحثه و اعاده درس

دانشجويان بايد در خارج محيط جلسه درس ، به مباحثه و مذاكره آن مبادرت ورزند؛ ولى مى توانند پس از انصراف و فراغت استاد از درس ، در خود محيط جلسه درس ، اقدام به مذاكره و مباحثه مى كنند) - مذاكره خود را به گونه اى برگزار نمايند كه سر و صداى آنها به گوش استاد نرسد، زيرا اگر به كيفيتى مباحثه كنند كه سر و صداى آنها به گوش استاد برسد؛ اين عمل به عنوان سوء ادب و جسارت به استاد تلقى خواهد شد. به خصوص اگر چنين شاگردانى ، داراى (معيد) باشند و همين معيد، با صدائى رسا - كه آن را به گوش استاد مى رساند - درس آنها را اعاده كند، و با قبول مسئوليت اعاده درس و سينه راست كردن و صدرنشينى خود، آن هم در محضر استاد، با وى هماوردى نمايد، اين رفتار به عنوان زشت ترين صفات و بيگانه ترين ، عمل نسبت به موازين اخلاق و آداب به شمار مى آيد.

البته مورد استثنائى نيز وجود دارد، و آن هم عبارت از وقتى است كه استاد به خاطر مصلحت انديشى ، به شاگرد عادى و يا به شاگردى - كه داراى سمت (معيد) است - اجازه دهد تا در محضر او به مباحثه و يا اعاده درس ، دست يازد، (مثلا استاد مى خواهد شاگرد را از نظر بيان و كارآئى او در امر تعليم يا به منظورهاى ديگر، بيازمايد تا شايستگى او را براى مقام معلمى و تدريس ، و يا ساير اهداف ديگر احراز نمايد، و يا مراتب علمى او را امتحان كند؛ در چنين شرائطى ، شاگرد مى تواند در حضور استاد، داد سخن داده و به مذاكره و مباحثه و اعاده درس او مبادرت ورزد).

29- رعايت موازين اخلاقى در نحوه مذاكرات علمى

همه دانشجويان اخلاقا موظفند همان آداب و احتراماتى كه قبلا از آن ها نسبت به استاد، سخن رفت و يا آدابى قريب به آنرا نسبت به شاگردان مسن تر از خويشتن و يا با (معيد) خود در مباحثات و مذاكرات علمى مراعات كرده و رفتارى آميخته با ادب و نزاكت را با آنها در پيش گيرند. دانشجويان نبايد با اينگونه افراد - آنگاه كه درباره گفتارشان ، شك و مردد مى گردند - به ستيز برخيزند؛ بلكه بايد با آميزه رفق و مدارا، درباره گفتار آنها بررسى كرده و سرانجام - تا آنجا كه امكانات اجازه مى دهد - به بيان و توضيح حقيقت ، دست يابند.

اگر دانشجويان پس از بررسى مطلب نتوانستند حق مطلب را با قاطعيت دريابند و شبهه و ترديدى در آنها به هم رسد بايد به منظور وصول به هدف ، به خود استاد مراجعه نمايند. و در مراجعه به او نيز، لطف بيان و حسن ادب را فراموش نكنند، و در صدد معرفى موافقان و مخالفان مطلب مورد بحث برنيايند؛ بلكه سعى كنند در ظل اين مراجعه صرفا به درخواست بيان حقيقت و روشن شدن حق - به هر صورت و كيفيت ممكن - قناعت نمايند.

30- وظائف علمى و اخلاقى دانشجويان برجسته

شاگردى كه به نوعى از دانش و كمالات علمى و اخلاقى ، در ميان همگنان ، برخوردار مى باشد بايد دوستان و رفقاى خود را ارشاد نموده و آنان را به گردهم آئى و مذاكرات علمى و فراهم آوردن ذخائر فرهنگى ، ترغيب و تشويق نموده و بذل زحمت و كوشش را بر خود در راه علم ، هموار ساخته ، نكات سودمند و قواعد كلى و مطالب جالب را - از طريق مذاكره و گفتگوئى كه از محبت و دلسوزى مايه مى گيرد - به آنان تذكر دهد.

چنين شاگرد سرشناس (و برخوردار از كمال نسبى در علم )، بايد بداند كه در ظل اين ارشاد و راهنمائى ، به خير و بركت و فزونى سرمايه دانش خويش - در سايه تفضل پروردگار - مدد نموده و خداوند متعال ، نورانيتى در دلش پديد مى آورد تا مطالب علمى در خاطرش استوار و پايدار بماند. علاوه بر اين مزايا، اينگونه شاگرد خوشنام و سرشناس و فاضل ، به خاطر ارشاد ديگران ، اجر و پاداش بزرگ و فراوانى را نصيب خويش ساخته و حسن نظر و التفات و مهر پروردگار را به خود جلب مى كند.

اگر شاگردى كه واجد نوعى از كمالات علمى است از اينگونه ارشادات نسبت به همگنان خود دريغ ورزد از نظر بازده كار، در نقطه مقابل شاگرد سرشناس و دلسوز قرار مى گيرد، يعنى معلومات او پايدارى خود را از دست مى دهد، و اگر هم پايدار بماند، ثمربخش نخواهد بود و خير و بركت و فزايندگى سرمايه هاى علمى ، در اندوخته هاى ذهنى او به وجود نمى آيد؛ اين نكته براى گروه بسيارى از پيشينيان و پسينيان به تجربه رسيده است

شاگردى كه از نظر كمالات علمى ، شهرتى كسب كرده و از دانش فزونترى برخوردار است ، نبايد نسبت به ديگران ، رشك و حسد برده و آنان را تحقير كند. او نبايد بر اقران و همگنان خود مباهات ورزيده ، و به خاطر درك و فهم جالب خويش ، و پيشتازى علمى نسبت به ديگران ، دچار عجب و غرور و خودپسندى گردد؛ چون او نيز رد رده همانان قرار داشته است ؛ ولى خداوند بر وى منت نهاده و او را در ميان همالان و دوستانش ، ممتاز و برجسته ساخته است

بنابراين بايد او سپاسگزار چنين نعمت و منت الهى بوده ، و در سايه استمرار سپاس خويش ، بركات و فزايندگى مايه هاى علمى را از خداوند متعال درخواست كند.

اگر چنين دانشجوى ممتاز و برجسته و فاضل (به جاى تحقير ديگران و مباهات بر اقران و عجب و غرور و خودپسندى )، سپاس نعمت و منت الهى را پيشه خود سازد و در سايه آن ، شايستگى او در مسير تكامل ، قرار گيرد و فضيلت و شرافت اخلاقى او زبانزد ديگران گردد، به مراتب و مراحل علمى والاترى ارتقاء خواهد يافت

خداوند متعال ، ولى توفيق و ضامن كاميابى انسان در مسير فضيلت و عهده دار تكامل او در ارتقاء به والاترين مقام انسانيت و معنويت و مدارج عالى علمى است

باب دوم : آداب فتوى و مفتى و مستفتى

مقدمه :

در اين باب از مطالبى ياد مى كنيم كه داراى ارزش و اهميت زيادى است ؛ زيرا موضوع فتو ا ، باب وسيع و گسترده اى است (كه مطالب فراوانى در زمينه آن وجود دارد). و لذا قبل از ورود در بحث مذكور، مقدمه زير را مى آوريم (تا اهميت مسئله فتوا روشن گردد):

بايد دانست مسئله (افتاء) يعنى صادر كردن حكم و فتوا ، از مسائل بسيار مهم و پرمخاطره و در عين حال داراى پاداش بزرگ و فضيلت فراوان ، و موقعيت شكوهمند و گرانقدرى است ؛ زيرا مفتى و مجتهدى كه حكم و فتوى صادر مى كند، وارث انبياء و پيغمبران است ، و مى خواهد به اداء يك تكليفى كه واجب كفائى است قيام نمايد؛ ولى در معرض خطاء و لغزش ، و مواجه با خطر مى باشد؛ لذا گفته اند:

(( (المفتى موقع نائب من الله تعالى ) ))

كسي كه فتوا و حكم براى مردم صادر مى كند توشيح گرى است كه داراى مقام نيابت الهى مى باشد.

لذا بايد بنگرد كه چه مى گويد، و بايد در گفتار خود عميقا دقت نمايد. درباره فتوا و آداب آن و لزوم درنگ انديشمندانه و احتياط و پرهيز كردن در آن ، آيات و اخبار و آثارى وارد شده است كه بخش هاى جالب و گزيده هائى از آن ها را در زير ياد مى كنيم :