درسنامه علوم قرآنی، سطح یک

درسنامه علوم قرآنی، سطح یک0%

درسنامه علوم قرآنی، سطح یک نویسنده:
گروه: درس ها

درسنامه علوم قرآنی، سطح یک

نویسنده: حسین جوان آراسته
گروه:

مشاهدات: 41731
دانلود: 10073

درسنامه علوم قرآنی، سطح یک
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 41731 / دانلود: 10073
اندازه اندازه اندازه
درسنامه علوم قرآنی، سطح یک

درسنامه علوم قرآنی، سطح یک

نویسنده:
فارسی

با توجّه به تجربه طولانی مؤلّف در تدریس مباحث علوم قرآنی در برخی از مراکز حوزوی، این اثر (در دو سطح) گامی است نو در راه انتقال مفاهیم و داده ‏های علوم قرآنی به قرآن‏ پژوهانی که در این وادی نورانی قدم می ‏گذارند.

پرداختن به‏ موضوعات مهم و اساسی در علوم قرآنی، پرهیز از اطناب و درازگویی، معرفی منابع مهمّ در بخش ‏های گوناگون و مراعات قواعد آموزشی از ویژگی‏ های این کتاب است که می‏ تواند خلأ متن مناسب آموزشی در مراکز حوزوی و دانشگاهی را جبران نماید.

این اثر ارزشمند، یکی از جامع ترین تالیفات فارسی علوم قرآن و سرشار از مطالب سودمند است که از منابع و مآخذ گسترده و قابل اعتماد، سود جسته و به طالبان علوم قرآنی خدمتی در خور قدردانی تقدیم داشته است.

این اثر ارزنده، برای سه واحد درسی یعنی پنجاه ساعت، سامان یافته و دارای فواید فراوان و نظم منطقی و چینش متناسب فصل ها در نه بخش ذیل است:

بخش اول: کلیات (علوم قرآنی و سیر تاریخی نگارش ها، عناوین قرآن، معانی قرآن، وجه تسمیه، علت علمیت قرآن و عربی بودن قرآن).

بخش دوم: تعریف وحی، وحی در قرآن، وحی پیامبران و اقسام آن و چگونگی وحی بی واسطه و با واسطه.

بخش سوم: نزول قرآن و بعثت، نزول دفعی و تدریجی، اسباب نزول، آیه و سوره در قرآن و مکی و مدنی.

بخش چهارم: تدوین قرآن در عصر رسول خدا (ص)، جمع آوری حضرت علی (ع) جمع آوری خلیفه اول، جمع آوری خلیفه سوم، اعراب و اعجام قرآن.

بخش پنجم: پیدایش قرائات، عدم تواتر قرائات، احرف سبعه، قرائات سبعه، ضابطه صحت قرائات.

بخش ششم: تحریف ناپذیری قرآن; آرای دانشمندان، دلایل عدم تحریف.

بخش هفتم: اعجاز، تحدی و ابعاد اعجاز.

بخش هشتم: سیر نگارش های ناسخ و منسوخ، امکان و وقوع نسخ

بخش نهم: محکم و متشابه، حکمت وجود متشابه، نمونه هایی از متشابهات، تاویل

برخی از امتیازات این اثر درسی عبارت است از:

1- در ابتدای هر بخش به اهداف مورد نظر اشاره شده است که ضمن ایجاد انگیزه، نمایی از مباحث را به خوانندگان ارائه می دهد.

2- چکیده مطالب هر فصل، در پایان همان فصل آمده است.

3- در آغاز بخش ها، بعضی از منابع مهم و سودمند به سه منظور کتاب شناسی و مطالعه آزاد و پاسخ یابی قسمت «پژوهش » معرفی شده است این اثر، تعلیقات و بخشی به نام «مطالعه آزاد» دارد.

4- در پایان هر بخش، سؤال هایی در دو قسمت پرسش از متن و پژوهش در باره متن طرح شده است.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

پی نوشت ها

1. حُذَیفة بن یمان: از سابقین در اسلام بود. در زمان رسول خدا، ركابدار حضرتش بود. او را صاحب سرّ رسول خدا گفته اند. در زمان عمر والى مدائن گشت. نهاوند در سال 22 هجرى به دست وى فتح گردید. همان سال با آذربایجان صلح كرد كه چند سال بعد به اجرا درآمد. در زمان عثمان او مأمور آذربایجان بود. پس از عثمان با على بیعت كرد. وقتى مرد او را كنار سلمان فارسى در مدائن به خاك سپردند. (رامیار، تاریخ قرآن، ص 412)

2. صحیح بخارى، كتاب فضائل القرآن، ج 6، ص 581؛ البرهان، ج 1، ص 330؛ الاتقان، ج 1، ص 187؛ المیزان، ج 12، ص 122.

3. در سال سى ام هجرت، عثمان «ولید بن عقبه» را از ولایت كوفه عزل نمود و سعید بن عاص را والى كوفه كرد. (الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 105)

4. الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 111 و 112.

5. البرهان، ج 1، ص 330؛ الاتقان، ج 1، ص 187؛ صحیح بخارى، ج 6، ص 581؛ الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 112.

6. براى آشنایى بیشتر با اعضاى اوّلیه ر. ك: رامیار تاریخ قرآن، ص 417 - 419.

اعضاى اولیه، همگى از وابستگان نزدیك خلیفه سوم بودند:

زید بن ثابت: از انصار و خزرجى بود و تنها كسى بود كه در جمع چهار نفره، قریشى نبود. یازده ساله بود كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به مدینه هجرت نمود و در وابستگى او به دستگاه خلافت و فرمانبرى او از خلیفه حرفى نیست. (او مسؤول همین كار در زمان ابوبكر بود)

در زمان پیامبر، كاتب وحى و در سقیفه بنى ساعده، سخنگوى جوان انصارى به نفع مهاجران بود. در زمان عمر به مسند قضا و فتوا تكیه زد و هر وقت عمر از شهر بیرون مى رفت، به جاى او مى نشست. در زمان عثمان مسؤول بیت المال گردید، تا روز آخر به عثمان وفادار ماند و حتى از بیعت با علىعليه‌السلام سر باز زد.

سعید بن عاص: سال هجرت در مكه به دنیا آمد. پدرش در بدر به دست علىعليه‌السلام كشته شد. یتیم بود و در كفالت عثمان بزرگ شد. عمر روزى به او گفته بود: من پدرت را نكشتم، او به دست على كشته شد. نوجوان زیرك پاسخ داده بود: اگرتو هم كشته بودى تو بر حق بودى و او بر باطل! این بود كه عمر، دختر سفیان بن عویف را به زنى به او داد و بعد هم دختر عبدالرحمن بن حارث را گرفت. در سال سى، عثمان ولایت كوفه را به او داد. (الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 107) سعید در قصرش در سه میلى مدینه در زمان معاویه، درگذشت.

عبدالله بن زبیر: وى نخستین مولود مهاجران، در مدینه بود. بدمنظر و تندخوى بود. خاله اش عایشه او را بسیار دوست مى داشت. روزى به ابن عباس گفت: «چهل سال است كه من كینه شما اهل بیت را كتمان نموده ام». (التمهید، ج 1، ص 281)

عبدالرحمن بن حارث: هم سال سعید بود. پدرش در سال هیجده هجرى در شام درگذشت و عمر مادر او را به زنى گرفت. از هیجده سالگى در خانه عمر بزرگ شد و بدین افتخار مى كرد.

جالب این كه هر سه نفر یاد شده، قرشى و داماد عثمان بودند. عثمان، خلیفه بود كه مریم دختر خود را به عبدالرحمن داد. عثمان «امّ عمرو» را به همسرى سعید درآورد و عبدالله بن زبیر، نیز پس از عثمان بن حارث، شوهر عایشه دختر عثمان شد.

واضح است كه چنین انتخابى موضع گیرى هاى متفاوتى را در برخواهد داشت. در منابع تاریخى ظاهراً با اصل اقدام عثمان و ضرورتِ آن كسى مخالفتى نداشته است، حتى علىعليه‌السلام - چنان كه خواهد آمد- نسبت به كار عثمان نظر مثبتى داشته و آن را تأیید نموده است. اما آن چه باعث گردید برخى چون عبدالله بن مسعود به شدّت درمقابل عثمان موضع بگیرند، نحوه انتخاب اعضاى گروه بود. عبدالله بن مسعود همین امر را به صراحت اعلام نمود و گفت:

«آیا مرا كنار گذارده و در جمع قرآن و گردآورى آن، فراموش مى كنند؛ در حالى كه از زبان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هفتاد سوره را فراگرفتم؛ در زمانى كه زید بن ثابت با كودكان بازى مى كرد؟ » (سیدمحمد باقر حجتى، تاریخ قرآن، ص 446)

این مخالفت بدان جا كشیده شد كه عبدالله بن مسعود زیر بار تسلیم مصحف خود به مأمور عثمان، عبدالله بن عامر نرفت.

«گفته اند: وقتى عثمان سرگرم خطبه و سخنرانى بود، عبدالله بن مسعود به مسجد درآمد. عثمان گفت: اكنون جانورى سیاه بر شما درآید. ابن مسعود در پاسخ، سخنى درشت گفت. عثمان فرمان داد تا پاى عبدالله بن مسعود را كشیدند و دو دنده او شكسته شده عایشه به سخن آمد و بسیار حرف زد». (همان جا)

7. البرهان، ج 1، ص 330؛ الاتقان، ج 1، ص 187؛ صحیح بخارى، ج 6، ص 581؛ الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 112.

8. الاتقان، ج 1، ص 188؛ دكتر رامیار، تاریخ قرآن، ص 420؛ التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 339.

9. در نقلى كه از كتاب الكامل فى التاریخ ابن اثیر كردیم، وى حضور حذیفه در آذربایجان و تماس او باسعیدبن عاص و حوادثى را كه اتفاق افتاده است در حوادث سال سى ام هجرى آورده است. اما محققّان باتوجه به حوادث تاریخى مربوط به فتح آذربایجان و ارمنستان و بررسى روایات مختلف در این زمینه معتقدند كه آغاز این كار را باید اواخر سال 24 و اوایل سال 25 هجرى به حساب آورد و پایان كار بایدقبل از سال سى ام هجرى باشد. (ر. ك: دكتر رامیار، تاریخ قرآن، ص 433 - 435؛ التمهید، ج 1، ص 333 - 335)

10. صحیح بخارى، ج 6، ص 581؛ البرهان، ج 1، ص 330؛ الاتقان، ج 1، ص 187؛ قرآن در اسلام، ص 193.

11. التمهید، ج 1، ص 348.

12. الاتقان، ج 1، ص 187 و 188؛ المیزان، ج 12، ص 122.

13. التمهید، ج 1، ص 346.

14. ر. ك: صحیح بخارى، ج 6، ص 581، ذیل حدیث انس بن مالك.

15. البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 334؛ قرآن در اسلام، ص 193.

16. الاتقان، ج 1، ص 189.

17. موجز علوم القرآن، ص 165؛ المیزان، ج 12، ص 122.

18. براى توضیح بیشتر ر. ك: بخش پنجم همین كتاب.

19. ر. ك: تاریخ قرآن، ص 459 - 464.

20. البرهان، ج 1، ص 356؛ الاتقان، ج 1، ص 197.

21. الاتقان، ج 1، ص 194.

22. المیزان، ج 12، ص 126.

23. علامه، جمع در زمان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را به حساب نیاورده و به همین جهت به هر یك از جمع ابوبكر و عثمان، جمع اول و دوم، اطلاق نموده است.

24. قرآن در اسلام، ص 195 و 196.

25. بحار الانوار، ج 89، ص 42.

26. ر. ك: الاتقان، ج 1، ص 183، 188 و 189؛ البرهان، ج 1 ص 333؛ مناهل العرفان، ج 1 ص 253.

27. همان، ص 164-162؛ زنجانى، تاریخ القرآن، ص 60-53.

28. ر. ك: سیدمحمد باقر حجتى، تاریخ قرآن، ص 212.

29. رسم عثمانى همان طریقه نگارش و كتابت قرآن در زمان عثمان است كه مصاحف چندگانه را با آن نوشتند. این رسم الخط، علاوه بر فقدان علایم مشخّصه، در بسیارى از موارد صورت مكتوب كلمه در آن حاكى از صورت ملفوظ نبود. بعدها مسلمانان همین رسم عثمانى را از آن جهت كه اصحاب پیامبر آن را نوشته اند به عنوان تبرّك و تیمّن حفظ نمودند.

30. شاعر و تابعى مشهور كه بیشتر، از او به عنوان صحابى امام علىعليه‌السلام و واضع علم نحو نام برده مى شود. مشهورترین نام و نسب او ظالم بن عمرو بن سفیان است. به جز ظالم، او را عثمان و عمرو نیز نامیده اند. وى از تیره «بنى كنانه مُضَر» بود. پس از فتوحات اسلام در ناحیه مشرق، مُضَریان، بیشتر در عراق و خاصه در بصره ساكن شدند و این با آن روایت كه گوید ابوالاسود در زمان عمر به بصره كوچید، سازگارى دارد. ابوالاسود تنها در دوران كوتاهى از خلافت امیر المؤمنین علىعليه‌السلام در حوادثى نقش داشته است. پیوند صادقانه او با امیر المؤمنین و نیز شركت در جنگ جمل و چند قطعه شعرى كه در مدح یا مرثیه امام علىعليه‌السلام و امام حسینعليه‌السلام سروده موجب آن شده است كه وى را از شیفتگان علىعليه‌السلام بدانند. نام ابوالاسود با تاریخ پیدایش نحو عربى عجین شده، چنان كه مى توان گفت او شهرت وسیع خود را بیش از هر فضیلت دیگر، به نحوپردازى خود مدیون است. در مورد تاریخ مرگ ابوالاسود، مانند غالب موارد احوال او، منابع یكسان نیستند. بیشتر مآخذ مرگ او را در 69 ق. مى دانند. به زعم برخى دیگر زندگى او تا حكمرانى حجاج و خلافت عمر بن عبدالعزیز ادامه داشته است. (دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 5، ص 179 - 188)

31. ر. ك: رامیار، تاریخ قرآن، ص 534؛ زنجانى، تاریخ القرآن، ص 173-171؛ المحكم فى نقط المصاحف، ص 4-3.

32. ر. ك: سجستانى، كتاب المصاحف، ص 158.

33. المحكم فى نقط المصاحف، ص 26.

34. ر. ك: زنجانى، تاریخ القرآن، ص 174؛ سید محمد باقر حجتى، تاریخ قرآن، ص 473.

35. زنجانى، تاریخ القرآن، ص 175؛ سیدمحمد باقر حجتى، تاریخ قرآن، ص 469؛ رامیار، تاریخ قرآن، ص 535.

36. المحكم فى نقط المصاحف، ص 9.

37. تاریخ القرآن، ص 177.

38. ر. ك: المحكم فى نقط المصاحف، ص 17-10؛ سجستانى، المصاحف، ص 161-158.

39. سیدمحمد باقر حجّتى، تاریخ قرآن، ص 480.