پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام0%

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

نویسنده: سيد محمد نجفى يزدى
گروه:

مشاهدات: 18281
دانلود: 2711

توضیحات:

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 98 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 18281 / دانلود: 2711
اندازه اندازه اندازه
پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

نویسنده:
فارسی

قبر سيدالشهداء زيارتگاه خواهد بود بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در يك پيشگوئى در مورد قبر سيدالشهداء فرمود: گويا مى بينم قصرها و ساختمانهائى كه در اطراف قبر حسين عليه السّلام برافراشته ، و كاروانهائى كه از كوفه به سوى قبر حسين عليه السّلام بيرون مى آيد، روزها و شبها نگذرد تا اينكه از اطراف زمين مردم به سوى آن جناب آمده و اين مطلب ، هنگام انقراض حكومت بنى مروان است(٣٥٦)

وقتى چنين شد مبادا جفا كنيد بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امير المؤمنين عليه السّلام در بيرون كوفه فرمود: پدر و مادرم فداى حسين مقتول باد، به خدا قسم گويا مى بينم انواع وحشيان (بيابان ) را كه گردنهاى خود را بر قبر او دراز كرده بر او از شب تا صبح گريه و نوحه مى كنند!

پس چون زمان به اينجا رسيد مبادا كه بر او جفا كنيد(٣٥٧) (شايد منظور حضرت اين باشد كه وقتى جانوران درنده به مصائب حضرت گريه مى كنند شما از نوحه و عزادارى دريغ مكنيد.)

تو را مى كشند و آسمان و زمين بر تو مى گريند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در مسجد و اصحاب حضرت اطراف او نشسته بودند كه حضرت حسين عليه السّلام وارد شده مقابل ايشان قرار گرفت .

اميرالمؤمنين دست مبارك را بر فرزندش نهاده فرمود: اى پسرك من ، خداوند گروهى را در قرآن سرزنش نموده و فرموده:((فما بكت عليهم السماء و الارض و ما كانو منظرين (٣٥٨) ؛ يعنى : آسمان و زمين بر آنها گريه نكرد و مهلت به آنها داده نشد.))

به خدا سوگند البته البته كه تو را خواهند كشت و آنگاه زمين و آسمان بر تو خواهند گريست(٣٥٩)

پسر پيامبر را مى كشند و تمام اشياء، بر او خواهند گريست بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ميثم تمار مى گفت : به خدا قسم البته البته اين امت پسر پيامبر خود را در روز دهم محرم خواهند كشت و آن روز را روز بركت مى نامند و اين مطلب واقع خواهد شد و در علم خداوند ثبت است .

سپس افزود: بدان كه اين خبر عهدى است كه اميرالمؤمنين به من نموده و خبر داده است كه در قتل او تمام اشياء حتى وحشيهاى بيابان و ماهيان دريا و مرغان آسمان و خورشيد و ماه ستارگان و آسمان و زمين و مؤمنين از جن و انس و تمامى ملائكه آسمانها و زمين و رضوان (كليددار بهشت ) و مالك (نگهبان جهنم ) و حاملان عرش گريه مى كنند، و از آسمان خون و خاكستر ببارد!

سپس افزود: لعنت خداوند بر قاتلين حسين عليه السّلام واجب شده همچنان كه بر مشركين و يهود و مجوس و نصارى واجب شده است .

جبلة (راوى خبر از ميثم ) گويد: گفتم : اى ميثم چگونه مردم آن روز را روز بركت مى دانند؟ ميثم گريست و گفت : مى پنداريد كه توبه حضرت آدم در آن روز قبول شده است با آن كه خداوند توبه او را در ذى الحجه پذيرفت ، و مى پندارند كه توبه داود در آن روز پذيرفته شده با آن كه آن نيز در ذى الحجة بوده است .

مى پندارند يونس در آن روز از شكم ماهى رهائى يافت با آنكه خداوند او را در ذى الحجة نجات داد. مى پندارند كشتى نوح در آن روز بر (كوه ) جودى آرام گرفت در حالى كه استقرار آن در ذى الحجة بوده ، مى پندارند خداوند در آن روز دريا را براى بنى اسرائيل شكافت و حال آنكه آن در ماه ربيع الاول بوده است .

اى جبله بدان كه حسين بن على سرور شهيدان است و براى اصحاب او در قيامت درجه اى (بس عظيم ) است اى جبله وقتى خورشيد را قرمز مانند خون تازه يافتى بدان كه سيدالشهداء كشته شده است .

جبله گويد: روزى از منزل كه بيرون آمدم ديدم خورشيد چون قطعه هاى سرخ گشته است ناله كردم و گريستم و گفتم : به خدا قسم سرور ما حسين بن على كشته شد.(٣٦٠)

اين شخص كشته مى شود و كسى او را يارى نمى كند بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو عبداللّه جدلى گويد: نزد امير المؤمنين على عليه السّلام رفتم ديدم ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام در كنار وى مى باشد حضرت با دست مبارك بر كتف فرزند خود زده فرمود:

اين شخص كشته مى گردد و كسى او را يارى نمى كند، عرض كردم : يا امير المؤمنين به خدا قسم آن زمان بسيار ناهموار و زشت است حضرت فرمود: آنچه گفتم واقع مى شود.(٣٦١)

حسين عليه السّلام الگوى بشريت در همه تاريخ بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام صادق عليه السّلام روايت كند كه حضرت على عليه السّلام به فرزند برومندش حسين عليه السّلام عرض كرد: فدايت گردم ، حال من چگونه است ؟ فرمود: تو مى دانى آنچه را ديگران به آن جاهلند زود باشد كه عالم از دانش خود سود برد.

اى پسرك من بشنو و ببين قبل از آنكه واقع شود قسم به آنكه جانم به دست اوست بنى اميه خون تو را مى ريزند اما نمى توانند تو را از دين منحرف كنند و از ياد پروردگارت به فراموشى اندازند.

امام حسين عليه السّلام پاسخ داد: قسم به آنكه جانم به دست اوست كافى است كه مرا به آنچه خدا فرو فرستاده اقرار كنم ، من سخن پيامبر و پدرم را تصديق مى كنم(٣٦٢)

همتش نازم كه كرد از دين به پا آنسان علم كاسمان افتد گر از پا آن علم برپاستى

دين يزدان سنت احمد طريق مرتضى تا ابد از همت مردانه اش ‍ برپاستى

او چو قلب و عالم امكان چو اعضا لاجرم قلب در انسان همى فرمانده اعضاستى

پا ز مستى بر بساط چرخ مينايى زند هر كه را از عشق آن شد باده در ميناستى

بايدش تا جان و سر بازد به سوداى حسين در حقيقت هر كه را با حق سر سوداستى

عرش باشد صورتى از بارگاه او بلى صورتى در زير دارد آنچه در بالاستى

با ولاى او غم امروز و فردا را مخور زانكه او يار تو هم امروز و هم فرداستى

عقل را گفتم چه مى گويى تو در حق حسين گفت من خود مات و حيرانم خدا داناستى(٣٦٣)

پيشگوئى حضرت امير عليه السّلام در مورد مختار

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: همانگونه كه گروهى از بنى اسرائيل فرمانبردارى كردند و محترم شدند و گروهى ديگر نافرمانى كرده و عذاب شدند، شما نيز چنين خواهد كرد. كسانى كه اين سخن را مى شنيدند گفتند: يا امير المؤمنين نافرمانبردار ما كيست ؟ فرمود: آنانكه دستور دارند ما اهل بيت را احترام كنند و حقوق ما را بزرگ شمارند اما خيانت كرده و نافرمانى نمودند و حق ما را انكار كردند و اولاد پيامبر را خواهند كشت .

گفتند: يا اميرالمؤمنين اين خبر واقع خواهد شد؟ فرمود بله خبر حقى است كه واقع مى شود. و اين دو پسر من و حسن و حسين را به زودى خواهند كشت و زود است كه ستم كنندگان در دنيا به شمشيرهاى برخى از مردم كه خدا براى انتقال از آنها بخاطر نافرمانيشان برگزيده به پليدى رسند همچنانكه بنى اسرائيل رسيدند.

پرسيدند: آن مرد كيست ؟ فرمود كه جوانى است از طايفه ثقيف بنام مختار بن ابى عبيدة .

حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: وقتى حضرت اين سخن را فرمود (مختار هنوز متولد نشده بود) پس از چندى متولد شد، در ادامه حديث آمده است .

آوردن سر عبيداللّه و شمر ملعون نزد حضرت سجاد عليه السّلام بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

از امام سجاد عليه السّلام سؤ ال شد اى فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم على بن ابى طالب قيام مختار را ذكر نمود اما وقت قيام را مشخص ‍ ننمود، حضرت فرمود: مى خواهيد به شما خبر دهم ؟ گفتند: آرى ، فرمود: سه سال بعد از اين گفتار من ، سر عبيدالله بن زياد و شمر را در فلان روز خواهند آورد و ما در مقابل آن دو سر غذا خواهيم خورد.

چون موعد معين فرا رسيد حضرت با اصحاب خود بر سر سفره بودند به آنها فرمود:

اى برادران خود را پاكيزه داريد، شما در حالى غذا مى خوريد كه ستمكاران بنى اميه نابود مى شوند. پرسيدند: در كجا؟ حضرت ضمن معرفى آن جايگاه فرمود: به همين زودى در فلان روز دو سر را خواهند آورد، در روز مقرر حضرت بعد از نماز مى خواست غذا ميل نمايد كه دو سر را آوردند، همين جا كه چشمان مباركش به آن دو سر ملعون افتاد به سجده رفت و گفت : سپاس مخصوص خداوندى است كه مرا زنده داشت تا اين را به من نشان داد، آنگاه به غذا خوردن پرداخت و گاهى به آن دو سر نظر مى نمود.

خدمتكاران با ديدن آن دو سر از پختن حلوا غافل شده بودند، يكى گفت : چرا حلوا آماده نكرده ايد؟ حضرت فرمود:

حلوائى شيرين تر از نگاه به اين دو سر نمى خواهيم سپس امام سجاد از قول اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: و آنچه براى كافرين و فاسقين (از عذاب ) در نزد خداوند است سنگين تر و دائمى تر است(٣٦٤)

فرزندم حسين كشته مى شود ولى تو يارى نمى كنى بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اسماعيل بن زياد گويد: اميرالمؤمنين به براء بن عازب فرمود:

اى براء فرزندم حسين كشته مى شود و تو زنده هستى ولى او را يارى نمى كنى و همينگونه شد كه حضرت فرموده بود، سيدالشهداء و براء حضرت را يارى نكرد و همواره (با حالت تاءسف ) مى گفت : به خدا قسم اميرالمؤمنين راست گفت(٣٦٥)

در خانه تو بز بچه اى است كه فرزند پيامبر را مى كشد بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در خطبه اى به مردم فرمود: از من بپرسيد قبل از آنكه مرا نيابيد، بخدا سوگند در مورد هيچ گروهى كه صد نفر را گمراه يا هدايت كند نمى پرسيد مگر اينكه شما را از منادى آنها و رهبر آنها تا قيامت آگاه مى كنم ، مردى برخاست و (از روى استهزاء) گفت : بگو در سر و ريش من چند تار مو هست ؟

حضرت فرمود: بخدا سوگند دوستم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم مرا از سؤ ال تو آگاه كرد، و همانا بر هر تار از موى سر تو فرشته اى است كه تو را لعنت مى كند و بر هر موى ريش تو شيطانى است كه تو را تحريك مى كند، همانا در خانه تو بز بچه اى است كه فرزند پيامبر را مى كشد و نشانه آن همين است كه به تو گفتم و اگر نه اين بود كه آنچه پرسيدى استدلالش مشكل است (يعنى من جواب تو را مى دانم ولى باور آن بر تو مشكل است زيرا چگونه مى توانى عددى را كه مى گويم تصديق كنى ؟ اگر اين مشكل نبود) من به سؤ ال تو پاسخ مى دادم ولى نشانه (راستگوئى من ) همان خبرى است كه دادم يعنى لعنت فرشتگان و بز بچه ملعون تو.

راوى گويد: پسر اين مرد در اين زمان طفلى بود كه چهار دست و پا مى رفت و در جريان سيدالشهداء عليه السّلام عهده دار قتل حضرت شد و پيشگوئى حضرت به وقوع پيوست(٣٦٦)

و در برخى روايات آن مرد را سعد بن ابى وقاص ، پدر عمر سعد ملعون معرفى كرده اند.(٣٦٧) و برخى او را سنان بن انس نخعى دانسته اند.(٣٦٨)

توصيه حضرت امير عليه السّلام به حضرت ابوالفضل عليه السّلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در شب بيست و يكم رمضان وقتى مولاى متقيان در بستر شهادت افتاده و لحظات آخر عمر حضرت بود، فرزندش عباس را گرفته به سينه چسبانيد و فرمود:

فرزندم : زود باشد كه چشمم به تو در قيامت روشن گردد، فرزندم چون روز عاشورا شد و داخل آب (فرات ) شدى مبادا از آن آب بنوشى ولى برادرت حسين تشنه باشد.(٣٦٩)

اى گريه هر مؤمن و فضيلت گريه بر سيدالشهداء عليه السّلام بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام صادق عليه السّلام فرمود كه اميرالمؤمنين عليه السّلام نگاهى به امام حسين عليه السّلام نموده و فرمود:

اى گريه هر مؤمن ، حسين عليه السّلام عرض كرد: اى پدر مرا مى گوئى ؟ فرمود: بله اى پسرك من(٣٧٠)

و در روايت ديگر فرمود: همانا حسين عليه السّلام كشته مى شود كشته شدنى (مظلومانه ) و من مى شناسم آن خاكى را كه بر آن كشته مى گردد، آن مكان نزديك دو نهر است(٣٧١)

امام سجاد عليه السّلام فرمود: هر مؤمنى كه چشمهايش براى كشته شدن حسين بن على عليه السّلام اشكى بريزد به گونه اى كه بر رخسارش روان شود خداوند به واسطه اين اشك مدتهاى طولانى او را در غرفه هاى بهشت جاى دهد، و هر مؤمنى كه چشمهاى او به خاطر ستمى كه از دشمن ما در دنيا به ما رسيده است گريان شود و اشك او بر گونه اش روان شود، خداوند او را در جايگاه صدق در بهشت جاى دهد، و هر مؤمنى كه به خاطر ما صدمه اى ببيند و چشمهايش اشك آلود شود و اشكش بخاطر تلخى اذيتى كه براى ما متحمل مى شود بر گونه اش روان شود، خداوند صدمات را از او در قيامت برطرف و او را از خشم خود و آتش جهنم در امان خواهد داشت(٣٧٢)

اين مرد قاتل حسين است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عبدالله بن شريك گويد: از اصحاب حضرت على عليه السّلام مى شنيدم كه هرگاه عمر بن سعد از در مسجد داخل مى شد مى گفتند((هذا قاتل الحسين؛ اين مرد قاتل حسين است .))و اين مطلب سالها قبل از كشته شدن حضرت بود.(٣٧٣)

پيروزى سيدالشهداء در صفين و گريه حضرت امير عليه السّلام بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عبدالله بن قيس گويد: در جنگ صفين با اميرالمؤمنين عليه السّلام بودم كه ابو ايوب اعور (از سران سپاه معاويه و دشمنان حضرت على عليه السّلام كه حضرت در قنوت نماز او را نفرين مى كرد) آب را تسخير كرد و لشكر حضرت را از آب منع نمود.

سپاهيان حضرت از تشنگى شكايت كردند، اميرالمؤمنين عده اى را فرستاد تا آب را آزاد كنند اما نتوانستند، حضرت ناراحت شد.

ابا عبدالله الحسين عرض كرد: پدر اجازه مى دهيد من بروم و آب را آزاد كنم ، حضرت فرمود: برو پسرم ، امام حسين عليه السّلام بر آن سپاه حمله برد و آب را آزاد كرد، و پيروزمندانه نزد پدر آمد و خبر پيروزى را آورد.

(اما مردم ديدند كه ) حضرت گريه كرد، گفتند: يا اميرالمؤمنين چه چيزى شما را مى گرياند؟ با اينكه اين پيروزى از بركت حسين عليه السّلام است ؟

حضرت فرمود: به ياد آوردم كه او كشته مى شود در سرزمين كربلا با حال تشنگى ، اسب او همهمه كنان مى گريزد و مى گويد:((الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها؛ يعنى : امان ، امان ، از ظلم امتى كه پسر دختر پيامبرشان را مى كشند.)) (٣٧٤)

امام زمان (عج ) لحظات آخر زندگى سيدالشهداء را شرح مى دهد بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مؤ لف گويد: حضرت امير عليه السّلام به لحظات جانسوز ساعت آخر عمر سيدالشهداء آنگاه كه از زين در اثر نيزه دشمن بر زمين افتاد اشاره نموده است .

و در زيارت ناحيه كه منسوب به امام زمان (عج ) است مى خوانيم :

((و اسرع فرسك شاردا الى خيامك قاصدا مهمما باكيا فلما راءين النساء جوادك مخزيا و نظرن سرجك عليه ملويا برزن من الخدور ناشرات الشعور على الخدود لاطمات الوجوه سافرات و العويل داعيات و بعد العز مذللات و الى مصرعك مبادرات و الشمر جالس على صدرك ، مولغ سيفه على نحرك قابض على شيبتك بيده ذابح لك بمنهده قد سكنت حواسك و خفيت انفاسك و رفع على القناة راءسك (٣٧٥) ؛ يعنى : اسب تو شتابان آمد به آهنگ سراپرده هاى تو شيهه زنان و گريان و چون زنان آن اسب را زبون ديدند و زين را بر آن واژگون ، از پرده بيرون آمدند، موى بر روى ريخته و پريشان كرده و سيلى بر رخسار زنان و رويها گشوده شيون كنان پس از عزت خوارگشته سوى قتلگاه تو شتابان ، شمر بر سينه تو نشسته و شمشير بر گلوى تو نهاده محاسن تو را به دست گرفته و با تيغ هندى ...، (تو را ذبح مى كند) حواس تو خاموش و دم فروبسته و سر مطهر تو را بالاى نيزه زدند.))(٣٧٦)

تو گوئى همى بينم اولاد خويش بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در ديوان اشعارى كه منسوب به حضرت امير عليه السّلام است ، خطاب به فرزند گرامى خويش امام حسين عليه السّلام مى فرمايد:

حسين اذا كنت فى بلدة غريبا فعا شر بآدابها

يعنى : اى حسين وقتى در شهرى سفر كردى به آداب آنجا عمل كن .

تا آنكه در ادامه مى فرمايد:

كانى بنفسى و اعقابها و بالكربلاء و محرابها

فتخضب منا اللحى بالدما خضاب العروس باثوابها

يعنى : گويا خودم و نسل خودم و كربلا و محراب آن را مى بينم كه محاسنها با خون رنگين شود همچون رنگ (سرخ ) لبا عروس(٣٧٧)

حج را ناتمام گذارده او را مى كشند بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام به مسيب بن نجية فرمود: نزد شما خواهد آمد سوارى كه با او حيله شده پر شتاب بدون آنكه حج را به پايان برد مى آيد و او را خواهند كشت ، مقصود حضرت امام حسين عليه السّلام بود.(٣٧٨)

همانگونه نيز شد و حضرتش - به ظاهر - بر اثر دعوت دهها هزار نفر از مردم كوفه راه عراق را در پيش گرفت ، و روز ترويه (هشتم ذى حجة ) احساس نمود كه بنى اميه مى خواهند حرمت خانه خدا را شكسته به او حمله ور شوند، به همين جهت حج را ناتمام گذارد و با خاندان خود از مكه بطرف كوفه حركت نمود.

فرزند پيامبر نزد شما آيد و او را خواهيد كشت بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام خطاب به مردم كوفه فرمود: چگونه ايد زمانى كه فرزند پيامبر شما نزد شما آيد و شما بطرف او هجوم برده او را بكشيد؟ مردم كوفه گفتند: به خدا پناه مى بريم ، اگرخداوند آن روز را بما نشان دهد قطعا كارى مى كنيم كه معذور باشيم (يعنى حتما حضرت را يارى مى كنيم ) حضرت فرمود:

هم اوردوه فى الغرور غروا ارادوا نجاة لا نجاة و لاعذرا(٣٧٩)

يعنى : آنها او را به فريب انداختند، دنبال نجات بودند، نه نجاتى هست و نه عذرى .

خبرهاى غيبى حضرت امير عليه السّلام در مورد حضرت مهدى عليه السّلاميا اميرالمؤمنين چرا شما را متفكر مى بينم ؟ بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اصبغ بن نباته گويد: خدمت اميرالمؤمنين عليه السّلام آمدم ديدم آن حضرت متفكر است و زمين را خط مى كشد، عرض كردم :اى امير مؤمنان چرا شما را متفكر مى بينم و بر زمين خط مى كشى ؟ مگر به آن (خلافت در روى زمين تمايل دارى ؟ حضرت فرمود: نه به خدا قسم تا به حال يك روز هم در زمين و دنيا رغبت نكرده ام ولكن فكر مى كردم درباره مولودى كه فرزند يازدهم نسل من است ، او همان مهدى است كه زمين را از عدل و داد پر مى كند همانگونه كه از جور و ستم پر شده باشد.

براى او حيرتى و غيبتى است كه گروهى از آن گمراه و گروهى ديگر هدايت مى يابند...

عرض كردم : يا اميرالمؤمنين اين خبر واقع مى شود؟ فرمود: آرى همانگونه كه خلقت او يقينى است .اى اصبغ تو كجا و اين امر؟ ايشانند نيكان امت با نيكان اين عترت ، عرض كردم : بعد از آن چه مى شود؟ حضرت فرمود: سپس خداوند آنچه خواهد انجام دهد، همانا براى اوست بداها (تغييرات ) و تصميمها و اهداف و نتايجى(٣٨٠)

نهمين از فرزندان تو يا حسين همان قائم بالحق است بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت رضا عليه السّلام از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين عليه السّلام روايت كند كه فرمود: نهمين از فرزندان تو يا حسين همان قائم بالحق است ، همان ظاهر كننده دين ، و منتشر كننده عدل .

امام حسين عليه السّلام عرض كرد: يا اميرالمؤمنين اين خبر واقع خواهد شد؟ حضرت فرمود: آرى قسم به آنكه محمد صلى الله عليه و آله را به پيامبرى برگزيد و او را از جميع مخلوقات انتخاب كرد، اين خبر واقع خواهد شد، ليكن بعد از غيبت و حيرتى كه در آن ثابت قدم نمى مانند مگر اشخاص با اخلاص كه با روح اليقين مباشرت كرده اند.

آنها كه خدا از آنها پيمان ولايت ما را گرفته است و در دلهايشان نوشته و آنها را به واسطه روح خود تاءييد نموده است(٣٨١)

مؤ لف گويد: انبوه روايات اهل البيت عليه السّلام نشان دهنده اين نكته است كه در آخر الزمان هنگام ابتلا و سختى و امتحان مردم است و گروه بيشمارى از مردم در اثر سستى ايمان و شدت بلا و مشكلات از اين امتحان ناكام خواهند شد، پس بايد بكوشيم تا با تمسك به اهل بيت عليه السّلام و صبر و استقامت ، دين خود را از خطرات مصون بداريم .

او ناپيدائى است رانده شده بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عده اى از صحابه اميرالمؤمنين عليه السّلام گويند: اميرالمؤمنين هرگاه پسرش حسن عليه السّلام وارد مى شد مى فرمود: مرحبا به فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و هرگاه حسين عليه السّلام مى آمد مى فرمود: پدرم فداى تو باد اى پدر فرزند بهترين كنيزان .

عرض كردند يا اميرالمؤمنين چرا به حسن اينگونه و به حسين آنگونه مى فرمائى ؟ پسر بهترين كنيزان چيست ؟ (كه امام حسين پدر اوست ) حضرت فرمود: او ناپيدائى است رانده شده (نامش ) م ح م د پسر حسن پسر على پسر محمد پسر على پسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر على پسر حسين همين شخص و دست مبارك را بر سر امام حسين عليه السّلام نهاد.(٣٨٢)

غيبت حضرت مهدى طولانى خواهد بود بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اصبغ بن نباته گويد: اميرالمؤمنين عليه السّلام از حضرت مهدى ياد نموده فرمود:

آگاه باش كه (او) غيبتى خواهد داشت (طولانى ) به گونه اى كه نادانان گويند:

خداوند را در آل محمد صلى الله عليه و آله برنامه اى نيست !(٣٨٣) يعنى آنقدر غيبت حضرت طولانى مى شود كه عده اى از معتقدين حضرت ماءيوس شده و ظهور حضرت را منكر مى شوند زيرا مى بينند ظلم و ستم و كفر و نفاق عمومى شده و هر چه انتظار مى كشند حضرت ظهور نمى كند.

اين پسرم سيد و آقاست بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام نگاهى به فرزندش حسين عليه السّلام نموده فرموده : همانا اين پسرم سيد و آقاست همچنانكه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله او را سيد و آقا ناميده است (گويا اشاره است به حديث معروف:((الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة؛ يعنى : حسن و حسين دو سرور جوانان بهشتند.))

خداوند از صلب او مردى را به دنيا آورد همنام پيامبر شما در سيرت و صورت (در برخى روايات آمده است : در صورت مثل او اما در سيرت مثل او نيست ، يعنى گرچه احكام خدا را اجرا مى كند اما در اجراى آن روشهاى جديدى نيز دارد و چه بسا به دشمنان آنگونه كه مهلت داده مى شد مهلت ندهد. زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همين كه كسى شهادتين مى گفت و اظهار اسلام مى كرد مى پذيرفت و ماءمور به باطن افراد نبود به همين جهت منافقين نيز در زمان حضرت زياد بودند و حضرت با آنها كارى نداشت ، اما حضرت مهدى (عج ) منافق را نيز مهلت نمى دهد).

ادامه حديث : هنگام غفلت مردم و مردن حق و غلبه ستم خروج مى كند... از خروج او اهل آسمان و ساكنين آن خوشحال مى شوند، زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد همچنانكه از ظلم و ستم پوشيده باشد.(٣٨٤)

خوشا به حال استقامت كنندگان در آخر الزمان

 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در مورد سختيهاى دوران غيبت و فضيلت استقامت در دين در آن زمان فرمود:

براى قائم ما غيبتى است طولانى ، گويا شيعيان را مى بينم كه در آن دوران چون چهارپايان به دنبال چراگاه مى روند اما نمى يابند (به دنبال پناهگاهى هستند اما پيدا نمى كنند) آگاه باشيد هر كه از شيعيان كه بر دين خود ثابت قدم باشد و طولانى شدن زمان غيبت ، دل او را سخت نكند، او روز قيامت با من است در درجه من سپس فرمود: همانا قائم ما چون قيام كند درگردن او براى هيچكس بيعتى نيست به همين جهت تولدش مخفى و خودش پنهان مى گردد.(٣٨٥)