احکام خانواده و آداب ازدواج

احکام خانواده و آداب ازدواج0%

احکام خانواده و آداب ازدواج نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

احکام خانواده و آداب ازدواج

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد تقی مدرسی
گروه: مشاهدات: 12487
دانلود: 2485

توضیحات:

احکام خانواده و آداب ازدواج
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 166 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12487 / دانلود: 2485
اندازه اندازه اندازه
احکام خانواده و آداب ازدواج

احکام خانواده و آداب ازدواج

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

احکام خانواده و آداب ازدواج

نویسنده: محمد تقی مدرسی

پيش‏گفتار

الحمد للَّه رب العالمين وصلى اللَّه على محمد وآله الميامين وبعد..

برادر وخواهر با ايمان، خدايى را سپاس مى‏گذارم كه به من وشماتوفيق داد تا آموزشهاى اين دين حنيف وفقه احكام درخشان شريعت‏را بكاويم، به ويژه در نزديكترين مسائل زندگى شخصى خود يعنى‏ازدواج. آيا هدف از ازدواج ساختن خانه صلح، آرامش وتقوى‏نيست؟ خانه نور كه همان خانه ايده‏آل اسلام است با آنچه كه در آن‏نهفته است از احكام الهى كه ما را از كارهاى پليد وزشت حفظ مى‏كندواز لغزش‏گاههاى هوس وشهوت باز مى‏دارد وما را تا آنجا بالا مى بردكه پاكى است، وبا رحمت ما را در انجام مسؤليتهايمان در زندگى يارى‏مى‏رساند.

برادر وخواهر با ايمان، از عوامل نيك بختى در دنيا ورستگارى درروز رستاخيز، ژرف انديشى در دين ماست پيش از آنكه به هر كارى‏بپردازيم به ويژه تأمل ودقت در احكام ازدواج وشالوده ريزى خانه والاى‏اسلامى‏است، بر اين جهت واز خداوند سبحان خواستم كه مرا درپژوهش اين بخش از فقه سرشار اسلامى كامياب گرداند، وخداوندزمانى خواست مرا بر آورد كه توانستم به همراه گروهى از دانشمندان‏نزديك به دو سال، مسائل مربوط به ازدواج را بر پايه ادله تفصيلى آن‏بكاهم وخداوند توفيق آن را عنايت فرمود كه با يارى برخى از برادران‏به گونه‏اى فشرده اين پژوهش را بنگارم وما در اين كار امور زير راپيوسته فراچشم خويش داشتيم:

اول - بهره برى از آيات قرآن كريم كه در فهم حكمت قوانين الهى‏هدف احكام دينى، بينشمان را فزونى مى‏دهد.

دوم - پرتوگيرى از نور احاديثى كه احكام را با زبانى رساودريافتهاى ژرف وجدانى، آشكار مى سازد.

سوم - پرداختن به سنن وآداب در كنار واجبات ومحرمات.

چهارم - رعايت فشردگى در بيان مسائلى كه رويداد آنها در اين‏روزگار اندك است.

از خداوند مى‏خواهم تلاش ما را از ريا وشهرت‏طلبى حفظ كندوبرادران وخواهران را از اين مختصر بهره رساند وعمل آنها را به اين‏مسائل مجزى قرار دهد كه اوست شنونده دعاها.

محمّدتقى المدرسى‏

١٥/جمادى الثانى/١٤١٥ ه ق‏

بخش اول‏ : نكات مقدّماتى‏

١ - بينشهاى قرآنى

در ساختار كانون خانواده‏ اگر در آيات قرآنى و به ويژه "سوره نور" بادقت نگاه كنيم به‏خواست خدا به اين حقيقت خواهيم رسيد كه مقصود از احكام‏شريعت پيرامون پيوند ميان مرد وزن ساختن خانه‏اى آكنده از ايمان‏است وخانواده براين پايه‏ها استوار مى‏باشد:

١ - ديواره اين خانه همان حدود شرع است در مورد زن ومردزناكار، چه هر يك از آن دو بى هيچ ملاطفتى )بنا بر اصل حكم‏شرعى( به صد ضربه تازيانه محكوم‏اند.. خداوند مى‏فرمايد:)الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ‏وَحُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ (١)).

"زنان ومردان زناكار را هر يك صد ضربه تازيانه بزنيد واگر به خداوروز قيامت ايمان داريد مبادا كه در اجراى حكم خدا نسبت به آنان‏دستخوش رأفت گرديد، بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده‏كنند."

٢ – بدين سان دين، احترام به كانون خانواده را با دژ بندى آن به وسيله‏نرده هايى محكم بنيان نهاده است كه مى‏توان آن را در تحريم پيوندجنسى ميان مرد وزن، جز آنگاه كه پروردگار مى فرمايد جلوه‏گردانست وشايد همين اصل در ساير احكام مربوط به پيوند ميان مردوزن از جمله تحريم )قذف( - نسبت دادن تهمتهاى جنسى به‏ديگران - جارى دانست، البته اين موجب مى‏شود كانون زنا شويى اززبان بيهوده‏گويان در امان بماند واحترامى اجتماعى براى آن در نظرآيد.

خداوند مى‏فرمايد: )وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحَصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِشُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُولئِكَ هُمُ‏الْفَاسِقُونَ (٢)).

"كسانى كه زنان پاكدامن را متهم )به عمل منافى عفت( مى‏كنند،سپس چهار شاهد )بر مدعاى خود(نمى آورند، آنها را هشتاد تازيانه‏بزنيد، واز آن پس هرگز شهادتشان را نپذيريد كه آنها همان فاسقانند."

٣ - براى تجليل خاص از خانواده وحفظ حرمت آن در برابر زبانهاخداوند حرام كرده است كه مردى به همسر خود نسبت زنا دهدواحكام لعان را بر او فرض گردانيده است، چنانكه جامعه را ازبه كارگيرى مسائل جنسى از سوى باندهاى مختلف در راه منافع‏سياسى باز داشته، ومسلمانان را به والاترين ادب، مؤدب ساخته‏است وكسانى را كه تهمت جنسى به ديگران مى‏زنند رسوا كرده‏است. خداوند مى‏فرمايد: )إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ‏آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (٣)).

"براى كسانى كه دوست دارند در ميان اهل ايمان كار منكرى اشاعه‏وشهرت يابد، در دنيا وآخرت عذابى درد آور مهياست. وخدا مى‏داندو شما نمى‏دانيد."

٤ - خداوند احترام به خانه را واجب گردانيده است واز ما خواسته‏بدون گرفتن اجازه به خانه‏اى درنيائيم وحكمت آن را هم در اين‏دانسته كه چنين كارى براى مسلمانان پاكتر وبهتر خواهد بود.

خداوند مى‏فرمايد: )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ‏حَتَّى‏ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى‏ أَهْلِهَا ذلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * فَإِن لَّمْ‏تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى‏ يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُواهُوَ أَزْكَى‏ لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (٤)).

"اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به خانه‏اى غير از خانه خود، بدون‏طلب اجازه وبر ساكنانش سلام كرده باشيد داخل آن نشويد، اين براى‏شما بهتر است، باشد كه پند گيريد. واگر در خانه، كسى را نيافتيد داخل‏نشويد تا شما را رخصت دهند واگر گويند باز گرديد، باز گرديد. اين‏برايتان پاكيزه‏تر است وخدا به هر كارى كه مى‏كنيد آگاه است."

٥ - خداوند به زنان ومردان مؤمن دستور مى‏دهد از آنچه برايشان‏حرام گردانيده چشم فرو بندند، وروشن كرده كه اين كار براى آنهابسى بهتر است. خداوند مى‏فرمايد: )قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ‏وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ‏يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ... (٥)).

"به مردان مؤمن بگو كه چشمان خويش را )از نگاه ناروا( ببندندوشرمگاه خود را )از عمل زشت ونگاه ديگران( محفوظ دارند. اين‏برايشان پاكيزه تر است، زيرا خدا به كارهايى كه مى كنند آگاه است * وبه‏زنان مؤمن بگو كه چشمان خويش را )از نگاه ناروا( ببندند وشرمگاه‏خود را )از عمل زشت ونگاه ديگران( محفوظ دارند...".

از اين آيه در مى‏يابيم كه مقصود حفظ شرمگاه، وپاكيزگى قلب اززنا وفتنه‏هاى بر خاسته از آن است، زيرا كه نگاه كردن زناى چشم‏ تيرى است از تيرهاى ابليس. پس فروبستن چشم از نگاه ناروا پرهيزاز گرفتار شدن در دامى است كه بسى خطرناكتر است. وشايد ازهمين روست كه در آيه شريفه امر به "غض بصر" نموده ومفهوم آن‏ظاهراً نه اين است كه چشم خود را كاملاً ببنديم بل مراد از آيه كريمه‏اين است كه نگاه خود را تيز نكنيم.

٦ - خدا زندگى اجتماعى را با تحريم )تَبَرُّج( - آشكار كردن زينت‏وزيبايى‏هاى زن در برابر بيگانه - از انگيزشهاى جنسى پاك ساخته‏است، وزنان مؤمن را از اين كه زينت خويش را هويدا سازند - جزآنكه قهراً ظاهر مى‏شود - بازداشته است. ونمونه آن را همان حرمت‏آشكار سازى سينه‏ها وگردنها قرار داده است، وبه زنان دستور داده‏است كه مقنعه‏هاى خود را تا گريبان فرو گذارند واز آن گروههايى رااستثنا كرده است كه عبارتند از: شمارى از خويشان، بندگان، مردان‏خدمتگزار وكودكان مادام كه بر شرمگاه زنان آگاهى نداشته باشند.از زنها نيز زنان سالخورده استثنا شده است وبه آنها اجازه داده شده‏است در صورتيكه زينتى ندارند بخشى از لباسهاى خود را بنهندوحكمت آن هم اين است كه اميد نمى‏رود اين عده به نكاح كسى درآيند.

خداوند مى‏فرمايد: )...وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ‏بِخُمُرِهِنَّ عَلَى‏ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَ‏أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْنِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ‏الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى‏ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن‏زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (٦)).

")زنان مؤمن( زينتهاى خود را جز آن مقدار كه پيداست)بربيگانه( آشكار نكنند ومقنعه‏هاى خود را تا گربيان فرو گذارندوزينتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهران خود وپدران وپدران‏شوهر وپسران خود وپسران شوهر وبرادران خود وپسران برادر وپسران‏خواهر خود، يا زنان همكيش خود يا بندگان خود يا مردان خدمتگزارخود كه رغبت به زن ندارند، يا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى خبرند،ونيز چنان پاى بر زمين نزنند تا آن زينت كه پنهان كرده‏اند معلوم شود.اى مؤمنان! همگان به درگاه خدا توبه كنيد باشد كه رستگار گرديد."

٧ - خداوند ورود به اطاق خواب را از سوى اعضاى خانواده جززن وشوهر وكودكان در اوقات مخصوص حرام كرده است، كه افرادغالباً در اين اوقات برهنه ويا در لباس كوتاهند )كه از اين امر لزوم‏رعايت آداب وشؤون اسلامى در لباس پوشيدن را در مى‏يابيم(خداوند مى‏فرمايد: )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ‏وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَحينَ تَضَعُونَ‏ثِيابَكُمْ مِن الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلاَعَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ‏الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكِيمٌ (٧))

"اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد. بايد بندگان ملكى شما وآنها كه هنوزبه سن بلوغ نرسيده‏اند در سه وقت از شما براى وارد شدن )به اطاق‏خواب واستراحت( رخصت طلبند. پيش از نماز صبح وهنگام ظهر كه‏لباس از تن بيرون مى‏كنيد وبعد از نماز عشاء، اين سه وقت، وقت خلوت‏شماست. در غير اين سه وقت بر شما وآنها باكى نيست اگر بر يكديگربگذريد خدا آيات را اين چنين براى شما بيان مى‏كند وخدا دانا وحكيم‏است."

خداوند ورود به اطاق خواب پدر ومادر را به هنگام خواب‏واستراحت براى كودكان مادامى كه به سن بلوغ نرسيده‏اند استثناكرده است، پس هر گاه آنها نيز به سن بلوغ رسيدند بايد براى ورود به‏اطاق اجازه بگيرند. خداوند مى‏فرمايد:

)وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ‏كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِه وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (٨)).

"وچون اطفال شما به حد بلوغ رسيدند بايد رخصت طلبند همانندكسانى كه قبل از ايشان رخصت من طلبيدند. خدا آيات را اين چنين براى‏شما بيان مى‏كند وخدا دانا وحكيم است."

چنانكه پيرزنان را از قانون حجاب استثنا كرده است ومحور اين‏حكم اين است كه پير زنان شهوت را بر نمى‏انگيزند وازدواج با آنهااميد نمى‏رود، مشروط بر آن كه زينتى نداشته باشند وبه آنها اجازه‏داده شده است كه جامه از خويش برگيرند، ولى خداوند براى آنها نيزعفت را بهتر دانسته. خداوند مى‏فرمايد:

)وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لاَ يَرْجُونَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ‏ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (٩)).

"وزنان سالخورده كه از ولادت وعادت باز نشسته واميد ازدواج‏ونكاح ندارند بر آنان باكى نيست اگر اظهار تجملات وزينت خود نكنندكه جامه‏هاى خود را از تن )نزد نامحرمان( برگيرند، واگر بازهم عفت‏وتقوى بيشتر گزينند )وجامه برنگيرند( بر آنان بهتر است. وخدا)بسخنان خلق( شنوا وآگاه است."

٨ - خداوند بر زنان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله حرام كرده كه در سخن گفتن آن گونه‏بگويند كه در دل بيماران هوا وهوس فتنه بر انگيزد وموجب طمع آنان‏در آنچه خطر ناكتر است گردد. خداوند مى‏فرمايد: )يَا نِسَاءَ النَّبِيِ‏لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ‏وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً (١٠)).

"اى زنان پيامبر شما همانند ديگر زنان نيستيد )بلكه مقامتان رفيع‏تراست( اگر تقوا پيشه كنيد، پس به نرمى )با مردان نامحرم( سخن‏مگوئيد، مبادا آنكه دلش بيمار )هوا وهوس( است به طمع افتد، و به‏نيكى سخن گوئيد."

شايد مقصود سخن گفتن همراه با عشوه است كه طمع كسانى را برمى‏انگيزد كه دلى بيمار دارند ودر انجام كار زشت طمع مى‏كنند. به‏نظر مى‏رسد اين حكم همه زنان را در برمى گيرد.

٩ - خداوند بر زنان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آشكار كردن زينت وزيبايى‏هاى‏خود را در برابر نامحرمان حرام كرده وآنها را ملزم به خانه نشينى‏نموده است. خداوند مى‏فرمايد:

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْاُولَى ‏...(١١)).

"ودر خانه‏هاى خود بمانيد ومانند زينت نمايى روزگار جاهليت‏پيشين، زينت نمايى نكنيد..."

١٠ - خداوند وعده وقرار گذاشتن پنهانى با زنان را حرام گردانيده‏است، جز انكه سخنى نيكو ومشروع باشد )منظور خواستگارى‏براى ازدواج بر اساس روشهاى مشروع است(.

خداوند مى‏فرمايد: )وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِأَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلكِن لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن‏تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً (١٢)).

"واگر به كنايت از آن زنان خواستگارى كنيد يا انديشه خود را در دل‏نهان داريد باكى بر شما نيست، زيرا خدا مى‏داند كه از آنها به زودى يادخواهيد كرد ولى در نهان با آنان قرار وپيمانى نگذاريد، مگر آن كه به‏وجهى نيكو ومشروع سخن گوييد."

١١ - در پى آن به مردان مجرد دستور مى‏دهد پيوند زناشويى قرارسازند واز تهيدستى نهراسند: )وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى‏ مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ‏عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (١٣)).

"بايد مردان بى زن وزنان بى شوهر وبندگان وكنيزان صالح وشايسته‏خود را همسر دهيد، اگر بينوا باشند خدا به كرم ولطف خود توانگرشان‏خواهد ساخت كه خدا رحمتش وسيع )ونامتناهى وبه احوال بندگان(آگاه است."

١٢ - خداوند از اين كه دختران جوان به فحشاء مجبور گردند نهى‏كرده است، )واين البته پس از زمانى است كه آنها را امر به ازدواج‏مى‏كند(.

خداوند مى‏فرمايد:)...وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ‏تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌرَّحِيمٌ (١٤)).

"ودختران خود را اگر خواهند كه پرهيزگار باشند به خاطر طمع مال‏دنيوى به زنا وادار نكنيد، هر كس كه آنان را به زنا وادارد خدا براى آنان‏كه به اكراه بدان كار وادار گشته‏اند آمرزنده ومهربان است."

از اين آيات شريفه، درمى‏يابيم كه مقصود قرآن ساختن خانه‏زناشويى است به دور از زنا، قذف، تهمت ودروغ بستن، ودژ بندى آن‏در پرتو عفت وپاكى چشم وبازداشتن از "تَبَرُّج"، -زينت نمايى زن دربرابر نامحرمان - وحرمت لحظات استراحت وموارد استثنا از تحريم‏نگاه وآرايش وآشكار كردن زينت در برابر ديگران كه همان در ميان‏نبودن حكمت اين حرمت است، همچون آرايش نزد خويشان ونزدكسانى كه به زن نياز ندارند نظير خدمتگزاران مرد وكودكان وكسانى‏همچون زنان كهنسال كه اميدى به نكاح آنها نمى‏رود.

با تأمل وانديشه دقيق در آيات مذكور وتدبر در تأكيد قرآن پيرامون‏تزكيه وپاكى در مى‏يابيم كه حكمت بسيارى از احكام مربوط به زن‏حفظ جامعه از زنااست. خداوند تبارك وتعالى بارها به صراحت‏حكمت تشريع وقانونگذارى را در اين موارد بيان فرموده، واين‏احكام را در پيوند با نياز جنسى واميد ازدواج ورسيدن به سن بلوغ‏معرفى مى كند.

بدين ترتيب فقهاى ما از مجموع احكام شريعت، نگاه كردن توأم‏با لذت و ريبه را حرام دانسته حتى در موارد استثنا شده، ومقصود از)لذت( آنچه غريزه وشهوت را بر مى انگيزد و)ريبه( يعنى ترس ازافتادن در عمل حرام.

وقرآن كريم بيان داشته است كه از برجسته‏ترين ويژگيهاى مؤمنان‏حفظ شرمگاه است. خداوند مى‏فرمايد: )وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ‏حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى‏ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ‏ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ (١٥)).

"وآنها كه دامان خود را )از آلوده شدن به بى عفتى( حفظ مى‏كنند* وتنها آميزش جنسى به همسران وكنيزان ملكى‏شان دارند كه دربهره‏گيرى از آنان ملامت نمى‏شوند * وكسانى كه غير از اين طريق را طلب‏كنند، تجاوزگرند."

بدين ترتيب در مى يابيم كه حكمت احكام شريعت پيرامون رابطه‏مرد وزن همان پاكدامنى، عفت وحفظ جامعه از به بازى گرفتن كانون‏خانواده است. واللَّه العالم.

2- احكام اجازه خواهى‏

قرآن كريم مى‏فرمايد: )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ‏أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحينَ‏تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِن الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ‏عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ‏اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكِيمٌ (١٦))

"اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بايد مملوكهاى شما )بردگانتان(وهمچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيده‏اند در سه وقت از شما )براى‏ورود به خلوتگاه واطاق خوابتان( از شما اجازه بگيرند، قبل از نمازصبح، ونيم روز )ظهر( هنگامى كه لباسهاى )معمولى( خود را بيرون‏مى‏آوريد، وبعد از نماز عشا، )اين اوقات سه گانه( سه وقت خصوصى‏براى شماست، در غير اين سه وقت گناهى بر شما وبر آنان نيست )كه‏بدون اجازه وارد شوند( وبرگِرد يگديگر بگرديد، اين چنين خداوندآيات را براى شما تبيين مى كند وخداوند دانا وحكيم است."

خداوند مسلمانان را چنين تربيت كرده كه به بندگان وكنيزان ملكى‏وكودكان نابالغ خود دستور دهند كه به هنگام ورود به خلوتگاههاى‏ايشان )اطاق خواب واستراحت( اجازه بگيرند. اوقات اين‏خلوتگاهها عبارتند از پيش از پگاه وهنگام قيلوله )بعد از ظهر(وهنگام خواب شب پس از نماز عشاء.

از اين آيه الهام مى‏گيريم كه انسان دو گونه خلوتگاه دارد كه وروددر آن از سوى ديگران بدون اجازه گرفتن جايز نيست:

نخستين آن عمومى است، كه هيچ يك از مردم اجازه ندارد به‏خانه كسى در آيد مگر پس از اجازه خواستن.

دوم: خاص اهل خانواده وتوابع آنان به جز زن وشوهر است. كه هرانسانى بايد در اوقات استراحت اذن ورود بطلبد ودر زمانهايى كه‏احتمال مى‏رود آدمى برهنه يابه معاشرت زناشويى مشغول باشد.

از اين سخن پروردگار: )ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ ( "سه وقت خلوتگاه‏شماست"، در مى‏يابيم كه اين حكم، همه خلوتگاهها را در برمى گيردحتى اگر در غير اين اوقات باشد وآن به عرف هر گروهى بستگى‏دارد. پس اگر در ميان برخى از مردم هنگام استراحت، پس از نمازصبح باشد ونه پيش از آن - چنانكه امروزه بسيارى از خانواده‏ها چنين‏هستند - حكم اجازه خواهى ورخصت طلبيدن، آن وقت را نيز در برمى‏گيرد.

ونيز از اين سخن پروردگار: )الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ( "بندگان ملكى‏شما". فهميده مى شود كه بنده ملكى خواه زن باشد يا مرد مى‏توانددر غير اوقات خلوتگاه براى ارائه خدمت به درون اطاقها رفت وآمدكند همانطور كه براى طفل غير بالغ جايز است.

واز اين سخن خداوند كه مى‏فرمايد:

)وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ‏كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِه وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (١٧)).

"وهنگامى كه اطفال شما به سن بلوغ مى‏رسند بايد) در همه اوقات(اجازه بگيرند، همان گونه كه اشخاصى كه قبل از آنها بودند اجازه‏مى‏گرفتند، اين گونه خداوند آياتش را براى شما تبيين مى كند وخداوندعالم وحكيم است."

از اين سخن خداوند چنين در مى‏يابيم كه آن كودكى بايد اجازه‏بگيرد كه به سن تميز يعنى سنى كه بتواند خوب وبد را از هم‏تشخيص دهد رسيده باشد.

در حديثى حلبى از امام صادق‏عليه‌السلام روايت كرده كه به حضرت‏عرض كردم: آيا مرد بايد هنگام ورود بر پدرش اجازه بگيرد؟

حضرت فرمود: آرى.. من در حالى از پدرم اجازه مى‏گرفتم كه‏مادرم نزد او نبود، بلكه زن پدرم در كنار او به سر مى‏برد. مادرم مرده‏بود در حالى كه من نوجوان بودم وشايد در خلوتگاهشان چيزى بودكه دوست نداشتم كه آنان را در آن حال به طور ناگهانى ببينم وآنها نيزاين كار را از من ناپسند مى داشتند، پس دريافتم در اين هنگام گفتن‏سلام )به صداى بلند( بهتر ونيكوتر است.(١٨)

3- فقه نگاه‏

الف - احكام عمومى قرآن كريم: )

قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى‏ لَهُمْ إِنَ‏اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ‏فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ...(١٩))

"به مردان مؤمن بگو كه چشمان خويش را )از نگاه ناروا( ببندندوشرمگاه خود را )از عمل زشت( محفوظ دارند، اين برايشان‏پاكيزه‏تراست، زيرا خدا به كارهايى كه مى كنند آگاه است * وبه زنان‏مؤمن بگو كه چشمان خويش را )از نگاه ناروا( ببندند وشرمگاه خود را)از عمل زشت( محفوظ دارند وزينتهاى خود را جز آن مقدار كه‏پيداست )بر بيگانه( آشكار نكنند."

حديث شريف:

١ - در صحيح فضيل آمده است كه از امام صادق‏عليه‌السلام پيرامون دوساعد زن پرسيدم كه آيا آنها از زينت محسوب مى شوند كه در اين‏فرموده خداوند به آن اشاره شده است: )وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّالِبُعُولَتِهِنَّ ( "زنان مؤمن زينت خود را آشكار نكنند مگر براى شوهران‏خود..؟"

حضرت‏عليه‌السلام فرمود: آرى.. وهر آنچه زير وپائين‏تر از مقنعه است‏زينت است، وهر آنچه جز مچ دست است كه دستبند بر آن مى بندندزينت است.(٢٠)

٢ - در موثق زراره از ابو عبد اللَّه‏عليه‌السلام پيرامون اين سخن خداوند:)إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ( جز آن مقدار "از زينت كه ظاهر است". آمده است‏كه فرموده: )مقصود از زينت ظاهر سرمه وانگشترى است(.(٢١)

٣ - نيز حضرت‏عليه‌السلام مى فرمايد: )نگاه اول از تو، ونگاه دوم به زيان‏تو، ونگاه سوم نابودى تو در آن است(.(٢٢)

تفصيل احكام:

١ - جايز نيست مردى در غير ضرورت به زنى بيگانه نگاه كند مگردر حد متعارف )صورت ودست( مشروط به اينكه توأم بالذت وريبه)يعنى ترس از افتادن در عمل حرام( نباشد.

٢ - جايز است به محرمهاى نسبى يا رضاعى ياسببى نگريست‏مشروط بر آن كه محرميت سببى بر اساس ازدواج شرعى باشد.

٣ - نگاه كردن به زنان اهل كتاب، بلكه مطلق زنان كافر جايز است،به شرط عدم لذت جويى وبا اطمينان از عدم افتادن در عمل حرام‏ولى احوط آن است كه در نگاه كردن به مقدارى بسنده شود كه‏معمولاً آنها را نمى پوشانند. وبه نظر مى رسد با اين كيفيت اشكالى‏ندارد به زنان باديه نشين وروستا نشين ونيز زنانى كه توجهى به نهى ازمنكر نمى‏كنند نگريست.

ب - موارد جواز نگاه ولمس كردن حديث شريف:

١ - از امام جعفر صادق‏عليه‌السلام در حديثى آمده است كه فرمود: برچشم فرض است كه به آنچه خداوند برآن حرام كرده است ننگرد وازآنچه خدا باز داشته روى برتابد واين همان وظيفه ايمانى اوست.خداوند مى‏فرمايد: )قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوافُرُوجَهُمْ ( "به مردان مؤمن بگو كه چشمان خويش را )از نگاه ناروا(ببندند، وشرمگاه خود را محفوظ دارند". پس خداوند مؤمنان رابازداشته از اين كه به شرمگاه يكديگر نظر كنند يا مردى به شرمگاه‏برادر خويش بنگرد وبايد شرمگاه خويش را از اينكه برادرش بدان‏نظر كند حفظ كند ونيز فرموده: )وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَ‏وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ( "وبه زنان مؤمن بگو كه چشمان خويش را )از نگاه‏ناروا( ببندند، وشرمگاه خود را محفوظ دارند."

پس نبايد زنى به شرمگاه خواهرش بنگرد وبايد شرمگاه خويش رااز نگاه خواهرش بپوشاند، وحضرت‏عليه‌السلام فرمود: مقصود از هر چه درقرآن پيرامون حفظ فرج وشرمگاه آمده حفظ آن از زناست مگر اين آيه‏كه مقصود از آن حفظ از نگاه است.(٢٣)

٢ - از ابو عبد اللَّه‏عليه‌السلام نقل است كه فرمود: )شايسته نيست زنى نزدزنى يهودى يا مسيحى خود را بنماياند، زيرا آنها زنان مسلمان را براى‏همسرانشان توصيف خواهند كرد.((٢٤)

٣ - از پيامبر اسلام‏صلى‌الله‌عليه‌وآله روايت شده است: )كسى كه زنى را براى‏مردى چنان توصيف كند كه او را به فتنه اندازد وبر اثر آن فحشايى‏به جاى آورد، از دنيا نمى‏رود مگر آن كه مورد خشم وغضب خداوندقرار گرفته شده باشد.((٢٥)

تفصيل احكام:

١ - هر مرد وزنى مى تواند بدون ريبه وترس از افتادن در عمل‏حرام وبه دور از انگيزش جنسى به همجنس خويش بنگرد، مگر به‏شرمگاه او كه جز براى زن وشوهر بر كسى روانيست وهر كس بايدشرمگاه خود را از ديگرى حفظ كند.

٢ - مكروه است زن مسلمان خود را در برابر زن يهودى يا مسيحى‏بنماياند، زيرا آنها اين را براى مردانشان توصيف خواهند كرد وشايداين حكم درباره همه زنانى كه چنين مى كنند جارى شود.

٣ - نگاه كردن ولمس نمودن زن اجنبى )وبرعكس( جايز است‏هرگاه ضرورت ايجاب كند واين ضرورت نزد شارع مقدس از حرام‏بودن نگاه ولمس كردن مهمتر باشد، پس نگاه ولمس كردن تنها درحدود ضرورت جايز است.

وبراى اين مسأله نمونه هايى وجود دارد كه ذكر مى شود:

الف - نگاه كردن ولمس نمودن به منظور درمان ومعالجه

همچون‏گرفتن نبض ودرمان شكستگى وباند پيچى زخم جايز است، البته‏مشروط بر آن كه همجنس براى درمان كردن يافت نشود ونگاه كردن‏ولمس نمودن جايز نيست جز به مقدار ودر حدود ضرورت.

ب - هنگام نجات دادن كسى از غرق شدن يا آتش سوزى ونظايرآن

نيز نگاه ولمس كردن جايز است واين البته هنگامى كه نجات دادن‏بر نگاه يا لمس كردن متوقف باشد.

ج - نگاه كردن براى شهادت دادن، يا شاهد شدن

اگر ضرورت‏باشد جايز است، واقوى عدم جواز نگاه به زناكاران است براى‏شهادت دادن، مگر آنكه نگاه نكردن فسادى را انتشار دهد، وحدودخداوند را به تعطيلى كشاند ويا هرچيز ديگرى را سبب شود كه نزدشارع اهميتى بيش از نگاه كردن دارد.

ج - احكام نگاه كردن به زنان سالخورده قرآن كريم: )

وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ‏ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (٢٦)).

"وزنان سالخورده )كه از ولادت وعادت بازنشسته( واميد ازدواج‏ونكاح ندارند، بر آنان باكى نيست اگر زينت نمايى نكنند كه جامه‏هاى)چادرهاى( خود را از تن )نزد نامحرمان( برگيرند، واگر بازهم عفت‏وتقوى بيشتر گزينند )وجامه برنگيرند( بر آنان بهتر است وخدا )به‏سخنان خلق( شنوا وآگاه است."

حديث شريف:

در صحيح بزنطى به نقل از امام رضاعليه‌السلام در )قرب الاسناد( آمده‏است كه از حضرت پرسيدم: آيا جايز است مرد به موى خواهر زن‏خود بنگرد؟ حضرت‏عليه‌السلام فرمود: "خير، مگر آنكه زن سالخورده‏اى‏باشد".

گفتم: "خواهر زنش وزن بيگانه يكسانند..؟"

حضرت فرمود: "آرى."

عرض كردم: "اگر سالخورده بود به كجاى او مى توان نگريست"؟

حضرت‏عليه‌السلام فرمود: "موى ودو ساعد او."(٢٧)

تفصيل احكام: تعريف: )وَالْقَوَاعِدُ( كه در آيه شريفه آمده است بر زنان‏سالخورده‏اى اطلاق مى شود كه نياز واميدى به ازدواج ندارند.

شرع مقدس جايز دانسته به اين گروه از زنان نگريست البته به‏مقدار متعارف كه از مقدار مو وساعد ونظاير آن تجاوز نمى‏كند، امّامانند سينه وشكم ونظاير آن كه معمولاً پوشيده داشته مى‏شود نبايدآشكار گردد، ومرد را شايسته نيست بدان نظر كند وزنان سالخورده‏نيز نبايد چندان آرايش وزينت را آشكار كنند، والبته آرايش وزينت برحسب زمان ومكان فرق مى‏كند ومعيار آن هم عرف مى‏باشد.

د - احكام نگاه كردن به پسر بچه ودختر بچه قرآن كريم:

خداوند در بيان افرادى كه زن مى‏تواند خود را از آنان نپوشاندمى‏فرمايد: )..أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى‏ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ (٢٨)).

".. يا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى خبرند."