الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها0%

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حليمه صفرى
گروه: مشاهدات: 22415
دانلود: 3450

توضیحات:

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 355 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 22415 / دانلود: 3450
اندازه اندازه اندازه
الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

توجه خاص پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فرزندان فاطمه عليها‌السلام

زمانى كه حضرت فاطمهعليها‌السلام به امام حسنعليه‌السلام حامله شد پيامبر در اين ايام عازم سفرى خارج از مدينه شدند، لذا به دخترش ‍ فرمود: اى فاطمه ! جبرئيل به من خبر داد كه فرزند تو پسر است پس به هنگام تولد به او شير مده تا من خود بيايم

سه روز از تولد امام حسنعليه‌السلام گذشت و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيامد، عواطف و محبت مادرى ، باعث شد كه فاطمهعليها‌السلام حسن را شير دهد، چون رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از مسافرت مراجعت نمود از دخترش سؤ ال كرد: دخترم ! با اين مولود چگونه رفتار كردى ؟ عرض كرد:

اءدركنى عليه رقة الامهات فارضعته پدر جان ! اين نوزاد از گرسنگى گريه مى كرد، دلم به حالش سوخت پس به او شير دادم)). رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ابى الله عز و جل الا ما اءراد؛خداوند نمى خواهد الا آنچه را خود خواهد.

(كنايه از اينكه اگر حسنعليه‌السلام شير نمى خورد تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى آمد امامان امت از صلب او بودند).

بعد از امام حسنعليه‌السلام وقتى كه حضرت فاطمهعليها‌السلام به امام حسينعليه‌السلام باردار شد، باز پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فاطمهعليها‌السلام فرمود: دخترم فاطمه ! جبرئيل به من خبر داد كه به زودى صاحب پسرى خواهى شد، پس به او شير مده تا من حاضر شوم اگر چه يك ماه باشد! عرض كرد: پدرجان چنين خواهم كرد. پيامبر به هنگام تولد حسينعليه‌السلام هم از مدينه به جهت امرى خارج شده بودند. فاطمه به دستور پيامبر از شيردادن خوددارى كردند تا اينكه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مراجعت نمودند و به خانه فاطمهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمدند و به فاطمهعليها‌السلام فرمود: با اين مولود چه كردى ؟ عرض كرد: پدرجان طبق دستور شما به او شير ندادم پس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حسينعليه‌السلام را به بغل گرفت و زبان مباركش را در دهان او گذاشت تا بمكد و سيراب شود پس پيامبر دو بار فرمود: كامياب شدى اى حسين ؟ كافيست تو را، آنگاه فرمود: خداوندابا دارد الا آنچه را خود بخواهد و((وهى فيك و فى ولدك ؛ امامت در تو و فرزندان توست)).

به روايتى ديگر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم انگشت ابهام خود را در دهان حسينعليه‌السلام گذاشت و در هر يك روز يا دو روز اين عمل را تكرار مى نمود و تا چهل روز ادامه داشت تا اينكه گوشت حسينعليه‌السلام از گوشت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرورش ‍ يافت.(٢٢٨)

پارچه دست بافت فاطمه عليها‌السلام

در پى خطبه هاى امام سجادعليه‌السلام و حضرت زينبعليها‌السلام و جريانات ديگر، باعث شد كه مردم شام تغيير جهت داده و بر عليه يزيد شدند. يزيد از ترس شورش مردم و جهت اغفال آنها اظهار پشيمانى مى كرد و به اهل بيتعليها‌السلام اظهار محبت مى كرد و حتى به آنها اجازه داد كه در دمشق براى امام حسينعليه‌السلام و شهداى كربلا عزادارى كنند. نقل شده كه وقتى يزيد خواست اهل بيت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در مدينه باز گرداند به امام سجادعليه‌السلام گفت : اگر سه حاجت از من تقاضا كنى هر سه را برآورده مى كنم امام سجادعليه‌السلام فرمود: اول آنكه سر مقدس پدرم حسينعليه‌السلام را بده تا آن صورت نازنين را ببينم دوم آنكه اموالى را كه از ما غارت شده است به ما بازگردانى سوم آنكه اگر تصميم كشتن مرا دارى ، شخص امينى را معين كن كه اين بانوان را به حرم جدمان مدينه برساند. يزيد گفت : در مورد تقاضاى اول ، هرگز روى پدرت را نخواهى ديد. دوم اينكه من تو را عفو كردم و زنان را كسى جز تو به مدينه باز نمى گرداند.

و اما اموالى را كه از شما به غارت برده اند من در عوض چندين برابر قيمت آن را به شما مى پردازم

امام سجادعليه‌السلام فرمود: ما از اموال تو چيزى نمى خواهيم و بگذار از اموالت چيزى كم نشود، ولى اموال غارت شده خود را مى خواهيم ، زيرا بافته هاى مادرم فاطمهعليها‌السلام دختر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مقنعه و گردنبند و پيراهن او در ميان آنهاست يزيد دستور داد آن اموال را باز آورند و دويست دينار از مال خود بر آن افزود و به امام سجادعليه‌السلام داد و آن حضرت آن را گفت و در ميان فقرا و مساكين تقسيم كرد.(٢٢٩)

مرقد حضرت معصومه (سلام الله عليها) تجليگاه مرقد حضرت زهراء (سلام الله عليها)

آيت الله العظمى مرعشى نجفى (رحمة الله عليه ) در درس خود فرمودند: من متولد شده نجف اشرف و بزرگ شده آنجا بودم ، علت آمدنم به شهر قم اين بود كه مرحوم پدرم ، آيت الله سيد محمود مرعشى براى آنكه از محل قبر شريف حضرت زهراءعليها‌السلام با خبر شود چهل شب در حرم حضرت علىعليه‌السلام بيتوته (شب زنده دارى و عبادت و مناجات ) نمود، يك شب آن حضرت (در يك حالت مكاشفه ) به پدرم فرمود: سيد محمود چه مى خواهى ؟ پدرم عرض كرد: محل قبر حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام كجاست تا در كنار قبرش بروم و او را زيارت كنم ؟ حضرت فرمود: من كه نمى توانم قبر فاطمهعليها‌السلام را بر خلاف وصيت او معلوم كنم پدرم عرض کرد: پس در هنگام زيارت او چه كنم ؟ حضرت فرمود: خداوند مقام شكوهمند فاطمه را (در اين مورد) به حضرت معصومه داده است ، يعنى مرقد حضرت معصومه تجليگاه مرقد شريف حضرت زهراء است هر كس مى خواهد زيارت حضرت فاطمهعليها‌السلام را درك كند مرقد حضرت معصومهعليها‌السلام را زيارت كند.(٢٣٠ )

فصل هشتم : فضايل و كرامات حضرت زهراء و حضرت مريم

مريم از يك نسبت عيسى عزيز

از سه نسبت حضرت زهراء عزيز

نور چشم رحمة للعالمين

آن امام اولين و آخرين

آنكه جان در پيكر گيتى دميد

روزگار تازه ، آيين آفريد

بانوى آن تاجدار هل اتى

مرتضى مشگل گشا شير خدا

پادشاه و كلبه اى ايوان او

يك حسام و يك زره سامان او

مادر آن مركز پرگار عشق

مادر آن كاروان سالار عشق

آن يكى شمع شبستان حرم

حافظ جمعيت خير الامم

تا نشيند آتش پيكار و كين

پشت پا زد بر سر تاج و نگين

وان دگر مولاى ابرار جهان

قوت بازوى احرار جهان

در نواى زندگى ، سوز از حسين

اهل حق حريت آموز از حسين

سيرت فرزندها

از امهات جوهر صدق و صفا

از امهات مزرع تسليم را حاصل بتول

مادران را اسوه كامل بتول

بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت

با يهودى چادر خود را فروخت

نورى و هم آتشى فرمانبرش

گم رضايش در رضاى شوهرش

آن ادب پرورده صبر و رضا

آسياب گردان و لب قرآن سرا

گريه هاى او ز بالين بى نياز

گوهر افشاندى به دامان نماز

اشك او بر چيد جبرئيل از زمين

همچو شبنم ريخت بر عرش برين

رشته آيين حق زنجير پاست

پاس فرمان جناب مصطفى است

ورنه گرد تربتش گرديدمى

سجده بر خاك او پاشيدمى(٢٣١)

اسماء و حضرت فاطمه زهراء عليها‌السلام

داراى نامها و القاب متعددى بودند كه هر يك از آنها بيانگر فضيلتى براى او مى باشند. اسمهاى حضرت عبارتند از:

١- فاطمه : درباره وجه تسميه فاطمه به عنوان نام مبارك بانوى دو عالمعليها‌السلام برگرفته شده از كلام معصومعليه‌السلام وجوهى چند است :

فاطمه يعنى جدا شده از هر زشتى و بريده شده از هر بدى و باز داشته شده از آلودگى ها، يا ذريه او از آتش فاصله دارند.

شفاعت كننده دوستدارانش در قيامت - عجز مردم از شناخت كامل او - فاصله ، اسمى مشتق شده از نام پروردگار.

٢- صديقه : به معناى زن بسيار راستگو، چون در تمام عمر شريفش هيچ دروغى از او شنيده نشده

در ضمن گفتارى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علىعليه‌السلام مى فرمايند: يا على ! خداوند به تو همسرى چون دخترم صديقه هديه كرده كه به من عطا نكرده است يا عايشه مى گويد: من راستگوتر و صادق تر از فاطمهعليها‌السلام نديدم

٣- مباركه : يعنى بركت خجسته و ميمون ، زيرا خداوند در نسل او بركتى قرار داده ، كه از وجود نازنين او پروردگار نسل رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در همه جهان گسترش بخشيده است و خداوند ذريه او را مبارك گردانيد.

٤- طاهره : از طهارت است به معناى پاكى از هر نقصى ، و پاكيزگى از همه پليديها. امام صادق فرمود: مادامى كه فاطمهعليها‌السلام زنده بود خداوند ساير زنان را بر علىعليه‌السلام حرام كرده بود، زيرا فاطمهعليها‌السلام پاكيزه بود و حائض نمى شد. آن حضرت حتى در زايمان هم خون نفاس نمى ديد.

٥- زكيه : به معنى پاكيزگى ، رشد و نمو. به معناى نمو كننده در كمالات و خيرات ، تا جايى كه سوره((هل اتى))و((آيه ايثار))در شاءن آنها نازل شد و اخلاق او از هر حيث پاك و تزكيه شده بود و هم چنين رشد و نمو، از لحاظ جسمانى ، زيرا گفته اند كه آن حضرت بيشتر از كودكان هم سن خود در روزها و هفته ها و ماهها رشد مى كرد.

٦- راضيه : چون در تمام شئون زندگى از خدا و پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و شوهرش راضى بود. با ديدن آن همه سختى از زمان كودكى تا روز شهادت ، آنچه كه خداوند برايش تدبير كرده بود راضى بود و حتى يكبار شكايت نكرد.

٧- مرضيه : اسم مفعول از رضا است چون خداوند در آخرت آن قدر شفاعت او را بپذيرد كه راضى گردد. يا آنكه خدا و رسول خدا و شوهرش از او راضى بودند.

٨- زهراءعليها‌السلام : به معنى درخشنده و نورانى اينكه چرا فاطمه را زهراء نام نهاده اند بنابر روايات و كلام معصومينعليها‌السلام فاطمهعليها‌السلام از نور با عظمت پروردگار خلق شده است و نورانيت آسمانها و زمين از نور اوست

صورت فاطمه عليها‌السلام در هر روز چند بار - وقت نماز صبح و ظهر و شام براى علىعليه‌السلام نور افشانى مى كرد و بالاخره فاطمهعليها‌السلام زهراء ناميده شد چون به فرموده امام صادقعليه‌السلام : چون هرگاه در محراب عبادت به نيايش مشغول بود براى ملائكه و اهل آسمانها نور افشانى مى كرد.

٩- محدثه : به معناى كسى كه معارف الهى را از زبان فرشتگان وحى دريافت كرده و ملائكه با او سخن مى گويند. امام صادقعليه‌السلام فرمودند: به درستى كه فاطمهعليها‌السلام محدثه ناميده شد، براى آنكه ملائكه پروردگار از آسمان بر او نازل مى شدند و او را ندا مى دادند، همانطورى كه مريم دختر عمران را خطاب مى كردند. آنها خطاب به فاطمهعليها‌السلام مى گفتند: اى فاطمهعليها‌السلام خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است اى فاطمهعليها‌السلام به شكرانه اين نعمت براى پروردگار خود خضوع كن و سجده به جاى آور.(٢٣٢)

اما لقبهاى حضرت : ايشان داراى لقبهاى فراوانى بوده كه به بعضى از آنها اشاره مى شود:

سيده : بانو

انسيه حوراء: انسان بهشتى

نوريه : موجودى از حقيقت نورى

حانيه : دلسوز فرزندان

كريمه : بزرگوار

رحيمه : با محبت و مهربان

قانعه : قانع - كم توقع

قوامه : شب زنده دار

عقيله : خردمند

فهيمه : بافهم

رئوفه : دلسوز و مهربان

محرمه : گرامى و مورد احترام

منصوره : يارى شده - خداوند او را يارى كرده است

جميله : زيبا

جليله : بزرگ

صابره : پايدار

شريفه : شرافتمند

عفيفه : پاكدامن

شهيده : شهيد شده ، گواه

حكيمه : با حكمت و داراى فهم و ادراك حكيمانه

مطهره : پاكيزه شده

عطوفه : با عاطفه و محبت

زاهده : پارسا

فاطمه عليها‌السلام زبانه ترازو

علىعليه‌السلام فرمود:

روزى وارد منزل شدم ديدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حالى كه حسنعليه‌السلام در سمت راست و حسينعليه‌السلام در سمت چپ و فاطمهعليها‌السلام پيش روى آن حضرت نشسته بودند مى فرمايد: اى حسن و اى حسين ! شما دو كفه ترازو هستيد و فاطمهعليها‌السلام زبانه آن است دو كفه جز به وسيله زبانه يكسان و هماهنگ نمى شوند و زبانه جز بر روى دو كفه استوار نمى ماند. شما دو نفر، امام هستيد و مادرتان داراى مقام شفاعت است.(٢٣٣)

احترام به فاطمه عليها‌السلام

از نظر فقه اسلامى يكى از اصحاب امام صادقعليه‌السلام نام دخترش را فاطمه نام نهاده بود، امامعليه‌السلام به او فرمود:

اما اذا سميتها فاطمة فلا تسبها و لا تلعنها و لا تضربها؛حالا كه او را فاطمه ناميده اى به او دشنام مده و او را نفرين مكن و او را مزن

شاءن و مقام حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام و جنبه قداست آن بانوى بزرگوار، بر هر مسلمان مؤ منى ، امرى بديهى و مسلم است در فقه و فرهنگ اسلامى نيز، تجليل و تكريم و تعظيم به حضرت فاطمه زهراء در مرتبه والايى قرار دارد كه رعايت آن بر هر فرد مسلمانى در رديف واجبات و عدم رعايت آن جزو محرمات و معاصى به شمار مى آيد.

در اينجا به عنوان نمونه به چند مورد از دستورات فقهى كه در اين باب (احترام به حضرت فاطمهعليها‌السلام ) صادر شده و در فقه اسلامى جاى ويژه اى دارد اشاره مى شود.

١ - براى فرد بى وضو حرام است كه اسم خداوند متعال را مس نمايند، و مس اسامى مبارك پيغمبر و ائمه و حضرت زهراءعليها‌السلام نيز اگر هتك حرمت و بى احترامى تلقى شود حرام است

٢ - حفظ حرمت اسامى معصومينعليه‌السلام و زير پانگذاشتن و دورنگه داشتن اين اسامى مبارك از اماكن آلوده و ناپاك ، از واجبات شرعى است

٣ - در باب ديات و قصاص فقه اسلامى نيز آمده است كه متعديان به امور اعتقادى حكم ارتداد را دارند. علامه حلى (رحمة الله عليه ) در((تحرير الاحكام))در اين باره مى گويد: كسى كه مادر پيامبر گرامى را يا دخترش را مورد قذف و نسبت ناروا و عمل غير مشروع قرار دهد مرتد و از دين خارج است

٤ - كيفر دشنام گفتن به فاطمه زهراءعليها‌السلام قتل است بر اساس فقه اسلامى فردى كه نسبت به آن بانوى مقدس هتك حرمت كند و به فحاشى و دشنام و بدگوئى ، زبان بگشايد مستوجب مرگ است و بايد به قتل رسانده شود.

امام خمينى (رحمة الله عليه ) در تحرير الوسيله خود مى فرمايد:((الحاق صديقه طاهرهعليها‌السلام به ائمه اطهارعليه‌السلام از فرزندانش ، خالى از وجه نيست ، بلى اگر دشنام به صديقه طاهره بازگشت به دشنام و سب رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نمايد بدون شبهه دشنام دهند كشته مى شود. طبق نظر فقهاى شيعه اگر شخصى به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يا ائمه معصومينعليه‌السلام و حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام دشنام دهد بر شنونده آن واجب است او را به قتل برساند مگر اين كه ترس زيان جانى و يا مالى قابل توجه يا آبرويى بر خود داشته باشد بنابراين هم وجوب قتل ثابت است و هم اين كه اجراى اين حكم احتياج به اجازه حاكم شرع ندارد.(٢٣٤)

پس دريافتيم كه از نظر فقهى اگر كسى به چهارده معصومعليه‌السلام ناسزا بگويد و يا عملى توهين آميز در مورد آنان انجام دهد حكمش قتل است مسلما حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام يكى از حضرات معصومين مى باشند.

در روايتى از امام جعفر صادقعليه‌السلام مى خوانيم كه فرمود: چون حضرت مهدىعليه‌السلام ظهور كند پس از اقداماتى به كيفر قاتلان ستمگر مادرش حضرت فاطمهعليها‌السلام مى پردازد و به سراغ قبر آنان مى رود و آنان را زنده مى كند، و به محاكمه مى كشد و پس از آن به دارشان آويزان مى كند و پس از باز كردن از دار، پيكر كثيف و نحسشان را آتش ‍ مى زند.(٢٣٥)

علاوه بر حكم فقهى در مورد توهين كننده به حضرت فاطمهعليها‌السلام اذيت حضرت فاطمهعليها‌السلام اذيت خدا و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است دهها حديث معتبر در اين مورد در كتابهاى شيعى و سنى آمده است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

فاطمة بضعه منى ، فمن اغضبها اغضبنى فاطمه پاره تن من است ، هر كس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است

و نيز فرموده :

من آذاها فقد آذانى ، و من آذانى فقد اذى الله عزوجل هر كس او را اذيت كند مرا اذيت نمود و كسى كه مرا اذيت كند خدا را اذيت كرده است

و بنابر فرموده خداوند در قرآن : كسى كه خدا و رسولش را بيازارد مورد لعنت خدا قرار مى گيرد.

ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الاخرة همانا كسانى كه خدا و رسول او را بيازارند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده است و از رحمت خود دور فرموده است.(٢٣٦)

حضرت امام خمينى (رحمة الله عليه ) در مورد اهانت كننده به حضرت صديقه طاهره كه روز شنبه هشتم بهمن ١٣٦٧ از صداى جمهورى اسلامى ايران پخش شده و بعد فرمودند:((بسمه تعالى ، با كمال تاءسف و تاءثر صداى جمهورى اسلامى مطالبى در مورد الگوى زن پخش كرده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردى كه اين مطالب را پخش كرده است تعزير و اخراج مى گردد و دست اندركاران آن تعزير خواهند شد و در صورتى كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است بلا شك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است ، اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولين رده بالاى صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامى زمينه ها قوه قضائيه اقدام مى نمايد.))

روح الله الموسوى الخمينى ٩/١١/١٣٦٧

ملاقات فاطمه عليها‌السلام با حوريان بهشتى

سلمان فارسى (رحمة الله عليه ) مى گويد:

روزى از خانه بيرون آمدم ، در حالى كه ده روز از رحلت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گذشته بود. علىعليه‌السلام را ديدم به من فرمود: اى سلمان ! تو پس از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر ما جفا نمودى عرض كردم : اى محبوب من ، اى اباالحسن ! كسى همچون شما مورد جفا قرار نمى گيرد. بلكه حزن و اندوهم پس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باعث شد نتوانم به زيارت شما بيايم حضرت فرمود: اى سلمان ! برو به خانه نزد فاطمه ، دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، زيرا او مشتاق ديدار توست مى خواهد از هديه اى كه از بهشت برايش آورده اند به تو هم بدهد. عرض كردم : آيا مگر پس از حضرت رسول براى آن حضرت از بهشت تحفه و هديه مى رسد؟ فرمود: آرى ، ديروز رسيد.

سلمان فارسى (رحمة الله عليه ) مى گويد: سراسيمه خود را نزد آن حضرت رساندم و با اجازه زهراءعليها‌السلام وارد خانه شدم ، ديدم حضرت نشسته و بر روى خود عباى كوتاهى انداخته است در پيشگاهش زانوى ادب زدم آن حضرت به من فرمود: اى سلمان ! بعد از رحلت پدرم به من جفا كردى ؟

عرض كردم : اى حبيبه من ! آيا من به شما جفا كردم ؟ فرمود: پس چه كسى ؟ اى سلمان ! بنشين و آنچه به تو مى گويم ، خوب فراگير!

حضرت فرمود: ديروز همين جا نشسته بودم و در منزل هم بسته بود. در اين فكر بودم كه با وفات پدرم وحى الهى از ما قطع شد و از رفت و آمد ملائكه ديگر خبرى نيست ، بسيار غمگين و محزون بودم به ناگاه در منزل باز شد و سه دختر وارد شدند كه از نظر زيبايى ، شادابى و معطر بودن بى مانند بوده و هيچ چشمى به زيبايى آنان نديده است از جايم برخاسته و به سوى آنان رفتم پرسيدم : از زنان مكه هستيد يا مدينه ؟

گفتند: اى دختر رسول خدا! ما اهل مكه و مدينه نيستيم و نيز از ساكنان زمين نمى باشيم ، ما از حوريان بهشتى و مشتاق و دوستدار تو هستيم خداوند ما را نزد شما فرستاده است

من از يكى كه بزرگتر مى نمود پرسيدم : اسم تو چيست ؟ جواب داد:((مقدود)). گفتم : مقدوده چرا؟ گفت من براى مقداد بن اسود كندى صحابى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آفريده شده ام

از سومى پرسيدم : اسم تو چيست ؟ گفت :((سلمى))گفتم : به چه مناسبت سلمى ناميده شده اى ؟ گفت : من براى زندگى با سلمان فارسى ، دوست و خدمتكار پدر تو، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشم

حضرت ادامه داد: سپس حوريان بهشتى خرمايى تازه به من دادند كه از مشك خوش بو تر بود. آنگاه حضرت فاطمهعليها‌السلام مقدارى از آن خرماها را به من داد و فرمودند: اى سلمان ! با اين خرما افطار كن و فردا هسته آن را برايم بياور!

سلمان گويد: من خرما را گرفته از حضورش مرخص شدم در كوچه هاى مدينه به طرف منزل مى رفتم ، به هر كس از اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى گذاشتم ، مى پرسيد: چه بوى عطر دلنشينى ! آيا مشك با خود دارى ؟ در جواب مى گفتم : آرى

در موقع افطار با خرما روزه ام را باز كردم ، ولى نه هسته داشت و نه ريگ و نه خاشاكى روز بعد نزد آن حضرت رفته عرض كردم : من ديروز روزه ام با تحفه و هديه شما باز كردم ولى هيچ هسته اى نداشت

حضرت فرمود: اى سلمان ! هيچ گاه هسته اى نخواهد داشت ، زيرا خرماها از نخلى است كه خداوند آن را در دار السلام (بهشت ) با كلام و سخنى كاشته است كه پدرم حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من آموخت و من هر صبح و شام بر آن مواظبت مى كنم.(٢٣٧)

بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله النور بسم الله نور النور بسم الله نور على نور بسم الله الذى هو مدبر الامور بسم الله الذى خلق النور من النور الحمد لله الذى خلق النور من النور و اءنزل النور على الطور فى كتاب مسطور فى رق منشور بقدر مقدور على نبى محبور الحمد لله الذى هو بالعز مذكور و بالفخر مشهور و على السراء و الضراء مشكور و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين ؛به نام خداى بخشنده مهربان به نام مبارك خدا كه نور عالم است و به نام مبارك خدا كه نور نور عالم است و نام مبارك خدا كه نور بالاى نور عالم است به نام مبارك خدا آن نام كه مدبر امور عالم است به نام مبارك خدا آن نام كه نور آفريد (يعنى عالم و آدم را از نور خود آفريد) ستايش خدا را كه نور (تجلى خود) را بر طور سينا در كتاب مسطور تورات نازل كرد در صحيفه گشوده به قدرى كه مقدور نمود بر پيغمبر عالم و صالح خود ستايش ‍ خدا را كه نزد تمام موجودات به عزت مذكور و به فخر و جلالت معروف است و در حال آسايش و سختى بايد شكر گزار او بود و درود خدا برسيد ما حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت طاهرينش ‍ باد.

سلمان گفت : چون اين دعا را از آن حضرت آموختم آن را به بيشتر از هزار نفر از اهل مكه و مدينه كه مبتلا به تب بودند آموختم ، به خدا قسم همه آنها به اذن خداى تعالى شفا يافتند.

چادر بانوى زنان جهان از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

روايت شده است كه فرمود:

هنگامى كه خداوند خلايق از اولين و آخرين را مبعوث گرداند، منادى پروردگارمان از زير عرش خداوند صدا مى زند: اى گروه خلايق ، ديدگاه خود را ببنديد كه فاطمهعليها‌السلام دختر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و بانوى زنان جهانيان از صراط بگذرد! هيچ كس در صحنه قيامت نيست مگر آنكه چشمانش را مى بندد، به جز محمد، على ، حسن ، حسين و فرزندان پاك آنانعليه‌السلام چرا كه فرزندان آن حضرتند. هنگامى كه وارد صحراى محشر مى شود، دنباله چادرش بر روى صراط كشيده مى شود، يك سر آن در بهشت به دست خود آن حضرت است و سر ديگرش در عرصه قيامت است

منادى پروردگارمان صدا مى زند:

پاورقي

٢٢٠- فرهنگ جامع سخنان امام حسين : ص ٤٠

٢٢١- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٢٥٠ / تفسير فرات : ص ١٧١

٢٢٢- ام ايمن كنيز آمنه بنت وهب ، مادر گرامى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود كه پس از وفات آمنه به رسول اكرم رسيد و پيامبر نيز ام ايمن را به فاطمه زهراء بخشيدند.

٢٢٣- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ١٩٣ - ١٩٢

٢٢٤- مناقبت اين شهر آشوب : ج ٣ ص ٣٩٤

٢٢٥- مفاتيح الجنان ، شيخ عباس قمى (رحمة الله عليه )

٢٢٦- فرهنگ جامع سخنان امام حسين : ص ٥٥

٢٢٧- سوگنامه آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ص ٥٣٢ - ٥٣١

٢٢٨- ناسخ التواريخ : ص ٢٥ - ٢٤.

٢٢٩- ترجمه لهوف سيد بن طاووس ، ص ٢٣١

٢٣٠- شفيعه محشر ييا مظلومه پيامبر از كتاب حضرت معصومه (سلام الله عليها) چشمه جوشان كوثر (محمدى اشتهاردى ) ص ‍ ٧٣. (البته ناگفته نماند كه اين رؤ ياى صادقانه به دو گونه نقل شده است .)

٢٣١- كليات اشعار فارسى اقبال الاهورى : ص ١٠٣

٢٣٢- زندگانى چهارده معصوم ، ص ٢٢٨

٢٣٣- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر، / به نقل از كشف الغمه : ج ١، ٥٠٦

٢٣٤- جواهر، ج ٤١ ص ٤٣٧

٢٣٥- بحار، ج ٥٢، ص ٣٨٦

٢٣٦- احزاب / ٥٧:

٢٣٧- بحارالانوار؛ ج ٢٢، ص ٣٥٢ / عوالم العلوم : ج ١١، ص ٢٥٨.

اى دوستداران فاطمه ! به گوشه هاى چادر بانوى زنان جهانيان چنگ زنيد! و كسى از دوستداران حضرت باقى نمى ماند مگر اينكه به گوشه اى از اطراف چادر آن حضرت باقى نمى ماند مگر اينكه به گوشه اى از اطراف چادر آن حضرت چسبيده است تا اينكه بيش از هزار فئام و هزار فئام به آن چنگ مى زنند و مى چسبند. گفتند: يك فئام چقدر است ؟ فرمود: هزار هزار كه به وسيله آن حضرت از آتش نجات مى يابند.(٢٣٨)

توقف فاطمه عليها‌السلام در مدخل جهنم

از محمد بن مسلم روايت شده كه گويند: از حضرت باقرعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: حضرت زهراءعليها‌السلام در مدخل جهنم توقفى ويژه مى نمايد. در روز قيامت بر پيشانى هر كس((مؤ من يا كافر))نوشته شده است به كسانيكه گناهان زيادى انجام داده اند دستور داده مى شود كه وارد آتش جهنم شوند.

فاطمه زهراءعليها‌السلام بين دو چشم او مى خواند كه وى((دوستدار اهل بيت))است آنگاه مى گويد: اى خدا و اى مولاى من ! تو مرا فاطمه ناميدى و به وسيله من آن كس را كه من و ذريه ام را دوست مى دارد، از آتش ‍ جدا مى سازى ، و وعده تو راست است و تو از نويدى كه داده اى تخلف نمى كنى

خداوند متعال مى فرمايد: راست مى گويى اى فاطمه ! من تو را فاطمه ناميده و به وسيله تو، كسى كه تو را دوست داشته باشد و به ولايت پذيرفته ، و ذريه تو را دوست داشته و به ولايت پذيرفته باشد، از آتش نجات مى دهم وعده من حق است و از آن تخلف نمى كنم هر كس را كه بر پيشانيش ‍ بخوانى كه مؤ من است ، دستش را بگير و به بهشت واردش ساز.(٢٣٩)

سخن گفتن با جبرئيل

امام خمينى (رحمة الله عليه ) در يكى از بيانات خود، در ايام شهادت حضرت زهراءعليها‌السلام و در ملاقات با زنان مى فرمايند:

((مساءله آمدن جبرئيل براى كسى يك مسئله ساده نيست ، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كس مى آيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مى خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياء درجه اول بوده است

مثل رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است حتى درباره ائمهعليها‌السلام هم من نديده ام كه وارد شده باشد، اين طور كه جبرئيل به آنها نازل شده باشد فقط اين كه براى حضرت زهراءعليها‌السلام است كه من ديده ام كه جبرئيل به طور مكرر در اين هفتاد و پنج روز وارد مى شده و مسائل آينده اى كه بر ذريه او مى گذشته است اين مسائل را مى گفته است و حضرت امير هم ثبت مى كرده است در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضائلى بزرگ است - اين فضيلت را من بالاتر از همه مى دانم كه براى غير انبياءعليه‌السلام آن هم نه همه انبياء براى طبقه بلاى انبياء كه در رتبه آنهاست ، براى كسى ديگر حاضر نشده و با اين تعبيرى كه مراوده داشته است جبرئيل در اين هفتاد و چند روز، براى هيچ كس تا كنون واقع نشده و اين از فضائلى است كه از مختصات حضرت صديقهعليها‌السلام است.(٢٤٠)