الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها0%

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حليمه صفرى
گروه: مشاهدات: 22405
دانلود: 3450

توضیحات:

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 355 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 22405 / دانلود: 3450
اندازه اندازه اندازه
الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نام فاطمه عليها‌السلام معجزه مى كند

قطب راوندى روايت كرده است :

چون حضرت فاطمهعليها‌السلام از دنيا رحلت فرمود: ام ايمن (خادمه آن حضرت ) سوگند ياد كرد كه ديگر در مدينه نماند، زيرا كه نمى توانست جاى آن حضرت را خالى ببيند، پس از مدينه خارج شد و به طرف مكه به راه افتاد. در بين راه دچار تشنگى و گرسنگى شديدى شد. چون از يافتن آب ماءيوس شد دست به سوى آسمان بلند نمود و عرض كرد: خداوند! من خادمه حضرت فاطمه ام ، آيا مرا از تشنگى هلاك خواهى كرد؟ ناگهان به اعجاز فاطمهعليها‌السلام دلو آبى از آسمان براى او به زمين آمد. چون از آن آب خورد تا هفت سال محتاج به خوردن و آشاميدن نشد. مردم او را در روزهاى بسيار گرم براى كار به بيابان مى فرستادند، اما او تشنه نمى شد.(٣١٦)

فاطمه عليها‌السلام روشنى نور آسمانها

روايت كرده اند از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمودند:

خداوند من و علىعليه‌السلام را از نور و عظمت و بزرگى خود خلق كرد، هزار سال قبل از آنكه ساير خلائق بيافريند، در آن زمان كه هيچ تسبيح و تقديسى وجود نداشت

پس نور مرا شكافت و از نور من آسمانها و زمين را آفريد و به خدا قسم كه من از آسمانها و زمين برترم چون نور علىعليه‌السلام را منتشر ساخت ، عرش و كرسى از نور او خلق گرديد، به پروردگارم قسم كه علىعليه‌السلام از عرش و كرسى افضل است سپس نور حسنعليه‌السلام را باز كرد و لوح و قلم از نور حسنعليه‌السلام به وجود آمد و به خداوند قسم كه حسنعليه‌السلام از لوح و قلم از نور حسنعليه‌السلام به وجود آمد و به خداوند قسم كه حسنعليه‌السلام از لوح و قلم برتر است سپس ‍ همه هستى از شرق تا غرب تاريك ماند. ملائكه بر پروردگار از آن همه تاريكى و ظلمت شكايت كردند و خواستند كه خداوند تاريكى را از ميان ايشان برطرف كند.

خداوند خواسته آنان را اجابت فرمود و كلمه اى را فرمود و از آن كلمه نورى خلق ؛، سپس آن نور را به آن روح اضافه كرد و آن را در بلندترين مكان عرش ‍ قرار داد، همه عالم از شرق تا غرب نورانى شد. آن روح آميخته به نور خلق شده از لطف پروردگار كسى نيست جز فاطمهعليها‌السلام و به همين دليل او را زهراءعليها‌السلام ناميدند، زيرا نورش آسمانها را روشن ساخت.(٣١٧)

سقف خانه فاطمه عليها‌السلام ، عرش پروردگار

روايتى است در تفسير برهان از حضرت باقرعليه‌السلام نقل شده است كه : سقف خانه على و فاطمهعليها‌السلام حجره رسول الله است و سقف خانه شان ، عرش رب العالمين در انتهاى خانه هاشان شكافى است كه از آن تا عرش ، پرده از معراج وحى برداشته شده است و ملائكه هر صبح و شام و هر ساعتى و هر لحظه اى با وحى الهى بر آنان نازل مى شوند و رشته فروج ملائكه فرود مى آيند، قطع نمى شود. گروهى فرو مى آيند و دسته اى بالا مى روند... و همانا خداوند بر قوت ديده محمد و على و فاطمه ، حسن و حسينعليه‌السلام بيفزود تا عرش را مشاهده مى كردند و جز عرش ، سرپوشى براى خانه هايشان نمى ديدند. خانه هايشان به عرش رحمان مسقف است و معراجهاى ملائكه و روح در خانه هاى اينان است ، به اذن پروردگارشان ، من كل امر سلام.(٣١٨)

خدا از خشم فاطمه عليها‌السلام خشم مى كند

از امام صادقعليه‌السلام پرسيدند:

بعضى جوانان حديثى از شما نقل مى كنند كه باور كردنى نيست ، مى گويند:((خدا از خشم فاطمهعليها‌السلام به خشم مى آيد؟!))(٣١٩) امام صادقعليه‌السلام فرمود: مگر شما اين روايت را در كتابهاى خود نداريد كه خدا از خشم بنده مؤ من به خشم مى آيد؟ گفتند چرا؟ فرمودند پس چرا باور نمى كنى كه فاطمهعليها‌السلام زنى با ايمان باشد و خدا از خشم او به خشم آيد؟(٣٢٠)

ما وسيله خدا در بين بندگان هستيم حضرت زهراءعليها‌السلام فرموده است : سپاس بگذاريد خداوندى را كه به خاطر عظمت و نورانيتش تمام ساكنان آسمانها و زمين براى رسيدن به او در جستجوى وسيله اند، و ما وسيله او در بين مخلوقاتش مى باشيم ، ما برگزيدگان او، جايگاه قدس و تنزه او، و حجت او در پنهانى حق و وارثان پيامبر اوييم.(٣٢١)

فاطمه عليها‌السلام جزء زنان به كمال رسيده

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع : آسية بنت مزاحم ، مريم بنت عمران ، خديجه بنت خويلد، فاطمة بنت محمد

در مراحل رشد و تكامل انسانى مردان بسيارى به مرحله كمال رسيدند، ولى از زنان جزء چهارتن به آن مقام دست نيافته اند، و آن چهار نفر، آسيه همسر فرعون ، مريم دختر عمران ، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد است .))(٣٢٢)

اطعام الهى كلينى (رحمة الله عليه ) از امام باقرعليه‌السلام نقل مى كند كه فرمود:

روزى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فاطمهعليها‌السلام فرمود: فاطمه ، برخيز و آن كاسه بهشتى را بيرون بياور. فاطمهعليها‌السلام برخاست و كاسه اى را بيرون آورد كه در آن تريد و استخوان گوشت دار لبريز بود. فاطمه و حسن و حسينعليه‌السلام تا سيزده روز از آن غذا همراهش بود بديد، به او عرض كرد: اين را از كجا آورده اى ؟ فرمود: ما چندين روز است كه از اين غذا مى خوريم ام ايمن ، خدمت حضرت فاطمهعليها‌السلام رسيد. عرض كرد: فاطمه ! اگر نزد ام يمن چيزى باشد آن براى فاطمه و فرزندان اوست ، و اگر نزد فاطمه چيزى باشد ام ايمن از آن بهره اى ندارد؟ پس فاطمهعليها‌السلام از آن غذاى بهشتى براى ام ايمن آورد. همين كه ام ايمن از آن خورد آن كاسه بهشتى ناپديد شد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فاطمهعليها‌السلام فرمود: اگر از آن طعام به ام ايمن نخورانده بودى ، تو و فرزندانت تا قيامت از آن تناول مى كرديد.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: آن كاسه نزد ماست كه قائم ما آن را در زمان (ظهور) خود بيرون مى آورد.(٣٢٣)

بخشش پروردگار، خشنودى فاطمه عليها‌السلام

در جلد دهم بحار مرحوم مجلسى (رحمة الله عليه ) به نقل از امام صادقعليه‌السلام و جابر بن عبدالله انصارى آمده كه فرمودند:

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمه زهراءعليها‌السلام را ديدند در حالى كه لباس از پوشاك شتر بر تن داشت و به سمت خود آسيا مى كردند و فرزند خود را نيز شير مى دادند، اشك از چشمان مبارك رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سرازير گرديد و فرودند: دختر جانم ! تلخى و سختى دنيا را پيشاپيش بچش تا شيرينى آخرت را پس از آن دريابى ، عرض كرد: اى رسول گرامى ! سپاس پروردگار را بر نعمتهاى فراوانش و شكر به خاطر مواهب و بخشوده هايش پس از اين گفتگو آيه :

((و لسوف يعطيك ربك فترضى)) به زودى پروردگارت آنچنان بخشش بر تو نمايد كه راضى و خشنود گردى نازل شد.(٣٢٤)

گلو بند پر بركت

جابر بن عبدالله انصارى مى گويد:

روزى نماز عصر را با پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خوانديم ، اصحاب اطرافش نشسته بودند، ناگاه پيرمردى خدمت پيغمبر رسيد كه لباس كهنه اى پوشيده بود و از شدت پيرى و ناتوانى نمى توانست بر جاى خودش قرار گيرد. پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متوجه او شد و از احوالش پرسيد. عرض كرد: يا رسول الله مردى هستم گرسنه ، سيرم كن ، برهنه ام لباسى به من عطا كن ، تهى دستم چيزى به من بده رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود من اكنون چيزى ندارم ، ولى تو را به جايى راهنمايى مى كنم ، بلكه شايد حاجتت برآورده شود. برو به منزل كسى كه خدا و رسولش را دوست دارد، خدا و رسول نيز او را دوست دارند. به خانه دخترم فاطمهعليها‌السلام برو، شايد چيزى به تو عطا كند... سپس به بلال فرمود: پير مرد ناتوان را به خانه فاطمهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هدايت كن

بلال به اتفاق پير مرد به خانه فاطمهعليها‌السلام رفتند. پير مرد عرض ‍ كرد: سلام بر شما اى خانواده نبوت و مركز نزول فرشتگان حضرت فاطمه جوابش را داد و فرمود: كيستى ؟ عرض كرد: فقيرى هستم خدمت پدرت رسيدم و مرا به سوى شما راهنمايى نموده اى دختر پيغمبر! گرسنه ام سيرم كنيد. برهنه ام پوششى به من بدهيد، فقيرم چيزى به من عطا كنيد. حضرت زهراءعليها‌السلام هيچ غذايى در خانه سراغ نداشت پوست گوسفندى كه فرش حسن و حسينعليه‌السلام بود به پيرمرد داد. عرض كرد: اين پوست كجاى زندگى مرا اصلاح مى كند؟ حضرت فاطمهعليها‌السلام گلوبندى را كه دختر عمويش به او هديه داده بود به او داد و فرمود: اين را بفروش و زندگى خودت را بدان اصلاح كن

پير مرد برگشت و جريان را خدمت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد. آن حضرت گريست و فرمود: گردنبند را بفروش تا خدا به بركت عطاى دخترم براى تو گشايش فراهم سازد.

عمار ياسر (رحمة الله عليه ) از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اجازه گرفت كه آن گردنبند را خريدارى كند، از پيرمرد پرسيد: آن را چقدر ميفروشى ؟ گفت : به بهاى آنكه شكمم را از نان و گوشت سير كنى و يك برد يمانى بر تنم بپوشانى تا با آن نماز بخوانم و يك دينار پول بدهى تا ما نزد اهل و عيالم برساند. عمار گفت : من اين گردنبند را به بيست دينار و دويست درهم و يك برد يمانى و يك حيوان سوارى و نان و گوشتى كه سيرت كند مى خرم پيرمرد گردنبند را به عمار فروخت و پولش را تحويل گرفت او خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگشت حضرت از او پرسيد: سير و پوشيده شدى ؟ عرض كرد: آرى به بركت عطاى فاطمهعليها‌السلام بى نياز شدم ، خدا در عوض به فاطمه عطائى بكند كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده باشد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اصحاب فرمود: خدا در همين دنيا چنين عطائى را به فاطمهعليها‌السلام كرده است ، زيرا پدرى مثل من و شوهرى مثل علىعليه‌السلام و فرزندانى چون حسن و حسينعليه‌السلام به او داده است

عمار گردنبند را گرفت و خوشبو كرد و در پارچه يمانى گذاشت و به غلامش ‍ گفت : اين را خدمت حضرت رسول تقديم كن ، خودت را نيز به آن حضرت بخشيدم وقتى كه غلام پيش پيغمبر رفت حضرت گردنبند را با غلام به فاطمهعليها‌السلام بخشيد. فاطمه گردنبند را گرفت و غلام را آزاد نمود.

غلام بعد از آزادى خنديد. علت خنده اش را پرسيدند، گفت : از بركت اين گردنبند در شگفتم ! زيرا گرسنه اى را سير كرد، برهنه اى را پوشش داد، و تهى دستى را بى نياز كرده و بنده اى را آزاد كرد و باز هم نزد صاحبش ‍ برگشت.(٣٢٥)

وقتى كه عزرائيل فاطمه عليها‌السلام را قبض روح كند

در قبر از او بپرسند: پيغمبرت كيست ؟ جواب مى دهد: پدرم مى گويند: امامت كيست ؟ جواب مى دهد. شوهرم على بن ابيطالبعليه‌السلام خدا گروهى از ملائكه را ماءموريت داده كه بعد از مردنش دائما درود مى فرستند و بر او و پدر و شوهر و فرزندانش

از خود گذشتگى و ايثار فاطمه عليها‌السلام

عرب تازه مسلمانى در مسجد مدينه از مردم كمك خواست ، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اصحاب خود نگريست ، سلمان فارسى برخاست تا نياز آن مرد را برطرف سازد، هر جا رفت با دست خالى برگشت با نااميدى به طرف مسجد مى آمد كه چشمش به منزل حضرت زهراءعليها‌السلام افتاد، با خود گفت : فاطمه سر چشمه نيكوكارى است ، لذا درب خانه را كوبيد و داستان مرد عرب را شرح داد. حضرت زهراءعليها‌السلام فرمود:((اى سلمان ! سوگند به خداوندى كه حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به پيامبر برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم و فرزندانم حسن و حسينعليه‌السلام از شدت گرسنگى بى قرارى مى كردند و خسته و مانده به خواب رفته اند. اما من ، نيكى و نيكوكارى را كه در خانه مرا كوبيده است ، رد نمى كنم آنگاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون يهودى گرو گذاشت ، مقدارى خرما و جو قرض ‍ بگيرد.

سلمان فارسى مى گويد: پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل حضرت فاطمهعليها‌السلام آمدم و گفتم : دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! مقدارى از اين غذاها را براى فرزندان گرسنه ات بردار. پاسخ داد.

((اى سلمان ! اين كار را فقط براى خداى بزرگ انجام داديم و هرگز از آن چيزى بر نمى داريم .))(٣٢٦)

ارزش علم و دانش امام حسين

امام عسكرىعليه‌السلام فرمود: دو زن كه يك مؤ من و ديگرى معاند بودند در يك مطلب دينى با هم تنازع داشتند، براى حل اخلاف خدمت حضرت فاطمهعليها‌السلام رسيدند و جريان را تعريف كردند.

چون حق با زن مؤ من بود حضرت فاطمهعليها‌السلام گفتارش را با دليل و برهان تاءييد كرد و بدين وسيله بر زن معاند پيروز گشت و از اين پيروزى شادمان شد. حضرت فاطمهعليها‌السلام به زن مؤ من گفت : فرشتگان خدا بيشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شيطان و پيروانش نيز بيشتر از غم و اندوه زن معاند مى باشد.

آنگاه امام حسنعليه‌السلام فرمود: و بدين جهت خدا به فرشتگان فرمود: در عوض خدمتى كه حضرت فاطمهعليها‌السلام به اين زن مؤ من كرد، بهشت و نعمت هاى بهشتى را براى او هزار برابر آنچه قبلا مقرر بود مقرر بدانيد، و همين روش و سنت را درباره هر دانشمندى كه با علم و دانش خود مؤ منى را تقويت كند كه بر معاندى پيروز گردد معمول داريد و ثوابش را هزار هزار برابر مقرر داريد.(٣٢٧)

پاورقي

٢٧٧- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١٥٢.

٢٧٨- دلائل الامامة طبرى : ص ١، / سفينة البحار محدث قمى : ج ١، ص ٢٢٩.

٢٧٩- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١١٩ / به نقل از فرائد السطين : ج ٢، ص ٦٧.

٢٨٠- معالى السبطين : ج ١ ص ٤٥٢

٢٨١- زخرف / ٨٩

٢٨٢- زمر / ٣٧

٢٨٣- فصلت / ٤٤.

٢٨٤- فصلت / ٤٤

٢٨٥- آل عمران / ٩٧

٢٨٦- ق / ٣٨

٢٨٧- انبياء / ٨.

٢٨٨- بقره / ٢٨٦.

٢٨٩- انبياء / ٢٢

٢٩٠- زخرف / ١٣

٢٩١- ص / ٢٨

٢٩٢- آل عمران / ١٤٤

٢٩٣- مريم / ١٢.

٢٩٤- قصص / ٣٠

٢٩٥- كهف / ٤٦

٢٩٦- قصص / ٢٦

٢٩٧- بقره / ٢٦١

٢٩٨- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ٦٢٨.

٢٩٩- كافى : ج ٦، ص ٣٦٧، منتهى الامال : ج ١.

٣٠٠- دعائم الاسلام ، ج ٢، ص ١١٣

٣٠١- كافى ، ج ٦، ص ٣٦٧

٣٠٢- مكارم الاخلاق ، ص ٢٠٥

٣٠٣- دور نمايى از طب اسلامى ، ص ١١٦ - ١١٥.

٣٠٤- احزاب / ٥٦.((خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستد، اى كسانى كه ايمان آروده ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد.))

٣٠٥- بناييع المودة ص ٢٩٥.

٣٠٦- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر ص ٩٨

٣٠٧- يكى از بزرگترين عرفاء و اهل سير و سلوك است كه شاگردان بسيار تربيت كرده است

٣٠٨- چشمه در بستر، آقايى ، ص ٣٥٦.

٣٠٩- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ٦٢٧.

٣١٠- فرهنگ سخنان فاطمه زهراءعليها‌السلام : ص ١٦٨، / به نقل از: بحاالانوار: ج ٦٥، ص ١٥٥.

٣١١- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ٦٢٩.

٣١٢- ((كلمه طيبه))(و گفتار پاكيزه ) را به درخت پاكيزه اى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين ) ثابت ، و شاخه آن در آسمان است ؟!

٣١٣- سرگذشتهاى پنج تن آل عبا: ص ٧٩.

٣١٤- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١١٢. / به نقل از كافى : ج ١، ص ٢٦٠.

٣١٥- چهارده معصوم : ص ٣٠٦.

٣١٦- منتهى الامال : ج ١، ص ٢٩٢.

٣١٧- ريحانه خانه و حى : ص ٣٨.

٣١٨- تفسير برهان : ج ٤ ص ٤٧٨.

٣١٩- خوارزمى : ج ١ ص ٦٠

٣٢٠- بحارالانوار: ج ٢٢، ص ٤٣.

٣٢١- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٣٨٦، / به نقل از شرح نهج البلاغه : ج ١٦، ص ٢١١.

٣٢٢- مجمع البيان : ج ٥ ص ٢٢، / كشاف زمخشرى : ج ٣، ص ٢٥.

٣٢٣- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ٦٣

٣٢٤- فاطمه زهراءاز ولايت تا شهادت : ص ٢٣٨.

٣٢٥- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ٥٦.

٣٢٦- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ٧٣.

٣٢٧- بحارالانوار: ج ٢، ص ٨.

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء

علم و دانش حضرت فاطمه عليها‌السلام

عمار مى گويد: روزى حضرت علىعليه‌السلام وارد منزل شد، حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: يا على ! نزديك بيا تا از حوادث گذشته و آينده برايت سخن بگويم حضرت علىعليه‌السلام كه از سخن فاطمهعليها‌السلام در شگفت بود، خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفياب شد و سلام كرد و نزديك آن حضرت نشست

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: يا على ! آيا تو آغاز به سخن مى كنى يا من بگويم ؟ حضرت علىعليه‌السلام عرض كرد: دوست دارم از سخنان شما استفاده كنم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: گويا فاطمهعليها‌السلام به شما اين چنين و آن چنان فرمود و به همين جهت به نزد من آمدى ؟ حضرت علىعليه‌السلام عرض كرد: يا رسول الله ! مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است ؟ پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مگر نمى دانستى ؟ حضرت علىعليه‌السلام از شنيدن اين سخن به سجده شكر افتاد و خداى را سپاس گفت سپس به نزد فاطمهعليها‌السلام برگشت حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: يا على ! گويا نزد پدرم رفتى و اين چنين و آن چنان به تو فرمود؟ حضرت علىعليه‌السلام فرمود: آرى اى دختر پيامبر. فاطمهعليها‌السلام فرمود: ياابالحسن ! خداوند نور مرا آفريد و خداى را تسبيح مى گفت ، آنگاه او را در يكى از درختان بهشتى به وديعه گذاشت ، آنگاه كه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا ماءموريت يافت كه ميوه هاى آن درخت تناول كند، پدرم از ميوه آن درخت خورد و بدين وسيله نور من به صلب او منتقل گشت و از صلب پدرم به رحم مادرم وارد شدم يا على ! من از آن نور هستم و حوادث گذشته و آينده را به وسيله آن نور مى يابم يا ابالحسن ! مؤ من به وسيله نور خدا مى بيند.(٣٢٨)

عنايات حضرت زهراء عليها‌السلام به سادات

((ابن عنين))شاعر قرن هفتم ، سالى به سوى مكه رهسپار شد، در بين راه بعضى از سادات منسوب به بنى داود به او دستبرد زدند و همه اموال او را غارت كردند و حتى لباسهاى تنش را بيرون آورده و چنين زخم بر او وارد نمودند و گريختند.

ابن عنين براى سلطان يمن((عزيزبن ايوب))نامه شكايت نوشت و از او دادخواهى كرد و براى او قصيده اى نوشت كه انتقام او را از ساداتى كه اموالش را غارت نمود بودند بگيرد.

وقتى كه ابن عنين قصيده و نامه شكايت آميز را نوشت و براى سلطان يمن فرستاد، در عالم رؤ يا ديد كه در كنار كعبه است و حضرت زهراءعليها‌السلام مشغول طواف كعبه مى باشد، پيش رفت و سلام كرد، ولى حضرت جواب سلام او را نداد، گريه و زارى كرد و به آن حضرت عرض كرد كه گناه من چيست كه جواب سلام مرا نمى دهى ؟

حضرت زهراءعليها‌السلام در پاسخ((ابن عنين))اشعارى خواند كه مضمون آن چين است :

((حاشا كه همه فرزندان فاطمه پست و زشت باشند، ولى روزگار با مکر و حيله با ما بدى و ستم كرد، اگر يك نفر از اولاد من بدى نمود، تو نبايد عمدا به همه آنها دشنام بدهى ، از كردار خود توبه كن به خاطر جدشان مصطفىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنها را گرامى بدار و به آنها توهين مكن ، و هر چه از ناحيه آل رسول به تو رسيد، پاداش آن را در روز قيامت هنگام ملاقات با ما دريافت خواهى كرد)).

ابن عنين مى گويد: در حال گريه و زارى و ترس از خواب بيدار شدم در حالى كه زخمهاى بدنم خوب شده بود و در آن هنگام توبه كردم و اشعارى در عذر خواهى نوشتم.(٣٢٩)

فضايل فاطمه عليها‌السلام

از ابوذر روايت شده است كه : سلمان نزد پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و عرض كرد: اى مولاى من ! از تو مى خواهم از فضائل فاطمهعليها‌السلام در قيامت به من خبر بدهى

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با چهره اى خندان به او نگريست و فرمود:((سوگند به خدايى كه جانم در دست قدرت اوست ، فاطمهعليها‌السلام همان بانويى است كه در عرصه محشر، سوار بر شتر عبور مى كند كه سر شتر نمودى از خشيت خدا است ، چشمانش از نور خدا مى باشد، تا اينكه فرمود: جبرئيل در سمت راست آن شتر، و ميكائيل در سمت چپ آن و علىعليه‌السلام در پيشاپيش آن ، و حسن و حسينعليه‌السلام در پشت سر آن حركت مى كنند. خداوند حافظ و نگهبان اوست ، تا از صحنه محشر عبور كند، در اين هنگام ناگهان از جانب خدا ندا مى رسد:

((اى خلايق ! چشمهاى خود را فرو خوابانيد، و سرهاى خود را پايين آوريد، اين فاطمه دختر پيامبر شما، همسر علىعليه‌السلام امام شما، مادر حسن و حسينعليه‌السلام است ، پس از پل صراط عبور مى كند در حالى كه دو چادر شفاف و سفيد بر سر دارد.

وقتى كه فاطمهعليها‌السلام وارد بهشت مى شود و به نعمتهاى و مواهبى كه خداوند براى او آماده ساخته مى نگرد مى گويد:

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذى اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شكور احلنا دار المقامة من فضله لا يمسنا فيها لغوب ؛به نام خداوند مهربان ، حمد و سپاس خداوند را كه : حزن و اندوه را از ما دور ساخت ، البته خداى ما بخشنده و شكرپذير است ، آن خدايى كه ما را در مقام عالى از عطاى خود قرار داد كه در آن هيچ گونه رنج و ناگوارى به ما نمى رسد.(٣٣٠)

سيبى از طرف خداوند

در خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوديم و على و فاطمه و حسن و حسينعليه‌السلام نيز حاضر بودند، در اين وقت جبرئيل فرود آمد و سیبى آورد و به دست رسول خدا داد آن حضرت سيب را به اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام داد علىعليه‌السلام آن را گرفت و بوئيد و به رسول خدا باز گردانيد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آرا گرفت و به دست حسنعليه‌السلام داد، امام حسنعليه‌السلام نيز آن را گرفت و بوئيد و باز گردانيد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، دوباره سيب را گرفت و به دست حسينعليه‌السلام داد. آن حضرت نيز سيب را گرفت و بوئيد و باز گردانيد. سپس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سيب را به فاطمه داد و فاطمه همچنان آن را گرفت و بوئيد و باز گردانيد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دوباره سيب را گرفته به دست علىعليه‌السلام داد و چون على خواست دوباره سيب را دست رسول خدا باز گرداند آن سيب شكافت و دو نيمه شد و نورى از آن به سوى آسمان ساطع گشت و خطى در دو سطر بدين گونه نوشت :

بسم الله الرحمن الرحيم تحية من الله تعالى الى آل محمد المصطفى ، و على المرتضى ، و فاطمه الزهراء، و الحسن و الحسين سبطى رسول الله ، و اءمان لمحبيهما يوم القيمة من النار؛اين تحيتى است از خداوند به سوى آل محمد، على مرتضى و فاطمه زهراء و حسن و حسينعليه‌السلام فرزندان رسول خدا و امانى است از براى دوستان حسن و حسين عليه‌السلام در روز قيامت از آتش جهنم.(٣٣١)

برائتى از سوى خداوند براى شيعه على و فاطمه عليها‌السلام

از بلال بن حمامه روايت شده است كه گفت :

روزى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شادان و خندان به ما رسيد، عبدالرحمن بن عوف از جا حركت كرده عرض كرد: اى رسول خدا چه شده كه مى خنديد؟ فرمود بشارتى از سوى پروردگارم به من رسيده است ، خداوندمتعال هنگامى كه اراده كرد علىعليه‌السلام را به فاطمهعليها‌السلام تزويج كند به فرشته اى دستور داد كه درخت طوبى را تكان دهد، با تكان دادن درخت سكه هايى از آن نثار شد، فرشتگان شروع به جمع آورى آنها كردند، چون روز قيامت شود، فرشتگان آنها را در بين خلايق پخش ‍ خواهند كرد. در آن روز هيچ يك از دوستداران با اخلاص ما ديده نخواهند شد مگر اينكه نامه اى به دستش رسيده كه در آن نوشته شده :((برائت و بركنارى از آتش ، از سوى برادر و پسر عمو و دخترم ، رها شدن مردان و زنانى از امتم از آتش(٣٣٢)

بانوى برگزيده

روزى پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودند، و در كنار ايشان حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و حسينعليه‌السلام نشسته بودند. پيامبر عرض كردند: خدايا تو مى دانى كه اينان اهل بيت من هستند، پس بار خدايا آن كسى كه آنان را دوست داشته باشد دوستش بدار، و هر كس كه ياور آنان باشد ياورش باش و آن كس كه دشمن آنان است با او دشمن باش پس فرمودند: اى على ! تو امام امت و خليفه پس از من بر مسلمانان خواهى بود، تو در قيامت پيشواى مؤ منانى هستى كه به سوى بهشت خواهند رفت و گوئى هم اكنون مى نگرم كه دخترم فاطمهعليها‌السلام بر مركبى از نور سوار است و به صحراى محشر مى آيد در حالى كه هفتاد هزار فرشته در سمت راست و هفتاد هزار در طرف چپ و به همين تعداد پيش رو و به همين تعداد فرشته نيز در پشت سر او وى را همراهى مى كنند. او هم زنان مؤ منه امت را به سوى بهشت مى برد.

سؤ ال شد: يا رسول الله آيا فاطمهعليها‌السلام در زمان خويش برترين زنان است ؟ فرمود: برترين زنان در زمان خود مقامى است كه از آن مريم دختر عمران است در حالى كه دختر من فاطمه سرور و برترين زنان در تمام زمانهاست و به هنگامى كه براى عبادات در محراب مى ايستد هفتاد هزار فرشته بر او درود مى فرستند و او را اينگونه مخاطب قرار مى دهند: اى فاطمه ! خدا تورا برگزيد و پاكت ساخت و بر تمام زنان عالم برترى بخشيد.(٣٣٣)

در وصف فاطمه عليها‌السلام

فاطمه تكوين يافته از ميوه بهشتى ! فاطمه محل اسرار رب العالمين ، دختر ولى خدا، همسر ولى ديگر خدا و مادر اولياى خدا و معصومان است

او ذخيره بزرگ الهى و ذخيره دار حجت خداوند است نور چشم رسول ، دردانه خديجه كبرى است

معجزه تربيت محمد است و پرورنده امامان و حجت هاى الهى فاطمه انسان است ، ولى به تعبير رسول خدا او فرشته اى است در صورت انسان !

در جنبه حسب و نسب و فضل و افتخار چه كسى مى تواند چون فاطمه باشد، او دختر بهترين افراد عرب و عجم ، و خود بانوان زنان عالم ، پدرش ‍ بهترين پيامبران و شوهرش بهترين اوصياء و فرزندانش بهترين جوانان اهل بهشت و مهدى امت از نسل اوست

پدرش در وصف او مى فرمود: فاطمهعليها‌السلام يك شاخه گل است

او از نور عظمت خدا خلق شده ، حوراء انسيه است و نطفه او از ميوه بهشتى است پيامبر بوى بهشت را از او استشمام مى كرد، محور اهل بيت است و از زنان برگزيده جهان است

زهراءعليها‌السلام از صابرين است بهشت براى فاطمه خلق شده و داراى مقام شفاعت است

با جبرئيل مراوده داشته است ، براى او مائده نازل مى شد، امانتدار خلفاى الهى است ، يادگار خديجه كبرى هر چند عمرش كوتاه و وجود نازنينش ‍ بهار عمر را نديده ، خزان گشت ولى توانست پرثمرترين و با فضيلت ترين و بهترين الگو براى زنان باشد.

در ادب فاطمه همين بس كه پدر را به حكم قرآن ، رسول الله خطاب مى كرد و خدمتكار خانه را بانوى من و در طول زندگى مشترك با اميرالمؤ منين چيزى از وى نخواست

عالم صدف است و فاطمه گوهر اوست

گيتى عرض است و فاطمه جوهر اوست

در قدر و شرافتش همين بس

زخلق احمدپدراست ومرتضى شوهراوست

فاطمه عليها‌السلام در آيه مؤ دة فى القربى

زمخشرى گويد: هنگامى كه اين آيه(٣٣٤) نازل شد، سؤ ال شد: اى رسول خدا! اين خويشاواندان تو كه مودت و محبت نسبت به آنها بر ما واجب شده ، چه كسانى مى باشند؟ فرمود: على و فاطمه و دو پسران او...

رسول خدا در مورد محبت به اهل بيت فرمود: هر كس به محبت آل محمد بميرد، شهيد مرده است ، آگاه باشيد هر كس بر محبت آل محمد بميرد، آمرزيده شده از دنيا رفته است ، هر كس بر محبت آل محمد بميرد، ملك الموت مژده ورود به بهشت به او مى دهد. آگاه باشيد هر كس بر محبت آل محمد بميرد همان گونه كه تازه عروس به خانه داماد قدم بر مى دارد، او به سوى بهشت گام بر مى دارد.

آگاه باشيد هر كس بر محبت آل محمد بميرد خداوند در قبرش دو در به بهشت قرار مى دهد، آگاه باشيد هر كس بر دشمنى آل محمد از دنيا برود، در روز قيامت در حالى وارد محشر مى شود كه بر پيشانى و بين دو چشمش ‍ نوشته شده است :((ماءيوس از رحمت خدا)).

آگاه باشيد هر كسى بر دشمنى و بغض آل محمد بميرد، كافر از دنيا رفته است ، آگا باشيد هر كس بر كينه و بغض نسبت به آل محمد بميرد بوى بهشت به مشامش نمى رسد.(٣٣٥)

سؤال از پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جواب از فاطمه عليها‌السلام

علىعليه‌السلام فرمودند: من با عده اى از اصحاب نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بوديم آن حضرت فرمودند: آيا مى دانيد كه بهترين خصوصيت و صفت براى زنها چيست ؟ هيچ يك از حاضران نتوانستند جوابى بدهند، بعد از پايان جلسه من به خانه رفته و جريان آن مجلس و سؤ ال پيامبر، و ندانستن جواب آن را با فاطمه زهراءعليها‌السلام بيان كرديم ، او به من گفت : يا على ! من جواب سؤ ال پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مى دانم .((بهترين چيز براى زن آن است كه نه نامحرمى او را ببيند و نه او نامحرمى را ببيند)).

من نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بازگشتم و جواب سؤ ال را گفتم ، حضرت فرمود: يا على ! تو وقتى نزد من بودى جواب سؤ ال را نمى دانستى اينك چه كسى جواب را به تو گفته است ؟ عرض كردم : فاطمه جواب را به من ياد داد ! پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خوشحال شد و فرمود: فاطمه پاره تن من است.(٣٣٦)