الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها0%

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حليمه صفرى
گروه: مشاهدات: 22404
دانلود: 3448

توضیحات:

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 355 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 22404 / دانلود: 3448
اندازه اندازه اندازه
الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فاطمه عليها‌السلام يكى از چهار سواران قيامت

در پاره اى از روايات آمده ، فاطمهعليها‌السلام يكى از سواران چهارگانه روز قيامت است كه سوار بر((غضبا))شتر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى گردد و وارد محشر مى شود.

مرحوم ابن شهر آشوب ، روايت مى كند: هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بستر رحلت قرار گرفت ، ناقه غضباء به پيامبر عرض كرد: مرا بعد از خود براى چه كسى وصيت مى كنى ؟

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:((اى غضباء))خدا به تو بركت دهد تو از آن دخترم فاطمه هستى ، كه در دنيا و آخرت بر تو سورار مى گردد. هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رحلت كرد، آن ناقه ، شبانه نزد فاطمهعليها‌السلام آمد و گفت : سلام بر تو اى دختر رسول خدا، اكنون فراق من از دنيا نزديك شده است ، سوگند به خدا پس از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لب به آب و علف نزده ام ، آن ناقه از فراق جانسوز پيامبر سه روز بعد از رحلت پيامبر جان داد.(٣٣٧ )

همچنين عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب گويد: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه مى فرمود: اى مردم ! ما تنها چهار نفريم كه در قيامت سواره ايم و سواره ديگرى جز ما نيست مردى عرض كرد: پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا! آن سواران چه كسانى هستند. فرمود: من بر((براق))خود سوارم ، و برادرم صالح پيامبر بر همان شترى كه قومش آن را پى كردند، و دخترم فاطمه بر شتر((غضباى))من ، و على ابن ابى طالب بر اشترى از اشتران بهشتى سوار است.(٣٣٨)

وعده بهشت براى صلوات بر فاطمه عليها‌السلام

شخصى بر حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام وارد شد و سلام كرد. حضرت فرمود: چه مطلبى باعث شده كه صبح به اين زودى به اينجا آمده اى ؟

عرض كرد: براى طلب بركت آمده ام حضرت زهراءعليها‌السلام فرمودند: پدرم به من خبر داد، هر كس بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يا بر من سه روز سلام بفرستد خدا بهشت را بر او واجب مى گرداند: عرض كرد: در زمان حيات او و حيات شما؟ فرمودند:

آرى در زمان حيات ما و حتى پس از مرگ ما.(٣٣٩)

اگر فاطمه نبود درخت نبوت باردار نمى شد پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

همانا خداوند تبارك و تعالى وجد پيامبران را از درختان متفاوت و متفرق آفريده ولى مرا از يك درخت خلق كرد. من اصل آن درختم و علىعليه‌السلام ساقه آن است و فاطمهعليها‌السلام مايه بارورى آن درخت و حسن و حسينعليه‌السلام ميوه هاى درخت وجود من هستند. هر كس از آن دور شود. به گمراهى افتاده است ، اگر بنده اى از بندگان خدا سه هزار سال بين صفا و مروه خدا را عبادت كند، ولى محبت ما پنج تن را درك نكرده باشد خداى تبارك و تعالى او را به صورت در آتش افكند.(٣٤٠)

اهميت پوشش و حجاب

در كافى از جابر بن عبدالله نقل شده كه گويد:

من به همراه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به در خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام رسيديم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در زدند و فرمودند:((السلام عليكم))، فاطمه زهراءعليها‌السلام پاسخ دادند:((عليك السلام يا رسول الله)). پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودن آيا داخل شوم پاسخ دادند: آرى اى فرستاده خدا. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند آيا من و آن كسى كه همراه من است داخل شويم ؟ عرض كردند: اى پيامبر مكرم ، بر سر من چيزى نيست فرمودند: فاطمه جانعليها‌السلام خود را بپوشان همين كار را انجام دادند، آنگاه رسول اكرم ، فرمودند:((السلام عليكم))فاطمه زهراء پاسخ دادند:((عليك السلام يا رسول الله))پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: آيا وارد شوم ؟ فاطمه زهراءعليها‌السلام پاسخ دادند: آرى اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شما و آن كس كه با شماست وارد شويد.(٣٤١)

نزول آيه براى خشنودى فاطمه عليها‌السلام

روزى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستورداد دست دزدى را قطع كنند، دزد گفت : اى رسول خدا من اين دست را در اسلام تقديم كردم و شما دستور مى دهيد آن را ببرند، حضرت فرمود: اگر دخترم فاطمه نيز به جاى تو مى بود، اين دستور را مى دادم حضرت فاطمهعليها‌السلام اين سخن را شنيد و غمگين شد، جبرائيل فرود آمد و اين آيه را آورد:

لئن اشركت ليحبطن عملك

اگر شرك بورزى عمل و كار تو بى ارزش خواهد بود)).(٣٤٢)

رسول خدا غمگين شد، در همين هنگام اين آيه نازل شد:

لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا

اگر در آسمان و زمين خدايانى غير از((الله))وجود مى داشت تباه و فاسد مى شدند.(٣٤٣)

حضرت رسول از نزول آيه تعجب كرد، جبرئيل نازل شده و گفت : فاطمه زهراءعليها‌السلام از سخن تو غمگين شده بود، اين آيات براى همراهى با او نازل شد تا خشنود گردد.

مرحوم مجلسى در شرح اين حديث مى گويد: شايد معنا چنين باشد كه اين نازل شد تا فاطمهعليها‌السلام بداند كه مانند اين گونه كلمات مشروط، با جلالت و مقام مخاطب منافات ندارد.(٣٤٤)

اين قبه پر نور از آن فاطمه عليها‌السلام است

حسن بن يزيد مى گويد؛

از امام صادقعليه‌السلام پرسيدم چرا فاطمهعليها‌السلام ،((زهراء))ناميده شده است ؟

فرمودند: به دليل اينكه براى فاطمهعليها‌السلام در بهشت قبه اى از ياقوت سرخ است كه بلندى آن مسير يك سال راه است آن قبه به قدرت خداى قادر آويزان است ، بدون آنكه از پايين بر هيچ ستونى تكيه زند و از بالا هيچ وسيله نگهدارنده اى آن را نگاه دارد. براى آن قبه هزار در است ، بر هر درى هزار ملك از ملائكه پروردگار قرار دارند، اهل بهشت آن را مى بينند به هيبتى كه هر يك از شما ستاره اى درخشان و نورانى را در آسمان مى بيند، پس اهل بهشت مى گويند: اين قبه پر نور از آن فاطمهعليها‌السلام است.(٣٤٥)

چرا فاطمه عليها‌السلام را زهراء ناميدند؟

از امام محمد باقر پرسيدند: چرا فاطمهعليها‌السلام ، به نام زهراء ناميده شد؟ فرمودند: زيرا خداوند او را از نور عظمت خودش آفريد. به واسطه نور آن حضرت آسمان و زمين روشن شد و حدى كه ملائكه تحت تاءثير آن نور قرار گرفتند و براى خدا به سجده افتادند، عرض كردند: خدايا اين نور چيست ؟

حق تعالى فرمود: شعله اى است كه از نور عظمت خودم آفريدم و در آسمانها ساكنش نمودم او را از صلب بهترين پيغمبران خارج خواهم ساخت و از اين نور ائمه و پيشوايان دين را خارج مى كنم تا مردم را به سوى حق هدايت كنند، آنان جانشينان پيغمبر من خواهند بود.(٣٤٦)

سنگريزه هايى كه به غذاى خوش طعم مبدل شدند

امام حسن و امام حسينعليه‌السلام سه روز بود كه چيزى از خوراكى نخورده بودند، از گرسنگى بى تاب شده ، از مادر غذا طلب كردند. چون در خانه چيزى براى خوردن نبود،، لذا فاطمه زهراءعليها‌السلام آنان را به بهانه اى تسلى داده كه جد بزرگوارتان مى آيد و چيزى برايتان مى آورد. باز آنان ناراحتى مى كردند به حدى كه حضرت دلگير شد و اشكش جارى گرديد. برخاسته قدرى سنگ ريزه جمع نمد، در ديگى ريخت و رويش آب كرد، سر ديگ را نيز پوشانده ، آتش در زير آن روشن نمود تا به جوش آيد و به فرزندانش فرمود: صبر كنيد طعام بار گذاشته ام ، هنوز پخته نشده است ايشان بيرون مى رفتند و بعد از زمانى مى آمدند و به مادر مى گفتند: اگر آن غذا پخته است برايمان بياور. حضرت فاطمهعليها‌السلام مى فرمود: هنوز خام است ، ساعتى صبر كنيد تا پخته شود. در اين هنگام امام حسنعليه‌السلام بر سر ديگ رفته و سر پوش را برداشت و گفت : اى مادر! اگر پخته يا خام است ، قدرى براى ما بردار تا بخوريم فاطمهعليها‌السلام كاسه را برداشت و فرمود: عجب كه پخته باد! چون بر سر ديگ آمد مشاهده كرد طعامى در كمال خوبى و خوشبوئى است پس از آن برداشت و نزد فرزندان گذاشت آنان مشغول خوردن شدند. فاطمه زهراءعليها‌السلام برخاست و وضو تازه نمود و نماز شكر به جاى آورد و چون اين خبر به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد، فرمود: الحمدلله ، تو اى فاطمه ! چنان هستى كه در ذريه انبياء و اولياء سابق بوده.(٣٤٧)

فاطمه عليها‌السلام برترين مخلوقات

در كتاب ادريس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است :

روزى حضرت ادريس اصحاب خود را جمع كرد و به آنها گفت : فرزندان آدم روزى در محضر او اختلاف كردند كه بهترين خلايق چه كسانى هستند؟ بعضى گفتند: پدر ما آدم ، بهترين مخلوقات است ، چرا كه خداوند او را با دست قدرتش آفريد و روحش را در او دميد و به فرشتگان امر كرد كه به عنوان احترام او را سجده كنند؟ او را معلم فرشتگان و خليفه خود در زمين قرار داد و از همه خلايق خواست از او اطاعت كنند.

بعضى گفتند: نه بهترين مخلوقات ، جبرئيل امين است و هر كدام مطلب خاصى گفتند، و در اين باره سخن به درازا كشيد تا اينكه حضرت آدمعليه‌السلام به آنها رو كرد و فرمود: فرزندانم ! آنچه شما گفتيد هيچ كدام درست نيست ، وقتى كه خداوند مرا آفريد و روحش را در كالبد من دميد، برخاستم و نشستم و به عرش پروردگار نگاه كردم ،((پنج نور))كه در نهايت عزت و زيبايى و شكوه و جلال بودند ديدم به گونه اى كه مرا غرق انوار و درخشش ‍ خود كرده بودند.

عرض كردم : پروردگارا! اينها چه كسانى هستند؟ فرمود: اينها بهترين مخلوقات من و بابهاى رحمت من و واسطه هاى بين من و خلق من هستند، اگر اينها نبودند زمين و آسمان و بهشت و دوزخ و خورشيد و ماه را نمى آفريدم

گفتم : خدايا نام اينها چيست ؟ فرمود: به عرش بنگر!

وقتى كه نگاه كردم اين نامهاى پاك را ديدم :((فار قليطا))(محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم )،((ايليا))(علىعليه‌السلام )،((طيطه))(فاطمهعليها‌السلام )،((شبر))(حسنعليه‌السلام ) و((شبير))(حسينعليه‌السلام ) اى خلايق من ! مرا تهليل و تسبيح كنيد، خداى يكتا جز من نيست و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسول من است.(٣٤٨)

مقصود از نور على چيست ؟

موسى بن قاسم از على ابن جعفر روايت كرده است كه از حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام درباره اين آيه

كمشكاة فيها مصباح ، المصباح فى زجاجة .(٣٤٩)

پرسيدم ، فرمود: مقصود از((مشكاة))فاطمهعليها‌السلام و((مصباح))حسنعليه‌السلام و((زجاجه))، حسينعليه‌السلام است

((كوكب درى))فاطمهعليها‌السلام است كه در بين زنان جهان مثل ستاره درخشان مى باشد،((شجره مباركه))ابراهيم است كه (نه شرقى است و نه غربى ) نه يهودى است و نه نصرانى ،((روغن چراغ))آن كه نور مى دهدعلم است كه از آن ظاهر مى شود و بدان سخن مى گويد: و مقصود از((نور على نور))در وجود حضرت فاطمهعليها‌السلام امامانى هستند كه يكى پس از ديگرى مى آيند، خداوند به نورش هر كه را بخواهد هدايت مى كند، يعنى به ولايت ما هدايت مى كند.(٣٥٠)

مقام فاطمه عليها‌السلام در بهشت

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: حضرت فاطمهعليها‌السلام مى فرمايد:

بعد از وفات پدر بزرگوارم شبى در عالم رؤ يا ديدم كه گويا پدر به سويم متوجه شد از خود بى اختيار شدم فرياد زدم :((يا ابتاه))، يا رسول الله))، بعد از تو اخبار آسمان و وحى خداوند رحمان از خانه ما قطع شد در اين حال صفهاى ملائكه در جلوى روى من نمودار شد دو ملك مرا به آسمان بلند كردند، در اين وقت سر برداشتم ديدم قصرهاى بلند و نهرهاى جارى ، چنانكه وصف آن نتوان كرد، در اين حال حوريان بهشتى مرا استقبال كردند و به قدوم من يكديگر را بشارت مى دادند و تبسم مى نمودند و مى گفتند: مرحبا به كسى كه بهشت براى او خلق شده و ما را خدا براى پدرش خلق كرده ، از آنجا ملائكه مرا داخل قصرى بردند كه در آن غرفه هايى بود كه هيچ چشمى نديده و وصف آن را فرشهاى سندس ، و استبرق و حرير و ديباج محال است و چندان از الوان طعامها در ظرفهاى طلا و نقره و مائده هاى گوناگون و نهرهاى جارى از شير سفيدتر و از مشك خوشبوتر نمودار بود كه وصف آنها ممكن نبود.(٣٥١)

زنان مورد شفاعت فاطمه عليها‌السلام

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

فائيما امراة صلت فى اليوم و الليلة خمس صلوات ، و صامت شهر رمضان ، و حجت بيت الله الحرام و زكت مالها، و اطاعت زوجها، و والت عليا بعدى دخلت الجنة بشفاعة ابنتى فاطمة و اءنها لسيدة نساء الغالمين

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديثى فرمودند:

هر زنى كه نمازهاى پنج گانه شبانه را بخواند و ماه رمضان را روزه بگيرد و حج خانه با حرمت خدا را به جا آورد و زكات مالش را بپردازد و از همسرش ‍ فرمان برد و پس از من پيرو علىعليه‌السلام باشد با شفاعت دخترم به بهشت در آيد به راستى كه او خاتون زنان جهانيان است)).(٣٥٢)

لباس بهشتى فاطمه عليها‌السلام

در بحار از((خرائج))نقل مى فرمايد:

روايت شده كه يهود عروسى داشتند. آمدند خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و عرض كردند: ما حق جوار و همسايگى با شما داريم ، از شما تقاضا مى كنيم كه دخترت فاطمهعليها‌السلام را به اين عروسى ما بفرستيد تا اينكه مزيد عيش ما شود و بر اين مطلب خيلى اصرار كردند. حضرت فرمودند: فاطمه زوجه على بن ابيطالب است و به فرمان اوست يهود از حضرت رسول در خواست كردند كه شفاعت بفرمايد نزد على از طرفى يهود تمام اسباب عيش را از حلى و خلل آراسته بودند و گمان مى كردند اينكه فاطمهعليها‌السلام با لباسهاى كهنه و مندرس به عروسى مى آيند و مى خواستند با اين كار آن را خفت بدهند.

ناگاه جبرئيل نازل شد و جامعه هاى بهشتى آورد، پس صديقه طاهره جامعه لباس بهشتى را پوشيد و زينت كرد. وقتى كه وارد مجلس آنان شد تعجب كردند از لباسها و زينت و بوهاى آن حضرت

چون حضرت زهراءعليها‌السلام داخل شد به خانه يهود، زنان يهود به سجده افتادند و به سبب ديدن آن حضرت عده زيادى اسلام آوردند و مسلمان شدند.(٣٥٣)

فاطمه عليها‌السلام سزاوارترين زنان

زنى خدمت امام صادقعليه‌السلام رسيد و عرض كرد: من زنى بى همسر هستم

امام فرمودند: منظورت چيست ؟

عرض كرد: ازدواج نمى كنم و از آن دورى مى نمايم ، و با اين كار مى خواهم به مقام عالى معنوى برسم

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

از اين عقيده دست بردار، هرگز ترك ازدواج موجب وصول به مقامات عالى معنوى نيست ، اگر انسان با ترك ازدواج به چنين مقامى مى رسيد حضرت فاطمهعليها‌السلام سزاوارتر از تو بود كه ترك ازدواج كند. چرا كه هيچ كس در وصول به كمالات معنوى از فاطمهعليها‌السلام پيشى نگرفته است.(٣٥٤)

فاطمه عليها‌السلام حوريه اى انسان نما

امام باقرعليه‌السلام از پدران بزرگوارش نقل مى فرمايند كه : فاطمهعليها‌السلام به این جهت طاهره ناميده شده است ، که هرگز خون حيض ‍ و نفاس نديد.(٣٥٥)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداوند تا زمانى كه فرمانى كه فاطمهعليها‌السلام زنده بود، زنان را بر علىعليه‌السلام حرام كرد، زيرا او زن پاكيزه اى بود كه حيض نمى ديد.(٣٥٦)

اسماء بنت عميس گفت : در يكى از زايمانهاى فاطمهعليها‌السلام حضور داشتم ، هنگامى كه وضع حمل كرد، خونى نديدم به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كردم : يا رسول الله فاطمه زايمان كرد، ولى از او خونى نديدم ؟ فرمود: اسماء فاطمهعليها‌السلام حوريه است كه به شكل انسان آفريده شده است(٣٥٧)

فاطمه عليها‌السلام تمام حقيقت زن

امام خمينى (رحمة الله عليه ) درباره حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام مى فرمايند:

تمام ابعادى كه براى زن و براى يك انسان متصور است ، در فاطمه زهراءعليها‌السلام جلوه كرده است يك زن معمولى نبوده است ، يك زن روحانى ، يك زن ملكوتى ، يك انسان به تمام معنا انسان ، تمام نسخه انسانيت ، تمام حقيقت زن ، تمام حقيقت انسان

او زن معمولى نيست او موجودى ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است ، بلكه موجودى الهى و جبروتى كه در صورت يك زن ظاهر شده است.(٣٥٨)

فاطمه عليها‌السلام حقيقت ليلة القدر

مردى نصرانى به خدمت امام موسى كاظمعليه‌السلام شرفياب شد و در بين سؤالات متعددى كه بيان داشت ، تفسير باطن آيات اول سوره دخان را جويا شد.

حم و الكتب المبين انا انزلنه فى اليلة مبركة انا كنا منذرين فيها يفرق كل اءمر حكيم حم ،سوگند به اين كتاب روشنگر كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كرديم ، ماهمواره انذار كننده بوده ايم در آن شب هر امرى بر اساس حكمت الهى تدبير و جدا مى گردد.(٣٥٩)

امام در پاسخ فرمود: امام((حم))محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و((كتاب مبين))علىعليه‌السلام مى باشد و اما((الليلة))فاطمهعليها‌السلام مى باشد.(٣٦٠)

مصحف فاطمه عليها‌السلام

ابوبصير مى گويد: از امام محمد باقرعليه‌السلام در مورد مصحف پرسيدم ، فرمود: مطالبى است كه پس از در گذشت پدرش ، حضرت رسول بر ايشان نازل شد.

گفتم : آيا از قرآن چيزى در آن هست ؟ فرمود: چيزى از قرآن در آن نيست عرض كردم : آن را برايم توصيف فرماييد! فرمود: آن داراى دو جلد از جنس ‍ زبرجد قرمز است و به اندازه طول و عرض يك برگ مى باشد. عرض كردم : ورقه و برگ آن از چيست ؟ فرمود: از در سفيد كه با گفتن كلمه((كن))به وجود آمده است عرض كردم : چه چيزى در آن نوشته شده است ؟ فرمود: اخبار آنچه تا به حال بوده است و آنچه كه تا روز قيامت خواهد بود و اخبار هر يك از آسمانها و تعداد فرشتگان هر يك از آنها، نامهاى فرستادگان خدا از انبياى مرسل و غير مرسل و اقوامى كه اينان بر آنها مبعوث شده اند.

اسامى مخالفان و گروندگان به آنها، اسامى تمام مؤ منان و كافران از آغاز تا پايان آفرينش ، نامهاى هر شهر و آمار كافران اسامى همه آفريدگان و مدت عمر آنها، تعداد كسانى كه وارد بهشت مى شوند. تعداد جهنميان و نامهاى هر يك از آن دو گروه و نيز علم قرآن به همان گونه كه نازل شده و همچنين علم تورات و انجيل و زبور به همان ترتيب نزول و تعداد درختان و سنگريزه هاى هر شهر و ديار وجود دارد.

حضرت باقرعليه‌السلام فرمود: خداوند اين مصحف را توسط جبرائيل ، ميكائيل و اسرافيل نزد آن حضرت فرستاد. اين نزول در ثلث دوم شب جمعه در هنگامى كه حضرت در محراب خود به نماز ايستاده بود واقع شد.

فرشتگان پس از اتمام نماز از حضرت به او سلام كردند و گفتند: خداوند به تو سلام مى رساند و سپس مصحف را در دامان آن حضرت گذاشتند، حضرت فرمود: سلام مخصوص خداوند و از سوى او و به سوى اوست و بر شما اى فرشتگان خدا سلام و سلامتى باد. آنگاه فرشتگان به آسمان رفتند، حضرت پس از نماز صبح تا سر ظهر مشغول خواندن و مطالعه آن بود تا اينكه به آخرش رسيد. راوى مى گويد: عرض كردم : فدايتان شوم ، پس ‍ از آن حضرت ، اين مصحف به چه كس منتقل شد؟ فرمود: آن را به علىعليه‌السلام داد و پس از شهادت علىعليه‌السلام به امام حسنعليه‌السلام و بعد به امام حسينعليه‌السلام و بعد نزد اهلش باقى مى ماند تا اينكه به صاحب اين امر واگذار كند. عرض كردم :

اين علم بسيار زياد است !! فرمود: اى ابا محمد! آنچه را كه من به تو گفتم ، دو برگ اول آن بود و مطالب پس از ورقه دوم را براى تو نگفتم و حتى يك حرف از آن را هم بازگو نكردم.(٣٦١)

پوشش از نامحرم

عمران بن حصين مى گويد:

روزى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود: با من به ديدن فاطمهعليها‌السلام نمى آيى ! عرض كردم : چرا يا رسول الله ! مايل به ديدار او هستم با هم به طرف منزل فاطمهعليها‌السلام رفتيم در زديم و پيامبر از فاطمه رخصت خواست و فاطمهعليها‌السلام اجازه ورود داد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا با كسى كه همراه من است داخل شوم ؟ فاطمهعليها‌السلام گفت : جز پارچه اى پشمين وسيله اى براى پوشش و ستر خود ندارم

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور پوشش دادند كه چنين و چنان خود را بپوشان تا وارد شويم فاطمهعليها‌السلام عرض كرد: چيزى كه سرم را بپوشاند ندارم ، پيامبر پارچه اى كهنه به همراه داشت ، فرمود: با اين پارچه سرت را بپوشان پس فاطمهعليها‌السلام خود را پوشاند و ما وارد شديم.(٣٦٢)

نور تبسم فاطمه عليها‌السلام

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

در آن هنگام كه بهشتيان در بهشت برخودار از نعمت و دوزخيان در آتش ‍ گرفتار عذابند، براى بهشتيان نورى مى درخشد، از يكديگر مى پرسند: اين نور چيست ؟ شايد پروردگار با عزت و اقتدار بر ما توجه فرموده و به ما نظر افكنده است ؟! رضوان (فرشته نگهبان بهشت ) به آنان مى گويد: نه علىعليه‌السلام با فاطمهعليها‌السلام مزاحى كرده و او(فاطمه لبخند زده است ، اين نور از بين دندانهاى او درخشيده است.(٣٦٣ )

فصل نهم : پس از رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

ناله هاى حضرت زهراء عليها‌السلام در فراق پدر

كسى از اهل زمين نمى تواند گريه كننده اى گريان تر و نالانتر از فاطمه زهراءعليها‌السلام بيابد. مدت هفت روز از رحلت رسول گرامى مى گذشت كه حضرت در منزل نشسته بود و هر روز گريه اش از روز قبل زيادتر مى گرديد. روز هشتم از خانه بيرون آمد، زنها هم او را همراهى مى كردند، و چراغها را خاموش كردند تا چهره آنان مشخص نباشد. صديقه طاهره پدر را صدا مى زد و ناله مى كرد و زنان هم او را همراهى مى كردند.

و ابتاه ! و اصفياه ! وا محمداه ! وا ابالقاسماه !

آنگاه حركت كرد و نحوه حركت كردن و لباس پوشيدن آن حضرت درست مانند رسول خدا بود تا به قبر پدر نزديك شد. وقتى كه نگاهش به جاى اذان افتاد بى هوش شد بعد از اينكه به هوش آمد چنين گفت :

پاورقي

٣٢٨- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ٨، / عوالم المعارف : ج ٧، ص ٧ - ٦.

٣٢٩- رنجها و فريادهاى فاطمه : ص ٢٥، ترجمه بيت الاحزان

٣٣٠- رنجها و فريادهاى فاطمه : ص ٤٧ / ترجمه بيت الاحزان

٣٣١- ناسخ التواريخ : ج ١، ص ٩٨ - ٩٩.

٣٣٢- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٦١٦ / به نقل از تاريخ بغداد: ج ٤، ص ٢١٠.

٣٣٣- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ١٢

٣٣٤- شورى / ٢٣.

٣٣٥- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٦٩، به نقل از تفسير كشاف : ج ٢، ص ٤٦٧.

٣٣٦- محجة البيضاء: ج ٤، ص ٢١٠

٣٣٧- رنجها و فريادهاى فاطمه : ص ٣٥، / ترجمه بيت الاحزان - محمد محمدى اشتهاردى

٣٣٨- فضائل و كمالات فاطمه زهراء: ص ٥٢.

٣٣٩- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ٢٤١.

٣٤٠- ريحانه خانه وحى : ص ٢٩٥، / به نقل از: شواهد التزيل

٣٤١- فاطمه زهراء از ولايت تا شهادت ص ١٧٩

٣٤٢- زمر / ٦٥

٣٤٣- انبياء / ٢٢

٣٤٤- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١٥٩ - ١٥٨، به نقل از بحارالانوار، ج ٤٣، ص ٤٣.

٣٤٥- مناقب : ج ٣، ص ٢٣٠

٣٤٦- بانوى نمونه اسلام : ص ١٠٢، / به نقل از كشف الغمه : ج ٢، ص ٨٩

٣٤٧- فضائل الزهراء: ص ١٠٠

٣٤٨- فضايل و كرامات حضرت زهراء: ص ٤٣

٣٤٩- نور / ٣٥.((مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پرفروغ ) باشد.))

٣٥٠- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٦٧ / به نقل از: ابن مغازلى ، مناقب : ص ٣١٧

٣٥١- فرهنگ فاطميه : ص ٣٣٢، / به نقل از فضائل الزهراء: ص ٣٢٤

٣٥٢- فرهنگ فاطميه : ص ٢٦٨.

٣٥٣- بحارالانوار: ج ٣٧، ص ٣٠، / به نقل از الخرايج و الجرايع : ج ١٤، ص ٥٣٨٨

٣٥٤- وسائل الشيعه ، ج ١٤، ص ١١٨.

٣٥٥- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ١٩، / عوالم العلوم : ج ١١، ص ٦٦.

٣٥٦- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ١٦ / مناقب آل ابى ابيطالب : ج ٣، ص ٣٣٠.

٣٥٧- دلائل الامامه : ص ٥٣ - ٥٥ / بحارالانوار: ج ٧٨، ص ١١٢.

٣٥٨- صحيفه نور: ج ٦، ص ١٨٥.

٣٥٩- دخان / ١ الى ٤.

٣٦٠- تفسير برهان : ج ٤، ص ١٥٨ / اصول كافى : ج ٢، ص ٣٢٦.

٣٦١- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٢٥١ / به نقل از دلائل الامامة : ص ٢٧ - ٢٨

٣٦٢- در مكتب فاطمه : ص ٢٤٦، به نقل از حلية الاولياء: ج ٢، ص ٤٢.

٣٦٣- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١٢٩، / به نقل از المقتل (خوارزمى ): ص ٧

پدرجان ! قوتم رفته و يكه و تنها باقى مانده و در كار خويش حيران و سرگردانم

پدرجان ! بعد از تو براى وحشتم انيسى نمى يابم و مانعى براى گريه ام و ياورى براى ضعفم نمى يابم

آرى پدر بعد از تو نزول قرآن و مل هبوط جبرئيل و ميكائيل از بين رفت

پدرجان ! بعد از تو روابط انسانها دگرگون شد و درها پشت سر من بسته گرديد.

پدر عزيز! بعد از تو از دنيا نفرت دارم و تا زمانى كه نفسم بر آيد بر تو گريه خواهم نمود.

پدرجان ! شوق من نسبت به تو پايانى ندارد، و حزن من بعد از تو انجامى

و چنين مى سرود:

اندوه من پيوسته بر تو تازه است و قلب من به خدا سوگند عاشق سرسخت است

دلى كه در عزا و مصيبت تو، صبور باشد يا تسليت پذيرد همانا بسيار شكيبا و پر طاقت است.(٣٦٤)

استدلال فاطمه عليها‌السلام به قرآن

يكى از معجزات حضرت صالح ، شتر و بچه آن شتر بود كه در قرآن معجزه و چگونگى برخورد قوم صالح با آن آمده است كه به خاطر كشتن ناقه صالحعليه‌السلام خداوند متعال عذاب خود را بر آن قوم نازل نمود.(٣٦٥)

آنگاه كه علىعليه‌السلام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند حضرت زهراءعليها‌السلام وارد مسجد شد و فرمود:

((رها كنيد پسر عموى مرا! قسم به آن خدايى كه محمد را به حق بر انگيخت ، اگر از وى دست بر نداريد، گيسوان خود را پريشان كرده ، و پيراهن رسول خدا را بر سرافكنده و در برابر خدا فرياد خواهم زد. يقين بدانيد كه ناقه صالح در نزد خدا از من گرامى تر نبود، و بچه آن ناقه نيز از فرزندان من قدر و قيمتش زيادتر نبود)).(٣٦٦)

ام سلمه از فاطمه عليها‌السلام دفاع مى كند

در جريان غصب فدك و جسارتهايى كه عمر و ابوبكر به حضرت فاطمهعليها‌السلام كردند، ام سلمه يكى از زنان پيامبر در دفاع از حضرت فاطمهعليها‌السلام چنين مى گويد:

اى ابابكر! آيا با فاطمه چنين رفتار مى كنى ؟ با اينكه او حوريه اى است در ميان انسانها. در دامن پيغمبر پرورش يافت ، و در حين ولادت بين فرشتگان دست به دست مى شد، و در پرورشگاه پاكيزگان پرورش يافت ، و در بهترين جا رشد و نمو كرد. آيان چنان مى پندارى كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمهعليها‌السلام را از ارث محروم نموده ، ولى به خودش ‍ نگفته است ؟ با اينكه خدا به پيغمبرش مى فرمايد: خويشان و نزديكانت را انذار كن ! يا احتمال مى دهيد كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او گفته باشد، ولى او مطالبه ارث كند؟ با اينكه بهترين زنان عالم و مادر بهترين جوانان و همانند مريم دختر عمران مى باشد و پدرش خاتم پيغمبران است

به خدا سوگند! رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمهعليها‌السلام را از سرما و گرما نگهدارى مى كرد. هنگام خواب دست راست خودش را زير سر فاطمهعليها‌السلام و دست چپش را بر روى بدنش ‍ مى نهاد.

اى ابوبكر! آهسته تر باشيد، هنوز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيش چشم شماست به زودى بر خدا وارد مى شويد و نتيجه كردارتان را مشاهده مى كنيد. ام سلمه از فاطمهعليها‌السلام دفاع كرد، ولى تا يك سال از حقوق محروم شد.(٣٦٧)

شهادت ام ايمن در غصب فدك

بعد از اينكه ابوبكر از حضرت فاطمهعليها‌السلام در مورد بخشيدن فدك از طرف پيامبر به دخترش شاهدانى خواست حضرت فاطمهعليها‌السلام ام ايمن و علىعليه‌السلام را به عنوان شاهد آوردند..

ام ايمن گفت : من در خانه فاطمه نشسته بودم و رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز نشسته بود، جبرئيل نازل شد و گفت : يا محمد برخيز، خداوند به من دستور داده كه حد و حدود فدك را براى تو مشخص ‍ كنم

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برخاست و با جبرئيل رفت و طولى نكشيد كه برگشت ، فاطمهعليها‌السلام عرض كرد: بابا كجا رفتى ؟ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: با جبرئيل رفتم حد و حدود فدك را برايم مشخص نمايد. فاطمهعليها‌السلام گفت : پدر! من مى ترسم بعد از تو در مضيقه قرار بگيرم آن را به من صدقه بده ، پيامبر فرمود.

دخترم من آن را به تو بخشيدم فاطمه هم آن را تحويل گرفت آنگاه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ام ايمن و اى على ! شاهد باشيد كه آن را به فاطمه بخشيدم.(٣٦٨)