موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات0%

موعود شناسی و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 27570
دانلود: 3161

توضیحات:

موعود شناسی و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 534 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27570 / دانلود: 3161
اندازه اندازه اندازه
موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

۲۳۸: آيا رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خبر از غيبت امام زمانعليه‌السلام داده است؟

آرى، در بسيارى از روايات به اين موضوع اشاره شده است؛ ابن عباس در حديثى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى كند كه فرمود: «...و جعل من صلب الحسين ائمة يقومون باءمرى و نحفظون وصيتى التاسع منهم قائم اهل بيتى و مهدى امتى اشبه الناس بى فى شمائله و اقواله و افعاله. يظهر بعد غيبة طويلة و حيرة مضلة فيعلن امر الله و يظهر دين الله جل و عز ...»(۶۸۷) ؛ «... و از صلب حسين امامانى قرار داد كه به امر من قيام كرده و وصيت مرا حفظ خواهند نمود. نهمين از آنها قائم اهل بيت من و مهدى امت من است او شبيه ترين مردم به من در شمايل و اقوال و افعال است. بعد از غيبتى طولانى و حيرتى گمراه كننده ظهور خواهد كرد آن گاه امر خدا را اعلان كرده و دين او را ظاهر خواهد نمود...».

امام علىعليه‌السلام نيز از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده كه فرمود: «ثم يغيب عنهم امامهم ما شاءالله و يكون له غيبتان أحداهما أطول من الاخرى ...»(۶۸۸) ؛ «آن گاه امامشان از ميان آنها تا هر زمان كه خدا خواهد غايب خواهد شد. و براى او دو غيبت مقرر شده كه يكى از آن دو از ديگرى طولانى تر است...».

جابر بن عبدالله انصارى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيد:وللقائم من ولدك غيبة؟ قال: اءى و ربى. ثم قراء هذه الاية:( وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ (۶۸۹) ) (۶۹۰) ؛ «آيا براى قائم از اولاد تو غيبت است؟ فرمود: آرى به خدا سوگند.» آن گاه اين آيه را قرائت نمود:( وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ .)

۲۳۹: آيا امام علىعليه‌السلام به غيبت حصرت مهدىعليه‌السلام اشاره كرده است؟

آرى، در بسيارى از روايات به آن اشاره نموده است از جمله؛

صدوقرحمه‌الله در حديثى به سند خود از امير المومنينعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «للقائم منا غيبة امرها طويل كاءنى بالشيعة يجولون جولان النعم فى غيبته يطلبون المرعى فلا يجدونه الا فمن ثبت منهم على دينه ولم يقس قلبه لطول اءمد غيبة امامه فهو معى فى درجتى يوم القيامة ...»(۶۹۱) ؛ «براى قائم از ما غيبتى است كه زمان و مدت آن طولانى خواهد بود. گويا شيعه را مى بينم كه به مانند گوسفندان متحير و سرگردان به دنبال چراگاه مى گردد ولى آن را نمى يابد. آگاه باشيد هر كس كه در آن زمان بر دين خود ثابت قدم باشد و قلبش به جهت طولانى شدن مدت غيبت سخت نشود او با من و در مرتبه من در روز قيامت خواهد بود...»

۲۴۰: آيا امام حسنعليه‌السلام از غيبت حصرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

شيخ صدوقرحمه‌الله به سند خود در حديثى نقل مى كند كه امام حسن مجتبىعليه‌السلام بعد از مصالحه با معاويه و اعتراض برخى به آن حضرت در اين جهت فرمود: و يحكم ما تدرون ما عملت، و الله الذى عملت خير لشيعتى مما طلعت عليه الشمس او غربت، الا تعلمون انى امامكم مفترض الطاعة عليكم واحد سيدى شباب اهل الجنة بنص رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم على؟

قالوا: بلى. قال: اءما علمتم ان الخضرعليه‌السلام لما خرق السفينة و اقام الجدار و قتل الغلام كان ذلك سخطا لموسى بن عمرانعليه‌السلام اذا خفى عليه وجه الحكمة فى ذلك و كان ذلك عند الله تعالى ذكره حكمة و صوابا. اما علمتم انه ما منا احد الا و يقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذى يصلى روح الله عيسى بن مريمعليه‌السلام خلفه فان الله عزو جل يخفى ولادته و يغيب شخصه لئلا يكون لاحد فى عنقه بيعة اذا خرج ذلك التاسع من ولد اخى الحسين بن سيدة الاماء يطيل الله عمره فى غيبته ثم يظهره بقدرته فى صورة شآب دون اربعين سنة ذلك ليعلم ان الله على كل شى ء قدير(۶۹۲) ؛

«واى بر شما نمى دانيد كه من چه كردم به خدا سوگند آنچه را من انجام دادم براى شيعيان از آنچه خورشيد بر او طلوع و غروب كرده بهتر است. آيا نمى دانيد كه من امام شما هستم كه اطاعتم بر شما واجب است؟ آيا من يكى از دو آقاى جوانان اهل بهشت به تصريح رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيستم؟

گفتند: آرى. فرمود: آيا نمى دانيد خضرعليه‌السلام هنگامى كه كشتى را سوراخ و ديوار را برپا و غلام را كشت، مورد غضب موسى بن عمران قرار گرفت به جهت آنكه حكمت آن را نمى دانست. ولى اين امر نزد خداوند متعال مطابق حكمت و صواب بود.

آيا نمى دانيد كه هر يك از ما بر گردن خود بيعت طاغوت زمان خود را داريم، جز قائمى كه عيسى بن مريمعليه‌السلام پشت سر او نماز مى گزارد. خداوند عزوجل ولادت او را مخفى خواهد نمود و شخصش را غايب خواهد كرد تا آنكه بر گردن او از جانب هيچ كس هنگام خروج بيعت نباشد او نهمين از اولاد برادرم حسين و فرزند بهترين زنان است. خداوند عمر او را در غيبتش طولانى خواهد گرداند آن گاه او را به قدرت خود در صورت جوانى كمتر از چهل سال ظاهر خواهد نمود، تا دانسته شود كه خداوند بر هر كارى قدرتمند است».

۲۴۱: آيا امام حسينعليه‌السلام از غيبت فرزندش مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

صدوقرحمه‌الله به سند خود از امام حسينعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «فى التاسع من ولدى سنة من يوسف و سنة من موسى بن عمران عليه‌السلام و هو قآئمنا اهل البيت يصلح الله تبارك و تعالى امره فى ليلة واحدة »(۶۹۳) ؛ «در نهمين از فرزندانم سنتى از يوسف و سنتى از موسى بن عمران است و او قائم ما اهل بيت مى باشد كه خداوند تبارك و تعالى امر او را در يك شب اصلاح خواهد نمود».

و نيز امام حسينعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود:قائم هذه الامة هو التاسع من ولدى و هو صاحب الغيبة(۶۹۴) ؛ «قائم اين امت همان نهمين از اولاد من است و او صاحب غيبت مى باشد...».

و نيز فرمود: «...له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت على الدين فيها آخرون ...»(۶۹۵) ؛«... براى او غيبتى است كه اقوامى در آن مرتد شده و گروهى ديگر بر دين ثابت خواهند بود...».

۲۴۲: آيا امام سجادعليه‌السلام از غيبت فرزندش مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

شيخ صدوقرحمه‌الله به سندش از امام زين العابدينعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «تمتد الغيبة بولى الله الثانى عشر من اوصياء رسول الله و الائمة بعده عليهم‌السلام .يا ابا خالد ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته و المنتظرين لظهوره افضل من اهل كل زمان، لان الله تبارك و تعالى اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة ...»(۶۹۶) ؛ «آن گاه غيبت به ولى خداى عزوجل دوازدهمين از اوصياى رسول خدا و امامان بعد از او امتداد مى يابد، اى ابا خالد همانا اهل زمان غيبت او كه به امامتش قائلند و منتظر ظهور او مى باشند افضل از اهل هر زمان هستند زيرا خداوند تبارك و تعالى به آنها چنان عقل و فهم و معرفتى داده كه غيبت نزد آنان به منزله حضور و مشاهده است...».

۲۴۳: آيا امام باقرعليه‌السلام از غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

صدوقرحمه‌الله به سند خود از امام باقرعليه‌السلام روايت كرده كه فرمود: «ياتى على الناس زمان يغيب عنهم امامهم فيا طوبى للثابتين على امرنا فى ذلك الزمان أن أدنى ما يكون لهم من الثواب اءن يناديهم البارى جل جلاله فيقول عبادى امائى آمنتم بسرى و صدقتم بغيبى فاءبشروا بحسن الثواب منى ...»(۶۹۷) ؛ «زمانى بر مردم بيايد كه امامشان از آنها غايب گردد پس خوشا به حال كسانى كه بر امر ما در آن زمان ثابت قدم باشند. همانا كمترين ثوابى كه براى آنها در نظر گرفته شده اين است كه خداوند بارى جل جلاله مى فرمايد: اى بنده ها و كنيزان من به سّر من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق كرديد بشارت باد شما را به حسن ثواب از جانب من...».

۲۴۴: آيا امام صادقعليه‌السلام از غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

امام صادقعليه‌السلام در حديثى فرمود: «الخامس من ولد السابع يغيب عنكم شخصه »(۶۹۸) ؛ «پنجمين از اولاد هفتمين كسى است كه شخصش از شما غايب خواهد شد».

و نيز فرمود: «اما والله ليغيبن عنكم مهديكم حتى يقول الجاهل منكم ما لله فى آل محمد حاجة »(۶۹۹) ؛ «آگاه باشيد به خدا سوگند كه مهدى شما از بين شما غايب خواهد شد تا اينكه جاهل از شما مى گويد: خداوند احتياجى به آل محمد ندارد...».

و نيز فرمود:«ان الغيبة ستقع بالسادس من ولدى و هو الثانى عشر من الائمه الهداة بعد رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اولهم امير المومنين على بن ابى طالب و آخرهم القائم بالحق بقية الله فى الارض ...»(۷۰۰) ؛ «... همانا غيبت در ششمين از فرزندانم واقع خواهد شد.و او دوازدهمين از امامان هدايت بعد از رسول خداست كه اول آنها امير المومنين على بن ابى طالب و آخر آنها قائم به حق بقية الله در روى زمين است...».

و نيز فرمود: «ان اللقائم غيبة قبل ان يقوم »(۷۰۱) ؛ «همانا براى قائم غيبتى قبل از قيام است».

۲۴۵: آيا امام كاظمعليه‌السلام از غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

امام كاظمعليه‌السلام فرمود: «اذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله فى اديانكم لا يزيلنكم احد عنها، ا بنى! انه لابد لصاحب هذا الامر من غيبتة ...»(۷۰۲) ؛ «هنگامى كه پنجمين از اولاد هفتمين مفقود شد پس خدا را خدا را در اديانتان، كسى شما را از آن جدا نكند، اى فرزندم! همانا به طور حتم براى صاحب اين امر غيبتى است...».

يونس بن عبدالرحمن مى گويد: من بر موسى بن جعفرعليه‌السلام وارد شدم و عرض كردم: اى فرزند رسول خدا آيا شما قائم به حق مى باشيد؟ فرمود: «انا القائم باحق و لكن القائم الذى يطهر الارض من اءعدآء الله عزوجل و يملاها عدلا كما ملئت جورا و ظلما هو الخامس من ولدى له غيبة يطول اءمدها خوفا على نفسه ...»(۷۰۳) ؛ «من قائم به حقم، ولى قائمى كه زمين را از دشمنان خداوند عزوجل پاك كرده و آن را پر از عدالت خواهد نمود آن گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد همان پنجمين نفر از اولاد من است براى او غيبتى طولانى است زيرا بر جان او خطر است...».

و نيز در بيان قول خداوند متعال( وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً ) (۷۰۴) فرمود:النعمه الظاهرة الامام الظاهر و الباطنة الامام الغائب فقلت له: و يكون فى الائمة من يغيب؟ قال: «نعم، يغيب عن ابصار الناس شخصه و لا يغيب عن قلوب المومنين ذكره و هو الثانى عشر منا ...»(۷۰۵) ؛ «نعمت ظاهر امام ظاهر و نعمت باطن امام غايب است. راوى مى گويد: به حضرت عرض كردم: آيا در ميان ائمه كسى غايب مى شود؟ فرمود: آرى شخصش از چشمان مردم غايب مى گردد ولى از قلوب مومنان غايب نمى گردد و او دوازدهمين از ما مى باشد...».

۲۴۶: آيا امام رضاعليه‌السلام از غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

صدوقرحمه‌الله به سندش از امام رضاعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «الرابع من ولدى ابن سيدة الاماء يطهر الله به الارض من كل جور و يقدسها من كل ظلم، و هو الذى يشك الناس فى ولادته و هو صاحب الغيبتة قبل خروجه ...»(۷۰۶) ؛ «... چهارمين از اولاد من كه فرزند بهترين زنان است خداوند به واسطه او زمين را از هر ظلمى پاك و پيراسته خواهد نمود و او كسى است كه مردم در ولادتش شك خواهند كرد و اوست صاحب غيبت قبل از خروجش...».

و نيز به دعبل فرمود:... يا دعبل! الامام بعدى محمد ابنى و بعد محمد ابنه على و بعد على ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة المنتظر فى غيبته...(۷۰۷) ؛ «... اى دعبل! امام بعد از من محمد فرزند من است. و بعد از محمد فرزندش على و بعد از على فرزندش حسن و بعد از حسن فرزندش حجت قائم است. كسى كه در غيتبش به انتظار او مى نشيند...».

۲۴۷: آيا امام جوادعليه‌السلام از غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

عبدالعظيم حسنى مى گويد: من بر آقايم محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابيطالبعليه‌السلام وارد شدم به قصد اينكه از او درباره قائم سؤال كنم كه آيا او مهدى است يا ديگرى، حضرت ابتدا فرمود:... يا اباالقاسم! ان القائم منا هو المهدى الذى يجب ان ينتظر فى غيبته و يطاع فى ظهوره و هو الثالث من ولدى...(۷۰۸) ؛ «اى اباالقاسم! همانا قائم از ما همان مهدى است كه واجب است در غيبتش انتظار او را كشيده و هنگام ظهورش از او اطاعت شود و او سومين از اولاد من است...».

صقر بن ابى دلف مى گويد: به امام جوادعليه‌السلام عرض كردم: چرا قائم را منتظر خوانند؟ فرمود: «...لان اله غيبتة تكثر ايامها و يطول اءمدها فينتظر خروجه المخلصون و ينكره المرتابون ...»(۷۰۹) ؛ «زيرا براى او غيبتى است كه روزهايش زياد و مدتش طولانى خواهد بود. مخلصين در انتظار خروج او به سر خواهند برد، و شك كنندگان او را انكار خواهند كرد...».

۲۴۸: آيا امام هادىعليه‌السلام از غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام خبر داده است؟

صدوقرحمه‌الله به سندش از ابى هاشم داوود بن قاسم جعفرى نقل مى كند كه از ابوالحسن (امام هادىعليه‌السلام ) شنيدم كه مى فرمود:... و من بعدى الحسن ابنى فكيف للناس بالخلف من بعده؟ قال: فقلت: و كيف ذاك يا مولاى؟! قال: لانه لا يرى شخصه و لا يحل ذكره باسمه...(۷۱۰) ؛ «جانشين بعد از من فرزندم حسن است، پس چگونه است شما را به خلف بعد از خلف؟ عرض كردم: چگونه، خداوند مرا فدايت گرداند؟ حضرت فرمود: زيرا شخصش ديده نمى شود و حلال نيست كه نامش برده شود...».

۲۴۹: آيا امام عسكرىعليه‌السلام براى غيبت فرزندش مهدىعليه‌السلام زمينه سازى نموده است؟

فعاليت هاى امام عسكرىعليه‌السلام را در اين زمينه مى توان به چند دسته تقسيم نمود:

۱- تعليمات و بيانات

امام عسكرىعليه‌السلام در حديث مبسوطى به احمد بن اسحاق فرمود: «...يا احمد بن اسحاق مثله فى هذه الامة مثل الخضر عليه‌السلام و مثله مثل ذى القرنين، و الله ليغيبن غيبة لا ينجو فيها من الحركة الا من ثبته الله عزوجل على القول بامامته و وفقه فيها الدعاء بتعجيل فرجه ...»(۷۱۱) ؛ «... اى احمد بن اسحاق! مثل او در اين امت مثل خضرعليه‌السلام و مثلش مثل ذى القرنين است. به خدا سوگند هر آينه غيبتى خواهد نمود كه تنها كسانى كه خداوند آنان را بر قول به امامت او ثابت كرده، و به دعا بر تعجيل فرجش موفق ساخته، هلاك نخواهند شد...».

و نيز فرمود: «...أما أن لولدى غيبة يرتاب فيها الناس الا من عصمه الله عزوجل »(۷۱۲) ؛ «... آگاه باشيد همانا براى فرزندم غيبتى خواهد بود كه در آن مردم شك خواهند كرد، جز كسانى كه خداوند عزوجل آنها را حفظ كرده باشد.»

۲- كم كردن ارتباطات خود با شيعيان

مسعودى مى گويد: «هنگامى كه امر امامت به او رسيد با خواص خود و غير خواص از پشت پرده سخن مى گفت، مگر در اوقاتى كه او را به خانه سلطان مى بردند».(۷۱۳) لذا شيعيان حضرت براى ملاقات با او در راه مى نشستند تا در آن اوقات حضرت را ملاقات كنند.(۷۱۴)

۳- اتخاذ نظام وكالت

گر چه امام عسكرىعليه‌السلام اولين كسى نبود كه به نظام وكالت رو آورد، ولى در زمان آن حضرت براى زمينه سازى غيبت فرزندش مهدىعليه‌السلام آن را توسعه داد و لذا در اين راستا عثمان بن سعيد و فرزندش را به عنوان وكيل مورد اعتماد و ثقه خود معرفى فرمود:... «و اشهدوا على اءن عثمان بن سعيد العمرى وكيلى و أن ابنه محمد وكيل ابنى مهديكم »(۷۱۵) ؛ «و شهادت دهيد بر اينكه عثمان بن سعيد عمرى وكيل من است و همانا فرزند او محمد وكيل فرزند من، مهدى شماست.»

و نيز از وكلاى او محمد بن احمد بن جعفر و جعفر بن صيقل است.(۷۱۶)

۴- قربانى كردن براى فرزندش

صدوق به سندش از ابى جعفر عمرى نقل كرده كه فرمود: هنگامى كه آقا متولد شد، ابو محمد (عسكرى ) فرمود: «ابعثوا الى عمرو، فبعث اليه فصار اليه، فقال: اشتر عشرة آلاف رطل خبزا و عشرة آلاف رطل لحما و فرقه - احسبه قال: - على بنى هاشم و عق عنه بكذا و كذا شاة »(۷۱۷) ؛ «كسى را نزد ابو عمرو بفرستيد كسى را فرستادند هنگامى كه آمد حضرت به او فرمود: «ده هزار پيمانه گوشت بخر» و به گمانم فرمود آن را بين بنى هاشم تقسيم كن. و از طرف او فلان تعداد گوسفند عقيقه كن.»

و نيز در نامه اى به خواص خود در قم دستور داد كه از طرف فرزندش عقيقه كرده و به مردم گوشزد كنند كه اين عقيقه به مناسبت ولادت مولود جديد امام عسكرىعليه‌السلام محمد است. و نيز به خواص خود در بغداد و سامرا نيز چنين نوشت.

۵- ارائه دادن فرزند خود به خواص از شيعيان

امام عسكرىعليه‌السلام براى تثبيت قلوب شيعيان نسبت به ولادت و امامت فرزندش مهدىعليه‌السلام او را به تعداد بسيارى از يارانش نشان داد آنها نيز از آن فرزند معجزاتى مشاهده كردند كه موجب يقين به امامت او شد، كه از آن جمله مى توان به احمد بن اسحاق اشعرى اشاره نمود.(۷۱۸)

۲۵۰: امام مهدىعليه‌السلام براى اثبات وجود خود در عصر غيبت صغرا چه تدابيرى انديشيد؟

حضرتعليه‌السلام با قطع نظر از زمينه سازى هايى كه امامان قبل براى تثبيت مسأله ولادت و امامت و غيبت او داشتند خود نيز به شخصه در اين مسأله دخالت كرده و از راههاى مختلف در صدد اثبات ولادت و امامت خود برآمدند.

اينك به برخى از اين راه ها اشاره مى كنيم:

۱- حضرت كارى كردند كه گروهى از بزرگان شيعه بتوانند به ملاقاتش شرفياب شوند.

۲- در مواقع ضرورى اقدام به انجام كرامت و معجزه مى نمود. اين معجزات بعضا توسط سفرا و در برخى موارد نيز توسط خود حضرت انجام مى گرفت.(۷۱۹)

۳- آن حضرت شخصا در صدد پاسخ به سؤال هاى مختلف مردم بر مى آمد تا اعتقاد و يقينشان نسبت به او بيشتر گردد.

۴- خط خاص حضرت نيز از جمله قرائن و دلايلى بود كه مى توانست بر وجود امام عصرعليه‌السلام دلالت كند؛ زيرا اين خط در زمان پدرش امام عسكرىعليه‌السلام بين مردم مأنوس بوده است، و لذا از جمله راه هايى بود كه با رسيدن توقيعات از ناحيه مقدسه شيعيان به وجود امام زمان خود يقين و اطمينان پيدا مى نمودند.

۲۵۱: امام زمانعليه‌السلام چه تدابيرى براى اختفاى خود از دشمنان داشته است؟

از آنجا كه بعد از شهادت امام عسكرىعليه‌السلام حاكمان ظلم و جور نيز در صدد نابودى حضرت بودند، لذا حضرت تدابيرى براى اختفاى خود از آنها داشت اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

۱- حضرت خود را جز به كسانى كه مخلص و فدايى بودند، نشان نمى داد.

۲- بعد از آنكه شخصى به حضور حضرت شرفياب مى شد، به او سفارش زياد مى شد كه اين امر را كتمان بدارد و در خبر دادن به شيعيان نهايت احتياط را داشته باشد.

۳- تحريم نام بردن از اسم مخصوص امام زمانعليه‌السلام يعنى«محمد ». از اين رو مشاهده مى كنيم كه در آن عصر در مورد امامعليه‌السلام از تعبيراتى همچون: قائم، غريم، حجت، ناحيه، صاحب الزمان و ديگر تعبيرات مبهم استفاده مى شد.(۷۲۰)

۴- مخفى شدن از دستگاه خلافت و هر كس كه از مواليان آن حضرت به شمار نمى آمد.

۵- تغيير دادن مكان و خانه حضرت از جايى به جايى ديگر به نحوى كه نظرها را به خود جلب نكند و نيز كسى به آن حضرت مشكوك نشود و لذا رواياتى را كه در تعيين مكان و خانه حضرت اختلاف دارند به همين معنا توجيه مى كنيم.

۶- كيفيت ارتباط وكيل يا سفير به قدرى مخفيانه بود كه هيچ كس از آن اطلاعى پيدا نمى كرد.

۷- حضرت وكالت يا سفارت خود را به كسانى واگذار مى كرد كه نهايت اخلاص و فداكارى را به حضرت داشتند به حدى كه محال بود از مكان حضرت و خصوصيات او اطلاع دهند. لذا هنگامى كه به ابو سهل نوبختى گفتند: چرا سفارت به حسين بن روح واگذار شد نه به شما؟ در جواب گفت: «... او كسى است كه اگر حجت در زير عبايش باشد و بدنش را قطعه قطعه كنند تا عبايش را از روى او بردارد هرگز چنين نخواهد كرد».(۷۲۱)

سفيران

۲۵۲: سفير اول امام مهدىعليه‌السلام چه كسى بوده و چه موقعيتى داشته است؟

سفير اول امام مهدىعليه‌السلام ابو عمرو عثمان بن سعيد عمرى است. او به جهت شناخته نشدن به شغل روغن فروشى روى آورد. در مصادر تاريخى سخن از سال ولادت و و وفات او به ميان نيامده است، و تنها اسم او براى اولين بار به عنوان وكيل خاص امام هادىعليه‌السلام برده شده است.

او بعد از شهادت امام هادىعليه‌السلام وكيل خاص از طرف امام عسكرىعليه‌السلام شد. آن حضرت نيز او را در مناسبت هاى مختلف مورد مدح و ستايش خود قرار مى داد. از جمله آن كه در حق او فرمود: «هذا ابو عمرو الثقة الامين، ثقة الماضى و ثقتى فى المحيى و الممات، فما قاله لكم فعنى يقوله، و ما ادى اليكم فعنى يوديه »(۷۲۲) ؛ «اين ابو عمرو ثقه و امين است، مورد اطمينان گذشتگان و مورد اطمينان من در حيات و بعد از حيات من است، هر آن چه براى شما مى گويد از من است و آنچه به شما مى رساند از جانب من مى باشد.»

در مجلسى كه او با چهل نفر از شيعيان امام عسكرىعليه‌السلام بودند، حضرت فرزند خود مهدى را به او نشان داد و بر امامت و غيبت او تصريح نمود، و درباره وكالت او فرمود: «هر آن چه عثمان (بن سعيد) مى گويد قبول كنيد...».(۷۲۳)

هنگام شهادت امام عسكرىعليه‌السلام در سال ۲۶۰ هجرى، در تغسيل حضرت حاضر بود و تمام امور ايشان را به عهده داشت.(۷۲۴)

ممكن است كه اين عمل را اين گونه توجيه نماييم كه او در ظاهر، عمل تغسيل را انجام داده تا امر بر حاكمان ظلم مشتبه گردد و گر نه مطابق برخى روايات امر تغسيل و تكفين امام بر عهده امام است. عثمان بن سعيد بعد از شهادت امام عسكرىعليه‌السلام به تصريح آن حضرت و نص امام مهدىعليه‌السلام هنگام ورود قمى ها به سامرا، سفير اول آن حضرت شد، و از آن موقع به انجام وظايف خود پرداخت، تا آنكه وقت وفاتش رسيد.

فرزندش ابو جعفر محمد بن عثمان متولى تجهيز او شد و در جانب غربى بغداد به خاك سپرده شد.(۷۲۵)

بعد از وفات عثمان بن سعيد از ناحيه مقدسه نامه اى صادر شد و حضرت در آن نامه با تسليت به فرزندش محمد او را به سفارت خود منصوب گردانيد.(۷۲۶)

۲۵۳: آيا روايتى كه تصريح به سفارت عثمان بن سعيد دارد، ضعيف السند نيست؟

احمد كاتب مى گويد: روايتى كه نص صريح در اعلام امام عسكرىعليه‌السلام بر سفارت عثمان بن سعيد از طرف امام مهدىعليه‌السلام است از حيث سند ضعيف مى باشد؛ زيرا در سند آن، جعفر بن محمد بن مالك فرازى است كه نجاشى و ابن الغضائرى او را تكذيب نموده اند.

پاسخ:

۱- جعفر بن محمد بن مالك را شيخ طوسىرحمه‌الله توثيق نموده است. و تضعيف او از كتاب ابن الغضائرى منشا شده كه اين كتاب نزد مشهور علماى اماميه به اثبات نرسيده است.

۲- شيخ طوسىرحمه‌الله در كتاب «الغيبة» به سند اعلايى از بزرگان طايفه از احمد بن اسحاق قمى مسأله توكيل نايب دوم و پدرش را روايت كرده است.(۷۲۷)

۳- شيعه در مسأله امامت و سفارت دقت زيادى به كار برده و به مجرد ادعاى شخصى بر سفارت حرف او را تصديق نمى كرده است، و لذا با مدعيان دروغين سفارت شديدا به مقابله پرداخته است.

۲۵۴: آيا موضوع غيبت امام زمانعليه‌السلام ساخته عثمان بن سعيد است؟

برخى مى گويند موضوع غيبت امام زمانعليه‌السلام ساخته برخى از اصحاب خصوصا عثمان بن سعيد (نايب اول امام زمانعليه‌السلام ) است.

پاسخ :

اول كسى كه به موضوع غيبت امام زمانعليه‌السلام اشاره كرد رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سپس امير المومنينعليه‌السلام و ساير امامان بوده است. آنان غيبت او را پيش بينى كرده و وقوع آن را به مردم گوشزد كرده اند.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: »سوگند به خدايى كه مرا براى بشارت برانگيخت، قائم فرزندان من بر طبق عهدى كه به او مى رسد غايب مى شود، به طورى كه بيشتر مردم خواهند گفت: خداوند به آل محمد نيازى ندارد و ديگران در اصل تولد او شك مى كنند، پس هر كس زمان غيبت را درك كرد بايد دينش را نگهدارى كند...»(۷۲۸)

اصبغ بن نباته از امير المومنينعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «آگاه باشيد كه آن جناب به طورى غايب مى شود كه شخص نادان خواهد گفت خدا به آل محمد احتياجى ندارد».(۷۲۹)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «اگر خبر غيبت امام خود را شنيديد انكار نكنيد».(۷۳۰)

لذا موضوع غيبت امام زمانعليه‌السلام آن چنان بين شيعيان شايع و رايج بود كه شعرا در شعرهايشان و مولفان در كتاب ها به آن پرداخته اند. از جمله كسانى كه قبل از ولادت امام زمانعليه‌السلام در مورد غيبت حضرت مهدىعليه‌السلام تاءليف داشته اند عبارتند از:

۱- على بن حسن بن محمد طائى طاطرى از اصحاب موسى بن جعفرعليهما‌السلام .(۷۳۱)

۲- على بن عمر اعرج كوفى از اصحاب موسى بن جعفرعليه‌السلام .(۷۳۲)

۳- ابراهيم بن صالح از اصحاب موسى بن جعفرعليه‌السلام .(۷۳۳)

۴- حسن بن على بن ابى حمزه معاصر امام رضاعليه‌السلام .(۷۳۴)

۵- عباس بن هشام ناشرى اسدى از اصحاب امام رضاعليه‌السلام .(۷۳۵)

۶- على بن حسن بن فضال از اصحاب امام هادى و عسكرىعليهما‌السلام .(۷۳۶)

۷- فضل بن شاذان نيشابورى از اصحاب آن دو امامعليهما‌السلام .(۷۳۷)

۲۵۵: سفير دوم امام زمانعليه‌السلام چه كسى بوده و چه موقعيتى داشته است؟

ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمْرى بعد از وفات پدرش همان گونه كه امام عسكرىعليه‌السلام تصريح نموده بود به مقام سفارت نايل شد. آن حضرت به جماعت قمى ها فرمود:اشهدوا على اءن عثمان بن سعيد وكيلى و اءن اءبنه محمد وكيل اءبنى مهديكم(۷۳۸) ؛ «شهادت دهيد بر من كه عثمان بن سعيد وكيل من است و نيز فرزند او محمد وكيل فرزندم مهدى شماست».

و نيز سفارت او با نص و تصريح پدرش به امضا رسيد.(۷۳۹)

او نزد شيعيان عصر خود مورد وثوق و معروف به امانت دارى بود. و هيچ يك از اماميه در اين مطلب شك نداشتند. چگونه شك كنند در حالى كه امام عسكرىعليه‌السلام در حق او و پدرش فرمود:العمرى و ابنه ثقتان(۷۴۰) ؛ «عمرى و فرزندش مورد وثوقند...».

و نيز امام مهدىعليه‌السلام او را مورد تأیید خود قرار داد و فرمود: «لم يزل ثقتنا فى حياة الاب رضى الله عنه »(۷۴۱) ؛ «تو در زمان حيات پدر دائما مورد وثوق ما بودى...».

وى در حدود پنجاه سال به نحو احسن وظايف خود را به خوبى انجام داد تا آنكه در جمادى الاولى سال ۳۰۵ يا ۳۰۴ هجرى به رحمت ايزد پيوست.(۷۴۲)

محمد بن عثمان بيشتر از ديگر سفيران در اين پست و مقام به خدمت پرداخت. كتاب هايى در فقه تاءليف كرده كه از امام عسكرى و حضرت مهدىعليهم‌السلام و پدرش عثمان بن سعيد و از امام هادىعليه‌السلام اخذ نموده است.(۷۴۳) او به ارشاد امام مهدىعليه‌السلام از زمان مرگش اطلاع داشته است و لذا براى خود قبرى را آماده نموده بود.(۷۴۴) بعد از وفات در كنار قبر پدرش به خاك سپرده شد.