موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات0%

موعود شناسی و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 27565
دانلود: 3160

توضیحات:

موعود شناسی و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 534 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27565 / دانلود: 3160
اندازه اندازه اندازه
موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

۳۵۳: مدرك نماز خاص مستحبى در مسجد جمكران چيست؟

در قضيه اى كه حسن بن مثله جمكرانى نقل مى كند، آمده است: حضرت فرمود: «... در اين مكان هفت روز اقامت كن و در آن چهار ركعت نماز گزار، دو ركعت نماز تحيت مسجد در هر ركعت يك بار سوره حمد و هفت بار سوره اخلاص و تسبيح ركوع و سجود را نيز هفت بار تكرار كن. و دو ركعت نيز نماز به نيَّت نماز صاحب الزمان به جاى آور، در ركعت اول سوره حمد و هنگامى كه به( إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ) رسيدى اين جمله را صد بار تكرار كن و بعد از اكمال سوره حمد، يك بار سوره اخلاص را مى خوانى آن گاه ذكر ركوع و سجود را هر كدام هفت بار مى گويى و در ركعت دوم نيز همين عمل را تكرار مى كنى.»

بعد از امام نماز يك بار ذكر «لا اله الا الله» مى گويى و بعد از تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها صد بار صلوات در سجده مى فرستى. آن گاه فرمود: «بر تو باد به مواظبت بر اين نماز و هر كس در آن مسجد حاضر شود و اين نماز را به جاى آورد مثل آن است كه در بيت العتيق (خانه خدا) نماز گزارده است».

۳۵۴: آيا سند قضيه بناى مسجد جمكران معتبر است؟

در مورد بناى مسجد جمكران و خواندن نماز در آن احتياج به بررسى سند اين قضيه نيست، زيرا مطابق احاديث صحيح السند كه در مورد اعمال مستحب رسيده هر كس به گمان رسيدن به ثواب عمل مستحبى را انجام دهد به او ثواب داده مى شود گر چه آن حديث واقعيت نداشته باشد.

كلينى به سند صحيح از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كس چيزى از ثواب بر عملى بشنود و آن را انجام دهد، به او پاداش داده خواهد شد گر چه مطابق آنچه به او رسيده نباشد».

برقى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كس از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چيزى از ثواب به او برسد و مطابق آن عمل كند، پاداش آن به او داده مى شود گر چه پيامبر آن را نفرموده باشد».

۳۵۵: چرا در كتاب «تاريخ قم» كه پنج باب دارد اثرى از قضيه جمكران نيست؟

كتاب «تاريخ قم» كه الان در دسترس محققين است يك چهارم اصل كتاب مى باشد؛ زيرا مطابق آنچه در كتاب آمده اين كتاب مشتمل بر بيست باب بوده كه تنها پنج باب آن به دست رسيده و چاپ شده است. و لذا احتمال قوى است كه قضيه جمكران در آن بخشى از «تاريخ قم» بوده كه مفقود شده است. و مرحوم محدث نورى و مشايخ او بر اصل كتاب دسترسى پيدا نكرده اند. و لذا او اين قضيه را از سيد نعمت الله جزايرى نقل كرده كه اصل نسخه «تاريخ قم» در دسترس او بوده است.

۳۵۶: از آنجا كه كتاب «مونس الحزين» كتاب معروفى از صدوق نيست لذا چگونه مى توان قضيه را ثابت نمود؟

ما نيز انتساب اين كتاب را به شيخ صدوقرحمه‌الله بعيد مى دانيم، ولى اين دليل نمى شود كه كتاب «مونس الحزين» وجود خارجى نداشته باشد بلكه براى شخص ديگر است.

ابن شهر آشوب در «المناقب» اين كتاب را به فتال نيشابورى نسبت مى دهد و مى گويد: فتال نيشابورى در كتاب مونس الحزين به سندش از عيسى بن حسن از صادقعليه‌السلام ...، آن گاه با اين سند معجزه اى از معجزات امام حسن مجتبىعليه‌السلام را نقل مى كند.(۹۸۳)

علامه مجلسى نيز اين معجزه را از كتاب «المناقب» نقل كرده و در انتساب اين كتاب به فتال نيشابورى اعتراضى نكرده است.(۹۸۴)

قبل از مرحوم مجلسى، سيد محمد بن ابى طالب حسينى در كتاب «تسلية المجالس» از كتاب «مونس الحزين» فتال نيشابورى حديث نقل كرده و در انتساب كتاب به او هيچ گونه ترديدى نكرده است.

۳۵۷: چرا كتاب مونس الحزين به شيخ صدوق نسبت داده شده است؟

احتمال دارد كه اين قضيه به جهت تناسب با تاريخ قم در حاشيه اين كتاب نوشته شده و سپس به مرور زمان از حاشيه داخل متن كتاب شده است. و از آنجا كه فتال نيشابورى در سال ۵۰۸ به شهادت رسيده و دو قرن بعد از نويسنده كتاب تاريخ قم بوده كه معاصر شيخ صدوق است، لذا اين كتاب به شيخ صدوق نسبت داده شده است.

اين كار بسيار زياد اتفاق افتاده است كه صاحب «قاموس الرجال » نمونه هايى از آن را نقل مى كند. از آن جمله اينكه در كتاب «مقنعه » شيخ مفيدرحمه‌الله در مورد حديث نماز استخاره ذات الرقاع آمده است. «و هذه الرواية شاذة ».(۹۸۵)

ولى مرحوم مجلسى بعد از نقل كلام«مقنعه » مى گويد: «سيد بن طاووس مى گويد: نزد من نسخه اى قديمى از كتاب «مقنعه» است كه تاريخ آن منطبق بر عصر شيخ مفيد است و در آن اين جمله: «و هذه الرواية شاذه » وجود ندارد. لذا ممكن است كه برخى از حاشيه نويسان آن را در حاشيه كتاب نوشته ولى به مرور زمان داخل در متن كتاب شده است.(۹۸۶)

مؤ يد اين مطلب اينكه در زمان قديم چاپ نبوده، و از روى هر كتاب استنساخ (رونويسى) مى كرده اند و افرادى بودند كه حرفه آنها رونويسى بوده است هر چند خودشان عالم به مباحث آن كتاب نبوده اند.

۳۵۸: مسجد جمكران از چه اهميت ويژه اى برخوردار است؟

اين مسجد از اهميت خاص برخوردار است:

۱- مسجد، در مكانى بنا شده كه مطابق روايت حسن بن مثله جمكرانى از امام زمانعليه‌السلام ، از مكان هايى است كه خداوند متعال از قبل مورد توجه قرار داده است.

۲- مسجد به امر و دستور حضرت حجتعليه‌السلام بنا شده است، و همين جهت در شرافت و قداست آن كافى است.

۳- ثواب خاصى كه براى نماز در آن مسجد ذكر شده است، زيرا حضرت فرمود:((هر كس آن دو نماز را در اين مكان بخواند به مانند آن است كه در بيت العتيق نماز به جاى آورده است)).

۴- مسجد مقدس جمكران محل اجتماع عشاق و مواليان اهل بيتعليه‌السلام خصوصا امام زمانعليه‌السلام است ولذا از جاذبه خاصى برخوردار مى باشد. چه بسا كسانى كه هر هفته از راه هاى دور به عشق حضرت مهدىعليه‌السلام به اين مكان آمده و از فيوضات حضرت بهره مند مى شوند. طبق آمارى كه داده شده برخى از شب ها تا حدود يك ميليون نيز در اين مكان مقدس از عشاق امام زمان جمع شده اند.

۵- اين مكان از اماكن مقدس است كه بسيارى از گرفتاران و بيماران صعب العلاج بلكه كسانى كه محال بوده از راه طبيعى علاج شوند در اين مكان مقدس شفا يافته اند.

۶- اين مكان مقدس از جمله مكان هايى است كه بسيارى از عشاق و مواليان حضرت به لقاى ايشان شرفياب شده اند.

۷- اين مكان از چنان قداست و احترامى برخوردار است كه بزرگان علما در طول تاريخ آن با پاى پياده يا سواره براى توسل به حضرت و نماز گزاردن در آن از راه هاى دور و نزديك مشرف شده اند.

۳۵۹: آيا چهل بار رفتن به جمكران براى قضاى حاجت مدركى دارد؟

در مورد سؤال فوق دليل خاصى وجود ندارد بلكه از سه طريق مى توان مشروعيت آن را به اثبات رسانيد:

۱- سيره متشرعه از علما و صلحا و اتقيا بر مداومت رفتن چهل بار به مسجد جمكران است همان گونه كه اين عمل در مسجد سهله نيز انجام مى شود.

۲- در روايات بسيارى به اين مطلب اشاره شده كه هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند چشمه هاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى مى گردد.(۹۸۷)

۳- از مجموعه روايت استفاده مى شود كه عدد چهل در شكوفايى قابليت هاى مادى و معنوى تاءثير بسزايى دارد، از آن جمله:

- تاءثير عدد چهل در رشد فرزند در رحم.

- تاءثير شراب خوردن در عدم قبولى تا چهل روز.

- قبول توبه بهلول نباش بعد از چهل روز.

- كناره گيرى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خديجه به جهت انعقاد نطفه حضرت زهراعليه‌السلام به مدت چهل روز.

- چهل روز دعاى عهد را خواندن باعث مى شود كه انسان از ياران امام زمانعليه‌السلام باشد.

- امام زمانعليه‌السلام هم چهل روز تحت تربيت ملائكه بود.

- طينت حضرت آدمعليه‌السلام در چهل روز خمير شد.

- حضرت موسىعليه‌السلام تا چهل روز با خداوند در كوه طور ملاقات داشت.

- پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از چهل سالگى به نبوت مبعوث شد.

- عقل انسان تا چهل سال قابل رشد است.

- شهادت چهل مومن بر ميت موجب مغفرت او از جانب خداوند مى شود.

- حفظ چهل حديث انسان را در قيامت، فقيه محشور مى كند.

- حد همسايه تا چهل خانه است.

- حريم مسجد تا چهل خانه است.

و ساير موارد.

از اين احاديث و موارد ديگر استفاده مى شود كه عدد چهل در قابليت بخشيدن و رساندن انسان به كمالات و شكوفا شدن او تاءثير بسزايى دارد، و لذا مى توانيم از اين موارد الغاى خصوصيت كرده، عدد چهل و چله گيرى را در تمام موارد كارهاى خير تعميم دهيم.

سيد بحر العلوم مى گويد: «ما بالعيان مشاهده كرده ايم و به بيان دانسته ايم كه براى اين رقم از عدد چهل خاصيت و تأثير مخصوصى در ظهور استعدادها و تكميل ملكات انسانى در طى منازل و پيمودن مراحل است».(۹۸۸)

۳۶۰: آيا شب چهارشنبه به مسجد جمكران رفتن مدركى دارد؟

مطابق روايت حسن بن مثله جمكرانى، كه خدمت حضرت مشرف شد ملاقات در شب سه شنبه بوده است. حضرت به او دستور مى دهد كه در ميان گله جعفر كاشانى بزى است، بر تو است كه آن را خريده و در اين موضع ببرى و آن را در شب آينده «شب چهارشنبه » ذبح كنى و گوشت آن را در روز چهارشنبه توزيع نمايى...(۹۸۹) .

از تعبير و دستور امامعليه‌السلام كه فرمود: شب چهارشنبه بز را ذبح كن استفاده شده كه اين شب از ارزش خاصى برخوردار است و لذا مخلصين حضرت در اين شب مبارك دور هم جمع مى شوند و با استمداد از خداوند متعال و توسل به آن حضرت در صدد ذبح نفس اماره خويش برآمده و حاجات خود را از آن حضرت طلب مى كنند.

۳۶۱: آيا اگر كسى چهل شب چهارشنبه به جمكران مشرف شود به زيارت آقانايل مى گردد؟

در مورد مسجد جمكران دليل خاصى نداريم كه اگر كسى چهل شب چهارشنبه به مسجد جمكران برود به زيارت حضرت مهدىعليه‌السلام مشرف مى شود.

ولى اين مطلب را مى توان از راه ديگرى به اثبات رسانيد، و آن اينكه مطابق برخى از روايات عدد چهل اثرى تكوينى در بروز استعدادها و به فعليت رسيدن آنها دارد. حال اگر كسى به نيَّت تشرف به محضر مبارك حضرت بقية الله الاعظم به اين مكان مقدس شرفياب شود و جدا از خدا ملاقات را بخواهد.

و از طرف ديگر خود را براى ملاقات با آن انسان كامل آماده كند و قابليت ملاقات را نيز با اعمال صالحه تحصيل نمايد اميد است كه به ملاقات آن حضرت شرفياب گردد، همان گونه كه افراد بسيارى به اين نتيجه رسيده اند.

۳۶۲: اگر امام زمانعليه‌السلام به هما جا احاطه دارد، پس چرا به جمكران مى رويم؟

آرى ما معتقديم كه امام زمانعليه‌السلام احاطه علمى دارد و هر كجا كه مصلحت ببيند مى رود، ولى سجد جمكران از ويژگى خاصى برخوردار است:

اولا : مطابق روايت حسن بن مثله جمكرانى، اين مكان مقدس به امر مبارك امام زمانعليه‌السلام ساخته شده و حضرت از مردم خواسته اند تا در اين مكان حاضر شده و چهار ركعت نماز با طرز مخصوص آن خوانند.

ثانيا : اين مكان مقدس در طول قرن ها محل اجتماع عشاق و دلسوختگان حضرت است كه از اطراف و بلاد مختلف به آن مكان مى آيند، و لذا ما نيز مى توانيم از بركات آن مكان مقدس بهره مند شده و از نفوس يگران نيز استفاده نماييم. و لذا گفته اند كه دست خدا با جماعت است.

ثالثا : نفس حركت به سوى محبوب از راه دور براى رسيدن به او آثار و بركات عجيبى دارد. از يك طرف باعث توجه بيشتر او به انسان شده واز طرف ديگر انسان را در توجه بيشتر به آن حضرت ترغيب مى نمايد.

۳۶۳: مسجد سهله چه ارتباطى با حضرت مهدىعليه‌السلام دارد؟

مطابق برخى از روايات اين مسجد اقامتگاه شخص حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - در دوران ظهور خواهد بود.

۱- روزى نزد امام صادقعليه‌السلام سخن از مسجد سهله به ميان آمد، حضرت فرمود: «اما انه منزل صاحبنا اذا قام بأهله »(۹۹۰) ؛ «آگاه باشيد! همانا آن مكان اقامتگاه صاحب ما است هنگامى كه با اهلش قيام كند.»

۲- و نيز از حضرتعليه‌السلام نقل شده كه خطاب كه ابو بصير فرمود: «يا ابا محمد! كأنى ارى نزول القائم عليه‌السلام فى مسجد السهلة باهله و عياله »(۹۹۱) ؛ «اى ابا محمد! گويا فرود آمدن قائمعليه‌السلام را با اهل و عيالش در مسجد سهله با چشم خود مى بينيم.»

۳۶۴: در مورد حضور در مسجد سهله چه سفارشى شده است؟

مطابق برخى از روايات، حضور در اين مسجد و نماز به جاى آوردن در آن سفارش بسيار شده است:

۱- امام صادقعليه‌السلام خطاب به علاء بن رزين فرمود: «در نزديكى شما مسجدى هست كه شما آن را «مسجد سهله» ناميده و ما آن را «مسجد شرى» مى ناميم. آيا در آن مسجد نماز به جاى مى آورى؟ علاء گفت: آرى جانم به فدايت، من در آن جا نماز مى خوانم. آن گاه حضرت فرمود:ائته فانه لم ياءته مكروب الا فرج الله كربته - او قال: قضى الله حاجته...(۹۹۲) ؛ «آن جا برو زيرا هرگز اندوهناكى به آن جا نمى رود جز اين كه خداوند اندوهش را مى زدايد.- يا فرمود: حاجتش را برآورده مى كند...».

۲- و نيز از حضرت صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: «ما من مكروب يأتى مسجد السهلة فيصلى فيه ركعتين بين العشائين و يدعو الله تعالى الا فرج الله كربه »(۹۹۳) ؛ «هيچ غم زده اى نيست كه به مسجد سهله برود و در آن دو ركعت نماز بين مغرب و عشاء به جاى آورد و خدا را بخواند جز آن كه خداوند غم هايش را زايل مى گرداند.»

۳- و نيز فرمود: «اذا دخلت الكوفه فاءت مسجد السهلة فصل فيه و اءساءل الله حاجتك لدينك و دنياك »(۹۹۴) ؛ «هر گاه وارد كوفه شدى به مسجد سهله برو و در آن جا نماز بگذار آن گاه حاجت هاى مادى و معنوى خود را از خداوند طلب كن.»

۳۶۵: آيا در مورد حضور در مسجد سهله در شب چهارشنبه مدركى وجود دارد؟

در مورد حضور در مسجد سهله در شب چهارشنبه مدركى از ناحيه اهل بيتعليه‌السلام به دست ما نرسيده است جز اين كه سيد بن طاووس فرمود: «اگر خواستى به مسجد سهله بروى آن را در ميان مغرب و عشاى شب چهارشنبه قرار بده كه اين وقت از ديگر وقت ها برتر است».(۹۹۵)

محدث نورى در اين مورد مى گويد: «اما مستند چهل شب همان عمومات است».(۹۹۶)

مقصود ايشان از عمومات رواياتى است كه بر عدد چهل و عمل چله گيرى آثار مترتب كرده است.

ازدواج امام مهدىعليه‌السلام

۳۶۶: آيا طبق قاعده، امام زمانعليه‌السلام ازدواج كرده است؟

مطابق نظريه «خفاى شخص» بايد ملتزم به عدم ازدواج شد؛ زيرا طبق اين نظريه او از همه افراد مخفى است و ازدواج احتياج به ارتباط با مردم دارد و اين به نوبه خود با حكمت و فلسفه غيبت سازگارى ندارد و مطابق نظريه «خفاى عنوان » مى توان ملتزم به ازدواج حضرت شد، خصوصا آنكه مطابق با سنت اسلامى است. آنچه به نظر مى رسد ترجيح قول اول است، به جهت:

۱- روايات بسيار بر خفاى شخص.(۹۹۷)

۲- گر چه در روايت عمرى اشاره شده كه مردم حضرت را در موسم حج مى بينند ولى نمى شناسند،(۹۹۸) اما اين روايت از امام نقل نشده و نيز اختصاص به موسم حج دارد.

۳- قرار است كه حضرت در غيبت تام به سر برد.

۴- اگر ازدواج صورت گرفته بود بايد در يك مورد هم كه شده سفرا و وكلاى ناحيه مقدسه به آن اشاره مى كردند.

۵- مسعودى از على بن ابى حمزه نقل كرده ما به امام رضاعليه‌السلام عرض كرديم: براى ما روايت شده كه امام از دنيا نمى رود تا نسل خود را ببيند؟ امام رضاعليه‌السلام به او فرمود: «آيا در خصوص اين حديث براى شما روايت نشده:الا القائم؛ به جز قائم.»(۹۹۹)

۳۶۷: آيا قول به عدم ازدواج حضرت با سنت محمدىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منافات دارد؟

در مورد سؤال فوق گر چه مطابق روايات نبوى نكاح از سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شمرده شده است ولى گاهى مصلحت اءهم كه همان غيبت و استتار تام حضرت از عموم مردم است اقتضا دارد كه امر ازدواج تحقق پيدا نكند. مى دانيم كه در مورد تزاحم ملاكات، هميشه ملاك اهم بر ملاك مهم پيشى مى گيرد. خصوصا آنكه رواياتى وجود دارد كه مفاد آن اين است كه در آخر الزمان در صورت امكان عزوبت و زن نگرفتن ترجيح دارد.

۳۶۸: در صورت قول به عدم ازدواج، به روايت مفضل بن عمر چگونه پاسخ مى دهيد؟

كسانى كه قائل به ازدواج حضرتند به روايت مفضل بن عمر تمسك كرده اند. او از امام صادقعليه‌السلام روايت كرده كه فرمود: «... از مكان او هيچ يك از اولاد و غير اولادش اطلاع نمى يابد مگر مولايى كه متولى امر اوست».(۱۰۰۰)

پاسخ:

۱- اين روايت را به همين مضمون نعمانى در كتاب «الغيبة » نقل كرده ولى به جاى كلمه «ولد » كلمه «ولى » آورده است، به اين شكل: «و لا يطلع على موضعه احد من ولى و لا غيره »(۱۰۰۱) ؛ «و بر موضع او كسى از ولى و غير ولى اطلاع نمى يابد.»

۲- در روايت نيامده كه الان امام زمان داراى همسر و فرزند است، و لذا از اين جهت اجمال دارد ممكن است كه مراد فرزندانى باشند كه در آستانه ظهور يا بعد از آن به دنيا مى آيند.

۳- ممكن است كه اين گونه تعبير از باب مبالغه در خفاى شخص باشد، يعنى حتى در صورتى كه حضرت فرزند مى داشت كسى از جايگاه او اطلاع نداشت.

۳۶۹: آيا روايت احمد بن محمد بن يحيى انبارى بر ازدواج امام زمانعليه‌السلام دلالت دارد؟

برخى براى اثبات ازدواج و اولاد حضرت و مكان دائمى او به روايت احمد بن محمد بن يحيى انبارى استدلال كرده اند. در اين روايت كه مفصل است اشاره به پنج شهر شده كه محل اقامت فرزندان و نسل امام زمانعليه‌السلام است.(۱۰۰۲)

پاسخ : روايت انبارى را عده زيادى تضعيف نموده و به صورت جزم رد كرده اند، از آن جمله مى توان به اين افراد اشاره كرد:

۱- آقا بزرگ تهرانى.(۱۰۰۳)

۲- سيد نعمت الله جزايرى.(۱۰۰۴)

۳- شيخ محمد تقى شوشترى.(۱۰۰۵)

شيخ آقا بزرگ تهرانى مى گويد: «اين حكايت تنها از طريق وجادت به دست ما رسيده و ما حكايت كننده قصه را نمى شناسيم جز آنكه او مرد محترمى در آن مجلس بوده است. سند و متن آن مشتمل بر تناقضات و امور عجيب و غريب است كه مى توان آنها را انكار نمود... و غرض علما در نقل اين حكايات مجرد انس گرفتن به ياد حبيب و ذكر ديار و شنيدن آثار اوست...».(۱۰۰۶)

۳۷۰: آيا قصه جزيره خضرا دلالت بر ازدواج حضرت دارد؟

مرحوم مجلسى در بحارالانوار از على بن فاضل روايتى مفصل نقل كرده و در آن اشاره به جزيره اى دارد كه نسل حضرت در آن زندگى مى كنند.

پاسخ :

۱- از عبارت مجلسى استفاده مى شود كه روايت اعتبار چندانى نزد او نداشته است. او مى گويد: «چون در كتاب هاى معتبر به اين حديث دست نيافتم آن را در فصلى جداگانه آوردم».(۱۰۰۷)

۲- شيخ اقا بزرگ تهرانى نيز اين داستان را تخيلى برشمرده است.(۱۰۰۸)

۳- در متن تناقضاتى وجود دارد.

۴- سخنان بى اساس در آن مشاهده مى شود.

۵- در سند آن افرادى ناشناخته وجود دارد.(۱۰۰۹)

۳۷۱: در برخى از روايات بر اهل و عيال حضرت اشاره شده، آيا اين دلالت بر ازدواج دارد؟

محمد بن مشهدى در مزار از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «گويا نزول قائم در مسجد سهله را با اهل و عيالش مشاهده مى كنم».(۱۰۱۰)

پاسخ:

۱- دعاها و روايات قابل جمع با اولاد حضرت هنگام ظهور يا بعد از آن است.

سيد جعفر مرتضى عاملى مى گويد: «چه بسا مراد، اولاد حضرت بعد از ظهور باشد آن گونه كه از سياق كلام در اكثر روايات استفاده مى شود.»(۱۰۱۱)

۲- تعبير به آل بيت امام زمانعليه‌السلام كه در برخى از ادعيه وارد شده با آباء و اجداد آن حضرت نيز سازگارى دارد.

۳۷۲: آيا كنيه «اباصالح» دلالت بر ازدواج حضرت دارد؟

برخى ممكن است براى اثبات ازدواج و اولاددار بودن حضرت مهدىعليه‌السلام به كنيه«اباصالح» استدلال كنند يعنى پدر صالح، كه اين دلالت بر وجود فرزندى به نام صالح براى حضرت ارد.

پاسخ:

اولا : ممكن است كه تكنى حضرت به اين كنيه به جهت آن باشد كه امام زمانعليه‌السلام پدر و مجرى اصلاح جامعه است، او تنها كسى است كه به اذن و اراده الهى جامعه بشرى را در سطح كره زمين اصلاح خواهد كرد. همان گونه كه در روايتى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره خود على بن الى طالب عليه لسلام فرمود: «من و على دو پدر اين امتيم».

ثانيا : كلمه «اب» در لغت عرب تنها به معناى پدر نيست بلكه به معناى صاحب نيز آمده است. «اباصالح» يعنى كسى كه صلحايى در اختيار دارد.

ثالثا : ممكن است كه اين كنيه از آيه( وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ) (۱۰۱۲) گرفته شده باشد.

دعاى ندبه

۳۷۳: آيا دعاى ندبه نزد علما معتبر است؟

روش عرف و عقلا در مسائل تاريخى قبول هر خبرى است كه در كتب تاريخى معتبر يا مشهور نقل شده باشد.

ولى علماى اسلام در قبول اخبار و رواياتى كه مربوط به احكام شرع و معارف دينى است به اين مقدار اكتفا نمى كنند، بلكه در صدد بحث و تحقيق برآمده و در سند احاديث و عدالت و وثاقت راويان حديث بررسى كامل مى كنند، و مادامى كه اطمينان كامل و وثوق به احاديث پيدا نكنند به آن عمل نمى نمايند.

اين دقت و تحقيق به جهت حصول اطمينان به صدور حديث از معصوم در مورد تكاليف الزامى، اعم از وجوب و حرمت دو چندان مى شود، ولى در مورد مستحبات احتياج مبرم به اين گونه بررسى نيست.

مورد ادعيه از اين قسم است، زيرا به جهت استحباب قرائت آن احتياج مبرمى به بررسى سندى ندارد، بلكه قرائت آن به رجا و اميد مطلوبيت كافى است و مى توان از قوت متن و الفاظ و مضامين دعا پى به اعتبار آن برد؛ زيرا اين مضامين در آيات و روايات معتبر نيز وارد شده است. خصوصا آنكه مطابق اخبار «من بلغ » كه دلالت بر تسامح در ادله سنن و مستحبات دارد، احتياج چندانى به بررسى سند ادعيه مستحبه نيست.

۳۷۴: راه تشخيص روايت صحيح از غير صحيح چيست؟

از آنجا كه برخى از كذابين از زمان پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در صدد جعل و وضع حديث و نسبت آن به پيامبر و اهل بيتعليه‌السلام بوده اند، لذا جا دارد كه ميزانى را براى تمييز بين حديث صحيح از غير صحيح به دست دهيم. در اين باره به چند ميزان مى توان اشاره نمود:

۱- موافقت با قرآن

امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: «ان على كل حق حقيقة و على كل صواب نورا فما وافق كتاب الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه »(۱۰۱۳) ؛ «همانا بر هر حقى حقيقتى و بر هر صوابى نورى است، پس آنچه موافق كتاب خداست اخذ كرده و آنچه مخالف كتاب خداست رها كنيد.»

۲-موافقت با ساير كلمات معصومين عليهم‌السلام

حسن بن جهم مى گويد: به اما رضاعليه‌السلام عرض كردم: از جانب شما احاديث مختلف به ما مى رسد؟ حضرت فرمود: «ما جأك عنا فقس على كتاب الله عزوجل و احاديثنا فان كان يشبه هما فهو منا و ان لم يكن يشبه هما فليس منا »(۱۰۱۴) ؛ «آنچه از جانب ما به شما رسيد بر كتاب خداوند عزوجل و احاديث ما مقايسه كنيد، اگر شبيه آن دو است از ما مى باشد و گرنه از ما نيست.»

۳- موافقت با عقل و عدم مخالفت با حكم آن

در حديثى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود: «هر گاه از من حديثى به شما رسيد آن را بر كتاب خدا و حجت عقولتان عرضه بداريد، اگر موافق اين دو بود قبول كرده و گرنه آن را بر ديوار زنيد».(۱۰۱۵)

۳۷۵: نظر بزرگان علما درباره دعاى ندبه چيست؟

شيخ مرتضى انصارىرحمه‌الله در كتاب «المكاسب» در بخش خيارات در ذيل حديث «المومنون عند شروطهم » مى گويد: «بعيد نيست كه بگوييم عنوان «شرط» بر التزامات ابتدائى صادق نيست بلكه متبادر عرفى از «شرط» همان التزامات تابع عقد است، همان گونه كه از موارد استعمال اين كلمه در مثل قول امام در دعاى ندبه استفاده مى شود، آنچه كه در ابتداى دعا فرمود: «بعد أن شرطت عليهم الزهد فى درجات هذه الدنيا الدنية(۱۰۱۶)

شيخ انصارىرحمه‌الله گويا اين دعا را امر مفروغ عنه از حيث صحت گرفته و لذا به آن در مجال احكام شرعيه استدلال كرده است.

محشّين مكاسب شيخ بر او در اين نكته هيچ اعتراضى نكرده و سند آن را نيز مورد مناقشه قرار نداده اند.

شيخ عبدالله مامقانى در حاشيه خود بر مكاسب مى گويد: «وجه دلالت اين جمله از دعا بر مقصود اين است كه كلام امام به اين بر مى گردد كه خداوند عزوجل به بندگان خود فرمود: هر كس در اين دنيا زهد پيشه كند من به او نعمت مقيم عطا خواهم كرد...».(۱۰۱۷)

ايروانى نيز مى گويد: «اما اطلاق شرط در دعاى ندبه به اعتبار اين است كه در ضمن الزام «جزيل ما عنده»... آمده است...».(۱۰۱۸)

۳۷۶: چه كسانى دعاى ندبه را نقل كرده اند؟

دعاى ندبه را عده اى از علما و محدثين نقل كرده اند از آن جمله:

۱- شيخ مشهدى در «المزار» از محمد بن ابى قره و او از كتاب ابى جعفر محمد بن الحسين بن سفيان بزوفرى نقل كرده و آن را به امام زمانعليه‌السلام نسبت داده است.(۱۰۱۹)

۲- سيد بن طاووس در «مصباح الزائر» و «اقبال الاعمال» از بعض اصحاب ما از محمد بن على بن ابى قره به نقل از كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى نقل كرده و آن را به امام زمانعليه‌السلام نسبت داده است.(۱۰۲۰)

۳- علامه مجلسىرحمه‌الله در كتاب «زاد المعاد» مى گويد: «و اما دعاى ندبه كه مشتمل بر عقايد حقه و تأسف بر غيبت قائمعليه‌السلام است به سند معتبر از امام جعفر صادقعليه‌السلام نقل شده است...».(۱۰۲۱)

۴- قبل از اين بزرگان اين دعا را شيخ جليل ثقه ابوالفرج محمد بن على بن يعقوب بن اسحاق بن ابى قره قنانى كه معاصر شيخ نجاشى و از اعلام قرن پنجم بوده، نقل كرده است. كسى كه شيخ محمد بن مشهدى در كتاب «المزار » از او زياد نقل مى كند.

۵- و نيز شيخ جليل ثقه ابو جعفر محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى در كتاب «الدعاء» نقل كرده است. او كه از مشايخ شيخ مفيدرحمه‌الله به حساب مى آيد مورد تأیید خاص او قرار گرفته است. حاجى نورى در «خاتمة المستدرك» او را از مشايخ شيخ مفيد بر شمرده و به وثاقت و جلالت قدر او شهادت داده است.

مرحوم آيت الله بروجردى مى فرمود: «يكى از راه هاى شناخت رجال، شناخت شخصيت شاگردان آنان است و هر گاه مشاهده شد كه اشخاصى همچون شيخ مفيدرحمه‌الله از شخص معينى زياد روايت نقل مى كند و هرگز مذمتى در حق او ندارد اين به نوبه خود نشانه اين است كه آن شخص مورد وثوق و اطمينان است».

۳۷۷: راوى دعاى ندبه كه معاصر امام نبوده چگونه دعا را نقل مى كند؟

كسى ادعا نكرده كه بزوفرى اين دعا را بدون واسطه از امام نقل كرده است. و آيا لازم است هر كسى كه روايتى را از امام نقل مى كند معاصر با امام باشد؟

ما اطمينان داريم كه اين دعا يا با سند در كتاب بزوفرى روايت شده ولى ديگران كه از آن كتاب نقل كرده اند از باب مسامحه آن سند را حذف كرده اند، و يا اينكه بزوفرى از آنجا كه دعا را معروف و مشهور ديده احتياجى به ذكر سند نديده است؛ زيرا همان گونه كه در اين زمان معروف و مشهور است در عصرهاى گذشته نيز چنين بوده است. خصوصا آنكه متن آن با آيات قرآن و روايات ديگر سازگارى تمام دارد.

۳۷۸: «محمد بن مشهدى» راوى با واسطه دعاى ندبه كيست؟

از كلمات آيت الله خوئىرحمه‌الله به نقل از شيخ حر عاملى به دست مى آيد كه مراد از محمد بن مشهدى، محمد بن على بن جعفر است.(۱۰۲۲)

ولى مرحوم حاجى نورى در «خاتمه مستدرك» در اين باره مى گويد: «مراد از محمد بن مشهدى، محمد بن جعفر بن على بن جعفر مشهدى است كه از وى به عنوان «حائرى » نيز ياد شده است. ايشان يكى از راويان ابى الفضل شاذان بن جبرئيل قمى است. او همچنين با دو واسطه از شيخ مفيد روايت نقل مى كند».(۱۰۲۳)

به هر حال او هر كه باشد شخصى قابل اعتماد و مورد وثوق و جليل القدر است كه توصيف و مدح وى در كتب رجال آمده است.

۳۷۹: «محمد بن على بن ابى قره» راوى ديگر دعاى ندبه كيست؟

او از جمله راويان صاحب كتاب و مورد اعتماد است. نجاشى درباره وى مى گويد: «... او ثقه بوده و روايات فراوانى شنيده و كتابهاى بسيارى تاءليف كرده است. وى كسى بود كه كتاب ها را ورق به ورق براى اصحاب اماميه مى خواند و همواره در مجالس با ما بود».(۱۰۲۴)

از آنجا كه نجاشى اجازه نقل كتاب هاى ابن ابى قره را از وى داشته است لذا مى توان او را از مشايخ اجازه مرحوم نجاشى دانست.

۳۸۰: ابن مشهدى دعاى ندبه را چگونه از محمد بن ابى قره نقل كرده است؟

از آنجا كه محمد بن جعفر مشهدى معاصر محمد بن ابى قره نبوده است لذا مى توان آن را اين گونه توجيه كرد:

۱- شيخ مشهدى معمر بوده و لذا محمد بن ابى قره را درك كرده است.

۲- اگر چه خبر ارسال دارد ولى ابن مشهدى به نقلش از محمد بن ابى قره يقين داشته است.

۳- ابن مشهدى دعا را از كتاب مزار ابن ابى قره نقل كرده است، زيرا مطابق نقل صاحب رياض ابن ابى قره كتابى به نام مزار داشته است.