موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات0%

موعود شناسی و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 27222
دانلود: 3104

توضیحات:

موعود شناسی و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 534 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27222 / دانلود: 3104
اندازه اندازه اندازه
موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

۴۴۰: غلبه بر جهان با ياران اندك چگونه ممكن است؟

اگر چه در روايات به ياران محدود حضرت يعنى ۳۱۳ نفر اشاره شده است ولى پيروزى آنان بر مستكبران به رهبرى حضرت مهدىعليه‌السلام از جهاتى دور از انتظار نيست زيرا:

۱- در روايات به ياران ديگرى در حدود ده هزار نفر نيز اشاره شده كه بدون تحقق آنها حضرت مهدىعليه‌السلام ظهور نخواهد كرد.

۲- غلبه حضرت بر جهان ممكن است از طريق اعجاز باشد زيرا خداوند متعال ضمانت كرده تا گروه اندك را در صورت استقامت بر گروه زياد پيروز گرداند.(۱۱۷۹)

۳- از طريق علل و اسباب عادى و ظاهرى نيز حصول چنين فتح و پيروزى امرى دور از انتظار نخواهد بود، زيرا حضرت در موقعى ظهور خواهند كرد كه اوضاع و احوال اجتماعى، اخلاقى و سياسى كاملا مساعد باشد. در آن موقع همه ملل به جهت سرخوردگى از نظام هاى مختلف و قتل و غارت ها به تنگ آمده اند و لذا در انتظار چنين حكومتى به سر مى برند.

و مردم به مجرد شنيدن خبر ظهور به آن حضرت و حكومتش روى خوش نشان مى دهند و ايشان تنها با گروه خاصى درگير خواهند شد.

۴- از آنجا كه جهان به مانند دهكده اى كوچك درآمده و هر چه از عمر آن بگذرد اين ارتباط تنگ تر خواهد شد، لذا با به دست گرفتن نقطه هاى كليدى و با استعانت از خداوند متعال حكومت جهانى حضرت تحقق خواهد يافت.

۴۴۱: آيا پيروزى حضرت مهدىعليه‌السلام بر مخالفان و گسترش حكومتش همراه با اعجاز است؟

در مورد سؤال فوق سه احتمال وجود دارد:

۱- اينكه نصرت حضرت و پياده كردن حكومت جهانى تماما با اعجاز و قدرت خارق العاده الهى باشد. لى اين احتمال از جهاتى قابل مناقشه است:

الف: اگر اعجاز راه صحيحى براى دعوت الهى بود حضرت مى توانست در خلال غيبت صغرا از آن براى سيطره بر عالم استفاده كند.

ب: با اعجاز احتياج به تعداد زيادى از اصحاب نيست.

ج: مطابق برخى روايات بين حضرت و مخالفينش جنگ و خونريزى شديدى در خواهد گرفت و در صورت اعجاز تام، احتياج به اين كارها نيست.

۲- اينكه خداوند متعال اراده كرده كه حضرت مهدىعليه‌السلام به صورت عادى بر دشمنان خود غالب شده و حكومت عدل جهانى را گسترش دهد بدون آنكه كوچك ترين كمكى از راه اعجاز در پيشبرد اهداف او بشود.

اين احتمال نيز خالى از اشكال نيست زيرا مطابق روايات حضرت مهدىعليه‌السلام مورد عنايت و تأیید خاص الهى در جهت ظهورش خواهد بود.

۳- با رد دو احتمال پيشين به اين نتيجه مى رسيم كه نصرت حضرت به طور طبيعى و عادى خواهد بود گر چه اين نصرت همراه با تأییدات جزئى و خاصى از جانب خداوند است، زيرا همان گونه كه مى دانيم بشر در عصر ظهور مورد ظلم و ستم فراوان است و از طرفى از حيث فرهنگى و رشد عقلانى عموم بشر به بالاترين سطح خود رسيده است و لذا به دنبال چنين رهبرى الهى مى گردد كه با لبيك به دعوتش از او پيروى نمايد.

هرگز ابرقدرتها با همه امكاناتى كه دارند نمى توانند در مقابل اراده ملت ها بايستند. اگر مردم همگى يكپارچه و يك صدا فرياد برآورند دشمنانشان به زانو در خواهند آمد. مگر نبود كه در صدر اسلام چگونه مردم فوج فوج داخل اسلام شده و دعوت پيامبر را پذيرفتند؟

در عصر ظهور نيز هنگامى كه مردم دنيا از وسايل ارتباط جمعى خبر قيام مصلحى جهانى را بشنوند به او گرويده و از او حمايت خواهند كرد، و كسى نمى تواند در صورت اقبال مردم با اراده آنها مقابله كند گر چه هر كجا كه مانعى خاص پيدا شده خداوند متعال به كمك او آمده واز حضرت حمايت خواهد نمود.

و لذا در روايات آمده است كه امام زمانعليه‌السلام با نصرت و ترسى كه در دل دشمنان مى افتد حمايت خواهد شد. اين ممكن است كه به صورت عادى باشد؛ زيرا با نصرت مرم كه به عنايت خداوند و اقبال مردم است چنان رعبى در دل دشمنان خواهد افتاد كه همه امكانات خود را گذارده فرار خواهند نمود.

امير مومنان علىعليه‌السلام مى فرمايد: «هنگامى كه حضرت مهدىعليه‌السلام ظهور مى كند نام مباركش بر سر زبانها خواهد بود و وجود مردم سرشار از عشق به مهدى است به گونه اى كه جز نام او هيچ نامى در ياد و زبان آنان نيست و با دوستى او روح خود را سيراب مى كنند».(۱۱۸۰)

۴۴۲: آيا حضرت مهدىعليه‌السلام با شمشير قيام خواهد كرد؟

برخى سؤال مى كنند كه مطابق برخى روايات امام زمانعليه‌السلام با شمشير قيام خواهد كرد و با آن به مقابله با مخالفان حق و حقيقت و ظالمان خواهد پرداخت. اين مسأله قابل پذيرش نيست، زيرا چگونه ممكن است يك نفر با شمشير در مقابل تسليحات كشتار جمعى جديد و مخرب كه مى تواند كل كره زمين را چندين بار نابود كند ايستاده و مقابله كند؟

اصل اين مسأله در روايات به آن اشاره شده است. محمد بن مسلم از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «...و اما شبهه من جده المصطفى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فخروجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و الجبارين و الطواغيت و اءنه ينصر بالسيف و الرعب ...»(۱۱۸۱) ؛ «... و اما شباهت مهدى به جدش مصطفىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خروج با شمشير و كشتن دشمنان خدا و دشمنان رسولش و جباران و طاغوت ها است. و همانا او به توسط شمشير و ترس نصرت و يارى خواهد شد...».

ولى بحث در آن است كه مقصود از شمشير چيست؟ آيا شمشير موضوعيت و خصوصيت دارد يا اشاره به چيزى ديگر است؟

پاسخ :

اولا : چه اشكالى دارد كه شخصى با شمشير ولى همراه با اعجاز الهى كه حضرت را مساعدت مى كند با شمنان خود به مقابله پردازد؟

ثانيا : به احتمال زياد مقصود از شمشير، قوت و اسلحه است؛ زيرا مسلمانان در آن عصر يعنى قبل از هزار سال اسلحه اى به جز شمشير نداشته و هرگز به ذهن آنها چنين تسليحاتى خطور نمى كرده است، لذا از «اسلحه» به شمشير تعبير شده است.

اين صورت دو احتمال وجود دارد:

الف : اينكه امام زمانعليه‌السلام نيز به قدرت و اعجاز الهى و يا از راه تسلط بر تسليحات موجود بر ضد مخالفان و ظالمان استفاده مى كند.

ب : احتمال ديگر آن است كه امام زمانعليه‌السلام با تسلط بر مراكز تصميم گيرى و از كار انداختن وسايل جنگى آنها كه با هسته هاى مركزى ارتباط دارد تمام آنها را از راه اعجاز يا طريق عادى از كار مى اندازد.

ثالثا : مطابق برخى روايات شمشيرهاى اصحاب حضرت از آهن است ولى نه مثل اين آهن هايى كه در دسترس ما قرار دارد، بلكه به گونه اى است كه اگر يكى از آنان با شمشير خود بر كوه زند آن را دو نيم مى كند. و بنابر تعبير ديگر وسيله دفاعى آنان به گونه اى است كه اسلحه دشمن هرگز بر آنها كارگر نيست.(۱۱۸۲)

لذا ممكن است اسلحه اى را كه حضرت و ياورانش به كار مى برند از وسايلى باشد كه بتواند همه دستگاه هاى دشمنان را از كار بيندازد ولى در مقابل هيچ دستگاهى بر آن كارگر نباشد، همان گونه كه در ين زمان بشقاب پرنده ها و اشياى نورانى شناخته نشده را مشاهده مى كنيم.

رابعا : پيروزى عمده امام زمانعليه‌السلام و سيطره آن حضرت بر جهان از راه اقبال مردمى به سوى ايشان است و ديگر از راه ترس و رعبى است كه خداوند در قلوب مخالفان و ظالمان قرار مى دهد تا تمام تسليحات خود را بر زمين گذارده فرار كرده يا تسليم مى شوند، خصوصا آنكه در ابتداى ظهور وقتى مقدارى از معجزات حضرت را مشاهده كردند مى فهمند كه امر او الهى است و نمى توان با مرد الهى مقابله كرد بدين جهت تسليم حضرت مى شوند و گروه اندكى نيز كه به مخالفت و مقابله مى پردازند نابود ى شوند.

خامسا : از كجا كه در زمان ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام اين اسلحه خطرناك در اختيار بشر باقى مانده باشد زيرا ممكن است كه در اثر حوادث و آشوب ها و جنگ هاى جهانى كه پيش از ظهور آن حضرت اتفاق ى افتد اين اسحله ها نابود شود.

سادسا : جنگ ها و كشتارهاى بى رحمانه نتيجه جهل و ضلالت و بى خردى بشر است. حال اگر در عصر ظهور عقل مردم كامل شود بر فرض كه سلاح هاى خطرناك در اختيار داشته باشند آن را بر ضد يكديگر به كار نمى گيرند و نيروهايى كه آن سلاح ها را در اختيار دارند پى به حقانيَّت حضرت برده و يا با ايجاد رعب و وحشت كه در دلشان قرار مى گيرد از به كار بردن آن بر ضد حضرت خوددارى مى كنند.

۴۴۳: كشتارى كه در روايات مهدويت به آن اشاره شده به چه وقتى اشاره دارد؟

خبارى كه در آنها كشتار در حجم وسيعى را مطرح كرده اند بر دو قسم است:

الف: قسمتى از آنها مربوط به ملاحم و فتنه هاى قبل ظهور است و هيچ گونه ارتباطى به دوران ظهور ندارد و تنها ناظر به اوضاع نابسامان جهان پيش از ظهور است. بيشتر اين روايات از روايات مرسه اهل سنت است.

ب: دسته اى ديگر از روايات مربوط به هنگامه ظهور و حكومت امام زمانعليه‌السلام است. اين نوع روايات نيز بر دو گونه اند:

۱- رواياتى كه از طريق عامه و از نبويات است و بيشتر آنها مشكل سندى دارد، به طورى كه بعضى از آنها مرسل و برخى ديگر به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منتهى نمى شود، بلكه از افرادى مانند كعب الاحبار نقل شده كه در زمان پيامبر مسلمان نبوده است.

عمده اين روايات از اسرائيليات است كه با اغراض مختلفى وارد كتاب هاى روايى شده اند. عالمى از اهل سنت مانند ابن كثير هنگامى كه به روايات امثال كعب الاحبار مى رسد مى گويد: «خدا ما را از اين همه اخبار دروغى كه وارد تفسيرها و كتاب هاى روايى شده بى نياز كند...».(۱۱۸۳)

۲- رواياتى كه از طريق اهل بيتعليهم‌السلام نقل شده و يا در كتاب هاى شيعه ذكر شده است. در اين كتاب ها اخبار منقولى از اهل بيتعليهم‌السلام و برخى ديگر كه نقل شده به آن حضرت منتهى نمى شود.

۴۴۴: حجم كشتارها و خونريزى ها در هنگام قيام حضرت مهدىعليه‌السلام چه مقدار است؟

نمى توانيم ادعا كنيم كه هنگام قيام امام زمانعليه‌السلام هيچ گونه قتل و كشتارى رخ نمى دهد، زيرا مسلما اين واقعه عظيم بدون برطرف كردن خارها و دشمنان سر راه آن حضرت ميسر نخواهد شد.

و لذا در روايات مشاهده مى كنيم كه اهل بيتعليهم‌السلام بر اصل قتل و خونريزى هنگام ظهور و قيام حضرت اشاره كرده اند.

بشير بن ابى اراكه نبال مى گويد: هنگامى كه به مدينه وارد شدم به طرف منزل ابو جعفر امام باقرعليه‌السلام رفتم... عرض كردم: مرجئه مى گويند: هنگامى كه قيام قائم روى دهد همه كارها براى او هموار خواهد شد و به اندازه يك ظرف حجامت هم خون نمى ريزد. حضرت فرمود: «...كلا والذى نفسى بيده حتى نمسح و انتم العرق و العلق ...»(۱۱۸۴) ؛ «هرگز چنين نيست سوگند به آن كه جانم به دست اوست كار به اينجا مى انجامد كه ما و شما عرق و خود بسته شده را پاك خواهيم كرد.»

به اين مضمون روايات ديگرى نيز رسيده است. ولى از طرفى ديگر تاريخ گواهى مى دهد كه پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامان اهل بيتعليهم‌السلام سعى داشته اند امور را به طور عادى و از مسير طبيعى آن انجام دهند و حتى الامكان دست به شمشير نبرند، زيرا هدف آنان ارشاد و هدايت مردم است جز آنكه گسترش عدل در جامعه اقتضاى كشت و كشتارى گر چه در حد محدود را دارد و قرار نيست كه تمام امور از طريق معجزه حل شود، ولى انديشه افراطى نيز در اين مسأله صحيح نيست و هرگز دليلى عقلى و عقلايى و نقلى بر گستردگى كشتارها در حدى وسيع وجود ندارد خصوصا آنكه مطابق ادعاى برخى، از هر نه نفر هفت هفت نفر يا از هر هفت نفر پنج نفر كشته مى شوند.!

۴۴۵: مطابق روايات شيعه قتل ها در چه وقتى خواهد بود؟

با توجه به احاديث اهل بيتعليهم‌السلام پى خواهيم برد كه جهان اندكى قبل از ظهور شاهد جنگ هاى خونين خواهد بود و لذا مى توان گفت كه مردم با مشاهده و مواجهه با اين جنگ ها به استقبال مصلحى عالمى خواهد رفت، و حضرت نيز از اين موقعيت استفاده كرده و با كمترين استقامتى از طرف مخالفين خود و ظالمين عالم را فتح خواهد كرد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «لا يكون هذا الامر حتى يذهب ثلث الناس. فقيل له: اءذا ذهب ثلث الناس فما يبقى؟ فقال عليه‌السلام :أما ترضون ان تكونوا الثلث الباقى »(۱۱۸۵) ؛ «اين امر - قيام امام زمانعليه‌السلام - واقع نمى شود تا اينكه دو سوم مردم از بين بروند. راوى مى گويد: به حضرت عرض كردم: اگر دو سوم مردم از بين بروند چه كسى باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: آيا راضى و خرسند نمى شويد كه شما از يك سوم باقى مانده باشيد.»

زراره مى گويد: به امام صادقعليه‌السلام عرض كردم: آيا نداى آسمانى حقيقت دارد فرمود: «اى والله حتى يسمعه كل فقوم بلسانهم و فقال عليه‌السلام لا يكون هذا الامر حتى يذهب تسعة اعشار الناس »(۱۱۸۶) ؛ «آرى به خدا سوگند چنان است كه هر قومى با زبان خودشان آن را مى شنوند.» آن حضرت فرمود: «اين امر محقق نمى شود تا اينكه نه دهم (۱۰/۹) مردم از ميان بروند.»

سليمان بن خالد مى گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:«قدم القائم موتتان: موت احمر و موت اءبيض حتى يذهب من كل سبعة خمسة: الموت الاحمر، السيف، و الموت الابيض، الطاعون »(۱۱۸۷) ؛ «قبل از قيام قائم دو نوع مرگ رخ مى دهد، مرگ سرخ و مرگ سپيد، تا اينكه از هر هفت نفر پنج نفر از بين برود، مرگ سرخ با شمشير و مرگ سپيد با طاعون است.»

با ملاحظه اين احاديث و احاديث ديگر پى خواهيم برد كه حجم وسيعى از كشتارها و خونريزى ها مربوط به دوران پيش از قيام حضرت مهدىعليه‌السلام و قبل از نداى آسمانى است.

گر چه برخى از روايات نيز از مجعولات و اسرائيليات بوده و با اهداف و انگيزه هاى خاصى مانند خدشه دار كردن چهره نهضت جهانى و حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام و يا توجيه كشتارها در فتوحات و... وارد كتاب هاى روايى شده و كشتارهاى زيادى را به امام زمانعليه‌السلام نسبت داده است.

و نيز يك سرى از آنها مرسل و مرفوعه است و مشكل سندى دارد، همانند روايتى را كه فضل بن شاذان مرفوعاً از امام صادقعليه‌السلام نقل مى كند كه حضرت فرمود: «يقتل القائم عليه‌السلام حتى يبلغ السوق. فيقول به رجل من ولد ابيه ...»(۱۱۸۸) ؛ «حضرت قائمعليه‌السلام آن قدر از انسان ها را مى كشد كه تا ساق پا را خون فرا مى گيرد تا آنكه شخصى از فرزندان پدرش به او اعتراض شديد مى كند...».

البته همچنان كه اشاره شد اين حديث مرفوعه بوده و مشكل سندى دارد و از طرفى محتوا و دلالتش ناتمام است، زيرا ممكن است كه سوق كه در روايت آمده مقصود از آن نام شهر يا محلى همانند «سوق الاهواز» باشد خصوصا آنكه در حديث مذكور سخن از خون به ميان نيامده است. لذا چنين به نظر مى رسد كه سوق محل و مكان مخصوص باشد.

و نيز برخى از روايات به جهات ديگرى ضعف سند دارد: در روايتى از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: «... و به حدى از ظالمان را خواهد كشت كه جاهلان مى گويند اگر اين مرد از ذريه محمد بود ترحم مى كرد».

ولى اين روايت از حيث سند مورد اشكال است؛ زيرا در سند آن احمد بن عثمان آدمى است كه مجهول مى باشد.(۱۱۸۹)

زر بن حبيش مى گويد: از علىعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:((خداوند به واسطه مردى از ما فتنه ها و آشوب ها را برطرف مى سازد و آنان فتنه گران را خوار و ذليل مى گرداند و بر آنان جز شمشير وارد نمى كند.

شمشير بر دوش نهاده و هشت ماه به شدت مبارزه مى كند تا اينكه مى گويند: به خدا سوگند اين از فرزندان فاطمه نيست، اگر از فرزندان فاطمه بود به ما رحم مى كرد)).

و از عيسى بن خشاب نقل شده كه به امام حسين بن علىعليه‌السلام عرض كردم: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمود: «لا ولكن صاحب الامر الطريد الشريد الموتور بابيه المكنى بعمه يضع سيفه على عاتقه ثمانية اشهر »(۱۱۹۰) ؛ «خير ولى صاحب امر، رانده شده، دور افتاده، خونخواه پدرش و داراى كنيه عمويش مى باشد. شمشيرش را هشت ماه بر دوش خود مى نهد.»

و از ابو بصير نقل شده كه فرمود: شنيدم كه امام باقرعليه‌السلام مى فرمود: «يضع السيف على عاتقه ثمانية اشهر هرجا هرجا حتى يرضى الله. فقلت: فكيف يعلم رضى الله؟ قال يلقى الله فى قلبه الرحمة ...»(۱۱۹۱) ؛ «شمشير را هشت ماه بر دوش خود مى نهد و به شدت مبارزه مى كند تا اينكه خداوند راضى شود. عرض كردم: چگونه رضايت خدا را مى داند؟ فرمود: خداوند در دل ايشان رحمت قرار مى دهد.»

اين روايات از حيث سند ضعيف هستند زيرا در سند اول و دوم عمر بن قيس و عيسى بن خشاب وجود دارند كه هر دو مجعولند.

و در سند روايت سوم ابن ابى حمزه واقع شده كه او هم مورد تضعيف قرار گرفته است.

از طرفى ديگر ممكن است كه مقصود از اين احاديث، مدت عمليات تهاجمى لشكريان حضرت باشد كه در طول هشت ماه ادامه مى يابد.

اين نكته نيز قابل توجه است كه كارى بس عظيم كه حضرت انجام مى دهد يعنى همان گسترش حكومت عدل جهانى در سطح كره روى زمين اقتضاى چنين قتل و كشتارى گر چه در حدى محدود را دارد، زيرا با قيام حضرت هرگز ستمگران ساكت نخواهند بود ولى اين كشتارها را در مقابل قيام ها و نهضت هاى ديگر كه ملاحظه مى كنيم چندان قابل توجه نيست.

۴۴۶: با امكان هدايت بشر از راه دعوت اخلاقى و تربيت انسانى، چرا امام زمانعليه‌السلام از شمشير استفاده مى كند؟

از كارهاى حتمى امام موعودعليه‌السلام جنگى تمام عيار با تمام انسان هاى خون آشام است. در مسأله جنگ ممكن است چنين انگاشته شود كه هدايت انسان و ساختن جامعه بشرى با دعوت اخلاقى و تربيت درست امكان پذير است و نياز به خونريزى و جنگ نيست؟

پاسخ: مطالعه تاريخ بشرى از روزى كه تاريخى بر جاى مانده است به خوبى اين واقعيت را آشكار مى سازد كه موانع راه رشد و تكامل انسان جز با قدرت و خونريزى از سر راه برداشته نمى شود و تعاليم اخلاقى و اصول تربيتى هر چند تاءثيرهاى ژرف و گسترده داشته است ليكن اين تأثيرها در برخى از افراد نجيب انسانى بوده است، و در طبقه سلطه طلب و دنيادار و استثمارگر كه منابع اقتصادى سياسى و نظامى جامعه ها را در دست داشته و دارند يا هيچ تاءثيرى نداشته و يا تأثير آن تحول آفرين و دگرگون ساز نبوده است.

براى تربيت و هدايت آنان بايد عامل ديگرى به كار مى رفته است تا سد راه انسان ها نگردند و راه رشد را بر توده ها نبندند، تا همگان بتوانند بى هيچ گونه مانعى به راه رشد خويش ادامه دهند. از اين رو مسأله جنگ و كاربرد نيرو به عنوان يك ضرورت براى دستيابى به هدف هاى انسانى مطرح مى گردد. اسلام، با توجه به همين واقعيت ها جنگ را نه به عنوان هدف و آرمان بلكه به عنوان راه و وسيله براى تحقق توحيد و عدل پذيرفته است.

در قرآن كريم آمده است:( وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ ...) (۱۱۹۲) ؛ «با آنان نبرد كنيد تا ديگر فتنه اى نباشد و دين همه اش براى خدا گردد...».

از اين رو پيامبر اسلام كه رحمة للعالمين است فرمود: «الخير كله فى السيف و تحت ظل السيف و لا يقيم الناس الا السيف و السيوف مقاليد الجنة و النار »(۱۱۹۳) ؛ «تمام نيكى و خير در شمشير است و در زير سايه شمشير و مردمان را جز شمشير راست نمى كند و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخند.»

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «ان فى القائم من آل محمد شبهاً من خمسة من الرسل... و اما شبهه من جده المصطفى فخروجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب ...»(۱۱۹۴) ؛ «قائم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شباهت هايى با پنج تن از پيامبران دارد... اما شباهت او به جد خود رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قيام با شمشير است و كشتن دشمنان خدا و پيامبرش و جباران و سركشان او با شمشير و ترس (كه در دل جباران افكنده مى شود) مدد مى گردد.»

۴۴۷: شيوه و رفتار امام زمانعليه‌السلام با ظالمان و دشمنان چگونه خواهد بود؟

مطابق برخى از روايات كسانى مورد غضب امام عصرعليه‌السلام قرار مى گيرند كه حجت بر آنان تمام شده ولى عناد و سركشى كرده و حجت خدا را نمى پذيرند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «... در اين هنگام قائمعليه‌السلام ظهور مى كند و سبب نقمت خدا و خشم و غضب او بر بندگان مى گردد زيرا خداوند از بندگانش انتقام نمى گيرد مگر بعد از آنكه حجتش را انكار كنند».

۴۴۸: آيا بيشتر قتل ها كه توسط حضرت انجام مى گيرد از مسلمانان است؟

برخى مى گويند: مستفاد از روايات آن است كه بيشتر قتل ها در محدوده بلاد اسلامى و بين مسلمانان اتفاق خواهد افتاد، سؤال اين است چگونه چنين خواهد شد با آنكه مى دانيم مشرك و كافر از حق دورترند تا مسلمان و لذا آنها به كشته شدن سزاوارترند تا مسلمان.

پاسخ:

اولا : روايات دلالت ندارد بر اينكه كشتارها و قتل ها فقط در محدوده مسلمانان است و حضرت كسى از كفار را به قتل نمى رساند، بلكه ظاهر برخى از روايات عموم است كه شامل هر معاندى كه در صدد ايجاد مانع ز برپايى حكومت حضرت است، مى شود.

ثانيا : گر چه اسامى برخى از جماعاتى كه توسط حضرت و اصحابشان به قتل مى رسند در روايات ذكر شده است ولى اين دلالت ندارد كه قتل و كشتار در دسته ها و جماعات ديگر اتفاق نمى افتد و حضرت از كفار مشركان كسى را به قتل نمى رساند.

ثالثا : بر فرض كه روايت ظهور در اختصاص كثرت قتل ها در مسلمين داشته باشد، اين امرى غير منتظره نيست بلكه مطابق با قواعد كلى است؛ زيرا مطابق برخى از روايات بسيارى از بلاد كفر تسليم حضرت خواهند شد و كثرت قتل در بين مسلمين به جهت پاك سازى آنان از عناصر نامطلوب است. در ميان امت اسلامى حجت در تمام جوانب براى مردم تمام شده است لذا از هيچ كس عذرى پذيرفته نمى شود.

توضيح اين مطلب اينكه يكى از مشكلاتى كه امام مهدىعليه‌السلام با آن روبه رو مى شود مشكل انحراف ها و برداشت ها و تفسيرهاى نادرستى است كه در راه و روش هاى دين خدا و اصول و فروع احكام الهى پديد آمده و قرن ها در ذهن جامعه اسلامى نفوذ و رسوخ كرده است. اين موضوع مانعى عظيم بر سر راه امام مهدىعليه‌السلام است.

مانع كفر و بى دينى و بى اعتقادى در برابر اين مانع امرى ساده است. كفر به سلاحى مجهز نيست و انسان بى اعتقاد حقى را به نام اسلام واژگون نياموخته است و براى او اصل يا اصولى را نادرست تفسير نكرده است و چيزى را به شكل انحرافى و نادرست به نام دين خدا در ذهن جاى نداده است، و آيه يا حديثى را به دلخواه خويش معنى نكرده است ولى با مسلمان و مدعى خداشناسى كه تعاليم دين يا بخش هايى از آن را به گونه اى انحرافى آموخته و معناى بسيارى از احاديث و آيات قرانى را واژگون فهميده است و به اصول و مبانى و راه و روش هايى پاى بند و معتقد است كه در حقيقت ضد دين خدا و راه و روش پيامبران است چگونه مى توان روبه رو شد؟

بخشى از برنامه هاى كشتار گسترده و فراگير امام مهدىعليه‌السلام در جامعه هاى اسلامى شايد به اين علت باشد كه مسلمانان با حربه اسلام انحرافى كه در حقيقت ضد اسلام است به جنگ با امام بر مى خيزند و امام ناگزير با قاطعيت با آنان روبه رو مى شود و كار آنان را يكسره مى كند، البته در صورتى كه از افكار و انديشه هاى نادرست خويش دست برندارند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «...و ان القائم يخرجون عليه فيتاءولون عليه كتاب الله و يقاتلونه عليه »(۱۱۹۵) ؛ «ليكن قائم (در هنگام رستاخيز خويش) با مردمى رو به رو مى شود كه رو در روى او مى ايستند و آيه هاى كتاب خدا را در برابر او به نظر خود تاويل مى كنند و در همين راستا با او به نبرد بر مى خيزند.»

۴۴۹: آيا امام زمانعليه‌السلام بعد ظهور با اعراب به جنگ برمى خيزد؟

مجلسى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «ما بقى بيننا و بين العرب الا الذبح و او ما بيده الى حلقه »(۱۱۹۶) ؛ «بين ما و بين عرب چيزى به جز ذبح باقى نمى ماند آن گاه حضرت به دست مبارك خود به حلقشان اشاره نمودند.»

پاسخ:

۱- ظاهر حديث اين است كه عرب هر يك از ائمه اهل بيتعليهم‌السلام را به قتل خواهد رساند.

۲- احتمال ديگر اينكه امام صادقعليه‌السلام اشاره به جنايات و قتل و ذبحى است كه منصور عباسى در عصر آن حضرت نسبت به بنى هاشم و ذريه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داشته است و مطابق تاريخ تعداد زيادى از آنها را به قتل رسانيد.

۴۵۰: اينكه امام زمانعليه‌السلام هنگام ظهور بر عرب شديد است به چه معنا است؟

در غالب رواياتى كه در آن سخن از سنت جديد، قضاوت جديد، امر جديد و كتاب جديد به ميان آمده اين تعبير به چشم مى خورد: على العرب شديد، معناى اين جمله چيست؟

پاسخ : آنچه به ذهن مى آيد - و العلم عند الله تعالى - اينكه: حضرت مهدىعليه‌السلام قيام خود را از مكه كه سرزمين عرب است شروع خواهد كرد. حضرت با برنامه اى اصلاحى و توسعه همه جانبه مقصد و مرام خويش را به پيش خواهد برد.

طبيعى است كه پياده كردن اين برنامه ها با مشكلات فراوانى همراه است، درگيرى با سفيانى ها و دجال ها و ديگر منحرفان كه با برنامه هاى حضرت به مقابله بر خواهند خاست در همين منطقه خواهد بود. طبيعى است كه با چنين شرايطى برنامه حضرت در عصر سختى پياده خواهد شد. لذا عرب سختى هاى فراوانى از آن خواهد كشيد گر چه امام زمانعليه‌السلام از امكانات اعجازى نيز استفاده و بهره خواهند برد.

شاهد اين معنا اينكه در برخى از روايات ذيل جمله على العرب شديدچنين آمده است: «ويل للعرب من شر قد اقترب »(۱۱۹۷) يعنى واى بر عرب از شرى كه بر او نزديك شده است. و اين ممكن است كه به جهت اظهار ترحم بر آنها باشد.

۴۵۱: آيا امام زمانعليه‌السلام در مقابله خود با منحرفان، از منحرفان شيعه شروع مى كند؟

مفضل بن عمر مى گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: «اگر قائم ما قيام كند از دروغ گويان شيعه شروع كرده آنها را به قتل خواهد رساند.»(۱۱۹۸)

در توجيه اين حديث مى گوييم:

اولا:

بعد از چشم پوشى از ضعف سند حديث مى دانيم كه كلمه «شيعه» فرقه اماميه، اسماعيليه، زيديه و ديگر فرقه هاى شيعى را شامل مى شود همان گونه كه بر كسى كه خود رابه تشيع نسبت داده ولى بعد از مدتى از خط اهل بيت منحرف شده است اطلاق مى گردد.

ابوالخطاب، مغيرة بن سعيد، احمد بن هلال عبرتايى، ابن ابى العزاقر و ديگر منحرفين كه ادعاى تشيع داشتند در حالى كه اهل بيتعليهم‌السلام از آنها بيزار بودند از اين دسته اند. لذا كشّى خبر فوق را تحت عنوان «ما روى فى محمد بن ابى زينب» معروف به ابو الخطاب كه فرقه خطابيه به او نسبت داده مى شود نقل كرده است. او كسى بود كه احاديث زيادى از طرف امام در مورد لعن و نفرين او صادر شد و از خداوند طلب نمود كه حرارت شمشير را به او بچشاند.(۱۱۹۹)

در نتيجه مقصود از كذابين شيعه همين افراد و يا فرقه هاى ديگر شيعه غير از اماميه اند كه با نسبت هاى ناروا و دروغ، گروهى را منحرف كرده اند و لذا امامان شيعه آنها را لعن كرده و حكم به كفر آنها نموده و از نها تبرى جسته اند.

و هنگام ظهور نيز امام زمانعليه‌السلام در ابتدا آنها را نابود خواهد كرد.

ثانيا : از آن جهت كه حضرت مهدىعليه‌السلام مردم را دعوت به اسلام ناب محمدى كه در تشيع اصيل متبلور است دعوت مى كند بايد در مرتبه اول منحرفين از اين راه اصيل را از بين برده تا بتواند ديگران را به اين راه وارد كند. كسانى كه مقابله با آنها به مراتب سخت تر و دشوارتر از كفار و صاحبان اديان و ذاهب ديگر است.

در نتيجه: حديث فوق هرگز ربطى به راويان حديث اهل بيتعليهم‌السلام ندارد، آنهايى كه علوم اهل بيت را اخذ كرده و با دقت تمام به دست آيندگان رساندند.

آنان كسانى بودند كه از طريق امامان شيعه مورد مدح و ستايش قرار گرفتند كه مى توان در راس آنها از زراره، محمد بن مسلم، بريد عجلى، ابوبصير نام برد.

۴۵۲: وظايف حضرت عيسىعليه‌السلام بعد از نزول از آسمان چيست؟

ابو هريره در حديثى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى كند كه فرمود: «... او از آسمان فرود مى آيد با مردم به جهت دعوت به اسلام جنگ خواهد كرد صليب را خرد كرده و خوك را مى كشد و جزيه وضع مى كند. خداوند در عصر او همه ملت ها به جز اسلام را نابود مى گرداند و مسيح دجال را نيز به هلاكت مى رساند. در روى زمين چهل سال درنگ مى كند و بعد از وفات مسلمانان بر او نماز مى گزارند».(۱۲۰۰)

ممكن است كه مقصود از كشتن خوك كنايه از تحريم خوردن آن بر مسيحيان آن عصر باشد و مقصود از وضع جزيه كنايه از ابطال جميع اديان است.(۱۲۰۱)

۴۵۳: حضرت عيسىعليه‌السلام بعد از نزول به چه شريعتى عمل مى كند؟

از برخى روايات استفاده مى شود كه حضرت عيسىعليه‌السلام بعد از فرود آمدن از آسمان به شريعت اسلام عمل مى كند نه به شريعت خود.

سمره از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: «عيسى بن مريم در حالى كه تصديق كننده به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و بر ملت او است نزول مى كند آن گاه دجال را به قتل مى رساند...».(۱۲۰۲)

ابن حبان در صحيح خود از ابو هريره نقل كرده كه گفت: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه مى فرمود: «... و هنگامى كه سر از ركوع بر مى داردسمع الله لمن حمدهمى گويد...».(۱۲۰۳)