موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات0%

موعود شناسی و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 27557
دانلود: 3159

توضیحات:

موعود شناسی و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 534 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27557 / دانلود: 3159
اندازه اندازه اندازه
موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

۵۱۱: آثار و بركات ظهور حضرت چيست؟

امتيازات ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام بر چند نوع است:

۱- يك نوع امتياز مانند امتياز وجود پيامبر و بودن انسان در عصر ايشان و ديگر امامان است. اگر ما در عصر آن حضرات بوديم چه آثار و بركاتى بر ما مترتب مى شد كه الان نيست، آن آثار و بركات بر انسان در عصر ظهور نيز مترتب مى گردد.

۲- يك سرى امتيازات ديگرى است كه مخصوص عصر ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام است. عصر ظهور حضرت عصرى است كه بهشت واقعى براى مردم در روى زمين تحقق يافته و عصر طلايى به حساب مى آيد، عصرى كه حتى براى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز فراهم نشد، از همه جهت شرايط براى يك زندگى ايده آل فراهم است، عصرى كه در هيچ يك از نقاط عالم ظلم و تعدى نخواهد بود... و اين امتياز و اثر بسيار عالى است كه انسان مى تواند كسب كند.

۵۱۲: آيا امام زمانعليه‌السلام بعد از ظهور تكنولوژى كنونى را گسترش مى دهد؟

قبل از پاسخ به اين سؤال بايد دو نكته را در نظر بگيريم:

۱- هدف غايى از خلقت كه مطابق برخى از آيات عبوديت در تمام سطوح است تنها و به طور كامل در عصر ظهور حضرت تحقق مى يابد.

۲- اسلام به هر دو جنبه انسان يعنى مادى و روحى او توجه دارد، ولى اصالت را با روح او قرار داده و اگر به امكانات و رفاهيات او توجه مى كند به ديد اصالتى نيست.

با توجه به اين دو مقدمه به اين نتيجه مى رسيم كه امام زمانعليه‌السلام هم از تكنيك روز استفاده مى كند و هم در گسترش آن مى كوشد ولى به مقدار ضرورت و در راستاى اهداف خلقت بشر كه همان پياده شدن عبوديت مطلقه در تمام زندگى بشر است.

۵۱۳: چه علاماتى در عصر ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد؟

دانشمندان اسلامى به تبع روايات، علامات ظهور را بر دو قسم بعيد و قريب تقسيم كرده اند. اين تقسيم به لحاظ فاصله زمانى بين وقوع علامت و تحقق روز موعود است. علامات بعيد و دور علاماتى هستند كه قبل از ظهور در فاصله زمانى طولانى تحقق مى يابد. اين نوع علامات بسيارند و اكثر آنها در خارج تحقق پيدا كرده است. ولى علامت هاى قريب و نزديك هر علامتى است كه متصل به عصر ظهور بوده و دلالت بر قرب ظهور دارد، اين نوع علامت ها را به «علامات عصر ظهور» مى شناسيم.

از علامات قريب كه در عصر و سال ظهور به وقوع مى پيوندند مى توان به فرو رفتن عده اى در سرزمين بيدا، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيه و... اشاره كرد.

۵۱۴: چگونه يك فرد مى تواند عهده دار يك تحول بسيار بزرگ گردد؟

در پاسخ به اين پرسش بايد گفت: پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه سرآغاز تمدن جديد قرار گرفت خود مولود تمدن گذشته نبوده است، بنابراين انسان ها هميشه مولود شرايط تاريخى و مادى نمى باشند. هنگامى كه رابطه پيوسته و تنگاتنگ انسان را با عالم غيب در نظر بگيريم اين رابطه عميق مى تواند جهت دهنده انسان به سوى آينده اى جديد باشد و انسان ها را انعكاسى از واقعيت هاى پيرامون خود تلقى نكنيم.

امام منتظران نيز تجربه اى همسان با تجربه گرانقدر پيامبر عظيم الشان اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خواهد داشت، و يك فتح بزرگ جهانى و تمدنى جديد را آغاز خواهد كرد. بدين ترتيب نقش عظيم يك شخصيت الهى در تغيير مسير تاريخ آشكار خواهد شد.

۵۱۵: اگر بايد امام را امام ديگر غسل دهد حضرت را چه كسى غسل خواهد داد؟

آرى مطابق برخى از روايات امام را تنها امام بايد غسل دهد، از جمله امام رضاعليه‌السلام فرمود: «ان الامام لا يغسله الا الامام »(۱۳۱۷) ؛ «امام را جز امام غسل نمى دهد.»

بنابراين قدر مسلم آن است كه يكى از امامان معصوم بايد حضرت مهدىعليه‌السلام را بعد از رحلت غسل دهد. اما كدام يك از آن بزرگواران مراسم تغسيل و خاك سپارى را انجام مى دهند؟

از روايات استفاده مى شود كه امام حسينعليه‌السلام بعد از رجعت، عهده دار اين امر خواهد شد.

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: «...جاء الحجة الموت فيكون الذى يلى غسله و كفنه و حنوطه و ايلاجه حفرته الحسين و لا يلى الوصى الا الوصى »(۱۳۱۸) ؛ «... مرگ حجت فرا مى رسد پس متولى غسل و كفن و حنوط و دفن او امام حسينعليه‌السلام است و كسى به جز وصى متولى امور وصى نمى شود.»

و نيز مطابق روايتى ديگر فرمود: «فاذا استقرت المعرفة فى قلوب المومنين انه الحسين عليه‌السلام جاء الحجة الموت فيكون الذى يغسله و يكفنه و يحنطه و يلحده فى حفرته الحسين بن على عليه‌السلام و لا يلى الوصى الا الولى »(۱۳۱۹) ؛ «چون معرفت و ايمان به امام حسينعليه‌السلام در دلهاى مومنين استقرار يافت مرگ حضرت حجت فرا مى رسد پس امام حسينعليه‌السلام متولى غسل و كفن و حنوط و دفن ايشان خواهد شد و هرگز غير از وصى، وصى را تجهيز و آماده براى خاك سپارى نمى كند».

مدت حكومت عدل جهانى توحيدى

۵۱۶: مقتضاى قاعده عمومى در رابطه با مدت حكومت عدل توحيدى امام زمانعليه‌السلام چيست؟

مطابق قواعد عمومى، حد زمان لازم براى حكومت عدل جهانى توحيدى امام زمانعليه‌السلام بايد وقت وسيعى باشد كه بتواند اهداف عالى خلقت بشر در اين دنيا در آن مدت زمان تحقق يابد. اين مطلب را با مقدماتى كوتاه تقرير مى كنيم:

الف : هدف از خلقت ايجاد عبودتى خالص در سطح كل جامعه است، عبوديت در سطح وسيعش به نحو استغراقى نه بدلى. خداوند متعال مى فرمايد:( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ) (۱۳۲۰) ؛ «من جن و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند.»

ب: حضرت مهدىعليه‌السلام با برپايى حكومت جهانى اش در پياده نمودن اين هدف سهم عظيمى دارد.

ج: پياده كردن اين هدف عظيم احتياج به زمان كافى دارد، زيرا اصل بر عدم معجزه است.

نتيجه:

بقاى امام و حكومت او در مدت كافى براى تطبيق هدف عالى خلقت انسان ضرورى است، زيرا هدف خلقت بشر در دو نوع است:

۱-هدف كلى : براى مجموعه بشر كه در نهايت بايد به نحو عام استغراقى، تمام بشر به كمال برسند.

۲-هدف مقطعى : كه براغى بشر در هر برهه از زمانى متصور است و آن به نحو عام بدلى براى برخى از افراد بشر تحقق يافته است.

۵۱۷: مفاد روايات در مورد مدت حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام چيست؟

وايات در اين زمينه بر دو دسته اند:

الف: رواياتى كه دلالت دارند بر اينكه مدت بقاى حكومت حضرت ده سال يا كمتر است. اين قول مشهور بين علما بوده، غالب رواياتش در مصادر اهل سنت يافت مى شود.

ب: برخى روايات ديگر دلالت دارد بر اينكه مدت حكومت حضرت بيش از ده سال است.

رواياتى از نوع اول

۱- ابو داوود به سندش از ابو سعيد خدرى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: «مهدى از من است... و هفت سال حكومت خواهد كرد».(۱۳۲۱)

۲- ترمذى به سند خود از ابو سعيد خدرى از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: «همانا در ميان امتم مهدى است كه خروج خواهد كرد و در مدت پنج يا هقت سال يا نه سال حكومت خواهد نمود».(۱۳۲۲)

رواياتى از نوع دوم

۱- قندوزى حنفى از حذيفة بن يمان نقل كرده كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «مهدى مردى از اولاد من است... بيست سال حكومت خواهد نمود».(۱۳۲۳)

۲- سيوطى به سندش از امام علىعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «مهدى در مدت سى يا چهل سال، متولى امر مردم خواهد شد».(۱۳۲۴)

۳- شيخ طوسى به سندش از جابر از امام باقرعليه‌السلام در حديثى نقل مى كند كه به حضرت عرض كردم: چه مدت قيام حضرت در جهان طول خواهد كشيد؟ حضرت فرمود: «نوزده سال».(۱۳۲۵)

۴- و نيز به سندش از ابن ابى يعفور نقل كرده كه امام صادقعليه‌السلام فرمود: «حكومت قائم از ما نوزده سال و چند ماه خواهد بود».(۱۳۲۶)

۵- و نيز از عبد الكريم خثعمى نقل مى كند كه به امام صادقعليه‌السلام عرض كردم: مدت حكومت قائمعليه‌السلام چه مقدار است؟ حضرت فرمود: «هفت سال، خداوند روزها و شب ها را طولانى خواهد كرد به حدى كه يك سال از سال هاى او به مقدار ده سال از سال هاى شما است. لذا مدت حكومت آن حضرت هفتاد سال از سال هاى شما خواهد بود».(۱۳۲۷)

و نيز به سندش از ابى الجارود از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «همان قائم سيصد و نه سال حكومت خواهد نمود همان گونه كه اهل كهف در غارشان درنگ كردند، زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد آن گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد».(۱۳۲۸)

۵۱۸: روايات مختلف در مورد مدت حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام را چگونه توجيه مى كنيد؟

با توجه به روايات موجود درباره مدت حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام سه قول وجود دارد:

۱- ترجيح روايات هفت سال در مدت حكومت حضرت

اين قول شواهد و مويداتى نيز دارد:

الف: چون از شهرت در عمل برخوردار است.

ب: اين روايات بنابر قول ابوالحسين آبرى مستفيض يا متواتر است.(۱۳۲۹)

ج: قيام و حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام در مدت هفت سال فضيلتى براى آن حضرت است.

د: روايات هفت سال به رواياتى تقييد مى خورد كه هر سال از آن هفت سال را برابر ده سال مى داند كه مجموع آن هفتاد سال مى شود كه در نتيجه مدت معقولى براى برپايى حكومت عدل جهانى است.

و نيز ممكن است كه روايت فوق را حمل بر مبالغه در طولانى بودن مدت حكومت حضرت نمود زيرا عدد هفتاد به جهت مبالغه به كار مى رود.

۲- حمل روايات به مرحله حيات و حكومت

احتمال دوم آن است كه روايات مختلف را بر دو مرحله حمل كنيم:

الف: مرحله حيات امام زمانعليه‌السلام بعد از ظهور؛ كه كمتر از ده سال است.

ب: مرحله حكومت عدل جهانى توحيدى كه بيش از ده سال به طول خواهد انجاميد. خصوصا آنكه با رجعت هر يك از امامان قبل از برپايى قيامت و بعد از ظهور حضرت حكومت عدل جهانى توحيدى ادامه خواهد يافت.

۳- حمل بر مراحل شدت و ضعف

ممكن است اختلاف مدت در حكومت حضرت را به مراحل قوت و ضعف حمل نمود.

سفارينى مى گويد: «بر فرض صحت تمام روايات مى توان همه را اين گونه حمل كرد كه حكومت حضرت از حيث ظهور و قوت متفاوت است، مدت بيشتر را حمل بر تمام مدت حكومت از اول زمان بيعت تا آخر حكومت حمل مى كنيم. و مدت زمان كمتر را بر حداقل ظهور مدت حد وسط را نيز بر حد وسط ظهور و قوت حمل مى كنيم».(۱۳۳۰)

خلاصه كلام سفارينى اين است كه ايشان مراحل حكومت حضرت را به سه بخش تقسيم مى كند:

الف: مرحله ظهور و قوت كه در آن زمان، امور رتق و فتق مى شود. (حداقل).

ب: مرحله تثبيت و آرامش. (حد وسط).

ج: مرحله نهايى و نهايت حكومت حضرت. (حداكثر).

۵۱۹: وسعت حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام چه مقدار است؟

مطابق برخى ادله، حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام بر كل كره زمين است زيرا:

۱- هدف از خلقت، مطابق برخى از آيات، و رسيدن كل بشر به عبوديت كامل در تمام زمينه هاست.

۲- در برخى از آيات آمده است كه حكومت حضرت تمام كره زمين را فرا خواهد گرفت.

۳- مطابق برخى روايات كه به حد تواتر رسيده حضرت مهدىعليه‌السلام تمام زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.

۴- در برخى از روايات حكومت مهدىعليه‌السلام تشبيه به حكومت ذوالقرنين در گستردگى آن شده است.

۵- همچنين در برخى روايات آمده است حضرت تمام مناطق روى زمين را فتح خواهد كرد.

نعمانى به سندش از ابى حمزه ثمالى نقل كرده كه از امام باقرعليه‌السلام شنيدم فرمود: «... خداوند براى او - قائم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - روم و چين و ترك و ديلم و سند و هند و كابل شاه و خزر... را فتح خواهد كرد...».(۱۳۳۱)

۶- مطابق برخى روايات همه مردم روى زمين موحد شده و زمين آباد خواهد شد.(۱۳۳۲)

۵۲۰: مطابق قواعد مدت حيات بشريت بعد از ظهور چه مقدارى بايد باشد؟

از آنجا كه هدف خلقت انسان رسيدن به تكاملى است كه لايق آن است و عصر ظهور زمينه مساعدى براى رشد انسان براى رسيدن به كمال است، لذا بشريت بعد از اجتماع شرايط تكامل در عصر ظهور استحقاق درجه اى جديد و عالى به جهت تطبيق عدل كامل در روى زمين را پيدا مى كند، جز آنكه اين شرايط و قابليت ها هنگامى به بار مى نشيند و اثر مطلوب خود را مى گذارد كه بشر در عصر ظهور مدت كافى زندگى كند تا در سايه حكومت عدل گستر الهى به نهايت كمال انسانى برسد، و با عمرى كوتاه هرگز به طور طبيعى نمى تواند كمال خود را به بار بنشاند دليل اين مطلب اين است كه:

اولا : هدف از خلقت بشر تنها تحقق و تشكيل حكومت عالمى نيست تا با وجود آن ولو در بره اى از زمان مقصود حاصل شده باشد، بلكه هدف مهم و اعلى از تشكيل اين نوع حكومت پياده شدن عبوديت به معناى وسيع و گسترده آن در تمام شوونات جامعه است كه اين به نوبه خود اقتضاى عمرى طولانى براى شر در عصر ظهور را دارد.

ثانيا : بعيد به نظر مى رسد كه زمان نتيجه گيرى كوتاه تر از زمان مقدمات آن باشد. مى دانيم كه چه زمان هاى طولانى بشر خود را آماده روز موعود كرده و به انتظار آن به سر مى برد، مدت زمانى كه مى توان به درازاى عمر بشريت به حساب آورد و چه فداكارى ها كه براى تحقق اين هدف به كار رفته است، حال مى توان طى اين همه مقدمات طولانى را به جهت رسيدن به مدتى كوتاه در نتيجه گيرى دانست؟

رجعت

۵۲۱: رجعت به چه معنا است؟

شيعه اماميه معتقد است كه پس از ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام و تشكيل حكومت عدل الهى در سرتاسر جهان گروهى از اولياى الهى و دوست داران خاندان رسالت و برخى از معاندان و دشمنان خاندان وحى كه از دنيا رفته اند به دنيا باز مى گرداند. اولياى الهى و صالحان با ديدن حاكميت حق و عدل و گسترده گيتى شادمان مى شوند. و نيز پرتويى از ثمرات ايمان و اعمال صالح خود را در دنيا مشاهده مى نمايند.

معاندان و دشمنان اهل بيتعليهم‌السلام نيز بخشى از جزاى اعمال ناشايست خود را در اين دنيا مشاهده كرده و به كيفر آن خواهند رسيد.

۵۲۲: سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانى است؟

اعتقاد به رجعت از مباحث ريشه دارى است كه اعتقاد به آن از خصوصيات مكتب اهل بيتعليهم‌السلام است.

گر چه اصل اين عقيده سرچشمه قرآنى داشته و در احاديث رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز به آن اشاره شده است. لذا با مراجعه به كتاب هاى تراجم اهل سنت مشاهده مى نماييم كه از اماميه با اين اعتقاد ياد مى كنند.

در بين اصحاب امامان نيز مشاهده شده كه با مخالفان خود بر سر اين عقيده مباحثات زيادى داشته اند كه از آن جمله به مباحثات مومن الطاق با ابو حنيفه مى توان اشاره كرد.

به همين جهت در طول تاريخ اسلام، علماى شيعه سعى زيادى در راه تثبيت اين عقيده داشته اند به حدى كه برخى در اين باره كتاب تاءليف كرده اند.

شيخ صدوقرحمه‌الله مى فرمايد: «قول صحيح آن است كه رجعت در ميان امت هاى پيشين بود است، و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر آنچه در بين امت هاى پيشين اتفاق افتاده در اين امت نيز اتفاق خواهد افتاد، پس واجب است كه در اين امت نيز رجعت باشد».(۱۳۳۳)

شيخ مفيدرحمه‌الله مى فرمايد: «خداوند متعال گروهى از امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بعد از وفاتشان و قبل از روز قيامت محشور خواهد نمود و اين عقيده مختص به آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و قرآن نيز بر آن شاهد مى باشد».(۱۳۳۴)

سيد مرتضى مى فرمايد: «از اعتقادات شيعه آن است كه خداوند متعال هنگام ظهور امام مهدىعليه‌السلام گروهى از شيعيان را كه از دنيا رفته اند باز مى گرداند تا به ثواب يارى و نصرت آن حضرت نايل شده و دولت او را مشاهده نمايند. همچنين گروهى از دشمنان را باز مى گرداند تا انتقامش را از آنان بستاند».(۱۳۳۵)

۵۲۳: آيا رجعت از ضروريات تشيع است؟

اصل اعتقاد به رجعت مطابق راى گروهى از علماى اماميه از ضروريات مذهب به حساب مى آيد؛

شيخ حر عاملى مى فرمايد: «همانا ثبوت رجعت نزد همه علماى معروف و مصنفين مشهور از ضروريات مذهب اماميه به حساب مى آيد و حتى عامه نيز از اين موضوع باخبرند».(۱۳۳۶)

مرحوم مجلسى مى فرمايد: «همانا اعتقاد به رجعت در همه عصرها مورد اجماع شيعه بوده و اين مسأله مانند خورشيد در وسط روز معلوم است».(۱۳۳۷)

علامه طباطبايىرحمه‌الله مى فرمايد: «روايات رجعت از طريق اهل بيتعليهم‌السلام به تواتر معنوى به ما رسيده است».(۱۳۳۸)

گر چه در معناى «رجعت» بين علما اختلاف شده و برخى آن را به معناى رجعت دولت گرفته اند، اما در اصل عقيده به رجعت اتفاق است، بلكه معناى معهود آن كه همان بازگشت به اين دنيا در عصر ظهور است معناى مشهور نزد علماى شيعه است.

۵۲۴: چرا متكلمين بحث از رجعت را در علم كلام مطرح مى كنند؟

عوامل مختلفى در بحث از رجعت در علم كلام وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

۱- رجعت از امور اعتقادى است كه در روايات بسيارى به آن اشاره شده است.

۲- رجعت با مسأله امامت ارتباط دارد، زيرا به اين نكته اشاره دارد كه امامان شيعه مورد ظلم و تعدى قرار گرفته اند و لذا در عصر حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام بازگشته و حكومت خواهند كرد.

۳- رجعت از آنجا كه از علايم قيامت و مربوط به معاد است لذا در عقايد بحث مى شود.

۴- رجعت زمينه ساز اعتقاد به معاد است، زيرا همان گونه كه غيبت صغرا زمينه ساز غيبت كبرا و همواركننده آن بود، قيامت صغرا نيز كه همان رجعت است همواركننده قيامت كبرا خواهد بود.

۵- رجعت با مسأله ثواب و عقاب نيز ارتباط دارد زيرا در آن نشانه هايى است از عقاب و ثواب براى كسانى كه در كمال كفر و يا ايمان به سر برده اند.

۵۲۵: درباره رجعت چه ديدگاه هايى وجود دارد؟

در مورد رجعت در اين دنيا ديدگاه هايى وجود دارد:

۱- رجعت همانند تمثلاتى است براى ارواح مومنين و ائمه اهل بيتعليهم‌السلام كه از دنيا رفته اند و دوباره روح آنان ظهور كرده تصرفاتى در اين عالم خواهند نمود.

اين تفسير گر چه به برخى از فلاسفه از قبيل: شاه آبادى و رفيعى قزوينى نسبت داده شده ولى با ظواهر ادله سازگارى ندارد.

۲- مقصود از رجعت ظهور امام زمانعليه‌السلام و رجوع او به مردم به جهت اقامه توحيد و عدل است. اصل اين معنا گر چه صحيح است ولى اطلاق رجعت بر آن خلاف ظاهر ادله است.

۳- مقصود از رجعت رجوع عده اى از اموات به اين دنيا به جهت مصالحى خاص در عصر حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام است. اين قول راى مشهور و موافق ظواهر ادله مى باشد.

۵۲۶: آيا دليل عقلى بر ضرورت رجعت وجود دارد؟

برخى از بزرگان براى اثبات ضرورت رجعت به ادله عقلى تمسك كرده اند. اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

دليل اول : قسر دائم يا اكثرى محال است

تقرير دليل:

الف: روح و نفس ناطقه علاقه تام به بدن عنصرى دارد و لذا هر گاه بعد از مرگ توجه آن به بدن طبيعى به نحو كامل حاصل شود زندگى جديد ممكن است.

ب: هر حقيقت خاصيت و اثرى دارد لذا پيامبر و امام داراى قوه تكميل و تعليم نسبت به جميع بشر است تا روز قيامت.

ج: در حكمت به اثبات رسيده كه قسر دائمى يا اكثرى محال است، يعنى هر طبيعت و حقيقتى محال است كه در هيچ وقت يا در اكثر اوقات از خاصيتش محروم گردد.

نتيجه : اينكه رجوع پيامبر و امامانعليهم‌السلام به دنيا از آنجا كه در زمان حياتشان نسبت به تعليم عموم بشر به فعليت نرسيده، ضرورى است.

دليل دوم : ضرورت تداوم راه مصلحان

تقرير دليل:

الف: هر شخص انقلابى كه در صدد برپايى نهضتى بزرگ در سطح جامعه است احتياج به جانشينانى دارد كه اصول ترسيم شده از ناحيه او را تبيين و تطبيق نمايند. و لذا بعد از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دوازده امامعليه‌السلام منصوب شدند.

ب: مطابق روايات شيعه و سنى امامان بعد از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا روز قيامت دوازده نفرند.

ج: امام دوازدهم حضرت مهدىعليه‌السلام بزرگ ترين قيام كننده جهانى است كه با هدف برپايى حكومت عدل توحيدى در سطح جهان قيام خواهد نمود.

د: اين گونه قيام نياز به آمدن اشخاصى بعد از او دارد كه ادامه دهنده راه او در زمينه تبيين و تطبيق منويات و اصول نهضت او باشند كه همانند او از مقام عصمت برخوردارند.

نتيجه : ضرورت رجعت اهل بيتعليهم‌السلام .

دليل سوم : فطرى بودن رجعت

تقرير دليل:

الف: ضرورت حكومت عدل عالمى، فطرى بشر است.

ب: عمر حضرت بعد از ظهور عادى خواهد بود، زيرا اصل در عدم اعجاز است.

ج: مطابق قاعده و روايات مدت حكومت عدل توحيدى طولانى خواهد بود.

د: بايد كسانى باشند مثل خود حضرت كه ادامه دهنده راه او هستند.

نتيجه: ضرورت رجعت.

غير از اين ادله عقلى جهات ديگرى وجود دارد كه اعتقاد به رجعت را ضرورى مى سازد:

۱- وجود روايات فراوان در موضوع رجعت.

۲- رجعت، با مسأله امامت گره خورده و اشاره به مظلوميت اهل بيتعليهم‌السلام دارد.

۳- رجعت زمينه ساز اعتقاد به معاد است و اعتقاد مردم را به قيامت كبرا هموار مى سازد.

۴- عقيده به رجعت اثر ترتيبى در جامعه دارد، زيرا از آنجا كه عصر ظهور به مانند بهشت روى زمين است كه در آن انسان هاى بسيار خوب و بسيار بد رجعت مى كنند، لذا اين عقيده مشوق انسان بر كار خوب است تا به اين فضيلت يعنى زندگى در بهشت زمين در عصر ظهور با رجعت نايل آيد.

۵۲۷: آيا قرآن به رجعت كسانى به اين دنيا اشاره نموده است؟

در قرآن به رجعت به معناى رجوع كسى به اين دنيا در موارد زيادى اشاره شده است. اينك به برخى از نمونه هاى آن اشاره مى كنيم:

۱- خداوند متعال مى فرمايد: «الم تر الى الذين خرجوا من ديارهم و هم الوفا حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم »(۱۳۳۹) ؛ «آيا نديديد كسانى را كه از ترس مرگ از ديار خود بيرون رفتند كه هزاران تن بودند، خداوند فرمود: بميريد، همه مردند، سپس آنان را زنده كرد.»

آيه اشاره به زنده شدن هفتاد هزار خانوار دارد كه بر اثر طاعون از دنيا رفته بودند.(۱۳۴۰)

۲- خداوند مى فرمايد:( فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ) (۱۳۴۱) ؛ «پس دستور داديم كه پاره اى از اعضاى آن گاو را بر بدن كشته بزنيد تا ببينيد كه خداوند اين گونه مردگان را زنده خواهد نمود و قدرت كامل خويش را آشكار خواهد ساخت شايد شما به خرد درآييد».

آيه مربوط به كشته بنى اسرائيل است كه به قدرت خداوند زنده شد.(۱۳۴۲)

۳- خداوند مى فرمايد:( وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ) (۱۳۴۳) ؛ «و به بياد آريد وقتى را كه گفتيد: اى موسى ما به تو ايمان نمى آوريم مگر آنكه خدا را آشكارا ببينيم پس صاعقه سوزان بر شما فرود آمد و آن را به چشم خود مشاهده كرديد. سپس شما را بعد از مرگ برانگيختيم باشد كه خدا را شكر گزاريد».

آيه مربوط به برخى از قوم حضرت موسىعليه‌السلام است كه تقاضاى رويت خدا را به چشم را كردند كه اين خواسته سبب نزول عذاب و مرگ آنان شد ولى خداوند بار ديگر آنها را زنده كرد.(۱۳۴۴)

۴- و نيز مى فرمايد: «او كالذى مر على قرية و هى خاوية على عروش ها قال انى يحيى هذه الله بعد موتها فاماته الله مائة عام ثم بعثه »(۱۳۴۵) ؛ «يا به مانند آن كسى كه به دهكده اى گذر كرد كه خراب و ويران شده بود، گفت: به حيرتم كه خداوند چگونه اين مردگان را دوباره زنده خواهد كرد. پس خداوند او را صد سال ميراند و سپس زنده اش كرد».

آيه مربوط به يكى از انبياى الهى است كه پس از صد سال دوباره زنده شد.(۱۳۴۶)

۵- خداوند از حضرت عيسى حكايت كرده كه فرمود: «و احيى الموتى باذن الله »(۱۳۴۷) ؛ «من مرده را به اذن خدا زنده مى كنم».

طبرى مى گويد: «حضرت عيسىعليه‌السلام مردگان را به دعايش زنده مى كرد».(۱۳۴۸) مطابق روايات نبوى كه هر آنچه در امت هاى پيشين اتفاق افتاده در اين امت نيز واقع خواهد شد مسأله رجوع به دنيا بعد از مرگ در اين امت نيز امرى واقع شدنى است.

۵۲۸: چه آثارى بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟

در اعتقاد به رجعت آثار و فوايد بسيارى مترتب است از آن جمله:

۱- از آن جهت كه عصر ظهور به مانند بهشت روى زمين است و از طرفى ديگر مفاد روايات رجعت مخصوص انسان هاى بسيار خوب و بسيار بد به اين دنيا است، لذا اين اعتقاد انسان را تشويق مى كند تا بكوشد و مصداق انسان خوب گردد تا بتواند در عصر ظهور و حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام به اين فضيلت نايل آيد.

۲- از آنجا كه انسان قبل از ظهور بايد زمينه ساز ظهور مهدىعليه‌السلام باشد لذا بحث از رجعت اثر ترتيبى و جنبه عملى دارد.

۵۲۹: آيا رجعت با عقل و فلسفه سازگارى دارد؟

برخى معتقدند كه رجعت با عقل و فلسفه ناسازگارى دارد:

۱- اشكال عقلى

ولى الله دهلوى مى گويد: رجوع معصيت كاران به جهاتى است:

الف: به جهت عذاب، كه اين ظلم است، زيرا عذاب آنها در آخرت است و تكرار آن در دنيا ظلم به حساب مى آيد.

ب: به جهت اذيت و آزار اوست، كه در قبر تحقق يافته و لذا دوباره با رجعت عبث و بيهوده است.

ج: به جهت اظهار خيانت آنها به مردم است كه اين جهت در زمان و عصر آنها سزاوارتر است تا مردم آن عصر عبرت بگيرند.

د: با رجعت نيكان لازم مى آيد كه به جهت دو بار مردن اذيت شوند.(۱۳۴۹)

پاسخ:

اولا : عذاب كافران و گناه كاران بعد از رجعت از جمله عقوبات آنها به حساب مى آيد كه مصلحت اقتضا كرده خشى از آن در اين دنيا صورت پذيرد. پس محظور عقلى در بين نيست.

ثانيا : اظهار خيانت گناهگاران نسبت به مردمى كه در عصر آنها نبوده اند نيز موثر است و اگر در عصر آنها اين جعت و عذاب صورت نگرفت به اين جهت است كه مردم به اجبار و الجاء نيفتند.

ثالثا : مطابق روايات مرگ و نزع روح نسبت به اولياى الهى خصوصا انبيا و اوصيا همانند استشمام بوى خوش بهشت است.

۲- اشكال فلسفى

مى گويند: مرگ بدون استكمال حيات و خروج از قوه به فعل حاصل نمى شود و رجوع به دنيا بعد از مرگ در حقيقت رجوع به قوه بعد از فعليت است كه در فلسفه بطلان آن به اثبات رسيده است.

پاسخ : اين اشكال در مرگ هاى طبيعى صادق است نه مرگ هاى اخترامى از قبيل قتل و مرض كه حيات آنها در اين موارد به فعليت تامه نرسيده است.

۵۳۰: آيا اعتقاد به رجعت برگرفته از يهود است؟

احمد امين مصرى مى گويد: «يهود در قول و اعتقاد به رجعت در تشيع نيز تاءثير داشته است».(۱۳۵۰)

پاسخ:

۱- اين گونه نيست كه اسلام با يهوديت در همه امور مخالف باشد، و لذا پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در توصيف قرآن خطاب به آنان مى فرمايد:( مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ ) (۱۳۵۱) ؛ «اين قرآن تصديق كننده چيزى است كه با شماست».

و نيز قرآن مى فرمايد:( كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ ...) (۱۳۵۲) ؛ «روزه بر شما مكتوب شد آن گونه كه بر امت هاى پيشين نوشته و فرض شده است».

۲- اعتقاد به رجعت به تبع رواياتى است كه از طرق اهل بيت عصمت و طهارتعليهم‌السلام رسيده است، رواياتى كه فوق حد تواتر است.

۵۳۱: آيا تمام احاديث رجعت از طرق شيعه وارد شده است؟

برخى از اهل سنت اشكال مى كنند كه احاديث تنها از طريق شيعه رسيده و لذا اعتبارى ندارد.

پاسخ:

۱- روايات شيعه در باب رجعت از طريق اهل بيت عصمت و طهارت است كه به نص قرآن و حديث كلامشان از عصمت برخوردار است و لذا اعتقاد به آن حتى بر اهل سنت نيز واجب است.

۲- سر عدم طرح اين مسئله در كتب اهل سنت شايد به اين جهت باشد كه رجعت تجلى امامت امامان شيعه است و در حقيقت اشاره به اين نكته دارد كه چون حق آنها غصب شده لذا خداوند دوباره آنها را به دنيا ارجاع داده و به ولايت كامل خواهد رسانيد.

۵۳۲: آيا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟

برخى مى گويند: رجعت همان تناسخى است كه در علم كلام به اتفاق آراء بطلان آن به اثبات رسيده است، زيرا با رجعت روح انسان به بدن باز مى گردد.

پاسخ : اين اشكال ناشى از سوء برداشت و عدم فهم دقيق معناى تناسخ است. تناسخ به معناى انتقال روح است در اين دنيا از بدنى به بدن ديگر كه مباين با بدن اول است و اين عمل تا پايان عمر دنيا ادامه پيدا كند. در حالى كه مورد رجعت در عصر و زمان خاصى است كه در مورد برخى از اموات اتفاق خواهد افتاد و در آن وقت روح آنها به جسمشان منتقل خواهد شد آن گونه كه در قيامت خواهد بود.