موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات0%

موعود شناسی و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 27547
دانلود: 3156

توضیحات:

موعود شناسی و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 534 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27547 / دانلود: 3156
اندازه اندازه اندازه
موعود شناسی و پاسخ به شبهات

موعود شناسی و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

۹۸: تأليفات درباره مهدويت با چه روش هايى بوده است؟

در موضوع مهدويت به روش هاى گوناگون و متنوعى علماى فريقين دست به تاءليف و تصنيف زده اند از قبيل:

۱- روش روايى

زيرا جزئيات قضيه مهدويت از مصاديق بارز ايمان به غيب به حساب مى آيد اين روش به نوبه خود از خصوصياتى برخوردار است: برخى تنها احاديثى را درباره مهدويت نقل كرده اند كه تفسير آيات قرآن به حساب مى آمده و روايات تفسيرى بوده اند. برخى نيز عموم احاديث مهدويت را در كتاب خود جمع آورى كرده اند.

روش دوم نزد شيعه و اهل سنت هر كدام به نوبه خود به شيوه اى خاص تدوين شده است.

زد علماى شيعه اماميه تأليف موضوعى درباره مهدويت سه گونه بوده است:

الف: استناد به احاديثى كه از طرق شيعه نقل شده است. همانند كتاب «كفاية المهتدى فى معرفة المهدىعليه‌السلام » و «بحارالانوار».

ب: تقويت و تأييد روايات شيعه به رواياتى كه از طرق اهل سنت نقل شده است. همانند تأليف على بن عيسى اربلى در «كشف الغمه» و سيد بن طاووس در «الطرائف» و شيخ حر عاملى در «اثبات الهداة».

ج: استناد به روايات اهل سنت براى قبولاندن موضوع مهدويت به آنان بدون توجه به روايات شيعى همانند كتاب «المهدى» از سيد صدر الدين صدر، و كتاب «المهدى الموعود المنتظر» از نجم الدين عسكرى.

اهل سنت نيز در اين زمينه روش هاى مختلف حديثى داشته اند از قبيل:

الف: اكتفا به احاديث از طرق خود همانند كتاب «اخبار المهدى» از عباد بن يعقوب رواجنى (م ۲۵۰ ه‍) و كتاب «جمع الاحاديث الوارده فى المهدى» از حافظ ابى بكر بن ابى خيثمه احمد بن زهير نسائى (م ۲۷۹ ه‍)

ب: نقل از مصادر شيعه و اهل بيتعليهم‌السلام همانند كتاب «الملاحم» از نعيم بن حماد (م ۲۲۸ ه‍) و كتاب «عقد الدرر فى اخبار المنتظر» از يوسف بن يحيى شافعى و كتاب «البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان» از متقى هندى.

ج:

اثبات عقيده اماميه در مسأله مهدويت با استناد به روايات اهل بيتعليهم‌السلام ، همانند كتاب «ينابيع المودة» از قندوزى، و كتاب «فرائد السمطين» از جوينى شافعى.

۲- روش برهانى و كلامى

در اين روش مولف در صدد عرضه كردن مباحث مهدويت به صورت استدلالى و برهانى است. اين روش در صدد تثبيت ايمان به مهدويت و دفع شبهات در اين موضوع است. كتاب هاى متعددى كه شيخ مفيد در اين زمينه تاءليف كرده همگى از اين قبيل است. و نيز كتاب «المقنع فى الغيبة» از سيد مرتضى و «بحث حول المهدى» از شهيد سيد محمد باقر صدر را مى توان از اين قبيل به حساب آورد.

۳- روش مقارنى

از جمله تاليفاتى كه در مورد موضوع مهدويت شاهد آن بوده و هستيم روش بحث مقارنى بين عقيده شيعه امامى و ديگر طوايف مسلمين است. اين گونه بحث را در لابلاى كتاب هاى شيخ مفيد و سيد مرتضى و شيخ طوسىرحمه‌الله به خوبى مشاهده مى كنيم. و از جمله كتاب هاى مستقل در اين زمينه كتاب «بيان الاشكال فيما حكى من امر المهدى من الاقوال» از ابو عبدالله حميدان بن يحيى قاسمى حسنى از علماى قرن هفتم است.

و نيز از كتاب «مع المهدى المنتظر فى دراسة منهجية مقارنة بين الفكر الشيعى و السنى» از شيخ مهدى فتلاوى و كتاب «المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة و الامامية» از نجم الدين عسكرى مى توان نام برد.

۴- روش تحليلى تاريخى

در اين روش مولفان در صدد ترسيم قضيه مهدويت از ابعاد گوناگون تاريخى آن مى باشند كه مى توان از بارزترين اين نوع تاءليف به كتابهاى شهيد سيد محمد صدر، «تاريخ الغيبة الصغرى، تاريخ الغيبة الكبرى و تاريخ ما بعد الظهور» اشاره كرد.

۵- روش مقارنى بين اديان

برخى ديگر در صدد عرضه موضوع مهدويت در سطحى وسيع تر بر آمده و اين موضوع مهم را در محدوده اديان الهى دينى و شبه دينى مورد بحث و بررسى قرار داده اند كه از آن جمله مى توان به كتاب «بشارات العهدين» از دكتر صادقى، و كتاب «المسيح الدجال» از سعيد ايوب اشاره كرد.

۶- روش تحليل فلسفه تاريخ

برخى ديگر از مولفان مهدويت در اين زمينه از زاويه فلسفه تاريخ و يا به تعبير ديگر از ديدگاه تكامل تاريخ به موضوع مهدويت نگريسته اند كه از آن جمله به كتاب «قيام و انقلاب مهدى از ديدگاه فلسفه تاريخ» اثر شهيد مطهرىرحمه‌الله مى توان اشاره كرد.

۹۹: آيا پديد آمدن مدعيان مهدويت بر حتمى بودن ظهور مهدىعليه‌السلام دلالت دارد؟

عقيده مهدويت به حدى در جامعه اسلامى رسوخ كرده بود كه حتى برخى افراد از اين عقيده مسلم سوء استفاده كرده و ادعاى مهدويت نمودند ولى خوشبختانه با گذشت زمان مفتضح شدند.

احمد امين مصرى در كتاب «المهدية فى الاسلام » در صدد برآمده كه مدعيان مهدويت را از عوامل و اسباب طعن بر عقيده مهدويت و اصالت آن به حساب آورد، ولى صحيح عكس آن است؛ زيرا ادعاى مهدويت در طول تاريخ از افراد، دليل بر حقانيَّت اصل اين عقيده و رسوخ آن در ميان جامعه است.

اگر اين نظريه صحيح باشد كه ادعا سبب بطلان يك حقيقت است بايد نبوت انبيا را نيز انكار كنيم زيرا در طول تاريخ انبيا افرادى پيدا شدند كه به دروغ ادعاى نبوت كردند.

۱۰۰: چه كسانى ادعاى مهدويت كرده يا در حق آنها ادعاى مهدويت شده است؟

اين گونه افراد در طول تاريخ اسلام بسيار بوده اند كه برخى از آنها عبارتند از:

۱- محمد بن حنفيه؛ كه مختار در حق او ادعاى مهدويت كرد.(۲۷۸)

۲- موسى بن طلحه؛ كه مردم در حق او ادعاى مهدويت كردند.(۲۷۹)

۳- ابوهاشم بن محمد بن حنفيه؛ كه گروهى معتقد به مهدويت او بودند.(۲۸۰)

۴- عمر بن عبدالعزيز.(۲۸۱)

۵- عبدالله بن معاوية بن عبدالله بن جعفر.(۲۸۲)

۶- اسماعيل فرزند امام صادقعليه‌السلام ؛ گروهى مرگ او را انكار كرده و قائل به مهدويت او شدند.(۲۸۳)

۷- محمد بن عبدالله بن حسن؛ او در سال صد هجرى ادعاى مهدويت نمود. بزرگان خط اعتزال مردم را به بيعت با او دعوت مى نمودند.(۲۸۴) ابوالفرج اصفهانى مى گويد: «كسى شك نداشت كه او مهدى است و حتى گروهى از بنى هاشم نيز با او بيعت كردند».(۲۸۵)

۸- مهدى عباسى؛ منصور عباسى لقب فرزندش را مهدى گذاشت تا مردم را از اين طريق اغفال كرده و به اعتقاد مهدويت با او بيعت كنند.(۲۸۶)

۱۰۱- آيا زيديه منكر مهدىعليه‌السلام هستند؟

احمد امين مصرى در كتاب «ضحى الاسلام» ادعا مى كند كه زيديه به طور شديد مهدىعليه‌السلام را انكار مى كنند.(۲۸۷)

پاسخ: ادعاى احمد امين به طور حتم باطل است زيرا با مراجعه به كتاب هاى زيديه پى مى بريم كه آنها هم مانند ساير فرق اسلامى به ظهور و قيام حضرت مهدىعليه‌السلام اعتقاد كامل دارند.

مجد الدين بن محمد بن منصور حسنى مويدى از بزرگان علماى زيديه است كه در كتاب «لوامع الانوار» بابى را تحت عنوان «اخبار المهدى» بيان كرده و احاديث بسيارى درباره آن حضرتعليه‌السلام آورده است.(۲۸۸)

او در بخشى از كلمات خود مى گويد: «امامان از آل محمد كه درودهاى خداوند متعال بر آنها باد به حضرت مهدى بشارت مى دادند و فرج او را از خداوند انتظار مى كشيدند. اول امامان آخر امامان را به اين موضوع وصيت مى نمودند، و سابق آنان به كسانى كه بعد از آنها مى آمدند موضوع حضرت مهدىعليه‌السلام را ابلاغ مى نمودند».(۲۸۹)

او نيز بعد از نقل اخبار و روايات بسيار درباره حضرت مهدىعليه‌السلام مى گويد: «روايات درباره مهدى و اينكه او از اهل بيت است به حد تواتر مى باشد».(۲۹۰)

و نيز مى گويد: «خبرهاى نبوى و بشارت هاى علوى به امام امت و خاتمه امامان (مهدى ) بيش از آن است كه شماره شود. و امر درباره او همان چيزى است كه شارح نهج البلاغه (ابن ابى الحديد) در شرح كلام وصى (امام على ) صلوات الله عليه قد لبس للحكمة جنتهاگفته است. كلامى كه نص آن اين است. و به تحقيق اتفاق تمام فرقه هاى مسلمانان بر آن است كه دنيا و تكليف تمام نمى شود مگر بر او (ظهور او)».(۲۹۱)

همين مضامين را امام زيديه، ابن حمزه، در كتاب «الشافى» نقل كرده است.(۲۹۲)

از عبارات ابن حمزه استفاده مى شود كه او حتى به ولادت حضرت مهدىعليه‌السلام اعتقاد دارد، نه اينكه در آخرالزمان متولد مى شود.(۲۹۳)

و نيز قاضى حسين بن ناصر مهلا از علماى زيديه در كتاب «مطمح الامال» به اصل قضيه مهدويت تصريح كرده است. او مى گويد: «درباره مهدى احاديثى است كه به حد تواتر رسيده است».(۲۹۴)

۱۰۲: آيا اعتقاد به مهدويت مردم را از عمل خير باز مى دارد؟

قبل از هر چيز بايد عقيده به مهدويت و انتظار مهدى موعودعليه‌السلام را معنا كرد.

اگر مقصود از عقيده مهدويت آن باشد كه انسان به انتظار ظهور كسى بنشيند كه به سبب فراگير شدن ظلم با ظهورش به تنهايى همه امور را اصلاح مى كند و ما هيچ نقشى در ظهور او نداريم بلكه مى توانيم با گسترش ظلم در ظهور او تعجيل كنيم، با اين ديدگاه مى توان گفت كه اعتقاد به مهدويت انسان را از عمل خير باز مى دارد.

ولى اگر برداشت ما از اعتقاد به مهدويت عقيده به ظهور كسى است كه ما مى توانيم با زمينه سازى براى او در ظهورش تعجيل كنيم و اگر تاءخير در آن شده به جهت كوتاهى ما است، نه تنها اين عقيده انسان را از عمل باز نمى دارد بلكه در عمل كردن به خير نيز تشويق خواهد نمود. زيرا منتظران مصلح خود افرادى صالح هستند. لذا در روايات اسلامى انتظار فرج از مقوله عمل و از افضل اعمال امت اسلامى به حساب آمده است.

موارد اتفاقى در قضيه مهدويت

۱۰۳: آيا مذاهب اسلامى بر اصل ظهور امام زمانعليه‌السلام اتفاق نظر دارند؟

تمام مذاهب اسلامى بر اصل مسئله ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام از ذريه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اتفاق نظر دارند. همه معتقدند كه در آخرالزمان شخصى به نام مهدىعليه‌السلام ظهور كرده، زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده است.

الف. از علماى شيعه

شهيد صدررحمه‌الله مى فرمايد: «به راستى اعتقاد به حضرت مهدىعليه‌السلام به عنوان پيشواى منتظر براى تغيير جهان به جهانى بهتر در احاديث پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به طور عموم و در روايات اهل بيتعليه‌السلام به طور خصوص آمده است و به طور خصوص آمده است و به حدى به اين مسئله تاكيد شده كه جاى هيچ شكى را براى انسان باقى نمى گذارد...».(۲۹۵)

شيخ محمد رضا مظفر مى فرمايد: «مسئله بشارت به ظهور مهدىعليه‌السلام از اولاد فاطمه سلام الله عليها در آخرالزمان و اينكه زمين را از عدل و داد پر مى كند بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد، از مسائلى است كه به طور متواتر از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيده است و مسلمانان در كتاب هاى روايى خود آنها را نقل كرده اند».(۲۹۶)

ب. از علماى اهل سنت

ناصر الدين البانى مى گويد: «اما مسئله مهدى، بايد دانسته شود كه درباره خروج او احاديث صحيح بسيارى وارد شده است...».(۲۹۷)

شيخ عبدالمحسن بن حمد العباد مى گويد: «همانا كثرت احاديث مهدىعليه‌السلام و تعدد طرق آنها و اثبات آنها در كتاب هاى اهل سنت به حدى است كه بسيار دشوار به نظر مى رسد كه بتوانيم بگوييم حقيقتى ندارند مگر اينكه كسى جاهل بوده يا اهل جدل باشد، يا دقت در سندهاى آنها نكرده باشد و بر كلام بزرگان اهل علم واقف نباشد...».(۲۹۸)

شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز مى گويد: «پس از مهدىعليه‌السلام معلوم و احاديث در آن مستفيض بلكه متواتر و تقويت كننده يكديگرند، و جماعتى از اهل علم ادعاى تواتر آنها را نموده اند...».(۲۹۹)

۱۰۴: آيا مذاهب اسلامى بر وجوب اعتقاد به ظهور مهدىعليه‌السلام اتفاق نظر دارند؟

همه مذاهب اسلامى بر اين امر اتفاق نظر دارند كه خروج مهدىعليه‌السلام در آخر الزمان از امور غيبى است كه بايد به آن اعتقاد پيدا كرد.

الف. از علماى شيعه

شيخ صدوق مى فرمايد: «ايمان شخص مومن به امام زمانعليه‌السلام بدون علم به احوال آن حضرت صحيح نخواهد بود. زيرا ايمان كسى كه به قضيه مهدويت اعتقاد دارد به او نفعى نمى رساند مگر در صورتى كه عارف به شأن آن حضرت در زمان غيبت باشد».(۳۰۰)

ب. از علماى اهل سنت

ناصر الدين البانى مى نويسد: «همانا عقيده به خروج حضرت مهدىعليه‌السلام عقيده اى است ثابت و متواتر از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه ايمان به آن واجب است، زيرا اين عقيده از امور غيب است كه ايمان به آن در قرآن كريم از صفات پرهيزكاران شمرده شده است...».(۳۰۱)

عبدالمحسن بن حمد العباد مى نويسد: «تصديق و اعتقاد به قضيه مهدويت، داخل در ايمان به رسالت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، زيرا از آثار ايمان به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تصديق او است در امورى كه به آنها خبر داده و نيز داخل در ايمان به غيبى است كه خداوند متعال مومنين را به جهت ايمان به آن مدح كرده است...».(۳۰۲)

۱۰۵: ديدگاه مذاهب اسلامى راجع به توسعه حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام چيست؟

يكى ديگر از موارد اعتقاد در قضيه مهدويت، موضوع فراگير بودن دعوت و حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام است.

خداوند متعال مى فرمايد:( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ...) (۳۰۳) ؛ «خداوند به كسانى كه از شما بندگان ايمان آورده و نيكوكار گردند وعده داده است كه بر روى زمين خلافت دهد.»

احمد بن حنبل به سندش از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: «تملا الارض ظلما و جورا ثم يخرج رجل من عترتى يملك سبعا اءو تسعا فيملاء الارض قسطا و عدلا »(۳۰۴) ؛ «زمين پر از ستم و ظلم مى شود در اين هنگام شخصى از عترتم خروج مى كند و در مدت هفت يا نه روز مالك كل زمين خواهد شد و در اين هنگام زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.»

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «يملك القائم ثلاثمائة سنة و يزداد تسعا كما لبث اهل الكهف فى كهفهم، يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا فيفتح الله له شرق الاءرض و غربها »(۳۰۵) ؛ «امام قائمعليه‌السلام ۳۰۹ سال مالك زمين مى شود و در آن حكومت مى كند همان مقدار كه اهل كهف در غارشان درنگ كردند. زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد آن گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد. خداوند براى او شرق و غرب عالم را فتح خواهد نمود.»

۱۰۶: ديدگاه مذاهب اسلامى درباره لقب منجى چيست؟

با ملاحظه رواياتى كه از شيعه و سنى به دست ما رسيده پى مى بريم كه همگى بر اين اتفاق دارند كه لقب منجى جهانى «مهدى» است.

حاكم نيشابورى به سند خود از ابن سعيد خدرى نقل كرده كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «المهدى منا اهل البيت »(۳۰۶) ؛ «مهدى از ما اهل بيت است.»

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «يخرج المهدى و على راءسه غمامة فيها مناد ينادى هذا المهدى خليفة الله فاتبعوه »(۳۰۷) ؛ «مهدى خروج مى كند در حالى كه بالاى سر او ابرى است، در ميان آن ابر كسى است كه ندا مى كند اين مهدى خليفه خدا است او را پيروى كنيد.»

۱۰۷: مهدى موعودعليه‌السلام از ذريه چه كسى است؟

همه مسلمانان اتفاق نظر دارند كه مهدى موعودعليه‌السلام از ذريه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.

سعيد بن مسيب مى گويد: نزد ام سلمه بودم كه سخن از مهدىعليه‌السلام به ميان آمد ام سلمه فرمود: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه مى فرمود: «المهدى من ولد فاطمة »(۳۰۸) ؛ «مهدى از اولاد فاطمه است.»

ابو سعيد خدرى مى گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «لا تقوم الساعة حتى تمتلى الارض ظلما و عدوانا » قال: «ثم يخرج رجل من عترتى (أو من اهل بيتى ) يملاها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و عدوانا »(۳۰۹) ؛ «قيامت برپا نمى شود تا اينكه زمين پر از ظلم و جور شده باشد. فرمود: سپس مردى از عترتم يا از اهل بيتم -ترديد از راوى است- قيام مى كند و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است.»

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «المهدى رجل من ولد فاطمه »(۳۱۰) ؛ «مهدى مردى از اولاد فاطمه است.»

۱۰۸: ديدگاه مذاهب اسلامى درباره نزول حضرت عيسىعليه‌السلام چيست؟

از روايات فريقين استفاده مى شود كه هنگام خروج حضرت مهدىعليه‌السلام حضرت عيسىعليه‌السلام از آسمان فرود آمده در نماز به امام زمانعليه‌السلام اقتدا خواهد كرد.

بخارى به سند خود از ابو هريره نقل مى كند كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «كيف انتم اذا نزل ابن مريم فيكم و امامكم منكم »(۳۱۱) ؛ «چگونه ايد زمانى كه فرزند مريم فرود آيد در حالى كه امام بر شما فردى از خودتان است.»

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «القائم منصور بالرعب مويد بالنصر، تطوى له الارض و تظهر له الكنوز، و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله عزوجل به دينه ولو كره المشركون فلا يبقى فى الاءرض خراب إلا عمر، و ينزل روح الله عيسى بن مريم عليه‌السلام فيصى خلفه »(۳۱۲) ؛ «قائم توسط ترس يارى و به نصرت تأیید مى شود. زمين براى او خواهد چرخيد و گنج ها براى او ظاهر خواهد شد و سلطنتش مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت. خداوند عزوجل به واسطه او دينش را ظاهر مى كند هر چند كه مشركان بر آن كراهت داشته باشند در آن هنگام در زمين جاى خرابى نيست جز آنكه آباد شود و روح الله عيسى بن مريم فرود مى آيد و پشت سر او اقامه نماز خواهد كرد.»

۱۰۹: در چه مدتى مقدمات ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام فراهم مى گردد؟

اتفاق امت اسلامى است بر اينكه امر حضرت مهدىعليه‌السلام يك شَبِه از جانب خداوند اصلاح شده و ظهورش امضا خواهد شد.

احمد بن حنبل به سند خود از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى كند كه فرمود: «المهدى منا اهل البيت يصلحه الله فى ليلة »(۳۱۳) ؛ «مهدى از ما اهل بيت است خداوند امر فرج او را در يك شب اصلاح خواهد كرد.»

شيخ صدوق به سند خود از امام حسينعليه‌السلام نقل مى كند كه فرمود: «فى التاسع من ولدى سنة من يوسف و سنة من موسى بن عمران عليه‌السلام و هو قائمنا اهل البيت، يصلح الله تبارك و تعالى امره فى ليلة واحدة »(۳۱۴) ؛ «در نهمين فرزند از اولاد من سنتى از يوسف و سنتى از موسى بن عمرانعليه‌السلام است و او قائم ما اهل بيت است. خداوند تبارك و تعالى امر او را در يك شب اصلاح خواهد كرد.»

۱۱۰: ديدگاه مذاهب اسلامى درباره حكومت عدل گستر حضرت مهدىعليه‌السلام چيست؟

احاديث بسيار زيادى در متون اسلامى اعم از شيعه و سنى بر اين امر اتفاق دارند كه امام زمانعليه‌السلام بعد از ظهور خود زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.

ابو سعيد خدرى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده كه فرمود: «لا تقوم الساعة حتى تمتلى الارض ظلما و عدوانا، قال: ثم يخرج رجل من عترتى او من اهل بيتى يملاها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و عدوانا »(۳۱۵) ؛ «قيامت برپا نمى شود تا آنكه زمين پر از ظلم و ستم گردد، سپس فرمود: آن گاه شخصى از عترتم يا از اهل بيتم -ترديد از رواى است- خروج كرده زمين را از عدل پر خواهد كرد همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد.»

شيخ طوسى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «يظهر صاحبنا و هو من صلب هذا - و أو ما بيده الى موسى بن جعفر عليه‌السلام -و يملاها عدلا كما ملئت جورا و ظلما »(۳۱۶) ؛ «صاحب ما ظهور مى كند در حالى كه از نسل اين شخص است (حضرت با دست مبارك خود به موسى بن جعفرعليه‌السلام اشاره كرد) آن گاه زمين را پر از عدل و داد مى كند، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.»

ولادت امام مهدىعليه‌السلام

۱۱۱: آيا كسى از علماى اهل سنت به ولادت مهدىعليه‌السلام اعتراف كرده است؟

گروهى از علماى اهل سنت به ولادت فرزندى براى امام حسن عسكرىعليه‌السلام به نام مهدىعليه‌السلام اعتراف نموده اند، اينك اسامى برخى از آنها را ذكر مى نماييم:

۱- علامه شمس الدين قاضى ابن خلكان شافعى.(۳۱۷)

۲- علامه صلاح الدين خليل بن ايبك صفدى.(۳۱۸)

۳- ابن اثير جزرى.(۳۱۹)

۴- علامه ميرخواند.(۳۲۰)

۵- على بن حسين مسعودى.(۳۲۱)

۶- محمد فريد وجدى.(۳۲۲)

۷- ابوالفداء اسماعيل بن على شافعى.(۳۲۳)

۸- سبط بن جوزى.(۳۲۴)

۹- محمد بن طلحه شافعى.(۳۲۵)

۱۰- شمس الدين محمد بن طولون حنفى.(۳۲۶)

۱۱- ميرزا محمد بن رستم بدخشى شافعى.(۳۲۷)

۱۲- احمد بن حجر حيتمى شافعى.(۳۲۸)

۱۳- محمد بن يوسف گنجى شافعى.(۳۲۹)

۱۴- عارف عبدالوهاب شعرانى حنفى.(۳۳۰)

۱۵- محيى الدين عربى.(۳۳۱)

۱۶- مومن بن حسن شبلنجى شافعى.(۳۳۲)

۱۷- شيخ سليمان قندوزى حنفى.(۳۳۳)

۱۸- شيخ محمد بن على صبان شافعى.(۳۳۴)

۱۹- صفى الدين عبدالمومن بغدادى.(۳۳۵)

۲۰- زين الدين عمر بن وردى.(۳۳۶)

۲۱- ابوالعباس احمدبن على قلقشندى شافعى.(۳۳۷)

۲۲- ابو عبدالله ياقوت حموى.(۳۳۸)

۲۳- محمد امين بغدادى معروف به سويدى.(۳۳۹)

۲۴- ابن خلدون(۳۴۰)

۲۵- ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستانى.(۳۴۱)

۲۶- نورالدين ابن صباغ مالكى.(۳۴۲)

۲۷- نورالدين عبداالرحمن جامى حنفى.(۳۴۳)

۲۸- ملا على قارى حنفى مكى.(۳۴۴)

۲۹- فضل بن روزبهان.(۳۴۵)

۳۰- جمال الدين محمد بن يوسف زرندى حنفى.(۳۴۶)

۳۱- احمد امين مصرى.(۳۴۷)

۳۲- صدر الدين حموينى.(۳۴۸)

۳۳- عطار نيشابورى.(۳۴۹)

۳۴- جلال الدين بلخى رومى.(۳۵۰)

۳۵- صدر الدين قونوى.(۳۵۱)

۳۶- حسين بن محمد دياربكرى مالكى.(۳۵۲)

۳۷- احمد بن يوسف ابوالعباس قرمانى حنفى.(۳۵۳)

۳۸- شمس الدين ذهبى شافعى.(۳۵۴)

۳۹- فخر رازى شافعى.(۳۵۵)

۴۰- شيخ عبدالله بن محمد شبراوى مصرى شافعى.(۳۵۶)

۴۱- ابن عماد دمشقى حنبلى.(۳۵۷)

۴۲- محمد بن عبدالرسول برزنجى شافعى.(۳۵۸)

۴۳- ابوالبركات نعمان بن محمد آلوسى حنفى.(۳۵۹)

و ديگران

۱۱۲: آيا كسى از اهل سنت فرزند امام عسكرىعليه‌السلام (مهدى ) را همان منجى منتظر مى داند؟

گر چه برخى از علماى اهل سنت تنها به ولادت فرزندى به نام مهدى از امام حسن عسكرى اشاره كرده اند و حيات او تا اين زمان و منجى و موعود بودن او را به شيعه نسبت مى دهند ولى برخى از آنان تصريح به زنده بودن او تاكنون و نيز موعود و منجى بودن او دارند كه مى توان از ميان آنها به افراد ذيل اشاره نمود.

۱- محمد بن يوسف گنجى شافعى (متوفاى ۶۵۸ ه‍ق ) مى گويد: «ابو محمد حسن عسكرى عليه‌السلام از خود فرزندى به جاى گذاشت كه همان امام منتظر است. صلوات الله عليه ».(۳۶۰)

۲- عبدالوهاب شعرانى حنفى مى گويد: «در آخرالزمان اميد به خروج مهدى است. او از اولاد امام حسن عسكرىعليه‌السلام است ولادت او نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجرى اتفاق افتاد تا به حال زنده است تا با حضرت عيسىعليه‌السلام اجتماع كند. عمرش تا اين زمان ۷۰۶ سال است. اين چنين شيخ حسن عراقى به من خبر داد».(۳۶۱)

۳- نورالدين عبدالرحمن جامى حنفى بعد از بيان تاريخ ولادت حضرت مهدىعليه‌السلام مى گويد: «او كسى است كه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد».(۳۶۲)

۴- قاضى بهلول بهجت افندى مى گويد: «ولادت امام دوازدهم در پانزدهم ماه شعبان سال ۲۵۵ هجرى بود و اسم مادرش نرجس است. براى او دو غيبت است: يكى صغرا و ديگرى كبرا. هر گاه خداوند به او اذن دهد ظهور كرده آن گاه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد».(۳۶۳)

۵- صدر الدين حموينى؛ در ذيل حديثى كه او از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده آمده است: «... همانا دوازدهمين از فرزندانم غيبت مى كند تا اينكه خداوند متعال به او اذن خرج مى دهد».(۳۶۴)

۶- شيخ فريد الدين عطار نيشابورى؛ او در قصيده اى مى گويد:

صد هزاران اوليا روى زمين از خدا خواهند مهدى را يقين يا الهى مهدى ام از غيب آر تا جهان عدل گردد آشكار(۳۶۵)

۷- جلال الدين رومى او نيز در قصيده اى مى گويد:

اى سرور مردان على! مستان سلامت مى كنند وى صفدر مردان على! مردان سلامت مى كنن تا اينكه بدين جا مى رسد:

با مير دين هادى بگو با عسكرى مهدى بگو با آن ولى مهدى بگو: مستان سلامت مى كنند(۳۶۶) ۸- صدر الدين قونوى؛ او هنگام وفات در وصيت خود به شاگردانش مى گويد: «... هفتاد هزار بار ذكر «لا اله الا الله» را در شب اول مرگم با حضور قلب بگوييد و سلام مرا نيز به حضرت مهدىعليه‌السلام برسانيد.»

۹- احمد بن يوسف ابوالعباس قرمانى حنفى؛ او مى گويد: «محمد حجت، خلف صالح، عمرش هنگام وفات پدرش پنج سال بود. خداوند در آن سن به او حكمت آموخت همان گونه كه در كودكى به حضرت يحيىعليه‌السلام آموخت... علما اتفاق دارند بر آنكه مهدى همان قائم در آخرالزمان است...».(۳۶۷)