چند روايت درباره صدقه و نفاق
١ - عن ابى جعفرعليهالسلام
قال : لان احج حجة احب الى من ان اعتق رقبة و رقبة حتى انتهى عشرة و مثلها حتى انتهى الى سبعين و لان اعول اهل بيت من المسلمين اشبع جوعتهم و اكسو عورتهم واكف وجوههم عن الناس احب الى من ان احج حجة و حجة و حجة انتهى الى عشر و عشر و مثلها حتى انتهى الى سبعين
حضرت باقرعليهالسلام
فرمود اگر حجى بجا آورم در نظر من محبوبتر است از اينكه يك بنده يا دو، يا سه همين طور اضافه كرد تا هفتاد بنده آزاد كنم هرگاه متكفل يك خانواده از مسلمين شوم از گرسنگى نجاتشان دهم و تن آنها را بپوشانم و آبرويشان را از مردم حفظ كنم بيشتر دوست دارم تا اينكه يك حج يا دو تا و به همين طريق اضافه فرمود تا هفتاد حج انجام دهم
٢ - عبدالله بن سنان قال : قال ابو عبداللهعليهالسلام
داووا مرضاكم بالصدقة و ادفعوا البلاء بالدعاء و استنزلوا الرزق بالصدقة فانها تفك من بين لحى سبعمائة شيطان و ليس شى ء اثقل على الشيطان من الصدقة على المومن و هى تقع فى يد الرب تبارك و تعالى قبل ان تقع فى يد العبد
حضرت صادقعليهالسلام
فرمود مريضهاى خود را با صدقه معالجه كنيد و با دعا و نيايش بلا را جلوگيرى نمائيد. به وسيله صدقه روزى را به طرف خود كشيده پائين آوريد زيرا صدقه از بين چانه هفتاد شيطان خلاص مى شود (يعنى شيطان پيوسته مانع انجام صدقه هستند) هيچ چيز بر شيطان سنگين تر از صدقه بر مومن نيست قبل از آنكه صدقه داخل در دست سائل شود به دست خدا مى رسد (يعنى مورد قبول او واقع مى شود.)
٣ - عن ابى ولاد قال سمعت ابا عبداللهعليهالسلام
يقول بكروا بالصدقة و ارغبوا فيها فما من مومن يتصدق بصدقة يريد بها ما عندالله ليدفع الله بها عنه شر ما ينزل من السماء الى الارض فى ذلك اليوم الا وقاه الله شر ما ينزل من السماء الى الارض فى ذلك اليوم
٤ - عن ابى جعفرعليهالسلام
ايضا قال ان الصدقة لتدفع سبعين بلية من بلايا الدنيا مع ميتة السوء ان صاحبها لايموت ميتة السوء ابدا مع ما يدخر لصاحبها فى الاخرى
ابو ولاد گفت از حضرت صادقعليهالسلام
شنيدم مى فرمود: صبحگاه خود را با صدقه شروع كنيد و سعى نمائيد درباره اين عمل ، هر مومنى كه به نيت رسيدن به پاداش خدا صدقه دهد تا خداوند از او بلاى آن روز را جلوگيرى كند قطعا از شر آن روز محفوظ مى ماند.
حضرت باقرعليهالسلام
نيز فرمود صدقه هفتاد نوع گرفتارى از پيشآمدهاى دنيا را جلوگيرى مى كند و از مرگ ناگهانى و ناروا نيز انسان را نگه مى دارد صدقه دهنده به مرگ ناروا هرگز نخواهد مرد علاوه بر ثوابهائى كه برايش ذخيره مى شود.
٥ - قال ابو عبداللهعليهالسلام
اعط الكبير و الكبيرة و الصغير و الصغيرة و من وقعت له فى قلبك الرحمة و اياك و كل و قال بيده هزها عن عمرو بن ابى نصر قال قلت لابى عبداللهعليهالسلام
ان اهل السواد يقتحمون علينا و فيهم اليهود و النصارى و المجوس فنتصدق عليهم فقال نعم
حضرت صادقعليهالسلام
به منهال فرمود بر مرد و زن بزرگسال و پسربچه و دختربچه هاى صغير هر كدام در قلب خود نسبت به آنها رحم و شفقتى پيدا كردى صدقه بده از صدقه دادن به همه كسانى كه اشاره مى كنم پرهيز كن امامعليهالسلام
در اين هنگام دست خود را بلند نموده اشاره حركتى داد (منظور مخالفين هستند.)
عمرو بن ابى نصر گفت به حضرت صادقعليهالسلام
عرض كردم باديه نشينان بر ما وارد مى شوند. در ميان آنها يهودى و نصرانى و مجوسى وجود دارد آيا به ايشان صدقه بدهيم ؟ فرمود: آرى
٦ - قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
الايدى ثلاث : يدالله العليا و يدالمعطى التى تليها و يدالمعطى اسفل الايدى ، فاستعفوا عن السوال ما استطعتم ان الارزاق دونها حجب فمن شاء قنى حياءه و اخذ برزقه و من شاء هتك الحجاب و اخذ رزقه و الذى نفسى بيده لان ياءخذ احدكم حبلا ثم يدخل عرض هذا الوادى فيحتطب حتى لا يلتقى طرفاه ثم يدخل به السوق فيبيعه بمد من تمر و ياءخذ ثمنه و يتصدق بثلثيه خير له من ان يساءل الناس اعطوه او حرموه
پيغمبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود دستها بر سه قسمند دست خداى بالاترين دستها است دست كسى كه بخشش مى كند بعد از دست خداوند است آن دست كه عطا را مى پذيرد پايين ترين دستها است تا مى توانيد از درخواست و سؤ ال خوددارى كنيد. همانا روزيهاى مردم در پناه پرده هائى پوشيده است هر كس عفت و شرافت نفس خود را پيوسته حفظ كند روزيش را خواهد گرفت آنكس كه حفظ خويش نكند و پرده حيا را بدرد و از مردم درخواست كند او نيز به روزى مى رسد.
سوگند به آن خدائى كه جانم در دست اوست هر يك از شما ريسمانى بردارد و وارد بيابان شود، هيمه جمع آورى كند. آنقدر زحمت كشد كه دو طرف ريسمانش از زيادى هيزم به هم نرسد آنگاه دسترنج خود را به ده سير خرما بفروشد. يك سوم آن را براى خويشتن نگهدارى و دو سوم را صدقه دهد. اين رنج و زحمت براى او بهتر است از اينكه از مردم سؤ ال كند به او بدهند يا ندهند.
٧ - فى وصية امير المؤ منينعليهالسلام
لابنه الحسنعليهالسلام
و اعلم ان امامك طريقا ذا مسافة بعيدة و مشقة شديدة و انه لاغئى بك فيه من حسن الارتياد و قدر بلاغك من الزاد مع خفة الظهر فلا تحملن على ظهرك فوق طاقتك فيكون ثقل ذلك و بالا عليك و اذا وجدت من اهل الفاقة من يحمل زادك الى يوم القيمة فيوافيك به غذا حيث تحتاج اليه فاغتنمه و حمله اياه و اكثر من تزويده و انت قادر عليه فلعلك فلا تجده
در يك قسمت از سفارشى كه امير المؤ منينعليهالسلام
مى كرد فرمود: متوجه باش پسرك من ، تو را در پيش راهى بسيار دور و دراز است كه گذشتن از آن راه رنج فراوان دارد براى سير اين راه بى نيازى نيستى از بدست آوردن نيكى و برداشتن زاد و توشه به مقدارى كه تو را به مقصود برساند با توجه به اينكه سبك بار باشى (از گناه و نافرمانى .)
در اين صورت بيش از قدرت خود بار را سنگين مكن كه تو را مى آزارد و از ديگران عقب خواهى ماند، هرگاه نيازمند و افتاده اى را پيدا كردى كه توشه روز رستاخيز را بردارد تا فرداى قيامت هنگام احتياج به تو رد نمايد، چنين موقعيتى را غنيمت شمار و زادت را به همراه او بفرست ، به اين مستمند در صورت قدرت ، زياد كمك كن ممكن است روزى بخواهى چنين شخصى را بيابى ولى يافت نشود.