منظر مهر (مبانی تربیت در نهج البلاغه)

منظر مهر (مبانی تربیت در نهج البلاغه)0%

منظر مهر (مبانی تربیت در نهج البلاغه) نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

منظر مهر (مبانی تربیت در نهج البلاغه)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مصطفى دلشاد تهرانى
گروه: مشاهدات: 10792
دانلود: 2110

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 46 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10792 / دانلود: 2110
اندازه اندازه اندازه
منظر مهر (مبانی تربیت در نهج البلاغه)

منظر مهر (مبانی تربیت در نهج البلاغه)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اراده

اراده انسان عاملى اساسى در تربيت آدمى است و هر چند كه عوامل ديگر در آن تاثيرگذار است ولى انسان هرگز نبايد به سستى و نااميدى تن بسپارد و از تلاش براى اصلاح و سير به سوى كمال باز ماند. پيشواى آزادگان ، علىعليه‌السلام در سفارشى مبهم فرموده است :

عليك بالجد و ان لم يساعد الجسد.(٢٨٦)

بر تو باد به كوشش و جديت ، اگر چه پيكر همراهى نكند.

اگر آدمى خود را در جهت سعادت حقيقى خويش تلاش نكند، ديگر عوامل نمى تواند او را به سعادت برساند كه انسان فرزند اراده و تلاش ‍ خويش است ؛ به بيان اميرمؤ منان علىعليه‌السلام :

من اءبطاء به عمله لم يسرع به نسبه(٢٨٧)

آن كه كرده وى او را به جايى نرساند، نسب او وى را پيش نراند.

راه كمال را با پاى خود مى توان طى كرد و جز با بال و پر خود نمى توان در فضاى بيكران كمال به پرواز در آمد و استعدادهاى شگفت را شكوفا نمود.

پرّ من رستست هم از ذات خويش /

بر نچفسانم دو پر من با سريش(٢٨٨)

توفيق آدمى در زندگى و سير به سوى اهداف انسانى و مقاصد الهى جز به اراده اى خلل ناپذير ميسر نمى شود. پيام آوران الهى جلوه كامل چنين اراده اى بوده اند، چنانكه اميرمؤ منان علىعليه‌السلام آنان را توصيف نموده است:

ولكن الله سبحانه جعل رسله اءولى قوة فى عزائمهم(٢٨٩)

خداى سبحان پيامبران خويش را از نظر عزم و اراده قوى قرار داد.

آنان با عزمى استوار و اراده اى شكست ناپذير مردمان را سير دادند؛ و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله برترين پيام آور الهى ، والاترين نمونه چنين تربيتى است علىعليه‌السلام در توصيف آن حضرت فرموده است :

اللهم اجعل شرائف صلواتك ، و نوامى بركاتك ، على محمد عبدك و رسولك الخاتم لما سبق ، و الفاتح لما انغلق ، و المعلن الحق بالحق ، و الدافع جيشات الاءباطيل ، الدامغ صولات الاءضاليل ، كما حمل فاضطلع ، قائما باءمرك ، مستوفزا فى مرضاتك ، غير ناكل عن قدم ، و لا واه فى عزم(٢٩٠)

بار خدايا! بهترين درودها و پربارترين بركتها را خاص بنده و پيامبر خود گردان ، كه خاتم پيامبران پيشين است ، و گشاينده درهاى بسته (رحمت بر مردم زمين). آشكار كننده حق يا برهان ، فرو نشاننده طغيان و در هم كوبنده شوكت گمراهان چنان كه او بار رسالت را نيرومندانه برداشت (و حق آن را چنان كه بايد بگذاشت). در انجام فرمانت برپا، و در طلب خشنودى ات پويا؛ نه از اقدامى روگردان و نه در عزمى سست و ناتوان

خداى رحمان ، اين نعمت را بر همه گسترانيده است تا راه به سوى او را به همت خود هموار كنند، كه والا همتى از ويژگى ها و صفات اهل ايمان است ، چنانكه علىعليه‌السلام در اين باره فرموده است :

المؤ من بعيد همّه نفسه اءصلب من الصلد.(٢٩١)

مؤ من والا همت است و نفس او سخت تر از سنگ خارا (در راه ديندارى) است

اميرمؤ منان علىعليه‌السلام اراده انسان را در سير به سوى كمال مطلق چنان مى داند كه مردمان را اين گونه سفارش مى فرمايد:

اءيها الناس ، لا تستوحشوا فى طريق الهدى لقلة اءهله(٢٩٢)

اى مردم ! در طريق هدايت از كمى تعداد وحشت نكنيد (و ماءيوس ‍ نشويد).

پيشواى موحدان ، علىعليه‌السلام نمونه والا همتى و شكست ناپذيرى و تربيت نبوى را معرفى مى كند تا راه و مسير تربيت را به درستى بنماياند، چنانكه مى فرمايد:

كان لى فيما مضى اءخ فى الله ؛(٢٩٣) و كان يعظمه فى عينى صغر الدنيا فى عينه و كان خارجا من سلطان بطنه ، فلا يشتهى ما لا يجد، و لا يكثر اذا وجد. و كان اءكثر دهره صامتا فان قال بذ القائلين ، و نفع غليل السائلين و كان ضعيفا مستضعفا! فان جاء الجد فهو ليث غاب ، و صل واد، لا يدلى بحجة حتى ياءتى قاضيا. و كان لا يلوم اءحدا على ما يجد الغدر فى مثله ، حتى يسمع اعتذاره ؛ و كان لا يشكو وجعا الا عند برئه ، و كان يقول مايفعل و لا يقول ما لا يفعل ؛ و كان اذا غلب على الكلام لم يغلب على السكوت ؛ و كان على ما يسمع اءحرص منه على اءن يتكلم ؛ و كان اذا بدهه اءمران ينظر اءيهما اءقرب الى الهوى فيخالفه فعليكم بهذه الخلائق فالزموها و تنافسوا فيها، فان لم تستطيعوها فاعلموا اءن اءخذ القليل خير من ترك الكثير.(٢٩٤)

در گذشته برادرى دينى داشتم كه خُردى دنيا در ديده اش وى را در چشم من بزرگ مى داشت و شكمش بر او سلطه اى نداشت ، پس آنچه را نمى يافت آرزو نمى كرد و آنچه را مى يافت فراوان استفاده نمى كرد. بيشتر اوقات خاموش بود، و اگر سخن مى گفت بر گويندگان چيره بود و تشنگى پرسشگران را فرو مى نشاند. افتاده بود و در ديده ها ناتوان ، و به هنگام كار چون شير بيشه بود و مار بيابان تا نزد قاضى نمى رفت حجت نمى آورد و كسى را كه عذرى داشت سرزنش نمى كرد تا عذرش را مى شنيد. از هيچ درى شكوه نمى كرد مگر آن گاه كه بهبود مى يافت چيزى را بر زبان مى آورد كه انجامش مى داد و بدانچه نمى كرد دهان نمى گشود.

اگر در گفتار بر او پيروز مى شدند، در خاموشى كسى بر او چيره نمى شد. بر شنيدن حريص تر بود تا گفتن هر گاه دو كار برايش پيش مى آمد، مى نگريست كه كدام به خواهش نفس نزديكتر است تا راه مخالفت با آن را پويد. بر شما باد چنين خصلتها را يافتن و در به دست آوردنش بر يكديگر پيشى گرفتن ؛ و اگر نتوانستيد، بدانيد كه اندكى را به دست آوردن بهتر است تا همه را وا نهادن

پي نوشت ها :

١- امام روح الله موسوى خمينى ، صحيفه نور، مجموعه رهنمودهاى امام خمينى ، چاپ اول ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ، ١٣٦١ - ١٣٧١ ش ج ١٤، ص ٢٢٤ (بخشى از پيام امام خمينى به مناسبت برگزارى كنگره هزاره نهج البلاغه ، ٢٧ ارديبهشت ١٣٦٠).

٢- ابو منصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل الثعالبى ، يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر، شرح و تحقيق مفيد محمد قميحه ، الطبعه الثانيه ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، ١٤٠٣ ق ص ٣، ص ١٥٥؛ جمال الدين احمد بن على الحسينى المعروف بابن عنبه ، عمده الطالب فى انساب آل ابى طالب ، اشرف على مراجعته و مقابله الاصول لجنه احياء التراث ، دار مكتبه الحياه ، بيروت ، ص ٢٣٦.

٣- ن ك : ابوبكر احمد بن على الخطيب البغدادى ، تاريخ بغداد اءو مدينه السلام ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، ج ٢، ص ٢٤٦؛ ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن الجوزى ، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك ، دراسة و تحقيق محمد عبدالقادر عطا، مصطفى عبدالقادر عطا، راجعه و صححه نعيم زرزور، الطبعه الاولى ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، ١٤١٢ ق ج ١٥، ص ١١٥؛ ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى ، البدايه و النهايه ، تحقيق على شيرى ، الطبعه الاولى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ج ١٢، ص ‍ ٤؛ محمد باقر الخوانسارى ، روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات ، الطبعه الاولى ، الدار الاسلاميه ، بيروت ، ١٤١١ ق ج ٦، ص ١٧٨؛ كارل بروكلمان ، تاريخ الادب العربى ، نقله الى العربيه عبدالحليم النجار، الطبعه الثانيه ، افست دارالكتاب الاسلامى ، قم ، ج ٢، ص ٦٢.

٤- ابو اسحاق ابراهيم بن هلال حرانى از اديبان و كاتبان برجسته قرن پنجم هجرى بوده است وى در نويسندگى و انشا مقامى بلند داشت و او را در شمار ابن عميد آورده اند. ابو اسحاق بر آيين صابئين (پيروان حضرت يحيى ) بود و بر آيين خود تعصب مى ورزيد. ر. ك : محمد بن اسحاق النديم ، الفهرست ، طبع تجدد، تهران ، ١٣٩٣ ق ص ١٤٩؛ يتيمه الدهر، ج ٢، صص ٢٨٧ - ٣٦٨؛ شهاب الدين ابو عبدالله ياقوت الحموى ، معجم الادباء، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ج ٢، صص ٢٠ - ٩٤؛ شمس الدين ابوالعباس ‍ احمد بن محمد بن خلكان ، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان ، تحقيق احسان عباس ، دار الثقافه ، بيروت ، ج ١، صص ٥٢ - ٥٤؛ عباس ‍ بن محمد رضا القمى ، الكنى و الالقاب ، المطيعه الحيدريه ، النجف ، ١٣٧٦ ق ج ٢، صص ٣٦٦ - ٣٦٨؛ زكى مبارك ، النثر الفنى فى القرن الرابع ، الطبعه الثانيه ، مكتبه السعاده ، القاهره ، ج ٢، صص ٢٩٠ - ٢٩٥.

٥- ن ك : ابوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى )، ديوان الشريف الرضى ، الطبعه الاولى ، وزاره الارشاد الاسلامى ١٤٠٦ ق ج ١، صص ٣٨١ - ٣٨٥.

٦- الكنى و الالقاب ، ج ٢، ص ٣٦٨.

٧- يتيمه الدهر، ج ٣، ص ١٥٥.

٨- ن .ك : يتيمه الدهر، ج ٣، ص ١٥٥؛ عمده الطالب ، ص ٢٣٧

٩- السيد عبد الزهراء الحسينى الخطيب ، مصادر نهج البلاغه و اءسانيده ، الطبعه الثانيه ، موسسه الاعلمى للمطبوعات ، بيروت ، ١٣٩٥ ق ج ١، ص ٨٧

١٠- سيد هبه الدين شهرستانى ، در پيرامون نهج البلاغه ، ترجمه سيد عباس ميرزاده اهرى چاپ سوم ، بنياد نهج البلاغه ، ١٣٥٩ ش ص ١٩

١١- ر.ك : اءبوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى )، خصائص اءميرالمومنين على بن اءبى طالبعليه‌السلام ، منشورات الرضى ، قم ، ١٣٦٣ ش صص ١-٤

١٢- اءبوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى )، نهج البلاغه ، ضبط نصه و ابتكر فهارسه العلميه صبحى الصالح الطبعه الاولى ، بيروت ، ١٣٨٧ ق مقدمه الشريف الرضى ،صص ٣٣-٣٤

١٣- اءبوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى )، نهج البلاغه ، ضبط نصه و ابتكر فهارسه العلميه صبحى الصالح ، الطبعه الاولى ، بيروت ، ١٣٨٧ ق مقدمه الشريف الرضى ،ص ٣٥

١٤- در نسخه ها و شروح مختلف نهج البلاغه اين تعداد اندكى مختلف است و دليل آن اين است كه برخى ، يك خطبه و جز آن را دو بخش نموده و گاهى دو خطبه و غير آن را تحت يك عنوان و شماره ذكر كرده اند همچنين در بخش حكمتها شريف رضى پس از آوردن ٢٦٠ حكمت فصلى از حكمتهايى گشوده است كه غريب مى نمايد و نيازمند تفسير است و در اين فصل ٩ حكمت را ذكر كرده است و سپس به ادامه بخش حكمتهايى پرداخته است كه نيازمند تفسير نيست و با شماره ٢٦١ به بعد مشخص شده است از اين رو آن ٩ حكمت گاهى در شمارش حكمتها از ياد رفته و تعداد حكمتها كمتر معرفى شده است

١٥- مقدمه نهج البلاغه ،ص ٣٦

١٦- احمد بن اءبى يعقوب بن جعفر بن واضح اليعقوبى ، مشاكله الناس لزمانهم ، الطبعه الاولى ، دار الكتاب الجديد، بيروت ،ص ١٥

١٧- اءبوالحسن على بن الحسن المسعودى ، مروج الذهب و معادن الجواهر، دار الاندلس ، بيروت ، ج ٢،ص ٤١٩

١٨- آخرين و گرانقدرترين تاءليف در اين باره ، اثرى است با عنوان نهج السعاده فى مستدرك نهج البلاغه ،تاءليف شيخ محمد باقر محمودى ، از عالمان سختكوش معاصر كه تا كنون هشت مجلد آن به چاپ رسيده است و بالغ بر دوازده مجلد خواهد شد. در انگيزه و صورت اين اقدام بزرگ ن .ك : محمد باقر المحمودى ، نهج السعاده فى مستدرك نهج البلاغه ، الطبعه الاولى ، مؤ سسه الاعلمى للمطبوعات ، مؤ سسه التضامن الفكرى ، بيروت ، ١٣٨٥-١٣٩٧ ق ج ١، مقدمه ،صص ٧-١٦

١٩- مقدمه نهج البلاغه ،ص ٣٦

٢٠- محمد عبده ، شرح نهج البلاغه ، الطبعه الاولى ، دار البلاغه ، بيروت ،١٤٠٩ ق .صص ١٢-١٣

٢١- مرتضى مطهرى ، سيرى در نهج البلاغه ، چاپ دوم ، انتشارات عين الهى ، ١٣٥٨ ش .صص ٤-٥

٢٢- مصادر نهج البلاغه ، ج ١،ص ٤٣

٢٣- عزالدين عبدالحميد بن هبه الله ابن اءبى الحديد المعتزليت شرح نهج البلاغه ، بتحقيق محمد اءبوالفضل ابراهيم ، الطبعه الاولى ، دار احياءالكتب العربيه ، مصر، ١٣٧٨ ق ج ١،ص ٢٤

٢٤- شمس الدين اءبوالمظفر يوسف بن قزاءوغلى (سبط ابن الجوزى ) تذكره الخواص ، مؤ سسه اهل البيت ، بيروت ، ١٤٠١ ق ص ١١٤

٢٥- مقدمه نهج البلاغه ،صص ٣٥-٣٦

٢٦- مقدمه نهج البلاغه ،ص ٣٦

٢٧- سيرى در نهج البلاغه ،صص ٢٦-٣٠

٢٨- شرح ابن اءبى الحديد، ج ١٠،صص ١٢٨-١٢٩

٢٩- اين مجموعه شامل چهار بخش اصلى ((موانع و مقتضيات تربيت ))، ((مبانى تربيت ))، ((اصول تربيت )) و ((روشهاى تربيت )) پيش از اين با عنوان ماه مهرپرور نشر يافته است و اينك با توجه به نياز جداگانه به هر يك از چهار بخش ياد شده ، به طور مجزا تنظيم شده است

٣٠- مصطفى دلشاد تهرانى ، سيرى در تربيت اسلامى ، چاپ سوم ، مؤ سسه نشر و تحقيقات ذكر، ١٣٧٧ ش ص ٢٤.

٣١- نهج البلاغه ، خطبه ١؛ در تمام كتاب از ترجمه هاى زير استفاده شده است :

الف ترجمه سيد جعفر شهيدى ، چاپ اول ، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، ١٣٦٨ ش

ب ترجمه عبدالمحمد آيتى ، چاپ اول ، بنياد نهج البلاغه ، ١٣٧٦ ش

ج ترجمه اسدالله مبشرى ، چاپ پنجم ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، ١٣٧١ ش

د. ترجمه و شرح فشرده ، محمد جعفر امامى و محمد رضا آشتيانى ، زير نظر ناصر مكارم شيرازى ، چاپ اول ، مؤ سسه مطبوعاتى هدف ، قم

ه‍. ترجمه و شرح علينقى فيض الاسلام ، چاپخانه حيدرى ، ١٣٣٠ ش

٣٢- ابو محمد الحسن بن على بن الحسين بن شعبه الحرانى ، تحف العقول عن آل الرسول ، مكتبة بصيرتى ، قم ، ١٣٩٤ ق ص ‍ ١١٩.

٣٣- جمال الدين محمد خوانسارى شرح غرر الحكم و درر الكلم ، با مقدمه و تصحيح و تعليق مير جلال الدين حسينى ارموى ، چاپ سوم ، انتشارات دانشگاه تهران ، ١٣٦٠ ش ج ٤، ص ٤١٣.

٣٤- جمال الدين محمد خوانسارى شرح غرر الحكم و دررالكلم ، با مقدمه و تصحيح و تعليق مير جلال الدين حسينى ارموى ، چاپ سوم ، انتشارات دانشگاه تهران ، ١٣٦٠ ش ج ٥، ص ١٨٩.

٣٥- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٣٦- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٣٧- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٣٨- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٣٩- نهج البلاغه ، خطبه ١٠٣.

٤٠- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٤١- شرح غرر الحكم ، ج ٦، ص ١٧٢.

٤٢- شرح غرر الحكم ، ج ٦، ص ١٤٨.

٤٣- شرح غرر الحكم ، ج ٤، ص ٥٧٥.

٤٤- شرح غرر الحكم ، ج ٦، ص ١٤٣.

٤٥- شرح غرر الحكم ، ج ٢، ص ٣٨٦.

٤٦- شرح غرر الحكم ، ج ٢، ص ٤١٩.

٤٧- عبدالواحد التميمى الآمدى ، غرر الحكم و درر الكلم ، مؤ سسة الاعلمى للمطبوعاتو بيروت ، ١٤٠٧ ق ج ٢، ص ١٦٤.

٤٨- شرح غرر الحكم ، ج ٤، ص ٣٧٢.

٤٩- شرح غرر الحكم ، ج ٥، ص ٤٠٥.

٥٠- نهج البلاغه ، حكمت ١٤٩.

٥١- شرح غرر الحكم ، ج ٥، ص ٣٨٧.

٥٢- محمد رضا حكيمى ، محمد حكيمى ، على حكيمى ، الحياه ، ترجمه احمد آرام ، چاپ اول ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، ١٣٧١ - ١٣٧٧ ش ج ١، صص ٣٦٢ - ٣٦٥.

٥٣- خداى متعال خطاب به موسىعليه‌السلام فرمود: و اضمم يدك الى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آيه اخرى (و دست خود را به پهلويت ببر، سپيد بى گزند برمى آيد، (اين ) معجزه اى ديگر است .) قرآن ، طه / ٢٢.

٥٤- مراد مولانا جلال الدين محمد بلخى رومى ، درگذشته به سال ٦٧٢ هجرى است

٥٥- محمد اقبال لاهورى ، كليات اشعار فارسى ، با مقدمه احمد سروش ، كتابخانه سنايى ، تهران ، ١٣٤٣ ش ص ١٧٧.

٥٦- كيف تكفرون بالله و كنتم اءمواتا فاءحياكم يميتكم ثم يحييكم ثم اليه ترجعون هو الذى خلق لكم ما فى الارض جميعا ثم استوى الى السماء فسواهن سبع سماوات و هو بكل شى ء عليم (چگونه خدا را منكريد؟ با آنكه مردگانى بوديد و شما را زنده كرد؛ باز شما را مى ميراند و باز زنده مى كند و آن گاه به سوى او باز گردانده مى شويد. اوست كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد، آن گاه به آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار ساخت ، و او به هر چيزى داناست .) قرآن ، بقره / ٢٨ - ٢٩.

٥٧- قرآن ، بقره / ٣٤.

٥٨- نهج البلاغه ، خطبه ١.

٥٩- و علم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم على الملائكه فقال اءنبئونى باءسماء هولاء ان كنتم صادقين قالوا سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا انك اءنت العليم الحكيم قال يا آدم اءنبئهم باءسمائهم فلما اءنبائهم باءسمائهم اءلم اءقل لكم انى اءعلم غيب السماوات و الارض و اءعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون (و (خداوند) همه اسما را به آدم تعليم كرد، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست مى گوييد، مرا از اين اسما خبر دهيد. گفتند: منزهى تو، ما را علمى نيست مگر آنچه به ما تعليم كرده اى كه تويى دانا و حكيم فرمود: اى آدم ، ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون (آدم ) ايشان را از اسمايشان خبر داد، فرمود: آيا به شما نگفتم كه من غيب آسمانها و زمين را مى دانم ؛ و آنچه را آشكار مى كنيد، و آنچه را پنهان مى داشتيد مى دانم .) قرآن ، بقره / ٣١ - ٣٣.

٦٠- جلال الدين محمد بلخى (مولوى )، مثنوى معنوى ، به كوشش توفيق ه‍ سبحانى ، چاپ دوم ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ، ١٣٧٤ ش دفتر اول ، ص ١٦٦.

٦١- و اذ قال ربك للملائكه انى جاعل فى الارض خليفه (و چون پروردگار تو به فرشتگان فرمود: من در زمين جانشينى خواهم گماشت ). قرآن ، بقره / ٣٠.

٦٢- قرآن ، جاثيه / ١٢.

٦٣- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص ١٧٦.

٦٤- احمد بن محمد مهدى نراقى ، مثنوى طاقديس ، به اهتمام حسن نراقى ، چاپ دوم ، انتشارات امير كبير، ١٣٦٢ ش صص ٣٦ - ٣٨.

٦٥- قرآن ، ص / ٧١ - ٧٤.

٦٦- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٦٧- قطب الدين ابوالحسن محمد بن الحسين بيهقي کيدري ديوان امام علي ع تصحيح ترجمه مقدمه اضافات و تعليقات ابوالقاسم امامي چاپ اول انتشارات اسوه ١٣٧٣ ش ص ٢٣٦

٦٨- نهج البلاغه ، خطبه ١٤٧.

٦٩- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٧٠- نهج البلاغه ، خطبه ١٥٩.

٧١- نهج البلاغه ، خطبه ١٠٨.

٧٢- نهج البلاغه ، خطبه ١.

٧٣- كليات اقبال لاهورى ، ص ٢٣٩.

٧٤- نهج البلاغه ، كلام ٢٢٠.

٧٥- نهج البلاغه ، خطبه ٢١.

٧٦- نهج البلاغه ، حكمت ٤٧٤.

٧٧- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٧٨- نهج البلاغه ، كلام ٤٢ (در برخى نسخه هاى نهج البلاغه ((سيلحق باءبيه )) آمده است .)

٧٩- ن .ك : اسماعيل بن حماد الجوهرى ، الصحاح ، تاج اللغه و صحاح العربيه ، تحقيق احمد عبدالغفور عطار، الطبعه الرابعه ، دار العلم للملايين ، بيروت ، ١٩٩٠ م ج ٥، ص ١٨٦٣؛ اءبو منصور محمد بن احمد الازهرى ، تهذيب اللغه ، حققه جماعه من العلماء، الدار المصريه للتاليف و الترجمه ، مصر، ١٣٨٤ ق ، ج ١٥، صص ٦٣١ - ٦٣٥.

٨٠- نهج البلاغه ، خطبه ٦٤.

٨١- نهج البلاغه ، خطبه ١٦١.

٨٢- نهج البلاغه ، حكمت ٤١٠.

٨٣- نهج البلاغه ، خطبه ١٨٣.

٨٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٠.

٨٥- نهج البلاغه ، خطبه ١٩١.

٨٦- ن .ك : كمال الدين ميثم به على بن ميثم البحرانى ، شرح نهج البلاغه ، دفتر تبليغات اسلامى ، قم ، ١٣٦٢ ش ج ٤، صص ١٠١ - ١٠٢.

٨٧- نهج البلاغه ، خطبه ٢٣٠.

٨٨- شرح نهج البلاغه ابن ميثم ، ج ١، ص ٣٠١.

٨٩- نهج البلاغه ، كلام ١٦.

٩٠- نهج البلاغه ، خطبه ١١٤.

٩١- ابوالفضل نصر بن مزاحم المنقرى ، وقعه صفين ، تحقيق و شرح عبدالسلام محمد هارون ، افست مكتبه المرعشى النجفى ، قم ، ١٤٠٣ ق صصص ٥٣٠ - ٥٣١.

٩٢- نهج البلاغه ، حكمت ١٣٠.

٩٣- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٣.

٩٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٣.

٩٥- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٣.

٩٦- بيوسيدن : انتظار داشتن

٩٧- نهج البلاغه ، خطبه ١.

٩٨- الصحاح ، ج ٢، ص ٧٨١؛ جمال الدين محمد بن مكرم ابن منظور، لسان العرب ، نسقه و علق عليه و وضع فهارسه على شيرى ، الطبعه الاولى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ١٤٠٨ ق ج ١٠، ص ٢٨٥.

٩٩- ابوالقاسم الحسين بن محمد الراغب الاصفهانى ، المفردات فى غريب القرآن ، تحقيق و ضبط محمد سيد كيلانى ، دارالمعرفه ، بيروت ، ص ٣٨٢.

١٠٠- لويس معلوف اليسوعى ، المنجد، الطبعه الحاديه و العشرون ، دار المشرق ، بيروت ، ١٩٧٣ م ص ٥٨٧.

١٠١- الصحاح ، ج ٢، ص ٧٨١؛ مجد الدين ابو السعادات المبارك بن محمد المعروف بابن الاثير الجزرى ، النهايه فى غريب الحديث و الاثر، تحقيق طاهر احمد الزاوى ، محمود محمد الطناحى ، چاپ چهارم ، افست انتشارات اسماعيليان ، قم ، ١٣٦٤ ش ج ٣، ص ٤٥٧؛ لسان العرب ، ج ١٠، ص ٢٨٦.

١٠٢- امام روح الله موسوى خمينى ، چهل حديث ، چاپ ششم ، مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى ، ١٣٧٤ ش ص ١٧٩.

١٠٣- المفردات ، ص ٣٨٢.

١٠٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٨٥.

١٠٥- خُنبيدن : جستن

١٠٦- ن .ك : جمال الدين محمد بن عبدالله بن مالك الاندلسى ، الفيه ابن مالك فى النحو الصرف ، دارالكتب المصريه ، القاهره ، ١٣٤٨ ق ص ٤١.

١٠٧- ن .ك : محمد على شاه آبادى ، رشحات البحار، چاپ اول ، نهضت زنان مسلمان ، ١٣٦٠ ش كتاب الانسان و الفطره ، ص ٣.

١٠٨- ن .ك : امام روح الله الموسوى خمينى ، طلب و اراده ، ترجمه و شرح سيد احمد فهرى ، چاپ اول ، مركز انتشارات علمى و فرهنگى ، ١٣٦٢ ش صص ١٥٢ - ١٥٣.

١٠٩- ن .ك : السيد محمد حسين الطباطبايى ، الميزان فى تفسير القرآن ، دارالكتاب الاسلامى ، قم ، ١٣٩٣ ق ج ٧، صص ١٧٧ - ١٧٨.

١١٠- رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره ، صص ٣٧ - ٣٩.

١١١- نهج البلاغه ، خطبه ٧٢.

١١٢- طلب و اراده ، صص ١٥٢ - ١٥٣.

١١٣- ن .ك : چهل حديث ، صص ١٨٢ - ١٨٤.

١١٤- اقتباس است از اين بيت حكيم نظامى :

همه هستند سرگردان چو پرگار پديدآرنده خود را طلبكار

ابو محمد الياس بن يوسف بن زكى بن مؤ يد نظامى گنجوى ، خمسه نظامى ، تصحيح بهروز ثروتيان ، انتشارات توس ، ١٣٧٣ ش ج ٢، خسرو و شيرين ، ص ٧٣.

١١٥- اشاره است به اين بيت از ترجيع بند هاتف اصفهانى

دل هر ذره را كه بشكافى آفتابيش در ميان بينى

سيد احمد هاتف اصفهانى ، ديوان اشعار، به تصحيح وحيد دستگردى ، چاپ ششم ، كتابخانه ابن سينا، تهران ، ١٣٤٧ ش ص ١٨.

١١٦- امام روح الله موسوى خمينى ، شرح حديث جنود عقل و جهل ، چاپ اول ، مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى ، ١٣٧٧ ش صص ٨٠ - ٨٢.

١١٧- رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره ، ص ٨.

١١٨- نهج البلاغه ، خطبه ٥.

١١٩- نهج البلاغه ، خطبه ١٨٠.

١٢٠- شرح ابن ابى الحديد، ج ٦، ص ١٠٠.

١٢١- نهج البلاغه ، خطبه ١٥٦.

١٢٢- ((بُراق )) اسب تيزرو را گويند و نيز مركب رسول خدا (ص ) در شب معراج ((بُراق )) نام داشت ر.ك : محمد معين ، فرهنگ فارسى ، چاپ چهارم ، انتشارات اميركبير، ١٣٦٠ ش ج ١، ص ٤٩٣.

١٢٣- ((رَفرَف )) به معناى فرش گستردنى و بستر چيزى است ر.ك : فرهنگ معين ، ج ٢، ص ١٦٦٤.

١٢٤- شرح حديث جنود عقل و جهل ، صص ٧٦ - ٧٧.

١٢٥- ر.ك : رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره ، صص ٦ - ٥٧.

١٢٦- شمس الدين محمد حافظ شيرازى ، غزلهاى حافظ، تدوين سليم نيسارى ، چاپ دوم ، انتشارات بين المللى الهدى ، ١٣٧١، ش ص ٦٢.

١٢٧- چهل حديث ، صص ١٨١ - ١٨٢.

١٢٨- نهج البلاغه ، خطبه ١١٠.

١٢٩- امام روح الله موسوى خمينى ، ديوان امام : سروده هاى حضرت امام خمينى ، چاپ چهارم ، مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى ، ١٣٧٣ ش ص ٤٤.

١٣٠- نهج البلاغه ، خطبه ٩١.

١٣١- نهج البلاغه ، خطبه ١٦٥.

١٣٢- رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره ، ص ٢١.

١٣٣- انسان به فطرتش دوستدار دانايى است و رفتن انسان در پى فلسفه ، تلاشى است در جهت پاسخگويى به اين شاءن وجودى خود، چنانكه واژه فلسفه بر همين حقيقت دلالت دارد. ((فلسفه )) مصدر جعلى عربى واژه ((فيلوسوفيا)) در زبان يونانى است واژه ((فيلوسوفيا)) از دو واژه ((فيلو)) به معناى ((دوستدارى )) و ((سوفيا)) به معناى ((دانايى )) ساخته شده است و ((فيلوسوفيا)) يعنى ((دوستدارى دانايى )). ر.ك : اءبو يوسف يعقوب بن اسحاق الكندى ، رسائل الكندى الفلسفيه ، حققها و اءخرجها و قدم لها محمد عبدالهادى اءبو ريده ، دارالفكر العربى ، مصر، ١٩٥٠ م ص ١٧٢.

١٣٤- تعريف حكمت نيز در اصطلاح اهل معرفت همين است : الحكمه هى العلم بالحقائق على ما هى عليه (حكمت علم به حقايقى موجودات است آن گونه كه هستند.) داود بن محمود القيصرى ، شرح فصوص الحكم ، به سعى و اهتمام اسد الله المحلاتى ، چاپ سنگى ، مطبعه دارالفنون ، تهران ، ١٢٩٩ ق ص ٢٢٦؛ و نيز گفته اند: الفلسفه استكمال النفس الانسانيه بمعرفه حقائق الموجودات على ما هى عليها... (فلسفه به كمال رساندن نفس انسانى است با شناخت حقايق موجودات آن گونه كه هستند.) صدرالدين محمد بن ابراهيم الشيرازى (صدرالمتاءلهين )، الحكمه المتعاليه فى الاسفار العقليه الاربعه (الاسفار الاربعه )، مكتبه المصطفوى ، قم ، ج ١، ص ٢٠.

١٣٥- نهج البلاغه ، حكمت ٨٠.

١٣٦- نهج البلاغه ، حكمت ٧٩.

١٣٧- ن .ك : مرتضى مطهرى ، فطرت ، چاپ اول ، انجمن اسلامى دانشجويان مدرسه عالى ساختمان ، ١٣٦١ شز ص ٥٣.

١٣٨- نهج البلاغه ، خطبه ٨٦.

١٣٩- نهج البلاغه ، حكمت ٤٧.

١٤٠- ن .ك : رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره ، صص ١٠ - ١١.

١٤١- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

١٤٢- نهج البلاغه ، حكمت ٤٥٦.

١٤٣- نهج البلاغه ، خطبه ٢٣٠.

١٤٤- ن .ك : اءبوالحسن احمد بن يحيى البلاذرى ، اءنساب الاشراف ، حققه و قدم له سهيل زكار، رياض زركلى ، الطبعه الاولى ، دارالفكر، بيروت ، ١٤١٧ ق ج ٣، صص ٨ - ٩؛ ابوالمويد الموفق بن احمد الحنفى المعروف باءخطب خوارزم (الخوارزمى )، المناقب ، قدم له محمد رضا الموسوى الخرسان ، مكتبه نينوى الحديثه ، طهران ، ص ١٥.

١٤٥- نهج البلاغه ، نامه ١.

١٤٦- نهج البلاغه ، كلام ٢٢٢.

١٤٧- شرح غررالحكم ، ج ٤، ص ٣٦.

١٤٨- جايگاه او (كسى كه ميزان اعمال وى خفيف باشد) جهنم است قرآن ، قارعه / ٩.

١٤٩- هر آينه انسان را در نيكوترين صورت و هياءت آفريديم آن گاه او را به پايين ترين مراتب نازل كرديم قرآن ، تين / ٤ - ٥.

١٥٠- شرح حديث جنود عقل و جهل ، صص ٧٨ - ٨٠.

١٥١- رشحات البحار، كتاب الانسان و الفطره ، ص ٣٠.

١٥٢- نهج البلاغه ، خطبه ١.

١٥٣- ن .ك : سيرى در تربيت اسلامى ، صص ٩٩ - ١٠٥.

١٥٤- صالح عبدالعزيز، عبدالعزيز عبدالمجيد، التربيه و طرق التدريس ، الطبعه الثانيه عشره ، دارالمعارف ، القاهره ، ١٩٧٦ م ج ١، ص ‍ ١٢٤.

١٥٥- ن .ك : سيرى در تربيت اسلامى ، صص ١٠٦ - ١٠٧.

١٥٦- نهج البلاغه ، نامه ١٧.

١٥٧- شرح غررالحكم ، ج ٣، ص ٣٩٢.

١٥٨- شرح غررالحكم ، ج ٦، ص ١٧.

١٥٩- شرح غررالحكم ، ج ٢، ص ٤٠٥.

١٦٠- غررالحكم ، ج ١، صص ٢١٤ - ٢١٥.

١٦١- شرح غررالحكم ، ج ٣، ص ١٨٨.

١٦٢- نهج البلاغه ، نامه ٥٣.

١٦٣- نهج البلاغه ، خطبه ٩٤.

١٦٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٦١.

١٦٥- نهج البلاغه ، نامه ٥٣.

١٦٦- نهج البلاغه ، خطبه ٢٣.

١٦٧- نهج البلاغه ، نامه ٤٧.

١٦٨- شرح غررالحكم ، ج ٦، ص ٤٤.

١٦٩- شرح غررالحكم ، ج ٤، ص ٦٣٣.

١٧٠- شرح غررالحكم ، ج ٤، ص ٦٣٤.

١٧١- نهج البلاغه ، حكمت ١٢٨.

١٧٢- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، صص ١١٧ - ١١٨.

١٧٣- نهج البلاغه ، نامه ٦٩.

١٧٤- شرح غررالحكم ، ج ٤، صص ٢٠٢ - ٢٠٥.

١٧٥- شرح غررالحكم ، ج ٢، ص ٤٢٤.

١٧٦- شرح غررالحكم ، ج ٣، ص ٣٢٧.

١٧٧- نهج البلاغه ، خطبه ٨٦.

١٧٨- مثنوى معنوى ، دفتر چهارم ، ص ٥٧٧.

١٧٩- نهج البلاغه ، حكمت ٢٩٣.

١٨٠- شرح ابن ابى الحديد، ج ٢٠، ص ٢٧٢.

١٨١- شرح غررالحكم ، ج ٦، ص ٣٠٠.

١٨٢- شرح غررالحكم ، ج ٥، ص ٤٤٣.

١٨٣- شرح غررالحكم ، ج ٦، ص ٢٦٢.

١٨٤- شرح غررالحكم ، ج ٢، ص ٢٧٧.

١٨٥- شرح غررالحكم ، ص ٣٠٣.

١٨٦- شرح غررالحكم ، ص ٢٨٩.

١٨٧- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص ٩٧.

١٨٨- غررالحكم ، ج ٢، ص ٢٢٤.

١٨٩- غررالحكم ، ج ٢، ص ٢٢٤.

١٩٠- سيرى در تربيت اسلامى ، ص ١١٦.

١٩١- نهج البلاغه ، نامه ٦٩.

١٩٢- نهج البلاغه ، نامه ٦٩.

١٩٣- نهج البلاغه ، حكمت ٣٧٢.

١٩٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٦٦.

١٩٥- سيرى در تربيت اسلامى ، ص ١١٧.

١٩٦- سيرى در تربيت اسلامى ، ص ١١٨.

١٩٧- نهج البلاغه ، خطبه ٢٦.

١٩٨- ن .ك : السيد جعفر مرتضى العاملى ، الصحيح من سيره النبى الاعظم ، الطبعه الاولى ، قم ، ١٤٠٠ ق ج ١، ص ٨٢.

١٩٩- سيد جعفر شهيدى ، تاريخ تحليلى اسلام تا پايان امويان ، چاپ اول ، مركز نشر دانشگاهى ١٣٦٢ ش ص ٢١.

٢٠٠- شرح نهج البلاغه ابن ميثم ، ج ٢، ص ٢٤.

٢٠١- نهج البلاغه ، كلام ١٤.

٢٠٢- نهج البلاغه ، كلام ١٣.

٢٠٣- نهج البلاغه ، كلام ١٣.

٢٠٤- شرح نهج البلاغه ابن ميثم ، ج ١، ص ٢٩١.

٢٠٥- ن .ك : اءبويزيد عبدالرحمن بن محمد بن خلدون ، ديوان المبتداء و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشاءن الاكبر (تاريخ ابن خلدون )، تحقيق خليل شماده و سهيل زكار، الطبعه الثانيه ، بيروت ، ١٤٠٨ ق ج ١ (مقدمه ) صص ١٠٨ - ١٠٩.

٢٠٦- نهج البلاغه ، حكمت ٢١٧.

٢٠٧- نهج البلاغه ، نامه ٤٥.

٢٠٨- نهج البلاغه ، حكمت ٢٥١.

٢٠٩- مرتضى مطهرى ، بيست گفتار، انتشارات صدرا، ١٣٥٨ ش ص ١٦٤.

٢١٠- شرح غررالحكم ، ج ٤، ص ٣٩٩.

٢١١- ((حبيب بن اوس بن حارث طائى )) معروف به ((ابوتمام )) شاعر بزرگ قرن سوم هجرى و گردآورنده ديوان الحماسه است او را يكى از اميران بيان شمرده اند. شيخ حر عاملى در شرح حال او يادآور شده است كه وى شيعه اى فاضل و اديب و نويسنده بود. بسيارى از بزرگان بر اين عقيده اند كه ابوتمام در شعر و شاعرى به مرتبت و مقامى دست يافت كه هيچ كس پيش از او و پس از او بدان مرتبت و مقام دست نيافت ابوتمام در هر ميدانى شعر سروده است و در مرثيه نابغه اى است كه تمام شاعران را پشت سر نهاده است وى در سال ٢٣١ يا ٢٣٢ هجرى ديده بر جهان فرو بست ر.ك : ابوالفرج على بن الحسين بن محمد الاصفهانى ، الاغانى ، شرحه و كتب هوامشه عبد على مهنا و سمير جابر، الطبعه الاولى ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، ١٤٠٧، ق ج ١٦، صص ٤١٤ - ٤٣١؛ تاريخ بغداد، ج ٨، صص ٢٤٨ - ٢٥٣؛ جمال الدين محمد بن مكرم ابن منظور، مختصر تاريخ دمشق لابن عساكر، الطبعه الاولى ، دارالفكر، دمشق ، ١٤٠٤ - ١٤٠٨ ق ج ٦، صص ١٧٨ - ١٨٢؛ وفيات الاعيان ، ج ٢، صص ١١ - ٢٦؛ الكنى و الالقاب ، ج ١، صص ٢٨ - ٣١؛ السيد محسن الامين العاملى ؛ اءعيان الشيعه ، دارالتعارف ، بيروت ، ج ٤، صص ٣٨٩ - ٥٣٨.

٢١٢- مصطفى دلشاد تهرانى ، سيره نبوى (منطق عملى )، دفتر اول ، سيره فردى ، چاپ دوم ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ، ١٣٧٦ ش ص ٧٠٣.

٢١٣- ابوبكر محمد بن يحيى بن عبدالله المعروف بالصولى ، شرح الصولى لديوان اءبى تمام ، دراسه و تحقيق خلف رشيد نعمان ، الطبعه الاولى ، وزاره الاعلام الجمهوريه العراقيه ، ١٩٧٧ م ص ٣٩٥.

٢١٤- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص ٩٩.

٢١٥- اشغر (كه اسغر هم نوشته شده ) جوجه تيغى ، خارپشت است كه عادتش به بيرون افكندن تيغهاى پشت (است ) چون بر او حمله آرند. رينولد نيكلسون ، شرح مثنوى معنوى مولوى ، ترجمه و تعليق حسن لاهوتى ، چاپ اول ، شركت انتشارات علمى و فرهنگى ، ١٣٧٤ ش دفتر چهارم ، ص ١٤١٨.

٢١٦- ((زَفت )) به معناى درشت ، ستبر و فربه است فرهنگ معين ، ج ٢، ص ١٧٤٢. و ((لَمتُر)) نيز به معناى فربه ، پرگوشت و قوى هيكل است فرهنگ معين ، ج ٣، ص ٣٦٢٤.

٢١٧- مثنوى معنوى ، دفتر چهارم ، ص ٥٢٨.

٢١٨- اديم طايفى : پوست دباغى شده منسوب به شهر طايف اديم به معناى پوست دباغى شده است و جمع آن : اُدُم و آدام طايف شهرى است در حجاز جنوبى در دوازده فرسنگى مشرق مكه كه پوستهاى دباغى شده آن بس مرغوب و مشهور است كريم زمانى ، شرح جامع مثنوى معنوى ، چاپ اول ، انتشارات اطلاعات ، ١٣٧٢ - ١٣٧٦ ش دفتر چهارم ، ص ٥٠.

٢١٩- مثنوى معنوى ، دفتر چهارم ، ص ٥٢٨.

٢٢٠- ن .ك : ژان ژاك روسو، اميل ، ترجمه غلامحسين زيرك زاده ، چاپ چهارم ، انتشارات شركت سهامى چهر، ١٣٤٢ ش صص ١٦ - ١٧، ٢٣ - ٢٥.

٢٢١- بيست گفتار، صص ١٧٦ - ١٨٢.

٢٢٢- شرح غررالحكم ، ج ٢، ص ٥٢٧.

٢٢٣- شرح غررالحكم ، ج ٣، ص ١٤٢.

٢٢٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٢٢٥- نهج البلاغه ، حكمت ١٢٣.

٢٢٦- الحياة ، ترجمه ، ج ٥، ص ٤٨٩.

٢٢٧- الحياة ، ترجمه ، ج ٥، ص ٤٤٦.

٢٢٨- شرح غررالحكم ، ج ٥، ص ٢٠٤.

٢٢٩- شرح غررالحكم ، ج ٥، ص ٢٠٤.

٢٣٠- الحياة ، ترجمه ، ج ٥، صص ٤٤٥ - ٤٥١.

٢٣١- ديوان امام علىعليه‌السلام ، صص ٤٣٤ - ٤٣٧.

٢٣٢- شرح غرر الحكم ، ج ١، ص ٣٠٩.

٢٣٣- الحياة ، ترجمه ، ج ٥، ص ٤٤٠.

٢٣٤- نهج البلاغه ، خطبه ١٦٠.

٢٣٥- اءبو حنيفه النعمان بن محمد التميمى المغربى ، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الاحكام ، تحقيق آصف على اصغر فيضى ، دار المعارف ، القاهرة ، ١٢٨٩ ق ج ٢، ص ١٥؛ حسين بن محمد تقى النورى الطبرسى ، مستدرك الوسايل و مستنبط المسائل ، الطبعه الثانيه ، مؤ سسه آل البيت لاحياء التراث ، بيروت ، ١٤٠٨ ق ج ١٣، صص ١٣، ٥٤.

٢٣٦- نهج البلاغه ، حكمت ٣٣٣.

٢٣٧- شرح غرر الحكم ، ج ٤، ص ٣٩٦.

٢٣٨- شرح غرر الحكم ، ج ٢، ص ٥٠٧.

٢٣٩- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٢٤٠- احمد بن فهد الحلى ، عدة الداعى و نجاح الساعى ، صححه و علق عليه احمد الموحدى القمى ، الطبعه الاولى ، دار المرتضى ، دار الكتاب الاسلامى ، بيروت ، ١٤٠٧ ق ص ١١١، مستدرك الوسائل ، ج ١٣، ص ٢٥.

٢٤١- اءبو جعفر محمد بن على بن الحسين بن بابويه (الصدوق )، من لا يحضره الفقيه ، صححه و علق عليه على اكبر الغفارى ، الطبعه الثانيه ، منشورات جماعة المدرسين ، قم ، ١٤٠٤ ق ج ٣، ص ١٦٣؛ محمد بن الحسن الحر العاملى ، وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشريعه ، بتصحيح و تحقيق و تذييل عبدالرحيم الربانى الشيرازى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ج ١٢، ص ١٣.

٢٤٢- تحف العقول ، ص ٢٩١؛ محمد باقر المجلسى ، بحار الانوار الجامعه لعلوم الائمه الاطهار، الطبعه الثالثه ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ١٤٠٣ ق ج ١، ص ١٤١، ج ٧٨، ص ٣٠٤ - ٣٠٥.

٢٤٣- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص ١٠٦.

٢٤٤- سيرى در تربيت اسلامى ، ص ١٢٥.

٢٤٥- دعائم الاسلام ، ج ٢، ص ١٥؛ مستدرك الوسائل ، ج ١٣، ص ١٣.

٢٤٦- نهج البلاغه ، نامه ٣١.

٢٤٧- نهج البلاغه ، حكمت ١٢٧.

٢٤٨- قرآن ، فصلت / ٣١.

٢٤٩- نهج البلاغه ، حكمت ٢٠١.

٢٥٠- نهج البلاغه ، خطبه ٢٢٢.

٢٥١- نهج البلاغه ، خطبه ١.

٢٥٢- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٢٥٣- قرآن ، حجر / ٣٩ - ٤٢.

٢٥٤- قرآن ، كهف / ٥٠.

٢٥٥- قرآن ، ص / ٧١ - ٧٤.

٢٥٦- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٢٥٧- تفسير الميزان ، ج ١٢، ص ١٦٦.

٢٥٨- قرآن ، نحل / ١٠٠.

٢٥٩- قرآن ، حج / ٤.

٢٦٠- قرآن ، اسرا / ٦٥.

٢٦١- قرآن ، حجر / ٣٩.

٢٦٢- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٢٦٣- سونار، جايى است از تير كه چله كمان را در آن نهند. نهج البلاغه ، ترجمه شهيدى ، ص ٥٠٠.

٢٦٤- ن .ك : تفسير الميزان ، ج ٨، صص ٤١ - ٤٢.

٢٦٥- نهج البلاغه ، خطبه ٧.

٢٦٦- شرح نهج البلاغه ابن ميثم ، ج ١، ص ٢٨٢.

٢٦٧- نهج البلاغه ، خطبه ٢٢٥.

٢٦٨- نهج البلاغه ، خطبه ١٣٨.

٢٦٩- نهج البلاغه ، خطبه ١٢١.

٢٧٠- ن .ك : تفسير الميزان ، ج ٢٠، ص ١٢٢.

٢٧١- نهج البلاغه ، خطبه ٨٦.

٢٧٢- ن .ك : محمد مهدى بن اءبى ذر النراقى ، جامع السعادات ، تحقيق السيد محمد كلانتر، الطبعه الثانيه ، منشورات جامعه النجف الدينيه ، ١٣٨٣ ق ج ١، ص ٣٦.

٢٧٣- قرآن ، هود / ١٠٦ - ١٠٨.

٢٧٤- ر.ك : الاسفار الاربعه ، ج ٩، ص ١٢١.

٢٧٥- قرآن ، نازعات / ٤١ - ٣٧.

٢٧٦- طلب و اراده ، صص ١٣٧ - ١٤٠.

٢٧٧- قرآن ، ص / ٢٧.

٢٧٨- نهج البلاغه ، حكمت ٧٨.

٢٧٩- نهج البلاغه ، حكمت ٤٧.

٢٨٠- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص ١٥١.

٢٨١- عبدالباقى گولپينارلى ، نثر و شرح مثنوى شريف ، ترجمه و توضيح توفيق - ه‍ سبحانى ، چاپ اول سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ، ١٣٧١ - ١٣٧٤ ش دفتر اول ، ص ٣٩١؛ شرح جامع مثنوى ، دفتر اول ، ص ٧٤٣.

٢٨٢- محمد تقى جعفرى ، تفسير و نقد و تحليل مثنوى ، چاپ دوم ، انتشارات اسلامى ، تهران ، ج ٢، ص ٣٦٤.

٢٨٣- نهج البلاغه ، نامه ٥٣.

٢٨٤- ر.ك : الامام روح الله الموسوى الخمينى ، اءنوار الهدايه فى التعليقه على الكفايه ، الطبعه الثانيه ، موسسه تنظيم و نشر آثار الامام الخمينى ، ١٤١٥ ق ج ١، صص ٨٥ - ٨٦.

٢٨٥- نهج البلاغه ، حكمت ٣٨٦.

٢٨٦- غرر الحكم ، ج ٢، ص ٢٣.

٢٨٧- نهج البلاغه ، حكمت ٢٣.

٢٨٨- مثنوى معنوى ، دفتر دوم ، ص ٣٢٤.

٢٨٩- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.

٢٩٠- نهج البلاغه ، خطبه ٧٢.

٢٩١- نهج البلاغه ، حكمت ٣٣٣.

٢٩٢- نهج البلاغه ، كلام ٢٠١.

٢٩٣- در اينكه مراد امام علىعليه‌السلام از اين برادر كيست ، چند احتمال داده شده است نظر برخى بر آن است كه منظور آن حضرت ، رسول خدا (ص ) است و برخى مراد امامعليه‌السلام از اين برادر ابوذر و عده اى مقداد دانسته اند؛ و برخى نيز گفته اند كه مراد امامعليه‌السلام شخص خاص نيست ، بلكه آن حضرت صرفا خواسته است مثال و نمونه اى كلى را مطرح نمايد. ر.ك : شرح ابن اءبى الحديد، ج ١٩، صص ١٨٣ - ١٨٤.

٢٩٤- نهج البلاغه ، حكمت ٢٨٩.