صفای باطن در پرتو رمضان

صفای باطن در پرتو رمضان0%

صفای باطن در پرتو رمضان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

صفای باطن در پرتو رمضان

نویسنده: سید محمد شفیعی
گروه:

مشاهدات: 12006
دانلود: 2100

صفای باطن در پرتو رمضان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 43 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12006 / دانلود: 2100
اندازه اندازه اندازه
صفای باطن در پرتو رمضان

صفای باطن در پرتو رمضان

نویسنده:
فارسی

كتابى كه پیش روى دارید سرشار از مفاهیم و آموزه هاى ارجمند الهى و حاصل تلاش پژوهشگرانه جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى سید محمد شفیعى است كه به همت و تلاش پژوهشكده فرهنگ و معارف وابسته به نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها به زیور طبع آراسته شده و امید است كه بتواند ره توشه اى قرار گیرد براى عزیزانى كه خواستار مائده هاى خوشگوار و شیرین معنوى هستند.

۱۷. رضا و تسلیم

آرى؛ یكى از معارف روزه، توجه به مسئله رضا و تسلیم مؤمنان در پیشگاه خدا است این مسئله در جاى جاى دعاها و مناجات هاى مربوط به ماه مبارك حضور دارد از جمله در دعاى روز پایانى ماه رمضان مى خوانیم: «اللهم اجعل صیامى فیه بالشكر و القبول على ما ترضاه و یرضاه الرسول(۴۷۷) در دعاى روز نهم آمده است: «...وخذ بناصیتى الى مرضاتك الجامعه(۴۷۸) در دعاى روز ۲۱ مى خوانیم: «اللهم اجعل لى فیه الى مرضاتك دلیلا و لا تجعل للشیطان فیه على سبیلا(۴۷۹)

انسان ها از حیث تسلیم چند طایفه اند:

الف) دسته اى در روزگار خوشى و فراخى و فزونى نعمت اهل ذكر و ورد هستند، ولى در روزگار ناخوشى، از خدا بیگانه اند. زن ایوب پیامبر در روزگار خوشى، اهل عبادت بود، وقتى روزگار برگشت، از شوهر و پیامبر فاصله گرفت. ایوب به همسرش گفت: هشتاد سال در عیش و نعمت بودیم، حالا هفت سال در گرفتارى هستیم، در حالى كه باید هشتاد سال در گرفتارى باشیم.

ب) دسته اى دیگر در روزگار فقر و تنگدستى اهل نماز و محرابند، لكن در روزگار روى آوردن ثروت، خدا را فراموش مى كنند.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام مى فرماید: اگر سه چیز در فرزندان آدم نبود هیچ وقت سرشان را فرود نمى آوردند: مرض، مرگ و ندارى(۴۸۰) .

ج) گروه سوم در هر حال راضى به رضاى حق بوده و اهل شكرند؛ زیرا با توجه به فرموده قرآن كه:( وَعَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ) (۴۸۱) ؛ از هر چه خدا براى آنان بخواهد، استقبال مى كنند.

در دعاى روز ۲۲ آمده است: «اللهم... وفقنى لموجبات مرضاتك» (۴۸۲) .

در عالم رؤیا به عابدى در بنى اسرائیل وحى شد كه فلان زن از دوستان تو در بهشت خواهد بود. عابد وقتى بیدار شد، با خود اندیشید كه آن زن چه عبادتى انجام مى دهد كه به چنین موقعیتى دست یافته است.

زن را طلبید و بدون آنكه خواب را با او در میان نهد، از وى خواست تا سه روز مهمان باشد تا او اعمالش را زیر نظر قرار دهد. عابد در این سه روز، عبادت فوق العاده اى از زن مهمان مشاهده نكرد، حتى شب ها عابد به عبادت مى پرداخت روزها روزه مى گرفت، ولى زن شب ها مى خوابید و روزه هم نمى گرفت.

به ناچار روز سوم عابد با زن صحبت كرد و از وى پرسید آیا غیر از انجام دادن واجبات عمل دیگرى هم دارى؟ زن جواب داد خیر. عابد گفت: خوب فكر كن. زن گفت: نخیر، اعمال من همین است. زن با فراست دریافت كه عابد در پى یافتن یك عمل با یك خصلت برجسته در اوست؛ لذا گفت: البته خصلت رضا و تسلیم در من بالاست؛ روزگارم اگر به سختى گذرد، شكایت نمى كنم و اگر به خوشى بگذرد، مغرور نمى شوم. در هر دو حال راضى به رضاى خدایم. نه هنگام خوشى عمل من بیشتر مى شود و نه هنگام سختى و تنگدستى عمل من كاهش پیدا مى كند؛ من هر چه را خدا برایم مقدر كرده باشد، همان را دوست مى دارم. عابد گفت: این خصلت بزرگى است كه هر كسى نمى تواند بدان دست یازد.(۴۸۳)

تفسیر مقام رضا

امام باقرعليه‌السلام به عیادت جابر بن عبدالله انصارى كه در دوران كهنسالى قرار داشت تشریف بردند، امامعليه‌السلام در ضمن آن از وى پرسیدند: در چه حالى به سر مى برى؟ جابر پاسخ داد: در حالتى به سر مى برم كه: پیرى، برایم خوشایندتر از جوانى، بیمارى از تندرستى و موت از حیات است.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: من به آنچه كه خدا برایم مقدر كند، رضایت دارم و بدان عشق مى ورزم. اگر برایم پیرى را مقدر كند، به همان عشق مى ورزم و اگر برایم جوانى را مقدر كند به جوانى عشق مى ورزم و اگر برایم مرض را مقدر كند به مرض و اگر برایم صحت را مقدر كند به صحت و اگر برایم موت را مقدر كند به موت و اگر برایم حیات را مقدر كند به حیات عشق مى ورزم.

در این هنگام، جابر، امام باقرعليه‌السلام را بوسه داد و فرمود: صدق رسول الله و افزود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به من فرمود: تو بعد از من كسى را دیدار مى كنى كه همنام من است او عرصه دانش را مى شكافند، همچون شكافتن زمین براى زراعت.(۴۸۴)

یكى درد و یكى درمان پسندد

یكى وصل و یكى هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

شراره رضا و تسلیم

شیخ مفید در امالى نقل مى كند: هنگام نزول آیه شریفه:( إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ...) ، پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به علىعليه‌السلام فرمود:

یا على خدا جهاد با منافقان را نیز بر شما واجب كرد، همچنان كه جهاد با مشركان را پیش از این واجب نموده بود، جهاد با كسانى كه به یگانگى خدا و رسالت من گواهى مى دهند. علىعليه‌السلام عرض كرد: یا رسول الله! چرا با كسانى كه گواهى بر یگانگى خدا و حقانیت رسالت تو مى دهند، بجنگم؟ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پاسخ داد: به خاطر مخالفت با سنت و سیره من.

علىعليه‌السلام مى گوید. در این هنگام، خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض كردم یا رسول الله! آن وعده اى كه به من داده بوده اى، تحقق نیافت؟ رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر تحقق یابد، صبر تو چگونه خواهد بود؟ علىعليه‌السلام پاسخ مى دهد: هنگامى كه موقعیت دستیابى به شهادت دست دهد، در آن صورت و موقعیت جاى صبر نیست؛ یعنى چیز دشوارى بر من تحمیل نشده است؛ زیرا شهادت در راه خدا خواسته من است، بلكه باید شكر و سپاس الهى را به جاى آورم كه مرا بدان مفتخر ساخت.

۱۸. خوف و خشیت

یكى از ابعاد معارف روزه، خوف و خشیت الهى است. در دعاى روز پانزدهم ماه مبارك آمده است: «اللهم ارزقنى فیه طاعة الخاشعین و اشرح فیه صدرى بانابة المنتخبین ....»(۴۸۵)

در دعاى معروف به جوشن كبیر كه قرائت آن در شبهاى قدر توصیه شده است در بند ۳۷ مى خوانیم: یا من كل شى ء خاضع له یا من كل شى ء خاشع له.... خشیت و خوف الهى یكى از عوامل ارتقاى درجه روزه است.

این مسئله با تعابیر مختلف در لسان اهل بیت به چشم مى خورد و قابل ذكر است كه: انسانها از حیث توجه به مبدا چند دسته اند:

۱. دسته اى غافلانند و در زندگى غرق در دریاى غفلتند.

۲. دسته اى در پرتو توجه به خدا و تجلى معرفت، مشغول عبادت پروردگار بوده و از این طریق در مرحله طى طریق مى باشند ولى درجه عبودیت آنان در درجه ضعیفى قرار دارد و مى توان از آنان به عنوان سالك فى سبیل الله یاد كرد.

۳. دسته اى دیگر در درجه اى فوق درجه سالكان قرار داشته و در حوزه مقام قرب جاى دارند لكن در رتبه آغازین آن و به حوزه مقام قرب واصل گشته اند.

۴. دسته اى دیگر، به مرتبه اى فوق مرتبه و اصلان، نائل آمده اند كه مى توان از آنان به عنوان مقربان یاد نمود.

این سه گروه (سالكان، واصلان، مقربان) هر كدام داراى خوف و رجاء مخصوص به خود بوده و هر یك اشك و ناله و نیز شادى و رضایت قلبى ویژه خود را دارا مى باشند. گروه اول، اشك عشق مى ریزند و امیدوارند كه در حوزه واصلان و مقربان راه یابند و از سقوط خود نیز خوفناكند.

گروه دوم داراى اشك شوق اند و از سقوط خود نیز خوفناكند بوده و رجاء دستیابى به درجه بالاتر را نیز دارند. گروه سوم داراى اشك وصال بوده و از اندیشه سقوط خود خوفناكند و نیز در اندیشه راهیابى به درجه بالاتر مى باشند و رجاء دستیابى بدان را دارند. بر این اساس، خوف و رجاء و اشك و ناله، در هر یك از سه گروه جایگاه خاص خود را دارا مى باشد.

عوامل خشیت

الف)معرفت : معرفت از عوامل مهم خشیت است. احادیث ذیل به خوبى گویاى مطلب فوق مى باشد.

«أكثَرُ النّاسِ مَعرِفَةً لِنَفسِهِ أخوَفُهُم لِرَبِّهِ »(۴۸۶)

« أعظم الناس علما اشدهم خوفا لله سبحانه »(۴۸۷)

« ان علیا اذا دخل وقت الصلاة یتململ و یتزلزل و یتلون. فیقال له مالك یا أمیرالمؤمنین؟ فیقول: جاء وقت الصلاة الأمانة التى عرضها الله على السماوات والأرض والجبال فأبین إن یحملنها و أشفقن منها .» (۴۸۸)

ب) یاد خدا (ذكر) : پرداختن به ذكر الهى، موجب خشیت و همچنین مایه آرامش دل و آسایش زندگى است. از میان هزاران فوائد حیاتبخش یاد و ذكر خدا برخى از آنها را یادآور مى شویم:

یاد خدا سبب طرد و فرار شیطان مى شود، چنانكه امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود: یاد خدا شیطان را فرارى مى دهد.(۴۸۹)

یاد خدا مایه تقویت دل است. علىعليه‌السلام فرمود: یاد خدا غذاى روح ها است.(۴۹۰)

یاد خدا مایه سلامتى نفس است. علىعليه‌السلام فرمود: یاد خدا بیماریهاى باطنى را درمان مى كند.(۴۹۱)

یاد خدا باعث نورانیت دل و تقویت بصیرت است. حضرت علىعليه‌السلام فرمود: یاد خدا نوربخش درون و مونس دلهاست.(۴۹۲)

یاد خدا منشاء ثروت معنوى و سرمایه باطنى است. علىعليه‌السلام فرمود: یاد خداوند سرمایه هر انسان مؤمن است.(۴۹۳)

یاد خدا باعث آرامش دل و آسایش زندگى است. حضرت علىعليه‌السلام فرمود: یاد خدا مایه نورانیت درون و آرامش دل هاست.(۴۹۴)

ج) تقویت حالت خوف و رجاء: تفاوت اساسى میان ترس از خدا و از غیر او آن است كه خوف از غیر خدا موجب اضطراب و نگرانى و تشویش خاطر مى شود و انواع بیماریهاى روحى و احیانا كسالت هاى جسمى را به دنبال دارد. در برابر، خوف از خدا باعث آرامش خاطر و عامل پرداختن به عبادت و آباد سازى زندگى اخروى است، بر این اساس امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود:(۴۹۵) نترسید از آنكه خدا در حق شما ظلمى روا دارد، بلكه از ستمى كه خود در حق خود روا مى دارید، هراسناك باشید.

د) پرهیز از عصیان: امیرالمؤمنینعليه‌السلام در باب تأثیر خطر گناه در زندگى آدمى فرمود: جز از گناه خود هراس نداشته باشید.(۴۹۶) ایشان همچنین به طور هشدار گونه فرمودند: هیچ خائفى نباید خوف و ترس داشته باشد جز از گناه خود.(۴۹۷)

این هشدارها درجه تأثیر گناه را به روشنى مى تواند در چشم آدمى به نمایش گذارد، لذا رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر پرحرفى غیر حكیمانه شما نبود و نیز سرزمین دل شما چراگاه شیطان از آب در نمى آمد آنچه را كه من مى شنوم شما هم مى شنیدید و آنچه را كه من مى بینم شما هم مى دیدید (چشم و گوش برزخى و ملكوتى شما را توانا مى ساخت).(۴۹۸)

علىعليه‌السلام فرمود: اگر شیاطین در سرزمین دلهاى بنى آدم، دست اندازى نمى كردند آنان ملكوت آسمان و زمین را با چشمان ظاهر خود مشاهده مى كردند.(۴۹۹)

ه) مخالفت هواهاى نفسانى: مخالفت با هواى نفس، یكى از طرق رهایى انسان از نگرانی ها و سبب دستیابى به آرامش خاطر است و از جمله معیارهاى فضیلت و كمال به شمار مى رود. همچنین پیروى از هواى نفس سبب اضطراب و نگرانى و سلب آرامش روحى را به دنبال دارد. بر این اساس امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود:

كسى كه از خود راضى باشد، ضرر خواهد دید(۵۰۰) .

«إيّاكَ و الثِّقَةَ بنَفسِكَ ؛ فإنَّ ذلكَ مِن أكبَرِ مَصائدِ الشَّيطانِ(۵۰۱)

«من أطاع نفسه قتلها(۵۰۲) «من أهمل نفسه أهلكها ».(۵۰۳) «من وثق نفسه خانمها(۵۰۴)

همچنین فرمودند: نسبت به خدا داراى حسن خلق باشید. هر چه خوف و خشیت شما نسبت به خدا بیشتر باشد، حسن ظن شما نسبت به او بیشتر خواهد شد.(۵۰۵)

طبق فرمایش و رهنمودهاى امیرالمؤمنینعليه‌السلام كسى كه خود را بیشتر مى شناسد، خدا ترس تر است و معرفت كسى بیشتر است كه نسبت به خدا خوفناكتر باشد.

آثار خشیت

خوف و خشیت آثارى حیات بخش دارد. حضرت امیرعليه‌السلام فرمود: خوف و خشیت از خدا خوى و خصلت خوبان است.(۵۰۶) «الخوف جلباب العارفین(۵۰۷)

عایشه مى گفت: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله همیشه با ما صحبت مى كرد و ما نیز با آن بزرگوار صحبت مى كردیم، اما هنگامى كه وقت نماز فرا مى رسید، گویا او ما را نمى شناخت و ما ایشان را نمى شناختیم.(۵۰۸)

حضرت علىعليه‌السلام نیز به مالك اشتر رهنمود مى دهد كه میان خود و توده مردم، به افراد مورد اعتماد و اهل خشیت ماءموریت بده تا به مشكلات آنان رسیدگى كنند.(۵۰۹)

۱۹. بردبارى و صبر

یكى از ابعاد معارف روزه، بردبارى و استقامت است كه در جلوه هاى گوناگون از جمله: در سیماى حلم، تغافل، ثبات قدم، پشتكار و پافشارى و... جلوه گر مى شود. در دعاى روز سیزدهم ماه رمضان آمده است: «...و صبرنى فیه على كائنات الأقدار »؛ و قابل توجه است كه یكى از نام هاى ماه مبارك: «شهر الصبر »(۵۱۰) ؛ است چنانكه در ذیل آیه:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ) آمده است كه منظور از صبر در اینجا، روزه است.(۵۱۱)

در جاى جاى دعاهاى مربوط به ماه رمضان، صبر و بردبارى مورد توجه و تأکید است. از جمله در بند ۷۲ دعاء جوشن كبیر كه قرائت آن در این ماه بویژه شب هاى قدر توصیه شده است، مى خوانیم: یا من یحب الصابرین و در بند ۵۷ مى خوانیم: یا صبور و یا شكور و نیز در بند ۶۵ آمده است: یا جبار یا صبار یا بار و در بند ۱۰۰ آمده است: یا صادقا لا یخلف.

یكى از عوامل ارتقاء درجات روزه صبر و بردبارى است. همچنانكه قرآن مى فرماید، یكى از نامهاى روزه، صبر است. اى اهل ایمان در پیشرفت كار خود صبر پیشه كنید و به ذكر خدا و نماز توسل جوئید.

موقعیت صبر

موقعیت و اهمیت صبر را باید در جلوه هاى مختلف آن، جویا شد. به برخى از آنها اشاره مى شود.

الف) اساس ایمان: صبر و بردبارى اساس ایمان است؛ زیرا اگر صبر از كانون زندگى انسان با ایمان كاهش یابد، ایمان او مختل مى گردد.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «الصبر نصف الدین(۵۱۲)

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود: «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد فمن لا صبر له لا ایمان له(۵۱۳)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «الصبر رأس الایمان(۵۱۴)

ب) برترین عبادت: در نگرش اسلامى، صبر، برترین عبادت است. علىعليه‌السلام مى فرماید: «أفضل العبادة الصبر و الصمت و انتظار الفرج(۵۱۵)

امام هشتمعليه‌السلام در مقام معرفى بندگان برتر خدا فرمود: «...و اذا ابتلوا صبروا و اذا غضبوا غضوا ....»(۵۱۶)

صبر از جهتى به صبر فردى و اجتماعى تقسیم مى شود، چنانچه پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۵۱۷) كسى كه بر اخلاق بد همسرش صبر كند و آن را به حساب اجر و پاداش خداوند بگذارد، خداوند به او پاداش شاكرین را عنایت خواهد كرد.

یكى از جلوه هاى صبر اجتماعى، صبر در برابر دشواریهاى منزل است. از جمله صبر شوهر در برابر همسر و صبر همسر در برابر شوهر و صبر این دو در برابر فرزندان و مشكلات زندگى. یكى از جلوه هاى بى صبرى در این خصوص پرداختن به كورتاژ و فرار از مسؤولیت زندگى خانواده و ازدواج است. به گفته سعدى:

یكى طفل، دندان برآورده بود

پدر، سر به فكرت، فرو برده بود

كه من نان و برگ، از كجا آورمش

مروت، نباشد كه بگذارمش

چو بیچاره گفت این سخن پیش جفت

نگر تا زن او چه مردانه گفت

مخور حول ابلیس تا جان دهد

/ هر آنكس كه دندان دهد، نان دهد

انگیزه ها و عوامل صبر

انگیزه ها و عوامل رویكرد به صبر فراوان اند و مهمترین آنها عبارت اند از: الف) توجه به آثار حیاتبخش صبر در زندگى، اعم از زندگى دنیوى، اخروى و برزخى؛ ب) توجه به اثرات بى صبرى در زندگى؛ ج) توجه به زندگى اسوه هاى صبر و مقاومت و پایدارى؛ د) توجه به امتحان الهى.

آرى، سخن معروف پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله كه فرمود: «الصبر مفتاح الفرج » باید همواره فراراه زندگى ما باشد، همچنان كه فرمایش امیرالمؤمنینعليه‌السلام را كه فرمود: «مفتاح الظفر لزوم الصبر ؛ براى رسیدن به پیروزى در زندگى و فایق آمدن بر مشكلات به كار بندیم.»(۵۱۸)

از پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله سؤال شد: چه چیزى باعث مى شود كه شهید در قبر مورد سؤال و جواب قرار نمى گیرد؟. آن حضرت پاسخ داد: براى سؤ ال و جواب و امتحان شهید برق شمشیر در بالا سر او در هنگام شهادت كافى است.(۵۱۹)

فصل چهارم: لیلة القدر عید فطر

لیلة القدر

در جان آفرینش، حقایق و اسرار فراوانى وجود دارد كه بدانها توجه نداریم و شاید بسیارى از آنها را با عقل ها و ادراكات خود نمى توانیم مورد آگاهى یا ارزیابى قرار دهیم و از آن جمله است، قدر و لیلة القدر.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: از كتاب خدا استفاده مى شود كه عدد ماه هاى سال نزد خدا، دوازده ماه است و سرآمد ماه ها ماه رمضان مى باشد و قلب ماه رمضان، لیلة القدر است.(۵۲۰)

در صحیفه سجادیه آمده است: فضیلت یك شب از شب هاى آن برابر هزار ماه است و آن شب، شب قدر نام گرفته است.(۵۲۱)

قبلا اشاره كردیم كه شب قدر، شب توجه به مقامات معنوى و امامت و زعامت ائمه معصومین: است، لذا پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: به لیلة القدر اعتقاد كامل داشته باشید كه از آن على بن ابیطالب و یازده فرزندان او است.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره شب قدر مى فرمود: شیطان در این شب، بیرون نیاید تا آنكه صبح طلوع كند و قدرت آسیب رساندن به كسى را ندارد و سحر هیچ ساحرى در این شب اثر نكند.

شب قدر شبى است كه خداوند متعال آن را از میان شبها برگزید، همان طور كه از بین وجودات، انسان را و از جمع پیامبران، محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله (۵۲۲) را و از میان همه اوصیاء علىعليه‌السلام را برگزید.

راز نزول ملائك

شیخ جعفر شوشترى در فوائد المشاهد مى نویسد: بعضى اشكال كرده اند كه نزول ملائكه در شب قدر خارج از حد است زمین چگونه گنجایش آنها را دارد؟

جواب آن است كه گروهى از آنان مى آیند و عروج مى كنند و بعد از آن، طایفه دیگرى مى آیند.

وى مى افزاید: نازل شدن ملائكه و روح در شب قدر، چند وجه دارد:

۱. نازل شدن براى آن خصوصیتى است كه خدا براى زمین در شب قدر قرار داده است.

۲. براى ملاحظه كردن پاره اى از عبادات كه در زمین صورت مى گیرد، مثل اطعام فقرا و مساكین؛ زیرا كه این گونه عبادت بزرگ در آسمانها نیست.

۳. نزول ملائكه در شب قدر براى شنیدن گریه و ناله هاى گناهكاران است، زیرا كه آنها از كلام خداوند تعالى:( اَنینُ الْمُذْنِبینَ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین ) ؛ دانسته اند كه ناله گناهكاران توبه كار راستین افضل از تسبیح تسبیح كنندگان است و چون در آسمان ها اهل معصیت وجود ندارد ملائكه به زمین مى آیند تا این عبادت ویژه ناله و عذر خواهى راستین نوعى عبادت است را ببیند.

فضیلت لیلة القدر

امام صادقعليه‌السلام فرمود: ثواب عبادت و كار خیر در شب قدر بیشتر از ثواب عبادت و كار خیر هزار ماه است كه در آن شب قدر نباشد.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۵۲۳) كسى كه در شب قدر با ایمان راستین و به خاطر جلب غفران الهى با حالت ویژه بازگشت و توبه، به عبادت برخیزد، گناه گذشته او مورد عفو قرار مى گیرد.

مردى در راه خدا هزار ماه جنگید، هنگامى كه رسول خدا توسط جبرئیل این خبر را دریافت كرد، آرزو كرد تا در امت او این چنین افرادى زندگى كنند و به درگاه خدا اظهار داشت: «یا رب جعلت امتى أقصر الأمم أعمارا و أقلهم أعمالا فأعطاه الله لیلة القدر ....»(۵۲۴)

خدا لیلة القدر را به پاس احترام به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براى امت مسلمانان منظور داشت.

تقدیر امور سال

تقدیر امور، حتمیت خود را در شب قدر به دست مى آورند.(۵۲۵)

شب قدر و فرود آمدن

فرشتگان در شب قدر فرشتگان نازل مى شوند، آنان پرچمهاى در دست دارند، یكى از آنها را روى قبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و یكى را در مسجدالاقصى و یكى را در مسجدالحرام و یكى را در طور سینا نصب مى كنند، و بر همه كسانى كه به ذكر الهى مشغولند، سلام مى دهند، مگر برافرازى چون خمار، خوك خوار، عاق والدین، قاطع رحم، مشاحن و قمار باز.

هنگامى كه فرشتگان به سوى آسمان به حركت، درمى آیند، از آنان سؤ ال مى شود، آیا همه انسان ها را خدا مورد عفو. و غفران خویش قرار داد؟ پاسخ مى دهند: آرى، مگر خمار، گوشت خوك خوار، قمارباز، كینه توز، قاطع رحم، عاق والدین(۵۲۶) ، ربا خوار، سگ باز، رشوه خوار.(۵۲۷)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۵۲۸) به آدم عاق والدین خطاب مى شود هر كار نیكى كه مى خواهى كه انجام بده، ولى غفران و آمرزش خداوند شامل حال تو نخواهد شد.

آیا شب قدر دائمى است؟

شب قدر اختصاص به زمان رسول گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله و صدر اسلام ندارد؛ زیرا اولا، هر چند وضع لیلة القدر براى آن بود كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در عالم رؤ یا از به حكومت رسیدن بنى امیه در آینده تاریخ محزون و مغموم گردید، خداوند تبارك و تعالى براى زدودن حزن و اندوه از قلب پیامبرش شب قدر كه بهتر از هزار ماه حكومت بنى امیه است، را براى او مقرر داشت.

ثانیا، طبق صلاحدید الهى شب قدر شب اندازه گیرى است؛ یعنى، آنچه كه در طول سال آینده از حوادث و وقایع اتفاق مى افتد، از طرف پروردگار در این شب تقدیر مى گردد و به اطلاع ولى امرعليه‌السلام هر زمان مى رسد.

ثالثا، عبادات خدا مقطعى نیست، مثلا نماز یك مدتى مقرر باشد و بعد از مدتى تعطیل شود روزه مدتى باشد و بعد از چندى برداشته شود، بلكه جعل قانون اقتضاى استمرار را دارد، مگر از جانب حضرت حق بر موقت بودن آن تصریح شده باشد و موقت بودن لیلة القدر خاطرنشان نگشته است.

رابعا، روایات بسیارى وارد شده است كه: شب قدر در هر سال در دهه آخر ماه رمضان مى باشد.(۵۲۹)

داوود بن فرقد گوید: مردى از امام صادقعليه‌السلام پرسید: آیا لیلة القدر فقط یك شب بود، یا در هر سال هست؟ امامعليه‌السلام فرمود: اگر شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته خواهد شد.(۵۳۰)

از این روایت استفاده مى شود كه قرآن و شب قدر ملازم هم هستند و از یكدیگر جدا نخواهد شد، بنابراین همان طور كه قرآن همیشگى و جاودانه است شب قدر هم این چنین مى باشد.

در شب قدر به امر خدا جبرئیل با دسته اى از فرشتگان به زمین فرود مى آیند، در حالیكه كه در دست او پرچم سبزى است، پرچم را بر بالاى كعبه نصب مى كند در احادیث آمده است كه براى او ششصد بال است، كه دو تاى از آنها را نگستراند مگر در شب قدر. در آن شب آنها را پهن كند كه از مشرق و مغرب تجاوز نماید. آنگاه جبرئیل فرشتگان را در این شب پراكنده نماید.

پس بر هر ایستاده و نشسته، نمازگزار و ذكركننده سلام گفته، و با آنان مصافحه نموده، و بر دعایشان آمین گویند تا صبح، و چون صبح طلوع كند، جبرئیل ندا در دهد آى گروه فرشتگان! حركت كنید، كوچ كنید فرشتگان مى گویند: خداوند تعالى با حاجت هاى مؤمنین امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله چه كرد؟

جبرئیل مى گوید: به راستى كه خداوند تعالى به آنان در این شب، نظر رحمت كرد و آنان را بخشید و از گناهانشان درگذشت مگر از چهار دسته: دایم الخمر، عاق والدین، قاطع رحم، و مشاحن (كسى كه شدید العدوة باشد).(۵۳۱)

آیا لیلة القدر محدودیت دارد؟

در پاسخ پرسش فوق، باید بدین حقیقت توجه داشت كه از احادیث مختلف برمى آید كه شب قدر به یكى از شبهاى نوزده، بیست و یك، و بیست و سوم ماه مبارك رمضان اختصاص دارد.

حمران از امام باقرعليه‌السلام پرسید: منظور از آیه شریفه:( إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ) چیست؟ امامعليه‌السلام پاسخ دادند:(۵۳۲) بله، آن، شب قدر است و آن هر سال در ده روز آخر ماه رمضان است.

مراد از لیله مباركه، همان لیلة القدر است كه همه ساله در دهه آخر ماه رمضان، تحقق مى یابد. در این حدیث سخن از تعیین شب خاصى نیست، حتى مردد بین دو یا سه شب نیست، بلكه دهه آخر ماه رمضان مورد توجه قرار دارد، لذا طبق فرموده امام صادقعليه‌السلام : پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله دهه آخر ماه رمضان را غالبا در مسجد، به سر مى بردند: «كان رسول الله اذا دخل العشر الأواخر شد المئزز واجتنب النساء و أخى اللیل و تفرغ للعبادة(۵۳۳)

امام باقرعليه‌السلام تأکید داشت تا احیاء لیلة القدر مورد توجه، قرار گیرد.

همچنین آن حضرت فرمود: هر كس شب قدر را احیا بدارد، گناهان وى آمرزیده مى شود هر چند به عدد ستارگان و سنگینى كوه ها و به قدر آب دریاها باشد.(۵۳۴)

آیا روز لیلة القدر نیز داراى عظمت ویژه است؟

در پاسخ پرسش فوق، باید گفت كه امام صادقعليه‌السلام فرمود: شب قدر، همه ساله تحقق مى یابد و روز آن همانند شب آن است.(۵۳۵)

آیا شب قدر، پیش از اسلام مقرر بوده است؟

باید توجه داشت كه گر چه در برخى از احادیث در بین امتهاى پیشین سخن از شب قدر به میان آمده، لكن لیلة القدر فقط براى امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله مقرر شده است.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:(۵۳۶) خدا به امت من شب قدر را بخشید در حالیكه هیچ یك از امتها از این بخشش الهى برخوردار نبودند.

از برخى از روایتهاى دیگر استفاده مى شود كه در دوران پیامبران پیشین نیز شب قدر بوده است(۵۳۷) به عنوان نمونه: حضرت موسىعليه‌السلام در بعضى مناجات خود با خداوند عرض كرد: «الهى أرید قربك، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر، قال: الهى اءرید الجواز على الصراط، قال: ذالك لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر، قال: الهى اءرید من اءشجار الجنة و ثمارها، قال: ذالك لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر، قال: الهى اءرید النجاة من النار، قال: ذالك لمن استغفر لیلة القدر ....»(۵۳۸)

ابن عباس نقل مى كند: در محضر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ذكر مردى از بنى اسرائیل به میان آمد كه هزار ماه اسلحه بر دوش در راه خداوند جنگیده است.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به شدت شگفت زده شد و آرزو كرد كه اى كاش چنین مردانى در امت او نیز وجود مى داشتند.(۵۳۹) «از باب اینكه این مرد بنى اسرائیلى داراى عمر طولانى و اعمال كثیر و ثواب بزرگى بود، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله غبطه خورد، كه چرا امت او نیز داراى چنین عمر طولانى و توفیق اعمال شایسته اى نیستند» لذا با حسرت به پیشگاه احدیت عرض كرد: پروردگارا! عمر امتم را كوتاه و اعمال شایسته شان را اندك، قرار داده اى! خداوند متعال براى دلجویى از پیامبرش، لیلة القدر را به او مرحمت كرد و فرمود شب قدر را برتر از یك هزار ماه كه مرد بنى اسرائیلى در این مدت سلاح به دوش و در راه خدا جنگید، براى تو و امت تو تا قیامت در هر ماه رمضان مقرر نمودم.

س: چه كسانى لیلة القدر را درك مى نمایند؟

امام صادقعليه‌السلام مى فرماید: از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره لیلة القدر سؤ ال شد. ایشان براى پاسخ دادن به حالت خطابه ایستاد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:

اما بعد: به راستى شما كه از لیلة القدر از من مى پرسید، من لیلة القدر را نپوشاندم (مخفى نكردم) اى مردم! بدانید هر كس ماه رمضان بر او وارد شد، و او صحیح و سالم و مستعد باشد، پس روزهاى آن را روزه، و شب هاى آن را به ورد و ذكر نماز شب و مناجات، تلاوت قرآن مشغول باشد، و نمازهاى واجب و نمازهاى وارده در آن را مواظبت بنماید و نماز جمعه را حضور پیدا كند، و به مراسم صبح عید فطر توفیق یابد، به تحقیق كه لیلة القدر و فضیلت بزرگش را دریافته است، و به پاداش ها و جوایز خداوند دست یافته است.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: سوگند به خدا این چنین فردى رستگار شد و دست یافت به جوائزى غیر جوائز بندگان، یعنى از جوائزى كه خدا به بنده اش مى دهد، با جوائزى كه بندگان به یكدیگر مى دهند، فرق دارد.(۵۴۰)

شب قدر را فقط در پرتو ولایت اهل بیت، مى توان درك كرد.

امام جوادعليه‌السلام از پدران خود و از امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:(۵۴۱) شنیدم كه پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به اصحابش فرمود به شب قدر ایمان بیاورید، مصداق شب قدر على و یازده فرزندش مى باشد.