صفای باطن در پرتو رمضان

صفای باطن در پرتو رمضان0%

صفای باطن در پرتو رمضان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

صفای باطن در پرتو رمضان

نویسنده: سید محمد شفیعی
گروه:

مشاهدات: 12043
دانلود: 2102

صفای باطن در پرتو رمضان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 43 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12043 / دانلود: 2102
اندازه اندازه اندازه
صفای باطن در پرتو رمضان

صفای باطن در پرتو رمضان

نویسنده:
فارسی

كتابى كه پیش روى دارید سرشار از مفاهیم و آموزه هاى ارجمند الهى و حاصل تلاش پژوهشگرانه جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى سید محمد شفیعى است كه به همت و تلاش پژوهشكده فرهنگ و معارف وابسته به نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها به زیور طبع آراسته شده و امید است كه بتواند ره توشه اى قرار گیرد براى عزیزانى كه خواستار مائده هاى خوشگوار و شیرین معنوى هستند.

۷. استغفار و توبه

یكى از معارف روزه، گرایش به توبه است كه در جاى جاى مناجاتها و ادعیه مربوط به ماه رمضان به چشم مى خورد از جمله، در جوشن كبیر آمده است: «یا من یقبل عند التائبین و یا یقبل التوبة عن عباده و یا من یحب التوابین و یا قابل التوبات و یا حبیب التوابین » یكى از عوامل ارتقاى روزه، توبه و استغفار است. توبه عبارت است از وصل بعد از قطع؛ قطعى كه رجوع در آن نمایان است. توبه هم به خدا نسبت داده شده است و هم بر انسان، بر این اساس هم خدا تواب است و هم انسان، ولى تفاوت آن دو از حیث ماهیت مصادیق است.

در مفردات راغب در باب توبه خلق آمده است:(۳۰۸) دست كشیدن از گناه به گونه اى صحیح خدا پسند را توبه بشرى گویند؛ توبه؛ یعنى بازگشت از گناه به سوى اطاعت و بازگشت از قطع رحمت به وصل رحمت راغب همچنین یادآور مى شود، هنگامى كه گفته مى شود خدا توبه كرد؛ یعنى، خدا كه فضل خود را دریغ داشته بود، دوباره شامل حال بنده كرد، ولى وقتى گفته مى شود انسان توبه كرد؛ یعنى انسان دست از گناه كشید و به سوى خدا بازگشت: تاب الله اءى الیه بفضله... رجع الیه عن المعصیة.(۳۰۹)

اركان توبه:

امیرالمومنینعليه‌السلام در تعریف توبه فرمود:(۳۱۰) توبه عبارت است از: پشیمانى به قلب و طلب آمرزش گناهان با زبان و ترك گناه و معصیت با اعضا و جوارح و تصمیم بر اینكه مجددا مرتكب گناه نشود. توبه داراى اركانى است كه مهمترین آنها عبارت اند از:

۱. اقرار و اعتراف؛ ۲. پشیمانى، ندامت و ترك گناه؛ ۳. تصمیم به عدم روى آوردن به گناه در آینده؛ ۴. جبران مافات؛

كسى كه تصمیم دارد توبه نماید، باید حق الناسها و حق الله را كه در ذمه اش بوده و ترك كرده، جبران و ادا كند.

انگیزه هاى روى آوردن به توبه

۱.توجه به اثرات مثبت توبه : الف توبه كننده، محبوبیت خاصى در پیشگاه خدا دارد. پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۳۱۱) توبه كننده واقعى از گناه، مانند كسى است كه گناهى مرتكب نشده است. ب توبه باعث شستشوى دل است. پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۳۱۲) توبه سبب طهارت و پاكى قلب مى شود و گناهان را از وجود توبه كنند مى زداید. ج توبه باعث جلب رحمت الهى مى گردد؛ پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «التوبة تستنزل الرحمة .(۳۱۳) توبه آدمى را از فشار وجدان اخلاقى مى رهاند.»

۲.توجه به آثار منفى گناهان : الف ترك توبه آفات و بلاها در پى دارد. ب توبه نكردن موجب سلب نعمت مى شود.

فرشتگان الهى كه بر اساس:( تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ ) ؛(۳۱۴) در شب قدر تا صبح با همه كسانى كه به تسبیح و تهلیل و ذكر و دعا و راز و نیاز مشغولند، مصافحه مى كنند، جز با: شرابخواران، گوشت خوك خوران، قمار بازان، قاطع رحم، عاق والدین، رشوه خواران، سگ بازان، ربا خواران و كینه توزان نسبت به مومنان.

آدمعليه‌السلام پس از هبوط بر زمین به ابلیس گفت: چرا ما را فریفتى و از بهشت بیرون كردى؟ پاسخ داد: مرا چه كسى به اینجا كشاند؟ حضرت آدمعليه‌السلام جواب داد: عصیان.

شعبى متوفاى سال ۴۲۷ در قصص الانبیاء مى نویسد: شیطان در كنار درخت به ناله و زارى پرداخت. آدم و حوا بدو گفتند چرا ناله مى كنى؟ پاسخ داد: به حال شما و براى شما. آنان گفتند: چرا براى ما اشك مى ریزى؟ ابلیس پاسخ داد: به خاطر آن كه شما از بهشت بیرون خواهید رفت. آنان گفتند: چه كنیم تا در بهشت جاودان بمانیم. ابلیس گفت: از این درخت بخورید؛( هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ ) ؛ آدم و حوا در اثر وسوسه ابلیس از شجره اى كه از خوردن آن منع شده بودند، خوردند و سرانجام نعمت الهى از آنان سلب شد.

ج ذلت و خوارى در صورت عدم بازگشت و توبه نكردن. د كیفر اخروى در صورت اصرار بر معصیت و گناه ترك توبه. ه كیفر دنیوى

تأثیر توبه:

درباره چگونگى تاثیر توبه چند نظر وجود دارد:

الف. توبه كیفر را ساقط مى كند. ب كیفر، به خاطر كثرت ثواب توبه، ساقط مى شود. ج توبه، خودش عبادت است و از روى تفضل به آن ثواب داده مى شود؛ ولى سقوط عقاب به خاطر عفو و كرم الهى است.(۳۱۵)

به نظر ما ساقط شدن كیفر گناهان، به وسیله توبه مى باشد، و خداوند متعال از باب تفضل و احسان، توبه را وسیله اى جهت سقوط كیفر قرار داده است.

خواجه نصیرالدین طوسى در تجرید الإعتقاد مى نویسد: عقاب به وسیله خود توبه ساقط مى شود نه كثرت ثواب آن.(۳۱۶)

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:(۳۱۷) هر گاه آدمى گناه كند، در دلش نقطه سیاهى پدید مى آید، ولى اگر توبه كند محو مى شود.

توبه نصوح:

توبه نصوح عبارت از توبه شكست ناپذیر است؛ توبه اى كه دوام و ثبات داشته باشد.

امام باقرعليه‌السلام فرمودند: وقتى بنده خدا توبه شكست ناپذیر مى كند، خداوند او را دوست مى دارد و در نتیجه، در دنیا و آخرت گناهان او را مى پوشاند.

راوى پرسید خداوند چگونه پرده پوشى مى كند؟

امامعليه‌السلام فرمودند: هر چه از گناهان كه دو فرشته موكل علیه او نوشته اند، از یادشان مى برد و به جوارح و اعضاى بدن او دستور مى دهد تا گناهان او را پنهان كنند و نادیده بگیرند و به مراكزى كه او در آنجا، مرتكب گناه شده است، دستور مى دهد تا آن گناهان را پنهان نماید. او در این صورت در قیامت به گونه اى حضور مى یابد كه گناهى ندارد تا گواهانى علیه او گواهى دهند.(۳۱۸)

مسئله استدراج:

اشاره شد كه كیفر در دنیا، به نوبه خود، زنگ بیدار باش است و در نوع خود، یكى از درهاى رحمت پروردگار مى باشد. بر این اساس نسبت به بعضى از افراد كه از لطف الهى بدورند، چه بسا كه این بانگ بیدار باش به صدا در نیاید و برخوردار بودن از نعمت هاى گوناگون و مختلف خداوند، موجب غفلت وى شود، تا آنكه ناگهان كیفر و عذاب سخت و غیر قابل علاج الهى، نازل شود، و او را احاطه كند. پس وفور نعمت ها را نمى توان نشانه سعادت دانست. و مى توان گفت، كسى كه به گناه دست مى یازد ولى نعمت هاى الهى از هر درى به سوى او مى بارد او دچار استدراج مى باشد.(۳۱۹)

۸. توكل

از دیگر عوامل ارتقاى روزه، توكل است. در فرازى از دعاى روز دهم ماه مبارك مى خوانیم: خدایا، در این روز مرا از جمله توكل كنندگان بر خود قرار بده. و در دعاى جوشن كبیر آمده است: «...یا من لا یتوكل الا علیه... و یا من الیه یتوكل المتوكلون و یا سید المتوكلین .» علىعليه‌السلام در نهج البلاغه مى فرماید:(۳۲۰) كسى كه بر خداوند توكل كند، خداوند او را كفایت مى كند.

توكل، تنها یك موضوع و مسئله اخلاقى نیست كه فقط در كتب اخلاقى از آن بحث شود، بلكه در حوزه علم لغت، علم كلام، علم اخلاق، علم مذاهب و ادیان و علم سیاست مورد بحث و كنكاش قرار مى گیرد.

توكل از ماده وكل؛ یعنى به دیگرى چشم دوختن، وى را وكیل خود دانستن و كار خود را به او واگذار كردن و او را به جاى خویش انگاشتن است.(۳۲۱)

توكل در اذهان مردم داراى دو كاربرد است:

توكل منفى:

توكل منفى؛ یعنى ترك سبب و چشم دوختن به مسبب، ترك كار و تلاش و به انتظار معجزه نشستن. این معنا، همان چیزى است كه معاندین و اسلام ستیزان از آن به عنوان حربه و دستاویز علیه دین استفاده مى كنند.

توكل مثبت:

توكل مثبت؛ یعنى عمل، كار و تلاش همراه با امید به امدادهاى غیبى و بارش باران الطاف حق. در اینجا، نوع نصیر از توكل، مورد بحث است.

ماهیت توكل عبارت است از:

۱. براى اسباب تأثیر قائل نشدن.

۲. در مورد آنچه كه از توان آدمى خارج است، فقط به خدا دوختن.

۳. علت ها را هماوره در طول اراده خدا مؤثر دانستن و چشم داشت به لطف او. انگیزه هاى رویكرد فرد یا جامعه به توكل منفى را مى توان موارد زیر دانست:

۱. توكل به معناى لغوى آن.

۲. عدم دقت لازم به قیومیت خدا و فقر ذاتى بشر.

۳. عدم دقت و توجه كافى به توحید افعالى.

۴. تبلیغات دشمنان اسلام و دین در جهت ریشه كن كردن دین سیاست دین زدایى و تخدیر مردم در جهت حفظ سلطه.

۵. عدم تعمق لازم در احادیث و آیات توكل.

اركان توكل

۱. اعتقاد به خدا.

۲. اعتقاد به قیومیت خدا: الله لا اله الا هو الحى القیوم.(۳۲۲)

۳. اعتقاد به آزادى اراده و اختیار انسان در مقام اندیشه و عمل.

۴. توجه به مسئله امر بین امرین نه جبر و نه تفویض.

۵. توجه به زمینه ساز بودن كردار و نیات ما در جلب الطاف حق.

اهمیت توكل

توكل در قرآن و فرهنگ اسلامى، از جایگاه ویژه اى برخوردار است:

( و على الله فلیتوكل المؤمنون .) (۳۲۳)

( و على الله فتوكلوا ان كنتم مؤمنین .) (۳۲۴)

( انما المؤمنون الذین اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و على ربهم یتوكلون .)

( و من یتوكل على الله فهو حسبه .) (۳۲۵)

( و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على ایحب متوكلین .) (۳۲۶)

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله از قول خداوند فرمود: «اىما عند اطاعنى لم اكله غیر لى و اى ما عصانى و كلته الى نفسه ثم لم ابال فى اى وادهلك(۳۲۷)

اهمیت و ارزش توكل تا آنجاست كه افضل الأعمال به شمار آمده است. علىعليه‌السلام مى فرماید: پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در شب معراج، از پروردگار خود پرسید: كدام عمل بیشترین فضیلت را دارد؟ ندا رسید:(۳۲۸) چیزى نزد من از توكل بر من و خشنود بودن به آنچه براى بنده ام مقدر كرده ام، با فضیلت تر و ارزشمندتر نیست.

از نظر اسلام توكل، یكى از اركان ایمان است. علىعليه‌السلام در مقام ارزش و اهمیت توكل مى فرمایند:(۳۲۹) ایمان چهر ركن دارد: توكل بر خداوند، و تفویض امر به او، و راضى بودن به قضاى الهى و تسلیم در برابر امر خداوند. اقبال لاهورى مى گوید:

طارق! چو در كناره اندلس سفینه سوخت

گفتند: كار تو زنگاه خرد خطاست

دوریم از سواد وطن، باز چون رسیم

ترك سبب، زروى شریعت كجا رواست

خندید و دست خویش به شمشیر برد و گفت

هر ملك، ملك ماست كه ملك خداى ماست

نشانه هاى توكل

۱.شجاعت راستین : امام صادقعليه‌السلام فرمود: از نشانه هاى توكل آن است كه، آدمى از غیر خدا نهراسد.

۲.تقوا پیشه كن : پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۳۳۰) كسى كه دوست دارد با تقوا ترین مردم باشد، به خدا توكل كند.

عوامل و انگیزه هاى روى آوردن به توكل

۱. تقویت معرفت و خداشناسى.

۲. توجه به آثار مثبت توكل( وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ) .(۳۳۱)

۳. توجه به اثرات منفى غفلت از توكل.

حوزه توكل

در قرآن كریم مى خوانیم:( و من یتوكل على الله فهو حسبه .) پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نیز مى فرماید: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ، فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ »

بر این اساس باید دید در این میان نقش علل و اسباب از جمله انسان چیست؟ آیا در مواردى كه قدرت و توانایى دارد، باید خود اقدام كند و آنجا كه فاقد قدرت است كارها را به خدا واگذار نماید و بر او توكل كند؟

آیا در همه موارد اعم از اینكه در مدار قدرت او قرار دارد و یا از دایره قدرت او بیرون است، باید بر خدا توكل كند، زیرا همه تأثیر بخشى هاى از خداست.

آیا همچنان كه گفته مى شود در تحقق یك مقصد، مثلا: صد عامل نقش دارند، تلاش فاعل و به كارگیرى اسباب درصدى از عوامل مؤ ثر را تشكیل مى دهند و براى تحقق هدف در سایه فراهم شدن تمام عوامل مؤ ثر باید به خدا امید بست. یا نه، باید به طور كلى اسباب و علل، كار و تلاش را تعطیل كرد و فقط به خدا امید بست و به مهر او چشم دوخت.

هر یك از دیدگاه هاى فوق طرفدارانى دارند ولى به نظر ما معقول و قابل قبول است، نظریه اول مى باشد، زیرا تلاش و حركت ما یكى از موجبات جلب الطاف الهى است نسبت به ما و كار ما، و اگر خود اقدام نكنیم، كار ما به نتیجه نرسیده، از الطاف حق محروم مى شویم، زیرا توجه الطاف حق به ما، شروطى دارد كه حركت و تلاش ما از جمله آنهاست.

آثار توكل

۱. عزت و سربلندى:

در محاسن برقى امام صادقعليه‌السلام مى فرماید:(۳۳۲) بى نیازى و عزت در جولانند، و جایى كه توكل حضور دارد، همانجا اسكان مى گزینند.

۲. تقویت تقوا:

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۳۳۳) كسى كه مى خواهد با تقوا ترین مردم به حساب آید، باید توكل را پیشه خود سازد.

۳. صیانت:

امام باقرعليه‌السلام فرمود:(۳۳۴) كسى كه بر خدا توكل كند، مغلوب نمى شود و كسى كه به ریسمان الهى چنگ زند، شكست نمى خورد.

۴. كفایت زندگى:

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:(۳۳۵) كسى كه فقط به خدا چشم امید داشته باشد، خداوند امور زندگى وى را كفایت مى كند و از جایى كه گمان نمى برد، رزق و روزى خواهد داد، ولى كسى كه از خدا ببرد و به دنیا اتكا و اعتماد كند، خداوند او را به آن واگذار خواهد كرد.

۵. تقویت:

كسى كه مى خواهد قوى ترین آدم، باشد بر خدا توكل كند.(۳۳۶)

۶. هدایت و راهیابى توكل و استخاره:

انسان باید با توكل بر خدا و امید به او، لحظه اى از تلاش و كوشش در زندگى باز نایستد و با امید به خدا و طلب خیر و موفقیت از اوست كه مشاوره با دیگران سودمند خواهد بود؛ زیرا چه بسا در این صورت، خداوند متعال آنچه خیر و صلاح انسان را تأمین مى كند، بر زبان كسى كه طرف مشورت قرار گرفته، جارى سازد.

هارون بن خارجه مى گوید: از امام صادقعليه‌السلام شنیدم كه مى فرمود:(۳۳۷) هنگامى كه از یكى از شما تصمیم دارد به كارى بپردازد، پیش از آنكه با كسى در میان بگذارد، با خداى خود در میان بنهد و با او مشورت كند.

به امام صادقعليه‌السلام گفتم مشاوره با خدا چگونه است؟ امام پاسخ داد: پیش خود خدا، طلب خیر را كن و سپس درباره مسئله مورد نظر خود، با صاحب نظران مشورت كن كه در آن صورت خدا آنچه كه خیر و صلاح شما را تأمین مى كند، بر زبان جارى مى سازد.

۷. زهد:

یكى از عوامل ارتقاء درجه انسان روزه دار، زهد است. بر این اساس در رهنمودهاى اساسى پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در آستانه حلول ماه رمضان آمده است:(۳۳۸) از گرسنگى و عطش اوقات روزه، باید به گرسنگى و عطش روز رستاخیز، پى برد.

این رهنمود گویاى این حقیقت است كه ماهیت روزه، ماهیت ویژه اى است كه زهد گرایى، تضعیف دلبستگى نسبت به دنیا را به همراه دارد. در دعاى معروف به جوش كبیر مى خوانیم: «يَا مَنْ إِلَيْهِ يَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ

اهمیت زهد

زندگى به دور از دلهره و اضطراب و همراه با آرامش درون و سكون نفسانى راه تنها در جایى مى توان جست كه اغلال حرص و آز، انسان را اسیر خود نكرده باشد. زهد اسلامى و مورد نظر قرآن كریم، به زندگى معنا، هدف و جهت مى بخشد.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:(۳۳۹) میل و رغبت حرص و آز نسبت به دنیا، مایه اندوه و غم اضطراب و دلهره و ناامنى روحى است، ولى زهد عدم وابستگى روحى نسبت به دنیا، باعث آرامش دل است. همچنین آن حضرت در جاى دیگر فرمودند:(۳۴۰) زهد در دنیا، سبب آرامش جسم و روح است و میل و رغبت به دنیا؛ یعنى حرص و آز، رنج و اندوه روح و جسم را به دنبال دارد.

علىعليه‌السلام فرمود:(۳۴۱) آرامش و آسایش در زهد و پارسایى است، و زهد برترین عامل آرامش است. همچنین فرمودند:(۳۴۲) كسى كه طالب آرامش است، زهد را برگزیند. و در جاى دیگر فرمودند: الراحة فى الزهد.(۳۴۳) آرامش در زهد ورزى است، و زهد ورزى در دنیا بالاترین عامل آرامش روحى و آسایش زندگى است.(۳۴۴)

در نهج البلاغه مى خوانیم كه قرآن زهد اسلامى را چنین تعریف كرده است: «( لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ) (۳۴۵) ؛ درباره آنچه از دست داده اید، تأسف نخورید و هنگامى كه دنیا به شما روى آورد شادمان نشوید.»

دنیا در احادیث اهل بیت، یك جا مورد توجه است؛ (متجر اءولیاء الله و مزرعة الآخرة.)(۳۴۶) در جایى دیگر طرد و نكوهش شده است: انما الدنیا كالسم یاكله من لا یعرفه.(۳۴۷)

در جاى دیگر هم، دنیا و آخرت هر دو یك جا، مورد توجه قرار گرفته اند: بم ییم خیر الناس من لم یترك الدنیا لآخرته و لا آخرته لدنیا لیس منا من ترك دنیاه لآخرته و آخرته لدنیاه.(۳۴۸)

از مجموع روایات فوق چنین به دست مى آید:

۱. مقصد اساسى، تأمین آخرت است.

۲. دنیا به عنوان وسیله اى در راستاى تأمین آخرت، مورد توجه قرار گرفته است.

۳. اگر دنیا به عنوان هدف اساسى و نهایى و اصیل نگریسته شود، جاى نكوهش و مذمت آن است، وگرنه چنانچه كسى به دنیا بعنوان وسیله بنگرد، جاى آن دارد كه مورد ستایش قرار گیرد. بر این اساس از كار و تلاش و مال اندوزى در چار چوب مجوزهاى اسلامى، تمجید و تأکید به عمل آمده است.

دقت در احادیثى كه درباره زهد وارد شده است، این حقیقت را اثبات مى كند كه شیفتگى، دلبستگى و دنیا زدگى مذموم است.

راز اصلى ترویج زهد

راز اصلى ترویج زهد عبارت است از رهایى از چنگال خطرناك فخر و مباحات و فضل فروشى در زندگى. حدیث مى فرماید:(۳۴۹) لباس خشن بپوش تا فخر فروشى در تو راه نیابد. بر این اساس، اگر خشن پوشى موجب مباحات كسى شود؛ مثلا كسى از راه زهد ورزى بخواهد تفاخر كند، آن گونه از زهد را زهد اسلامى نمى توان لقب داد؛ زیرا فلسفه ممدوح بودن زهد، رهایى از دام فخر فروشى است و اگر شیطان آن را در زندگى كسى دام قرار داد باید از مظاهر آن پرهیز كرد.

عوامل تقویت كننده روحیه زهدگرایى

۱. شناخت آفات دنیا زدگى و فواید زهدگرایى.

۲. فم و درك اینكه دنیا محل گذر بوده و پایدار نیست.

۳. تقویت حالت یقین و رضا.

۴. توجه به آخرت.

صوفى در حمام

یكى از صوفیان كشكول به دوش در حمام با علامه نراقى برخورد كرد و گفت: ما زهد علىعليه‌السلام را در زندگى رعایت مى كنیم، ولى شما زندگى، باغ، حشم و خدم دارید. در پایان، سخن از زیارت كربلا پیش آمد، همانجا تصمیم گرفتند و حركت كردند، قدرى كه راه رفتند، پیرمرد صوفى گفت: من كشكول خود را در حمام جا گذاشته ام. نراقى گفت: مهم نیست، صوفى گفت: آن كشكول گرانقیمت بود، نمى توانم از آن چشم بپوشم، باید باز گردم. در این هنگام، علامه نراقى به او گفت: خوب دقت كن كه كدام یك از ما زاهد هستیم، من آن همه تعلقات زندگى را نادیده گرفتم و یكسره به راه افتادم، ولى تو از یك كشكول نتوانى چشم بپوشى.(۳۵۰)

امیرالمومنینعليه‌السلام درباره كسانى كه به راستى اهل جود بوده و بخشنده هستند، فرمود:(۳۵۱) جواد واقعى، كسى است كه دنیاى خود را نثار آخرت خود كند. بدیهى است كه جز در سایه زهد اسلامى نمى توان، جواد بود، و جواد بدون جلوه اى از زاهد زیستن است.

۹. توسل(۳۵۲)

یكى از ابعاد معارف روزه، توسل جستن و برخوردارى از وسیله و ابتغوا الیه الوسیله است. در دعاى روز بیست و هشتم رمضان مى خوانیم «...و قرب فیه وسیلتى الیك من بین الوسایل ». لذا مى توان گفت: یكى از عوامل ارتقاى درجه روزه دار كه از فرهنگ و معارف ماه صیام نشاءت مى گیرد، توسل است. توسل به اولیاء الله، توسل به وسائط فیض و مجارى امور الهى، نوعى برخوردار شدن از رحمت واسعه الهى به گونه اى غیر مستقیم است.

سمهودى، یكى از نویسندگان عرب مى نویسد: مردى نابینا به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله گفت: دعا كن تا خدا به چشم نابیناى من شفا و عافیت دهد. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر صبر كنى، براى تو بهتر است، مرد نابینا گفت: نخیر، تحمل آن را ندارم، پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: وضو بگیر و این دعا را بخوان: «اللهم انى اسئلك و اتوجه الیك بنبیك محمد نبى الرحمة، یا محمد انى توجهت بك الى ربى فى حاجتى لیقضى لى حاجتى اللهم شفعه لى فى .» پس از خواندن دعاى فوق، مرد نابینا ناگهان احساس كرد، دیدگانش روشن شده و بینایى خود را باز یافته است.(۳۵۳)

مخالفان توسل:

وهابیها اظهار حاجت در برابر قبور پیامبران الهى، امامان معصومعليه‌السلام و اولیاى خدا را شرك مى دانند. دلیل اصلى آنان این است كه توسل جستن با توحید افعالى در تضاد است.

در پاسخ باید گفت: اولا؛ توسل مورد نظر اسلام، غیر از خرافات است. ثانیا؛ توسل مورد نظر اسلام، همگام با اراده خدا و طبق مجارى امور و فیض بخشى پروردگار است. ثالثا؛ به هر كسى نمى توان توسل جست، بلكه فقط به آنانى كه از سوى خدا مجازند شفاعت كنند، مى توان متوسل شد. قرآن مى فرماید:( مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ) .(۳۵۴) رابعا؛ انسان براى برخوردار شدن از الطاف بى پایان خداوند از سوى او به توسل جستن فرا خوانده شده است:( وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ) .(۳۵۵)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «أبى الله أن یجرى الأمور الا بأسبابها(۳۵۶)

علامه فیض كاشانى در ضمن تفسیر آیه شریفه:( وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ) ، این حدیث را نقل مى كند كه پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «...و من أطاعهم فقد اطاع الله و من عصاهم فهد عصى الله و هم العروة و هم الوسیلة(۳۵۷) دقت در فرازهاى حدیث فوق، راز اصلى تأثیر توسل را بازگو مى كند.

اطاعت از اسوه هاى عبودیت و بندگى، زمینه ساز تأثیر توسل بوده و توسل اصیل و مورد نظر اسلامى را باید در این سوى به تماشا نشست.

یكى از راه هاى مهم درمان نگرانى و اضطراب و یا مقاومت در برابر تهاجم آن در جامعه، توسل و شفاعت است. گرچه این گونه واژه ها، بار اعتقادى خاصى دارند، لكن گویاى حضور واقعیتى عقلایى در میان انسان ها، اعم از مذهبى و غیر مذهبى هستند؛ زیرا هر عاقلى هنگامى كه از حل مشكلى عاجز شود به دیگران روى آورده و از آنان استمداد مى جوید.

چشمه سار فیض پروردگار متعال، همواره به سوى خلق، در جریان و فیضان است:( إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ ) (۳۵۸) ؛ فیض مطلق الهى همواره، شامل همگان مى شود، ولى تردیدى نیست كه راه هاى برخوردارى از فیض مشروط خداوند متعال نیز در دسترس همه مى باشد كه پرداختن به دعا و نیایش در همین راستا و یكى از راه هاى برخوردار شدن از فیض الهى است.

ادعونى استجب لكم همچنین براى بهره بردن از اعتبارى كه دیگران در پیشگاه خدا دارند نیز مى توان سود جست، آنان را واسطه قرار داد، و به دامن آنان متوسل شد و از این طریق از فیض مشروط خدا و الطاف كریمانه او بهره مند گشت كه این گونه بهره مندى را توسل و شفاعت خوانند.

البته واژه شفاعت، بیشتر در امور مربوط به آخرت و واژه توسل غالبا در مورد مسائل مربوط به زندگى دنیوى به كار مى رود. بعضى مى گویند آیه( وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ) (۳۵۹) مربوط و روى آوردن است؛ توسل جستن به دعا و عبادت، نه متوسل شدن به دامان این و آن. تردیدى نیست كه توسل به دعا و عبادت، امر معقول پذیرفته شده و غیر قابل انكار است. ممكن است این سؤ ال مطرح شود كه چرا به دعا و عبادت، مى توان توسل جست؟

در جواب شاید گفته شود چون دعا و عبادت در پیشگاه خدا، داراى ارزش و اعتبارند. مى گوییم اگر انسان هایى هم چنین شاءنى را داشته باشند و در پیشگاه خدا داراى آبرو و اعتبار خاصى باشند، ما حق داریم به آنان توسل بجوییم.

در بسیارى از موارد رحمت الهى، بر اساس نظام احسن و طبق صلاح دید پروردگار متعال بدون واسطه انجام نمى گیرد، چنانكه مسئله رحمت الهى از طریق نفوس كامل و ارواح برتر انبیا و اولیا از همین منظر مورد رحمت و فیض الهى از راه حضور واسطه ها، تحقق مى یابد؛ «أبى الله أن یجرى الأمور الا بأسبابها ».(۳۶۰) به قول شهید مطهرى: شفاعت، همان مغفرت الهى است؛ زیرا هنگامى كه شفاعت به پروردگار متعال نسبت داده شود مغفرت خوانده مى شود و آن گاه كه به وسائط و مجارى رحمت و فیض حق نسبت داده شود، شفاعت نامیده مى شود. بنابراین، هر شروطى كه براى شمول مغفرت و رحمت الهى مطرح است، براى شمول شفاعت و توسل نیز مطرح مى باشد. بنابراین كسى كه از شمول مغفرت و رحمت الهى، محروم بماند، از شمول شفاعت و توسل نیز محروم مى باشد همان گونه كه كفر، شرك و... مانع مغفرتند(۳۶۱) ، مانع شفاعت و تأثیر توسل نیز مى باشند.

توسل عمر:

بسیارى از مورخان و صاحب نظران اهل سنت نوشته اند كه: در زمان عمر، مدینه دچار خشكسالى شد، عمر مردم را جمع كرد و گفت: اى مردم، پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله عباس عموى خود را به دیده احترام فوق العاده اى مى نگریست، مثل احترام فرزند به پدر، بیابید او را وسیله اى در پیش خدا قرار دهید و به او توسل جویید.(۳۶۲)

خلیفه دوم مى گفت: «هذا والله الوسیلة الى الله و المكان منه »(۳۶۳) ؛ به خدا سوگند عباس، وسیله اى به درگاه خداست و سپس به اتفاق مردم به دیدن عباس شتافتند و تقاضاى دعاى باران كردند، او هم پذیرفت و هنگامى كه براى استسقاء حركت كرد به عمر گفت: كسى به جمع ما ملحق نشود و سپس در حالى كه حضرت امیرالمومنینعليه‌السلام در پیشاپیش و امام حسن و امام حسینعليه‌السلام به دنبال او حركت مى كردند، عباس با بنى هاشم پشت سر ایشان قرار گرفتند و به جایگاه دعا رفته و دعا كردند. جابر مى گوید: ناگهان ابرى ظاهر شد و آنچنان باران بارید كه گویا سیلى روان شد. آن سال را عام الرمادة خواندند. بعضى آن را سال ۱۷ ه ق و بعضى دیگر آن را در سال ۱۸ ه ق. دانسته اند.

صحیح بخارى نقل مى كند كه در آن زمان عمر چنین دعا كرد:(۳۶۴) خدایا متوسل به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله تو شده ایم، ما را باران بده، ما متوسل به عموى پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله شده ایم، بر ما باران فرو فرست. پس از دعاى باران و توسل، باران نازل گردید، و سراسر حجاز را فرا گرفت تا آنجا كه عتبة بن ابى لهب تفاخر كرده، مى گفت:

بعمى سقى الله الحجاز و أهله

عشیة یستسقى بشیبه عمر

به خاطر عمویم، عباس، خدا بر حجاز و مردمش باران فرستاد. در آن ساعتى كه عمر، خدا را به ریش سپید عباس قسم داده بود، هنگامى كه بر اثر دعاى عباس سراسر حجاز را باران فرا گرفت، مردم به عباس رو آورده، بدن او را مسح كرده و تبرك مى جستند.(۳۶۵)

فلسفه توسل:

مسئله توسل، از لطف و كرم سرشار الهى حكایت دارد و اثرات ظاهرى و باطنى، به ویژه تأثیرات روانى و جنبه هاى تربیتى آن در میان انسانها گرانبار است. خداوند متعال همواره مخلوقات، بویژه آدمیان را مشمول لطف و رحمت خود قرار مى دهد. بر این اساس به آنان دعا و نیایش و شفاعت و توسل را آموزش داد، تا در صورت وقوع خطا و عصیان در زندگى به بیمارى یأس و نومیدى دچار نشوند، و بدانند كه خدا، بخشنده، مهربان و عذرپذیر است، و درهاى لطف او همیشه باز مى باشد. توجه بدین نكته ضرورى است كه مسئله توسل در جامعه داراى آثار تربیتى و نتایج مطلوب عرفانى بى شمارى است؛ زیرا:

الف- به نوبه خود روحیه دستگیرى و تعاون را در میان افراد تقویت مى كند.

ب- تأثیرات تربیتى توسل را در ساختار روحى آدمى نمى توان نادیده گرفت. كسى كه در شرایط اضطرارى و در موقعیت استثنایى روز حاجتمندى به دیگرى پناه مى برد، حالت نقش پذیرى تربیت پذیرى خاصى در فرد حاجتمند ایجاد مى شود، در این صورت، وقتى از كسى كه به او مراجعه كرده است، لطف و مهربانى و روحیه گره گشایى مشاهده كند، زمینه همرنگى و قدم نهادن در راه كمك كننده در شخص حاجتمند فراهم مى گردد، و اثر عملى آن دیر یا زود در زندگى او ظاهر مى شود.

به همین جهت در اسلام اسوه هاى تقوا و فضیلت و مربیان آسمانى، به عنوان افراد مورد توسل معرفى شده اند، تا از این زمینه روحى، بهره بردارى الهى نمایند. شخصى كه به توسل روى مى آورد، از حیث كردار و رفتار باید در برخى از موارد، لااقل در آستانه توسل، بسان كسى كه به او متوسل مى شود، جلوه كند، و همین همرنگى، زمینه هاى تربیتى و نقش پذیرى ویژه اى را در او ایجاد مى نماید.

ج- توسل را مى توان عامل هدایت و راهنمایى انسانها به كانون نور و هدایت و ایجاد زمینه هاى روحى جهت روى آوردن به اسوه ها و الگوهاى تربیت اسلامى دانست و همین مسئله، مقدمه شناسایى انسانهاى برتر و گرویدن به سوى آنان و بهره مند شدن از هدایتهاى آنان در جامعه مى گردد.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره ائمه معصومینعليه‌السلام فرمودند:(۳۶۶) كسى كه از آنان اطاعت كند، در واقع خدا را اطاعت كرده و كسى از آنان تمرد جوید، خدا را معصیت كرده است، آنان ریسمان و وسیله هدایت الهى براى خلق به سوى خدا هستند.

د- روحیه اخوت و برادرى را در جامعه تقویت مى كند؛ چون هر كسى مى داند كه خدا از او خواسته است تا در مواردى دست دیگران را بگیرد، و از آنان شفاعت كند و یا هنگامى كه كسى به وى توسل مى جوید، او بدون عذر آن را رد نكند.(۳۶۷)