آشنایی با تفسیر علمی قرآن

آشنایی با تفسیر علمی قرآن0%

آشنایی با تفسیر علمی قرآن نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10777 / دانلود: 3616
اندازه اندازه اندازه
آشنایی با تفسیر علمی قرآن

آشنایی با تفسیر علمی قرآن

نویسنده:
فارسی

ادله ی موافقان تفسیر علمی

دلیل موافقان تفسیر علمی قرآن چیست؟

دكتر رضایی:

برخی با روش استخدام موافق اند و بسیاری از مفسرین و غیرمفسرین، مخالف این روش هستند؛ البته در هر روشی عده ای موافق اند و عده ای مخالف و دلایلی نیز برای موافقت و یا مخالفت دارند؛ ولی مسلماً در تفاسیر امروزی، شیعه و اهل سنّت، به دلایلی، از این روش علمی زیاد استفاده می شود؛ حتّی شاید بتوان گفت عدم استفاده از آن باعث نقصان در تفسیر می گردد.

دلیل اوّل كشفیات و یافته های قطعی علمی موجب روشن شدن معنای آیات می شود و این همان چیزی است كه در اصطلاح به آن تفسیر گویند. «تفسیر» یعنی تبیین و توضیح مفاد آیات و نیز بیان اهداف خداوند از آنها؛ پس گاهی ناچاریم در بعضی آیات از یافته های علوم تجربی استفاده كنیم تا مفهوم آیه روشن شود؛ مثلاً آیات اول سوره ی حج و سوره ی مؤمنون، مسئله ی مضغه، علقه، مخلقه، غیرمخلقه و مراحلی كه جنین در رحم مادر می گذراند را بیان می كند كه با مراجعه به یافته های علم پزشكی معنای آنها روشن می گردند.

نتیجه این كه، یكی از دلایل موافقان این است كه یافته های علوم تجربی می تواند كمكی در روشن تر شدن آیات قرآن باشد. برخی معتقدند حدود ٥٠٠ تا ١٠٠٠ آیه، اشاره به علوم تجربی دارد.

قرآن برای همه ی انسان هاست و از جمله مخاطبان اولیه ی آن مسلمانان صدر اسلام بودند كه از این یافته های علوم تجربی اطلاعی نداشته اند. آیا آنها واقعاً به روشنی مطالب را نمی فهمیدند؟

دكتر رضایی:

دكتر ذهبی[١] به این نكته اشاره نموده و آن را جزو دلایل مخالفان تفسیر علمی بیان كرده است و آن این كه آیا از ١١٠٠ سال قبل تا حال، این مفاهیم تغییر كرده است یا نه؟ ما این دلیل را در ضمن دلایل مخالفان پاسخ خواهیم داد.

این كه فرمودید «فهم روشنی»، لازمه اش این است كه، كسانی كه از یافته های تجربی استفاده نكردند فهم روشنی نداشته باشند، در حالی كه برخی تعبیر به تبیین دارند؛ به نظر شما كدام یك بهتر و درست است؟

دكتر رضایی:

ما بر سر واژگان بحثی نداریم. آنچه كه تفسیر نامیده می شود، تبیین آیات قرآن و روشن كردن مقاصد گوینده است؛ این هنر، از تفسیر علمی نیز برمی آید. تفسیر علمی نیز، همانند تفسیر قرآن به قرآن، موجب روشن شدن معنای آیات می شود. لزوماً این طور نبوده كه مخاطبان قرآن در صدر اسلام، همه ی مطالب آن را متوجه شوند؛ زیرا قرآن سطوح مختلف مردم را در نظر می گیرد. گاهی بعضی از آیات خیلی عمیق اند؛ مثلاً در مورد آیات اول سوره ی حدید،( هُوَ الْأَوَّلُ وَ اْلاخِرُ وَ الظَّاهِرُ و الباطن) و نیز سوره ی فاتحه، روایت داریم كه این آیات را، مردم آخرالزمان[٢] خواهند فهمید؛ لذا با گذشت زمان و رشد علمی بشر، یك سری تعبیرها و تفسیرهای جدید برای فهم بهتر آیه ها به وجود می آید. مسائل علمی قرآن نیز به همین صورت است. برخی از آیات قرآن اشارات علمی دارد، و تا زمانی كه علوم پیش رفت نكند، بشر متوجه این اشارات نمی شود؛ مثلاً این كه قرآن می فرماید: «شراب حرام است، چون ضرر آن بیش تر از نفع آن است»[٣] ممكن است كاملاً برای افراد آن زمان مشخص نبوده باشد، ولی امروزه با كشف ضررهای متعدد شراب در زمینه های اجتماعی، پزشكی و روانی، مقصود آیات بهتر روشن می گردد.

دلیل دوّم: كشفیات جدید و قانون های ثابت شده ی علمی و یافته های قطعی تجربی می تواند اعجاز علمی قرآن را اثبات كند؛ یعنی یكی از ابعاد اعجاز قرآن، اعجاز علمی آن است. قرآن حدود ١٤٠٠ سال قبل مطلبی را بیان كرده است كه بشر آن روز ـ با توجه به علوم تجربی خود ـ نمی توانست آن را بفهمد و بعدها این مطلب كشف شد.

بنابراین، این مطلب نشان می دهد كه قرآن معجزه است؛ البته در این زمینه ادعاهای افراطی و نیز استفاده های غلط و مخالف شده است، ولی اصل قضیه صحیح است، هرچند موارد آن كم باشد.

فرهنگ علمی آن زمان به مواردی هم چون نیروی جاذبه،[٤] مسئله ی حركت خورشید و جریان آن،[٥] حرمت شراب،[٦] زوجیت گیاهان[٧] ، مراحل خلقت انسان،[٨] مسئله ی لقاح و آبستن شدن گیاهان و ابرها، و...[٩] نرسیده بود و الآن به آن رسیده اند و این دلیلی بر اعجازِ علمی قرآن است.

دلیل سوم: وقتی مخاطب قرآن متوجه شود كه قرآن، اشاراتی علمی بالاتر و جلوتر از فكر بشر داشته است، ایمانش به قرآن و اسلام عمیق تر و زیادتر می شود. ما به وضوح متوجه می شویم كه نسل جوان مخاطب قرآن، شیفته ی این نوع تفسیرند. پس باید مواظب باشیم، تا به دام تفسیر به رأی و تحمیل نظریات بر قرآن نیفتیم.

آیا این كه در برخی موارد اثبات اعجاز علمی قرآن موجب اشتیاق و ازدیاد ایمان افراد می شود به دلیل قبلی برنمی گردد؟

دكتر رضایی:

این نتیجه ی همان دلیل قبلی است. طرف داران تفسیر علمی این را یكی از دلایل تفسیر علمی می دانند؛ البته گاهی اعجاز اثبات می شود و گاهی نمی شود. در مواردی كه اعجاز اثبات نمی شود، باز هم شگفتی ها و اشاراتِ علمی قرآن، یك نوع شوق و شادی برای افراد، مخصوصاً برای متخصصین، ایجاد می كند و علاقه ی آنها را به قرآن و دین زیادتر می كند؛ مثلاً برای پزشك ها نكات پزشكی قرآن گفته می شود.

دلیل چهارم: گاهی نكات علمی قرآن موجب جذب غیرمسلمان ها به طرف قرآن و اسلام می شود؛ پس تلاش در این زمینه، یك نوع ترویج اسلام است؛ چون برخی از افراد این راه را رفته اند و كتاب هایی هم در زمینه ی اشارات علمی قرآن نوشته اند؛ مثلاً دكتر «موریس بوكای» فرانسوی، در كتاب تورات، انجیل، قرآن و علم،[١٠] كه چندین بار به فارسی و عربی ترجمه شده است، اعجاز علمی قرآن را با تورات و انجیل و علوم روز مقایسه نموده و ایمان خود را به قرآن ابراز كرده است. آیا درست است ما در این زمینه تلاش نكنیم و اعجاز علمی قرآن را بررسی ننماییم؟ ما می توانیم با بیان اعجاز علمی قرآن حقانیت و برتری آن را بر كتاب تورات و انجیل به اثبات برسانیم. ما باید از بُعد علمی قرآن، برای جذب دیگران به طرف اسلام و اثبات حقّانیت قرآن و اسلام استفاده كنیم. البته بسیاری از تفاسیر رایج و موجود ـ چه شیعی و چه سنی ـ از روش علمی استفاده نموده اند؛ مثل تفسیر نمونه و المیزان.

ادله ی مخالفان تفسیر علمی و نقد آن

دلایل مخالفان روش تفسیر علمی چیست؟

دكتر رضایی:

مشهورترین مخالفان تفسیر علمی،آقای شاطبی،[١١] دكتر ذهبی،[١٢] شیخ محمد شلتوت[١٣] و... هستند كه دلایل متعددی آورده اند.

دلیل اوّل: قرآن كتاب هدایت است، پس هدف آن، هدایت بشر به سوی كمال، خدا، و دین است، نه بیان مسائل علمی؛ زیرا اولاً، قرآن، كتاب فیزیك، شیمی و پزشكی نیست، تا این گونه مطالب از آن استخراج شود. در حقیقت تفسیر علمی قرآن، ما را از هدایت معنوی و اخلاقی و اعتقادی باز می دارد؛ ثانیاً، این طریق موجب تأویل قرآن به صورت تحمیلی می شود كه این تأویلات با اعجاز قرآن و ذوق سلیم ناسازگار است؛ ثالثاً، علم، ثبات و قرار و سخن قاطع ندارد؛ چه بسا امروز چیزی ثابت می شود و فردا خلاف آن اثبات می گردد؛ این موجب ورود خطاهای علوم به قرآن می شود و ما در مقام دفاع قرار می گیریم.

پاسخ دلیل اول: این حرف درستی است كه قرآن كتاب هدایت است، منتها گاهی در راستای همان هدف، قرآن از اشارات علمی استفاده كرده است و این اشارات، انسان را به طرف خدا رهبری می كند و هدف اصلی هم نیست.

قبلاً گفته شد كه تفسیر علمی سه قسم است: ١. استخراج علوم از قرآن؛ ٢. تحمیل نظریات بر قرآن؛ ٣. استخدام علوم در فهم بهتر قرآن. اگر كسی بخواهد علوم مختلف را از قرآن استخراج كند و قرآن را كتاب فیزیك، شیمی و پزشكی قرار دهد، كار اشتباهی است و ما نیز با آن مخالفیم. آنچه كه ما از آن دفاع می كنیم، استخدام علوم در فهم قرآن است.

دلیل دوّم: علوم تجربی قطعی نیستند، بلكه نظریه هایی تغییرپذیرند كه بعد از مدتی از میدان علم خارج می شوند؛ لذا به طور قطعی نمی توان روی این نظریات حساب باز كرد و قرآن را بر اساس آن تفسیر نمود؛ مثلاً تفسیر قرآن بر اساس هیأت بطلیموسی فخر رازی[١٤] كه از آیه ی شریفه ی «الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً»[١٥] ساكن بودن زمین را استفاده می نمود، با هیأت جدید ـ هیأت كوپرنیكی و كپلر ـ نمی سازد؛ زیرا این نظریه و تفسیرْ دگرگون می شوند؛ بنابراین، تغییرات علوم بر حوزه ی تفسیر قرآن وارد می شود و در حقیقت، قرآن با نظریه های تغییرپذیر و متزلزل تفسیر می گردد و در نتیجه، تضادها و تغییرات علوم در حوزه ی قرآن و تفسیر نیز راه می یابند.

پاسخ دلیل دوم: این كه بگوییم علوم تجربی در حال تغییرند، در اصلْ سخن خوبی است و ما حق نداریم نظریه های علمی را با قرآن تطبیق بدهیم. البته ما تفسیر علمی را به سه نوع تقسیم كردیم و این اشكال به نوع دوّم (تحمیل نظریات بر قرآن) وارد است؛ یعنی اگر كسی نظریات اثبات نشده ی علمی را بر قرآن تحمیل كند، این اشكال به آن وارد است؛ امّا در جایی كه از علوم قطعی استفاده شود، چنانچه به صورت قطع روان شناختی، دیدگاه هایی كه به وسیله ی حس تأیید شده اند، یا اجماع دانشمندان بر آن است و با دلایلی عقلی پشتیبانی می شود را به صورت احتمالی به قرآن نسبت دهیم اشكالی بر آن وارد نیست. می دانیم كه زوجیت در عالم موجودات مسئله ای قطعی است و ظاهر آیات قرآن[١٦] نیز دلالت بر مسئله ی زوجیت می كند، پس احتمالاً قرآن می خواهد همین زوجیت را كه امروزه در جهان علم مطرح است برای ما بیان كند. اگر ما نظریه های اثبات نشده ی علمی را بر ظواهر قرآن تحمیل و تطبیق كنیم، این اشكال بر آن وارد است. پس اصل آن را می پذیریم، ولی اگر شیوه ی صحیح تفسیر علمی انجام شود، در این صورت این اشكال وارد نمی شود؛چون بسیاری از مفسرین علمی به همین اشكال دچار شدند؛ مثل فخر رازی و متأخرین كه در ١٠٠ ساله ی اخیر زیاد به این دام افتادند؛ ولی این وقتی است كه معیارهای صحیح تفسیر علمی رعایت نشود. همان طور كه شما در تفسیرقرآن هم ممكن است به دام تفسیر به رأی بیفتید، این جا هم ممكن است به دام تفسیر به رأی یا تطبیق یا تحمیل بیفتید.

دلیل سوم: تفسیر علمی، منجر به تفسیر به رأی می شود؛ یعنی متخصّصان علوم مختلف، با ورود به حوزه ی تفسیر، آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق می كنند و به علت نداشتن تخصص كافی در علوم قرآنی و تفسیری و عدم تشخیص تفاوت نص و ظاهر، یافته های تجربی را به قرآن تحمیل می كنند؛ مثلاً بمب اتم را از آیه ی «و المُرسِلاتِ عُرفاً فَالعاصِفات عصْفاً»[١٧] استخراج می كنند،[١٨] و یا در سوره ی فیل مقصود از آمدن ابابیل را، بیماری وبا و حصبه تلقی می نمایند.[١٩] این روش دارای معیارهای تفسیر علمی نیست و موجب می شود تفسیر علمی به تفسیر به رأی و تحمیل نظریات تبدیل شود.

پاسخ دلیل سوم: این دلیل خوب است؛ امّا باز این اشكال به روش تفسیر علمی نیست، بلكه اشكال به كسانی است كه بدون تخصص وارد این روش شده اند. آنها باید كار خود را زیر نظر افراد خبره انجام دهند تا به تفسیر به رأی منتهی نشود؛ هم چنان كه در تفسیر قرآن به قرآن هم اگر افراد غیر متخصص، قرائن عقلی و نقلی را در نظر نگیرند، موجب تفسیر به رأی می شود؛ لكن در حوزه ی تفسیر علمی این مسئله بیش تر بوده است؛ چون متخصصان علوم مختلف ـ كه تخصص در تفسیر قرآن نداشته اند ـ به صرف علاقه، وارد این حوزه شده و مشكلات بیش تری به وجود آورده اند.

دلیل چهارم: تفسیر علمی منجر به تأویل می شود؛ مثلاً موافقین و مخالفین نظریه ی داروین یا نظریه ی تكامل انسان و حیوانات، آیه ی ٥٩ سوره ی آل عمران و آیه ی ١١ سوره ی صافات، را كه موافق و مخالف نظریه ی خودشان بوده است، تأویل كرده اند. كسانی كه طرف دار نظریه ی داروین بودند، وقتی كه وارد آیات قرآن می شدند، آیاتی را كه ظهورشان مخالف نظریه ی داروین بود را تأویل می كردند؛[٢٠] هم چنین بالعكس.[٢١] این هم صحیح است؛ امّا این اشكال به مفسر است نه به تفسیر علمی.

دلیل پنجم. تفسیر علمی ذوقی است و معیاری ندارد؛ در حالی كه ما تفسیر قرآن به قرآن را دارای معیار می دانیم.[٢٢] مخالفان تفسیر علمی قایل اند كه تفسیر علمی، معانی قرآن را مجاز می كند. ما باید در معنا كردن آیات به صدر اسلام رجوع كنیم؛ در صدر اسلام چیزی به عنوان الكترون و پروتون نداشتیم؛ امّا عبدالرزاق[٢٣] نوفل در آیه ی شریفه ی( خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً...) [٢٤] أنْفُسِكُمْ را به معنای پروتون و أَزْواجاً را به معنای الكترون گرفته است؛ در حالی كه این الفاظ در آن موقع چنین مفاهیمی نداشت و مخاطب چنین چیزی را از آن نمی فهمید.

پاسخ دلیل پنجم: این اشكال در جایی وارد است كه ما مفاهیم جدید علمی را بر آیات قرآن تحمیل كنیم؛ امّا اگر از قطعیات علوم برای روشن شدن آیه استفاده كنیم، نه تحمیل است و نه تطبیق. در آن زمان علم به الكترون و پروتون وجود نداشته تا ما بخواهیم آن را از آیات قرآن بیرون بكشیم؛ لكن با یافته های جدید پزشكی می توان آیه های اوّل سوره ی حج و مؤمنون را كه در بیان مراحل خلقت جنین است توضیح داد. ما قایلیم كه آیه ی شریفه ی( رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها) [٢٥] دلالت بر وجود ستون های نامرئی بین كرات آسمانی دارد. امروزه علم، به این ستون های نامرئی كه كرات آسمانی را در حوزه ی هم دیگر نگه می دارد و به درون هم دیگر می چرخاند و مانع خروج آن از مسیر می شود، نیروی جاذبه می گویند. امروزه نیز «عَمَد» به معنای ستون است و به همین معنا، تفسیر و ترجمه می شود؛ لكن یكی از مصادیق آن نیروی جاذبه است، نه این كه به معنای نیروی جاذبه است. البته افرادی مثل عبدالرزاق نوفل و دیگران كه در تفسیر علمی به انحراف رفته اند، زیاده روی كرده و خواسته اند مفاهیم را بر قرآن تحمیل كنند.

این عمل درست نیست و موجب مجازیت معانی قرآن می شود و قرآن اصلاً تحمّل چنین چیزی را ندارد؛ بنابراین، تفسیر علمی موجب تبیین و توضیح و یافتن مصادیق تازه ای برای آیه می شود و فهم ما را نسبت به آیه روشن تر می كند.

دلیل ششم: تفسیر علمی موجب می شود كه مفسر، نظریات و یافته های مورد نظر خود را بر قرآن تحمیل و تطبیق نماید.

این اشكال به یك قسم از تفسیر علمی وارد است، نه هر سه قسم آن؛ یعنی تحمیل نظریه ها بر قرآن صحیح نیست، امّا استخدام علوم در فهم قرآن درست است.

دلیل هفتم: تفسیر علمی موجب مادیگری و انحرافات فكری در سطح جامعه می شود.

البته این اشكال خوبی است، ولی اشكال به تفسیر علمی نیست، بلكه اشكال به مفسرینی است كه به انحراف رفته اند.

پی نوشت ها:

[١] التفسیر و المفسرون، ج٢، ص٤٩١.

[٢] حویزی، نورالثقلین، سوره ی حدید، آیه ی ١.

[٣] إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، سوره ی بقره، آیه ی ٢١٩.

[٤] سوره ی رعد، آیه ی ٢ و سوره ی لقمان، آیه ی ١٠.

[٥] سوره ی یس، آیه ی ٣٨.

[٦] سوره ی محمد، آیه ی ١٥.

[٧] سوره ی یس، آیه ی ٣٦.

[٨] سوره ی حج، آیه ی ١٥.

[٩] سوره ی حجر، آیه ی ٢٢.

[١٠] ترجمه ی مهندس ذبیح الله، تهران، ج٣، ص٣٣٨.

[١١] ر.ك: ابواسحاق شاطبی، الموافقات، چاپ مصطفی.

[١٢] ر.ك: محمد حسین ذهبی، همان.

[١٣] ر.ك: محمد شلتوت، تفسیر القرآن الكریم.

[١٤] فخرالدین رازی، تفسیر كبیر، ذیل آیه ی ٢٢ سوره ی بقره.

[١٥] سوره ی بقره، آیه ی ٢٢.

[١٦] سوره ی یس، آیه ی ٣٦.

[17] سوره ی مرسلات، آیه ی ١ و ٢.

[١٨] سید قطب، تفسیر فی ظلال قرآن، ج ٦، ص ٣٧٩، جزء ٢٩.

[١٩] محمد عبده، تفسیر جزءعم، ص ١٦١.

[٢٠] آیت الله مشكینی، تكامل از دیدگاه قرآن، ص ١٧.

[٢١] مسییح مهاجری، نظریه ی تكامل از دیدگاه قرآن، ص ٥٤.

[٢٢] ر.ك: محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی به تفسیر علمی قرآن، ص ٣٨٢

[٢٣] عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحدیث، ص ١٥٦.

[٢٤] سوره ی اعراف، آیه ی ١٨٩.

[٢٥] سوره ی رعد، آیه ی ٢.

هدف از مباحث علمی در قرآن

وجود این كه قرآن كتاب هدایت است و انبیای الهی نیز برای هدایت انسان ها به سوی معنویت و خداوند آمده اند، می بینیم كه بعضی از آیات قرآن كریم به مباحث علمی پرداخته اند؛ هدف از وجود این آیات در قرآن كریم چیست؟

دكتر رضایی:

این سؤال از سؤالات اساسی در روش تفسیر علمی است. درباره ی اهداف آیات و مسائل علمی قرآن، سه تصور می توان نمود:

١. هدف اصلی قرآن، بیان مسائل علمی آن است و همه ی علوم و معارف بشری در قرآن وجود دارد؛ همان طور كه قرآن می فرماید:

( نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ) [١] ؛ قرآن بیان كننده همه چیز است.

٢. هدف اصلی قرآن هدایت بشر است، اما در راستای این هدف می توان از اشارات علمی نیز استفاده نمود؛ بدین صورت كه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله می فرماید: «تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ» است، امّا قرینه ی لُبی دارد كه اگر یك پزشك گفت من یك كتاب آورده ام كه همه چیز در آن است، مقصود از همه چیز، مربوط به پزشكی است. پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله وقتی كه طبق آیه ی شریفه می فرمود: خداوند قرآنی بر ما نازل كرده كه بیان كننده ی همه چیز است، مرادش بیان همه ی چیزهایی است كه مربوط به دین، در راستای هدف قرآن و هدایت بشر می باشد. استفاده از آیاتِ علمی نیز در راستای همین هدف است؛ مثلاً در آیه ی( اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى) [٢] مسائل مختلفی را مطرح می كند؛ بعد در آیه ی «وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ»[٣] مسائل مربوط به این كه آسمان ها را بدون ستون برافراشتیم كه عدّه ای به نیروی جاذبه حمل كردند و نیز مسئله ی حركت خورشید و ماه، مسئله ی زمین و كوه ها را مطرح می كند و بعد می فرماید:

( إِنَّ فِی ذلِكَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَكَّرُون) [٤]

این ها برای این است كه شما تفكر كنید، از نشانه های حضرت حق به وجودش پی ببرید.

پس اشارات علمی قرآن، در راستای هدف اصلی هدایت بشر به سوی خدا، دین و قیامت است؛ هم چنین در آیه ی دیگر می فرماید:

( لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ) ؛[٥] این نشان ها برای این است كه شما به لقاء پروردگارتان در قیامت ایمان پیدا كنید.

٣. اشارات علمی قرآن به نحو سمبلیك و بر اساس فرهنگ زمان مطرح شده است. در قرآن این اشارات علمی، حالت معرفت شناختی یا حالت سمبلیك دارد و ناظر به عالم خارج نیست.

به عقیده ی ما این دیدگاه صحیح نیست؛ زیرا اگر قرآن صحبت از علم می كند، در حقیقت قصد گسترش معرفت بشر و توضیح خارج و واقعیت خارجی را دارد، در حدی كه پیش گویی های علمی اش، اعجاز علمی به شمار می آید. پس در حقیقت، هدف اصلی قرآن هدایت بشر است و باید از اشارات علمی قرآن استفاده كرد.

اهداف و فواید وجودی آیات علمی قرآن چیست؟

دكتر رفیعی:

 آقای رضایی مطالب را از سه منظر مطرح كردند كه من سعی می كنم كمی آن مطالب را باز كنم. بدون تردید، تعدادی از آیات قرآن كریم، به طور مستقیم یا ضمنی، متضمن مباحث علمی است. وقتی این آیات در كنار سایر آیات قرار گیرد، یقیناً مباحث علمی مطلوب بالذات قرآن نیست، بلكه هدف دیگری را دنبال می كند. با یك تقسیم بندی می توان اهداف آیات علمی در قرآن را به دو بخش تقسیم نمود:

الف) اهداف اصلی؛ ب) اهداف فرعی. آقای دكتر رضایی، هدایت را جنبه ی اصلی گرفتند، در حالی كه می توان آن را به موضوعات فرعی تقسیم كرد. شاید بتوان سه هدف را در مورد آیات الهی بیان كرد.

هدف اوّل و اصلی از آیات علمی در قرآن كریم ـ كه در این هدف، سایر آیات علمی مشترك اند؛ مثل آیات فقهی و آیات اخلاقی ـ اثبات وجود خدای متعال و توحید است.[٦] بسیاری از مباحث علمی وقتی در قرآن مطرح می شوند، در پایان این نكته را تذكر می دهند كه پس آفریننده ی این ها كیست؟ ببینید كه موجد این ها كیست؟ آیا دست بشر می تواند در آن دخالت كند؟ به عنوان مثال، در سوره ی مباركه ی آل عمران می فرماید:

( إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ) .[٧]

نقل شده است كه رسول خدا این آیات را، مخصوصاً در شب، زیاد می خواند و گاهی هم می فرمود:

( وَیلٌ لِمَنْ قَرَءَها و لَم یتَفَكَّر فیها) ؛ وای بر كسانی كه این پنج آیه را بخوانند (٩١ تا ٩٥ آل عمران) و در آن تفكر نكنند.

میثم تمار نیز نقل می كند:

می دیدم مولایم علیعليه‌السلام شب هایی به آسمان نگاه می كرد و این پنج آیه را می خواند و اشك می ریخت.

قرآن كریم بعد از این كه به آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز اشاره می كند، می فرماید:( رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً) این برای پی بردن به باطل نبودن آفرینش است. از آیه ی( سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ) پی می بریم كه چه كسی آفرینش را ایجاد كرده است. سوره ای در قرآن یافت نمی شود ـ به خصوص سوره های مكی ـ مگر این كه در آن به عالم هستی و تأمل در نظم و خلقت اشاره یا تصریحی شده است، تا عقل بشر را برای تفكر در خلقت الهی تحریك كند؛ آن گاه از مخلوق به خالق، از طبیعت به ایجاد كننده ی آن، از مسبب به سبب و از مصنوع به صانع پی ببرد. خدای متعال فكر بشر را به سوی دقیق ترین، عظیم ترین، كوچك ترین و بزرگ ترین امور هستی فرا می خواند و این، آن چیزی بود كه اعراب (صدر اسلام) به فطرت سلیم اعتراف كردند.[٨]

هدف دوّم: كه باز هم یكی از اهداف اصلی است این است كه آیات علمی برای اثبات معاد و هدف دار بودن خلقت آمده اند؛ مثل آیة:

( فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ یخْرُجُ مِنْ بَینِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ) [٩]

كه بعد از مطرح كردن بحث آفرینش، می فرماید: «خداوند به بازگردانیدن همه ی آفرینش قادر است» ؛ یعنی بحث معاد را از آن نتیجه می گیرد.

( كَیفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاكُمْ ثُمَّ یمِیتُكُمْ ثُمَّ یحْییكُمْ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ؛) [١٠] چگونه شما به خدا كفر می ورزید؛ همان طور كه شما را به این جهان آورد، مجدداً شما را از قیامت یا پس از برزخ بر می گرداند.

هدف سوم این كه، آیات علمی در ردّ عقیده ی كفار و مشركان و مادهّ پرستان است؛ كسانی كه می گفتند كه هر چه هست همین دنیاست.( ما هِی إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا) ؛[١١] چیزی حز این دنیا نیست.( وَ ما یهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ) ؛[١٢] همین روزگار است كه ما را می میراند. بخشی از آیات علمی، به تحقیر این عقیده ی مشركان پرداخته، می فرماید:

شما جمع بشوید می توانید حتی یك مگس را بیافرینید؟ شما فكر كنید و بیندیشید آیا می توانید شبیه آن را ایجاد كنید؟[١٣]

خلاصه این كه، اهداف آیات علمی قرآن به دو بخش تقسیم شد: اهداف اصلی و اهداف فرعی. در اهداف اصلی سه هدف (توحید معاد و رد تحقیر كفار و مشركین) مطرح شد. (البته می توان هر سه عنوان را در یك عنوان كلی مثل هدایت گرفت؛ یعنی هدایت به خداوند، به معاد، به ماوراء الطبیعه). در بخش اهداف فرعی نیز می توان یك هدف را توجه بشر به بعد علمی اش دانست. خداوند در قرآن كریم گله می كند و می فرماید:

( وَ كَأَینْ مِنْ آیةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) ؛ چه نشانه هایی در آسمان و زمین است!( یمُرُّونَ عَلَیها) ؛ بعضی از كنارش رد می شوند( وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ) ؛ و حال آن كه آنها از آن روی برمی گردانند.[١٤]

منظور از توجّه در آیه ی( أفلا ینْظُرُونَ إلَی الإبل كَیفَ خُلِقَت) [١٥] نگاه ظاهری به شتر نیست، بلكه خرد شدن و دقت در مباحث علمی است؛ یعنی این موضوع دارای چه ویژگی ای است كه خداوند در قرآن به نظر و تفكر و تأمل در آن توجه می دهد. پس یك هدف فرعی، توجه به جنبه های علمی، برای پی بردن به آن است؛ یعنی جنبه های علمی، طریقی برای هدف اصلی است. وقتی قرآن كریم به یك نكته ی علمی اشاره می كند و یا وقتی كه پیامبر گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله گله می كند و می گوید:( ویلٌ لمِنَ قَرَءها و لَمْ یتَفَكّر فیها؛) وای بر كسانی كه آیات سوره ی آل عمران را بخوانند و تفكر نكنند»، منظور از تفكر چیست؟ پی بردن به بعد علمی آیه یك هدف است. هدف فرعی دیگر، بحث اعجاز است. وقتی كه قرآن كریم می فرماید: ده سوره مثل این قرآن بیاورید،[١٦] و در جای دیگر می فرماید: یك سوره بیاورید،[١٧] لازمه اش این است كه این قرآن مشتمل بر جنبه های مختلف اعجاز است، یكی از آنها اعجاز علمی است كه بزرگان و علما ذكر كرده اند.[١٨]

پس می توان گفت اهداف اصلی آیات علمی قرآن، توحید، معاد، توجه به ماوراء الطبیعه و نفی عقیده ی مشركان، و اهداف فرعی آیات ـ كه كمك به اهداف اصلی است ـ شامل بررسی آیات، تطبیق آن ها بر یافته های علمی و یقینیات و پی بردن به اعجاز علمی قرآن می شود.

دكتر رضایی:

 یكی از فواید اشارات علمی قرآن، توجه بیش تر انسان به طبیعت است. وقتی كه قرآن می فرماید:( أفَلا ینْظُرونَ َإلَی الإبلِ كَیفَ خُلِقَتْ) [١٩]

انسان را به طبیعت، بر خلقت خودش و به جنینی كه در شكم مادر است توجه می دهد. این باعث دقت بیش تر مسلمانان در این مسائل و رشد علوم تجربی در بین آنان می شود. شاید بسیاری از مسائل علمی قرآن، موجب انگیزه ای در مسلمانان برای شناخت بهتر حیوانات و دیگر موجودات شدند؛ مثلاً علم پزشكی، مسئله ی نجوم و مسائل كیهان شناسی در بین مسلمانان بسیار رشد نمودند.

موضوع آیات علمی قرآن

آیات قرآن به موضوعات مختلفی پرداخته است؛ محورهای اصلی این آیات چه طور ترسیم شده است؟ آیا تقسیم بر اساس موضوعات مختلف است یا چیز دیگر؟

دكتر رضایی:

 در بخش آیات علمی قرآن بین ٥٠٠ تا ٧٠٠ آیه را بر شمرده اند كه به مسائل علمی اشاره دارند؛ لكن در بعضی از این آیات اختلاف است؛ زیرا در این آیات، محورهای مختلفی وجود دارد. به نظر من بر اساس موضوع آیات می توان آنها را به محور های مختلف تقسیم نمود؛ مثلاً بعضی از آیات قرآن، مربوط به جهان و كل هستی، آسمان ها و پیدایش آسمان هاست و بعضی در مورد این كه در آستانه ی قیامت چه اتفاقاتی در جهان خواهد افتاد. قرآن به نكات ریز علمی ای كه امروز در مسائل كیهان شناسی مطرح است و در مورد پیشینه و فرجام جهان، به مسئله ی زمین و كرویت زمین، مسئله ی جاذبه ی زمین؛ در خصوص انسان (خلقت، مراحل جنین، عجایب وجود انسان و غذا های مورد استفاده ی انسان)، در اثبات یك مسئله مثل زوجیت گیاهان[٢٠] غذاهای حرام،[٢١] غذاهای نجس[٢٢] ، مسئله ی بهداشت و نیز در مورد عسل به عنوان شفا[٢٣] و گاهی به كوه ها پرداخته است:

( وَ تَرَی الجبالَ تَحسبُها جامَدَةً و َهِی تَمُرَّ مَرَّ السَّحابِ؛) [٢٤] كوه ها را می بینید فكر می كنید كه ایستاده است، در حالی كه مثل ابر در حال حركت هستند.

دكتر رفیعی:

 در تعداد آیات علمی قرآن اختلاف است و تا هزار آیه هم ذكر شده است.

در گذشته، بیش ترین آیات علمی مورد توجّه، آیات مربوط به هیأت و نجوم[٢٥] بود. آیات علمی قرآن را می توان به دو بخش تقسیم نمود:

١. آیات هستی شناختی و طبیعت شناختی؛ ٢. آیات زیست شناختی. مقصود از آیات هستی شناختی و طبیعت شناختی آیاتی است كه درباره ی مظاهر هستی و طبیعت اند. بخش عمده ای از آیات علمی به بحث هستی شناسی و طبیعت شناسی مربوط اند كه محورهای آنها درباره ی آسمان و زمین در موارد زیر می باشد:

آفرینش آسمان ها و زمین،[٢٦]

ماده ی اصلی آسمان،[٢٧]

بالا بردن آسمان بدون ستون،[٢٨]

گسترش آسمان ها،[٢٩]

فقدان اكسیژن در ارتفاعات،[٣٠]

بنای آسمان در نهایت استحكام،[٣١]

موجودات زنده در آسمان ها،[٣٢]

كرویت زمین،[٣٣]

وجود گازها در مورد زمین،[٣٤]

دوران آفرینش زمین،[٣٥]

نقصان زمین،[٣٦]

حركت زمین و خورشید،[٣٧]

وجود مواد سنگین در درون زمین،[٣٨]

تغییر آسمان و زمین و فنای آن.[٣٩]

هم چنین موارد دیگر هستی شناسی عبارت است از:

خورشید و ماه،[٤٠] كوه ها،[٤١] ابر و باران،[٤٢] باد[٤٣] و دریاها.[٤٤]

٢. بخش علوم زیست شناسی است كه این ها نیز چند دسته اند: گیاهان،[٤٥] حیوانات،[٤٦] انسان[٤٧] و مباحث و آیات طبی.[٤٨]