جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول

جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول0%

جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات
صفحات: 12

جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول

نویسنده: عباس عزیزی
گروه:

صفحات: 12
مشاهدات: 3847
دانلود: 266

توضیحات:

جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول
  • مقدمه

  • فصل دوم : اسرار و آثار نماز

  • فصل چهارم : آداب و مستحبات نماز

  • فصل ششم : حضور قلب و خشوع

  • فصل هشتم : موانع قبولى و كمال نماز

  • فصل دهم : نتيجه ترك كردن نماز

  • فصل دوازدهم : وقت نماز و اهميت آن

  • فصل چهاردهم : اهميت نماز جماعت

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 12 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • مشاهدات: 3847 / دانلود: 266
اندازه اندازه اندازه
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول

جامع آيات و احاديث موضوعى نماز - جلد اول

نویسنده:
فارسی
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز


جامع آيات و احاديث موضوعى نماز

جلد اول

نام نويسنده : عباس عزيزى


سخن ناشر

و ماخلقت الجن و الانس الا ليعبدون (ليعرفون)
«قرآن كريم»
غايت كمال انسان معرفت خداست و رسيدن به باب معرفت الله ، جز از طريق قرآن و ائمه اطهار - عليهم السلام - ميسر نيست ، و بى شك آيينه جان آدمى جز در پرتو اين دو، فروغ نمى يابد و زنگار دل جز با كلام ربوبى و مفسران كلام الهى زدوده نمى شود.
قرآن كريم صحيفه نور و وديعه الهى است ، نورى كه اشعه آن پايان نمى گيرد و چراغى كه شعله آن خاموش نمى گردد و دريايى كه به قعر آن نتوان رسيد و جاده وسيعى كه هرگز گمراهى در آن نيست . پس قرآن معدن علم و مركز دانش و سرچشمه درياى دانايى و فضيلت است .خداوند با قرآن دانشمندانى را كه تشنه فضيلت مى باشند سيراب مى كند و ائمه اطهار - عليهم السلام - مفسر و ناطق كلام خدا و كشتى نجات در گرداب ضلالت مى باشند، و هر يك از آنها مشعلى هستند در كوره راه تاريك بشريت ، تا راه نجات و هدايت را فراروى انسان بگشايند و او را از خاك تا خدا و از ملك تا ملكوت پرواز دهند.پس سعادت انسان در دنيا و آخرت در گرو ثقل اكبر و ثقل كبير است و در حديث معروف ثقلين از رسول خدا - صلى الله عليه وآله و سلم - بيان شده است : «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى ...».
بدين ترتيب كلام الهى و گفته پيشوايان دين ، نور است و از جهل ، خرافه پرستى و اوهام پرده بر مى دارد و آدمى را با حقيقت خالص و ناب آشنا مى سازد.
در سر لوحه دستورات هدايتگرانه الهى و سخنان معصومين - عليهم السلام - معراج مؤ من ، نماز قرار دارد و دستورى است كه همه انبياء به آن سفارش كرده اند و وسيله شكر و مايه پاكى و سعادت انسان است .بخش ‍ عظيمى از كلام بزرگان دين ، معصومين - عليهم السلام - به همين فريضه مهم تعلق گرفته و سخنان گهربار اين عزيزان به انحاء مختلف پيرامون آن پرتو افشانى مى كند.
از اين رو، مؤ سسه فرهنگى نبوغ برخود لازم دانسته است براى نشر فرهنگ نماز كتابهايى را به چاپ برساند.يكى از اين كتابها كه از اهميت و امتيازات فراوانى برخوردار است ، كتاب «جامع آيات و احاديث موضوعى» است كه جلد اول و دوم آن در نماز مى باشد و در قالب ٢٦ فصل ، شامل ١٥٠ آيه و حدود دو هزار حديث به صورت موضوعى جمع آورى شده است .اين كتاب براى همه ، بخصوص قشر طلبه و محققين و دانشجويان و مربيان مفيدو ارزنده خواهد بود.
در اينجا لازم مى دانيم از زحمات برادر فاضل حضرت حجة الاسلام عباس ‍ عزيزى تشكر نماييم .ايشان كتابهاى فراوانى تاءليف نموده اند كه سهم موضوع نماز در آنها ١٢ عنوان بوده است كه ستاد اقامه نماز و اين مؤ سسه توفيق نشر آن را داشته اند.
اميد است خداوند متعال ما را از نمازگزاران واقعى قرار دهد و نماز را مايه سعادت ما در دنيا و نورى در عالم برزخ و شفيع در روز قيامت برايمان قرار دهد.

مؤسسه فرهنگى انتشارات نبوغ


مقدمه

گفته هاى پيشوايان دين ، نور است و پرده از تاريكى برداشته ، جهالت را مى زدايد و آدمى را با حقيقت ناب ، آشنا مى سازد.
وقتى در اين آينه شفاف و چشمه زلال معرفت به نظاره و تماشاى نماز مى نشينيم ، ابعادى تازه تر و سيمايى درخشانتر از نماز را مشاهده مى كنيم .
كتاب حاضر، ما را به اين تماشا دعوت كرده ، دنيايى ديگر از نماز را در برابر ديدگان ما خاكيان ترسيم مى كند.
هنگامى كه ديده مى گشاييم و به اين آينه مى نگريم ، نماز را چنين مى بينيم :
بهترين نردبان قرب ؛
چشمه جوشان خير و بركت ؛
كليد گشايش مشكلات ؛
شست و شو دهنده دل ؛
روح عرفان و اخلاص ؛
برترين شعار پيامبران و امامان (ع).
اينها گوشه اى از افق بيكران نماز در آينه حديث است .
در اين نوشتار، سخنانى نورانى از قرآن كريم و اولياء دين در باب نماز، گردآورى شده و در ٢٦ فصل منظم گشته است و شامل ١٥٠ آيه و حدود ٢٠٠٠ حديث ، غير از بعد احكام ، مى باشد كه از اكثر كتب شيعه و سنى جمع آورى شده است .
اين تعداد حديث ، نشان دهنده اهميت فوق العاده نماز و مظلوميت آن است كه در كتابهاى مختلف تدوين شده و نمازگزاران ، دستشان از اين احاديث كوتاه بوده است ؛ اما با مساعى مؤ سسه انتشارات نبوغ ، كه امر طبع و نشر اين كتاب را بر عهده گرفته است ، نمازگزاران پى به اهميت و اسرار نماز خواهند برد كه اميد است جامعه ، يكپارچه به سوى نماز حركت كرده و قلمها در راستاى اين امر مهم به كار افتند و محققين و مؤ لفين و مبلغين براى نشر و ترويج بزرگترين واجب الهى تلاش نمايند.
امتيازات اين كتاب از اين قرار است :
١ - دسته بندى آيات و احاديث به سبك موضوعى .
٢ - اعراب گذارى كامل .
٣ - اختصاص عنوان براى هر حديث .
٤ - جمع آورى احاديث از منابع شيعى و سنى با ذكر كامل ماءخذ آن .
٥ - ترجمه روان .
٦ - نگارش آيات و احاديث با خط درشت .
٧ - فهرست اجمالى و تفصيلى عناوين .
خداوند را سپاسگزارم كه مرا توفيق داد تا در راستاى اين مهم قدم بردارم و اميدوارم كه سخنان گوهربار ائمه اطهار - عليهم السلام - ما را به بهره كافى برساند.
در خاتمه لازم مى دانم از همه كسانى كه براى احياء نماز تلاش مى نمايند، خصوصا از جناب حجة الاسلام آقاى قرائتى كه دلسوزانه و عاشقانه در اين راه گام بر مى دارند، و نيز از برادر گرامى ام حجة الاسلام قربانعلى دهدايى كه در ويراستارى اين مجموعه همكارى لازم را به عمل آوردند، و همچنين از برادر عزيزم آقاى برقعى و همكاران ايشان در مؤ سسه پژوهش كه در حروفچينى و صفحه آرايى زحمت فراوانى را متحمل شدند، و نيز از مؤ سسه فرهنگى انتشارات نبوغ كه براى چاپ و نشر اين اثر با بهترين كيفيت اقدام نمودند، صميمانه قدردانى و سپاسگزارى نمايم .
«رب اجعلنى مقيم الصلاة و من ذريتى»
عباس عزيزى اراكى
حوزه علميه قم
خرداد ١٣٧٥ / شوال ١٤١٦

فصل اول : اهميت و فضيلت نماز


آيات
١ - نماز جزء برنامه هاى حكومت اسلامى
الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور ؛
ياران خدا كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را برپا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه امور از آن خداست .
(سوره حج ، آيه ٤١)
٢ - نماز پيوند با خدا و پيوند با خلق
واقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و ماتقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله ان الله بما تعملون بصير ؛
نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد (با اين دو وسيله روح و جسم اجتماع خود را نيرومند سازيد و بدانيد) هر كار خيرى براى خود (در سراى آخرت) از پيش مى فرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت ، خداوند به اعمال شما آگاه است .
(سوره بقره ، آيه ١١٠)
٣ - يكى از صفات متقين اقامه نماز است
الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون ؛
پرهيزكاران آنهايى هستند كه به غيب ايمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آن هاروزى داده ايم ، انفاق مى كنند.
(سوره بقره ، آيه ٣)
٤ - نماز، خصلت مؤ منين
والمؤ منون و المؤ منات بعضهم اولياء بعض ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة ؛
مردان و زنان با ايمان يار و ياور همديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نماز را برپا مى دارند.
٥ - نماز همراه با مشورت
والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوة و امرهم شورى بينهم ؛
و آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا داشته و كارهايشان به طريق مشورت در ميان آنها صورت مى گيرد.
(سوره شورى ، آيه ٣٨)
٦ - نماز و تنبيه
ولاتصل على احد منهم مات ابدا و لاتقم على قبره انهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون ؛
بر هيچ يك از آنها كه بميرد، نماز نخوان و بر كنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش) نايست ؛ چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند.
(سوره توبه ، آيه ٨٤)
٧ - نماز و زكات
فاقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و اعتصموا بالله هو مولاكم ؛
پس نماز بگذاريد و زكات بدهيد و به خدا توسل جوييد، اوست مولاى شما.
(سوره حج ، آيه ٧٨)
٨ - نماز و صفات مؤ منان و مجاهدان
التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤ منين ؛
(مؤ منان كسانى هستند كه) توبه كنندگان و عبادت كنندگان و سپاس گويان و سياحت كنندگان و ركوع كنندگان و سجده آوران و آمران به معروف و نهى كنندگان از منكر و حافظان حدود (و مرزهاى) الهى و بشارت بده مؤ منان را.
(سوره توبه ، آيه ١٢)
٩- اوصاف مصلحان
والذين يمسكون بالكتاب و اقاموا الصلوة انا لانضيع اجر المصلحين ؛
و آنهايى كه به كتاب (خدا) تمسك جويند و نماز را برپا دارند (پاداش بزرگى خواهند داشت زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم كرد.
(سوره اعراف ، آيه ١٧٠)
١٠ - نماز و قرآن
ان الذين يتلون كتاب الله و اقاموا الصلوة ؛
كسانى كه قرآن تلاوت مى كنند و نماز به پاى مى دارند.
(سوره فاطر، آيه ٢٦)
١١ - علم و نماز
لكن الراسخون فى العلم منهم و المؤ منون يؤ منون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و المقيمين الصلوة و المؤ تون الزكوة و المؤ منون بالله واليوم الاخر اولئك سنؤ تيهم اجرا عظيما ؛
ولى دسته اى ازآنها كه راسخ در علم اند، و آنها كه ايمان دارند به تمان آن چه بر تو نازل شده و آن چه كه پيش از تو نازل گرديده ، ايمان مى آورند و آن ها كه نماز را برپا مى دارند و آنان كه زكات مى دهندو آن ها كه به خدا و روز قيامت ايمان مى آورده اند، به زودى به همه آنان پاداش عظيمى خواهيم داد.
(سوره نساء، آيه ١٦٢)
١٢ - برپاداشتن نماز يكى از برنامه هاى اولوالالباب
والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلوة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية و يدرؤ ن بالحسنة السيئة اولئك لهم عقبى الدار ؛
وهم در طلب رضاى خدا راه صبر پيش مى گيرند، نماز به پا مى دارند و از آن چه نصيبشان كرديم به فقرا پنهان و آشكار انفاق مى كنند و در عوض بديهاى مردم نيكى مى كنند، اينان هستند كه عاقبت منزلگاه نيكو يافتند.
(سوره رعد، آيه ٢٢)
١٣ - نماز يكى از اصول نيكيهاست
....ولكن البر من امن بالله و اليوم الاخر و الملئكة و الكتاب و النبيين ...واقام الصلوة ...؛
بلكه نيكى (و نيكوكار) كسانى هستند كه به خداوند و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده اند... و نماز برپا مى دارند...
(سوره بقره ، آيه ١٧٧)
١٤ -قسم و نماز
تحبسونهما من بعد الصلوة و فيقسمان بالله ...؛
(درصدق آنها شك كرديد) آنها را بعد از نماز نگاه مى داريد تا سوگند ياد كنند.
(سوره مائده ، آيه ١٠٦)
١٥ - نماز و قرض الحسنه
...واقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و اقرضوا الله قرضا حسنا ؛
نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و به خدا قرض الحسنه دهيد.
(سوره مزمل ، آيه ٢٠)
احاديث
١ - اهميت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اول ما افترض الله على امتى ، الصلوات الخمس و اول ما يرفع من اعمالهم ، الصلوات الخمس و اول ما يساءلون عنه ، الصلوات الخمس ؛
اولين چيزى كه خداوند بر امت من واجب كرد، نمازهاى پنج گانه است و اولين چيزى كه از اعمال ايشان بالا برده مى شود، نمازهاى پنج گانه است و اولين چيزى كه نسبت به آن مورد سؤ ال واقع مى شوند، نمازهاى پنج گانه است .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٥)
٢ - برترى نماز
قال على - عليه السلام -:
اوصيكم بالصلاة و حفظها، فانها خيرالعمل و هى عمود دينكم ؛
شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش مى كنم ، زيرا نماز برترين عمل و ستون و اساس دين شما است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٦٨، بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٩)
٣ - معراج مؤ من
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة ، معراج المؤ من ؛
نماز، معراج مؤ من است .
(كشف الاسرار، ج ٢، ص ٦٧٦، سرالصلوة ، ص ٧، اعتقادات مجلسى ، ص ‍ ٢٩)
٤ - نماز نور مؤ من
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة نور المؤ من ؛
نماز نور مؤ من است .
(شهاب الاخبار، ص ٥٠، نهج الفصاحه ، ص ٣٩٦)
٥ - نشانه ايمان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
علم الايمان الصلوة ؛
علامت و نشانه ايمان نماز است .
(شهاب الاخبار، ص ٥٩)
٦ - نماز ستون دين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة عماد دينكم ؛
نماز، پايه و ستون دين شما است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٠)
٧ - تقرب به وسيله نماز
قال الكاظم - عليه السلام -:
افضل ما يتقرب به العبد الى الله بعد المعرفة به ، الصلوة ؛
بهترين چيزى كه بنده بعد از شناخت خدا به وسيله آن به درگاه الهى تقرب پيدا مى كند، نماز است .
(تحف العقول ، ص ٤٥٥)
٨ - پرچم اسلام
قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -:
علم الاسلام الصلاة ؛
نماز، پرچم اسلام است .
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٢٧٩، حديث ١٨٨٧)
٩- نماز وسيله تقرب مؤ من
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الصلوة قربان المؤ من ؛
همانا نماز خواندن وسيله نزديكى مؤ من به خداست .
(كنزالعمال ، حديث ١٨٩٠٧)
١٠ - نماز و پايه هاى دين
قال الباقر - عليه السلام -:
بنى الاسلام على خمس : الصلوة و الزكوة ، و الصوم و الحج و الولاية ؛
اسلام بر روى پنج پايه بنا شده است : نماز، روزه ، زكات ، حج ، ولايت .
(كافى ، ج ٢، ص ١٧)
١١ - اهل بيت (ع) و اقامه نماز
قال الحسين - عليه السلام - فى قوله تعالى :
«الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلاة» قال : هذه فينا اهل البيت ؛
(در تفسير آيه) «كسانى كه اگر ما به آنها در زمين قدرت و حكومت دهيم ، نماز را به پا مى دارند» اين در مورد ما خاندان اهل بيت است .
(بحارالانوار، ج ٢٤، ص ١٦٦)
١٢ - نماز آخرين توصيه انبياء
قال الصادق - عليه السلام -:
احب الاعمال الى الله - عز و جل - الصلوة و هى اخر وصايا الانبياء ؛
نماز، بهترين كارها نزد خداوند و آخرين وصيتهاى پيامبران الهى است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩٧)
١٣ - جايگاه نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
موضع الصلوة من الدين كموضع ضع الراءس من الجسد ؛
جايگاه نماز در دين ، مانند جايگاه سر در بدن است .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٩٧٢)
١٤ - سيماى دين
قال على - عليه السلام -:
لكل شى ء وجه و وجه دينكم الصلاة ؛
هر چيزى داراى سيماست ، سيماى دين شما نماز است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٧)
١٥ - توجه خدا به نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
ذكر الله لاهل الصلاة اكبر من ذكرهم اياه ؛ الاترى انه يقول : «اذكرونى اذكركم» ؛
ياد خدا براى اهل نماز، بالاتر از ياد آنها از خداست ؛ آيا نمى بينى كه خداوند مى فرمايد: «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم».
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٩٩)
١٦ - نماز نور چشم و محبوب پيامبر (ص)
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا اباذر!ان الله جعل قرة عينى فى الصلوة و حببها الى كما حبب الى الجائع ، الطعام و الى الظمان ، الماء و ان الجائع اذا اكل شبع و ان الظمان اذا شرب روى و انا لااشبع من الصلوة ؛
اى ابوذر!همانا خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و نماز را محبوب من نمود ؛ همان گونه كه طعام را براى گرسنه و آب را براى تشنه .گرسنه با خوردن سير، و تشنه با نوشيدن سيراب مى گردد، اما من هرگز از نماز سير نمى شومساءله
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ٧٧، مستدرك الوسايل ، ج ١، ص ١٧٤)
١٧ - وصيت اميرالمؤ منين (ع)
قال على - عليه السلام -:
الله ، الله فى الصلوة ، فانها عمود دينكم ؛
خدا را، خدا را درباره نماز ؛ چرا كه ستون دين شماست .
(نهج البلاغه ، نامه ها، ص ٤٧)
١٨ - كليد بهشت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة مفتاح الجنة ؛
نماز كليد بهشت است .
(نهج الفصاحه ، حديث ١٥٨٨)
١٩ - نماز و دين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اما الصلوة فانه لاخير فى دين ، لا صلوة فيه ؛
اما نماز، همانا در دينى كه نماز نداشته باشد، خيرى نيست .
(سيره ابن هشام ، ج ٣ - ٤، ص ٥٠٤)
٢٠ - محافظت از نماز
قال على - عليه السلام -:
تعاهدوا امر الصلوة و حافظوا عليها و استكثروا منها ؛
نماز را مراعات كنيد و محافظت كنيد آن را، و آن را زياد به جا آوريد.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٢، نهج البلاغه ، خطبه ١٩٩)
٢١ - بهترين واجبات
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان افضل الفرائض بعد المعرفة الصلاة ؛
بهترين واجبات پس از شناخت (خدا) نماز است .
(تفسير ابوالفتح ، ج ١، ص ١٠٢)
٢٢ - بهترين عمل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما عمل ابن ادم شيئا افضل من الصلاة و صلاح ذات البين و خلق حسن ؛
فرزند آدم (انسان) هيچ عملى انجام نمى دهد كه بهتر از نماز و آشتى دادن مردم و خوش اخلاقى باشد.
(نهج الفصاحه ، ص ٥٤٧، حديث ٢٦٥١)
٢٣ - تداوم نماز و انتظار
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايزال العبد فى صلوة ماانتظر الصلوة ؛
بنده مادام كه منتظر نماز است در حال نماز است .
(نهج الفصاحه ، ص ٥٢٧، حديث ٢٥٣٨)
٢٤ - نماز، بهترين عمل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة خير موضوع فمن شاء استقل و من شاء استكثر ؛
نماز بهترين چيزى است كه مقرر شد، پس هر كه خواهد كم بخواند و هر كه خواهد زياد كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ص ٤ و ٦.بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣٠٨)
٢٥ - نماز نورى از خدا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة نورالمؤ من و الصلاة نور من الله ؛
نماز نور مؤ من است و نماز نورى از خداوند است .
(جامع احاديث الشيعه ، ص ٤ و ١٥)
٢٦ - روشنايى چشم پيامبر (ص)
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قرة عينى فى الصلاة ؛
روشنى چشم من در نماز است .
(نهج الفصاحه ، ص ٢٨٣، حديث ١٣٤٣، بحارالانوار، ج ٨٢، ص ‍ ١٩٣)
٢٧ - نماز و خدمت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان طاعة الله خدمته من الارض فليس شى ء من خدمته يعدل الصلاة ؛
پيروى و اطاعت از پروردگار خدمت كردن به او در زمين است و هيچ چيز در خدمت به پروردگار معادل نماز نيست .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣١٨)
٢٨ - حقيقت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مثل الصلاة مثل عمود الفسطاط، اذاثبت العمود ثبتت الاطناب و الاوتاد و الغشاء، و اذا انكسر العمود لم ينفع وتد و لاطنب و لاغشاء ؛
مثل نماز مانند مثل ستون خيمه است ، هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و ميخها و پرده ها ثابت و سودمند خواهند بود و هرگاه ستون بشكند و در هم فرو ريزد، نه ميخ نافع است و نه ريسمان سودى دارد و نه پرده اى اثرى خواهد داشت .
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، شماره ٦٣٩)
٢٩ - نخستين سؤ ال در روز قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
حافظوا على الصلوات الخمس فان الله - عزوجل - اذا كان يوم القيامة يدعوا العبد فاول شى ء يساءل عنه ، الصلاة فان جاءبها تامة و الا زخ به فى النار ؛
نمازهاى پنج گانه را محافظت كنيد، زيرا روز قيامت كه مى شود خداوند بنده اش را فرا مى خواند و نخستين چيزى كه از او مى پرسد نماز است ، اگر آن را به طور كامل انجام داده باشد، (به بهشت مى رود) و گرنه در آتش ‍ افكنده مى شود.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠١، جامع الاخبار، ص ٨٦ و ٨٧)
٣٠ - بهترين اعمال در قيامت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان افضل الاعمال عند الله يوم القيامة ، الصلوة ؛
همانا بهترين عمل در روز قيامت نزد خداوند، نماز است .
(مستدرك الوسائل ، ج ٣، ص ٧)
٣١ - نماز، روش پيامبران
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة من شرايع الدين ، و فيها مرضاة الرب - عزوجل - فهى منهاج الانبياء ؛
نماز از سنتهاى دين ، و مايه خشنودى پروردگار و راه و روش پيامبران است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٢، بحارالانوار، ج ٨٢، ص ‍ ٢٣١)
٣٢ - توجه خدا به نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا احرم العبد فى صلاته ، اقبل الله عليه بوجهه و يوكل به ملكا يلتقط القران من فيه التقاطا، فان اعرض الله عنه و وكله الى الملك ؛
آن گاه كه بنده در نمازش تكبيرة الاحرام گفت ، خداوند به او روى مى كند و فرشته اى را ماءمور او مى سازد كه آيات قرآن را از دهان او بر مى چيند.اگر اعراض كرد، خداوند از او روى مى گرداند و او را به فرشته واگذارد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣٣٢)
٣٣ - سهم اسلام
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
...و اسهم الاسلام ثلاثة : الصلوة و الصوم و الزكوة ؛
بهره اسلام براى شما سه چيز است : نماز، روزه ، و زكات .
(نهج الفصاحه ، ص ٢٤٤، حديث ١٢١٢)
٣٤ - نماز، سفره الهى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الا ان الصلاة مادبة الله فى الارض قد هناها لاهل رحمته فى كل يوم خمس مرات ؛
آگاه باشيد نماز سفره گسترده خدا در زمين است كه خداوند آن را روزى پنج بار براى اهل رحمتش (افراد شايسته رحمت) گوارا نموده است .
(مستدرك الوسايل ، ج ١، ص ١٧٠)
٣٥ - مثل نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
انما مثل الصلاة لصاحبها، كمثل رجل دخل على ذى سلطان فانصت له حتى فرغ من حاجته ، و كذلك المرء المسلم باذن الله - عزوجل - مادام فى الصلاة لم يزل الله - عز و جل - ينظر اليه حتى يفرغ من صلاته ؛
همانا مثل نماز براى نمازگزار، مثل مردى است كه برسلطانى وارد گردد و اظهار حاجت كند ؛ پس آن شخص سلطان ، ساكت و آماده استماع سخنان صاحب حاجت گردد تا اينكه از درخواستش فارغ شود، همچنين است نمازگزار مسلمان تا هنگامى كه به نماز ايستاده ، خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد كرد و انوار الهى شامل اوست تا وقتى كه از نمازش فارغ گردد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣١)
٣٦ - نماز روش انبياء
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة منهاج الانبياء؛
نماز راه و روش انبياء است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣١)
٣٧ - محبوبترين اعمال
قال على - عليه السلام -:
احب الاعمال الى الله الصلاة ؛
محبوبترين اعمال نزد خداوند، نماز است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٣)
٣٨ - ماهيت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
...لان الصلاة تسبيح و تهليل و تحميد و تكبير و تمجيد و تقديس و قول و دعوة ؛
چون نماز، تسبيح ، تهليل ، تحميد، تكبير، تمجيد، تقديس ، قول ، و دعوت به حق است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٢. بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٢)
٣٩ - جايگاه نماز نزد خدا
اوحى الله الى نبيه ، موسى - عليه السلام - عليك بالصلوة فانها بمكان و لها عندى عهد وثيق ؛
خداوند به حضرت موسى (ع) وحى نمود: بر تو باد نماز، پس همانا نماز داراى مكان رفيعى و پيمان محكمى پيش من است .
(كلمة الله ، ص ٢٥٧)
٤٠ - زائر پروردگار
قال على - عليه السلام -:
المنتظر وقت الصلاة بعد العصر، زائر الله و حق على الله - عزوجل - ان يكرم زائره و يعطيه ما سال ؛
هر مسلمانى كه منتظر وقت نماز، بعد از عصر است ، زائر پروردگار مى باشد و بر عهده خداوند عزيز و جليل است كه زائر خود را گرامى بدارد و به او هر چه را كه خواهد عطا فرمايد.
(الخصال باب الثلاثه ، حديث ١٢٧. جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ‍ ٧٨)
٤١ - نماز، راءس اسلام
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة راءس الاسلام ؛
نماز (به منزله) راءس اسلام است .
(بحارالانوار، ج ١٧، ص ١٢٧.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٦٧)
٤٢ - آخرين سفارش رسول خدا (ص)
قال الصادق - عليه السلام -:
عليك بالصلاة !فان اخر ما اوصى به رسول الله و حث عليه الصلاة ؛
بر تو باد به نماز! زيرا آخرين چيزى كه رسول خدا (ص) به آن سفارش نمود (وانسان) را بر انجام آن تاءكيد نمود، نماز بود.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٦)
٤٣ - فرياد ابليس از نمازگزار
قال على - عليه السلام -:
ان العبد اذا سجد نادى ابليس : يا ويله اطاع و عصيت و سجد و ابيت ؛
وقتى كه بنده اى سجده كرد، ابليس فرياد مى زند واى بر من !او اطاعت كرد، ولى من معصيت كردم ، او سجده كرد و من از اين عمل سرباز زدم .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٣)
٤٤ - نماز، بهترين عبادت
قال الرضا - عليه السلام -:
ان الصلوة افضل العبادة لله :
همانا، نماز بهترين عبادت براى خداست .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٥٠)
٤٥ - نماز، نيكوترين صورت خلق
قال الرضا - عليه السلام -:
ان الصلوة احسن صورة خلقها الله ؛
به درستى نماز نيكوترين صورتى است كه خدا آن را خلق كرد.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٥٠)
٤٦ - سفارش اكيد براى نماز
فيما اوصى به اميرالمؤ منين - عليه السلام - عند وفاته : الصلوة ، الصلوة ، الصلوة ؛
در آن چيزى كه اميرالمؤ منين (ع) هنگام وفاتش وصيت كرد، اين بود: نماز، نماز، نماز.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ١٧٣)
٤٧ - ارزش نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قام المصلى الى الصلوة ، نزلت عليه الرحمة من اعنان السماء الى اعنان الارض و حفت به الملائكة و: اداه ملك لو يعلم هذا المصلى ما فى الصلاة ما انفتل ؛
هنگامى كه انسان به نماز ايستاد، رحمت خدا از آسمان بر او نازل مى شود و ملائكه اطرافش را احاطه مى كنند و فرشته اى مى گويد: اگر اين نمازگزار ارزش نماز را مى دانست هيچ گاه از نماز منصرف نمى شد.
(اصول كافى ، ج ٣، ص ٢٦٥)
٤٨ - علامت عامل دين
قال الصادق - عليه السلام -:
قال لقمان لابنه : لكل شى ء علامة يعرف بها و يشهد عليها و ان للدين ثلاث علامات : العلم و الايمان و العمل به ، (الى ان قال) و للعامل ثلاث علامات الصلوة و الصيام و الزكوة ؛
حضرت لقمان به فرزندانش فرمود: براى هر چيزى علامتى است كه به وسيله آن علامت شناخته مى شود و به او شهادت داده مى شود، به درستى كه براى دين سه علامت است : ١ - علم ٢ - ايمان ، ٣ - عمل به ايمان ، تا آن جا كه فرمود: براى عامل به دين سه علامت است : ١ - نماز ٢ - روزه ، ٣ - زكات .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٣)
٤٩ - باعث نجات انسان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
نجوا انفسكم اعملوا و خير اعمالكم الصلوة ؛
خود رآموزشى از عذاب الهى) نجات دهيد، و عمل كنيد، كه بهترين اعمال شما نماز است .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٥)
٥٠ - قوام اسلام
قال على - عليه السلام -:
اوصيكم بالصلوة التى هى عمود الدين و قوام الاسلام فلا تغفلوا عنها ؛
سفارش مى كنم شما را به نمازى كه ستون دين و قوام اسلام است ؛ پس از نماز غافل نشويد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٢)
٥١ - باقيات صالحات
عن ادريس القمى :
سئلت ابا عبدالله - عليه السلام - عن الباقيات الصالحات ، فقال : هى الصلوة فحافظوا عليها ؛
(ادريس قمى ميگويد:) از امام صادق (ع) در مورد باقيات و صالحات سؤ ال كردم ، امام فرمود: آن نماز است ، پس محافظت بر نماز كنيد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٢)
٥٢ - برترى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اما انه ليس شى ء افضل من الحج الا الصلوة ؛
به درستى كه هيچ عملى بالاتر از حج نيست ، مگر نماز.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٦)
٥٣ - سؤ ال در قيامت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان اول ما يسئل عنه العبد اذا وقف بين يدى الله - عز و جل - الصلوات المفروضات و عن الزكاة المفروضة و عن الصيام المفروض ، و عن الحج المفروض و عن ولايتنا اهل البيت ؛
وقتى بنده (فرداى قيامت) در مقابل خداى عز و جل قرار گرفت ، اولين چيزى كه از او سؤ ال مى كنند، نمازهاى واجب ، زكات واجب ، روزه واجب ، حج واجب و ولايت ما اهل بيت است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٩٠)
٥٤ - نماز، عطيه الهى
قال الرضا - عليه السلام -:
(الصلوة) صلة الله للعبد بالرحمة ؛
نماز عطيه و احسانى است از طرف خداوند براى بنده ، كه از راه رحمت و عنايت بخشيده است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٦)
٥٥ - نماز، نشانه دين
قال على - عليه السلام -:
و اقام الصلاة فانها الملة ؛
برپا داشتن نماز، نشانه اصلى دين است .
(نهج البلاغه ، خطبه ١١٠)
٥٦ - راءس دين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة راءس الدين ؛
نماز (به منزله) سر دين است .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٤)
٥٧ - اولين سؤ ال از انسان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اول ما يساءلون عنه الصلوات الخمس ؛
اولين چيزى كه از انسانها سؤ ال مى شود، نمازهاى پنج گانه است .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٥٩)
٥٨ - نخستين عملى كه بالابرده مى شود
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اول ما يرفع من اعمالهم الصلوات الخمس ؛
اولين عملى كه از انسانها بالابرده مى شود، نماز پنج گانه است .
(كنز العمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٩٩)
٥٩ - نماز، موجب گشايش مشكل
فى مكارم الاخلاق :
عن ابى عبيدة الخداء قال : كنت مع الباقر - عليه السلام - فضل بعيرى ، فقال - عليه السلام - صل ركعتين ثم كما اقول : اللهم راد الضالة ، مادئا من الضلالة رد على ضالتى فانها من فضلك و عطائك ، ثم قال - عليه السلام -: يا ابا عبيدة تعال فاركب مع ابى جعفر - عليه السلام - فلما يسرنا اذا سواد على الطريق فقال - عليه السلام -: يا ابا عبيدة ! هذا بعير فاذا هو بعيرى ؛
ابى عبيده خداء گفت : با حضرت باقر (ع) بودم ، مركبم گم شد.امام - عليه السلام - فرمود: دو ركعت نماز بگذار و بعد بگو: خداوند!تو كه گمشده را باز مى گردانى ، و از گمراهى به هدايت مى آورى گمشده ام را به من بازگردان كه آن از احسان و بخشش توست ، بعد امام (ع) فرمود: اى اباعبيده !پيش آى و سوار شو.با حضرت سوار شدم ، همچنان كه راه مى پيمودم در راه يك سياهى به چشم ما خورد، امام (ع) فرمود: اين شتر توست .چون دقت كردم دريافتم كه شتر من است .
(مكارم الاخلاق ، ص ٢٥٩)
٦٠ - بهترين عمل بنده
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة من افضل اعمال العباد ؛
نماز از بهترين اعمال بندگان است .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٤)
٦١ - نور نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة نور ؛
نماز، روشنى است .
(ميزان الحكمه ، ج ١٠، ص ٢٣٤)
٦٢ - ريزش گناهان با نماز
عن سلمان الفارسى قال :
كنا مع رسول الله صلى الله عليه و اله فى ظل شجرة فاخذ غصنا منها فنفضه فتساقط ورقه ، فقال الا تسالونى عما صنعت ؟فقالوا اخبرنا يا رسول الله .قال : ان العبد المسلم اذا قام الى الصلوة تحاطت خطاياه كما تحاطت ورق هذه الشجرة ؛
از سلمان فارسى نقل شده گويد: با پيامبر خدا (ص) در سايه درختى بوديم ، يك شاخه از آن برداشت و آن را تكان داد تا برگهاى آن ريخت ، سپس ‍ فرمود: آيا از آن چه كردم نمى پرسيد: عرض كردند: يا رسول الله !به ما خبر بده ، فرمود: همانا بنده مسلمان هرگاه كه به نماز قيام مى كند گناهان او ريخته مى شود، همان طور كه برگ اين درخت ريخته شد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٠)
٦٣ - زيادى خواب ، سبب قلت نماز
قال عيسى بن مريم - عليه السلام -:
يا بنى اسرائيل لاتكثروا الاكل فانه من اكثر الاكل اكثر النوم و من اكثر النوم اقل الصلاة و من اقل الصلاة كتب من الغافلين ؛
اى بنى اسرائيل در خوردن زياده روى نكنيد، همانا محصول زياد خوردن بسيار خوابيدن است و هر كس بسيار بخوابد، نماز و عبادتش كم خواهد بود و آن گاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد.
(تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، ص ٣٨)
٦٤ - تاءثير زياد سجده كردن
جاء رجل الى رسول الله - صلى الله عليه وآله - فقال :
ادع الله ان يدخلنى الجنة ، فقال : اعنى بكثرة السجود ؛
مردى به حضور پيامبر اسلام (ص) آمد و عرض كرد: دعا كن خدا مرا به بهشت داخل كند، فرمود: مرا با زيادى سجده كردن همراهى كن .
(وسائل الشيعه ، ج ٣٠، ص ٣٠)
٦٥ - نماز، ستون دين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان عمود الدين الصلاة ، و هى اول ما ينظر فيه من عمل ابن ادم فان صحت نظر فى عمله ، و ان لم تصح لم ينظر فى بقية عمله ؛
همانا ستون دين نماز است ، و آن اول چيز است كه به آن از عمل فرزند آدم رسيدگى مى شود. اگر صحيح باشد، به ساير عمل رسيدگى مى شود و اگر صحيح نباشد، به ساير عملهاى او توجهى نمى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٣)
٦٦ - دو ركعت نماز و بخشش گناهان
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله - عز و جل - ذنب الا غفره له ؛
هر كس دو ركعت نماز بخواند وبداند چه مى گويد، از نماز فارغ مى شود، در حالى كه ميان او و ميان خداى عز و جل گناهى نيست ، مگر خداوند براى او مى بخشد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠، اصول وافى ، ج ٢، ص ١٠٠)
٦٧ - نماز براى وحشت قبر
قال الباقر - عليه السلام -:
وقف ابوذر - رحمة الله عليه - عند حلقة باب الكعبة فوعظ الناس ، ثم قال : حج حجة لعظائم الامور، و صم يوما لزجرة النشور، و صل ركعتين فى سواد الليل لوحشة القبور ؛
ابوذر خدا رحمتش كند، دركنار در كعبه ايستاد و به مردم پند داد، سپس ‍ گفت : حجى براى كارهاى بزرگ به جا آور و براى راندن و خروش رستاخيز روزه بگير، در تاريكى شب براى وحشت قبر دو ركعت نماز بخوان .
(بحارالانوار، ج ٨٧، ص ١٦٠)
٦٨ - سيماى مكتب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة وجه دينكم ؛
نماز سيماى مكتب است .
(فروع كافى ، ج ١، ص ٢٧٠)
٦٩ - بسيار نماز بخوانيد
قال على - عليه السلام -:
تعاهدوا امر الصلوة و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقربوا بها ؛
مراقب نماز خود باشيد و آن را حفظ كنيدو زياد (نماز مستحبى) بخوانيد و به وسيله آن تقرب جوييد.
(نهج البلاغه ، خطبه ١٩٠)
٧٠ - وسيله سنجش
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة ميزان ؛
نماز وسيله سنجش است .
(پرتوى از اسرار نماز، ص ٨٠)
٧١ - آخرين فريضه تا دم مرگ
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان اول ما فرض الله على عباده الصلاة ، و اخر ما يبقى عند الموت الصلاة ، و اول ما يحاسب يوم القيمة الصلاة ، فمن اجاب فقد سهل ما بعده و من لم يجب فقد اشتد ما بعده ؛
همانا اولين فريضه اى كه از طرف خداوند بر بندگانش واجب شد نماز بود و آخرين فريضه اى كه تا دم مرگ از او ساقط نمى گردد و وجوبش همچنان باقى است نماز است و اولين چيزى كه بنده به آن در روز قيامت محاسبه مى گردد، نماز است .پس اگر كسى جواب داد بعد از آن ، كار بر اوآسان مى گردد و اگر جواب نداد، بعد از آن كار بر او سخت مى شود.
(لئالى الاخبار، ج ٤، ص ٨)
٧٢ - نماز در سفر
قال على - عليه السلام -:
لايخرج فى سفر يخاف فيه على دينه و صلاته ؛
در سفرى كه مى ترسيد بر دينتان و نمازتان خارج نشويد.
(بحارالانوار، ج ١٠، ص ١٠٨.ميزان الحكمه ، ج ٤، ص ٤٧٥)
٧٣ - همت بر نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اظهر امر الاسلام كله صغيرة و كبيرة و لكن اكثر همك الصلوة ؛
همه دستورات اسلام را از كوچك و بزرگ آشكار كن ، ولى بيشتر همت تو درباره نماز باشد.
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ١٢٩، روايت ٣٣)
٧٤ - چهار نياز شيعه
قال الكاظم - عليه السلام -:
لاتستغنى شيعتنا عن اربع : خمرة يصلى عليها، و خاتم يتختم به و سواك يستاك به و سبحة من طين قبر ابى عبدالله - عليه السلام - ؛
پيروان ما از چهار چيز بى نياز نيستند:
١ - سجاده اى كه بر روى آن نماز خوانده شود.
٢ - انگشترى كه در انگشت باشد.
٣ - مسواكى كه با آن دندآنهارا مسواك كنند.
٤ - و تسبيحى از خاك مرقد امام حسين (ع).
(تهذيب الاحكام ، ج ٦، ص ٧٥)
٧٥ - نماز برترين چيز بعد از توحيد
سئلت اباعبدالله - عليه السلام -:
عن افضل ما يتقرب به العباد الى ربهم و احب ذلك الى الله - عز و جل - ما هو؟فقال : ما اعلم شيئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة الاترى ان العبد الصالح عيسى بن مريم قال : و اوصانى بالصلاة ...؛
از امام صادق - عليه السلام - پرسيدم : برترين چيزى كه بندگان مى توانند به وسيله آن به درگاه خدا تقرب جويند و محبوبترين آنها وى چيست ؟فرمود: پس از مسئله معرفت خدا برتر از اين نماز چيزى را سراغ ندارمساءله مگر نديدى كه بنده صالح خدا(حضرت مسيح) گويد: خدا مرا به نماز سفارش ‍ كرده ...
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٩)
٧٦ - اولين مساءله مورد بازجويى
عن الساباطى عن الامام الصادق - عليه السلام - قال :
اول ما يسئل عن العبد اذا وقف بين يدى الله - عز و جل - الصلوات المفروضات ، و عن الزكاة ، و عن الحج ، و عن الجهاد، و عن ولايتنا اهل البيت ، فمن اقر بولايتنا اهل البيت ثم مات عليها، قبلت صلاته و زكاته و صومه و حجه ؛
امام صادق (ع) در پاسخ عمار ساباطى فرمود: اولين چيزهايى كه در پيشگاه خداوند متعال از انسان سؤ ال مى شود: نمازهاى واجب ، زكات ، روزه ، حج ، جهاد، و «ولايت ما اهل بيت» است . و افزود: پس كسى كه به ولايت ما اهل بيت ، اقرار و اعتراف دارد و با اين اعتقاد از دنيا برود، نماز، زكات ، روزه ، و حج وى مورد پذيرش خداوند متعال قرارمى گيرد.
(معالم زلفى ، باب ٩٨، ص ٢٢٨)
٧٧ - نماز، بهترين عمل
قال الصادق - عليه السلام -:
يا هشام ! افضل ما يتقرب به العبد الى الله بعد معرفة به الصلوة و بر الوالدين و ترك الحسد و العجب و الفخر ؛
بهترين وسيله اى كه انسان را به خداوند نزديك مى سازد، بعد از خداشناسى ، نماز و نيكوكارى به پدرو مادر و ترك رذيله هاى حسد و عجب و فخرفروشى است .
(تحف العقول ، ص ٤٥٥)
٧٨ - استقبال از نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من عرف الله و عظمه منع فانه من الكلام و بطنه من الطعام و عنا نفسه بالصيام و القيام ؛
كسى كه خدا را شناخت و به عظمتش پى برد، دهان خود را از سخن (بى مورد)، و شكم را از غذاى حرام باز مى دارد، و به استقبال سختى روزه و نماز جهت دريافت پاداش و جلب رضايت حق مى شتابد.
(سفينة البحار، ج ٢، ص ١٧٨)
٧٩ - توجه خدا به نماز
فى الحديث :
ان ربك يصلى يقول : «سبوح قدوس رب الملئكة و الروح» ؛
همانا پروردگار تو نماز مى گزارد و مى فرمايد: «منزه و مقدس است پروردگار ملائكه و روح .»
(اصول كافى ، ج ٢، ص ٣٢٩)


۱
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٨٠ - اركان دين و ايمان
عن الصادق - عليه السلام - قال :
شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و الاقرار بماجاء من عند الله و اقامة الصلاة و ايتاء الزكاة و حج البيت و صوم رمضان و الولاية لنا و البراءة من عدونا و تكونوا مع الصديقين ؛
(هشام بن عجلان مى گويد: به امام صادق (ع) گفتم : درباره مساءله اى از شما مى پرسم كه با احدى به غير از شما در ميان نخواهم گذاشت .(وى افزود) از شما سؤ ال مى كنم از ايمان : از پايين ترين درجه آن ، امام صادق (ع) پاسخ داد:) اركان دين و ايمان عبارت است از «شهادت و اقرار به وحدانيت خدا، و رسالت محمد بن عبدالله (ص) و اقرار بدانچه كه از سوى خداوند متعال مقرر گشته است ، برپا داشتن نماز، پرداخت زكات ، حج خانه خدا، روزه ماه مبارك رمضان ، پذيرفتن ولايت ماو دشمنى با دشمنان ما ؛ و اينكه بكوشيد تا با راستگويان باشيد.(مراد از راستگويان ، ائمه معصومين و پيروان راستين آنهايند).
(بحارالانوار، ج ٢٧، ص ٥٣)
٨١ - دعاى فرشتگان براى نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
ما من عبد من شيعتنا يقوم الى الصلوة الا اكتنفته بعدد من خالفه ملائكة يصلون خلفه و يدعون الله - عز و جل - له حتى يفرغ من صلاته ؛
هيچ بنده اى از پيروان ما نيست كه به نماز بايستد، مگر آن كه به اندازه مخالفينش ملائكه پشت سر او نماز مى خوانند و در پيشگاه خداوند متعال براى او دعا مى كنند تا از نمازش فارغ شود.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٥)
٨٢ - امتحان شيعه از طريق نماز
عن الصادق - عليه السلام - قال :
امتحنوا شيعتنا عند ثلاث : عند مواقيت الصلاة كيف محافظتهم عليها، و عند اسرارهم كيف حفظهم لها عند عدونا و الى اموالهم كيف مواساتهم لاخوانهم فيها ؛
شيعيان ما و پيروان ما را به سه مساءله امتحان كنيد:
١ - اهميت به اوقات نماز، كه آيا اول وقت نماز را بر پاى مى دارند يا خير؟
٢ - حفظ اسرار، يعنى در حفظ اسرار و مسائل محرمانه كوشا هستند ياخير؟
٣ - و از حيث توانمنديهاى مالى ، يعنى آيا در مال خود براى برادران دينى سهمى قائلند و دست آنها را مى گيرند يا خير؟
(خصال صدوق ، ج ١، ص ١٠٣)
٨٣ - بهترين شيوه زندگى
قال الرضا - عليه السلام -:
ان الصلوة افضل العبادة لله و هى احسن صورة خلقها الله من اداها بكمالها و تمامها فقد ادى واجب حقها و من تهاون فيها ضرب بها وجهه ؛
همانانماز بهترين شيوه بندگى خداست و آن زيباترين شكلى است كه خداوند آن را آفريده ، پس كسى كه به طور كامل و تمام آن را به جا آورد حق واجب آن را ادا كرده و كسى كه در انجام آن كوتاهى كند خدا آن را به صورتش مى زند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٦)
٨٤ - وصف نماز معراج
عن العلل باسناده عن اباعبدالله - عليه السلام - فى حديث طويل يصف صلوة المعراج : قال انزل الله العزيز الجبار عليه محملا من نور فيه اربعون نوعا من انواع النور كانت محدقة حول العرش عرشه تبارك و تعالى تغشى ابصار الناظرين .اما واحد منها فاصفر ؛ فمن اجل ذلك اصفرت الصفرة ، و واحد منها احمر ؛ فمن اجل ذلك احمرت الحمرة .الى ان قال : فجلس فيه ثم عرج به الى السماء الدنيا فنفرت الملائكة الى اطراف السماء ثم خرت سجدا فقالت : سبوح قدوس ربنا و رب الملائكة و الروح ، ما اشبه هذا النور بنور ربنا!فقال جبرئيل : الله اكبر، الله اكبر.فسكت الملائكة و فتحت السماء و اجتمعت الملائكة ؛ ثم جائت و سلمت على النبى - صلى الله عليه وآله - افواجا، ثم قالت : يا محمد كيف اخوك ؟قال : بخير.قالت فان ادركته فاقراه منا السلامساءله فقال النبى - صلى الله عليه وآله -: اتعرفونه ؟فقالوا: كيف لم نعرفه و قد اخذ الله - عزوجل - ميثاقك و ميثاقه منا....؛
از كتاب علل الشرايع نقل شده است به سندى كه آورده از امام صادق (ع) در حديثى بلند كه در آن نماز معراج را وصف مى فرمايد ؛ روايت كرده كه فرمود: خداوند عزيز جبار بر پيامبر، محملى از نور فرو فرستاد كه چهل نوع از انواع نور در آن بود كه گرداگرد عرش خداوند تبارك و تعالى را احاطه كرده بودند آن سان كه ديدگان بينندگان را خيره مى ساختند.يكى از آن نورها نور زرد بود، و به اين جهت زردى ، زرد شد ؛ و يكى ازنورها سرخ بود، به اين سبب سرخى ، سرخ شد.تا اينكه فرمود: پس پيامبر (ص) در آن بنشست و سپس به آسمان دنيا عروج كرد ؛ پس ملائكه به اطراف آسمان گريختند و سپس به سجده افتادند و گفتند: «منزه و مقدس است پروردگار ما و پروردگار ملائكه و روح ؛ اين نور چه قدر به نور پروردگار ما شبيه است !پس ‍ جبرئيل گفت : «الله اكبر» پس ملائكه ساكت شدند و آسمان گشوده شد و ملائكه مجتمع گشته ؛ سپس آمدند و گروه گروه بر پيامبر (ص) سلام كردند و سپس گفتند: «اى محمد! برادرت چگونه است ؟» فرمود: «خوب است».گفتند: «چون او را ديدى از جانب ما سلامش ‍ برسان» پس پيامبر (ص) فرمود: آيا او را مى شناسيد؟گفتند: «چگونه نشناسيمش در حالى كه خداوند عزوجل براى تو و او از ما پيمان گرفته است .»
(بحارالانوار، ج ١٨، ص ٣٥٤)
٨٥ - جايگاه والاى نماز
قال على - عليه السلام -:
ما اهمنى ذنب امهلت بعده حتى اصلى ركعتين ، و اسال الله العافية ؛
از آن گناه پروايى ندارم كه پس از آن فرصت يابم دو ركعت نمازگزارم و از خدا عافيت وسلامتى بطلبم .
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ١٢٣٠)
٨٦ - مثل نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
الصلاة عمود الدين ، مثلها كمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب و اذا مال العمود و انكسر لم يثبت وتد و لاطنب ؛
نماز ستون دين است ، مثل نماز همانند عمود و ستون خيمه است كه هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و ميخها و پرده آن ثابت است .هنگامى كه ستون آن كج و شكسته شود هيچ كدام از آنها استوار نمى ماند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢١٨.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٦٩)
٨٧ - نماز، عامل غبطه مردگان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من ليلة الا و ملك الموت ينادى يا اهل القبور لمن تغبطون اليوم ....فيقول الموتى : انما نغبط المؤ منين فى مساجدهم لانهم يصلون و لا نصلى ...؛
هر شب فرشته مرگ ندا مى كند: اى اهل قبور!نسبت به چه كسى غبطه مى خوريد؟.. مردگان در جواب گويند: ما به مؤ منانى غبطه مى خوريم كه در مساجد نماز مى خوانند در حالى كه ما نماز نمى خوانيم .
(ارشاد القلوب ، ص ٦٥)
٨٨ - نماز نگهبان الهى
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الصلوة حجرة الله فى الارض ؛
همانا نماز نگهبان الهى در زمين است .
(بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٩٩)
٨٩ - زن و نماز
قال على - عليه السلام -:
معاشر الناس ، ان النساءنواقص الايمان ...فاما نقصان ايمانهن فقعود هن عن الصلوة و الصيام ؛
اى مردم زنان نسبت به مردان ايمان كمترى دارند، و دليل بر كمتر بودن ايمان آنها اين است كه در ايام عادت از نماز و روزه باز نشسته مى شوند.
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ١٧٩)
٩٠ - محبوبترين اعمال
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان احب الاعمال الى الله - عز و جل - الصلاة و البر و الجهاد ؛
همانا محبوبترين اعمال در نزد خداوند: نماز، نيكى كردن و جهاد در راه خداست .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٧)
٩١ - نماز در خفا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
صلاة الرجل تطوعا حيث لايراه الناس تعدل صلاته على اعين الناس ‍ خمسا و عشرين ؛
نماز مرد كه به دلخواه درجايى كه مردم او را نبينند به جاآورد، برابر بيست و پنج نماز است كه در برابر چشم مردم انجام دهد.
(نهج الفصاحه ، م ١٨٤٨، ص ٣٩١)
٩٢ - عامل علو درجه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
بالصلاة يبلغ العبد الى الدرجة العلياء لان الصلاة تسبيح و تهليل و تحميد و تكبير و تمجيد و تقديس و قول و دعوة ؛
به وسيله نماز بنده به درجه عالى و مقام والا مى رسد، زيرا نماز تسبيح و تهليل و تحميد و تكبير و تمجيد و تقديس الهى است ، نماز قول حق و دعوت به سوى حق مى باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٢.جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٢)
٩٣ - خواب با علم
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
نوم على علم خير من صلاة على جهل ؛
خواب با علم بهتر از نماز با جهل است .
(نهج الفصاحه ، م ٣١٤٠، ص ٦٣٣)
٩٤ - اجر نماز، پس از مرگ
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكير ؛
نماز مونس (نمازگزار) در قبر، فراش نيكو در زيرش ، و پاسخ نمازگزار براى نكير و منكر مى باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٢)
٩٥ - زاد و توشه مؤ من
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة زاد للمؤ من من الدنيا الى الاخرة ؛
نماز زاد و توشه مؤ من در دنيا براى آخرت مى باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٢)
٩٦ - عوامل رستگارى
قال الصادق - عليه السلام -:
المنجيات : اطعام الطعام و افشاء السلام و الصلاة بالليل و الناس نيام ؛
عوامل رستگارى : اطعام كردن ، آشكار سلام كردن ، نماز شب خواندن در حالى كه مردم آرميده اند.
(محاسن برقى ، ص ٣٨٧)
٩٧ - موجب اجابت دعا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة اجابة للدعاء و قبول للاعمال ؛
نماز موجب اجابت دعا و قبولى اعمال است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١)
٩٨ - سلاح مؤ من
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة سلاح على الكافر ؛
نماز سلاح مؤ من عليه كافر است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٥٦ و ٢٣١)

فصل دوم : اسرار و آثار نماز

آيات
١٦ - نماز بازدارنده از فحشاء و منكرات
واقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر:
نماز را برپا دار، زيرا نماز انسان را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد و ياد خدا بسيار بزرگتر است .
(سوره عنكبوت ، آيه ٤٥)
١٧ - ياد خدا مايه آرامش دلها
الا بذكر الله تطمئن القلوب ؛
آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مى يابد.
(سوره رعد، آيه ٢٨)
١٨ - نماز سبب رستگارى
قد افلح من تزكى ، و ذكر اسم ربه فصلى :
مسلما رستگار مى شود كسى كه خود را تزكيه كند، و نام پروردگارش را به ياد آورد و نماز بخواند.
(سوره اعلى ، آيات ١٤ و ١٥)
١٩ - نماز و ياد خدا
و اقم الصلوة لذكرى :
نماز را براى ياد من به پا داريد.
(سوره طه ، آيه ١٤)
٢٠ - اهداف شيطان از بازداشتن نماز
انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسرو يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون :
شيطان مى خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند و شما را از ذكر خدا و از نماز بازدارد، آيا (با اين همه زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟
(سوره مائده ، آيه ٩١)
٢١ - نماز يكى از علايم ايمان
انما المؤ منون الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمانا و على ربهم يتوكلون ، الذين يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون ، اولئك هم المؤ منون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق كريم :
مؤ منان كسانى هستند كه هرگاه خدا نزد آنها ياد شود دلهاى آنها مى ترسد و هرگاه آيات خدا بر آنها تلاوت شود، ايمانشان بيشتر مى گردد و بر پروردگار خود توكل مى كنند، آنان كه نماز را به پا مى دارند و از آن چه به آنها داده ايم انفاق مى كنند و مؤ منان حقيقى آنها هستند، براى آنان درجات (فوق العاده اى) نزد پروردگارشان است و براى آنها آمرزش و روزى بى نقص و عيب است .
(سوره انفال ، آيات ٢ - ٤)
٢٢ - نماز، وسيله محو گناهان
واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين :
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتى از شب ، زيرا نيكيها، بديها را از ميان مى برند،اين تذكرى است براى آنها كه اهل تذكرند.
(سوره هود، آيه ١١٤)
٢٣ - نماز، يكى از صفات تواضع كنندگان
الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و الصابرين على ما اصابهم و المقيمى الصلوة و مما رزقناهم ينفقون :
همانها كه وقتى نام خدا برده مى شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مى گردد، و آنها كه در برابر مصائبى كه به آنان مى رسد شكيبا و استوارند، و آنها كه نماز برپا مى دارند و از آن چه روزيشان داديم انفاق مى كنند.
(سوره حج ، آيه ٣٥)
٢٤ - ركوع و سجود ياران پيامبر (ص)
محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم تريهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اثر السجود....:
محمد فرستاده خدا است و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، آنها را در حال ركوع و سجود مى بينى ، آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است .
(سوره فتح ، آيه ٢٩)
٢٥ - نماز، كارخانه انسان سازى
ان الانسان خلق هلوعا، اذا مسه الشر جروعا، و اذا مسه الخير منوعا، الا المصلين :
انسان حريص و كم طاقت آفريده شد، هنگامى كه بدى به او رسد بى تابى مى كند و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مى شود، مگر نمازگزاران .
(سوره معارج ، آيات ١٩ - ٢٢)
٢٦ - نماز و عمل صالح
ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم و لاهم يحزنون :
آنان كه اهل ايمان و عمل شايسته هستند و نماز را برپا داشته و زكات مى پردازند، نزد خداوند داراى اجر و بر آنان ترس و غصه اى نخواهد بود.
(سوره بقره ، آيه ٢٧٧)
٢٧ - عبادت ، عامل نجات يونس
فلولا انه كان من المسبحين ، للبث فى بطنه الى يوم يبعثون :
اگر يونس اهل تسبيح نبود، هر آينه تا قيامت در شكم ماهى مانده بود.
(سوره صافات ، آيات ١٤٣ و ١٤٤)
احاديث
٩٩ - نماز وسيله تقرب به خدا
قال على - عليه السلام -:
الصلوة قربان كل تقى ؛
نماز خواندن وسيله نزديكى به خدا است براى هر شخص ‍ پرهيزكار.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٦٧.بحارالانوار، ج ١٠، ص ٩٩. من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٥٦، ح ١٦)
١٠٠ - نماز، شست و شو در چشمه زلال
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مثل الصلوات الخمس كمثل نهر جار عذب على باب احدكم يغتسل فيه كل يوم خمس مرات فما يبقى ذلك من الدنس ؛
نمازهاى پنج گانه به نهر جارى گوارايى مى مانند كه بر در خانه هايتان روان است و هر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو مى دهيد، ديگر هيچ پليدى باقى نمى ماند.
(كنز العمال ، ج ٧، ص ٢٩١، حديث ١٨٩٣١)
١٠١ - نماز وسيله نجات
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
خمس صلوات ، من حافظ عليهن كانت له نورا و برهانا و نجاة يوم القيامة ؛
كسى كه بر نمازهاى پنج گانه محافظت و مراقبت نمايد، اين نمازها براى او در قيامت نور و وسيله نجات خواهد بود.
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٦٢)
١٠٢ - نگاه شيطان بر نمازگزار
قال على - عليه السلام -:
اذا قام الرجل الى الصلاة اقبل اليه ابليس ينظر اليه حسدا لما يرى من رحمة الله التى تغشاه ؛
هنگامى كه كسى به نماز بر مى خيزد، شيطان مى آيد و به نظر حسادت به او نگاه مى كند، زيرا مى بيند كه رحمت خدا او را فرا گرفته است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٧)
١٠٣ - بركات نماز
قال على - عليه السلام -:
ان الانسان اذا كان فى الصلاة ، فان جسده و ثيابه و كل شى ءحوله يسبح ؛
هنگامى كه انسان در حال نماز است ، اندام و جامه او و هر چه پيرامون اوست ، خدا را تسبيح مى گويند.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٧ .بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢١٣.علل الشرايع ، ج ١، ص ٢٣٧)
١٠٤ - سياه شدن چهره شيطان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة تسود وجه الشيطان ؛
نماز چهره شيطان را سياه مى كند.
(نهج الفصاحه ، ص ٣٩٦)
١٠٥ - نماز، دژ محكم در مقابل شيطان
قال على - عليه السلام -:
الصلوة حصن من سطوات الشيطان ؛
نماز قلعه و دژ محكمى است كه نمازگزار را از حملات شيطان نگاه مى دارد.
(غررالحكم ، ص ٥٦، ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٦٧)
١٠٦ - بهره مندى اموات از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الصلوة و الصوم و الصدقة و الحج و العمرة و كل عمل صالح ينفع الميت حتى ان الميت ليكون فى ضيق فيوسع عليه و يقال : هذا بعمل ابنك فلان او بعمل اخيك فلان اخوه فى الدين ؛
نماز، روزه ، صدقه ، حج ، عمره ، و نيز هر عمل صالحى براى ميت سود دارد، حتى اگر ميت در تنگنا هم باشد، به واسطه اين اعمال ، گشايشى براى او به عمل مى آيد و به وى مى گويند: اين گشايش به خاطر عملى است كه پسر تو فلانى يا برادر دينى تو فلانى به جا آورده است .
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ٣١٢)
١٠٧ - هفت خصلت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة من شرايع الدين و فيها مرضاة الرب - عز و جل - و هى منهاج الانبياء و للمصلى حب الملئكة و هدى و ايمان و نور المعرفة و بركة فى الرزق و راحة للبدن و كراهة للشيطان و سلاح على الكافر و اجابة للدعاء و قبول للاعمال و زاد للمؤ من من الدنيا الى الاخرة و شفيع بينه و بين ملك الموت و انيس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكير و تكون صلاة العبد عند المحشر تاجا على راسه و نورا على وجهه و لباسا على بدنه و سترا بينه و بين النار و حجة بينه و بين الرب - عز و جل - و نجاة لبدنه من النار و جوازا على الصراط و مفتاحا للجنة و مهورا للحور العين و ثمنا للجنة بالصلوة يبلغ العبد الى الدرجة العليان لان الصلاة تسبيح و تهليل و تكبير و تمجيد و تقديس و قول و دعوة ؛
١ - نماز از سنتهاى دين و مايه خشنودى پروردگار و راه روشن پيامبران است .
٢ - نمازگزار از محبت فرشتگان و هدايت و ايمان و نور شناخت و روزى با بركت و راحتى بدن برخوردار است .
٣ - نماز مايه ناخشنودى شيطان و سلاحى بر زيان كافر و باعث استجابت دعا و پذيرش اعمال و توشه مؤ من از دنيا به سوى آخرت است .
٤ - نماز شفاعت كننده اى ميان نمازگزار و فرشته مرگ و همدمى در قبر وى و بسترى زير پهلوى او و پاسخى براى نكير و منكر است .
٥ - نماز آدمى را به هنگام محشر، ناجى بر سر او و نورى بر سيما و پوشش ‍ بر بدنش و حجابى ميان او و آتش و حجتى ميان وى و پروردگارش ‍ مى باشد، باعث رهايى بدن او از آتش است .
٦ - نماز وسيله عبور از صراط و كليد بهشت و مهريه حوريان و بهاى بهشت است .
٧ - آدمى به وسيله نماز به بالاترين درجه مى رسد، زيرا نماز تسبيح و تهليل و تكبير و تمجيد و تقديس و دعا و سخن است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٢ - الحكم الزاهره ، ص ٢٧٦)
١٠٨ - سازندگى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
لاصلوة لمن لم يطع الصلوة ، و طاعة الصلوة ان تنهى عن الفحشاء و المنكر ؛
كسى كه مطيع نماز نباشد، نمازش كامل نيست و اطاعت از نماز همان دورى از فحشاء و منكر است .(نمازى نيست براى كسى كه اطاعت و پيروى از نماز نكند.سپس پيامبر (ص) مى افزايد: طاعت و پيروى از نماز به اين است كه نماز او را از فحشاء و منكرات و زشتيها باز دارد.)
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٩٨)
١٠٩ - كمك ملائكه به نمازگزار هنگام مرگ
قال الصادق - عليه السلام -:
ان ملك الموت يدفع الشيطان عن المحافظ على الصلوة و يلفنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله فى تلك الحالة العظيمة ؛
همانا «ملك الموت» شيطان را در دم مرگ از كسى كه حافظ نماز است ، دور مى كند و شهادت بر وحدانيت خدا و رسالت رسول خدا (ص) را در هنگام هولناك مرگ به او تلقين مى كند (توفيق شهادتين پيدا مى كند).
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٩)
١١٠ - گناه زدايى نماز
قال على - عليه السلام -:
و انهالتحت الذنوب حت الورق ؛
نماز گناهان را مانند ريزش برگ درختان فرو مى ريزد.
(نهج البلاغه ، خطبه ١٩٩)
١١١ - پاداش نماز
عن رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قال الله تعالى : افترضت على امتك خمس صلوات و عهدت عندى عهدا انه من حافظ عليهن لوقتهن ادخلته الجنة و من لم يحافظ عليهن فلا عهد له عندى ؛
خداوند متعال فرمود: نمازهاى پنج گانه را بر امت تو واجب كردم و با خود پيمان بستم كه هر كس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد، او را به بهشت داخل نمايم ، و كسى كه مراقب آنها نباشد من تعهدى نسبت به او ندارمساءله
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٢٧٩، حديث ١٨٨٧٢)
١١٢ - نزديكى به وسيله نماز
قال الكاظم - عليه السلام -:
يا ابت ان الذى كنت اصلى له اقرب الى منهم يقول الله - عز و جل -: «و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» ؛
(امام كاظم (ع) در پاسخ فرمود:) اى پدر! آن خدايى كه من براى او نماز مى خوانم از مردم به من نزديكتر است ، خداوند مى فرمايد: «و ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم .»
(بحارالانوار، ج ١٠، ص ٢٠٤.مناقب آل ابى طالب ، ج ٤، ص ٣١١)
١١٣ - حق نماز
قال زين العابدين - عليه السلام -:
و حق الصلاة ان تعلم انهاوفادة الى الله - عز و جل - و انت فيها قائما بين يدى الله - عز و جل - فاذا علمت ذلك قمت مقام العبد الذليل الحقير الراغب الراهب الراجى الخائف المسكين المتضرع المعظم لمن كان بين يديه بالسكون والوقار و تقبل عليها بقلبك و تقيمها بحدودها و حقوقها ؛
و حق نماز اين است كه بدانى ، آن هجرتى است به سوى خداى عز و جل و تو در حال نماز، در مقابل خداوند گرانقدر و شكوهمند ايستاده اى .هنگامى كه اين را دانستى ، در جايگاه بنده خوار كوچك مشتاق نگران اميدوار ترسان بيچاره اى قرار مى گيرى كه آن را كه در برابرش ايستاده اى ، بزرگ و با آرامش ‍ و هيبت دانسته ، عظمت او را پاس مى دارى و با قلبت به نماز روى آورده و با تمام حد و مرزها و حقوق لازم برپا مى دارى .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩٦.بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٤)
١١٤ - راهيابى به درگاه خداوند
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا اباذر! مادمت فى الصلاة فانك تقرع باب الملك الجبار و من يكثر قرع باب الملك فانه يفتح له ؛
اى ابوذر!تا هنگامى كه در نماز هستى درب خانه ملك جبار را مى كوبى ، و هر كس درب خانه ملك را بسيار بكوبد، به رويش باز مى شود.
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ٨٠.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٧)
١١٥ - نماز، عامل شكست شيطان
عن الامام المهدى - عليه السلام -:
ما ارغم انف الشيطان بشى ء مثل الصلاة فصلها و ارغم انف الشيطان ؛
هيچ چيز مثل نماز بينى شيطان را به خاك نمى مالد و او را خوار نمى كند، پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال .
(بحارالانوار، ج ٥٣، ص ١٨٤)
١١٦ - نماز رحمت الهى
قال على - عليه السلام -:
لو يعلم المصلى ما يغشاء من الرحمة لما رفع راءسه من السجود ؛
اگر نمازگزار بداند كه چقدر از رحمت (خداوند تعالى) او را فرا گرفته است ، سرش را از سجده بر نمى دارد.
(غررالحكم ، ص ٢٦١)
١١٧ - نماز، عامل دورى شيطان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايزال الشيطان يرعب من بنى ادم ما حافظ على الصلوات الخمس فاذا ضيعهن تجرء عليه و اوقعه فى العظائم ؛
شيطان پيوسته از فرزندان آدم در وحشت و هراس است تا آن گاه كه نمازهايش را به دقت و با شرايط و آداب مى خواند.پس اگر نماز را ضايع نموده (و در وقت مقرر آن به جا نياورد)، شيطان بر او چيره مى شود و او را در گناهان كبيره مى اندازد و وى را گرفتار مى كند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٢)
١١٨ - نماز و باران رحمت
قال على - عليه السلام -:
الصلوة تنزل الرحمة ؛
نماز رحمت الهى را نازل مى كند.
(غررالحكم ، ص ٥٢، ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٦٧)
١١٩ - اعمال ، تابع نماز
قال على - عليه السلام -:
و اعلم ان كل شى ء من عملك تبع لصلاتك ؛
بدان كه تمام اعمالت تابع نمازت خواهند بود.
١٢٠ - بى بهره از نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم تزده من الله الا بعدا؛
هركس كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد، هيچ بهره اى از نماز جز دورى از خدا حاصل نكرده است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٩٨.شهاب الاخبار، ص ٢١٥)
١٢١ - كبرزدايى نماز
قالت فاطمة الزهراء - عليهاالسلام -:
«جعل الله» الصلاة تنزيها لكم عن الكبر ؛
خداوند نماز را جهت دورى شما از كبر و خودپسندى مقرر فرمود.
(اعيان الشيعه ، ج ١، ص ٣١٦)
١٢٢ - فلسفه و راز نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
علة الصلاة انهااقرار بالربوبية الله - عزوجل - و خلع الانداد و قيام بين يدى الجبار جل جلاله بالذل و المسكنة و الخضوع و الاعتراف ، و الطلب للاقالة من سالف الذنوب ، و وضع الوجه على الارض كل يوم خمس مرات اعظاما لله - عز و جل - و ان يكون ذاكرا غير ناس و لا بطر، ويكون خاشعا متذللا راغبا طالبا للزيادة فى الدين و الدنيا، مع ما فيه من الانزجار و المداومة على ذكر الله - عز و جل - بالليل و النهار لئلا ينسى العبد سيده و مدبره و خالقه فيبطر و يطغى و يكون فى ذكره لربه و قيامه بين يديه زاجرا له من المعاصى مانعا من انواع الفساد؛
١ - نماز اقرار به ربوبيت خدا و نفى هرگونه شريك براى او و ايستادن با كمال خضوع و كوچكى و بيچارگى در پيشگاه خداست .
٢ - ايستادنى كه با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پيشين و نهادن صورت بر زمين ، پنج نوبت در شبانه روز به احترام عظمت خدا، مقرون مى باشد.
٣ - موجب ياد خدا و دورى از غفلت و سركشى ، و باعث خشوع ، فروتنى و اشتياق ، و خواهان طلب افزايش معنوى و مادى است .
٤ - نماز انسان را به مداومت بر ذكر خدا در شب و روز بر مى انگيزاند تا بنده ، مولا و آقا و مدبر و آفريدگار خويش را فراموش نكند، چرا كه فراموشكارى موجب طغيان و سركشى خواهد شد.
٥ - انسان در حال نماز، در پيشگاه خدا و در ياد خدا است و همين حالت او را از گناهان باز مى دارد و از انواع تباهيها، جلوگيرى مى نمايد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٦١.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٦.وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٤)
١٢٣ - نماز، خانه اخلاص
قال الباقر - عليه السلام -:
الصلاة بيت الاخلاص ؛
نماز (حقيقى و كامل) جايگاه و خانه اخلاص است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٥.بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٨٣)
١٢٤ - نجواى نمازگزار
حديث قدسى :
يقول الله تعالى : المصلى يناجينى ؛
نمازگزار (هنگام خواندن نماز با من) نجوا مى كند.
(كلمة الله ، ص ٢٥٥)
١٢٥ - نماز و شست و شوى گناهان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لو كان على باب دار احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات اكان يبقى فى جسده من الدرن شى ء؟ قلت : لا.قال : فان مثل الصلاة كمثل النهر الجارى كلما صلى صلاة كفرت ما بينهما من الذنوب ؛
- اگر باشد در كنار خانه شما نهرى و در آن هر روز پنج نوبت خود را شست و شو دهيد، آيا در بدن شما چيزى از آلودگى مى ماند؟
- هرگز!(انسان از آلودگى پاك مى شود).
- نماز نيز مثل نهر جارى و روانى است كه هرگاه برپا مى شود گناهان را مى شويد و از بين مى برد.
(وسائل الشيعه ، ج ٢، ص ٧)
١٢٦ - نماز، وسيله شفا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قم فصل فان فى الصلوة شفاء ؛
برخيز نماز به جا آور! پس همانا در نماز شفا است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٨)
١٢٧ - كفاره گناه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة كفارة الخطايا ثم قراء: «ان الحسنات يذهبن السيئات» ؛
نماز كفاره گناهان مى باشد.سپس آن حضرت اين آيه را خواند كه : «حسنات سيئات را از بين مى برد».
(تفسير ابوالفتوح رازى ، ج ١، ص ٢٤٨)
١٢٨ - ثمره نماز سالخوردگان
قال على - عليه السلام - :
ان الله - عز و جل - ليهم بعذاب اهل الارض جميعا حتى لايحاشى منهم احدا اذا عملوا بالمعاصى واجترحوا السيئات ، فاذا نظر الى الشيب ناقلى اقدامهم الى الصلاة و الولدان يتعلمون القرآن رحمهم فاخر ذلك عنهم ؛
اهل زمين چون به عصيان و تبهكاران مبتلا شوند، خداى عز و جل اراده كند كه همه آن ها را بدون استثناء عذاب كند، اما هنگامى كه به سالخوردگان نظر كند كه به سوى نماز گام بر مى دارند و كودكان كه مشغول يادگيرى قرآنند، عفو رحمت خود را به آنان نثار كند و عذاب آنها را تاءخير اندازد.
(ثواب الاعمال ، ص ٦٦)
١٢٩ - آثار نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا قام العبد المؤ من فى صلاته نظر الله - عز و جل - اليه او قال اقبل الله عليه حتى ينصرف و اظلته الرحمة من فوق راءسه الى افق السماء و الملئكة تحفه من حوله الى افق السماء و كل الله به ملكا قائما على راءسه يقول له ايها المصلى لو تعلم من ينظر اليك و من تناجى ما التفت و لازلت من موضعك ابدا؛
هرگاه بنده مؤ من به نماز برخيزد، خداوند به او نظر مى كند (يا فرمود) خداوند به او روى مى كند تا از نماز فارغ شود و رحمت از بالاى سرش تا افق آسمان بر او سايه مى افكند و فرشتگان اطراف او را تا آسمان مى پوشانند و خداوند فرشته اى را بر سر او موكل مى كند كه به او مى گويد اى نمازگزار! اگر بدانى چه كسى به تو نظر مى كند و با چه كسى مناجات مى كنى ، به چيز ديگرى توجه نخواهى كرد و هرگز از جايگاه خود كنار نخواهى رفت .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ١٠.وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢١)
١٣٠ - محو گناهان
قال على - عليه السلام -:
الصلوات الخمس كفارة لما بينهن ما اجتنب من الكبائر و هى التى قول الله - عز و جل -: «ان الحسنات يذهبن السيئات» ؛
نمازهاى پنج گانه كفاره گناهانى است كه ميان آنها انجام گرفته است ؛ به شرط آن كه از گناهان كبيره اجتناب شده باشد و همين است گفتار خداوند بزرگ : «نيكيها، بديها را از بين مى برد».
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ١٠.بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٧)
١٣١ - مثل نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
فان مثل الصلاة كمثل النهر الجارى ، كلما صلى صلاة كفرت ما بينهما من الذنوب ؛
همانا مثل نماز همچون مثل نهر جارى است ، هرگاه آدمى نماز بگذارد گناهانى راكه ميان دو نماز او سرزده است مى پوشاند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٧)
١٣٢ - نماز وسيله تقرب
قال على - عليه السلام -:
تقرب الى الله سبحانه بالسجود و الركوع و الخضوع لعظمته و الخشوع ؛
به وسيله سجده و ركوع و خضوع و خشوع در برابر عظمت خدا به او تقرب جوى .
(غررالحكم ، ص ٣٥٦)
١٣٣ - گرامى ترين چيز
قال على - عليه السلام -:
عباد الله !ان افضل ما توسل به المتوسلون الى الله جل ذكره ، الايمان بالله و برسله و ما جائت به من عند الله ، و اقام الصلاة فانها الملة ؛
اى بندگان خدا! به راستى گرامى ترين چيزى كه بندگان صالح به وسيله او به خداوند تقرب مى جويند، ايمان به خدا و پيامبران ، و آن چه كه از جانب خداوند آورده اندو اقامه نماز مى باشد، زيرا كه نماز ملت است .
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ٢٩٠.ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٧٥)
١٣٤ - تاءثير دو ركعت نماز مقبول
قال الصادق - عليه السلام -:
من قبل الله منه صلاة واحدة لم يعذبه ؛
اگر خداوند از كسى دو ركعت نمازش را قبول كند، او را عذاب نمى كند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٢)
١٣٥ - وسيله راندن شيطان
قال على - عليه السلام -:
الصلوة حصن الرحمن و مدحرة الشيطان ؛
نماز قلعه خداى بسيار مهربان ، و وسيله اى براى دور كردن شيطان است .
(غررالحكم ، ج ٢، ص ١٦٦، چاپ دانشگاه)
١٣٦ - تاءثير منقطع از جميع خلايق
عن العسكرى - عليه السلام -:
فاذا توجه العبد الى مصلاه ليصلى ، قال الله - عزو جل - لملائكته يا ملائكتى الا ترون هذا عبدى كيف قد انقطع عن جميع الخلائق الى ، و امل رحمتى و جودى و راءفتى اشهدكم انى اخصه برحمتى و كرامتى ؛
زمانى كه بنده جانب مصلايش براى نماز مى ايستد، خداوند به ملائكه اش ‍ خطاب مى كند: اى ملائكه من !آيا نمى بينيد بنده من چگونه از جميع خلق منقطع شده و به طرف من آمده ، در حالى كه اميدوار به رحمت وجود و راءفت من است .شاهد مى گيرم شما را، به درستى كه رحمت و كرامت خود را مخصوص او گردانم .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٢)
١٣٧ - نورانيت منزل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
نوروا منازلكم بالصلاة و قرائة القرآن ؛
به خانه هايتان با خواندن نماز، و قرائت قران ، نورانيت ببخشيد.
(كنزالعمال ، ج ١٥، ص ٣٩٢، حديث ٤١٥١٨)
١٣٨ - نماز وسيله خاموشى آتشها
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من صلاة يحضر وقتها الا نادى ملك بين يدى الناس : ايها الناس ! قوموا الى نيرانكم التى اوقدتموها على ظهوركم فاطفئوها بصلاتكم ؛
هيچ نمازى نيست مگر اينكه چون وقت آن فرا مى رسد فرشته اى در پيش ‍ روى مردمان ندا مى كند: اى مردم ! برخيزيد به سوى آتشى كه بر پشت خودافروخته ايد، تا آن را با نماز خويش خاموش كنيد.
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٣٩)
١٣٩ - مونس نمازگزار در قبر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الصلاة تاتى الى الميت فى قبره بصورة شخص انور اللون يونسه فى قبره و يدفع عنه اهوال البرزخ ؛
نماز به صورت انسانى سفيد چهره وارد قبر ميت شده و با او انس مى گيرد و وحشتهاى برزخ را از او برطرف مى كند.
(لالى الاخبار، ج ٤، ص ١.الحكم الزهراء، ص ٢٨٣)
١٤٠ - نماز وسيله پاكسازى از كبر
قال على - عليه السلام -:
فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر ؛
خداوند، ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است ، و نماز را براى پاكسازى از كبر.
(نهج البلاغه ، كلمات قصار ٢٥٢)
١٤١ - تاءثير انتظار نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من اقام فى مسجد بعد صلوته انتظارا للصلوة فهو ضيف الله و حق على الله ان يكرم ضيفه ؛
كسى كه بعد از هر نماز در مسجد بايستد، در حاليكه انتظار نماز بعدى را مى كشد، پس او مهمان خدا است ، و بر خداست كه مهمانش را اكرام كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٧٨)
١٤٢ - انوار الهى
قال الباقر - عليه السلام -:
المرء المسلم باذن الله - عز و جل - مادام فى الصلوة لم يزل الله - عز و جل - ينظر اليه حتى يفرغ من صلاته ؛
فرد مسلمان تا هنگامى كه به نماز ايستاده خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد كرد و انوار الهى شامل اوست تا وقتى كه انسان از نمازش فارغ گردد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٧)
١٤٣ - ريزش خطاها
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان العبد المسلم اذا قام الى الصلاة تحانت عنه خطاياه كما تحانت ورق هذه الشجرة ؛
همانا كه بنده مسلمانى وقتى كه براى نماز مى ايستد، ساقط مى شود از او خطاياى او، چنان كه ساقط مى شوند برگهاى اين درخت .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٨)
١٤٤ - دورى جسم نمازگزار از آتش
قال الباقر - عليه السلام -:
فما من مؤ من يوافق تلك الساعة ان يكون ساجدا او راكعا او قائما الا حرم الله جسده على النار ؛
هيچ مؤ منى نيست كه در چنين وقت نماز در حال سجود و يا ركوع يا قيام باشد، مگر اين كه خدا جسمش را بر آتش حرام كرده است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٧)
١٤٥ - شهادت زمين در قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من رجل يجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها يوم القيامة ؛
هر انسانى كه پيشانى خود را براى سجده بر قطعه اى از زمين بگذارد، آن زمين در روز قيامت به نفع وى شهادت خواهد داد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٤٧٤.مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٥)
١٤٦ - نماز بى تاءثير
فيما اوحى الله الى داود - عليه السلام -:
و كم ركعة طويلة فيها بكاء بخشية قد صلاها صاحبها لاتساوى عندى فتيلا حين نظرت فى قلبه فوجدته ان سلم من الصلاة و برزت له امراءة و عرصت عليه نفسها اجابها و ان عامله مؤ من خانه ؛
خداوند تبارك و تعالى به حضرت داود وحى نمود: چه بسا نمازگزار كه ركعتى طولانى با گريه طولانى از خوف پروردگار مى خواند كه در نزد من به فتيلى ارزش ندارد؛ چون هنگامى كه نظر درقلب او كردم ، ديدم كه اگر نمازش را سلام دهد و زنى بر او عرضه شود، فورا او را اجابت مى نمايد و يا اگر مؤ منى با او معامله اى كند به او خيانت مى كند.
(بحارالانوار، ج ١٤، ص ٤٣.عدة الداعى ، ص ٢٣٠)
١٤٧ - تاثير سجده طولانى
قال الصادق - عليه السلام -:
ان العبد اذا سجد فاطال السجود نادى ابليس ؛
وقتى بنده به سجده افتاد و سجده اش را طول داد، شيطان فرياد مى زند.
(اصول كافى ، ج ٣، ص ٢٦٤)
١٤٨ - نماز، وسيله تقرب بنده
قال الرضا - عليه السلام -:
(الصلوة) طلب الوصال الى الله من العبد؛
(نماز) مطالبه وصال و تقرب بنده به سوى خداوند است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٦٤)
١٤٩ - رفع بلا به وسيله نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الله يدفع بمن يصلى من شيعتنا عمن لايصلى من شيعتنا و لو اجمعوا على ترك الصلوة لهلكوا؛
همانا خداوند به وسيله شيعيانى كه نماز به جا مى آورند، از شيعيان بى نماز (بلا) را دفع مى كند، ولى اگر همه تارك نماز بودند، هر آينه همه هلاك مى شدند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٤)
١٥٠ - نماز كفاره گناهان
راءى النبى - صلى الله عليه وآله - رجلا يقول : اللهم اغفرلى و لا اراك تفعل فقال له - صلى الله عليه وآله -: لم يسوء ظنك قال : لانى اذنبت فى الجاهلية و الاسلام فقال - صلى الله عليه وآله -: اما ما اذنبت فى الجاهلية فقد محاه الايمان و فقلت فى الاسلام ، الصلوة الى الصلوة كفارة لما بينهما؛
رسول خدا (ص) مردى را ديد كه چنين مى گويد: خدايا مرا بيامرز و نمى بينم تو را كه مرا بيامرزى ، رسول گرامى به او فرمودند: به خدا سوء ظن نداشته باش ، آن مرد گفت : من در جاهليت (قبل از اسلام) و بعد از اسلام گناه كردم ، حضرت فرمودند: اما گناهانى كه در جاهليت كردى ، ايمان و اسلام ، آنها را محو كرده است و گناهى كه در اسلام مرتكب شده اى ، كفاره گناهان بين دو نماز از اين نماز تا نماز بعدى است .
(مستدرك الوسائل ، ج ٣، ص ١٦)
١٥١ - شست و شوى بدن از آلودگى
قال على - عليه السلام -:
و شبهها رسول الله - صلى الله عليه وآله - بالحمة تكون على باب الرجل فهو يغتسل منها فى اليوم و الليلة خمس مرات فما عسى ان يبقى عليه من الدرن ؛
پيامبر خدا (ص) نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص باشد و روزى پنج نوبت خود را در آن شست و شو دهد، تشبيه كرد و فرمود: آيا با چنين شست و شوها چيزى از آلودگى بر بدن باقى مى ماند.
(نهج البلاغه ، خطبه ١٩٩)
١٥٢ - نجات از عذاب
قال الصادق - عليه السلام -:
يوتى بشيخ يوم القيامة فيدفع اليه كتابه ظاهره مما يلى الناس و لايرى الا مساويا فيطول ذلك عليه ، فيقول : يا رب اءتاءمرنى الى النار؟فيقول الجبار جل جلاله : يا شيخ انا استحيى ان اعذبك و قد كنت تصلى لى فى دار الدنيا اذهبوا بعبدى الى الجنة ؛
پيرمردى را در قيامت حاضر مى كنند، سپس پرونده عملش را به دستش ‍ مى دهند، پرونده به صورتى است كه مردم آن را مى بينند و در آن پرونده جز بديهاى او نمى نگرند.اين برنامه به طول مى انجامد تا پيرمرد به حضرت حق عرض مى كند: امر مى كنى كه مرا به آتش ببرند؟ خطاب مى رسد: اى پيرمرد!من حيا مى كنم تو را عذاب كنم ، در حالى كه در دنيا براى من نماز خواندى ، اى ملائكه !بنده مرا به بهشت ببريد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٥، بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٤)


۲
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
١٥٣ - پاكى از گناهان به وسيله نماز پنجگانه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
تحترقون تحترقون فاذا صليتم الفجر غسلتها، ثم تحترقون تحترقون فاذا صليتم الظهر غسلتها، ثم تحترقون تحترقون فاذا صليتم العصر غسلتها، ثم تحترقون فاذا صليتم المغرب غسلتها، ثم تحترقون فاذا صليتم العشاء غسلتها، ثم تنامون فلايكتب عليكم حتى تغسلوا؛
اعمالتان ، شما را به دوزخ رهنمون مى سازد و گويى آتش شما را در بر گرفته است تا آن كه نماز بامداد را به جاى آوريد و بدين گونه گناهان شما پاك مى گردد، پس گناهان باز شما را به دوزخ مى راند، تا آن كه نماز ظهر را به جاى آوريد و بدين ترتيب گناهانتان را پاك كنيد.باز ارتكاب گناهان شما را مستوجب آتش مى كند تا آن كه نماز عصر را به جاى آوريد و گناهانتان را بدين صورت پاك كنيد.و بدين ترتيب نماز مغرب گناهان عصر را مى زدايد و نماز عشاء گناهان پيش از خود را پاك مى كند، سپس به خواب مى رويد و تا آن گاه كه از خواب برخيزيد بر شما گناهى نوشته نخواهد شد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٣. بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٤)
١٥٤ - ريزش گناه به وسيله نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان المسلم اذا توضا و صلى الخمس تحاتت خطاياه كما تحاتت الورق ؛
همانا مسلمان هنگامى كه وضو مى گيرد و نماز پنجگانه را مى خواند، گناهانش مى ريزد ؛ مثل اين كه برگ از شاخه درخت مى ريزد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٥)
١٥٥ - نماز ناظر بر اعمال
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلوة تنظر و لاتنظر بها؛
نماز ناظر به همه چيز است و چيزى به نماز نظارت ندارد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٣)
١٥٦ - آثار رعايت و مراقبت از نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
تكتب الصلوة على اربعة اسهم : الى ان قال : فاذا هو اتم ركوعها و سجودها و اتم سهامها صعدت الى السماء لها نور بتلاءلو و فتحت لها ابواب السماء و تقول حافظت على حفظك الله و تقول الملائكة صلى الله على صاحب هذه الصلوة و اذا لم يتم سهامها صعدت ولها ظلمة و غلق ابواب السماء دونها و تقول ضيعتنى الله و ضرب بها وجهه ؛
نماز بر چهار قسمت نوشته شده است :
١ - زمانى كه نمازگزار ركوع و سجود نمازش را كامل به جا آورد و قسمتهاى نماز را كه كامل كرد (اين نماز) به آسمان صعود مى كند، در حالى كه نور از او تلالو مى كند و ابواب آسمان براى او گشاده مى شود.
٢ - (و خطاب به نمازگزار) مى گويد، مرا محافظت كردى خدايت محافظت كند و ملائكه مى گويند درود بر صاحب اين نماز.
٣ - و زمانى كه قسمتهاى نماز كامل گزارده نشود (به آسمان) صعود مى كند، در حالى كه تاريك و ظلماتى است و ابواب آسمان به رويش بسته مى شود.
٤ - (و خطاب به نمازگزار) مى گويد ضايع كردى مرا، خدا تو را ضايع كند در اين حال نماز را به چهره (اين نمازگزار) مى زنند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٣)
١٥٧ - توجه خدا به نمازگزار
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا قام العبد المؤ من فى صلاته نظر الله - عز و جل - اليه ؛
وقتى كه بنده مؤ من به نماز مى ايستد، خداوند سبحان به او نظر مى كند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢١)
١٥٨ - نماز، مانع عذاب
عن عبدالرحمن بن سمرة قال :
كنا عند رسول الله - صلى الله عليه وآله - يوما، فقال : رايت البارحة عجايب فقلنا: يا رسول الله و ما رايت حدثنا به فداك انفسنا و اهلونا و اولادنا (الى ان قال ...)قال - صلى الله عليه وآله - و رايت رجلا من امتى قد احتوشته ملائكة العذاب فجائته صلوته فمنعته منه ؛
عبدالرحمن بن سمره گفت : روزى خدمت رسول گرامى اسلام (ص) بودم ، حضرت فرمودند: من ديشب عجايبى ديدم . عرض كردم : يا رسول الله ، چه ديديد؟ براى ما بيان بفرماييد، جان و اهل و اولاد ما فداى تو باد! حضرت فرمودند: ديدم مردى از امت مرا كه ملائكه عذاب او را محاصره كرده بودند در اين حال نمازش آمد و مانع از عذابش شد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٣)
١٥٩ - نزول رحمت بر نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قام المصلى الى الصلاة نزلت عليه الرحمة من اعنان السماء الى الارض ؛
زمانى نمازگزار به نماز مى ايستد، از فضاى آسمان بر زمين رحمت بر او نازل مى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢١)
١٦٠ - نماز موجب بخشش گناهان
قال على - عليه السلام -:
ما اهمنى ذنب امهلت بعده حتى اصلى ركعتين و اسال الله العافية ؛
گناهى كه پس از ارتكاب آن فرصت يافته ام كه دو ركعت نماز بخوانم و از خداى بزرگ آمرزش بخواهم مرا غمگين نساخته است .
(نهج البلاغه ، كلمات قصار، ٢٩٩)
١٦١ - تقرب به وسيله نماز
قال على - عليه السلام -:
تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا عليها، و استكثروا منه ، و تقربوا بها فانها كانت على المؤ منين كتاباموقوتا ؛
امر نماز را مراعات كنيد و آن را محافظمت نماييد و بسيار به جا آوريد و با آن به خدا تقرب جوييد، زيرا نماز «بر مؤ منين فريضه است نوشته شده و وقت آن تعيين گرديد.
(نهج البلاغه ، خطبه ١٩٩)
١٦٢ - نماز، طريق كوبيدن درب خانه خدا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان المصلى ليقرع باب الملك : و انه من يدم قرع الباب يوشك ان بفتح له ؛
همانا نمازگزار درب خانه خداوند را مى كوبد و هركس پيوسته درى را بكوبد عاقبت به روى او باز خواهد شد.
(نهج الفصاحه ، ص ٨٢٧)
١٦٣ - عامل ورود بهشت نماز واقعيت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان ربكم لرحيم يشكر القليل ، ان العبد ليصلى الركعتين يريد بها وجه الله فيدخله الله به الجنة ؛
همانا پروردگار شما مهربان است ، عمل كم را تقدير مى كند، هر آينه انسان دو ركعت نماز محض خدا به جاى آورد، خداوند به سبب آن نماز، او را وارد بهشت مى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج ٣، ص ٣١٦)
١٦٤ - ملاقات پروردگار
قال الصادق - عليه السلام -:
هذه الصلوات الخمس المفروضات من اقامهن و حافظ على مواقيتهن لقى الله يوم القيامة ؛
كسى كه اين نمازهاى پنجگانه را به پا دارد و محافظت از اوقات آن نمايد، پروردگار را روز قيامت ملاقات مى كند.
(ثواب الاعمال ، ص ٧٠)
١٦٥ - ميزان توجه قيس به نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
ان رجلا من اصحاب على - عليه السلام - يقال له قيس كان يصلى فلما صلى ركعة اقبل اسود قصار فى موضع السجود فلما نحى جبينه عن موضعه ، تطوق الاسود فى عنقه ثم انساب فى قميصه ؛
مردى از اصحاب على (ع) كه به او قيس مى گفتند، به نماز ايستاد.وقتى ركعتى خواند ناگهان مار سياهى آمد، و در موضع سجده قيس قرار گرفت ، قيس با بى توجهى كامل به ركوع و سجود رفت .وقتى پيشانى از موضع سجده برداشت ، مار به گردن قيس پيچيد.سپس از يقه وارد پيراهن او شد.ولى اين بنده صالح خدا كه حقيقت نماز را دريافته بود به نمازش ادامه داد و آسيبى هم از مار نديد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٦)
١٦٦ - معناى حقيقى نماز
فقه الرضا - عليه السلام - سئل بعض العلماء من ال محمد - صلى الله عليه وآله - فقيل له جعلت فداك ما معنى الصلوة فى الحقيقة قال : صلة الله للعبد بالرحمة وطلب الوصال الى الله من العبد اذا كان يدخل بالنية و يكبر بالتعظيم و الاجلال و يقرء بالترتيل و يركع بالخشوع و يرفع بالتواضع و يسجد بالذل و الخضوع و يتشهد بالاخلاص مع الامل و يسلم بالرحمة و الرغبة ، و ينصرف بالخوف و الرجاء فاذافعل اداها بالحقيقة ؛
از امام رضا (ع) سؤ ال شد: فدايت شوم معناى حقيقى نماز چيست ؟ امام رضا (ع) فرمود: نماز صله و موهبتى است از طرف خداوند مهربانى براى بنده از راه رحمت و عنايت ، و نماز مطالبه وصال و تقرب بنده به سوى خداوند است .وقتى با نيت داخل نماز گرديد، و با تعظيم و اجلال هرچه بيشتر براى خداوند تكبير گفت ، و با ترتيل قرائت كرد و با خشوع ركوع كرد، و با تواضع از ركوع بلند شد و با ذلت و خضوع سر به سجده گذاشت ، و با اخلاص و آرزو تشهد خواند، سپس نمازش را با رغبتى تمام و با اميد به رحمت واسعه الهى سلام دادو به پايان رساند، در حالى كه بين خوف و رجاء باشد (چون نمى داند كه آيا نمازش مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته يا خير؟) پس هرگاه چنين نمازى به جا آورد، رعايت مسائل ياد شده را نموده ، نمازى با حقيقت به جا آورده است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٦. مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٦٤)
١٦٧ - نماز، نشانه ايمان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
علم الايمان الصلاة ، اول ما يحاسب عليه الصلاة ، ان اول ما فرض الله على عباده الصلاة و اخر ما يبقى عند الموت الصلاة ، و اول ما يحاسب به يوم القيامة الصلاة فمن اجاب فقد سهل عليه ما بعده ، و من لم يجب فقد اشتد ما بعده ؛
نشانه ايمان نماز است ، اول آن چه از آن حساب مى شود نماز است ، همانا اول آن چه خداوند بر بندگانش واجب كرده نماز است ، آخر آن چه هنگام مرگ (براى يارى مى ماند) نماز است ، اول چيزى كه روز قيامت به حساب آن رسيدگى مى شود نماز است ، هركس جواب داد ما بعد آن آسان شده است ، و هركس نتواند جواب دهد ما بعد آن سخت تر خواهد شد.
(اصول وافى ، ج ٢، ص ٦٥)
١٦٨ - كفايت خداوند برنماز
قال ابوالحسن الرضا - عليه السلام -:
....و انى اقبلت يوما من الفرع فحضرت الصلاة فنزلت ، فصرت الى ثمامة ، فلما صليت ركعة اقبل افعى نحوى فاقبلت على صلابتى لم اخففها، و لم يتنقص منها شى ء فدنا منى ثم رجع الى ثمامة ، فلما فرغت من صلاتى و لم اخفف دعائى دعوت بعضهم معى فقلت دونك الافعى ، تحت الثمامة فقتله ، و من لم يخف الا الله كفاه ؛
همانا من نيز روزى در فرع بودم ، وقت نماز فرا رسيد، پس من پياده شدم و رفتم به سوى بوته (ثمامه)،(در بيابان عربستان گاهى بوته اى به قدر يك درخت وجود دارد كه از سايه اش به خوبى مى توان استفاده كرد).همين كه به نماز ايستادم و دو ركعتى خواندم ، يك افعى نزديك آمد ودر كنارم قرار گرفت . و من متوجه نماز شدم و از آن نكاستم و كم نكردم افعى به من نزديك شد و سپس به طرف بوته برگشت .وقتى كه از نماز فارغ شدم و دعا و تعقيباتم را نيز تخفيف نداده بودم ، بعضى يارانم را كه همراه ما بودند، فرا خواندم و گفتم : پشت سر شم زير بوته افعى است .پس او را كشتند، آن گاه امام (ع) فرمود: هر كس از غير خدا نترسد، خداوند او را كفايت مى نمايد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٦)
١٦٩ - تمسك و استعانت از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
كان على - عليه السلام - اذا اماله امر فزع قام الى الصلاة ثم تلا هذه الاية «استعينوا بالصبر و الصلاة» ؛
شيوه على (ع) چنان بود كه چون مشكل مهمى براى او پيش مى آمد، به نماز مى ايستاد و اين آيه را مى خواند: «...واستعينوا بالصبر و الصلاة».
(تفسير درالمنثور، ج ١، ص ٦٧)
١٧٠ - بيشترين سعى و قصد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ليكن اكثر همك الصلاة ، فانها راءس الاسلام بعد الاقرار بالدين ؛
بيشترين سعى و قصد تو نماز باشد، زيرا آن پس از اقرار بدين سر اسلام است .
(ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٦٦. بحارالانوار، ج ٧٧، ص ١٢٧)
١٧١ - نماز، همچون ستون خيمه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مثل الصلاة مثل عمود الفسطاط، اذا ثبت العمود نفعت الاطناب و الاوتاد و الغشاء، و اذا انكسر العمود لم ينفع طنب و لا وتد و لاغشاء ؛
نماز مانند ستون خيمه است ، هرگاه كه ستون ثابت شد طنابها و ميخها و پوشش فايده مى دهد، و آن گاه كه ستون شكسته شد طناب و نه ميخ و نه پوشش فايده نمى دهد.
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٢٦٦)
١٧٢ - طالب خشنودى خدا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ليست الصلاة قيامك و قعودك ، انما الصلاة اخلاصك و ان تريد بها الله وحده ؛
نماز برخاستن و نشستن تو نيست ، جز اين نيست نماز خالص قرار دادن تو است و اين كه به آن خشنودى تنها خدا را بخواهى .
(اصول وافى ، ج ٢، ص ١٠٩.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ١، ص ‍ ٣٢٥)
١٧٣ - نماز و برطرف شدن اندوه
قال الصادق - عليه السلام -:
مايمنع احدكم اذا دخل عليه غم من غموم الدنيا ان يتوضا ثم يدخل المسجد فيركع ركعتين يدعوالله فيهما، اما سمعت الله تعالى يقول : «واستعينوا بالصبر و الصلاة» ؛
چه مانعى دارد كه چون يكى از شما غم و اندوهى از غمهاى دنيا بر او درآمد، وضو بگيرد و به مسجد برود و دو ركعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود خدا را بخواند مگر نشنيده اى كه خدا مى فرمايد: «واستعينوا بالصبر و الصلاة».
(مجمع البيان ، ج ١، ص ١٠٠.وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٢٦٣)
١٧٤ - سه خلصت نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
للمصلى ثلاث خصال : اذا قام فى صلاته يتناثر على البر من اعناق السماء الى مغرق راءسه و تحف به الملائكة من تحت قدميه الى اعناق السماء و ملك ينادى : ايها المصلى !لو تعلم من تناجى ما انفتلت ؛
براى نمازگزار سه فايده است :
١ - هرگاه به نماز مى ايستد از بالاى فضا تا فرق سر او نيكوييها ريزش ‍ دارد.
٢ - فرشتگان از زير پا تا بالاى آسمان بر او احاطه دارند.
٣ - فرشته اى به او ندا مى دهد كه اى نمازگزار!اگر بدانى با كه مناجات مى كنى ، نماز را به پايان نمى بردى .
(ثواب الاعمال ، ص ٦٢.بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٦)
١٧٥ - بهترين عمل
عن ابوذر - رحمة الله عليه - قال :
يا رسول الله !امرتنى بالصلاة .فما الصلاة ؟قال : خير موضوع فمن شاء اقل و من شاء اكثر ؛
ابوذر به پيامبر (ص) عرض كرد: يا رسول الله امر كن مرا به نماز، و گفت : نماز چيست ؟ فرمود: بهترين چيز است ، هركس بخواهد كم به جا مى آورد يا زياد انجام مى دهد.
(ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٦٨)
١٧٦ - توجه ملك الموت به نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
ان ملك الموت قال لرسول الله - صلى الله عليه وآله -: ما من اهل بيت مدر و لاشعر فى بر و لا بحر الا و انا اتصفحهم فى كل يوم خمس مرات عند مواقيت الصلاة ؛
همانا، ملك الموت به رسول خدا (ص) گفت : هيچ اهل خانه اى و صاحب جامه اى در خشكى و دريا نيست ، مگر اين كه من در هر روز پنج بار هنگام نماز از آنها مى گذرم .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٧٩)
١٧٧ - نماز همراه زكات ، باعث تقرب
قال على - عليه السلام -:
ان الزكاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام ؛
همانا زكات همراه نماز مايه تقرب مسلمانان به خداوند است .
(نهج البلاغه ، ص ١٩٩)
١٧٨ - نشانه قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من احب ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه ؛
هركس دوست دارد بداند نمازش قبول شد يا نه ، ببيند كه آيا نمازش او را از گناه و زشتى بازداشته يا نه ؟پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه بازداشته به همان اندازه نمازش قبول شده است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٩٨)
١٧٩ - اثر وضوى خوب و خواندن نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان المسلم اذا توضا فاحسن الوضوء ثم صلى الصلوات الخمس تحاتت خطاياه كما تحاتت هذا الورق ؛
هنگامى كه مسلمان وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاى پنجگاه را به جا آورد، گناهان او فرو مى ريزد، همان گونه كه برگهاى اين شاخه فرو ريخت .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣١٩)
١٨٠ - رهايى از گرما، با نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا اشتد الحر فابردوا بالصلاة فان الحر من فيح جهنم ؛
هر وقت گرما و شدت آن بر شما سخت گرفت ، توسط نماز آن را خنك كنيد؛ زيرا گرما و حرارت از جوشش جهنم است .
(بحارالانوار، ج ٨٠، ص ١٥)
١٨١ - تاءثير نماز در آينده
روى ان فتى من الانصار كان يصلى الصلاة مع رسول الله و يرتكب الفواحش فوصف ذلك لرسول الله - صلى الله عليه وآله - فقال ان الصلاته تنهاه يوما ما، فلم يلبث ان تاب ؛
روايت شده جوانى از قصار در نماز جماعت با پيامبر خدا (ص) شركت مى كرد، ولى كارهاى زشت را نيز مرتكب مى شد.به حضرت رسول (ص) خبر دادند، حضرت فرمود: بالاخره نمازش روزى او را نجات خواهد داد و از كارهاى زشت بازش مى دارد، پس مدتى نگذشت كه جوان توبه كرد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٩٨)
١٨٢ - نماز قلبى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى ركعتين و لم يحدث فيها نفسه بشى ء من امور الدنيا غفر الله له ذنوبه ؛
كسيكه دو ركعت نماز بخواند، بدون آن كه به فكر كارهاى دنيا باشد خداوند گناهانش را مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠)
١٨٣ - التجا به نماز در سختيها
قال عن حذيفة : كان رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا حزبه امر فرع الى الصلاة ؛
شيوه رسول خدا (ص) چنان بود كه چنانچه مشكلى براى او پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد و از آن استعانت مى جست .
(تفسير درالمنثور، ج ١، ص ٦٧)
١٨٤ - ثمره نماز كامل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا كان يوم القيامة يدعى بالعبد فاول شى ء يسئل عنه الصلاة فاذا جاء بها تامة و الا زخ فى النار ؛
هنگامى كه روز قيامت فرا مى رسد، اولين چيزى كه از انسان سؤ ال مى كنند نماز است ، اگر انسان نماز را كامل به جا آورد (در رحمت حق قرار مى گيرد) و اگر چنين نباشد، وى را به درون آتش مى افكنند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٦)
١٨٥ - جبران ناراحتى با نماز
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان على - عليه السلام - اذا هاله شى ، فزع الى الصلاة ، ثم تلى هذه الاية «استعينوا بالصبر و الصلاة» ؛
هنگامى كه براى اميرالمؤ منين (ع) مشكلى پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد (ناراحتى خود را به طريق نماز جبران مى كرد) و آيه «استعينوا بالصبر و الصلاة» را تلاوت مى كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٢٦٣)
١٨٦ - استقبال خدا از نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمن بوجهه ؛
آن گاه كه نمازگزار رو به قبله نمايد، خداوند رحمان به صورتش رو مى آورد.
(اصول وافى ، ج ٢، ص ٥٨)
١٨٧ - آتش گناه را با اقامه نماز خاموش كنيد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا بنى ادم ! فاطفئوا عنكم ما او قد تموه على انفسكم فيقومون فيتطهرون ، فتسقط خطاياهم من اعينهم و يصلون فيغفر لهم ما بينهما ثم توقدون فيما بين ذلك .فاذا كان عند صلاة الاولى نادى يا بنى ادم ، قوموا فاطفئوا ما اوقدتم على انفسكم فيقومون و يتطهرون ، و يصلون فيغفر لهم ما بينهما، فاذا حضرت العصر فمثل ذلك ، فاذا حضرت المغرب فمثل ذلك ، فاذا حضرت العتمة ، فمثل ذلك فينامون و قد غفرلهم ، ثم قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - فمدلج فى خير و مدلج فى شر ؛
اى فرزندان آدم ! آتشى را كه با دست خود افروخته ايد خاموش كنيد پس بر مى خيزند و وضو مى گيرند ؛ بعد از آن ، گناهان و معاصى شان ساقط مى شود، و آن هنگام كه نماز مى خوانند، هرچه از زشتيها، كه در مابين دو نماز مرتكب شده اند، بخشوده مى شود ؛ مجددا در مابين دو نماز آتش ‍ مى افروزند.همين كه هنگام نماز ظهر فرا رسد.منادى حق ندا دردهد كه اى انسانها برخيزيد، و آتشى را كه براى سوزاندن خويش برافروخته ايد خاموش كنيد، پس بر مى خيزند و وضو مى گيرند و نماز به جا مى آورند، آن گاه هرچه كه در مابين دو نماز مرتكب شده بودند بخشوده مى شود.و هرگاه وقت نماز عصر فرا رسد، چنين است كه در نماز ظهر گذشت ، (يعنى ، با اقامه نماز عصر، گناهان گذشته وى آمرزيده مى گردد) و با فرارسيدن وقت نماز مغرب و اقامه آن ، معصيتهاى قبل از مغرب او آمرزيده مى شود.سپس ‍ مى خوابند در حالى كه آمرزيده شده اند و چيزى از گناهان بر آنان نيست .بعد از آن گروهى در راه خير سير مى كنند و گروهى در راه شر.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٤)
١٨٨ - نماز و بخشش گناهان
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله - عز و جل - ذنب الا غفره له ؛
كسى كه دو ركعت نماز به جاآورد و بداند كه (در نماز) چه مى گويد، و بعد از اتمام هر نماز گناهى بين او و خداوند باشد خدا او را مى بخشد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠)
١٨٩ - سلام نماز و خروج از معاصى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا قمت الى الصلاة و توجهت و قراءت ام الكتاب و ماتيسر من السور، ثم ركعت ، فاتممت ركوعها و سجودها و تشهدت و سلمت ، غفر لك كل ذنب فيما بينك و بين الصلاة التى قدمتها الى الصلاة المؤ خرة فهذا لك فى صلاتك ؛
هرگاه به نماز ايستادى و توجه كردى (به سوى خداوند و با حضور قلب ، به پيشگاه او قرار گرفتى) و فاتحة الكتاب را قرائت نمودى و در حد امكان و ميسور، از سوره هاى (كوچك ويا بزرگ) قرآن خواندى ، سپس ركوع و سجود تام و تمامى انجام دادى ، آن گاه تشهد و سلام دادى ، اثر اين نماز تو، آمرزش تمامى گناهانت مى باشد كه در مابين دو نمازت مى باشد، آن نمازى كه قبلا به جاى آوردى و نمازى كه بعدا خواندى .پس آن چه از نماز عايد تو مى گردد، همانا آمرزش كليه گناهانت مى باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٥)
١٩٠ - مثل نمازهاى پنجگانه در محو گناهان
تفسير الامام - عليه السلام - قال : قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى الخمس كفر الله عنه من الذنوب ما بين كل صلاتين ، و كان كمن على بابه نهر جار يغتسل فيه خمس مرات لاتبقى عليه من الذنوب شيئا، الا الموبقات التى هى ججد النبوة او الامامة ، او ظلم اخوانه المؤ منين او ترك التقية حتى يضر لنفسه و اخوانه المؤ منين ؛
كسى كه نماز پنجگانه يوميه را به جا مى آورد، خداوند همه گناهان او را، كه در ما بين دو نماز براى او پيش مى آيد، و مثل كسى است كه در جلو خانه اش ‍ نهر آبى جارى باشد و او روزانه پنج بار در آن شستشو نمايد، ديگر گناهى بر او باقى نخواهد گذاشت ، مگر گناهان مهلك ، مانند انكار رسالت ، امامت ، ظلم و ستم به برادران ايمانى ، و يا ترك تقيه تا آن جا كه ضرورى به او يا برادران مؤ من او برسد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢١٩)
١٩١ - پناه به نماز
عن اميرالمؤ منين - عليه السلام - قال :
اذا راءى احدكم امرئة تعجبه فليات اهله فان عند اهله مثل ما راءى و لا يجعلن للشيطان على قلبه سبيلا ليصرف بصره عنها فاذا لم تكن له زوجة فليصل ركعتين و يحمدالله من فضله فانه يبيح له برحمته ما يغنيه ؛
هرگاه زنى نظر كسى را جلب كرد، فورا با همسرش نزديكى كند، زيرا زنان مانند يكديگر هستند و شيطان را در خود راه ندهد ؛ و اگر كسى داراى همسر نيست ، دو ركعت نماز گزارد و به حمد الهى بپردازد و از خداوند بخواهد براى او همسرى فراهم آورد.
(نورالثقلين ، ج ٣، ص ٥٨٩)
١٩٢ - نماز، بازدارنده از فحشاء و منكرات
قال الصادق - عليه السلام -:
اعلم ان الصلاة حجزة الله فى الارض ، فمن احب ان يعلم ما يدرك من نفع صلاته ، فلينظر فان كانت صلاته حجزته عن الفواحش و المنكر فانما ادرك من نفعها بقدر ما احتجز، و من احب ان يعلم ما له عند الله فليعلم ما لله عنده ، و من خلا بعمل فلينظر فيه ، فان كان حسنا جميلا فليمض عليه ، و ان كان سيئا قبيحا فليجتنبه ؛ فان الله - عز و جل - اولى بالوفاء و الزيادة .من عمل سيئة فى السر فليعمل حسنة فى السر و من عمل سيئة فى العلانية فليعمل حسنة فى العلانية ؛
آگاه باشيد، همانا نماز حاجز و حائلى است از طرف خداوند در روى زمين ، پس آن كسى كه دوست دارد بداند كه چه قدر از منافع نمازش را درك كرده ، پس دقت كند و بنگرد كه اگر نمازش حاجز و حائل بين او فواحش و منكرات است ، پس از منافع نماز به قدرى كه از گناه و فواحش دورى كرده ، درك نموده و بهره برده است .اگر كسى مى خواهد بداند چه قدر مقام نزد خداوند دارد.نگاه كند ببيند خداوند متعال نزد او چه قدر مقام دارد؟ وكسى كه عملى را انجام داده پس به دقت در عملش ، بنگرد اگر آن عمل شايسته و نيكو و خالص بود، پس او را ادامه دهد واگر عمل بد و زشتى بود ديگر تكرار نكند و از آن رقم اعمال به شدت اجتناب كند، كه اگر چنين كند به راستى كه خداوند - عز و جل - به وفا و زياد كردن روزيش و برآوردن حاجاتش سزاوارتر است .كسى كه در خلوت مرتكب گناهى مى شود، پس ‍ بايد در خلوت ، حسنه و كار شايسته اى نيز انجام دهد.و چنانچه كسى در جلوت و انظارمردم گناهى كرد، پس بايد آشكارا كار نيكى را نيز انجام دهد.
(بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٩٩)
١٩٣ - هفت خصلت موجب ايمان كامل است
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا على : سبعة من كن فيه فقد استكمل حقيقة الايمان و ابواب الجنة مفتحة له ؛ من اسبغ وضوئه ، واحسن صلاته ، و ادى زكوة ماله ، و كف غضبه و سجن لسانه ، و استغفر لذنبه ، و ادى النصيحة لاهل بيته ؛
پيامبر اكرم (ص) فرمود: اى على !هفت خصلت است كه در هر كس باشد حقيقت ايمان را دريافته ، و درهاى بهشت به سوى او گشوده مى گردد.
اول : كسى كه وضوى كامل و شايسته بگيرد.
دوم : نمازش را نيكو ادا كند (و جميع شرايط قبولى نماز را رعايت نمايد).
سوم : زكات مالش را بپردازد.(اموالش را تزكيه كند).
چهارم : خشم خويش را فرو برده و كظم غيظ كن و از اعمال خشم و عصبانيت خود جلوگيرى كند.
پنجم : زبانش را(از هر چه باطل و ناحق است) ببندد و حبس كند.
ششم : بر گناهان خويش استغفار نمايد.
هفتم : نصايح و اندرز و راهنماييهاى لازم را در حق اهل بيت و فرزندانش ‍ مضايقه نكند، و حق اهل و عيال و اولاد خويش را از نظر نصيحت و هدايت و ارشاد، ادا نمايد.
(مكارم الاخلاق ، ج ٢، ص ٣٨٧)
١٩٤ - عبور از صراط
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة جواز على الصراط ؛
نماز جواز عبور از صراط است .
(بحارالانوار، ج ٩٨، ص ١٦٨)
١٩٥ - اثر نماز ميت
قال الصادق - عليه السلام -:
يدخل على الميت فى قبره الصلاة و الصوم و الحج و الصدقة و البر و الدعاء، و يكتب اجره للذى يفعله و للميت ؛
نماز و روزه و صدقه و نيكى و دعا براى ميت در قبر او داخل مى شود، و اجر و پاداش اين امور را براى ميت و آن را انجام مى دهد، نوشته مى شود.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٦٢)
١٩٦ - دورى شيطان از نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
انظر اذا قمت الى الله فان الشيطان ابعد مايكون من الانسان اذا قام الى الصلاة ؛
بنگر آن گاه كه به درگاه خداوند (براى خدا) مى ايستى ، زيرا شيطان هيچ گاه از انسان دورتر از آن وقتى كه به نماز مى ايستد، نيست .
(جامع الاخبار، ص ٢١١.بحارالانوار، ج ٩١، ص ٢٤٣)
١٩٧ - نماز پاسدار انسان
قال على - عليه السلام -:
و عن ذلك ما حرس الله عباده المؤ منين بالصلوات و الزكوات ؛
و از اينجاست كه خداوند با نمازها و زكاتها و سختكوشى در نماز، از بندگان با ايمانش پاسدارى مى كند.
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ٧٩٨)
١٩٨ - تقويت روحيه به وسيله نماز
عن الصادق - عليه السلام - قال :
فى قول الله - عز و جل -: «و استعينوا بالصبر و الصلوة» قال : يعنى بالصبر: الصوم ؛ و قال : اذا نزلت بالرجل النازلة او الشديدة فليصم فان الله - عز و جل - يقول : «استعينوا بالصبر و الصلاة» ؛
امام صادق (ع) در تفسير آيه فوق فرمود: خداوند متعال در قرآن مى فرمايد: «از روزه و نماز استعانت جوييد» و مراد از «صبر» در اين آيه «روزه» است .و سپس فرمود: و هرگاه دشوارى و مشكلى سخت به كسى روى آورد.«روزه» بدارد، زيرا خداوند متعال مى گويد: «يارى طلبيد و استعانت جوييد از روزه و نماز».
(روضة المتقين ، ج ٣، ص ٢٦٠ و ٢٢٨)
١٩٩ - روح نماز در عالم برزخ
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا وقع الانسان فى قبره .... كان الصلوة عن يمينه و الزكوة عن شماله و البر ظل عليه ، قال الصبر للصلوة و الزكوة و البر: دونكم صاحبكم فان عجزتم عنه فانا دونه ؛
هنگامى كه انسان در قبر خود قرار گرفت ، «نماز» در طرف راست و زكات در طرف چپ وى قرار مى گيرند، و نيكيهايش بر سر وى سايه مى گسترانند ؛ در اين هنگام ، «صبر» به نماز و زكات و نيكيهاى وى مى گويد: صاحب خود را دريابيد و اگر عاجز مانديد من او را كفايت مى كنم و با او خواهم بود.
(سفينة البحار، صبر، ج ٢، ص ٥)
٢٠٠ - مقايسه نماز با حج و روزه
فى الحديث :
الحج افضل من الصلاة و الصيام ، لان المصلى انما يشتغل عن اهله ساعة و الصائم بياض يوم و ان الحاج ... يطيل غيبته عن اهله ...؛
در حديث آمده است كه : «حج» برتر از نماز و روزه است ، زيرا انسان نمازگزار فقط در فرصتى كوتاه از لذات خود صرفنظر مى كند، وروزه دار هم از صبح تا غروب از آن دست مى كشد ولى حاجى ، در فرصتى طولانى ، از زن (و فرزند) خود چشم مى پوشد.
(بحارالانوار، ج ٩٩، ص ١٨)
٢٠١ - حايل آتش دوزخ
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و تكون صلاة العبد عند المحشر تاجا على راءسه و نورا على وجهه و لباسا على بدنه و سترا بينه و بين النار ؛
نماز بنده در محشر تاجى است بر سر او، و موجب نورانيت صورتش ، لباس ‍ براى بدن وى ، و ساتر و حايل بين او و آتش جهنم است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣١)
٢٠٢ - شفيع نمازگزار
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة شفيع بينه و بين ملك الموت ؛
نماز شفيع نمازگزار در نزد ملك الموت است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٢)
٢٠٣ - راز سجود بر آدم
و فى الحديث
قال الله تعالى : يا ادم انما امرت الملائكة بتعظيمك بالسجود لك اذكنت وعاء لهذه الانوار و لو كنت سالتنى بهم قبل خطيئتك ان اعصمك منها و ان افطنك لدواعى عدوك ابليس حتى تحرز منها لكنت قد جعلت ذلك ؛
در حديث آمده است : كه خداوند متعال به آدم فرمود: اى آدم البته به عنوان عظمت تو فرشتگان را دستور دادم تا در برابرت سجده كنند به خاطر آن كه در ذات و سرشت تو نور ولايت جاى دارد.
(بحارالانوار، ج ١١، ص ١٩٢)
٢٠٤ - اثر خلوص در نماز
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
فى التورية مكتوب : يابن ادم ، تفرغ لعبادتى ، املاقلبك غنى و لا اكلك الى طلبك ، و على ان اسد فاقتك و املاقلبك خوفا منى ، و ان لا تفرغ لعبادتى ، املاقلبك شغلا بالدنيا ثم لااسد فافتك و اكلك الى طلبك ؛
در تورات نوشته شده است : اى پسر آدم ، فارغ شو از براى عبادت من ، تا پر كنم قلب تو را از بى نيازى و واگذار نكنم تو را به سوى طلب خويش ، و بر من است كه ببندم راه فقر تو را و پر كنم دل تو را از خوف خويش و اگر فارغ نشوى براى عبادتم ، پر كنم دول تو را از اشتغال به دنيا پس از آن نبندم فقر تو را و واگذارم تو را به سوى طلبت .
(اصول كافى ، ج ٢، ص ٨٣)
٢٠٥ - نماز محبوب پارسايان
قال على - عليه السلام -:
الصلاة قربان كل تقى ، و الحج جهاد كل ضعيف ، و لكل شى ء زكاة و زكاة البدن الصيام ، و جهاد المراة حسن التبعل ؛
نماز وسيله تقرب و نزديك شدن هر پارسايى به خداست ، و حج ، جهاد افراد ناتوان است ، هرچيزى زكات دارد و زكات و پاك كردن بدن ، روزه گرفتن است .جهاد زن هم خوب شوهردارى كردن مى باشد.
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ١١٥٢)
٢٠٦ - تقسيم نماز بين خدا وبنده
حديث قدسى :
قسمت الصلوة بينى و بين عبدى : فنصفها لى ، و نصفها لعبدى ، فاذا قال : «بسم الله الرحمن الرحيم» يقول الله : ذكرنى عبدى .و اذا قال : «الحمد لله» يقول الله : حمدنى عبدى و اثنى على .و هو معنى «سمع الله لمن حمده» و اذا قال : «الرحمن الرحيم» يقول الله : عظمتى عبدى .و اذا قال : «مالك يوم الدين» يقول الله : مجدنى عبدى (و فى رواية : فوض الى عبدى) و اذا قال : «اياك نعبد و اياك نستعين» يقول الله : هذا بينى و بين عبدى .و اذا قال : «اهدنا الصراط المستقيم» يقول الله : هذا لعبدى و لعبدى ما سئل ؛
من نماز را بين خود و بنده ام تقسيم كرده ام ، نيمى از آن من است و نيمش از آن بنده ام .پس چون بنده گفت : «بسم الله الرحمن الرحيم»، خدا گويد: «بنده ام مرا ياد كرد» و چون بنده گفت : «الحمد لله» خدا فرمايد: «بنده ام مرا سپاس گزارد و ستايش گفت ».و اين است معنى «سمع الله لمن حمده» و چون گفت : «الرحمن الرحيم» خداوند گويد: «بنده ام مرا تعظيم كرد».و چون گفت : «مالك يوم الدين» خدا گويد: «بنده ام مرا تمجيد كرد».(و در روايتى ديگر، كار خود را به من واگذار كرد).و چون گفت : «اياك نعبد و اياك نستعين» خدا مى فرمايد: «اين بين من و بنده من است».و چون گفت : «اهدنا الصراط المستقيم» خداوند مى فرمايد: «اين از آن بنده من است و بنده ام آن چه بخواهد از آن اوست».
(المحجة البيضاء، ج ١، ص ٣٨٨)
٢٠٧ - بهره بردارى از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اعلم ان الصلوة حجزة الله فى الارض فمن احب ان يعلم ما يدرك من نفع صلوته فلينظر فان كانت صلوته حجرته عن الفواحش و المنكر فانما ادرك من نفعها بقدر ما احتجر ؛
بدان حقيقت نماز نگهبان الهى در زمين است پس كسى كه مى خواهد بداند چه بهره اى از نماز مى برد بايد ملاحظه كند كه نماز چه اندازه او را از زشتى و بدى ما حفظ مى كند و به همان اندازه كه حفظ مى كند بهره برده است .
(بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٩٩)
٢٠٨ - اجر نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة ...مفتاحا للجنة و مهورا لحور العين و ثمنا للجنة ؛
نماز موجب فتح و گشايش ابواب جنت براى او مى باشد و مهريه حورالعين و ثمن و بهاى بهشت است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣١)
٢٠٩ - حق نماز را چه كسانى مى شناسند؟
قال على - عليه السلام -:
و قد عرف حقها (الصلوة) رجال من المؤ منين الذين تشغلهم عنها زينة متاع ، و لاقرة عين من ولد و لا مال ، يقول الله سبحانه : «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة» ؛
حق نماز را مؤ منين شناخته اند كه نه زينت هاى دنيا، نه نور چشمى ها از فرزند و مال ، آنان را از عبادت پروردگارشان باز نمى دارد زيرا كه خداوند سبحان ميگويد: «مردانى هستند كه تجارت و داد و ستد آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد».
(نهج البلاغه ، خطبه ، ١٩٩)
٢١٠ - نماز، فروتنى كامل
قال على - عليه السلام -:
و عن ذلك ما حرس الله عبده المؤ منين بالصلوات و الزكوات ، و مجاهدة الصيام فى الايام المفروضات ... لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛
خداوند بندگان با ايمانش را از تبهكارى و ستمگرى و گردنكشى به وسيله نمازها و زكات ها و سعى در گرفتن روزه ها در روزه هايى كه واجب نموده است ، حفظ مى كند....؛ زيرا در نماز انسان صورتهاى آزاده و نيكو را از روى فروتنى در پيشگاه الهى بر خاك مى مالد.
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ٧٩٨)
٢١١ - تاءثير تكبيرة الاحرام
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا احرم العبد المسلم فى صلوته ، اقبل الله اليه بوجهه و وكل به ملكا يلتقط القران من فيه التقاطا فاذا اعرض ، اعرض الله عنه و وكله الى الملك ؛
هنگامى كه بنده اى مسلمان تكبيرة الاحرام نماز را مى گويد، خداوند به طرف او توجه مى كند، و موكل مى كند بر او ملكى را تا آن چه كه قرائت مى كند از او دريافت كند، پس وقتى از نماز فارغ شد خداوند او را به همان ملك مى سپارد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٣)
٢١٢ - سرالله اكبر
عن اميرالمؤ منين - عليه السلام - انه قال :
و الوجه الاخر «الله اكبر» فيه نفى كيفيته ؛ كانه يقول (اى المؤ ذن): الله اجل من ان يدرك الواصفون قدر صفته الذى هو موصوف به ؛ انما يصفه الواصفون صفته على قدرهم لاقدر عظمته و جلاله .تعالى الله عن ان يدرك الواصفون صفته علوا كبيرا؛
وجه ديگر «الله اكبر» اين است كه كيفيت و چگونگى را از او نفى مى كند ؛ گويى اذان گوينده مى گويد: «خدا والاتر از آن است كه وصف كنندگان صفت او را(آن چنان كه هست) ادراك كند».وصف كنندگان به قدر ادراك خود او را وصف مى كنند نه به قدر عظمت و جلال او.خدا بسيار برتر از آن است كه وصف گويان صفت او را دريابند....
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٣١)
٢١٣ - تاءثير «الله اكبر» گفتن
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا رفع يديه و قال : «الله اكبر» و اثنى على الله ، قال الله تعالى لملائكته : يا عبادى ! اما ترونه كيف كبرنى و عظمنى و نزهنى عن ان يكون لى شريك او شبيه او نظير و رفع يده و تبرء عما يقوله اعدائى من الاشراك بى ؟اشهدكم انى ساكبره و اعظمه فى دار جلالى و انزهه فى متنزمات دار كرامتى و ابرئه من اثامه و من ذنوبه ومن عذاب جهنم و من نيرآنها؛
پس وقتى كه نمازگزار دو دستش را(جهت گفتن): «الله اكبر» بالا برد و ثناى خدا گويد، خداى تعالى به ملائكه خود چنين ميفرمايد: اى عبادت كنندگان من !آيا نمى بينيد بنده ام را كه چگونه مرا بزرگ و عظيم شمرد و از شريك و تشبيه و نظير پاك دانست و دستش را(هنگام گفتن تكبير) بلند كرد و دورى جست از گفته هاى دشمنان من كه براى من شريك قائلند؟ شما را شاهد مى گيرم ، به درستى كه به زودى من او را در دار جلالم بزرگ و عظيم خواهم كرد و پاك مى گردانم او را در پاكيزگى دار كرامتم و او را از گناهان پاك مى سازم و از عذاب جهنم وآتش آن او را حفظ مى كنم .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢١٤ - تاءثير خواندن حمد و سوره
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
و اذا قال «بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين» فقرا فاتحة الكتاب و سورة قال الله تعالى لملائكته اما ترون عبدى ؟هذا كيف تلذذ بقرائة كلامى ؟اشهدكم يا ملائكتى لاقولن له يوم القيامة اقرا فى جنانى و ارق فى درجاتى فلايزال يقرء و يرقى بعدد كل حرف درجة من ذهب و درجة من فضة و درجة من لؤ لؤ و درجة من جوهر و درجة من زبرجد اخضر و درجة من زمرد اخضر و درجة من نور رب العزة ؛
و زمانى كه «بسم الله الرحمن الرحيم ، الحمدلله رب العالمين» را قرائت كرد و فاتحة الكتاب و سوره خواند، خداوند تعالى خطاب به ملائكه خود مى گويد: آيا اين بنده مرا نمى بينيد چگونه با قرائت كلام من لذت مى برد؟ شما را شاهد مى گيرم ، اى ملائكه من هر آينه در روز قيامت به او خواهم گفت : در بهشت من قرائت كن و به درجات (بالا) ارتقاء پيدا كن ؛ پس او دائم قرائت خواهد نمود و به عدد هر حرف ، درجه اى از طلا، درجه اى از نقره ، درجه اى از لؤ لؤ ، درجه اى از جوهر، درجه اى از زبرجد سبز، درجه اى از زمرد سبز و درجه اى از نور رب العزة به او عطا خواهد شد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢١٥ - اسرار به ركوع رفتن
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا ركع قال الله تعالى لملائكته : يا ملائكتى !اما ترون كيف تواضع لجلال عظمتى ؟اشهدكم لاعظمته فى دار كبريائى و جلالى ؛
پس وقتى (نمازگزار) ركوع رفت ، خداوند تبارك و تعالى خطاب به ملائكه مى كند و مى گويد: «اى ملائكه من !آيا نمى بينيد (بنده نمازگزار) چگونه براى بزرگى و عظمت من تواضع مى كند؟شما را گواه مى گيرم ، كه هر آينه او را در دار كبريائى و جلال خودم بزرگ سازم».
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)


۳
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٢١٦ - اسرار سر از ركوع برداشتن
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا رفع راءسه من الركوع قال الله تعالى لملائكته : اما ترون يا ملائكتى كيف يقول : ارتفع عن اعدائك لما اتواضع لاوليائك و انتصب لخدمتك اشهدكم يا ملائكتى !لاجعلن ، جميل العاقبة له و لاصبرنه الى جنانى ؛
پس هنگامى كه (نمازگزار) سرش را از ركوع بلند كرد، خداوند خطاب به ملائكه خود مى كند و مى گويد: آيا نمى بينيد اى ملائكه من !چگونه اين بنده ام مى گويد (خدايا) سرم را در مقابل دشمنان تو بلند كردم ، چنانچه در مقابل دوستان تو تواضع نمودم و خود را براى خدمت تو آماده ساختم ؟شما را گواه مى گيرم اى ملائكه من !هر آينه عاقبت زيبا و خوبى براى او قرار خواهم داد و بهشتم را براى او قرار خواهم داد .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢١٧ - اسرار سجده كردن
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا سجد قال الله تعالى لملائكته : يا ملائكتى !اما ترون كيف تواضع بعد ارتقائه ؟و قال لى : و ان كنت جليلا مكينا فى دنياك ، فانا ذليل عند الحق اذا ظهرلى ؟سوف ارفعه بالحق و ادفع به الباطل ؛
هنگامى كه (نمازگزار) سجده كرد خداوند خطاب به ملائكه خود فرمود: اى ملائكه من !آيا نمى بينيد كه چگونه بنده ام بعد از ارتقاء تواضع مى كند و براى من مى گويد: اگر تو صاحب جلالت و مكنت در دنيا هستى ، پس من خوار در نزد تو هستم ؟(خداوند فرمايد) به زودى او را از طريق حق بالا مى برم و به وسيله او باطل را دفع مى كنم .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢١٨ - اسرار تشهد
قال الصادق - عليه السلام -:
التشهد ثناء على الله تعالى : فكن عبد له فى السر خاضعا له فى الفعل ، كما انك عبد له بالقول و الدعوى .وصل صدق لسانك بصفاء صدق سرك ؛ فانه خلقك عبدا و امرك ان تعبده بقلبك و لسانك و جوارحك ، و ان تحقق عبوديتك له بربوبيته لك ، و تعلم ان نواصى الخلق بيده ، فليس لهم نفس و لالحظ الا بقدرته و مشيته ، و هم عاجزون عن اتيان اقل شى ء فى مملكته الا باذنه و ارادته .قال الله - عز و جل - «و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيره من امرهم سبحان الله و تعالى عما يشركون».فكن عبدا شاكرا بالفعل ، كما انك عبد ذاكر بالقول والدعوى .و صل صدق لسانك بصفاء سرك ؛ فانه خلقك ؛ فعز و جل ان يكون ارادة و مشية لاحد الا بسابق ارادته و مشيته .فاستعمل العبودية فى الرضا بحكمه و بالعبادة فى اداء اوامره .و قد امرك بالصلوة على نبيه محمد - صلى الله عليه وآله - فاوصل صلوته و طاعته بطاعته و شهادته بشهادته . و انظر لايفوتك بركات معرفة حرمته ، فتحرم عن فائدة صلوته و امره بالاستغفار لك و الشفاعة فيك ان اتيت بالواجب فى الامر و النهى و السنن و الاداب ؛ و تعلم جليل مرتبته عند الله - عز و جل - ؛
تشهد ستايش خداوند تعالى است ؛ پس در باطن و ضمير، بنده او و در عمل و كردار، خاضع براى او باش ، همچنان كه در سخن و ادعا بنده او هستى .و راستى زبانت را به صفاى صدق ضميرت بپيوند، كه او تو را بنده آفريده و دستورت داده تا با قلب و زبان و (همه) اعضا و جوارحت عبادتش ‍ كنى و بدان جهت كه او پروردگار تو است ، بندگى او نمايى ، و بدانى كه اختيار و سرنوشت خلق به دست اوست و كس را ياراى هيچ نفسى و نيم نگاهى جز به توان و خواست او نيست و جز با اجازه و اراده او قادر به انجام كوچكترين كارى در مملكت او نمى باشند.خداوند عز و جل فرموده : «پروردگار تو آن چه بخواهد مى آفريند و انتخاب و اختيار مى كند و آنان را در كارهايشان گزينش و انتخاب نيست ، منزه و برتر است خدا از آن چه شكر مى ورزند» پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل ، آن سان كه به زبان و ادعا ذكر او گويى .و راستى زبانت را به صفاى ضميرت بپيوند كه او تو را آفريده (و از درونت آگاه است) پس برتر و والاتر از آن است كه كسى را بدون آن كه نخست او اراده كند، اراده اى باشد ؛ پس باتسليم و رضا به فرمان او باش و يا عبادت كردن به وسيله انجام اوامرش بندگى به جاى آر.و تو را به صلوات بر پيامبرش محمد (ص) امر كرده ، پس نماز خدا را با صلوات بر پيامبر (ص) و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت (به وحدانيت) او را به شهادت (به رسالت) آن جناب وصل كن ؛ و بنگر كه بركات معرفت حرمت آن جناب از دستت نرود تا از بهره درود فرستادن او (اشاره به آيه ١٠٣ سوره توبه) و از امر خداوند به آن جناب كه اگر به آن چه فعل يا تركش واجب است و به سنن و آداب عمل كنى و مرتبت بلند او را نزد خداوند بدانى ، برايت استغفار كند و درباره ات شفاعت نمايد (اشاره به آيه ١٥٩ سوره آل عمران و آيات ديگر) محروم گردى».
(مصباح الشريعة ، باب ١٧، بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٨٤)
٢١٩ - اسرار سر برداشتن از سجده اول
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا رفع راءسه من السجدة الاولى قال تعالى : يا ملائكتى !اما ترونه كيف قال : «و انى و ان تواضعت لك فسوف اخلط الانتصاب فى طاعتك بالذل بين يديك» ؛
سپس زمانى كه سر از سجده اول برداشت ، خداوند خطاب به ملائكه اش ‍ مى گويد: اى ملائكه من !آيا نمى بينيد او را چگونه مى گويد: و به درستى كه من به زودى تواضع در مقابلت را با ذل و كوچكى خواهم گمارد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢٢٠ - اسرار سجده دوم
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا سجد ثانية : قال الله تعالى لملائكته : اما ترون عبدى هذآموزشى كيف عاد الى التواضع لى ؟لاعيدن اليه رحمتى ؛
و هنگامى كه سجده دوم را به جا آورد، خداوند تعالى خطاب به ملائكه خود مى گويد: آيا اين بنده مرا نمى بينيد چگونه براى من تجديد تواضع نمود؟ هر آينه رحمت خود را براى او اعاده خواهم كرد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢٢١ - اسرار سربرداشتن از سجده دوم
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا رفع راسه قائما قال الله تعالى : يا ملائكتى !لا رفعته بتواضعه كما ارتفع الى صلاته ؛
پس زمانى كه سرش را(سجده دوم) بلند كرد و ايستاد، خداوند تعالى مى گويد: اى ملائكه من !هر آينه او را به خاطر تواضعش در مقابل من رفعت خواهم داد، چنان كه نماز او به سوى من بالا خواهد آمد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢٢٢ - تاثير قنوت و سجده طولانى
قال على - عليه السلام -:
طول القنوت و السجود ينجى من عذاب النار ؛
قنوت و سجده طولانى در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات مى دهد.
(تصنيف غررالحكم ، ص ١٧٥، حديث ٣٣٥٣)
٢٢٣ - اسرار تشهد
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
ثم لايزال يقول الله لملائكته - هكذا فى كل ركعة - حتى اذا قعد للتشهد الاول و التشهد الثانى ، قال الله تعالى يا ملائكتى قد قضى خدمتى و عبادتى و قد ثنى على و يصلى على محمد نبى لاثنين عليه فى ملكوت السموات و الارض و لاصلين على روحه فى الارواح فاذا صلى على اميرالمؤ منين - عليه السلام - فى صلاته : قال الله له : يا عبدى !لاصلين عليك كما صليت عليه و لاجعلنه شفيعك كما استشفعت به ؛
سپس مدام خداوند تعالى - در هر ركعت از نمازى كه بنده مى خواند - خطاب به ملائكه چنين خواهد گفت ؛ تا زمانى كه براى تشهد اول و تشهد دوم نشست ، در اين هنگام خداى تعالى مى گويد: اى ملائكه من !به تحقيق به جاآورد بنده من خدمت و عبادت مرا و اكنون نشسته و ثناى مرا مى كند و درود بر محمدپيغمبر من مى فرستد هرآينه بر او ثنا مى فرستم در ملكوت آسمانها و زمين و هر آينه درود بر روح او مى فرستم و زمانى كه درود بر اميرالمؤ منين (ع) در نمازش فرستاد، خدا به او مى گويد: اى بنده من !هر آينه من بر تو درود مى فرستم ، كما اين كه تو بر على درود مى فرستى ، هر آينه او را شفيع تو قرار مى دهم ، چنانچه تو به وسيله او طلب شفاعت كردى .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٢٢٤ - اسرار سلام نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
معنى السلام فى دبر كل صلوة الامان ؛ من ادى امر الله و سنة نبيه - صلى الله عليه و اله - خاشعا منه قلبه ، فله الامان من بلاء الدنيا و برائة من عذاب الآخرة .و السلام اسم من اسماء الله تعالى ، اودعه خلقه ليستعملوا معناه فى المعاملات و الامانات و الاضافات ، و تصديق مصاحبتهم فيما بينهم و صحة معاشرتهم .و اذا اردت ان تضع السلام موضعه و تودى معناه فاتق الله ، و ليسلم منك دينك و قلبك و عقلك ، و لاتدنسها بظلمة المعاصى ؛ و لتسلم حفظتك ، لاتبرمهم و لاتملهم و توحشهم منك بسوء معاملتك معهم ، ثم صديقك ثم عدوك . فان من لم يسلم منه من هو الاقرب اليه فالابعد اولى .و من لايضع السلام مواضعه هذه ، فلا سلام و لاتسليم (خ ل : سلم) و كان كاذبا فى سلامه و ان افشاه فى الخلق ؛
معناى سلام در پايان هر نماز، امان است ؛ يعنى ، هر كس امر خدا و سنت پيامبرش را با خشوع قلبى در مقابل خدا به جاى آورد، از بلاى دنيا در امان و از عذاب آخرت بر كنار است .و «سلام» نامى از نامهاى خداوند تبارك و تعالى است كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنا و محتواى آن را در داد و ستدها، امنتدارى ها و در روابط با هم ، و براى تاءييد و تصديق همنشينها و صحت آميزش و معاشرتشان به كار ببرند.اگر خواستى «سلام» را جاى خود نهى و (حق) معناى آن را ادا كنى ، بايد از خدا پروا كنى و دين ، دل و عقلت از (گزند و آسيب) خودت در سلامت باشد و آنها را به تيرگى گناهان نيالايى ؛ و بايد فرشتگان نگهبانت را سلامت بدارى ، آنها را نيازارى و ملولشان نسازى و با بدرفتارى با ايشان آنان را از خود نترسانى ؛ آن گاه دوستت و سپس دشمنت (بايد از جانب تو در سلام باشند) كه هر كس نزديكترين كس به او از دست او در سلامت نباشد، به طريق اولى دورترين كس از او در سلامت نخواهد بود.و هر كه سلام را در جايگاههايش ‍ ننهد، (او را) نه سلامى است و نه تسليمى .و در سلام گفتنش دروغگو است هرچند بلند و آشكار در ميان مردم سلام بگويد.
(مصباح الشريعه ، باب ١٨، بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣٠٧)
٢٢٥ - تاثير سلام نماز
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا سلم من صلاته ، سلم الله عليه و سلم عليه ملائكته ؛
پس زمانى كه بنده نمازش را سلام داد، خداوند و ملائكه بر او سلام مى فرستند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)

فصل سوم : وجوب نماز

آيات
٢٨ - نمازهاى پنجگانه روزانه
...و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من اناى الليل فسبح و اطراف النهار لعلك ترضى ؛
قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن و همچنين در اثناء شب و اطراف روز تسبيح و حمد پروردگارت را به جاآور تا خشنود شوى .
(سوره طه ، آيه ١٣٠)
٢٩ - نماز و وقت شناسى
فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون ، وله الحمد فى السموات و الارض و عشيا و حين تظهرون ؛
پس (به فكر آن روز بزرگ باشيد) خدا را هنگام شام و صبحگاه در نماز مغرب و صبح تسبيح و ستايش گوييد و سپاس اهل عالم در آسمانها و زمين مخصوص اوست و شما نيز در تاريكى شب و نيمه روز (در نماز عشاء و ظهر و عصر) به ستايش او مشغول شويد.
(سوره روم ، آيات ١٧ و ١٨)
٣٠ - ثابت بودن وقت نماز
فاقيموا الصلوة ان الصلوة كانت على المؤ منين كتابا موقوتا ؛
نماز را برپا داريد كه راستى نماز وظيفه ثابت و معينى است براى مؤ منان .
(سوره نساء، آيه ١٠٣)
٣١ - اهميت نماز ظهر
حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله قانتين ؛
در انجام همه نمازها و نماز ميانى (ظهر) كوشش و مواظبت كنيد، در حال عبادت و خضوع كنان براى خدا به پا خيزيد.
(سوره بقره ، آيه ٢٣٨)
٣٢ - وقت نماز صبح و ظهر
اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق الليل و قران الفجر ان قران الفجر كان مشهودا؛
نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاريكى شب به يادآر و نماز صبح را نيز به جاى آر، كه آن به حقيقت مشهود نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز است .
٣٣ - نماز، اولين فرمان به موسى (ع)
اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذكرى ؛
من الله هستم ، معبودى جز من نيست ، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من به پا دار.
(سوره طه ، آيه ١٤)
احاديث
٢٢٦ - ارزش نماز واجب
قال الصادق - عليه السلام -:
صلاة فريضة ، خير من عشرين حجة ...؛
نماز واجب ، بهتر از بيست حج مستحبى است .
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٣٩.بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٧)
٢٢٧ - طلب عبادت
عن الحسن بن على - عليه السلام -:
ان من طلب العبادة تزكى لها و اذا اضرت النوافل بالفريضة فارفضوها ؛
هركس طلب عبادت دارد، دل را براى آن پاك مى كند، و هرگاه نمازهاى مستحبى به نمازهاى واجب ضرر رسانيد (باعث آسيب رسانى به يكى ازصفات و ابعاد نمازهاى واجب شد) نمازهاى مستحبى را ترك كنيد.
(تحف العقول ، ص ٢٦٧)
٢٢٨ - نمازهاى واجب يوميه
عن زرارة قال : سالت اباجعفر - عليه السلام -:
عما فرض الله - عز و جل - من الصلاة ؟ فقال : خمس صلوات فى الليل و النهار ؛
زراره مى گويد: از حضرت امام باقر (ع) سؤ ال كردم كه خداوند عز و جل چه مقدار نماز را واجب كرد؟آن حضرت فرمودند: پنج نماز را واجب كرد.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٢٠٥)
٢٢٩ - اداى واجب ، موجب نجات
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قال الله تعالى : «لاينجوا منى عبدى الا باداء ما افترضت عليه» ؛
خداوند فرموده است : «بنده ام از من نجات نمى يابد، مگر با اداى آن چه كه بر او واجب كرده ام».
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٩٨)
٢٣٠ - سؤ ال از نمازهاى پنجگانه
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا لقيت الله بالصلوات الخمس المفروضات لم يسالك عما سوى ذلك ؛
هنگامى كه خداوند را با نماز پنجگانه واجب ملاقات كردى ، سؤ ال از شما نمى شود ؛ مگر از نمازهاى پنجگانه .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٥)
٢٣١ - نشانه شيعه بودن
قال الصادق - عليه السلام -:
شيعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة و اصحاب الاحدى و خمسين ركعة فى اليوم و الليلة ؛
شيعيان ما اهل تقوى و پاكدامنى و كوشش و جديت اند و مردمى با وفا و امين اند و اهل زهد و عبادتند و كسانى هستند كه درشبانه روز پنجاه و يك ركعت نماز مى خوانند.
(بحارالانوار، ج ٦٨، ص ١٦٧)
٢٣٢ - افضل واجبات
قال الرضا - عليه السلام -:
اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - جل و عز - الصلوة الخمس ؛
بدان كه افضل واجبات بعد از معرفت خداى عز و جل نماز پنجگانه است .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٥)
٢٣٣ - تعداد ركعات نماز واجب
قال الرضا - عليه السلام -:
ان الله - عز و جل - انما فرض على الناس فى اليوم و الليلة سبع عشر ركعة ، من انى بها، لم يسئله الله - عز و جل - عما سواها ؛
همانا خداوند عز و جل در شبانه روز هفده ركعت نماز بر مردم واجب كرده است كسى كه آن را به جا آورد خداوند غير از نماز از او سؤ ال نمى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٦)
٢٣٤ - نخستين عمل واجب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اول ما افترض الله على امتى ، الصلوات الخمس ؛
اولين چيزى كه خداوند بر امت من واجب كرد، نمازهاى پنجگانه است .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٥١)
٢٣٥ - وجوب نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الله فرض الزكوة كما فرض الصلاة ؛
خدا زكات را واجب كرد، همان طور كه نماز را واجب كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣)
٢٣٦ - علت وجوب نماز صبح
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اما صلاة الفجر فان الشمس اذا طلعت تطلع على قرن شيطان فامرنى ربى ان اصلى قبل طلوع الشمس صلاة الغداة و قبل ان يسجد لها الكافر لتسجد امتى الله - عز و جل - و سرعتها احب الى الله - عز و جل - و هى الصلاة التى تشهدها ملائكة الليل و ملائكة النهار ؛
اما نماز صبح ، پس هنگامى كه آفتاب طلوع كرد، مثل اينكه بر شاخهاى شيطان طلوع مى كند.پروردگارم مرا امر نموده كه قبل از طلوع خورشيد و قبل از آن كه كافر براى آفتاب سجده كند، نماز صبح بخوانم ؛ تا آن كه امتم براى خداوند سجده نمايند، و زود به جاى آوردن آن در پيشگاه خداوند محبوبتر است .اين نمازى است كه ملائكه شب و روز شاهد آن مى باشند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٩)
٢٣٧ - علت وجوب نماز ظهر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
ان الشمس عند الزوال لها حلقة تدخل فيها فاذا دخلت فيها زالت الشمس فيسبح كل شى ء دون العرش بحمد ربى جل جلاله و هى الساعة التى يصلى على فيها ربى جل جلاله ففرض الله على و على امتى فيها الصلاة و قال : اقم الصلاة لدلوك الشمس الى غسق الليل و هى الساعة التى يؤ تى فيها بجهنم يوم القيامة فما من مؤ من يوافق تلك الساعة ان يكون ساجدا او راكعا او قائما الا حرم الله جسده على النار ؛
(عده اى از رسول خدا (ص) علت نمازهاى پنجگانه را كه در پنج وقت از شبانه روز واجب شد، پرسيدند.حضرت فرمود: علت وجوب نماز ظهر از اين قرار است :) همانا در هنگام زوال آفتاب ، همه چيز دراين عالم خلقت خداوند سبحان را تسبيح مى گويند و به حمد خدا مشغول مى شوند مگر عرش خدا، و دراين موقع خداوند بر من درود مى فرستد، در اين ساعت خداوند نماز را بر من و امتم واجب ساخت كه در قرآن مجيد آمده است ، نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاريكى شب به پا دار، و اين ساعتى است كه جهنميان را در قيامت به جهنم وارد مى كنند، پس در اين ساعت هر مؤ منى در حال ركوع يا سجود يا قيام مشغول باشد خداوند سبحان جسدش را بر آتش جهنم حرام مى گرداند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨)
٢٣٨ - علت وجوب نماز عصر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اما صلاة العصر فهى الساعة التى اكل ادم فيها من الشجرة فاخرجه الله - عز و جل - من الجنة ، فامره الله ذريته بهذه الصلاة الى يوم القيامة و اختارها الله لامتى فهى من احب الصلوات الى الله - عز و جل - و اوصانى ان احفظها من بين الصلوات ؛
اما (علت وجوب) نماز عصر، و آن در ساعتى است كه حضرت آدم از آن ميوه كه از خوردن آن نهى شده بود، خورد و خداوند او را از بهشت خارج كرد.پس خداوند ذريه حضرت آدم را امر به نماز عصر نمود، و خداوند سبحان اين نماز عصر را براى امت من نيز اختيار نمود و اين نماز از محبوبترين نمازها در نزد خداوند است و مرا سفارش نمود به حفظ بيشتر اين نماز در بين نمازهاى يوميه .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨)
٢٣٩ - علت وجوب نماز مغرب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اما صلاة المغرب ، فهى الساعة التى تاب الله - عز و جل - فيها على ادم و كان بين ما اكل من الشجره و بين ما تاب الله - عز و جل - عليه ثلاث ماة سنة من ايام الدنيا و فى ايام الاخرة يوم كالف سنة مما بين العصر الى العشاء و صلى ادم عليه السلام ثلاث ركعات ركعة لخطيئته و ركعة لخطيئة حوا و ركعة لتوبته ففرض الله - عز و جل - هذه الثلاث ركعات على امتى و هى الساعة التى يستجاب فيها الدعاء فوعدنى ربى - عز و جل - ان يستجيب لمن دعاه فيها و هى الصلاة التى امرنى ربى بها فى قوله تعالى : «فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون » ؛
(اما علت وجوب نماز مغرب) و آن در ساعتى است كه خداوند سبحان توبه حضرت آدم را در آن ساعت قبول نمود، و پذيرفتن توبه آدم بعد از سيصد سال پس از خوردن حضرت آدم از آن ميوه درخت كه نهى شده بود، طول كشيد و در روزهاى آخر يك روز كه بين نماز عصر و عشاء مانند هزار سال بود و حضرت آدم سه ركعت نماز مغرب به جا آورد، ركعتى براى خطاى خويش و ركعتى براى خطاى همسرش حوا و ركعتى براى قبول توبه اش ، پس خداوند اين سه ركعت را براى امتم واجب كرد.در هنگام مغرب دعاء مستجاب مى شود، پروردگارم به من وعده داده كه دعاى مؤ منين را در اين وقت مستجاب نمايد و اين همان نمازى است كه خداوند در قرآن مرا به آن امر نموده و فرمود خدا را هنگام شام و صبحگاه در نماز مغرب و صبح تسبيح و ستايش گوييد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨)
٢٤٠ - علت وجوب نماز عشاء
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اما صلاة العشاء الاخرة ، فان للقبر ظلمة و ليوم القيامة ظلمة امرنى ربى - عز و جل - و امتى بهذه الصلاة لتنور القبر و ليعطينى و امتى النور على الصراط و ما من قدم مشت الى صلاة العتمة الا حرم الله - عز و جل - جسدها على النار و هى الصلاة التى اختارها الله تقدس ذكره للمرسلين قبلى ؛
اما نماز عشاء، پس همانا در قبر و در روز قيامت تاريكى همه جا را فرا گرفته است ؛ لذا پروردگارم به من و امتم به نماز عشاء امر فرمود، براى نورانيت قبر وروشن ساختن آن ، و اين كه به من و به امتم نورى روى صراط عطا فرمايد، و هر كس قدمى در راه نماز عشاء بردارد، خداوند بدنش را از آتش جهنم حرام مى گرداند و اين نمازى است كه پروردگار آن را براى مرسلين و انبياى قبل از من اختيار نمود.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٩)
٢٤١ - شرط قبولى نماز نافله
قال الباقر - عليه السلام -:
انما تقبل النافلة بعد قبول الفريضة ؛
همانا، نماز مستحبى زمانى مورد قبول است كه نماز واجب مورد قبول واقع شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٠)
٢٤٢ - وجوب نماز بر امت رسول الله (ص)
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قال الله تعالى : افترضت على امتك خمس صلوات ؛
خداوند متعال فرمود: نمازهاى پنجگانه را بر امت تو واجب كردم .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٧)
٢٤٣ - نشانه هاى مؤ من
عن ابى محمد الحسن بن على العسكرى - عليه السلام - انه قال :
علامات المؤ من خمس ، صلاة الخمسين ، و زيارة الاربعين و التختم فى اليمين ، و تعفير الجبين و الجهر «بسم الله الرحمن الرحيم» ؛
علايم و نشانه هاى مؤ من پنج چيز است :
١ - خواندن ٥١ ركعت نماز در شبانه روز (١٧ ركعت نماز واجب و ٣٤ ركعت نافله)
٢ - زيارت اربعين امام حسين (ع).
٣ - انگشتر به دست راست كردن .
٤ - پيشانى بر خاك نهادن .
٥ - بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» در نمازها.
(وسائل الشيعه ، ج ١٠، ص ٣٧٣)
٢٤٤ - چند چيز واجب در نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
عن الفرض فى الصلاة ، الوقت و الطهور و القبلة و التوجه و الركوع و السجود و الدعاء ؛
آن چه در نماز واجب است ، عبارت است از: ١ - وقت نماز ٢ - طهارت ٣- قبله ، ٤ - توجه داشتن ٥ - ركوع ٦ - سجود ٧ - دعا.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨٠)
٢٤٥ - حاجت خواستن بعد از نماز
قال الصادق - عليه السلام - :
ان الله - عز و جل - فرض عليكم الصلوات فى احب الاوقات اليه ، فاسئلوا الله حوائجكم عقيب فرائضكم ؛
به درستى كه خداوند نمازهاى واجب را در محبوبترين اوقات واجب كرد، پس حاجات خود را بعد از نمازهايتان بخواهيد.
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ٣٢٤)
٢٤٦ - عابدترين مردم
قال عن ابى حمزه :
سمعته - عليه السلام - يقول : قال الرب تعالى : اذا صليت ما افترضت عليك فانت اعبد الناس ؛
ابى حمزه گفت : از امام (ع) شنيدم كه فرمود: خداوند ميفرمايد: آن وقتى كه نماز را بر تو واجب كردم . به جا آوردى ، پس عابدترين مردم هستى .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٣)
٢٤٧ - اصل نماز چند ركعت است
قال الرضا - عليه السلام -:
انما جعل اصل الصلوة ركعتين و زيد على بعضها ركعة و على بعضها ركعتان و لم يزد على بعضها شى ء، لان اصل الصلوة انما هى ركعة واحدة ، لان اصل العدد واحد ؛ فاذا نقصت من واحد فليست هى صلوة ، فعلم الله - عز و جل - ان العباد لايودون تلك الركعة الواحدة التى لاصلوة اقل منها بكمالها و تمامها و الاقبال اليها، فقرن اليها ركعة اخرى ليتم بالثانية ما نقص ‍ من الاولى ؛ ففرض الله - عز و جل - اصل الصلوة ركعتين ، ثم علم رسول الله - صلى الله عليه و اله -، ان العباد لايودون هاتين الركعتين بتمام ما امروا به و كماله ، فضم الى الظهر و العصر و العشاء الاخرة ركعتين ليكون فيها تمام الركعتين الاولتين ...؛
همانا اصل نماز دو ركعت مقرر گرديد و بر بعضى يك ركعت و بر بعضى ديگر دو ركعت افزوده شد و بر بعضى ديگر هيچ افزوده نشد ؛ بدان جهت كه اصل نماز فقط يك ركعت است ، زيرا اصل ، عدد يك است .پس اگر نمازى از يك ركعت كمتر بشود، نماز نيست ؛ پس (چون) خداى عز و جل مى دانست كه بندگان همين يك ركعت را، كه كمتر از آن نمازى نيست ، به نحو كامل و تام به جاى نياورده و بدان رو نمى آورند، يك ركعت ديگر به آن منضم كرد تا نقصان ركعت اول با به جا آوردن ركعت دوم (جبران و) تمام شود ؛ از اين رو خداوند عز و جل اصل نماز را دو ركعت ، واجب كرد.آن گاه رسول خدا (ص) دانست كه بندگان خدا همين دو ركعت را به طور كامل و تواءم با آن چه بدان امر شده اند به جا نمى آورند، پس به هر يك از نمازهاى ظهر و عصر و عشاء دو ركعت افزود تا با به جا آوردن دو ركعت آخر، دو ركعت اول به تمامه انجام شده باشد.
(عيون الاخبار، ج ٢، ص ١٠٧.وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٨)

فصل چهارم : آداب و مستحبات نماز


آيات
٣٤ - آداب نماز
...و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلا ؛
و در نماز نه صدا را بسيار بلند و نه بسيار آهسته گردان ، بلكه حد متوسط را اختيار كن .
(سوره اسراء، آيه ١١٠)
٣٥ - مواظبت بر نمازها
والذين هم على صلاتهم يحافظون ؛
مصلين كسانى هستند كه مواظب نماز خويشتن اند و همه اوقات نماز را حفظ مى كنند.
(سوره معارج ، آيه ٣٤)
٣٦ - مهندسى خانه و نماز
واجعلوا بيوتكم قبلة و اقيموا الصلوة ؛
خانه هايتان را مقابل يكديگر قرار دهيد و نماز را برپا داريد.
(سوره يونس ، آيه ٨٧)
٣٧ - اخلاص در نماز
قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى الله رب العالمين ، لاشريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين :
بگو همانا نماز و تمام عبادات و زندگى و مرگ من همه براى خداوند پروردگار جهانيان است .شريكى براى او نيست و به همين دستور يافته ام و من نخستين مسلمان هستم .
(سوره انعام ، آيه ١٦٢ و ١٦٣)
٣٨ - تحريم نماز در حال مستى
يا ايها الذين امنوا لاتقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون ؛
اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حاليكه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تابدانيد چه ميگوييد.
(سوره نساء، آيه ٤٣)
٣٩ - نماز در سفر
و اذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ...؛
و هنگامى كه سفر كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد.
(سوره نساء، آيه ١٠١)
احاديث
٢٤٨ - مراقبت حدود و آداب نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
علم الاسلام الصلاة فمن فرع لها قبلة و حافظ عليها بحدها و وقتها و سنتها فهو مؤ من ؛
نماز، پرچم اسلام است ، مؤ من واقعى كسى است كه دل به آن دهد و مراقب حدود و آداب وقت آن باشد.
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٨٨٧)
٢٤٩ - تربت امام حسين (ع)
قال الصادق - عليه السلام -:
السجود على تربة الحسين - عليه السلام - يخرق الحجب السبع ؛
سجده بر تربت امام حسين (ع) هفت پرده و مانع را مى شكافد.
(بحارالانوار، ج ١٠١، ص ١٣٥)
٢٥٠ - صحيح بودن نماز
عن الامام على - عليه السلام -:
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - «ان عمود الدين الصلوة و هى اول ما ينظر فيه من عمل ابن ادم فان صحت نظر فى عمله و ان لم يصح لم ينظر فى بقية عمله» ؛
رسول خدا (ص) فرمود: «ستون دين نماز مى باشد، و از ميان اعمال انسان (در روز قيامت) نماز اولين عملى است كه مورد رسيدگى قرار مى گيرد ؛ اگر صحيح بود، ساير اعمال نيز مورد توجه قرار خواهد گرفت ، و گرنه باقى اعمال نيز مردود خواهد بود.
(ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٧٤)
٢٥١ - طهارت
قال الصادق - عليه السلام -:
لاصلوة الا بطهور ؛
نماز درست نيست ؛ مگر باطهارت (وضو، غسل ، تيمم).
(وسائل الشيعه ، ج ١، ص ٢٦١)
٢٥٢ - مسواك با هر نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لو لا ان اشق على امتى ، لامرتهم بالسواك مع كل صلوة ؛
اگر بر امت من سخت و دشوار نبود، هرآينه به آن ها دستور مى دادم كه با هر نماز مسواك بزنند.
(ميزان الحكمة ، ج ٤، ص ٥٩٧)
٢٥٣ - لباس نمازگزار
كان الحسن بن على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة لبس اجود ثيابه ، فقيل له يابن رسول الله تلبس اجود ثيابك ، فقال : ان الله جميل يحب الجمال فاتحل لربى و هو يقول : «خذوا زينتكم عند كل مسجد» ؛
حضرت مجتبى (ع) بهترين جامه هاى خود را در موقع نماز بر تن مى كرد.كسانى كه از آن حضرت سبب اين كار را پرسش كردند، در جواب فرمود: خداوند جميل است و جمال و زيبايى را دوست دارد، به اين جهت خود را در پيشگاه الهى زينت مى كنم ، خداوند امر فرموده كه : «با زينتهاى خود در مساجد حاضر شويد».
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٣١)
٢٥٤ - نماز و عطر
قال الصادق - عليه السلام -:
ركعتان يصليها المتعطر، افضل من سبعين ركعة يصليها غير متعطر ؛
دو ركعت نماز با عطر، بهتر است از هفتاد ركعت نماز كسى كه عطر نزده است .
(مكارم الاخلاق ، ص ٤٢)
٢٥٥ - نماز و مسواك
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعتين بسواك ، احب الى الله - عز و جل - من سبعين ركعة بغير سواك ؛
دو ركعت نماز با دندانهاى مسواك زده ، نزد خداوند از هفتاد ركعت نماز بدون مسواك بهتر است .
(سفينة البحار، ج ١، ص ٦٧٥)
٢٥٦ - نماز صحيح
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اسبغ وضوء و احسن صلوته و ادى زكوة ماله و خزن لسانه و كف غضبه و استغفر لذنبه و ادى النصيحة لاهل بيت رسوله فقد استكمل حقائق الايمان و ابواب الجنة مفتحة له ؛
هر كه خوب وضو سازد و نمازش را درست بخواند و زكات مالش رابپردازد و زبانش را نگاه دارد و جلو خشم خويش را بگيرد و براى گناهش آمرزش ‍ جويد و براى خاندان پيغمبرش خيرخواهى كند، حقايق ايمان را كامل كرده و درهاى بهشت برايش باز است .
(امالى شيخ صدوق ، ص ٣٣٣)
٢٥٧ - انتظار بعد نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انتظار الصلوة بعد الصلوة كنز من كنوز الجنة ؛
انتظار كشيدن از نماز تا نماز ديگر، گنجى است از گنجهاى بهشت .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٧٨)
٢٥٨ - قنوت طلايى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اطولكم قنوتا فى دار الدنيا اطولكم راحة يوم القيامة فى الموقف ؛
هر كسى از شما قنوتش در اين دنيا طولانى تر باشد، در آخرت در موقف محشر راحتى او بيشتر خواهد بود.
(ثواب الاعمال ، ص ٥٩)
٢٥٩ - صلوات در ركوع و سجود
قال الباقر - عليه السلام -:
من قال فى ركوعه و سجوده و قيامه : «اللهم صل على محمد و آل محمد» كتب الله له ذلك بمثل الركوع و السجود و القيام ؛
هركسى در ركوع و سجود و قيام خود بگويد: «اللهم صل على محمد و آل محمد» خدا ثواب آن را مانند ثواب ركوع و سجود و قيام براى او مى نويسد.
(ثواب الاعمال ، ص ٦١)
٢٦٠ - نماز همراه با اذان واقامه
قال على - عليه السلام -:
من صلى باذان و اقامة صلى خلفه صف من الملئكة ، لايرى طرفاه و من صلى باقامة صلى خلفه ملك ؛
هركس نمازش را با اذان و اقامه بخواند، صفى از فرشتگان پشت سر او به نماز مى ايستند كه دو طرف آن صف ديده نمى شود و هر كس كه نماز خود را با اقامه تنها بخواند، يك فرشته پشت سر او نماز مى گزارد.
٢٦١ - لباس تميز براى نماز
قال على - عليه السلام -:
النظيف من الثياب يذهب الهم و الحزن و هو طهور للصلاة ؛
لباس تميز غم و ناراحتى را برطرف كرده و آن لباس پاك (مناسب)نماز است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٤٦)
٢٦٢ - نماز در مسجد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الجلوس فى المسجد لانتظار الصلوة عبادة ؛
نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است .
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ٣٨٤)
٢٦٣ - سلام بر نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا دخلت المسجد و القوم يصلون فلا تسلم عليهم و سلم على النبى - صلى الله عليه وآله - ثم اقبل على صلاتك و اذا دخلت على قوم جلوس ‍ يتحدثون فسلم عليهم ؛
هنگامى كه داخل مسجدى شدى و زمانى كه مردم مشغول نماز هستند، بر آنها سلام نكن ، بلكه بر رسول خدا (ص) سلام كن و مشغول نماز شو، ولى وقتى وارد بر گروهى شدى كه مشغول صحبت هستند، بر آن ها سلام كن .
(بحارالانوار، ج ٧٦، ص ٨)
٢٦٤ - سلام بر نمازگزار ممنوع
قال الصادق - عليه السلام -:
لاتسلموآموزشى ... و لا على المصلى و ذلك لان المصلى لايستطيع ان يرد السلام لان التسليم من المسلم تطوع و الرد عليه فريضة ؛
بر سه گروه لازم نيست سلام داده شود كه يكى از آن ها نمازگزار است ، چون او آمادگى پاسخ دادن را ندارد، در صورتى كه سلام بر سلام كننده مستحب است و پاسخ دادن آن واجب است .
(بحارالانوار، ج ٧٦، ص ٩)
٢٦٥ - لباس نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
خير لباسك ما لايشغلك عن الله - عز و جل - بل يقربك من شكره و ذكره و طاعته ؛
نيكوترين لباس آن است كه تو را از ياد خدا غافل نكند (مشغول به غير ننمايد)، بلكه به شكر و ذكر و طاعتش نزديك كند.
(مصباح الشريعه ، الباب السابع ، فى اللناس)
٢٦٦ - لباس داراى تصوير
قال الصادق - عليه السلام -:
انه كره ان يصلى و عليه ثوب فيه تماثيل ؛
از امام صادق (ع) روايت شده است كه آن حضرت كراهت داشت از اينكه با لباسى كه در آن تصويرى هست نماز بخواند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣١٧)
٢٦٧ - نماز كامل همراه با صلوات
قال الصادق - عليه السلام -:
ان من تمام الصوم اعطاء الزكوة (لفطرة) كما ان الصلاة على النبى - صلى الله عليه و اله و سلم - من تمام الصلاة ؛
همانا پرداخت زكات فطره (در آخر ماه رمضان ، مايه تماميت روزه مى باشد، چنان كه صلوات بر محمد (و آل او) باعث تماميت نماز است (يعنى نماز با صلوات و روزه با زكات فطره كامل مى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٦، ص ٢٢١)
٢٦٨ - شك در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
عن زرارة ابى بصير قال : قلنا له : الرجل يشك كثيرا، فى صلاته حتى لا يدرى كم صلى و لا ما بقى عليه ؟قال : يعيد قلناله : فانه يكثر عليه ذلك كلما عاد شك قال : يمضى فى شكه : ثم قال : لاتعودوا الخبيث انفسكم بنقض ‍ الصلاة فتطمعوه فان الشيطان خبيث يعتاد لما عدد فليمض احدكم فى الوهم و لايكثرن نقض الصلاة فانه اذا فعل ذلك مرات لم يعد اليه الشك ، قال زرارة : ثم قال : انما يريد الخبيث ان يطاع فاذا عصى لم يعد الى احدكم ؛
زراره و ابوبصير مى گويند: از امام (امام صادق يا امام باقر عليهماالسلام)پرسيدم : اگر شخصى در نماز شك كند تا آن جا كه نداند چند ركعت خوانده و چقدر باقى مانده است ؟حضرت فرمود: اعاده كند.عرض ‍ كردم او همواره شك مى كند، حتى اگر نماز را اعاده كند.حضرت فرمود: به شكش اعتنا نكند.آن گاه فرمود: شيطان پليد را با شكستن نماز عادت ندهيد (كه شما را فريب بدهد و به وسوسه بيندازد)، زيرا با اين كار، او در شما طمع مى كند، شيطان خبيث و پليد است و به آن چه عادت داده شد، عادت مى كند.پس هرگاه براى يكى از شما وهم و اشتباهى حاصل شود، به آن اعتنا نكنيد و خيلى نماز را نشكنيد، چرا كه اگر چند بار چنين كرد ديگر شك براى او نمى آيد. زراره گفت كه آن گاه حضرت فرمود: آن (شيطان) خبيث مى خواهد كه اطاعت شود پس اگر از او اطاعت نشد، باز خواهد گشت .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٢٧٠)
٢٦٩ - كليد نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الوضوء مفتاح الصلاة ؛
وضو كليد و وسيله افتتاح نماز است .
(نهج الفصاحه ، حديث ١٥٨٨)
٢٧٠ - نماز در مكانهاى مقدس
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
جعلت لى الارض مسجدا و طهورا؛
همانا زمين براى من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٥٩٣)
٢٧١ - نماز كامل با پرداخت زكات
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاتتم صلاة الا بزكوة ؛
نماز كسى كامل نمى شود مگر با پرداخت زكات .
(بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٩)
٢٧٢ - بى احترامى به نماز
قال على - عليه السلام -:
من لم ياءخذ اهبة الصلوة قبل وقتها فما وقرها ؛
كسى كه قببل از نماز خود را براى اقامه نماز آماده نكند، به نماز بى احترامى نموده است .
(شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج ٢٠، باب ٧٦٨، ص ٣٢٩)
٢٧٣ - خواب قبل از نماز عشاء
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -: لما اسرى بى الى السماء مضيت باقوام ترضح رؤ سهم بالصخر، فقلت : من هولاء يا جبرئيل ؟فقال : هولاء الذين ينامون عن صلاة العشاء؛
از امام صادق (ع) نقل شده كه پيامبر خدا (ص) فرمود: آن گاه كه مرا به آسمان بردند، به جماعتى گذشتم سرهاى آن ها با سنگ كوفته مى شد، گفتم اى جبرئيل اينها كيانند؟ گفت : اينها آنانند كه قبل از خواندن نماز عشاء مى خوابند.
(بحارالانوار، ج ٢، ص ٢١٣)
٢٧٤ - رهنمودهاى امام صادق (ع) در آداب نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قمت الى الصلاة فقل اللهم انى اقدم اليك محمدا - صلى الله عليه وآله - بين يدى حاجتى ، و اتوجه به اليك ، فاجعلنى به وجيها عندك فى الدنيا و الاخرة و من المقربين ، اجعل صلاتى به مقبولة و ذنبى به مغفورا و دعايى به مستجابا، انك انت الغفور الرحيم ؛
هرگاه به نماز ايستادى ، پس بگو: بار خدايا من محمد (ص) را به شفاعت براى برآورده شدن حاجتم به سوى تو آوردم و به وسيله او به سوى تو توجه نمودم ؛ پس مرا به حرمت و عظمت او در دنيا و آخرت وجيه و آبرومند گردان و از مقربين درگاهت قرار بده ، پروردگارا به حرمت پيامبرت نمازم را مقبول فرما، و گناهانم را بيامرز، و دعايم را مستجاب گردان كه به راستى تو آمرزنده مهربانى .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٨)
٢٧٥ - رهنمودهاى حضرت ادريس (ع) در آداب نماز
قال ادريس - عليه السلام -:
اذا دخلتم فى الصلاة فاصرفوا لها خواطركم و افكاركم و ادعوا الله دعاء طاهرا متفرغا و سلوه مصالحكم و منافعكم بخضوع و خشوع و طاعة و استكانة ، و اذا ركعتم و سجدتم فابعدوا عن نفوسكم افكار الدنيا و هواجس ‍ السوء و افعال الشر، و اعتقاد المكر، و ما كل السحت ، و العدوان ، و الاحقاد، و اطرحوا بينكم ذلك كله ؛
هرگاه به نماز وارد شديد، خاطر و افكارتان را به نماز اختصاص دهيد (و به چيزى غير از نماز نينديشيد) و از خدا بخواهيد و دعا كنيد دعايى پاك در حالى كه از همه چيز غير از خدا فارغ باشيد.و با خضوع و خشوع و اطاعت و استعانت مصالح و منافع خود را از خداوند درخواست نماييد.و هنگام ركوع و سجود، افكار دنيوى و خيالات باطل و ناشايسته و زشتيها را از جانتان دور كنيد.عقيده ناسالم و مكارانه نداشته باشيد.از غذاى حرام بپرهيزيد.دشمنى و كينه توزى و حسد را از خود دور كنيد.تمام اين بديها و زشتيها را از خود دور كنيد و دنبال خيالات باطل نرويد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٢)
٢٧٦ - صبر در اطاعت
قال على - عليه السلام -:
الصبر ثلاثة : الصبر على المصيبة ، و الصبر على الطاعة ، والصبر على المعصية ؛
صبر بر سه گونه است : صبر در هنگام مصيبت ، و صبر بر سختى اطاعت ، و صبر در هنگام معصيت (حفظ خود از ارتكاب گناه).
(تحف العقول ، ص ١٤٦)


۴
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٢٧٧ - نماز و زينت
قال على - عليه السلام -:
لاتصلى المراءة عطلا ؛
زن بدون زينت نماز نخواند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٢٥)
٢٧٨ - با سر وريش بازى نكنيد
قال زراره :
اذا قمت فى الصلاة فعليك بالاقبال على صلاتك ؛ فانما لك من الصلاة ما اقبلت عليه بقلبك ، و لاتعبث فيها بيدك و لابراءسك ، و لابلحيتك ، و لاتحدث نفسك ، و لاتتشئاب و لا تمط؛
هرگاه به نماز ايستادى پس بر تو باد، به توجه كامل به نمازت ؛ چون آن مقدار از نمازت كه باتوجه باشد براى تو مفيد خواهد بود. در نماز با دست و سر و ريش خويش بازى مكن و در دل به كارى حديث نفس مكن ، (مثلا به بازار روى و خريد و فروش و داد و ستد كنى) و در حين نماز دهن دره نكش ‍ و قامت كشى مكن (و از هرچه كه با شاءن نماز حقيقى ناسازگار است اجتناب كن ؛ زيرا به هر اندازه اى كه نمازگزار در نماز به سوى خداوند روى آورد، به همان مقدار نمازش پذيرفته و بقيه مطرود مى گردد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٢٠)
٢٧٩ - حدود نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
للصلوة اربعة الاف حد؛
براى نماز چهار هزار حد است .
(فلاح السائل ، ص ٢٣)
٢٨٠ - نماز خواندن با آگاهى
قال على - عليه السلام -:
نوم على يقين خير من صلاة فى شك ؛
خوابيدن با علم و يقين بهتر از نماز و نيايش خدا با شك و ترديد است .
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ١١٣٠)
٢٨١ - آداب وضو به حسب باطن و قلب
عن الرضا - عليه السلام -:
انما امر بالوضوء ليكون العبد طاهرا اذا قام بين يدى الجبار و عند مناجاته اياه مطيعا له فيما امره تقيا من الادناس و النجاسة مع ما فيه من ذهاب الكسل و طرد النعاس و تزكية الفؤ اد للقيام بين يدى الجبار و انما وجب على الوجه و اليدين و الراءس و الرجلين لان العبد اذا قام بين يدى الجبار فانما ينكشف من جوارحه و يظهر ما وجب فيه الوضوء و ذلك انه بوجهه يسجد و يخضع و بيده يسئل و يرغب و يرهب و يتبتل و براءسه يستقبله فى ركوعه و سجوده و برجليه يقوم و يقعد ؛
همانا امر شده است به وضو تا آن كه بنده پاك باشد هنگامى كه مى ايستد مقابل خداى جبار و وقت مناجات نمودن او حق را و براى آن كه مطيع باشد در آن چه او را امر فرموده و پاكيزه باشد از گناهان و نجاست با آن كه در آن است فوايد ديگر از قبيل برطرف شدن كسالت و رفع شدن چرت و پاكيزه شدن دل براى ايستادن در مقابل خداى جبار و همانا واجب شد بر رو و دو دست و سر و دو پا، زيرا بنده وقتى كه در حضور حضرت جبار ايستاد، همانا منكشف مى شود از جوارح او، و ظاهر گردد آن چه كه وضو در آن واجب شود، زيرا با رويش سجده كند و خضوع نمايد و با دستش سؤ ال و رغبت و رهبت نمايد و منقطع به حق شود و با سرش استقبال كند حق را در ركوع و سجود، و با پاهايش بايستد و بنشيند.
(عيون اخبار الرضا، ج ٢، ص ١٠٤)
٢٨٢ - رسيدن به كمال نماز به وسيله آداب آن
قال الصادق - عليه السلام -:
لايتم الصلوة الا لذى طهر سابغ و تمام بالغ غير نازغ و لازائغ عرف ؛ فاخبت فثبت و هو واقف بين الياءس و الطمع و الصبر و الجزع كان الوعد له صنع و الوعيد به وقع بذل عرضه و تمثل عرضه و بذل فى الله المهجة و تنكب اليه المحجة غير مرتغم بارتغام يقطع علائق الاهتمام بغير من له قصد و اليه وفد و منه استرفد فاذا اتى بذلك كانت هى التى تنهى عن الفحشاء و المنكر ؛
نماز به كمال نمى رسد جز براى نمازگزارى كه داراى طهارتى همه جانبه و تماميتى رسا باشد، نه ديگران را اغوا كند و نه خود از حق منحرف گردد، (خدا را) شناخته و سر تسليم فرود آورده استقامت و ثبات در پيش گيرد، بين نوميدى (از رحمت خدا) و طمع (به رحمت او) و ميان شكيبايى و بى تابى ايستاده باشد، گويى وعده نيكوى خدا برايش عملى شده و وعده عذاب بر او واقع گشته ، مال و متاع خود را(در راه خدا) بذل نموده و هدف خود را(از عبادت) پيش رو قرار داده و در راه خدا خون خود را ارزانى كرده و در راه به سوى خداوند نموده و از ماسواى او روى گرداند، در بينى بر خاك نهادن هيچ ناخوشايندى و كراهتى در دل ندارد، رشته هاى پيوند را به غير آن كسى كه او را قصد كرده و به سويش روانه شده و از او عطا و يارى طلبيده گسسته است قطع كند، پس چون چنين نمازى به جاى آورد، اين همان نمازى است كه از فحشاء و منكر باز مى دارد.
(فلاح السائل ، ص ٢٣)
٢٨٣ - آداب و شرايط نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
اذا اردت ان تقوم الى الصلاة فلا تقم اليها متكاسلا و لا متناعسا و لا مستعجلا و لا متلاهيا و لكن تاتيها على السكون و الوقار و التودة و عليك الخشوع و الخضوع متواضعا لله - عز و جل - متخاشعا عليك خشية و سيماء الخوف راجيا خائفا بالطمانينة على الوجل و الحذر فقف بين يديه كالعبد الابق المذنب بين يدى مولاه فصف قدميك و انصب نفسك و لاتلتفت يمينا و شمالا و تحسب كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك و لاتعبث بلحيتك و لابشى ء من جوارحك و لاتفرقع اصابعك و لاتحك بدنك و لاتولع بانفك و لا بثوبك و لا تصلى و انت متلنم و لايجوز للنساء الصلاة و هن متنقبات و يكون بصرك فى موضع سجودك مادمت قائما و اظهر عليك الجزع و الهلع و الخوف و ارغب مع ذلك الى الله - عز و جل - و لا تتك مرة على رجلك و مرة على الاخرى و تصلى صلاة مودع ترى انك لا تصلى ابدا و اعلم انك بين يدى الجبار و لاتعبث بشى ء من الاشياء و لاتحدث لنفسك و افرغ قلبك و ليكن شغلك فى صلوتك ، و ارسل يديك الصقهما بفخذيك فاذا افتحت الصلاة فكبر و ارفع يديك بحذاء اذنيك و لاتجاوز بابهاميك حذاء اذنيك و لاترفع يديك بالدعاء فى المكتوبة حتى تجاوز بهما راءسك و لاباس بذلك فى النافلة و الوتر فاذا ركعت فالقم ركبتيك براحتك ، و تفرج بين اصابعك و اقبض عليها و اذا رفعت راسك من الركوع فانصب قائما حتى ترجع مفاصلك كلها الى المكان ثم اسجد وضع جبيتك على الارض و رغم على راحتيك و اضمم اصابعك وضعهما مستقبل القبلة و اذا جلست فلا تجلس على يمينك و لكن انصب يمينك و اقعد على اليتيك و لا تضع يدك بعضه على بعضه لكن ارسلهما ارسالا فان ذلك تكفير اهل الكتاب و لا تتمطى فى صلاتك و لاتتجشا و امنعهما بجهدك و طاقتك فاذا عطست فقل الحمدلله و لا تطا موضع سجودك و لاتتقدم مرة و لاتتاخر اخرى و لاتصل و بك شى ء من الاخبثين و ان كنت فى الصلاة فوجدت غمزا فانصرف الا ان يكون شيئا تصبر عليه من غير اضرار بالصلاة .و اقبل على الله بجميع القلب و بوجهك حتى يقبل الله عليك ، و اسبغ الوضوء، و عفر جبينك فى التراب و اذا اقبلت على صلاتك اقبل الله عليك بوجهه و اذا عرضت اعرض الله عنك ؛
١ - هنگامى كه اراده نمودى براى انجام نماز، پس با بى رغبتى ، كسالت ، خواب آلودگى ، عجله و... مشغول به چيزى نماز، به جا نياور
٢ - با حالت حضور قلب و سكون و آرامش و تاءنى ، مشغول نماز شو.
٣ - بر شما باد در نماز به صورت خشوع و خضوع
٤ - در پيشگاه الهى چنان خاضع و خاضع باش كه خشيت و خوف از سيماى تو ظاهر گردد، و به وسيله طمانينه خوف و رجاء در تو ظهور پيدا كند.
٥ - از كثرت ترس و ورعى كه بر قلبت عارض گرديده است ، پس در اين حالت مقابل پروردگارت چون بنده فرارى گناهكار كه در مقابل مولايش ‍ قرار گرفته بايست .
٦ - قدمهايت را منظم كن و خود را براى اطاعت از مولايت مستعد و مهيا ساز.
٧ - و به چپ و راست توجه مكن .
٨ - و خدا را مثل اين كه تو را مى بيند به حساب آور، زيرا اگر تو خدا را نمى بينى همانا خدا تو را مى بيند.
٩- با ريش و ساير اعضا و جوارحت و با جامه ات بازى مكن .
١٠ - در حال گرفتگى بينى نماز نخوان .
١١ - و براى زنان نيزدرست نيست كه با نقاب و دو بند نماز بخوانند.
١٢ - چشمت را در هنگامى كه ايستاده اى به موضع سجده بينداز.
١٣ - و در هنگام نماز از خودت جزع و هول و ترس از خدا ظاهر كن و با اين حالات مخصوص ، نشان بده كه تو راغب الى الله هستى و به خدا عشق مى ورزى .
١٤ - در حال قيام گامى به اين پا و گاهى به آن پا تكيه مكن .
١٥ - نمازى به جا آورد مثل اينكه نماز وداع است كه ديگر موفق به اداى آن نمى شوى .
١٦ - بدان كه همانا تو در برابر خداوند جبار هستى ، بنابراين با چيزى از اشياء به بازى مشغول مشو و حديث نفس مكن و قلبت را از همه چيز غير از ياد خدا و عبادت او فارغ كن ، و فقط بايد به كارنماز بپردازى .
١٧ - هنگام نماز در حال قيام دستهايت را روى رانهاى پايت قرار بده .
١٨ - و در شروع نمازت تكبير بگوى .
١٩ - و دستهايت را تا نرمه گوشت بلند كن ، به طورى كه انگشتهاى ابهامت از گوش و مقابل آن تجاوز نكند.
٢٠ - و در قنوت نماز واجب دستهايت از سر تجاوز نكند و اما در نماز نافله و وتر مانعى نيست .
٢١ - هرگاه به ركوع رفتى ، پس دستهايت را به زانوهايت بگذار و انگشتانت را بگشا و دستهايت را جمع نموده از محاذى زانوها و پاها خارج مكن .
٢٢ - هنگام برخاستن از ركوع به تمام قامت بايست تا آن كه مفاصلت تماما به مكان اصلى خود برگردد، و عروق و رگها جا به جا شود.
٢٣ - در سجده جبين و پيشانى و كف دستهايت را بر زمين بگذار.
٢٤ - و انگشتان دستهايت را هنگام سجده ببند و به طرف قبله قرارش ‍ ده .
٢٥ - و هرگاه نشستى ، پس به قسمت راست بدن ننشين ، بلكه طرف راست را بلند نموده و بر طرف چپ بگذار و بر رانهاى خود بنشين .
٢٦ - دست روى دست مگذار، بلكه دستهايت را آزاد كن و مستقيم بر رانهاقرارش بده زيرا اين عمل دست روى دست گذاشتن ، عمل اهل كتاب است .
٢٧ - در هنگام نماز خميازه مكش و دست و پا را دراز مكن و آروغ نزن ، و هرگاه اين دو، تو را فشار آوردند با جد و جهد از خود دفع كن و تحمل نما.
٢٨ - هرگاه عطسه زدى ، «الحمد لله» بگو.
٢٩ - در موضع سجده ات حركت نكن و راه مرو و به جلو وعقب نرو و ثابت و بدون حركت باش .
٣٠ - و در حالى كه در فشار از ادرار و مدفوع هستى به نماز نايست و اگر در نماز بودى و احساس فشار و ناراحتى از آن ها نمودى ، پس از نماز منصرف شو، مگر اين كه خفيف باشد كه توان تحمل آن را بدون زيان و ضرر به نمازت داشته باشى .
٣١ - وقتى كه به نماز ايستادى با تمام توجه قلبى و با همه وجودت به خداوند روى آور، تا خدا نيز به تو روى آورد.
٣٢ - و هرگاه خواستى براى نماز وضو بگيرى وضويى كامل بساز.
٣٣ - و هرگاه خواستى سجده كنى پيشانيت را بر خاك بگذار.
٣٤ - هرگاه به نمازت روى آوردى و با توجه و حضور كامل قلبى به نماز ايستادى و آداب و شرايط نماز را حفظ كردى و باهمه وجودت به سوى خدا رفتى او نيز با همه رحمت و مغفرت و عنايتش به تو روى خواهد آورد.و هرگاه از خدا روگردان شدى و اعراض كردى خداوند نيز از تو روگردان شود.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٠٤)

فصل پنجم : افعال و اذكار نماز

آيات
٤٠ - ركوع و سجود
يا ايها الذين امنوا اركعوا و اسجدوا و اعبدوا ربكم و افعلوا الخير لعلكم تفلحون ؛
اى اهل ايمان !در برابر خدا ركوع و سجود به جا آريد، و حضرت او را در تمام شئون حيات بنده و فرمانبردار باشيد و هر كار خيرى را انجام دهيد تا به رستگارى و فلاح و پيروزى و نجات برسيد.
(سوره حج ، آيه ٧٧)
٤١ - ناظر به افعال
الذى يريك حين تقوم ، و تقلبك فى الساجدين ؛
همان كسى كه تو را به هنگامى كه (براى عبادت) بر مى خيزى مى بيند، و حركت تو را در ميان سجده كنندگان مشاهده مى كند.
(سوره شعراء، آيات ٢١٨ و ٢١٩)
٤٢ - ركوع ، راهى براى توبه
...فاستغفر ربه و خر راكعا و اناب ...؛
...از اين رو، از پروردگار خويش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد.
(سوره ص ، آيه ٢٤)
٤٣ - اثر سجده
واسجد و اقترب ؛
سجده نما و به خداتقرب جوى .
(سوره علق ، آيه ١٩)
احاديث
٢٨٤ - قبله
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا استقبلت القبلة فانس من الدنيا و ما فيها و الخلق و ما هم فيه و استفرغ قلبك عن كل شاغل يشغلك عن الله ؛
هنگامى كه براى نماز به جانب قبله ايستادى ، دنيا و آن چه در آن است را فراموش كن و قلب خود را از هر گونه سرگرم كننده اى كه تو را از خدا بازدارد، فارغ ساز.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩٦)
٢٨٥ - نيت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الله يحشر الناس على نياتهم يوم القيامة ؛
خداوند در روز قيامت ، مردم را بر نيتهايشان محشور مى كند.
(بحارالانوار، ج ٧٠، ص ٢٠٩)
٢٨٦ - تاثير تكبيرة الاحرام
قال الصادق - عليه السلام -:
فاذا كبرت فاستصغر ما بين السموات العلى و الثرى دون كبريائه ؛
هرگاه تكبيرة الاحرام گفتى ، همه چيز را از آن چه در آسمان و زمين است درمقابل خداى كبير و متعال ، كوچك و ناچيز بشمار، مگر كبريايى و بزرگى خداوند متعال را.
(مصباح الشريعه ، ص ٩١)
٢٨٧ - تقسيم نماز بين بنده و خدا
حديث قدسى :
قسمت الصلوة بينى و بين عبدى فنصفها لى و نصفها لعبدى ؛
من نماز را ميان خود وبنده ام تقسيم كرده ام ، پس نيمى از آن ، از آن من است و نيمى ديگر از آن بنده ام .
(بحارالانوار، ج ٩٢، ص ٢٢٦)
٢٨٨ - قرائت نماز
عن ...:
قلت لابى عبدالله - عليه السلام - الرجل يدخل فى الصلوة فيجود صلاته و يحسنها رجاء ان يستجر بعض من يراه الى هواه ؟قال : ليس هو من الرياء ؛
از امام صادق (ع) پرسيدم اگر كسى نمازش را با قرائت زيبا و نيكو به جا آورد، به اميد آن كه حاضران كه او را مى بينند مجذوب شده و راه او را در پيش گيرند (آيا به نمازش اشكال وارد مى شود؟) فرمود: اين از مصاديق ريا نيست .
(وسائل الشيعه ، ج ١، ص ٥٦)
٢٨٩ - قرائت صد آيه در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من قرا مائة اية يصلى بها فى ليلة كتب الله - عز و جل - له بها قنوت ليلة ؛
هر كس در يك شب يكصد آيه از قرآن را در نمازى بخواند، خدا به اين وسيله براى او عبادت سراسر شب بنويسد.
(الكافى ، ج ٢، ص ٤٤٥)
٢٩٠ - تلاوت قرآن در نماز
قال الحسين - عليه السلام -:
من قرا اية من كتاب الله - عز و جل - فى صلاته قائما يكتب له بكل حرف مائة حسنة ؛
كسى كه آيه اى از قرآن را ايستاده در نماز خود بخواند، به هر حرفى صد حسنه براى او نوشته مى شود.
(الكافى ، ج ٢، ص ٤٤٧)
٢٩١ - قرائت قرآن در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قراءة القران فى الصلاة افضل من قراءة القران فى غير الصلاة ؛
قرائت قرآن در نماز افضل است از غيرنماز.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٩٢)
٢٩٢ - ركوع كامل
قال الباقر - عليه السلام -:
من اتم ركوعه لم يدخله وحشة القبر ؛
هر كه ركوعش تمام و كامل باشد دچار وحشت قبر نمى شود.
(مواعظ العدديه ، ص ٢٤٣)
٢٩٣ - ركوع
قال الصادق - عليه السلام -:
لايركع عبدلله ركوعا على الحقيقة ، الا زينة الله تعالى بنور بهائه و اظله فى ضلال كبريائه و كساه كسوة اصفيائه ؛
هيچ بنده اى براى خدا به حقيقت ركوع نكند، مگر آن كه خداوند تعالى او را به نور جمال خود بيارايد و در سايه كبريايى اش جاى دهد و جامه برگزيدگانش بپوشاند.
(مصباح الشريعه ، ص ١٤)
٢٩٤ - ركوع و سجده طولانى
قال الصادق - عليه السلام -:
و عليكم بطول الركوع و السجود فان احدكم اذا طال الركوع و السجود يهتف ابليس من خلفه ، فقال يا ويلتاه !اطاعوا و عصيت و سجدوا و ابيت ؛
بر شما باد به طول ركوع و سجده ، كه هرگاه يكى از شما ركوع و سجده اش ‍ طول بكشد شيطان به دنبال او فرياد مى زند: واى بر من ! او اطاعت كرد و من معصيت كردم او سجده كرد و من سر باز زدم .
(بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٩٩، مواعظ العدديه ، ص ٢٤٢)
٢٩٥ - سجده
قال على - عليه السلام -:
لويعلم المصلى ما يغشاه من جلال الله ما سره ان يرفع راسه من السجود ؛
اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهى است ، هرگز راضى نمى شود كه سر از سجده بردارد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٧.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٩)
٢٩٦ - حق سجود
قال الصادق - عليه السلام -:
ما خسر و الله من اتى بحقيقة السجود و لو كان فى العمر مرة واحدة ؛
به خدا قسم كسى كه حق سجود را به جاى آورد و سجده حقيقى كند به هيج عنوانى زيان متوجه او نشود، گرچه در تمام مدت عمر چنين سجودى را يك بار به جاى آورد.
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ١٣٦)
٢٩٧ - سجده نزديكترين حالت
قال الصادق - عليه السلام -:
اقرب ما يكون العبد الى الله - عز و جل - و هو مساجد، قال الله - عز و جل -: «و اسجد و اقترب» ؛
نزديكترين حالت بنده به خداوند بزرگ وقتى است كه در سجده است خداوند فرمود: «سجده كن و تقرب جوى».
(روضة المتقين ، ج ٢، ص ٣٨)
٢٩٨ - آداب سجده
قال على - عليه السلام -:
السجود الجسمانى هو وضع عتائق الوجوه على التراب و استقبال الارض بالراحتين و الكفين و اطراف القدمين مع خشوع القلب و اخلاص ‍ النية ؛
سجده كردن بدنى ، گذاشتن جاهاى نيكوى صورتها بر خاك و روى آوردن به زمين به دو كف دست و كناره هاى دو پا، همراه خشوع دل و پاكى نيت است .
(غررالحكم ، ج ٢، ص ١٦٥، چاپ دانشگاه)
٢٩٩ - روح سجده
قال على - عليه السلام -:
والسجود النفسانى فراغ القلب من الفانيات و الاقبال بكنه الهمة على الباقيات و خلع الكبر و الحمية و قطع العلائق الدنيوية و التعلى بالخلائق النبوية ؛
سجده نفسانى (كه روح سجده است)، رها بودن دل از امور فناپذير و روى آوردن با تمام وجود به امور جاودان و كندن كبر و تعصب بيجا و قطع همه علايق دنيوى و آراسته شدن به اخلاق نبوى است .
(غررالحكم ، ج ٢، ص ١٦٥، چاپ دانشگاه)
٣٠٠ - عادت به نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لاتنظروا الى طول ركوع الرجل و سجوده ، فان ذلك شى ء اعتاده فلو تركه استوحش لذلك و لكن انظروا الى صدق حديثه و اداء امانتة ؛
به ركوع و سجده هاى طولانى افراد نگاه نكنيد، زيرا ممكن است به آن عادت كرده باشند و براى او يك امر عادى شده باشد ؛ و اگر آن را ترك كنند وحشت كنند، بلكه راستگويى و امانتدارى او رابنگر.
(تفسير نورالثقلين ، ج ١، ص ٤٩٦، اصول كافى ج ٢، ص ١٠٥)
٣٠١ - تشهد
قال الصادق - عليه السلام -:
التشهد، ثناء على الله تعالى ؛
تشهد، ستايش خداوند بلند مرتبه است .
(مصباح الشريعه ، باب هفتم)
٣٠٢ - تسبيحات چهارگانه
قال على - عليه السلام -:
ان الانسان كان فى الصلوة فان جسده و ثيابه و كل شى ء حوله يسبح ؛
هنگامى كه انسان مشغول نماز است ، و بدن و لباس و هرچه پيرامون اوست خدا را تسبيح مى گويند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢١٣)
٣٠٣ - سلام
قال الصادق - عليه السلام -:
معنى السلام فى كل صلوة ، الامان ، اى من ادى امر الله و سنة نبيه - صلى الله عليه و آله - خاشعا منه قلبه فله الامان من بلاء الدنيا و برائة من عذاب الاخرة ؛
معنى «سلام» در پايان نماز، امان است ، يعنى هر كس كه امر خدا و سنت پيامبرش را با خشوع قلب به جاى آورد، از بلاى دنيا در امان ، و از عذاب آخرت بر كنار است .
(مصباح الشريعه ، باب سلام)
٣٠٤ - فلسفه سجده بر خاك
قال على - عليه السلام -:
و لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا؛
هنگامى كه انسان نماز مى خواند، ساييدن گونه ها به خاك نشانه تواضع و گذاردن اعضاء شريف بر زمين دليل كوچك و حقارت است .
(نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢)
٣٠٥ - سجده مايه تقرب
قال على - عليه السلام -:
اقرب ما يكون العبد من الله اذا سجد ؛
نزديكترين چيزى كه بنده را به خدا نزديك مى كند سجده است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٣)
٣٠٦ - سوره حمد، عطيه الهى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اعطانى الله - عز و جل - فاتحة الكتاب ؛
خداوند سوره حمد را به من عطا كرده است .
(امالى شيخ صدوق ، ص ١١٧)
٣٠٧ - ركوع و سجود ناقص
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و لاصلاة لمن لا يتم ركوعها و سجودها؛
نمازگزارى كه ركوع و سجودش را ناقص انجام دهد، آن نمازش ، نماز نيست .
(بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٩٨)
٣٠٨ - سجود و ركوع بهترين عبادت
قال على - عليه السلام -:
نعم العبادة السجود و الركوع ؛
سجود و ركوع در پيشگاه الهى ، خوب عبادتى است .
(تصنيف غررالحكم ، ص ١٧٥)
٣٠٩ - تاثير طولانى ركوع وسجود
قال على - عليه السلام -:
لايقرب من الله سبحانه الا كثرة السجود و الركوع ؛
چيزى جز كثرت سجود و ركوع ، شخص را به تقرب خداوند سبحان نرساند.
(تصنيف غررالحكم ، ص ١٧٥)
٣١٠ - ثواب سجده شكر
قال الصادق - عليه السلام -:
ايما مؤ من سجد الله سجدة لشكر نعمة غير صلاة ، كتب الله له بها عشر حسنات و مما عنه عشر سيئات و رفع له عشر درجات فى الجنان ؛
هر مؤ منى در غير از حال نماز سجده شكرى جهت نعمتى به جاى آورد، خداوند به آن خاطر ده حسنه براى او بنويسد و ده گناه از نامه عملش پاك كند و ده درجه براى او در بهشت بالا ببرد.
(ثواب الاعمال ، ص ٨٣)
٣١١ - طولانى كردن سجده
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اذا اردت ان يحشرك الله معى فاطل السجود بين يدى الله الواحد القهار ؛
و اگر خواستى خداوند تو را با من محشور سازد، سجده در پيشگاه خداى يكتاى قهار را طولانى كن .
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ١٦٤)
٣١٢ - نزديكترين حالات
قال الصادق - عليه السلام -:
اقرب ما يكون العبد الى الله و هو ساجد؛
نزديكترين حالات بنده به پروردگار سجده است .
(ثواب الاعمال ، ص ٦٠)
٣١٣ - مقدمه نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ولكل شى ء انف و انف الصلاة التكبير؛
براى هر چيزى مقدمه اى است و مقدمه نماز، تكبيراست .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٦)
٣١٤ - توجه خداوند به نمازگزار هنگام قبله
عن الباقر - عليه السلام - قال :
اذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمان بوجهه ، لا اله غيره ؛
آن گاه كه نمازگزار رو به قبله كرد، پروردگار عالم به صورتش رو آورد، جز او خدايى نيست .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢١٩)
٣١٥ - ذكر پس از ركوع
عن جعفر بن محمد - عليه السلام - قال :
اذا رفعت راسك من الركوع فقل : سمع الله لمن حمده ؛
هنگامى كه سر از ركوع بر مى داريد بگوييد: «سمع الله لمن حمده».
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ١١٥)
٣١٦ - واجب در نماز
عن زرارة قال :
سالت اباجعفر - عليه السلام - عن الفرض فى الصلاة فقال : الوقت ، و الطهور، و القبلة ، و التوجه ، و الركوع ، و السجود، و الدعاء.قلت : ما سوى ذلك ؟فقال : سنة فى فريضة ؛
از زراره نقل شده ، بگويد: از امام باقر (ع) از واجب در نماز پرسيدم ؟ فرمود: وقت است ، طهارت است ، قبله است ، توجه است ، ركوع و سجود است و دعاست .عرض كردم : غير از اينها؟ فرمود: سنتى است در واجب .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨٠)
٣١٧ - سجده طولانى
قال الصادق - عليه السلام -:
ان العبد اذا احال السجود حيث لايراه احد، قال الشيطان و اويلاه اطاعوا و عصيت و سجدوا و ابيت ؛
به درستى انسان هنگامى كه سجده را طولانى كرد فرياد شيطان بلند مى شود كه : واى بر من آنها اطاعت خدا كردند و من عصيان كردم آنان سجده كردند و من نافرمانى كردم .
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ١٦٣)
٣١٨ - نيت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انما الاعمال بالنيات ؛
همانا كارها بر اساس نيتها است .
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ٣٨١)
٣١٩ - سجده طولانى و بهشت
قال الباقر - عليه السلام -:
اتى رجل الى رسول الله - صلى الله عليه وآله - فقال يا رسول الله !ادع الله لى ان يدخلنى الجنة ، فقال له : اعنى عليه بكثرة السجود؛
مردى خدمت رسول خدا (ص) رسيد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! از خدا بخواه كه مرا بهشتى كند.حضرت فرمود: مشروط بر اينكه در اين دعا، براى رسيدن به بهشت ، مرا به كثرت سجده (براى خدا) يارى كنى .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٣)
٣٢٠ - حمد و سوره درنماز
قال الرضا - عليه السلام -:
امر الناس بالقراءة فى الصلوة لئلا يكون القران مهجورا مضيعا ؛
مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به اين جهت موظف شده اند كه قرآن مجيد متروك و ضايع نشود.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٨٤)
٣٢١ - فضيلت بسم الله
قال عن الامام الهادى - عليه السلام -:
«بسم الله الرحمن الرحيم» اقرب الى اسم الله الاعظم من سواد العين الى بياضها؛
«بسم الله الرحمن الرحيم» به اسم اعظم خدا از فاصله سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است .
(تحف العقول ، ص ٤٨٧)
٣٢٢ - امام صادق (ع) و سجده بر تربت امام حسين (ع)
كان الصادق - عليه السلام - لايسجد الا على تربة الحسين - عليه السلام - تذللا لله و استكانة اليه ؛
امام صادق (ع) جز بر تربت حسين (ع) به خاك ديگرى سجده نمى كرد و اين كار را از سر خشوع و خضوع براى خدا مى كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٦٠٨)
٣٢٣ - گواهى محل سجود در روز قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا اباذر!ما من رجل يجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها يوم القيامة ؛
اى اباذر! هيچ كس صورت و پيشانى بر قطعه اى از قطعات زمين نمى گذارد، مگر اينكه آن قطعه زمين شهادت مى دهد كه آن شخص در آن براى خدا سجده كرده و در آن دعا و نماز خوانده و مناجات كرده ، و او را با اين شهادت سرافراز و مفتخر مى سازد و بهشتى مى نمايد در حديث است كه : در جاهاى مختلف زمين نماز بخوانيد، تا در قيامت براى شما شهادت دهند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٤)
٣٢٤ - شروع نماز با تكبير
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لكل شى ء انف و انف الصلاة التكبير ؛
هر چيزى را بينى باشد و بينى نماز شما تكبير است .
(كافى ، ج ٣، ص ٢٧٠)
٣٢٥ - ذكر و تسبيح در شبانه روز
عن الصادق - عليه السلام - قال :
قال ابليس خمسة اشياء ليس لى فيهن حيلة و سائر الناس فى قبضتى : من اعتصم بالله من نيته الصادقة فاتكل عليه فى جميع اموره و من كثر تسبيحه فى ليله و نهاره ، و من رضى لاخيه المومن ما يرضاه لنفسه و من لم يجزع على المصيبة حين يصيبه و من رضى بما قسم الله له ؛
ابليس گفت : پنج كس را نمى توانم مورد حيله و فريب خويش قرار دهم و آن پنج نفر عبارتند از: كسى كه با نيت خالص به خدا پناه ببرد و در همه امور به او تكيه كند، كسى كه در شبانه روز ذكر و تسبيح فراوان گويد و كسى كه براى برادر مومن خود مى پسندد آن چه را براى خود مى پسندد، و كسى كه در مصيبتى كه بر او روى شد جرع نكند و شكيبا باشد، و كسى كه بدانچه خدا براى او مقرر داشت ، راضى باشد.
(المواعظ العدديه ، ص ١٦٢)
٣٢٦ - سجده فراوان
عن الصادق - عليه السلام - قال :
جاء رجل الى رسول الله - صلى الله عليه وآله - فقال : يا رسول الله !كثرت ذنوبى و ضعف عملى فقال رسول الله - صلى الله عليه وآله -: اكثر السجود فانه يحط الذنوب كما يحط الريح ورق الشجر ؛
مردى پيش پيامبر (ص) آمد و گفت : يا رسول الله !گناهانم بى شمار است ولى عمل نيك من اندك است ، پيامبر (ص) فرمود: سجده فراوان به جاى آور؛ زيرا سجده گناهان را دور مى سازد، همچنان كه باد برگ درخت را مى ريزاند.
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ١٦٢.امالى صدوق ، ج ٧٦، حديث ١١)
٣٢٧ - اسرار تكبيرة الاحرام
عن الصادق - عليه السلام -:
اذا كبرت فاستصغر ما بين العلا و الثرى دون كبريائه ؛ فان الله اذا اطلع على قلب العبد و هو يكبر و فى قلبه عارض عن حقيقة تكبيره قال : يا كاذب ، اتخدعنى ؟و عزتى و جلالى لاحرمنك حلاوة ذكرى و لاحجبنك عن قربى و المسارة بمناجاتى .فاعتبر انت قلبك حين صلوتك فان كنت تجد حلاوتها و فى نفسك سرورها و بهجتها و قلبك مسرورا بمناجاته ملتذ بمخاطباته ، فاعلم انه قد صدقك فى تكبيرك له ؛ و الا فقد عرفت من سلب لذة المناجاء و حرمان حلاوة العبادة ، انه دليل على تكذيب الله لك و طردك عن بابه ؛
چون تكبير (نماز) را گفتى ، آن چه را ما بين آسمان و زمين است ، درمقابل كبرياء خدا كوچك و ناچيز شمار كه اگر خداوند بر قلب بنده ، زمانى كه تكبير مى گويد، بنگرد و در دل او چيزى باشد كه از حقيقت معناى تكبير بازش مى دارد، به او گويد: «اى دروغگو آيا مرا مى فريبى ؟به عزت وجلالم سوگند كه از شيرينى ياد خود محرومت كنم و از قرب به خود و شادمانى مناجاتم محجوبت سازم». پس به هنگام نمازگزاردنت دل خود را بيازما، اگر شيرينى نماز را و در (عمق) جان ، سرور و بهجت (حاصل از) آن را مى يابى و دلت از راز و نياز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت مى برد، بدان كه خداوند، تو را در تكبيرى كه برزبان رانده اى ، تصديق فرموده است ؛ و گرنه ، بدان كه فقدان لذت مناجات و محروميت از شيرينى عبادت دليل بر اين است كه خداوند تو را(در تكبيرت) دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است .
(مصباح الشريعة ، باب ١٣. بحارالانوار، ج ٨١، ص ٢٣٠)
٣٢٨ - فلسفه ركوع
عن مصباح الشريعة ، قال الصادق - عليه السلام -:
لايركع عبدالله ركوعا على الحقيقة ، الا زينة الله تعالى بنور بهائه و اظله فى ظلال كبريائه و كساه كسوة اصفيائه .و الركوع اول و السجودثان ، فمن اتى بمعنى الاول صلح للثانى .و فى الركوع ادب و فى السجود قرب ، و من لايحسن الادب لايصلح للقرب .فاركع ركوع خاضع لله بقلبه متذلل وجل تحت سلطانه ؛ خافض له بجوارحه خفض خائف حزن على ما يفوته من فائدة الراكعين .و حكى ان الربيع ابن خثيم كان يسهر بالليل الى الفجر فى ركعة واحدة ؛ فاذا هو اصبح رفع (خ ل : تزفر) و قال : اه !سبق المخلصون و قطع بنا.و استوف ركوعك باستواء ظهرك ، و انحط عن همتك فى القيام بخدمته الا بعونه ، و فر بالقلب من وساوس الشيطان و خدائعه و مكائدة ؛ فان الله تعالى يرفع عباده بقدر تواضعهم له و يهديهم الى اصول التواضع و الخضوع بقدر اطلاع عظمته على سرائرهم ؛
از كتاب مصباح الشريعه نقل است كه امام صادق (ع) فرمود: هيچ بنده اى براى خدا به حقيقت ركوع نكند مگر آن كه خداوند تعالى او را به نور جمال خويش بيارايد و در سايه كبريايش درآورد و جامه برگزيدگانش ‍ بپوشاند.ركوع (مرحله) اول است و سجود (مرحله) دوم ؛ هركس معنى و حقيقت اولى را به جاى آورد، شايستگى دومى را يافته است .در ركاب ادب (عبوديت) است و در سجود قرب (به معبود) است ؛ و كسى كه به نيكى ، ادب نگزارد، قربت را نشايد.پس ركوع كن همانند ركوع كسى كه قلبا خاضع براى خداست و تحت سلطه او ذليل و بيمناك مى باشد ؛ و چون راكعى از بيم و اندوه از دست دادن بهره راكعان (حقيقى) تن فرود آورد، اعضاى خود را فرود بياور.و از ربيع بن خثيم حكايت شده است كه با يك ركوع شب را به صبح مى رساند و چون به صبح ميرسيد (صبح مى كرد) قامت راست مى كرد (نسخه : ناله مى كرد) و مى گفت : «آه !مخلصان پيشى گرفتند و ما از راه مانديم ».و ركوع خود را كامل انجام ده به اينكه پشت خود را هموار كنى ؛ و از اين (پندار) كه به (قدرت و) همت خود به خدمت او قيام كنى فرود آى (كه اين امكان ندارد) جز به يارى او.و قلب را از وسوسه هاى شيطان و فريبها و نيرنگهايش فرارى ده كه خداوند تعالى بندگان خود را به ميزانى كه در برابر او كرنش كنند بلند مى كند ؛ و آنان را به هر اندازه كه عظمتش بر باطنهايشان پرتو افكنده ، به حقيقت فروتنى و كرنش (در برابرخود) هدايت مى فرمايد.
(مصباح الشريعه ، باب ١٥. بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٠٨)
٣٢٩ - اسرار بلند شدن ركوع
قال الصادق - عليه السلام -:
فقال : ارفع راسك .فرفعت راسى ؛ فنظرت الى شى ء ذهب منه عقلى ؛ فاستقبلت الارض بوجهى و يدى فالهمت ان قلت : «سبحان ربى الاعلى و بحمده» لعلو ما رايت .فقلتها سبعا، فرجعت الى نفسى .كلما قلت واجدة منها، تجلى عنى الغشى ؛ فقعدت فصار السجود فيه «سبحان ربى الاعلى و بحمده».و صارت القعدة بين السجدتين استراحة من الغشى و علو ما رايت .فالهمنى ربى - عز و جل - و طالبتنى نفسى ان ارفع راسى ؛ فرفعت فنظرت الى ذلك العلو فغشى على ، فخررت لوجهى و استقبلت الارض ‍ بوجهى و يدى و قلت : «سبحان ربى الاعلى و بحمده».فقلتها سبعا ؛ ثم رفعت راسى فقعدت قبل القيام لاثنى النظر فى العلو.فمن اجل ذلك صارت سجدتين و ركعة و من اجل ذلك صار القعود قبل القيام قعدة خفيفة ؛
پس فرمود: «سربردار» سر برداشتم ، چيزى ديدم كه از آن عقلم از سر رفت ، و به صورت و دو دست بر زمين قرار گرفتم ؛ پس الهام شده به سبب علو آن چه ديدم گفتم : «سبحان ربى الاعلى و بحمده» (منزه است پروردگار برتر من و سپاس او راست).اين را هفت بار گفتم ؛ پس به خود آمدم . هر بار كه مى گفتم حالت غشوه از من باز مى شد، آن گاه نشستم : از اين رو ذكر «سبحان ربى الاعلى و بحمده» در سجده قرار داده شد.و نشستن بين دو سجده ، استراحتى شد از آن غشوه و عظمت و والايى آن چه ديدم . پس پروردگارم عز و جل به من الهام فرمود و خود نيز خواستم سربلند كنم ، سربرداشتم و به آن علو و عظمت نگريستم و بيهوش شدم و بر زمين افتادم و با صورت و دو دست رو به زمين كردم و گفتم : «سبحان ربى الاعلى و بحمده» اين را هفت مرتبه گفتم ، آن گاه سر برداشتم و پيش از ايستادن نشستم تا بار ديگر به آن علو و عظمت نظر كنم» از اين رو (در هر ركت نماز) دو سجده و يك ركوع مقرر شد و نيز نشستن قبل از قيام ، نشستنى كوتاه مقرر گرديد.
(علل الشرايع ، ج ٢، ص ٣١٢)
٣٣٠ - ذكر سجده
فى الحديث :
لما نزل قوله سبحانه : سبح اسم ربك الاعلى» قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - اجعلوها فى سجودكم ؛
هنگامى كه كلام الهى «سبح اسم ربك الاعلى» نازل گشت ، رسول الله (ص) فرمود: «آن را در سجودتان قراردهيد» يعنى «سبحان ربى الاعلى و بحمده».
(بحارالانوار، ج ٥٨، ص ٣٤)
٣٣١ - اثرات سجده حقيقى
عن مصباح الشريعة ، قال الصادق - عليه السلام -:
ما خسر و الله من اتى بحقيقة السجود و لو كان فى العمر مرة واحدة .و ما افلح من خلا بربه فى مثل ذلك الحال تشبيها بمخادع نفسه غافلا لاهيا عما اعده الله للساجدين من انس العاجل و راحة الاجل . و لا بعد عن الله ابدا من احسن تقربه فى السجود.و لا قرب اليه ابدا من اساء ادبه و ضيع حرمته بتعلق قلبه بسواه فى حال سجوده .فاسجد سجود متواضع لله تعالى ذليل ، علم انه خلق من تراب يطاه الخلق .و انه اتخذك من نطفة يستقذرها كل احد؛ و كون و لم يكن .و قد جعل الله معنى السجود سبب التقرب اليه بالقلب و السر و الروح فمن قرب منه بعد من غيره ؛ الاترى فى الظاهر انه لا يستوى حال السجود الا بالتوارى عن جميع الاشياء و الاحتجاب عن كل ما تراه العيون ؟كذلك امر الباطن .فمن كان قلبه متعلقا فى صلوته بشى ء دون الله تعالى ، فهو قريب من ذلك الشى ء بعيد عن حقيقة ما اراد الله منه فى صلوته .قال الله - عز و جل -: «ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه».و قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - قال الله تعالى : لا اطلع على قلب عبد فاعلم فيه حب الاخلاص لطاعتى لوجهى و ابتغاء مرضاتى ، الا لوليت تقويمه و سياسته . و من اشتغل بغيرى فهو من المستهزئين بنفسه ؛ و مكتوب اسمه فى ديوان الخاسرين ؛
به خدا سوگند!آن كس كه هر چند يك بار در تمام عمر، حقيقت سجده را به جاى آورد، زيان نبرد ؛ و آن كس كه همانند كسى كه خود را مى فريبد، با حالت غفلت و بازيچه گرفتن آن چه خدا براى سجده كنندگان فراهم نموده است ، يعنى انس (با او) در حال (دنيا)، و راحت و آسايش در آينده (آخرت)، با پروردگار خود خلوت كند، رستگار نشد.و كسى كه در سجده به خدا نيكو تقرب جست ، از خدا دور نشد.و كسى كه به خدا سوء ادب كرد و با دلبستگى به غير او در سجده ، حرمت او را از بين برد، به مقام قرب او نرسد؛ پس سجده كن (همانند) سجده كسى كه در برابر خداوند تعالى متواضع و خوار است و مى داند كه از خاكى آفريده شده كه خلق بر آن پا مى نهند و خدا او را از نطفه اى كه همه آن را كثيف و نجس مى دانند آفريده ؛ و مى داند كه نبود، و (به دست آفريدگار) به وجود آمد.و همانا خداوند معناى (حقيقت) سجده را سبب نزديكى جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد ؛ پس كسى كه به او نزديك شود، از غير او دور گردد.آيا نمى بينى كه در ظاهر سجده شكل نمى گيرد مگر با آن كه همه چيز از نظرت پنهان گردد و هر چه ديدگان مى بينند از تو محجوب شود؟ همچنين است امر باطن ؛ پس ‍ هر كس در نماز ؛ دلبستگى به چيزى جز خدا داشته باشد، به همان چيز نزديك ، و از حقيقت آن چه خداوند در نماز او از او خواسته ، دور است .خداوند عز و جل فرموده است : «خداوند براى احدى دو قلب در باطنش قرار نداده است».و رسول الله (ص) فرمود: «خداوند تعالى فرموده است : بر قلب بنده اى واقف نشوم كه در آن حب طاعت مخلصانه براى من و جهت كسب رضاى من بدانم (بيابم)، مگر آن كه (خود) تنظيم و تدبير امور او را متصدى شوم . و هر كس به غير من دل مشغول دارد از آنهاست كه خويشتن را به مسخره گرفته اند، و نامش در دفتر زيانكاران نوشته و ثبت است .
(مصباح الشريعه ، باب ١٦.بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٣٦)
٣٣٢ - فلسفه گفتن هفت تكبير
عن العلل باسناده عن هشام بن الحكم عن ابى الحسن موسى - عليهماالسلام - قال :
قلت : لاى علة صار التكبير فى الافتتاح سبع تكبيرات افضل ؟فقال : يا هشام ، ان الله خلق السموات سبعا و الارضين سبعا و الحجب سبعا ؛ فلما اسرى بالنبى صلى الله عليه و اله فكان من ربه كقاب قوسين او ادنى رفع له حجاب من حجبه ، فكبر رسول الله - صلى الله عليه وآله - و جعل يقول الكلمات التى فى الافتتاح ؛ فلما رفع له الثانى ، كبر؛ فلم يزل كذلك حتى بلغ حجب فكبر سبع تكبيرات .فلذلك العلة تكبر للافتتاح فى الصلوة سبع تكبيرات ؛
از كتاب علل الشرايع به سندى كه آورده ، از هشام بن حكم روايت كرد كه از ابوالحسن موسى بن جعفر (ع) پرسيدم : «چرا در افتتاح نماز (گفتن) هفت تكبير داراى فضيلت بيشتر شده است ؟فرمود: «اى هشام ، خدا آسمانها را هفت .زمينها را هفت و حجابها را هفتگانه آفريد؛ پس چون پيامبر (ص) را به معراج برد و قرب او به پروردگارش به اندازه فاصله دو كمان يا نزديكتر باشد، يك حجاب از حجابهايش برداشته شد؛ پيامبر (ص) تكبير گفت و آغاز نمود به گفتن كلمات افتتاحيه نماز؛ پس چون حجاب دوم برايش ‍ برداشته شد، تكبير گفت ؛ و به همين منوال (گذشت) تا به هفت حجاب رسيد ؛ پس آن جناب هفت تكبير گفت .بدين علت براى افتتاح نماز هفت تكبير گفته مى شود.
(علل الشرايع ، ص ٣٢٢، باب ٣٠، حديث ٤)
٣٣٣ - تعليم سوره حمد
منها ما روى عن النبى - صلى الله عليه وآله - انه قال لجابر بن عبدالله الانصارى :
يا جابر! الا اعلمك افضل سورة انزلها الله فى كتابه ؟ فقال له جابر: بلى بابى انت و امى يا رسول الله !علمنيها.قال : فعلمه «الحمد» ام الكتاب .ثم قال : يا جابر! الا اخبرك عنها؟ قال : بلى ، بابى انت و امى يا رسول الله !اخبرنى .قال : هى شفاء من كل داء الا السام ؛
از پيامبر (ص) روايت شده كه به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر، آيا برترين سوره اى را كه خدا در كتابش نازل فرموده به تو نياموزم ؟ جابر عرض كرد: آرى پدر و مادرم فداى تو باد اى رسول خدا، آن را به من بياموز.پس رسول الله سوره «حمد» (ام الكتاب) را به او تعليم داد و فرمود: اى جابر آيا آگاهت نسازم از اين سوره ؟ عرض كرد: چرا، پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول الله ! از آن مرا باخبر ساز. فرمود: آن شفاى هر دردى است جز مرگ .
(تفسير عياشى ، ج ١، ص ٢٠، حديث ٩)


۵
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٣٣٤ - تفسير عبارت «بسم الله ...»
روى فى التوحيد عن الرضا - عليه السلام - حين سئل عن تفسير «البسملة» قال :
معنى قول القائل : بسم الله ، اى اسم على نفسى سمة من سمات الله ، و هى العبادة .قال الراوى فقلت له : ما السمة ؟قال : العلامة ؛
در كتاب توحيد از امام رضا (ع) روايت شده است كه وقتى تفسير «بسمله» (بسم الله ) از حضرتش سؤ ال شد، فرمود: معناى اينكه گوينده مى گويد «بسم الله»، اين است كه من بر خود «سمه» (نشانه اى) از سمات خدا مى نهم ؛ و آن نشانه عبارت است .راوى گفت پرسيدم : سمه يعنى چه ؟ فرمود: «نشانه».
(التوحيد، ص ٢٢٩، باب ٣١)

فصل ششم : حضور قلب و خشوع

آيات
٤٤ - آسان بودن نماز براى خاشعان
واستعينوا بالصبر و الصلوة و انهالكبيرة الا على الخاشعين ؛
در زندگى از صبر ونماز كمك گيريد، هرچند نماز كار مشكلى است مگر براى فروتنها.
(سوره بقره ، آيه ٤٥)
٤٥ - نماز و رستگارى
قد افلح المؤ منون ، الذينهم فى صلاتهم خاشعون ؛
مؤ منان رستگار شدند، آنها كه درنمازشان خاشع هستند.
(سوره مؤ منون ، آيات ١ و ٢)
٤٦ - خضوع در نماز
حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله قانتين :
در انجام همه نمازها و نماز ميانى (ظهر) كوشش و مواظبت كنيد، در حال عبادت و خضوع كنان براى خدا به پا خيزيد.
(سوره بقره ، آيه ٢٣٨)
احاديث
٣٣٥ - خشوع زينت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الخشوع زينة الصلاة ؛
خشوع ، زينت و زيور نماز است .
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ١٣١)
٣٣٦ - تفاوت دو نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الرجلين من امتى ليقومان الى الصلاة و ركوعهما و سجودهما واحد و ان ما بين صلاتيهما ما بين السماء و الارض ؛
دو نفر از امتم به نماز بر مى خيزند و ركوع و سجود را مانند هم به جاى مى آورند، اما تفاوت ميان نماز آنها از زمين تا آسمان است (و اين سخن اشاره به مرتبه خشوع آن ها است ).
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٤١)
٣٣٧ - خشوع در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا كنت فى صلاتك فعليك بالخشوع و الاقبال على صلاتك فان الله تعالى يقول : «الذين هم فى صلاتهم خاشعون» ؛
هرگاه در حال نماز بودى ، بر تو باد به خشوع و توجه كامل به نماز، چون خداوند در قرآن مى فرمايد: «اهل ايمان كسانى هستند كه در نماز خشوع مى ورزند».
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٣٠٠، ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٧٩.بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٨٤، ص ٢٦٠)
٣٣٨ - خشوع بدن
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مازاد خشوع الجسد على ما فى القلب فهو عندنا نفاق ؛
هرگاه خشوع بدن بر خشوع قلب و توجه آن به نماز افزون شد، اين عمل نزد ما دورويى محسوب مى گردد.
(تفسير صافى ، ج ٢، تفسير سوره مؤ منون ، ص ١٢٦)
٣٣٩ - نماز با قلب پاك
قال على - عليه السلام -:
ياكميل !ليس الشاءن ان تصلى و تصوم و تتصدق ، الشاءن ان تكون الصلاة فعلت بقلب نقى و عمل عند الله مرضى و خشوع سوى ؛
اى كميل !مهم نيست كه نماز بخوانى و روزه بگيرى و صدقه بدهى .مهم اين است كه نماز با قلبى پاك انجام پذيرد و مورد قبول خداوند باشد و با خشوع و خاكسارى اداء شود.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٦٦)
٣٤٠ - خشوع چيست ؟
سئل النبى - صلى الله عليه وآله -:
ما الخشوع ؟قال : التواضع فى الصلاة و ان يقبل العبد بقلبه كله على ربه ....؛
از پيامبر اكرم (ص) سؤ ال شد: خشوع چيست ؟ فرمود: فروتنى و خاكسارى در نماز و اينكه بنده با تمام قلبش به سوى خدا برود....
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٦٤)
٣٤١ - نماز و حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ليس لك من صلاتك الا ما احضرت فيه قلبك ؛
نيست براى تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٩)
٣٤٢ - چهار بخش نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
بنيت الصلوة على اربعة اسهم سهم منها اسباع الوضوء، و سهم منها الركوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع ؛
نماز بر چهار بخش بنا شد:
١ - گرفتن وضوى كامل
٢ - ركوع .
٣ - سجود.
٤ - خشوع .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٦٥)
٣٤٣ - حضور در عبادت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اعبد الله كانك تراه فان كنت لاتراه فانه يراك ؛
عبادت كن خداوند تعالى را، چنانچه گويا او را مى بينى ، و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند.
(نهج الفصاحه ، ص ٦٥.سرالصلوة ، ص ٢٦.مكارم الاخلاق ، ص ‍ ٤٥٩)
٣٤٤ - حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا قام العبد الى الصلوة فكان هواه و قلبه الى الله تعالى انصرف كيوم ولدته امه ؛
هنگامى كه انسان براى نماز مى ايستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوى خدا باشد، در حالى نمازش تمام مى شود، كه مثل روزى است كه پاك به دنيا آمده .
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٨٢)
٣٤٥ - محبت خداوند و محبت مؤ منين در دل
قال الصادق - عليه السلام -:
ليس من مومن يقبل بقلبه فى صلوته الى الله الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المومنين اليه بالمحبة له بعد حب الله - عز و جل - اياه ؛
مؤ منى نيست كه در نمازش با حضور قلب به خداوند توجه كند، مگر اين كه خداوند به او رو مى كند، و بعد از محبت خداوند عز و جل در دل ، قلوب مؤ منين را به سوى او متوجه مى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٦٥)
٣٤٦ - حواس پرتى در نماز توسط شيطان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان العبد اذا اشتغل بالصلاة و جاءه الشيطان و قال له : اذكر كذا اذكر كذا حتى يضل الرجل ان يدرى كم صلى ؛
نمازگزار وقتى مشغول نماز است ، شيطان به سراغش مى آيد و به او مى گويد: اين را به ياد بياور، آن را ياد بياور تا اين كه انسان را گمراه كند و فراموش كند كه چند ركعت نماز خوانده است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٩)
٣٤٧ - آخرين نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
صل صلوة مودع ترى انك لاتصلى بعد ما صلوة ابدا؛
آن چنان نماز بگزار كه گويى آخرين نماز توست و ديگر هرگز نمازى نخواهى خواند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٦٤)
٣٤٨ - نماز و تفكر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعتان مقتصدتان فى تفكر خير من قيام ليلة و القلب لاه ؛
دو ركعت نماز همراه با تفكر و حضور قلب ارزشمندتر از يك شب زنده دارى با دل سرگردان و بدون توجه است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩٠.بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٨٢. مكارم الاخلاق ، ص ٤٦٥)
٣٤٩ - دو ركعت نماز آگاهانه
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله ذنب ؛
كسى كه آگاهانه و با توجه به مفاهيم ، دو ركعت نماز بخواند، در حالى نمازش را به پايان مى برد كه ميان او و خدايش هيچ گناهى نمانده است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩١.وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٨٧)
٣٥٠ - مانع خشوع
راى النبى - صلى الله عليه وآله - رجلا يعبث بلحيته فى صلاته فقال : «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارجه» ؛
پيامبر اكرم (ص) ديدند مردى در حال نماز با ريش خود بازى مى كند، فرمودند: «اگر قلب او خشوع مى داشت قطعا همه اعضايش نيز خاشع مى بود.»
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٦.بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٢٨)
٣٥١ - دو ركعت با حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى ركعتين و لم يحدث فيهما نفسه بشى ء من امور الدنيا غفر الله له ذنوبه ؛
كسى كه دو ركعت نماز بخواند و در آن دو ركعت ، قلب خود را به چيزى از امور دنيا مشغول نكند، خداوند گناهانش را مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٩)
٣٥٢ - نماز وداع
قال على - عليه السلام -:
اذا قام احدكم الى الصلوة فليصل صلوة مودع ؛
هرگاه يكى از شما به نماز ايستد، بايد مانند كسى كه با نماز وداع مى كند، نماز بخواند
(غررالحكم ، ص ١٢٩)
٣٥٣ - عارف به حق نماز
قال على - عليه السلام -:
من اتى الصلاة عارفا بحقها غفر الله له ؛
كسى كه نماز به جا آورد در حالى كه عارف به حق آن باشد، خداوند او را مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٧.تحف العقول ، ص ١١٧)
٣٥٤ - ثمره توجه به جايگاه نماز
قال الامام - عليه السلام -:
اذا توجه المؤ من الى مصلاه ليصلى قال الله - عزو جل - لملائكته يا ملائكتى الا ترون الى عبدى ؟هذا قد انقطع عن جميع الخلائق الى ، و امل رحمتى و جودى و رافتى ؛ اشهدكم انى اخصه برحمتى و كراماتى ؛
وقتى مومن به خاطر نماز متوجه مصلاى خود مى شود، خداى عز و جل به ملائكه خود مى گويد: اى ملائكه من آيا به سوى بنده من نگاه نمى كنيد؟كه از جميع خلايق بريده و به سوى من توجه نموده و آرزوى رحمت وجود و راءفت مرا دارد، شما (ملائكه) را شاهد مى گيرم كه رحمت و كرامتم را مخصوص او قرار دادم .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢١)
٣٥٥ - نماز با توجه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعة من عالم بالله خير من الف ركعة من متجاهل ؛
يك ركعت نماز كسى كه متوجه خدا باشد، بهتر از هزار ركعت كسى است كه از خدا غافل باشد.
(نهج الفصاحه ، ص ٣٥٠)
٣٥٦ - نگاه به اطراف در حال نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من عرف من على يمينه و شماله متعمدا فى الصلوة فلا صلوة له ؛
هركس در نماز، عمدا آن چه را كه در جانب راست و چپ است بشناسد ت نماز او نماز نيست ، (يعنى نماز او كامل نخواهد بود).
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٣٢٠)
٣٥٧ - آفات توجه قلب به غير خدا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاتلتفتوا فى صلاتكم فانه لاصلاة لملتفت و قال - صلى الله عليه وآله -: اما يخاف الذى يحوله وجهه فى الصلاة ان يحول الله وجهه وجه حمار؛
در حال نماز به كسى يا چيزى توجه نداشته باشيد، پس به درستى كه نماز اين طور كامل نيست ، و همچنين فرمود: آيا نمى ترسد آن كس كه صورتش را در نماز به طرف چيزى بر مى گرداند خداوند صورتش را همچون حمار قرار دهد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢١١)
٣٥٨ - قلب ، فقط متوجه خدا
قال الصادق - عليه السلام -:
و انى لاحب للرجل منكم المومن اذا قام فى صلاة فريضة ان يقبل بقلبه الى الله و لايشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مومن يقبل بقلبه فى صلاته الى الله اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤ منين اليه بالمحبة له بعد حب الله - عز و جل - اياه ؛
به درستى من مؤ منى از شما را دوست دارم كه وقتى به نماز واجب مى ايستد با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در حال نماز به دنيا مشغول نسازد، پس هيچ مؤ منى نيست كه با قلب خود در نمازش به سوى الله برود، مگر اين كه خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب همه مومنين هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠.وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٨٦.ثواب الاعمال ، ص ١٦٣)
٣٥٩ - آداب حضور قلب
قال الباقر - عليه السلام -:
عليك بالاقبال على صلاتك فانما يحسب لك منها ما اقبلت عليه منها بقلبك و لا تعبث فيها بيديك و لا براسك و لا بلحيتك و لا تحدث نفسك و لا تتثاءب و لا تتمطا و لا تكفر...؛
بر تو باد توجه كامل به نمازت ، پس همانا، آن مقدار كه در نماز حضور قلب داشته باشى ، حساب مى شود، در نماز با دست و سر و ريش خويش بازى مكن ، و در نماز با خودت صحبت نكن و خميازه نكش ...
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٠١)
٣٦٠ - ثمره توجه به خدا
قال الصادق - عليه السلام -:
ليس من عبد مؤ من يقبل بقلبه على الله - عز و جل - فى صلوته و دعائه الا اقبل الله - عز و جل - عليه بقلوب المؤ منين اليه ؛
همانا بنده مؤ منى نيست كه با قلبش در نماز و دعاء به خدا رو كند، مگر اينكه خداوند قلبهاى مؤ منين را به طرف او متوجه كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٥، ص ٣٠)
٣٦١ - خاشع بودن قلب و جوارح
قال على - عليه السلام -:
ليخشع الرجل فى صلوته فانه من خشع قلبه الله - عز و جل - خشعت جوارحه فلا يعبث بشى ء فى الصلوة ؛
مرد بايد در نماز خود خاشع باشد، پس وقتى قلبش براى خدا خاشع شد، اعضاء و جوارحش نيز خاشع است ، با چيزى (در حال نماز) بازى نمى كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧)
٣٦٢ - نماز ناقص
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من لم يتم وضوئه و ركوعه و خشوعه ، فصلوته خداج يعنى ناقصة غير تامة ؛
كسى كه وضو و ركوع و خشوعش در نماز كامل نيست ، نمازش «خداج» است ، يعنى ناقص است و تمام نيست .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٤٤)
٣٦٣ - بازى در حال نماز
فى حديث وصية النبى - صلى الله عليه وآله - لعلى - عليه السلام -:
يا على !كره الله - عزوجل - لامتى العبث فى الصلوة ؛
رسول خدا (ص) در وصيتى به على (ع) فرمود: يا على !خداوند از امت من كه در حال نماز بازى مى كنند، كراهت دارد.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٥، ص ٤٧)
٣٦٤ - فقط ياد خدا در حال نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى صلوة لايذكر فيها شيئا من امر الدنيا، لا يسئل الله شيئا، الا اعطاه ؛
كسى كه نماز مى خواند، در حال نماز هيچ چيز از امور دنيايى به يادش نيايد (فقط خداوند در نظرش باشد)، در اين صورت هر چيزى از خداوند بخواهد، به او عطا مى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٦٥)
٣٦٥ - سه بار غافل شدن در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قام العبد الى الصلاة اقبل الله - عز و جل - عليه بوجهه فلا يزال مقبلا عليه حتى يلتفت ثلاث مرات فاذا التفت ثلاث مرات اعرض عنه ؛
وقتى بنده به نماز ايستاد خداوند متعال به او توجه مى كند و توجهش را از او قطع نمى كند تا موقعى كه سه مرتبه از ياد خدا غافل گردد، در اين هنگام خداوند سبحان نيز از او اعراض خواهد كرد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤١)
٣٦٦ - تاءثير حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مثل الصلوة و اعمال بنى ادم كرجل اتى مراغة فاتار عليه منها حتى امتلاء ترابا و دنسا ثم عمد الى غدير ماء طيب فاغتسل به فيذهب عنهه التراب و الدنس ، كذلك الصلوات الخمس تغسل عن العبد الذنوب اذا صلى الله من قلبه ؛
مثل نماز و اعمال آدم مثل مردى است كه در خاك بغلتد آن چنان كه سراپايش را خاك و كثافات فراگيرد، سپس به طرف آبگيرى كه آبش پاك است برود و در آن غسل نمايد و خود را شست و شو دهد و خاك و كثافات را از خود دور كند.اين چنين است نماز پنجگانه ، زمانى كه بنده با حضور قلب خدا را عبادت كند، كثافات گناه از وى شسته مى شود.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٣)
٣٦٧ - لازمه غرق در نماز شناخت كامل خداوند است
عن محمد بن على بن الحسين - عليهم السلام - قال :
قلت لابى عبدالله - عليه السلام -: انى رايت على بن الحسين اذا قام الى الصلوة ، غشى لونه لون اخر، فقال لى : والله ان على بن الحسين كان يعرف الذى يقوم بين يديه ؛
امام سجاد (ع) را ديدم كه هنگامى كه به نماز ايستاد، چهره اش را رنگى ديگر پوشاند.امام صادق (ع) به من فرمود: «به خدا قسم ، على بن الحسين (ع) كسى را كه براى او نماز مى كرد، مى شناخت».
(علل الشرائع ، ص ٨٨، به نقل از وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٨٥)
٣٦٨ - موانع حضور قلب
قال على - عليه السلام -:
لا يقومن احدكم فى الصلاة متكاسلا و لا ناعسا و لا يفكرن فى نفسه فانه بين يدى ربه و انما للعبد من صلاته ما اقبل عليه منها بقلبه ؛
در حال كسالت و چرت زدن نماز نخوانيد و در حال نماز به فكر خودتان نباشيد، زيرادر محضر خدا ايستاده ايد، به درستى كه آن مقدار از نماز بنده قبول مى شود كه قلبا به خدا توجه داشته باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٩.وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٨٧)
٣٦٩ - آن مقدار از نماز بالا مى رود
قال الصادق - عليه السلام -:
ان العبد لترفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما يرفع له الا ما اقبل عليه بقلبه ....؛
همانا از نماز بنده نصفش يا يك سوم ، يا يك چهارم يا يك پنجم براى او بالا مى رود، و آن مقدارى كه از نماز حضور قلب داشته باشد، بالا مى رود...
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٨)
٣٧٠ - حضور قلب شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لا يقبل الله صلاة عبد لايحضر قلبه مع يديه ؛
خداوند نماز بنده اى را كه قلبش همراه بدنش در نماز حاضر نيست قبول نمى كند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٢)
٣٧١ - آثار حضور قلب در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ايما عبد التفت فى صلاته قال الله : يا عبدى الى من تقصد و من تطلب اربا غيرى تريد او رقيبا سواى تطلب ؛ او جوادا خلاى تبغى و انا اكرم الاكرمين و اجود الاجودين و افضل المعطين اثيبك ثوابا لا يحضى قدره اقبل على فانى عليك مقبل و ملائكتى عليك مقبلون فان اقبل زال عنه اثم ما كان منه فان التفت ثانية اعاد الله له مقالته فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما كان منه فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته فان اقبل على صلاته غفر الله له ما تقدم من ذنبه فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائكة عنه و يقول و ليتك يا عبدى الى ما توليت ؛
هر بنده اى كه در حال نماز به غير خدا التفات كند، خدا به او مى گويد: اى بنده من !چه كسى را قصد كرده اى و او را طلب مى كنى ؟آيا جز من پروردگار و نگهبانى را مى جويى ؟ آيا غير از من بخشنده ديگرى را طلب ميكنى ؟! در صورتى كه من كريمترين كريمان و بخشنده ترين بخشندگان و بهترين عطاكنندگان هستم ، ثوابى را به تو عطا مى نمايم كه به شمارش نمى آيد، به من توجه داشته باش ، زيرا من و فرشتگانم به تو توجه داريم .پس اگر نمازگزار به خدا توجه كرد، گناهان گذشته اش محو مى شود.اگر دوباره به غير خدا التفات كرد، خداوند متعال مجددا او را مانند سابق مورد خطاب قرار ميدهد.اگر به نمازش توجه كرد، گناه غفلت از نماز آمرزيده مى شود و آثارش زائل مى گردد.اگر براى سومين مرتبه از توجه به نماز منصرف شد، خداوند متعال هم خطاب سابق را تكرار مى كند.اگر به نماز توجه كرد، اين مرتبه هم گناهش بخشيده مى شود، پس اگر در دفعه چهارم باز هم از توجه به نماز انصراف پيدا كرد، در اين صورت خدا و ملائكه از وى اعراض ‍ مى كنند و خدا به او مى گويد تو را در ولايت چيزى قرار دادم كه به آن علاقه دارى .
(بحارلانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٤)
٣٧٢ - توجه به نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان العبد ليصلى الصلاة لايكتب له سدسها و لاعشرها، و انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها ؛
به درستى بنده نماز مى خواند براى او، نه يك ششم آن و نه يك دهم آن نوشته نمى شود، جز اين نيست كه براى بنده از نمازش آن مقدار نوشته مى شود كه به آن توجه كرده است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٧.اصول كافى ، ج ٢، ص ١٠٥)
٣٧٣ - على (ع) و هديه پيامبر (ص)
اهدى الى رسول الله - صلى الله عليه وآله - ناقتان عظيمتان ، فجعل احديهما لمن يصلى ركعتين لايهم فيهما بشى ء من امر الدنيا و لم يجبه احد سوى على - عليه السلام - فاعطاه كلتيهما؛
به پيامبر (ص) دو شتر هديه دادند، پيامبر (ص) يكى ازدو شتر را هديه قرار داد براى كسى كه دو ركعت نماز به جاى آورد و چيزى از امور دنيا را به خاطر نياورد و به فكر چيزى از دنيا نيفتد.كسى به پيامبر (ص) پاسخ مثبت نداد (يعنى كسى چنين نمازى را كه در آن هيچ به فكر دنيا و مافيها نيفتد، نخواند) به جز حضرت على (ع) كه پاسخ مثبت داد.پيامبر (ص) هر دو شتر را به على (ع) مرحمت فرمود.
(بحارالانوار، ج ٤١، ص ١٨)
٣٧٤ - نماز باترس
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
صل صلاة مودع كانك تراه ، فان كنت لاتراه ؛
آن چنان نماز به جا آور كه گويى خدا را مى بينى .اگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند.
(نهج الفصاحه ، حديث ١٨٤٤)
٣٧٥ - توجه حورالعين به نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا قام المؤ من فى الصلوة ، بعث الله الحور العين حتى يحدقن به ، فاذا انصرف و لم يسئل الله منهن شيئا انصرفن متعجبات ؛
هنگامى كه (نمازگزار) مؤ من به نماز مى ايستد، خداوند حورالعين را به طرفش مى فرستد آن چنان كه دور نمازگزار را مى گيرند و به او نگاه مى كنند، پس وقتى نمازگزار نمازش را تمام كرد و از خدا چيزى نخواست ، حورالعين با تعجب از او دور مى شوند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٢٧)
٣٧٦ - نماز با تفكر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعتان خفيفتان فى تفكر خير من قيام ليلة ؛
دو ركعت نماز سبك ، در صورتى كه همراه با تفكر و انديشه باشد، بهتر ازعبادت سراسر يك شب است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩١)
٣٧٧ - تعقل در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها؛
از نماز بنده آن مقدارى را كه تعقل كرده ، برايش نوشته مى شود.
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٩٨)
٣٧٨ - آگاهى از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لو يعلم هذا المصلى ما فى الصلاة ما انفتل ؛
اگر نمازگزار بداند در نماز چه چيزى است ، هيچگاه التفاتى و توجهى به چيزى نخواهد داشت .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢١)
٣٧٩ - آداب نماز چيست ؟
قال الرضا - عليه السلام -:
حضور القلب و افراغ الجوارح ، و ذل المقام بين يدى الله - تبارك و تعالى - و يجعل الجنة عن يمينه و النار يراها عن يساره و الصراط بين يديه و الله امامه ؛
از امام رضا (ع) سؤ ال شد، آداب نماز چيست ؟امام فرمود: حضور قلب و آزاد گذاشتن جوارح (بازى نكردن با آنان) و خوار شمردن خود در پيشگاه خداى تعالى و قراردادن بهشت سمت راست و آتش جهنم را سمت چپ و صراط را در مقابل مشاهده كردن و خدا را در مقابل خود ديدن .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٦٤)
٣٨٠ - نماز بدون حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاينظر الله الى الصلوة لايحضر الرجل فيها قلبه مع بدنه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد، نظر نخواهد كرد.
(اسرارالصلوة ، ص ١١٨)
٣٨١ - آداب حضور قلب
و عن فقه الرضا - عليه السلام -:
فاذا اردت ان تقوم الى الصلوة ، فلا تقم اليها متكاسلا و لامتناعسا و لا مستعجلا و لامتلاهيا ؛ ولكن تاتيها على السكون و الوقار و التودة و عليك بالخشوع و الخضوع متواضعا لله - عز و جل - متخاشعا؛ عليك الخشية و سيماء الخوف راجيا خائفا بالطمانينة على الوجل و الحذر؛ فقف بين يديه كالعبد الابق المذنب بين يدى مولاه . فصف قدميك ، و انصب نفسك ؛ و لاتلتفت يمينا و شمالا ؛ و تحسب كانك تراه ؛ فان لم تكن تراه ، فانه يراك ...؛
چون خواستى به نماز بايستى با حال كسالت ، خواب آلودگى ، شتاب و لهو و بازى مايست ؛ بلكه با آرامش و وقار نماز را به جاى آور. و بر تو باد كه (در نماز) خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع كنى و خشوع و خوف را بر خود هموار سازى در آن حال كه بين بيم و اميد ايستاده باشى و پيوسته نگران و محترز باشى .پس ، بسان بنده اى گريخته و گنهكار كه (بازگشته) در محضر مولايش ايستاده ، در پيشگاه خدا بايست ؛ پاهاى خود را كنار هم نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روى مگردان ؛ و چنين بدان كه گويى خدا را مى بينى ؛ كه اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند....
(مستدرك الوسائل ، كتاب الصلوة ، باب ١، حديث ٧)
٣٨٢ - علت محبوبيت نمازگزاران حقيقى
قال الصادق - عليه السلام -:
و انى لاحب للرجل منكم المؤ من اذا قام فى صلاة فريضة ان يقبل بقلبه الى الله .و لايشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مؤ من يقبل بقلبه فى صلاته الى الله الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤ منين اليه بالمحبة له بعد حب الله اياه ؛
همانا من مؤ منى از شما را دوست دارم كه وقتى به نماز فريضه مى ايستد، با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در نماز به دنيا مشغول نسازد، پس هيچ مومنى نيست كه با قلب خود در نمازش به سوى الله برود، مگر اينكه خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب همه مومنين هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠)
٣٨٣ - نماز مودع
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا صليت ، صلاة مودع يخاف ان لايعود اليها ابدا، ثم اصرف ببصرك الى موضع سجودك ، فلو تعلم من عن يمينك و شمالك ، لاحسنت صلاتك ، و اعلم انك بين يدى من يراك و لاتراه ؛
وقتى كه مشغول نماز مى شوى ، مثل كسى كه وداع كند با نماز وترس آن دارد كه ديگر به آن نرسد نماز بخوان ، پس از آن چشمت را بدوز به موضع سجودت تو اگر بدانى كسى در راست و چپ هست نمازت را نيكو به جاى مى آورى ، بدان كه تو پيش روى كسى ايستادى كه او تو را مى بيند و تو او را نمى بينى .
(وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٨٥)
٣٨٤ - قبولى نماز با حضور قلب
قال زين العابدين - عليه السلام -:
ان العبد لايقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها بقلبه ؛
به درستى كه نماز انسان قبول نمى شود، مگر دلش در حال نماز پيش ‍ خداوند باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٧)
٣٨٥ - حضور قلب ، شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايقبل الله صلاة امرى ء لايحضر فيها قلبه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد نمى پذيرد.
(مستدرك الوسائل ، ج ٣، ص ٥٩)
٣٨٦ - طلب خير به وسيله نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من توضا فاحسن الوضوء ثم صلى ركعتين فاتم ركوعها و سجودها ثم جلس فاثنى على الله و صلى على رسول الله - صلى الله عليه وآله - ثم ساءل الله حاجته ، فقد طلب الخير من مظانه و من طلب الخير من مظانه لم يجب ؛
هركس وضوى خوب بگيرد و دو ركعت نماز با ركوع و سجود كامل به جاى آورد و با خداى خود خلوت كند و بر رسول خدا (ص) درود فرستد، سپس ‍ حاجت خود را از خدا درخواست نمايد، به تحقيق كه در زمان مناسبش ‍ درخواست كرده و هركس چنين نمايد، هرگز نااميد و ناموفق نخواهد بود.
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ٣٢٤)
٣٨٧ - حالت خشوع در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
خياركم الينكم مناكب فى الصلوة ؛
بهترين شما كسى است كه شانه هايش در نماز افتاده تر باشد.
(بحار، ج ٨٤، ص ٢٦٢)
٣٨٨ - خضوع رسول خدا (ص) در نماز
روى ان النبى - صلى الله عليه وآله - كان اذا قام الى الصلوة كانه ثوب ملقى ؛
پيامبر اسلام (ص) هر وقت به نماز مى ايستاد، گويا جامه اى پهن شده بر روى زمين بود.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨١.بحار، ج ٨٤، ص ٢٤٨)
٣٨٩ - حضرت على (ع) و خوف از خداوند
انه كان اذا دخل الصلاة كانه بناء ثابت او عمودقائم لا يتحرك ، و كان ربما ركع او سجد فيقع الطير عليه و لم يطق احد ان يحكى صلاة رسول الله - صلى الله عليه وآله - الا على بن ابيطالب و على بن الحسين - عليهما صلواة المصلين - ؛
همانا اميرالمؤ منين (ع) هنگامى كه داخل نماز مى شد، همچون بنايى ثابت و استوار و بدون تحرك بود، و يا همانند عمودى ايستاده بود كه هيچ گونه تحركى نداشت ، و بسا ركوع و سجودش ، طولانى مى شد و بدن مباركش از بس بى حركت بود كه گاهى مرغى بر پشت مبارك آن حضرت مى نشست ، و احدى جز على بن ابى طالب (ع) و على بن الحسين (ع) طاقت نداشت كه مانند رسول خدا (ص) نماز بخواند.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٢)
٣٩٠ - خشوع اميرالمؤ منين (ع) در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
و كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة فقال : «وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض» تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه ؛
هنگامى كه على (ع) به نماز مى ايستاد، اين آيه شريفه را مى خواند: «رو مى آورم با تمام وجودم به كسى كه آسمانها و زمين را آفريد» و رنگ مبارك حضرتش تغيير مى كرد، به طورى كه تغيير حالت و دگرگونى از صورت مباركش به خوبى مشاهده مى گشت .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨١)
٣٩١ - خوف حضرت فاطمه (س) در نماز
كانت فاطمه - عليهاالسلام - تنهج فى الصلاة فى خيفة الله تعالى ؛
فاطمه زهرا (س) در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد.
(بحارالانوار، ج ٨٥، ص ٢٥٨.ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٨٢)
٣٩٢ - خشوع امام حسن (ع)
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الحسن بن على - عليه السلام - كان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائضه بين يدى ربه - عز و جل - و كان اذا ذكر الجنة و النار اضطرب اضطراب السليم ؛
وقتى امام حسن مجتبى (ع) به نماز مى ايستاد، تن مبارك حضرتش در مقابل پروردگار مى لرزيد و هرگاه ياد بهشت و جهنم مى نمود، چون مار گزيده مضطرب و پريشان مى شد و به خود مى پيچيد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٨.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٢)
٣٩٣ - خشوع امام سجاد (ع)
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان على بن الحسين - عليهماالسلام - اذا قام الى الصلاة ، تغير لونه .فاذا سجد لم يرفع راءسه حتى يرفض عرقا ؛
امام سجاد (ع) وقتى به نماز مى ايستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت سربر نمى داشت تا آن كه عرق از وى مى ريخت .
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٣٠٠)
٣٩٤ - حضور قلب كامل امام سجاد (ع)
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان ابى يقول كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة ، كانه ساق شجر لايتحرك منه شى ء الا ما حركت الريح منه ؛
امام سجاد (ع) وقتى به نماز مى ايستاد، گويى شاخه درخت بود كه جز آن چه باد از او به حركت درآورد چيزى از او تكان نخورد.
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٣٠٠، حديث ٤)
٣٩٥ - خشوع امام باقر و امام صادق (ع)
كانا ابوجعفر و ابوعبدالله - عليهماالسلام - اذا قاما الى الصلاة تغيرت الوانهما حمرة و مرة صفرة كانما يناجيان شى ء يريانه ؛
هنگامى كه امام باقر و امام صادق - عليهماالسلام - به نماز مى ايستادند، رنگ صورتشان گاهى قرمز مى شد و گاهى زرد مى گشت و مثل اينكه دو بزرگوار با كسى كه باچشم او را مى بينند مناجات مى كردند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٨)

فصل هفتم : قبولى و كمال نماز

آيات
٤٧ - قبولى نماز
و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا و ما جعلنا القبلة التى كنت عليها الا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه و ان كانت لكبيرة الا على الذين هدى الله و ما كان الله ليضيع ايمانكم ان الله بالناس لروف رحيم ؛
همان گونه (كه قبله نما، يك قبله ميانه است) شما را نيز امت ميانه اى قرار داديم (در حد اعتدال ، ميان افراط و تفريط) تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه است و ما آن قبله اى را كه قبلا بر آن بودى ، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مى كنند، از آنها به جاهليت باز مى گردند، مشخص شوند و مسلما اين حكم ، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده ، دشوار بود (اين را نيز بدانيد كه نمازهاى شما در برابر قبله سابق صحيح بوده است) و خدا هرگز ايمان (به نماز) شما را ضايع نمى گرداند، زيرا خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است .
(سوره بقره ، آيه ١٤٣)
احاديث
٣٩٦ - ملاك قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
قال الله تبارك و تعالى : انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتى ، و يكف نفسه عن الشهوات من اجلى و يقطع نهاره بذكرى ، و لايتعاظم على خلقى و يطعم الجائع و يكسوا العارى ، و يرحم المصاب و يؤ وى الغريب ...؛
خداوند متعال فرمود: نماز كسى را مى پذيرم كه :
١ - در مقابل عظمت من خاضع باشد.
٢ - از خواسته هاى نفسانى به خاطر من خود را دور كند.
٣ - روزش را با ياد من به پايان برد.
٤ - بر بندگانم بزرگى نفروشد.
٥ - به گرسنه غذا دهد.
٦ - برهنه را بپوشاند.
٧ - به مصيبت ديده مهربانى كند.
٨ - غريب را پناه دهد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٢.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٦)
٣٩٧ - قبولى يك نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من قبل الله منه صلاة واحدة لم يعذبه ؛
اگر خداوند از كسى يك نماز بپذيرد او را عذاب نمى كند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٣.محجة البيضاء، ص ٣٣٩)
٣٩٨ - نشانه قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من احب ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعته صلاته من الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه ؛
هركس دوست دارد بداند نمازش قبول شد يا نه ، ببيند كه آيا نمازش او را از گناه و زشتى باز داشته يا نه ؟پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه بازداشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ١٩٨)
٣٩٩ - نماز، ملاك قبولى اعمال
قال الصادق - عليه السلام - :
اول ما يحاسب به العبد، الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله و اذا ردت رد عليه سائر عمله ؛
نخستين چيزى كه از بنده حسابرسى مى شود نماز است ، پس اگر نماز پذيرفته شد اعمال ديگرش نيز پذيرفته مى شود.اگر نمازش رد شود، بقيه اعمال او هم قبول نخواهد شد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٣.فلاح السائل ، ص ١٢٧.من لايحضره الفقيه ، ج ١، باب ٣٠، حديث ٥)
٤٠٠ - حضور قلب
قال زين العابدين - عليه السلام -:
ان العبد لايقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها بقلبه ؛
همانا نماز بنده پذيرفته نمى شود، مگر آن چه را كه باقلبش به نماز توجه كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٨٨.المواعظ العدديه ، ص ٢٧٠)
٤٠١ - مقدار قبولى نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
عليك بالاقبال على صلاتك فانما يحسب لك منها ما اقبلت عليه ؛
در نماز توجه به خدا داشته باش ، زيرا از نماز آن مقدار قبول مى شود كه تو به آن توجه دارى .
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٥٤)
٤٠٢ - استخفاف در نماز مانع قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
والله انكم لتعرفون من جيرانكم و اصحابكم من لو كان يصلى لبعضكم ما قبلها منه لاستخفافه بها ان الله لا يقبل الا الحسن فكيف يقبل ما يستخف به ؟
قسم به خدا، از همسايگان و دوستان خود كسانى را مى شناسيد كه اگر براى بعضى ازشما نمازى بخوانند از او قبول نخواهيد كرد، به علت استخفاف و بى اعتنايى كه بر آن روا داشته ، همانا خداوند چيز نيكو و شايسته را فقط مى پذيرد، پس چگونه بپذيرد عبادتى را كه به آن بى توجهى شده است ؟
(ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٨٧)
٤٠٣ - سخت ترين چيز
قال الصادق - عليه السلام -:
والله انه لياتى على الرجل خمسون سنة ، و ما قبل الله صلاة واحدة فاى شى ء اشد من هذا؛
قسم به خدا، از زندگى انسان پنجاه سال بگذرد (و نماز نخوانده باشد)، ولى خداوند يك نماز او را قبول نمى كند، چه چيزى سخت تر از اين !
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٧)
٤٠٤ - نماز و ولايت
عن على بن الحسين - عليه السلام -:
- فى جواب سائل ساله عن حدود الصلاة ... قال : و ما سبب قبولها؟قال - عليه السلام - ولايتنا و البراءة من اعدائنا ؛
- در پاسخ كسى كه پرسيد حدود نماز... و چه چيزى سبب قبولى نماز است - فرمود: «ولايت ما اهل بيت ، و برائت از دشمنان ما».
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٦)
٤٠٥ - حلال و مباح ، شرط قبولى نماز
قال على - عليه السلام -:
يا كميل !انظر فيما تصلى و على ما تصلى و ان لم تكن من وجهه و حله فلا قبول ؛
على (ع) خطاب به كميل فرمود: اى كميل ! نگاه كن ببين كه در چه چيز نماز مى گزارى و برروى چه چيز به نمازايستادى .اگر آن چيزى را كه براى نمازت استفاده مى كنى ، حلال و مباح نباشد، نمازت قبول نيست .
(تحف العقول ، ص ١٨٧)
٤٠٦ - نماز و پاكدامنى و رستگارى
اوحى الله الى داود - عليه السلام -:
كم من ركعة طويلة فيها بكاء بخشية قد صلاها صاحبها، لاتساوى عندى فتيلا حين نظرت فى قلبه فوجدته ان سلم من الصلوة و برزت له امراة و عرضت عليه نفسهااجابها و ان عامله مومن خانه ؛
چه بسيار ركعتهاى طولانى خاشعانه كه نمازگزارى انجام داده باشد، اما نزد من به اندازه فتيلى نمى ارزد، وقتى من به قلب او نظر كرده مى بينم تا از سلام نماز فارغ شد اگر زنى خود را به او عرضه نمايد، او را اجابت خواهد كرد و اگر مومنى با او معامله كند، به او خيانت خواهد نمود.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٦.بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٧)
٤٠٧ - آگاهى به نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها ؛
از نماز يك بنده ، تنها به آن اندازه اى كه مى فهمد ثواب نوشته مى شود.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٢٦٤)
٤٠٨ - نماز كامل ، شرط قبولى نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا ما ادى الرجل صلاة واحدة تامة قبلت جميع صلاته ؛
وقتى كه انسان يك نماز كامل و تام به جا آورد، همه نمازهاى او مورد قبول مى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٠)
٤٠٩ - چهار چيز مانع قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اربعة لاتقبل لهم صلوة : الامام الجائر و الرجل يوم القوم و هم له كارهون و العبد الابق من مواليه من غير ضرورة و المرئة تخرج من بيت زوجها بغير اذنه ؛
چهار گروه هستند كه نمازشان قبول نيست :
١ - پيشواى جائر.
٢ - مردى كه امامت نماز جماعتى را به عهده مى گيرد كه جماعت از امامت او كراهت دارد.
٣ - عبدى كه بدون ضرورت از مولايش فرار كند.
٤ - زنى كه بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون رود.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٥، ص ٥٢)
٤١٠ - قبولى اعمال بستگى به نماز دارد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اول ما ينظر فى عمل العبد فى يوم القيامة فى صلوته فان قبلت نظر فى غيرها و ان لم تقبل لم ينظر فى عمله بشى ء ؛
اولين چيزى كه روز قيامت ، به عمل انسان نگاه مى كند، نماز است .اگر نماز قبول شدبه اعمال ديگر هم نگاه مى كنند، و اگر نماز مورد قبول واقع نشد، به هيچ عمل ديگر آن توجه نمى كنند.
(ميزان الحكمة ، ج ٥، ص ٣٧٤.بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٧)
٤١١ - مانع قبولى نماز زن
قال الصادق - عليه السلام -:
ايما امراة باتت و زوجها عليها ساخط فى حق ، لم تقبل منها صلوة حتى يرضى عنها ؛
هر زنى كه شب بخوابد در حالى كه شوهرش به خاطر (مطلب) حقى از وى خشمگين باشد، هيچ نمازى از او قبول نمى شود، مگر آن كه شوهرش از او راضى شود.
(فروع كافى ، ج ٥، ص ٥٠٧)
٤١٢ - شرط قبولى نماز واجب و نافله
قال الباقر - عليه السلام -:
و ان افسدها كلها لم يقبل منه شى ء منها و لم تحسب له نافلة و لا فريضة ؛
اگر همه نمازهايش فاسد بود، هيچ چيزى از آن نمازها مورد قبول نيست ، و نه نماز مستحب حساب مى شود نه واجب .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٠)
٤١٣ - توجه به خدا و قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
...ان منها (الصلاة) لما يلف كما يلف الثوب الخلق ، فيضرب بها وجه صاحبها و انما لك من صلاتك ما اقبلك عليه بقلبك ؛
بعضى نمازها همانند لباس كهنه پيچيده و بر سر صاحبش كوبيده مى شود، به درستى كه آن مقدار از نماز تو قبول مى شود كه به خدا توجه قلبى داشته باشى .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٦٠)


۶
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٤١٤ - مقدار قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان من الصلاة لما يقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الى العشر ؛
گاهى نصف نماز، گاهى ثلث آن و گاه ربع و گاهى خمس ، تا ده يك آن قبول مى شود.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٦٠)
٤١٥ - شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لو صليتم حتى تكونوا كالاوتار و صمتم حتى تكونوا كالحنايا لم يقبل الله منكم الا بورع ؛
اگر آن قدر نماز بخوانيد تا همچون زه كمان شويد، و آن قدر روزه بگيريد تا همچون كمان خم شويد، خدا از شما قبول نمى كند، مگر اين كه انسان با ورع باشيد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٨)
٤١٦ - نماز كامل و نجات از آتش
قال الرضا - عليه السلام -:
اذا كان يوم القيامة يدعى بالعبد فاول شى ء يسئل عنه الصلاة فاذا جاء بها تامة و الا زخ فى النار ؛
وقتى قيامت شود بنده را مى خوانند اول چيزى كه از او مى پرسند نماز است ، پس اگر نمازش را تام و تمام به جا آورده باشد، نجات مى يابد، و اگر نمازش را با شرايط و آداب صحت يا قبولى آن به جا نياورده باشد، او را به آتش مى افكنند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٩)
٤١٧ - غيبت ، مانع قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلوته و لا صيامه اربعين يوما و ليلة الا ان يغفر له صاحبه ؛
هر كس غيبت مرد يا زن مسلمانى را كند، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش ‍ پذيرفته نيست ، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.
(بحارالانوار، ج ٧٥، ص ٢٥٨)
٤١٨ - خشم بر والدين ، مانع قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من نظر الى ابويه نظر ماقت ، و هما ظالمان لم يقبل الله له صلاة ؛
هركه به پدر و مادر نگاه تند و خشم آلود كند، اگرچه به وى ستم كرده باشند، خداوند نمازش را نمى پذيرد.
(جامع السعادات ، ج ٢، ص ٣٥١)
٤١٩ - قبولى نماز، عيد است
قال على - عليه السلام -:
انما هو عيد لمن قبل الله صيامه ، و شكر قيامه ، و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد ؛
امروز عيد كسى است كه خداوند روزه اش را قبول كرده ، و نمازش را سپاس ‍ گزارده ، و هرروز كه در آن نافرمانى خدا نشود، عيد واقعى آن روز است .
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ١٢٨٦)
٤٢٠ - نتيجه لقمه حرام
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اكل لقمة حرام لم يقبل له صلواة اربعين ليلة و لم تستجب له دعوة اربعين صباحا ؛
كسى كه لقمه حرام بخورد، تا چهل شب نماز او قبول نمى شود و دعاى وى نيز تا چهل روز به اجابت نمى رسد.
(دارالسلام نورى ، ج ٤، ص ٢١٣)
٤٢١ - امر به نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
ان الله - عز و جل - امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخرى : امر بالصلوة و الزكاة فمن صلى و لم يزك لم تقبل منه صلاته و امر بالشكر له و للوالدين فمن لم يشكر والديه لم يشكر الله و امر باتقاء الله و صلة الرحم .فمن لم يصل رحمه لم يتق الله - عز و جل -:
سه چيز با سه چيز همراه است :
١ - نمازگزارى كه به او زكات تعلق گيرد و نپردازد، نمازش پذيرفته نيست .
٢ - و به سپاسگزارى براى خود و پدر و مادر فرمان داد: آن كه سپاس پدر و مادر نكند، هرگاه خدا را سپاس كند پذيرفته نيست .
٣ - به پرهيزكارى از خدا و پيوند با خويشاوند فرمان داد.آن كه پيوند با خويشان ندارد از خدا بيمناك نيست .
(بحارالانوار، ج ٩٦، ص ١٢.الخصال ، ج ١، ص ٥٥)
٤٢٢ - ثمره قبول شدن نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
الصلاة وكل بها ملك ليس له عمل غيرها، فاذا فرغ منها قبضها ثم صعد بها فان كانت مما تقبل قبلت و ان كانت مما لايقبل قيل له : ردها على عبدى ، فينزل بها حتى يضرب بها وجهه ثم يقول : اف لك !لايزال لك عمل يعنينى ؛
براى نماز فرشته اى انتخاب شده كه جز آن كارى ندارد، زمانى كه نمازگزار از نماز فارغ شود، آن فرشته آن را مى گيرد و به آسمان مى برد، و هرگاه از قبول شدنيها باشد پذيرفته مى گردد، اگر نه به فرشته گفته مى شود آن را به صاحبش بازگردان .پس وى با آن نماز فرود آيد و آن را بر روى صاحبش ‍ بكوبد و گويد: اف بر تو باد!كه همواره از تو عملى صادر مى شود كه مرا به زحمت مى اندازد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٧)
٤٢٣ - مقدار قبولى نماز
عن النبى - صلى الله عليه وآله - قال :
ان من الصلوة لما يقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الى العشر ؛ و ان منها لما تلف ، كما يلف الثوب الخلق ، فيضرب بها وجه صاحبها ؛ و ان مالك من صلوتك الا ما اقبلت عليه بقلبك ؛
نمازى هست كه نصف آن پذيرفته مى شود و نمازى هست كه يك سوم يا يك چهارم يا يك پنجم ...تا يك دهم آن قبول مى گردد و نمازى است كه چون جامه كهنه درهم پيچيده شده بر چهره به جاى آورنده اش زده مى شود.همانا از نمازت براى تو (نتيجه اى) نيست جز آن مقدار كه در آن اقبال و حضور قلب داشته اى .
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ٢٦٠.كتاب الصلوة ، باب ٣٨، حديث ٥٩)
٤٢٤ - نماز و زكات
قال الرضا - عليه السلام -:
من صلى و لم يزك لم تقبل صلوته ؛
هر كس نماز بخواند، ولى زكات و ماليات اسلامى نپردازد، نمازش قبول نمى شود.
(بحارالانوار، ج ٩٦، ص ١٢)
٤٢٥ - ولايت اهل بيت (ع) شرط قبولى نماز
قال رجل لزين العابدين - عليه السلام -:
ما سبب قبولها؟قال : ولايتنا و البرائة من اعدائنا ؛
شخصى از امام سجاد (ع) سؤ ال نمود: ملاك قبولى نماز چيست ؟امام (ع) فرمود: ولايت ما و برائت از دشمنان ما.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٥)
٤٢٦ - حبط عمل
عن النبى - صلى الله عليه وآله - قال :
يا على !شارب الخمر لايقبل - عز و جل - صلاته اربعين يوما فان مات فى الاربعين مات كافرا ؛
اى على !نماز آدم شرابخوار تا چهل روز پذيرفته نيست و اگر در ظرف چهل روز بميرد، كافر از دنيا رفته است .
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ٤٧)

فصل هشتم : موانع قبولى و كمال نماز

آيات
٤٨ - اهداف شيطان از بازداشتن نماز
انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون ؛
شيطان مى خواهد درميان شما به وسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند و شما را از ذكر خدا و از نماز بازدارد، آيا (با اين همه زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟
(سوره مائده ، آيه ٩١)
٤٩ - نماز و بازار
رجال لاتلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة ؛
مردانى كه نه تجارت و نه معامله ، آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمى كند.
(سوره نور، آيه ٣٧)
٥٠ - مزاحمت كافران نسبت به نمازگزاران
ارايت الذى ينهى ، عبدا اذا صلى ؛
به من خير ده آيا كسى نهى ميكند بنده اى را كه مشغول نماز است ؟
(سوره علق ،٩ و ١٠)
احاديث
٤٢٧ - كينه به والدين مانع نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من نظر الى ابويه نظر ماقت و هما ظالمان له لم يقبل الله له صلوة ؛
هر كس با چشم بغض و كينه به پدر و مادر خود كه به وى ستم كرده اند، نگاه كند، نمازش در پيشگاه الهى نامقبول است .
(اصول كافى ، ج ٢، ص ٣٤٩)
٤٢٨ - گناه مانع نمازشب
جاء رجل الى اميرالمؤ منين - عليه السلام - فقال : يااميرالمؤ منين انى قد حرمت الصلاة بالليل ، فقال اميرالمؤ منين - عليه السلام -: انت رجل قد قيدتك ذنوبك ؛
مردى نزد اميرالمؤ منين (ع) آمد و گفت : اى اميرمؤ منان ! من از نماز شب محروم شدم .على (ع) فرمود: تو مردى هستى كه گناهانت تو را زندانى (اسير) كرده است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٢٢)
٤٢٩ - سه گروه نمازش بالا نمى رود
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ثلاثة لاتجاوز صلاتهم اذانهم : العبد الابق حتى يرجع و امراة باتت و زوجها عليها ساخط و امام قوم و هم لها كارهون ؛
سه نفر نمازشان از گوشهايشان بالاتر نمى رود:
١ - بنده فرارى تا باز گردد.
٢ - زنى كه شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگين باشد.
٣ - و پيشواى قومى كه آن قوم از او متنفر باشند.
(نهج الفصاحه ، ص ٢٤٨، حديث ١٢٢٢)
٤٣٠ - شرب خمر مانع نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لاتقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب ؛
نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر اين كه توبه كند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٣١٧.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٨٨)
٤٣١ - انجام نماز براى خودنمايى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى صلوة يرائى بها فقد اشرك ؛
كسى كه براى خودنمايى نماز بخواند، مشرك است .
(تفسير قرطبى ، ج ١٠، ص ٧١)
٤٣٢ - مال حرام مانع قبولى نماز
عن النبى - عليه السلام -:
ان الله ملكا ينادى على بيت المقدس كل ليلة : من اكل حراما ما لم يقبل الله منه صرفا و لاعدلا و الصرف ، النافلة و العدل ، الفريضة ؛
همانا براى خداوند (از جانب ايشان) فرشته اى كه هر شب بر بيت المقدس ‍ پيام مى دهد، آن كسى كه حرامى (اندك مال حرامى) بخورد، خداوند از او نه صرفى و نه عدلى را قبول خواهد كرد.صرف نماز نافله است و عدل ، نماز واجب .
(بحارالانوار، ج ١٠٣، ص ١٦)
٤٣٣ - وسوسه در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا اتى الشيطان احدكم و هو فى صلوته فقال : انك مرائى فليطل صلوته ما بداله ما لم يفته وقت فريضة ؛
اگر كسى در نماز باشد و شيطان او را به رياكارى وسوسه و متهم كند، تا وقت باقى است هر چه مى خواهد نمازش را طولانى كند.
(بحارالانوار، ج ٦٩، ص ٢٩٥)
٤٣٤ - نماز و زكات
قال الصادق - عليه السلام -:
...و لاصلوة لمن لا زكوة له ؛
...و كسى كه زكات خود را نمى پذيرد، نمازش پذيرفته نيست .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٢)
٤٣٥ - منع نماز در وسط جاده
قال النبى - صلى الله عليه وآله -:
ثلاثة لايتقبل الله - عز و جل - لهم بالحفظ، رجل نزل فى بيت خرب ، و رجل صلى على قارعة الطريق و رجل ارسل راحلته و لم يستوثق منها ؛
سه طايفه هستند كه خداوند دعاى آنها را براى حفظ و سلامتى نمى پذيرد:
١ - كسى كه زير ديوار و سقف شكسته منزل كند.
٢ - كسى كه در وسط جاده نماز بخواند.
٣ - كسى كه مركب خود را رها كند و آن را نبندد.
(الخصال ، ج ١، ص ١٤١.بحارالانوار، ج ٧٦، ص ١٥٧)
٤٣٦ - غيبت مانع قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلوته و لاصيامه اربعين يوما و ليلة الا ان يغفر له صاحبه ؛
هر كس كه غيبت مرد يا زن مسلمانى را كند، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذيرفته نيست ، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشايد.
(بحارالانوار، ج ٧٥، ص ٢٥٨)
٤٣٧ - آمادگى كامل براى نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
لا تقم الى الصلاة متكاسلا و لامتناعسا و لامتثاقلا ؛
در حال كسالت و خواب آلودگى و سنگينى به نماز نايستيد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣)
٤٣٨ - وسوسه شيطانى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان العبد اذا اشتغل بالصلاة جاءه الشيطان و قال له : اذكر كذا، اذكر كذا، حتى يضل الرجل ان يدرى كم صلى ؛
هنگامى كه نمازگزار مشغول نماز شد، شيطان پيش او مى آيد و به او مى گويد، فلان چيز را به ياد آور، فلان چيز را به ياد آور، تا آن جا كه او را آن چنان گم و غافل مى كند كه او حيران مى شود درمورد اين كه در كجاى نماز است (حواس انسان را پرت مى كند).
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٦)
٤٣٩ - روزه مانع نماز
قال الكاظم - عليه السلام -:
لاتصم صوما يمنعك من الصلوة ، فان الصلوة احب الى الله من الصيام ؛
روزه اى را كه مانع انجام نماز مى شود نگير، چرا كه نماز در پيشگاه خدا بهتر ازروزه است .
(مستدرك الوسائل چاپ جديد، ج ٢، ص ٤٣)
٤٤٠ - دروغ ، مانع نماز شب
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها صلاة الليل ؛
همانا مردى دروغ مى گويد، پس به خاطر آن دروغگويى از نماز شب محروم مى شود.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٢٢)
٤٤١ - نگاه بيجا، مانع كمال نماز
فيما اوحى الله الى داود: لربما صلى العبد فاضرب بها وجهه و احجب عنى صوته اتدرى من ذلك يا داود؟ذلك الذى يكثر الالتفات الى حرم المؤ منين بعين الفسق و ذلك الذى حدثته نفسه لو ولى امرالضرب فيه الاعناق ظلما ؛
خداوند تبارك و تعالى به حضرت داود (ع) وحى نمود كه : اى داوود چه بسا بنده اى به نماز مى ايستد و نماز مى خواند و من آن نماز را به صورتش ‍ مى زنم و صدايش را از خودم دور داشته به طورى كه صداى قرائتش به من نرسد.اى داوود! آيا مى دانى آن نمازگزار كيست ؟ او كسى است كه زياد به خانه ها و حريم مؤ منين با چشم فسق نگاه مى كند و اين كسى است كه نفسش او را وسوسه مى كند به اينكه اگر امير و حاكم بر مردم بشود از راه ظلم گردنها را بزند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٧)
٤٤٢ - نماز و آزردن همسر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من كان له امرئة توذيه لم يقبل الله صلاتها و لاحسنة من عملها حتى تعينه و ترضيه و ان صامت الدهر... و على الرجل مثل ذلك الوزر اذا كان لها مؤ ذيا ظالما ؛
كسى كه همسر خود را بيازارد، نماز و اعمال نيك او مورد پذيرش الهى قرار نمى گيرد، مگر آن كه به كمك او بپردازد و رضايتش را جلب كند، گرچه همشه روزه دار باشد والبته شوهر نيز داراى همين نوع از عقاب است و در صورتى كه همسر خويش را بيازارد و به او ظلم روا دارد.
(وسائل الشيعه ، ج ١٤، ص ١١٦)
٤٤٣ - نتيجه غلط خواندن نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
ما لك من صلاتك الا ما اقبلت عليه فيها، فان اوهمها كلها او غفل عن ادائها لفت فضرب بها وجه صاحبها ؛
از نمازت جز آن چه در آن رو آوردى به آن ، اگر همه آنها را غلط انجام بدهد، يا از انجام آن غافل شود پيچيده شود، سپس آن را بر صورت صاحب آن مى زنند.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤٠.اصول وافى ، ج ٢، ص ١٠٦)
٤٤٤ - مانع تقرب به خدا
قال على - عليه السلام -:
لاقربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض ؛
نوافل و مستحبات اگر به واجبات ضرر برساند موجب تقرب به درگاه خداى تعالى نخواهند بود.
(غررالحكم ، ص ٣٤٥)
٤٤٥ - كيفر مضاعف
قال امامنا الباقر - عليه السلام -:
من شرب الخمر فسكر منها لم يقبل الله صلاته اربعين يوما فان ترك الصلاة فى هذه الايام ضوعف عليه العذاب لترك الصلاة ؛
كسى كه شراب بنوشد و مست شود، تا چهل روز، نماز او قبول نيست ؛ پس ‍ اگر نمازى را در اين روزها ترك كند، عقاب و كيفر وى نيز چند برابر است .
(ثواب الاعمال ، ص ٥٥١)
٤٤٦ - مانع كمال نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لاصلاة لحاقن و لاحاقب ؛
كسى كه در حال خوددارى از بول و با باد معده نماز بخواند، نمازش كامل نيست .
(المحجة البيضاء، ج ١، ص ٢٥٤)
٤٤٧ - آفت پرخورى
قال على - عليه السلام -:
و اياكم و البطنة فانها مقساة للقلب و مكسلة عن الصلوة و مفسدة للحسد ؛
از پرخورى دورى كنيد كه موجب قساوت قلب و باعث كسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است .
(غررالحكم ، ص ٨٠)
٤٤٨ - عذاب نمازگزار رياكار
قال الصادق - عليه السلام -:
يجاء بعبد القيامة قد صلى فيقول : يا رب صليت ابتغاء وجهك ، فيقال له : بل صليت ليقال ما احسن صلاة فلان ؟اذهبوا به الى النار...؛
چون روز قيامت فرا رسد، بنده اى را مى آورند كه اهل نماز بوده و خود نيز چنين ادعا مى كند به وى مى گويند: تو بدان جهت نمازگزاردى كه تو را ستايش كنند، پس به ملائكه دستور مى رسد اورا به سوى آتش ‍ ببريد.
(بحارالانوار، ج ٦٢، ص ٣٠١)
٤٤٩ - مانع زكات
قال على - عليه السلام -:
لايقبل الله الصلاة ممن منع الزكاة ؛
هر كس مانع دادن زكات شود، نمازش قبول نمى شود.
(بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٩)
٤٥٠ - نمازگزار غيبت كننده
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلاته و لا صيامه اربعين يوما الا ان يغفر له صاحبه - من اغتاب فى شهر رمضان لم يوجر على صيامه ؛
كسى كه غيبت شخص روزه دارى نمايد خداوند متعال نماز و روزه وى را تا چهل روز مورد پسند قرار نمى دهد، مگر آن كه غيبت شونده از وى راضى شود.(و افزود:) كسى كه در ماه رمضان غيبت كند از روزه دارى خويش ‍ اجرى به دست نمى آورد.
(جامع الاخبار صدوق ، فصل الغيبة)
٤٥١ - مستى مانع نماز
عن الباقر - عليه السلام -:
ما عصى الله بشى ء اشد من شرب المسكر ان احدهم يدع الصلاة الفريضة و يثب على امه و ابنته و اخته و هو لا يعقل ؛
گناهى بدتر از شرب خمر، نيست و شرابخوار، در حال مستى ، نماز واجب را رها و با مادر و خواهر و دخترش همبستر مى شود ؛زيرا او در آن حال انديشه خود را از دست داده است .
(وسائل الشيعه ، ج ١٧، ص ٢٥٠)
٤٥٢ - عقوبت اخروى شرابخوار
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من شرب الخمر لم تقبل له صلاة اربعين ليلة فان عاد فاربعين ليلة من يوم شربها فان مات فى تلك الاربعين ليلة من غير توبة سقاه الله يوم القيامة من طينة خبال ؛
كسى كه شراب مى نوشد نماز وى تا چهل شبانه روز مقبول نيست و اگر بار ديگر لب به شراب زد باز هم تا چهل شب و اگر بدون «توبه» در اين اوقات بميرد، خداوند متعال وى را از خاك فاسد سيراب خواهد ساخت .
(تفسير القمى ، ج ١، ص ١٨١)
٤٥٣ - عاقبت غفلت از نماز
عن ابى جعفر و ابى عبدالله - عليهما السلام -:
انما لك من صلاتك ما اقبلت عليه منها، فان اوهمها كلها، او غفل عن ادابها، لغت فضرب بها وجه صاحبها ؛
همانا از نماز تو، آن مقدار قبول مى شود كه در آن ، توجه داشته اى پس اگر شخص ، از تمامش غافل شود يا از آدابش غافل شود آن نماز، مچاله مى شود و بر روى خواننده آن پرتاب مى شود.
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٣٦٣)
٤٥٤ - نماز ريايى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى صلوة يرائى بها فقد اشرك ؛
كسى كه براى خودنمايى نماز بخواند مشرك است .
(بحارالانوار، ج ٦٧، ص ٢٢٢)
٤٥٥ - پنج چيز مانع قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايقبل الله صلاة خمسة نفر.الابق من سيده و امراة لايرضى عنها زوجها و مدمن الخمر و العاق و اكل الربا ؛
خداوند نماز پنج گروه را نمى پذيرد:
١ - بنده اى كه از نزد مولاى خود فرار كرده است .
٢ - زنى كه شوهرش از وى راضى نيست .
٣ - شرابخوار و دائم الخمر.
٤ - كسى كه عاق والدين شده است .
٥ - رباخوار.
(مستدرك الوسائل ، ج ١٣، ص ٣٣٢)

فصل نهم : سهل انگارى در نماز

آيات
٥١ - سبك شمردن نماز
فويل للمصلين ، الذينهم عن صلاتهم ساهون :
پس واى بر نمازگزاران ، آن هايى كه در نمازشان سهل انگارند.
(سوره ماعون ، آيات ٤ و ٥)
٥٢ - نماز از روى كسالت
ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى :
منافقان مى خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آن ها را فريب مى دهد و هنگامى كه به نماز ايستد از روى كسالت مى ايستند.
(سوره نساء، آيه ١٤٢)
٥٣ - نماز منافقان
ولاياتون الصلوة و هم كسالى :
منافقان نماز نمى خوانند مگر با كسالت و بى حالى .
(سوره توبه ، آيه ٥٤)
احاديث
٤٥٦ - تحقير نماز و محروم از شفاعت
قال الصادق - عليه السلام -:
لاينال شفاعتنا من استخف بالصلاة ؛
هركس نماز را سبك بشمارد، به شفاعت ما دست نخواهد يافت .
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٢٧٠، حديث ١٥)
٤٥٧ - سه مرتبه غفلت از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قام العبد الى الصلاة اقبل الله - عز و جل - عليه بوجهه فلا يزال مقبلا عليه حتى يلتفت ثلاث مرات فاذا التفت ثلاث مرات اعرض عنه ٤
وقتى بنده به نماز ايستاد، خداوند متعال به وى توجه مى كند و توجه اش را از او قطع نمى كند تا موقعى كه سه مرتبه از ياد خدا غافل گردد، در اين هنگام خداوند سبحان نيز از او اعراض خواهد كرد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٤١)
٤٥٨ - دزدترين مردم
قال على - عليه السلام -:
ان اسرق الناس من سرق من صلاته ؛
دزدترين مردم كسى است كه از نمازش كم بگذارد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٢)
٤٥٩ - با عجله خواندن نماز
قال النبى - صلى الله عليه وآله -:
اسرق الناس فاالذى يسرق من صلاته فصلاته تلف كما يلف الثوب الخلق فيضرب بها وجهه ؛
دزدترين مردم كسى است كه به خاطر سرعت و شتابزدگى از نماز خود كم كند، نماز چنين انسانى ، همچون جامه مندرسى در هم پيچيده شده ، به صورت او پرتاب مى گردد.
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٦)
٤٦٠ - نماز ناتمام
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مثل الذى لايتم صلاته كمثل حبلى حملت حتى اذا دنا نفاسها اسقطت فلا هى ذات حمل ولا ذات ولد ؛
مثل آن كسى كه نمازش را كامل به جا نمى آورد، مثل زن حامله اى است كه (نه ماه) حملش را نگهدارى كرده تا نزديك زايمان بچه را سقط كرده است .پس اين چنين زن را نه زن حامله مى گويند و نه زن صاحب فرزند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٣)
٤٦١ - بى توجهى در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة عماد الدين ، فمن ترك صلاته متعمدا فقد هدم دينه ، و من ترك اوقاتها يدخل الويل ، و الويل واد فى جهنم كمال قال الله تعالى : «ويل للمصلين ، الذينهم عن صلاتهم ساهون» ؛
نماز ستون دين است ، پس كسى كه عمدا نمازش را ترك كند به تحقيق كه دينش را منهدم كرده است و كسى نمازش را در وقتش به جا نياورد داخل «ويل» مى شود، و «ويل» چاهى است در جهنم كه خداوند مى فرمايد: «واى براى نمازگزارانى كه از نماز خويش غفلت دارند».
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٢.ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٢)
٤٦٢ - شتابزدگى درنماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
...لاصلوة لمن لايتم ركوعها و سجودها ؛
كسى كه ركوع و سجودش را ناتمام و شتابزده به جا مى آورد، نمازش ‍ پذيرفته نيست .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٥٣)
٤٦٣ - پرهيز از سبك شمردن نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اياكم ان يستخف احدكم بصلاته ؛
بپرهيزيد از اين كه يكى از شما نماز را سبك بشماريد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٦)
٤٦٤ - كاهلى در نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
لا تقم الى الصلوة متكاسلا و لامتناعسا و لامتثاقلا فانها من خلل النفاق ؛
با حال مستى و خواب آلوده و كاهلانه نماز را به جا نياور، كه اينها از روزنه هاى نفاق است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٣٩٨.بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣١)
٤٦٥ - سبك شمردن نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ليس منى من استخف بصلاته لايرد على الحوض لاوالله ؛
كسى كه نماز را سبك شمارد از من نيست ، به خدا سوگند كه بر حوض (كوثر در قيامت) مرا ملاقات نخواهد كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٥.من لايحضره الفقيه ، ج ١، باب ٢٩، حديث ١٨)
٤٦٦ - نماز با عجله
قال الصادق - عليه السلام -:
ان العبد اذا عجل فقام لحاجته يقول الله تبارك و تعالى : «اما يعلم عبدى انى انا اقضى الحوائج» ؛
زمانى كه بنده براى رفع حاجت خود نمازش را با عجله بخواند، خداوند مى فرمايد: «آيا بنده من نميداند كه حاجت او را من برآورده مى كنم».
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٤)
٤٦٧ - نتيجه سبك شمردن نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قام العبد فى الصلاة فخفف صلاته قال الله تعالى لملائكته : اما ترون الى عبدى كانه يرى ان قضاء حوائجه بيد غيرى ، اما يعلم ان قضاء حوائجه بيدى ؛
هرگاه بنده براى نماز به پا خيزد و نمازش را سبك ادا كند، خداوند به فرشتگان خود مى فرمايد: آيا به بنده من نمى نگريد كه گويا برآوردن حاجتهايش را به دست ديگرى غير از من مى بيند آيا نمى داند كه برآوردن حوايج او به دست من است .
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٤١. تهذيب ، ج ١، ص ٢٠٤)
٤٦٨ - پنجاه سال نماز غيرمقبول
قال الصادق - عليه السلام -:
والله انه لياتى على الرجل خمسون سنة ما قبل الله منه صلاة واحدة ، فاى شى ء اشد من هذا، و الله انكم لتعرفون من جيرانكم و اصحابكم من لو كان يصلى لبعضكم ما قبلها منه لاستخفافه بها، ان الله لايقبل الا الحسن فكيف يقبل ما استخف به ؛
به خدا سوگند ممكن است پنجاه سال بر انسان بگذرد و خداوند يك نماز از او نپذيرد و چه چيزى سخت تر از اين است ، سوگند به خدا كه شما از همسايگان و ياران خويش كسى را مى شناسيد كه اگر براى يكى از شما نماز بگذارد به سبب سبك شمردنش آن را نمى پذيرد و خداوند جز خوب را قبول نمى كند و چگونه ممكن است چيزى را كه خفيف شمرده شده است بپذيرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٥.محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٤١)
٤٦٩ - آفات سستى در نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
...و اياك ان تكسل عنها (الصلوة) او تتوانى فيها او تتوانى بحقها او تضيع حدها و حدودها او تنقرها نقر الديك او تستخف بها او تشتغل عنها بشى ء من عرض الدنيا او تصلى بغير وقتها، و قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - ليس منى من استخف بصلوته لا يرد على الحوض لا والله ؛
بپرهيزيد از اين كه در نماز سستى و تنبلى كنيد و يا حدودش را ضايع كنيد يا از روى دستپاچگى ركوع و سجده نماز را آن چنان به جا آوريد كه گويى همچون خروس منقار مى زنيد يا اين كه نماز را سبك بشماريد يا اين كه به جاى نماز به امور دنيوى مشغول شويد و يا در غير وقت نماز بخوانيد، در هر حال رسول خدا فرمود: از من نيست كسى كه نمازش را سبك بشمارد.قسم به خدا بر حوض كوثر بر من نخواهد رسيد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٢)
٤٧٠ - پرهيز از سستى در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اياكم و الكسل ، ان ربكم رحيم ، يشكر القليل ، ان الرجل ليصلى الركعتين تطوعا يريد بهما وجه الله فيدخله الله بهما الجنة ؛
از سستى دورى كنيد، زيرا پروردگار شما مهربان است ، اندك را مى پذيرد، هر آينه مرد دو ركعت نماز مستحبى مى خواند، و با آن دو خدا را اراده مى كند، و خداوند به سبب اين دو ركعت ، او را به بهشت داخل مى كند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٠.اصول وافى ، ج ٢، ص ٦١)
٤٧١ - آفات سريع خواندن نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
ابصر على بن ابى طالب - عليه السلام - رجلا ينقر صلاته فقال : منذكم صليت بهذه الصلاة ؟فقال له الرجل : منذ كذا و كذا فقال : مثلك عند الله مثل الغراب اذا نقر لومت مت على غير ملة ابى القاسم محمد - صلى الله عليه وآله - ثم قال على - عليه السلام -: ان اسرق الناس من سرق من صلاته ؛
على (ع) به مردى كه نمازش را به سرعت مى خواند، نگاه كرد امام سؤ ال كرد از چه وقتى اين طور نماز مى خوانى ؟مرد پاسخ داد: از فلان وقت تا به حال .امام فرمودند: مثل (نماز خواندن) تو در پيش خداوند مثل كلاغى است كه (بسرعت) از زمين دانه مى چيند، اگر تو به اين حالت بميرى ، مرده اى به غير دين پيامبر اسلام ، امام فرمودند: همانا كه دزدترين مردم كسى است كه از نمازش بدزدد(يعنى كم كند).
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٤)
٤٧٢ - ترس شيطان از نمازگزار
قال النبى - صلى الله عليه وآله -:
لايزال الشيطان يرعب من بنى ادم حافظ على الصلوات الخمس ، فاذا ضيعهن تجرا عليه و اوقعه فى العظائم ؛
شيطان همواره از فرزند آدم مى ترسد مادامى كه بر نمازهاى پنجگانه مواظبت مى كند، آن گاه كه آنهارا ضايع كرد بر وى جرى مى شود و او را بر گناهان بزرگ داخل مى كند.
(كافى ، ج ٢، ص ٣٨٦)
٤٧٣ - عذاب ضايع كننده نماز
قال النبى - صلى الله عليه وآله -:
لاتضيعوا صلاتكم ، فان من ضيع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان - لعنهم الله و اخزاهم ، - و كان حقا على الله ان يدخله النار مع المنافقين ، فالويل لمن لم يحافظ صلاته ؛
نماز خودتان را ضايع نكنيد، به حقيقت هر كس نماز خويش را ضايع كند، خداوند عز و جل او را با قارون و فرعون و هامون محشور مى كند، خداوند به آنان لعنت كند و آنها را رسوا سازد، و بر خدا لازم است آن ها را با منافقها به آتش داخل كند، پس واى بر كسى كه به نمازش مواظب نباشد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٢)
٤٧٤ - محروميت از شفاعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاينال شفاعتى من اخر الصلوة بعد وقتها ؛
كسى كه نماز را از وقتش تاءخير بيندازد، (فرداى قيامت) به شفاعت من خواهد رسيد.
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ٢٠)
٤٧٥ - سبك شمردن نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلاة ؛
همانا شفاعت ما به كسى كه نمازش را سبك بشمارد، نمى رسد.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٧)
٤٧٦ - كيفر سبك شمارنده نماز
عن سيدة النساء فاطمة - سلام الله عليها - ابنة سيد الانبياء - صلى الله عليه وآله -:
انها سالت اباها محمدا - صلى الله عليه وآله - فقالت : يا ابتاه !ما لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء؟ قال : يا فاطمة ! من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمسة عشر، خصلة ست منها فى دار الدنيا و ثلاث عند موته و ثلاث فى قبره و ثلاث فى القيامة اذا خرج من قبره و اما اللواتى تصيبه فى دار الدنيا: يرفع الله البركة من عمره ، و يرفع الله البركة من رزقه يمحوا الله - عز و جل - سيماء الصالحين من وجهه ، و كل عمل يعمله لايوجر عليه ، و لايرفع دعاوه الى السماء و السادسة ليس له حظ فى دعاء الصالحين . و اما اللواتى تصيبه عند موته : فاولهن انه يموت ذليلا و الثانية جائعا و الثالثة يموت عطشا فلو سقى من النار الدنيا لم يرو عطشه و اما اللواتى تصيبه فى قبره : فاولهن يوكل الله به ملكا يزعجه فى قبره و الثانية يضيق عليه قبره و الثالثة تكون الظلمة فى قبره و اما اللواتى تصيبه يوم القيامة اذا خرج من قبره : فاولهن ان يوكل الله به ملكا يسحبه على وجهه و الخلائق ينظرون اليه و الثانية يحاسب حسابا شديدا و الثالثة لاينظر الله اليه و لا يزكيه و له عذاب اليم ؛
فاطمه زهرا (س) از پدر بزرگوارش پرسيد: پدر جان ، يا رسول الله !زنان و مردانى كه نسبت به نماز بى اعتنا هستند و نماز را سبك مى شمارند، چه عواقبى را در پيش دارند؟ رسول خدا (ص) فرمود: اى فاطمه جان !هر كس ‍ از مردان و زنان نمازش را سبك بشمارد خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى سازد: شش مورد در دنيا، سه مورد در وقت مرگ ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قيامت زمانى كه از قبر خارج شود:
الف) اما آن شش بلاهايى كه دردنيا دامنگيرش مى شود:
١ - خداوند بركت را از عمرش مى برد.
٢ - خداوند بركت را از رزقش مى برد.
٣ - خداوند عز و جل سيماى صالحين را از چهره اش محو مى كند
٤ - هر عملى كه انجام مى دهد پاداش داده نمى شود.
٥ - دعايش به آسمان نمى رود.
٦ - بهره اى از صالحين براى او نيست .
ب) اما آن سه بلاهايى كه هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
١ - ذليل از دنيا مى رود
٢ - هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.
٣ - تشنه از دنيا خواهد رفت اگرچه آب همه نهرهاى دنيا را به او بدهند.
ج) اما آن سه بلايى كه در قبر دامنگيرش مى شود:
١ - خداوند ملكى در قبر براى او مى گمارد تا او را زجر دهند.
٢ - قبرش براى او تنگ خواهد شد.
٣ - گرفتار ظلمت و تاريكى قبر خواهد شد.
د) اما آن سه بلايى كه درروز قيامت گرفتار خواهد شد:
١ - خداوند ملكى را موكل مى سازد او را با صورت بر روى زمين بكشد، در حالى كه خلائق تماشا مى كنند.
٢ - محاسه اعمالش به سختى انجام مى شود.
٣ - خدا به نظر لطف به او نمى نگرد و براى اوست عذاب هميشگى .
(سفينة البحار، ج ٢، ص ٤٤)
٤٧٧ - نماز بى اثر
قال الباقر - عليه السلام -:
بينا رسول الله - صلى الله عليه وآله - جالس فى المسجد اذا دخل رجل فقام فصلى فلم يتم ركوعه و لاسجوده فقال - صلى الله عليه وآله -: نقر كنقر الغراب لئن مات هذا و هكذا صلاته ليموتن على غير دينى ؛
هنگامى كه پيامبر (ص) در مسجد نشسته بود، ناگهان مردى وارد شد و به نماز ايستاد، ليكن ركوع و سجود را كامل به جا نياورد. پيامبر (ص) فرمود: مانند كلاغ منقار بر زمين زد، اگر اين مرد بميرد و نمازش به همين گونه باشد، بر غير دين من مرده است .
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٤٠)
٤٧٨ - عقوبت كوتاهى در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من تهاون بصلاته ... يرفع الله البركة من عمره و من رزقه و يمحو الله تعالى سيماء الصالحين من وجهه و كل عمل يعمله لايوجر عليه و لا يرتفع دعائه الى السماء و ليس له حظ فى دعاء الصالحين و يموت ذليلا و جائعا و عطشائا؛
هر كس نسبت به نمازش كوتاهى كند، خداوند متعال بركت را از عمر و مال او بر مى دارد و سيماى شايستگان را از چهره اش مى زدايد، هركارى كه انجام مى دهد پاداشى نخواهد داشت دعايش مستجاب نمى شود، بهره اى از دعاى نيكوكاران براى او نيست ، هنگام مرگ با احساس خوارى ، گرسنگى و تشنگى از دنيا مى رود.
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ٢١)
٤٧٩ - با حالت خستگى نماز نخوانيد
قال على - عليه السلام -:
لايقومن احدكم فى الصلاة متكاسلا و لاناعسا و لايفكرن فى نفسه فانه بين يدى ربه - عز و جل - ؛
هيچ وقت (نمازگزار) هنگام نماز با حالت كسالت و خستگى و در حال چرت به نماز نايستد و نمازگزار در خود فكر نكند، زيرا در برابر پروردگار بزرگ خود ايستاده است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٩)
٤٨٠ - نتيجه محافظت از نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
حافظوا على الصلوات ، فان الله تعالى : اذا كان يوم القيامة ياتى بالعبد، فاول شى ء يسئله عنه الصلاة ، فان جاء بها تامة ، و الا زخ فى النار ؛
بر نمازها مواظبت كنيد ؛ زيرا آن گاه كه روز قيامت شد، خداوند عز و جل بنده را مى آورد و اول چيزى كه از او سؤ ال مى كند نماز است ؛ اگر آن را كامل ادا كرده باشد اهل نجات است ، و گرنه به آتش انداخته مى شود.
(اصول كافى ، ج ٢، ص ٧٠)
٤٨١ - كوچك شمردن نماز
عن ابى جعفر - عليه السلام - قال :
لا تتهاون بصلاتك فان النبى - صلى الله عليه وآله - قال عند موته ليس ‍ انى من استخف بصلاته ؛
سستى مكن در امر نمازت ، زيرا كه رسول خدا (ص) فرمود: - در هنگام رحلت - نيست از من كسى كه خفيف شمارد نمازش .
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٢٦٩، حديث ٧)

فصل دهم : نتيجه ترك كردن نماز

آيات
٥٤ - تداوم نماز
الذين هم على صلاتهم دائمون :
آنان كه همواره نمازشان را مى خوانند و هرگز نماز را ترك نمى كنند.
(سوره معارج ، آيه ٢٣)
٥٥ - لجاجت كافران در مورد نماز
و اذا قيل لهم اركعوا لايركعون :
و هنگامى كه به آنها گفته شود ركوع كنيد، ركوع نمى كنند.
(سوره مرسلات ، آيه ٤٨)
٥٦ - عذاب سخت ترك كنندگان نماز
يتساءلون عن المجرمين ، ما سلككم فى سقر، قالوا لم نك من المصلين :
(اهل بهشت) سؤ ال مى كنند از مجرمان چه چيز شما را به دوزخ فرستاد، مى گويند ما از نمازگزاران نبوديم .
(سوره مدثر، آيات ٤٠ - ٤٣)
٥٧ - ترك نماز
فلا صدق و لاصلى :
(او هرگز) نه تصديق كرد و نه نماز خواند.
(سوره قيامت ، آيه ٣١)
٥٨ - نتيجه ترك عبادت
ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين :
آنان كه از عبادت كردن به خداوند تكبر مى ورزند، هرچه زودتر ذليلانه به جهنم فرو خواهند رفت .
(سوره غافر، آيه ٦٠)
٥٩ - مخالفت ابليس از سجده بر آدم
و اذ قلنا للملئكة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ابى و استكبر و كان من الكافرين :
و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده و خضوع كنيد، همگى سجده كردند جز شيطان ، كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبر) از كافران شد.
(سوره بقره ، آيه ٣٤)
٦٠ - ترك نكردن نمازحتى در صحنه جنگ
فان خفتم فرجالا او ركبانا فاذا امنتم فاذكروا الله كما علمكم ما لم تكونوا تعلمون :
و اگر (به خاطر جنگ يا خطر ديگرى) بترسيد (نماز را) در حال سواره و يا پياده انجام دهيد، اما وقتى امنيت خود را بازيافتيد، خدا را ياد كنيد (نماز را به طور معمول بخوانيد) آن چنان كه به شما تعليم داد چيزهايى را كه نمى دانستيد.
(سوره بقره ، آيه ٢٣٩)
احاديث
٤٨٢ - ترك نماز، باعث انهدام دين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ترك صلاته متعمدا فقد هدم دينه ؛
كسى كه عملا نمازش را ترك كند، به تحقيق كه دينش را منهدم كرده است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٢. ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٢)
٤٨٣ - نتيجه كمك به تارك نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اعان تارك الصلوة بلقمة او كسوة فكانما قتل سبعين نبيا اولهم ادم و اخرهم محمد ؛
كسى كه ترك كننده نماز را به دادن طعامى يا لباسى يارى كند، مثل اين است كه هفتاد پيغبر را كشته ، كه اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (ص) است .
(لئالى الاخبار، ص ٣٩٥)
٤٨٤ - ترك نماز باعث حبط عمل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ترك صلاته حتى تفوته من غير عذر فقد حبط عمله ؛
كسى كه نمازش را بدون عذر ترك كند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٣. ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٣)
٤٨٥ - فاصله كفر و ايمان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
بين العبد و بين الكفر ترك الصلاة ؛
فاصله كفر و بندگى ترك نماز است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٢. ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٣)
٤٨٦ - مورد لعن واقع شدن
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
تارك الصلاة ملعون فى التوراة ملعون فى الانجيل ملعون فى الزبور ملعون فى القران ملعون فى لسان جبرئيل ملعون فى لسان ميكائيل ملعون فى لسان اسرافيل ملعون فى لسان محمد ؛
ترك كننده نماز در تورات و انجيل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و محمد (ص) ملعون است .
(انوار الهداية ، ص ١٩٧، الحكم الزاهره ، ص ٢٩٤)
٤٨٧ - دين و بى نمازى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
اما الصلاة فلا خير فى دين لا صلاة فيه ؛
دينى كه در او نماز نباشد، فايده و خيرى ندارد (خيرى در آن نيست).
(سيره ابن هشام ، ج ٣ - ٤، ص ٥٠٤)
٤٨٨ - راه ترك نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما بين المسلم و بين ان يكفر الا ان يترك الصلاة الفريضة متعمدا او يتهاون بها فلا يصليها؛
فاصله بين مسلمان و بين كفرش چيزى جز ترك نماز واجب نيست كه يا عمدا ترك نمايد و اصلا قبول نداشته باشد و يا از بى اعتنايى نماز نخواند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢١٦. ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٢)
٤٨٩ - ترك نماز و هنگام مردن
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ترك صلوة لايرجو ثوابها و لايخاف عقابها فلاابالى ايموت يهوديا و نصرانيا او مجوسيا ؛
كسى كه نماز را ترك كند، اميد به پاداش نمازش نمى باشد و از عذاب آن نيز ترسناك نيست ، پس باكى نيست كه يهودى بميرد، يا نصرانى ، يا مجوسى .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٣. ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٣


۷
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٤٩٠ - عاقبت ترك نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ترك الصلاة متعمدا كتب اسمه على باب النار ممن يدخلها؛
هركس عمدا نمازش را ترك كند، بر درب جهنم نامش از دوزخيان نوشته مى شود.
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٩٠٩٠)
٤٩١ - ترك نماز عمدى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ترك الصلوة متعمدا فقد كفر؛
هركس عمدا نمازش را ترك كند، كفر ورزيده است .
(لئالى الاخبار، ص ٣٩٤)
٤٩٢ - ترك كننده نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ليس بين العبد و الشرك الا ترك الصلوة فاذا تركها فقد اشرك ؛
ميان بنده و شرك جز ترك نماز فاصله نيست و چون نماز را ترك كند، مشرك است .
(نهج الفصاحه ، ص ٥٠٦)
٤٩٣ - ترك نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
ان تارك الصلوة كافر ؛
همانا ترك كننده نماز واجب ، كافر است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٨)
٤٩٤ - مرز ايمان و كفر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
بين الايمان و الكفر ترك الصلاة ؛
فاصله ميان ايمان و كفر، نماز نخواندن است .
(ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠٢. كنزالعمال ، حديث ١٨٨٦٩)
٤٩٥ - رفع بلا از بى نماز
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
ان الله يدفع بمن يصلى من شيعتنا عمن لايصلى من شيعتنا و لو اجمعوا على ترك الصلوة لهلكوا ؛
همانا، خداوند به وسيله شيعيان نمازگزار ما از شيعيان بى نماز ما (بلا را) دفع مى كند، ولى اگر همه تارك نماز بودند هر آينه همه هلاك مى شدند.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٨٤)
٤٩٦ - پاسخ اهل دوزخ
قال على - عليه السلام -:
الا تسمعون الى جواب اهل النار حين سئلوا «ما سلككم فى سقر؟ قالوا: لم نك من المصلين» ؛
آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمى دهيد كه وقتى از آن ها مى پرسند: «چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت ؟مى گويند: ما از نمازگزاران نبوديم».
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٤. نهج البلاغه ، خطبه ١٩٠)
٤٩٧ - نتيجه ترك نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة عماد الدين ، فمن ترك صلاته متعمدا فقد هدم دينه و من ترك اوقاتها يدخل الويل ، و الويل واد فى جهنم كما قال الله تعالى : «ويل للمصلين ، الذينهم عن صلاتهم ساهون» ؛
نماز ستون دين است ، پس كسى كه نمازش را عمدا ترك كند دينش را منهدم كرده است ، و كسى كه اوقات نماز را ترك كند داخل در «ويل» مى شود و ويل وادى است در جهنم چنان كه خدا فرمود: ويل جاى نمازگزاران است آن نمازگزارانى كه در نماز خود سهو كننده و غافلند.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٢)
٤٩٨ - ترك نماز نزد خداوند
عن ابى جعفر - عليه السلام -:
ان رجلا ذكر له رجلا فقال : انهتك وارتكب المحارم و استخف بالفرائض حتى انه ترك الصلوة و كان متكئا فاستوى جالسا و قال : سبحان الله !ترك الصلوة المكتوبة ؟ان ترك الصلوة المكتوبة عند الله عظيم ؛
مردى در پيش امام باقر (ع) از حالت مردى ياد نمود: مردى است بى پروا! مرتكب محارم مى شود، و واجباتش را سبك مى شمارد، حتى نمازش را ترك مى كند، امام باقر (ع) از حال تكيه به نشسته شده ، فرمود: «سبحان الله !نماز واجب را ترك كرد؟همانا ترك نماز واجب نزد خدا بزرگ است».
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ١٧٢)
٤٩٩ - لعن خدا بر تارك الصلوة
قال على - عليه السلام -:
اللهم العن من ترك الصلوة متعمدا؛
خدايا لعنت كن كسى را كه عمدا نماز را ترك كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٧٦)
٥٠٠ - تفاوت ترك كننده نماز و زناكار
قال عن سعدة بن صدقة انه :
سئل ابوعبدالله - عليه السلام - ما بال الزانى لاتسميه كافرا و تارك الصلاة تسميه كافرا و ما الحجة فى ذلك ؟ فقال : لان الزانى و ما اشبهه انما يفعل ذلك لمكان الشهوة لانما نغلبه و تارك الصلوة لايتركها الا اسخفافا بها و ذلك لانك لاتجد الزانى ياتى المراة الا و هو مستلذ لاتيانه اياها قاصدا اليها و كل من ترك الصلاة قاصدا لتركها فليس يكون قصده لتركها اللذة فاذا نفيت اللذة وقع الاستخفاف و اذا وقع الاستخفاف وقع الكفر ؛
سعده از حضرت امام صادق (ع) پرسيد: چرا زانى را كافر نمى دانيد و تارك نماز را كافر مى دانيد، حضرت در پاسخ فرمودند چون شخص زناكار و شبيه آن (شارب خمر، قمارباز و...) از جهت لذتى كه در آن عمل است و آن لذت غالب مى گردد بر نفسشان ، آن عمل را انجام مى دهند؛ ولى تارك نماز، نماز را ترك نمى كند مگر از جهت سبك شمردن و بى اعتنايى كردن به آن و نيز هر زانى از عمل خود لذت مى برد و به خاطر قصد لذت آن عمل را انجام ميدهد، ولى هيچ تارك نمازى را ترك نماز لذت نمى برد؛ بنابراين فقط به عنوان سبك شمردن نماز، نماز را ترك مى نمايد. وقتى نماز سبك شمرده شد كفر مى آيد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٨)
٥٠١ - بيزارى از تارك الصلوة
قال الصادق - عليه السلام -:
جاء رجل الى النبى - صلى الله عليه وآله - فقال : يا رسول الله !اوصينى ، فقال : لاتدع الصلاة متعمدا فان من تركها متعمدا فقد برئت منه ملة الاسلام ؛
مردى پيش رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: يا رسول الله !مرا نصيحتى بفرماييد، حضرت فرمود: نماز را عمدا رها مكن ، كسى كه عمدا نماز را ترك كند ملت اسلام از او بيزار است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٢٩)
٥٠٢ - عقاب تارك الصلوة
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ترك الصلوة متعمدا من غير علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله ؛
كسى كه نماز را عمدا و بدون علت ترك كند از امان خداو رسولش دور خواهد بود.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٧٥)
٥٠٣ - نشانه كفر و نفاق
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الجفاء كل الجفاء و الكفر من سمع منادى الله تعالى ينادى بالصلاة و يدعوه الى الفلاح فلا يجيبه ؛
نشان خشونت و كفر (نفاق) آن است كه كسى منادى خدا را بشنود كه به نماز ندا مى دهد و وى را به رستگارى مى خواند و دعوت او را اجابت نكند.
(نهج الفصاحه ، ص ٢٧٩)
٥٠٤ - درخواست بى نماز در برزخ
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
تارك الصلاة يسال الرجعة الى الدنيا، و ذلك قول الله تعالى : حتى اذا جاء احدهم الموت قال : «رب ارجعون ، لعلى اعمل صالحا فيما تركت ، كلا انها كلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون» ؛
بى نماز درخواست مى كند به دنيا برگردد، و اين است سخن خداوند متعال تا گاهى كه به يكى از آنان مرگ آمد گويد: «پروردگارا مرا برگردانيد تا شايد عمل شايسته انجام دهم در آن چه بازگذاردم ، نه چنين است آن سخنى است او گوينده اش هست ، و از پشت آن ها تا روزى كه برانگيخته شوند برزخ است .»
(بحارالانوار، ج ٧٧، ص ٥٨. اصول وافى ، ج ٢، ص ٦٥)
٥٠٥ - زيانكار
عن عبيد بن زرارة قال :
سالت اباعبدالله - عليه السلام - عن قول الله - عز و جل - «و من يكفر بالايمان فقد حبط عمله ، و هو فى الآخرة من الخاسرين»
۸
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٦٤ - نمازهاى پنج گانه روزانه
... و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من اناى الليل فسبح و اطراف النهار لعلك ترضى :
قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن و همچنين در اثناء شب و اطراف روز تسبيح و حمد پروردگارت را به جا آور تا خشنود شوى .
(سوره طه ، آيه ١٣٠)
٦٥ - نماز و وقت شناسى
فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون ، و له الحمد فى السموات و الارض و عشيا و حين تظهرون :
پس (به فكر آن روز بزرگ باشيد) خدا را هنگام شام و صبحگاه در نماز مغرب و صبح تسبيح و ستايش بگوييد و سپاس اهل عالم در آسمانها و زمين مخصوص اوست و شما نيز در تاريكى شب و نيمه روز (در نماز عشاء و ظهر و عصر) به ستايش او مشغول شويد.
(سوره روم ، آيات ١٧ و ١٨)
٦٦ - وقت نماز صبح و ظهر
اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق الليل و قران الفجر ان قران الفجر كان مشهودا:
نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاريكى شب به ياد آر و نماز صبح را نيز به جاى آر،كه آن به حقيقت مشهود نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز است .
(سوره اسراء، آيه ٧٨)
احاديث
٥٧٠ - اهميت نماز اول وقت
قال زين العابدين - عليه السلام -:
من اهتم بمواقيت الصلاة لم يستكمل لذة الدنيا ؛
آن كه به وقتهاى نماز اهميت بدهد، لذت دنيا را كامل نخواهد كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨٦، فروع كافى ، ج ٣، ص ٢٧٥)
٥٧١ - كار مانع از اول وقت
قال على - عليه السلام -:
صل الصلوة لوقتها الموقت لها و لاتعجل وقتها لفراغ و لا تؤ خرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان كل شى ء من عملك تبع لصلوتك ؛
نماز را در وقت مقرر آن به جاى آور، و به خاطر فراغت عجله مكن و به علت اشتغال آن را به تاءخير ميفكن ، و بدان كه همه اعمال تو بسته به نماز تو است .
(نهج البلاغه ، نامه ٢٧)
٥٧٢ - مانع وقت نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
حافظواعلى مواقيت الصلوات ، فان العبد لاياءمن الحوادث ؛
مراقب وقتهاى نماز باشيد (كه تا وقتش فرا رسيد انجام دهيد) ؛ چرا كه انسان از حوادثى كه مانع انجام نماز در وقت گردد، ايمن نيست .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠)
٥٧٣ - وقت نماز صبح
قال الباقر - عليه السلام -:
وقت صلاة الغداة ما بين طلوع الفجر الى طلوع الشمس ؛
وقت نماز صبح از طلوع فجر تا طلوع خورشيد است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٥٢)
٥٧٤ - كمال نماز در اول وقت
قال الباقر - عليه السلام -:
ان الصلاة اذا ارتفعت فى اول وقتها رجعت الى صاحبها و هى بيضاء مشرقة تقول : حفظتنى حفظك الله و اذا ارتفعت فى غير وقتها بغير حدودها رجعت الى صاحبها و هى سوداء مظلمة تقول : ضيغتنى ضيعك الله ؛
هرگاه نماز در اول وقت بالا برود، سفيد و درخشان به سوى صاحبش باز مى گردد و به او خطاب مى كند: از من مواظبت نمودى خدا تو را حفظ كند، و هرگاه در غير وقت خود و بدون شرايط بالا برود، سياه و تاريك به سوى صاحبش باز مى گردد و به او مى گويد مرا تباه ساختى ، خدا تو را نابود كند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٧٨)
٥٧٥ - محبوبيت نماز در وقت
قال الصادق - عليه السلام -:
افضل الاعمال الى الله الصلاة لوقتها، و بر الوالدين والجهاد فى سبيل الله ؛
بهترين اعمال نزد خداوند، نماز اول وقت است پس از آن نيكى به پدرو مادر، و سپس جهاد در راه خدا است .
(بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٨٥)
٥٧٦ - ضايع نمودن وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايزال الشيطان ذعزا من المؤ من ما حافظ على الصلوات الخمس ‍ لوقتهن فاذا ضيعهن تجرا عليه فادخله فى العظائم ؛
شيطان هميشه از مؤ من مى ترسد تا زمانى كه بر نمازهاى پنجگانه محافظت دارد و در وقتش به جا مى آورد، اما هنگامى كه وقت نماز را ضايع كرد بر او جراءت پيدا مى كند و او را در گناهان بزرگ مى اندازد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ١٨)
٥٧٧ - دو وقت نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
اعلم ان لكل صلاة وقتين اول و اخر فاول الوقت رضوان الله و اخره عفو الله ؛
بدان كه هر نماز دو وقت دارد: اول وقت و آخر وقت . اول وقت خشنودى پروردگار و آخر آن بخشش خداوند است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٤٩. الحكم الزاهره ، ص ٢٨٦)
٥٧٨ - تاءخير نماز و محروميت از شفاعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
لا ينال شفاعتى من اخر الصلاة المفروضة بعد وقتها ؛
(فرداى قيامت) شفاعت من به كسى كه نماز واجب را تا پس از وقت آن به تاءخيراندازد، نخواهد رسيد.
(امالى صدوق ، ص ٣٢٦)
٥٧٩ - نماز در وقت خودش
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا صليت صلاة فريضة فصل لوقتها صلاة مودع تخاف الا تعود اليها ؛
نماز واجب را در وقت خودش بخوان ، مانند كسى كه نماز وداع مى خواند و مى ترسد كه بعد از اين توفيق نماز خواندن نيابد.
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٣٥٠)
٥٨٠ - غفلت از اول وقت
قال على - عليه السلام -:
ليس عمل احب الى الله - عز و جل - من الصلاة فلا يشغلنكم عن اوقاتها شى ء من امور الدنيا، فان الله - عز و جل - ذم اقواما فقال : «الذين هم عن صلاتهم ساهون» يعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها ؛
عملى نزد خداوند محبوبتر از نماز نيست ، چيزى از امور دنيا شما را از خواندن نماز در اول وقت باز ندارد، زيرا خداوند مذمت كرده و اقوامى را فرموده : «واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غفلت ورزيدند» يعنى واى بر نمازگزارانى كه از اوقات نماز غفلت كنند و در انجام نماز در اول وقت سهل انگارى نمايند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨٢)
٥٨١ - مذمت تاءخير نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ثلاث لاتوخر و هن الصلاة اذا انت و الجنازة اذا حضرت و الايم اذا وجدت كفوا ؛
سه چيز را نبايد تاءخير انداخت ، نماز همين كه وقت آن رسيد، و برداشتن جنازه وقتى آماده شد، و شوهر دادن بيوه وقتى هم كفو خود را يافت .
(نهج الفصاحه ، ص ٢٦٢، حديث ١٢٦١)
٥٨٢ - ثواب نماز صبح در اول وقت
قال الصادق - عليه السلام -:
فاذا صلى العبد صلاة الصبح مع طلوع الفجر اثبتت له مرتين تثبتها ملائكة الليل و ملائكة النهار ؛
پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جاى آورد دو مرتبه براى او نوشته مى شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب مى نويسند (نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده مى كنند).
(ثواب الاعمال ، ص ٦٢)
٥٨٣ - اذان در اول وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا دخل الوقت يا بلال اعل فوق الجدار و ارفع صوتك بالاذان ؛
اى بلال !هنگامى كه وقت نماز رسيد بالاى ديوار برو و صداى خود را به وسيله اذان بلند كن .
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٣٠٧)
٥٨٤ - تاخير نماز صبح
قال حجة بن الحسن العسكرى - عجل الله تعالى فرجه الشريف -:
ملعون ملعون من اخر الغداة الى ان تنقضى النجوم ؛
ملعون است ، ملعون است ، كسى كه نماز صبحش را تاءخير بيندازد تا زمانى كه ستارگان محو شوند.
(بحارالانوار، ج ٥٢، ص ١٦)
٥٨٥ - تاخير نماز مغرب
قال حجة بن الحسن العسكرى - عجل الله تعالى فرجه الشريف -:
ملعون ملعون من اخر المغرب الى ان تشتبك النجوم ؛
ملعون است ، ملعون است ، آن كسى كه نماز مغربش را تاخير بيندازد تا زمانى كه آسمان پديدار شود.
(بحارالانوار، ج ٥٢، ص ١٥)
٥٨٦ - به گونه اى نماز بخوان كه گويا با آن وداع مى كنى
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا صليت صلاة فريضة فصلها لوقتها صلاة مودع يخاف ان لا يعود اليها ابدا ثم اصرف ببصرك الى موضع سجودك فلو تعلم من عن يمينك و شمالك لاحسنت صلاتك و اعلم انك بين يدى من يراك و لا تراه ؛
وقتى نماز واجب مى خوانى ، آن را در وقت خودش چنان بخوان كه گويا ديگر به نماز موفق نمى شوى ، سپس چشم خود را به محل سجده ات متوجه گردان . اگر بدانى چه كسى جانب راست و چپت مى باشد هر آينه نمازت را نيكو به جا مى آورى بدان بدرستى كه در مقابل كسى هستى كه تو را مى بيند و تو او را مى بينى .
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ١٠)
٥٨٧ - آزمايش شيعيان در وقت نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
امتحنوا شيعتنا عند مواقيت الصلاة كيف محاظتهم ؛
شيعيان ما را در اوقات نماز آزمايش كنيد كه چگونه بر خواندن نماز خود در موعد مقرر محافظت مى كنند.
(سفينة البحار، ج ٢، ص ٤٤)
٥٨٨ - تاخير نماز اول وقت موجب خشم خداوند
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا على !و تقيم الصلاة بوضوء سابغ فى مواقيتها و لاتوخرها فان فى تاخيرها من غير علة غضب الله - عز و جل - ؛
يا على ، با وضوى كامل در اول وقت ، نماز اقامه كن ، و نماز را از اول وقتش ‍ به تاخير نينداز، چون تاخير نماز بدون علت و عذر خداوند قهار را به خشم خواهد آورد.
(سفينة البحار، ج ٢، ص ٤٤)
٥٨٩ - تاثير نماز اول وقت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من عبد اهتم بمواقيت الصلاة و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار ؛
بنده اى (نمازگزار) كه اهتمام و مواظبت به اوقات نماز نمايد، و مواضع آفتاب را براى وقت نمازش دقت كند، من ضمانت مى كنم براى او در دم مرگ ، راحتى را و دفع و رفع هموم و درد و اندوه و نجات از آتش جهنم را.
(سفينة البحار، ج ٢، ص ٤٢)
٥٩٠ - پاداش نماز اول وقت
عن الحسن العسكرى - عليه السلام -:
كلم الله - عز و جل - موسى بن عمران - عليه السلام - قال : الهى ما جزاء من صلى الصلوات لوقتها؟قال : اعطيته سوله و ابيحه جنتى ؛
موسى به عمران با خداوند سخن گفت و از پروردگار خويش پرسيد: خدايا! پاداش كسى كه نمازش را اول وقت مى خواند چيست ؟ خداوند تبارك و تعالى فرمود: خواهش و خواسته او را برآورده مى كنم و بهشت را بر او مباح مى گردانم .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٠٤)
٥٩١ - نماز اول وقت نورى از در قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
من حافظ على الخمس باكمال طهورها و مواقيتها كانت له نورا و برهانا يوم القيامة و من ضيعها حشر مع فرعون و هامان ؛
كسى كه نمازهاى پنج گانه اش را با طهارت كامل در اول وقت به جا آورد، اين نماز در قيامت براى او نور و برهان است و كسى كه نمازش را ضايع كند، با فرعون و هامان محشور خواهد بود.
(سفينة البحار، ج ٢، ص ٤٢)
٥٩٢ - مواظبت از وقت نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
الصلاة فى مواقيتها و المواظبة عليها ؛
نماز را اول وقت بخوانيد و مواظبت بر آن كنيد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨١)
٥٩٣ - برترى نماز اول وقت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان فضل الوقت الاول على الاخر كفضل الاخرة على الدنيا ؛
برترى نماز اول وقت بر نماز آخر وقت ، مانند برترى آخرت است بر دنيا.
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣٩٥. ميزان الحكمه ، ج ٥، ص ٤٠١)
٥٩٤ - اهميت وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
قال الله - عز و جل - ان لعبدى على عهدا ان اقام الصلوة لوقتها ان لا اعذبه و ان ادخله الجنة بغير حساب ؛
خداوند تبارك و تعالى فرمود: من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز خود را در وقتش به پا دارد، او را عذاب نكنم و بى حساب وى را به بهشت ببرم .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٩٠٣٦)
٥٩٥ - بخشايش يا عذاب خداوند
قال الباقر - عليه السلام -:
و من صلاها لغير وقتها موثرا عليها غيرها فان ذلك اليه ان شاء غفر له و ان شاء عذبه ؛
كسى كه نماز را در غير وقتش به جا آورد و چيز ديگرى را بر نماز انتخاب كند و ترجيح دهد، به درستى كه اين كار، خدا را مختار مى كند كه اگر بخواهد او را ببخشايد و اگر بخواهد او را عذاب كند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨٣)
٥٩٦ - فضيلت اول وقت
قال الصادق - عليه السلام -:
فضل الوقت الاول على الاخير للمؤ من من ولده و ماله ؛
فضيلت اول وقت بر آخر وقت بهتر است براى شخص مؤ من از مال و اولادش .
(ثواب الاعمال ، ص ٦٢)
٥٩٧ - آثار نماز اول وقت
قال الكاظم - عليه السلام -:
الصلوات المفروضات فى اول وقتها اذا اقيم حدودها اطيب ريحا من قضيب الاس حين يوخذ من شجره فى طيبه و ريحه و طراوته فعليكم بالوقت الاول ؛
نمازهاى واجب كه در اول وقت آن با آداب و حدودش خوانده مى شود خوشبوتر است از برگ آس (يعنى مورد) كه در وقت سبزى و طراوت آن را بگيرند. پس بر شما باد كه نماز را در اول وقت آن به جاى آوريد.
(ثواب الاعمال ، ص ٦٣)
٥٩٨ - نماز اول وقت ، جدايى از غافلين
قال الباقر - عليه السلام -:
ايما مؤ من حافظ على الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فليس هذا من الغافلين ؛
هر مؤ منى محافظت بر نمازش نمايد، و او را در وقتش به جاآورد، از انسانهاى غافل شمرده نمى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٧٩)
٥٩٩ - تاءخير نماز براى مريض
قال الصادق - عليه السلام -:
لكل صلاة وقتان اول و اخر، فاول الوقت افضله و ليس لاحد ان يتخذ اخر الوقتين وقتا الا من علة و انما جعل اخر الوقت للمريض و المعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و اخر الوقت عفو الله ؛
براى هر نماز دو وقت وجود دارد، اول وقت و آخر وقت ، و اول وقت نماز خواندن افضل است از آخر وقت و نبايد كسى آخر وقت را وقت نمازش ‍ قرار دهد، مگر علت و عذرى داشته باشد. آخر وقت براى مريضان ، معلولان و كسانى كه كه عذرى دارند قرار داده شده است . اول وقت خشنودى خداوند عالم است و آخر وقت بخشايش خداوند متعال است .
(بحارالانوار، ج ٣، ص ٢٥. دعائم الاسلام ، ج ١، ص ١٣٧)
٦٠٠ - سفارش به نماز اول وقت
قال على - عليه السلام -:
اوصيك يا بنى بالصلاة عند وقتها ؛
فرزندم !وصيت مى كنم تو را (امام حسن عليه السلام) به خواندن نماز در اول وقت .
(وسائل الشيعه ، ج ٢، ص ٩٠)
٦٠١ - فضيلت اول وقت
قال الباقر - عليه السلام -:
اعلم ان اول الوقت ابدا افضل ؛
بدان ، همانا اول وقت هميشه افضل است .
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٨٨)
٦٠٢ - ملاقات رسول خدا (ص) در قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان ربكم يقول : هذه الصلوات الخمس المفروضات فمن صلاهن لوقتهن و حافظ عليهن لقينى يوم القيامة و له عندى عهد ادخله به الجنة و من لم يصلهن لوقتهن و لم يحافظ عليهن و ذلك الى ان شئت عذبته و ان شئت غفرت له ؛
رسول خدا فرمود: خداى شما مى فرمايد: اين نمازهاى پنجگانه فريضه است ، پس كسى اين نمازها را در وقتش به جا آورد و محافظت بر او نمايد، روز قيامت مرا ملاقات خواهد كرد. و بر عهده من است كه او را وارد بهشت كنم ، و كسى كه در وقتش نمازها را به جا نياورد و محافظت بر او نكند، در اين صورت بر من است كه اگر بخواهم او را عذاب مى كنم ، و اگر بخواهم او را مى بخشايم .
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ١٨)
٦٠٣ - مجوز براى تاخيرنماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لكل صلاة وقتان و اول الوقتين افضلهما و لا ينبغى تاخير ذلك عمدا و لكنه وقت من شغل او نسى او سها او نام ، و ليس لاحد ان يجعل اخر الوقتين وقتا الا من عذر او علة ؛
براى هر نماز دو وقت وجود دارد: (اول و وقت و آخر وقت) و اول وقت نماز خواندن افضل است از آخر وقت ، و سزاوار نيست كسى كه اول وقت را عمدا به تاخير بيندازد ولى آخر وقت براى كسانى است كه كارى داشته باشند، يا فراموش كردند يا سهو بر آنها دست داده و يا به خواب رفته اند و بر هيچ كس جائز نيست كه آخر وقت را وقت نماز خود قرار دهد مگر از روى عذر و علتى موجه .
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ٣٩)
٦٠٤ - تاخير نماز در لحظه آخر عمر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
فى مرضه الذى توفى فيه و اغمى عليه ثم افاق فقال : لاينال شفاعتى من اخر الصلاة بعد وقتها ؛
پيامبر (ص) در بيمارى كه به علت آن رحلت فرمودند بيهوش شدند، و در چند لحظه اى از بيهوشى به هوش آمدند و فرمودند: شفاعت من به كسى نمى رسد كه نماز را از (اول) وقت خودش به تاخير اندازد.
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ٢٠)
٦٠٥ - مراقبت بر وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
عليكم بالمحافظة على اوقات الصلوة فليس منى من ضيع الصلوة ؛
مراقبت بر وقت هر نماز براى شما لازم است ، پس كسى كه نماز را سبك بشمارد از من نيست .
(مستدرك الوسائل ، ج ٣، ص ٩٨)
٦٠٦ - تاويل كلمه «ساهون»
قال الصادق - عليه السلام -:
فى قول الله تعالى : «فويل للمصلين ، الذينهم عن صلاتهم ساهون». قال : تاخير الصلاة عن اول وقتهالغير عذر؛
امام صادق (ع) در تفسير آيه فوق كه «ساهون» به چه كسانى گفته مى شود؟ مى فرمايد: آنان كه نماز خود را از اول وقت بدون عذر به تاخير مى اندازند.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٩١)
٦٠٧ - بهترين اعمال
سئل النبى - صلى الله عليه وآله -:
عن افضل الاعمال ؟قال : الصلاة لاول وقتها ؛
از پيامبر اسلام (ص) سؤ ال شد: بهترين اعمال چيست ؟حضرت فرمودند: نماز در اول وقتش .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٧)
٦٠٨ - تاكيد نماز در اول وقت
قال الرضا - عليه السلام -:
غفر الله لك لاتوخرن صلوة عن اول وقتها الى اخر وقتها من غير علة ، عليك ابدا باول الوقت فاذنت و صلينا ؛
خدا تو را بيامرزد بدون عذر نماز را از وقت به تاخير نينداز، بر تو باد كه هميشه نماز را در اول وقت آن به جا آورى .
(مستدرك الوسائل ، ج ٣، ص ١٠١)
٦٠٩ - مراقبت از اوقات نماز
قال الرضا - عليه السلام -:
قال الله - عز و جل - «والذينهم على صلواتهم يحافظون»
۹
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٦٤٨ - نداى فرشته هنگام وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من صلوة تحضر وقتها الا نادى ملك من بين يدى الناس قوموا الى نيرانكم التى اوقدتموها على ظهوركم ، بصلاتكم ؛
وقت هر نمازفرا مى رسيد، فرشته اى در ميان مردم ندا سر ميدهد برخيزيد، به وسيله نمازتان ، آن آتش گناه را كه خودتان فراهم كرديد، خاموش كنيد.
(روضة الواعظين ، ج ٢، ص ٣١٨)
٦٤٩ - نماز را به تاخير نيندازيد
قال ابراهيم بن موسى القزاز:
«خرج الرضا - عليه السلام - يستقبل بعض الطالبيين و جاء وقت الصلاة ، فمال الى قصر هناك ، فنزل تحت صخرة ، فقال اذن ، فقلت نتنظر يلحق بنا اصحصابنا فقال : غفر الله لك لاتوخرن صلاة عن اول وقتها الى اخر وقتها من غير علة . عليك ابدا باول الوقت . فاذنت و صلينا؛
امام رضا (ع) به عنوان استقبال از بعضى از طالبين خارج شد، (و ما عده اى از ياران آن حضرت بوديم). وقت نماز فرا رسيد. قصرى در آن حوالى بود. امام (ع) با ياران به سوى آن رفتند و در كنار سنگ بزرگى فرود آمدند. راوى مى گويد: سپس امام به من فرمود: اذان بگو. عرض كردم منتظر رسيدن و ملحق شدن بعضى از ياران هستيم ، كه بيايند. حضرت فرمودند: خدا تو را بيامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر تاخير نيندازيد، بر تو باد هميشه نماز را در اول وقت آن به جا آورى . راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز را خوانديم .
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ٢١)
٦٥٠ - اهميت اوقات نماز
قال على - عليه السلام -:
ارتقب وقت الصلاة فصلها لوقتها. و لاتعجل قبله لفراغ و لاتوخرها عنه لشغل فان رجلا سال رسول الله - صلى الله عليه وآله - عن اوقات الصلاة . فقال رسول الله - صلى الله عليه وآله - اتانى جبرئيل - عليه السلام - وقت الصلاة حين الصلاة حين زالت الشمس فكانت على حاجبه الايمن ، ثم اتانى وقت العصر فكان ظل كل شى ء مثله ثم صلى المغرب حين غربت الشمس ، ثم صلى العشاء الاخرة حين الشفق ، ثم صلى الصبح فاغلس بها و النجوم مشتبكة فصل لهذه الاوقات و الزم السنة المعروفة ، و الطريق الواضح ؛
مراقب اوقات نمازت باش و آن را در وقت مقرر خود به جا آور، به خاطر فراغت قبل از وقت نماز اقدام به اقامه آن نكن و همچنين به خاطر كارى كه دارى آن را به تاخير نينداز (براى نمازت اهميتى خاص قائل شود و حساب جدايى براى آن باز كن و هرگز نمازت را تابع چيزهاى ديگر قرار نده ، بلكه سعى كن همه چيز را تابع و پيرو نماز كنى) ؛ زيرا مردى از رسول خدا (ص) از اوقات نماز پرسيد؟ حضرت چنين فرمود: جبرئيل در هنگام زوال شمس ‍ كه آفتاب مقابل حاجب و ابروى راست او بود نازل شد. سپس جبرئيل وقت نماز عصر آمد، كه در آن هنگام سايه هر چيزى به قدر و اندازه خود او چيز گرديده بود. سپس پيامبر (ص) نماز مغرب را وقتى كه خورشيد غروب كرد به جا آورد. آن گاه نماز عشاء را هنگامى كه حمره مغربيه زايل شد، خواند و به جا آورد و سپس نماز صبح را هنگامى كه تاريكى آخر شب بود و ستارگان مشبك بودند، به جا آورد، آن گاه اميرالمؤ منين (ع) اضافه فرمود: اى محمد بن ابى بكر!نمازت را در اين اوقات به جاى آور و ملزم باش به اينكه كار نيكو انجام دهى ، و سنت حسنه به جا آورى و راه روشن و راست را انتخاب كنى .
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ١٥)
٦٥١ - يادآورى براى نماز اول وقت
عن انس :
ان رسول الله - صلى الله عليه وآله - ياتى بيت فاطمة ستة اشهر اذا خرج الى الصلاة الفجر يقول : يا اهل البيت ، الصلاة الصلاة يا اهل البيت انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس و يطهركم تطهيرا ؛
«انس بن مالك» صحابى معروف مى گويد: پيامبر خدا (ص) در مدت شش ماه هميشه بعد از نماز صبح در كنار «بيت» فاطمه ندا در مى داد كه : اى اهل بيت !نماز، نماز (وقت نماز فرا رسيد) و اى اهل بيت ! همانا خداوند خواسته است تا شما را از پليديهاى شرك و گناه و رذايل اخلاقى پاك نگاه دارد.
(تفسير سيوطى ، ج ٥، ص ١٩٨)
٦٥٢ - تاخير نماز از وقت فضيلت
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى الصلاة لغير وقتها رفعت له سوداء مظلمة تقول ضيعك الله كما ضيعتنى . و اول ما يسال العبد اذا وقف بين يدى الله - عز و جل - عن الصلاة ، فان زكت صلاته زكى ساير عمله ، و ان لم يزك صلاته لم يزك عمله ؛
كسى كه نمازش را در غير وقت آن بخواند (البته بدون عذر و علت) از نمازش ظلمت و تاريكى بلند مى گردد، و مى گويد خدا تو را ضايع كند كه مرا ضايع كردى و اول چيزى كه از بنده در مقابل خداوند - جلت عظمته - سوال مى كنند، نماز است كه اگر نماز او صحيح و مقبول باشد، اعمال و كارهاى نيك او نيز مقبول خواهد شد، و هرگاه نمازش مقبول نباشد، ديگر اعمال او نيز مطرود شود.
(بحارالانوار، ج ٨٣، ص ١٩)
٦٥٣ - محاسن نماز اول وقت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
اذا زالت الشمس فتحت ابواب السماء و ابواب الجنان و استجيب الدعاء، فطوبى لمن رفع له عند ذلك عمل صالح ؛
وقتى آفتاب از دايره نصف النهار گذشت ، درهاى آسمان و درهاى بهشت گشوده شده و دعا در اين هنگام مستجاب مى گردد. پس خوشا به حال كسى كه در اين ساعت عمل صالحى از او بالا رود.
(سفينة البحار، ج ٢، ص ٤٤)
٦٥٤ - وقت شرعى نماز
قال على - عليه السلام -:
صل الصلوة لوقتها الموقت لها ؛
نماز را در اوقاتى كه براى آن مقرر شده است به جا آور.
(نهج البلاغه ، نامه ٢٧)
٦٥٥ - امتحان شيعه
عن اميرالمؤ منين - عليه السلام - قال :
اختبروا بخصلتين فان كانتا فيهم فهم شيعتى محافظتهم على اوقات الصلوات و مواساتهم مع اخوانهم المومنين بالمال و ان لم تكونا فيهم فاعزب ثم اعزب ثم اعزب ؛
شيعيان مرا به دو خصلت امتحان كنيد، كه اگر داراى اين دو خصلت بودند شيعه هستند اهميت به نماز در اول وقت و دستگيرى برادران دينى خود با مال ، اگر اين دو در آن ها نبود از ما دورند و دورند و دورند.
(جامع الاخبار، فصل ١٩)
٦٥٦ - تاخير نماز بدون علت
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى الصلوات المفروضات فى اول وقتها و اقام حدودها، رفعها الملك الى السماء بيضاء نقية ؛ تقول : حفظك الله كما حفظتنى استودعتنى ملكا كريما. و من صلاها بعد وقتها من غير علة و لم يقم حدودها، رفعها الملك سوداء مظلمة ؛ و هى تهتف به : ضيغتنى ضيعك الله كما ضيعتنى و لا رعاك الله كما لم ترعنى ؛
كسى كه نمازهاى واجب را در اول وقت ادا كند و حدود آن ها را حفظ نمايد. فرشته آن را سپيدو پاكيزه به آسمان برد. نماز(به نمازگزار) گويد: «خدا تو را نگاه دارد همان گونه كه مرا نگاه داشتى ؛ مرا به ملكى بزرگوار سپردى . و كسى كه نمازها را بى سبب به تاخير اندازد و حدود آنها را حفظ نكند، فرشته نماز او را سياه و تاريك به آسمان برد در حالى كه نماز با صداى بلند به نمازگزار گويد: «مرا ضايع كردى ، خداى تو را ضايع كند، آن چنان كه مرا ضايع كردى ؛ و خدا تو را رعايت نكند آن چنان كه تو مرا رعايت نكردى».
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٩٠)
٦٥٧ - نماز اول وقت بهترين عمل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
افضل العمل : الصلاة على ميقاتها، ثم بر الوالدين ، ثم ان يسلم الناس ‍ من لسانك ؛
بهترين عمل ، به پا داشتن نماز در وقت معين و زمان فضيلت آن است و سپس نيكى به پدر و مادر و بعد از آن در امان بودن مردم از زبان تو است .
(كنزالعمال ، ج ١٥، ص ٩٤٨)
٦٥٨ - اوقات نمازهاى پنجگانه
قال على - عليه السلام -:
اما بعد، فصلوا بالناس الظهر حتى تفى الشمس مثل مربض العنز، و صلوا بهم العصر و الشمس بيضاء حية فى عضو من النهار حين يسار فيها فرسخان ، و صلوا بهم المغرب حين يفطر الصائم و يدفع الحاج الى منى ، و صلوا بهم العشاء حين يتوارى الشفق الى ثلث الليل ، و صلوا بهم الغداة و الرجل يعرف وجه صاحبه ، و صلوا بهم صلاة اضعفهم و لاتكونوا فتانين ؛
اما بعد، نماز ظهر را با مردم (به جماعت) هنگامى برپاى داريد كه آفتاب ميل به طرف مغرب كند و سايه آن به اندازه ديوار آغل بز شود، و نماز عصر را هنگامى بر پاى داريد كه آفتاب در پرده اى از روز همچنان روشن است و ميتوان تا دو فرسخ پياده راه رفت . نماز مغرب را در موقعى بگزاريد كه روزه دار افطار ميكند، و حاجيان از عرفات به منا مى آيند، و نماز عشاء را در وقتى كه شفق ناپديد مى شود تا يك سوم شب ، بر پاى داريد. و نماز صبح را موقعى بر پاى داريد كه اگر كسى در آن روشنى كم ديگرى را ديد او را بشناسد.
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ٩٨٦)
٦٥٩ - دو وقت براى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لكل صلاة وقتان اول الوقت افضلها ؛
براى هر نمازى دو وقت مى باشد، كه اول وقت ، برترين آنها است .
(الكافى ، ج ٣، ص ٢٧٤)
٦٦٠ - بهترين كارها
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
خير الاعمال الصلوة فى اول وقتها ؛
بهترين كارها، نماز در اول وقت است .
(كنزالعمال ، ج ٧، حديث ١٩٢٦٥)
٦٦١ - نماز در اول وقت نيكوست
قال الرضا - عليه السلام -:
الصلوة فى اول الوقت افضل ؛
نماز در اول وقت پسنديده تر است .
(بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣٢٦)

فصل سيزدهم : اهميت و فضيلت اذان


آيات
٦٧ - اذان و نماز
و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا ذلك بانهم قوم لا يعقلون :
آنها هنگامى كه (اذان مى گوييد و مردم را) به نماز مى خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى گيرند ؛ اين به خاطر آن است كه آن ها جمعى هستند كه درك نمى كنند.
(سوره مائده ، آيه ٥٨)
احاديث
٦٦٢ - اذان به خاطر خدا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
المؤ ذن المحتسب كالشاهر بسيفه فى سبيل الله القائل بين الصفين ؛
اذان گويى كه به خاطر خدا اذان بگويد، مانند كسى است كه در راه خدا شمشيرش را از غلاف بيرون مى آورد، و بين دو صف (كفر و اسلام) جنگ مى كند.
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٤٩)
٦٦٣ - اذان در گوش امام حسين (ع)
قال زين العابدين - عليه السلام -:
ان النبى - صلى الله عليه وآله - اذن فى اذن الحسين - عليه السلام - بالصلاة يوم ولد ؛
در روز ولادت امام حسين (ع) پيامبر اسلام (ص) در گوش او اذان گفت .
(بحارالانوار، ج ١٠٤، ص ١١٢)
٦٦٤ - نخستين اذان گو
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان اول من سبق الى الجنة بلال ... لانه اول من اذن ؛
بلال نخستين كسى است كه به سوى بهشت پيشى گرفت ، چون كه او نخستين كسى بود كه اذان گفت .
(وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦١٤)
٦٦٥ - شنيدن اذان و شركت در نماز جماعت
قال على - عليه السلام -:
من سمع النداء فلم يجبه من غير علة فلا صلاة له ؛
هركه بانگ (اذان) را بشنود و بدون علت بدان پاسخ ندهد، پس نمازى براى او نيست .
(وسائل الشيعه ، ج ٥٥، ص ٣٧٥)
٦٦٦ - اذان نابالغ
قال الصادق - عليه السلام -:
لاباس ان يوذن الغلام الذى لم يحتلم ؛
نوجوان نابالغ اذان بگويد اشكالى ندارد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٦١)
٦٦٧ - هنگام شنيدن اذان
قال الصادق - عليه السلام -:
اذن كلما سمعت الاذان كما يوذن الموذن ؛
وقتى صداى اذان موذن را شنيدى ، اذان بگو.
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٧٤)
٦٦٨ - اهل آسمان و شنيدن اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان اهل السماء لايسمعون من اهل الارض شيئا الا الاذان ؛
همانا اهل آسمان نمى شنوند از اهل زمين چيزى مگر اذان را.
(ميزان الحكمه ، ج ١، ص ٨٢)
٦٦٩ - مزد موذن
قال على - عليه السلام -:
لاباس ان يجرى عليه من بيت المال ؛
براى موذن از بيت المال مزدى بدهند، اشكالى ندارد.
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٦١)
٦٧٠ - رفع بداخلاقى به وسيله اذان
عن ابى عمير، عن هشام بن سالم ، قال - عليه السلام -:
و من ساء خلقه فاذنوا فى اذنه ؛
كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگوييد.
(ميزان الحكمه ، ج ١، ص ٨٤)
٦٧١ - اذان و اقامه در گوش نوزاد
قال الصادق - عليه السلام -:
المولود اذا ولد يوذن فى اذنه اليمنى و يقام فى اليسرى ؛
فرزند وقتى به دنيا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگوييد.
(مكارم الاخلاق ، ص ٢٦١)
٦٧٢ - نماز همراه با اذان و اقامه
قال على - عليه السلام -:
من صلى باذان و اقامة صلى خلفه صف من الملئكة لايرى طرفاه و من صلى باقامة صلى خلفه ملك ؛
هركس كه نماز خود را با اذان و اقامه بخواند، صفى از فرشتگان پشت سر او به نماز مى ايستد كه دو طرف آن صف ديده نمى شود و هر كس نماز خود را با اقامه تنها بخواند، يك فرشته پشت سر او نماز مى گزارد.
(ثواب الاعمال ، ص ٥٨)
٦٧٣ - دعاى بين اذان و اقامه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الدعاء بين الاذان و الاقامة لايرد؛
دعاى بين اذان و اقامه رد نمى شود.
(شهاب الاخبار، ص ٤٤)
چون كه قامت كنند بهر نماز
رد نگردد دعا ز راه نياز
٦٧٤ - نداى خروس
قال لقمان الحكيم - عليه السلام -:
يا بنى لايكن الديك اليس منك و اكثر محافظة على الصلوات الا تراه عند كل صلوة يؤ ذن لها و باسحار يعلن بصوته و انت نائم ؛
پسرم ! مبادا چنين شود كه خروس ، صبح از تو هوشيارتر و به اوقات نماز از تو مراقبتر باشد ؛ آيا نبينى به هنگام هر نماز اعلام دخول وقت مى كند (اذان مى گويد) و سحرگاهان صدا به آواز بلند سر مى دهد، در حالى كه تو در خوابى .
(ارشاد القلوب ، باب ١٨)
٦٧٥ - صفت مؤ ذنين
قال الصادق - عليه السلام -:
فى المؤ ذنين انهم الامناء؛
اذان گويان (موذنين) امانتدارند.
(وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦١٦)
٦٧٦ - پاداش يك اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اذن فى سبيل الله صلوة واحدة ايمانا و احتسابا تقربا الى الله - عز و جل - غفر الله له ما سلف من ذنوبه ، و من عليه بالعصمة فيما بقى من عمره ، و جمع بينه و بين الشهداء فى الجنة ؛
كسى كه براى خدا اذان يك نماز را از روى ايمان و اخلاص و تقرب به درگاه خداوند بگويد، خدا گناهان گذشته او را ببخشايد و بر او منت نهد كه بقيه عمرش در عصمت الهى باشد و در بهشت او را در يك جا همنشين شهيدان نمايد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٢٥)
٦٧٧ - پاداش يك سال اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اذن سنة واحدة بعثه الله - عز و جل - يوم القيامة و قد غفرت ذنوبه كلها بالغة ما بلغت ، و لو كانت مثل زنة جبل احد؛
كسى كه يك سال اذان بگويد، خداوند عز و جل روز قيامت او را مبعوث مى كند، در حالى كه تمامى گناهانش هر اندازه هم كه باشد بخشوده مى شود، گرچه به سنگينى كوه احد باشد.
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٢٤)
٦٧٨ - پاداش ده سال اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اذن عشر سنين اسكنه الله - عز و جل - مع ابراهيم - عليه السلام - فى قبته او فى درجته ؛
كسى كه ده سال اذان بگويد، خداوند او رادر بهشت ، در بارگاه و يا در مقام حضرت ابراهيم (ع) ساكن مى كند.
(بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٢٤)
٦٧٩ - پاداش بيست سال اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اذن عشرين عاما، بعثه الله - عز و جل - يوم القيامة و له من النور مثل زنة السماء ؛
كسى كه بيست سال اذان بگويد، خداوند متعال او را در روز قيامت به گونه اى محشور مى كند كه داراى نورى همانند وزن آسمان باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٢٤)
٦٨٠ - پاداش چهل سال اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اذن اربعين عاما محتسبا بعثه الله - عز و جل - يوم القيامة و له عمل اربعين صديقا عملا مبرورا متقبلا ؛
كسى كه چهل سال براى خدا اذان بگويد، خداوند او را در روز قيامت به گونه اى محشور مى كند كه داراى اعمال نيك و پذيرفته شده چهل انسان خالص و راستين است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٢٥. وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦١٥)
٦٨١ - آداب اذان
قال الصادق - عليه السلام -:
من السنة اذا اذن الرجل ان يضع اصبعيه فى اذنيه ؛
آداب اذان آن است كه مؤ ذن دو انگشتش را هنگام اذان گفتن بر دو گوشش ‍ بگذارد.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ١٨٤)
٦٨٢ - مقام اذان گويان
قال الصادق - عليه السلام -:
اطول الناس اعناقا يوم القيامة المؤ ذنون ؛
بلندترين گردن (مقام اذان گوها) در روز قيامت اذان گويان هستند.
(ثواب الاعمال ، ص ١٩)
٦٨٣ - نداى زمين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من صباح و لارواح الا و بقاع الارض ينادى بعضها بعضا يا جارتى هل مربك ذاكر الله ؟ او عبد وضع جبهته عليك ساجدالله ؟ فمن قائلة نعم ، فاذا قالت نعم اهتزت و ابتهجت وترى ان لها الفضل على جارتها؛
هيچ صبح و شام نيست مگر اين كه نقاط زمين همديگر را ندا مى كنند: اى همسايه من آيا بر تو گذشت كسى كه ذكر خدا نمايد، يا بنده اى كه پيشانى خويش براى سجده به خدا بر تو نهد؟ برخى گويند آرى (و برخى نه ،) هر كس آرى بگويد، بر خود مى بالد و شاد مى گردد و خود را بر ديگرى برترى مى نهد.
(مكارم الاخلاق ، ص ٤٦٦)
٦٨٤ - تنها اقامه گفتن
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اقام و لم يؤ ذن لم يصل معه الا ملكاه اللذان معه ؛
هركس براى نماز تنها اقامه بگويد و اذان نگويد، به او جز آن دو ملك كه با وى هستند اقتدا ننمايند.
(مكارم الاخلاق ، ص ٤٦٦)
٦٨٥ - اذان گويان راستين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
المؤ ذنون امناء المؤ منين على صلاتهم و صومهم و لحومهم و دمائهم ؛
اذان گويان امانتداران مومنان در نماز و روزه و گوشت و خون آنها هستند.
(وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦١٩. بحارالانوار، ج ٨١، ص ١٢٤)
٦٨٦ - شهادت زمين در قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ما من رجل يجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها يوم القيامة و ما من منزل ينزله قوم الا و اصبح ذلك المنزل يصلى عليهم او يلعنهم ؛
هيچ مردى پيشانى خويش را به نقطه اى از نقاط زمين نمى گذارد، مگر اين كه آن نقطه زمين در روز قيامت بر آن شهادت بدهد، و منزلى نيست كه گروهى در آن فرو آيند، مگر سحرگاهان همان منزل بر آنان درود مى فرستد، و يا نفرين مى كند.
(مكارم الاخلاق ، ص ٤٦٦)
٦٨٧ - اقتداء فرشتگان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا اباذر!اذا كان العبد فى ارض قفر فتوضا او تيمم ثم اذن و اقام و صلى امر الله - عز و جل - الملئكة فصفوا خلفه صفا لا يرى طرفاه يركعون بركوعه و يسجدون بسجوده و يؤ منون على دعائه ؛
اى ابوذر! هرگاه بنده اى در بيابانى تنها باشد و وضو بسازد يا تيمم كند، سپس اذان و اقامه بگويد و نماز بخواند، خدا فرشتگان را امر كند كه پشت سر او صفى تشكيل دهند كه دو طرف آن ديده نشود و به نماز او اقتداء نمايند و به دعاى او آمين گويند.
(وسائل الشيعه ، ج ٤، ص ٦٢١. مكارم الاخلاق ، ص ٤٦٦)
٦٨٨ - اذان روز جمعه
روى انه كان بالمدينة اذا اذن المؤ ذن يوم الجمعة نادى مناد حرم البيع لقول الله - عز و جل -: «يا ايها الذين امنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكر الله و ذروا البيع»
۱۰
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٧٣٧ - استغفار فرشتگان براى اذان گو
روى ان الملائكة اذا سمعت الاذان من اهل الارض قالت هذه اصوات امة محمد - صلى الله عليه وآله - بتوحيد الله فيستغفرون الله لامة محمد - صلى الله عليه و اله - حيث يفرغوا من تلك الصلاة ؛
(روايت شده است) كه فرشتگان هنگامى كه اذان مردم زمين را مى شنوند مى گويند: اين آواز امت محمد (ص) به وجدانيت خداوند است از اين رو براى امت او تا آن گاه كه مردم از آن نماز فارغ شوند استغفار مى كنند.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٢٨٨)
٧٣٨ - تاثير اذان و اقامه در گوش نوزاد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ولدله مولود فليؤ ذن فى اذنه اليمنى ، و ليقم فى اليسرى ، فان ذلك عصمة من الشيطان ؛
كسى كه فرزندى به او داده شد (به دنيا آمد) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگويد، زيرا اين عمل ، نوزاد را از شر شيطان حفظ مى نمايد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٦٢)
٧٣٩ - اقامه تنها در سفر
قال الصادق - عليه السلام -:
يجزى فى السفر اقامة بغير اذان ؛
در سفر فقط اقامه كفايت مى كند.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٢٩١)
٧٤٠ - اذان ، درمان بداخلاقى
قال الصادق - عليه السلام -:
من لم ياكل اللحم اربعين يوما ساء خلقه و من ساء خلقه فاذنوا فى اذنه ؛
كسى تا چهل روز گوشت نخورد بداخلاق مى شود، وقتى كه بداخلاق شد در گوش او اذان بگوييد.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٢٩٦)
٧٤١ - فايده اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا تغولت لكم الغيلان فاذنوا باذان لصلوة ؛
هرگاه غول زده شديد (يعنى دربيابان وحشت زده شديد و پنداشتيد كه غول بيابانى سر راه شمارا خواهد گرفت) اذان بگوييد.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٦٩)
٧٤٢ - اجابت نداى موذن
قال على - عليه السلام -:
اجابة المؤ ذن يزيد فى الرزق ؛
اجابت دعوت اذان گو، سبب افزايش روزى مى شود.
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٧٧)
٧٤٣ - تكرار اذان موذن
قال الباقر - عليه السلام -:
كان رسول الله - صلى الله عليه وآله - اذا سمع المؤ ذن يوذن قال مثل ما يقوله فى كل شى ء؛
رسول خدا (ص) وقتى صداى اذان مؤ ذن را مى شنيد، و آن جملات را تكرار مى كرد.
(الكافى ، ج ٣، ص ٣١٠، ج ٢٩)
٧٤٤ - علاقه بلال به رسول خدا (ص)
قال الصادق - عليه السلام -:
ان بلالا كان عبد صالحا، فقال : لااوذن لاحد بعد رسول الله - صلى الله عليه وآله - ؛
همانا كه بلال بنده اى شايسته بود و گفت : من براى احدى بعد از رسول خدا (ص) اذان نمى گويم .
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٢٨٦)
٧٤٥ - همسايگان پيامبر (ص)
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اجاب المؤ ذن و اجاب العلماء كان يوم القيامة تحت لوائى و يكون فى الجنة فى جوارى و له عند الله ثواب ستين شهيدا؛
هركس به موذن و دانشمند روى آورد روز قيامت در زير پرچم من و در بهشت همسايه من خواهد بود و براى او در نزد خدا ثواب شصت شهيد است .
(بحارالانوار، ج ٨٤، ص ١٥٤)
٧٤٦ - موذن ، دشمن ابليس
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ذات يوم لابليس : كم اصدقاؤ كم من امتى يا ابليس ؟قال الامير الجائر، و الغنى المتكبر، والذى لايبالى من اين يكتسب و فيما ينفقه ، و العالم الذى صدق الامير على جوره ، و التاجر الخائن ، و المحتكر، و الزانى ، و اكل الربا، و البخيل ، و الذى لايبالى من اين يجمع المال . و قال النبى - صلى الله عليه وآله -: كم اعداءك من امتى ؟قال ستة عشر نفرا، انت يا محمد! انى ابغضك و العالم العامل بالعلم ، و حامل القران اذا عمل بما فيه ، و الموذن لله خمسة اوقات ، محب الفقراء و المساكين و اليتامى ، و ذوقلب رحيم ، و المتواضع للحق و شاب نشا فى طاعة الله الذى يصلى بالليل و الناس نيام ، و الذى يمسك نفسه عن الحرام ، و الذى ينصح فى الله ، (و فى رواية يدعو للاخوان و ليس فى قلبه شى ء)، و الذى ابدا يكون على الوضوء، و حسن الخلق ، و المصدق بما ضمن الله له ، و المحصنات المستورات ، و المستعد للموت ، و صاحب السخاء؛
پيامبر اسلام (ص) از ابليس پرسيد: در ميان امت من دوستان تو چه كسانى هستند؟ابليس پاسخ داد: (ده نفر) و افزود، فرمانرواى ظالم ، ثروتمند متكبر، آن كس كه باكى ندارد از چه راهى مال به دست آورد و در چه راهى مصرف كند، دانشمند در خدمت ظالم ، تاجر خائن ، محتكر، زناكار، رباخوار، بخيل ، و كسى كه باكى ندارد كه چگونه اموالش جمع و انباشته است . و سپس پيامبر (ص) فرمود: چند نفر در ميان امت من دشمنان تواند؟ پاسخ داد: شانزده نفر اولشان تويى يا رسول الله !دانشمندى كه به علمش ‍ عامل است اهل قرآن كه به قرآن عمل كند، موذن اذان پنجگانه ، كسى كه دوستدار فقراء و مساكين و يتيمان است ، آدم رحيم و مهربان ، شخص ‍ متواضع در برابر حق ، جوانى كه اهل نماز شب باشد. كسى كه خود را از ارتكاب به حرام باز مى دارد، كسى كه به خاطر خدا ديگران را نصيحت كند، كسى كه هميشه در حال وضو است ، و صاحب اخلاق خوب ، آدم تصديق كننده به وعده هاى خدا، زنان پاكدامن و افرادى كه خود را براى مرگ آماده مى سازند، و آدم سخاوتمند.
(المواعظ العدديه ، ص ٢٢٦)
٧٤٧ - اذان با صداى بلند
قال ابوعبدالله - عليه السلام -:
اذا انت فلاتخفين صوتك فان الله ياجرك مد صوتك فيه ؛
زمانى كه اذان گفتى ، صدايت را كوتاه مكن ، زيرا كه خداوند به مقدار بلندى صداى تو در اذان ، پاداش مى دهد.
(التهذيب ، باب اذان ، حديث ٤٥)
٧٤٨ - آشنايى به وقت اذان
قال ابوعبدالله - عليه السلام -:
لايستقيم الاذان و لايجوز ان يوذن به الا رجل مسلم عارف ؛
اذان بر پا نمى شود و نبايد آن را بگويد، مگر مرد مسلمانى كه به وقت آن آشنا باشد.
(فروع كافى ، ج ٣، ص ٣٠٧، حديث ١٣)
٧٤٩ - تحقير اذان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
سياتى على الناس زمان يتركون الاذان على ضعفائهم ؛
زمانى خواهد آمد كه اذان را تحقير كرده و آن را به افراد ناتوان مى سپرند.
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٦٩٠)

فصل چهاردهم : اهميت نماز جماعت


آيات
٦٨ - توصيه به نماز جماعت
واقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و اركعوا مع الراكعين ؛
نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد و ركوع كنيد با ركوع كنندگان .
(سوره بقره ، آيه ٤٣)
٦٩ - توصيه به حضرت مريم براى نماز
يا مريم اقنتى لربك و اسجدى و اركعى مع الراكعين ؛
اى مريم فرمانبردار خدا باش و سجده براى حضرت حق به جاى آر و با اهل ركوع و عبادت به ركوع و بندگى براى پروردگارت برخيز.
(سوره آل عمران ، آيه ٤٣)
احاديث
٧٥١ - علت نماز جماعت
عن الرضا - عليه السلام -:
انما جعلت الجماعة لئلا يكون الاخلاص و التوحيد و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا مشهورا؛
نماز جماعت قرار داده شده است ، تا اخلاص و يگانگى و اسلام و عبادت براى خداوند آشكار، باز و ظاهر باشد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٢. بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٢)
٧٥٢ - خوش گمانى به نمازگزار
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى خمس صلوات فى اليوم و الليلة فى جماعة فظنوا به خيرا و اجيروا شهادته ؛
هر كه پنج نماز شبانه روز را به جماعت مى خواند به او خوش گمان باشيد و گواهى اش را بپذيريد.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٨. وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧١)
٧٥٣ - ثواب پشت سر عالم
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
من صلى خلف عالم فكانما صلى خلف رسول الله ؛
كسى كه پشت سر عالم نماز به جا آورد، مانند كسى است كه پشت سر پيغمبر خدا نماز خوانده است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١١٩)
٧٥٤ - صف جهاد و صف جماعت
قال ابوالحسن موسى بن جعفر - عليه السلام -:
ان الصلوة فى الصف الاول كالجهاد فى سبيل الله - عز و جل - ؛
نماز خواندن در صف اول ، مانند جهاد در راه خداست .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٨٧)
٧٥٥ - ثواب اقتدا به عالم
قال الصادق - عليه السلام -:
الصلاة خلف العالم بالف ركعة ؛
نماز در پشت سر يك عالم برابر هزار ركعت است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٥)
٧٥٦ - صف اول جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
ان الله و ملئكته يصلون على الذين يصلون الصفوف الاول ؛
به حقيقت خداوند و فرشتگانش بر كسانى كه صفهاى اول نماز جماعت را به هم پيوند مى دهند، درود مى فرستند.
(كنزالعمال ، ج ٢، ص ٦٢٣)
٧٥٧ - لبيك به اذان نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا سمعت الاذان فات ولو حبوا؛
هنگامى كه اذان نماز را شنيدى ، هرچه سريعتر به مسجد بيا، گرچه سينه خيز باشد.
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٥٤٨)
٧٥٨ - امام جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
امام القوم وافدهم فقدموا فى صلاتكم افضلكم ؛
امام جماعت هرجمعى نماينده آن در پيشگاه خداوند مى باشد، پس براى امامت جماعت خود بهترينها را برگزينيد.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٠٩)
٧٥٩ - عذاب دنيوى براى تارك نماز جماعت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان قوما جلسوا عن حضور الجماعة فهم رسول الله - صلى الله عليه وآله - ان يشعل النار فى دورهم حتى خرجوا و حضروا الجماعة مع المسلمين ؛
عده اى در هنگام وقت نماز جماعت مى نشستند (و به نماز جماعت حاضر نمى شدند) پيامبر اسلام تصميم گرفت كه خانه هاى آنها راآتش بزند تا از منازلشان بيرون آمده و در جماعت مسلمين حاضر شوند.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٦)
٧٦٠ - نماز جماعت در صبح
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى ليلتى حتى اصبح ؛
اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوبتر از عبادت و شب زنده دارى تا صبح است .
(كنزالعمال ، ج ٨، حديث ٢٢٧٩٢)
٧٦١ - آفات جدايى از جمعيت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
من فارق جماعة المسلمين فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه قيل : يا رسول الله و ما جماعة المسلمين ؟قال : جماعة اهل الحق و ان قلوا؛
كسى كه از جمعيت مسلمان جدا شود، رشته اسلام را از گردنش باز نموده . از حضرت سؤ ال شد: منظور كدام جمعيت است ؟آن حضرت فرمود: مردم و اهل حق ، هرچند كم باشند.
(امالى شيخ صدوق ، ص ٢٧٢)
٧٦٢ - فضيلت نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
صلاة الرجل فى جماعة خير من صلاته فى بيته اربعين سنة . قيل : يا رسول الله !صلوة يوم ؟ فقال : صلوة واحدة ؛
نماز خواندن انسان در جماعت بهتر است از نمازى كه چهل سال در خانه خوانده شود. عرض كردند: يا رسول الله ! نماز يك روز؟ حضرت فرمود: بلكه يك نماز.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٤)
٧٦٣ - اخطار پيامبر و ترك نماز جماعت
قال الصادق - عليه السلام -:
هم رسول الله - صلى الله عليه وآله - باحراق قوم فى منازلهم لايصلون بالجماعة ؛
حضرت پيغمبر (ص) خواست خانه ها را بر قومى كه در منازل خود نماز مى گزاردند و به جماعت حاضر نمى شدند، بسوزاند.
(لئالى الاخبار، ج ٤، ص ٢٠٥)
٧٦٤ - بى اعتنايى به نماز جماعت
عن ابى جعفر - عليه السلام - قال : قال على - عليه السلام -:
من سمع النداء فلم يجبه من غير علة فلا صلاة له ؛
هركس كه صداى اذان جماعت را بشنود و بدون هيچ عذرى پاسخ ندهد، نماز ندارد (نمازش مقبول نيست).
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٥)
٧٦٥ - برائت از آتش دوزخ و نفاق
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى اربعين يوما جماعة يدرك التكبيرة الاولى ، كتب له برائتان برائة من النار و برائة من النفاق ؛
كسى كه نماز خود را با جماعت و با درك تكبير اول نماز، چهل روز انجام دهد، خداوند دو برائت را براى او مقرر مى سازد:
١ - برائت از آتش دوزخ .
٢ - برائت از نفاق .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٤)
٧٦٦ - ترك نمازجماعت
قال الباقر - عليه السلام -:
من ترك الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمين من غير علة فلا صلاة له ؛
كسى كه از روى بى ميلى ، بدون عذر و علت نماز جماعت را كه اجتماع مسلمانان است ترك كند، نمازى براى او نيست .
(امالى شيخ صدوق ، ص ٢٩٠)
٧٦٧ - نماز جماعت با هر دشوارى
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة جماعة ولو على راءس زج ؛
در نماز جماعت شركت نماييد، گرچه آن رابر سر آهن نوك نيزه و انجام دهيد (يعنى هر قدر سخت و دشوار باشد، از حضور در جماعت دريغ نكنيد).
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٤)
٧٦٨ - رعايت حال ماءمومين
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انى لاكون فى الصلوة فاسمع بكاء الصبى فاخفف مخافة ان اشق على امه ؛
من گاهى در حال نماز كه هستم صداى گريه كودكى را مى شنوم و نماز را سبك و كوتاه مى كنم ، چرا كه مى ترسم مادرش را به رنج افكنم .
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٦٠١، حديث ٢٠٤٥٥)
٧٦٩ - دورى از ايمان
قال الصادق - عليه السلام -:
من خلع جماعة المسلمين قدر شبر، خلع ربقة الايمان من عنقه ؛
كسى كه به اندازه يك وجب از جماعت مسلمانان (عملا) دورى كند، ريسمان ايمان را از گردنش درآورده و به دور افكنده است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٣)
٧٧٠ - ترك نماز جماعت بدون عذر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاصلوة لمن لم يصل فى المسجد مع المسلمين الا من علة ؛
كسى كه بدون عذرى در جماعت مسلمانها در مسجد شركت نكند، نمازش ‍ پذيرفته نيست .
(وسائل الشيعه ج ٣، ص ٣٧٧)
٧٧١ - نظم صفهاى جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يا ايها الذين اقيموا صفوفكم و امسحوا بمناكبكم لئلايكون فيكم خلل ، و لا تخالفوا فيخالف الله بين قلوبكم الا و انى اراكم من خلفى ؛
رسول خدا (ص) خطاب به جمعيتى فرمود: اى مردم صفهاى (نمازجماعت) را منظم و مساوى كنيد و دوش به دوش بايستيد تا فاصله و جدايى ميان شما نيفتد و نامرتب نباشيد كه خداوند دلهاى شما را از يكديگر دور گرداند و بدانيد كه من شما را از پشت سر مى بينم كه چگونه نظم را در صفهاى جماعت برقرار مى كنيد.
(ثواب الاعمال ، ص ٥٢٠)
٧٧٢ - نماز و وحدت اسلامى
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى معهم فى الصف الاول كان كمن صلى خلف رسول الله فى الصف الاول ؛
كسى كه در صف اول نماز جماعت شركت نمايد، مانند آن است كه در صف اول پشت سر پيامبر (ص) نماز خوانده باشد.
(وسائل الشيعه ، ج ٣، ص ٣٨١)
٧٧٣ - نماز به صورت نماز جماعت
قال الرضا - عليه السلام -:
الصلوة فى جماعة افضل ؛
نماز به صورت جماعت با فضيلت ترين است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٤، ص ٤٥٠)
٧٧٤ - نماز جماعت پيامبران در بيت المقدس
ان رسول الله - صلى الله عليه وآله - قال :
اتيت بدابة ... فركبت و معى جبرئيل - عليه السلام - فسرت ... ثم دخلت بيت المقدس فجمع لى الانبياء - عليهم السلام - فقدمنى جبرئيل حتى اممتهم ؛
دابه اى (مركبى آسمانى) براى من آورده شد... و در حالى كه جبرئيل (ع) با من بود سوار شديم و به سير پرداختيم (سفر معراج را آغاز كردم)... سپس ‍ به بيت المقدس داخل شدم ، همه پيامبران (ع) به خاطر من گرد آمده بودند، سپس جبرئيل مرا پيش فرستاد تا امامتشان را (در نماز) به عهده گيرم .
(الاحاديث القدسيه ، ج ١، ص ١٣٦)
٧٧٥ - پرخاش رسول خدا (ص)
قال الصادق - عليه السلام -:
صلى رسول الله - صلى الله عليه وآله - الفجر فلما انصرف اقبل بوجهه على اصحابه فسال عن اناس هل حضروا؟ فقالوا: لا يارسول الله ، فقال اغيب هم ؟ فقال : اما انه ليس من صلاة اشد على المنافقين من هذه الصلاة و العشاء؛
رسول خدا (ص) روزى پس از اداى نماز صبح در مسجد رو به اصحاب كرده و از حال مردى كه نامشان را يك به يك برد پرسيد كه آيا اينان به جماعت حاضر شده اند؟اصحاب عرض كردند: نه يا رسول الله . حضرت با تعجب پرسيد آيا آيا غايبند؟ بعد فرمود: به راستى كه هيچ نمازى بر منافقان از اين نماز (صبح) و نماز عشاء دشوارتر نخواهد بود.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٨. ثواب الاعمال ، ص ٢٧٥)
٧٧٦ - تاخير نماز به خاطر جماعت
عن جميل بن صالح انه سال ابا عبدالله - عليه السلام - ايهما افضل ؟يصلى الرجل لنفسه فى اول الوقت او يؤ خرها قليلا و يصلى باهل مسجده اذا كان امامهم ؟ قال : يوخر و يصلى باهل مسجده اذا كان الامام ؛
جميل بن صالح از امام صادق (ع) سؤ ال كرد: كدام يك از اين دو افضل است : انسان در اول وقت نمازش را بخواند يا مقدارى نماز را تاخير بيندازد تا با اهل مسجد به جماعت نماز بخواند، زمانى كه مسجد امام جماعت دارد؟ حضرت فرمود: نماز را به تاخير بينداز، با اهل مسجد نماز بخوان ، زمانى كه مسجد امام جماعت دارد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٨٨)
٧٧٧ - آفات بى ميلى به مساجد
قال الصادق - عليه السلام -:
و من صلى فى بيته جماعة رغبة عن المساجد فلا صلاة له و لمن صلى معه الا من علة تمنع من المسجد؛
و هر كس از روى بى ميلى به مساجد در خانه اش هرچند نماز جماعت بخواند براى او نمازى نخواهد بود و حتى براى كسانى كه با او نماز خوانده اند، مگر آن كه واقعا علتى مانع از حضور در مسجد بوده باشد.
(امالى طوسى ، ج ٢، ص ٣٠٧)
٧٧٨ - جبران و فوت تكبيراول
عن عبدالله بن مسعود - رحمه الله - انه فاتته تكبيرة الافتتاح يوما فاعتق رقبة و جاء الى النبى - صلى الله عليه وآله - فقال يا رسول الله فاتتنى تكبيرة الافتتاح يوما فاعتقت رقبة هل كنت مدركا فضلها؟ فقال : لافقال ابن مسعود ثم اعتق اخرى هل كنت مدركا فضلها؟ فقال : لايابن مسعود! و لو انفقت ما فى الارض جميعا لم تكن مدرك فضلها؛
عبدالله بن مسعود روزى به تكبير اول نماز جماعت نرسيد و براى جبران فوت اين ثواب يك بنده آزاد كرد، آمد خدمت رسول خدا (ص) عرض كرد: يا رسول الله من به تكبير اول نماز جماعت نرسيدم و جهت جبران يك بنده آزاد كردم . آيا با اين كار آن ثواب فوت شده را درك خواهم كرد؟ حضرت فرمود: خير، ابن مسعود گفت : يك بنده ديگر آزاد خواهم كرد آيا به ثواب فوت شده خواهم رسيد؟ حضرت فرمودند: خير، اى ابن مسعود اگر آن چه در زمين است در راه خدا انفاق كنى ثواب فوت شده را درك نخواهى كرد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٤٨٨)
٧٧٩ - مداومت بر نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و من لزم جماعة المسلمين حرمت عليهم غيبته و ثبتت عدالته ؛
كسى كه بر نماز جماعت مداومت داشته باشد، غيبت او بر مسلمانان حرام و عدالتش ثابت مى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٩٤)
٧٨٠ - فضيلت نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
صلاة الجماعة افضل من صلاة الفرد بخمس و عشرين درجة ؛
يك نماز كه به جماعت برگزار گردد، برترى و فضيلت دارد بر بيست و پنج نماز فرادى .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٤)
٧٨١ - غيبت و قطع رابطه با تارك نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاصلاة لمن لايصلى فى المسجد مع المسلمين الا من علة و لاغيبة لمن صلى فى بيته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمين سقطت عدالته و وجب هجرانه ؛
كسى كه بدون عذر موجهى با مسلمين در مسجد نماز جماعت نمى خواند نمازش كامل نيست ، و كسى كه در منزلش نماز مى خواند و نسبت به جماعت مسلمين بى توجه است غيبتش جايز است و كسى كه نسبت به جماعت مسلمين بى توجه است از عدالت ساقط است و واجب است دورى كردن از او.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٩٤)
٧٨٢ - امام جماعت فكر مامومين
قال الصادق - عليه السلام -:
ينبغى للامام ان يكون صلاته صلاة اضعف من خلفه ؛
بر امام جماعت شايسته است كه نمازش بر اساس نماز ضعيفترين مامومين خود باشد (نماز را در حال نماز جماعت طولانى نكند).
(من لايحضره الفقيه ، ص ٣٨١)
٧٨٣ - اهميت نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الصلاة جماعة و لو على راس زج اذا سئلت عمن لايشهد الجماعة فقل : لا اعرفه ؛
نماز بايد به صورت جماعت خوانده شود، ولو بر نوك تيز پيكان باشد، زمانى كه از شما سؤ ال شد در مورد كسى كه به جماعت حاضر نمى شود، بگوييد او را نمى شناسيم .
٧٨٤ - تنظيم صفوف نماز جماعت
فى الرواية :
كان رسول الله - صلى الله عليه وآله - يسوى صفوفنا كانما يسوى بها القداح ؛
راوى مى گويد: رسول گرامى اسلام (ص) وقت نماز جماعت آن چنان صفوف جماعت ما را منظم مى كرد كه تو گويى كاسه ما را پهلوى هم مى چيند و منظم مى كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٤٧٠)
٧٨٥ - فضيلت دو ركعت نماز جماعت
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الصلاة فى الجماعة تفضل على صلاة الفرد ثلاث و عشرين درجة تكون خمسا و عشرين صلاة ؛
(دو ركعت) نماز جماعت فضيلت دارد بر نماز فرادى به بيست و سه درجه و بيست و پنج نماز محسوب مى شود.
(ثواب الاعمال ، ص ٨٧)
٧٨٦ - فضيلت سمت راست
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
فضل ميامن الصفوف على مياسرها كفضل صلوة الجماعة على صلوة الفرد؛
فضيلت سمت راست بر سمت چپ ، صفهاى جماعت همانند فضيلت نماز جماعت است بر نماز فرادى .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٤٦٥)
٧٨٧ - پاداش قدم برداشتن براى نماز جماعت
عن جعفر بن محمد عن ابائه - عليهم السلام -:
وفى وصية النبى - صلى الله عليه وآله - لعلى - عليه السلام - قال ثلاث درجات منها المشى بالليل و النهار الى الجماعات ؛
رسول خدا (ص) در وصيتى به على (ع) فرمود: سه چيز موجب درجه و قرب به خداست يكى از آن سه چيز، روز و شب به طرف نماز جماعت قدم برداشتن است .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٢)
٧٨٨ - انتظار نماز جماعت كفاره گناهان
عن ابى الحسن - عليه السلام -:
انتظار الصلوة جماعة من جماعة الى جماعة كفارة كل ذنب ؛
انتظار نماز جماعت ، از نماز جماعتى تا نماز جماعتى ديگر، كفاره همه گناهان است .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٣٨٨)
٧٨٩ - محو گناه
ابا الحسن موسى بن جعفر عليهما السلام يحدث عن ابيه - عليه السلام - انه قال :
من اسبغ وضوئه فى بيته و تمشط و تطيب ثم مشى من بيته غير مستعجل و عليه السكينة و الوقار الى مصلاة رغبة فى جماعة المسلمين لم يرفع قدما و لم يضع اخرى الا كتب له حسنة ، و محت عنه سيئة و رفعت له درجة فاذا ما دخل المسجد الى ان قال - عليه السلام - ثم افتتح الصلوة مع الامام جماعة الا وجبت له من الله المغفرة و الجنة من قبل ان يسلم الامام ؛
امام موسى بن جعفر (ع) از پدر بزرگوارش نقل فرمود: كسى كه در منزلش ‍ وضوى كامل بگيرد و مويش را شانه كند و خود را معطر نمايد، سپس از خانه اش بدون عجله و با آرامش و وقار بيرون آيد و به طرف محل نماز برود در حالى كه ميل به جماعت مسلمين دارد قدمى از زمين بر نمى دارد و نمى گذارد مگر اين كه يك حسنه برايش نوشته شود و يك گناه از او محو گردد و يك درجه به خدا نزديك شود تا زمانى كه داخل مسجد شود. تا اينكه فرمود: سپس نماز را با امام جماعت شروع كند از طرف خدا مغفره و بهشت بر او واجب مى شود قبل از اينكه امام سلام نماز را بدهد.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٣٨٧)
٧٩٠ - پاداش حركت به سوى مسجد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و من مشى الى مسجد يطلب فيه الجماعة كان له بكل خطوة سبعون الف حسنة ، و يرفع له من الدرجات مثل ذلك ، فان مات و هو على ذلك و كل الله به سبعين الف ملك يعودونه فى قبره و يبشرونه و يونسونه فى وحدته و يستغفرون له حتى يبعث ؛
كسى كه به قصد شركت در نماز جماعت به سوى مسجد گام بر مى دارد، خداوند متعال در مقابل هرگامى كه بر مى دارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش مى دهد و به همين ميزان نيز درجات وى بالا خواهد رفت و اگر در چنين حالى بميرد، خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مامور مى نمايد تا در قبر به ديدار او رفته ، وى را بشارت دهند و در تنهايى قبر انيس او باشند و تا روز قيامت برايش طلب آمرزش كنند.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٢)
٧٩١ - برترى نماز جماعت در مسجد
وساله رجل فقال : ان لى مسجدا على باب دارى فايهما افضل اصلى فى منزلى فاطيل الصلاة او اصلى لهم و اخلف فكتب : صل بهم و احسن الصلاة و لاتثقل ؛
مردى از حضرت امام صادق (ع) سؤ ال كرد: مسجدى در همسايگى من قرار دارد من در خانه (با انجام مستحبات) و طولانى نماز بخوانم بهتر است يا در مسجد با جماعت (به طور مختصر) نماز بخوانم بهتر است ، امام در جواب نوشت : با جماعت نماز بخوان و از نماز فرادى طويل بپرهيز.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٤٧٧)
٧٩٢ - كامل كننده نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
سووا صفوفكم فان تسوية الصف تمام الصلاة ؛
صفهاى نماز جماعت ، را مساوى كنيد، پس همانا كه مساوى كردن صفها، كامل كننده نماز است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٢٠)
٧٩٣ - ترك همسايگى مسجد
قال الصادق - عليه السلام -:
رفع الى اميرالمؤ منين - عليه السلام - بالكوفة ان قوما من جيران المسجد لايشهدون الصلاة جماعة فى المسجد فقال : ليحضرن معنا صلاتنا جماعة او ليتحولن و لايجاورونا و لانجاورهم ؛
به حضرت على (ع) خبر دادند كه در كوفه قومى هستند در همسايگى مسجد، كه به جماعت مسلمين در مسجد حاضر نمى گردند امام فرمود: بايد به جماعت ما و نماز با ما در مسجد حاضر شوند، و گرنه بايد كوچ كنند و از همسايگى مسجد دور شوند و با ما همسايه نباشند و ما نيز با آنان مجاور نباشيم .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٣)
٧٩٤ - همسايه مسجد و حضور در نماز جماعت
قال الباقر - عليه السلام -:
لاصلاة لمن لايشهد الصلاة من جيران المسجد الامريض او مشغول ؛
كسى كه همسايه مسجد است و به نماز (جماعت) حاضر نمى شود نمازش ‍ كامل نيست ، مگر مريض باشد يا عذر موجهى داشته باشد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٥)
٧٩٥ - حضور در نماز جماعت با قصد پاك
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من اتى الجماعة ايمانا و احتسابا استانف العمل ؛
كسى كه در نماز جماعت با ايمان و قصد پاك و خشنودى خدا داخل شود، اعمال خود را از سر گيرد. (كنايه از اين است كه گناهان گذشته اش بخشيده مى شود.)
(ثواب الاعمال ، ص ٨٧)
٧٩٦ - سبب ورود بهشت
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى عن يمين الامام اربعين يوما دخل الجنة ؛
كسى كه سمت راست امام جماعت چهل روز نماز بخواند وارد بهشت مى شود.
(جامع احاديث ، ج ٦، ص ٤٦٥)
٧٩٧ - اخطار به همسايه مسجد
عن رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و ما منكم من احد يخرج من بيته متطهرا فيصلى الصلوة فى الجماعة مع المسلمين ثم يقعد ينتظر صلوة الاخرى الا و الملائكة تقول : اللهم اغفر له ، اللهم ارحمه ؛
وقتى شما از خانه خارج مى شويد، با طهارت باشيد، و شركت در جماعت با مسلمين بكنيد، و انتظار نماز باشيد، در اين صورت ملائكه براى شما دعا مى كنند، خدايا او را بيامرز، خدايا بر او رحم كن .
(جامع احاديث ، ج ٦، ص ٣٨٧)
٧٩٨ - صفوف نماز جماعت ، مثل صفوف ملائكه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اما الجماعة صفوف امتى كصفوف الملائكة و الركعة فى الجماعة اربع و عشرون ركعة ، كل ركعة احب الى الله - عز و جل - من عبادة اربعين سنة ؛
اما نماز جماعت ، به درستى كه صفوف امت من ، مثل صفوف ملائكه است و يك ركعت نماز در جماعت بيست و چهار ركعت به حساب مى آيد، كه هر ركعتى محبوبتر است نزد خدا از عبادت چهل سال .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٢)
٧٩٩ - صف اول و صف ملائكه
قال على - عليه السلام -:
افضل الصفوف اولها و هو صف الملائكة و افضل المقدم ميا من الامام ؛
بهترين صفهاى نماز جماعت ، صف اول است ، و آن صف ملائكه است و بهترين جاى صف اول سمت راست امام است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٨)
٨٠٠ - فضيلت يك ركعت
قال الرضا - عليه السلام -:
فضل الجماعة على الفرد بكل ركعة الفا ركعة ؛
فضيلت نماز جماعت بر نماز فرادى هريك ركعت برابر با دو هزار ركعت است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٤)
٨٠١ - نماز جماعت سبب ورود به بهشت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
فما من مؤ من مشى الى الجماعة الا خلف الله عليه اهوال يوم القيامة ، ثم يامر به الى الجنة ؛
پس مؤ منى نيست كه در راه نماز جماعت قدم بردارد مگر اين كه خداوند تبارك و تعالى ترس و هراس روز قيامت را براى او سبك مى گيرد، سپس او را امر مى كندبه ورود به بهشت .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٢)
٨٠٢ - اقتداء به امام جماعت اهل ولايت
قال الرضا - عليه السلام -:
و لاتصلى خلف فاجر و لايقتدى الا باهل الولاية ؛
پشت سرآدم فاجر نماز نخوان ، اقتدافقط بر شخص اهل ولايت اهل بيت عصمت و طهارت جايز است .
(تحف العقول ، ص ٣٠٨)
٨٠٣ - بهترين صفوف نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
خير صفوف الصلاة المقدم ، و لو يعلم الناس ما فى الصف الاول لم يصل اليه احد الا باستهام ؛
بهترين صفوف نماز جماعت صف اول است ، اگر مردم مى فهميدند صف اول چقدر فضيلت دارد، (همه مردم در صف اول شركت مى كردند) و در نتيجه با قيد قرعه در صف اول نماز مى خواندند.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٨)
٨٠٤ - استجابت دعا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الله يستحيى من عبده اذا صلى فى جماعة ثم ساله حاجة ان ينصرف حتى يقضيها؛
زمانى بنده اى نمازش را به جماعت بخواند، خداوند از او حياء مى كند، و هنگامى كه از او طلب حاجت كرد، منصرف نشود ؛ مگر اينكه حاجتش را برآورد.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٤)
٨٠٥ - اقتداء به امام جماعت عادل
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا كان العبد خلف الامام كتب الله له مائة الف الف و عشرين درجة ؛
هرگاه بنده خدا پشت امام عادل به نماز بايستد براى او صد هزار هزار و بيست درجه خداوند ثواب منظور مى كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٣٨٦)
٨٠٦ - محافظت بر صف اول
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
و من حافظ على الصف الاول و التكبيره الاولى لايوذى مسلما اعطاه الله من الاجر ما يعطى الموذنون فى الدنيا و الاخرة ؛
كسى كه محافظت و مداومت بر صف اول و تكبير اول نمايد، و مسلمانى را اذيت نكند، خداوند به او اجرى معادل اجرى كه موذن در دنيا و آخرت دريافت مى كند عطا خواهد كرد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٨٧)
٨٠٧ - تنظيم صفوف نماز جماعت
قال على - عليه السلام -:
سدوا فرج الصفوف و من استطاع ان يتم الصف الاول او الذى يليه فليفعل ذلك فان ذلك احب الى نبيكم و اتموا الصفوف فان الله و ملائكته يصلون على الذين يتمون الصفوف ؛
صفوف نماز جماعت ، كه خالى است آن را پركنيد، و هركس كه قدرت دارد بر اين كه صف اول را تمام كند يا پهلوى صف اول را پر كند اين كار را انجام دهد پس به درستى كه اين كار نزد پيامبر اسلام محبوب است و تمام كنيد صفهاى (نماز جماعت) را ناقص نگذاريد، پس به درستى كه خدا و ملائكه درود مى فرستند بر آنان كه صفوف را تكميل كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٤٧٤)
٨٠٨ - اقتداء به سه گروه ممنوع است
قال الصادق - عليه السلام -:
ثلاثة لايصلى خلفهم : المجهول ، و الغالى و ان كان يقول بقولك ، و المجاهر بالفسق و ان كان مقتصدا؛
پشت سر سه گروه نماز نخوان (اقتداء نكن):
١ - پشت سر شخص ناشناخته .
٢ - مرد غلو كننده ، هرچند كه امامى و هم عقيده تو باشد.
٣ - شخص متظاهر به فسق و گناه ، اگر چه مردى ميانه رو و معقول باشد.
(خصال صدوق ، ص ١٥٤)
٨٠٩ - آفات بى نظمى در نماز جماعت
قال الباقر - عليه السلام -:
ينبغى للصفوف ان تكون تامة متواصلة بعضها الى بعض ، و يكون بين كل صفين قدر مسقط جسد الانسان اذا سجد؛
سزاوار است كه صفها كامل و به هم پيوسته باشند، و ميان دو صف فاصله به اندازه اى باشد كه يك انسان بتواند سجده كند و اگر در نماز جماعت فاصله دو صف جلو و عقب كمتر از اين باشد، چنين نمازى ، نماز كامل و درستى نيست .
(دعائم الاسلام ، ج ١، ص ١٥٥)
٨١٠ - فضيلت صف اول بر صف دوم
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
فضل الصف الاول على الثانى كفضلى على امتى ؛
فضيلت صف اول بر صف دوم (نماز جماعت) مثل فضيلت من است بر امتم .
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٤٦٥)
٨١١ - تاثير تكبير اول
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من ادرك التكبيرة الاولى اربعين يوما فى خمس صلوات كتب له براءة من النار و برائة من النفاق ؛
كسى تكبير اول نماز پنجگانه را در نماز جماعت چهل روز درك كند، براى او آزادى از آتش جهنم و آزادى از نفاق نوشته مى شود.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٤٨٨)
٨١٢ - مانع اقتدا به مامومين
قال الصادق - عليه السلام -:
من قال بالجسم فلا تعطوه شيئا من الزكاة و لاتصلوا خلفه ؛
هركس قائل به جسمانيت خدا باشد از زكات چيزى به او ندهيد و در پشت سرش نماز نخوانيد.
(من لايحضره الفقيه ، ج ١، ص ٣٧٩)
٨١٣ - توجه رسول خدا (ص) به نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اقيموا صفوفكم ، فانى اريكم من خلفى كما اريكم من قدامى و من بين يدى و لاتخالفوا فيخالف الله بين قلوبكم ؛
صفهاى نماز را مرتب كنيد، پس همانا من شما را از پشت سر مى بينم ، همان طور شما را از جلو مى بينم ، و بين صفهاى خود جدايى و فاصله نيندازيد، كه خدا بين قلبهاى شما جدايى مى اندازد.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٤٦٨)
٨١٤ - آفات بى نظمى در نماز جماعت
عن ابن مسعود قال :
كان رسول الله - صلى الله عليه وآله - يمسح منا كبنا فى الصلوة و يقول : استووا و لاتختلفوا فتختلف قلوبكم ؛
رسول خدا (ص) شانه هاى نمازگزار را در نماز جماعت مى گرفت و منظم مى كرد، و مى فرمود: مساوى و منظم باشيد، نامنظم و جدا از هم نباشيد كه قلبهاى شما از همديگر جدا مى شود.
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٤٧٠)
٨١٥ - فضيلت تكبيراول
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
التكبيرة الاولى مع الامام خير من الدنيا و ما فيها؛
تكبير اول نماز را با امام جماعت گفتن بهتر است از دنيا و آن چه در آن است .
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٤٨٨. بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٥)
٨١٦ - خروج بدون علت از مسجد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من سمع النداء فى المسجد فخرج منه من غير علة فهو منافق الا ان يريد الرجوع اليه ؛
كسى كه بانگ نماز را در مسجد بشنود و بدون علت از آن جا خارج شود، منافق است ،مگر آن كه قصد بازگشت به آن جا را داشته باشد.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٩)
٨١٧ - نمازهاى پنجگانه با جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى الخمس فى الجماعة و حافظ على الجمعة فقد اكتال الاجر بالمكيال الاوفى و قال تعالى : «ثم يجزيه الجزاء الاوفى» ؛
كسى كه نماز پنج وقت خود را به جماعت بخواند و به نماز جمعه حاضر شود، پس به تحقيق اجر خود را به حد كافى دريافت كرده است . سپس ‍ رسول خدا (ص) اين آيه كريمه را تلاوت فرمود: «پس جزا داده شود بر آن ، جزاى كاملتر».
(جامع احاديث الشيعه ، ج ٦، ص ٣٨٦)
٨١٨ - محروميت از امور اجتماعى
عن اميرالمؤ منين - عليه السلام -:
بلغه ان قوما لايحضرون الصلاة فى المسجد فخطب فقال : ان قوما لا يحضرون الصلاة معنا فى مساجدنا فلايواكلونا و لايشاربونا و لايشاورونا و لايناكحونا و لاياخذوا من فيئنا شيئا او يحضروا معنا صلاتنا جماعة ؛
به اميرالمؤ منين على (ع) خبر رسيد كه گروهى براى نماز در مسجد حاضر نمى شوند. حضرت خطبه اى خواندو در آن خطبه چنين فرمود: به درستى كه گروهى براى نماز در مساجد ما حاضر نمى شوند پس با ما هم ، نه غذا بخورند، نه آب بياشامند و نه مشورت كنند و نه از ما (زن) بگيرند و از غنايم ما چيزى اخذ نكنند، تا اين كه در نماز جماعت با ما حاضر شوند.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٤)
٨١٩ - مقدار نماز جماعت
قال على - عليه السلام -:
و اذا قمت فى صلاتك للناس ، فلا تكونن منفرا و لامضيعا فان فى الناس من به العلة و له الحاجة ؛
و هنگامى كه به نماز جماعت براى مردم مى ايستى بايد نمازت نه نفرت آور و نه تضييع كننده باشد (نه آن قدر آن را طول بده كه موجب تنفر مامومين شود و نه آن قدر سريع كه نماز را ضايع كنى) چرا كه در بين مردمى كه با تو به نماز ايستاده اند، هم بيمار وجود دارد و هم افراد حاجتمند هست .
(نهج البلاغه ، نامه ٥٢)
٨٢٠ - بهترين جاى صف اول
قال الرضا - عليه السلام -:
و ان كنت خلف الامام فلا تقوم فى الثانى ان وجدت فى الاول موضعا؛
اگر مى خواهى در پشت امام جماعت قرار بگيرى ، تا زمانى كه در صف اول جاى خالى براى تو هست در صف دوم قرار نگير.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٤٩٠)
٨٢١ - مورد شفيع امام جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان امامك شفيعك الى الله - عز و جل - فلا تجعل شفيعك سفيها و لا فاسقا؛
همانا امام و پيشنماز تو، شفيع و واسطه تو به درگاه با عظمت الهى است ، پس هرگز كسى را كه فاسد و بى خرد است وسيله و شفيع خود به درگاه الهى قرار مده .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٤٩٢)
٨٢٢ - اولين نماز جماعت
قال الصادق - عليه السلام -:
اول جماعة كانت ان رسول الله - صلى الله عليه وآله - كان يصلى و اميرالمؤ منين على بن ابى طالب - عليه السلام - معه ؛
نخستين جماعتى كه برگزار شد، روزى بود كه رسول خدا (ص) داشت نماز مى خواند و على بن ابيطالب اميرالمؤ منين (ع) همراه آن حضرت بود.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٣)
٨٢٣ - سفارش رسول خدا (ص) در مقدار نماز جماعت
قال على - عليه السلام -:
و قد سالت رسول الله - صلى الله عليه وآله - حين وجهنى الى اليمن كيف اصلى بهم ؟فقال : صل بهم كصلاة اضعفهم ، و كن بالمؤ منين رحيما؛
من از رسول خدا (ص) به هنگامى كه مرا به سوى «يمن» فرستاد، پرسيدم ، چگونه با آنان نماز بخوانم ؟ آن حضرت در پاسخم فرمود: «نمازى بخوان همچون نمازى كه ناتوان ترين آن ها مى خواند و نسبت به مؤ منان رحيم و مهربان باش».
(نهج البلاغه ، نامه ٥٢)
٨٢٤ - شفاعت كننده
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الله وعد ان يدخل الجنة ثلاثة نفور بغير حساب و يشفع كل واحد منهم فى ثمانين الفا، المؤ ذن و الامام ، و رجل يتوضا ثم يدخل المسجد فيصلى فى الجماعة ؛
همانا خداوند به سه گروه وعده داد، بدون حساب وارد بهشت شوند، و هر يك از اين سه گروه (روز قيامت) مى توانند هشتاد هزار نفر را شفاعت كنند و آن ها عبارتند از:
١ - موذن .
٢ - امام جماعت .
٣ - كسى كه وضو بگيرد، سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد.
(مستدرك الوسائل ، ج ١، ص ٤٨٨)


۱۱
جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
٨٢٥ - برترى نماز جماعت بر فرادى
قال الباقر - عليه السلام -:
فضل صلاة الجماعة على صلاة الرجل فردا خمس و عشرون درجة فى الجنة ؛
نماز جماعت بر نماز فرادى بيست و پنج درجه بهشتى فضيلت و برترى دارد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧١)
٨٢٦ - نماز صبح به صورت نماز جماعت
قال على - عليه السلام -:
من صلى الفجر جماعة رفعت صلاته فى صلاة الابرار و كتب يومئذ فى وفد المتقين ؛
كسى كه نماز صبح را به جماعت بخواند، نمازش در ميان نيكان بالا برده مى شود، و آن روز در جرگه پارسايان نوشته شود.
(دعائم الاسلام ، ج ١، ص ١٥٣)
٨٢٧- ثمره چهل روز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى اربعين يوما الصلوات فى جماعة لايغوته تكبيرة الاحرام كتب له برائتان برائة من النفاق و برائة من النار ؛
كسى كه چهل روز نمازهاى خود را با جماعت به جا آورد، به طورى كه يك تكبيرة الاحرام از او فوت نشود، براى او آزادى از آتش جهنم و آزادى از نفاق نوشته مى شود.
(محجة البيضاء، ج ١، ص ٢٤٤)
٨٢٨ - مذمت نماز فرادى در خانه
قال الصادق - عليه السلام -:
و الصلاة فى منزلك فردا هباء منثور، لايصعد منه الى الله تعالى شى ء؛
و نماز فرادى كه در خانه ات مى خوانى ، هيچ و پوچ است ، و چيزى از آن به درگاه الهى بالا نمى رود.
(امالى طوسى ، ج ٢، ص ٣٠٧)
٨٢٩ - نماز جماعت ميزان تاييد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا سئلت عمن لايشهد الجماعة فقل : لا اعرفه ؛
هنگامى كه از شما راجع به كسى كه در نماز جماعت شركت نمى كند بپرسند، بگوييد او را نمى شناسم .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٥)
٨٣٠ - نجات از سختيها و دشواريهاى قيامت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و اما يوم القيامة يجمع الله فيه الاولين و الاخرين للحساب فما من مومن مشى الى الجماعة الا خلف الله - عز و جل - عليه اهوال يوم القيامة ثم يامر به الى الجنة ؛
خداوند در روز قيامت همه انسانها را براى حساب جمع مى كند، و هيچ مومنى ، كه در نماز جماعت شركت نموده نمى ماند، مگر آن كه خداوند روز قيامت سختيها و دشواريها را برايش آسان مى كند، و سپس دستور ميدهد كه او را وارد بهشت كنند.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٦)
٨٣١ - عبور از صراط
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
و من حافظ على الجماعة حيثما كان مر على الصراط كالبرق الخاطف اللامع فى اول زمرة مع السابقين ؛
كسى كه محافظت و مداومت بر نماز جماعت كند، مانند برق سريع و درخشان همراه نخستين گروه بهشتيان از روى صراط مى گذرد.
(ثواب الاعمال ، ص ٣٤٣)
٨٣٢ - پيوند دلها در نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
استووا تستوى قلوبكم و تماسوا تراحموا؛
صفهاى نماز جماعت را هماهنگ و تنظيم نماييد تا دلهايتان متعادل شود، و با هم در تماس باشيد تا مهربانى افزوده شود.
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٦٢٣)
٨٣٣ - تسريع در نماز جماعت
قال الصادق - عليه السلام -:
صلى رسول الله - صلى الله عليه وآله - الظهر و العصر فخفف الصلاة فى الركعتين فلما انصرف ... قالوا: خففت فى الركعتين الاخيرتين ؟فقال لهم : او ما سمعتم صراخ الصبى ؛
روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر و عصر را به جامى آورد، ناگهان دو ركعت آخر نماز را تخفيف (تسريع) دادند، اصحاب پس از نماز از حضرت سوال كردند، كه آيا دستور جديد آمده ؟ فرمود: براى چه ؟گفتند: چرا دو ركعت آخر نماز را سبكتر خواندى ؟ فرمود: مگر صداى فرياد گريه كودك را نمى شنويد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٦٩)
٨٣٤ - به فكر ناتوان ترين مامومين باش
قال على - عليه السلام -:
و صلوا بهم صلاة اضعفهم و لاتكونوا فتانين ؛
و با مردم همانند نماز گزاردن ناتوان ترين آنان نماز گزاريد و (با طول داد آن موجبات زحمات آنان را فراهم نياوريد) و سبب فتنه و فساد نباشيد.
(نهج البلاغه ، ص ٥٢)
٨٣٥ - نماز با جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لو يعلمون ما فى العشاء و الفجر لاتوهما و لو حبوا؛
اگر بدانند آن چه را كه در خواندن نماز عشاء و صبح با جماعت هست به آن مى آيند، هرچند با زانوها و دستها باشد، مانند راه رفتن كودك با نشستنگاه خود.
(اصول وافى ، ج ٢، ص ١٤٩)
٨٣٦ - تاخير محافظت بر نماز جماعت
قال الباقر - عليه السلام -:
ثلاث كفارات : اسباغ الوضوء فى السبرات و المشى بالليل و النهار الى الصلوات و المحافظة على الجماعات ؛
سه چيز موجب كفاره و پوشاندن (گناه) است :
١ - وضوى كامل در هواى سرد.
٢ - در شب و روز براى نمازها، قدم برداشتن .
٣ - محافظت و ملامت بر نماز جماعتها.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٠)
٨٣٧ - علت نماز جماعت
قال الرضا - عليه السلام -:
انما جعلت الجماعة لئلا تكون الاخلاص و التوحيد و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا لان فى اظهاره حجة على اهل الشرق و الغرب لله وحده و ليكون المنافق و المستخف موديا لما اقربه يظهر الاسلام و المراقبة و ليكون شهادات الناس بالاسلام بعضهم ببعض جائزة ممكنة مع مافيه من المساعدة على البر و التقوى و الزجر عن كثير من معاصى الله ؛
علت تشريع نماز جماعت آن است كه اسلام و توحيد و بندگى و اخلاص به خداوند متعال در معرض ديد عموم و ظاهر و مشهور در ميان مردم باشد، زيرا در اين صورت است كه حجت در زمينه وحدانيت خداوند بر مردم شرق و غرب تمام مى شود، و مردمان منافق و بى اعتنا به نماز مطابق اقرار زبانى وادار به عمل مى شوند، و مراقبت صورت مى گيرد و گواهيهاى مردم كه عليه يكديگر در زمينه اسلام امكان پيدا مى كند علاوه آن كه در چنين اجتماعاتى بر توسعه و گسترش نيكوكارى و تقوى مساعدت مى شود، عملا جلوى بسيارى از گناهان گرفته مى شود.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٢)
٨٣٨ - استجابت دعا و نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الله يستحيى من عبده اذا صلى فى جماعة ثم ساله حاجة ان ينصرف حتى يقضيها؛
همانا خداوند از بنده اش هنگامى كه به نماز جماعت مشغول است و سپس ‍ از او حاجتى بخواهد كه برآورده نشود، حيا مى كند تا زمانى كه آن را اجابت كند.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٤)
٨٣٩ - فضايل نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اتانى جبرئيل مع سبعين الف ملك بعد صلاة الظهر فقال : يا محمد ان ربك يقرئك السلام و اهدى اليك هديتين لم يهدهما الى نبى قبلك ، قلت ، و ما تلك الهديتان قال : الوتر ثلاث ركعات والصلاة الخمس فى جماعة ، قلت يا جبرئيل و ما لامتى فى الجماعة ؟قال : يا محمد اذا كان اثنين كتب الله لكل واحد بكل ركعة مائة و خمسين صلاة و اذا كانوا ثلاثة كتب لكل واحد بكل ركعة مائة صلاة و اذا كانوا اربعة كتب الله لكل واحد بكل ركعة الفا و ماتى صلاة و اذا كانوا خمسة كتب الله لكل واحد بكل ركعة الفين و اربعمائة و اذا كانوا ستة كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة اربعة الاف و ثمان مائة صلاة و اذا كانوا سبعة كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة تسعة الاف و ست مائة و اذا كانوا ثمانية كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة تسعة عشر الفا و مائتى صلاة و اذا كانوا تسعة كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة ستة و ثلاثين الفا و اربع مائة صلاة ، و اذا كانوا عشرة كتب الله لكل واحد بكل ركعة سبعين الفا و الفين و ثمان مائة صلاة فان زادوا على العشرة فلو صارت السموات كلها مدادا و الاشجار اقلاما و الثقلان مع الملائكة كتابا لم يقدروا ان يكتبوا ثواب ركعة واحدة يا محمد تكبيرة يدركها المؤ من مع الامام خير من ستين الف حجة و عمرة و خير من الدنيا و ما فيها سبعين الف مرة و ركعة يصليها المؤ من مع الامام خير من مائة الف دينار يتصدق بها على المساكين و سجدة يسجدها خير له من عبادة سنة و ركعة يركعها المؤ من مع الامام فى جماعة خير من عتق مائة رقة ؛
جبرئيل پيش رسول خدا (ص) با هفتاد هزار ملك بعد از نماز ظهر آمد، و گفت : اى محمد! همانا خداوند سلام بر تو مى فرستد و دو هديه براى شما فرستاده كه براى هيچ پيامبرى تاكنون نفرستاده است ، رسول خدا (ص) فرمود: آن دو هديه چيست ؟ جبرئيل فرمود:
١ - سه ركعت نماز وتر (دو ركعت شفع - يك ركعت وتر).
٢ - نمازهاى پنج گانه به صورت نماز جماعت .
رسول خدا (ص) فرمود: اى جبرئيل !نماز جماعت چه فايده اى براى امت من دارد؟ جبرئيل فرمود: يا محمد! (براى هر نفر كه در نماز جماعت شركت كند، پاداش ذكر نمود):
١ - در نماز جماعت دو نفر اقتداء كند. خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت يكصدو پنجاه (١٥٠) نماز مى نويسد.
٢ - زمانى در نماز جماعت سه نفر اقتدا كند. خداوند براى هر يك نفر در يك ركعت ششصد (٦٠٠) نماز مى نويسد.
٣ - زمانى كه در نماز جماعت چهار نفر اقتدا كند. خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت يك هزار و دويست (١٢٠٠) نماز مى نويسد.
٤ - زمانى كه در نماز جماعت شش نفر اقتدا كنند خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت چهار هزار و هشتصد (٤٨٠٠) نماز مى نويسد.
٥ - زمانى كه در نماز جماعت هفت نفر باشند، خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت نه هزار و ششصد (٩٦٠٠) نماز مى نويسد.
٦ - زمانى كه در نماز جماعت هشت نفر اقتدا كنند، خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت نوزده هزار و دويست (١٩٢٠٠) نماز مى نويسد.
٧ - زمانى كه در نماز جماعت نه نفر باشند، خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت سى و شش هزار و چهارصد (٣٦٤٠٠) نماز مى نويسد.
٨ - زمانى كه در نماز جماعت ده نفر باشند، خداوند براى هر يك نفر در هر يك ركعت هفتاد و دو هزار و هشتصد (٧٢٨٠٠) نماز مى نويسد.
٩- اگر تعداد افراد از ده نفر گذشت ، در اين صورت آسمان صفحه و كاغذ و درختان قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده باشند، نمى توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
اى محمد!درك تكبير اول نماز با امام جماعت ، فضيلت دارد بر ششصد هزارحج و عمره و هفتاد هزار بار بهتر است از دنيا و آن چه در دنيا هست ، و يك ركعت نماز پشت سر امام به جماعت خواندن ، بهتر است از صد هزار دينار صدقه به مساكين دادن ، ويك سجده مؤ من با امام در نماز جماعت بهتر است از صد بنده آزاد كردن .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٤)
٨٤٠ - اخطار پيامبر در ترك نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لينتهين اقوام لايشهدون الصلاة او لامرن مؤ ذنا يوذن ثم يقيم ثم امر رجلا من اهل بيتى و هو على - عليه السلام - فيحرقن على اقوام بيوتهم بحزم الحطب لانهم لاياتون الصلاة ؛
آنان كه در نماز جماعت حاضر نمى شوند لازم است از اين كار خوددارى كنند، و گرنه دستور خواهم داد موذن اذان و اقامه بگويد، آن گاه پس از اقامه جماعت ، يكى از اهل بيت خود را (كه على باشد) فرمان مى دهم تا خانه هاى كسانى را كه در جماعت حاضر نشده اند با بسته هاى هيزم به آتش ‍ كشد.
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧٦)
٨٤١ - نماز خواندن در خانه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاغيبة الا لمن صلى فى بيته ، و رغب عن جماعتنا، و من رغب عن جماعة المسلمين وجب على المسلمين غيبته ، و سقطت بينهم عدالته ، و وجب هجرانه ، و اذا رفع الى امام المسلمين انذره و حذره ، فان حضر جماعة المسلمين ، و الا احرق عليه بيته ، و من لزم جماعتهم حرمت عليهم غيبته ، و ثبتت عدالته بينهم ؛
پيامبر خدا (ص) فرمود: كسى كه در خانه اش نماز مى خواند و از جماعت ما اعراض كرده غيبت او جايز است ، و هر كس از جماعت مسلمانان اعراض ‍ كند، بر مسلمانان واجب است غيبت او را بكنند، و در ميان آنها عدالت او ساقط مى شود، و واجب است از او دورى كنند و چون امر او را به پيشواى مسلمانان مى رسانند او را بيم مى دهد و مى ترساند، پس اگر در جماعت مسلمانان حاضر شد، وگرنه خانه او را مى سوزانند. و كسى كه در جماعت مسلمين حاضر شد غيبتش حرام است و عدالتش ثابت است .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٣٨)
٨٤٢ - كناره گيرى از جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الشيطان ذئب الانسان كذئب الغنم ياخذ الشاه القاصية و الناحية فاياكم و الشعاب و عليكم بالجماعة و العامة و المسجد؛
شيطان گرگ انسان است همانند گرگ گوسفندان كه هميشه ميشهاى دور افتاده و كناره گير را مى گيرد. پس از دسته بنديها (گروه گرايى و خط بازى) بپرهيزيد و بر شما باد به حضور در جماعت و مجالس عمومى و مسجد.
(كنزالعمال ، ج ٧، ص ٥٨١، حديث ٢٠٣٥٥)
٨٤٣ - وجوب نماز جماعت بر همسايگان مسجد
عن الصادق - عليه السلام - عن ابائه عليهم السلام قال :
اشترط رسول الله - صلى الله عليه وآله - على جيران المسجد شهود الصلاة ، و قال : لينتهين اقوام لايشهدون الصلاة او لامرن موذنا يوذن ثم يقيم ثم امر رجلا من اهل بيتى ، و هو على فليحرقن على اقوام بيوتهم بحزم الحطب لانهم لاياتون الصلاة ؛
امام صادق (ع) از پدرانش عليهم السلام نقل كرده : پيامبر خدا (ص) بر همسايه هاى مسجد شرط كرد در مسجد حاضر شوند. فرمود: جماعتى كه به نماز حاضر نمى شوند باز گردند، و يا دستور مى دهم موذن اذان و اقامه گويد، سپس به مردى از اهل بيتم دستور مى دهم و او على است ، خانه جماعتى را با مجموعه هيزم مى سوزاند براى اينكه آن ها به نماز نمى آيند.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٨)
٨٤٤ - تشكيل صف نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
ثلاثة يضحك الله اليهم : الرجل اذا قام بالليل و القوم اذا صفوا فى الصلاة ، و القوم اذا صفوا فى قتال العدو؛
سه گروهند كه خداوند از آنان خشنود است :
١ - كسى كه نماز شب مى خواند.
٢ - جمعى كه نماز جماعت تشكيل مى دهند.
٣ - دسته اى كه در برابر دشمن در راه خدا صف آرايى كرده اند.
(ثواب الاعمال ، ص ٩٦)
٨٤٥ - امام جماعت و رعايت حال نمازگزاران
قال على - عليه السلام -:
و اذا قمت فى صلاتك للناس فلاتكونن منفرا و لامضيعا، فان فى الناس ‍ من به العلة و له الحاجة ، و قد سالت رسول الله - صلى الله عليه وآله - حين وجهنى الى اليمن كيف اصلى بهم ؟ فقال : صل بهم كصلاة اضعفهم ، و كن بالمؤ منين رحيما؛
هنگامى كه برخاستى و خودت را مهيا ساختى تا با مردم نماز گزارى ، نماز را چندان طولانى مخوان كه مردم را پراكنده سازى ، و سريع و تند هم مخوان كه آن را تباه كنى ، زيرا در ميان مردمى كه با تو نماز مى گزارند، كسانى هستند كه عليل و بيمار و ناتوانند، يا گرفتارى و كار دارند. من از رسول خدا (ص) هنگامى كه مرا براى تبليغ اسلام به يمن مى فرستاد پرسيدم : چگونه با مردم نماز بگزارم ؟ حضرت فرمود: با آنها مانند ناتوانترين آنان نمازگزار، و بر حال مؤ منين ترحم كن .
(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص ١٠٢٣)
٨٤٦ - رضايت مامومين
قال النبى - صلى الله عليه وآله - :
من ام قوما باذنهم و هم به راضون فاقتصد بهم فى حضوره ، و احسن صلاته بقيامه و قراءته و ركوعه و سجوده و قعوده ، فله مثل اجر القوم ، و لاينقص من اجورهم شى ء؛
پيامبر خدا (ص) فرمود: هركس به اجازه و رضايت جماعتى به آنان پيشنماز باشد، و آنان به او راضى باشند، در حاضر شدنش با آنان استقامت ورزد، و نماز خود را با قيام و قرائت و ركوع و سجود و قعود آن نيكو انجام دهد، براى او مثل ثواب آن جماعت است ، و از ثواب آنها هم چيزى كم نمى شود.
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ٨)
٨٤٧ - فريضه بودن نماز جماعت
عن زرارة و الفضيل قالا:
قلنا له : الصلاة فى جماعة فريضة هى ؟ فقال : الصلاة فريضة و ليس ‍ الاجتماع بمفروض فى الصلوات كلها، ولكنها سنة ؛ من تركها رغبة عنها و عن جماعة المؤ منين من غير علة فلا صلاة له ؛
از زرارة و فضيل نقل شده كه گفتند: به او عرض كرديم نماز خواندن در جماعت فريضه است ؟فرمود: نماز فريضه است ، در تمام نمازها جمع شدن فريضه نيست ، ولكن آن سنت است و هركس از روى اعراض از آن نماز جماعت مسلمانان را بدون علت ترك كند، براى او نماز نيست .
(وسائل الشيعه ، ج ٥، ص ٣٧١)
٨٤٨ - خداوند بالاى سر جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يد الله على الجماعة فاذا اشتذ الشاذ منهم اختطفه الشيطان كما يختطف الذئب الشاة الشاذة من الغنم ؛
پيامبر خدا (ص) فرمود: دست خداوند بر سر جماعت است ، هرگاه از آنها كسى از جماعت جدا شود، شيطان او را مى ربايد همان طور كه گرگ گوسفند جدا شونده از رمه گوسفند را مى ربايد.
(كنزالعمال ، ص ٢٠٧)
٨٤٩ - مواظبت بر نماز جماعت
عن على - عليه السلام - قال :
مروة الحضر قراءة القران و مجالسة العلماء و النظر فى الفقه و المحافظة على الصلاة فى الجماعات ؛
از على بن ابى طالب (ع) نقل شده كه فرمود: جوانمردى در حضور در وطن ، قرآن خواندن ، هم نشينى با علماء، و نگريستن در احكام دين ، و مواظبت بر نماز خواندن در جماعتهاست .
(بحارالانوار، ج ٨٨، ص ١٠)
٨٥٠ - اقتضاء ايمان
مقتضى الايمان عدم ترك الجماعة من غير عذر سيما مع الاستمرار عليه فانه كما ورد لايمنع الشيطان من شى ء من العبادات منعها، و يعرض ‍ عليه الشبهات من جهة العدالة و نحوها، حيث لايمكنهم انكارها، لان فضلها من ضروريات الدين ؛
اقتضاء ايمان آن است بدون عذر نماز جماعت ترك نشود، مخصوصا با مداومت بر آن ، در روايت آمده ، شيطان چيزى از عبادت را مانند نماز جماعت منع نمى كند، بر آنان از جهت عدالت و مانند آن شبهه ها ايجاد مى كند، چون انكار آن براى آنان ممكن نيست ، زيرا فضيلت آن از ضروريات دين است .
(العروة الوثقى ، ص ٢٥٢)
٨٥١ - اقامه نماز جماعت امام زمان (عج)
يجتمع المهدى - عليه السلام - و عيسى بن مريم - عليه السلام - فيجى وقت الصلوة فيقول المهدى لعيسى . تقدم ،فيقول عيسى انت اولى بالصلوة فيصلى عيسى ورائه ماموما؛
در حديث آمده است : پس از ظهور، عيسى بن مريم (ع) در هنگام نماز در كنار امام حاضر مى شوم و امام به او امامت بر نماز جماعت را تعارف مى كند ولى او مى گويد: تو سزاوارترى به اين امر، و سپس به عنوان ماموم پشت سر او به جماعت مى ايستد.
(منتخب الاثر، ص ٤٧٩. تذكرة الخواص ، ص ٣٧٧)
٨٥٢ - حق امام جماعت
قال زين العابدين - عليه السلام -:
و اما حق امامك فى صلاتك فان تعلم انه قد تقلد السفارة فيما بينك و بين الله والو فادة الى ربك و تكلم عنك و لم تتكلم عنه و دعالك و لم تدع له ، و طلب فيك و لم تطلب فيه ، و كفاك هم المقام بين يدى الله و المسالة له فيك ، و لم تكفه ذلك ، فان كان فى شى ء من ذلك تقصير كان به دونك و ان كان اثما لم تكن شريكه فيه و لم يكن لك عليه فضل فوقى نفسك بنفسه و فى صلاتك بصلاته فتشكر له على ذلك ، و لا حول و لا قوة الا بالله ؛
حق امام جماعت اين است كه : بدانى سفارت و وساطت بين تو و خدا، و نمايندگى تو را در ورود به پيشگاه پروردگار متعال به عهده گرفته است ، وى از جانب تو سخن مى گويد، نه تو از ناحيه او، او براى تو دعا مى كند، نه تو براى او، او براى تو طلب فيض و رحمت از خدا مى نمايد، نه تو درباره او، هم ايستادن در پيشگاه خداوند، و درخواست و دعا را از تو، كفايت كرده نه تو براى او، اگر در هر يك از اين مراحل كوتاهى شود، او مقصر است نه تو. اگر گنهكار باشد (برخلاف وظيفه خود رفتار كند) تو شريك جرم او نيستى . (نماز تو نيز در صورتى كه او را به عدالت مى شناختى و به او اقتدا كردى ، باطل نيست) با اينكه در مقابل اين حق و خدمت احسانى به او نكرده اى پس او جانش را سپر جان تو، و نمازش را سپر نماز تو قرار داده است ، بنابراين ، بايد از اين خدمت و محبتش قدردانى كنى و حق او را بشناسى . و نمى شود كارى را ترك كند و يا انجام داد مگر به كمك خداوند تبارك و تعالى .
(تحف العقول ، رساله حقوق على بن الحسين (ع) )



جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
1- سوره مائده ، آيه 5.
2- سوره مؤ منون ، آيه 9.
3- سوره جمعه ، آيه 9.


۱۲