• شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3303 / دانلود: 2853
اندازه اندازه اندازه
با چه کسی ازدواج کنیم

با چه کسی ازدواج کنیم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

با چه كسى ازدواج كنيم ؟

نام نويسنده : اسدالله داستانى بنيسى

مسئله ازداوج و انتخاب همسر

بسم الله الرحمن الرحيم

مسئله ازدواج و انتخاب همسر براى پسران و دختران جوان (مردان و زنان) از مهمترين مسائل حياتى است

پيوند زناشوئى در زندگى انسانها نقطه عطفى است كه ممكن است صدها پيروزى و كاميابى و يا شكست و ناكامى در پى داشته باشد.

اين است كه با اطمينان خاطر مى توان گفت : يك ازدواج خوب و شايسته مى تواند مايه آسايش جسم و آرامش روان گردد و اساس سعادت و بهروزى پسران و دختران (مردان و زنان) را بنيان نهد و موجبات خوشبختى و شادكامى آنان را تا پايان زندگى فراهم آورد.

همچنين يك ازدواج بد و نامتناسب ممكن است براى زن و شوهر منشاء بزرگترين نگرانى و ناراحتى ها گردد و پ ی امد بدبختى و تيره روزى آنان را پايه گذارى كند و آنان را در سراسر عمر و زندگيشان به خاك سياه نشانده و مايه سختترين شكنجه هاى روحى و جسمى آنان گردد...

اين است كه علماى اخلاق و جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و اديبان جهان اين مسئله را از اهم مسائل زندگى به شمار آورده و درباره اهميت آن مطالب زيادى گفته اند كه چكيده گفته هايشان اين است كه

«مسئله ازدواج و زناشوئى در رديف نظم ها و امورى قرار دارد كه آفريدگار جهان اساس آن را بنا نهاده است و هيچ امرى در زندگى انسان ها نمى تواند به اندازه ازدواج ، بهروزى و خوشبختى و يا تيره روزى و بدبختى به بار آورد، پس براى هيچ چيز در زندگى نبايد بيشتر از مسئله ازدواج اهميت قائل شد و هر كسى بايد در زندگى به اين مسئله بزرگ اهميت داده و روح و قلب خود را براى تنظيم آن آماده سازد».(٢).

«يعنى ما همه چيز را جفت و زوج خلق كرديم اميد است شما از اين خلقت ما ذكر و پند گيريد».

پس از مضمون اين آيه به خوبى روشن است كه قانون نر و مادگى در تمام موجودات بدون استثناء جارى است

امروز انسانها با پيشرفت علم طبيعت پس از فرو رفتن در درون اشياء و شكافتن ذرات و پى بردن به وجود (اتم) دانستند كه اتم ها نيز از (الكترون) و (پروتون) تشكيل يافته اند كه الكترونها (بار) منفى و پروتونها (بار) مثبت اتم را به وجود مى آورند و آن دو نيز نسبت به هم نر و ماده اند.

در آيه ديگر قرآن درباره نر و ماده بودن نباتات اين چنين مى خوانيم :

سبحان الذى خلق الاءزواج كلها مما تنبت الاءرض و من انفسهم و مما لا يعلمون (٤)

با توجه به آيه فوق لطف خداوندى را به خوبى درك مى كنيم كه خداوند به اضافه اينكه جفت انسان را از جنس خود او آفريده و براى بهتر زندگى كردن آنها مهر و محبت يكديگر را نيز در دل يكديگر انداخته است

در آيه ديگر پس از دستور عقد و ازدواج به انسانها در مقابل عمل ازدواجشان بى نياز و مستغنى نمودن آنها را هم به عهده خود گرفته و مى فرمايد:

«شما ازدواج كنيد، و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح خود را به ازدواج يكديگر در آوريد و از فقر و تنگدستى نترسيد كه خداوند ازدواج كنندگان را با لطف و فضلش غنى و بى نياز مى گرداند، خداوند به هر چيز وسعت دهد و بر همه چيز عالم و داناست ».(٦)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«ازدواج كردن سنت من است ، هر كس از اين سنت من بيزار و روگردان شود از من نيست ».(٨)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«هركس فطرت و شريعت مرا دوست دارد، پس بايد به سنتهاى من عمل كند، و از سنتهاى من است نكاح كردن و ازدواج نمودن ».(١٠)

از اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام ، آن حضرت فرمود:

«ازدواج كنيد، كه هر آينه ازدواج كردن سنت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و آن حضرت مى فرمود: ازدواج كردن از سنتهاى من است هر كه بخواهد از سنتهاى من پيروى كند بايد ازدواج كند».(١٢)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«هر كس ازدواج كند و يا زنان و مردان بى همسر را (از راه شرعى) به ازدواج هم درآورد، مستحق ولايت و دوستى خداست (يعنى خداوند او را دوست مى دارد».(١٤)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، حضرت فرمود:

«ازدواج كنيد، و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد، به تحقيق كه خداوند به وسيله ازدواج ، اخلاق آنها را نيكو و روزى آنها را زياد و وسيع و مروت و خوبى آنها را بيشتر مى گرداند.(١٦)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«هر كس ازدواج كند نيمى از سعادت را دريافته است ».(١٨)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«هر كس به منظور نگهدارى عفتش زن بگيرد بر خدا لازم است كه بر او كمك نمايد».(٢٠)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«ازدواج كردن ، عفت و چشم و فرج را بهتر نگه مى دارد و از هر وسيله ديگر براى پاكدامنى انسان نافذتر و شرافتمندانه تر است ».(٢٢)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«ازدواج كنيد كه من بر زيادى شما روز قيامت به ساير امتها مباهات مى كنم حتى با آنهائى كه از شما سقط شده اند، آنها را تا به درب بهشت مى آورند و مى گويند: وارد بهشت شويد كه جاى تو اينجاست ، مى گويد: من داخل بهشت نمى شوم تا پدر و مادرم قبل از من وارد شود».(٢٤)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«هر زن و مرد مؤ منى كه با يكديگر ازدواج كنند فرشته اى در آسمان عقد آنها را چنين اعلام مى كند: هان (اى فرشتگان بدانيد) خداوند فلان زن را به فلان مرد تزويج كرد».(٢٦)

از امام رضاعليه‌السلام ، آن حضرت فرمود:

«اگر از طرف خدا و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره ازدواج دستورى صادر نشده بود، همان فوائد اجتماعى كه خدا در آن قرار داده از قبيل نيكى با خويشان و پيوند با بيگانگان ، كافى بود، عقلاء به اين كار رغبت نموده و عمل نمايند».(٢٨)

خداوند وسعت دهد روزى هر كه را بخواهد و اندازه مى دهد روزى هر كه را بخواهد.

در آيه ديگر مى خوانيم :

و الله فضل بعضكم على بعض فى الرزق .(٣٠)

با چه کسي ازدواج کنيم؟

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«زن بگيريد تا روزى شما به وسيله او زياد گردد».(٣٢)

از امام صادقعليه‌السلام ، آن حضرت فرمود:

«هر كس از ترس فقر زن نگيرد به خدا سوء ظن برده و گمان بد كرده است ».(٣٤)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«جوان انصارى خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و از فقر و ندارى شكايت كرد، حضرت به او فرمود:برو زن بگير.

جوان گفت : من حياء مى كنم دوباره به عنوان اظهار حاجت به پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مراجعه كنم

يكى از انصار وى را ملاقات كرده و گفت : من دختر بالغى دارم مى خواهى او را بگيرى ؟ جوان با او ازدواج كرد و خداوند روزى او را توسعه داد و روزى جوان خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و قضيه را بر آن حضرت تعريف كرد.

حضرت فرمود: «جوانان زن بگيريد».(٣٦)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«روزى را به وسيله زن گرفتن تحصيل كنيد و به دست آوريد».(٣٨)

به كلامى از امام صادقعليه‌السلام ، (خوب توجه كنيد)

«اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادقعليه‌السلام عرض كردم : مردم مى گويند: شخصى خدمت رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و از تنگدستى و فقر به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:زن بگير، مرتبه دوم شكايت كرد باز حضرت فرمود:

زن بگير، تا اينكه سه بار اين كار انجام شد، آيا اين حديث صحيح است ؟

حضرت فرمود:آرى صحيح است ، رزق و روزى با زن و فرزند همراه است ».(٤٠)

در تاريخ نمونه هاى زيادى در اين مورد ديده شده است

زن و شوهر لباس همديگرند

خداوند تبارك و تعالى در (قرآن) زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرفى كرده و مى فرمايد:

هن لباس لكم و انتم لباس لهن

آنان (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنان هستيد، هر دو زينت همديگر و باعث محجوب ماندن يكديگر!

مى دانيد كه لباس به معنى : جامعه - پوشاك - تن پوش را گويند و در ظاهر زينت و زيبائى انسان به وسيله لباس ظاهرى است خداى تعالى هم با اين تشبيه زيبا و ساده خواسته مردمان را به امر ازدواج متوجه سازد و زن و مرد يا به تعبير ديگر (زن و شوهر) را به منزله لباس همديگر معرفى فرموده است كه در حقيقت اگر ما دقت كنيم مى بينيم چنانكه لباس براى پوشش و آرامش ‍ و حفظ و زيبائى بدن محسوب مى شود همانطور همسران هم مانند لباس ‍ عيوب همديگر را پوشانده و آرامش همديگر را حفظ مى نمايند و به اضافه آن مايه زينت و زيبائى همديگر نيز هستند.

همچنان لباس چنانكه آدمى را از سرما و گرما نگه مى دارد و از مرضهاى زياد مصون مى دارد و زن و شوهر هم نسبت به همديگر چنان هستند. آنان با اشباع غريزه شهوت كه خود مايه عفت است به اين معنى وقتى آدمى زوج و زوجه داشته باشد مى تواند عفت خود را حفظ كند و در جامعه و خارج از منزل به سوى فتنه و فساد نرود:

زن و مرد هر دو لباس یکدیگرند چون لباسند و به عفت نگرند همچو تن پوش بوند، سوى گناه نروند، چهره هم مى نگرند در تفسير (منهاج الصادقين) در ذيل اين آيه شريفه آمده است كه روزى زنى به نام (خولاء) به خانه تشريف نداشتند، او پيش (عايشه) نشست و درد دل خود را شروع كرد و گفت : از آن روزى كه من شوهر كرده ام هر شب خود را مثل شب اول زينت كرده و عطر مى زنم و به بستر شوهرم مى روم ولى او از من روى بر مى گرداند ولى من از براى رضاى خدا از او روى بر نمى گردانم و بر بى توجهى او تحمل مى كنم ، آمدم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بپرسم آيا از اين جهت من در پيشگاه خداوند اجر و مزدى دارم ؟!

عايشه گفت : صبر كن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيايد، آنقدر نگذشت كه آن حضرت تشريف آورد، خولاء قصه خود را به آن حضرت معروض داشت ، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر آن زن فرمود: آيا منقاد و فرمانبردار او هستى ؟

خولاء جواب داد: بلى يا رسول الله ، آيا مرا مزدى باشد؟!

حضرت فرمود:

هر آن زن كه در خانه شوهر به نوعى سلوك كند كه موجب صلاح شوهر باشد حق تعالى آن را چندين حسنه مى نويسد و سيئه محو مى كند و درجات او را بالا مى برد، و هر آن زن كه از شوهر خود حامله باشد او را مزد زيادى خواهد داد، مزد او مثل كسى خواهد بود كه تمامى عمر (قائم الليل و صائم النهار) باشد و هر يك بار كه كودك را شير دهد چنان باشد كه بنده اى را آزاد كرده است ، چون كودكش را از شير باز گيرد منادى از آسمان ندا مى زند كه گناهان گذشته تو آمرزيده شد.

عايشه هم كه در آنجا حاضر بود، گفت : يا رسول الله ، زنان را كه اين همه ثواب است مردان را چيست ؟

حضرت تبسمى كرد و فرمود:

هر مردى كه براى مراوده دست زن خود را بگيرد، حق تعالى او را حسنه كرامت فرمايد و اگر دست در گردنش كند ده حسنه بر او مى نويسد، اگر او را ببوسد بيست حسنه بر وى ضبط شود، اگر با وى نزديكى كند چندان ثوابش ‍ دهند كه از همه دنيا بيشتر بود و چون غسل كند به هر موئى كه آب از وى مى گذرد سيئه محو مى شود و درجه بالا مى رود و ثوابى كه براى غسل او مى دهند بهتر است از همه دنيا و هر چه در آن است ، و حق تعالى به واسطه او با ملائكه مباهات مى كند و بر آنان مى فرمايد: شما را گواه گرفتم بر اينكه آمرزيدم او(آن مرد) را (اين هم ثواب مرد).

البته من مى خواهم در اينجا متذكر بشوم كه در اينجا و يا در جاهاى ديگر روايات براى ضبط (حسنه) و محو (سيئه) وارد گرديده بعضى از عوام كم همت ، سؤ استفاده هائى كرده و فكر مى كنند كه مثلا با كار آميزش زياد و يا شهوترانى مفرط خداوند اين همه ثواب و پاداش مى دهد.

ولى آنان بايد كاملا دقت كنند و بدانند كه اين نوع مزد و پاداش ضبط حسنه و يا محو سيئه و يا رفع درجات براى آن است كه كسى به فرمان خدا به قصد پيروى از فرمان خدا عمل كرده باشد آن همه اجر و ثواب دارد، نه به قصد هوسرانى و يا شهوترانى مفرط، پس هر كارى را بايد به قصد پيروى از فرمان خدا كه سعادت در آن است انجام داد، نه به قصد لذت جسمانى و يا از روى هوى و هوس به دستور شيطان

كنى هر كار از بهر خدا كن

كه تاگيرى ز او مزد گرانى

ز بهر خود كنى گر جمله كاری

ز شيطان باشد و خود هم همانى

در اسلام تبطل و رهبانيت نيست

دين مقدس اسلام پيروان خود را ترغيب و تشويق بر ازدواج نموده است و آنان را از (تبطل) و(رهبانيت) بر حذر كرده و نهى نموده است به چند روايت در اين مورد خوب توجه كنيد.

از امام جعفر صادقعليه‌السلام منقول است كه آن حضرت فرمود:

«از اخلاق پيغمبران است دوست داشتن زنان و گمان ندارم كسى را كه در ايمان او چيزى زياد شود مگر آنكه محبت زنان در او زياده مى شود، و هر كه محبت زنان او را زياده شود فضيلت ايمانش بيشتر مى شود».(٤٢)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده كه آن حضرت فرمود:

«هر كس ازدواج كند نصف دينش را باز يافته و احراز كرده است و درباره نيم ديگر بايد تقوى داشته باشد تا به كمك خداى تبارك و تعالى آن را هم حفظ نمايد»(٤٤)

باز در حديثى آمده است :

زنى خدمت رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و شكايت كرد كه شوهرم پيش من نمى آيد.

حضرت فرمود: خود را خوشبو كن تا به نزديك تو آيد.

آن زن گفت : هيچ بوى خوشى را نگذاشتم مگر آنكه خود را با آن خوشبو كردم باز هم از من دورى مى كند!

حضرت فرمود: اگر مى دانست چه ثواب دارد در آمدن به نزد تو، از تو دورى نمى كرد.

فرمود:كه چون متوجه جانب تو مى شود دو ملك او را احاطه مى كنند و ثواب آن دارد كه شمشير كشيده در راه خدا جهاد مى كند و ديگر ثوابهائى هم حضرت براى نزديكى او شمرد...»(٤٦)

«بهترين امت من در درجه اول كسانى هستند كه ازدواج كرده و زوج اختيار كرده باشند، و مردان و زنان بى همسر در رتبه آخر قرار دارند».(٤٨)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«رذيل ترين مردگان شما افرادى هستند كه ازدواج نكرده باشند».(٥٠)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«بدترين شما عزبهاى شما هستند و بدانيد كه دو ركعت نماز شخص متاءهل از هفتاد ركعت غير متاءهل بهتر است ».(٥٢)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهى كرد مسلمانان را از ترك دنيا (رهبانيت) و فرمود: رهبانيت در اسلام نيست ، زن بگيريد كه من به فزونى عدد شما بر ملتها و امتهاى ديگر مباهات مى كنم.(٥٤)

از امام صادقعليه‌السلام :

حضرت صادقعليه‌السلام مى فرمايد: روزى زنى به حضور پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و از آن حضرت سئوال كرد (حق شوهر بر زن چيست ؟) حضرت بيان فرمود.

سپس زن پرسيد: (حق زن بر شوهر چيست ؟)

حضرت فرمود: لباسى به او بدهد كه برهنه نماند، و غذائى به او برساند كه گرسنه نباشد، و موقع خطا از خطاى او بگذرد.

زن گفت : (به خدا سوگند من هرگز شوهر نمى كنم) اين جمله را گفت و حركت كرد.

حضرت دستور بازگشت داد و به او فرمود: خداى عزوجل مى فرمايد: عفت ورزيدن براى زنان از هر چيز ديگر بهتر است (يعنى بايد شوهر كنند تا عفتشان محفوظ بماند).(٥٦)

از امام صادقعليه‌السلام :

«دو ركعت نماز كسى كه ازدواج كرده است بهتر است از اعمال كسى كه شبها نماز مى خواند و روزها روزه مى گيرد ولى (عزب) است ازدواج نمى كند».(٥٨)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : در ضمن حديثى آمده است كه روزى سه زن پيش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمدند (و از شوهرانشان گله كردند)، يكى گفت : يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شوهر من گوشت نمى خورد، ديگرى گفت : شوهر من بوى خوش نمى بويد، سومى گفت : اى پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شوهر من با زنان نزديكى نمى كند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از شنيدن سخنان آن سه زن از منزل بيرون آمد در حالى كه از ناراحتى رداى خود را بر زمين مى كشيد به مسجد آمده و در بالاى منبر قرار گرفت و بعد از حمد و ثناى الهى فرمود كه چرا جماعتى از اصحاب من گوشت نمى خورند و بوى خوش نمى بويند و نزديك زنان نمى روند، من گوشت مى خورم ، بوى خوش مى بويم و به نزد زنان مى روم ، و هر كه سنت مرا نخواهد از من نيست(٦٠)

پس از گفتار فوق معلوم گرديد كه هر مسلمانى بايد به سنت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عمل كرده و در امر ازدواج كوشا باشد، يعين اگر زن بى شوهر است شوهر نمايد و اگر مرد بى زن است ازدواج كرده و زن اختيار نمايد تا به سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عمل كرده باشد.

شعرا نيز زنان را هم ترغيب به شوهر كردن نموده اند

اسدى گويد:

چو نيمه است تنها زن ارچه نكوست

دگر نيمه اش سايه شوى اوست

زنان را بود شوى كردن هنر

بر شوى زن به كه نزد پدر

بود سيب خوشبوى بر شاخ خويش

وليكن به جامه دهد بوى بيش

‍ زن ار چند با چيز با آبروى

نگيرد دلش خرمى جز به شوى

فردوسى گويد:

جوان كى شكيبد ز جفت جوان

به ويژه كه باشد ز تخم كيان

كه مرد از براى زنان است و زن

فزونتر ز مردش بود خواستن

ويس و رامين :

زنان را نيست چيزى بهتر از شوى

هم اكنون باز گرد و ويس را گوى

خداى ما سرشت ما چنين كرد

كه زن را نيست كامى خوشتر از مرد

بنيسى گويد:

زنان را بگويم كه زيبنده چيست

زن خوب را بهتر از شوى نيست

به آن زن كه خوش خواهد و زندگى

بگويم بر او اين سخن را به ويست

تو خواهى اگر زيست بهتر كنى

برو شوى كن تا كه بهتر بزيست

فرودسى گويد:

زنى گر جهان شد به فرمان اوى

بر او بر نباشد گرامى شوى

ويس و رامين :

زنان نازك دلند و سست راءيند

به هر خو چون بر آريشان برآيند

زنان گفتار مردان راست دارند

بگفت خوش تن ايشان را سپارند

زن ارچه زيرك و هشيار باشد

زبون مرد خوش گفتار باشد

بلاى زن در آن باشد كه گوئى

تو چون خور روشنى چون مه نكوئى

ز عشقت من نژند و بى قرارم

ز درد دل هميشه زار و وارم

بزارى روز و شب فرياد خوانم

چو ديوانه به دشت و كوه دوانم

اگر رحمت نيارى من بميرم

در آن گيتى تو را دامن بگيرم

ز من مستان ، ز بى مهرى روانم

كه چون تو مردمم چون تو جوانم

زن ارچه خسرو است از شهريارى

و يا چون زاهدان پرهيزكارى

بر آن گفتار شيرين رام گردد

نينديشد كز آن بدنام گردد

بنيسى گويد:

چه زيبا هست زنها هرچه زودتر

به (كفو) خود كنند زود شوهر

ز زهرا ياد گيرند زندگى را

على را بر خودش بگرفت همسر

در تعجيل شوهر دادن دختران

از امام رضاعليه‌السلام :

امام رضاعليه‌السلام فرمود: جبرئيل نازل شد به رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت : يا محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدايت هر آينه به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:

(دختران) دوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت ، زمانى كه ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد (بايد آن را چيد) و الا آفتاب آن را فاسد مى كند و باد (خزان) رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دوشيزگان شما وقتى كه درك كردند آنچه را كه زنان درك مى كنند (يعنى وقتى كه به سن بلوغ رسيده و حائض شدند) چاره اى ندارند جز شوهر كردن ، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از شنيدن اين كلام از پيك وحى (جبرئيل) حركت كرده و به سوى مسجد آمد و جمع كرد مردم را و بر بالاى منبر رفت و اعلام كرد بر مردم آنچه را كه جبرئيل به دستور خداى تبارك و تعالى به آن حضرت رسانيده بود.(٦٢)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«از سعادت مرد آن است كه دخترش در خانه او (در خانه پدر) حالت حيض (قاعدگى) نبيند».(٦٤)

با چه کسي ازدواج کنيم؟

پس از گفتار فوق معلوم گرديد كه از سعادت مرد آن است كه دخترش را هر چه زودتر بعد از بلوغ به كفوش شوهر دهد، در اسلام هر مرد مؤمن كفو زن مؤ منه و هر زن مؤ منه كفو مرد مؤمن است وقتى كه هر دو از فسق عارى باشند كفو همديگرند.

ميانجيگرى در ازدواج مستحب است

وساطت و ميانجيگرى در امر ازدواج و تهيه مقدمات آن ، و تحصيل رضايت طرفين در اسلام مستحب است ، از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«هر كس در تزويج كردن زن و مرد مؤمنى بكوشد تا خدا آنها را با يكديگر جمع كند، خداوند (در بهشت) هزار حورى نصيبش مى گرداند، و هر قدمى براى اين كار بردارد و يا هر كلمه اى به عنوان وساطت به زبان آورد خداى عزوجل ثواب يك سال عبادت را به او مى دهد.(٦٦)

از اميرالمؤ منينعليه‌السلام :

بهترين وساطت و ميانجى گرى در اسلام در امر ازدواج است ».(٦٨)

از امام صادقعليه‌السلام : «چهار كس است كه در قيامت مورد نظر و توجه خداى عزوجل قرار مى گيرد، يكى ، آنكه وقتى طرف معامله از معامله اش ‍ پشيمان شد خواست برگرداند، قبول كند، دوم كسى كه غمى از دل غمگينى برگيرد و او را تسلى خاطر بخشد، سوم كسى كه بنده اى را (در راه خدا) آزاد كند، و چهارم آنكه مرد بى زن را زن دهد يعنى وسايل ازدواج آن را فراهم آورد و يا ميانجى گرى كند».(٧٠)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «هر كس تزويج كند بين دو مؤمن را يعنى زن و مرد مؤمنى را به ازدواج يكديگر بياورد، خداى عزوجل هزار حورالعين را به ازدواج او در مى آورد كه هر يكى از آنها در قصرى كه از در و ياقوت ساخته شده باشد، همگى در اختيار او قرار مى گيرد و هر قدمى كه در اين راه بردارد و يا هر كلمه اى كه به عنوان ميانجيگرى بر زبان آورد خداوند ثواب عبادت شبها و روزه روزه دارها را به او مى دهد.

و هر كس عملى انجام دهد كه بين زن و شوهر تفرقه افتد، غضب و لعنت خداوند در دنيا و آخرت نصيب او گردد و بر خدا حق است كه هزار سنگ آتشين بر سر او فرود آورد (اين كار را خداوند در قيامت انجام خواهد داد).

و هر كس در تفرقه و جدائى بين زن و شوهر اقدام نمايد، هر چند كه عمل او به ثمر نرسد و آن دو از هم جدا نشوند، باز هم او در دنيا و آخرت به غضب و لعنت الهى دچار مى شود و ديدار و توجه پروردگار براى هميشه بر او حرام مى گردد».(٧٢)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«من از دنياى شما جز زن و عطر چيز ديگرى دوست ندارم و روشنى چشمم نماز است ».(٧٤)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آن حضرت فرمود:

«هر كس زنش را دوست دارد و اين دوستى را بر او اعلام نمايد و بگويد: من تو را دوست دارم ، اين گفته او هرگز از قلب زنش بيرون نمى رود، (در نتيجه اين كار سبب مى شود كه زنش هم او را دوست داشته و زندگى خوبى داشته باشند».(٧٦)

از امام صادقعليه‌السلام ، آن حضرت فرمود:

«هر چه محبت همسر در قلب بنده زياد باشد فضيلت و ايمانش زيادتر مى شود».(٧٨)

از امام صادقعليه‌السلام ، آن حضرت فرمود:

«هر كس محبتش بر ما زياد باشد، زن و حلوا را هم زياد دوست مى دارد».(٨٠)

به كلامى از امام صادقعليه‌السلام ، (خوب توجه كنيد):

از امامعليه‌السلام سئوال شد چه چيز لذت دارد؟

فرمود: فلان و و و

سئوال شد ديگر چه ؟

فرمود: دوست داشتن و مباضعه زنان

فصل چهارم : در توكل و واگذارى و تسليم امور به خدا

الفصل الرابع فى التوكل على الله و التفويض إ ليه و التسليم له

مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ يَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَئَاهُ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: بى نيازى و عزّت جولان مى كنند، هنگامى كه به جايگاه توكل دست يافتند آن را وطن خويش قرار مى دهند.

عَنْ أَبِى الْحَسَنِ الْأَوَّلِعليه‌السلام سَأَلَهُ عَلِيُّ بْنُ سُوَيْدٍ السَّائِيُّ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ فَقَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَيْهِ فِى أُمُورِكَ كُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ رَاضِياً تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَأْلُوكَ إِلَّا خَيْراً وَ فَضْلًا وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فِى ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ وَثِقْتَ بِهِ فِيهَا وَ فِى غَيْرِهَا

امام كاظمعليه‌السلام در مورد قول خداوند كه : (هر كس بر خدا توكل كند پس او را بس است) فرمود: توكل بر خدا داراى درجاتى است ، يكى اينكه : در همه كارهايت بر او توكل كنى ، و هر چه با تو انجام دهد به آن راضى باشى ، و بدانى كه غير از خير و سعادت تو را نخواهد، و بدانى كه : اختيار در اين امور با اوست ، و تو اطمينان به او داشته باشى چه در اين كارها و چه در غير اينها.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ أَنَّهُ مَا اعْتَصَمَ بِى عَبْدٌ مِنْ عِبَادِى دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِى عَرَفْتُ ذَاكَ عَنْ نِيَّتِهِ ثُمَّ تَكِيدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَيْنِهِنَّ وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِى بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِى عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ فِى أَيِّ وَادٍ تَهَالَكَ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى به حضرت داودعليه‌السلام وحى كرد كه : هر يك از بندگانم با يأ س از مخلوقاتم به من پناهنده شود من از نيتش اين را مى فهمم ؛ و سپس همه آسمانها و زمين و هر كه در آنها هست براى او توطئه كنند من برايش راه چاره اى براى نجات از دست آنها فراهم خواهم كرد.

و هر يك از بندگانم به ديگرى پناهنده شود در حالى كه من بدانم قصدش ‍ همين است ، همه وسائل و اسباب آسمانها و زمين را از او مى گيرم و او را سرگردان خواهم نمود و او را به حال خودش واگذارم ، و باكى ندارم كه در كدام سرزمين نابود مى شود.

عَنْهُعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى وَ جَمَالِى وَ بَهَائِى وَ عُلُوِّى وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِى لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِى قَلْبِهِ وَ هَمَّهُ فِى آخِرَتِهِ وَ كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: به عزت و جلال و جمال و بزرگى و عظمت و بلندى مرتبه ام و مقام والايم و به جايگاه بلندم سوگند، هيچ بنده اى خواست مرا بر دلخواه خود بر نگزيند مگر اينكه بى نيازى او را در قلبش قرار خواهم داد، و كوشش او را در آخرتش ، و سرگردانى را از او باز دارم ، و آسمانها و زمين را به روزيش فرمان دهم ، و من خود براى او بدنبال تجارت هر تاجرى باشم (و پشتيبان او هستم).

عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى وَ عَظَمَتِى وَ كِبْرِيَائِى وَ نُورِى وَ عُلُوِّى وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِى لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُوتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى وَ عَظَمَتِى وَ كِبْرِيَائِى وَ نُورِى وَ عُلُوِّى وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِى لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِى وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ

امام باقرعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت كند كه فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: قسم به عزت و جلالم و بزرگى و عظمت و نور و برترى و به جايگاه بلندم ، هيچ بنده اى خواست خود را بر خواست من مقدم نكند؛ مگر اينكه كارش را پريشان كنم ، و دنيايش را درهم سازم و دلش را به آن مشغول نمايم ، و از آن به او ندهم مگر آنچه را برايش ‍ مقدّر كرده ام ، قسم به عزت و جلال و بزرگى و عظمت و نور و برترى و بلندى مقام و جايگاهم ، هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خود مقدّم نكند مگر اينكه ملائكه من از او محافظت كنند، و آسمانها و زمين را متكفل روزى او سازم ، و از پس تجارت و سودجوئى هر تاجرى من پشتيبان او هستم و دنيا بر خلاف انتظارش به آستان بوسى او آيد.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ لِشَيْءٍ قَدْ مَضَى : لَوْ كَانَ غَيْرُهُ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براى هر كارى كه واقع شده بود نمى فرمود: اى كاش غير آن واقع شده بود.

عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام أَحَقُّ خَلْقِ اللَّهِ أَنْ يُسَلِّمَ لِمَا قَضَى اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَضَاءِ أَتَى عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ عَظَّمَ اللَّهُ أَجْرَهُ وَ مَنْ سَخِطَ الْقَضَاءَ أَتَى عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ أَجْرَهُ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: سزاوارترين خلق خدا كه بدان چه خداوند برايش مقدر كرده تسليم باشد كسى است كه خدا را شناخته ، و هر كس ‍ راضى به قضا و قدر باشد قضا و قدر الهى شامل حالش شود، و خداوند پاداش بزرگى نصيب او گرداند، و هر كه ناخشنود از قضا و قدر الهى باشد قضا و قدر بر او بگذرد و خداوند پاداش او را بيهوده انگارد.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ فِى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ الاْيَةَ قَالَ أَثْنُوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا لَهُ قُلْتُ فَكَيْفَ عَلِمَ الرَّسُولُ أَنَّهَا كَذَلِكَ قَالَ كُشِفَ لَهُ الْغِطَاءُ قُلْتُ فَبِأَيِّ شَيْءٍ عَلِمَ الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ قَالَ بِالتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا فِيمَا وَرَدَ عَلَيْهِ مِنْ وَرَاءِ سَخَطٍ

امام صادقعليه‌السلام در مورد قول خداوند عز و جل( إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ) فرمود: يعنى ستايش نمايند پيامبر را و درود بر او فرستند، پرسيدم : چگونه رسول بداند كه ملائكه بر او درود مى فرستند؟ فرمود: پرده ها براى او كنار مى رود، پرسيدم : به چه چيز مؤمن مى فهمد كه مؤمن است ؟

فرمود: به وسيله تسليمش در برابر قضاى خداوند و خشنودى او به آنچه بر او مى رسد، بدون غضب و ناراحتى

وَ مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ النَّبِيُّ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس دوست داشته باشد كه با تقواترين مردم باشد پس بايد توكل بر خدا كند.

وَ قَالَ الْبَاقِرُعليه‌السلام مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا يُغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا يُهْزَمُ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: هر كس توكل بر خدا كند مغلوب نگردد و هر كه بخدا پناه آورد شكست نخورد.

قَالَ النَّبِيُّ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِى إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِى لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِى لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِى دُونَ خَلْقِى إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ سَأَلَنِى أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِى أَجَبْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِى غَفَرْتُ لَهُ

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: هيچ آفريده اى نيست كه از آفريده ديگرم كمك بخواهد، و از من كمك نخواهد مگر اينكه اسباب آسمانها و زمين را از او قطع نمايم ، چنانچه چيزى از من بخواهد به او نخواهم داد، و اگر مرا بخواند به او جواب نمى دهم

و هيچ مخلوقى نيست كه متمسك به من شود نه به آفريده ام ؛ مگر اينكه آسمانها و زمين را وسيله تهيّه رزق و روزى او قرار مى دهم ، اگر از من چيزى بخواهد به او مى دهم ، و اگر مرا بخواند او را اجابت كنم ، و اگر از من طلب آمرزش كند او را بيامرزم

وَ قَالَعليه‌السلام مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْيَا وَكَلَهُ إِلَيْهَا

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس اعتماد و اتكايش را از غير خدا ببرد خداوند بى نيازش كند و رزق و روزيش را بدون حساب و كتاب ؛ و از جايى كه فكرش نمى رسيد به او بدهد، و هر كس به دنيا متكى شود، خداوند او را به همان دنيا وامى گذارد.

وَ قَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَكْرَمَ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا فِى يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ فِى يَدَيْهِ

و پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس دوست مى دارد كه توانمندترين مردم باشد، بايد توكّل بر خدا كند، و هر كس كه دوست مى دارد و بخواهد كه گرامى ترين و محترمترين مردم باشد بايد پرهيزگار باشد، و هر كس كه دوست دارد كه بى نيازترين مردم باشد، بايد اطمينانش ‍ به آنچه كه در دست قدرت خداست بيشتر باشد تا از آنچه كه در دستان خودش است

وَ قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ بِصِدْقِ النِّيَّةِ لَاحْتَاجَتْ إِلَيْهِ الْأُمَرَاءُ فَمَنْ دُونَهُمْ فَكَيْفَ يَحْتَاجُ هُوَ وَ مَوْلَاهُ الْغِنِيُّ الْحَمِيدُ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر مردى بر خدا توكّل كند و در نيّتش صادق باشد، بطور قطع فرمانروايان و غير آنها محتاج به او مى شوند، چگونه او محتاج شود در حالتى كه مولاى او بى نياز و ستوده است ؟

أَيْضاً مِنَ الْمَحَاسِنِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام الْإِيمَانُ لَهُ أَرْكَانٌ أَرْبَعَةٌ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ تَفْوِيضُ الْأَمْرِ إِلَى اللَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ

امير المؤمنينعليه‌السلام فرمود: ايمان داراى چهار ركن است : توكّل بر خدا، واگذار نمودن كارها به خدا، راضى بودن به قضا و قدر خدا، تسليم شدن به امر خدا.

عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام فِى قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ الاْيَةَ قَالَ التَّسْلِيمُ وَ الرِّضَا وَ الْقُنُوعُ بِقَضَائِهِ

امام باقرعليه‌السلام در مورد اين كلام خداوند جلّ ثناؤ ه( فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ ) فرمود: تسليم بودن ، و راضى بودن ، و قانع بودن به قضا و قدر الهى

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ أَيُّمَا عَبْدٍ أَقْبَلَ قِبَلَ مَا يُحِبُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قِبَلَ كُلِّ مَا يُحِبُّ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ وَ بِتَقْوَاهُ عَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَقْبَلَ قَبِلَهُ وَ عَصَمَهُ لَمْ يُبَالِ لَوْ سَقَطَتِ السَّمَاءُ عَلَى الْأَرْضِ أَوْ كَانَتْ نَازِلَةٌ نَزَلَتْ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَشَمِلَتْهُمْ بَلِيَّةٌ وَ كَانَ فِى حِرْزِ اللَّهِ بِالتَّقْوَى مِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ أَ لَيْسَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى مَقامٍ أَمِينٍ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر بنده اى به آنچه خداوند عزّ و جل دوست دارد روى آورد، خداوند به آنچه او دوست دارد متوجه شود، و هر كس به خدا و تقواى خدا پناهنده شود خداوند او را حفظ كند، و هر كه خدا به او رو كند و او را حفظ كند، باكى ندارد كه آسمان به زمين افتد، يا بلايى فرود آيد كه همه مردم زمين را فرو گيرد، او به وسيله تقوا در پناه خدا از هر بلايى محفوظ خواهد بود، آيا اين طور نيست كه خداوند مى فرمايد: (افراد با تقوا در مقام امن هستند).

وَ عَنِ الْبَاقِرِعليه‌السلام قَالَ لَقِيَ رَسُولَ اللَّهِ فِى بَعْضِ أَسْفَارِهِ رَكْبٌ فَقَالُوا السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ مُؤْمِنُونَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا حَقِيقَةُ إِيمَانِكُمْ قَالُوا الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله عُلَمَاءُ وَ حُكَمَاءُ كَادُوا أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْحِكْمَةِ أَنْبِيَاءَ فَإِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَلَا تَبْنُوا مَا لَا تَسْكُنُونَ وَ لَا تَجْمَعُوا مَا لَا تَأْكُلُونَ وَ اتَّقُوا الَّذِى إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: رسول خدا در يكى از سفرهايش به جمعى شترسوار برخورد، آنها گفتند: درود بر تو اى رسول خدا! ايشان فرمود: شما كيستيد؟

گفتند: ما مؤمنان هستيم اى رسول خدا! حضرت فرمود: حقيقت ايمان شما چيست ؟

گفتند: رضا به قضاى خدا، و واگذارى خود به خدا، و تسليم به امر خدا، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله (به اطرافيان خود) فرمود: اينها دانشمندانى حكيم هستيد كه نزديك است از مقام بلند حكمت خود انبياء باشند.

(سپس رو به آنها كرده) و فرمود: اگر راست مى گوئيد: نسازيد آنچه را كه در آن سكنى نمى گزينيد، و جمع نكنيد آنچه را كه نمى خوريد، و بترسيد از خدائى كه بسوى او بازگردانده خواهيد شد.