بهشت خانواده جلد ۱

بهشت خانواده0%

بهشت خانواده نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

بهشت خانواده

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: دكتر سيد جواد مصطفوى
گروه: مشاهدات: 11732
دانلود: 2755

توضیحات:

جلد 1
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 93 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11732 / دانلود: 2755
اندازه اندازه اندازه
بهشت خانواده

بهشت خانواده جلد 1

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

دليل

٢٥- عن اءبي عبدالله عن اءبيه - قال : تقاضى على و فاطمه الى رسول الله -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فى الخدمه ، فقضى على فاطمه -عليها‌السلام - بخدمتها ما دون الباب و قضى على على -عليه‌السلام - بما خلفه ، قال : فقالت فاطمه : فلا يعلم ما دخلنى من السرور الا الله باكفائى رسول الله -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - تحمل اءرقاب الرجال

امام صادق از پدرش امام باقرعليهما‌السلام نقل مى فرمايد كه : على و فاطمه درباره خدمات خانه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داورى خواستند، پيغمبر قضاوت فرمود كه خدمت درون خانه بر عهده فاطمه باشد و خدمت بيرون خانه بر عهده على فاطمه گفت : جز خدا كسى نمى داند كه چه سرورى به من دست داد، اينكه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست به گريبان شدن با مردان را از عهده من برداشت(٣٠)

از اين روايت و روايات ديگرى كه به اين مضمون رسيده و در كتاب وسائل نقل شده است ، دانسته مى شود كه كمك كردن به شوهر بر زن واجب نيست ، بلكه مستحبى است كه خداوند مهربان ، آن همه ثواب به زن مى دهد.

٢٧- ايما اءمراه خرجت من بيتها بغير اذن زوجها فلا نفقه لها.

هر زنى كه بدون اجازه شوهرش از خانه خارج شود، حق نفقه ندارد.(٣٢)

٢٩- قل للمومنين يغضوا من ابصارهم و يحفظو فروجهم ذالك اءزكى لهم ان الله خبير بما يصنعون

به مردان مومن بگو ديدگان خويش را بازگيرند و دامن خود نگه دارند كه اين براى آنها پاكيزه تر است و خدا از آنچه مى كنند آگاه است(٣٤)

٣١- عن اءبي عبداللهعليه‌السلام ، قال : خير نسائكم التى اذا خلت مع زوجها خلعت له درع الحياء و اذا لبست ، لبست معه درع الحياء.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: بهترين زنان شما كسى است كه چون با جفتش خلوت كند، پيراهن حيا بركند و چون بپوشد و همراه او شود، زره حيا بر تن كند.(٣٦)

تميزى شوهر

موضوع نظافت از اهم مسائل اسلامى است و بيش از يكهزار و هشتصد آيه و روايت درباره آن وارد شده است ، و بايد هم چنين باشد، زيرا كسانى كه دين اسلام را از روى برهان و استدلال پذيرفته و با بررسى و كنجكاوى شخصى به آن رسيده اند، مى دانند كه اسلام هر يك از امور مربوط به زندگى انسان را به مقدارى كه اهميت دارد، اهميت داده است ، نه يك نقطه كمتر و نه يك نقطه بيشتر.

نظافت از اركان زندگى انسان است ، كه حيات و لذت بردن از حيات ، بستگى به آن دارد، نظافت در خانه و كوچه و بازار و خيابان و اداره و مغازه ضرورى و اجتناب ناپذير است ، نظافت با خوردن و نوشيدن و پوشيدن و حتى نفس كشيدن انسان ، ارتباط دارد، و چنين موضوع با اهميتى را اسلام نمى تواند با گفتن چند كلمه كلى مانند« النظافه من الايمان ، و تنظفوا واغتسلوا» خاتمه دهد.

دين اسلام ، بايد راه نظافت كردن مو و دندان و ناخن و ظرف و لباس و همه وسائل مورد احتياج انسان را بيان كند و خوشبختانه اين كار را هم كرده است اكنون سخن ما درباره نظافت شوهرى است كه همسرى دارد.

خداوند متعال در اصل خلقت ، زنان را زيبا پسند و نظافت دوست آفريده و على بن ابيطالبعليه‌السلام فرموده است ، همت و كوشش زنان به زينت دادن زندگى دنيا متوجه است ، از اين رو زنان در مورد نظافت محتاج به سفارش ‍ زياد نيستند، ولى مردان به خاطر همت گماشتن به مبارزه زندگى و كسب و حرفه و كار، كمتر به نظافت اهميت مى دهند و نياز به سفارش ‍ دارند.

خواهر و برادرى كه از يك پدر و مادر هستند و در يك خانه بزرگ شده اند. برادر را مى بينى كه اگر دستش كثيف شود، تحملش بر باقى ماندن بر كثافت و نشستن دست ، بيشتر از خواهر است ، و خواهرش براى پاكيزه كردن دست و صورت و لباس و شيشه و ظرف ، صبر و حوصله بيشترى دارد.

روزى به خانه يكى از دوستان رفتم ، در اتاق پذيرايى نشسته بودم و هنوز صاحبخانه نزد من نيامده بود صداى گفتگويى مى شنيدم ، وقتى صاحبخانه آمد، گفت : قدرى كه دير آمدم براى اين بود كه لباس توى خانه را پوشيده بودم و مى خواستم بيايم ، خانم اصرار داشت كه لباست را عوض كن ، اينطور نزد مهمان نرو، و من مى گفتم فلانى خودمانى است ، آخر مرا مجبور كرد تا لباسم را عوض كنم ، پيغمبر محترم اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شوهران مسامحه كار و بى قيد مى فرمايد: مردانى از يهود نظافت را رعايت نكردند، در نتيجه زنانشان زنا مى دادند، يعنى با مردان پاكيزه هر چند بيگانه همبستر مى شدند.

دليل

٣٣- ان النساء همهن زينه الحياه الدنيا .

همت زنان به آراستن زندگى دنيا متوجه است(٣٨)

٣٥- تنظفوا بكل ما استطعتم ، فان الله تعالى بنى الاسلام على النظافه ولن يدخل الجنه الا كل نظيف

هر چه مى توانيد پاكيزه باشيد، زيرا خداوند اسلام را بر پاكيزگى بنيان نهاده و جز مردم پاكيزه كسى به بهشت نمى رود.(٤٠)

٣٧- عن علىعليه‌السلام قال : تنظفوا بالماء من نتن الريح يتاءذى به ، تعهدوا اءنفسكم ، فان الله يبغض من عباده القاذوره الذى يتاءنف به من جلس ‍ اليه

علىعليه‌السلام فرمود: بوى گند مردم آزار را به وسیله آب بزدائيد و پاك كنيد. از بدن خويش مراقبت كنيد كه خدا مبغوض دارد بنده پليدى را كه هر كس كنارش ‍ بنشيند، بينيش را بگيرد.(٤٢)

٣٩- و قالعليه‌السلام : اءيما امراءه تطيبت لغير زوجها لم تقبل منها صلاه حتى تغتسل من طيبها كغسلها من جنابتها.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر زنى كه براى غير شوهرش خود را خوشبو كند، خداوند نماز او را قبول نكند تا زمانى كه مثل اينكه غسل جنابت مى كند، خود را از آن بوى خوش پاك گرداند.(٤٤)

٤١- قال الصادق : ان الله تعالى يحب الجمال و التجمل و يكره البؤ س و التباؤ س

امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداى متعال ، زيبايى و خود آرايى را دوست مى دارد و نيازمندى و اظهار نيازمندى را مبغوض ‍ مى دارد.(٤٦)

در پايان درس ، اشعارى را از خوشدل تهران مى آوريم تا بدانيد كه زشتى آرايش نمايى زن به بيگانگان ، منحصر به اسلام نيست ، بلكه يك فرهنگ ايرانى نيز هست

يكى بامدادان به فصل بهار

جوانى به باغى فتادش ‍ گذار

به شاخى گلى ديد خوشرنگ و بو

كه از جان و دل گشت مشتاق او

گلويش بيفشرد و كردش جدا

ز گلهاى ديگر به جور و جفا

چو آن گل جدا شد ز شاخ درخت

بيفتاد در دست آن تيره بخت

بكرد از طريق تحسر نگاه

به ياران و از دل برآورد آه

بگفتا كه اى خواهران عزيز

براى شما هست اين روز نيز

گذاريد آرايش خود كنار

بگيريد در زير برگى قرار

نماييد خود را از اين دم نهان

كه مانيد ايمن ز غارتگران

كمك مرد به زن در كار خانه

شوهر بايد گاهى در كارهاى خانه به زنش كمك كند: در شستن فرش و لباسهاى سنگين ، در پرده آويختن ، هنگام مهمان داشتن و كار زياد، او هم بايد با همسرش تشريك مساعى كند.

مرد بايد بداند كه اگر موضوع خلوص و صفا و يكرنگى و رفاقت نباشد، زن وظيفه ندارد - چنانكه در درس نهم گفتيم - هيچ كارى در خانه بكند، زن اگر بخواهد لجبازى كند، مى تواند بگويد: غذا براى خودم مى پزم و ظرف و لباس خودم را مى شويم و خانه خودم را نظافت مى كنم ، ولى چنان كه گفتيم اين سخنان از نظر اسلام در مرحله ثانوى است در مرحله اول ، زن و شوهر بايد مانند دو رفيق باشند كه مدتى در اتاقى هستند يا به مسافرتى رفته اند. اينان كار پخت و پز و شستشو را با خلوص و صفا انجام مى دهند. هر يك از آنها كه ببيند كارى معطل مانده ، فورا بر مى خيزد و انجام مى دهد و ديگرى به فكر كارى ديگر مى افتد كه تاخير نشود.

اگر كارى باشد كه قامت بلند لازم دارد، رفيقى كه قدش بلندتر است متصدى مى شود اگر كار سنگينى باشد آنكه قويتر است انجام مى دهد و كار ظريف را آنكه دست و انگشتانش لطيف تر است ، در عين حال اگر يكى از آنها از كار مخصوصش خسته شد، ديگرى به كمكش مى شتابد و نمى گويد: آن كار مخصوص رفيق من است و من بايد كار خودم را بكنم

خلوص و يكرنگى و صميميت ميان زن و شوهر، بسى عميقتر و طولانى تر و زيباتر از دوستى ميان دو رفيق است شوهر اگر فكر كند، كار كردن در خانه مخالف حرمت و شخصيت اوست اشتباه كرده است اميرالمومنينعليه‌السلام كه جانم به فدايش باد در خانه كار مى كرد. شوهر بايد بدون اينكه زن تقاضا كند، در كارهاى سنگين به او كمك كند، زيرا ممكن است ، زنى عاقل و فعال و فداكار باشد و با خود فكر كند، كارهاى بيرون خانه هم كه شوهرم انجام مى دهد، كار آسانى نيست كارى نيست كه من بتوانم انجام دهم ، او هم خسته است مزاحمش نشوم ، ولى لذت زندگى در اين است كه مرد بدون تقاضاى زن ، گاهى به او كمك كند و او را خدا قوتى دهد و تشكر كند و گلى بگويد و گلى بشنود.

مرد بايد در بغل كردن كودك به همسرش كمك كند، خصوصا در بيرون خانه و هنگام سوار شدن و پياده شدن بعضى از مردان پر عاطفه را شنيده ام كه كودك را تر و خشك هم مى كنند و هنگامى كه كودك مى گريد و مادر در خوابست ، پستان مادر را يا پستانك را به دهان كودك مى گذارند. درود خدا بر اين مردان پر عاطفه و با صفا باد.

زن و شوهرى را ديدم كه در بغل كردن كودك در ميان خيابان ، جر و بحث داشتند، زن مى خواست با آنكه خسته بود، كودك را بغل كند و مرد مى گفت در خيابان و كوچه نگهدارى كودك با مرد است از خلاصه مباحثات آنها فهميدم كه زن مى خواهد بگويد: بچه دارى كار زن است چه در خانه و چه در كوچه ، مرد را همان كارهاى مشكل زندگى بس است و مرد مى خواست بگويد: من به غيرتم نمى گنجد، كه زن ضعيف كه مى بايست حجاب خود را حفظ كند، كودك را هم بغل كند.

من از مباحثه آنها لذت بردم و درود فرستادم بر اسلام عزيزى كه اينگونه پيروان متعهدى تربيت مى كند و فكر مى كردم اگر بحث آنها فيصله نيابد و هيچيك نتواند ديگرى را قانع كند و اين مرافعه را نزد حاكم شرع ببرند، آيا او چه خواهد گفت و اسلام براى اين مشكل هم چاره ئى انديشيده است ؟ در آنجا موضوع حضانت به يادم آمد كه روايات بسيارى دارد و فتواى مشهور فقها اين است كه ، مادر براى نگهدارى پسر تا دو سال و نگهدارى دختر تا هفت سال اولويت دارد.

دليل

٤٣- دخل رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم على على فوجده هو و فاطمهعليه‌السلام يطحنان فى الجاروش ، فقال التبى اءيكما اءعيى ؟ فقال على : فاطمه يا رسول الله ، فقال لها: قومى يا بنيه ، فقامت و جلس النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم موضعها مع على (عليه‌السلام ) فواساه فى طحن الحب

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خانه علىعليه‌السلام وارد شد. او و فاطمه را ديد كه با كمك يكديگر با آسياب دستى آرد مى كنند. پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود: برخيز دختر جان ، فاطمه برخاست و پيغمبر به جاى او نشست و علىعليه‌السلام را در آرد كردن كمك نمود.(٤٨)

زينت (آرايش و پيرايش)

زينت به معنى خاصش كه شامل عطر و رنگ نشود، در مذهب مقدس ‍ اسلام ، مختص بانوان است و حتى برخى از اقسام آن براى مردان جايز نيست ؛ چنانكه پوشيدن لباس ابريشم و زينتهاى طلائى براى مردان حرام و براى زنان جايز، بلكه مستحب و راجح است

آرايش گرى و زينت دوستى چنانكه گفته شد در نهاد و سرشت زن نهفته و با خميره او عجين گشته است ، دستورات اسلام هم مطابق نهاد و سرشت اوليه و پاك انسانست

بازوان محكم مرد و انگشتان ظريف زن به زبان حال مى گويند كه اولى براى شكستن و كوبيدن و دومى براى نوزادش و ماليدن آفريده شده است

« از شير حمله خوش بود و از غزال رم »

آفريننده زن و مرد و بازوان و انگشتان آنان كه كارى مناسب خلقت ، به آنها دستور داده است مرد در بيرون خانه و مبارزه زندگى و زن كار درون خانه و بافندگى

اسلام به زن مى گويد: روا نيست زن شوهر دار لحظه اى بدون زينت باشد. او بايد اگر چه گردن بندى باشد به خود آويزان كند و نيز روا نيست كه انگشتانش ساده و سفيد باشد، بلكه بايد همواره رنگى از حنا و مانند آن روى ناخن داشته باشد و پيغمبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - كه جان همه زيبا پسندان جهان به فدايش باد - مى فرمايد: زنان بر عكس ‍ مردان ناخن خود را بلند بگذارند تا زيباتر باشد و براى مويش مى فرمايد: موى زيبا لباس الهى است ، از آن به نيكوئى سرپرستى كنيد، يعنى شانه كنيد، با آب و صابون بشوئيد، گيسوها را از يكديگر جدا كنيد، روغن مالى كنيد، با روغن بنفشته بهتر است ، و امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: مرد نبايد مانند زن هر روز مويش را و بدنش را روغن مالى كند تا درخشان و براق باشد، بلكه مردان فقط ماهى يكبار روغن مالى كنند و زنان اگر هر روز روغن بزنند بهتر است و سرمه كشيدن هم مستحب است هزينه و مخارج زينت و آرايش زن به عهده شوهر است ، مانند مخارج خوراك و لباس و مسكن او.

در اينجا انسان به ياد سخن اميرالمومنين علىعليه‌السلام مى افتد كه مى فرمايد: زن عقرب است ، ولى گزندگى شيرينى دارد. زن براى زينت خود خرجى به گردن شوهر مى گذارد، ولى خود شوهر هم از آن زينت بى نصيب نمى ماند. و همچنين مخارجى كه براى خريد لباس نو و كفش و كلاه زيبا به گردن مرد مى گذارد، مانند اين است كه او را با شيرينى گزيده است

يكى از دوستان دانشمند در توضيح اين روايت مى گفت : علىعليه‌السلام مى فرمايد: زن مانند زنبور عسل است كه هم گزندگى دارد و هم شهد و شيرينى ، گفتم : نه بلكه كلام حضرت لطيفتر و صحيحتر از بيان شماست حضرت مى فرمايد: گزيدن زن به جاى درد و سوزش ، شيرينى و نوش دارد. ابن ميثم شارح نهج البلاغه سخن حضرت را تشبيه كرده است به خاراندن بدنى كه خارش دارد و در حال خاراندن انسان لذت مى برد، به گمانم اين هم تشبيه لطيفى نيست

دليل

٤٥- قال الصادقعليه‌السلام : لا ينبغى للمراءه اءن تعطل نفسها و لو اءن تعلق فى عنقها قلاده و لا ينبغى اءن تدع يدها من الخضاب ولو اءن تمسحها بالحناء مسحا و ان كانت مسنه

امام صادقعليه‌السلام فرمود: سزاوار نيست كه زن هيچگاه بدن خود را بدون زينت گذارد. اگر چه با آويزان كردن گردن بندى باشد، و سزاوار نيست كه زن بدون رنگ باشد، اگر چه با كمى حنا باشد و اگر چه آن زن پير و كهنسال بوده باشد.(٥٠)

٤٧- قال اءبو عبداللهعليه‌السلام الشعرالحسن من كسوه الله فاءكرموه ، و قالعليه‌السلام من اتخد شعرا فليحسن ولايته و الا فليجزه

امام صادقعليه‌السلام فرمود: موى زيبا لباس الهى است احترامش كنيد. و نيز فرمود: هر كس براى خود مو مى گذارد بايد به نيكوئى از آن سرپرستى كند و گرنه آنرا قطع نمايد.(٥٢)

٤٩- عن اءبي عبداللهعليه‌السلام : لا يدهن الرجل كل يوم ، يرى الرجل شعثا لا يرى متزلقا كاءنه امراءه

امام صادقعليه‌السلام فرمود: مرد نبايد هر روز به سر خود روغن بمالد. مرد بايد آشفته مو ديده شود. مرد نبايد مانند زن مو درخشان ديده شود.(٥٤)

آرى زن و شوهر بايد اين گزيدن و گزيده شدن شيرين را در ميان خود انجام دهند و از اين جهت غريزه آنها سير و لبريز باشد تا در مواجه با مردان و زنان بيگانه احساس كمبود و نقصى ننمايند و به سوى آنان متوجه نشوند و به كار خود مشغول باشند.

مجالس عروسى و عزا

شوهران عاقل مى دانند كه زنان به عروسى رفتن علاقه مفرط دارند، شايد خداوند متعال ، اين علاقه مفرط را در نهاد و سرشت آنان نهفته است تا در اين مجالس دختران فاميل را ببينند و براى پسران خود عروس انتخاب كنند دختران خود را همراه ببرند و براى آنها با پسند مادرانى كه در مجلس ‍ حضور دارند، شوهر پيدا شود. زيبايى و نظافت و اظهار سليقه و ترتيب و تنظيم مجلس را ياد بگيرند و نيز آداب معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود و سوال و جواب را بياموزند. اينان به مجالس فاميلشان بروند تا آنان هم در مجالس ايشان شركت كنند و ميان مسلمين الفت و مودت و صفا و صميميت ايجاد شود. و نيز بدين وسيله صله رحم كنند و از عقوبت قطع رحم بر حذر باشند. مگر صله رحم تنها بر مردان واجب است ؟

آرى در عروسى بايد گناه و حرامى نباشد، ميگسارى و رقص مرد و زن و اختلاط آنان نباشد، چشم چرانى و عشوه گرى و نگاه حرامى نباشد، و شوهر هم بايد بدون جهت احتمال اين امور را بهانه نكند و از اجازه دادن به زن براى رفتن به اينگونه مجالس جلوگيرى ننمايد.

شايد گاهى بر زنان با شخصيت و محترم نزد فاميل كه ديگران از آنها شنوايى دارند، واجب باشد كه در اين گونه مجالس شركت كنند و با طرز لباس ‍ پوشيدن اسلامى خود، حجاب اسلامى را به ديگران بياموزند. يا با زبان خود آنها را نصيحت كنند يا اگر نصيحت سودمند نبود، با برخاستن از مجلس ، آنان را نهى از منكر نمايند.

بعد از همه اينها بانوان عاقل و متعهد مى دانند كه ، غالبا شوهران به اوضاع و احوال زمان ، از آنان آگاه ترند. اخلاق اسلامى يا غير اسلامى صاحبان مجالس را آنها بهتر مى دانند، زيرا در كوچه و بازار رفت و آمد بيشترى دارند، با مردم خريد و فروش و گفت و شنود بيشترى دارند، و به خاطر همين آشنايى است كه خداوند متعال اجازه رفتن آنان را به اين گونه مجالس در اختيار شوهران گذاشته است زن مسلمان در رفتن به اين گونه مجالس با شوهرش مشورت مى نمايد و از او اجازه مى گيرد و شوهران مسلمان هم بدون جهت از رفتن زن به اينگونه مجالس ممانعت نمى كنند، زيرا مى دانند كه در آنصورت همسر و همبستر خود را تا چند روز پكر و افسرده و آماده مخالفت كرده اند.

دليل

٥١- عن عبدالله الكاهلى قال : قلت لاءبى الحسنعليه‌السلام ان امراءتى و امراءه ابن مارد تخرجان فى الماتم ، فاءنها هما، فتقول لى امراءتى : ان كان حراما فانهنا عنه حتى نتركه ، و ان لم يكن حراما فلاى شى تمنعناه فاذا مات لنا ميت لم يجئنا اءحد، قال : فقال ابوالحسنعليه‌السلام عن الحقوق تساءلنى ؟ كان اءبى يبعث اءمى و ام فروه تقضيان حقوق اءهل المدينه

عبدالله كاهلى گويد: به حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام عرض ‍ كردم : زن من با زن ابن مارد به تعزيه اى مى روند و من آنها را منع مى كنم همسرم مى گويد: اگر رفتن به اين مجالس حرام است ، ما را نهى كن تا ديگر نرويم ؛ ولى اگر حرام نيست ، چرا ما را نهى مى كنى ؟ اگر ما به اين مجالس ‍ نرويم ، وقتى كسى از ما بميرد، هيچكس به خانه ما نخواهد آمد. حضرت فرمود: درباره حقوق مومنين بر يكديگر از من سوال مى كنى ؟ پدرم امام صادقعليه‌السلام مادر من وام فروه (خواهرم يا جده مادريم) را مى فرستاد تا در اين گونه مجالس بروند و حقوق اهل مدينه را ادا كنند.(٥٦)

٥٣- قال اءبو جعفرعليه‌السلام لكل شى طهور و طهور الفم السواك

امام باقرعليه‌السلام فرمود: هر چيزى وسيله پاك كردنى دارد. وسيله پاك كردن دندان مسواك كردن است(٥٨)

٥٦- عن اءبي عبداللهعليه‌السلام : قال فى السواك اثنتا عشره خصله : هو من السنه و مطهره للفم و مجلاة للبصر و يرضى الرب و يذهب بالغم (بالبلغم)...

امام صادقعليه‌السلام فرمود: مسواك كردن دوازده فايده دارد... چشم را نورانى مى كند اندوه (يا بلغم) را مى زدايد، حافظه را زياد مى كند دندانها را سفيد و ثواب را زياد مى نمايد، بوى دهن را مى برد، لثه را محكم مى كند و اشتهاى غذا مى آورد و فرشتگان را خوشحال مى كند.(٦٠)

٥٨- و قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تزوجوا الاءبكار فانهن اءطيب شى اءفواها... و قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فانهن اءعذب اءفواها.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دختران باكره را به همسرى بگيريد كه دهانى پاكيزه دارند و در حديث ديگر فرمود: دهانى بسيار گوارا و شيرين دارند (پس پاكيزگى دهان مطلوب پيغمبر است و زنان امتش بايد در پاكيزه نگاه داشتن دهان خود كوشا باشند.(٦٢)

اين روايت بوى پا و بوى زير بغل را هم شامل مى شود. زن مسلمان بايد هر بوى بدى را به نوعى مناسب از خود دور كند.

آيا وجود زن شر است

روايتى در نهج البلاغه موجود است به اين مضمون كه : همه وجود زن شر است و از همه بدتر آنكه وجودش ضرورت دارد و زندگى مرد لابد و ناچار بايد زن وجود داشته باشد.

روايت ديگرى در كتاب « من لا يحضره الفقيه » است كه امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: بيشتر خير در وجود زنان است

هر دو روايت در ٢ كتاب معتبر حديث موجود است و هيچيك هم قابل خدشه و انكار نيست

راه حل

اگر چه به صورت ظاهر و در نظر ابتدائى اين دو روايت مخالف يكديگر بلكه ، متناقض به نظر مى رسد: يكى زن را شر مى داند و ديگرى خير، ولى با دقت تامل در جهت و سياق اين دو روايت ، اشكال تناقض بر طرف مى شود.

شر بودن زن در جهت كارهاى مرد و مسير زندگى اختصاصى اوست و خير بودنش در جهت نظام كلى جهان و بقاء نسل بشر است

مسير مرد در زندگى دنيا يا كسب مال و ثروت است يا تحصيل علم و دانش ‍ و يا رسيدن به مقام و منصب مردى كه در راه كسب مال قدم برمى دارد، به زراعت و دامدارى يا تجارت و صنعتگرى يا كارگرى و پيشه ورى مى پردازد و از اين راه مالى كسب مى كند تا براى زندگى خود، مصرف كند يا براى آينده خويش پس انداز نمايد.

ولى وجود زن و دخالت او در اين ميان ، مانع و مزاحم است و شر، و باز دارنده و يا خرج كننده در آمد مرد است كه آن هم مزاحمت و شرى ديگر است

همچنين براى مرد محصل و دانشجو كه مى خواهد از راه مطالعه و مباحثه و سخنرانى و تفكر و نوشتن ، علم و سوادى به دست آورد، وجود زن و دخالت او مانع و مزاحم است و بازدارنده او از مطالعه و تفكر.

همچنين نسبت به مردى كه براى احراز مقام و منصبى كوشش و تلاش ‍ مى كند، دخالت زن در كار او شر است و اخلال گرى ، زيرا زن مى خواهد كه شوهرش با تمام وجود متوجه او باشد و همسرش او را از هر مقام و منصبى بهتر بخواهد. مردانى كه مشغول رياضت و خودسازى و مجاهدت با نفس ‍ باشند، كه شر بودن وجود زن براى آنها روشن است(٦٤)

٦١- عن يونس بن يعقوب عمن سمع ابا عبداللهعليه‌السلام يقول : اءكثر الخير فى النساء.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: بيشتر خير در وجود زنان است

مرد مسلمان بايد قبل از ازدواج تامل كند و بپذيرد كه وظيفه سنگينى به دوش او گذاشته مى شود.

دين او گاهى همسرش را « امانت خدا» معرفى مى كند و گاهى مهمان صاحب اختيارى كه بايد احترامش نمود و از خطايش درگذشت و او را مانند استخوان كجى دانست كه با وجود كجى و انحرافى كه دارد در نظام كلى جهان راست و مستقيم است - چنانكه در درس سى و هفتم توضيح خواهيم داد - پس بايد با او مهربانى و با او سازش نمود.

عنوان « امانت خدا» را اگر تحليل كنيم ، به اين نتيجه مى رسيم كه گويا پيغمبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، دست بانوئى را گرفته و در خانه دامادى آورده و به او گفته است : اين امانتى است از جانب خدا كه به دست تو مى سپارم ، بايد او را مطابق امانت خدايى اكرام و احترام كنى ، و اگر بدرفتارى كرد، بايد با احترام طلاقش دهى ، چنانكه در درس طلاق خواهيم گفت و علىعليه‌السلام چون همسرش فاطمهعليه‌السلام را به خاك سپرد، فرمود: امانت خدا از دست من گرفته شد.

مردى كه سعادت دنيا و آخرت بخواهد، به سخن پيغمبرش گوش مى دهد. اين سخن در گوش بى دين و غير مسلمان فرو نمى رود، او لياقت شنيدن اين سخن را ندارد، ولى اگر مسلمان سخن پيغمبر و رهبران دينى خود را نشنود، سخن چه كسى را خواهد شنيد؟ راستگوتر و داناتر و مهربانتر از پيغمبر و عترتش براى مسلمان چه كسى تواند بود؟ امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: هر كه با خانواده اش خوشرفتارى كند، خداوند عمرش را زياد كند.