بهشت خانواده جلد ۱

بهشت خانواده0%

بهشت خانواده نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

بهشت خانواده

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: دكتر سيد جواد مصطفوى
گروه: مشاهدات: 11737
دانلود: 2756

توضیحات:

جلد 1
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 93 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11737 / دانلود: 2756
اندازه اندازه اندازه
بهشت خانواده

بهشت خانواده جلد 1

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

دليل

١٠٤- و قالعليه‌السلام خيار خصال النساء، شرار خصال الرجال : الزهو(١١١)

١٠٥- كنا عندالنبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال : ان خير نسائكم الولود الودود، العفيفه العزيزه فى اءهلها، الذليله مع بعلها.

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترين زنان شما زنى است كه بسيار زاينده ، مهربان ، پاكدامن ، در ميان خانواده اش گرانقدر و نسبت به شوهرش خاضع و فروتن باشد.(١١٣)

١٠٧- كان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اذا اءراد الحرب دعا نساءه فاستشارهن ثم خالفهن

زمانى كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اراده جنگى مى نمود، همسرانش را جمع مى كرد و با آنها مشورت مى فرمود و سپس بر خلاف گفته و راى آنها عمل مى كرد.(١١٥)

١٠٩- قال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ناكح الكف ملعون

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه با دستش استمناء كند ملعون است(١١٧)

١١١- يا على كفر بالله العظيم من هذه الامه عشره و ناكح البهيمه

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اى على ده طايفه از اين امت به خداى بزرگ كافر گشتند:... كسى كه با چارپايى آميزش كند.(١١٩) زنان مانند لواط مردان است ، هر دو زنى كه اين كار را كردند، بكشيد آنها را، بكشيد آنها را.(١٢١)

غريزه زن

از نظر اسلام ، بهترين زن مسلمان ، زنى است كه غريزه جنسيش در برابر شوهر، زنده و بيدار باشد و در برابر بيگانگان خفته و آرميده ، شوهرش ‍ همواره او را آماده و خواهان بيند و ديگران او را متنفر و در حصار: حصارى غير قابل نفوذ و دژى مستحكم تر از فولاد.

از نظر اسلام براى زن مستحب است كه همواره داراى زينت باشد، و خود را آماده نشان دهد، براى شوهرش جاذبه داشته باشد، نه دافعه

در درس يازدهم گفتيم : عطر زدن و روغن مالى (كرم) و موى و بدن شفاف و براق داشتن ، اگر براى مرد ماهى يك مرتبه خوبست ، براى زن هر روز مطلوبست تا مردم جهان بدانند، اسلام با زيبايى و زينت مخالفت ندارد، اسلام با فطرت و سرشت زن كه زيبايى دوستى او است مخالف نيست اسلام با واقعيت ها مبارزه نمى كند و خلاصه اسلام همان چيزى را گفته است كه همگان مى دانند و عمل مى كنند و بر زبان نمى آورند.

زن اگر سعادت مى خواهد، اگر لذت و صفاى زندگى مى خواهد، بايد بداند كه از پدر و مادر خود بريده و با شوهرى دائمى تر از آنان ، وصل كرده است بعد از اين خود او بايد مادر شود و مادر بزرگ اگر سعادت فرزندان و نوادگان و عروس و داماد برقرار كند و او را تنها غمخوار و دلسوز خود بداند.

همچنين شوهر كه رئيس خانواده است ، بايد فكر و هوش و حواسش ، اطراف همسر و خانه و فرزندانش باشد، از چشم چرانى و هوسبازى بپرهيزد، عفت چشم و دامن داشته باشد چنانكه قرآن كريم به هر دوى آنها عفت چشم و دامن را سفارش مى كند موضوع زنان متعدد و رعايت عدالت ، در شرايط ديگرى است كه اگر فرصتى باشد در جلد دوم همين كتاب خواهيم گفت :

خلاصه اگر بگويم ، فشرده و محصول اين كتاب و تمام مآخذ اسلامى نسبت به طرز رفتار و شوون زندگى زن و شوهر، بايد همين چند سطر باشد، مبالغه نكرده ام

دختر و پسر از زمانى كه همسر يكديگر مى شوند تا پايان زندگى خود بايد، فكرى جز سازگارى بايكديگر و تامين سعادت يكديگر و جلب رضايت يكديگر نداشته باشند، چشمشان نبيند مگر اين هدف ، گوششان نشنود، مگر اين سخن ، زبانشان نگويد مگر اين بيان ، فكرشان ، حركت نكند مگر در اين راه ، اعضاء و جوارحشان نجنبد مگر در اين مسير، و از هر حركتى كه بر خلاف اين جهت باشد، بايد بپرهيزند.

دليل

١١٤- جاءت امراءه الى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقالت : يا رسول الله - ما حق الزوج على المراءه ؟ فقال اءكثر من ذلك قالت فخبرنى عن شى منه ، قال :... عليها اءن تتطيب باءطيب طيبها و تلبس اءحسن ثيابها و تزين باءحسن زينتها و تعرض نفسها عليه غدوه و عشيه

زنى خدمت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و عرض كرد: اى رسول خدا، حق شوهر بر زن چيست ؟ فرمود: زياد است عرض كرد: اندكى را به من بگوئيد. فرمود: زن بايد خود را به بهترين بوهاى خوش معطر كند و بهترين لباسش را بپوشد و خود را به بهترين زينتى كه دارد بيارايد، و هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه كند.

بر اثر غريزه جنسى كه خداوند متعال در وجود دو جنس مخالف به وديعت نهاده است ، دختر و پسر، پس از بلوغ يك نوع گرايش و تجاذبى ميان خود احساس مى كنند كه پسر دوستدار خواستگارى است و دختر خواهان قبول ، ولى قبولى شرافتمندانه و تواءم با مناعت و بزرگوارى دختر و پسر وقتى يكديگر را مى بينند، اين تجاذب و كشمكش ، ناخود آگاه ميان آنها به كار مى افتد، ولى تا زمانى كه زن و شوهر نشده اند، موانع عقلى و شرعى و اخلاقى و اجتماعى را بر سر راه خود مى بيند لذا دماغ سوخته و دل تفتيده از يكديگر جدا مى شوند. سفره رنگين را با شكم گرسنه ترك مى گويند و در انتظار فرصت مى نشينند، ولى زمانى كه عقد مزاوجت بستند و زن و شوهر شدند، تمام موانع بر طرف مى شود. زمان تخليه عقده ها فرا مى رسد و تجاذب و كشمكش به پيوند و اتصال مى انجامد. در اين زمان ، پيغمبر عزيز اسلام - كه جان همه ظريف پسندان و نغز خواهان جهان به قربانش باد - مى خواهد به اين تجاذب و اتصال روح و صفا بخشد، جلوه و رونق دهد، نور و درخشندگى عطا كند و آميزش حلال آنها را از يك عمل خشك و بى روح ، خارج سازد، لذا اين دستورات جالب و شيرين را به خانم محترم مى دهد. و اين همان چيزى است كه هر مرد و زنى مى خواهد و عمل مى كند و بر زبان نمى آورد.

١١٥- سمعت جابربن عبد الله يقول : كنا عندالنبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال ان خير نسائكم المتبرجه مه زوجها الحصان على غيره التى تسمع قوله و تطيع اءمره و اذا خلابها بذلت له ما يريد منها و لم تبذل كتبذل الرجل

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترين زنان شما، زنى است كه زينت و آرايش خود را براى شوهرش اظهار كند و از غير شوهرش بپوشاند، سخن شوهرش را بشنود و امرش را اطاعت كند و چون شوهر با او خلوت كند. هر چه خواهد به او ببخشد، ولى خود را مانند مرد بى حشمت نكند.(١٢٣)

١١٧- قال اميرالمومنينعليه‌السلام : الفتن ثلاثه : حب النساء و هو سيف الشيطان فمن اءحب النساء لم ينتفع بعيشه

اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود: موجبات فتنه سه چيز است : اول ، دوست داشتن زنان كه آن شمشير شيطان است (و با آن به جنگ مومن مى رود، اگر سست ايمان باشد، در برابر زن پايش مى لغزد و به حرام مى افتد)... هر كس زنان را دوست بدارد، از زندگيش بهره نبرد (زيرا در اثر افراط در شهوترانى چشمش كم نور، كمرش خميده ، اعصابش لرزان و عمرش كوتاه مى گردد.(١٢٥)

١١٩- قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ما اصيب من دنيا كم الا النساء والطيب

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: از دنياى شما بهره نمى برم دوست نمى دارم مگر زنان و بوى خوش را.(١٢٧)

١٢١- عن اءبي عبداللهعليه‌السلام قال : من اءخلاق الانبياء حب النساء.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: از اخلاق پيغمبران ، دوست داشتن زنان است(١٢٩)

درك مشكلات همسر

هر يك از زن و شوهر حوزه فعالى مخصوصى دارد و مسير معينى را مى پيمايد. در حوزه هر يك از آنها مشكلات و سختيها و موانع خاصى وجود دارد كه در حوزه فعاليت ديگرى نيست ، از اين رو درك مشكلات هر يك براى ديگرى ، بسيار مشكل و درك كاملش محال است ، زيرا محال است كه مرد تغيير جنسيت دهد و زن شود يا زن تغيير جنسيت دهد و مرد گردد. ولى چون اين دو موجود، به حكم اجبار غريزى و نياز اجتماعى و اقتصادى ، كنار هم قرار گرفته و زندگى مشتركى تشيكل داده و زير يك سقف نشسته و روى يك بالش سر مى گذارند، مشكلات هر يك از آنها با ديگرى ارتباط پيدا مى كند و بايد آن ديگرى در مشكلات همسرش فكر كند و بينديشد و عجولانه قضاوت نكند.

مثال :

١- زن و شوهرى مى خواهند با يكديگر از خانه بيرون روند، دو كودك دارند كه زن بايد آنها را آماده كند يا به كسى بسپارد، در اينجا كار مرد فقط لباس پوشيدن و جوراب پاكردن و كلاه يا عمامه به سر گذاشتن است ولى زن اولا لباس پوشيدن خودش با توجه به مراعات حجابى كه خدا بر او لازم كرده است ، وقت بيشترى لازم دارد و ثانيا آماده كردن كودكان چند برابر بزرگترها وقت لازم دارد، در اينجا شوهر نبايد به همسرش بگويد، چرا اينقدر معطل مى كنى و عصبانى شود، او بايد مشكل همسر خود را درك نمايد و احيانا به او كمك كند.

٢- مردى در بازار با مردم دعوا كرده و سپس براى خريد نان و گوشت به صف ايستاده و در هواى گرم راه رفته و خسته و كوفته به خانه آمده است خانم مى گويد: زرد چوبه نداريم مرد مى گويد: حال ندارم ، خسته ام ، يكبار غذاى بى زرد چوبه مى خوريم ، بانوى عاقل بايد فكر كند: شوهرم كه هميشه سر حال و بانشاط بود و امروز اظهار كسالت و خستگى مى كند، لابد ناراحتى دارد، نبايد اصرار كنم ، يا خودش بخرد يا از همسايه بگيرد و يا صرف نظر كند.

٣- بانويى به واسطه ضعف اعصاب يا گريه كودك ، شب را تا صبح نخوابيده و گيج و بى حال است ، شوهر عاقل نبايد، صبح زود بيدار شدن و صبحانه درست كردن را از او انتظار داشته باشد، بايد به او اجازه دهد، قدرى استراحت كند، بلكه اگر وقت دارد، خودش صبحانه مقوى و لذيذى براى همسرش آماده كند.

٤- زن مطالبه پول يا خريد جنسى مى كند و شوهر مى گويد پول ندارم ، زن نبايد بگويد من پول لازم دارم « ندارم » را نمى فهمم و اصرار و پافشارى كند تا درگيرى و نزاعى برپا شود، بايد مشكل شوهر را درك كند و چند روز صبر نمايد.

نظير اين مثالها كه گفتيم در زندگى زن و شوهر زياد پيدا مى شود كه زنان و شوهران عاقل ، خودشان تشخيص مى دهند و مى فهمند و محتاج به توضيح نيست ، اينجانب فقط توصيه مى كنم خوانندگان محترم ، در اين موضوع دقت بيشترى بفرمايند و به راستى به فكر درك مشكل همسر خود باشند

دليل

١٢٣- عن علىعليه‌السلام فى حديث الاءربعماءه ، قال : اذا اءراد اءحدكم اءن ياءتى زوجته فلا يعجلها فان للنساء حوائج

علىعليه‌السلام فرمود: هر گاه يكى از شما بخواهد با زنش نزديكى كند، نبايد او را به شتاب اندازد، زيرا زنان هم كارها و نيازهائى مخصوص به خود دارند.(١٣١)

١٢٥- قال ابوالحسن الرضاعليه‌السلام ينبغى للرجل اءن يوسع على عياله لئلا يتمنوا موته

امام رضاعليه‌السلام فرمود: مرد را سزاوار است كه بر عيالش توسعه دهد تا آرزوى مرگ او را نكنند.(١٣٣)

تشكر

زن و شوهر بايد گاهى از يكديگر به زبان تشكر كنند و محبت و عاطفه قلبى خود را اظهار نمايند، براى گرم نگهداشتن تنور عشق و صفا، انجام وظيفه و محبت قلبى به تنهايى كافى نيست اظهار محبت و تشكر مخصوصا نسبت به زن كه عواطف ظريفتر و احساسات رقيقترى دارد تاثير روانى عميقى در روح شنونده باقى مى گذارد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: « مردى كه به زنش بگويد: من تو را دوست دارم ، تاثير اين سخن براى هميشه در روح او باقى مى ماند» يعنى زن از شنيدن اين جمله به وجد و شعف مى آيد، پر و بال پيدا مى كند، سر شوق مى آيد، وظيفه اش را با دلگرمى انجام مى دهد و مشكلات زندگى را با چهره باز تحمل مى كند، همچنين وقتى كه شوهرش به او بگويد: دست شما درد نكند. غذاى لذيذى پخته ايد، آفرين بر شما، امروز مهماندارى خوبى كرديد.

شوهرانى هستند كه زنان خود را دوست مى دارند و از خانه دارى آنها راضى مى باشند، ولى هيچگاه دوستى خود را اظهار نمى كنند و تشكرى بر زبان نمى آورند. اينها يا فكر مى كنند: تشكر و اظهار محبت ، شخصيت آنها را پايين مى آورد يا زن خودش را لوس مى كند، ولى بايد بدانند كه اين فكر بر خلاف دستور اسلام است ، اگر علت عدم تشكر اولى باشد، مرد در اشتباه است و اگر دومى درست باشد، زن در اشتباه است و در هر حال شوهر بايد وظيفه خود را انجام دهد.

بعضى ديگر از شوهران فكر مى كنند كه با پول دادن زياد و كفش و جوراب خريدن بسيار، مى توانند همسر خود را راضى نگه دارند، لذا از تشكر و اظهار محبت زبانى به هر علتى كه هست كوتاهى مى ورزند. اينگونه شوهران هم در اشتباهند و نمى دانند كه گاهى گفتن يك كلمه « متشكرم » بيشتر از يكدست لباس خريدن در روح زن تاثير مى گذارد، و غريزه حب جاه و خود دوستى او را اشباع مى كند، غريزه اى كه اگر گرسنه بماند و تامين نشود عكس العمل نشان مى دهد.

همچنين زن بايد گاهى از شوهرش تشكر كند، زحمات فراوان و عرق ريزيهاى او را به زبان آورد و قدرشناسى نمايد. گفتن اين كلمات در روح شنونده اثر نيك مى گذارد. غفلت نبايد كرد، كوچك نبايد شمرد، تشكر و قدردانى و همچنين سلام و بدرقه و خداحافظى و نظافت را كه در درس هاى گذشته گفتيم ، ربطى به دارايى و ندارى ، زندگى مرفه و غير مرفه ندارد، بلكه انجام دادن آداب دينى بركت مى آورد، رفاه و سعادت مى آورد، قبول نداريد، امتحان كنيد.

و باز در اينجا بايد اضافه كنم كه اگر يكى از زوجين ، از ديگرى تشكر كرد، آن ديگرى نبايد خود را گم كند و كم ظرفيتى نشان دهد و بادى به غبغب اندازد و سخنى بر خلاف بزرگوارى خود بگويد، يا فكر كند كه تشكر همسر، نشانه ضعف و ناتوانى اوست

اصولا در ميان همين تشكرها و جواب تشكرها، احوالپرسيها، تعارفها» دعوت گرفتن ها و پاسخ دادن ها، مقدار ادب و بى ادبى دو طرف معلوم مى شود. مقدار بزرگوارى و پستى آنها معلوم مى شود. مقدار صبر و بى صبرى آنها معلوم مى شود و بالاخره مقدار انسانيت و تعهد آنها به اسلام معلوم مى شود.

فرض كنيم شوهر مهمانى آورده و زن پذيرايى خوبى كرده است اگر اين زن و شوهر مسلمان و متعهد باشند، مثلا اين گونه تشكر و پاسخ گويى دارند:

شوهر: از شما تشكر مى كنم كه پذيرايى خوبى كرديد، دست شما درد نكند.

زن : وظيفه خودم را انجام دادم

شوهر: اين پذيرايى خارج از وظيفه بود، به حساب لطف و عنايت شما مى گذارم

زن : شما لطف كرديد كه مهمانى را كه هديه خداست به خانه ما آورديد.

شوهر: هديه خدا براى هر دو نفر ما بود. ولى پخت و پز شما، محبت اضافه ئى بود كه قابل تقدير است

زن : زن هم از كارهاى عادى يكنواخت خانه سير مى شود، گاهى تفننى مى خواهد. تلاش و تقلاى بيشترى مى طلبد.

شوهر: ولى غذاى بسيار لذيذى پخته بوديد، اين ديگر نشانه محبت و سليقه و عاطفه شما بود.

زن : شما لوازم و مواد خام خوبى تهيه كرده بوديد.

شوهر: زن اگر سليقه نداشته باشد و به فكر ياد گرفتن از ديگران نباشد. مواد خوب را هم خراب مى كند.

زن : ديده خوش بين داريد، بالاخره شما گاهى مهمان بياوريد.

شوهر: مى ترسم شما را به زحمت اندازم

زن : مگر شما در بيرون خانه زحمت نمى كشيد؟ شما خود فهميده و دانائيد، توانائى و مقدار كار مرا حساب مى كنيد.(١٣٥)

١٢٨- عن اءبي عبداللهعليه‌السلام قال : مكتوب فى التواراه : اشكر من انعم عليك و اءنعم على من شكرك ، فانه لا زوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء لها اذا كفرت

امام صادقعليه‌السلام فرمود: در تورات نوشته است كه : سپاسگزارى كن از كسى كه به تو احسان نمود و احساس كن به كسى كه از تو سپاسگزارى نمود، زيرا احسان ، اگر سپاسش گزارى ، پايدار شود. و اگر ناسپاسش كنى دوام نيابد.(١٣٧)

١٣٠- قال الصادقعليه‌السلام : لعن الله قاطعى سبل المعروف قيل و ما قاطعو سبل المعروف ؟ قال : الرجل يصنع اليه المعروف فيكفره فيمتنع صاحبه من اءن يصنع ذلك الى غيره

امام صادقعليه‌السلام فرمود: خدا لعنت كند راهزنان نيكى را. گفتند راهزنان نيكى چه كسانند؟ فرمود: كسى كه شخصى به او احسانى مى كند و او سپاسگزاريش نمى نمايد، در نتيجه احساس كننده از احسان به ديگران امتناع مى ورزد.

١٣١- قال الصادقعليه‌السلام : اذا اءحببت رجلا فاخبره بذلك فانه اءثبت للموده بينكما.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هرگاه كسى را دوست داشتى ، دوستى خود را به او اعلام كن ، زيرا اين عمل الفت و مودت را بين شما دو تن پايدارتر و مستحكم تر مى كند.(١٤٠)

گوش دادن به سخن

ديانت مقدس اسلام كه منشاءش وحى آسمانى و قانونگزارش خداوند سبحانى است ، تمام احتياجات فردى و اجتماعى انسان را به بهترين صورت بيان كرده و به اصطلاح ما « از سير تا پيازش را بر شمرده » و براى راهنمايى ما فرستاده است ، اسلام دستور مى دهد: اگر كسى به سخن گفتن مشغول است ، شما به سخن او گوش دهيد. صبر كنيد تا حرفش تمام شود، آنگاه در مقام پاسخ برآييد. كسى كه در ميان سخن ديگرى وارد شود و سخن او را نيمه تمام گذارد، به فرمايش رسول خدا چنان است كه خراشى به چهره او وارد كرده باشد چه زيباست اين كلام مانند تمام كلمات و فرمايشات پيغمبر و ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين زيرا سخن نمايانگر شخصيت انسان است ، و هر كسى با سخن گفتنش ، ماهيت وجودى و شخصيت واقعى خود را اظهار مى كند، بنابراين سخن چهره و رخسار گوينده است كه ماهيت او را مى نماياند. پس كسى كه در ميان سخن ديگرى وارد شود و نگذارد سخن او تمام شود، چهره شخصيت او را خراش داده و لكه دار كرده است هر كسى بايد فكر كند: چنانكه خود او نمى خواهد ديگران در ميان سخن او وارد شوند و سخن او را ناتمام گذارند، او هم نبايد نسبت به ديگران چنين كند. اين دستور براى همه مسلمين هست زن و شوهر هم از آن مستثنى نيستند. هنگامى كه مرد سخن مى گويد، خانم عاقل و با شخصيت صبر مى كند تا سخن شوهرش تمام شود. به سخن او گوش مى دهد. فكر مى كند، سپس جوابى مناسب عرضه مى دارد. اگر سخن شوهرش درست بود و انتقادى بر كار خانم بود، مى پذيرد و اگر شوهرش اشتباه كرده بود، با زبان نرم و ملايم همسر خود را از اشتباه بيرون مى آورد، همچنين هنگامى كه زن سخن مى گويد، مرد بايد گوش دهد تا سخن خانم تمام شود، آنگاه پاسخ گويد.

دليل

١٣٣- قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من عرض لاخيه المسلم فى حديثه فكاءنما خدش وجهه

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه در ميان سخن برادر مسلمانش وارد شود، چنان است كه چهره او را خراشيده باشد.(١٤٢)

١٣٥- هن لباس لكم و انتم لباس لهن

زنان لباس شما هستند و شما لباس زنان هستيد.(١٤٤)

... انظر اين تضع نفسك و من تشركه فى مالك و تطلعه على دينك و سرك

امام صادقعليه‌السلام به مردى كه مى خواست ازدواج كند، فرمود: بنگر كه شخصيت خود را در چه موضعى مى نهى و چه كسى را شريك اموالت مى كنى ، و از دين خود و راز خود آگاهش مى سازى (يعنى مواظب باش زنى انتخاب كنى كه راز نگهدار و عيب پوش باشد).(١٤٦)

١٣٨- و قالعليه‌السلام : لا دين لخداع

و نيز فرمود: خدعه كار، دين ندارد.(١٤٨)

(شخص حكيم ، هدف و مقصود خود را با درايت و برهان و استدلال تامين مى كند نه با خدعه و مكر).

ترشرويى

اسلام به شوهر دستور مى دهد كه هيچگاه با زن خويش ، با ترشروئى و اخم برخورد نكند، يعنى بايد همواره گشاده رو، خوش چهره و خندان لب ، باشد. او اگر از مردم كوچه و بازار و فاميل و همسايه ناراحت شده است ، نبايد تلافى آنرا بر سر همسرش در آورد، همسرش كه گناهى نكرده است

درست است شخصى كه ناراحتى درونى دارد، قهرا اخم مى كند و چهره در هم مى كشد، ولى اين عمل ، كار مردم خام و غير مهذب است مرد عاقل فكر مى كند كه : « مرا شخصى در بازار ناراحت كرده است ، چرا بايد اين ناراحتى را به خانه منتقل كنم ، زن و فرزندم كه گناهى نكرده اند كه بافسرده نشان دادن خود، ايشان را ناراحت كنم .»

گنه كرد در بلخ آهنگرى

به شوشتر زدند گردن مسگرى !!

با اين عمل نه دردى را چاره كرده ام و نه دشمنى را سركوب نموده ام ، بلكه به تشديد ناراحتى و درد خود افزوده ام و بى گناهى را هم دردمند و رنجور كرده ام

دستور اسلام اين است كه شخص مسلمان ، غم خود را در دل نگاه دارد و چهره بازش را به برادران و خواهرانش ، تحويل دهد. اگر دستور اسلام ، درباره برخورد مسلمين عادى و بيگانه چنين باشد، نسبت به زن و شوهرى كه در يك خانه زندگى مى كنند و بر يك بالش سر مى گذارند چه خواهد بود؟ قطعا در آنجا تاكيد بيشترى است كه هيچگاه ترشروئى و تندى و جبهه گيرى نباشد. قطعا آيه شريفه اى كه مى فرمايد: « اهل ايمان بر كافران سخت گيرند و در ميان خود مهربانند» بالاترين مصداقش مهربانى زن و شوهر با يكديگر است خوشا به حال شوهرى كه در مدت چهل سال زندگى با همسرش ، يكبار هم ترشرويى و تندى نكرده و خون شريف خود و همسرش را بيهوده كثيف ننموده است

خوشا به حال زن و شوهرى كه شوهرش نقل مى كرد:

روزى به خانه رفتم و ديدم همسرم عصبانى است و بدون جهت به من تندى مى كند، تعجب كردم بعد از مدتى ، چهره اش باز شد و با ملايمت گفت : فلانى تو مى دانى كه من تو را دوست دارم ، به زندگيم علاقه دارم امروز در هواى سرد، لباس شسته بودم و چند بار روى زمين افتاده بود و بچه ها هم مرا اذيت كرده بودند، كه عصبانى بودم و با شما تندى كردم ، بعد از اين بدان كه عصبانيت و تندى من هميشه همين طور است جدى نيست ، از شما ناراحت نيستم هرگز خيال نكنى شما را نمى خواهم

شوهر گفت من هم به او گفتم : پس بدان كه من هم گاهى اوقاتم تلخ مى شود و به شما تندى مى كنم ، در صورتى كه شما را دوست دارم به فرزند و خانه ام علاقه دارم ، ولى مردم كوچه و بازار مرا ناراحت مى كنند. با حالت عصبانيت و اوقات تلخى وارد خانه مى شوم ممكن است تا وقتى كه خودم را كنترل كنم ساعتى طول بكشد و در آن يكساعت از من تندى و ترشروئى ببينى بدان كه تندى و ترشروئى من متوجه شما نيست تندى مرا جدى نگير و سخن امروز مرا بيادم بياور. از آن زمان تا كنون بيش از ١٥ سال است كه ميان ما نزاعى پيش نيامده است

نويسنده گويد: خوبست اين چنين همسران ؛ بلكه هر زن و شوهر مسلمانى ، روى يك تابلو با خط درشت بنويسند « جدى نيست » و هر دو امضا كنند و هر وقت يكى از آنها عصبانى شد، ديگرى دستش را بگيرد و آن تابلو و امضا را به او نشان دهد.

دليل

١٤٠- قال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : حق المراءه على زوجها اءن يسد جوعتها يستر عورتها و لا يقبح لها وجها.

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: حق زن بر شوهرش اين است كه او را گرسنه نگذارد و بدنش را بپوشاند و هيچگاه با او ترشرويى نكند(١٥٠)

١٤٢- محمد رسول الله والذين معه اءشداء على الكفار، رحماء بينهم

محمد رسول خداست و مردمى كه همراه او هستند، سخت گيرنده بر كافران و در ميان خود رحيم و مهربانند.(١٥٢)

١٤٤- قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اءربع يمتن القلب : الذنب على الذنب و كثره مناقشه النساء...

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: چهار چيز است كه دل را مى ميراند: گناه روى گناه و زياد سربه سر گذاشتن با زنان(١٥٤)

١٤٦- قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : النساء عى و عوره فاستروا العورات بالبيوت واستروا العى بالسكوت

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: زنان عورتند و بيهوده گفتار، چون عورتند در خانه ها پنهانشان كنيد و گفتار بيهوده آنان را با سكوت خود چاره كنيد.

شما مردان كه همه اسرار جهان را نمى دانيد، شما كه از آينده خبر نداريد، شما مقدارى از ظاهر جسم و صفات و اخلاق زن را مى بينيد، شما خبر نداريد؛ شايد خدا در وجود همان زن كه اكنون مورد رضايت شما نيست ، خيرات و بركاتى به وديعت گذاشته باشد كه در آينده بر شما معلوم گردد، بنابراين نسنجيده قضاوت نكنيد، و تنها نزد قاضى نرويد، هر چيز و هر كسى را كه به نظر شما بد آمد، بد مگوييد، بدانيد كه خدا بهتر از شما مى داند، قدرى صبر كنيد، كه صبر كليد پيروزى است (با توضيح نويسنده)

مردانى كه به فرموده خداى خود اعتماد دارند، گوش مى كنند و شكيبايى مى ورزند و كسانى كه در اين وعده خدا، شك و ترديدى دارند، خوبست سرگذشت زنان و شوهرانى را كه در ابتداى زندگى ناسازگار بوده ، سپس به تدريج در اثر صبر و حوصله سازگار شده و زندگى سعادتمندى پيدا كرده اند، مطالعه كنند. بعضى از شوهران ، زنان خود را تا كنار محضر طلاق برده اند، سپس به خاطر پيش آمد و حادثه اى كوچك ، يا فكرى كه به نظر آنها رسيده است ، برگشته اند و دوباره به زندگى كردن با يكديگر پرداخته اند. اكنون سى سال و بيشتر، از زندگى آنها گذشته ، عروس و داماد پيدا كرده اند و با صفا و محبت زندگى مى كنند و از كردار گذشته خود پشيمانند. ديگران بايد از سر گذشت آنها عبرت گيرند، سخن خالق مهربان خود را بشنوند، بدون جهت خون خود را كثيف نكنند و زندگى شيرين و گوارا را تلخ و ناگوار نسازند (در بحث طلاق توضيح بيشترى خواهيم داد.)

نويسنده در اين مقام نمى خواهد زنان را بر شوهر آزارى تشويق كند، بلكه مى خواهد به شوهران بگويد: اگر خداوند متعال به خاطر مصالحى طلاق را در دست شما گذاشته است ، اين چنين سفارشها و رهنمودها هم به شما داده است و به زنان مى خواهم بگويم : قدر خداى خويش بشناسند و از اين لطف و مرحمت ، سوء استفاده نكنند. به خانه و زندگى و شوهر خويش ، علاقه نشان دهند و سفارشهاى ديگر خداى متعال را هم كه گفتيم و مى گوييم در گوش گيرند.

دليل

١٤٧- و عاشروهن بالمعروف ، فان كرهتموهن فعسى ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيرا كثيرا .

با زنان به خوبى و خوشى زندگى كنيد، اگر از آنان ناراضى بوديد (بدانيد كه) بسا مى شود كه از چيزى كراهت داريد، ولى خدا در وجود همان چيز خير بسيارى نهاده است(١٥٧)

١٤٩- و قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اءيما امراءه آذت زوجها بلسانها لم يقبل الله منه صرفا و لا عدلا و لا حسنه من عمها حتى ترضيه و ان صامت نهارها و قامت ليلها...

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر زنى كه شوهرش را با زبانش ‍ بيازارد، خداوند هيچ توبه و كفاره ئى را از او نمى پذيرد و هيچ كار نيكش را قبول نمى كند تا وقتى كه شوهرش را راضى كند...(١٥٩)

١٥١- عن الصادقعليه‌السلام قال : ساءلت اءم سلمه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عن فضل النساء فى خدمه اءزواجهن ، فقال : اءيما امراءه رفعت من بيت زوجها شيئا من موضع تريد به صلاحا الا نظر الله اليها و من نظر الله اليه لم يعذبه

امام صادقعليه‌السلام فرمود: ام سلمه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره ثواب خدمت كردن زن به شوهرش سوال كرد، حضرت فرمود: هر زنى كه در خانه شوهرش ، چيزى را از جائى بردارد و به جاى ديگر گذارد و قصدش اصلاح و درستكارى باشد. خداوند به او نظر نمايد، و هر كس مورد نظر خدا قرار گيرد، خدا عذابش نمى كند.(١٦١))

١٥٣- قال الباقرعليه‌السلام :... تهادوا فان الهديه تسل السخائم و تجلى ضغائن العدواه و الاحقاد.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: براى يكديگر هديه بريد، كه هديه بردن ، كينه ها را از دلها بيرون برد و انتقام و دشمنى و كينه توزيها را بر طرف سازد.(١٦٣)

آرى در امر توالد و تناسل انسان ، در گلستان پهناور جهان ، كشاورز حقيقى خداوند سبحان است زن كشتزار و بذر افشان و هر دو مزدور و كارگر آفريدگار رحمان

دانشمندان اسلامى از آيه شريفه استفاده مى كنند كه نزديكى از راه عقب يا حرام است يا كراهت دارد،، زيرا آنجا كشتزار نيست ، يعنى توليد نسل نمى شود، ولى نزديكى از راه جلو به هر گونه و شكلى كه خود زن و شوهر بخواهند مجاز است و مانعى ندارد.

١٥٥- و يساءلونك عن المحيض قل هو اءذى فاعتزلوا النساء فى المحيض و لا تقربوهن حتى يطهرن فاذا تطهرن فاءتوهن من حيث اءمركم الله

تو را از حيض مى پرسند، بگو آن رنج و آزارى است ، پس در حال حيض از زنان دورى كنيد و با ايشان نزديكى ننماييد تا پاك شوند و چون پاكيزه شدند، از آنجا كه خدا فرمانتان داده درآييد.(١٦٥)

١٥٧- ساءلنا اءبوعبداللهعليه‌السلام اءى شى اءلذ؟ فقلنا: غير شى ء فقال هو: اءلذ الاءشياء مباضعه النساء.

امام صادقعليه‌السلام را اصحابش پرسيد: لذيذترين كارها چيست ؟ هر كسى چيزى گفت : سپس خودش فرمود: لذيذترين كارها همبستر شدن با زنان است(١٦٧)

١٥٩- راءى رسول الله امراءه فاءعجبته فدخل الى ام سلمه و كان يومها فاءصاب منها و خرج الى الناس و راءسه يقطر، فقال اءيها الناس ، انما انظر من الشيطان فمن وجد من ذلك شيئا فلياءت اءهله

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زنى را ديد كه حضرتش را به اعجاب آورد. پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فورا نزد ام سلمه رفت كه نوبت او بود و با او نزديكى نمود، سپس نزد مردم آمد، در حالى كه قطرات آب غسل از سرش مى چكيد و فرمود: اى مردم ، نگاه كردن كار شيطانى است ، هر كس از شيطان در وجود خود اثرى بيابد، بايد با همسر خود همبستر شود.(١٦٩))

١٦١- عن ام سلمه قالت : لما زوج رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عليا فاطمه و اءطعم للزفاف دعاهما فاءخذ عليا بيمينه و فاطمه بشماله و جمعهما الى صدره فقبل بين اءعينهما... و جلس عند رؤ وسنا و اءدخل رجليه فيما بيننا...(١٧١)

١٦٢- عن اءبي عبداللهعليه‌السلام قال : من جمع من النساء ما لا ينكح فزنا منهن شى ء فالاثم عليه

امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه زنان متعددى بگيرد و نتواند با همه آنها همبستر شود، اگر يكى از آنها زنا كند، گناهش به گردن مرد است(١٧٣)