اسرار عبادات

اسرار عبادات0%

اسرار عبادات نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 31928 / دانلود: 2872
اندازه اندازه اندازه
اسرار عبادات

اسرار عبادات

نویسنده:
فارسی

گفتار هفتم «حاوی مباحث» :

قوانین الهی دارای اسراری هستند

اندیشه های انسانها در چهره ها ظهور می کند

اراده های بد صورت را سیاه می کند

هیچ بت پرستی برای بت روزه نگرفته است

روزه گرفتن صورت شیطان را سیاه می کند

جهاد آداب و اسرار و احکامی دارد

به مقام فضه خادمه که مقام ابرار است می توان رسید

روح را هر گونه عادت بدهیم تربیت می شود

همانطوری که عالم طبیعت و مجموعه آسمانها و زمین باطنی دارند، آنچه در عالم شریعت بنام قوانین الهی مطرح است هم دارای اسرار و باطن هائی هستند. لذا خدای سبحان قیامت را در برابر ظاهر که دنیا است معرفی می کند، می فرماید عده ای فقط ظاهر دنیا را می دانند و از آخرت غافل اند:( يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ) : معلوم می شود آخرت باطن دنیا و عالمی است - اگر آخرت باطن دنیا باشد، در آنجا باطن انسان و هر کسی، هرچه هست، ظهور می کند. در قرآن کریم فرمود عده ای در قیامت با چهرهای روشن و سفید و عده ای هم با صورت های سیاه محشور می شوند.

سفیدی و سیاهی پوست در دنیا نشانه فخر و فضیلت نیست و این دستور اسلام است که هیچ سفیدپوستی بر هیچ سیاه پوستی فضیلت ندارد الا تقوی(۲۲۰) وقتی هم که مکه را رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - فتح کردند(۲۲۱) ، این شعار علنی و عمومی به سمع جهانیان رسید که هیچ فخری برای سفیدپوست نسبت به سیاه پوست نیست، و اصولاً کسی بر کسی فخر ندارد مگر - تقوی؛ و انسان با تقوی هم که متواضع ترین انسانها است.

سیاهی و سفیدی پوست در دنیا نشانه کمال نیست. بسیاری از افراد علاقه مند بودند که مؤذن خاتم الانبیاء - علیهم الصلوة و السلام - باشند و آرزو می کردند که به پشت بام کعبه راه پیدا کنند، ولی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به این سیاه یعنی بلال حبشی(۲۲۲) - رضوان الله علیه - دستور داد که تو مؤذن رسمی هستی، تو بر بام کعبه قرار بگیر و اذان بگو. پس سفیدی و سیاهی دنیا نشانه فضل و فخر نیست اما سفید و سیاهی آخرت نشانه عزت و ذلت است.

در قرآن کریم فرمود عده ای بصورت های سفید و عده ای بصورت های سیاه محشور می شوند، یعنی باطن افراد آنجا ظهور می کند: یوم تبیض وجوه وتسود فیه وجوه.(۲۲۳) در آن روز بعضی از صورت ها سیاه و بعضی سفید است. کسی که درونش سیاه است در قیامت صورت او سیاه خواهد شد و آن که درونش روشن و نورانی است، در قیامت با چهره روشن محشور می شود؛ زیرا قیامت عالم باطن است، یعنی عالمی است که باطن در آنجا حکومت می کند، لذا قیامت را در برابر دنیا که قرار می دهد، می فرماید دنیا ظاهر است:( يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ) . آخرت را هم در برابر دنیا که ظاهر است قرار داد، یعنی آخرت عالم باطن است.

این تعجب ندارد زیرا اندیشه ها، افکار و نیت های ما در چهره های ما ظهور می کند. بعضی از آثار را خدای سبحان در دنیا نشانمان داد تا روشن بشود که نیت و اندیشه و فکر در چهره اثر می کند. چرا انسان وقتی سخنی گفت، حرفی زد و خجالت کشید، صورتش سرخ می شود؟ آن اندیشه و ادراک است که صورت را سرخ می کند. اگر کسی یک مطلب باطلی را گفت و نفهمید که باطل است صورتش سرخ نمی شود، و اما وقتی فهمید باطل است، خجالت می کشد و این ادراک که یک امر باطنی است در چهره او ظهور می کند، صورتش سرخ می شود؛ یا اگر کسی ترسید، وحشت زده شد، این اندیشه و علم به یک امر خوفناک چهره را زرد می کند؛ معلوم می شود فکر و اندیشه که امر باطنی است چهره را سرخ یا زرد می کند.

نیت ها و اراده های بد صورت را سیاه می کند، نیت ها و اراده های خوب صورت را روشن و نورانی می کند. نهایت خدای ستارالعیوب در دنیا پرده پوشی کرد و نگذاشت آن باطن ظاهر بشود. عده ای از اهل معنا بر اساس درون بیرون را می بینند، آن ها می بینند که صورت چه کسی سیاه و صورت چه کسی سفید است. آنها اهل معنایند، می بینند بعضی از افرادی که حرف می زنند، مرتب از دهانشان آتش بیرون می آید. آنها که اهل گناه اند و جز خلاف چیزی از دهانشان صادر نمی شود، اهل معنا آن را بصورت زبانه آتش می بینند. مرحوم ملا عبدالرزاق کاشانی - رضوان الله علیه - که از بزرگان علمای امامیه است، می گوید براساس این آیه کریم که خداوند فرمود یک عده فقط چرک می خورند، ما دیدیم. فرمود گناهکاران کفار( لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٍ ) (۲۲۴) ؛ در بخش دیگری فرمود طعام اینها غسلین است که:( لَّا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ) (۲۲۵) - غسلین همان چرک است - این بزرگوار در تفسیرش می فرماید: وقد شاهدنا من یأکله، کسی که چرک می خورد ما دیدیم. یعنی باطن این عمل را که همان غسلین است اهل معنا مشاهده می کنند.

بنابراین در قرآن کریم فرمود عده ای با صورت سیاه و عده ای با صورت سفید در قیامت ظهور می کنند. اینکه فرموده اند در هنگام وضوء گرفتن وقتی خواستید صورت را بشوئید، این دعا را بخوانید: اللهم بیض وجهی یوم تبیض فیه الوجوه، ولا تسود وجهی یوم تسود فیه الوجوه(۲۲۶) . سرش آن است یکی از مستحبات وضوء گرفتن که ما را به باطن این عبادت آشنا می کند، همین ذکر است که انسان هنگام شستن صورت بگوید خدایا روزی که صورتها را سیاه می کنی صورت ما را سیاه مفرما. روزی که عده ای با صورت سفید محشور می شوند صورت ما را نورانی و سفید کن.

پس اندیشه در صورت اثر می گذارد. اگر یک مار و عقربی از کنار پای کسی بگذرد و او غافل باشد در حال غفلت چهره زرد نمی شود و اگر فهمید که مار و عقربی از کنار پای او می گذرند، از ترس صورت او زرد نمی شود. ترس یک ادراک نفسانی است، این ادراک نفسانی صورت را زرد می کند، اراده گناه، کفر، نفاق، معصیت و مانند آن که جزء امور نفسانی اند صورت را سیاه می کنند، منتها در قیامت که روز ظهور باطن است، معلوم می شود چه کسی صورتش سیاه و چه کسی صورتش سفید است.

قهراً همانطوری که دنیا ظاهر است و باطنی دارد، هر چه در دنیا است ظاهر و باطنی دارد؛ عباداتی هم که برای ما در دنیا تنظیم کرده اند ظاهری دارد که بنام احکام و آداب عبادی است، و باطنی هم دارد که بنام اسرار عبادات است.

رسول الله - صلی اله علیه و آله و سلم - از ماه مبارک رمضان به شهرالله یاد فرمود: قد اقبل الیکم شهر الله(۲۲۷) . ماه خدا به شما روی کرد. چون در این ماه صوم الله مطرح است، چون روزه مال خدا است و این ماه، ماه روزه است، لذا ماه مبارک رمضان را شهر الله می نامند، چه اینکه ماه رجب شهر ولایت است. ماه شبعان هم شهر نبوت و رسالت است، لذا در دعاهای ماه رجب فرموده اند که از خداوند متعال بخواهید که زمینه توفیق ماه مبارک رمضان از هم اکنون برای شما مهیا و فراهم بشود.

اینطور نیست که هر کسی بتواند به عظمت ماه مبارک رمضان راه بیابد قبل از اینکه مقدماتی را طی کرده باشد. و در روایتی فرمودند: شما نگوئید رمضان آمد، رمضان رفت؛ بگوئید شهر رمضان آمد و شهر رمضان رفت؛ زیرا رمضان اسمی از اسماء مبارک خدای سبحان است.(۲۲۸) شهر رمضان در حقیقت شهر الله است. اگر انسان در این شهر الله به لقاء الله نرسد، به باطن روزه نرسیده است؛ بلکه یک روزه ای در سطح طبیعت گرفته است و پاداشی را هم که به او می دهند در همان سطح است. ابن اثیر در نهایه می گوید: یکی از نکاتی که خدای سبحان براساس این حدیث قدسی فرمود الصوم لی و انا اجزی به(۲۲۹) این است که در هیچ ملتی از ملل شرک و بت پرستی برای بت ها روزه نمی گرفتند اگرچه برای بت ها نماز می خواندند، قربانی می کردند و مراسم دیگر داشتند. روزه تنها برای خداست و هیچ مشرک و بت پرستی برای تقرب به بت روزه نگرفته است. روزه یک فرمانی الهی است. سایر عبادات مورد شرک قرار گرفت و برای غیر خدا هم انجام می دادند اما روزه را جز برای خدا برای هیچ معبود باطلی انجام ندادند. هیچ بت پرستی شرک در روزه نداشت لذا خداوند متعال فرمود الصوم لی و انا اجزی به اسناد به خود داد(۲۳۰) . یعنی روزه مال من است و من شخصاً جزای روزه دار را خواهم داد.

بیان دیگری از رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - آمده است که فرمود: الا اخبرکم بشی ء ان انتم فعلتموه تباعد الشیطان عنکم کما تباعد المشرق من المغرب. قالوا: بلی یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) الصوم یسود وجهه(۲۳۱) . آیا نمی خواهید شما را با خبر کنم از چیزی که اگر آن را انجام دادید شیطان از شما دور می شود، همان مقداری که مشرق از مغرب فاصله دارد؟ عرض کردند بفرمائید یا رسول الله. اولین امری که حضرت ذکر فرمودند این بود که روزه صورت شیطان را سیاه می کند. این کدام روزه است که صورت شیطان را سیاه می کند و او را از انسان دور می کند؟ آیا همین روزه ایست که انسان دهان را ببندد، یا روزه ایست که از هر چه خداوند حرام فرمود، امساک کند.

دو نفر خدمت رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - پیام فرستادند که روزه ما را از گرسنگی و تشنگی بی تاب کرد(۲۳۲) . فرمود: شما اگر روزه دارید چرا گوشت خوردید. گفتند: ما روزه داریم چیزی نخورده ایم. حضرت فرمود طشتی حاضر کنند و به آنها هم فرمود: تهوع کنید! آنها تهوع کردند و در طشت گوشت ریخته شد، فرمود: این گوشتی است که امروز خورده اید شما روزه دار نیستید. همان غیبتی که از آن مؤمن کردید گوشت مرداری را خوردید.

این که باطن غیبت بصورت گوشت مرده در می آید بوسیله وحی روشن می شود. علم ممکن است ترقی کند، دور را نزدیک کرده و انسان با میکروسکپ میکرب های ریزی را درشت و با تلسکوپ ها ستاره های دور را نزدیک یا با یک سلسله ابزار صناعی پشت کوه را ببیند. علم می تواند با دستگاه عکسبرداری درون انسان را ببیند، اینها از علم بر می آید؛ اما این که باطن را بصورت ظاهر در بیاورد از علم بر نمی آید. اما این که باطن را بصورت ظاهر در بیاورد از علم بر نمی آید. یعنی این که روشن شود غیبت بصورت گوشت درمی آید، از علم بیرون است این کار وحی است؛ این کار مادی نیست تا علم با پیشرفتنش بعهده بگیرد. گاهی حضرت می فرمودند من نشانه غذا را در گلو و حلقومت می بینم و تو روزه دار نیستی. غذا را علم می تواند با دستگاه مشاهده کند اما نیت و یا حرفی را که انسان درباره دیگری زده است بصورت غذا ببیند، این میسور علم نیست، این کار وحی است. این که باطن غیبت بصورت گوشت مرده در می آید، این باطن آن گناه است.

همانطوری که گناهان باطنی دارند، طاعات هم باطنی دارند. یکی از اسرار روزه گرفتن این است که صورت شیطان را سیاه می کند. تا انسان خود سفید چهره نباشد نمی تواند شیطان را سیاه کند. روزه اثری دارد که شیطان را از آدم دور می کند ما برای آن که بفهمیم شیطان با ما است یا نه، نزدیک است یا نه، خاطراتمان را ورق می زنیم، ببینیم چه در ذهن ما می گذرد. آنچه در ذهن ما می گذرد خود نساخته ایم. دیگری گذاشته است. اگر خوب است، معلوم می شود فرشتگان گذاشته اند؛ و اگر بد است، معلوم می شود جزء دست ساخته شیطان است. اگر این خاطرات صفحه نفس ما بد بود، نیت های بد داشتیم، یا همواره بدنبال طبیعت تلاش و کوشش می کردیم، آن شیطان است که این خاطرات را بوسیله وهم و خیال در نفس ما تزریق می کند، معلوم می شود از ما دور نیست. ما برای آنکه بفهمیم آیا روزه ما مقبول است یا خیر، راه دارد. اگر هیچ خاطره ای علیه کسی یا علاقه به دنیا و مانند آن در قلب ما خطور نکرد. معلوم می شود روزه ما مقبول و شیطان از ما دور شده است و راحت شده ایم؛ و اگر در اختیار این خاطرات قرار گرفتیم، معلوم می شود او از ما دور نشده است و ما صرفاً یک روزه ظاهری گرفته ایم و این روزه ما باطن و راز و سری ندارد. در همین حدیث شریف فرمود: لکل شی ء زکوة و زکوة الابدان الصیام.(۲۳۳) هر چیزی زکات دارد، زکات بدن روزه گرفتن است که باعث نمو بدن است. مگر نه آن است که این بدن باید همراه روح این راه را طی کند.

در دعای ابوحمزه ثمالی(۲۳۴) به ما آموختند که به خدا عرض کنیم: خدایا چرا در موقع عبادت خوابمان می آید؟ چرا هر وقت شب می خواهیم با تو خلوت کنیم خوابمان می آید، سنگین هستیم؟ این چنین نیست که لذت یاد خدا رایگان نصیب هر کس بشود، این چنین نیست که بیدار ماندن در شب نصیب هر کسی بشود. یکی از این موانع این است که انسان مواظب غذا خوردنش نباشد که چیزی بدتر از پرخوری نیست. هر چه انسان در حال امساک باشد سالم تر است، قهراً خوابش هم کمتر است. روزی کسی آمد در کنار سفره غذای امیرالمؤمنین - علیه آلاف التحیه و الثناء - دید سفره خیلی ساده است حضرت فرمود گویا می بینی که سفره ساده است و می پنداری که اگر سفره ساده است من چگونه در میدان نبرد می جنگم؟ فرمود: اگر همه عرب در برابر من صف ببندند من رو بر نمی گردانم: لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنهم(۲۳۵) . آنگاه می فهمیم که قدرت بوسیله خوردن نیست. آن که پرخورتر است، ضعیف تر است.

در جریان کندن درب خیبر حضرت فرمودند: ما قلعت باب خیبر بقوه جسدانیه بل بقوة ملکوتیه و نفس بنور ربها مضیه(۲۳۶) . اینطور نبود که من درب خیبر را با پرخوری کنده باشم؛ چون غذاهای مقوی خوردم این قدرت را پیدا کردم. اگر کسی می گوید قوت جبریل از مطبخ نبود، یعنی انسان با خوردن قدرت پیدا نمی کند.

قوت جبریل از مطبخ نبود

بود از دیدار خلاق ودود

چشمشان را هم ز نور سرشته اند - تا ز روح و از ملک بگذشته اند

مثنوی مولوی

البته خوردن معتدل انسان را حفظ می کند ولی آن قدرت معنوی را بایستی از این راه ها تأمین کرد که امام صادق فرمود: ما ضعف بدن عما قویت علیه النیه(۲۳۷) . هرگز در برابر قدرت اراده، بدن اظهار ضعف نمی کند. اگر اراده قوی شد بدن تابع است و هر اندازه که اراده ضعیف بود بدن نیز مطاع است. مثلاً روزه گرفتن در شرایط نامساعد و هوای گرم را دو نفر که یک ایمانش خیلی قوی است و یکی ایمانش متوسط است دو گونه احساس دارند؛ به یکی واقعاً سخت می گذرد و دیگری اصلاً احساس ندارد؛ چرا این چنین است؟ آن که ایمانش بیشتر است احساسش در برابر این روزه خیلی کمتر است، رنجی احساس نمی کند؛ و هر که ایمانش ضعیف تر، سختی روزه گرفتن بر او بیشتر، چون تمام توجه اش به طبیعت و تن است. و اگر اراده قوی شد تن را به سمت خود متوجه می کند. ممکن است در مناسک حج دو نفر از نظر مزاج و استعداد بدنی در شرائط مساوی باشند؛ یکی خیلی رنج ببرد و دیگری در نشاط باشد. صاحبدل از مناسک حج در آن هوای سوزان حجاز رنج نمی برد برای اینکه فیه آیات بینات(۲۳۸) ، بدنبال صاحب خانه است؛ و دیگری در کمال تلاش و کوشش است که فوراً از احرام بیرون بیاید. هرچه اراده را ما تقویت بکنیم بدن تابع تر خواهد بود و احساسش نسبت به جهان طبیعت کمتر خواهد شد.

در حدیث دیگری از امام صادق - علیه السلام - نقل است که فرمود: اصل و فرع و قله و کوهان برجسته اسلام را نماز و زکات و جهاد می دادند: اصله الصلوة و فرعه الزکوه و ذورته و سنامه الجهاد فی سبیل الله(۲۳۹) .

جهاد هم یک حکم فقهی و یک آداب و یک اسراری دارد. در همین ارتباط که باطن روزه گرفتن انسان را به لقای حق می رساند و آن بنده ای که به لقای حق مشتاق شد توجهش به جهان طبیعت کم است، به ما دستور دادند در شدائد و مشکلات روزه بگیرید. یعنی اگر ما در هر نمازی چند بار از خدای سبحان استعانت می کنیم و می گوئیم ایاک نعبد و ایاک نستعین راه کمک رسانی را هم خدا بیان فرموده است. یعنی این چنین نیست که شما به ما بگوئید کمک برسان و ما رایگان کمک برسانیم. اگر سخن از ایاک نستعین است راهش را هم قرآن به ما آموخت که( وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ) (۲۴۰) ، و این صبر به صوم تفسیر و تطبیق شده است، که در همین حدیث شریف فرمود: واستعینوا بالصبر والصلوة، قال یعنی بالصبر الصوم آنگاه فرمود: اذا نزلت بالرجل نارله اوالشدة فلیصم(۲۴۱) . نه تنها مسئله جنگ بلکه اگر مشکلات دیگری هم برای انسان پیش آید، برای حل آن مشکل روزه بگیرد. این روزه چه نقشی دارد که مشکل را حل می کند؟ انسان را به کجا می رساند که بر مشکل پیروز می شود؟ این امساک ظاهر است یا اسراری دارد که آن اسرار روح را به مقام بالا می رساند و روح بلند بر طبیعت فائق است. فرمود: هر گاه برای شما حادثه یا مشکلی پیش آمد و در زندگی گرفتار شدت شدید، روزه بگیرید؛ خدا از این راه به شما کمک می رساند. چون الصوم لی وانا اجزی به اگر کسی برای خدا روزه گرفت چون کارها به دست او است مشکل را حل می کند: یا مسهل الامور الصعاب(۲۴۲) . فرمود ما کارها را برای افرادی که در مسیر مستقیم اند راحت می کنیم:( فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ *وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ *فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ ) (۲۴۳) .

عده زیادی وارد حوزه علمیه می شوند. آن توفیق را خدای سبحان به همه نمی دهد که به مقام والای علم و عمل برسند. اگر گروهی با تقوی و خلوص کم آمدند برای اینکه بمقصد مادی برسند خدای سبحان چند صباحی اینها را از لحاظ متاع دنیا در حوزه ها جا می دهد و بعد فوراً اینها را بیرون می کند. در جبهه هم همینطور است. در خدمتگزاری به نظام اسلامی و خدمت به مردم هم همینطور است. در هر کاری تقوی بیشتر باشد، خداوند سبحان توفیق ادامه آن را به انسان پارسا مرحمت می کند. انقلاب هم همینطور هر چه تقوی و خلوص مان و نیت مان صالح تر باشد، پیشرفتش بیشتر است، لذا فرموده اند. در مشکلات روزه بگیرید. اگر کسی دستورات دینی را انجام داد دیگر نگرانی ندارد، چون خدای سبحان - که همه امور بدست او کارها را آسان می کند - فرمود:( وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ) و این صبر هم به روزه تطبیق شده است و خودش هم وعده داد اگر کسی متقی و وارسته بود من روزه تطبیق شده است و خودش هم وعده داد اگر کسی متقی و وارسته بود من کارها را برای او آسان می کنم. اصل کلی* را این چنین فرمود: و( فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ *وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ *فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ ) آنگاه نمونه هایش را هم به عنوان انبیاء عظام برای ما تبیین فرمود: وقتی موسی کلیم الله از خدای سبحان درخواست می کند:( وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ) (۲۴۴) در پاسخ خداوند فرمود:( قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ ) (۲۴۵) . تو برای براندازی طاغوت فرعون از ما آسان کردن امور را طلب کردی ما هم آن را به تو دادیم، خیلی از چیزها را از ما خواستی به تو دادیم، شرح صدر خواستی، روان بودن بیان خواستی، برادرت را بعنوان وزیر و شریک در رسالت از وحی خاص برخوردار کنم همه این کارها را که از من خواستی، دادم: لقد اوتیت سولک یا موسی. چیزی نبود که بخواهی و به تو ندهیم.

درباره رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - هم فرمود:( أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ *وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ *الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ *وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ) (۲۴۶) .

این راه ها را قرآن در اختیار ما گذاشته است. البته مقامات خاص که انبیاء و اولیاء الهی دارند و به فکر ما نمی رسد و نصیب ما نخواهد شد. اما نظیر جریان( إنما نطعمکم لوجه الله ) (۲۴۷) را که اهل بیت -عليهم‌السلام - داشتند، فضه خادمه(۲۴۸) هم که در خدمتشان بود به این مقام رسیده بود. پس این مقام را می شود تحصیل کرد و به این عرصه و مقام می توان رسید. به حد شاگردان و اصحاب ائمه -عليهم‌السلام - بخوبی می شود رسید. خلاصه آنکه باطن روزه آنقدر نیرومند است که انسان را بر جهان طبیعت باذن الله پیروز می کند. فرشتگان موکلند که برای روزه دار دعا کنند.

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - ان الله تبارک و تعالی و کل ملائکه بالدعاء للصائمین، اخبرنی جبرئیل - علیه السلام - عن ربه تعالی ذکره، انه قال: ما امرت ملائکتی بالدعاء لاحد من خلقی الا استجبت لهم فیه(۲۴۹) . خداوند یک عده ای از فرشتگان را موکل فرموده است که برای صائمین دعا کنند. دعائی که فرشتگان به اجازه خدا برای صائمین می کنند یقیناً مستجاب است. فرشته چه دعائی برای انسان می کند. جز آن است که فرشته خیر خوبی را برای انسان مسئلت می کند.

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک - برگ توت است بتدریج کنندش اطلس(۲۵۰) .

در این عالم اگر برگ توت را حریر می کنند و یک کرم می تواند برگ توت را پرنیان درست کند، انسان را هم می شود فرشته کرد. در این عالم آنچنان رشد میسر است که کرم ابریشم برگ توت را پرنیان می سازد و قرآن کریم به ما می فرماید در بهشت فرش هائی است که آستر آنها پرنیان است - آبره فرش چیست خدا می داند -. چون فرش یک آستری دارد که روی زمین می افتد یک ابره دارد که روی او می نشینند:( مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ ) (۲۵۱) .

می فرماید فرش بهشت آستری دارد و ابره ای. آسترش استبرق و حریر و پرنیان ارزنده است اما ظاهر آن فرش چیست؟ چون بیش از حریر و بالاتر از پرنیان چیزی در عالم طبیعت نیست که ما را به تشویق کنند، لذا دیگر نفرمودند ظاهر و ابره او چیست، بایستی رفت و دید. اما آن فرشها که باطنش حریر است را دیگر کرم ابریشم نبافت، آن را نماز و روزه بافته است. آن حریری را که کرم ابریشم ببافد او را هم یک کرم دیگری می تواند صدمه زند؛ اما آن فرشی را که نماز و روزه ببافد، دیگر آسیب نمی بیند. این فرش و لذائذ جسمانی بهشت؛ اما آن جنة اللقاء که به حساب نمی آید که باطن روزه انسان را به آن جنه اللقاء می رساند که فرمود الصوم لی وانا اجزی به بحث در او است. آن را فرشتگان برای صائمین مسئلت می کنند. خدای سبحان فرشتگان را موکل می کند که به روزه داران دعاء بکنند، دعای آنها گوناگون است چون آنها هم درجاتی دارند.

( وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ) (۲۵۲) . هر فرشته درجه ای دارد. آن فرشته ای که موکل است که برای صوم بندگان مخلص دعا کند غیر از فرشته ایست که برای دعاء کردن به دیگر صائمین موکل می شود. درجات فرشتگان و دعاهای آنها هم فرق می کنند.

تا چه اندازه ما به باطن روزه بپردازیم؟ نه تنها ظاهرمان روزه بگیرد و چیز نخوریم و چیز نیاشامیم، سر ما هم روزه بگیرد. نگذاریم خاطره ای را در دل خطور کند که خدا نمی پسندد، نگذاریم بد کسی را بخواهیم که در دل خطور می کند. این چنین نیست که اگر خاطرات در دل عبور کرد خدای سبحان نداند یا این دل تیره نشود. این سر صائم باید صائم باشد تا او به سر روزه برسد. گفتند صوم عوام، خواص واخص هر کدام یک طور است و با هم متفاوتند. اگر ما روزه گرفتیم و به این فکر بودیم که کسی را خدای ناکرده برنجانیم یا این که به مقام و جاهی برسیم، یا نتوانستیم خود را آماده کنیم که اگر به جاه رسیدیم برای ما بی تفاوت باشد، باطن ما روزه نگرفته است. چون باطن ما روزه نگرفت ما هم به باطن روزه نرسیدیم.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود جبرئیل - سلام الله علیه - به من گفت که خدای سبحان فرمود من فرشتگان را موکل برای دعای احدی نکردم مگر آنکه دعای ملائکه را مستجاب می کنم. برای اینکه دعای فرشتگان را مستجاب بکند فرشتگان را موکل فرمود که برای صائمین دعا بکنند(۲۵۳) .

از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است که اوحی الله - تبارک و تعالی - الی موسی - علیه السلام - : ما یمنعک من مناجاتی. قال: یارب اجلک عن المناجات لخلوف فم الصائم، فاوحی الله - عزوجل - یا موسی لخلوف فم الصائم اطیب عندی من ریح المسک(۲۵۴) . خداوند به حضرت موسی وحی فرستادند که چرا با من مناجات نمی کنی؟ عرض کرد خدایا روزه دارم و در حال روزه دهان خیلی معطر نیست. خداوند فرمود ای موسی بوی دهان روزه دار پیش خدا از مشک بالاتر است.

انسان مگر نمی خواهد در آن عالم مطیب و معطر باشد، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه اش نیست که عطری داشته باشد. آنجا روزه است که انسان را معطر می کند. باطن روزه به صورت عطر ظهور می کند، آن هم در سطح بدن؛ و اما مافوق او را خدای سبحان می داند. بسیاری از باطن ها را ما در دنیا می بینیم که ظهور می کنند. تعجب نکنیم که چگونه نیت و اندیشه و ادراک و خاطرات نفسانی در بدن ظهور می کند. انسان وقتی فهمید یک مطلبی را اشتباهاً گفته است صورتش سرخ می شود و خجالت می کشد؛ این اندیشه است که صورت را سرخ می کند؛ یا انسان وقتی هراسید، آن اندیشه است که صورت را زرد می کند. گاهی هم اندیشه و نیت صورت را سفید می کند. از امام صادق - سلام الله علیه - نقل فرموده اند که اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد و تشنه بشود خدای سبحان هزار فرشته را موکل می کند تا چهره او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت بدهند و هنگام افطار خداوند - عزوجل - می فرماید: ما اطیت ریحک و روحک یا ملائکتی اشهدوا انی غفرت له(۲۵۵) . عجب معطری تو! چه بوی خوبی داری! ملائکه من شاهد باشید که من او را آمرزیدم.

باطن روزه انسان را به آنجا می رساند که مخاطب خدا قرار می گیرد؛ اگر تاکنون می گفت یا الله از آن به بعد خداوند می فرماید یا عبدی؛ اگر در روز او می گوید خدا هنگام افطار خدا می گوید ای بنده. اگر خدای سبحان چیزی را به عظمت بستاید او را دیگر نمی شود با نافه آهو تشبیه کرد: فان المسک بعض دم الغزال. یک مقدار خونی در کنار پیکر آهو بسته می شود و بصورت نافه و مشک ظهور می کند، این قابل قیاس نیست با آن عطری که خدای سبحان از او تعریف می کند.

امام صادق - سلام الله علیه - فرمود: نوم الصائم عباده وصمته تسبیح و عمله متقبل ودعائه مستجاب(۲۵۶) . خواب انسان صائم عبادت است، روزه دار مادامی که غیبت کسی نکرد مادامی که به حیثیت کسی آسیب نرساند در ثواب خداست، و صمت او یعنی خاموش بودن، بی جا حرف نزدن، هر حرفی را نزدن، کمتر حرف زدن، گزیده گوی بودن، مواظب زبان و دهان بودن او تسبیح است. اینطور نیست که ما مجاز باشیم این دروازه دهان را باز کنیم هر چه خواستیم بگوئیم و اگر چند نفر کنار هم نشسته اند مبادا یک کسی با شیرین کاری خنده آن جمع را بعهده بگیرد که او بگوید و دیگران را بخنداند و مضحکه دیگران شود. امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - در آن نامه ای که به پسرش امام حسن مرقوم فرمود چنین نوشت(۲۵۷) ؛: پسرم داستانهایی که خنده دار است و گفتنش عده ای را می خنداند نقل نکن، خود را سبک نکن؛ انسان مقامی بس عظیم دارد. نه تنها کاری نکن که کسی بخندد، بلکه در یک جمعی که نشسته ای سنگین باش تا تو را وسیله خنده قرار ندهند، که تو کاری بکنی یا حرفی بزنی که دیگران بخندند.

روح را هر جور عادت دادیم تربیت می شود، چرا به چیزهای خوب عادت ندهیم؟ چرا به یاد گرفتن علوم عادت ندهیم؟ چرا به حل احکام، فهمیدن آیات، آشنا شدن به مسائل سیاست اسلامی عادت ندهیم؟

عمل روزه دار قبول و دعای روزه دار مستجاب است. انسان سعی کند در درجه اول نظام اسلامی و مسلمین را دعا کند بعد حاجت های شخصی را از خدای سبحان مسئلت نماید.