حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام0%

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد جواد طبسى
گروه: مشاهدات: 14571
دانلود: 2796

توضیحات:

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 48 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14571 / دانلود: 2796
اندازه اندازه اندازه
حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

امانتدارى

از صفات پسنديده هر كس امانتدارى اوست امانت دارى به مردم جامعه اعتماد و آرامش مى بخشد، وقتى همه به هم اعتماد داشتند و بدبينى ها از ميان رفت ، زندگى شيرين مى شود و مردم بيش از پيش به يكديگر كمك مى كنند.

از امام كاظمعليه‌السلام روايت است كه به فرزند خود فرمود: يا بنى اءد الاءمانه يسلم لك دنياك و اخرتك ، و كن اءمينا تكن غنيا.(٤٨٧)

فرزندم ! به كسى كه تو را امين شمرده خيانت مكن اگر چه به تو خيانت كرده باشد.

لقمان حكيم به فرزند خود گفت : يا بنى اياك ان تستدين فتخون من الدين.(٤٨٩)

در راه نيكى و تقوا به يكديگر كمك كنيد، و بر گناه و دشمنى هميارى نداشته باشيد.

مرازم بن حكيم از امام صادقعليه‌السلام نقل مى كند كه پدرم مى فرمود: اذا هممت بخير فبادر فانك لاتدرى ما يحدث.(٤٩١)

(روزى) پدرم دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم ! پدرم محمد بن على همچنانكه دست تو را گرفته ام دست مرا گرفت و فرمود: پدرم على بن الحسين (امام باقرعليه‌السلام ) دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم ! هر كس از تو كار خيرى خواست برايش انجام ده ، اگر او اهل آن باشد تو به مقصود رسيده اى ، و اگر اهلش نباشد، تو خود شايسته و اهل آن خواهى بود.

امام صادقعليه‌السلام به فرزند خود مى فرمود: يا بنى اجعل معروفك فى اءهله و كن فيه طالبا لثواب الله ، و كن مقتصدا، ولاتمسكه تقتيرا و لاتعطه تبذيرا.(٤٩٣)

فرزندم !... عالم سه نشانه دارد: خداشناس باشد و به آنچه كه مورد رضايت و محبت الهى است و آنچه كه خداوند ناخوش و ناپسند مى دارد، علم داشته باشد.

توضيح : عالم و دانشمندى شايسته همنشينى و معاشرت است و از نظر تربيتى ، اخلاق هدايتگرى راستين بشمار مى آيد كه خداشناس و خداترس ‍ باشد، معرفت او نسبت به خالق هستى موجب شود كه به دستوراتش گردن نهد و به واجبات و ارزشهاى الهى پايبند باشد و از محرمات و ضدارزش ها دورى گزيند و چنين شخصى مى تواند الگو اسوه باشد.

بنابراين ما بايد فرزندانمان را با چنين عالمان ربانى آشنا سازيم نه هر دانشمندى كه فقط مشتى اصطلاحات را در حافظه خود جا داده باشد.

١ - تشويق به برقرار ساختن رابطه با علما

امام علىعليه‌السلام در وصيتى به فرزندش امام حسينعليه‌السلام مى فرمايد: و من خالط العلماء وقر.(٤٩٥)

فرزندم ! با علما دوست و همنشين شو، در منزلشان به ديدار آنها برو، اميد است كه به آنان شباهت پيدا كنى و از آنان شوى

لقمان به فرزندش گويد: جالس العلماء وزاحمهم بركبتيك ، فان الله يحيى القلوب بنور الحكمه كمايحيى الاءرض بوابل السماء.(٤٩٧)

فرزندم ! آنچه را كه نمى دانى از عالمان بياموز و آنچه كه آموختى به مردم بياموز.

اميرالمؤ منينعليه‌السلام در وصيتى به فرزندش محمد حنفيه مى فرمايد: يا بنى اقبل من الحكماء مواعظهم و تدبر احكامهم.(٤٩٩)

فرزندم ! حكمت را بياموز كه بوسيله آن شرافت و بزرگى خواهى يافت ؛ زيرا آموختن حكمت نشانگر ديندارى آدمى است و حكمت و معرفت است كه بنده را بر آزاد و فقير و بيچاره را بر ثروتمند برترى مى بخشد، و كوچك را بر بزرگ مقدم مى دارد، و فقير را در جاى پادشاهان مى نشاند و برشرافت شريفان و عظمت بزرگان مى افزايد و توانگران را مجد و بزرگى عطا مى كند.

(فرزندم) چه گونه فرزند آدم گمان مى كند كه نياز دين و معاش او بدون حكمت برايش آماده و فراهم مى گردد، در حاليكه هيچگاه خداوند امر دنيا و آخرت را بدون حكمت بر كسى مهيا نمى كند.

(فرزندم) مثل حكمت بى طاعت و بندگى مثل جسم و پيكر بى جان و زمين بى آب است همانگونه كه تن بى روح هيچ سامانى ندارد و هيچ زمينى بدون آب آباد نمى گردد، هيچ حكمتى نيز بدون طاعت و بندگى مؤ ثر نخواهد بود.

٣ - ترك جدال با علما

لقمان به فرزندش گويد: لا تجادل العلماء فيمقتوك.(٥٠١)

تعمق و دور انديشى پيش از عمل ، تو را از پشيمانى ايمن مى دارد.

نيز فرمود: اءى بنى الفكره تورث نورا و الغفله ظلمه والجدال ضلاله.(٥٠٣)

و هر كس بينديشد عبرت بگيرد، و هر كس عبرت گيرد گوشه گير اختيار كند و هر كس در گوشه اى نشيند، (از فتنه هاى روزگار) در امان بماند.

ونيز فرمود: والطماءنينه قبل الخبره ضد الحزم.(٥٠٥)

و تو را از شتاب ورزيدن در گفتار يا كردار نهى مى كنم ، و اگر با پيشامدى آخرتى روبرو شدى به آن مشغول شو و اگر با امرى دنيوى رويارو شدى بدان اقدام مكن تا درباره آن به نيكويى بينديشى و به واقعيت آن واقف شوى

و نيز فرمود: و من تورط فى الامور بغير نظر فى العواقب فقد تعرض ‍ للنوائب.(٥٠٧)

از رفتن راهى كه ترس وحشت گمراهى در آن نهفته است ، خوددارى كن زيرا پرهيز از ورطه سرگردانى و گمراهى ، بهتر از گرفتار شدن در مشكلات و در غلتيدن در گرداب وحشتهاست

مشكلات زندگى و راه مقابله با آنها

از زمانيكه انسان پا بر كره خاكى گذاشته و خود راشناخته ، هميشه با مشكلات و تلخ كاميهاى زندگى دست و پنجه نرم كرده است و گاه بر مشكلات فائق آمده و گاه مغلوب آنها شده است ، آنجا كه استقامت و پشتكار داشته ، توانسته بوسيله جديت و تلاش و كوشش پى گير به مقصود خويش برسد و كامياب شود.

پدران و مادران حامل كوله بارى از تجربه هاى متنوع زندگى هستند، آنان ساليان دراز طعم مشكلات و سختى هاى روزگار را ديده و چشيده اند و با نشيب و فرازهاى تلخ وشيرين آن آشنايند.

از اين رو اخلاقا موظف هستند كه تجربيات خويش را در اختيار فرزندان بگذارند و آنان را با مشكلاتى كه پيش رو دارند و با سرد و گرم زندگى آشنا سازند. با كشانيدن تدريجى و هدايتگر آنها به صحنه هاى زندگى از سستى و ناز پروردگى نجاتشان دهند.

در اين صورت اگر روزى بچه ها با مشكلى ناشناخته و نابهنگام - در هر رابطه كه باشد - روبرو شدند، خود را نمى بازند، و ترس و وحشتى به خود راه نمى دهند، بلكه كمر همت بسته و همانند كوهى استوار و صبور مى كوشند از آن تنگنا سرافراز بيرون آيند. زيرا تجربه پدر و مادر را به عنوان حربه اى كار آمد در دست دارند و داراى آمادگى قبلى هستند. بر خلاف بچه هايى كه نازپرورده رشد يافته اند و هيچ نوع آشنايى با سختى ها و مشكلات ندارند و از اين رو به هنگام برخورد با كوچكترين ناملايمات زندگى خود را زود مى بازند و اعتماد به نفس خود را از دست مى دهند و احساس شكست و ناكامى مى كنند.

در برخى روايات به اين نكته اشاره شده كه گاهى اوقات بچه ها را در كودكى جريمه كنيد تا در بزرگى صبور و بردبار بار آيد.

صالح بن عقبه گويد: سمعت العبد الصالح يقول : يستحب غرامه الغلام فى صغره ليكون حليما فى كبره(٥٠٩)

روايت شده كه حضرت ابراهيمعليه‌السلام به هنگامى كه (دست و پاى حضرت اسماعيل را بسته) و آماده ذبح او بود به وى فرمود: دعا كن تا برايت گشايشى حاصل شود زيرا اكنون مضطر واقعى تو هستى( أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ ) چه كسى جز خدا خواسته شخص مضطر را اجابت مى كند اگر او را بخواند، پس گرفتارى او را رفع مى نمايد، در آن حال متوجه قوچ بزرگى شد. بى درنگ از جا حركت كرد به سوى قوچ رفت ، همينكه برگشت ديد طناب از دو دست اسماعيل باز شده است با شگفتى پرسيد چه كسى دستهايت را باز كرد؟

اسماعيل گفت : مردى كه چنين و چنان نشانه هايى داشت حضرت ابراهيم فرمود: او جبرئيل بوده است آيا چيزى به تو گفت ؟

اسماعيل پاسخ داد: آرى به من گفت : دعا كن زيرا دعاى تو اكنون مستجاب است

ابراهيم فرمود: فرزندم چه دعايى كردى ؟ اسماعيل گفت : عرض كردم خدايا همه مردان و زنان مؤ من را ببخشاى ابراهيم فرمود: فرزندم (اين توفيق الهى بوده و) تو - يك انسان - موفق هستى

اسماعيل با تسليم شدن به پدر به رضايت خداوند تن داده است و در اين زمان حساس كه به ظاهر هيچ راه نجاتى براى خود نمى بيند، فقط به خداوند توكل كرده و پناه برده است و خداوند هم هيچگاه بنده اى را كه به او پناه برده باشد، - بخصوص در شرايط حساس - به خود وانمى گذارد و به كمك او مى شتابد.

اگر مشكلى داشتى بگو يا رؤ ف يا رحيم

امام رضاعليه‌السلام فرمود: راءيت اءبى فى المنام فقال : يا بنى اذا كنت فى شده فاءكثر من اءن تقول : يا رؤ ف يا رحيم(٥١١)

لقمان به فرزندش گفت : فرزندم براى برآورده شدن حاجات خود از دعا كردن خسته مشو، زيرا بر آورده شدن حاجات فقط به دست خدا است كه وقت و زمانى خاص دارد، ليكن با ميل و رغبت به درگاه خدا روكن و حاجاتت را از او بخواه و در حين دعا انگشتان خود را به سوى او حركت ده

در نامه امام علىعليه‌السلام به فرزند خود امام حسن مجتبىعليه‌السلام چنين آمده است : ثم جعل بيدك مفاتيح خزائنه ، فاءلحح فى المساءله يفتح لك باب الرحمه بما اءذن لك فيه من مساءلته فمتى شئت استفتحت بالدعاء اءبواب خزائنه فاءلحح عليه و لايقنطك ان اءبطات عنك الاجابه فان العطيه قدر المساءله ، و ربما اءخرت عنك الاجابه ليكون اءطول للمساءله ، و اءجزل للعطيه و ربما ساءلت الشى ء فلم تؤ ته و اوتيت خيرا منه عاجلا او آجلا، او صرف عنك لما هو خير لك ، فلرب اءمر قد طلبته فيه هلاك دينك لو اوتيته(٥١٣)

امام سجادعليه‌السلام به فرزندان خود مى فرمود: فرزندانم اگر به مصيبتى مبتلا شديد و يا فقر و حاجتى و يا امرى دشوار بر شما نازل شد يكى از شما براى نماز وضو بسازد و چهار ركعت يا دو ركعت نماز بخواند و پس از نماز اين دعا را بخواند: اى محل رسيدگى به شكايات ، اى شنونده هر سخنى آهسته ، اى شفا دهنده هر ناراحتى و اى آگاه به هر پنهانى ، و اى برطرف كننده بلاهايى كه اراده مى كند، و اى نجات دهنده موسى و اى برگزيننده محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اى كسى كه نيازهاى ابراهيم را رفع كردى ، تو را مى خوانم همانند كسى كه فقر و بيچارگى و گرفتارى اش بسيار شديد شده و نيرويش ضعيف گشته و راه چاره اش كم شده است مى خوانم تو را چون دعاى شخص غرق شده و غريب و فقيرى كه جز تو هيچ راهى و چاره اى براى رفع گرفتارى اش ندارد، اى پرمهرترين مهرورزان پروردگارا تو منزهى ، اين من بودم كه ستم روا داشته ام

آنگاه امام سجادعليه‌السلام فرمود: هيچ شخص گرفتارى اين دعا را نمى خواند مگر اينكه خداوند در كار او گشايشى پديد خواهد آورد.

داشتن صبر و مقاومت

از ديگر راههاى مقابله با مشكلات و گرفتارى ها صبر و پايدارى و عقب نشينى نكردن در مقابل مشكلات است

سعدى گويد:

صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد علىعليه‌السلام فرمود: لايعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان(٥١٥)

صبر بر مصيبتها از گنجهاى ايمان است

و نيز فرمود: الصبر جنه من الفاقه(٥١٧)

مشكلات و گرفتارى هايى را كه به تو روى مى آورد، با ايستادگى و يقين خوب از خود دور كن

محمد بن حوب گويد: امام سجادعليه‌السلام به فرزند خود امام محمد باقر چنين وصيت مى كرد: يا بنى اصبر للنوائب و لاتتعرض للحتوف و لاتعط نفسك ما ضره عليك اءكثر من نفعه عليك(٥١٩)

كتمان درد و رنج شكايت به خدا

از مواردى كه بايد فرزندانمان با آن آشنا شوند، ايستادگى در برابر درد و رنج است آنان بايد تعليم داده شوند كه با اندك ناراحتى و درد و رنجى صبرى نشان ندهند و از ميدان به در نروند؛ حافظ گويد: با دل خونين لب خندان بياور همچو جام نى گرت زخمى رسد آيى چو چنگ اندر خروش امام باقرعليه‌السلام به فرزند خود حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: يا بنى من كتم بلاء ابتلى به من الناى و شكا ذلك الى الله عزوجل كان حقا على الله اءن يعافيه من ذلك البلاء.(٥٢١)

روزى يكى از فرزندان پدرم از درد و رنج ، ناله و شكايت مى كردند. پدرم از كنارش گذشت و به او فرمود: فرزندم ! ده بار بگو ياالله ياالله ياالله ، زيرا هرگز هيچ مؤ منى اين كلمات را بر زبان نياورده مگر اينكه خداوند تبارك و تعالى در پاسخش فرموده : بنده من ، تو را اجابت كردم حاجتت را بخواه

پروردگارا مرا شفا بخش

حسن بن ابى نعيم گويد: روزى يكى از فرزندان امام صادقعليه‌السلام از درد و ناراحتى بيمارى شكايت به پدر برد. حضرت به او فرمود: فرزندم بگو: اللهم اشفنى بشفائك و داونى بدوائك و عافنى من بلاءك فانى عبدك و ابن عبديك(٥٢٣)

بشدت بيمار بودم ، پدرم به من فرمود: فرزندم ! به چه چيزى ميل دارى ؟ عرض كردم : دوست دارم از كسانى باشم كه چيزى را كه خدا برايم تدبير و مقدر كرده به او پيشنهاد ندهم حضرت فرمود: آفرين بر تو كه شبيه ابراهيم خليل الرحمان شدى ، آنگاه كه جبرئيل به او گفت آيا حاجتى دارى ؟ پاسخ داد: نه ، چيزى را با پروردگارم در ميان نمى گذارم زيرا اوست كه مرا كفايت مى كند و اوست بهترين وكيل

راضى بودن به قسمت پروردگار

امام علىعليه‌السلام در سفارشى به امام حسينعليه‌السلام فرمود: و من رضى بقسم الله لم يحزن على مافاته(٥٢٥)

روش پيامبر و اهل بيت

بهترين راه عملى مبارزه با مشكلات درس آموزى و تجربه اندوزى از سيره عملى معصومينعليهم‌السلام است زيرا سيره عملى اهل بيت اطهار مظهر عينى و تجسم يافته تعاليم الهى آن بزرگواران است و مطمئن ترين و آسان فهمترين راه براى كسب تجربه براى مبارزه با سختيهاى زندگى است

الف - پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور به خواندن نماز مى داد

يوسف بن عبدالله بن سلام گويد: ان النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كان اذا نزل باءهله شده اءمرهم بالصلاه ثم قراء و اءمر اءهلك بالصلاه و اصطبر عليها.(٥٢٧)

روش پيامبر اين بود كه هرگاه مشكلى گريبانگير خانواده او مى شد ندا مى داد: نماز بخوانيد نماز بخوانيد.

ب - روش امير مؤ منانعليه‌السلام

قال زين العابدينعليه‌السلام : ما اءصيب اءمير المؤ منين بمصيبه الا صلى فى ذلك اليوم الف ركعه و تصدق على ستين مسكينا و صام ثلاثه ايام و قال لاءولاده اذا اءصبتم بمصيبه فافعلوا بمثل ما اءفعل فانى راءيت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هكذا يفعل فاتبعوا اثر نبيكم ولاتخالفوه فيخالف الله بكم ان الله تعالى يقول و لمن صبر و غفر ان ذلك لمن عزم الامور. ثم قال زين العابدينعليه‌السلام فمازلت اءعمل بعمل اميرالمؤ منينعليه‌السلام .(٥٢٩)

به از دست رفته ها تاءسف نخوريد و به آنچه خدا به شما مى دهد شادمان (و مغرور) نگرديد.

دنيا دريايى است ژرف و غرق شدگان آن

امام كاظمعليه‌السلام به هشام فرمود: هشام ! لقمان به پسرش گفت : يا بنى ان الدنيا بحر عميق قد غرق فيه عالم كثير، فلتكن سفينتك فيها تقوى الله و حشوها الايمان و شراعها التوكل و قيمهاا العقل و دليلها العلم ، وسكانها الصبر.(٥٣١)

اى پسر دلبندم ! دنيا دريايى است ژرف و جهانى بسيار در آن غرقه اند، بايد كشتى تو در اين درياى ژرف تقواى الهى و درونش مالامال از ايمان باشد. و بادبانش توكل و ناخدايش خرد و راهنمايش دانش و لنگرش صبر. پس اگر نجات يافتى در پرتو لطف و رحمت خدا بوده و اگر هلاك شدى نتيجه و كيفر گناهانت بوده است

فريب دنيا پرستان را نخور

علىعليه‌السلام در وصيتى به فرزند خود امام حسن مجتبىعليه‌السلام فرمود: بپرهيز از اينكه فريب كسانى را بخورى كه مى بينى به دنيا تكيه كردند و بر سر آن (چون درندگان) همديگر را مى درند، بدان كه اهل دنيا چون سگان ولگرد و درندگان خونخوارند كه بر يكديگر چنگ و دندان نشان مى دهند. زور مندشان ، ضعيفشان را مى درد، و بزرگشان ، كوچكشان را مى خورد. دنيا اهل خود را از راه هدايت و اعتدال بيرون برده و گمراه ساخته است در نتيجه دنيا پرستان در حيرت و بهت زدگى فرو رفته اند و در فتنه دنيا عرق شده اند.

آنان دنيا را پروردگار خود ساخته (و به پرستش آن پرداخته اند) در حاليكه دنيا آنان را به بازيچه گرفته و اينان نيز بازى خورده دنيا هستند. در نتيجه ماوراى دنيا را به فراموشى سپرده اند. پسر جانم ! مبادا عيوب و زشتى هاى فراوان دنيا تو را بد سيرت سازد. اهل دنيا بمنزله چهارپايانى هستند كه عده اى از آنان بسته و اهلى هستند و دسته اى ديگر وحشى و رها شده عقول (دنيا پرستان) گمراه گشته است و سوار بر مركب چموش جهل و نادانى در بيابان ناهموار و بيراهه سر به چرا داده اند.

متحير و سرگردان و آفت زده اند. در صحراى سنگلاخ و بى نهايت جانفرسا رهايند بى شبان و راهبرى كه آنان را سرپرستى و هدايت كند، آرام آرام پيش ‍ مى روند تا در پرده تاريكى و ظلمت محض فرو روند. و نزديك است كه آنكه شتاب ورزيده ، از راهش برگردد.

فرزندم ! بدان كسيكه مركب شب و روز است ، (زمان بر او چيره و حكمفرماست) خواه ناخواه او را مى برند گرچه خود نخواهد و خدا جز ويرانى دنيا و آبادانى آخرت را اراده نكرده است(٥٣٣)

فرزندم !از دنيا و گناهان و از شيطان در عرصه دنيا هرگز ايمن مباش

دنيا را تكيه گاهت قرار مده

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: از مواعظى كه لقمان به فرزند خود داشت اين بود: يا بنى لاتركن الى الدنيا و لاتشغل قلبك بها، فما خلق الله خلقا هو اءهون عليه منها، اءلاترى انه لم يجعل نعيمها ثوابا للمطيعين و لم يجعل بلاءها عقوبه للعاصين(٥٣٥)

فرزندم ! مبادا بر آرزوها تكيه كنى كه آن كالاى احمقان و باز دارنده آدمى از راه آخرت است

هشدار امام زين العابدينعليه‌السلام

امام سجادعليه‌السلام در سفارشى به فرزند خود امام محمد باقرعليه‌السلام مى فرمايد: و اعلم ان الساعات تذهب عمرك و انك لاتنال نعمه الا بفراق اءخرى ، فاياك و الاءمل الطويل ، فكم مؤ مل اءملا لايبلغه و جامع مال لاياءكله و مانع ماءسوف يترك ، لعله من باطل جمعه و من حق منعه اءصابه حراما و ورثه ، احتمل اصره و باء بوزره ذلك هو الخسران المبين(٥٣٧)

فرزندم ! در امور دنيا آنچنان وارد مشو كه به آخرتت ضرر بزند و آن چنان هم امور دنيا را كنار مگذار كه سربار ديگران باشى (هم از نعمت هاى دنيا استفاده كن تا سربار ديگران نشوى و هم به آن دل مبند).

دنيا فزونى مكن زيرا از ضرر آن

و نيز فرمود: و لاتكثر من الدنيا فانك على غفله منها وانظر الى ما تصير منها.(٥٣٩)

فرزندم ! دنيا را زندان خود قرار ده تا آخرت بهشت تو باشد.

همچنين به فرزند خود گويد: يا بنى بع دنياك بآخرتك تربحهما جميعا و لاتبع آخرتك بدنياك تخسرهما جميعا.(٥٤١)

سخنان ابن طاووس در مراسم تكليف فرزندش

سيد ابن طاووس وقتى فرزندش محمد پا به سن شانزده سالگى گذاشت ، نخست منجمى خواست تا ساعت ولادت فرزندش را معين كند. پس از روشن شدن لحظه ولادت محمد خدا را شكر كرد و با فرزندش آغاز به سخن گفتن نمود.

سيد با بيانى ساده و شيوا و با تشبيهى رسا و جالب توجه مسؤوليت انسان مكلف را بيان كرد. او گفت : انسانى كه به سن تكليف رسيده چون بنده زرخريدى است كه براى مولاى خود پست ترين كارها را مى كرده است ليكن تصميم مولاى او برای آن است كه بنده اش را از آن حالت پست به مقام پادشاهى و بزرگى برساند، و كليدهاى مملكت را به او بسپارد. حال خداوند اين بنده را به درگاهش دعوت كرده تا به او احسان كند و كليدهاى دنيا و آخرت را به او بسپارد و كليد كاخهاى بهشت را به او هديه كند.(٥٤٣)

گله ابن طاووس از پدران و مادران

سيد ابن طاووس در نوشته نفيس خود از پدران و مادران چنين گله مى كند:

تا آنجا كه ديده و شنيده ايم اگر كسى به پادشاهى كشورى برسد و يا ولايتى و سمتى و مسؤ وليتى به او واگذار شود و... آن روز را بسيار گرامى مى دارد و آن لحظه فراموش نشدنى را ثبت مى كند كه هيچگاه از يادش نرود. بلكه آن روز را روز شادى خود و نزديكانش قرار مى دهد، ولى شگفتا چرا روز تكليف ، روزى كه انسان به مقام قرب عبوديت راه مى يابد و مسؤ وليت سنگين تكليف را عهده دار مى شود، بايد مورد بى توجهى و بى حرمتى قرار گيرد و آنچنان به اين روز بى اعتنايى شود كه به صورت يك روز بى نام و نشان قلمداد گردد.

و من تاكنون نشنيده ام كسى براى اين روز بسيار بزرگ و فراموش نشدنى ارزشى قائل شده باشد و حق چنين روزى را ادا كرده باشد و يا براى از دست رفتن چنين روزى ، لحظه اى غصه خورده باشد. از اينرو خود و فرزندان و دوستانم را سفارش مى كنم كه حق چنين روزى را ادا كنند و در بزرگداشت و احترام آن بكوشند.(٥٤٥)

از حقوقى كه فرزند بر پدر دارد سه چيز است : نام نيكى براى او انتخاب نمايد؛ و خواندن و نوشتن يادش دهد؛ و چون به سن بلوغ برسد همسرى برايش انتخاب كند.

ب - انتخاب همسر خوب و صالح

گرفتن همسر براى فرزندان حق است ، اما انتخاب همسرى خوب وظيفه است والدين كه سرد و گرم زندگى را چشيده اند و در امر ازدواج و پيچ و خم مسائل آن تجارب بسيارى كسب كرده اند، موظفند كه هر گونه سهل انگارى و ساده نگرى به امور مربوط به ازدواج را كنار بگذارند و به مال و ثروت و معيارهاى ظاهرى چشم ندوزند و فرزندانشان را قربانى خواستهاى زودگذر خود ننمايند، بلكه با دقتى شايسته معيارهاى اصيل اسلامى را در نظر بگيرند. و از اخلاق و رفتار و تدين طرف مقابل بخوبى مطلع شوند. زيرا بى توجهى به اين مسائل لطمه ها و ضررهاى جبران ناپذيريب بر زندگى فرزندان وارد مى كند. و به اين ترتيب ازدواجهايى صورت مى گيرد كه خود مقدمه مشكلات انبوهى مى گردد و همسر به جاى آنكه آرامش بخش و زندگى به جاى آنكه شيرين و توام با رضايت خدا باشد به عوامل رنج و شكنجه و بدبختى مبدل مى گردد. اينك به برخى از ويژگيهاى همسر خوب اشاره مى كنيم :

١ - صالح و درستكار باشد

مردى دست فرزندش را گرفته به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و پرسيد: ما حق ابنى هذا؟ قال : تحسن اسمه و اءدبه و تضعه موضعا حسنا.(٥٤٧) مرحوم ابن فهد حلى آمده است) اين باشد كه براى فرزندت همسر صالحى انتخاب كن

٢ - خدا ترس و پرهيزگار باشد

جاء رجل الى الحسنعليه‌السلام يستشيره فى تزويج ابنته ؟ فقال زوجها من رجل تقى فانه ان اءحبها اءكرمها و ان اءبغضها لم يظلمها.(٥٤٩) دخترت را به همسرى كسى در آور كه خدا ترس ‍ باشد.

طبيعى است كه تقوا دارد و خداترس است ، هميشه خود را در حضور خدا مى بيند لذا هيچگاه به خود اجازه نمى دهد كه با ظلم به ديگرى به غرقاب گناه بيفتد، و با اذيت و آزار و يا رنجش همسر خود كه امانتى در دست اوست ، خود را به غضب و خشم الهى دچار سازد. انسانهاى متقى و خداترس صبورند و مشكلات را با صبر و بردبارى پشت سر مى گذارند. همچنين مهربان و با گذشت هستند و اگر احيانا از اعمال و گفتار همسرانشان ، ناراضى و خشمگين شوند با بزرگوارى عفو و بخشش ‍ مى كنند. و با رفتار و گفتار پسنديده همسرشان را متوجه خطا و كار زشت خود مى نمايند.

٣-٤- با دين و امانت دار باشد

امير مؤ منانعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين روايت مى كند: اذا اءتاكم من ترضون دينه و امانته فزوجوه ، فان لم تفعلوا تكن فتنه فى الاءرض و فساد كبير.(٥٥١)

به امام باقرعليه‌السلام نوشتم ، مردى از دختر من خواستگارى كرده است امامعليه‌السلام در پاسخ نوشتند: هر كسى از دختر شما خواستگارى كرد از ديانت وامانت داريش راضى بوديد و مورد پسند شما بود، هر كه مى خواهد باشد دخترتان را به ازدواج او در آوريد، و اگر اقدام نكنيد روى زمين فتنه و فساد بزرگى در جامعه پديد خواهد آمد.

در اين دو روايت بر سه نكته اساسى و يك ثمره تلخ تاءكيد شده است كه قابل توضيح و دقت است نخست آنكه همسر ديندار باشد و ديندارى او مورد پسند واقع شود زيرا دين بعنوان يك عامل كنترل كننده فرد را در كنترل خود دارد و مانع تجاوز او از حدود الهى مى گردد و نمى گذارد پاى مرد به كارهاى خلاف كشيده شود كه مقدمه از هم گسسته شدن كانون گرم خانواده شود. اين آدم خالى از تعهد و تدين است كه به هيچ اصولى پايبند نيست نه به اصول خانواده و نه به اصول اجتماع هر گاه و هر وقت خواست به منزل مى آيد، به خود اجازه مى دهد كه به هر عمل زشتى آلوده شود و گاه هم ممكن است سر از زندان در آورد. زيرا يا با سوداگران مرگ همكارى داشته و يا دست به دزدى زده و يا به منكرات و فساد روى آورده است و همين امور موجب مى شود كه كانون گرم خانواده متلاشى شود و دختر شما آواره گردد.

دوم : آنكه مرد بايد امانتدار باشد. يك انسان خائن هيچگاه نمى تواند همسر خوبى براى دختر شما و پدرى براى بچه هاى خود باشد. زيرا يك فرد بى مسؤ وليت و خيانتكار نمى تواند با ديد امانتدارى به خانواده خود بنگرد. اما اگر با نگاه امانتدارى به خانواده خود نگاه كند از زن و فرزندش بخوبى مراقبت و محافظت مى كند و مى كوشد در پاسدارى از اين امانتهاى الهى كوتاهى نكند علاوه بر اين كه يك انسان امانتدار در جامعه به خوش نامى و شهرت مطلوبى نائل مى شود و همين نيز افتخارى براى خانواده او است

نكته ديگرى كه در روايت امير مؤ منانعليه‌السلام به چشم مى خورد جمله كائنا ما كان است ، حضرت فرمود: همسر بايد ديندار و امانتدار باشد حال هر كه مى خواهد باشد. يعنى چه فقير باشد و چه ثروتمند چه شغل پردرآمدى داشته باشد يا چنين نباشد، چه خوشرو و زيبا باشد و چه سيه چهره و نازيبا، پدرش پولدار باشد يا تنگدست وبى چيز، هيچ يك از اين عناوين ظاهرى مدخليتى در اصل شايستگى شخص براى ازدواج ندارد ثمره تلخى كه در پايان دو روايت مذكور به آن اشاره شده اين است كه اگر شما داماد ديندار و امانتدار را رد كنيد و دخترتان را به ازدواج چنين شخصى در نياوريد به فتنه ها و فسادهاى اجتماى دامن زده ايد. شايد مقصود اين باشد كه وقتى شما ملاك ايمان و امانتدارى را از نظر دور داشتيد، قهرا انسانهاى متدين و شايسته كنار زده مى شوند و انسانهاى فاسد و لاابالى و خيانتكار جاى آنان را مى گيرند در اين صورت خانواده اى با معيارهاى غير اسلامى و غير انسانى شكل خواهد گرفت و اگر چنين شود مفاسد بزرگترى در پى خواهد داشت و همسر ناشايست و بى مسؤ وليت به راحتى با سرنوشت خانواده بازى خواهد كرد و آن را به آمال باطل خود آلوده خواهد نمود، آرى : گندم از گندم برويد جو ز جو.

اخلاق نيك داشته باشد

عن علىعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اذا جاءكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه قلت يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و كان دنيا فى نسبه ؟! قال : اذا جاءكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه الا تفعلوه تكن فتنه فى الاءرض و فساد كبيره(٥٥٣)

على بن اسباط نامه اى به حضرت امام باقرعليه‌السلام نوشت و مساءله ازدواج دخترانش را مطرح ساخت كه كسى همانند خود و هم پايه خود نمى يابد. امامعليه‌السلام در جواب نوشت : مقصودت را از آنچه كه درباره دخترانت برايم نوشته بودى و اينكه كسى را همانند خودت پيدا نمى كنى دريافتم خداوند تو را رحمت كند. در اين باره فراوان مينديش زيرا پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اگر كسى به خواستگارى آمد كه اخلاق و ديانت او مورد رضايت و پسند شما بود دخترتان را به همسرى او در آوريد و اگر اقدام نكنيد هر آينه فتنه و فساد بزرگى در جامعه پديد خواهد آمد.

٦- فقر را بهانه قرار ندهيد

فقر و غنا دست خداست علاوه بر اين كه ثروت خوشبختى نمى آورد و آنچه اساس خوشبختى و آرامش زندگى را فراهم مى كند ايمان زن و مرد است

و در فقه الرضا چنين آمده است : ان خطب اليك رجل رضيت دينه و خلقه فزوجه و لايمنعك فقره و فاقته قال الله تعالى : و ان يتفرقا يغن الله كلا من سعته و قال : ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله والله واسع عليم.(٥٥٥)

كسى كه دخترش را به مخالف دين خود تزويج كند، هر آينه پيوند خويشاوندى او را از خود بريده است

د - پرهيز از وصله ناهمرنگ

روايات بسيارى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه هدىعليهم‌السلام حاكى از اين است كه پدر هشيار باشد و دختر خود را به فرد شرابخوار، فاسق ، فاجر، تندخود و بدخلق و لاابالى و... ندهد كه آثار شوم و عواقب بدى در پى خواهد داشت

به شارب الخمر زن ندهيد

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من شرب الخمر بعد ما حرمها الله فليس باءهل اءن يزوج اذا خطب.(٥٥٧)

هر كس دختر خود را به شرابخوار تزويج كند رحمش را قطع كرده است

به فاسق دختر ندهيد

رسول گرامى مى فرمود: من زوج كريمته بفاسق نزل عليه كل يوم الف لعنه و لايصعد له عمل الى السماء و لايستجاب له دعاؤ ه و لايقبل منه صرف و لاعدل.(٥٥٩)

هر كه دختر خود را به همسرى فاسق در آورد نسل او و رحم او را قطع كرده است

به بد اخلاق دختر ندهيد گرچه فاميل باشد

صدوق به اسناد خود از يعقوب بن يزيد از حسين بن بشار واسطى نقل مى كند كه گفت : كتبت الى اءبى الحسن الرضاعليه‌السلام : ان لى قرابه قد خطب الى و فى خلقه سوء قال : لا تزوجه ان كان سى ء الخلق.(٥٦١)

با زنان خود در امور مربوط به دخترانشان مشورت كنيد.

مشورت با دختر در امر ازدواج

و از ديگر مسائل مهمى كه بايد پدر در انتخاب همسر براى فرزند خود مد نظر داشته باشد مشورت با فرزند است او بايد نظر فرزندش را در مورد همسر آينده اش جويا شود، بخصوص در مورد دختران تاءكيد بيشترى رفته است كه نظر آنان را بخواهد.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مشورت با فاطمه زهراعليها‌السلام

از عطاء بن رباح نقل شده كه گفت : لما خطب على فاطمه اءتاها رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال : ان عليا قد ذكرك ، فسكتت فخرج فزوجها.(٥٦٣)

اگر هر يك از شما بخواهد دختر خود را شوهر دهد نخست با دختر مشورت نمايد.

پيامبر فرمود: تستاءمر الاءيم فى نفسها قالوا: فان البكر تستحى قال : اذنها صماتها.(٥٦٥)

ابن ابى يعفور از دست پدر و مادرش به امام صادقعليه‌السلام شكايت برد و عرض كرد: من مى خواهم با زنى ازدواج كنم اما پدر و مادرم مخالف هستند و زن ديگرى را در نظر دارند.

امام فرمود: با همان زنى ازدواج كن كه خود مى خواهى ، و آن را كه پدر و مادرت در نظر دارند رها كن

ح - تعجيل در امر ازدواج دختر

رسول خدا فرمود: حق الولد على والده اذا كان انثى يعجل سراحهاالى بيت زوجها.(٥٦٧)

فرزندت را از پنج شغل برحذر بدار و بهر شغل ديگرى كه خواستى بگمار.

او را پيش صراف مفرست ، زيرا صراف از ربا در امان نيست ، نزد كفن فروش ‍ مفرست زيرا كفن فروش بسيار خرسند مى شود كه وبا (و بيماريها) بيشتر شود (تا مرگ و مير زياد شود و كفنهاى بيشترى به فروش برساند.) پيش ‍ فروشنده مواد غذايى مفرست زيرا فروشنده مواد غذايى از احتكار ايمن نخواهد بود.

همچنين پيش قصاب مفرست زيرا (در اثر سر بريدن مكرر حيوانات) رحم و عاطفه از او رخت بر بسته است و نيز نزد برده فروش مگذار زيرا پيامبر فرمود: پست ترين مردم كسى است كه انسانها را خريد و فروش كند.

و در حديثى كه از حضرت امام موسى بن جعفر(٥٦٩)