• شروع
  • قبلی
  • 27 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13039 / دانلود: 2295
اندازه اندازه اندازه
جوان از نظر عقل و احساسات

جوان از نظر عقل و احساسات جلد 2

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اعمال غريزه نيرومند خود دوستى ، كه مشترك بين بشر و حيوانات است ، نيازى به حمايت و تربيت ندارد، ولى خلق انسانى دگر دوستى ، در پرتو حمايت و پرورش نيرومند مى شود و به كار مى افتد. ارضاى بى قيد و شرط شهوت جنسى ، كه از صفات حيوانى است ، احتياج به مربى و راهنما ندارد، ولى تخلق به خوى انسانى عفت ، كوشش و پرورش لازم دارد. به كار بردن قوه غضب و انتقام گرفتن نيازمند تربيت نيست ، ولى نيل به خلق عفو و اغماض ، كه نشانه انسانيت است ، آموزش و پرورش مى خواهد. اعمال غريزه حرص در جمع آورى مال ، كه باعث جمال اجتماعى و لذت مادى است ، محرك خارجى لازم ندارد و بشر خود به خود در اين راه مى رود، ولى براى آن كه يك فرد ثروتمند دگر دوست باشد و قسمتى از اموال خود را به رايگان در اداره زندگى يتيمان صرف كند يا در اختيار بيماران فقير بگذارد، احتياج به مربى و محرك دارد.

بشر عاشق كاميابى و شيفته لذت است محرك مردم در ارضاى غرايز حيوانى و اعمال شهوات ، جلب لذايذ و خشنودى نفس است مربيان بشر اگر بخواهند مردم را به راه انسانيت سوق دهند و به صفات عالى انسانى متخلقشان سازند، بايد نيروى درك معنوى آنان را بيدار كنند تا احساس نمايند كه راه كاميابى و نيل به لذايذ، منحصر در اعمال شهوات حيوانى نيست ، بلكه ارضاى تمايلات عالى انسانى و اعمال تمنيات روحانى نيز مانند به كار بستن غرايز حيوانى لذت بخش و مايه خشنودى خاطر است ، با اين تفاوت كه لذايذ حيوانى ، زودگذر و سطحى است و لذايذ روحانى ، پايدار و عميق است

اگر افراد بر اثر تعالى نفس از لذت عفو و اغماض آگاه گردند و بفهمند كه در عفو لذتى است كه در انتقام نيست ، با كمال ميل و رغبت از اين خوى انسانى استقبال مى كنند و خويشتن را از صفت سبعانه انتقام بر حذر مى دارند. اگر به خوبى درك كنند كه تسكين آلام دردمندان و شاد كردن دلهاى شكسته يتيمان ، بيش از جمع مال لذت دارد، با گشاده رويى به اين روش انسانى مى گرايند و قسمتى از ثروت خود را در راه دگر دوستى و براى جلب لذت معنوى صرف مى كنند.

انبياى الهى با احياى فطرت توحيدى بشر، برنامه انسان سازى خود را آغاز كردند و در ظل ايمان به خداوند، مردم را به انجام وظايف انسانى و مكارم اخلاقى وادار ساختند و به آنان خاطرنشان نمودند كه خداى را پرستيدن و به خلق خدا نيكى كردن ، مايه رضا و خشنودى پروردگار بزرگ است و براى انسان به ايمان ، جلب رضاى الهى از هر نعمتى گواراتر و از هر لذتى مطبوع تر است

قال الصادقعليه‌السلام : اوحى الله عزوجل الى داود يا داود بى فافرح و بذكرى فتلذذ و بمناجاتى فتنعم.(٦٠١)

براى خدا اطعامتان مى كنيم و در اين كار از شما انتظار پاداش و سپاسى نداريم

پيامبران خدا با تعاليم روحانى خود، لذايذ مردم را گسترش دادند و آن را از انحصار شهوات حيوانى خارج ساختند. نيروى درك باطنشان را تقويت كردند و كام جانشان را به طعم معنويات آشنا نمودند و به آنان فهماندند كه انسان با ايمان مى تواند به موازات كاميابى هاى مادى ، از لذايذ معنوى نيز برخوردار باشد.

عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : لهو المؤ من فى ثلثه اشياء. التمتع بالنساء و مفاكهه الاخوان و الصلوة بالليل.(٦٠٣)

حضرت مسيحعليه‌السلام در مواعظ حكيمانه خود فرمود: همان طور كه بيمار به غذاى گوارا و مطبوع نظر مى كند و بر اثر شدت درد از خوردن آن لذت نمى برد، همچنين دنياپرستان ، بر اثر حب مال ، از عبادت الهى لذت نمى برند و شيرينى آن را درك نمى كنند.

كسى كه جنبه معنوى در نهادش پرورش يافته و انسان واقعى شده است ، هرگز اسير لذايذ مادى و ارضاى غرايز حيوانى نيست او بيشتر به لذايذ روحانى و كاميابى هاى انسانى توجه دارد و از لذايذ مادى تا حدى استفاده مى كند كه مرضى خدا باشد و به جنبه معنوى و انسانى اش آسيبى نرساند.

قال عبدالله بن عباس دخلت على اميرالمؤ منينعليه‌السلام بذى قار و هو يخصف نعله فقال لى : ما قيمة هذا النعل ؟ فقلت لا قيمة لها. فقالعليه‌السلام و الله لهى احب الى من امرتكم الا ان اقيم حقا او ادفع حقا او ادفع باطلا.(٦٠٥)

كارانجيا: ما داشتيم درباره استفاده از زمان فراغت و بيكارى به عنوان يكى از مسائلى كه ماركس نتوانسته است پيش بينى كند، گفت و گو مى كرديم و جنابعالى مى گفتيد كه تنها از راه هاى علمى و روشهاى ماركسيستى نمى توان به حل آن پرداخت

نهرو: بلى ، در واقع مسئله آفرينش يك موجود انسانى كامل مطرح است يعنى علاوه بر توسعه دستگاه هاى مادى و طرح برنامه هاى پيشرفت اقتصادى و مادى براى به وجود آوردن يك انسان واقعى ، لازم است چيزهايى كه شايد بتوان آن ها را عوامل روحى و اخلاقى ناميد، نيز بر آن افزوده شود.

طرح برنامه ها و توسعه اقتصادى و مادى ، اكنون تقريبا صورت يك فرمول علمى و رياضى را پيدا كرده است به طورى كه هرگاه زمينه محكم و استوارى براى اقتصاد فراهم گردد، ناچار نتايج دلخواه و مورد نظر، از لحاظ به وجود آمدن رفاه مادى و اقتصاد متكى به خويش نيز به دست خواهد آمد.

اما آيا واقعا همين كافى است ؟ من چنين گمانى ندارم حتى در كشورهايى كه از لحاظ اقتصادى تكامل بسيار يافته اند، پيشرفت هاى مادى نتوانسته است زندگى كامل و شايسته و درستى براى مردم فراهم سازد و در آن جاها يك نوع خلاء و كمبود و عدم تناسب و تعادل وجود دارد.»(٦٠٧)

علىعليه‌السلام فرمود: شدت علاقه و حرص آدمى به جلب لذايذ، باعث گمراهى و مايه پستى و سقراط است

بدبختانه ، در دنياى كنونى و زندگى ماشينى امروز بسيارى از مردم از صراط مستقيم خلقت و فطرت منحرف شده اند. نيمى از انسان را كه جنبه مادى و محسوس اوست مورد كمال توجه قرار داده و فعاليت هاى خود را در راه آن به كار انداخته اند و به نيم معنوى و نامحسوسش ، كه پايگاه اصلى زندگى انسانى است ، بى اعتنا شده و عملا پشت پا زده اند. اينان پنداشته اند كه هدف اساسى در زندگى بشر، تنها ارضاى غرايز حيوانى و اعمال تمايلات نفسانى و بهره مندى بيشتر از لذايذ و شهوات است

پيشواى عالى قدر اسلام ، چنين گمان ناروا و تصور باطل را، كه مايه تحقير و اهانت به مقام انسان است ، ناشى از نادانى و جهل مى داند و صاحبان چنين پندارى را مستحق عذاب الهى مى شناسد.

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : من لم ير ان الله عليه نعمه الا فى مطعم او مشرب فقد جهل و كفر نعم الله و ضل سعيه و دنا منه عذابه(٦٠٩)

«با افزايش جنايت در آمريكا اف بى آى ، پليس فدرال آمريكا، گزارش داد كه ميزان جنايات جدى ، طى سال ١٩٦٨ در آمريكا، ١٧ درصد بالا رفت تعداد جنايات همراه با اعمال خشونت ١٩ درصد افزايش يافت ، كه دزدى و سرقت ، با ٢٩ درصد افزايش در راس آن قرار دارد. تعداد قتل و تجاوز جنسى ، هر دو، ١٤ درصد بيشتر از سال ١٩٦٧ بود.

ادگار هوور، رئيس پليس فدرال ، گفت كه سرقت مسلحانه با ٣٤ درصد افزايش ، ٦١ درصد تمام جرايم سال گذشته را تشكيل داده است نيويورك با ٩٠٤ قتل در راس شهرهاى ديگر آمريكا قرار گرفته است .»(٦١١)

دنياى امروز، ماده و شئون مادى را در زندگى بشر اصيل شناخته و به جهات روحانى اعتنايى ندارد. در دنياى كنونى به اندازه اى توجه بشر به محسوسات جلب شده كه بسيارى از مردم كشورهاى پيشرفته ، خوشبختى و سعادت خود را تنها در ماديات و مظاهر آن جستجو مى كنند و معنويات عملا به دست فراموشى سپرده شده است

بشر امروز در راه علم و دانش به پيروزى هاى عظيمى نايل آمده است ، ولى تمام اين پيروزى ها در حدود مسائل مادى و امور محسوس جهان طبيعت است و در امور معنوى و انسانى ، نه تنها پيشرفتى نكرده ، بلكه اساسا مسائل معنوى را از مباحث علمى حذف كرده است

در نظر دنياى امروز، علم عبارت از بررسى ، و تحقيق پيرامون جهان ماده و پى بردن به اسرار نهفته آن است عالم كسى است كه نكته مجهولى را در دنياى محسوس آشكار سازد و به يكى از رازهاى طبيعت پى ببرد و قدمى در بهبود زندگى مادى بشر بردارد و بر لذايذش بيفزايد. خلاصه ، در جهان امروز، علم خدمتگزار زندگى مادى و وسيله ارضاى غرايز و برآوردن خواهش هاى نفسانى بشر است و پيرامون انسان سازى و احياى جهات روحانى و معنوى بشر بحث و گفت و گويى ندارد.

( يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ) .(٦١٣)

انسان ، به جز يك جنبه حقيقت را درك نكرده و روى درخت علم ميوه ممنوع را چيده است ، ولى اين ميوه نارس بوده و ما را به همه چيز جز خودمان بينا كرده است تكنولوژى براى ما موجد ثروت و سلامت و آسايش و همه قسم تسهيلات زندگى گرديد، ولى خطاى بزرگى در طرح ما راه يافت ، زيرا علوم زيستى خيلى از علوم ماده بى جان عقب افتاده و ما قبل از آن كه به شناسايى جسم و جان خويش موفق شويم ، بر دنياى مادى مسلط شديم انسان متجدد براى ماده اولويت قائل شد و معنى را در برابر اقتصاد قربانى كرد. اگر انسان را فقط به فعاليت اقتصادى اش منحصر كنند، مانند آن است كه قسمت بزرگى را از وى بريده باشند.»(٦١٥)

ما در آتيه نشانه ها و آيات خود را كه در مجموعه جهان آفرينش و همچنين در ساختمان انسان وجود دارد، به مردم نشان خواهيم داد تا بر آنان واضح و آشكار گردد كه خدا بر حق است

اين آيه با سين كه حرف استقبال است ، آغاز شده و خداوند مژده داده است كه در آينده آيات آفاقى و انفسى را به موازات يكديگر به جهانيان ارائه مى كنم تا بشر، هم جهان را بشناسد و از نظام حكيمانه آفرينش آگاه گردد و هم خود را بشناسد و به جنبه هاى مادى و معنوى خويش واقف شود و بر اثر اين دو آگاهى ، حق بر عموم مردم آشكار آيد و بشر به افتخار ايمان و خداپرستى نايل گردد.

گرچه دنياى امروز، من حيث المجموع ، در شناخت جهان و انسان پيشرفت هاى عظيمى نصيبش شده و به مقدار قابل ملاحظه اى به آيات آفاقى و انفسى پى برده است ، ولى اين پيشروى با موازنه و تعادل صورت نگرفته و در نتيجه حق و حقيقت به شايستگى آشكار نشده است و جوامع بشرى آن طور كه بايد از نعمت ايمان به خداوند برخوردار نيستند.

بشر امروز در شناسايى جهان ماده و پى بردن به آيات آفاقى فرسنگ ها پيشروى كرده است از يك طرف ، هسته اتم را شكافته و نيروى آن را مسخر نموده و از طرف ديگر سينه فضا را شكافته و انسان را به كره ماه رسانده است ، ولى در شناختن خود و پى بردن به آيات انفسى چند قدمى بيشتر برنداشته ، آن هم در حدود مسائل مادى و امور محسوس آدمى است و گرنه انسان از جنبه هاى معنوى مورد مطالعه و شناسايى قرار نگرفته و اسرار روح بشر آشكار نشده است

همان طور كه قرآن كريم وعده داده ، روزى خواهد آمد كه بشر خود را بشناسد و به دقايق آيات انفسى نيز پى ببرد و بين ماده و معنى تعادل و موازنه برقرار شود، البته در آن روز حق و فضيلت آشكار مى گردد و بشر در ظل ايمان ، زندگى انسانى دست مى يابد و در كمال آسايش و آرامش امرار حيات مى كند. ولى در دوره كنونى كه تمام توجه معطوف به امور مادى است و جنبه هاى معنوى عملا به دست فراموشى سپرده شده است ، بشر راه پستى و انحطاط اخلاقى را مى پيمايد و پيوسته بر مقدار جرايم و جنايات خويش ‍ مى افزايد و در نگرانى و فشار روحى زندگى مى كند.

( وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ) .(٦١٧)

در اين دنياى تيره و تاريك ، كه خوددوستى و مادى گرى بر آن حاكم است ، جوانان مسلمان بايد از تعاليم آسمانى اسلام به شايستگى استفاده كنند و با به كار بستن برنامه هاى آن ، خودشناس و خداشناس ، دگر دوست و خدمتگزار مردم و خلاصه انسان واقعى باشند و بدين وسيله خويش را سعادتمند و خوشبخت سازند.

جوانان مسلمان براى جلب رضاى الهى و نيل به مقام شامخ انسانى موظف اند قسمتى از اوقات فراغت خود را به احياى جنبه هاى معنوى و جلب لذايذ روحانى اختصاص دهند و با ستايش و پرستش پروردگار، با اقامه حق و فضيلت و با محبت به مردم و خدمت به انسان ها، خود را از حضيض حيوانيت و پستى هاى آن برهانند و موجبات تعالى و تكامل خويش را فراهم آورند.

خلاصه ، جوانان بايد بدانند كه ايام شباب يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند و از بهترين فرصت هاى زندگى براى تخلق به مكارم اخلاقى و احياى جنبه هاى انسانى است آنان موظف اند از اين نعمت زودگذر قدردانى كنند و در اوقات فراغت ، شخصيت روحانى و معنوى خويش را پرورش دهند و خود را انسان واقعى بسازند.

قال علىعليه‌السلام : احسنوا صحبة النعم قبل فراقها فانها تزول و تشهد على صاحبها بما عمل فيها.(٦١٩)

يكى از تمايلات غريزى بشر كه بايد حتما تحت مراقبت كامل و رهبرى صحيح قرار گيرد و طبق برنامه هاى منظم و هدايت مربيان شايسته ، در جاى خود با اندازه گيرى ارضا شود، تمايل به تفريح است

بشر، به كشش طبيعى براى رفع خستگى اعمال روزانه و رهايى از آداب و رسوم اجتماعى ، به پناه تفريح و تفرج مى رود و اوقات فراغت خود را با كارهاى مسرت بخش و فرح انگيز مى گذراند، تا موقتا از قيد و بندهاى عادى آزاد گردد و چند ساعتى بدون احساس ‍ مسؤ وليت ، سرگرم نشاط و شادمانى باشد.

كسى كه در اين مواقع حساس ، به دلخواه خود دنبال كامجويى و لذت طلبى مى رود و در راه ارضاى غريزه تفريح ، بى قيد و شرط از هواى نفس خويش پيروى مى نمايد، سرانجام به عوارض نامطلوب مواجه گشته و احيانا به مصائب و آلام غير قابل جبران دچار خواهد شد.

قال علىعليه‌السلام : من فعل ما شاء لقى ما ساء.(٦٢١)

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است : بيشتر مردم درباره دو خصلت دچار گمراهى و ضلالت هستند. يكى در مورد سلامت و صحت و آن ديگر در امر فراغت و بيكارى

بشر در موقعى كه سالم است ، به خطر بيمارى فكر نمى كند و با افراط در غذا و زياده روى در پاره اى از اعمال ، از مسير بهداشت منحرف مى شود و سلامت خود را از دست مى دهد. همچنين در اوقات فراغت ، به عنوان تفريح و شادكامى ، به كارهاى خلاف مصلحت دست مى زند و براى نيل به لذايذ بيشتر، خود را تيره روز و بدبخت مى نمايد.

براى آن كه جوانان از عوارض شوم تفريحات مضر مصون بمانند و در ساعات فراغت ، خويشتن را به پليدى ها آلوده نكنند، لازم است دو نكته را همواره مورد توجه جدى خويش قرار دهند و با تصميم قاطع آنها را به كار بندند.

اول ، خود را از اسارت تقليد دیگران آزاد سازند و با واقع بينى و به كمك تعاليم دينى و راهنمايى هاى علمى ، سرگرمى هاى خوب و بد را به درستى تشخيص دهند و كوركورانه تحت تاءثير آداب غلط و عادات ناپسند محيط خود يا اوضاع و احوال جهان خويش قرار نگيرند و مانند مردمى نباشند كه قرآن شريف درباره آنان فرموده است :

( وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا ) .(٦٢٣)

علىعليه‌السلام فرمود: كسى كه نفس خود را در مقابل انگيزه هاى لذايذ نگاه مى دارد، مالك تمايلات خويشتن است و آن كس كه نفس سركش را در راه نيل به لذايذ آزاد مى گذارد، در معرض نابودى و هلاكت است

اينك براى مزيد آگاهى و اطلاع نسل جوان ، در اين بحث ، پيرامون بعضى از تفريحات مضر و زيان بخش گفت و گو مى كنيم و با استفاده از تعاليم اسلامى و تحقيقات علمى دانشمندان بشر، پاره اى از خطرات جسمى و روانى آن ها را مورد بررسى قرار مى دهيم تا جوانان براى حفظ سلامت و تاءمين سعادت خويش ، از آن تفريحات ناسالم برحذر باشند و خويشتن را از عوارض شوم آن ها مصون نگاه دارند.

ميگسارى و قماربازى ، دو عمل تفريحى خطرناك و دو سرگرمى زيان آورى است كه در طول قرن هاى متمادى ، بين ملل و اقوام بشرى معمول بوده و مفاسد بى شمارى به بار آورده است در دنياى امروز نيز نوشابه هاى الكلى و قمار، با مقياس وسيع ترى ، براى بسيارى از مردم جهان وسيله تفريح و سرگرمى است و جوامع بشرى بيش از پيش گرفتار عوارض خانمانسوز اين دو عامل بدبختى و فساد هستند.

اين نكته قابل انكار نيست كه مشروبات الكلى ، از نظر اقتصادى ، براى كشورهايى كه به كار توليد يا تجارت آن اشتغال دارند، حايز اهميت است خانواده هاى زيادى بدين وسيله ارتزاق مى كنند و ماليات هاى سرشارى عايد خزانه دولت ها مى شود و خلاصه درآمدى كه از اين راه به دست مى آيد، رقم قابل ملاحظه اى را تشكيل مى دهد.

از نظر اقتصادى ، تا سال ١٩٤٩، بيش از چهار ميليون نفر فرانسوى ، قسمت اعظم يا تمام درآمد خود را از راه توليد يا تجارت نوشابه هاى الكلى به دست مى آوردند و به طور قطع اكنون آمار توليدكنندگان و بازرگانان الكل ، از اين رقم تجاوز كرده است

در راءس همه بايد توده كشاورزان فرانسه را كه به كشت انگور اشتغال دارند، در نظر داشت سطحى كه زير كشت مو مى باشد، از يك ميليون و پانصد هزار هكتار تجاوز مى كند و در قسمت شمال غرب فرانسه ، سطح وسيعى به كشت سيب اختصاص يافته و گروه كثيرى به توليد شراب سيب اشتغال دارند كه در اين آمار منظور نشده است .»(٦٢٥)

نوشابه هاى الكلى و قمار، زيان هاى مشترك و زيان هاى اختصاصى بسيار دارند كه در منابع دينى از آنها ياد شده و اولياى گرامى اسلام صريحا خاطرنشان ساخته اند. دانشمندان بشر نيز بر اساس تحقيقات علمى و روش هاى تجربى به وجود آن زيان ها اعتراف نموده و در كتاب هاى خود آورده اند. براى مزيد اطلاع جوانان در اين بحث به پاره اى از آنها اشاره مى شود.

يكى از زيان هاى مشترك شراب و قمار، كه از نظر روانى و اجتماعى مهم و قابل ملاحظه است و مى تواند مفاسد بسيارى به بار بياورد، دشمنى و خصومتى است كه بر اثر اين دو عامل فساد بين افراد ايجاد مى شود، مشروب و قمار، حس بدبينى و كينه توزى را در نهاد آدمى بيدار مى كند، محيط محبت و دوستى را تيره و تار مى سازد و زمينه انتقامجويى و اعمال خشم را مهيا مى نمايد.

انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر.(٦٢٧)

«دشمنى ها و خصومت هايى كه در اثناى بازى ورق روى مى دهد، نيازى به تفسير و توضيح ندارد. اين نكته را بايد يادآور شد كه حتى در متمدن ترين جوامع و دوستانه ترين بازى ها، به خوبى مى توان آثار تجليات غرايز مخرب را به صورت لطيف تر و ملايم تر مشاهده كرد.

در بازى پوكر نيازى بدان نيست كه انگيزه هاى مخرب ، تغيير صورت دهد. بازى پوكر خود مبنى به جنگ و مبارزه است در اين بازى ، تا حدودى كه مقررات اجازه مى دهد، هر بازيكنى مى كوشد تسلط خود را بر بازيكن ديگر تحميل نمايد. او ممكن است طرف ديگر را درباره نيروى خودش اغفال كند و به اشتباه بيندازد و به قول معروف بلوف بزند، زيرا هدف بازى ، يا اغفال طرف ديگر درباره نيروى حقيقى خود است و يا آن كه اثبات اين نيرو مى باشد.

بازى شطرنج نيز از هر حيث مظهر تمايل انسان به تلطيف غرايز مخرب خود است ، با اين تفاوت كه در اين بازى ، نسبت به بازى هاى ديگر، قواى خصومت آميز صريح تر و گشاده تر عرضه شده است اين بازى به صورت يك جنگ بازى يعنى يك نمايش جنگ بين دو كشور است ارنست جانس ، ضمن مطالعه استادانه روان شناسى شطرنج ، خاطرنشان مى كند: مسلم است كه انگيزه بازيكنان شطرنج تنها جنبه مبارزه طلبى بازى شطرنج كه خاص همه بازى هاى مبارزه اى است ، نمى باشد بلكه انگيزه اى زشت تر و ناپسندتر دارد كه همان جنبه پدركشى اين بازى است زيرا هدف اين بازى ، اسير كردن و مات كردن است جان هس از اين كه در دوران اقامت در زندان شطرنج بازى كرده بود، احساس ندامت مى كرد، زيرا معتقد بود كه بدين طريق عواطف نامطلوب خويش را بروز داده است .»(٦٢٩)

امام صادقعليه‌السلام به مفضل فرموده است : بعضى از مردم اند كه اگر حيا نمى بود، حق پدر و مادر و همچنين حق ارحام و بستگان خود را مراعات نمى نمودند. اگر حيا و ترس از ملامت مردم نمى بود، هيچ امانتى را بر نمى گرداندند و از هيچ فحشا و بى عفتى چشم پوشى نمى كردند.

بدبختانه مشروب و قمار دو عامل خطرناكى هستند كه مى توانند پرده حيا را پاره كنند و احساس شرم را از صفحه خاطر بزدايند و افراد را چنان در گناه جسور و بى باك سازند كه از هيچ كس و در هيچ شرايطى اظهار انفعال نكنند و بى پروا به هر ناپاكى و جنايتى دست بزنند.

قال على بن الحسينعليه‌السلام : و الذنوب التى تهتك العصم شرب الخمر و اللعب بالقمار.(٦٣١)

«الكل شرم و حيا را از بين مى برد، پرده عفت ها را از هم مى درد و شخص را از كليه قيود و رسوم اجتماعى ، مذهبى و اخلاقى آزاد كرده ، نداى وجدان را خفه مى سازد و فرشته را تبديل به اهرمن مى نمايد. اولين قدمى كه از جاده عفاف بيرون نهاده مى شود، غالبا در حين مستى است ، زيرا مستى كه آمد، عقل و وجدان به در مى رود و در غياب عقل و وجدان ، عفت مفهومى ندارد.

پسران و دختران و زنانى كه گمراه مى گردند، كسانى هستند كه در جاده زندگى ، نخست فريب دختر را خورده و در مصاحبت وى از شاهراه صلاح منحرف شده ، لاجرم در بيابان وحشتناك زندگى سرگردان و آخرالامر در منجلاب نكبت و بدبختى غرق گرديده اند.»(٦٣٣)

«كارگر ٣٩ ساله اى در كافه اى ضمن قمار، تمام دستمزد هفته خود را باخت در نتيجه به هيجان آمد و چاقوى خود را بيرون كشيد. شخصى كه جزء بازيكنان نبود، گفت : ژان چاقو را كنار بگذار، اما اين كارگر بى درنگ چاقو را در قلب او فرو كرد.»(٦٣٥)

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود: خداوند شراب را حرام كرده است براى آن كه شراب مايه فساد است به علاوه ، عقل را از درك حقايق ساقط مى كند و آدمى را در مواجهه با مردم بى شرم و حيا مى نمايد.

شرابخواران بر اثر سم جانكاه الكل همواره در معرض آسيب عقلى قرار دارند و دو قسم ديوانگى آنان را تهديد مى كند. اول جنون حاد و دوم جنون مزمن

جنون حاد عبارت از ديوانگى كوتاه مدتى است كه به نام مستى عارض شرابخوار مى گردد و چند ساعتى عقلش را تيره و تار مى كند و بر اثر آن ، گفتار و رفتارش از وجهه عقلانى خارج مى شود و به كارهاى جنون آميز دست مى زند و احيانا مرتكب جنايت مى گردد.

«الكل با زايل كردن عقل ، قدر و منزلتى براى آدمى باقى نمى گذارد. با مستى ، همه مفاسد روحى و اجتماعى پديد مى آيد و همه موانع اخلاقى در هم مى شكند. چون عنان نفس از كف به در رفت ، آن چه كه آدمى را جلو مى گرفت و به خويشتن دارى وا مى داشت ، از ميان برمى خيزد و عقلى نيست كه به آدمى نهيب زند اين كار را بكن و آن كار را منماى ، اين سخن را بگوى و لب از فلان گفتار فرو بند.»(٦٣٧)

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است : شراب مادر تمام پليدى ها و منشاء همه ناپاكى هاست

قيل لاميرالمومنينعليه‌السلام : انك تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقة فقال نعم !... و ان شارب الخمر اذا شرب زنى و سرق و قتل النفس التى حرم الله عزوجل و ترك الصلوة(٦٣٩)

جنون مزمن عبارت از ديوانگى ثابت و مداومى است كه الكليست ها، يا به لغت مذهبى ، مدمن الخمرها، دچار آن هستند و سرانجام كارشان به تيمارستان مى كشد. در نظر اولياى گرامى اسلام ، گناه مدمن الخمر به قدرى عظيم است كه آن را در رديف بت پرستى و شرك به خداوند بزرگ شناخته اند.

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : مدمن الخمر كعابد وثن اذا مات و هو مدمن عليه يلقى الله عزوجل حين يلقاء كعابد وثن

يك آمار سوئيسى نشان مى دهد كه در مدت پنج سال ، از ١٩٢٦ تا ١٩٣٠، از مردانى كه در تيمارستان بسترى شده اند، ٥/٢٢ درصد داراى بيمارى هاى روانى ناشى از الكل بوده و ٦/٧ درصد امراض روانى ديگر داشته اند كه تواءم با الكليسم بوده ، يعنى جمعا ١/٣٠ درصد بيماران روانى را نوشابه هاى الكلى به تيمارستان كشانده است .»(٦٤٢)

حضرت رضاعليه‌السلام از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرموده است : هر قسم مشروب الكلى كه از نوشيدنش عقل تغيير مى كند، زياد و كمش حرام است

عن معاويه بن وهب عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : كل مسكر حرام فما اسكر كثيره فقليله حرام قال قلت فقليل الحرام يحله كثير الماء. فرد عليه بكفه مرتين لالا.(٦٤٤)

و نيز از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده است كه فرمود: هر ماده سكرآور حرام است راوى مى گويد پرسيدم به هر مقدار باشد ممنوع است ؟ فرمود: بلى ، نوشيدن يك جرعه آن هم حرام است

«كاپلين ، روان پزشك معروف و شاگردانش ثابت كرده اند كه جذب الكل در خون ، ولو آن كه ميزان آن هر قدر ناچيز بوده باشد، درجه دقت و قدرت فهم و ادراك را ضعيف مى كند و در مقابل ، ترشحات انسانى زيادتر مى شود و همبستگى عضلات و اعصاب و اسكلت براى حركت عادى و جا به جا شدن دچار اختلال مى گردد.»(٦٤٦)

يكى ديگر از زيان هاى بزرگ مشروبات الكلى ، كه از نظر دينى و علمى ثابت و محقق است ، عيوب و نقايص موروثى است ، كه از افراد الكليست به فرزندانشان منتقل مى شود. فرزند شخص الكلى تنبل و كودن و عصبانى است و پيوسته در معرض بيمارى هاى گوناگون قرار دارد و اگر نطفه در حين مستى والدين يا يكى از آنها منعقد شود، عوارض عصبى و روانى سخت ترى دامنگير فرزند خواهد بود.

دكتر كارل مى گويد:

«مستى زن يا شوهر در لحظه آميزش ، جنايت واقعى است ، زيرا كودكانى كه در اين شرايط به وجود مى آيند اغلب از عوارض ‍ عصبى يا روانى درمان ناپذير رنج مى برند.»(٦٤٨)

امام صادقعليه‌السلام فرموده : هر كس دختر خود را به شرابخوار بدهد، با اين عمل رحميت او را قطع كرده است

عن النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله : من زوج كريمته من شارب الخمر فكانما ساقها الى الزنا.(٦٥٠)

هر زنى به آميختن با شوهر شرابخوار خود تن در دهد، به عدد ستارگان آسمان خطا كرده و فرزندى كه از آن آميزش توليد مى شود، پليد و ناپاك است «پروفسور آرندل در مقاله اى كه تحت عنوان الكليسم و كودكان در مجله پزشكى نانت منتشر كرد، نوشت : مرگ كودكان الكليك بيش از مجموع مرگ و مير كودكان سيفليسى و مسلول است به طور كلى كودكان الكليك در برابر بيمارى هاى عفونى مقاومت ندارند. كودكان شيرخوار به ورم معده و امعاء مبتلا هستند. كودكان بزرگ تر در معرض حملات تب هاى گوناگون مى باشند.

اطفال كه از پدران الكليك به وجود آمده و زنده بمانند، غالبا ضعيف ، عليل و مبتلا به تشنجات شديد بوده و قدرت دفاعى آنها در مبارزه با مشكلات حيات ، ناچيز و در برابر عفونت هاى مختلف بسيار حساس خواهند بود. نقص بدنى ، مانند عدم تقارن صورت ، انحراف ستون فقرات ، كر و لالى ، كودك نمايى و عوارض ناشى از نارسايى غده تيروئيد و همچنين ضايعات دماغى ، مانند عقب ماندگى ، بلاهت ، عدم رشد، تصلب مغزى ، داء الرقص ، ماليخوليا، ديوانگى هاى حاد، هيسترى و غيره در آنان فراوان ديده مى شود.»(٦٥٢)

حضرت رضاعليه‌السلام فرموده است : شراب باعث عوارض قلبى است و در آن ضايعاتى به وجود مى آورد. شراب دندان ها را سياه و دهان را متعفن و بدبو مى كند.

و عنهعليه‌السلام :... و هو يورث مع ذلك الداء الدفين(٦٥٤)

«هيچ عنصرى از بدن نيست كه به آفت الكل دچار نشود. الكل به كليه اعضا آسيب رسانده و همه را از پاى در مى آورد. آن كه دست به مشروب مى زند تا عمرى به خوشى و مستى بگذراند و خود را مصنوعا شاد سازد، بايد بداند كه چون معتاد شد، ديگر خوشى به سراغ او نخواهد آمد.

الكل مخاط زبان را خراب كرده و حس ذائقه را از بين مى برد. به علاوه ، بر اثر خرابى كبد، زبان هميشه به رنگ سرخ و داراى باره اى كثيف خواهد بود. كمتر معتاد الكلى است كه از معده خود شكايتى نداشته باشد و به سوء هاضمه ، تشنج معده ، شكم درد و استفراغ صبحگاهان دچار نباشد.»(٦٥٦)

نوشابه هاى الكلى نه تنها روى افراد يك مملكت اثر بد مى گذارد و اشخاص را عليل و ناتوان مى سازد و مقاومت مزاجشان را در برابر هجوم بيمارى ها تضعيف مى كند، بلكه اين سم خانمانسوز به شخصيت ملت ها نيز آسيب مى رساند. آنان را پست و زبون مى نمايد. نيروى مقاومت ملى و دفاع اجتماعى را در وجودشان تضعيف مى كند و در نتيجه موقع هجوم دشمن خيلى زود از پاى در مى آيند.

«فرانسه نيمى از محصول شراب اروپا را توليد مى كند و اروپا نيمى از محصول شراب دنيا را. با اين حال فرانسه آن چه را توليد مى كند براى مصرفش كافى نيست به عبارت ديگر، يك چهارم محصول شراب دنيا در فرانسه تهيه مى شود و اين مقدار شراب براى فرانسوى ها، كه يك شصتم جمعيت دنيا را تشكيل مى دهند، كافى نيست اگر بگوييم يكى از علل عمده سقوط سريع فرانسه در جنگ دوم جهانى ، افراط آن ملت در استعمال نوشابه هاى الكلى بوده است ، سخنى به گزاف نگفته ايم به سال ١٩٤٥، كه نيروى اشغالگران به كمك متفقين از سرزمين فرانسه رانده شد و آن كشور آزاد گرديد، فورا بزرگان و علماى قوم به تحقيق برخاستند تا علت اين شكست فاحش را بيابند. يكى از علل بزرگ و موجبات بدبختى فرانسويان ، الكليسم و عادت به ميگسارى تشخيص داده شد. در اين باره دكتر هوير و دكتر دوشن مى نويسند: مبالغه نخواهد بود اگر بگوييم اشاعه الكليسم در ارتش و مردمان غير نظامى ، از علل مستقيم و موجبات عمده شكست ما مى باشد.

دكتر سيكاردو پلوزل ، تحت عنوان الكليسم از گذرگاه اجتماعى ، مى نويسد: الكليسم يكى از مهم ترين علل مصيبت ماست وى اعلاميه اى را كه تحت عنوان تاءثير الكليسم در شكست سال ١٩٤٠ به آكادمى پزشكى پاريس تسليم نمود، به اين عبارت خاتمه داد. به طور خلاصه ، الكليسم نه فقط به واسطه نوشابه هاى تقطير شده ، بلكه به خصوص به واسطه شراب ، در بين ساير عوامل ، يكى از علل شكست ١٩٤٠ مى باشد.

روى اين اعلاميه ، كميسيون الكليسم آكادمى پزشكى فرانسه نيز به اتفاق آرا قطعنامه اى به اين مضمون تصويب كرد:

بين عوامل متعددى كه در شكست فرانسه به سال ١٩٤٠ مؤ ثر بوده اند، الكليسم مزمن و حاد، بر اثر نوشابه هاى تقطير شده و شراب ، نقشى بازى كرده كه آكادمى وظيفه دار است آن را اعلام كند.

آرى ، آن زمان كه ملت آلمان شب و روز كار مى كرد، جوانان آلمانى تعليمات نظامى مى ديدند و ارتش آلمان تجهيز مى شد، ملت فرانسه شب و روز در ميگسارى به سر مى برد و ديد آن چه را كه انتظار نداشت .»(٦٥٨)

خلاصه آن كه شرب خمر يكى از تفريحات مضر و زيان بخش و از گناهان كبيره است اولياى گرامى اسلام ، شارب الخمر را مستحق كيفرهاى دنيوى و اخروى دانسته و از وى بيزارى و برائت جسته اند، مگر آن كه از عمل خود توبه كند و از راهى كه رفته است باز گردد.

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : لا ينال شفاعتى من شرب المسكر و لا يرد على الحوض لا و الله.(٦٦٠)

امام صادقعليه‌السلام فرموده : شارب الخمر از مصونيت هاى وابسته به ما بى بهره است و از وى برى و بيزاريم

جوانان اگر خواهان سعادت مادى و معنوى هستند و به سلامت عقل و جسم خود علاقه دارند، بايد به پيروى از تعاليم عالى اسلام از اين تفريح و سرگرمى خطرناك چشم پوشند و خويشتن را در ساعات فراغت با آن سم جانكاه مسموم ننمايند و براى جلب لذت و كاميابى زودگذر، جوانى خود را تباه نسازند.

شنيدم كه ساقى به ميخواره گفت اگر راست خواهى فرح در شراب است شنيد اين سخن مرد دهقان و گفت غلط كرد ساقى فرح در شباب است لازم است جوانان بدانند كه اسلام نه تنها شرب خمر را بر مسلمين تحريم نموده ، بلكه شركت آنان را در مجالس شرابخوارى دیگران نيز اجازه نداده است زيرا مشاهده ميگسارى دیگران مى تواند طبع متجاوز را تحريك كند و آدمى را به گناه شرب خمر وادار سازد.

ز دست ديده و دل هر دو فرياد

كه هر چه ديده بيند دل كند ياد

يكى از افسران ارتش منصور دوانيقى ، به مناسبت ختنه فرزند خود مجلس ضيافتى در حيره تشكيل داد و جمعى از رجال و معاريف را به آن مهمانى دعوت كرد. امام صادقعليه‌السلام نيز از مدعوين آن مجلس بود. موقعى كه مهمانها كنار سفره مشغول صرف غذا بودند، يكى از مدعوين آب طلبيد. پيشخدمت به جاى آب ، كاسه شرابى آورد. همين كه ظرف شراب را به دست مهمان داد، امام صادقعليه‌السلام از جا برخاست و سفره را ترك گفت صاحب منزل علت حركت آن حضرت را پرسيد. در جواب فرمود:

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : ملعون من جلس على مائده يشرب عليها الخمر.(٦٦٢)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: قريش مال خود و زن خود را در معرض برد و باخت قرار مى داد و قمار مى زد. خداوند اين عمل ناروا را تحريم نمود و آنان را از اين كار برحذر داشت

بدبختانه ، اين نادانى به عرب قبل از اسلام اختصاص ندارد. چه بسا مردمى كه بر اثر شكست در قمار به هيجان آمده اند و براى جبران شكست ، زن خود يا شرافت خويش را در معرض بازى قرار داده و سرانجام آن ها را نيز باخته اند.

«مكزيكو، خبرگزارى فرانسه ، ٢٥ نوامبر، ريكاردو لموس ، يكى از اعضاى اركستر جاز تلويزيون مكزيك ، كه علاقه زيادى به بازى پوكر داشت ، ديشب در منزل خود يك مجلس قمار تشكيل داد و پس از آن كه تمام موجودى خود را به رفقا باخت ، تصميم گرفت بر سر تنها چيزى كه برايش باقى مانده بود، بازى را ادامه دهد و آن هم زنش بود.

متاءسفانه در آخر بازى زنش را نيز باخت و چون همسرش در مقابل اصرار وى حاضر نشد خود را به برنده بازى تسليم كند، آن قدر او را زد تا از حال رفت اكنون زن بدبخت در بيمارستان بسترى است و اميدى به بهبود او نيست .»(٦٦٤)

به صريح قرآن شريف و روايات اسلامى ، آيين مقدس اسلام در چهارده قرن قبل ، تمام اقسام قمار را بر مسلمين تحريم كرده است به علاوه ، درآمدى كه از راه برد و باخت به دست مى آيد غير قانونى شناخته و پيروان خود را از تصرف در آن اموال برحذر داشته است

عن الرضاعليه‌السلام قال : ان الله تبارك و تعالى نهى عن جميع القمار و امر العباد بالاجتناب منها و سماها رجسا فقال رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه.(٦٦٦)

قال ابو عبداللهعليه‌السلام فى قول الله عزوجل : و لا تاءكلوا اموالكم بينكم بالباطل قال ذلك القمار.(٦٦٨)

بدبختانه در دنياى امروز بازى قمار به عنوان يكى از تفريحات مطبوع و دلپذير به حساب آمده و مردم بسيارى از ساعات فراغت خود را با سرگرمى برد و باخت مى گذرانند. بعضى به اين كار ناپسند چنان معتاد شده اند كه قسمت مهمى از عمرشان در قماربازى طى مى شود و همواره از زيان هاى روحى و عصبى و اخلاقى و مالى آن رنج مى برند.

جوانان عاقل و باهوش هرگز پيرامون قمار بازى نمى گردند و ساعات فراغت خود را در اين سرگرمى مضر و زيان بخش مصروف نمى دارند و افكار و اعصاب خود را فرسوده نمى كنند و موجبات تيره روزى و بدبختى خويش را فراهم نمى سازند.

جوانان با ايمان و مال انديش ، به پيروى از تعاليم آسمانى اسلام ، نه تنها قمار نمى زنند و خود را به اين گناه بزرگ آلوده نمى كنند، بلكه در مجلس قمار نيز شركت نمى نمايند و بى جهت باعث بدنامى و احيانا انحراف خود نمى شوند.

خيال باخت جوان را كند به صورت پير كه چون در آينه بيند شود ز خويش برى قمار برد ندارد چنان كه از اول قمار بازى گفتند نى قمار برى قمار باز چو دندان كشيده اى ماند كه درد مى كشد و مى كند مديحه گرى خلاصه سرمد اگر باخت بينوا گردد وگر كه برد شود كاسبى اش مفتخورى يكى ديگر از تفريحات مضر و زيان بخش ، كه بدبختانه در بسيارى از ممالك جهان مخصوصا كشورهاى پيشرفته غرب نفوذ كرده و نسل جوان را آلوده نموده و پيوسته با سرعت رو به افزايش مى رود، استفاده از مواد مخدر و نشاطانگيز است

بشر به طور طبيعى مايل به جلب لذايذ و مشتهيات نفسانى است كوشش مى كند تا هر چه بيشتر موجبات كامرانى و خشنودى خويش ‍ را فراهم آورد و در زندگى از لذايذ زيادترى برخوردار گردد. مواد مخدر، كه خود يكى از نيرومندترين وسايل كاميابى و لذت است و مى تواند جوابگوى اين تمايل طبيعى باشد، قهرا مورد علاقه لذت طلبان قرار مى گيرد و با آغوش باز از آن استقبال مى كنند، غافل از آن كه اين مواد لذت بخش و نشاط آور، عوارض بسيار خطرناكى در پى دارد و زيان هاى غير قابل جبرانى به بار مى آورد. انسان عاقل هرگز براى نيل به يك لذت كوتاه مدت و زودگذر، خويشتن را گرفتار مصيبت بزرگ و درد پايدار نمى نمايد.

قال علىعليه‌السلام : لا يقوم حلاوة اللذه بمراره الآفات

چه بسيار جوانانى كه بر اثر مواد مخدر، جوانى و حياتشان تباه گرديد. از سلامت جسم و عقل محروم شدند. به عوارض بدنى و بيمارى روانى دچار گشتند. كارشان به تيمارستان كشيد و در نتيجه شرافت انسانى و عمر عزيزشان يك جا بر باد رفت

براى آن كه جوانان ما از خطر وحشتزاى مواد مخدر آگاه گردند و بيش از پيش به زيان هاى غير قابل جبران اين سموم خانمانسوز پى ببرند، اوضاع اسف بار دختران و پسران معتاد چند كشور غربى را به اختصار از جرايد نقل مى كنيم :

«افكار عمومى مردم فرانسه به هيجان آمده و هر روز فاجعه اى در اين كشور رخ مى دهد. مارتين ١٧ ساله ، در پاندول ، پاتريشياى ١٦ ساله ، در كان و ژان كلود ٢١ ساله ، در مارسى ، بر اثر استعمال داروى مخدر مرده اند.

دكتر روماژون مى گويد: تنها مسئله كشيدن و دود كردن نيست من در اين دو سه سال اخير به پسر بچه ها و دختر بچه هاى چهارده و پانزده ساله برخورد كرده ام كه بازويشان پوشيده از جاى آمپول بود و آن ها با تزريق مواد مخدر، خود را در معرض نيستى و هلاكت قرار مى دهند.

هفته گذشته ، ماءمورين پليس ، زن جوانى را كه لباس مندرس او عبارت بود از يك مانتوى پشمى و يك پيراهن نخى و يك جفت كفش ‍ صندل و در پياده رو خوابيده بود از خواب بيدار كرده و او را مستقيما به دادسراى ناحيه بردند. يكى از پاسبانان وقتى ديد كه او به شدت مى لرزد پتويى روى دوشش انداخت زن در بازپرسى چنين گفت : اسمم فرانسواز و هفده سال دارم دو روز است كه هيچ ماده مخدرى مصرف نكرده ام بازپرس به او دستور داد آستين هايش را بالا بزند. او هم اطاعت كرد. بازوهايش سراسر پوشيده از جاى آمپول بود. او شخصا هروئين به خود تزريق مى كرد و گفت چون رگ دستش را پيدا نمى كند، ناچار به قوزك پايش تزريق مى نمايد و بعد چنين توضيح داد: پريروز هنگام تزريق ديدم كه خون در سرنگ داخل شد. فهميدم كه بايد سرنگ را بكشم و اين خون براى من به منزله چراغ قرمز است هر وقت خون در سرنگ ظاهر مى شود، مى فهمم كه بايد تزريق را متوقف كنم و تا دو روز صبر كنم سپس دوباره شروع كنم»(٦٧١)

«بيشتر زندانيان آمريكايى معتاد به مواد مخدر، به خصوص مارى جوانا مى باشند، لكن در اين مورد اشكالى وجود دارد و آن تعداد معتادان است زيرا بنا به قول مقامات رسمى ، در حدود دو سوم زندانيان مرد و نود و پنج درصد زنان زندانى واشنگتن معتاد مى باشند. با توجه به اين ارقام مشاهده مى شود كه در پايتخت ايالات متحده آمريكا، حداقل پنج هزار نفر معتاد وجود دارد كه براى ارضاى احتياجات خود، سالانه پانصد هزار دلار صرف مى كنند و به منظور تهيه اين مبلغ ، حداقل يك صد و پنجاه هزار دلار كالا از نقاط مختلف سرقت مى نمايند.»(٦٧٣)

«سخنگوى وزارت بهدارى انگلستان اعلام داشت تعداد مبتلايان به مواد مخدر در اين كشور شش برابر شده است وى پيشنهاد كرد در روش هاى فعلى مبارزه با مواد مخدر تجديد نظر شود. آمار نشان مى دهد كه معتادين بيشتر از طبقه جوان هستند.»(٦٧٥)

علىعليه‌السلام فرموده است : ننگ رسوايى ، شيرينى لذت را تيره و تار مى سازد.

خلاصه بحث آن كه شرابخوارى و قماربازى و استعمال مواد مخدر از تفريحات و سرگرمى هاى مضر و زيان بخش است جوانى كه در اوقات فراغت پيرامون آن ها مى گردد و خويشتن را آلوده مى كند، بايد بداند با اين عمل راه هلاك و تباهى را در پيش گرفته و با دست خود بناى سعادت خويش را ويران مى سازد.