نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام)

نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام)0%

نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام) نویسنده:
گروه: سایر کتابها

نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام)

نویسنده: علامه حلى (ره)
گروه:

مشاهدات: 9742
دانلود: 1722

توضیحات:

نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 38 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9742 / دانلود: 1722
اندازه اندازه اندازه
نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام)

نگاهى بر زندگى دوازده امام (عليهم السلام)

نویسنده:
فارسی

ويژگيهاى زندگى امام چهارمعليه‌السلام

بعد از امام حسينعليه‌السلام مقام امامت به فرزندش امام على بن الحسين (عليهماالسلام) رسيد، او را «ابومحمد» و «زين العابدين» مى خواندند و گاهى«ابوالحسن» ياد مى كردند.

مادرش «شاه زنان» دختر كسرى (آخرين پادشاه سلسله ساسانى) بود كه به او «شهر بانويه» مى گفتند. امير مؤ منان علىعليه‌السلام حريث بن جابر حنفى را كارگزار جانب مشرق قلمرو حكومت (اسلامى) قرار داد. بعدا حريث دو دختر يزدگرد (سوم) را براى علىعليه‌السلام فرستاد و آن حضرت، شهر بانويه را به حسينعليه‌السلام بخشيد و از او امام زين العابدينعليه‌السلام به دنيا آمد و ديگرى را به محمد بن ابوبكر بخشيد، كه از او قاسم بن محمد، متولد شد و قاسم و امام سجادعليه‌السلام با هم پسر خاله هستند.

و امام سجاد به سال 38 هجرى (پنجم شعبان) در مدينه متولد شد، دو سال از آخر عمر جدش امير مؤ منان علىعليه‌السلام را درك كرد و دوازده سال از عمر عمويش امام حسنعليه‌السلام را درك نمود و 23 سال با پدرش امام حسينعليه‌السلام بود و بعد از پدر، 34 سال عمر كرد و سرانجام (بنابر مشهور، در روز 25 محرم) سال 95 هجرى در سن حدود 56 سالگى در مدينه از دنيا رفت و دوران امامت او 34 سال بود و قبرش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه) در كنار قبر عمويش امام حسنعليه‌السلام است.

دلايل امامت امام سجادعليه‌السلام

دلايل صدق امامت امام على بن الحسينعليه‌السلام بسيار است مانند:

1 - او بعد از پدرش امام حسينعليه‌السلام در جهت علم و عمل از همه مردم برترى داشت و به دليل عقل، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل، برترى دارد.

او نزديكتر به امام گذشته و سزاوارتر به مقام او نسبت به ديگران بود، هم در فضايل انسانى و هم از جهت نژاد و نسب و آن كس كه نزديكتر به امام قبل باشد، او سزاوارتر به عهده دارى مقام امامت است به دليل آيه ذوى الارحام.(146) و ماجراى حضرت زكرياعليه‌السلام كه در قرآن(147) آمده است.

3 - امامت از نظر عقل در هر زمانى لازم است و ادعاى مدعيان (دروغين) امامت در زمان امام سجادعليه‌السلام و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود بنابراين، مقام امامت تنها براى امام سجادعليه‌السلام ثابت مى گردد؛ زيرا خالى بودن زمانى از امام، محال مى باشد.

4 - از نظر عقل و روايات ثابت شده كه مقام امامت مخصوص عترت و خاندان پيامبر(148) صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و ادعاى كسى كه قايل به امامت «محمد حنفيه» (فرزند على (عليه‌السلام » است، باطل و بى اساس است؛ زيرا درباره امامت او نصى (روايت صريح از پيامبر و امامان قبل) نرسيده، بنابراين، مقام امامت، تنها براى على بن الحسين (عليهما‌السلام ) ثابت مى گردد؛ زيرا در ميان دودمان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى هيچ كس جز «محمد حنفيه» ادعاى امامت نشده است و محمد حنفيه نيز همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است.

5 - يكى از دلايل امامت امام سجادعليه‌السلام تصريح رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر امامت اوست، چنانكه «روايت لوح» بيانگر اين مطلب است، اين روايت را جابر بن عبدالله انصارى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده است.(149)

و همچنين امام باقرعليه‌السلام آن را از پدرش و او از جدش و او از حضرت فاطمه (عليهما‌السلام ) دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده اند. و نيز جدش امير مؤ منان علىعليه‌السلام در زمان حيات امام حسينعليه‌السلام به امامت امام سجادعليه‌السلام تصريح نموده است.

و همچنين امام حسينعليه‌السلام به امامت آن حضرت، وصيت نموده است و آن را به عنوان امانت به ام سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (ص» داده كه بعدا امام سجادعليه‌السلام آن را از او گرفته است.(150) و اينكه تنها امام سجادعليه‌السلام آن امانتها و وصيت را از ام سلمه درخواست نموده است دليل امامت درخواست كننده در ميان مردم است و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات به آن دست مى يابد و ما در اين كتاب در مقام شرح و بسط نيستيم تا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و به همين مقدار اكتفا مى كنيم.

چند نمونه از فضايل امام سجادعليه‌السلام

1 - «عبدالعزيز بن ابى حازم» مى گويد: «از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ كس را برتر از على بن الحسين نديدم».

2 - «سعيد بن كلثوم» مى گويد: در محضر امام صادقعليه‌السلام بودم از امير مؤ منان علىعليه‌السلام سخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود و آنگونه كه شايسته اوست مدح كرد، سپس فرمود:

«سوگند به خدا! على بن ابيطالبعليه‌السلام در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حرام نخورد و هرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كارى را كه دشوارتر بود به عهده مى گرفت و براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هيچ حادثه سختى پيش نيامد، مگر اينكه علىعليه‌السلام را (به كمك) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى كه به او داشت.

و در ميان امت هيچ فردى جز علىعليه‌السلام قدرت انجام كار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را نداشت و كار علىعليه‌السلام همانند كار مردى بود كه خود را بين بهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش ‍ اين و ترس عقاب آن داشته باشد. او از مال شخصى خود، هزار برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به دست آورده بود، او غذاى زن و بچه اش را از زيتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از كرباس بود كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده زندگى مى كرد) و در ميان افراد خانواده و فرزندانش، هيچ كس در لباس و علم، مانند على بن الحسين (عليهما‌السلام ) شباهت به او نداشت.

چهره امام سجادعليه‌السلام از ديدگاه امام باقرعليه‌السلام

(در دنباله روايت قبل از گفتار امام صادقعليه‌السلام آمده :) امام باقرعليه‌السلام روزى نزد پدرش ‍ امام سجادعليه‌السلام آمده، پدرش را ديد، او را در عبادت به گونه اى ديد كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست، او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى، چهره اش زرد شده و بر اثر گريه، چشمهايش ناتوان گشته و بر اثر سجده بسيار، پيشانى و بينى او پينه بسته و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است.

امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد: وقتى پدرم را چنين ديدم، بى اختيار از روى دلسوزى براى او گريستم، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او، به من فرمود:

«پسرم! مقدارى از اين كتابها كه عبادت على بن ابيطالبعليه‌السلام در آن نوشته شده به من بده». من آنها را به او دادم، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بود، آن را به زمين گذارد و فرمود: «من يقوى على عبادة على؛ چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن علىعليه‌السلام هست؟!»

3 - «زرارة بن اعين» مى گويد: شنيده شد گوينده اى در دل شب مى گفت :«كجايند پارسايان كه از دنيا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟».

آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش ديده نمى شد كه مى گفت : «ذلك على بن الحسين؛ چنين شخصى، على بن حسين (عليهما‌السلام ) است».

فرزندان امام سجادعليه‌السلام

امام على بن الحسينعليه‌السلام داراى پانزده فرزند بود:

1 - محمد باقرعليه‌السلام كه كنيه اش «ابوجعفر» بود، مادرش (فاطمه) «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبىعليه‌السلام است.

2 - عبدالله.

3 - حسن.

4 - حسين.

5 - زيد.

6 - عمر.

7 - حسين اصغر.

8 - عبدالرحمان.

9 - سليمان.

10 - على، كه كوچكترين فرزند امام سجادعليه‌السلام بود.

11 - خديجه.

12 - محمد اصغر.

13 - فاطمه.

14 - عليه.

15 - ام كلثوم.

مادرهاى اين فرزندان، از شش نفر ام ولد بودند.

گذرى بر زندگى امام پنجم حضرت باقرعليه‌السلام

ويژگيهاى زندگى امام باقرعليه‌السلام

امام محمد باقرعليه‌السلام در بين برادرانش، خليفه و جانشين پدرش امام سجادعليه‌السلام بود و بعد از او به مقام امامت رسيد. امام باقرعليه‌السلام در فضايل انسانى و علم و پارسايى، بر همه برادرانش برترى داشت و نامش در ميان شيعه و سنى، از همه آنان بلندتر بود و در مقامهاى معنوى از همه بزرگتر و ارجمندتر بود.

در ميان فرزندان امام حسن و امام حسين (عليهما‌السلام ) از هيچ كس مانند امام باقرعليه‌السلام علم دين، آثار، روايات، علوم قرآن و انواع فنون و آداب، آشكار نشد.

باقى ماندگان از اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و بزرگان تابعين و رؤ ساى فقها و دانشمندان مسلمين، اركان دين و احكام اسلام را از آن حضرت نقل كرده اند و او در فضل و دانش، نشانه عظيم علما و دانشمندان بود به طورى كه در اين راستا، ضرب المثل همه شده بود، نويسندگان و شاعران در وصف او، نثرها نوشته اند و شعرها سروده اند.

«قرظى» (يكى از شاعران) مى گويد:

يا باقر العلم لاهل التقى

و خير من لبى على الاجبل

«اى شكافنده و آشكار كننده علم براى پرهيزكاران! و اى برترين انسانى كه بر فراز كوهها(ى حجاز) لبيك گفتى!»

و مالك بن اعين جهنى (شاعر ديگر) در تمجيد آن حضرت مى گويد:

اذا طلب الناس علم القرآن وان قيل اين بن بنت النبى نجوم تهلل للمدلجين

كانت قريش عليه عيالا نلت بذاك فروعا طوالا جبال تورث علما حبالا

يعنى : «هرگاه مردم به كسب دانش قرآن بپردازند، قريشيان جيره خوار (سفره علم) امام باقرعليه‌السلام هستند و اگر گفته شود پسر دختر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در كجاست؟ با اين جستجو به شاخه هاى بلند (علم و دين كه وجود امام باقرعليه‌السلام سرشار از آن است) دست يافته اى، شاخه هايى به بلنداى ستارگانى كه نوربخش روندگان شب هستند و به بلنداى كوهايى كه دانش بسيار از آنها سرازير گردد».

ابلاغ سلام پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به امام باقرعليه‌السلام

امام باقرعليه‌السلام به سال 57 هجرى (سوم صفر يا آغاز ماه رجب) در مدينه متولد شد و به سال 114 هجرى (هفتم ذيحجه) در سن 57 سالگى در مدينه از دنيا رفت.

نسبت او، هم از ناحيه پدر و هم از ناحيه مادر به هاشم (جد دوم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى رسد و هم از دوطرف به امير مؤ منان علىعليه‌السلام مى رسد (زيرا مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبىعليه‌السلام بود) پس او هم هاشمى است و هم علوى. قبر شريفش در بقيع (واقع در مدينه) مى باشد.

امام صادقعليه‌السلام مى گويد: پدرم فرمود: نزد جابر بن عبدالله انصارى (صحابى بزرگ ) رفتم سلام كردم و او جواب سلام مرا داد و سپس گفت : «تو كيستى؟» (اين در وقتى بود كه جابر نابينا شده بود) گفتم : «محمد بن على بن حسين هستم».

گفت : پسر جان! نزديك بيا، نزديك او رفتم، دستم را بوسيد و سپس خم شد كه پايم را ببوسد من كنار رفتم و نگذاشتم. سپس گفت : «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به تو سلام رساند».

گفتم : «سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باد، او چگونه به من سلام رساند؟!».

جابر گفت : «روزى به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتم، به من فرمود: اى جابر! شايد تو زنده بمانى تا با مردى از فرزندان من ملاقات كنى كه محمد بن على نام دارد».

يهب الله له النور والحكمة فاقراءه منى السلام؛ خداوند نور و حكمت به او ببخشد، سلام مرا به او ابلاغ كن.

دلايل امامت امام باقرعليه‌السلام

1 - در وصيت امير مؤ منان علىعليه‌السلام به فرزندانش، نام امام باقرعليه‌السلام آمده و به او سفارش شده است.

2 - مطابق روايات (كه يك نمونه آن در جريان جابر، ذكر شد) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نام او را ذكر كرده و به عنوان «باقرالعلوم» (شكافنده علوم) ياد نموده است.

3 - در «حديث لوح» مطابق نقل علماى شيعه، آمده است كه جبرئيل آن را از بهشت به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورد و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را به فاطمه (سلام الله عليها) داد و در آن «لوح» نام همه دوازده امام (عليهم‌السلام ) نوشته شده است و در آن نام «محمد بن على» (امام باقر) به عنوان امام بعد از پدرش، خاطرنشان شده است.(151)

4 - نيز از علماى شيعه نقل شده است كه خداوند «نامه مهر شده» اى كه داراى دوازده مهر بود، براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاد و به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمان داد كه آن را به امير مؤ منان علىعليه‌السلام بسپارد و به او دستور دهد كه اولين مهر آن را بشكند و طبق دستورهاى آن عمل كند و هنگام مرگش آن را به فرزندنش حسنعليه‌السلام بسپارد و به او دستور دهد مهر دوم را بشكند و به دستورات آن عمل كند و هنگام مرگش آن را به برادرش حسينعليه‌السلام بدهد و به او دستور دهد كه مهر سوم را بشكند و به دستورات آن عمل نمايد و هنگام مرگش آن را به پسرش على بن حسين (عليهماالسلام) بسپارد و به او دستور دهد كه مهر چهارم را بشكند و به دستورات آن عمل نمايد و هنگام مرگش آن را به پسرش «محمد بن على» امام باقرعليه‌السلام بسپارد و به ترتيب مذكور به او دستور دهد كه هنگام مرگش آن را به پسرش بسپارد تا به آخرين امام برسد.

5 - روايات بسيارى از امير مؤ منان و امام حسن و امام حسين و امام سجاد (عليهم‌السلام ) نقل شده است كه به امامت امام باقرعليه‌السلام بعد از پدرش صراحت دارد.

6 - و روايات بسيارى را ساير راويان در فضايل آن حضرت نقل كرده اند كه ذكر آنها به طول مى انجامد و در اين كتاب كه بنايش بر اختصار است، به همين مقدار مذكور كه بيانگر معانى همان روايات است، كفايت مى شود.

مدت امامت امام باقرعليه‌السلام و عهده دارى و خلافت آن حضرت بر شؤ ون مردم بعد از پدرش نوزده سال ادامه يافت.

گفتارى از بزرگان در شأن امام باقرعليه‌السلام

1 - «عبدالله بن عطاء مكى» مى گويد: «دانشمندان و بزرگان علم را نديده ام كه پيش هيچ كس كوچكتر از آن جلوه كنند كه در نزد امام باقرعليه‌السلام آنگونه جلوه مى كنند».(152)

و من خودم «حكم بن عيينه» را ديدم كه با آن مقام ارجمندى كه در نزد مردم داشت، همانند كودكى كه در مقابل معلمش بنشيند، در حضور امام باقرعليه‌السلام مى نشست.

2 - «جابر بن يزيد جعفى» (كه از اصحاب بزرگ امام باقرعليه‌السلام بود) وقتى كه مطلبى را از آن حضرت نقل مى كرد، تعبيرش چنين بود:

حدثنى وصى الاوصياء و وارث علوم الانبياء محمد بن على بن الحسين (عليهم‌السلام ).

«وصى اوصيا و وارث دانشهاى پيامبران، محمد بن على بن حسين (عليهم‌السلام ) براى من حديث كرد».

فرزندان امام باقرعليه‌السلام

امام باقرعليه‌السلام داراى هفت فرزند بود كه عبارتند از:

1 - ابوعبدالله جعفر بن محمد (امام صادق (ع».

2 - عبدالله (مادر اين دو «ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر است).

3 - ابراهيم.

4 - عبيدالله (اين دو در زمان كودكى از دنيا رفتند، مادرشان «ام حكيم» دختر اسيد بن مغيره، ثقفى است).

5 و 6 - على و زينب كه مادرشان، ام ولد بود.

7 - ام سلمه. كه مادرش، ام ولد بود.

و درباره هيچيك از فرزندان امام باقرعليه‌السلام كسى اعتقاد به امامت نداشته، جز در مورد جعفر بن محمد (امام صادق (ع».

ضمنا بايد توجه داشت كه عبدالله برادر امام صادقعليه‌السلام به فضايل و نيكى شهرت داشت.(153)

گذرى بر زندگى امام ششم حضرت صادقعليه‌السلام

ويژگيهاى زندگى امام صادقعليه‌السلام

جعفر بن محمد، امام صادقعليه‌السلام در ميان برادرانش جانشين و وصى پدرش بود و بعد از پدر، عهده دار مقام امامت گرديد. او از نظر فضايل، برترين آنان بود و در مقام و منزلت در نزد شيعه و سنى از همه برادرانش، برتر و بلندمقام تر و نامدارتر بود. و به قدرى از علوم او نقل كرده اند كه در همه جا پخش شده و از مسافر و غير مسافر از گفتار آن حضرت بهره مند مى شدند و آن اندازه كه علما و دانشمندان از او نقل حديث كرده اند، از هيچكس از افراد خاندان آن حضرت، آن اندازه نقل نكرده اند و راويان و اهل آثار، به قدرى كه از او بهره مند شده اند از ديگران بهره مند نشده اند، چرا كه دانشمندان حديث شناسى كه نام راويان مورد اطمينان از علوم آن حضرت را برشمرده اند - با همه اختلاف در عقيده و گفتار - به «چهار هزار نفر» مى رسد و دلايل صدق امامت امام صادقعليه‌السلام آنچنان آشكار است كه قلبها را حيران كرده و زبان دشمن را از اشكال تراشى و خرده گيرى لال نموده است. امام صادقعليه‌السلام به سال 83 هجرت (17 ربيع الاول) در مدينه چشم به جهان گشود و در(25) ماه شوال، سال 148 هجرى در سن 56 سالگى به شهادت رسيد.

قبر شريفش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه) در كنار قبر پدر و جد و عمويش امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى باشد. مادرش «ام فروه» نام داشت كه دختر قاسم بن محمد بن ابوبكر است.

آن حضرت 34 سال امامت كرد، پدرش امام باقرعليه‌السلام او را وصى خود قرار داد و به طور آشكار، به امامت او تصريح كرد.

دلايل امامت امام صادقعليه‌السلام

1 - «ابوالصباح كنانى» مى گويد: روزى امام باقرعليه‌السلام به پسرش امام صادق (ع ) نگاه كرد و فرمود: آيا اين شخص را مى نگريد؟ اين شخص از كسانى است كه خداوند در شاءن آنان فرموده است :

( وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ) .(154)

«اراده ما بر اين قرار گرفته كه به مستضعفين نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم».

2 - «جابر بن يزيد جعفى» مى گويد: از امام باقرعليه‌السلام درباره امام صادقعليه‌السلام سؤ ال شد، فرمود: «سوگند به خدا او قيام كننده آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است».

3 - «على بن حكم» از طاهر (يكى از ياران امام باقر) نقل مى كند كه گفت : من در حضور امام باقرعليه‌السلام بودم، جعفر (امام صادق) به پيش آمد، امام باقرعليه‌السلام فرمود:«هذا خير البرية؛ اين شخص (از) برترين آفريدگان است ».(155)

4 - در «حديث لوح» (كه قبلا در شرح حال امام سجاد و امام باقر (عليهماالسلام) ذكر شد كه از طرف خداوند به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيده و توسط جابر بن عبدالله انصارى به امام باقرعليه‌السلام نقل يافته) تصريح به امامت امام صادقعليه‌السلام بعد از پدرش، شده است.

5 - و همچنين دلايل عقلى (كه قبلا ذكر شد) بيانگر صدق امامت آن حضرت است؛ زيرا به حكم عقل، امام بايد برترين فرد امت باشد و امام صادقعليه‌السلام برترين فرد بود؛ چون برترى او در علم و زهد و عمل، بر همه مردم و بر برادران و پسرعموهايش ‍ آشكار بود.

و نيز به حكم عقل، امامت براى كسى كه داراى مقام عصمت، همچون عصمت پيامبران نيست، باطل و بى اساس است و همچنين كسى كه در علم و دانش، كامل نيست شايستگى مقام امامت را ندارد.

و پرواضح بود كه مدعيان امامت در عصر آن حضرت، نه داراى مقام عصمت بودند و نه به كمال علم در جهت دين رسيده بودند و همين مطلب دليل انحصار امامت به وجود امام صادقعليه‌السلام مى باشد؛ زيرا در هر زمانى به وجود امام معصوم (رهبرى كه گناه و اشتباه نكند) نياز است، طبق آنچه كه قبلا ذكر شد.

6 - و نيز معجزاتى كه مطابق نقل راويان به وسيله امام صادقعليه‌السلام بروز كرده، بيانگر صدق امامت او و حقانيت اوست و حاكى از بطلان ادعاى ديگر مدعيان امامت مى باشد.

به عنوان نمونه «ابوبصير» مى گويد: «به مدينه رفتم و با كنيزك خود همبستر شدم، سپس ‍ از خانه بيرون آمدم كه به حمام (براى غسل جنابت) بروم، عده اى از دوستان را ديدم كه به ديدار امام صادقعليه‌السلام مى روند، ترسيدم كه آنان از من پيشى گيرند و من توفيق ديدار آن حضرت را نداشته باشم لذا با آنان (در حال جنابت) به راه افتادم تا به محضر امام صادقعليه‌السلام رسيديم، وقتى در برابرش قرار گرفتم، نگاهى به من كرد و فرمود:

«اى ابابصير! آيا نمى دانى كه براى شخص جنب روا نيست به خانه هاى پيامبران يا به خانه هاى فرزندان پيامبران بروند؟!»

شرمگين شدم و عرض كردم : «اى فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جمعى از دوستان به محضر شما مى آمدند آنان را ملاقات كردم ديدم اگر با آنان به خدمت شما نيايم، از ديدار شما محروم خواهم شد و ديگر هرگز چنين كارى نمى كنم، سپس از محضر آن حضرت بيرون آمدم ».

و روايات بسيارى مانند روايت فوق نقل شده كه بيانگر معجزات و اخبار آن حضرت از غيب است كه ذكر آنها در اينجا به طول مى انجامد و در اينجا به همين مقدار اكتفا مى شود.

فرزندان امام صادقعليه‌السلام

امام صادقعليه‌السلام داراى ده فرزند بود:

1 - اسماعيل.

2 - عبدالله.

3 - ام فروه (كه مادرشان فاطمه دختر حسين پسر امام سجادعليه‌السلام بود).

4 - موسىعليه‌السلام .

5 - اسحاق.

6 - محمد.

7 - عباس.

8 - على.

9 و 10 - اسماء و فاطمه - كه از مادران مختلف بودند.

«اسماعيل» بزرگترين فرزند امام صادقعليه‌السلام بود و امام صادقعليه‌السلام بسيار او را دوست داشت و به او علاقه نشان مى داد.

گروهى از شيعيان، گمان مى كردند كه امام بعد از حضرت صادقعليه‌السلام اسماعيل است؛ زيرا سن او از همه برادرانش بيشتر بود و امام صادقعليه‌السلام علاقه خاصى به او داشت و او را بسيار احترام مى كرد.

سرگذشت اسماعيل اولين پسر امام صادقعليه‌السلام

اسماعيل در زمان حيات امام صادقعليه‌السلام در «عريض» (دره اى در يك فرسخى مدينه) از دنيا رفت، اصحاب امام او را به مدينه به حضور امام صادقعليه‌السلام آوردند و جنازه او در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.

نقل شده است كه امام صادقعليه‌السلام در مرگ اسماعيل بسيار ناراحت و اندوهگين شد و دنبال جنازه او با پاى برهنه و بدون «ردا» حركت مى كرد و دستور داد چند بار تابوت او را به زمين گذاردند و سپس بلند كردند و مكرر روپوش او را كنار مى زد و به صورت او نگاه مى كرد و با اين كار مى خواست به گروهى از اصحابش كه به امامت اسماعيل بعد از پدر معتقد بودند، بفهماند كه او مرده است و ديگر شبهه اى در مورد زنده بودن او بجاى نماند.

وقتى كه اسماعيل از دنيا رفت، آنان كه معتقد به امامت او بعد از پدرش بودند، از اين عقيده دست كشيدند، تعداد اندكى از اصحاب امام صادقعليه‌السلام كه نه از اصحاب نزديك و نه از روايت كنندگان از جانب او بودند، بلكه از افراد دور و اطراف بودند، بر عقيده خود به امامت اسماعيل باقى ماندند!

بعد از شهادت امام صادقعليه‌السلام گروهى از اصحاب او، به امامت امام موسى بن جعفر (عليهماالسلام) بعد از پدرش، اعتقاد داشتند و بر همين عقيده باقى ماندند. ولى افراد ديگر (فرقه اسماعيليه) بر دو گروه تقسيم شدند:

الف : گروهى از عقيده به زنده بودن اسماعيل دست برداشتند و به امامت پسر او«محمد بن اسماعيل» معتقد شدند، بر اين اساس كه گمان كردند، امامت حق پدر او (اسماعيل) بود و فرزند اسماعيل سزاوارتر به مقام امامت است تا برادر اسماعيل.

ب : گروه ديگر همچنان معتقدند كه اسماعيل زنده است و امام هفتم مى باشد، اين گروه اكنون بسيار اندكند كه نمى توان كسى را به اين نام، نشان داد و اين دو گروه را به عنوان «اسماعيليه» مى نامند، ولى آنچه امروز از فرقه اسماعيليه معروف است، همان گروه اولندكه مى گويند: «امامت بعد از اسماعيل در ميان فرزندان او تا روز قيامت ادامه دارد».

گذرى بر زندگى امام هفتم حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام