ترجمه امالى شيخ صدوق

ترجمه امالى شيخ صدوق 0%

ترجمه امالى شيخ صدوق نویسنده:
گروه: متون حدیثی

ترجمه امالى شيخ صدوق

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شیخ صدوق ترجمه شيخ محمد باقر كمره اى
گروه: مشاهدات: 39229
دانلود: 3277

توضیحات:

ترجمه امالى شيخ صدوق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 103 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 39229 / دانلود: 3277
اندازه اندازه اندازه
ترجمه امالى شيخ صدوق

ترجمه امالى شيخ صدوق

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مجلس هفتاد و ششم روز سه شنبه يازده روز از جمادى الا خرة سال ٣٦٨ مانده

١- سعيد بن مسيب گفت : هر روز جمعه امام چهارم در مسجد پيغمبر در پند مردم و ترك دنيا و تشويق به آخرت اين سخنرانى را مينمود و حفظ كردند و نوشتند ميفرمود اي مردم از خدا بپرهيزيد و بدانيد كه باو برميگرديد و هر كس آنچه در اين دنيا كرده حاضر بيند خوب باشد يا كردار بدى كه تمنا كند كاش ميان آن و او فرسنگها دور بود خدا شما را از خود بر حذر داشته ، واى بر تو اى پسر آدم كه در غفلتى و حساب ترا دارند اى پسر آدم مرگت شتابنده تر به همه چيز است بسوى تو آزمند بتو رو آورده و ترا ميجويد و نزديك است بتو برسد و تو عمر خود را بسر كرده و ملك الموت جانت را گرفته باشد و به منزل تنهائى بروى و روحت بتو برگردد و دو فرشته منكر و نكير بر تو در آيند براى باز پرسى تو و امتحان سخت از تو حالا از اول چيزى كه بپرسند از پروردگار تو است كه او را بپرستى و از پيغمبرت كه بتو فرستاده شده و از دينى كه طبق آن عبادت كنى و از پيغمبرى كه فرمانش ببرى و از كتابى كه آن را تلاوت كنى و از امامى كه دوستانه پيروى كنى سپس از عمرت كه در چه صرف كردى و از مالت كه از كجا آوردى و در چه خرج كردى وسيله دفاع فراهم كن و خود را بپا و آماده جواب باش پيش از آنكه بازپرسى و امتحان برسد اگر تو مؤمن و منقى و عارف به دينت هستى و پيرو راستگويانى و دوستدار اولياء خدائى خدا دليل به دهن تو گذارد و زبانت را بحق گويا كند و خوب جواب دهى و مژده بهشت و رضوان از خدا و مژده خيرات حسان دريابى و فرشتگان با گل و شادى از تو پيشواز كنند و اگر چنين نباشى زبانت بگيرد و دليل تو بيهوده گردد و در پاسخ بمانى و نويد دوزخ گيرى و فرشتگان عذاب تو را استقبال كنند با حميم و سوزش جحيم ، بدان اى پسر آدم كه دنبال اين پيشامد بزرگتر و برنده تر و دلگداز تريست كه رستاخيز است روزى كه همه مردم در آن جمع آيند و آن روزيست مشهود، خدا اولين و آخرين را در آن جمع كند آن روزى كه در صور دمند و هر كه در گور است برآرند روز پرشور كه دلها به گلوگاه رسد و در هم باشند، روزى كه از لغزش نگذرند و از احدى بهاى يكنفر جرم نگيرند و عذرى نپذيرند و توبه كسى قبول نشود و آن روز جز پاداش ‍ حسنات و كيفر بدكرداريها نباشد هر كه مؤمن است و در اين دنيا به وزن ذره كار خوب كرده آن را دريابد و اگر به وزن ذره كار بد كرده دريابد، اي مردم از گناهان و نافرمانيها بر حذر باشيد كه خدا شما را از آن نهى كرده و بر حذر داشته در كتاب صادق و بيان ناطق از مكر خدا در امان نباشند و از سخت گيرى او وقتى كه شيطان لعين شما را به شهوترانى و كامجوئى در اين دنيا ميخواند زيرا خدا ميفرمايد براستى كسانى كه تقوى پيشه كردند چون شيطان ولگردى بدانها رسيد يادآور شوند و بينا باشند و دلهاى خود را آكنده از ترس خدا كنيد و بياد آريد آنچه را در برگشت باو از ثواب شما وعده داده است و از كيفر دردناكش شما را ترسانده هر كه از چيزى ترسد از آن بر كنار گردد و هر كه از چيزى بر كنار گردد گرد آن نگردد، از غافلان مايلان به آرايش زندگى دنيا نباشيد تا از آنها باشيد كه توطئه بدكارى كنند و خدا فرموده (نخل - ٤٦) آيا در امانند كسانى كه توطئه بدكارى كنند از اينكه خدا آنها را به زمين فرو برد يا عذابى بدانها آيد از آنجا كه نفهمند يا خدا آنها را در ضمن گردششان مأخوذ دارد و نتوانند خوددارى كنند يا آنها را به هراس ‍ مأ خوذ دارد و براستى پروردگار شما مهر ورز و رحيم است حذر كنيد از آنچه خدا شما را بر حذر داشته و پند گيريد از آنچه با ستمكاران كرده و در قرآن ثبت است و در امان نباشيد كه پاره اى از آنچه به ستمكاران وعده كرده بر شما فرود آيد بخدا شما پند داده شويد و خوشبخت كسى است كه از ديگرى پند گيرد خدا گوشزد شما كرده كه با مردم ستمكار پيش از شما از شهرنشينان چه كرده آنجا كه فرمايد (انبياء- ١١) چند شهرها كه در هم شكستيم كه ستمكار بودند و پس از آنها مردم ديگر آفريدم ، چون احساس عذاب ما كردند بناگاه در گريز شدند، نگريزيد برگرديد به همان وضع خوشگذرانى خود و وطن خود شايد بازپرسى شويد چون عذاب بر آنها فرود آمد گفتند اى واى بر ما براستى ما ستمكارانيم اين سخن را ادامه دادند تا آنها را خرد و خاموش كرديم و درو نموديم ، بخدا اين يك پنديست براى شما و تخويفى اگر بپذيريد و بترسيد- پس برگشت بگفتار خدا در باره گنهكاران كه فرمود (انبياء- ٤٦) اگر يك دمى از عذاب خدا به آنها رسد گويند اى واى بر ما براستى ما ستمكاريم اگر اى مردم بگوئيد كه مقصود خدا در اين آيات مشركانست چه گونه درست باشد كه پس از آن فرمايد ما در قيامت ترازوى عدل بنهيم و هيچ كس ستم نشود در چيزى و اگر به وزن دانه خردلى باشد آن را در حساب آوريم و همين بس كه ما حسابگريم - بدانيد اى بندگان خدا كه براى مشركان ميزانى نصب نشود و ديوانى منتشر نگردد نامه اعمال براى مسلمانان منتشر مى شود از خدا بپرهيزيد اى بندگان خدا و بدانيد كه خدا اين دنيا و نقد آن را براى هيچ كدام از دوستانش اختيار نكرده و آنها را بدان تشويق ننموده و نه در آرايش نقد آن و خرمى برون آن و همانا دنيا و اهلش را آفريده تا بيازمايد كه كدامشان براى آخرت بهتر كار كنند بحق خدا كه براى شما در آن مثلها زده و آياتى جور بجور آورده براى خردمندان اى مؤمنان شما از آنها باشيد كه تعقل كنند و توانى جز بوسيله خدا نيست و در آن بي رغبت باشيد و خدا شما را در نقد دنيا بي رغبت نموده و براستى فرموده است (يونس ٢٤) همانا مثل زندگى دنيا چون بارانى است كه فروباريم از آسمان و بياميزد با آن گياه زمين تا آخر آيه اي بندگان خدا از آن مردمى باشيد كه بينديشند و تكيه به دنيا نكنيد زيرا خدا به محمد پيغمبرش فرموده تكيه نكنيد به آنها كه ستم كنند تا آتش ‍ بگيريد و تكيه به آرايش دنيا و آنچه در آنست ندهيد مانند آنها كه آن را خانه دائمى و وطن خود دانند زيرا دنيا خانه كوچيدن و قدر كفايت است و خانه كردار است از كارهاى خوب توشه گيريد از آن ، پيش از آنكه بيرون شويد و پيش از آنكه خدا اجازه ويرانى آن دهد و آن را ويران كند كسى كه در آغاز آبادان نموده و آن را آغاز كرده و ولى ميراث آنست و از خدا خواهم براى خود و شما كمك بر توشه گرفتن تقوى و زهد در دنيا خدا ما را و شما را از زاهدان در آرايش زندگى دنياى نقد مقرر سازد و از اميدواران و عمل كنندگان براى خاطر ثواب آخرت زيرا همانا ما با اوئيم و از آن اوئيم

٢- امام صادقعليه‌السلام فرمود دابه بر صاحبش هفت حق دارد، او را بيش از طاقت بار ننهد، پشت او را مجلس گفتگو نكند، چون منزل كرد اول بار او را علوفه دهد، داغ بر چهره او ننهد كه تسبيح گويد، چون به آب رسد او را آب دهد، اگر رم كرد او را نزند و اگر لغزيد او را ميتواند بزند زيرا او بببند آنچه شما نبينيد.

٣- اصبغ بن نباته گويد: ركاب على را كه ميخواست سوار شود گرفتم سر برداشت و لبخندى زد عرضكردم آقا سر برداشتى و لبخند زدى ؟ فرمود آرى ! اى اصبغ من ركاب شهباء را براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گرفتم سر به آسمان برداشت و لبخندى زد عرضكردم يا رسول اللّه سر برداشتى و لبخند زدى فرمود اى على كسى نيست كه وقت سوار شدن آية الكرسى بخواند و سپس بگويد. استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه خدايا گناهانم را بيامرز گناهان را جز تو بيامرزد، جز آنكه سيد كريم فرمايد اى فرشتگانم بنده ام ميداند كه جز من گناهان را نيامرزد، گواه باشيد كه من گناهانش را آمرزيدم

٤- امام صادقعليه‌السلام فرمود : اول نماز جماعتى كه رسول خدا خواند تنها امير المؤمنين با او بود ابو طالب به آنها گذشت و جعفر همراهش بود باو گفت پسر جانم به پهلوى عموزاده ات وصل شو، چون رسول خدا احساس كرد كه او به نماز ايستاد پيش ايستاد از آن رو ابو طالب شاد برگشت و ميگفت على و جعفرم پشت و پناهند بگاه سختى و هنگام شدت نسازم من پيمبر خوار و بيكس نه فرزندم كه باشد مرد همت شما دست از محمد بر نداريد ز باب و مام باشد بن عموتان آن اول جماعت بود كه در آن روز اقامه شد.

٥- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : نزديكتر شما بمن فرداى قيامت و مستحق تر شما به شفاعت من راستگوتر و اداكننده تر امانت و خوش خلق تر و نزديكتر شما است به مردم

٦- امام صادقعليه‌السلام فرمود : در اين ميان كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ با برخى اصحابش در يكى از راههاى مدينه ميرفت ناگهان پا از ركاب خالى كرد و روى زمين به سجده افتاد و سجده اى طولانى كرد و سر برداشت و باز سوار شد اصحابش سبب پرسيدند فرمود جبرئيل نزد من آمد و از پروردگارم بمن سلام رسانيد و بمن مژده داد كه خدا مرا در امتم رسوا نكند مالى نداشتم بشكرانه آن صدقه دهم و بنده اى نداشتم آزاد كنم و خواستم شكر پروردگار عز و جلم را كرده باشم

٧- رسول خدا فرمود : هر كدام شما در دنيا قنوتش طولانى تر باشد در قيامت آسايش طولانى تر دارد.

٨- هارون الرشيد به امام موسى كاظم نوشت : مرا پندى ده و مختصر كن ، در جوابش نوشت چيزى نيست كه چشمت بيند جز در آن پنديست

مجلس هفتاد و هفتم جمعه هشت روز از جمادى الا خرة ٣٦٨ مانده

١- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : از مثلهاى پيغمبران نمانده جز همين كه مردم گويند در صورتى كه شرم ندارى هر چه خواهى بكن

٢- امام ششم فرمود : قومى نزد پيغمبر خدا آمدند و گفتند دعا كن پروردگار ما مرگ را از ما بردارد براى آنان دعا كرد و خداى تبارك و تعالى مرگ را از ميانشان برداشت و بسيار شدند تا جا بر آنها تنگ شد و نسل فراوان شد و صبح كه ميشد هر مردى بايد پدر و مادر و تا جد سيم را خوراك دهد و وضوء فراهم كند و وارسى كند و از طلب معاش باز ماندند و نزد آن پيغمبر آمدند و گفتند از پروردگارت بخواه كه ما را به همان عمرهاى خود برگرداند او از خدا خواست و آنها را به عمرهاشان برگرداند.

٣- ابن عباس در تفسير قول خدا (اعراف - ١٤٣) چون به هوش آمد گفت : منزهى تو من به تو بازگشتم و اول مؤمنم فرمود خداى سبحان ميفرمايد يعنى توبه كردم كه از تو خواهش رؤ يت كنم و اول مؤمنم كه تو ديده نشوى

٤- امام صادقعليه‌السلام فرمود : چون موسى بطور براى مناجات رفت عرضكرد پروردگارا خزائن خود را بمن بنما فرمود اى موسى خزائن من همين است كه هر چه خواهم گويم باش و ميباشد.

٥- امام باقرعليه‌السلام فرمود : موسى بن عمران گفت پروردگارا بمن سفارش كن تا سه بار در جوابش ‍ فرمود تو را بخودم سفارش كنم و بار چهارم و پنجم او را به مادرش سفارش ‍ كرد و بار ششم سفارش پدر را به او كرد و از اينجا است كه مادر دو ثلث حق نيكى فرزند را برد و پدر يك ثلث

٦- امام صادقعليه‌السلام فرمود : خدا در آنچه به موسى وحى كرد فرمود اى موسى جامه كهنه و پاكدل و خانه نشين و شب افروز باش در آسمانها تو را بشناسند و از مردم زمين نهان باش ، اى موسى مبادا لج بازى كنى و بى حاجت به راهى بروى و بى سبب بخندى ، اى پسر عمران بر خطاى خود گريه كن

٧- امام صادقعليه‌السلام فرمود : نوحعليه‌السلام دو هزار و پانصد سال عمر كرد هشتصد و پنجاه سال پيش از نبوت و نهصد و پنجاه سال به دعوت قوم خود مشغول بود و دويست سال در كشتى كار ميكرد تا آن را ساخت و پانصد سال پس از نزول از كشتى و خشكيدن آب تا شهرها ساخت و فرزندانش را در آنها جا داد سپس زير آفتاب بود كه عزرائيل نزد او آمد و گفت سلام بر تو نوح جواب داد و گفت اى ملك الموت چه كارى دارى ؟ گفت آمدم جانت را بگيرم فرمود بمن مهلت ميدهى زير سايه روم ؟ گفت آرى نوح نقل مكان كرد و فرمود اى ملك الموت اين عمرى كه كردم به اندازه همين از زير آفتاب به سايه آمدن بود آنچه دستور دارى اجراء كن فرمود جانش را گرفت

٨- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : عيسى بگورى گذشت كه صاحبش را عذاب ميكردند و سال ديگر بر آن گذشت و عذاب نداشت عرضكرد پروردگار پارسال به اين گور گذشتم و صاحبش معذب بود و امسال عذابى ندارد خدا باو وحى كرد اى روح اللّه فرزند صالحى داشت كه بالغ شده راهى را اصلاح كرد و يتيمى را پناه داد او را بخاطر كار پسرش آمرزيدم ، عيسى بن مريم به يحيى فرمود اگر عيبى كه دارى بگويند گناهت را بيادت آوردند از آن خدا را آمرزشخواه و اگر به تو تهمت عيبى زنند حسنه اى برايت نوشته شود كه رنج آن نبردى

٩- حسن بن علىعليه‌السلام فرمود : هيچ پرچمى جلو امير المؤمنين نيامد كه با آن نبرد كرد جز آنكه خدا سرنگونش ساخت و يارانش مغلوب شدند و بخوارى برگشتند و امير المؤمنين با ذو الفقار بر احدى نزد كه نجات يافته باشد و چون نبرد ميكرد جبرئيل سمت راستش بود و ميكائيل سمت چپش و ملك الموت برابرش

١٠- عبد اللّه بن عمرو بن عاص گفت روز خيبر پيغمبر پرچم را به يكى از اصحابش داد و گريزان برگشت و ياران او را ميترسانيد و آنها وى را ترسو ميخواندند كه با پرچم شكست خورده برگشته ، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود فردا پرچم را به مردى دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند و برنگردد تا بدست او فتح شود صبح كه شد فرمود على را نزد من بخوانيد، گفتند يا رسول اللّه چشمش درد ميكند گفت او را بخوانيد چون آمد پيغمبر آب دهان به ديده اش انداخت و فرمود : خدايا گرما و سرما را از او بگردان و پرچم را بدست او داد و رفت و نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برنگشت مگر با فتح خيبر گفت چون على به قلعه غموص نزديك شد دشمنان خدا از يهود او را به تير و سنگ ميزدند و او پيش ميرفت تا خود را بدر قلعه رسانيد و خشمناك پا از ركاب تهى كرد و پياده شد و عتبه در را گرفت و آن را از جا كند و چهل ذراع پشت سر خود پرتاب كرد ابن عمر گفت ما از اينكه خدا قلعه را بدست على گشود تعجب نكرديم و از اين در عجب شديم كه چگونه در را كند و چهل ذراع پشت سر انداخت با اينكه چهل مرد خواستند او را بردارند و نتوانستند، پيغمبر از سر آن خبر داد و فرمود چهل فرشته با او در كندن در كمك كردند و روايت شده كه امير المؤمنين در ضمن نامه خود سهل بن حنيف نوشت من در خيبر را نكندم و چهل ذراع به عقب اندازم به تواناى تنى و نيروى غذائى بلكه از قدرت ملكوتى و جان خدا پرورده اى كمك گرفتم من نسبت به احمد پرتوى هستم ، بخدا اگر همه عرب براى نبرد با من همدست شوند از آنها نگريزم و اگر فرصت بدست آيد همه را گردن زنم هر كه از من نهراسد مرگش گريبانگير است و دلش در پيشامدها برجا است

مجلس هفتاد و هشتم روز سه شنبه چهار روز از جمادى الا خرة ٣٦٨ مانده

١- از امام صادقعليه‌السلام در پندهاى خدا به عيسى بن مريم : اى عيسى من پروردگار تو و پدران توام يك نام دارم يگانه و تنهايم درآفريدن هر چيزى و هر چيز كار من است و همه خلقم بمن گروند، اى عيسى تو به امر من مسيحى تو به اذن من پرنده گلى بسازى تو بسخن من مرده ها را زنده كنى بمن مشتاق باش و از من بترس كه از من جز خودم پناهى ندارى ، اى عيسى سفارش مهرورزانه بتو كنم تو از من مستحق مقام ولايت شدى ، در سالخوردگى مباركى و در كودكى هر جا باشى مباركى ، من گواهم كه تو بنده من و كنيز زاده منى ، اى عيسى مرا در خاطرت چون خود اهميت بده و يادم را ذخيره معادت كن و با نوافل بمن تقرب جو، بر من توكل كن تا كفايتت كنم و بر ديگرى تكيه مكن كه ترا وانهم ، اى عيسى به بلا صبر كن و به قضاء راضى باش و مرا از خود شاد كن شادى من در اينست كه فرمانم برند و نافرمانى نكنند، اى عيسى ياد مرا با زبانت زنده دار و مهرم در دلت به پرور، اى عيسى در هنگام غفلت بيدار باش و به لطف حكمت قضاوت كن ، اى عيسى مشتاق و ترسان باش و دلت را با خشيت بياميز، اى عيسى شبت را دعا كن تا شاديم را جسته باشى و روزت را روزه باش براى حاجتى كه بمن دارى ، اى عيسى در كار خير پيشدستى كن تا هر جا روى خيرمند شناخته شوى اى عيسى ميان بندگانم به اندرز من حكم كن و به عدل من قيام كن كه شفاى هر دردى در درونها است از بيمارى شيطانى را به تو نازل كردم ، اى عيسى درست مى گويم كه كسى بمن ايمان ندارد مگر آنكه برايم خاشع است و كس خاشع برايم نباشد جز آنكه اميد ثوابم دارد، و گواهت گيرم كه او از كيفرم آسوده است تا ديگرگون نشود و سنت مرا تغيير ندهد، اى عيسى پسر بكر بتول بر خود گريه كن چون كسى كه با خاندانش وداع كند و از دنيا بدش آيد و آن را به اهلش واگذارد و بدان چه نزد خداست رغبت كند، اى عيسى با اين حال نرم سخن گو و آشكار سلام كن و بيدار باش آنگاه كه ديده نيكان به خوابست براى حذر از معاد و لرزشهاى سخت و هراسهاى قيامت آنجا كه خاندان و مال و فرزند سودى ندهند، اى عيسى به ديدگان خود سرمه غم كش آنگاه كه بيهودگان ميخندند، اى عيسى خاشع و صابر باش كه خوشا بر تو اگر برسى بدان چه به صابران وعده داده اند، اى عيسى روز بروز از دنيا بيرون برو، مزه آنچه مزه اش رفته بچش براستى گويم كه بهره تو از دنيا همان ساعت و روز تو است و از آن به قوت خشنود باش و به درشت و ناهموار بساز كه ديدى چه مى شود آنچه برگيرى نوشته شود و آنچه خرج كنى نوشته شود، اى عيسى تو مسئولى ، به ناتوان رحم كن چون او كه تو را رحم كنم و به يتيم درشتى مكن ، اى عيسى در نماز بر خود گريه كن و به جايگاه نماز گام بردار و لذت گفتار خود را با من درياب كه من با تو خوشرفتارم ، اى عيسى چه بسيار مردمى كه آنان را به گناهان گذشته شان هلاك كردم و تو را از آن نگهداشتم ، اى عيسى به ناتوان لطف كن و ديده كم بينت را به آسمان بردار و مرا بخوان كه من به تو نزديكم و مرا نخوان جز بزارى و يك دل كه هر گاه تو مرا چنين بخوانى ترا اجابت كنم ، اى عيسى دنيا را نه پاداش و نه كيفر گذشتگان نساختم و نه كيفر كسى كه از او انتقام گيرم ، اى عيسى تو ميروى و من ميمانم روزيت نزد من است و موعد مرگت و بسوى من برگردى و حسابت با من است از من بخواه و از ديگرى مخواه از تو دعا شايد و از من اجابت بايد اى عيسى بشر چه بسيار است و شكيبا چه اندك ، درخت فراوانست و خوبش كم است ، از زيبائى درختى فريفته مشو تا ميوه اش ‍ نچشى ، اى عيسى عصيان متمرد بر من گولت نزند كه روزى مرا ميخورد و ديگرى را ميپرستد و در گرفتارى مرا ميخواند و او را اجابت ميكنم و باز به كردار خود برميگردد آيا ميتواند از من تمرد كند آيا خشم مرا خواهانست ؟!! بخودم قسم كه او را چنان مأ خوذ دارم كه راه نجاتى نداشته باشد و پناهى جز من نتواند از آسمان و زمينم كجا مى گريزد، اى عيسى به ستمكاران بنى اسرائيل بگو تا حرام در دامن داريد و بت در خانه مرا نخوانيد كه من سوگند خوردم هر كه دعايم كند مستجاب كنم و اجابت آنها را لعنت بر آنها سازم تا از هم بپاشند، اى عيسى تا چند خوشبين باشم و خوشجو و اين مردم در غفلت بسر برند و بر نگردند، سخن از دهانشان بيرون آيد و به دلشان اثر نبخشد، خود را بخشم من كشند و بنام من نزد مؤمنان دوست سازند، اى عيسى زبانت در نهان و عيان يكى باشد و دل و ديده ات هم چنان باشد، دل و زبانت از حرام دركش و چشم از آنچه خوب نيست بپوش چه بسا بيننده‏اى كه به يك نگاه در دلش شهوتى بكارد و خود را به هلاكت اندازد، اى عيسى رحيم و مهر ورز باش و با مردم چنان باش كه خواهى با تو چنان باشند، بسيار ياد مرگ و جدائى از خاندان باش بازى مكن كه بازى تباهى آرد، غفلت مورز كه غافل از من دور است با اعمال خوب ياد من كن تا يادت كنم، اى عيسى پس از گناه بمن باز گرد و توبه كن ها را بحساب من ياد آور و بمن ايمان دار و به مؤمنان نزديك باش و به ‏آنها دستور بده مرا با تو ياد كنند، از نفرين ستمديده بر حذر باش كه با خود عهد كردم درى از آسمان به رويش بگشايم و او را اجابت كنم گرچه پس از مدتى باشد، اى عيسى بدان كه همنشين بد گمراه ميكند و قرين بد هلاك ميكند بفهم با كه همنشين نشوى و براى خود برادران با ايمانى برگزين، اى عيسى بمن بازگرد كه هيچ گناهى نزد من براى آمرزش بزرگ نيست و من ارحم الراحمينم، اى عيسى تا از مرگ مهلتى دارى براى خود كارى كن پيش از آنكه ديگرى برايت نكند، مرا بپرست براى روز هزار سال كه من حسنه را چند برابر پاداش دهم و گناه صاحبش را هلاك كند در كار خير رقابت كن كه بسا مجلسى است كه اهلش برخيزند و از دوزخ در پناه باشند اى عيسى در آنچه فنا شود بي رغبت باش و گام بر آثار آنها كه پيش از تو بودند بنه و آنها را بخوان و با آنها راز گو ببين احدى از آنها احساس ميكند، از آنها پند گير و بدان كه تو هم به ‏آنها ميرسى، اى عيسى بگو به ‏آن كه بنافرمانى تمرد كند و مسامحه نمايد بايد متوقع كيفر من و منتظر هلاك باشى و با هالكان ميباشى، خوشا بر تو اى پسر مريم و خوشا بر تو گاهى كه متادب به ادب معبود خود شوى كه مهربانست و بتو آغاز نعمت نموده و گراميت داشته و در سختيها به دادت رسيده اى عيسى نافرمانيش مكن كه روا نباشد برايت من با تو عهد كردم چنانچه با آنها كه پيش از تو بودند و خود گواه آنم، اى عيسى خلقى را بمانند دينم احترام نكردم و نعمتى چون رحمتم باو ندادم اى عيسى برون خود را با آب بشو و درونت را با حسنات كه بمن باز گردى ، اى عيسى آماده باش كه هر چه آينده است نزديك است با طهارت كتابم را بخوان و آواز حزينت را بمن بشنوان فرمود در ضمن پندهاى خدا به عيسى بن مريم است كه فرمود اى عيسى در مكر خود از مكرم آسوده مباش و در گناه تنهائى يادم فراموش مساز، اى عيسى بيدار باش و از رحمتم نوميد مباش و با تسبيح گويان تسبيحم گوى و بگفتار خوش تقديسم كن ، اى عيسى دنيا زندانى است تنگ و بد بو و ناهموار و در آنست آنچه بينى كه جباران پيشه كرده اند مبادا دل به دنيا دهى كه هر نعمتش زائل است و نعمت آن اندك است ، اى عيسى ملك از آن منت و بدست من و من ملكم اگر فرمانم برى به بهشتم برمت در جوار نيكان ، اى عيسى چون غريقى مرا دعا كن كه دادرسى ندارد، اى عيسى بنامم سوگند دروغ مخور كه عرشم ميلرزد از خشم ، اى عيسى دنيا كوتاه عمر است و دراز آرزو و نزد من خانه ايست به از آنچه فراهم كنند، اى عيسى به ستمكاران بنى اسرائيل بگو چه خواهيد كرد وقتى كه دفترى براى شما بر آرم كه درست بگويد و آنچه نهان كرديد عيان كند، اى عيسى به ستمكاران بنى اسرائيل بگو روى خود شستيد و دلهاى خود چركين كرديد، بمن مغروريد يا بمن دليرى ميكنيد براى اهل دنيا بوى خوش ميزنيد و درونتان نزد من چون مردار گنديده است گويا شما مردمانى مرده ايد، اى عيسى به آنها بگو دست از كسب حرام برداريد و گوش از گفتار ناروا بربنديد و دل بمن كنيد كه من صورت شما را نميخواهم اى عيسى به حسنه شاد باش كه خشنودى من آرد و از سيئه گريه كن كه بخشم آردم ، آنچه نخواهى با تو كنند با ديگران مكن اگر بگونه راستت سيلى زدند گونه چپ را پيش آر تا توانستى به دوستى بر من تقرب جوى و از نادانها رو گردان ، اى عيسى به ستمكاران بنى اسرائيل بگو حكمت از ترس من گريانست و شما به خنده ناهنجار گوئيد برات آزادى از من داريد يا نامه امان از عذابم يا خود را عمدا در معرض ‍ كيفرم آريد؟ بخودم سوگند شما را عبرت آيندگان سازم سپس اى پسر مريم بكر بتول من تو را سفارش كنم به سيد رسولان و دوست خودم در ميان آنان احمد صاحب شتر سرخ مو و روى ماه درخشان ، پاكدل و سخت نبرد و شرمگين و مكرم كه رحمت عالميانست و سيد اولاد آدم نزد من در روز ملاقاتم گراميتر سابقانست و نزديكتر رسولان بمن ، عربى امى است و ديندار و صابر در راه من و مجاهد با مشركان با تن خود بخاطر دينم اى عيسى بتو دستور دهم كه خبر او را به بنى اسرائيل بدهى و به آنها امر كنى او را تصديق كنند و باو ايمان آرند و از او پيروى كنند و او را يارى دهند، عيسى گفت معبودا او كيست ؟ فرمود اى عيسى باو راضى باش كه رضاى تو است عرضكرد خدايا باو راضيم او كيست ؟ فرمود محمد رسول خدا است بر همه مردم از همه در مقام بمن نزديكتر است و شفاعتش قبول تر خوشا بر او در نبوت و خوشا بر امتش كه به روش او مرا ملاقات ميكنند اهل زمين او را ستايند و اهل آسمان برايش آمرزشخواهند، امين است و ميمون و پاكيزه بهتر ماضين و باقين است نزد من در آخر الزمان است چون ظهور كند آسمان پرده ها بر افكند و زمين گلهاى خود را بروياند و بر هر چه دست نهد بركت كند زنهاى بسيار گيرد و فرزند كم گذار، ساكن مكه است كه جاى بنياد ابراهيم است ، اى عيسى دينش يگانه پرستى است و قبله اش مكه است و از حزب من است و من همراه اويم خوشا بر او خوشا، كوثر دارد و بزرگترين مقام در بهشت عدن زندگانى بسيار گرامى دارد و شهيد بميرد حوضى دارد وسيع تر از مكه تا مطلع خورشيد از نوشابه گوارا و سر به مهر، در آن بشمار ستاره هاى آسمان جام است آبش گوارا است و هر مزه و طعم هر ميوه بهشت در آنست هر كه شربتى از آن نوشد پس از آن هرگز تشنه نگردد او را در دوران فترت ميان تو و او مبعوث كنم نهان و عيانش هم آهنگ است و گفتار و كردارش موافق است امر نكند به مردم جز آنچه خود آغاز كند، دينش ‍ جهاد است در دشوارى و آسانى ، بلاد منقاد او گردند و پادشاه روم برايش ‍ خاضع شود، كيش او كيش پدرش ابراهيم است ، وقت خوردن بسم اللّه گويد سلام بلند كند و نماز خواند وقتى مردم در خوابند براى او، هر روز پنج نماز پياپى است كه با تكبير آغاز شود و با سلام ختم شود مانند فرشتگانم قدمها در نماز صف كند دلش براى من خاشع باشد نور در سينه او است و حق در زبانش و همه جا با حق است چشمش بخوابد و دلش بيدار است، شفاعت از آن او است و بامتش قيامت برپا شود هنگام بيعت با او دست من بر فراز او است و هر كه بشكند بر خود شكسته و هر كه وفا كند بهشت به او دهم تإ؛ّّش ستمكاران به ستمكاران بنى اسرائيل فرمانده كتب او را كهنه نگيرند و سنت او را تغيير دهند سلام باو برسانند كه مقام بلندى دارد، اى عيسى تو را بهر چه عنت نزديك كند رهنمائى كنم و هر چه تو را از من دور كند بر تو غدقن كردم تو خود را بپا، اى عيسى دنيا شيرينست و من تو را در آن گماردم تا مرا اطاعت كنى. از هر چه بر حذرت داشتم بر كنار باش و هر چه بتو دادم برگير، در كار خود نگر چون بنده‏اى گنه‏كار خاطئ و در كار ديگران نگاه مكن چون پروردگار، در آن زاهد باش و بى‏رغبت تا رنج نبرى اى عيسى تعقل و انديشه كن و در اطراف زمين نگر كه سرانجام ستمكاران چون شد، اى عيسى همه سفارشاتم اندرز تو است و همه گفتارم درست است و من حق روشنم و بدرستى مى‏گويم اگر تو پس از آنكه اعلامت كردم نافرمانيم كنى جز من سرپرست و يارى ندارى، اى عيسى دلت را با ترس رام دار و به پست‏تر از خود نگر و به بالا دست خود منگر و بدان كه سر هر خطاء و گناهى دنيا دوستى است آن را دوست مگير، اى عيسى دلت را با من پاك كن و در خلوتها بسيار يادم كن و بدان كه شاديم در اينست كه بدرگاهم نياز آرى و در اين باره زنده باش و مرده مباش، اى عيسى چيزى را شريك من مياور و از من بر حذر باش و به تندرستى گول مخور و بر خود رشك مبر كه دنيا چون سايه ايست رفتنى و آنچه پيش آيد از آن چون گذشته آنست تا توانى در كارهاى خير رقابت كن و هر جا با حق باش و اگر تيكه شوى و به‏آتش سوخته شوى پس از معرفت بمن كافر مشو و از نادانان مباش اى عيسى از دو ديده‏ات اشك بريز و از دلت بترس از من ، اى عيسى در وقت سختى از من آمرزشخواه كه من بداد گرفتاران رسم و بيچاره ها را اجابت كنم و من ارحم الراحمينم