ترجمه امالى شيخ صدوق

ترجمه امالى شيخ صدوق 0%

ترجمه امالى شيخ صدوق نویسنده:
گروه: متون حدیثی

ترجمه امالى شيخ صدوق

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شیخ صدوق ترجمه شيخ محمد باقر كمره اى
گروه: مشاهدات: 39722
دانلود: 3375

توضیحات:

ترجمه امالى شيخ صدوق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 103 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 39722 / دانلود: 3375
اندازه اندازه اندازه
ترجمه امالى شيخ صدوق

ترجمه امالى شيخ صدوق

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مجلس هشتاد و چهارم روز سه شنبه دوازده روز از رجب ٣٦٨ مانده

١- رسول خدا به على بن ابى طالب چنين سفارش كرد: اى على چون عروس را به خانه تو آرند وقتى نشست كفش او را بكن و پايش ‍ را بشو و آبش را به در خانه ات بريز كه چون چنين كنى خدا از خانه ات هفتاد هزار رنگ فقر را ببرد و هفتاد هزار رنگ بركت در آن درآورد و هفتاد هزار رحمت بر تو فرو فرستد كه بر سر عروس بچرخد تا بركت آن به هر گوشه خانه ات برسد و خدا عروس را از جنون و خوره و پيسى امان دهد كه باو رسند تا در آن خانه است و عروس را تا يك هفته از دوغ و سركه و گشنيز و سيب ترش منع كن ، على گفت يا رسول اللّه چرا او را از اين چهار چيز منع كنم ؟ فرمود چون رحم از اين چهار عقيم شود و اولاد نياورد و حصير كف خانه از زن نازاد به است على گفت چطور سركه از او منع كند، فرمود چون بر سركه حائض گردد هرگز پاك نشود بطور كامل و گشنيز حيض را برانگيزد در درون او و زايش را سخت كند و سيب ترش حيض را ببندد و مايه درد شود. سپس فرمود اى على با زنت اول و ميانه و آخر ماه مجامعت مكن كه ديوانگى و خوره و گيجى بدو شتابند و به فرزندش ، بعد از ظهر جماع مكن كه اگر فرزندى آوريد قيچ باشد و شيطان به قيچى انسان شاد است ، نزد جماع سخن مگو كه اگر فرزندى شود از گنگى در امان نيست مبادا كسى به فرج زنش بنگرد و بايد وقت جماع ديده بر هم نهد زيرا نظر به فرج مايه كورى فرزند است اى على با زنت به عشق زن ديگرى مجامعت مكن كه ميترسم اگر فرزندى شود مخنث و زن منش و گيج باشد، هر كه با زن خود در بستر جنب است قرآن نخواند كه ميترسم آتشى از آسمان فرود آيد و هر دو را بسوزاند، اى على جماع مكن جز آنكه خودت دستمالى داشته باشى و زنت دستمال ديگر با يك دستمال خود را پاك نكنيد كه شهوت بر شهوت افتد و مايه دشمنى است ميان شما و شما را به جدائى و طلاق كشد، ايستاده جماع مكن كه كار خرانست و اگر فرزندى شود در بستر بشاشد چون خر كه در هر جا بشاشد، در شب فطر جماع مكن كه اگر فرزندى شود بسيار بد باشد، در شب عيد قربان جماع مكن كه فرزند شش انگشت آيد يا چهار انگشت ، زير درخت بار دار جماع مكن كه فرزند جلاد و آدمكش و كدخدا آيد، در برابر پرتو آفتاب جماع مكن ، مگر با روپوش بر هر دوان كه اگر فرزند شود در سختى و فقر باشد تا بميرد، ميان اذان و اقامه جماع مكن كه فرزند خونخوار آيد اى على چون زنت آبستن باشد بي وضوء با او جماع مكن كه فرزند كوردل و بخيل آيد در نيمه شعبان جماع مكن كه فرزند شوم و با خال چهره آيد، در آخر ماه دو روز از آن مانده جماع مكن كه فرزند گمركچى و معاون ظالم آيد و جمعى از مردم بدستش هلاك شوند بر سر پشت بامها جماع مكن كه فرزند منافق و رياكار و بدعت گذار آيد چون قصد سفر دارى در شب جماع مكن كه فرزند ولخرج آيد رسول خدا اين آيه را خواند (سوره اسراء- ٣٠) براستى مبذرين برادران شياطين باشند، چون در سفرى رفتى تا سه شب و روز جماع مكن كه فرزند معاون هر ظالم بر تو آيد، اى على شب دوشنبه ملازم جماع باش كه اگر فرزندى آيد حافظ قرآن و راضى به قسمت خدا باشد. اى على اگر شب سه شنبه جماع كنى و فرزندى آيد پس از شهادت به شهادتين شهادت روزيش باشد و خدا با مشركانش كيفر نكند و بوى دهانش خوش باشد و رحم دل و با سخاوت و پاك زبان از غيبت و دروغ و بهتان است ، اگر شب پنجشنبه جماع كنى و فرزندى آيد حاكمى از حكام گردد يا عالمى از علماء در روز پنجشنبه ظهر هنگام كه آفتاب در وسط آسمانست فرزند كه آيد تا پير شود شيطان باو نزديك نگردد و با فهم باشد و در دين و دنيا سلامت روزيش گردد، در شب جمعه باشد و فرزند آيد سخنور و گويا و زبان آور شود و در روز جمعه پس از عصر باشد و فرزند آيد معروف و مشهور و دانشمند گردد در شب جمعه بعد از نماز عشاء باشد اميد فرزندى ميرود كه از ابدال باشد ان شاء اللّه ، اى على در ساعت اول شب با زنت جماع مكن كه اگر فرزندى شود بسا باشد جادوگر و دنيا طلب در آيد، اى على اين سفارش مرا بياد نگهدار چنانچه من از جبرئيل نگهداشتم

٢- امام باقرعليه‌السلام فرمود : يكى از اصحاب امير المؤمنين بنام همام كه مردى عابد بود خدمتش آمد و عرضكرد يا امير المؤمنين مردان با تقوى را برايم توصيف كن تا گويا آنها را ديده باشم علىعليه‌السلام در جوابش سنگينى كرد و سپس باو فرمود اى همام تو تقوى پيشه كن و احسان نما زيرا خدا همراه با متقيان و محسنان است همام گفت يا امير المؤمنين تو را بحق آنكه بدان چه مخصوصت كرده و گراميت داشته و بتو بخشش كرده و تفضل كرده و بحق آنچه بتو داده و عطا كرده آنها را برايم وصف كن امير المؤمنينعليه‌السلام بر سر دو پا ايستاد و سپاس و ستايش ‍ خدا نمود و صلوات بر پيغمبر فرستاد و پس از آن فرمود : اما بعد براستى خداى عز و جل از خلق را كه آفريد از طاعت آنها بى نياز بود و از نافرمانى آن ها آسوده زيرا معصيت عاصيانش زيانى ندارد و طاعت فرمانبرانش سودى نبخشد، رزق آنها را ميانشان قسمت كرد و هر كدام را بجاى خود نهاد و همانا آدم و حوا را از بهشت فرود آورد براى كيفر آن ها چون مخالفت او كردند و عصيان امرش نمودند، متقيان در اين دنيا همان اهل فضائلند كه گفتارشان درست و پوشاكشان متوسط و رفتارشان تواضع است براى خداى عز و جل به فرمانبرى خشوع كردند و آماده شدند ديده ، از آنچه خدا حرام كرده پوشيدند و گوش به دانش دادند، در حال گرفتارى چون حال آسايش خود دارى كردند براى رضا به قضاى خدا و اگر نبود عمر مقدرشان جان هاشان در تنشان نمى گنجيد يك چشم به همزدن از شوق ثواب و ترس عقاب خدا در نظرشان بزرگ آمد و هر چيز ديگر پست ، آنها خود را در بهشت دانند چون كسى كه در آن متنعم و بر آن تكيه زده ، در دوزخ نگرند چون كسى كه در آن عذاب كشد دلهاشان پراندوه و از بدى آنها آسوده اند تنى لاغر دارند و نيازى اندك و روحى پارسا و هزينه آخرتى از دنيا بردارند بزرگ ، چند روز كوتاه شكيبا شوند و دنبالش آسايش درازى دارند، تجارتى سودمند كنند كه پروردگارى كريم براى آنها فراهم كرده دنيا آنها را خواهد و آن را بخواهند و دنبال آنها رود و درمانده اش كنند در شب دو گام در صف كنند و جزوه هاى قرآن را بخوانند با آن غم خورند و از آن مژده يابند و درمان دردشان باشد و خود را بدان در پناه نهند و غمشان از گريه بر گناهان بجوشد و از زخم دل خود دردمند باشند، چون به آيه اى رسند كه بترساند با گوش و چشم دل بدان تو جه كنند و تنهاشان بلرزه آيد و دلهاشان بهراسد و دريابند كه شيهه و شهيق دوزخ در بن گوش آنها است و چون به آيه اى گذرند كه تشويق كند بدان اعتماد كنند از روى طمع و روحشان از شوق بر آن پرد و دريابند كه جلو چشم آنها است ، زانو زده اند برابر جبار بزرگوارى پيشانى و كف و زانو و نوك پا بر خاك نهاده و اشك آنها بر گونه هايشان روانست و بخدا ميزارند براى آزادى خود، در روز حليم و دانشمند و نيكو كار و با تقوايند و ترس آنها گوشت آنها را ريخته و چون چوب تير پرداخته اند و كسى كه آنها را بيند گمان برد بيمارند و آنها بيمارى ندارند يا گويند ديوانه اند در سر آنها انديشه بزرگى است از فكر خدا و سلطنت استوارش همراه باد مرگ و هراس هاى قيامت اينست كه دل آنها را بهراس افكنده و عقلشان پريده و چون بخود آيند با اعمال نيك بخداى عز و جل گرايند براى خدا بعمل باندك خشنود نباشند و فراوان را براى او بسيار نشمارند آنها بخود بدگمانند و از كردار خودشان ترسان ، اگر يكى از آنها را بستانيد بترسد از آنچه گويند و آمرزشخواهند از آنچه ندانند و گويد من خود را بهتر شناسم از ديگران و پروردگار من از خود من داناتر است خدايا بدان چه گويند مرا مؤ اخذه مكن و بهتر از آنچه گويند مرا بنما و آنچه را ندانند برايم بيامرز زيرا تو علام الغيوبى و ساتر عيوبى و نشانه هر كدامشان اينست كه در دين توانا است و در عين نرمى محتاطست و يقين او با ايمانست و در تحصيل علم حريصت و در فهم خرده بين و در دانش بردبار و در كسب با آرامش و در هزينه دادن مهربان در توانگرى ميانه رو در عبادت با خشوع و در ندارى با تحمل و در سختى صبور و به دسترنج خود با مهربانى و در حق عطابخش و طالب حلال و نشيط در هدايت و بر كنار از طمع و پاك در راست روى و چشم پوش از شهوت ، ستايش نادانش نفريبد، و اما آنچه داند از دست ندهد، خود را در كردارش كند شمارد و كارهاى شايسته كند و باز هم در هراس است شب كند و هم او شكر است و صبح و كند كارش ذكر است ، شب بگذراند در حذر از غفلت كه او را بايد و شاد از فضل كه در حق او بدست آيد اگر نفس بر او سخت گيرد خواستش را در آنچه زيان دارد نيارد، شاد است بدان چه بماند و بپايد و چشمش روشن است بدان چه زوال ندارد و شوقش در آنست كه بماند و بي رغبت است در آنچه نماند، دانش را با بردبارى آميزد و بردبارى را با خرد، ببينى او را كه تنبلى از او دور است ، در نشاط است ، آرزويش كوتاهست و لغزشش كمست و در انتظار مرگ است و دلش خاشعست و در ياد پروردگار است و از گناهش ترسانست و نفسش قانعست و از نادانى خود در جستجو است، سهل كار است و نگهدار دين خود و شهوتش را كشته و خشمش را فرو خورده اخلاقش پاك و همسايه از او آسوده است كبرش كمست و صبرش استوار و ذكرش بسيار و كارش محكم در آنچه دوستانش سپارند خيانت نكند و گواهى خود از دشمنانش دريغ ندارد و كار حقي را به رياء نكند و از شرم واننهد، خير او مورد انتظار است و از شرش آسوده‏اند اگر غفلت ورزد خدايش در ذاكران ثبت كند و چون ذكر گويد از غافلانش محسوب ندارد از ستمكارش بگذرد و به‏آن كه محرومش كند عطا دهد و آنكه از او ببرد با او پيوندد و بردبارى را از دست ندهد و در مورد شك شتاب نكند و از آنچه بر او آشكار شود چشم پوشد نادانيش دور است و گفتارش نرم و نيرنگش معدوم و احسانش معروف و گفتارش راست و كارش نيكو خيرش در پيش و شرش گريزان در لرزشها سنگينست و در گرفتاريها شكيبا و در فراغت بال شاكر بر آنكه دشمن دارد ستم نكند و در باره دوست گناه نورزد و آنچه از او نيست ادعا نكند و حقى كه بر او است منكر نگردد و بحق اعتراف كند پيش از آنكه بر او گواه شوند آنچه بايد حفظ كند گم نكند و كسيرا به لقب بد نخواند بر كسى ستم نكند و حسد نبرد و آزار همسايه نكند در مصيبت كسيرا شماتت نكند بدرستى شتابد و امانت را رد كند و از زشتيها عقب ماند و امر به معروف كند و نهى از منكر، به نادانى مداخله در كارها نكند و از حق بيرون نرود براى درماندگى، اگر خموشى كند از آن غمنده نشود و اگر گويد خطا نكند و اگر خندد قهقه بلند نزند. به ‏آنچه مقدر او است راضى است خشم او را سرافكنده نكند و هوى بر او چيره نشود و بخل بر او غالب نگردد و طمع در آنچه از او نيست نكند با مردم در آميزد تا بداند و خاموش شود تا سالم بماند و بپرسد تا بفهمد و بكاود تا بداند، بخير توجه نكند براى آنكه بدان نبازد و سخن به جبروت نكند اگر ستم بيند صبر كند تا خدا برايش انتقام گيرد خودش از خود در رنجست و مردم از او در آسايش خود را براى آخرتش در رنج اندازد و مردم را از خود در آسايش اندازد و هر كه از او دورى كند از بغض و نزهت است و هر كه باو نزديك شود قرين نرمش و مهربانيست دوريش از تكبر نيست و بزرگ منشى و نزديكيش از مكر و دغل نيست بلكه بهر كه پيش از او بود است از اهل خير اقتداء كند و پيشواى آيندگانست در نيكوكارى گويد همام در اين جا نعره‏اى زد كه مرد امير المؤمنين فرمود بخدا من از اين بر او ميترسيدم دستور داد او را تجهيز كردند و بر او نماز خواند فرمود پند رسا با اهلش چنين كند، يكى گفت تو خود چطورى؟ فرمود واى بر تو براى هر كس ‍ عمريست كه از آن نگذرد و سببى است كه از آن تجاوز نكند آرام باش و بازمگو كه اين گفتار را شيطان به زبانت نهاد.

٣- ابو سعيد گفت :

روز غدير رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور داد منادى نداى نماز جماعت كشيد و پيغمبر دست على را گرفت و فرمود هر كه را من آقا و مولا هستم اين على آقا و مولا است بار خدايا دوستش را دوست دار و دشمنش را دشمن دار، حسان بن ثابت گفت يا رسول اللّه در باره على شعرى بگويم ؟ فرمود بگو- گفت :

در روز غدير جار زد پيغمبرشان

در خم و چه خوب جارچى است نبى

ميگفت كه بر شما است مولى و ولى

گفتند و نبود دشمنيشان علنى

معبود تو مولا است و هستى تو ولی

امروز نه عاصى بميان و نه دنى

فرمود على بپا خيز كه تو

هادى و امامى و بمن باش وصى

ميبود على گرچه گرفتار رمد

ميجست براى ديده داروى زكى

با آب دهان خود مداواش نمود

تبريك بر اين پزشك و بيمار على

مجلس هشتاد و پنجم روز جمعه بيست و دوم رجب ٣٦٨

١- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : چون زوال ظهر شود درهاى آسمان گشوده گردد و درهاى بهشت و دعا مستجاب شود خوشا بر كسى كه در آن هنگام عمل صالحى از او بالا رود.

٢- امام باقرعليه‌السلام فرمود هيچ بنده اى از شيعيان ما به نماز نايستد جز آنكه به شماره مخالفاتش فرشته دورش آيد و پشت سرش نماز خوانند و براى او دعا كنند تا از نمازش فارغ شود.

٣- عمير بن مأ مون عطاردى گويد: حسن بن علىعليه‌السلام را ديدم كه چون نماز بامداد ميخواند در مجلس خود مينشست تا خورشيد ميزد و از آن حضرت شنيدم ميفرمود رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ميفرمود هر كه نماز بامداد خواند و در تعقيب باشد تا آفتاب برآيد خدايش از دوزخ مستور سازد (تا سه بار فرمود).

٤- امام صادقعليه‌السلام ميفرمود : جبرئيل در زندان نزد يوسفعليه‌السلام آمد و گفت دنبال هر نماز واجبى سه بار بگو خدايا برايم گشايش و برايشى ساز و از آن جا كه گمان برم و نبرم بمن روزى ده

٥- امام صادقعليه‌السلام فرمود : هر كه در دو ركعت اول نماز شب شصت بار قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ بخواند در هر ركعت سى بار تمام كند و ميان او و خدا گناهى نماند.

٦- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : هر كه بازار رود و تحفه اى براى عيال خود آورد چون حامل صدقه است براى مردم محتاج و به زن ها دخترها پيش از مردها بدهد زيرا هر كه دخترش ‍ را شاد كند گويا بنده مؤمنى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده در راه خدا و هر كه پسرى را چشم روشن كند گويا از خوف خدا گريسته و هر كه از خوف خداى عز و جل بگريد در بهشت پر نعمت درآيد.

٧- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : جبرئيل بمن خبر داد به امرى كه چشمم بدان روشن و دلم شاد شد گفت اى محمد هر كسى از امت تو به جهادى رود در راه خدا قطره باران يا درد سرى باو نرسد جز آنكه در قيامت گواه او باشد.

٨- فرمود : براى بهشت دريست بنام باب المجاهدين كه مجاهدان بسوى آن روند و آن باز است و شمشير به كمر دارند و هنوز مردم در موقف محشر معطل باشند، فرشتگان به مجاهدان خوش آمد گويند، هر كه ترك جهاد كند خوار شود و تنگ روزى و بى دين - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود هر كه نامه مجاهدى را برساند چون كسى باشد كه بنده اى آزاد كرده و او در جهادش شريك است

٩- رسول خدا فرمود هر كه نامه مجاهدي را برساند در جهاد او شريك است

١٠- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود اسبان مجاهدان همان اسبان آنها باشند در بهشت

١١- فرمود : همه خوبيها در شمشير است و در زير سايه شمشير و مردم استوار نشوند جز به شمشير و شمشيرها كليد بهشت است

١٢- فرمود : هر كه آرزوى خدا پسندى كند از دنيا نرود تا به اوى عطا شود.

١٣- امام صادقعليه‌السلام فرمود : محكمترين حلقه ايمان اينست كه در راه خدا دوست دارى و در راه خدا دشمن دارى و براى خدا بدهى و براى خدا دريغ كنى

١٤- علىعليه‌السلام فرمود : هر كه شامگاه سه بار گويد فَسُبْحانَ اللّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ هر خيرى كه در آن شب باشد از دستش نرود و هر شرى در آنست از او بگرد و هر كه بامداد همان ذكر را گويد از همه خيرات روز بهره برد و از همه شر آن روز محفوظ است

١٥- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : در اول و آخر روز و اول شب فرشته اى دفترى آورد و عمل آدميزاده را در آن بنويسد، در اول و آخر دفتر عمل خير ديكته كنيد كه خدا ميان اين دو را براى شما بيامرزد ان شاء اللّه و خداى عز و جل ميفرمايد مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و خدا ميفرمايد جل جلاله ذكر خدا بزرگتر است

١٦- امام صادقعليه‌السلام فرمود : اى ابا هارون ياد دستور دهيم به كودكان خود تسبيح فاطمهعليه‌السلام را چنانچه به آنها دستور نماز دهيم ملازم آن باشد كه بنده اى ملازمت آن نكند و بدبخت شود

١٧- پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : هر كه چون از خانه بيرون رود گويد بسم اللّه آن دو فرشته گويند هدايت شدى و اگر گويد لا حول و لا قوة الا باللّه گويند محفوظ شدى و اگر گويد توكلت على اللّه گويند تو را بس است شيطان گويد من چه راه دارم به بنده اى كه هدايت شده و محفوظ شده و كفايت شده

١٨- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يك روز به علىعليه‌السلام فرمود : مژده اى بتو ندهم ؟ عرضكرد چرا پدر و مادرم قربانت تو هميشه مژده بخشى به هر چيزى فرمود جبرئيل در اين نزديكى بمن خبر داد به امر شگفت آورى ، علىعليه‌السلام عرضكرد يا رسول اللّه جبرئيل چه خبرى بشما داده است ؟ فرمود بمن خبر داد كه هر كدام از امتم بر من صلوات بفرستد و دنبالش بر آلم صلوات فرستد درهاى آسمان به رويش گشوده شود و فرشته ها هفتاد صلوات بر او فرستند گرچه گنهكار و خطاكار باشد سپس گناهانش بشتاب بريزد چنانچه برگهاى درخت بريزد و خداى تبارك و تعالى ميفرمايد لبيك عبدى و سعديك و به فرشتگانش ميفرمايد اى فرشتگانم شما بر او هفتاد صلوات فرستيد و من هفتصد و اگر بر من صلوات فرستد و دنبالش بر اهل بيتم نفرستد ميان او و اهل آسمان هفتاد حجاب باشد و خداى جل جلاله فرمايد لا لبيك و لا سعديك اى فرشتگانم دعايش را بالا نياوريد جز آنكه ملحق كند به پيغمبرش عترتش را و هميشه در حجابست تا ملحق كند بمن اهل بيتم را.

١٩- امام صادقعليه‌السلام فرمود : چون كسى نماز كند و نام پيغمبر برد نمازش را در غير راه بهشت برند، فرمود رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود من نزد هر كس نام برده شوم و بر من صلوات نفرستد به دوزخ رود، خدا او را از رحمتش دور كند. ٢٠- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : از آزاد چهار كس اهل دوزخ آزار برند آنها كه از حميم نوشند و در جهيم فرياد واى واى كشند و اهل دوزخ به يكديگر گويند اين چهار كس را چه باشد كه با همه آزارى كه خود داريم ما را آزار دهند يكى در تابوت آتش گداخته و آويخته و يكى رودهايش را كشند و يكى از دهانش چرك و خون روانست و يكى گوشت خود را ميخورد آنكه در تابوتست گويد چرا آن ابعد ما را آزارد با همه آزارى كه داريم ابعد گويد ابعد مرده است و مال مردم در ذمه اش ‍ بوده و آن را ادا نكرده و نپرداخته سپس به آن كه روده هايش كشيده شود گويند اين دورتر از رحمت را چيست كه با همه آزارى كه داريم ما را آزار ميدهد گويد جرمش اينست كه از بول احتراز نكرده است ، گناه آنكه از دهانش چرك و خون روانست اينست كه تقليد چى بوده و سخنان زشت را تقليد ميكرده و گناه آنكه گوشت خود را ميخورده اينست كه گوشت مردم را به غيبت و سخن چينى ميخورده است

٢١- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : هر كه برادر مؤمن خود را در جلوش مدح گويد و پشت سر بد گويد عصمت ميان آنها قطع شود.

٢- از رسول خدا پرسش شد كه : فردا نجات در چيست ؟ فرمود نجات در اينست كه خدا را گول ندهيد تا شما را گول دهد كه هر كه خدا را گول دهد خدا او را گول زند و ايمان از او ببرد و اگر بفهمد خود را هم گول زده است ، عرض شد چگونه خدا را گول زند، فرمود به دستور خود عمل كند و منظورش ديگرى باشد از خدا پرهيزيد و از رياء كناره كنيد كه آن شرك بخداست ريا كار روز قيامت به چهار نام خوانده شود اى كافر فاجر، غادر، خاسر عملت حبط شد و اجرت باطل گرديد و امروز آبروئى ندارى مزد خود را از آن كس به طلب كه برايش كار ميكردى ٢

٣- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : چون خدا بر امتى خشم كند و عذاب بر آنها نازل نكند نرخ آنها گران شود و عمرشان كوتاه و تجارتشان بى سود و ميوه هاشان نابود و آب آن ها كم جوش ‍ و باران آنها ممنوع گردد و بدانشان بر آنها مسلط شوند.

٤- رسول خدا ميفرمود : على بن ابى طالب و امامان اولادش پس از من سادات اهل زمين و پيشوايان دست و روسفيدان باشند در قيامت ٢

٣- عايشه گفت : از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم ميفرمود من سيد اولين و آخرينم و على بن ابى طالب سيد اوصياء و او برادر من و وارث و خليفه منست بر امتم ولايتش ‍ فريضه است و پيرويش فضيلت و محبتش وسيله بخدا، حزب او حزب خدايند و شيعه او انصار خدا و اولياى او اولياء خدا و دشمنان او دشمنان خدا و او امام مسلمانان و مولاى مؤمنان و امير آنانست بعد از من ٢

٤- پيغمبر فرمود : هر كه دوست دارد به قضيب احمر بنگرد كه خدا بدست خود نشانده و به او متمسك باشد بايد على و امامان از فرزندانش را دوست دارد كه بهترين خلقند و برگزيده او و آنان معصوم از هر گناهند و خطاء.

٥- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : هر كه على را در زندگى او دوست دارد و پس از مرگش خداى عز و جل برايش امن و ايمان نويسد تا آنجا كه آفتاب بتابد و غروب كند و هر كه او را در زندگى و پس از مرگش دشمن دارد به مرگ جاهليت بميرد و بدان چه كند محاسبه شود.

٦- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علىعليه‌السلام فرمود : اى على دوستى تو در دل مرد مؤمنى پا بر جا نشود و قدمش بر صراط بلغزد بلكه قدمش ثابت باشد تا خداى عز و جل او را بدوستى تو به بهشت برد و صلى اللّه على رسوله محمد و اهل بيته الطاهرين