سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم

سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم0%

سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم نویسنده:
گروه: کتابها

سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: گروه معارف اسلامى دانشگاه امام صادق
گروه: مشاهدات: 8856
دانلود: 1943

توضیحات:

سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 22 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8856 / دانلود: 1943
اندازه اندازه اندازه
سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم

سرشت و سرنوشت «خلاصه آثار شهيد مطهرى» - دفتر هفتم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

پاورقی ها:

۱ - Jean-paul Sartre فيلسوف و نمايشنامه نويس فرانسوى (۱۹۸۰ - ۱۹۰۵)

۲ - Emil Durkheim جامعه شناس فرانسوى (۱۹۱۷ - ۱۸۵۸)

۳ - Karl marks فيلسوف سياسى و جامعه شناس آلمانى (۱۸۸۳ - ۱۸۱۸)

۴ - Sigmund Freud پزشك و متخصص اعصاب اتريشى و بنيانگذار روانكاوى (۱۹۳۹ - ۱۸۵۶)

۵ - Alfred Adler روانپزشك و روانشناس اتريشى (۱۹۳۷ - ۱۸۷۰)

۶ - Carl Gustar jung روانشناس و روانپزشك سوئيسى (۱۹۶۱ - ۱۸۷۵)

۷ - Thomas Hobbes فيلسوف تجربه گراى انگليسى (۱۶۷۹ - ۱۵۸۸)

۸ - Jan-Jacques Rousseau فيلسوف و نويسنده‏ى سوئيسى تبار فرانسوى (۱۷۷۸ - ۱۷۱۲)

۹ - Plato فيلسوف يونان باستان (۳۴۷ - ۴۲۷ قمرى.ميلادى)

۱۰ - Rene Descartes فيلسوف عقل گرا و رياضى دان فرانسوى (۱۶۵۰ - ۱۵۹۶)

۱۱ - sophists

۱۲ - Ernest Cassirer

۱۳ - ارنست كاسيرر، رساله‏اى در باب انسان، صفحه ۴۶

۱۴ - و نفخ فيه من روحه و خداوند در انسان از روح خود دميد.(سجده /۹)

۱۵ - و يسألونك عن الروح قل الروح من امر ربى و ما اوتيتم من العلم الا قليلا درباره‏ى روح از تو مى‏پرسند، بگو روح از (عالم) امر پروردگار من است و به شما جز اندكى از علم نداده ‏اند. (اسراء /۸۵)

۱۶ - به نقل از آقاى دكتر غلامعلى حداد عادل.

۱۷ - مطهرى، انسان و ايمان، صفحه ۶۳ و جامعه و تاريخ، صفحات ۸ و ۱۰۵

۱۸ - به نقل از آقاى مصطفى ملكيان.

۱۹ - مطهرى، فطرت، صفحه ۱۴

۲۰ - همان، صفحات ۱۸ - ۱۴

۲۱ - همو، وحى و نبوت، صفحه ۱۱۳ و جامعه و تاريخ، صفحه ۱۸۹

۲۲ - همو، امدادهاى غيبى، صفحه ۴۶ - ۴۵ و علل گرايش به ماديگرى، صفحه ۱۶۶

۲۳ - همو، جهان بينى توحيدى، صفحات، ۶۵ - ۶۴، جامعه و تاريخ، صفحه ۲۳۴

۲۴ - همو، اسلام و مقتضيات زمان، ج ۱، صفحه ۳۲۴ و ۴۲۴؛ الهيات شفا، ج ۱۶، صفحه ۲۳

۲۵ - همو، نقدى بر ماركسيسم، صفحه ۱۱۸

۲۶ - همو، انسان و ايمان، صفحات ۶۱ - ۵۶

۲۷ - همو، خدمات متقابل اسلام و ايران، صفحات ۷۹-۶۲

۲۸ - همو، فطرت، صفحه ۱۸، جامعه و تاريخ، صفحه ۵۶

۲۹ - مطهرى، فطرت، صفحه ۹

۳۰ - فطرت، صفحات، ۱۸ - ۱۴

۳۱ - انبياء /۵۶

۳۲ - انعام /۱۴

۳۳ - انفطار /۱

۳۴ - مزمل /۱۸

۳۵ - روم /۳۰

۳۶ - هر كس هنگام تولد بر فطرت (اسلام) آفريده شده است. (اصول كافى، ج ۲، صفحه ۱۲)

۳۷ - بقره /۱۳۸

۳۸ - (حنفيت) همان فطرتى است كه خداوند مردم را بر آن اساس آفريده و تغيير در تبديلى در خلقت خداوند وجود ندارد. (توحيد الصدوق، صفحه ۳۳۰)

۳۹ - فطرت، صفحات، ۳۸ - ۱۸

۴۰ - فطرت، صفحات، ۵۹ - ۴۱.

۴۱ - آن‏ها كسانى هستند كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دل‏ها آرامش مى‏يابد.(رعد/۲۸)

۴۲ - و هرگز تقاضاى نقل مكان از آنجا (بهشت) يا تغيير و تحول آن را نمى‏كنند. (كهف/۱۰۸)

۴۳ - و به آن‏ها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند. (بينه /۵)

۴۴ - نفوذ شرك در دل آدمى از حركت يك مورچه سياه در شبى تاريك بر روى صخره‏اى تيره مخفى‏تر است. (عوالى اللئالى، ج ۲، صفحه ۷۴ با اندكى اختلاف)

۴۵ - فطرت صفحات ۹۹ - ۵۹ و ۱۲۹ - ۱۱۴ و ۱۹۹ - ۱۸۹

۴۶ - از روح خود در او (انسان) دميدم. (صفحه /۷۲)

۴۷ - خداوند متعال ملائكه را آفريد و در خلقت آن‏ها عقل را ممزوج كرد، و چهارپايان را آفريد و در خلقت آن‏ها شهوت را، و انسان را آفريد و در خلقت او هم عقل را و هم شهوت را ممزوج نمود.

۴۸ - ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس. (انسان /۳)

۴۹ - فطرت، صفحات، ۱۰۹ - ۱۰۰

۵۰ - فطرت، صفحات، ۱۴۶ - ۱۳۴

۵۱ - فطرت، صفحات، ۱۵۵ - ۱۴۶

۵۲ - ريشه اين عقيده در خود دين است، مثلا قرآن كريم مى‏فرمايد: قل ان الخاسرين الذين خسروا أنفسهم بگو: زيانكاران واقعى كسانى هستند كه سرمايه وجود خويش را از دست داده‏اند. (زمر/۱۵) حال ما به آن‏ها اشكال مى‏كنيم كه شما اول بگوييد حقيقت اين خود چيست كه صحبت از بيگانگى با آن مى‏كنيد؟ چگونه مى‏توان خود را اعتبارى انگاشت و درباره از خودبيگانگى سخن گفت؟

۵۳ - فطرت، صفحات، ۱۷۰ - ۱۵۹

۵۴ - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‏ها و زمين را آفريده است (انعام /۷۹)

۵۵ - فطرت، صفحات، ۱۸۶ - ۱۷۱

۵۶ - ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم. (قصص /۵)

۵۷ - فطرت، صفحات، ۲۱۵ - ۲۰۳

۵۸ - (يوسف /۵۳) با تعبير ان النفس لأمارة بالسوء

۵۹ - قيامت /۲

۶۰ - فجر /۲۷

۶۱ - نهج البلاغه، نامه ۴۵

۶۲ - فطرت، صفحات، ۲۳۶ - ۲۱۹

۶۳ - روم /۳۰

۶۴ - اصول كافى، ج ۲، صفحه ۱۲

۶۵ - نهج البلاغه، خطبه ۱

۶۶ - به نظر مى‏رسد بحث درباره فطرت و بررسى آيات قرآن ادامه داشته، ولى اين جلسات در همين جابه پايان رسيده و ادامه نيافته است (فطرت، صفحات، ۲۶۱ - ۲۳۹)

۶۷ - فلسفه اخلاق، صفحات، ۳۳ - ۱۲

۶۸ - نهج البلاغه، نامه ۳۱

۶۹ - فلسفه، اخلاق، صفحات ۹۳ و ۹۵ - ۳۶ و ۴۶

۷۰ - انبياء /۷۳

۷۱ - شمس /۸

۷۲ - كنزالعمال، ج ۳، صفحه ۴۳۲

۷۳ - فلسفه اخلاق، صفحات ۸۹ - ۵۳

۷۴ - فلسفه اخلاق، صفحات ۱۱۴ - ۹۲

۷۵ - تبديل انسان و نظام فكرى او به نظامى فكرى شبيه جهان خارجى.

۷۶ - در (كار) دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد. (نور/۲)

۷۷ - فلسفه اخلاق، صفحات ۵۳ - ۴۷

۷۸ - شايسته‏ترين افراد براى گذشت و بخشش، تواناترين فرد بر مجازات است. (نهج البلاغه، حكمت ۵۲)

۷۹ - فلسفه اخلاق، صفحات ۳۲۳ - ۳۱۸

۸۰ - فلسفه اخلاق، صفحات، ۲۷۰ - ۲۵۲

۸۱ - هر موجودى تسبيح و حمد او مى‏گويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد. (اسراء /۴۴)

۸۲ - انبيا /۷۳

۸۳ - بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. (انعام /۱۶۲)

۸۴ - و از مردم كسانى هستند كه گفتار آنان در زندگى دنيا مايه اعجاب تو مى‏شود (در ظاهر اظهار محبت شديد مى‏كند) و خدا را بر آن چه در دل دارند گواه مى‏گيرند. (اين در حالى است كه) آنان سرسخت‏ترين دشمنانند. (نشانه آن اين است كه) هنگامى كه روى بر مى‏گردانند (و از نزد تو خارج مى‏شوند)، در راه فساد زمين كوشش مى‏كنند و زراعت‏ها و چهارپايان را نابود مى‏سازند. (بقره /۲۰۵ - ۲۰۴)

۸۵ - دشمنى با جمعيتى شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. عدالت كنيد كه به پارسايى نزديك‏تر است. (مائده /۸)

۸۶ - خدايا تو را نه از ترس مجازاتت و نه با ميل به پاداشت عبادت كردم بلكه تو را شايسته پرستش يافتم و تو را پرستيدم. (عوالى اللثالى، ج ۲، صفحه ۱۱ با اندكى اختلاف)

۸۷ - فلسفه اخلاق، صفحات ۱۳۷ - ۱۱۶

۸۸ - و آن كسى كه از مقام پروردگار خود ترسان باشد و نفس را از هوا و هوس باز دارد، قطعا بهشت جايگاه اوست. (نازعات/۴۱ - ۴۰)

۸۹ - همانا نفس (سركش )بسيار به بدى‏ها امر مى‏كند. (يوسف/۵۳)

۹۰ - همانا انسان با ايمان روز و شب نمى‏گذراند، مگر اين كه نفس او در نزد او مورد بدگمانى است. (نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶)

۹۱ - نفس خود را از هر كار پستى باز دار، گرچه تو را به امور مورد علاقه‏ات برساند، آگاه باش كه تو در مقابل آنچه وجود و نفس خود صرف مى‏كنى، هرگز معادل شايسته‏اى دريافت نمى‏كنى. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)

۹۲ - نيازهاى خود را با عزت نفس بخواهيد. (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۲۰ صفحه ۳۱۷)

۹۳ - عزت مخصوص خدا و رسولش و مؤمنين است. (فاطر/۱۰)

۹۴ - دشمنى با جمعيتى شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. (مائده/۸)

۹۵ - بگو: زيانكاران واقعى كسانى هستند كه سرمايه وجودى خويش را از دست داده‏اند. (زمر/۱۵)

۹۶ - هر كه نفسش برايش داراى كرامت و حيثيت باشد شهوات و تمايلات براى او پست مى‏شود. (نهج البلاغه، حكمت ۴۴۹)

۹۷ - هر كسى كه نفسش نزد او پست شد. از شر او در امان نباش. (بحار الانوار، ج ۷۲ صفحه ۳۰۰ و تحف العقول، صفحه ۴۸۴)

۹۸ - تعجب مى‏كنم از كسى كه به دنبال شى‏ء گم شده خود مى‏گردد، در حالى كه نفس خود را گم كرده ولى به دنبال آن نيست. (ميزان الحكمه، ج ۳، صفحه ۱۸۷۶)

۹۹ - و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آن‏ها را به خودفراموشى گرفتار كرد. (حشر/۱۹)

۱۰۰ - بحار الانوار، ج ۲، صفحه ۳۲

۱۰۱ - به زودى نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‏ها نشان مى‏دهيم تا براى آنان آشكار شود كه او حق است. (فصلت /۵۳)

۱۰۲ - و در زمين نشانه‏هايى براى جويندگان يقين هست. و در وجود خود شما (نيز). (ذاريات/۲۱ - ۲۰)

۱۰۳ - هيچ كسى تكبر و ابراز بزرگى نمى‏كند مگر به خاطر خوارى و ضعفى كه در نفس خود مى‏يابد. (اصول كافى، ج ۲، صفحه ۳۱۲)

۱۰۴ - فلسفه اخلاق، صفحات، ۲۲۲ - ۱۹۶

۱۰۵ - حكمت گمشده مؤمن است، پس آن را هر جا بيابد، او به آن شايسته‏تر است. (بحارالانوار، ج ۲، صفحه ۹۹)

۱۰۶ - فلسفه اخلاق، صفحات، ۲۵۰ - ۲۲۴

۱۰۷ - مسأله شناخت، صفحات ۱۷ - ۱۲ و ۳۸ - ۳۷

۱۰۸ - در اين بحث‏ها اگر در لابلاى سخن مطلبى از قرآن مى‏آوريم، قصد ما اين نيست كه به استناد قرآن، شناخت صحيح را معرفى كنيم. بلكه بحث ما يك بحث علمى است پيرامون شناخت‏شناسى، كه در كنار ذكر نظرات ديگران، نظر قرآن را هم بيان مى‏كنيم.

۱۰۹ - خداوند (حقايق) تمام اسما را به آدم آموخت. (بقره /۳۱)

۱۱۰ - مسأله شناخت، صفحات ۳۴ - ۱۷

۱۱۱ - و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه چيزى نمى‏دانستيد. (نحل /۷۸)

۱۱۲ - بگو در زمين سير كنيد و ببينيد سرانجام گناهكاران چگونه بوده است. (نمل/۹)۶

۱۱۳ - مسأله شناخت، صفحات ۸۱ -۵۹

۱۱۴ - نحل /۷۸

۱۱۵ - به آنچه كه در آسمان و زمين است بنگريد. (يونس /۱۰۱)

۱۱۶ - هر كس نفس خود را پاكيزه و تزكيه كرده، رستگار شده و آن كس كه نفس خويش را با گناه و معصيت آلوده ساخت خسران نمود. (شمس ۱۰ -۹

۱۱۷ - و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند قطعا به راه‏هاى خود هدايتشان خواهيم كرد. (عنكبوت /۶۹)

۱۱۸ - انفال /۲۹

۱۱۹ - كسانى كه هدايت يافته‏اند خداوند بر هدايتشان مى‏افزايد. (محمد /۱۷)

۱۲۰ - كهف /۱۴

۱۲۱ - هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند، چشمه‏هاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى مى‏شود. (عيون اخبار الرضا، ج ۱، صفحه ۷۴)

۱۲۲ - مسأله شناخت، صفحات ۵۸ - ۳۶

۱۲۳ - مسأله شناخت، صفحات ۹۹ - ۸۴

۱۲۴ - مسأله شناخت، صفحات ۱۰۹ -۹۹

۱۲۵ - مسأله شناخت، صفحات، ۱۲۷ - ۱۱۲

۱۲۶ - و از نشانه‏هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد. (روم/۲۱)

۱۲۷ - و از آيات او آفرينش آسمان‏ها و زمين و تفاوت زبان‏ها و رنگ‏هاى شماست. (روم/۲۲)

۱۲۸ - انعام/۷۶

۱۲۹ - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‏ها و زمين را آفريد؛ من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم. (انعام/۷۹)

۱۳۰ - مسأله شناخت، صفحات، ۱۶۷ - ۱۳۰

۱۳۱ - امت من بر خطا جمع نمى‏شوند. (مجمع الروائد، ج ۵، صفحه ۲۱۸)

۱۳۲ - مسأله شناخت، صفحات، ۱۹۱ - ۱۷۰

۱۳۳ - اين مطلب به بيانى در استدلال‏هاى اميرالمؤمنينعليه‌السلام در نهج البلاغه نيز وجود دارد. حضرت اصحاب خود را مورد تعرض قرار مى‏دهد و به صورت يك پيش بينى مى‏گويد: معاويه و اصحابش بر شما پيروز خواهند شد، در حالى كه تئورى شما حق است و دنبال رهبر حق مى‏رويد و قرآن هم مى‏گويد باطل در نهايت شكست مى‏خورد، نه حق. طبق اين منطق، وقتى مى‏بينيم كه معاويه در مبارزه پيروز شد و علىعليه‌السلام شكست خورد و پس از مدت كمى شهيد شد، بايد بگوييم كه معاويه حق است، نه علىعليه‌السلام ؛ يعنى به نتيجه عملى نگاه مى‏كنيم كه معاويه در عمل بر على پيروز شده و مى‏گوييم دليل حقانيت يك تئورى يا يك مكتب، پيروزى عملى آن است.

اما اين مطلب در صورتى درست است كه تنها همين فرضيه موجود باشد كه: هر كس بر حق باشد، پيروز مى‏شود. اما حضرت مى‏فرمايد كه خير، فرضيه‏هاى ديگرى هم وجود دارد و اين پيروزى ربطى به مكتب علىعليه‌السلام و معاويه ندارد، بلكه به روحيهى پيروان هم مرتبط است: باجتماعهم على باطلهم و تفرقكم عن حقكم يعنى عامل ديگرى در اينجا دخيل است و آن اين كه پيروى اصحاب حضرت از حق، فقط اسمى است نه عملى، ولى پيروى اصحاب معاويه از وى عملى است. (نهج البلاغه، خطبه ۲۵)

مسيحى‏ها نيز اين حرف را زنده‏اند كه اسلام يك مكتب است و محسيحيت هم يك مكتب، بايد ببينيم هر كدام بهتر ثمره مى‏دهد، دنبال همان برويم؛ امروز كشورهاى مسيحى، هم در فرهنگ مادى و هم در فرهنگ معنوى متمدنند، ولى مسلمانان مردم عقب مانده‏اند. اگر فقط با اين فلسفه كه معيار حقيقت تنها نتيجه عملى است، بنگريم اين براى محكوميت اسلام در مقابل مسيحيت كافى است، ولى جوابش اين است كه اگر مسيحيت صددرصد پياده شده مقايسه مى‏شد، حرف شما صحيح بود. اتفاقا دليل برترى اسلام بر مسيحيت همين است كه تا زمانى كه ما به اسلام و آن‏ها به مسيحيت، ولو بطور نسبى عمل مى‏كرديم، ما پيشرفته‏ترين ملل دنيا بوديم و آن‏ها عقب مانده‏ترين. اما از وقتى كه ما اسلام را رها كرديم و آن‏ها مسيحيت را آن‏ها جلو افتادند و ما عقب مانديم.

۱۳۴ - و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد و برايتان قدرت شنوايى و بينايى و عقل قرار داد، شايد كه شكر نماييد. (نحل /۷۸)

۱۳۵ - مسأله شناخت، صفحات ۲۴۳ - ۱۹۴ استاد بسط بيشتر مباث اخير را به جلسه بعد محول مى‏نمايد كه متأسفانه به خاطر دستگيرى ايشان توسط رژيم طاغوت اين مباحث نيمه كار مى‏ماند. به اين ترتيب هشت مبحث از مباحث شناخت يعنى تعريف شناخت، اهميت شناخت، امكان شناخت، منابع شناخت، ابزار شناخت، مراحل شناخت، ملاك شناخت، و معيار شناخت از سوى استاد بيان شده و همان طور كه خود ايشان اشاره مى‏كند به همين مقدار مباحثى از مسأله شناخت باقى مى‏ماند كه عبارتند از: محتواى شناخت، انگيزه شناخت، متد شناخت، موضوعات شناخت، انواع شناخت (جامد و پويا)، ثبات و تغيير شناخت، تكامل شناخت و موقت بودن يا نبودن شناخت.)

۱۳۶ - انسان و ايمان، صفحات ۱۸ - ۷

۱۳۷ - در عهد عتيق، سفر پيدايش، باب دوم، آيه ۱۶ و ۱۷ درباره آدم و بهشت چنين آمده است: خداوند، آدم را امر فرموده گفت: از همه درختان باغ بى‏ممانعت بخور، اما از درخت معرفت، زنهار نخورى، زيرا روزى كه از آن خوردى هر آينه خواهى مرد.

۱۳۸ - اين مسأله بعدا تحت عنوان جهان بينى مطرح خواهد شد.

۱۳۹ - احياى تفكر دينى، صفحه ۲۰۳

۱۴۰ - لذات فلسفه، صفحه ۱۳۱

۱۴۱ - لذات فلسفه، صفحه ۱۹۳

۱۴۲ - شش بال، صفحه ۳۰۵ انسان و ايمان، صفحات ۳۲ -۱۹

۱۴۳ - اگر خدا را يارى نماييد، خدا نيز شما را يارى خواهد كرد. (محمد/۷)

۱۴۴ - خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد. (توبه/۱۲۰)

۱۴۵ - انسان و ايمان، صفحات ۴۸ - ۳۳

۱۴۶ - طرح و بررسى تحولات جامعه در كتاب «جامعه و تاريخ» بحث مى‏شود.

۱۴۷ - در كتاب ختم نبوت درباره كليت و اطلاق ايدئولوژى اسلامى و نقش اجتهاد در تطبيق آن با شرايط مختلف بحث شده است. انسان و ايمان، صفحات ۶۵ - ۴۸

۱۴۸ - اكثر مردم چنين‏اند كه اگر بخواهى پيرو آنها باشى تو را از راه حق گمراه مى‏كنند؛ براى اين كه تكيه‏شان بر ظن و گمان است و تنها با حدس و تخمين كار مى‏كنند. (انعام/۱۱۶)

۱۴۹ - چيزى را كه به آن علم ندارى دنبال نكن. (اسرا/۳۶)

۱۵۰ - پيروى نمى‏كنند مگر از گمان و آن چه نفس‏ها خواهش مى‏كنند. (نجم/۲۳)

۱۵۱ - آن مقدار علم و اطلاعى كه به شما رسيده اندك است و براى قضاوت كافى نيست. (اسرا/۸۵)

۱۵۲ - چيزى را تكذيب كردند كه به علم آن احاطه نداشتند. (يونس/۳۹)

۱۵۳ - اگر به آن‏ها گفته شود كه از آن چه خدا به وسيله وى فرود آورده پيروى كنيد، مى‏گويند: ما همان روش‏ها و سنت‏ها را پيروى مى‏كنيم كه پدران گذشته خود را بر آن يافته‏ايم. (بقره/۱۷۰)

۱۵۴ - پروردگارا! ما بزرگان و اكابر خويش را پيروى و اطاعت كرديم و در نتيجه ما را گمراه ساختند. (احزاب /۲۷)

۱۵۵ - بگو ببينيد در آسمان‏ها و زمين چه چيزهايى است. (يونس /۱۰۱)

۱۵۶ - پيش از شما سنت‏ها و قانون‏هايى به وقوع پيوسته، پس در زمين (و آثار تاريخى گذشتگان) گردش و كاوش كنيد و ببينى پايان كار كسانى كه (حقايقى را كه از طريق وحى بر آن‏ها عرضه داشتيم)، دروغ پنداشتند به كجا انجاميد. (آل‏عمران/۱۳۷)

۱۵۷ - بزودى نشانه‏هاى خود را در بيرون و درونشان به ايشان بنمايانيم، تا بر آنان آشكار شود كه آن حق است. (فصلت /۵۳) انسان و ايمان، صفحات ۷۴ - ۶۵

۱۵۸ - بقره /۳۰ و انعام /۱۶۵

۱۵۹ - بقره/۳۳ - ۳۱

۱۶۰ - اعراف /۱۷۲ و روم ۴۳

۱۶۱ - سجده /۹ - ۷

۱۶۲ - طه/۱۲۱

۱۶۳ - احزاب /۷۲ و دهر/۳

۱۶۴ - اسراء /۷

۱۶۵ - شمس /۹ - ۸

۱۶۶ - رعد/۲۸ و انشقاق /۶

۱۶۷ - بقره /۲۹ و جاثيه /۱۳

۱۶۸ - ذاريات /۶

۱۶۹ - حشر/۱۸

۱۷۰ - ق /۲۲

۱۷۱ - فجر/۲۸ و توبه /۷۲

۱۷۲ - انسان در قرآن، صفحات، ۱۳ - ۷

۱۷۳ - احزاب /۷۲

۱۷۴ - حج/۶۶

۱۷۵ - علق /۷

۱۷۶ - اسراء /۱۱

۱۷۷ - يونس /۱۲

۱۷۸ - اسراء /۱۰۰

۱۷۹ - كهف /۵۴

۱۸۰ - معارج/۲۱ -۱۹

۱۸۱ - معارج /۲۱ -۱۹

۱۸۲ - اعراف /۱۷۹ انسان در قرآن، صفحات ۱۶ - ۱۳

۱۸۳ - انسان در قرآن، صفحات، ۲۹ - ۱۶

۱۸۴ - انسان در قرآن، صفحات ۳۶ -۲۹

۱۸۵ - انسان در قرآن، صفحات ۳۹ - ۳۶

۱۸۶ - انسان در قرآن، صفحات ۵۳ - ۴۰

۱۸۷ - انسان در قرآن، صفحات ۶۴ - ۵۴

۱۸۸ - انسان در قرآن، صفحات ۸۱ - ۶۵

۱۸۹ - اى افراد مورد اعتماد من، مرا بكشيد، چون زندگانى من در كشته شدنم است.

۱۹۰ - مرگ در اين است كه زنده باشيد اما شكست خورده و حيات در اين است كه بميريد اما پيروز باشيد. (نهج البلاغه، خطبه ۵۱)

۱۹۱ - آنان كه به عالم غيب ايمان دارند. (بقره/۳)

۱۹۲ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۴۳ - ۷

۱۹۳ - و آن‏ها گفتند: چيزى جز همين زندگى دنياى ما در كار نيست؛ گروهى از ما مى‏ميرند و گروهى جاى آن‏ها را مى‏گيرند؛ و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمى‏كند. آنان به اين سخن كه مى‏گويند علمى ندارند، بلكه تنها حدس مى‏زنند (و گمانى بى پايه دارند). (جاثيه /۲۴)

۱۹۴ - علل گرايش به ماديگرى. صفحات ۵۴ - ۴۵

۱۹۵ - اينكه ما فقط نام كليسا را مى‏بريم، بدين معنى نيست كه در منابر ما مسلمانان، هميشه افراد مطلع، مفاهيم دينى را تعليم مى‏دهند. اين سخن به خاطر آن است كه اولا بحث در علل گرايش‏هاى مادى است و اين گرايش‏ها به طور وسيع در محيطهاى مسيحى بوده نه اسلامى. در محيطهاى اسلامى هرچه پيدا شده تقليدى از اروپا بوده و هست. ثانيا در محيط اسلامى، مكتبى به نام فلسفه الهى وجود داشته كه پاسخگوى اهل تحقيق باشد، ولى در محيطهاى كليسايى چنين مكتبى وجود نداشته است.

۱۹۶ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات، ۷۲ - ۵۵

۱۹۷ - چرا كه غير هستى، نيستى است و ماهيت؛ كه ماهيت نيز اعتبارى و همرديف نيستى است.

۱۹۸ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۸۷ - ۷۳

۱۹۹ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۰۱ - ۸۷

۲۰۰ - مؤمنون /۱۴ - ۱۲

۲۰۱ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۱۷ - ۱۰۱

۲۰۲ - براى بحث كامل‏تر در اين باره به كتاب «انسان و سرنوشت» اثر استاد مطهرى و خلاصه آن در صفحات ۱۷۹ - ۲۰۵ همين كتاب مراجعه كنيد.

۲۰۳ - ما راه را به او (انسان) نشان داديم و او خود مختار است كه شكر گزار باشد يا كافر. (دهر/۳)

۲۰۴ - جهان بينى علمى، صفحات ۹۳ - ۹۲

۲۰۵ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۳۶ - ۱۱۷

۲۰۶ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۵۶ - ۱۳۶

۲۰۷ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۶۰ - ۱۵۷

۲۰۸ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۶۳ - ۱۶۱

۲۰۹ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۶۹ - ۱۶۴

۲۱۰ - سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند. (روم/۱۰)

۲۱۱ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۷۷ - ۱۷۰

۲۱۲ - چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند. آن‏ها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند) و خداوند استقامت كنندگان را دوست دارد. (آل عمران/۱۴۶)

۲۱۳ - خداوند مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است. (نساء/۹۵)

۲۱۴ - خداوند كسانى را كه در راه او مانند بنايى پولادين پيكار مى‏كنند، دوست دارد. (صف/۴)

۲۱۵ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۸۸ - ۱۷۹

۲۱۶ - علل گرايش به ماديگرى، صفحات ۱۹۴ - ۱۸۹

۲۱۷ - انسان و سرنوشت، صفحات ۱۵ - ۷

۲۱۸ - انسان و سرنوشت، صفحات ۲۷ - ۱۵

۲۱۹ - هيچ مصيبتى (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اين كه همه آنها قبل از آن كه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است، و اين امر به خدا آسان است. (حديد/۲۲)

۲۲۰ - مى‏گفتند: آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مى‏شود؟ بگو: همه كارها (و پيروزى‏ها) به دست خداست. (آل عمران /۱۵۴)

۲۲۱ - بگو: بارالها اى مالك حكومت‏ها به هر كس بخواهى حكومت مى‏بخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را مى‏گيرى؛ هر كس را بخواهى عزت مى‏بخشى و هر كس را بخواهى خوار مى‏كنى. تمام خوبى‏ها بدست توست؛ تو بر هر چيز قادرى. (آل عمران /۲۶)

۲۲۲ - خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند. (رعد/۱۱)

۲۲۳ - (اين حق است از سوى پروردگارتان، حال) هر كس مى‏خواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود)، و هر كس مى‏خواهد كافر گردد. (كهف/۲۹)

۲۲۴ - در عالم هستى، هيچ اثرگذارى جز خدا وجود ندارد.

۲۲۵ - انسان و سرنوشت، صفحات ۵۲ -۲۹

۲۲۶ - انسان و سرنوشت، صفحات ۵۹ - ۵۲

۲۲۷ - خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏كند و أم الكتاب (لوح محفوظ) نزد اوست. (رعد/۳۹)

۲۲۸ - اوست كه شما را از گل آفريد؛ سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تكامل يابد) و اجل حتمى نزد اوست. (انعام/۲)

۲۲۹ - هرگز در سنت خدا تبديلى نخواهى يافت. (فاطر/۴۳)

۲۳۰ - خداوند اوضاع هيچ قوم (و ملتى) را عوض نمى‏كند مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند. (رعد/۱۱)

۲۳۱ - انسان و سرنوشت، صفحات ۸۵ - ۶۰

۲۳۲ - امام صادق (عليه‌السلام ) مى‏فرمايد: دعا كردن قضا را عوض مى‏كند، حتى پس از آن كه قطعى شده باشد. (اصول كافى، ج ۲، صفحه ۴۶۹)

۲۳۳ - پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى‏فرمايد: هر گاه خداوند بخواهد كارى صورت گيرد عقل و قوه تدبير مردمان را از آنان مى‏گيرد، تا در آن حال خواسته خود را اجرا كند، و سپس عقول آنان را باز مى‏گرداند؛ در اين حال انسان‏ها پشيمان مى‏شوند. (جامع الصغير، ج ۱، صفحه ۲۵۳)

۲۳۴ - و در آن هنگام كه (در ميدان نبرد) با هم روبرو شديد، آن‏ها را به چشم شما كم نشان مى‏داد و شما را نيز به چشم آن‏ها كم مى‏نمود؛ تا خداوند كارى را كه مى‏بايست انجام گيرد، صورت بخشد. (شما نترسيد و اقدام به جنگ كنيد و آن‏ها هم نترسند و حاضر به جنگ شوند و سرانجام شكست بخورند.) و همه كارها به خداوند بازگردانده مى‏شوند. (انفال /۴۴)

۲۳۵ - و يقينا هر كس خدا را يارى كند، خدا او را نصرت مى‏دهد و خدا قوى و شكست‏ناپذير است. (حج /۴۴)

۲۳۶ - و هنگامى كه به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزى كرده انفاق كنيد، كافران به مؤمنان مى‏گويند: آيا ما كسى را اطعام كنيم كه اگر خدا مى‏خواست او را اطعام مى‏كرد؟ پس خدا خواسته است كه او گرسنه باشد! (يس/۴۷)

۲۳۷ - انسان و سرنوشت، صفحات ۱۰۴ - ۸۵

۲۳۸ - انسان و سرنوشت، صفحات ۱۲۴ - ۱۰۶

۲۳۹ - ادله عقلى جبريون مفصلا در پاورقى‏هاى جلد سوم، اصول فلسفه و روش رئاليسم ذكر و نقد شده است.

۲۴۰ - او اول و آخر و ظاهر و باطن است و او به هر چيزى آگاه است. (حديد/۳)

۲۴۱ - انسان و سرنوشت، صفحات ۱۳۰ - ۱۲۴