آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد14%

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد نویسنده:
گروه: کتابها

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد
  • شروع
  • قبلی
  • 82 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19010 / دانلود: 3762
اندازه اندازه اندازه
آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

نویسنده:
فارسی

1

٥- حكايت خواب شخصى كه حاضر نمى‏شد ازدواج كند

از غزالى در اخبار روايت شده است كه مدتى بود كه به يكى از افراد صالح هرچه او را براى ازدواج اصرار مى‏كردند قبول نمى‏كرد و حاضر نبود ازدواج نمايد، تا اينكه روزى از خواب بيدار شد و به بستگان و دوستانش گفت مى‏خواهم ازدواج نمايم آنها هم بلافاصله براى او زن اختيار كردند و او را ترويج نمودند سپس از علت اين تصميم فورى سوال كردند به او گفتند : چرا قبلا هر چه اصرارت مى‏كرديم كه ازدواج نمائى قبول نمى‏كردى و اكنون تصميم گرفتى ؟ آن مرد در جواب گفت : ازدواج مى‏كنم كه اميد است خدا فرزندى نصيبم فرمايد و سپس او را از من بگيرد تا در آخرت پيش تاز من باشد. سپس گفت : من در خواب ديددم كه قيامت بر پا شده است، و گويا من هم از جمله خلائق در موقف حساب هستم. و به قدرى تشنه شدم كه نزديك بود جگرم از تشنگى پاره شود و همچنين ساير مردم در تشنگى شديد به سر مى‏بردند و در اين هنگام ناگهان كودكانى را ديدم كه در ميان جمعيت محشر هستند كه با قنديلهاى نور در حالى كه كوزه و ليوانهائى از نقره و طلا در دست دارند مردم را به ترتيب آب مى‏دهند و اكثر مردم اهل محشر را آب دادند سپس من دستم را به طرف يكى از آن اطفال دراز كردم و گفتم به من هم آب دهيد كه عطش و تشنگى مرا بى طاقت كرده است آن طفل در جواب من گفت : تو در ميان ما فرزندى ندارى تا به تو آب دهد و ما فقط به پدرانمان آب مى‏دهيم و من گفتم شما كيستيد ؟ گفتند ما اطفال وفات يافته مسلمين هستيم و اين بود علت تصميم فورى من در ازدواج.

٦- حكايت مردى كه نامه نوشت كه آن را كنار سر پيامبر دفن كنند

شيخ ابوعبدالله بن نعمان در كتاب مصباح الظلام از بعضى از موثقين حكايت مى‏كند : كه مردى به يكى از دوستانش كه عازم حج خانه خدا بود سفارش كرد كه سلام او را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برساند و كاغذى مهر وموم كرده نيز به او داد و گفت : آن را كنار سر شريف آن حضرت دفن كند. و آن شخص هم مطابق سفارش رفيقش عمل كرد. وقتى كه از حج مراجعت كرد آن مردى كه به او سفارش كرده بود از آن حاجى بسيار تشكر و قدردانى كرد و گفت : خدا به تو جزاى خير دهد كه به سفارش من عمل كردى و آن مرد حاجى از اين پيشگوئى او تعجب كرد و گفت : قبل از اينكه من به تو خبر دهم از كجا متوجه شدى كه من به سفارشت عمل كرده‏ام يا نه ؟ آنگاه آن مرد جريان را بازگو كرد و گفت : قضيه از اين قرار است كه من برادرى داشتم كه وفات كرد و از او پسر صغيرى مانده است و من متكفل تربيت او شدم و به بهترين وجه او را تربيت نمودم سپس اين بچه قبل از اينكه به حد بلوغ برسد وفات كرد و من شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شده است و همه مردم محشر عارض شده است و در اين حال ديدم در دست برادر زاده‏ام يعنى همين كه تازه وفات نموده بود آبى است و من از او التماس كردم كه به من آب دهد و او از آب دادن امتناع ورزيد و به من آب نداد،گفت : پدر من به اين آب از تو سزاوارتر است و من فرياد كشيدم و از خواب بيدار شدم، چون صبح شد چند دينارى صدقه دادم و از خداوند در خواست كردم كه پسرى نصيبم فرمايد و خداوند دعايم را مستجاب فرمود : و پسرى به من عطا نمود و اتفاقا شما هم در همان موقع عازم حج خدا بوديد اين بود كه آن نامه را براى تو نوشتم و گفتم آن را كنار سر حضرت رسول صلى الله عليه و آله دفن كن و مضمون آن نامه اين بود كه به وسيله پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم از خداوند عزوجل خواستم كه اين فرزند را از من قبول كند و او را قبض روح كند و از من بگيرد و اميد روز قيامت من كه روز فزع اكبر است باشد و طولى كه اين بچه وفات كرد و وفات اين بچه مصادف بود با روزى كه شما در مدينه رسيديد از اين جهت متوجه شدم كه شما به سفارش من عمل كرديد و كاغذ را بالاى سر حضرت رسول صلى الله عليه و آله دفن نموديد.

٧- حكايت رؤياى شخصى در قبرستان بقيع و بيرون آمدن چهار كودك از قبر

ابو صقرموصلى در كتاب النوم والرويا از يكى افراد مورد اعتماد نقل مى‏كند كه مى‏گفت : من شبى وارد مدينه شدم و در قبرستان بقيع(٢٣) غرقد بين چهار قبر خوابيدم كه در كنار آن چهار قبر قبر ديگرى نيز جدا از آنها بود. وقتى كه به خواب رفتم در خواب ديدم كه چهار طفل ار آن چهار قبر خارج شدند و اشعارى با هم مى‏خوانند كه مضمونش اين است كه از آمدن كسى به نام ميم اظهار خوشحالى مى‏كردند و جهت استقبال او از قبر بيرون آمده بودند. و من وقتى از خواب بيدار شدم با خود گفتم اين جواب من و اشعار اين چهار كودك خبرى را به دنبال دارد لذا نشستم تا

باب دوم : در مورد صبر و ملحقات آن

صبر در لغت به معنى خوددارى كردن از داد و فرياد در برابر ناراحتى‏ها است صابر حقيقى كسى است كه ظاهرا و باطنا خويشتن دار باشد يعنى از اعضاء ظاهريش حركات غير عادى و نامناسب سر نزند و باطنش نيز مضطرب و متزلزل نباشد و آن بر سه نوع است- : ١-صبرعوام ٢ -صبر پرهيزگاران ٣ صبر عارفان ١ - صبر عوام عبارت است از خويشتن دارى و اظهار ثبات و بيدارى نمودن ظاهرى يعنى شخص عامى در برابر مصائب و مشكلات خود را ظاهرا صابر نشان مى‏دهد ولى قلبا مضطرب و ناراحت است تا حالتش نزد خردمندان و عموم مردم پسنديده باشد، و مورد سرزنش آنها قرار نگيرد. يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون(٢٤) يعنى اكثر مردم تنها به ظواهر و نمودهائى از زندگى دنيا آگاهى دارند. و از آخرت يعنى جهان ماوراء نمودها و پديدها بى خبر و ناآگاهند. ٢- نوع دوم صبر زاهدان و عابدان و اهل تقوى و صاحبان حكمت است و اينها براى اميد ثواب آخرت صبر مى‏كنند : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب(٢٥) يعنى خداوند صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد. ٣- نوع سوم صبر عارفان است اينها نه تنها در برابر سختيها ناراحت نمى‏شوند و نه به خاطر نائل شدن به ثواب آخرت مشكلات را تحمل مى‏كنند بلكه آنان از مصائب و مشكلات لذت مى‏برند و بلاها را نوعى موهبت خاص الهى قلمداد مى‏كنند و آن را دليل بر عنايت و توجه خاص خدا مى‏دانند.و بشر الصابرينالذين اذا صابتهم مصيبة قالوا انا الله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون (٢٦) و بشارت بده به استقامت كنندگان. آنها كه هنگامى مصيبتى به آنها برسد مى‏گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم. اينها همانها هستند كه الطاف خدا شامل حال آنان شده و آنها هدايت يافتگانند و اين نوع از صبررضانااميد مى‏شوند و در آينده نزديك در باب مخصوص خودش يعنى باب رضا باب سوم اين كتاب پيرامون آن بحث مى‏گردد.و اما اول صبر يعنى صبر عوام هيچ گونه ثواب و پاداشى نزد خدا ندارد زيرا اين عمل را براى خدا انجام نداده است كه سزاوار ثواب گردد و فقط اين عمل را به خاطر مردم انجام داده بلكه در حقيقت اين نوع صبر رياء محض است و آنچه كه در روايات در مورد رياء وارد شده است در اين هست ولكن اين حالت ظاهرى از جزع و فزع بهتر است يعنى با اينكه اينگونه صبر رياء است و مذموم ولى داد و فرياد از اين بدتر است زيرا بشر زود از اخلاق و روش نيك و زشت هم نشينان و افراد جامعه خود مى‏گيرد و تحت تاثير واقع مى‏گردد. در اين صورت اگر شخص عامى كه ظاهرش صبورو باطنش ناراحت است جزع و فزع و داد و فرياد و بيتابى كند اين عمل در ميان مردم شيوع پيدا مى‏كند ولى اگر ظاهرا خود را به صورت صابران نشان دهد و مردم حالت او را ببينند متمايل به اخلاق او مى‏گردند چه بسا همين باعث كمال آنها مى‏گردد پس بنابراين صبرعامى با اينكه رياء هست از بى صبرى و بى تابى بهتر است چون اين حالت او براى نظام نوع مفيد است ولو اينكه براى خودش فائده‏اى نداشته باشد. نتيجتا صبر به طور مطلق شامل قسم دوم مى‏شود زيرا همان طور كه گفته شد قسم اول در حقيقت صبر نيست بلكه رياء است و قسم سوم هم رضا است مى‏ماند قسم دوم و آن صبر زاهدان و پرهيزگاران است.

اوصاف صابرين در قرآن

بدان كه خداوند سبحانه در قرآن كريم صابرين را به اوصاف زياد توصيف نمود و متجاوز از هفتاد جاى قرآن از آنها ياد كرد و اكثر خيرات و در جات را به صبر نسبت داده است و تمام آنها را ثمره صبر قرار داد و فرمود :١- و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا (٢٧) و برخى از آنان را امام و پيشواى اينكه كه خلق را مرما هدايت كنند قرار داديم براى آنكه در راه حق صبر كردند.٢-و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا (٢٨) و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، به خاطر صبر و استقامتى كه نشان دادند، تحقق يافت.٣- ولنجزين الذين صبروا اجرهم با حسن ماكانوا يعملون. وكسانى را كه صبر و استقامت پيشه كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد.(٢٩) ٤-اولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا اينان دوبار پاداش نيكو دهند زيرا كه صبر و استقامت ورزيدند(٣٠)

٥-انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب خداوند صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد(٣١) هيچ عبارتى نيست كه اجرش بى حساب و بى اندازه باشد مگر صبر كه اجرش اندازه و حسابى ندارد و براى اينكه روزه نصفى از صبر است اجرش با خود خداوند تبارك و تعالى است كما اينكه در خبر آمده است كه خداوند متعال فرمود : الصوم لى و انا الذى اجزى به روزه از آن من است و جزاى آن را خودم مى‏دهم در صورتى كه فعل اجزى بصورت مجهول قرائت شود كما اينكه بعضى از علماء گفته‏اند معنى‏اش چنين مى‏شود روزه از آن من است و جزاى آن خودم هستم. پس روزه را كه نصفى از صبر است از ساير عبادات ممتاز كرده و جزاى آن را نسبت به خودش داده است. و خداوند متعال به صابران وعده داده است كه من با ايشان هستم و فرمود : اصبروا ان الله مع الصابرين صبر كنيد كه همانا خداوند با صابران است.(٣٢) و خداوند تصرتش را مشروط به صبر كرد و فرمود :بلى ان تصبروا و تتقوا و ياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة الاف من الملائكة مسومين (٣٣) آرى امروز هم اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد - خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان كه نشانه‏هاى مخصوصى دارند مدد خواهد داد. و خداوند متعال چند چيز را براى صابران ذكر فرمود كه براى ديگران ذكر نكرد و بعد از اينكه‏خداوند به پيامبرصلى الله عليه و آله گفت : به صابران بشارت بده آنهائيى كه وقتى مصيبتى به آنها مى‏رسد مى‏گويند : ما از آن خدائيم و به سوى او بازگشت مى‏كنيم. فرمود: اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون (٣٤) پس خداوند در اين آيه صلوات و رحمت و هدايت را براى صابرين جمع كرده است و بررسى تمام آياتى كه در مقام صبر نازل شده است طولانى مى‏شود و ما به همين چند نمونه اكتفاء مى‏نمائيم.

صبر از نظر احاديث و روايات

١- قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : الصبر نصف الايمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : صبر نصف ايمان است.

صبر و يقين از ارزنده‏ترين چيزها است

٢- قال (ص) من اقل ما اوبيتم اليقين و عزيمة (٣٥) الصبرو من اعطى جظه منهما لم يبال ما فاته من قيام الليل و صيام النهارو لئن تصبروا على مثل‏ما انتم عليه احب الى من ان يوافينى كل امرء منكم بمثل عمل جميعكم ولكنى اخاف ان تفتح عليكم الدنيا بعدى فينكر بعضكم بعضا و ينكركم اهل اسماء عند ذالك فمن صبروا حتسب ظفر بكمال ثوابه ثم قرأ ما عندكم ينفذو ما عندالله باق و لنجزين الذين صبروا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : از كميابترين چيزهائيى كه به شما داده شد يقين و صبر است يعنى يقين و صبر در بين شما از هر چيز كمتر است و هر كس خظ و بهره‏اى از آيند و به او رسد باك نداشته باشد از آنچه از بيدارى شبها و روزه روزها از او فوت شود يعنى اگر از يقين و صبر برخوردار باشد ولو اينكه به شب زنده دارى و مناجات با خدا و روزه‏هاى مستحبى موفق نشود غصه نخورد و اگر شما بر آنچه هستيد صبر كنيد در برابر فقر بى چيز تحمل نمائيد در نزد من بهتر است از اينكه هر يك از شما مقابل جميع عمل شما را انجام دهد يعنى هر يك از شما به اندازه عبادت همه شما عبادت كند وليكن مى‏ترسم بعد از من دنيا بر شما گشوده شود آنگاه يكديگر را انكار نمائيد. يعنى به خاطر تعلق و دلبستگى(٣٦) به دنيا به هم بدبين شويد و برعليه يكديگر توطئه كنيد در آن وقت اهل آسمان شما را انكار نمايند و از شما بدشان آيد پس هركه در راه خدا صبر كند به كمال ثواب و پاداش خويش نائل مى‏گردد. سپس حضرت اين آيه را قرائت فرمود: ما عندكم ينفذو ما عندالله باق و النجزين الذين صبروا با حسن ما كانوا يعملون سوره نحل آيه ٦٩ يعنى آنچه نزد شما است فانى مى‏شود، اما آنچه نزد خدااست باقى است، و كسانى را كه صبر و استقامت پيشه كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد. يعنى صبر و استقامت از بهترين اعمال آدمى است.

٣- روى جابر انه صلى الله عليه و آله وسلم سئل عن الايمان فقال : الصبر. جابر مى‏گويد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم سوال شد كه ايمان چيست ؟ حضرت فرمود : ايمان صبر است.

٤- قال صلى الله عليه و آله و سلم، افضل الاعمال ما اكرهت عليه النفوس . رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : بالاترين اعمال چيزى است كه بر نفسها دشوار باشد.

٥- قيل اوحى الله تعالى الى داود عليه السلام تخلق باخلاقى و ان من اخلاقى الصبر . گفته‏اند خداوند متعال به حضرت داودعليه السلام وحى فرمود : داود به اخلاق من آراسته شو و از جمله اخلاق من صبر است.

٦-و عن ابن عباس رضى الله عنه لما دخل رسوا الله صلى الله عليه و آله و سلم على الانصار فقال : امؤمنون انتم ؟ فسكتوا فقال رجل نعم يا رسول الله فقال و ما علامة ايمانكم قالوا نشكر على الرخا و نصبر على البلاء و نرضى بالقضاء فقال مؤمنون و رب الكعبة. ابن عباس رضى الله مى‏گويد : وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر انصار وارد شد فرمود : آيا شما مومن هستيد همه ساكت شدند مردى از آنها گفت : بلى اى رسول خدا حضرت فرمود علامت ايمانتان چيست ؟ انصار گفتند : در برابر نعمت و راحتى خدا را شكر مى‏كنيم و بر بلاء صبر مى‏كنيم و به قضاء و قدر الهى راضى هستيم حضرت فرمود : به خداى كعبه قسم كه شما مومن هستيد.

٧- قال المسيح عليه السلام انكم لاتدركون ما تحبون الابصبركم على ما تكرهون. حضرت مسيح عليه السلام به حواريين فرمود : به آنچه دوست داريد نمى‏رسيد مگر اينكه در برابر ناراحتيها صبر كنيد تا ناخوشيها را تحمل نكنيد به خوشيها نخواهيد رسيد. نابرده رنج گنج ميسر نمى‏شود.

٨- قال (ص) لوكان الصبر دجلا لكان كريما رسول اكرم ص) فرمود : اگر صبر به صورت مردى باشد آن مرد كريم و بخشنده است.

٩- قال على عليه السلام بنى الاسلام على اربع دعائم اليقين، و الصبر،و الجهاد،و العدل. حضرت على عليه السلام فرمود : اسلام بر چهار پايه بنا شده است و آن چهار پايه عبارت است از يقين، و صبر، و جهادو عدل

١٠- و قال ايضا : الصبر من الايمان بمنزلة الراس من الجسد و لاجسد لمن لا راس له، و لا يمان لمن لاصبر له. (٣٧) على عليه السلام فرمود : صبر نسبت به ايمان همچون سر است در مقابل تن همانطور كه بدن بدون سر بددن نيست ايمان بدون صبر نيز ايمان نيست صبر ملازم ايمان است همان گونه كه سر ملازم بدن است.

١١- قال على عليه السلام : عليكم بالصبر فانه به ياخذ الجازم و به يعود الجازع . حضرت على عليه السلام فرمود : بر شما باد صبر زيرا شخص جازم و فاطع آن را اتخاذ مى‏كند و آدم بى تاب بعد از جزع و فزع ناچار به او رجوع مى‏كند پس چه بهتر از همان اول بدون جزع و بيتابى صبر را پيشه خود سازد

١٢-قال على عليه السلام : ان صبرت جرت عليك المقادير و انت ماجورو ان جزعت جرت عليك المقادير و انت مازور. حضرت على عليه السلام فرمود : اگر صبر كنى مقدرات بر تو جارى مى‏شود و تو پاداش خواهى داشت و اگر ناشكيبائى و بى تابى كنى باز هم مقدرات مسير خود را طى مى‏كنند و وزروگناه بر تو خواهد بود يعنى ناشكيبائى جز گناه براى تو فائده ديگرى ندارد چون بى تابى تو ذره‏اى در مقدرات تاثيرى نخواهد گذاشت در نهج البلاغه لفظ قدر بصورت مفر آمده : ان صبرت جرى عليك القدر...

١٣- و عن الحسن بن على عليهما السلام عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : قال : ان فى الجنة شجرة يقال لما شجرة البلوى و توتى لاهل البلاء يوم القيامة فلايرفع لهم ديوان و لا ينصب لهم ميزان يصيب عليهم الاجرصبا و قراء عليه السلام : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب امام حسن مجتبى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : در بهشت درختى است كه به آن درخت بلوا مى‏گويند و آن در روز قيامت به اهل بلاو مصيبت داده مى‏شود و هيچ گونه محكمه و ميزانى جهت بررسى اعمال آنها تشكيل نمى‏شود و مانند باران بر آنها ثواب و پاداش فرو مى‏ريزند همان گونه كه در دنيا مانند باران بر ايشان بلا ريخته مى‏شد آنگاه امام حسن مجتبى‏عليه السلام اين آيه را خواند.انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب(٣٨) يعنى خدا صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد.

١٤- و عنه عليه السلام عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : ما من جرعة احب الى الله تعالى من حرعة غبظ كظمها رجل او حرعة صبر على مصيبة و ما من قطرة احب الى الله تعالى من قطرة دمع من خشية الله او قطرة دم اهرقت فى سبيل الله. و نيز امام حسن مجتبى عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هيچ جرعه‏اى از جرعه خشمى كه انسان آن را فرو نشاند يا جرعه صبر بر مصيبتى در نزد خداوند خداوند متعال محبوبتر نيست. و نيز هيچ قطره‏اى در نزد خداوند متعال از قطره اشكى كه از خشيت خدا جارى شود،و يا قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود محبوبتر نيست.

١٥-و عنه عليه السلام : المصائب مفاتيح الاجر امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود : مصيبتها كليدها و راه گشاى اجر و پاداشتند.

١٦- وعن زين العابدين عليه السلام : اذا جمع الاولين و الاخرين ينادى مناد اين الصابرين ليدخلوا الجنة بغير حساب قال : فيقوم عنق من الناس فتلقاهم الملائكة الى اين يا بنى آدم ؟ فيقولون : الى الجنة فيقولون قبل الحساب ؟ فقالوا : نعم قالوا : و من انتم ؟ قالوا : الصابرون قالوا : و ما صبركم ؟ قالوا : على طاعة الله و صبرنا عن معصية الله حتى توفا نا الله عزوجل قالوا : انتم كما قلتم ادخلوا الجنة فنعم اجر العالمين . از امام زين العابدين عليه السلام روايت شده است كه فرمود : وقتى خداوند اولين و آخرين را در صحراى محشر جمع كند،منادى ندا مى‏كند كه صابران كجايند ؟ تا بدون حساب داخل بهشت گردند،سپس جماعتى از مردم بر ميخيزند و به طرف بهشت روانه مى‏شوند، فرشتگان به آنها برخورد مى‏كنند و مى‏گويند : كجا مى‏رويد ؟ مى‏گويند : به سوى بهشت مى‏رويم. فرشتگان مى‏گويند : بدون حساب به سوى بهشت مى‏رويد ؟ در جواب مى‏گويند بلى، سپس ملائكه سوال مى‏كنند كه شما از چه صنف مردميد ؟ مى‏گويند : ما از صنف صابران هستيم. ملائكه گويند : صبر شما در چه بود ؟ مى‏گويند : صبر ما بر طاعت خدا و صبر ما از معصيت خدا بوده است و اين روش را تا زنده بوديم ادامه داديم تا اينكه خداوند عزوجل ما را قبض روح نمود. سپس ملائكه مى‏گويند : همان گونه گفتيد هستيد و بدون حساب به سوى بهشت رويد كه چه نيكو است پاداش اهل عمل. اين روايت را مرحوم كلينى در اصول كافى كتاب ايمان و كفر باب الحب فى الله و البغض فى الله روايت ٨ نقل كرده است با اين تفاوت كه آنجا در مورد محبان خدا است.

١٧- عن انس قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : قال الله عزوجل اذا وجهت الى عبد من عبيدى فى بدنه او ما له اولده ثم استقبل ذالك بصبر جميل استحييت منه يوم القيامة ان انصب له ميزانا اوانشر له ديوانا. انس مى‏كويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : كه خداوند عزوجل مى‏فرمايد : هرگاه مصيبت و بلائى را متوجه بدن يا مال يا فرزند بنده‏ام سازم سپس او با صبر جميل (٣٩) از آن بلا استقبال نمايد من از او شرم مى‏كنم كه در روز قيامت ترازوئى جهت بررسى حساب او نصب كنم يا نامه عمل او را بگشايم.

١٨- عن ابن مسعود رصى الله عنه عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : ثلث من رزقهن فانه رزق خير الدارين الرضا با لقضاء و الصبرعلى البلاء و الدعاء فى الرخاء. پيامبرصلى الله عليه و آله فرمود : سه چيز است كه نصيب هر كس شود خير دنيا و آخرت نصيبش شده است و آن سه عبارتند از- : ١ خشنودى از قضاء و قدر خدا ٢- صبرو بردبارى در برابر بلاها ٣- دعاكردن در حال خوشى. بر عكس بيشتر مردم كه فقط هنگام ناخوشى و گرفتارى دعا مى‏كنند

١٩- عن ابن عباس رضى الله عنه قال : كنت عند رسول الله (ص) فقال : يا غلام او غليم الااعلمك كلمات ينفعك الله بهن ؟ فقلت : بلى فقال : احفظ الله يحفظك احقظ الله تجده امامك تعرف اليه فى الرخاء يعرفك فى الشدة اذا سئلت فاسئل الله و اذا استعنت فاستعن بالله. و اعلم ان فى الصبر على ما تكره خيرا كثيرا و ان النصر مع الصبر و ان الفرح مع الكرب و ان مع العسر يسرا . ابن عباس رضى الله عنه مى‏گويد : من نزد پيامبر (ص) بودم كه آن حضرت فرمود : اى جوان آيا مى‏خواهى كلماتى تعليمت دهم كه خداوند به وسيله آن به تو فائده رساند ؟ گفتم بلى، حضرت فرمود : خدا را حفظ كن تا او نيز تو را حفظ كنديعنى از حدود الهى محافظت نما و آنها را مراعات كن و از حد و مرز الهى خارج نشو مراقب خدا باش تا همواره او را در جلوى خود در حال خوشى با خدا آشنائى داشته تا او نيز در حال شدت و سختى با تو آشنا باشد،هرگاه چيزى مى‏خواهى از خدا در خواست كن و هرگاه كمك مى‏خواهى از او مدد و يارى جوى. بدان صبر و استقامت در برابر ناگواريها خير و بركت زيادى به همراه دارد نصرت و يارى الهى با صبر است، شادى و فرح با اندوه مى‏باشد، و همراه سختى آسايش است.

٢٠- و عنه صلى الله عليه و آله و سلم : يوتى الرجال فى قبرة با لعذاب فاذا اوتى من قبل رأسه دفعه تلاوة القرآن و اذا اوتى من بين يديه دفعته الصدقة و اذا اوتى ن قبل رجليه دفع مشيه الى المسجد و الصبرحجزه يقول : اما لورايت خللالكنت صاحبه. و فى لفظ آخر اذا دخل الرجل القبرقامت الصلوة عن يمينه و الزكوة عن شماله و البر يظل عليه و الصبر بناحية يقول : دونكم صاحبى فانى من ورائه يعنى ان استطعم ان تدفعوا عنه العذاب و الافانا الفيكم ذالك و ارفع عنه العذاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : چون مرد را در قبرش مى‏گذارد عذاب داخل قبر او مى‏شود وقتى مى‏خواهد از طرف سر آن مرد وارد شود تلاوت قرآن جلوى عذاب را مى‏گيرد و وقتى مى‏خواهد از طرف صورتش وارد شود صدقه جلوى عذاب را مى‏گيرد و آن را بر مى‏گرداند و و قتى مى‏خواهد از طرف پاهاى آن مرد وارد شود راه رفتن او به سوى مسجد جلويش را مى‏گيرد و صبر نيز جلوى عذاب را مى‏گيرد و مى‏گويد : اگر هرگاه ببينم كه شما نتوانيد از صاحبم حمايت كنيد خودم به تنهائى از او حمايت و دفاع مى‏كنم. و در حديث ديگر آمده است كه چون مرا داخل قبر مى‏شود،نماز طرف راست و زكوه طرف چپش مى‏ايستند و احسان بر سرش سايه افكند و صبر در طرفى دورتر از آنها است چون دو فرشته‏اى كه متصدى سوال از آن مرد هستند وارد مى‏شوند صبر نماز زوز كوه و احسان مى‏گويد : مواظب رفيق خود باشيد و اگر نتوانستيد عذاب را از او دور كنيد من به تنهائى از او دفاع مى‏كنم و عذاب را از او بر طرف مى‏سازم(٤٠)

٢١ - و عنه صلى الله عليه و آله و سلم : عجبا لامر المومن ان امره كله له خير و ليس ذالك لاحد الاللمؤمن ان اصابته سرا شكر فكان خيرا له، و ان اصابته ضراء صبر فكان خيرا له . رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : كار مومن تعجب‏آميز است، زيرا تمام آموزش براى او خير است كه براى احدى جز مومن چنين نيست. اگر راحتى و خوشى به او برسد و شكر نمايد برايش خير است و اگر سختى و ناراحتى به او رسد و صبر كند نيز براى او خير است.

٢٢- و عنه صلى الله و عليه و اله و سلم : الا عجبكم ان المومن اذا اصاب حمدالله و شكر و اذا اصابته مصيبته حمدالله و صبره فالمومن يوجر فى كل شيى‏ء حتى الاقمة يرقعها الى فيه. و فى حديث آخر حتى اللقمة يرفعها الى فم امراته. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : آيا روش پسنديده مومن شما را شگفت زده نمى‏كند، از اينكه مومن هرگاه خير و نعمتى به او برسد خدا را ستايش مى‏كند و هرگاه مصيبتى به او برسد در مقابل مصيبت هم خدا را ستايش مى‏كند و صبر و شكيبائى پيشه مى‏كند مومن در تمام كارهايش اجر و ثواب مى‏برد حتى لقمه‏اى كه به طرف دهانش مى‏برد و در حديث ديگر آمده است حتى لقمه‏اى كه به طرف دهان زنش مى‏برد.

٢٣- و عنه صلى الله عليه و آله : الصبر خير مركب ما رزق الله عبدا خيرا له و لا وسع من الصبر. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : صبر بهترين مركب است خداوند چيزى نصيب بنده‏اش نكرد كه از صبر بهتر و وسيع‏تر باشد.

٢٤- و سئل صلى الله عليه و آله : هل من رجل يدخل الجنة بغير حساب ؟ قال : نعم كل رحيم صبور . از پيامبرصلى الله عليه و آله سئوال كردند كه آيا هيچ مردى بدون حساب داخل بهشت مى‏شود ؟ حضرت فرمود : بلى هر كس مهربان و صبور باشد بدون حساب داخل بهشت مى‏گردد.

طبعت على كدروانت تريدها

صفوا من الاقذارو الاكدار

و مكلفوا الايام ضد طبا عها

متطلب فى الماء جذوة نار

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏الفؤاد

و اذا رجوت المستحيل فانما

تينى البناء على شفيرهار

يعنى طبع دنيا و روزگار بر تيرگى بنا شده است در حالى كه تو از آن توقع صافى از كثافات و كدورتها دارى. و كسى كه روزگار را بر ضد طبعش تكليف كند يعنى آسايش و راحتى از او طلب كند مانند كسى است كه در آب تقاضاى شعله آتش كند. هرگاه آرزوى چيز محال و غير ممكن نمائى مانند اين است كه لب پرتگاه ساختمان بنا كنى. يكى از عرفا گفته است : بر مصيبت ديده سزاوار است كه مصيبت را بر خودش سهل و آسان نمايد و از اينكه همه چيز در اين دنيا فانى مى‏گردد و مسيرهها به پايان مى‏رسد غافل نباشد و در حقيقت دنيا خانه كسى است كه در آن جهان خانه ندارد و مال كسى است كه مال ندارد،جمع مى‏كند آن را كسى كه عقل ندارد،و براى آن سعى كوشش مى‏كند يعنى حرص مى‏ورزد كسى كه اعتماد و يقين ندارد،و به جهت آن دشمنى مى‏كند كسى كه دانائى ندارد،و بر آن حسد مى‏برد كسى كه بصيرت ندارد،كسى كه در دنيا صحت دارد رنجور و كسى كه مريض است افسرده، و فقير دنيا محزون و غنى‏اش مفتون است. بدان كه تو در اين دنيا براى غرض خاصى خلق شدى و بيهوده و بيغرض خلق نشدى زيرا خداوند متعال از عبث و بيهوده كارى منزه است و فرمود :

و ما خلقت الجن و الانس الاليعبدون (١٠) ما جن و انس را جز اينكه مرا پرستش كنند نيافريديم.

و خداوند دنيا را محل كسب و تجارت آخرت قرار داده است و سرمايه آن تجارت را اعمال صالح و وقت آن را مدت عمر مقرر فرموده. و جدا اين مدت نسبت به آنچه كه كسب مى‏شود و آن عبارت است از سعادت ابدى بى پايان كوتاه است. پس اگر مشغول كسب اين تجارت شوى و مانند مردان بزرگ بيدار باشى و همانند مردان دلاور كمر همت ببندى و بكار خود اهتمام ورزى اميد است كه به نصيب و بهره خود نائل گردى پس عمرت را در اهتمام به غير آن چه كه براى آن خلق شدى ضايع مكن و اوقات شريف عمرت را غنيمت بشمار و گرنه عمرت از بين مى‏رود و فائده‏اى عائدت نمى‏گردد. زيرا غايب عود نمى‏كند و ميت بازگشت نمى‏نمايد يعنى عمر از دست رفته بر نمى‏گردد و از سعادتى كه براى آن خلق شدى محروم مى‏گردى. و وقتى در آن جهان درجات سابقين و پيشتازان را ببينى و منازل آنها را مشاهده نمائى در حسرت و مغبونيت محروميت دائمى فرو مى‏روى و هيچگاه حسرتت تمام نمى‏شود چون قابل جبران نيست. و در حالى خودت در انجام اعمال كوتاهى كردى و خود را از اين تجارت پر سود محروم نمودى. پس بنابراين آن دردو رنج كوتاه مدت دنيا را با اين درد و رنجهاى دراز مدت بى پايان قيامت مقايسه كن و هر كدام از اين دو كه برايت سخت‏تر و مضرتر است از خود دفع كن با اينكه دفع سبب اين يعنى رنجهاى آخرت را داراى ولى قدرت دفع سبب رنجهاى دنيا را ندارى كما اينكه حضرت على عليه السلام به اشعب بن قيس كه در مرگ فرزندش بيتابى مى‏كرد فرمود :

ان صبرت جرى عليك القضاء و انت ما حور و ان لم تصبر جرى عليك القضاء و انت مازور.فاغتنم شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك و اجعل الموت نصب عينك و استعدله بصالح العمل ودع الاشتغال بغيرك فان الموت ياتى اليك دونه .

يعنى اگر صبر كنى مقدرات بر تو جارى مى‏شود و تو پاداش خواهى داشت، و اگر صبر نكنى و بى تابى نمائى بازهم مقدرات مسير خود را طى مى‏كند و وزر و گناه بر تو خواهد بود.پس جوانيت را قبل از پيرى و صحت را قبل از مرضت غنيمت بشمار،و مرگ را هميشه نصب العين خود قرارده و خود را با عمل صالح مهيا و آماده آن نما و از اشتغال بغير خود بپرهيز زيرا مرگ به طرفت مى‏آيد. و در قول خداوند تامل و تدبير كن كه فرمود :و ان ليس للانسان الا ماسعى و ان سعيه سوف يرى (١١) نيست براى انسان جز آنچه را سعى كرده و زود است كه سعيش را ببيند.

مقصود از سعى در آيه عمل انسان و منظور از رويت مشاهده عمل در روز قيامت است - تفسير الميزان پس آرزويت راكوتاه و عملت را اصلاح و نيكو كن زيرا بيشترين چيزى كه باعث اهتمام و دلبستگى به اموال و اولاد مى‏گردد آرزوى طولانى است. و پيغمبر اسلام به يكى از اصحاب خويش فرمود : اذا اصبحت فلا تحدث نفسك بالسماء و اذا امسيت فلا تحدث نفسك بالصباح و خذمن حياتك لموتك و من صحتك لسقمك فانك لاتدرى ما اسمك غدا. يعنى چون صبح كنى فكر شب را مكن و چون شب كردى فكر صبح را مكن و از زندگانى خود براى مرگ و از صحتمندى و سلامتت براى روز بيماريت ذخيره بردار زيرا چه ميدانى كه فردا نام تو در ميان چه طائفه خواهد.گروه مردگان يا زندگان.

و حضرت على عليه السلام فرمود: ان اشد ما اخاف عليكم خصلتان اتباع الهوى و طول الامل فاما اتباع الهوى فانه يعدل عن الحق و اما طول الامل فانه يورث الحب للدنيا ثم قال : الا ان الله يعطى الدنيا لمن يحب و يبغض و اذا احب عبدا اعطاه الايمان. الا ان للدين ابناء و للدينا ابناء فكونوا من ابناء الدين و لا تكونوا من ابناء الدنيا الا ان الدنيا قداتحلت مولية، الا ان الاخرة قدار تحلت مقبلة، الاوانكم فى يوم عمل ليس فيه حساب. الاوانكم توشكون فى يوم حساب ليس فيه عمل. از دو خصلت بيش از هر چيز مى‏هراسم يكى پيروى از هوا و هوس، و ديگرى آرزوى دور و دراز و طولانى. اما پيروى از هوا و هوس انسان را از را ه حق باز مى‏دارد، و آرزوى دراز موجب دلبستگى به دنياست. سپس حضرت فرمود : آگاه باشيد كه خدا دنيا را به دوست و دشمن خود عطاء مى‏كند و هرگاه بنده‏اى را دوست بدارد ايمان به او عطاء مى‏كند هشيار باشيد كه دين و دنيا هر كدام فرزندانى دارند، بكوشيد كه از فرزندان دين باشيد نه از فرزندان دنيا. به هوش باشيد كه دنيا پشت كرده و مى‏رود، و آخرت به طرف شما مى‏آيد. بيدار باشيد كه امروز وقت عمال است نه حساب و فرداى قيامت روزحساب است نه عمل. بدان كه همانا محبوبى از تو جدا مى‏شود يعنى فرزندت وفات مى‏كند و حسرت و درد داغ او بر دلت باقى مى‏ماند و وقتى كه با تو بود همه گونه رنج و زحمت و مشقت برايت فراهم مى‏كرد و همواره به خاطر او يا بر عليه او به غليظ مى‏آمدى و ناراحت مى‏شدى و براى اينكه از اين ناراحتى نجات يابى در جستجوى دوستى غير از او بودى و سعى مى‏كردى كه داراى اين صفات باشد كه هم نشينى‏اش نيكو پيوستگى‏اش دائم و همدمى او زياد و نفعش كامل باشد.

پس اگر به مرادت رسيدى و دوست دارى صفات مذكور را يافتى ظفرمند و پيروزى او همان كسى است كه سزاوار است مقصد نهائى تو باشد و لازم است از او محافظت كنى و به او اهتمام ورزى و اوقات خود را صرف او نمائى و اوست غايت هر محبت و منتهاى هر مقصد و آن نيست مگر اشتغال به خدا و صرف همت به او و واگذارى هر چه كه در اين مسير به انسان وارد مى‏شود به سوى او زيرا اين علامت دوستى خداوند متعال است كه فرمود : يجبهم و يحبونه‏(١٢) و الذين آمنوا اشد حبالله (١٣) يعنى خدا ايشان را دوست دارد و ايشان نيز خدا را دوست دارند و كسانيى كه ايمان آورده‏اند محبتشان از براى خدا و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم محبت خدا را از شرائط ايمان قرار داده فرمود: لايومن احدكم حتى يكون الله و رسوله احب اليه مما سواهما و لايتحقق الحب فى احدكم لاحد مع كراهته لفعله و سخطه به بل مع رضاه به على كل وجه بل على وجه الحقيقه لاعلى وجه التكلف و التعنت . يعنى هيچ يك از شما ايمان نياورد مگر اينكه خدا و رسول او در نزدش از همه محبوبتر باشند و محبت كسى در قلب هيچكدام از شما واقع نمى‏شود در حالى كه از كار او ناراحت و غضبناك مى‏شود بلكه محبتش وقتى در قلب شما جايگزين مى‏گردد كه در تمام حالات وجهات از كار او راضى باشيد آن هم نه به صورت ناراحتى و تكليف بلكه حقيقتا و قلبا بدون هيچ گونه مشقت و سختى.

و در اخبار حضرت داود عليه السلام وارد شده است كه خداوند متعال به او فرمود : اى داود من دوست كسى هستم كه او نيز مرا دوست داشته باشد و همدم كسى مى‏باشم كه او نيز همدم من باشد، و مونس كسى هستم كه او نيز به ذكر من مانوش باشد،و رفيق و مصاحب كسى مى‏باشم كه او نيز رفيق من باشد،و كسى را بر مى‏گزينم كه او نيز مرا بر گزيند،و مطيع كسى هستم كه مرا اطاعت كند،و هر كس قلبا مرا دوست بدارد حيات و زندگانى اى به او مى‏دهم كه به هيچ كس قبل از او ندادم، و كسى كه حقيقتا در جستجوى من باشد مرا خواهد يافت، و كسى كه در پى غير من باشد هرگز مرا نخواهد يافت. پس اى اهل زمين غرور و تكبر را از خود دور سازيد و به سوى كرامت و مصاحبت و مجالست و موانست من بشتابيد و با من مانوس شويد تا من نيز با شما مانوس شوم و به سوى محبت و دوستى شما بشتابم.

 و خدايى تعالى به يكى از صديقين وحى كرد كه در ميان بندگان من كسانى هستند كه مرا دوست دارند و من نيز آنان را دوست مى‏دارم، آنان به من مشتاقند ومن نيز به آنان اشتياق دارم آنان هميشه به ياد منند و من به ياد آنانم آنان به من نظر دارند و من هم با آنان نظر دارم اگر راه آنان را بپيمائى تو را نيز دوست مى‏دارم و گرنه دشمنت خواهم شد.

آن صديق عرض كرد پروردگارا علامت آنان چيست ؟ خداوند فرمود : آنان در روز چشم به سايه مى‏دوزند همانگونه كه چوپان مهربان چشم به گله خود مى‏دوزد،و به آرزوى غروب آفتابند همان گونه كه پرونده به هنگام غروب به آرزوى بازگشت به لانه خويش است. همين كه شب فرا مى‏رسد و تاريكى آنها را در بر مى‏گيرد و بسترها گسترده و تختخوابها برافراشته مى‏گردد و هر دوستى با محبوب مورد علاقه خود خلوت مى‏نمايد آنگاه آنان رو به من مى‏ايستاند و با كلام من مناجات مى‏كنند و به راز و نياز مى‏پردازند و به خاطر نعمتهائيى كه به آنها داده‏ام.

گاهى فرياد مى‏زنند و گريه مى‏كنند و گاهى ناله و شكايت مى‏نمايند و اين را در حال نشسته و ايستاده و در حال ركوع و سجود انجام مى‏دهند مى‏بينم كه به خاطر من چه رنجى را تحمل مى‏كنند و مى‏شنوم كه از محبت من و در فراق چه شكايت‏ها دارند كمترين چيزى كه به آنها عطا مى‏كنم سه چيز است- : ١.قدرى از نور خودم را در دل آنان مى‏اندازم كه در پرتو آن از من خبر مى‏دهند همانگونه كه من از آنها خبر مى‏دهم. ٢.اگر آسمانها و زمين و آنچه در آنها است در ميزان عمل آنها باشد باز آن را براى آنان اندك مى‏شمارم. ٣.روى به سوى ايشان مى‏كنم و كسى را كه من رو به او مى‏كنم هيچ كس نمى‏داند كه چه مى‏خواهم به او عطا كنم. در اينجا كلام را در مورد مقدمه قطع مى‏كنيم و وارد بابها مى‏شويم.

باب اول : در بيان عوضها

بدان كه خداوند متعال عادل و كريم و غنى مطلق است به كمال ذات و جمال صفاتش شايسته نيست كه بر بنده مومن خود در دنيا بلائى و او ناچيز نازل كند و عوض آن را زيادتر از آنچه بر عبد وارد نمود ندهد،زيرا اگر در برابر آن بلا هيچ عوض ندهد ظالم است و اگر به مقدار بلاعوض دهد عابث و بيهوده كار است تعالى الله عن ذالك علوا كبيرا، خداوند متعال از ظلم و عبث پاك و منزه است. و در اين زمينه يعنى در اينكه خدا در عوض چيزى كه از انسان مى‏گيرد چندين برابر عطاء ميفرمايد اهبار و احاديث بسيارى وارد شده كه از جمله آنها اين است :

١ان المومن لويعلم ما اعدالله له على البلاء لتمنى انه فى دار دنيا قرض با لمقاريض رسول اكرم ص) فرمود : اگر مومن بداند كه خداوند چه پاداش بزرگى در برابر بلا برايش آماده كرده آرزو مى‏كند كه در دنيا او را بإ؛ مقراضها تكه تكه كنند. اين حديث مفصل است و ما به ذكر آنچه كه مربوط به اين مطلب است اكتفاء نموديم و اين را متجاوز از سى نفر از صحابه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده‏اند.

٢ روى الصدوق رحمة الله با سناده الى عمربن عتبه السلمى قال :سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم يقول : ايما رجل قدم ثلاثة اولاد لم يبلغوا الحنث او امراة قدمت ثلاثة اولاد فهم حجاب يسترونه عن النار. صدوق عليه الرحمه به اسناد خود از عمربن عتبه سلمى روايت كرده است كه او مى‏گويد : از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم مى‏فرمود : يعنى سه فرزند آنها به حد بلوغ بميرند آن فرزندان حجابى مى‏شوند كه پدر و مادر خويش را از آتش جهنم حفظ مى‏كنند و با پوشش خود مانع آتش دوزخ مى‏شوند.

پاداش كسى كه سه كودكش بميرند

٣. عن ابى ذر زضى الله عنه قال ما من مسلمين يقدمان عليهما ثلاثة اولاد لم يبلغوا الحنث الا ادخلهما الله بفضل رحمته. ابوذر رضى الله عنه گفت : هيچ مرد وزن مسلمانى نيست كه فرزند نابالغ آنها برايشان پيشى جويند يعنى قبل از پدر و مادر بميرند مگر آنكه خداوند به فضل و رحمت خويش آن زن و مرو را در بهشت داخل فرمايد حنث به كسرحاء يعنى گناه ،پس معنى عبارت لم يبلغوا الحنث چنين مى‏شود يعنى فرزندانى كه هنوز به سنى كه گناه برايشان نوشته شود نرسيده‏اند.

پاداش كسى كه در مرگ فرزند صبر كند

٤ و با سناده الى جابرعن ابى جعفر محمدبن على الباقر عليهما السلام قال : من قدم اولاد يحتسبهم عندالله تعالى احجبوه من النار باذن الله تعالى عزوجل. مرحوم صدوق به اسناد خود به جابر از امام باقر عليه السلام روايت كرد كه آن حضرت فرمود : هركس فرزندان از فرزندانى از پيش بفرستد و آنها را به حساب خدا بگذارد يعنى در مصيبت آنها براى خدا صبر كند آنها او را از آتش جهنم به اذن خداوند متعال حفظ مى‏كنند.

برترى يك فرزند از پيش فرستاده از هفتاد فرزند مجاهد بعد از خود

٥ و با سناده الى على بن مسير عن ابى عبدالله عليه السلام قال : ولد واحد يقدمه الرجل افضل من سبعين يخلفهم من بعده كلهم قدر كبوا الخيل و قاتلو فى سبيل الله. و نيز صدوق رضوان الله عليه به اسناد خود به على بن ميسر از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود : اگر مرد يك فرزند پيش بفرستد بهتر از اين است كه هفتاد فرزند بعد از خودش باقى بگذارد و تمام آنها سوار بر اسبان شوندو در راه خدا جهاد كنند.

پاداش مؤمن در مرگ فرزند بهشت است

٦ و عنه عليه السلام ثواب المومن من ولده الجنة صبرا و لم يصبر. امام صادق عليه السلام فرمود : ثواب و پاداش مومن در مرگ فرزندش بهشت است خواه در مصيبت فرزند خود صبر كند، خواه صبر نكند.

پاداش مصيبت ديده بهشت است

٧ و عنه عليه السلام : من اصيب بمصيبة جزع عليها او لم يحزع صبر عليها اولم يبصر كان ثوابه من الله الجنة و نيز از امام صادق عليه السلام روايت شده است فرمود : هر كس مصيبتى بر او وارد شود در برابر آن جزع و بيتابى كند و چه نكند و چه صبر كند چه نكند پاداش او ار طرف خدا بهشت است. و عنه عليه السلام : ولد واحد يقدمهالرجل افضل من سبعين ولدا يبقون بعده يدركون القائم عليه السلام و ايضا از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود : اگر مرد يك فرزند از پيش بفرستد بهتر است از هفتاد فرزندى كه بعد از خودش باقى بماند كه امام زمان عليه السلام را درك كنند.

بلا در جان فرزند و مال باعث آمرزش گناهان است

٩. روى الترمدى با سناده الى النبى صلى الله عليه وآله انه قال : ما نزل البلاء با المومن و المومنة فى نفسه و ولده و ما له حتى يلقى الله عزوجل و ما عليه خطية ترمدى به اسناد خود پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هيچ بلائى در جان و فرزند و مال مرد و زن مومن نازل نمى‏شود مگر اينكه خداى عزوجل را ملاقات مى‏كند در حالى كه هيچ گناهى بر او نباشد يعنى بلاء در جان و فرزند و مال باعث پاك شدن گناهان است.

خداوند بوسيله بلا بنده را به مقام در آن جهان مى‏رساند

١٠عن محمدبن خالد السلمى عن ابيه عن جده و كانت له صحبة قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم يقول : ان العبد اذا سبقت له عندالله تعالى منزله و لم يبلغها بعمل ابتلاه الله فى جسده اوفى ماله اوفى ولده ثم صبر على ذالك حتى يبلغه المنزلة التى سبقت اليه من الله عزو جل محمدبن خالد سلمى از پدر و جدش نقل مى‏كند و جدش رفيقى داشت كه مى‏گفت : از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود : هرگاه براى بنده در نزد خداوند متعال منزلت و مقامى آماده شود كه بنده به وسيله عمل نتواند به آن برسد خداوند او را در بدن يا مال يا فرزندش مبتلاء مى‏كند سپس بنده در برابر بتلاتات صبر نمايد تا اينكه خداوند او را به آن منزلتى كه قبلا برايش آماده كرده بود نائل فرمايد :

پنج چيز ارزشمند و پر قيمت

١١ عن ثوبان مولى رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول : بخ بخ خمس ما اثقلهن فى الميزان لا اله الا الله و سبحان الله و الحمد لله و الله اكبر و الولدا الصالح يتوفى للرجال فيحتسبه به به از پنج چيز كه چقدر در ميزان سنگين و پر قيمت است و آن پنج چيز عبارتند از : ١ لا اله الا الله ٢ سبحان الله ٣ الحمدلله ٤ الله اكبر ٥ فرزند صالح از مرد فوت كند و او آن را به حساب خدا بگذارد و براى خدا صبر كند. بخ بخ كلمه‏اى است كه هنگام مدح و خرسندى از چيزى گفته مى‏شود و تكرار آن براى مبالغه است، و گاهى مشدد مى‏گردد در اين صورت به معنى تفخيم و تعظيم از امرى است. يحتسبه يعنى آن فرزند فوت شده را به حساب خدا بگذار و براى رضاى خدا صبر كند كه خدا كفايتش مى‏كند.

قضيه خواب پيامبرصلى الله عليه و آله در كودكان وفات يافته

١٢عن عبدالرحمن بن سمره عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرد كه آن حضرت فرمود : من در عالم رويا قضيه عجيبى ديدم سپس حضرت حديث طولانى و مفصلى را ذكر كرد و در ضمن آن حديث گفت : مردى از امتم را ديدم كه ميزان عملش سبك بود سپس اطرافش آمدند و ميران عملش را سنگين و ارزشمند كردند. فرط فرط بفتح فاء وراء به فرزندانى نا بالغى گفته مى‏شود كه قبل از پدر و مادر بميرد جمعش افراط است(١٤) افراط در اصل به كسانى مى‏گويند كه قبل از كاروان به سوى آب مى‏روند تا اسباب و مقدمات آب را براى اهل كاروان آماده نمايند.

تحصن سقط جنين كنار درب بهشت

١٣عن سهل بن حنيف رضى الله عنه قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم : تزوجوا فانى مكاثر بكم الامم يوم القيمه ان السقط ليظل محبنطئا على باب الجنة فيقال له ادخل يقول : حتى يدخل ابواى سهل بن حنيف رضى الله عنه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه آن حضرت فرمود : ازدواج كنيد تا نسلتان زياد شود زيرا من به كثرت شما در روز قيامت بر ساير امم افتخار و مباهات مى‏كنم حتى جنين سقط شده خشمگين بر در بهشت مى‏ايستد، به او مى‏گويند برو در بهشت ،مى‏گويد : تا پدر و مادرم پيش از من به بهشت نروند قدم در بهشت نخواهم گذاشت.(١٥) سقط بچه‏اى كه ناتمام از شكم مادرش خارج شود (محبنطئا) غضبناك و خشمگين

اعتصاب و تحصن سقط جنين جهت شفاعت پدر و مادر

١٤عن معوية بن جيده القشيرى عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال : سوداء ولود خير من حسنا لا تلدانى مكاثر بكم الامم حتى ان السقط ليظل محبنطئا على باب الجنتة فيقال له ادخل الجنه. فيقول : انا و ابواى فيقال : انت و ابواك معاويه بن جيده قيشرى از نبى اكرم صلى الله عليه‏و آله وسلم نقل كرد كه آن حضرت فرمود : زن سياه فرزند زا از زن زيباى نازابهتر است، زيرا من به كثرت شما بر ساير امتها مباهات مى‏كنم حتى اينكه فرزند سقط شده با حالت ناراحتى و چشم انتظارى بر در بهشت مى‏ايستد ،به او مى‏گويند : برو به بهشت طفل سقط شده در جواب مى‏گويد : من تنها داخل نمى‏شوم بلكه با پدر و مادرم وارد مى‏شوم آنگاه به او گفته مى‏شود تو و پدر ومادرت برويد به بهشت.

شفاعت سقط جنين پذيرفته مى‏شود

١٥ عن عبدالملك بن عمروعمن حدثه ان رجلا اتى النبى صلى الله عليه و آله وسلم فقال : يا رسول الله تزوج فلانة ؟ فنهاه رسول الله (ص) عنها. ثم اتاه ثانية فقال يا رسول الله اتزوج فلانة ؟ فنهاه عنها. ثم اتاه ثالثه فقال : رسول الله (ص) سوداء و لودا حب الى من عاقر حسناء ثم قال : صلى الله عليه وآله و سلم : اما عملت انى مكاثر بكم الامم حتى ان السقط ليبقى محبنطئا على باب الجنة فيقال : له ادخل فيقول : لا حتى يدخل ابواى فيشفع فيهما فيدخلان الجنة . از عبدالملك بن عمر روايت شده است كه مردى خدمت پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم آمد عرض كرد اى رسول خدا آيا با فلان (كه ظاهر زنى زيبا ولكن عاقر و نازا بود) ازدواج بنمايم ؟

حضرت فرمود : نه آن مرد رفت و دومرتبه خدمت حضرت آمد و گفت : اى رسول خدا آيا با فلان زن ازدواج بكنم ؟ حضرت فرمود : نه. آن مرد رفت و مرتبه سوم آمد پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود : زن سياه زاينده نزد من بهتر است از زن زيباى نازا سپس فرمود : مگر نمى‏دانى كه من به كثرت شما بر ساير امتها مباحات مى‏كنم ؟ حتى اينكه فرزند سقط شده با حالت غضب و ناراحتى بر در بهشت مى‏ماند به او مى‏گويند برو به بهشت مى‏گويد : تا پدر و مادرم نروند من پا در بهشت نمى‏گذارم در مورد پدر و مادر شفاعت و وساطت مى‏كند و شفاعتش مورد قبول درگاه خداوند واقع مى‏شود و پدر و مادرش نيز به بهشت مى‏روند.

١٦عن سهل بن الحنظلة و كان لا يود له و هو ممن بايع تحت الشجرة قال : لئن يولدلى فى الاسلام ولد و يموت سقطا فاحتسبه احب الى من ان يكون لى الدنيا و ما فيها. سهل حنطله از اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله بود و صاحب فرزند نمى‏شد و از جمله كسانى است كه زير درخت با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كرده است او مى‏گفت : اگر خداوند در اسلام به من فرزندى عنايت كند و آن فرزند در حال سقط از دنيا برود و من آن را به حساب خدا بگذارم نزد من از دنيا و آنچه در آن است بهتر مى‏باشد.(١٦)

فرزند تازه زائيده مادر خود را به سوى بهشت مى‏كشد

١٧عن عبادة بن الصامتان رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم قال : النفساء يجرها ولدها يوم القيامة بسررها الى الجنة عباده بن صامت از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : زن تازه زائيده را فرزند خود در قيامت به سررش به طرف بهشت مى‏كشد .نفساء به ضم نون و فتح فاء زنى كه تازه زائيده باشد سر به كسر و فتح سين آن چيزى است كه قابله آن را از ناف نوزاد قطع مى‏كنند، يعنى فرزندى كه هنوز سره‏اش قطع نشده باشد.

برترى يك كودك پيش فرستاده از صد فرزند مجاهد

١٨عن عمربن شعيب عن ابيه عن جده قال : قال رسول الله من قدم من صلبه ولده لم يبلغ الحنث كان افضل من ان يخلف من بعده ماة كلهم يجاهدون فى سبيل الله لا تسكن روعتهم الى يوم القيامة. عمربن شعيب از پدر و جدش روايت مى‏كند كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود : كسى كه يك فرزند به حد بلوغ نرسيده از صلب خويش قبل از خود بفرستد يعنى فرزندش قبل از بلوغ بميرد بهتر است از اينكه صد فرزند بعد از خود به جاى بگذارد كه همه آنها در راه خدا جهاد كنند و تا روز قيامت لحظه ای قلبشان از جهاد در راه خدا آرا م نگيرد.

برترى يك سقط جنين پيش فرستاده از صد فرزند مجاهد بعد از خود

١٩عن الحسن قال : قال رسول الله (ص) : لئن اقدم سقطا احب الى من ان اخلف ماة فارس كلهم يقاتل فى سبيل الله . حسن از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : اگر يك فرزند سقط شده از پيش بفرستم برايم بهتر است از اينكه صد فرزند جنگنده از خود باقى بگذارم كه همه آنها در راه خدا جهاد كنند.

سخنان رسول اكرم صلى الله عليه و آله به زبير در اهميت فرزند از پيش فرستاده

٢٠ عن ايوب بن موسى از بنى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى‏كند كه آن حضرت به زبير فرمود : اى زبير اگر يك فرزند سقط شده از پيش بفرستى بهتر است از اينكه صد فرزند از خود به يادگار گذارى كه همه آنها سوار بر اسب شوند و در راه خدا جهاد كنند.

تحصن اطفال در قيامت و خطاب پروردگار به آنها

٢١عن النبى صلى الله عليه وآله وسلم انه قال : يقال : للولدان يوم القيامة ادخلو الجنة فيقولون يا رب حتى يدخل ابائنا و امهاتنا قال : فيابون فيقول الله عزوجل : مالى اراهم محبنطئين ادخلوا الجنة. فيقولون : يا رب ابائنا فيقول تعالى : ادخلوا الجنة انتم و ابائكم. از رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم نقل شده است كه فرمود : در روز قيامت به كودكان گفته مى‏شود برويد داخل بهشت كودكان مى‏گويند : پروردگارا تا پدر و مادر ما داخل نشوند ما نمى‏رويم حضرت فرمود : كودكان از رفتن به بهشت امتناع مى‏ورزند سپس خداوند عزوجل مى‏فرمايد : چرا اين كودكان ناراحتند خطاب مى‏كنند اى كودكان برويد داخل بهشت، كودكان عرض مى‏كنند پروردگارا پدر و مادر ما داخل شوند تا ما نيز داخل شويم آنگاه خداوند حهربان شفاعت اطفال را قبول مى‏كند و از درگاه رحمت الهى خطاب مى‏رسد اى كودكان شما با پدرانتان وارد بهشت شويد.

استقبال كودكان با جامهاى شراب از پدر و مادر در قيامت

٢٢عن عبيدة بن عميرالليثى قال : اذا كان يوم القيامة خرج ولدان المسلمين من الجنة بايديهم الشراب قال : فيقول الناس لهم اسقونا اسقونإ؛'' فيقولون : ابوينا ابوينا قال : حتى ان السقط محبنطئا بباب الجنة فيقول : لا دخل حتى يدخل ابواى از عبيده بن عمير ليثى روايت شده است كه مى‏گويد : وقتى روز قيامت مى‏شود اطفال مسلمين از بهشت بيرون مى‏آيند در حالى كه در دست خود جامهائى پر از شراب بهشتى دارند آنگاه مردم محشر از شدت تشنگى به آنها مى‏گويند : اسقونا، اسقونا يعنى به ما آب به ما آب دهيد. اطفال مى‏گويند ابوينا، ابوينا، يعنى اين شرابهاى بهشتى مخصوص پدران ما است. حتى اينكه فرزند سقط شده با حالت غضب و ناراحتى كنار در بهشت تحصن مى‏كند و مى‏گويد : تا پدر و مادرم به بهشت نروند من هرگز نخواهم رفت.

منظره ديگر از تحصن اطفال در قيامت و خطاب پروردگار به آنها

٢٣ عن انس بن مالك قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم : اذا كان يوم القيامة نودى فى اطفال المومنين ان اخرجوا من قبوركم فيخرجون من قبورهم ثم ينادى فيهم ان امضوا الى الجنة زمرا فيقولون : ربنا و والدينا معنا ثم ينادى فيهم ثانية ان امضوا الى الجنة زمرا فيقولون : ربنا و والدينا ثم ينادى فيهم ثالثه ان امضوا الى الجنة زمرا فيقولون : ربنا و والدينا فيقول : فى الرابعة و والديكم معكم فيثب كل طفل الى ابويه فياخذون بايديهم فيدخلون بهم الجنة فهم اعرف با بائهم و امهاتهم يومدذ من اولادكم الذين فى بيوتكم انس بن مالك از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرد كه آن حضرت فرمود : وقتى روز قيامت شود در ميان اطفال مومنين ندا مى‏شود كه از قبرهايتان خارج شويد آنها بلافاصله از قبرهايشان خارج مى‏شوند، سپس در بين آنها ندا مى‏شود كه فوج فوج به بهشت وارد شويد.كودكان عرض مى‏كنند پروردگارا پدر و مادر ما هم با ما بيايند سپس مرتبه دوم به آنها ندا مى‏شود كه فوج فوج به بهشت رويد،اطفال مى‏گويند : پروردگارا پدر و مادر ما هم بيايند. بعد مرتبه سوم به ايشان ندا مى‏شود كه گروه گروه وارد بهشت گرديد. كودكان نيز عرض مى‏كنند خدايا پدر و مادر ما هم با ما وارد شوند خداوند در مرتبه چهارم خطاب مى‏فرمايد : شما با پدر و مادرتان وارد بهشت شويد آنگاه هر طفلى شتابان و به سرعت به طرف پدر ومادر خويش مى‏رود و دست آنها را مى‏گيرند و به اتفاق هم داخل بهشت مى‏گردند و آن اطفال در آن روز به پدر ومادرشان آشناترند از فرزندانى كه امروز در خانه‏هاى شما هستند.زمر زمر دستجاب و گروههاى مختلفى هستند كه به ترتيب يكى پس از ديگرى مى‏روند. و بعضى گفته‏اند زمر طبقات مختلفى از شهيدان و زاهدان و عالمان و قاريان و محدثان و غير هم مى‏باشند.

سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام تسليت به يكى از اصحاب

٢٤عن انس بن مالك ان رجلا كان يجى و بصبى معه الى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و انه مات فاحتبس والده عن رسول الله صلى الله عليه و آله فسال عنه فقالوا مات صبيه الذى رايته معه فقال (ص) : هلا اذنتمونى ؟ فقوموا الى اخينا نعزيه فلما دخل عليه اذا الرجل حزينا و به كابة فعزاه فقال : يارسول الله (ص) كنت ارجوه لكبرسنى و ضعفى فقال رسول الله (ص) : اما يسرك ان يكون يوم القيامه بازائك فيقال له ادخل الجنه فيقول : يا رب و ابواى فلا يزال يشفع حتى يشفعه الله عزوجل فيكم و يدخلكم الجنه جميعا از انس بن مالك روايت شده است كه مردى هميشه با كودكش به نزد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى‏آمد و پس از چندى فرزندش فوت شد و آن مرد از آمدن به خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله خودارى كرد تا اينكه پيامبرصلى الله عليه و آله از حال آن مرد جويا شد اصحاب عرض كردند آن فرزندى كه شما ديديد كه به همراه او مى‏آمد وفات كرد حضرت فرمود : چرا مرا از اين قضيه با خبر نكرديد ؟ فرمود : پس حركت كنيد تا برويم به نزد برادرمان و او را در مرگ فرزندش تسليت دهيم چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر آن مرد وارد شد ديد كه خيلى اندوهگين است و قيافه‏اش از شدت ناراحتى تغيير كرده است حضرت به او تسليت گفت،عرض كرد اى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرزندم اميد پيرى و دوران ضعف و ناتوانيم بوده است. حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود : آيا تو را مسرور و دلشاد نمى‏كند به اينكه در روز قيامت به دنبالت بيايد و به او گفته مى‏شود برو بهشت مى‏گويد : پدر و مادر من هم به بهشت روند تا من بروم و آن قدر شفاعت و وساطت مى‏كند تا اينكه خداوند عزوجل شفاعتش را مى‏پذيرد و همه شما را به بهشت مى‏برد. احتبس يعنى از آمدن به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله خودارى كرد هلال ذنتمونى يعنى چرا مرا خبر نكرديد.كابه يعنى تغيير و انكسار نفس از شدت اندوه و ناراحتى.

ايضا سخنان پيامبر (ص) هنگام تسليت به عثمان بن مظعون

٢٥ و عن انس ايضا قال : توفى لعثمان بن مظعون رضى الله عنه ولدفا شتد حزنه عليه حتى اتخذ فى داره مسجد يتعبد فيه فبلغ ذالك النبى (ص) فقال : يا عثمان ان الله عزوجل لم يكتب علينا رهبانيه انما رهبانيه امتى الجهاد فى سبيل الله يا عثمان بن مظعون ان للجنة ثمانية ابواب و للنار سبعة ابواب افلا يسرك الاتاتى بابا منها الاوجدت ابنك بجنبه اخذا بححزتك ليشفع لك الى ربه عزوجل قال : فيقل يا رسول الله و لنا فى افرطنا ما لعثمان قال نعم لمن صبر منكم و احتسب و نيز انس بن مالك مى‏گويد : پسرى از عثمان بن مظعون وفات يافت واوشديدا از مرگ فرزند خويش محزون و اندوهناك گرديد حتى اينكه از شدت ناراحتى در خانه خود مسجدى اتخاذ كرد كه در آن مشغول عبادت بود و از خانه بيرون نمى‏رفت رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) از اين‏جريان باخبر شد و و به نزد او رفت و گفت : اى عثمان خداوند عزوجل رهبانيت و گوشه نشينى را بر ما ننوشت و جايز نمى‏داند همانا رهبانيت امت من جهاد در راه خداست. اى عثمان بن مظعون بهشت هشت در دارد و جهنم هفت در آيا تو خوشحال و مسرور نمى‏كند به اينكه از هيچ درى وارد نمى‏شوى مگر آنكه فرزندت را كنار آب در مى‏يابى در حالى كه به دامنت چنگ مى‏زند تا شفاعت تو را نزد پروردگار خويش بنمايد. انس بن مالك مى‏گويد : بعضى از اصحاب گفتند : اى رسول خدا صلى الله عليه و آله آيا آنچه را كه براى پيش فرستاده عثمان گفتند براى پيش فرستاده‏هاى ما هم هست يعنى همان طور كه فرموديد : طفل فوت شده عثمان بن مظعون در قيامت از او شفاعت مى‏كنند حضرت فرمود : بلى هركس از شما در مرگ فرزندخويش براى خدا صبر كند آن فرزند در قيامت از او شفاعت مى‏كند.


4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14