آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام0%

آداب معاشرت در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب معاشرت در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسين الجلالى
گروه: مشاهدات: 26925
دانلود: 3668

توضیحات:

آداب معاشرت در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 72 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 26925 / دانلود: 3668
اندازه اندازه اندازه
آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

بحثى پيرامون جزع و بى تابى

جزع كردن و بى صبرى بر عكس صفت صبر است

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

الجزع عند البلاء تمام المحنة

(بحار / ج ٧٠، ٢٣٥)

بى قرارى به هنگام بلا و آزمايش ، تمام مصيبت است

٢ - علىعليه‌السلام فرمود:

من لم ينجه الصبر اءهلكه الجزع

(نهج البلاغه فيض / حكمت ١٨٠)

كسى كه صبر او را نجات ندهد، جزع و بيقرارى هلاكش سازد.

٣ - علىعليه‌السلام فرمود:

المصيبة واحدة و ان جزعت صارت اثنتين

(غررالحكم / ج ١، ٦٢ حديث ١٦٥٤)

مصيبت يكى است ولى اگر جزع و بيقرارى كردى دو تا خواهد شد.

براى نصيحت شخص جزع كننده و بى قرار، همين بس كه درباره آنچه كه در ستايش از صبر، و مذمت از جزع در دنيا و آخرت وارد شده است ؛ فكر كند كه خداوند صابران را به سه چيز مژده داده كه عبارت از: درود خدا، و رحمت ، و هدايت او است چه بزرگ است فضيلت اين سه مژده ؟!! از جانبى ثابت است كه مصيبتهاى دنيا كوتاهند، و هيچ انسانى نيست كه امثال اين مصيبتها، او را دامنگير نشود، و چه بسا افرادى كه به مشكلتر از آن امتحان مى شوند. بنابراين شهامت آن است كه عواطف انسان ، راسختر و محمتر از آن باشد كه با اينگونه مصيبتها، تزلزل پيدا كند. چه زيبا آمده است در ديوان علىعليه‌السلام :

انى وجدت ، فى الاءيام تجربة للصبر عاقبة محمودة الاءثر و قل من جد فى مريطالبه فاستصحب الصبر الا فاز بالظفر

من در روزگار، تجربه هائى يافته ام كه براى صبر و شكيبائى ، عاقبت و آثار پسنديده اى است

و كم است كسى كه در بدست آوردن كار سختى كوشش نمايد و صبر را پيشه خود ساخته تا اينكه به پيروزى دست يابد.

سپاسگزارى و كفران نعمتها

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ) (ابراهيم / ٧)

اگر شكرگزارى كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود. و اگر كفران كنيد مجازاتم شديد است

دين اسلام ، از انسان مى خواهد كه در زندگى به واقعيتها و حقايق بنگرد. و وضعيت حاضر، او را از آينده غافل نسازد، و مظاهر فريبنده ، او را فريب ندهد، و زينتهاى ظاهرى وى را مغرور نكند، زيرا كه انسان در دنيا نبايد طورى زندگى كند كه مانند حيوان تمام هم و غمش ، علف او باشد، و غرق در شهوات و لذات دنيوى باشد. نعمتهاى بيشمار خدا، از فضل او بر بندگان است كه سزاوار نيست انسان تنها به منافع شخصى خود اكتفا كند و مازاد بر نيازش را مانند چهارپايان و حيوانات ، به زير پاى خود بريزد، بلكه براى انسان اهدافى است كه بايد او را از اسراف و كفران نعمت ، باز دارد و موجب شكر نعمت و معرفت خدا گردد، و به هنگام استفاده از نعمت هاى زندگى ، اعتدال و ميانه روى را بر خود لازم بداند و با استفاده از حرامها، به خود ستم و ظلم نكند و به هدف اسراق قدم نگذارد و به حد تقتير و حالت خسيسى نرسد، بلكه حد وسط را برگزيند.

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا )

(اعراف / ٣١)

بخورد و بياشاميد ولى اسراف و زياده روى نكنيد.

و در سوره ديگر مى فرمايد:

( وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا ) (اسراء / ٢٩)

هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرو مانى

حد وسط عبارت از شناختن نعمتهاى الهى ، و شكر بر آن است و گاهى شكر همراه با عبادت است ؛ مانند سجده شكر كه بعد از نماز انجام مى دهيم و با زبان خدا را شكر مى كنيم ، كه عايشه به پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد:

لم تتعب نفسك و قد غفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تاءخر؟ فقالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يا عائشه اءلا اءكون عبدا شكورا

(اصول كافى / ج ٣ / ١٤٩)

چرا خودت را خسته مى كنى و حال آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده ترا آمرزيده است ؟ فرمود: اى عايشه آيا من بنده سپاسگزار خدا نباشم ؟

و گاهى شكرگزارى با عمل است و آن عبارت از ميانه روى ، و اسراف نكردن و اداى حقوق شرعيه و احترام به فقيران و مستمندان و دادن از آنچه كه از نيكيهاى دنيا و ثواب آخرت است ، مى باشد. و قرآن كريم تاءكيد مى كند كه فايده شكر به خود شكرگزار بر مى گردد. و اين همان اطمينان قلب و آرامش جان است كه خداوند متعال مى فرمايد:

( وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ) (نمل / ٤٠)

هر كس شكر كند به سود خويش شكر كرده است و هر كس كفران كند، پروردگار من غنى و كريم است

و پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در تعريف شكر مى فرمايد:

خصلتان من كانتا فيه ، كان عندالله شاكرا صابرا: من نظر فى دينه الى من فوقه فاقتدى به ونظر فى دنياه الى من هو دونه فشكرالله

دو خصلت است كه در هر كس باشد، پيش خدا شكرگزار و صبر كننده محسوب مى شود: كسى كه در دين خود به بالاتر از خودش بنگرد و به وى اقتدا نمايد و در دنيايش به كسى كه از وى پائين تر است بنگرد و خدا را شكر كند.

انسان شكرگزار، كسى است كه در دين به بالاتر از خود بنگرد و به او اقتداء كند، و در امور دنيا به پائين تر از خود نگاه كند و شكرگزار خدا باشد. و اگر در امور دنيا به بالاتر از خود بنگرد، و بر آنچه از دست داده ، تاءسف بخورد، خداوند او را شكرگزار و صابر به حساب نمى آورد.

امام صادقعليه‌السلام در تعريف شكر فرمود:

... يحمد الله على كل نعمة عليه فى اءهل و مال و ان كان فيما اءنعم عليه فى ماله حق اءداه

(اصول كافى / ج ٣ ١٥١)

(حد شكر آن است كه) خدا را بر هر نعمت كه نسبت به خانواده و مال او داده سپاس گويد، و اگر براى خداوند در نعمتى كه نسبت به مال او داده ، حقى باشد بپردازد.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

اءربع من كن فيه كمل ايمانه و ان كان من قرنه الى قدمه ذنوبا لم ينقصه ذلك قال : و هو الصدق و اداء الاءمانة والحياء و حسن الخلق

چهار چيز است كه در هر كس باشد، و از سر تا پايش گناه باشد خدا همه آن گناهان را به حسنات و نيكيها تبديل مى كند: راستگويى ، و حيا، و خوش خلقى ، و شكرگزارى

٢ - علىعليه‌السلام :

ما كان الله لفتح على عبدالشكر و يغلق عليه باب الزيادة

(سفينة البحار / ج ١ / ٧٠٩ ماده شكر - اصول كافى ج ٣ / ١٥١ با اندك تفاوت)

خداوند در شكر را بر هيچ بنده اى نمى گشايد مگر آنكه او را زياد دهد (درب زيادى را بر او نمى بندد.)

٣ - امام سجادعليه‌السلام :

ان الله يحب كل قلب حزين و يحب كل عبد شكور

(اصول كافى / ج ٣ / ١٥٨ بحار / ج ٧١ / ٣٨)

خدا هر بنده غمگين و هر بنده شكرگزار را دوست دارد.

٤ - امام سجادعليه‌السلام :

اءشكركم لله اءشكركم للناس

(اصول كافى / ج ٣ / ١٥٨)

قدردان ترين شما نسبت به مردم ، شكرگزارترين شما است نسبت به خدا.

٥ - امام باقرعليه‌السلام فرمود:

لا يقطع المزيد من الله حتى ينقطع الشكر من العبد

(بحار / ج ٧١ / ٥٦)

زيادى در نعمت از جانب خدا قطع نمى شود مگر آنكه شكر نعمت از جانب بنده قطع شود.

٦ - امام صادقعليه‌السلام :

شكر النعمة اجتناب المحارم و تمام الشكر قول الرجل : الحمدلله رب العالمين

(اصول كافى / ج ٣ / ١٥٣، بحار / ج ٧١ / ٤٠)

شكر نعمت كناره گيرى از حرامهاست و نهايت شكر گفتن الحمدلله رب العالمين است

٧ - امام صادقعليه‌السلام :

من احتمل الجفاء لم يشكر النعمة

(بحار / ج ٦٨ / ٤٢)

هر كس درباره خدا احتمال جفا و ظلم دهد، شكر نعمت او را بجا نياورده است

٨ - امام صادقعليه‌السلام :

طوبى لمن لم يبدل نعمة الله كفرا

(بحار / كتاب ايمان و كفر / ج ٤٥)

خوشا به حال كسى كه نعمت خدا را به كفر مبدل نسازد.

٩ - امام صادقعليه‌السلام :

اءشكر من اءنعم عليك و اءنعم على من شكرك ، فانه لا زوال للنعماء اذا شكرت ولا بقاء لها اذا كفرت الشكر زيادة فى النعم و اءمان من الغير.

(اصول كافى / ج ٣ / ١٥١ - بحار / ج ١٣ / ٣٦٠)

شكرگزارى كن از هر كه به تو نعمت داد. و نعمت بخش بر هر كه تو را سپاس گزارد، زيرا با سپاسگزارى نعمت نابود نگردد. و با كفران ، نعمتى نپايد. شكرگزارى ، افزايش نعمت است ، و امان از دگرگونى نعمت

١٠ - امام صادقعليه‌السلام :

ان الله عزوجل اءنعم على قوم بالمواهب فلم يشكروا فصارت عليهم وبالا

(تحف العقول / ٣٧٦)

خداوند عزوجل ، به گروهى نعمتهائى از مواهب خود عنايت كرد، ولى آنان سپاسگزارى نكردند، آن نعمتها به وزر و وبال مبدل گرديد.

١١ - امام كاظمعليه‌السلام :

من حمد الله على النعمة فقد شكره و كان الحمد اءفضل من تلك النعمة

(بحار / ج ٧١ / ٣٣ - اصول كافى / ج ٣ / ١٥٤)

هر كه خدا را بر نعمتى حمد كند، او را شكر كرده است و حمد از آن نعمت برتر است

١٢ - امام رضاعليه‌السلام :

من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله عزوجل

(بحار / ج ٧١ / ٤٤)

كسى كه از مخلوقات و بندگان خدا بخاطر نعمتهايش سپاسگزارى نكند، از خداوند عزوجل سپاسگزارى نكرده است

١٣ - امام جوادعليه‌السلام از علىعليه‌السلام :

نعمة لا تشكر كسيئة لا تغفر

(غرررالحكم / ج ٢ / ٧٧٤)، حديث ١٠)

نعمتى كه سپاسگزارى نشود، مانند گناهى است كه آمرزيده نشود.

و از آنجا كه به فرموده قرآن كريم :( لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ) (٣٩) - براى انسان جز سعى و كوشش او نيست لذا تلاش ‍ انسان به تفاوت درجات نعمت ، متفاوت مى شود و مراحل شكرگزارى نيز، نسبت به همديگر؛ مانند نعمت زندگى كه خداوند به تمامى بشر از فقير و غنى و زمامدار، ارزانى داشته ، تفاوت شايانى دارد. از قبيل آب و هوا، و عقل و اراده ، و سلامتى ، كه اينها نعمتهاى دائمى براى بشر است و اگر چيزى از آنها مختل و نابود شود، نظام زندگى بشر مختل خواهد شد.

ياءس و اميد در زندگى

خداوند متعال مى فرمايد:

( أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ ) (زمر / ٥٣)

بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى آمرزد و او بسيار بخشنده و مهربان است

اسلام عبارت از پاكسازى جان بشريت از تمام خيالات و اخلاق ناپسند روحى است و نوميدى از رحمت خدا، يكى از آن صفات است و همچنين است تكيه بدون عمل بر رحمت خدا. و آنها دو صفت مقابل يكديگرند، كه اسلام با هر يك از آنها، جداگانه مبارزه مى كند.

چنانكه خداوند متعال مى فرمايد:

( يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ) (يوسف / ٨٧)

از رحمت خدا كسى ماءيوس نمى شود، بجز گروه كافران

همچنين مى فرمايد:

( وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ .)

(بقره / ٤٠)

و (از شكستن پيمان) من برحذر باشيد. (و به رحمت من بدون عمل اميدوار نباشيد.)

بلكه اسلام با تمام قوانين و سفارشات خود سعى دارد كه انسان را در حالت متوسط بين آندو (خوف و رجاء) تربيت كند و رجاء عبارت است از اتكال به رحمت خدا و خوف عبارت است از ياءس و نوميدى از رحمت خدا. شكى نيست كه خداوند بخشنده مهربان است و رحمتش همه چيز را فرا گرفته است ليكن در جاى عفو و بخشش ، ارحم الراحمين است و به هنگام انتقام و مجازات اشد المعاقبين است پس هر دو حالت از نظر اسلام مبغوضند و حالت متوسط بين اين دو همان است كه تربيت انسان آن را اقتضاء مى كند و خداوند سبحان از تكيه بر رحمت (بدون عمل) با واجب ساختن احكامى كه بجا آوردن آن بر همه واجب است ، منع فرموده است در حالى كه او نياز به چيزى از واجبات ندارد، و هر كس به آن پشت پا زند، او را به كيفر مى رساند.

نيز خداوند، نوميدى از رحمت خود را منع فرموده است ، و به كليه كسانى كه اراده استقامت در زندگى دارند، باب توبه را از هر دو جانب آن (نوميدى - رجاء) باز گشوده است تا اينكه به هنگام لغزش و گناه از رحمت خدا ماءيوس نباشد. زيرا كه انسان هرگاه به گناهان خود مى نگرد ترس و وحشت او را فرا مى گيرد و يك حالت نوميدى به وى رخ مى دهد و نزديك است كه به ياءس مبدل شود، و هرگاه به رحمت خدا مى نگرد، به طمع مى افتد و به اميدوارى نزديك مى شود. خداى متعال براى ما واجبات و وظايفى قرار داده كه بايد به آنها عمل كنيم و براى كسانى كه به نحوى از انحاء منحرف شده اند، راه برگشت را بوسيله توبه و آمرزش گناهان و رضا به قضا عبارت از خشنودى انسان به حوادثى است كه بودن اراده او از نيك و بد انجام مى گيرد كه خواه ناخواه ، انجام شدنى است بنابراين انسان بايد از نيك آن خوشحال نباشد، و از بد آن جزع و بى تابى نكند.

خداوند متعال مى فرمايد:

( قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ).

(حجر / ٥٦)

چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش ماءيوس مى شود؟

زيرا كه رحمت خداوند بر تمام هستى شامل است در آيات زيادى از قرآن كريم ، بيش از سيصدبار، ماده رحمت بعنوان يكى از صفات بارز خداوند آمده است چنانكه خداوند رحمتش را بر هر چيز توسعه داده و مى فرمايد:

( وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ) (اعراف / ١٥٦)

و رحمت من ، همه چيز را فرا گرفته و آن را براى كسانى كه پرهيزكارند، و زكات را مى پردازند و آنها كه به آيات ما ايمان مى آورند، مقرر خواهم داشت

پس اعتماد به خدا، با نوميدى و ياءس قابل جمع نيست بلكه با ترس از كيفر خداوند متعال قابل جمع است

بحثى پيرامون خوف از خدا

خوف از خدا، به معناى بزدلى و ترس نيست بلكه عبارت از ترس محب و مطيع از محبوب خود است ، كه انسان در زير سلطه خداوند رحيم ، و در سايه لطف و مهر و محبت او، احساس آزادى مى كند و خوف از خدا، مايه احساس راحتى جان و ايمان به آرامش قلب است در قرآن كريم با الفاظ مختلف مانند خشية و رهبة و وجل كه همه اينها به معناى ترس است بر خوف خدا تاءكيد شده است گرچه بعضى بين اين الفاظ تفاوت اندكى قائل شده اند مانند فرق بين هرب (فرار) از بديها و فزع (ترس) از آن ، و مانند خوفى كه از ايمان به كيفرهاى عادلانه خدا سرچشمه مى گيرد، از خوفى كه از رحمت فراگير او، احساس مى شود.

خداوند متعال مى فرمايد:

( الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ) (حج / ٣٥)

و بشارت ده متواضعان و تسليم شوندگان را، همانها كه وقتى نام خدا برده مى شود، دلهايشان مملو از خوف پروردگار مى گردد. و آنها كه در برابر مصائبى كه به آنان مى رسد، شكيبا و استوارند و آنها كه نماز را برپا مى دارند و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مى كنند.

خداوند سبحان در اين آيه شريفه ، چهار صفت را ملازم يكديگر، بيان فرموده است :

١ - ترس از خدا به هنگام ذكر او.

٢ - صبر و شكيبائى به هنگام مصيبت

٣ - برپا داشتن نماز.

٤ - انفاق از آنچه كه خدا روزى فرموده است

پس خوف از خدا يعنى ترس از خداى رحيم و عادل ، و آن همه صفات ذكر شده را به همراه دارد و علاوه بر آن همه عبادات معنوى مانند نماز و عبادات مالى مانند انفاق را شامل ميگردد.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

والذى لا اله الا هو ما اعطى مومن قط خير الدنيا والاخرة الا بحسن ظنه بالله و رجائه له و حسن خلقه والكف عن اغتياب المومنين

(اصول كافى / ٣، ١١٥)

سوگند به خدائى كه جز او شايسته پرستش نيست ، به هيچ مومنى هرگز خير دنيا و آخرت داده نشد، جز به سبب خوشبينى اش به خدا، و اميدواريش به او، و حسن خلقش ، و باز ايستادن از غيبت مومنين

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

يبعث الله المقنطين يوم القيامة مغلبة وجوههم فيقال لهم هؤ لاء المقنطون من رحمة الله

(بحار / ج ٦٩، ٣٣٨)

خداوند ماءيوسان از رحمت خود را، در روز قيامت برمى انگيزد، در حالى كه از چهره آنان آثار ياءس و نوميدى مشخص ‍ است ، و به آنان گفته مى شود: اينان ماءيوسان از رحمت خدا هستند.

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ان حسن الظن بالله ، من حسن العبادة

(سنن بيهقى / حديث ٤٩٩٣)

حسن ظن و خوشبينى به خدا دليل بر نيكى عبادت است

٤ - علىعليه‌السلام فرمود:

خف الله خوفاترى ان آتيته بحسنات اءهل الارض لم يتقبلها.

(بحار / ج ٦٧، ٣٩٤)

از خدا بترس گويا كه مى بينى اگر حسنات و كارهاى نيك تمام اهل زمين را به محضر او بياورى ، قبول نخواهد كرد.

٥ - امام حسنعليه‌السلام فرمود:

... اءنا الضامن لمن لم يهجس فى قلبه الا الرضا اءن يدعو الله فيستجاب له

(اصول كافى / ج ٣، ١٠٣)

من ضامنم براى كسى كه جز خدا در دلش خطور نكند، دعايش به درگاه خدا مستجاب شود.

٦ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ان اءعلم الناس بالله اءرضاهم بقضاء الله تعالى

(اصول كافى / ج ٣، ٩٩)

داناترين مردم به خدا، راضى ترين آنها از خداى متعال است

٧ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

يا اسحق ! خف الله كاءنك تراه و ان كنت لاتراه فانه يراك و ان كنت ترى انه لايراك فقد كفرت و ان كنت تعلم انه يراك ثم برزت له بالمعصية فقد جعلته من اءهون الناظرين عليك

(اصول كافى / ج ٣، ١١٠)

اى اسحاق ! چنان از خدا بترس كه گويا تو را مى بيند. و اگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند. و اگر معتقد باشى او تو را نمى بيند؛ كافر شدى و اگر بدانى او تو را مى بيند و سپس نافرمانى او آشكار كنى با گناهكارى به مبارزه اش برخاسته اى و او را پست ترين بينندگان خود دانسته اى

٨ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

لايكون المومن مومنا حتى يكون خائفا راجيا ولا يكون خائفا راجيا حتى يكون عاملا لما يخاف و يرجو.

(اصول كافى / ج ٣، ١١٤)

مومن ، مومن حقيقى نمى شود مگر اينكه ترسان و اميدوار باشد. و ترسان و اميدوار نباشد تا كار كند براى آنچه مى ترسد و اميد دارد.

٩ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

راءس طاعة الله الصبر والرضا عن الله فيما اءحب العبد اءو كره ولا يرضى عبد عن الله فيما اءحب اءو كره الا كان خيرا فيما اءحب او كره

(اصول كافى / ج ٣، ١٠١)

نهايت اطاعت از خداوند و رضايت از او، نسبت به آنچه كه بنده دوست يا كراهت دارد؛ صبر است و هيچ بنده اى از خدا نسبت به آنچه دوست يا كراهت دارد، راضى نباشد جز آنكه خير و صلاح وى در آن باشد.

مسلمان بايد چنين باشد كه به رحمت خدا اميدوار بوده و از قهر او بترسد و اميدواريش طورى باشد كه از زير بار سنگين مسئوليت ، شانه خالى نكند. خوف از خدا، نبايد طورى باشد كه او را به خودكشى بكشاند زيرا كه هر يك از خوف و اميدوارى به تنهائى از عدم اعتماد به قدرت خدا سرچشمه مى گيرد خدائى كه رحمتش به همه چيز فراگير است