آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام0%

آداب معاشرت در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب معاشرت در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسين الجلالى
گروه: مشاهدات: 26929
دانلود: 3668

توضیحات:

آداب معاشرت در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 72 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 26929 / دانلود: 3668
اندازه اندازه اندازه
آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

سيرى در روايات اسلامى

١ - علىعليه‌السلام فرمود:

عجبت للبخيل يستعجل الفقر الذى منه هرب و يفوته الغنى الذى اياه طلب فيعيش فى الدنيا عيش الفقراء ويحاسب فى الاخرة حساب الاءغنياء.

عجيب است از بخيل شقى كه از فقر و بى چيزى رهائى يافته دوباره شتابان به سوى آن روان است ، و بى نيازى را كه بدنبالش بود، از دست مى دهد، و در دنيا مانند فقيران زندگى مى كند، و در آخرت مانند توانگران حساب پس مى دهد.

٢ - علىعليه‌السلام فرمود:

سادة الناس فى الدنيا الاءشخياء و فى الاخرة الاءتقياء.

(غررالحكم / ج ١، ٤٣٥)

بزرگوارترين مردم در دنيا با سخاوتمندترين آنها است و در آخرت با تقواترين آنان است

٣ - امام باقرعليه‌السلام فرمود:

الموبقات ثلاث : شح مطاع ، و هوى متبع ، و اعجاب المرء بنفسه

(تحف العقول / ١٠)

سه چيز باعث هلاكت و نابودى است : بخل ورزيدن ، پيروى هواى نفس ، و تكبر و خودبينى

٤ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ثلاث اذا كن فى الرجل لايخرج اءن يقول اءنه فى جهنم : الخصماء والجين والبخل

اگر در مردى اين سه صفت باشد و بگوئى كه او در جهنم است ، گزافى نگفته اى : ستيزه جوئى ، ترسوئى و بخل ورزيدن به ديگران

٥ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

خياركم سمحائكم و شراركم بخلائكم و من صالح الاءعمال ؛ البر بالاءخوان والسعى فى حوائجهم و ذلك مرغمة الشيطان

(بحار / ج ٦٨، ٣٥٠)

بهترين افراد شما، باسخاوت ترين و باگذشت ترين آنها است و بدترين شما بخيلان شما است و از اعمال صالح ، نيكى به برادران دينى و سعى در رفع حوائج آنهاست و اين (صفات نيك)، بينى شيطان را به خاك مى مالد.

٦ - امام رضاعليه‌السلام فرمود:

السخى قريب من الله قريب من الجنة ، قريب من الناس والبخيل بعيد عن الله ، بعيد عن الجنة ، بعيد عن الناس

(بحار / ج ٧٠، ٣٠٨)

انسان با سخاوت به خدا و به بهشت و به مردم نزديك است ولى افراد بخيل ، از خدا و بهشت و مردم به مراتب دور خواهند بود.

٧ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

السخاء من اءخلاق الاءنبياء و هو عماد الايمان ولا يكون مومن الا سخيا ولا يكون سخيا الا ذويقين و همته عالية لان السخاء شعاع نوراليقين و من عرف ما قصد هان عليه ما بذل

(بحار / ج ٧٠، ١٦٩)

سخاوت از اخلاق پيامبران است و آن پايه و ستون ايمان است و كسى مومن نخواهد شد مگر آن كه سخى باشد. و كسى كه سخى باشد داراى ايمان و يقين خواهد بود و همتى بلند خواهد داشت ، زيرا كه سخاوت ، شعاعى از نور يقين است و هر كس هدفش را بشناسد، بذل و بخشش در راه هدف بر وى آسان مى گردد.

مى بينى كه بخيل حتى به آنچه كه خدا از قبيل علم و مال و زبان اندرزگويانه و غير اينها به او عطا فرموده ، بخاطر هدف معينى بخل مى ورزد، و آن هدف ، بلند پروازى در جامعه است بخل ورزيدن باعث كينه و دشمنى در جامعه خواهد شد كه در مرتبه اول ، خود از آن متصور خواهد شود (و سپس به ديگران زيان خواهد رسانيد.)

اسراف و زياده روى از نظر اسلام

گاهى بخل ورزى عكس العمل ضد اسراف خانوادگى است لذا گاهى پدر بخاطر اسراف كارى پسر بخيل مى شود و همچنين است عكس آن

دين اسلام در تمام قوانينش راه ميانه روى و اعتدال را اتخاذ كرده ، ولى در عين حال بخل ورزى و سخت گيرى را مورد مذمت و سرزنش قرار داده و اسراف را نيز بد مى پندارد.

خداوند متعال در تعريف مومنان مى فرمايد:

( وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ) .

(فرقان / ٦٧)

و آنانكه (مومنين) به مستمندان انفاق مى كنند، اسراف و زياده روى نكره و بخل نيز نورزند، بلكه در احسان ميانه رو و معتدل باشند.

اسراف آن است ، كه انسان مال و ثروت خود را در غير جاى خود مصرف كند، زيرا كه اسراف كننده به نظم زندگى خود ضرر مى زند و ميزان و اعتدال در زندگى اقتصادى خود را مختل مى سازد و در نتيجه زيان نسبت به فرد و جامعه خواهد بود.

خداوند متعال مى فرمايد:

( إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ) (اسراء / ٢٧)

و هرگز اسراف و تبذير نكن چرا كه تبذير كنندگان برادر شياطينند و شيطان كفران (نعمتهاى) پروردگارش كرد.

و در آيه ديگر مى فرمايد:

( وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا ) (اسراء / ٢٩)

هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرو مانى

مصرف كردن مال در جاهاى مناسب اسراف نيست از امام صادقعليه‌السلام سئوال شد: شخصى لباسهاى زياد و خوبى مى پوشد تا بعضى از آنها بعضى را از پاره شدن حفظ كند و با پوشيدن اين لباسها به زيبائى خود مى افزايد، آيا اين كار اسراف است ؟ امامعليه‌السلام فرمود: نه زيرا كه خداوند عزوجل مى فرمايد:

( لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ .)

(طلاق / ٧)

بايد مرد ثروتمند (به زن شيرده) انفاق كند.

اسراف تنها در مال نيست بلكه در خيلى چيزهاى ديگر نيز هست كه گاهى بيهوده گذراندن وقت و كار هم اسراف مى باشد.

اسراف كارگر عبارت از آن است كه نسبت به حفظ وسايلى كه مال خود وى يا ديگران يا دولت است سهل انگارى نمايد، زيرا اين وسائل با پولى خريده شده كه بايد نفع آن به جامعه باشد. هرگاه كارگر، به وسائلى كه در دست اوست اهميت دهد و با دقت تمام بتواند در روى آن كار كند بدون آنكه به لوازم يدكى نياز پيدا كند. و هرگاه در حفظ و نگهدارى آن سهل انگارى نمايد، بعضى از اجزاى آن از بين مى رود و باعث از بين رفتن مال و وقت او مى گردد تا بتواند آن را بدست آورد. در نتيجه باعث تعطيلى و ركود توليد مى گردد و جامعه را از آن فرآورده مورد نياز محروم مى سازد. همچنين است در مواد غذائى كه خداوند متعال مى فرمايد:

( وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ .)

(اعراف / ٣٠)

بخوريد و بياشاميد ولى اسراف و زياده روى نكنيد زيرا كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد.

خداوند متعال در اين آيه شريفه بخصوص از خوردن و آشاميدن بيش از حد نياز، نهى فرموده است به خاطر آنكه غذا نياز ضرورى جامعه انسانى است كه با پيشرفت فنون آشپزى تهيه آن پيشرفت مى كند. لذا قرآن كريم تاءكيد دارد كه تعادل در خوردن و آشاميدن تنها راه بهداشت جامعه است

لذا قرآن كريم تاءكيد دارد كه تعادل در خوردن و آشاميدن تنها راه بهداشت جامعه است

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ما ملاء آدمى وعاء شرا من بطنه فان كان ولا بد فثلث لطعامه و ثلث لشرابه و ثلث لنفسه

(تنبيه الخواطر ٨١ آداب الاءكل)

آدمى هيچ ظرفى را بدتر از شكم خود پر نمى كند و اگر چنين كرد بايد يك سوم (٣/١) آن را براى غذا و يك سوم ديگر (٣/١) را براى نوشيدنى و يك سوم (٣/١) باقيمانده را براى خود قرار دهد.

و در حديث ديگرى فرمود:

كل و اءنت جائع و امسك و اءنت جائع

(بحار / ج ٥٨، ٢٩٠ با اندك تفاوت)

هرگاه گرسنه هستى بخور و هرگاه كاملا سير نشده اى از خوردن خوددارى كن

اسلام بر اسراف نكردن تاءكيد دارد چنانكه علم پزشكى - از دو جنبه - پيشگيرى و درمان تاءكيد مى ورزد، و بيان مى كند كه غذاى زائد بر نياز ضرورى باعث خرابى دستگاه هاضمه و نابودى بهداشت و زيادى در وزن بدن خواهد شد.

دين اسلام بر طب جديد پيشى گرفته آنجا كه مى گويد: نبايد انسان هرگاه كه خواست ، چيزى بخورد بلكه بايد وقتى احساس گرسنگى نمود چيزى بخورد. چه سخن بزرگى است فرمايش پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود:

صوموا تصحوا.

(كنزالعمال / ج ٨ خبر ٢٣٦٠٥)

روزه بگيريد تا سالم شويد.

نفاق و دوروئى از نظر اسلام

خداوند متعال مى فرمايد:

( إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ ) (نساء / ١٤٤)

براستى كه منافقان را در جهنم پست ترين جايگاهى از آتش است

نفاق و دوروئى يك مرض اجتماعى است كه بسيارى از بديها و فسادها و گناهان و جرمها از آن سرچشمه مى گيرد. و نفاق ، عبارت از رفتار دوگانه با مردم است

قرآن كريم آن را چنين توصيف مى كند:

( وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ) (بقره / ١٤)

منافقين هنگامى كه افراد با ايمان را ملاقات مى كنند، مى گويند ما ايمان آورده ايم (ولى) هنگامى كه با شياطين خود خلوت مى كنند، مى گويند ما با شمائيم ما مومنان را مسخره مى كنيم

در حديث شريف از پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است :

علامة المنافق ثلاث : اذا حدث كذب ، و اذا وعد اءخلف ، و اذا ائتمن خان

(بحار / ج ٦٩، ٢٠٦ - تحف العقول / ١١)

منافق سه نشانه دارد:

١ - هرگاه سخن بگويد دروغ مى گويد.

٢ - و هرگاه وعده دهد تخلف مى كند.

٣ - و هرگاه مورد اعتماد واقع شود خيانت مى ورزد.

پس منافق نه براى راستگوئى اهميت قائل است و نه در كارهايش اخلاصى دارد، و از تهمت زدن پرهيز نمى كند و از دشمنى نسبت به ديگران و غيبت كردن در پشت سر افراد، اجتناب نمى ورزد. هدفى جز حيله گرى ندارد، كارهايش ‍ فريب دادن و خيانت كردن است و به همين خاطر هرگاه وعده دهد خلف مى نمايد و اگر وى را امين بدانى خيانت مى ورزد چرا كه او نه شرافتى دارد و نه مى توان به وى اطمينان كرد. اين صفات ناپسند چه بسيار قبيح و زشت است كه اعتماد انسان را در زندگى به خطر مى اندازد و مردم در جامعه نسبت به وى بى اعتماد خواهند شد.

دين اسلام تقريبا در تمام عصرها و دوره ها گرفتار و دستخوش منافقان بوده است ، و آنان به هنگام مشكلات و سختيها با اسلام به مبارزه و ستيز برمى خاستند و موجب فساد و تباهى در روى زمين مى شدند. در زمان حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هدف و تلاش منافقين در برانداختن نظام نوپاى اسلام بود كه هنوز پايه هاى آن محكم نشده بود. ولى عنايت خاص و يارى هميشگى خداوند كه مى خواست اين تفكر اسلامى احيا گردد، موجب حفظ اسلام از شر منافقان شد. يكى از چيزهائى كه نقش مهمى در شكست منافقين ايفا كرد قرآن كريم بود كه داروئى كشنده براى آنها شد و در سوره هاى متعدد، قرآن ، آنان را تهديد كرده و يك سوره مخصوص درباره آنان كه سوره شصت و سوم قرآن بنام منافقين نازل شده است كه از سوره هاى مدنى است در آن هنگام منافقين در مدينه زياد بودند و هر مقدار اسلام پيشرفت مى كرد و جهانگير مى شد، منافقان نسبت به آن در اهانت كردن و وارونه جلوه دادن و ايجاد موانع در سر راه اسلام ، از هيچ كوششى دريغ نمى ورزيدند و به همين خاطر، اسلام در مقابل آنان موضعگيرى سختى نمود.

خداوند متعال در قرآن مى فرمايد:

( لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا ) (احزاب / ٦٠)

اگر منافقين و آنها كه در دلهايشان بيمارى است و (همچنين) آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در شهر مدينه پخش مى كنند، دست از كار خود برندارند، تو را بر ضد آنان مى شورانيم سپس جز مدت كوتاهى نمى توانند در جوار تو در اين شهر بمانند و از همه جا طرد مى شوند و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسيد.

اين سختگيرى از ناحيه اسلام نسبت به منافقين در مقابل اعمال ناپسند آنها، يك عكس العمل طبيعى است ، زيرا كه هميشه موضع و برخورد آنان نسبت به اسلام و مسلمين در گذشته و حال و آينده خيانت بار و زيان آور بوده است به عنوان نمونه به بعضى از كارهاى ناپسند آنها كه در تاريخ مرتكب شده اند، اشاره مى كنيم :

١ - هم پيمانى سرى با يهود.

٢ - ساختن مسجد ضرار براى در هم شكستن وحدت مسلمانان

٣ - دروغ بستن و نقل اكاذيب از پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا آنجا كه حضرت فرمود:

ايها الناس قد كثرت على الكذابة فمن كذب على متعمدا فليتبواء مقعده من النار.

(وسائل / ج ١٨، ١٥٣)

آگاه باشيد كه نسبت دهندگان دروغ بر من زياد شده اند. هر كس عمدا نسبت به من دروغ ببندد نشيمنگاه او (در قيامت) پر از آتش خواهد بود.

موضعگيرى آنها در حادثه احد و فرارشان از جنگ كه تعداد آنان به رهبرى عبدالله بن اءبى به يك سوم لشكر مى رسيد، جدا خفت بار بود. اين رفتارشان در تاريخ اسلام به عنوان يك نقطه سياه و ننگين براى منافقين ثبت شد. اين موضعگيرى ، يگانه موضعگيرى آنها نبود بلكه در جاهاى زيادى ، از اين قبيل خيانتها داشته اند كه بطور واضح از آن نتيجه مى گيريم : همه كسانى كه داخل در اسلام شدند؛ از روى ميل و رغبت نبودند بلكه در بين آنان منافقانى بوده اند كه قلبشان پر از كينه بود و هنوز در باطن خود هلاكت پدران و اجدادشان را در جنگهاى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فراموش نكرده بودند و بويژه نسبت به كسى مانند اميرالمومنين كه نقش مهمى در كشتن اجداد آنان داشت

ما همچنانكه نمى توانيم از نقش مخرب آنان كه بعد از رحلت پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مخدوش ‍ ساختن مفاهيم اسلام و تغيير سيره اصلاحگرانه آن چشم پوشى كنيم ، همچنين در مقابل دسيسه و توطئه آنان در خدشه دار كردن فرهنگ اسلام و وارونه جلوه دادن آن بى تفاوت باشيم ، بلكه بى تفاوتى و غفلت از آن ، ضررش بيشتر و شديدتر خواهد بود.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من خالفت سريرته علانيته فهو منافق

(تحف العقول / ٢٤)

كسى كه درون او با برونش فرق بكند، منافق است

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ثلاث من كن فيه كان منافقا و ان صام و صلى و زعم اءنه مسلم : من اذا ائتمن خان و اذا حدث كذب و اذا وعد اءخلف

(بحار / ج ٦٩، ١٠٨)

سه خصلت در هر كه باشد منافق است اگر چه روزه بگيرد و نماز بگذارد و گمان كند كه مسلمان است :

١ - كسى كه امين شمرده شود، ولى خيانت ورزد.

٢ - هرگاه سخن گويد دروغ باشد.

٣ و اگر وعده دهد تخلف نمايد.

٣ - امام باقرعليه‌السلام فرمود:

بئس العبد عبد يكون ذاوجهين و ذالسانين يطرى اءخاه شاهدا و ياءكله غائبا.

(بحار / ج ٧٣، ٢٠٣)

چه بنده بدى است كسى كه دو رو و دو زبان باشد كه هرگاه با برادر دينى روبرو شود. تعريفش مى كند و هرگاه از وى غايب شود، گوشت او را مى خورد (غيبت وى را مى كند).

٤ - امام باقرعليه‌السلام فرمود:

بئس العبد عبد همزة لمزة يقبل بوجهه و يدبر بآخر.

(بحار / ج ٧٣، ٢٠٣)

چه بد بنده اى است كسى كه غيبت كننده و عيبجو باشد كه هرگاه با كسى روبرو شود با آغوش گرم وى را استقبال مى كند و در پشت سر و در غيابش نوع ديگر برخورد مى كند.

٥ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

من لقى المسلمين بوجهين و لسانين جاء يوم القيامة و له لسانان من النار.

(ترغيب / ج ٣، ٦٠٤)

هر كس با مسلمانان با دو روئى و دو زبانى برخورد كند، روز رستاخيز با دو زبان از آتش وارد محشر مى شود.

نفاق و دو روئى يك مرض اجتماعى خطرناكى است كه باعث فساد درونى ، ضعف ايمان ، بزرگى دروغين ، نابودى اطمينان و از بين رفتن امانتدارى كه پايه زندگى بر آن استوار است ، خواهد شد.

ارزش راستگوئى در اسلام

خداوند متعال مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) (توبه / ١٢٠)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با مردان راستگو با ايمان بپيونديد.

و در سوره مائده مى فرمايد:

( قَالَ اللَّـهُ هَـٰذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) (مائده / ١١٩)

امروز روزى است كه راستى راستگويان به آنها سود مى بخشد براى آنها باغهائى از بهشت است كه آب را زير (درختان) آن جريان دارد و جاودانه و براى هميشه در آن مى مانند. خداوند از آنها خشنود بوده و آنها از او خشنود خواهند بود و اين رستگارى بزرگى است

راستگوئى ، يك رابطه اطمينان در زمينه اجتماعى و اقتصادى در جامعه است ، و يگانه صفتى است كه در بين افراد و مردم ، اطمينان بوجود مى آورد، و بدون آن از پايه تا قله جدائى خواهد بود.

انسان فطرتا راستگوست

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

يا ابا نعمان لا تكذب علينا كذبة فتسلب الحنيفية

(اصول كافى / ج ٤، ٣٥)

اى ابا نعمان ! بر ما دروغ نسبت مده كه فطرت انسانى را از تو سلب كند و دينت بر باد رود.

حنيفيت عبارت از فطرت است دروغگويى هر چند به انسان سود رساند، ليكن سود آن موقت است و بدنبال آن ، ضرر دائمى به همراه دارد، و پايه هاى زندگى اجتماعى را كه عبارت از اطمينان است ، از بين مى برد، زيرا هر كارى كه همراه با صداقت و راستى نباشد عاقبت آن شكست و نااميدى است چه بسيار افرادى كه به شغلهاى صنعتى گوناگون و بازرگانى دست زده و از هر درى وارد شده اند، ليكن عليرغم همه اينها در زندگى موفقيتى كه موجب سعادت است ، بدست نياورده اند، زيرا كه راه دروغگوئى را سرمشق خويش قرار داده اند. آنان تلاش دو چندان نموده ولى فايده اى نبرده اند چونكه مردم به آنان اطمينان ندارند، لذا خير دنيا و آخرت در صداقت و راستگوئى است

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

الصدق يهدى الى البر و البر يهدى الى الجنة و ان الرجل ليصدق حتى يكتب عندالله صديقا.

(اصول كافى / با اندك تفاوت)

راستگوئى انسان را به نيكى راهنمائى مى كند و نيكى انسان را به بهشت رهنمون مى گردد و چه بسا مردى با ادامه راستگوئى ، پيش خداوند صديق و بسيار راستگو نوشته مى شود.

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

كبرت خيانة اءن تحدث اءخاك حديثا هو لك به مصدق و انت له به كاذب

(ترغيب / ج ٣، ٥٦٩)

خيانت بزرگى است كه به برادر خود كلامى بگوئى كه او تو را راستگو پندارد و تو به او دروغ بگوئى

٣ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ان الله عزوجل لم يبعث الانبياء الا بصدق الحديث و اءداء الاءمانة الى البر و الفاجر.

(بحار / ج ٦٩، ٢ - اصول كافى / ج ٣، ١٦٢)

خداوند متعال پيامبران را مبعوث نفرمود جز به راستگوئى و اداى امانت به نيكوكار و بدكار.

٤ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

من صدق لسانه زكى عمله

(بحار / ج ٧٥، ٣٠٣ - اصول كافى / ج ٣، ١٦٣)

كسى كه زبانش راستگو باشد، عملش پاكيزه خواهد بود.

٥ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

لاتغتروا بصلاتهم ولا بصيامهم فان الرجل ربما لهج بالصلوة والصوم حتى لوتركه استوحش ولكن اختروهم عند صدق الحديث و اءداء الاءمانة

(بحار / ج ٦٨، ٢ - اصول كافى / ج ٣، ١٦٢)

به روزه و نماز مردم گول نخوريد، زيرا بسا انسان به نماز و روزه شيفته مى شود تا آنجا كه اگر ترك كند به هراس افتد. ولى آنها را به راستگوئى و اداى امانت بيازمائيد.

در شرافت راستگوئى همين بس ، كه موجب آرامش وجدان ، و اطمينان روح ، و بالا بردن مقام و منزلت انسان مى گردد تا آنجا كه انسان راستگو، مورد اطمينان مردم مى شود، برعكس دروغگو.

دروغگوئى و آثار زشت آن

خداوند متعال مى فرمايد:

( إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ ) (نحل / ١٠٥)

تنها كسانى دروغ مى گويند كه به آيات خدا ايمان ندارند و دروغگويان واقعى آنها هستند.

دروغ آن است كه سخن در اعتقاد گوينده با واقع مطابق نباشد و راستگوئى برعكس آن است از نشانه هاى راستگوئى ، عقل و كمال و شرف انسانى است ، و دروغ برعكس آن است و قوام اجتماع ، و آرامش وجدان ، و تربيت شجاعانه ، بر آن استوار است برخلاف دروغگوئى زيرا كه دروغگوئى باعث دشمنى و موجب سلب اطمينان و سرزنش وجدان مى شود. بخاطر همين نكات ، دروغ يكى از زشت ترين و بدترين گناهان است ، زيرا كه داراى مفاسد زيادى است كه مهمترين آن تفرقه و خيانت است

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

الكذب راءس كل خطيئة

دروغ سرمنشاء همه خطاها است

قيل لهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اءيكون المؤ من جبانا؟ قال نعم فقيل : اءيكون بخيلا؟ قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نعم فقيل : اءيكون كذابا؟ قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لا.

(بحار / ج ٧٢،١٧٢)

به پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفته شد: آيا مؤ من ترسو مى شود؟ فرمود: بلى گفته شد: آيا بخيل مى شود؟ فرمود: بلى گفته شد: آيا دروغگو مى شود؟ فرمود: نه

اين حديث مى گويد: ايمان با راستگوئى همراه است و با دروغگوئى منافات دارد.

مردى به پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد:

دلنى على عمل اءتقرب به الى الله تعالى فقالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لاتكذب

(بحار/ ج ٦٩،٢٦٢)

مرا به عملى راهنمائى كن كه به خداوند متعال نزديكى پيدا كنم حضرت فرمود: دروغ نگو.

اين اندرز، باعث شد كه آن مرد از هر معصيتى دورى گزيند زيرا هيچ گناهى را قصد ننمود مگر آنكه در آن دروغى بود يا به دروغ منجر مى شد.

علىعليه‌السلام فرمود:

لا يصلح من الكذب جدا ولا هزلا ولا اءن يعد اءحد كم صبيته ثم لايفى له اءن الكذب يهدى الى الفجور والفجور يهدى الى النار و ما يزال اءحدكم يكذب حتى يقال كذب و فجر و ما يزال اءحدكم يكذب حتى لايبقى فى قلبه موضع اءبرة صدق فيسمى عندالله كذابا.

(بحار / ج ٦٩، ٢٥٩)

براى انسان سزاوار نيست كه دروغ جدى و شوخى بگويد و نبايد كسى از شما به فرزند خود وعده اى دهد كه به آن وفا نكند، زيرا كه دروغ آدم را به گناهان وادار مى سازد، و گناهان وى را به سوى آتش رهنمائى خواهد كرد. و هيچ فردى از شما دروغ نمى گويد جز آنكه گفته مى شود او دروغ گفت و گناه انجام داد. و كسى دروغ نمى گويد جز آنكه در قلب او سر سوزنى راستى و صداقت نمى ماند. پس چنين شخصى در نزد خدا دروغگو ناميده مى شود.

امام سجادعليه‌السلام به فرزندانش مى فرمود:

اتقوا الكذب الصغير منه والكبير فى كل جد و هزل فان الرجل اذا كذب فى الصغير اجترى على الكبير.

(اصول كافى / ج ٤، ٣٥ - بحار / ٦٩، ٢٣٥)

از دروغ كوچك و بزرگ ، جدى و شوخى آن بپرهيزيد زيرا آنكس كه در چيز كوچك دروغ گويد به دروغ بزرگ نيز جراءت پيدا مى كند.

و امام باقرعليه‌السلام فرمود:

ان الله عزوجل جعل للشر اءقفالا و جعل مفاتيح تلك الاءقفال الشراب والكذب شر من الشراب

(اصول كافى / ج ٤، ٣٥ - بحار / ٦٩، ٢٣٦)

خداى عزوجل براى شر و زشتى قفلهائى قرار داده و كليدهاى آن را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است

امامعليه‌السلام از دروغ ، به عنوان گناه بدتر از شراب تعبير فرمود، زيرا شرابخوار در حالى شر و بدى را ترجيح مى دهد كه مانند ديوانه عقلش را از دست داده است ولى دروغگو در حالى دروغ مى گويد كه شعور كامل دارد. هردوى آنها مرتكب كار حرام هستند در صورتى كه دروغگو از نسبت دادن دروغ به خدا و پيامبر او، ابائى ندارد و اين چيزى است كه شرابخوار آن را مرتكب نمى شود. اسلام همانطورى كه از دروغ گفتن نهى فرمود، از معاشرت و رفت و آمد با آنان نيز نهى فرموده است ، زيرا معاشرت در كسب اخلاق بد انتقال آن ، به همنشين تاءثير دارد و چه نيكو سروده شاعر عرب :

عن المرء لا تسئل وسل عن قرينه

فكل قرين بالمقارن يقتدى اذا كنت فى قوم

فصاحف خيارهم ولا تصحب

الاءردى فتردى مع الردى

به ظاهر شخص ننگر بلكه از همنشين وى سؤ ال كن كه هر همنشينى به همنشين خود اقتدا مى كند.

هر گاه در ميان گروهى بودى با بهترين آنان رفاقت و همزيستى كن

و با مردمان پست رفاقت نكن كه مانند آنان پست گردى

اسلام دروغ را حرام نكرده مگر بخاطر آنكه مفاسدى بر آن مترتب مى شود.

پس اگر راستگوئى هم در موردى باعث فساد شود، حكم آن نيز مانند حكم دروغ خواهد بود و بر عكس آن اگر دروغ گفتن موجب فساد نباشد، جايز است مانند گفتن در اصلاح بين دو شخص متخاصم و ايجاد الفت بين آندو كه مصلحتى بر آن مترتب است به همين خاطر، اسلام دروغ گفتن را در هنگام ضرورت و اصلاح بين مردم ، جايز دانسته است

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ليس شى ء مما حرمه الله الا و قد اءحله لمن اضطروا اليه

(بحار / ج ٢، ٢٧٢)

هيچ چيز نيست كه خدا آن را حرام كرده مگر آنكه به هنگام اضطرار و ضرورت آن را حلال نموده است

خداوند متعال مى فرمايد:

( إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّـهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) .

(بقره / ١٧٣)

هركس مضطر و مجبور شود (براى حفظ جان خود از مردار و گوشت خوك بخورد) در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نيست ، به درستى كه خداوند بخشنده مهربان است

و امام صادقعليه‌السلام فرمود:

كل كذب مسئول عنه صاحبه يوما الا كذبا فى ثلاثة : رجل كائد فى حربه فهو موضوع عنه ، اءورجل اءصلح بين اثنين يلقى هذا بغير ما يلقى به هذا يزيد بذلك الاصلاح ما بينهما، اءورجل وعد اءهله شيئا و هو يريد اءن لا يتم لهم

(اصول كافى / ج ٤، ٤١ - بحار / ج ٢٩، ٢٤٢)

از هر دروغى در يك روزى (رستاخيز) باز پرسى شود جز در سه جا:

يكى - مردى كه در نبرد خود (با دشمنان دين) نيرنگ زند كه گناهى بر او نيست

ديگر - مردى كه ميان دو كس سازش دهد و اصلاح نمايد. به اين برخورد كند بغير آنچه با ديگرى برخورد كند، و مقصودش از اين كار اصلاح ميان آن دو باشد.

سوم - مردى كه به خانواده خود وعده دهد و قصد انجام آن را نداشته باشد.

و قالعليه‌السلام اءيضا: الكلام ثلاثة : صدق و كذب و اصلاح بين الناس ، قال : قيل له : جعلت فداك ما الاصلاح بين الناس ؟ قال : تسمع من الرجل كلاما يبلغه فتخبث نفسه فتلقاه فتقول : سمعت من فلان قال فيك من الخير كذا و كذا خلاف ما سمعت منه

(بحار / ج ٦٩، ٢٥١ - اصول كافى / ج ٤، ٣٨)

نيز آن حضرت فرمود:

سخن بر سه گونه است : راستگوئى ، و دروغگوئى ، و اصلاح بين مردم (راوى) گويد به آن حضرت عرض شد: فدايت گردم اصلاح ميان مردم چيست ؟ فرمود: از كسى سخنى درباره ديگرى بشنوى كه اگر آن سخن به او برسد ناراحت شود پس تو او را ديدار كنى و به او بگوئى : از فلانى شنيدم كه درباره خوبى تو چنين و چنان مى گفت بر خلاف آنچه شنيده اى