تربيت و ادب اسلامى
خداوند متعال مى فرمايد:
(
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا
)
(تحريم / ٦)
اى اهل ايمان (در اطاعت حق بكوشيد) و خود را با خانواده خويش از آتش دوزخ نگهداريد.
كلمه ادب در اينجا به معنى تربيت است كه هر دو به يك معنى است اسلام در همه قوانينش راههاى مختلف تربيت را بيان فرموده و از نظر جسمى و بدنى به انواع تربيت ها توجه كامل نموده است براى آن ، قوانينى از قبيل نظافت و پاكيزگى و مسابقه تيراندازى قرار داده است و از نظر فرهنگى به خواندن و نوشتن و از نظر معنوى به عبادات و طاعات دستور اكيد داده است همچنين مسئوليت تربيت را از حيث زمان تا بيست و يك سالگى تعيين نموده است همچنين مسئوليت تربيت را از حيث زمان تا بيست و يك سالگى تعيين نموده است چنانكه در حديث وارد شده كه فرمود:
لا عب ابنك سبعا و اءدبه سبعا و صاحبه سبعا ثم اجعل الحبل على الغارب
(معناه فى البحار / ج ١٠١، ٩٥)
هفت سال با فرزند خود بازى كن و هفت سال ديگر او را ادب كن و هفت سال ديگر او را به همراه خود نگهدار. سپس ريسمان را به گردن خودش بيانداز.
آرى بعد از بيست و يك سالگى مسئوليت بايد بر گردن خود انسان باشد چه نسبت به خودش يا خانواده و منزلش ، يا جامعه ملى و انسانى اش
حال توجه خوانندگان عزيز را به گوشه اى از نظرات اسلام درباره تربيت جلب مى كنم
اول - آزادى فردى
آزادى از مسائل اوليه در زندگى انسان است دين اسلام اين آزادى را براى انسان تضمين نموده و او را از هرگونه تجاوز به جان يا مال يا ناموس تاءمين داده است بشرط آنكه آزادى وى به آزادى ديگران لطمه اى وارد نسازد و موجب تجاوز به حقوق ديگران نگردد:
اسلام به فرد فرد جامعه شخصيت و آزادى به مفهوم عام داده است كه شامل حقوق سياسى و مدنى در عقيده و راءى و دانش و حقوق مالى و غير آن مى گردد. همه اين حقايق در آياتى از قرآن كريم تجلى مى كند:
١ –(
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ
.)
(بقره / ٢٥٦)
در قبول دين اكراهى نيست
٢ –(
فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ
.)
(بقره / ١٩٤)
(بطور كلى) هر كس به شما تجاوز كرد به مانند آن بر او تعدى كنيد.
٣ –(
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّىٰ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَىٰ أَهْلِهَا ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
)
(نور / ٢٧)
در خانه هائى غير از خانه هاى خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اءهل آن خانه سلام كنيد.
همچنين است در همه قوانين اسلام و بخصوص در قانونهائى كه بازدارنده (فرد از تعدى به ديگران) است مانند حرام بودن غيبت و سخن چينى و آزار رساندن به ديگران و منت گذاشتن و مسخره كردن ، كه در همه آنها حقوق فردى ملاحظه شده است
اسلام بزرگترين روشهاى تربيتى را براى ساختن درون انسان و تربيت روح و رعايت بندگى خدا در تمام قوانين واجب خود وضع نموده است ، مانند نماز و زكات و روزه و حج نيز اسلام به فرد، بعنوان زير بناء اساسى جامعه توجه دارد. هر كس از اصلاح خويش ناتوان باشد بطور يقين از اصلاح جامعه عاجز خواهد بود، لذا اسلام به واجب ساختن عبادات اهميت قائل شده و نسبت به ترك آن سخت گيرى نموده است تا انسان روح خود را از راه تقوى تقويت نمايد. آن (عبادات) عبارت از امتثال امر پروردگار، و اجتناب كردن از نافرمانى او است ، و جز اين چيز ديگرى نيست بلكه اسلام استفاده از همه امكانات مشروع در زندگى طبيعى را بدون اسراف و سختگيرى ، مباح دانسته است
خداوند متعال مى فرمايد:
(
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّـهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
)
(اعراف / ٣٢)
بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است ؟ بگو اينها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده اند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت خالص (براى مومنان) خواهد بود. اينچنين ، آيات (خود) را براى كسانى كه آگاهند، شرح مى دهيم
و در سوره فرقان مى فرمايد:
(
وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا
)
.
(فرقان / ٦٧)
(بندگان خاص خداوند) كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف مى كنند و نه سخت گيرى بلكه ميان اين دو حد اعتدالى دارند.
اين آيه شريفه هنگامى به رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نازل شد كه بعضى از مسلمانان به حضور ايشان رسيدند. و درخواست نمودند كه با حرام كردن زنان و ساير پاكيزگيها بر خود، به خدا تقرب جويند و روزها روزه و شبها عبادت كنند. پيامبر آنان را از اين كار باز داشته و فرمود:
اءما اءنا فاءصوم و اءفطر و اءقوم و اءنام و اءتزوج النساء.
(كافى / ج ٢، ٨٥ با اندك تفاوت)
اما من (كه پيامبر شما هستم) روزه مى گيرم و افطار مى كنم ، و شب زنده دارى مى كنم و مى خوابم ، و با زنان ازدواج مى كنم
و نيز فرمود:
لا رهبانية فى الاسلام
(سفينة البحار / ١، ٥٤٠ ماده رهب)
در اسلام گوشه نشينى و رهبانيت نيست
قرآن مجيد در اين زمينه ، تنها به آن اكتفا نكرده بلكه صريحا فرمان مى دهد كه بايد از زينتهاى زندگى استفاده كرد، چنانكه مى فرمايد:
(
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّـهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
)
(بقره / ١٧٢)
اى افراد با ايمان ! از نعمتهاى پاكيزه به شما روزى داديم بخوريد و شكر خدا را بجا آوريد اگر تنها او را پرستش مى كنيد.
در آيه ديگر مى فرمايد:
(
یَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ
)
(بقره / ١٦٨)
اى مردم از آنچه در زمين است ، حلال و پاكيزه بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد. چه اينكه او دشمن آشكار شما است
و در سوره نحل مى فرمايد:
(
فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّـهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
)
(نحل / ١١٤)
از آنچه خدا روزيتان كرده است حلال و پاكيزه بخوريد و شكر نعمت خدا را بجاى آوريد اگر او را مى پرستيد.
در عين حال كه اسلام براى تربيت اهميت قائل است ولى از مشقت انداختن بدن بيش از طاقت آن نهى فرموده است :
(
لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
)
(بقره / ٢٨٦)
خداوند هيچكس را جز به اندازه توانائى اش تكليف نمى كند.
باز در قرآن مى فرمايد:
(وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ
)
.
(حج / ٧٨)
خداوند در دين كار سنگين براى شما قرار نداده است
و خداى متعال مى فرمايد:
(
يُرِيدُ اللَّـهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ
).
(بقره / ١٨٥)
خداوند راحتى شما را مى خواهد، و تكليف را مشكل نگرفته است
حتى (برخى) عبادات - با آن همه اهميتى كه در اسلام دارد - در مسافرت مختصر شده يا حذف مى شود مانند نماز و همچنين مريض نمازش را در حد توان خود به جا مى آورد و مسافر در سفر نبايد روزه بگيرد (با شرايطى كه در كتب فقهى ذكر شده است .) دين اسلام با فطرت سالم انسانى سازگار است و بطور طبيعى با زيباترين و آسان ترين روش با مسائل برخورد مى كند.
دوم : آزادى در خانه و خانواده (آزادى خانوادگى)
زندگى خانوادگى جزئى از زندگى اجتماعى و داراى نظام آسمانى يا قرار دادى است كه خانواده در تمام شئون زندگى از آن پيروى مى كند، تا افراد خانواده در سايه آن با امنيت كامل و تضمين در زندگى انسانى قرار گيرند كه همراه با ادب و تربيت انسانى آنان را در دنيا به سوى سعادت و در آخرت به رستگارى رهنمون شود. از خانواده ها است كه اعضاى صالحى براى يك جامعه بزرگ بوجود مى آيد. در حديث گذشته به نقش سازنده پدر و مادر و حقوق آندو اشاره كرديم و در اينجا به نقش بزرگ مادر كه در اداره جامعه كوچك (خانواده) به عهده دارد، مختصر اشاره اى مى كنيم كه چه اندازه در روش زندگى افراد - كوچك و بزرگ - نقش مستقيم دارد.
چه زيبا سروده شاعر عرب :
الام مدرسة اذا اءعددتها اءعددت
|
|
شعبا طيب الاعراق الام استاذ
|
الاءساتذة الاولى شملت
|
|
مآثرهم مدى الافاق
|
مادر مدرسه اى است كه هرگاه آن را بدست آورى
ملتى را با ريشه هاى پاكيزه بدست آورده اى
مادر استاد استادان اوليه است
كه آنان شاهكارهاى خود را در طول تاريخ مرهون مادر هستند.
لذا اسلام در انتخاب مادر، توجه شايانى دارد، زيرا كه او اولين آموزگارى است كه افراد صالحى را تربيت مى كند و به جامعه تحويل مى دهد و يگانه كسى است كه مى تواند با افكار خود، مردان بزرگى را به اوج رساند و عارفان بلند مقامى را تربيت نمايد. از همينجاست كه اسلام به پيوند زناشوئى با زنان با ايمان تشويق مى كند و از ازدواج با زنان مشرك نهى مى فرمايد:
(
وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ
.)
(بقره / ٢٢١)
و با زنان مشرك و بت پرست تا ايمان نياورده اند، ازدواج نكنيد.
زيرا اگر عقيده زن مشرك در مرد تاءثير داشته باشد همين عقيده ، علت انحراف مرد مى شود و اگر تاءثير نداشته باشد باعث جدائى و تفرقه ميان آندو خواهد شد كه در اينگونه خانواده ها محبت و سازگارى بوجود نخواهد آمد و ريشه خويشاوندى و خانوادگى گسسته مى شود.
اسلام صفاتى زنى را كه شايسته است انسان با او پيوند مشترك زندگى برقرار نمايد، بيان فرموده است
مانند فرمايش پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
كه فرمود:
اختاروا لنطفكم فان الخال اءحد الضجيعين
(وسائل / ج ١٤، ٢٩)
براى نطفه هاى خود جاى بهترى انتخاب كنيد (و هنگام انتخاب همسر به برادر او بنگريد) زيرا كه دائى فرزند شما يكى از نزديكان همبستر شده است
اسلام ، بعضى از آن صفات را بر بعضى ديگر مقدم مى داند مثلا دين كه بر مال و زيبائى و نژاد تقدم دارد. ركن اساسى در پيوند زناشوئى همان دين او است كه هيچ انسانى به آن تمسك نمى جويد جز آنكه خدا عزت و شرافت و نيكى او را مى افزايد.
امام زين العابدينعليهالسلام
مى فرمايد:
من اءراد عزا بلا عشيرة ، و هيبة بلا سلطان ، فليخرج من ذل معصية الله الى عز طاعته
(بحار / ج ١٥، ١٦٤ از امام صادقعليهالسلام
- غرر الحكم / ٦٩٢ از علىعليهالسلام
با اندك تفاوت)
اگر كسى عزتى بدون فاميل ، و هيبتى بدون سلطان بخواهد، بايد از ذلت معصيت خدا خارج شود و به عزت اطاعت خدا داخل گردد.
بيان اين صفات جز اين نبوده كه اسلام از آن نگران است كه مبادا رابطه زندگى مشترك ازدواج كه هدف اسلام است گسسته شود.
خداوند متعال مى فرمايد:
(
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
)
(روم / ٢١)
و از نشانه هاى او (خدا) اينكه همسانى از جنس خود شما براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان دوستى و رحمت قرار داد. در اين امر نشانه هائى است براى گروهى كه تفكر مى كنند.
اين سنت و قانون آفريدگار جهان است كه بشر را از يك جنس (مرد) در زمين رها نكرده تا در گوشه اى بدون جنس لطيف (زن) زندگى نمايد.