آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام0%

آداب معاشرت در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب معاشرت در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسين الجلالى
گروه: مشاهدات: 24864
دانلود: 2993

توضیحات:

آداب معاشرت در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 72 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24864 / دانلود: 2993
اندازه اندازه اندازه
آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مقام زن در اسلام

دين اسلام زن را از بدبختى نجات داد و آزادش كرد و هنگامى كه هيچيك از نظامهاى اجتماعى حقوق وى را به رسميت نمى شناخت ، حقوق انسانى وى را عطا كرد و براى او ارزش قائل شد و نيمى از مسئوليت زندگى را بر عهده او گذاشت در بين تمام ملتهاى روى زمين حتى آن ملتهائى كه در دوره باستان داراى تمدن بوده اند، مانند تمدنهاى روم و ايران براى زنان اراده و استقلالى قائل نبوده اند و خواه ناخواه با آنها مانند خادمان و كنيزان رفتار مى كردند - چنانكه حالا نيز در جامعه هائى كه منتسب به اسلامى است وضع به همين منوال است - وليكن دين اسلام مقام و ارزش وى را بالا برد، تا جائى كه او را نيمى از پيكر مكمل انسان قرار داد و او را از زير ظلم مردان و از تاريكيهاى جهل و نادانى و از قيد بند اسارت آزاد كرد و حقوقش را به وى عطا نمود تا آنجا كه در حقوق اساسى شريك مردان گرديد، و هر دو را به يك اصل و به يك نفس منتسب كرد.

خداوند متعال مى فرمايد:

يا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا كثيرا و نساء واتقوا الله الذى تساءلون به والارحام ، ان الله كان عليكم رقيبا.

(نساء / ١)

اى مردم از پروردگارتان بپرهيزيد كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او آفريد و از آن دو مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت از خدائى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى خواهيد نام او را مى بريد (و نيز) از خويشاوندان خود (يعنى قطع ارتباط با آنها) پرهيز كنيد زيرا خداوند مراقب شما است

خداوند بر زنان - مانند مردان - تمامى فرايض اسلامى را واجب گردانيد و اين ثابت مى كند كه هر دو در حقوق انسانى مساوى هستند و چيزى مخصوص براى زنان مقرر نفرمود مگر چيزهائى كه طبيعت و سرشت آنان با شخصيت غريزى و فطرى ايشان سازگار است ، همانطورى كه اين مطلب از عقد بيعت با آنان آشكار مى گردد.

خداوند متعال مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَىٰ أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّـهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) (ممتحنه / ١٢)

اى پيامبر هنگامى كه زنان مومن نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند، دزدى نكنند، آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نكشند، تهمت و افترائى پيش دست و پاى خود نياورند (فرزندى كه ميان دست و پاى خود پرورده ، و علم به آن از انعقاد نطفه او دارند، به دروغ به كسى غير پدرش نبندند)، و در هيچ كار شايسته اى مخالفت فرمان تو نكنند، با آنان بيعت كن و براى آها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما كه خدا آمرزنده و مهربان است

نقش فرزندان در سازندگى جامعه

دين اسلام آرايش و پوشيدن لباس ابريشم و طلا را كه مناسب با مقام و طبيعت آنها است ، مخصوص آنان قرار داد، ولى در مساءله ارث حق وى را نصف حق مرد قرار داد، زيرا مسئوليتهاى زندگى و تكاليف سخت غالبا به عهده مرد خانه است و زن در كارهاى سنگين خانه مسئوليتى ندارد. اين مرد است كه كار مى كند و مخارج خانه را تاءمين مى نمايد، و هرگاه ازدواج كند بايد به زن مهريه بپردازد و نفقه او را بدهد و هر كس كه در تحت تكفل او است - مانند فرزندان و زن - مخارج آنان به عهده او مى باشد براى زن هيچيك از اينها نيست همانطورى كه در خانه پدرش هيچ مسئوليتى در خرج زندگى نداشت و هنگامى كه ازدواج مى كند تمام مهريه را براى شخص خودش دريافت مى كند.

هرگاه انسان اين تذكرات فوق را كه طبيعت هر يك از دو جنس تقاضا مى كند، ملاحظه مى نمايد، در مى يابد كه طبق عدالت اجتماعى بايد پسر دو برابر دختر ارث ببرد و به همين خاطر است كه نظام زندگى خانوادگى و مسئوليت آن از قبيل مخارج ، لباس ، مسكن ، تربيت فرزندان و غير اينها از چيزهائى كه در زندگى خانوادگى لازم است به عهده او است لذا مرد در هنگام ضرورت در راه بدست آوردن چيزى كه در مصلحت خانوادگى است - در حال حاضر و آينده - مى تواند سياست سختگيرى را پيش گيرد و با اين سياست خشن بتواند خانواده را از ضررهاى اجتماعى و اقتصادى و اخلاقى باز دارد. اين مسئوليت ، وظيفه اى از وظايف خانوادگى است كه اسلام بر آن تاءكيد دارد. بلكه طبيعت مرد و زن چنين اقتضاء مى كند كه مسئوليت سنگين به عهده مرد باشد. تمام كشورها و ملتها اعتراف دارند كه چنين مسئوليتهاى شايسته مرد است كه در تمام ادوار تاريخ بشرى نمى توان آن را انكار كرد و به راحتى از كنار آن گذشت

اسلام براى رفع درگيريها و اختلافاتى كه در خانواده بوجود مى آيد، قانونهايى قرار داده است كه در ابتداى بروز اختلاف دو نفر عاقل يكى از طرف مرد و ديگرى از طرف زن (به عنوان دو حكم) داورى كنند و اختلافشان را حل نمايند و اگر با اين كار اختلاف حل نشد، آخرين راه حل طلاق و جدائى است

نقش فرزندان در سازندگى جامعه

كودكان امروز، مردان فردا و نسل آينده هستند. آمال و آرزوها درباره آنان نسبت به كشور و دين و خانواده به چگونگى (تربيت كودكان) گره خورده و بدين جهت اسلام در ساختن يك زير بناى جامعه شايسته انسانى اهميت بسزائى قائل است زيرا كه فرد در آينده شخصى خواهد بود كه مسئوليتهائى بر دوش خواهد داشت

امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى فرمايد:

انكم صغار قوم و يوشك اءن تكونوا كبار قوم آخرين

(بحار / ج ١، ١١٠)

براستى شما (كودكان) افراد كوچك قوم هستيد كه در آينده نزديك ، بزرگ قوم خواهيد بود.

در اولين قدمى كه كودك به دنيا مى گذارد، با چيزهاى محسوسى مواجه مى شود و آن را درك مى نمايد، كه نيروى حسى او به وى اجازه مى دهد. نسبت به چيزهايى كه دوست دارد، گرايش پيدا مى كند و از چيزهائى كه تصور مى كند بد است ، از آن دورى مى جويد. در حواس باطنى وى غير از مواد خام چيزى وجود ندارد، زيرا از نقش و صورت و آداب و رسوم و تقليد خالى است و مانند آئينه اى صاف است

بعد از گذشت دو سال از عمر وى ، محيط منزل و خانه و تربيت و آئين و مذهب در او تاءثير مى گذارد. البته اين عوامل از ابتداى تولد در رشد و نمو او تاءثير دارد، و مهمترين آن ، تربيت است و عوامل ديگر نيز از تربيت سرچشمه مى گيرد و اين مسئوليت به عهده پدر و مادر است كه مستقيما با او سرو كار دارند. كودك امانتى در دست آنان است كه رسيدگى به بهداشت و بعد معنوى و مادى او وظيفه آنان است ، تا روح فضيلت و بزرگوارى را در روح و شخصيت وى پرورش ‍ دهند و با تربيت ، وى را در كارهاى نيكو مشاركت دهند و توجيه نمايند تا اينكه در جامعه انسانى يك عضو فعال و كارسازى باشد.

امام سجادعليه‌السلام مى فرمايد:

و اءما حق ولدك فتعلم اءنه منك و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره و انك مسئول عما وليته من حسن الاءدب والدلالة على ربه والمعونة على طاعتك فيك و فى نفسه فمثاب على الاحسان اليه و معاقب على الاسائة عليه

(رسالة الحقوق / ٦ - مكارم الاخلاق / ٢٣٢)

و حق فرزندت نسبت به تو اين است كه بدانى او از تو بوجود آمده و در كارهاى نيك و بد دنيا به تو منسوب مى گردد و تو درباره ادب نيكو و راهنمائى بطرف خدا و يارى بر اطاعت او نسبت به خودت و صلح خويش ، مسئول هستى كه در مقابل احسان به وى پاداش و در مقابل بدى او كيفر خواهى ديد.

پس لازم است كه پدر و مادر، در ايام كودكى وقت پر ارزش وى را غنيمت شمارند تا آنكه بهترين اوقات آنان به هدر نرود و فراگيرى دانش و تمرين و عادت به نيكى و پيدا كردن راه زندگى برتر از بعد معنوى و اجتماعى و اعتقادى و اقتصادى براى او فراهم شود زيرا كه كودك در دامن پدر و مادر رشد و پرورش مى يابد و بار سنگين او به عهده والدين است و از اول زندگى از آن تقليد و پيروى مى كند چرا كه آنها سزاوارترين مردم به او هستند.

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

كل مولود يولد على الفطرة فاءبواه يهودانه اءو ينصرانه اءو يمجسانه

(بحار / ج ٢، ٧٨)

هر كودك با فطرت پاك به دنيا مى آيد و پدر و مادر هستند كه او را يهودى يا نصرانى يا مجوسى مى كنند.

براستى كه هر كودكى با قلبى صاف و دلى پاك متولد مى شود. دل او از هر صورتى خالى است و به هيچ چيزى تمايل ندارد و با فطرت پاك آفريده شده كه همان فطرت خداداى است

( فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ) (روم / ٣٠)

فطرت خداوندى كه مردم را بر آن فطرت آفريده است

از سلامتى قلب و بلندى اخلاق و بزرگى روح برخوردار است

مراحل تربيت فرزند

١ - مرحله و بُعد مادى كه به پدر مربوط مى شود.

٢ - مرحله و بُعد معنوى كه بين پدر و مادر مشترك است ليكن تاءثير مادر در آن زيادتر است و ادامه صفات عالى كه در كودكان ، به همكارى و كوشش پدر و مادر نياز دارد كه در داخل و خارج منزل ياريشان كنند. لذا بر آنان است كه در تربيت فرزندان خود فرصت را غنيمت شمرده و آنها را راهنمائى كنند وگرنه ندامت و پشيمانى بدنبال خواهد داشت كه سودى نمى بخشد و تربيت و پرورش فرزندان از نظر مادى از سن كودكى و رشد بدون رعايت بعد معنوى در بين حيوانات اهلى و حتى در بين حيوانات وحشى و درنده يك امر غريزى است كه خداى متعال آن را بطور مرموز در نهاد آنها قرار داده است

دين اسلام در نظام زندگى براى تربيت انسانهاى عاقل و آگاه از بعد اعتقادى و اجتماعى و اقتصادى ، اهميت بسيار قائل شده است تا اينكه نسل بشر در فراز و نشيب هاى زندگى ضايع نگردد.

آداب تربيت اسلامى

اسلام استوارترين راه را براى پدران ترسيم مى كند كه سزاوار است پدران در تربيت فرزندان آن را سرمشق خود قرار دهند تا فرزندانشان نور چشم و اميد آينده زندگى و مايه شادابى آنان گردد زيرا كه فرزند زينت و زيبائى دنيا و بزرگترين نعمتى است كه آرزوى هر انسان است

خداوند متعال مى فرمايد:

المال والبنون زينة الحياة الدنيا والباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خيرا املا.

(كهف / ٤٦)

مال و فرزندان زينت زندگى دنيا هستند و باقيات صالحات (ارزشهاى پايدار و شايسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميدبخش تر است

فرزند يادگار خوبى براى انسان است بشرط آنكه انسان او را نيكوتر تربيت نمايد.

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اذا مات المومن انقطع عمله الا من ثلاث : صدقة جارية اءو علم ينتفع به و ولد صالح يدعوله

(بحار / ج ٢، ٢٢)

هنگامى كه مومن از دنيا برود عملش قطع مى گردد مگر از سه چيز: كارهاى عام المنفعة ، يا علمى كه از آن نفع برده شود و فرزند صالح و نيكوكارى كه براى وى دعا نمايد.

و از آنجا كه فرزند صالح آرزو و مطلوب هر مومن و اميد هر انسان است زيرا كه شاخه اى از پدرش مى باشد، لذا شايسته است كه در تربيت و ادب او نهايت سعى و تلاش را مبذول دارد و به هر يك از پسر و دختر مطابق طبيعت آنها توجه نمايد.

مثلا پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره دختران فرمود:

علموهن سورة النور ولا تعلموهن سورة يوسف

(كيفركردار / ج ٢، ١١٣ به نقل از من لا يحضره الفقيه / ٤٢٥)

به دختران (و زنان) خود، سوره نور را بياموزيد و سوره يوسف را ياد ندهيد.

دليل آن ، اين است كه سوره يوسف مشتمل بر قصه عاشقانه بين يوسف و زليخا است (البته زليخا يوسف شده بود نه يوسف عاشق زليخا) در حال كه سوره نور در برگيرنده آداب و دستورات اخلاقى است كه به حال زنان پر سودتر است

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

خير اءولادكم البنات

(بحار / ج ١٠١، ٩١)

بهترين فرزندان شما دخترانند.

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من قبل ولده كتب الله عزوجل له حسنة

(كافى / ج ٦، ٤٩)

هر كس فرزند خود را ببوسد، خداوند براى وى حسنه و نيكى مى نويسد.

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

علموا اءولادكم السباحة والرماية

(وسائل / ج ١٢، ٢٤٧)

به فرزندان خود شنا و تيراندازى بياموزيد.

٤ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

حق الولد على الوالد اءن يحسن اسمه و اءدبه ويضعه موضعا صالحا.

(كنزالعمال / حديث ٤٥١٩٣)

حق فرزند بر پدر اين است كه نام خوب براى وى انتخاب كند، و نيكوتر بيتش نمايد و او را در جايگاهى مناسب قرار دهد (قسمت اخير شامل موقعيت اجتماعى ، شغلى و... مى شود.)

٥ - در حديث ديگرى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد شده كه فرمود:

من حق الولد على الوالد ثلاثة : بحسن اسمه ، و يعلمه الكتابة ، و يزوجه اذا بلغ

(بحار / ج ٧٤، ٨٠ - مكارم الخلاق / ١١٤)

حق فرزند بر پدر سه چيز است : نام نيكو براى وى انتخاب كند، و نوشتن را به او بياموزد، و هرگاه به حد بلوغ رسيد، (وسايل) ازدواج او را فراهم سازد.

٦ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من ولدله مولود فليؤ ذن فى اذنه اليمنى باءذان الصلاة وليقم فى اليسرى فانها عصمة من الشيطان الرجيم

(وسائل / ج ١٥، ١٣٧)

هرگاه براى كسى فرزندى متولد شد، به گوش راست وى اذان نماز، و به گوش چپش اقامه بگويد زيرا كه اين كار باعث حفظ (كودك) از شر شيطان رانده شده است

٧ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ان الله يحب اءن تعدلوا بين اءولادكم حتى فى القبل

(كنزالعمال / خبر ٤٥٣٥٠)

خداوند دوست دارد كه بين فرزندان خود عدالت را مراعات كنيد حتى در بوسيدن آنان

٨ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

قبلوا اءولادكم فان لكم بكل قبلة درجة فى الجنة

(وسائل / ج ١٥، ٢٠٢)

فرزندان خود را ببوسيد زيرا بوسيدن فرزندان باعث علو درجات در بهشت مى شود.

٩ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من كان عنده صبى فليتصاب له

(وسائل / ج ١، ٢٠٣ - عوالى اللئالى / ج ٣، ١٣١)

كسى كه در منزل بچه اى دارد، با وى كودكانه رفتار نمايد.

١٠ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اعدلوا بين اءولادكم فى النحل كما تحبون اءن يعدلوا بينكم فى البر واللطف

(كنزالغمال / خبر ٤٥٣٤٧ - بحار / ج ٢٣، ١١٣ با اندك تفاوت)

در بين فرزندان خود در دادن هديه عدالت را مراعات نمائيد چنانكه خودتان دوست داريد كه در نيكى و لطف به شما، عدالت برقرار گردد.

١١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اءحبوا الصبيان وارحموهم و اذا وعدتموهم ففوالهم

(وسائل / ج ١٥، ٢٠١)

كودكان را دوست داريد و به آنان رحم كنيد، و هرگاه به آنان وعده داديد، وفا نمائيد.

١٢ - علىعليه‌السلام فرمود:

انظروا من يرضع اءولادكم فان الولد يشب عليه

(وسائل / ج ١٥، ١٨٨)

بنگريد كه چه كسى به فرزندانتان شير مى دهد زيرا كه فرزند به او گرايش دارد.

نام گذارى كودك

دين اسلام براى تربيت نيكوى فرزندان ، برنامه عالى و ارزشمندى را ترسيم فرموده است زيرا كه آنان سرمايه هاى آينده و اميدهاى فردا هستند كه رسال مهم حمايت از كشور به دوش آنهاست لذا از اولين لحظه اى كه نوزاد بر زمين قدم مى گذارد، اسلام پدر و مادر را به انتخاب نام نيكو براى وى راهنمائى مى كند و آن را يكى از حقوق فرزند مى شمارد زيرا كه نام گذارى اثر آشكارى در رفتار اجتماعى دارد. بخاطر همين است كه پيامبر خدا نام بعضى از اصحاب خود را از حرب

حقوق بشر در اسلام

اسلام حقوق انسانى را براى هر بشرى بطور واضح و همه جانبه بيان كرده و همه را از نظر حقوقى مساوات دانسته بدون اينكه در ميان نژاد و نژادى ديگر و قبيله اى و قبيله ديگر و يا رنگى و رنگى ديگر فرقى بگذارد بدون اينكه آنان را بر يكديگر برتر بداند و با صداى بلند اعلان مى دارد كه معيار بزرگى و برترى تقواست و هيچ عربى بر عجم و نه هيچ سفيد پوستى بر سياه پوست برترى ندارد جز به شايستگى و پرهيزكارى زيرا همه افراد بشر در انسانيت يكسانند لذا از نظر حقوق هم بايد يكسان باشند.

جهان امروز، در هر سال دهم دسامبر را به عنوان خاطره و يادبود اعلام منشور حقوق بشر، جشن مى گيرد كه سازمان ملل متحد در همان روز از سال ١٩٤٨. آنرا صادر نمود و به عنوان سند جديدى كه حقوق مدنى و سياسى و اقتصادى و اجتماعى بشر را محترم مى شمارد، شناخته شده كه داراى ضمانت اجراى اجتماعى در مسائل بهداشت و آموزش و وظايف فردى و مسئوليتهاى اجتماعى است مهمترين بخش آن ماده اول و دوم است كه متن آن چنين است ماده اول :

تمام افراد بشر، آزاد به دنيا آمده و داراى عقل و وجدان بوده و از لحاظ حيثيت و حقوق اجتماعى برابرند.

ماده دوم :

همگان مى توانند بدون هيچگونه تمايز از حيث نژاد، رنگ ، جنس ، مذهب ، عقيده سياسى ، ثروت و يا هر موقعيت ديگر، از تمام حقوق و كليه آزاديهائى كه در اعلاميه حاضر، ذكر شده است ، بهره مند گردند.

از هنگامى كه اين اعلاميه در جهان منتشر گرديد، هر سال دولتهاى جهان به اين منظور جشن مى گيرند، در حالى كه مى دانيم ، نژاد پرستى در بسيارى از مناطق جهان ، هنوز حكمفرماست و همان دولتهائى كه براى آن جشن مى گرفتند، نژادپرستى را با مال و تبليغات خود تاءييد مى كنند. دولتهائى كه بر پايه خونريزى و آدمكشى بوجود آمده اند، روز بروز بر تعداد آنها افزوده مى گردد، قربانيان اختلاف نظرهاى سياسى ، از حد شمارش بيرون مى روند. منشور حقوق بشر مركبى است بر روى كاغذ كه هيچ خاصيتى ندارد و تنها بعضى كشورها به نفع خود از آن استفاده مى برند (و براى كوبيدن كشورهاى ضعيف آن را مستمسك خود قرار مى دهند). دين اسلام حق مساوات و برابرى بشر را با يك كلمه مختصر چنين بيان مى فرمايد:

.( إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ )

(حجرات / ١٢)

گرامى ترين شما نزد خدا، پرهيزكاران شما است

دين اسلام در طى قرنهاى متمادى تا به امروز عملا در ميان گروههاى گوناگون از ترك و فارس و عرب اين آيه شريفه را به عنوان سند حقوق بشر انتشار داده است تا اينكه تمام امت مسلمان يك امت واحده شده و استقلال و رسالت دائمى خود را حفظ كرده است ، تا جائى كه امروزه دين اسلام گشته حتى كسانى كه مسلمان نيستند آن را به عنوان ين مساوات و برابرى قبول دارند.

ارزش علم و آگاهى

خداوند متعال مى فرمايد:

( يَرْفَعِ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ) (مجادله / ١١)

خداوند مقام اهل ايمان و دانشمندان را (در دو جهان) رفيع و بلند مى گرداند.

و در جاى ديگر مى فرمايد:

( قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ) (زمر / ٩)

(اى فرستاده ما) بگو: آيا اهل دانش با مردم جاهل و نادان يكسانند!؟ (هرگز يكسان نيستند) و منحصرا خردمندان اين عالم متذكرند (كه عالم با جاهل يكسان نيست .)

مبداء هر تمدن و خوشبختى و پاكى فكر انسان از جمود و بى تحركى ، علم و دانش است كه معيار برترى در زندگى مى گردد. علم - هر علمى كه باشد - به اندازه خود مراتب زندگى بشر را تغيير مى دهد.

دين اسلام ، دين علم و دانش است و اين ويژگى ، يكى از امتيازات تربيتى و تمدن جاويدان اسلام لذا براى عقل و دانش مقام بلندى قائل شده ، و شادمانى روحى را از بين روشهاى تربيتى ، روش موفقى دانسته و آزادى فكرى و طبيعى انسان را به عنوان حق طبيعى مسلم و ضرورى دانسته است و آيات و احاديث بسيارى انسان را به سوى علم و معرفت و شناخت تشويق مى كند. چه آن دسته آيات و احاديثى كه در ارزش و فضيلت خود علم آمده و چه آن دسته كه درباره دانشجو و نوشتن وارد شده است خداوند سبحان در قرآن كريم بعد از نعمت آفرينش آن را بالاترين نعمت بشمار آورده و مى فرمايد:

( اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿ ١ ﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿ ٢ ﴾ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿ ٣ ﴾ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿ ٤ ﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ) (علق / ٥ - ١)

بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد. همان كس كه انسان را از خون بسته اى خلق كرد بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است همان كسى كه بوسيله قلم تعليم نمود. و به انسان آنچه را نمى دانست ياد داد.

در قرآن ، علم منحصر به علوم دينى نيست بلكه لفظ علم تمام علومى را فرا مى گيرد كه جامعه از آن نفع برده و فايده اش ‍ براى تمام بشر عايد مى شود.

خداوند متعال مى فرمايد:

( هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ) (جمعه / ٢)

او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاكيزه كند، و كتاب و حكمت بياموزد، هر چند پيش از آن در گمراهى آشكار بودند.

خداوند سبحان بشر را بوسيله علم و دانش بسوى راه راست رهنمون ساخت در حالى كه پيش از آن در گمراهى آشكار بسر مى برد. قرآن كريم به آموختن علم و دانش تاءكيد مى ورزد و اين مساءله را بارها يادآورى مى كند زيرا كه علم نصيب و سهم عاقلان است ، و كمال عقل با علم و دانش است كه با دانشمندان ارزش و برترى مى دهد.

مراتب علوم و شناخت و معرفت ، وسيع و متفاوت است چنانكه قرآن مى فرمايد:

( وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ) .

(يوسف / ٧٦)

فوق هر عالم و دانشمندى دانشمندترى وجود دارد.

از آنجا كه تقليد كوركورانه - بدون استثناء - بخاطر ترك رنج تحصيل علم است لذا اسلام با هر نوع تقليد كوركورانه به مبارزه برخاسته است ، چنانكه قرآن مى فرمايد:

( وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ) (مائده / ١٠٣)

و هنگامى كه به آنها (كافران) گفته شود، به سوى آنچه خدا نازل كره و به سوى پيامبر بيائيد مى گويند آنچه را از پدران خود يافته ايم ما را بس است ! آيا نه چنين است كه پدران آنها چيزى نمى دانستند و هدايت نيافته بودند؟!.

خداوند متعال امر نموده كه انسان از خدا درخواست زياد شدن علم كند چنانكه مى فرمايد:

( قُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا .)

(طله / ١١٤)

و بگو پروردگارا به علم و دانشم بيفزا و زياد كن

او را به درخواست زيادى ثروت و مقام و قدرت (ظاهرى) فرمان نداده است بلكه فقط به علم تنها كه از همه اينها مهمتر است فرمان داده است

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روش زندگى خود براى علم ، مقام و ارزش والايى قائل بوده هرگاه اسراى جنگى به فرزندان مسلمانان ، خواندن و نوشتن مى آموختند بخاطر شرافت علم ، آنان را آزاد مى كرد.

در حديثى از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود:

ان الناس اءربعة : رجل يعلم و يعلم انه يعلم فذاك مرشد عالم فاتبعوه ، و رجل يعلم ولا يعلم انه يعلم فذاك غافل فاءيقظوه ، و رجل لايعلم و يعلم انه لا يعلم فذاك جاهل فعلموه ، و رجل لا يعلم انه لا يعلم فذلك ضال فارشدوه

(بحار / ج ١، ١٩٥ - عوالى اللئالى / ج ٤)

مردم چهار دسته اند:

١ - كسى كه مى داند، و مى داند كه مى داند. او راهنما و دانشمند است ، از او پيروى نمائيد.

٢ - كسى كه مى داند، و نمى داند. او عاقل است ، وى را بيدار نمائيد.

٣ - كسى كه نمى داند، و مى داند كه نمى داند. او جاهل و نادان است (جهل بسيط دارد) او را بياموزيد.

٤ - كسى كه نمى داند، و نمى داند كه نمى داند (جهل مركب دارد) او گمراه است ، ارشادش نمائيد.

شاعرى اين حديث شريف را چنين به نظم درآورده است :

آنكس كه بداند و بداند كه بداند

اسب شرف از گنبد دوار براند

آنكس كه بداند و نداند كه بداند

بيدارش نمائيد كه بس خفته نماند

آنكس كه نداند و بداند كه نداند

لنگان خرك خويش به منزل برساند

آنكس كه نداند و نداند كه نداند

در جهل مركب ابدالدهر بماند

در ديوان امام علىعليه‌السلام آمده است :

ما الفضل الا لاهل العلم انهم

على الهدى لمن استهدى ادلاء

و قيمة المرء ما قد كان يحسنه

والجاهلون لاءهل العلم اعداء

فقم بعلم ولا تبتغى به بدلا

فالناس موتى و اءهل العلم اءحياء

فضل و بزرگوارى جز براى اهل دانش نيست

آنان خود بر هدايت بوده و راهنماى ديگرانند.

و ارزش انسان با چيزى است كه وى را زيبا و نيكو گرداند.

و افراد نادان دشمن دانشمندان اند.

پس برخيز دانش را بجوى و چيز ديگر را جايگزين آن نساز

كه مردم مى ميرند و اهل علم هميشه زنده اند.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة

(بحار / ج ١ ١٧٧)

يادگيرى دانش ، بر هر مرد و زن مسلمان وظيفه است

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اطلبوا العلم ولو بالصين

(بحار / ج ١، ١٨٠)

دانش را بجوئيد گرچه در چين باشد. (كه فاصله بين مدينه و چين بيش از همه جا بوده است .)

٣ - علىعليه‌السلام فرمود:

تعلموا ممن علم فعمل

علم را از كسى فرا گيريد، كه به آن عمل مى كند.

٤ - علىعليه‌السلام در وصف دانش مى فرمايند:

و هو اءنيس فى الوحشة و صاحب فى الوحدة و سلاح على الاءعداء وزين الاءخلاء يرفع الله به اءقواما يجعلهم فى الخير ائمة يقتدى بهم و ترمق اءعمالهم و تقتبس آثارهم لان العلم حياة القلوب من الجهل و نور الاءبصار من العمى و قوة الاءبدان من الضعف ينزل الله حامله منازل الاءبرار و يمنحه مجالسة الاءحبار فى الدنيا والاخرة و بالعلم يطاع الله و يعبد و بالعلم يعرف الله و يوحد و بالعلم توصل الاءرحام و به يعرف الحلال والحرام

(بحار / ج ١، ١٦٦)

علم و دانش ، انيس انسان در وحشت و يار او در تنهائى است ، سلاحى عليه دشمنان و زينتى براى دوستان است خداوند گروهى را بوسيله آن سربلند مى كند؛ آنان را رهبران خير و نيكى قرار مى دهد كه مردم به ايشان اقتدا كنند و دانش ، به كارهاى آنان رمق مى دهد و آثارشان را حفظ مى كند... زيرا علم مايه زندگى قلب و نجات آن از نادانى است و نور ديدگان از نابينائى و نيروى جسم از ناتوانى است خداوند دارنده علم را در جايگاه نيكان قرار مى دهد و همنشينى با خوبان را در دنيا و آخرت به او عطا مى كند و بواسطه علم ، خدا اطاعت و عبادت مى شود و شناخته مى گردد و يگانگى او اثبات مى شود، و بوسيله علم با ارحام صله بجا آورده مى شود و حلال و حرام شناخته مى گردد...

٥ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

اطلبوا العلم و تزتنوا معه بالحلم والوقار و تواضعوا لمن تعلمونه العلم و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم ولا تكونوا علماء جبارين فيذهب باطلكم بحقكم

(الامام الصادق و المذاهب الاءربعة / ج ٤ - ٣، ٣٩٠)

دانش را بجوئيد و با آن به همراه بردبارى و وقار، خود را بيارائيد، و نسبت به شاگردان خود تواضع كنيد و نسبت به استادان خود فروتن باشيد و از دانشمندان ستمگر نباشيد تا باطل شما حق شما را از بين ببرد.