آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام0%

آداب معاشرت در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب معاشرت در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسين الجلالى
گروه: مشاهدات: 26916
دانلود: 3668

توضیحات:

آداب معاشرت در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 72 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 26916 / دانلود: 3668
اندازه اندازه اندازه
آداب معاشرت در اسلام

آداب معاشرت در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

خيركم ، خيركم لاءهله و اءنا خيركم لاءهلى

(من لايحضره الفقيه / ج ٣، ٤٤٢)

بهترين شما كسى است كه نسبت به اهل و عيال خود نيكوكار باشد و من نيكوكارترين شما به اهل و عيال خود هستم

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ايما امراءة بانن و زوجها عليها ساخط فى حق ، لم يقبل الله منها صلاة حتى يرضى عنها.

(وسائل / ج ١٤، ١١٣)

هر زنى كه شب را بخوابد در حالى كه شوهرش بخاطر حقى بر او خشمناك شود، خدا هيچ نمازى را از او قبول نمى كند تا شوهر، از وى راضى شود.

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

لو اءمرت احدا بالسجود لاءمرت المراءة بالسجود لزوجها.

(بحار / ج ١٠٠، ٢٤٧)

اگر جايز بود كه كسى را امر كنم به كسى ديگر سجده كند، زنان را دستور مى دادم كه به شوهران خود، سجده نمايند.

٤ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ما استفاده امرء مسلم فائدة بعد الاسلام اءفضل من زوجة تسره اذا نظر اليها و تطيعه اذا اءمرها و تحفظه اذا غاب عنها فى نفسها وماله

(كافى / ج ٥، ٣٢٧)

براى هيچ مرد مسلمانى بعد از اسلام ، فايده اى بالاتر از زنى نيست كه هرگاه بر وى نگاه كند، خوشحال سازد و هرگاه او را به چيزى دستور دهد اطاعتش نمايد و هرگاه از او غايب شود، خودش و مال شوهرش را حفظ و نگهدارى نمايد.

٥ - و جاء رجل الى النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قائلا: ان لى زوجة اذا دخلت تلقتنى و اذا خرجت شيعتنى و اذا راءتنى مهموما قالت : ما يهمك ؟ فقال الرسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : بشرها بالجنة و قل لها انك عاملة من عمال الله ولك فى كل يوم اءجر سبعين شهيدا.

(وسائل / ج ١٤، ١٧ با اندك تفاوت)

مردى به خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و عرض كرد: زنى دارم كه هرگاه وارد منزل مى شوم از من استقبال نموده و به پيشوازم مى آيد، و هرگاه از منزل خارج مى شوم ، مرا بدرقه مى كند، و اگر غمناكم بيند، سوال مى كند: چه چيزى تو را غمناك ساخته است ؟ پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: به او مژده ده كه اهل بهشت است و به وى بگو كه تو يكى از كاركنان خدا هستى و برايت هر روز پاداش هفتاد شهيد است

٦ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ان خير نساءكم الوالود، الودود، العفيفة ، العزيزة فى اءهلهات الذليلة مع بعلها، المتبرجة مع زوجها، الحصان على غيره ، التى تسمع قوله و تطيع امره ، و اذا خلى بها بذلت له ما يريد منها.

(بحار / ج ١٠٠، ٢٣٩)

بهترين زنان شما كسانى هستند كه داراى چنين صفاتى باشند:

١ - زنى كه فرزند آورد (عقيم نباشد.)

٢ - مهربان باشد.

٣ - با عفت و پاكدامن باشد.

٤ - در ميان اهل خود، عزيز و محترم باشد.

٥ - نسبت به شوهرش متواضع و فروتن باشد.

٦ زيبائيها و محاسن خود را نسبت به همسرش آشكار سازد.

٧ - نسبت به ديگران (نامحرمان) خود را حفظ نمايد.

٨ - گفته شوهر خود را گوش كند و دستور او را اطاعت نمايد.

٩ - هرگاه شوهرش با او خلوت كند، از آنچه مى خواهد، او را كامياب سازد.

٧ اميرالمومنين علىعليه‌السلام فرمود:

خير نساءكم خمس ، قيل و ما الخمس ؟ قال : الهينة ، اللينة ، المؤ اتية (المطيعة) التى اذا غضب زوجها، لم تكتحل بغمض حتى يرضى ، و اذا غاب عنها زوجها حفظته فى غيبته ، فتلك عاملة من عمال الله ، و عامل الله لايخيب

(وسائل / ج ١٤، ١٥)

بهترين زنان شما پنج دسته اند. سوال شد آنان كيانند؟ فرمود:

١ - سهل گير باشد، و سخت نگيرد.

٢ - نرمخو و آرام باشد، و تند خو نباشد.

٣ - از شوهر خود اطاعت و فرمانبردارى داشته باشد.

٤ - اگر از همسر خود نافرمانى كرد، چشم برهم نگذارد تا او را راضى كند.

٥ - هرگاه شوهرش از وى ، غايب شود، مال و آبروى او را حفظ نمايد. چنين زنى از كاركنان خدا است و كسى كه براى خدا كار كند، تلاش او بيهوده نمى گردد.

٨ - علىعليه‌السلام فرمود:

ولا تملك المراءة من اءمرها ما جاوزنفسها فان المراءة ريحانة و ليست بقهرمانة ، ولا تعد بكرامتها نفسها ولا تطمعها فى اءن تشفع بغيرها و اياك والتغاير فى غير موضع غيرة فان ذلك يدعوا الصحيحة الى السقم

(نهج البلاغه فيض الاسلام / نامه ٣١، ٩٣٩)

و زن را به آنچه كه بيش از حق و توان او است ، اختيار نده ، زيرا زن مانند گياهى خوشبو است نه قهرمان ، و در گرامى داشتن وى ، از حد تجاوز نكن ، و او را به طمع مينداز كه ديگرى را شفاعت كند، و بپرهيز از اظهار غيرت و بدگمانى در جائى كه نبايد غيرت بكار برد زيرا كه اين كار زن درست را به نادرستى مى كشاند.

٩ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

لا غنى بالزوج عن ثلاثة اءشياء فيما بينه و بين زوجته و هى الموافقة ليجتلب بها موافقتها و محبتها و هواها و حسن خلقه معها و استعماله استمالة قلبها بالهيئة الحسنة فى عينها و توسعته عليها.

ولا غنى بالزوجة فيما بينها و بين زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هن : صيانة نفسها عن كل دنس حتى يطمئن قلبه الى الثقة بها فى حال المحبوب والمكروه و حياطته ليكون ذلك عاطفا عليها عند زلة تكون منها و اظهار العشق له بالخلابة(٢١) والهيئة الحسنة لها فى عينه

(بحار / ج ٧٥، ٢٣٧ - تحف العقول / ٢٣٨ - ميزان الحكمه / ج ٤، ٢٨٤)

مرد در زندگى خود با همسرش ، از سه چيز بى نياز نمى گردد و آن سه عبارتند از:

١ - موافقت و همراهى با وى ، تا بتواند موافقت و محبت و دوستى او را جلب نمايد.

٢ - خوشرفتارى با او و بدست آوردن قلب وى با جلوه بصورت خوش و شكل زيبا در چشم او.

٣ - وسعت گشايش دادن به او (در نيازمنديهاى زندگى .)

و زن نيز در زندگى خود با شوهر موافقش ، از سه چيز بى نياز نمى باشد و آن سه عبارتند از:

١ - نگهدارى خود از هرگونه ناپاكى ، تا قلب شوهرش ، در حال خوشى و ناراحتى به وى اطمينان پيدا كند.

٢ - از شوهرش خوب نگهدارى نمايد تا در موقع لغزش از وى گذشت كند و نسبت به او مهربان باشد.

٣ - به شوهرش اظهار عشق كند و با گفتار خوش و شكل زيباى خود، در چشم او محبت ايجاد كند (و وى را به خود علاقه مند سازد.)

١٠ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

اءتت امراءة الى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقالت : ما حق الزوج على المراءة ؟ فقالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اءن تجيبه الى حاجته و ان كانت على ظهرقتب ، ولا تعطى شيئا الا باذنه فان فعلت فعليها الوزر وله الاجر، ولا تبيت ليلة و هو عليها ساخط.

(وسائل / ج ١٤، ١١٢)

زنى پيش رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد، سوال كرد: حق شوهر بر زن چيست ؟ فرمود:

١ - هرگاه (از نظر غريزه جنسى) به او نياز پيدا كرد، او را اجابت نمايد اگر چه روى جهاز حيوانى باشد.(٢٢)

٢ - چيزى (از مال شوهرش) بدون اذن به كسى ندهد و اگر بدهد؛ گناهش مال وى (زن) و ثوابش مال شوهر خواهد بود.

٣ - هيچ شبى نخوابد در حالى كه شوهرش بر او خشمگين باشد.

١١ - امام صادقعليه‌السلام فرمود:

خير نساءكم التى اذا خلت مع زوجها خلعت له درع الحياء و اذا لبست ، لبست معه درع الحياء.

(وسائل / ج ١٤، ١٤)

بهترين زنان شما، زنى است كه هرگاه با همسرش خلوت كند پوشش حيا را از خود بركند و هرگاه لباس پوشد، مانند شوهرش ، پوشش حياء، به خود گيرد (مقتضاى حال خلوت و جلوت را مراعات نمايد.)

و در خاتمه اين بخش از سخنان زيبا و پر ارزش معصومينعليه‌السلام را با حديث رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به پايان مى بريم كه فرمود:

ايما امراءة اءذت زوجها بلسانها لم يقبل الله منها صرفا ولا عدلا ولا حسنة من عملها حتى ترضيه ، و ان صامت نهارها و قامت ليلها و اعتقت الرقاب و حملت على جياد الخيل فى سبيل الله و كانت اول من ترد النار و كذلك الرجل اذا كان لها ظالما.

(بحار / ج ١٠٠، ٢٤٤ من لا يحضره الفقيه / ج ٤، ص ١٤ - وسائل / ج ١٤، ١١٦ با تفاوت اندك)

هر زنى كه شوهر خود را با زبان بد آزار دهد، خداوند هيچ احسان و نيكى و حسنه اى را از عملش قبول نمى كند، تا شوهرش را از خود، راضى نمايد. اگر چه روزها را روزه و شبها را عبادت نمايد و بردگان زيادى آزاد نموده و اسبان تيزرو در راه خدا به جهاد فرستد. و چنين زنى اول كسى خواهد بود كه وارد آتش مى شود. و همچنين است مردى كه به زن خود ظلم كند.

مسئوليت مادر، در اسلام

مادر بودن ، يك مسئوليت بزرگ است زيرا كه مسئوليت وى تربيت (فرزندان) بر اساس نيكى و فضيلت براى يك جامعه سالم و صالح است كه نيروى سازنده كشور و ملت خواهد بود.

به گفته شاعر خوش سخن :

الام مدرسة اذا اءعددتها

اءعددت شعبا طيب الاعراق

مادر (به تنهائى) يك مدرسه اى است كه هرگاه آنرا به صحنه بياورى ملتى را با ريشه هاى پاك ، پايه ريزى كرده اى

فطرت سليم ، گواهى مى دهد كه مادر بودن يك وظيفه طبيعى زن است و چه تكليف بزرگى براى اوست ؛ كه چيزى با مهر مادرى ، برابرى نمى كند، و عاطفه اى با عاطفه وى يكسان نخواهد بود. پس مادر در خانه به وظيفه شريف خود، كه مطابق طبيعت اوست ، عمل مى كند.

مادر، سعادت هسته اى از هسته هاى اجتماع را كه خانواده اوست ، تضمين مى نمايد، ولى همكارى او در كارهاى خانه ، شرعا در ازدواج شرط نيست ؛ مثلا شير دادن حق مادر است ، بعنوان اينكه شيرش ، با طبع طفل شيرخوار، مناسب تر است ، زيرا هيچ شيرى بهتر از شير مادر پيدا نمى شود ولى اين شير دادن ، بر او واجب نيست بلكه حق دارد كه در قبال آن ، اجرت عادلانه مطالبه نمايد.

خداوند متعال مى فرمايد:

( فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ .)

(طلاق / ٦)

اگر (همسران) فرزندان شما را شير دادند، مزد آنان را بپردازيد.

ولى شوهر شرعا حق ندارد او را در اين مورد اجبار نمايد. بلكه او آزاد است از آنجا كه اگر زن و مرد، هر دو مشغول كار و تلاش اجتماعى گردند، براى تربيت كودك خود، نياز به استخدام يك مربى ديگرى خواهند داشت ، و تربيت كودك از نظر انسانى و مادى ، اهميت بسزائى دارد؛ لذا شايسته و بجاست كه اين وظيفه مهم ، بعهده مادر گذاشته شود، زيرا كه به حكم طبيعت و مروت و عاطفه ، كسى سزاوارتر از او به كودك خود پيدا نمى شود.

آيا سزاوار نيست كه مادر كار خود را موافق طبيعتش ، براى كودك و جگر گوشه خودش قرار دهد؟! و پدرى كه لازم است در تربيت اولاد خود در كودكستان و مهد كودك كه هيچگاه ، مهر و عاطفه در آن ، مساوى با عاطفه مادر نخواهد شد، كمك نمايد؟! و آيا بهتر نيست با همسرش كه نقش خود را به بهترين وجه ايفا مى كند، همكارى كند؟.

بخاطر همين است كه اسلام شير دادن و تربيت كودك را بر مادر، واجب نساخته است ، بلكه او حق دارد كه در قبال مزدى ، اين كار را بعهده بگيرد.

همه آراستگيهاى اخلاقى و ظاهرى مادر بر محور دلربائى و جذابيت زن ، به عنوان مركز عاطفه و در اصول وفادارى وى نسبت به شوهرش ، متمركز مى شود.(٢٣) خلاصه آن ده چيز به شرع زير است :

١ - تربيت اولاد.

٢ - دوستى و محبت

٣ - پوشش عيبها.

٤ - عفت و ادب

٥ - پوشاندن اندامى كه براى شوهر لايق است ، در پيش ديگران

٦ - مكتوم نساختن و مخفى نكردن آنچه براى شوهر اهميت دارد.

٧ - آرايش كردن و جلوه نمودن براى همسر خود و ترك آن نسبت به ديگران

٨ - تسليم شدن در برابر شوهر هنگام خواسته هاى مشروع و قانونى وى

٩ - پاسخ دادن به خواسته هاى جنسى شوهر با آزادى كامل (و بدون هيچگونه قيد و بند بى جا.)(٢٤)

١٠ - زيبائى و جذابيت و مرتب بودن خود، علاقه نشان دهد.

اين تعريف ها و توصيف از آن زن كامل است كه (در محيط خانه يا هر جاى مناسب مى تواند وظايف خود را انجام دهد) ولى اگر زن در كنار مرد، مشغول فعاليتهاى اجتماعى بشود و در وظيفه مادر بودن خود، اهمال و سستى بورزد، در آن هنگام فرزندان وى خيلى زود از توجه و محبت و راهنمائى صحيح او كه هر خانواده سعادتمندى به آن نياز دارد، محروم خواهد شد.

حجاب از نظر اسلام و اثرات آن در جامعه

خداوند متعال مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا )

(احزاب / ٥٩)

اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو جلباب ها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه (از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است و (اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سرزده) خداوند همواره ، آمرزنده و مهربان است

و در سوره نور مى فرمايد:

( و قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ .)

(نور / ٣١)

و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است ، آشكار ننمايند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه ، با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر بر شوهرانشان

و در سوره احزاب مى فرمايد:

( وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ) (احزاب / ٥٣)

هنگامى كه چيزى از وسائل زندگى (به عنوان عاريت) از آنان (همسران پيامبر) مى خواهيد، از پشت پرده بخواهيد. اين كار دلهاى شما و آنها را پاكتر مى دارد.

دين اسلام حجاب شرعى را براى حفاظت جنس لطيف (زن) در مقابل هوسرانى جنسى بدخوى كه در نفس انسان پنهان و مخفى شده است ، قرار داده ، و خداوند سبحان براى بستن راههاى فساد، زنان و مردان مومن را بطور مساوى مخاطب قرار داده است تا چشمان خود را بپوشند و جاهاى حساس و دلرباى خود را غير از صورت و دستان ، بپوشانند. زيرا كه خودنمائى زن موجب فساد او و فساد جامعه و ملت خواهد بود، چون بدنبال آن ، جرائم و زشتيهائى رو به فزونى مى گذارد و زندگى جامعه را به بدبختى ، سوق مى دهد.

حجاب به مفهوم شرعى آن ، وظيفه اى است كه فطرت سالم آنرا ايجاب مى كند و برعكس آن ، بى حجابى و خود نمائى را، كارى غير انسانى و هدر دادن كرامت زن و تجاوز بر انسانيت وى مى داند.

چه بسيار (دولتها) كه بنام قانون ، به كرامت و شخصيت انسان اهانت كرده و به نام آزادى ، به جان انسانها ستم كرده اند. (بنابراين ، علت واجب شدن حجاب در اسلام ، براى حفظ و صيانت فرد و جامعه طبق مصالح اجتماعى مى باشد) و لذا در واجب شدن حجاب ، تنها به زنان جوان اكتفا شده است كه طبق عادت و روشهاى گوناگون فرق مى كند از قبيل خمار (چارقد بزرگ) كه براى پوشش سر و سينه ، و روسرى براى پوشش سر تنها، و چادر و روپوش (مانتو) براى پوشش تمام بدن و كاستن از توجه ديگران ، مرسوم است بنابراين ، حجاب بر پيرزنان سالخورده (عجوزه ها) و فرتوت واجب نيست

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ) (نور / ٦١)

و زنان سالخورده اى (كه از بچه دار شدن و عادت ماهانه بازنشته اند) و اميد ازدواج و نكاح ندارند، بر آنان باكى نيست كه جامه هاى روئين خود را بر زمين گذارند، بدون اينكه اظهار تجمل و زينت خود كنند، و اگر باز هم عفت و تقوى پيشه كنند بر آنان بهتر است

پس وظيفه آنها غير از وظيفه زنان جوان است زيرا اگر زن جوان ، زينت كرده و بدون پوشش با حالتى دلربا و فساد انگيز به خيابان و محل كار برود، با اين كار خود، از حد و مرز آزادى بيرون رفته است و اگر مساءله اى برخلاف ميل خود مشاهده كند، حق ندارد شكايت كند زيرا كه خود سبب اينگونه پيشامدها بوده است شرم داشتن و حجاب داراى اثر مفيدى مى باشد، بخصوص در مواردى كه مربوط به مصالح عموم مردم باشد مانند استخدام زن به عنوان كارمند، در يك اداره يا بعهده گرفتن يك مسئوليت علمى و يا شاغل شدن در يك كار اجتماعى اثر حجاب در اينگونه موارد، اين است كه فكر زن را نسبت به وظيفه شغلى يا علمى و هر كار ديگر، متمركز مى سازد، چنانكه تجربه آن را اثبات نموده است

دعوت كنندگان به بى حجابى و خودنمائى ، در موارد متعددى با صداى بلند و حالت حماسه ، زنان را به كنار زدن حجاب دعوت كرده و اين را نوعى از ترقى و پيشرفت انگاشته اند، غافل از اينكه اساس هر پيشرفتى ، فرهنگ و كار صحيح است نه بى حجابى (يا بد حجابى .)

يكى از مبلغين بى حجابى در عراق ، شاعرى است بنام جميل صدقى زهاوى كه در اين باره چنين سروده است :

مزقى يا ابنة العراق الحجابا

واسفرى فالحياة تبغى انقلابا

مزقيه واحرقيه بلاريث

فقد كان حارسا كذابا

اى دختر عراقى ! حجاب را پاره كن

و گشاده رو باش كه زندگى دگرگونى مى طلبد.

بدون درنگ پاره اش كن و بسوزان

كه حجاب نگهبانى دروغين بوده است

و شاعر اهلبيتعليه‌السلام مرحوم شيخ عبدالحسينى اءزرى در رد وى چنين سروده است :

حصروا علاجك بالسفور مادروا

ان الذى حصروه عين الداء او مادروا

ان القتاة بطبعها كالماء

لم يحفظ بغير اناء

من يحفظ الفتياة بعد ظهورها

مما يجيش بخاطر السفهاء

و من الذى ينهى الفتى بشبابه

عن خدع كل فريدة حسناء

ليس الحجاب بمانع تهذيبها

فالعلم لم يرفع على الاءزياء

راه چاره تو را، منحصر در بى حجابى ديدند، نفهميدند،

كه آنچه منحصر مى سازند، عين درد است

يا نفهميدند كه طبيعت دختران ،

مانند آبى است كه بدون ظرف نمى ماند.

كيست كه دختران را بعد از (عريان) بيرون آمدن حفظ كند،

از آنچه كه فكر سفيهان را آشفته مى كند.

و كيست كه جوانان را در جوانى باز دارد،

از فريب هر مرواريد زيباروئى

حجاب مانع پاكى و پيشرفت زن نيست ،

و دانش بر شكل و لباس (مخصوص) استوار نمى باشد.

چقدر ظالم و ستمكارند كسانى كه اسلام را متهم ساخته اند به اينكه حجاب را براى محدود ساختن و جدائى زن از انجام وظيفه و ايفاى نقش وى ، در زندگى قرار داده است اين فقه اسلام است كه زن را در همه مراحل زندگى ؛ از تجارت ، صنعت ، فراگيرى دانش و حتى كارهاى دينى - در حد خودش - مثل امامت نماز جماعت ، آزاد گذاشته است در حدى كه مستلزم فساد در جامعه و ضرر به آزادى ديگران نباشد، براى او آزادى شخصى قائل شده است و خودنمائى زن ، غير از آزادى فاسد كه منجر به ارتكاب جرم مى شود، نيست لذا اسلام حجاب را، بر زنان جوان واجب ساخته ، نه بر پيرزنان فرتوت و آنان را از ظاهر ساختن جاهاى حساس و دلربا، برحذر داشته و ممنوع ساخته است و نسبت به قرص صورت و مچ دستها، بطور متعارف ، به وى اجازه داده ، و حتى در بعضى موارد، مانند حلال احرام ، كه از مهمترين عبادات اسلامى است ؛ باز كردن قرص صورت و مچ دستها را واجب كرده است و دليلش اين است كه حج از جمله حالاتى اس كه فتنه در آن واقع نمى شود، مانند بودن بين فاميل و خويشان محرم

قرآن كريم زينت هاى آشكار را استثناء نموده و مفسرين و فقهاء در تعيين اندازه آن ، بر چند قول اختلاف كرده اند:

قولى بر اين است كه مراد خود زينت است مانند سرمه چشم ، انگشتر و طلاجات زن قول ديگر اينكه مراد از آن ، محل زينت است مانند سينه و مچ قول صحيح ، همان قول اول است و بطريق اولى قول دوم را نيز شامل مى گردد و دليل آن آيه شريفه اى است كه مى فرمايد:

( وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ ) .

(نور / ٣٠)

زنان پاهاى خود را بر زمين نكوبند تا زينت پنهانشان دانسته شود. (و صداى خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد.)

زيرا مراد از زينت در اين آيه ، غير از خلخالى كه زن در جاهليت به پاى مى زد، تا هنگام راه رفتن (زينت خود را) به ديگران بفهماند، چيز ديگرى نيست بنابراين مراد در صدر آيه از زينت ، جز آن نيست كه در هر زمانى طبق عادت ، مردم به آن زينت مى كنند. اضافه بر آن كه سيره استمرارى و روش هميشگى در زنان صحرانشين و اعراب بدوى ، اين بود كه قرص صورت و مچ دستها را باز مى گذاشتند.

در اسلام بر چشم پوشى و نگاه نكردن به نامحرم ، تاءكيد شديدى شده است ، به عنوان اينكه نگاه ناروا، درى از فتنه است كه جرمهاى زيادى به دنبال دارد چنانكه شوقى مى گويد:

نظرة فابتسامة فسلام فكلام فموعد فلقاء

در ابتدا نظر كردن است و بعد به همديگر تبسم كردن و بعد به يكديگر سلام و خوش آمد گوئى و بدنبال آن وعده گذاشتن و در آخر ملاقات نامشروع

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

النظرة سهم من سهام ابليس

(بحار / ج ١٠١، ٣٨ - ميزان الحكمه / ج ١٠، ٧٨)

هر نگاه (ناروا) تيرى از تيرهاى شيطان است

در حديث ديگر مى فرمايد:

... و رب نظرة اءورثت حسرة يوم القيامة

(وسائل / ج ١٤، ١٣٨ قريب به اين مضمون)

... و چه بسا نگاهى (ناروا) كه حسرتى را، روز قيامت بدنبال دارد.

و نيز آن حضرت مى فرمايد:

... فالعين زناه النظر.

(بحار / ج ١٠١، ٣٦ - ميزان الحكمه / ج ١٠، ٧٥)

... و زناى چشم نگاه (ناروا) است

و در جاى ديگر مى فرمايد:

اياك والنظر بعد النظرة فان الاولى لك والثانية عليك

(كنزالعمال / خبر ١٣٠٧٢ - ميزان الحكمه / ج ١٠ - ٧٩)

بپرهيز از نگاه بعد از نگاه ، زيرا نگاه اول (به نامحرم) زيانى به تو نمى رساند ولى نگاه دوم بحال تو زيان آور است(٢٥)

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

لا باءس باءن ينظر الى وجهها و معاصمها اذا اءراد اءن يتزوجها.

(وسائل / ج ١٤، ٥٩)

هرگاه مردى بخواهد با زنى ازدواج كند، مى تواند به صورت و مچ دستان وى نگاه كند.

و نيز آن حضرت فرمود:

النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة

(بحار / ج ٧٥، ٢٨٤ - ميزان الحكمه / ج ٤، ٧١)

نگاه بعد از نگاه ، تمايلات (ناروا) در قلب انسان مى كارد و براى به فتنه و فساد كشانيدن صاحبش به تنهائى بس است

فقه اسلام جز دو مورد، جائى را استثناء نكرده است كه يكى : نگاه به نامحرم هنگام خواستگارى كه براى هر يك از زن و مرد جايز است به يكديگر نگاه كنند و ديگرى در حال ناچارى و اضطرار، مانند نگاه پزشك هنگام معالجه ، و كمك در حال آتش سوزى و نجات دادن غريق و مانند آن

و قرآن كريم ، نگاه كردن به نزديكان و افراد محرم را از موارد حرام استثناء كرده است

چنانكه در سوره نور مى فرمايد:

( وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ) (نور / ٣١)

زنان زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان و يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان ، يا پسرانشان ، يا پسران همسرانشان يا برادرانشان ، يا پسران برادرانشان ، يا پسران خواهرانشان يا زنان همكيششان ، يا بردگانشان (كنيزان خود) يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان ، آگاه نيستند...

مواردى كه آيه شريفه استثناء كرده به ترتيب زير است :

١ - شوهران

٢ - پدران

٣ - پدران شوهران

٤ - پسران

٥ - پسران شوهران (از زن ديگر)

٦ - برادران

٧ - پسران برادران

٨ - پسران خواهران

٩ - غلامان و كنيزان خود

١٠ - پيرمردانى كه علاقه به زنان ندارند

١١ - پسر بچه غير بالغ

١٢ - نادانان و سفيهانى كه انگيزه جنسى ندارند.

حل يك شبهه

توهم نشود كه حجاب در قرآن كريم فقط به زنان پيامبر واجب گشته است و بخاطر يك مناسبت خاصى بوده است ، تا اينكه براى غير آنان از زنان مسلمان ، مربوط نشود!.

و لذا قرآن كريم در خطاب به زنان پيامبر چنين مى فرمايد:

( يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ) .(٢٦)

(احزاب / ٣١)

اى زنان پيامبر شما مانند ساير زنان نيستيد (بلكه وظايف شما سنگين تر از ساير زنان است .)

زيرا حكم حجاب در حق تمام زنان مسلمان به عنوان كلى و عمومى صادر شده است و دليل مخاطب قرار گرفتن خصوص زنان پيامبر، اين است كه آنان اولى به مراعات حكم حجاب هستند. بنابراين ، حجاب مخصوص زنان پيامبر نمى باشد، لذا در اين باره ، آيات ديگر داريم كه اختصاص به زنان پيامبر ندارد، و ملاك آن شامل همه زنان است ، مانند اين آيه شريفه :

( وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ) (احزاب / ٥٣)

و هرگاه كالائى را از زنان سوال كنيد (بخواهيد)، از پشت پرده بپرسيد كه حجاب براى پاكى دلهاى شما و دلهاى ايشان بهتر است

آيات اين ادب اسلامى مخصوص زنان پيامبر است ؟! بلكه سوال كردن از پشت پرده براى هر انسانى در هر زمانى پاكيزه و خوب است

و در آيه ديگر مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ. إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ )

(احزاب / ٥٣)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد داخل خانه هاى پيامبر نشويد مگر اينكه به شما اجازه داده شود.

آيا داخل شدن (به منزل ديگران) بدون اذن ، مخصوص به خانه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اصحاب اوست ؟ بلكه ادب ملاقات با كسى در همه با اجازه لازم دارد و بر هر مسلمانى لازم است كه آنرا مراعات نمايد و خداوند متعال در سوره احزاب آيه ٥٩ امر به جلباب و پوشش كامل داده است و آن عبارت است از لباسى كه از روى لباسها پوشيده مى شود و تمام بدن و لباسهاى زيرين را مى پوشاند كه حجاب چنين است ، و در هر زمانى و مكانى براى زن مسلمان واجب است

تعدد زوجات و تشريع آن

اسلام تعدد زوجات را بر مسلمانان واجب نساخته است ، بلكه آنرا با وجود همه شرائط عادلانه ، مباح ساخته است چقدر ستمكارند كسانى كه اين قانون را به ضد اخلاق متهم كرده اند، در حالى كه اين قانون ، در بالاترين مراتب اصلاح قرار دارد و از شايسته ترين راه حل هاى اجتماعى است ، به شرط آنكه انگيزه هاى (صحيح) آن ، موجود باشد. اين يك حقيقتى است كه براى كسى امكان ندارد آنرا درك نكند و خود را به تجاهل و نادانى بزند، زيرا در حالاتى مانند مريضى زن و عقيم بودن وى و امثال آن ، ضرورت دارد و طبيعتهاى مختلفى كه زن و مرد را سالم نگه مى دارد، و آنان را از انحراف اخلاقى حفظ مى كند، چنين قانونى را لازم مى شمارد.

فرض كنيم با وجود رابطه مقدس بين زن و مرد، اگر زنى قدرت ندارد وظايف زناشوئى خود را بطور لازم ايفاء نمايد و انجام دهد، مثل كسى كه مرض مزمنى دارد كه او را زمين گير ساخته است يا مانعى مانند عقيمى در وى پيدا شده كه مانع ادامه زندگى زناشوئى آنان گشته ، حال چه بايد كرد؟ راه حل آن ، كداميك از موارد زير است :

١ - آيا شوهر چنين همسرى را كه مدت طولانى در ناراحتى ها و خوشى هاى وى شريك بوده ، رها كند؟! و او را بدون هيچ حمايتى ترك نمايد، تا زن بيچاره عذاب بكشد؟!

٢ - يا هر يك از ديگرى تا آخر عمر كناره گيرى شديد و رنج آورى نموده ، و مرد بدنبال راههاى غير مشروع برود تا لحظه اى كه مرگ بين آنان جدائى انداخته و هر دو عذاب و رنج بكشند؟!

٣ - يا شوهر زن مريض خود را براى كرامت انسانى خود، نگهدارد و به وظايف انسانى و تربيتى و اخلاقى خويش در مقابل زنش متعهد گردد و در عين حال در ايجاد رابطه مشروع و قانونى با زن ديگرى ، آزاد باشد، تا مثلا نسل جديدى به جامعه تحويل دهد و نسل وى قطع نگردد بشرط اينكه به حقوق همسرى زن اول خللى وارد نسازد و اين همان قانونى است كه اسلام به عنوان راه حل وسط و عادلانه قرار داده است

بنابراين اسلام در وضع اين قانون به عنوان يك مصلحت اجتماعى دورانديشى نموده ، و در عين حال اكتفا كردن به يك همسر را ترجيح داده ، و در صورت ترس از بى عدالتى بين آنان ، تعدد زوجات را حرام دانسته است خداوند متعال مى فرمايد:

( فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖفَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً )

(نساء / ٣)

ازدواج كنيد به صورت نيكو و عادلانه از زنان دو تا يا سه تا يا چهار تا و اگر بترسيد كه ميان آنان عدالت برقرار نسازيد، يكى بگيريد.

و همچنين تعدد ازدواج را در بيشتر از چهار تا حرام كرده ، زيرا كه مراعات عدالت در ميان آنان دشوار مى باشد و خداوند به بندگان خود بينا است ، چنانكه مى فرمايد:

( وَلَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ ۖفَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ )

(نساء / ١٢٩)

و شما هرگز نمى توانيد بين زنان خود، عدالت برقرار سازيد، اگر چه به اين مساءله حريص باشيد. پس (لااقل) تمام توجهتان به يكى معطوف نشود.

عدالت تنها برآوردن نياز مالى زن نيست ، بلكه عدالت بر سه پايه استوار مى باشد: نفقه دادن ، زندگى كردن ، و ارتباط جنسى به اندازه مساوى داشتن است چنانكه در كتابهاى فقهى در اين باره مفصلا بحث شده است

بلى زن حق دارد كه از بعض حقوق خود، چشم پوشى و صرف نظر كند. اسلام به حفظ كرامت زن و صيانت مرد، بطورى كه هماهنگ با زندگى باشد، تاءكيد نموده و دعوت مى كند و هر يك از زن و مرد را از افتادن در دامن رذائل و انحرافات اخلاقى برحذر مى دارد.