اقسام سوگند
اول - سوگندهاى بيهوده : و آن عبارت از سوگند بدون قصد است بخاطر عادت زبان به آن ، چه مربوط به گذشته باشد يا آينده اين نوع قسم ها شرعا اثرى ندارد زيرا كه خداوند ميفرمايد:
(
لَّا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّـهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ
)
(بقره / ٢٢٥)
خداوند شما را بخاطر سوگندهائى كه بدون توجه و بيهوده ياد مى كنيد، مؤ اخذه نمى كند.
از امام صادقعليهالسلام
درباره اين آيه شريفه ، سوال شد فرمودند:
هو لا والله و بلى والله و كلا والله لايعقد.
(وسائل / ج ١٦، ١١٤)
قسمهاى بيهوده عبارت است از گفتن لا والله و بلى و الله و كلا والله كه قسم با آنها منعقد نمى شود.
و در حديث ديگر از امام صادقعليهالسلام
وارد شده كه فرمودند:
ان جماعة حلف بعضهم اءن لاينام فى الليلاءبدا و حلف آخر اءن لايفطر فى اليوم اءبدا و ثالث اءن لا ينكح اءبدا... فصعد رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
على المنبر ثم قال : مابال اءقوام يحرمون على اءنفسهم الطيبات اءلا اءنى اءنام بالليل و اءنكح و اءفطر فى النهار فمن رغب عن سنتى فليس منى ، فقام هولاء فقالوا: يا رسول الله ! قد حلفنا على ذلك فاءنزل الله : لايؤ اخذكم الله باللغو فى اءيمانكم
(وسائل / ج ١٦، ١٤٨)
گروهى قسم ياد كردند كه شب را ابدا نخوابند و گروهى ديگر قسم ياد كردند كه در روز چيزى نخورند (روزه بگيرند) و دسته سوم قسم ياد نمودند كه هيچگاه ازواج نكنند... اين خبر به پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
رسيد به بالاى منبر رفت سپس فرمود: چرا گروهى چيزهاى پاكيزه را بر خود حرام مى كنند؟! آگاه باشيد كه من خود شب را مى خوابم و ازدواج مى كنم ، و در روز غذا مى خورم (هميشه روزه نيستم) پس هر كس از روش من اعراض و دورى كند، از من نخواهد بود. در اين هنگام آن عده از جا برخاستند و عرض كردند: يا رسول الله ما بر اين كارها قسم خورده ايم چه بايد بكنيم ؟ در اين مورد اين آيه شريفه نازل شد: خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بدون توجه و بيهوده ، مواخذه نمى كند.
دوم - سوگند دروغ : و آن عبارت از قسم دروغ عمدى نسبت به گذشته است
چنانكه در حديثى از امام صادقعليهالسلام
آمده است :
اليمين الغموس ينتظربها اءربعين ليلة
(وسائل / ج ١٦، ١٤٦)
قسم دروغ تا چهل شب ، مهلت داده مى شود (كه صاحبش توبه نمايد و جبران كند.)
و در حديث ديگر از امام باقرعليهالسلام
وارد شده است كه فرمود:
ان فى كتاب علىعليهالسلام
: ان اليمين الكاذبة و قطيعة الرحم تذران الديار بلاقع من اءهلها و تثقل الرحم يعنى انقطاع النسل
(وسائل / ج ١٦، ١٤٤)
در كتاب علىعليهالسلام
آمده است كه : قسم دروغ ، و ترك صله رحم آبادى ها را ويران و اهل آن را هلاك مى سازد و رحم را سنگين مى كند يعنى نسل را قطع مى كند.
قسم دروغ باعث از بين رفتن اطمينان در جامعه مى گردد كه اساس زندگى و نظام اجتماع به آن بستگى دارد و هنگاميكه اطمينان در خانواده و جامعه از ميان برود، آبادى ها ويران مى گردد.
سوم - قسم دادن ديگران : و آن عبارت از اين است كه شخصى ، ديگرى را براى انجام كارى سوگند دهد و بر چنين قسمى اثر، بار نمى شود. مانند اينكه به دوستت بگوئى : بخدا سوگند كه حتما بايد بخورى كه بر قسم خورنده چيزى (تكليفى) نيست زيرا كه اين سوگند درباره ديگرى است و همچنين بر شخص قسم داده شده چيزى (تكليفى) نيست چون او نيز سوگند نخورده است
و در حديثى از امام صادقعليهالسلام
نقل شده است :
عن اءبى عبداللهعليهالسلام
قال : سئل عن الرجليقسم على اخيه قالععن ليس عليه شيى ء انما اءراد اكرامه
(وسائل / ج ١٦، ٢٠٩)
از امام صادقعليهالسلام
درباره مردى كه به برادر دينى اش قسم مى دهد، سوال شد كه حكمش چيست ؟ فرمودند: چيزى (تكليفى) بر او نيست زيرا كه او قصد احترام برادر (دينى) خود را دارد (نه قسم دادن حقيقى .)
چهارم - قسم راست : و آن عبارت از همان قسم معتبر شرعى است كه در فقه اسلامى داراى شروط زير است :
١ - سوگند شرعى بجز نام خدا منعقد نمى شود. اگر چه غير خدا موجود بزرگى باشد. پس بنام پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
يا ائمه طاهرين يا كعبه و مانند آن منعقد نمى گردد.
٢ - قسم خورنده ، بايد مكلف و داراى قصد و با اختيار سوگند ياد كند.
٣ - لازم است آنچه كه انسان براى آن قسم ياد مى كند، مباح باشد و طرف عكس آن ، رجحان و ترجيح نداشته باشد پس قسم خوردن بر ترك واجب و انجام مكروه و حرام ، صحيح نيست
٤ - بايد سوگند نسبت به آينده باشد زيرا سوگند خوردن نسبت به گذشته منعقد نمى گردد و اگر شخصى سوگند راست خود را نقض نمايد، بايد كفاره بدهد و كفاره آن يكى از سه چيز است : سير كردن ده نفر بيچاره و فقير، يا پوشانيدن آن با لباس ، يا بجا آوردن سه روز روزه پى در پى
و احتمال دارد در بعضى سوگندها كفاره نباشد مانند جائى كه شخص هنگام قسم خوردن ، لفظ انشاء الله (اگر خدا بخواهد) بگويد، كه در اين صورت سوگند (حقيقى) منعقد نمى گردد. چنانكه علىعليهالسلام
مى فرمايد:
من استثنى فى اليمين فلا حنث ولا كفارة
(وسائل / ج ١٦، ١٨٨)
كسى كه در سوگند خوردن استثناء نمايد (مانند گفتن انشاء الله) او قسم خود را شكسته است و كفاره هم ندارد.
و همچنين براى پدر و شوهر حق شكستن قسم وجود دارد چنانكه پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
ميفرمايد:
لايمين للولد مع والده ولا للمرئة مع زوجها ولا للمملوك مع مولاه ولا نذر فى معصية ولا يمين فى قطيعة
(وسائل / ج ١٦، ١٥٦)
سوگند فرزند نسبت به پدر و سوگند زن نسبت به شوهر و سوگند برده نسبت به مولاى خويش اثر ندارد و نذر در معصيت و قسم در قطع رحم ، منعقد نمى گردد.
پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
لم ينقضوا قوم عهدالله و عهد رسوله الا سلط الله عليهم عدوهم و اءخذ ما فى اءيديهم
(وسائل / ج ١٦، ٥١٢)
هيچ قوم و گروهى عهد خدا و پيامبر او را نشكستند، مگر اينكه خداوند دشمنان آنان را بر آنها مسلط گردانيد و نعمتهاى آنها را از دستشان گرفت
اسلام در وفا كردن به سوگند، و عهد و نذر، تاءكيد فراوان دارد زيرا اينها پشتوانه و روابط مطمئن بين افراد و ملتها است و تكيه گاه زندگى اجتماعى سعادتمند محسوب مى گردد چون عهد بستن با خدا به تمام اقسامش اگر با لفظ صريح و با قصد و اختيار باشد براى انسان الزام آور است و وفاى به آن لازم مى باشد مانند اينكه بگويد: با خدا عهد مى بندم كه اگر مريضيم بهبودى يابد به فقير صدقه بدهم و همچنين هنگامى كه اين عهد را با صيغه نذر ابراز كند. مثل اينكه بگويد: لله على كذا نذر مى كنم كه اگر چنين شود چنان كنم (مثلا يكروز روزه بگيرم) يا آن را با صيغه قسم بنام خداوند متعال يا بيكى از صفات مخصوص او ابراز نمايد مثل اينكه بگويد: والله لا فعل كذا بخدا قسم كه چنين خواهم كرد يا بربى لا فعل كذا به پروردگارم سوگند كه چنين خواهم كرد.
و اگر با خدا عهد ببندد و وفا ننمايد، بر وى كفاره واجب مى شود و آن يكى از سه چيز است :
١ - غذا دادن ده مسكين و فقير.
٢ - پوشاندن آنها.
٣ - در صورت نداشتن قدرت مالى سه روز روزه بگيرد.
و اگر خطا يا فراموش و غفلت نمود، چيزى بر او نيست و چون امروزه نذر شايع و فراوان است ، لازم است به اهم احكام و مسائل آن اشاره بشود.
نذر شرعى و احكام آن
نذر شرعى عبارت است از ملتزم شدن به انجام يا ترك كار مقدور در برابر خداوند متعال مثل اينكه نذر كند؛ يكى از دوستان مومن را زيارت كند، يا مثلا سيگار را ترك نمايد يا در روز معين روزه بگيرد يا مبلغ معينى به فقراء كمك كند. كه در همه اين موارد، وفاى به نذر واجب است و اگر مخالفت كرد، كفاره بر او واجب مى گردد. و لازم است كه مورد نذر، عقلا مقدور انسان بوده و شرعا نيز راجح و انجام آن بهتر از تركش باشد. پس نذر به انجام دادن حرام يا مكروه ، صحيح نمى باشد.
چند مساءله
١ - هرگاه كارى هنگام نذر يا قسم يا عهد مقدور انسان بوده و بعد از آن ، ناممكن يا مشكل بشود، وفاى به آن واجب نيست و كفاره هم ندارد.
٢ - نذر و سوگند فرزند با منع پدر و مادر و همچنين نذر و سوگند زن با منع شوهر، منعقد نمى گردد و عمل به آن واجب نيست و كفاره هم ندارد.
٢ - نذر و سوگند فرزند با منع پدر و مادر و همچنين نذر و سوگند زن با منع شوهر، منعقد نمى گردد و عمل به آن واجب نيست و كفاره هم ندارد.
٣ - نذر نسبت به ديگران صحيح نيست چنانكه گاهى بعضى افراد نذر مى كنند كه دختر خود را به سيد بدهند كه اينگونه نذرها صحيح نمى باشد و بر دختر هم وفاى به آن ، واجب نيست ، بلكه او آزاد است (قبول بكند يا نكند) و خلاصه آنكه نذر نوعى معاهده با خداوند سبحان است كه اگر شروط آن محقق شد، وفاى به آن واجب است و هرگاه با آن مخالفت كند، كفاره بر او واجب مى شود، كه اين خود نوعى از مجازات و كيفر است تا بلكه شخص از پيمان شكنى برگشته و ملتزم به عهد و پيمانهاى خود بشود.