استفتائات پزشكى

استفتائات پزشكى0%

استفتائات پزشكى نویسنده:
گروه: علم فقه

  • شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3269 / دانلود: 1626
اندازه اندازه اندازه
استفتائات پزشكى

استفتائات پزشكى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مسائل مربوط به معاينات

با توجه به اينكه معاينه ، تنها شامل اندازه گيرى نبض ، حرارت و فشار خون نيست بلكه طبق نظريات علوم پزشكى - در كتاب هاى نشانه شناسى - بايد شامل نگاه ، لمس ، دق ، سمع و نيز معاينات فيزيكى خاص در مورد تمامى اعضا و جوارح كه معمولاً از روى لباس امكان پذير نيست در مورد هر بيمارى و در هر شرايطى باشد ، در جهت : تشخيص ساده بسيارى بيمارى ها ، عدم تحميل هزينه هاى اضافى ناشى از آزمايشات متعدد بر بيمار ، تسريع تشخيص و كاستن از خطرات تشخيص به وسيله راههاى ديگر ، و لذا وظيفه پزشكى انجام هريك را ايجاب مى كند و در صورت عدم انجام هر يك ، گاه تشخيصى كه به راحتى بايد صورت گيرد انجام نمى شود و با عدم تشخيص ، بيمارى پيشرفت مى كند و جان بيمار در معرض خطر قرار مى گيرد و نظر به اين كه در فتاواى مراجع بزرگوار آمده است كه اگر پزشك خانم در دسترس باشد ، جائز نيست بيمار خانم به پزشك مرد مراجعه نمايد ، خواهشمند است در موارد زير ، بفرماييد :

س ٤٠ - اگر بطور مثال بيمار خانمى كه جانش در خطر است به تنها پزشك يك روستاى دور افتاده كه مرد است مراجعه كند آيا اين پزشك مجاز است هر گونه معاينه ضرورى را در مورد بيمار انجام دهد ؟

ج ٤٠ - بلى با اينكه پزشك زن بطور عادى در دسترس نيست مرد ميتواند هرگونه معاينه را كه ضرورت داشته باشد انجام دهد والله العالم

س ٤١ - در فرض فوق سؤال ٤٠ اگر جان بيمار در خطر نباشد بلكه يك بيمارى خفيف يا متوسط وجود داشته باشد آيا بيمار خانم حتماً بايد به پزشك خانم در شهر مراجعه كند و يا در همانجا پزشك مرد مجاز است با انجام معاينات ضرورى ، اقدام به تشخيص و درمان نمايد ؟

ج ٤١ - اگر بطور عادى و بدون حرج و مشقت رفتن به شهر ميسر است بايد در شهر به پزشك زن مراجعه نمايد والله العالم

س ٤٢ - در صورت لزوم ، به طور كلى چه پزشك خانم در دسترس باشد و چه نباشد لمس بدن خانم بيمار از روى لباس ، چه صورت دارد ؟

ج ٤٢ - اگر فتنه وتهييج غريزه جنسى نباشد اشكال ندارد والله العالم

س ٤٣ - ذكر نكته مهمى در اينجا ضرورى بنظر مى رسد كه :

اگر هم با يك سرى تمهيدات لازم بتوانيم در سطح كشور ، موفق به جداسازى مراكز درمانى خواهران از برادران بشويم ، با توجه به اين كه هر پزشكى در طول دوران دانشجويى خود بايد هر چند مختصر از انواع و اقسام اختلالات و بيمارى ها چه در مورد آقايان و چه خانم ها آگاهى يافته وآموزش ببيند اعم از انجام معاينات كامل ، آگاهى از بيمارى هاى زنان و چگونگى انجام زايمان سالم و با توجه به اين كه در مورد دانشجويان ، اين موارد بيشتر آموزشى هستند تا درمانى ، يعنى ممكن است نجات جان بيمار در همان زمان وابسته به اين زمان نباشد اما به وسيله اين آموزش كه در بيمارستان هاى آموزشى صورت مى گيرد دانشجو براى مراحلى كه در آينده زندگى بيماران وابسته به وجود او خواهد بود ، آماده مى شود و از اين رو هر يك از دانشجويان در دروه هاى مختلف ، ملزم و مجبور به گذراندن واحدهاى درسى در تمامى بيمارستان اعم از زنان و مردان ، فراگيرى تمامى مسائل و امتحان دادن در پايان دوره مى باشند تا بتوانند در نهايت فارغ التحصيل موفق باشند

با در نظر گرفتن تمامى اين شرايط ، بفرماييد تكليف و وظيفه دانشجو چيست ؟ آيا مى تواند به خاطر رعايت مسائل شرعى از فراگيرى كامل بسيارى مسائل بگذرد و در نتيجه در گذراندن واحدهاى درسى هم ناموفق باشد ؟ و يا در هر شرايطى و با هر وسيله اى بايد به فراگيرى صحيح كارش بپردازد تا در آينده كمتر دچار مشكل شود ؟ و بطور كلى چگونه مى توان بين وظيفه پزشكى و دانشجويى كه در كتب پزشكى ، بر انجام آنها تأييد شده و وظيفه شرعى و اسلامى كه طبيعتاً نبايد با وظيفه پزشكى تناقض داشته باشد جمع كرد ؟

ج ٤٣ - با توجّه به ضرورت و نياز مبرم عامه و توقف حفظ نفوس محترمه بر فراگيرى بسيارى از امور مذكوره ميتوان فراگرفتن اين اطلاعات علمى پزشكى را از واجبات كفائيه دانست عليهذا هر چند مستلزم ارتكاب بعض از اعمالى كه فى حدّ نفسه وقطع نظر از تزاحم آن باتكليف اهم محرم است باشد بر اساس قاعده تزاحم ، دفع مفسده أهم به ارتكاب مفسده مهم يا جلب مصلحت اهم به ترك مصلحت مهم ، در همه اين موارد كه تكاليف شرعيه با يكديگر تزاحم پيدا مى كنند ارتكاب اقلّ المحذورين جائز است ولى بايد كمال احتياط ملاحظه شود كه از حدّ ضرورت خارج نشود والله العالم

س ٤٤ - همانطور كه مستحضر مى باشيد تخصص هاى علوم پزشكى بسيار زياد است و متخصصين خانم در هر رشته معمولاً در حال حاضر در ايران بجز در برخى رشته ها يا نادر يا كم مى باشند فلذا در شهرهاى كوچك و بزرگ نيز بايد به خاطر تعداد زياد بيماران و تعداد كم پزشك و يا تحميل هزينه گزاف ، همانطور كه بسيار شايع است خانم هاى بيمار به پزشك مرد مراجعه مى كنند ، در اين صورت وظيفه پزشك مورد مراجعه چيست ؟ آيا اگر بتواند و يا احتمال دهد كه مى تواند با معاينات مختلف و ضرورى بيمارى را تشخيص و درمان كند مكلّف است چنين كارى را انجام دهد و يا بايد وى را به يك پزشك خانم ارجاع دهد ؟ در شرايطى كه خيلى از بيماران ، به دلايل فوق قادر به اين كار نيستند ، آيا در صورت ارجاع و تأخير در تشخيص و درمان بيمارى وى ، اين پزشك مسئول نيست ؟

ج ٤٤ - اگـر ارجـاع بيمار زن به پزشك زن موجب تأخير در معالجه و در نتيجه معرض خطر براى بيمار است ارجاع او به پزشك زن در محلّ ديگر جائز نيست و اگر خطرى ندارد او را به پزشك زن ارجاع دهد ولى اگر بتواند بوسيله دستيار زن معاينات لازم را انجام دهد ارجاع لازم نيست والله العالم

س ٤٥ - در صورت لزوم ، مشاهده ولمس موهاى خانم بيمار ، جهت معاينه توسط پزشك مرد چه صورت دارد ؟

ج ٤٥ - در مثل اين مورد بايد ضرورت هائى كه به آن اشاره شد وجود داشته باشد والاّ جائز نيست والله العالم

س ٤٦ - اگر پزشك مرد ناچاراً مجبور به معاينه خانم بيمار شد و يا بر عكس خانم بيمار ناچار به مراجعه به پزشك مرد شد با توجه به اين كه در صورت رعايت كامل مسائل شرعى و اخلاقى در معاينه كامل خانم ها شايد بتوان گفت بيش از ٩٠% معاينات كه در كتب پزشكى به انجام آنها تأكيد شده است بايد انجام نگيرد ، اگر با اين گونه معاينه سطحى و غير كامل ، بيمارى وى تشخيص صحيح داده نشد و درمان كامل صورت نگرفت آيا پزشك مسئول است ؟ اگر مسئول است چاره چيست ؟ آيا بايد بر خلاف مسائل شرعى عمل كند ؟

تذكر اين نكته ضرورى است كه پزشكان متخصص و مجرب بدون احتياج به معاينات كامل ممكن است بتوانند تشخيص و درمان انجام دهند اما براى افراد نا مجرب و دانشجويان ، تا رسيدن به اين مرحله ، زمان زيادى لازم است

ج ٤٦ - اگر پزشكى كه در دسترس است منحصر باشد به پزشكى كه بدون معاينه كامل نمي تواند بيمارى را تشخيص دهد طبعاً معاينه كامل ضرورت دارد و جايز است و بدون معاينه لازم اقدام به معالجه جايز نيست والله العالم

س ٤٧ - با توجه به اين كه جهت معاينه ساده پروستات ، حتماً بايد از طريق مقعد ، بيمار را مورد بررسى قرار داد تا تشخيص قطعى بيمارى هاى پروستات داده شود ، همچنين در بسيارى بيمارى هاى آلات ادرارى - تناسلى ، مشاهده و گاه لمس آنها ضرورى است ، آيا در چنين مواردى پزشك مرد مى تواند بيمار مرد را بدون اشكال شرعى معاينه نمايد ؟ اگر با عدم انجام اين معاينه ، متوجه بيمارى نشود و بيمارى مثلاً سرطان پيشرفت كند ، آيا پزشك مسئول است ؟

با توجه به اين كه استفاده از آينه ، هميشه امكان پذير نيست ودر ضمن عمل لمس را نيز بايد با ديد كامل با دست انجام داد و از اين رو در حال حاضر در تمامى مراكز درمانى اين معاينه مستقيماً انجام مى شود

ج ٤٧ - جواز وعدم جواز همه اين امور دائر مدار ضرورت وعدم ضرورت و امكان اكتفا به ارتكاب محذور أخف و عدم آن است والله العالم

س ٤٨ - طبق نظرات علوم پزشكى ، يكى از معايناتى كه امروزه در هر بيمارى بخصوص در بيمارى هاى ادرارى - تناسلى جزو معاينات اصلى اوليه به شمار مى آيد اگر چه در انجام آن ، متأسفانه يا خوشبختانه مسامحه مى شود عملى به نام «توشِه رِكتال» است - كه يك نوع معاينه نظرى و لمسى از طريق مقعد مى باشد - و از طرفى يكى از دقيقترين روش هاى تعيين درجه حرارت فرد از طريق مقعد مى باشد ، با توجه به اين موضوعات و اين كه اين معاينات گاهى به خاطر احتياط در جهت تشخيص يا رد برخى بيمارى ها انجام مى شود و گاهى در تشخيص برخى بيمارى ها بسيار مؤثر و روش كم خرج و ساده اى به نظر مى آيد ، آيا پزشك مرد مجاز است چنين معاينه اى را چه جهت آموزش (به وسيله دانشجويان) و چه جهت تشخيص احتمالى يا قطعى در مورد بيمار مرد انجام دهد ؟ و اگر با عدم انجام آن ، متوجه بيمارى و راه درمان وى نشود آيا مسئول نيست ؟

ج ٤٨ - با اقتضاى ضرورت به مقدار دفع ضرورت جائز است و بيشتر جائز نيست والله العالم

مسائل مربوط به پيوند اعضا

س ٤٩ - اگر جسدى مجهول الهويه كه اعضاى قابل پيوندى داشت ، در دسترس باشد آيا مى توان اين اعضا را به بيمارى كه محتاج است ، پيوند زد ؟

ج ٤٩ - اگر جسد كافر باشد اشكال ندارد و نسبت به جسد مسلم در صورتى كه جسد كافر در دسترس نباشد و حفظ نفس مسلمانى ديگر برآن توقف داشته باشد حكم بجواز خصوصاً باذن مجتهد جامع الشرايط قابل توجيه است ولى ديه آن ساقط نميشود والله العالم

در مواردى كه نجات جان بيمار مسلمانى وابسته به پيوند يك يا چند عضو از شخص ديگرى باشد لطفاً بفرمائيد :

س ٥٠ - در فرض مسأله فوق (٤٩) اگر بعداً ولىّ متوفّى پيدا شود و از اين كار ناراضى باشد ، چه بايد كرد ؟

ج ٥٠ - در صورت توقف حفظ نفس محترمه بر آن ، اگر آن را قابل توجيه دانستيم عدم رضايت ولى مضرّ نيست والله العالم

س ٥١ - اگر شخصى وصيت كند بعد از وفاتش ، اعضاى قابل پيوندش را به بيماران پيوند زنند آيا مجاز به اين كار هستيم ؟

ج ٥١ - در صورت توقف حفظ نفس محترمه بر آن ، جواز قابل توجيه است و الاّ وصيّت شخص مجوّز نيست والله العالم

س ٥٢ - اگر شخصى وصيت كند بعد از وفاتش ، اعضايش را به ديگران پيوند زنند امّا ولىّ وى پس از مرگش از اين كار ناراضى باشد آيا مجازيم اين كار را بدون اجازه ولىّ انجام دهيم ؟

ج ٥٢ - جواز فقط در صورت توقف حفظ نفس محترمه بر آن قابل توجيه است والله العالم

س ٥٣ - اگر شخصى از پيوند اعضاى خود به ديگران پس از مرگش ناراضى باشد ولى پس از وفاتش ولىّ وى مايل به اين كار باشد آيا مى توانيم چنين كارى انجام دهيم ؟

ج ٥٣ - از جواب پرسش هاى قبل جواب اين سئوال هم معلوم ميشود والله العالم

س ٥٤ - اگر شخصى در طول زندگيش نظر مخالف يا موافقى در مورد پيوند اعضايـش نداشـت ، آيـا پس از مرگش مى توان به اجازه ولىّ وى چنين كارى را انجـام داد ؟

ج ٥٤ - از جوابهاى قبل جواب اين سؤال هم معلوم مي شود والله العالم

س ٥٥ - آيـا برداشتـن عضـو از بـدن فـرد زنـده جهـت پيونـد ، مستلـزم پرداخـت ديـه مى باشد ؟

ج ٥٥ - بـدون درخواست او ديه دارد و با درخواست خودش اثبات ديه محلّ تأمّل است و اما حكم تكليفى از جواب ساير مسائل معلوم مي شود والله العالم

س ٥٦ - اگر احتمال بدهيم با برداشتن يك يا چند عضو از شخصى كه زنده است ، در آينده نزديك يا دور وى دچار عوارض خفيف يا شديد خواهد شد و از طرفى نجات جان بيمار ديگرى وابسته به همين كار باشد و مورد ديگرى نيز در دسترس نباشد ، آيا مجازيم بدون آگاهى دادن شخص پيوند دهنده ، چنين كارى را انجام دهيم؟ اگر به وى اطلاع بدهيم و با تمايل وى عضو پيوندى را از بدنش خارج كنيم ، در صورت ايجاد عارضه در وى ، آيا پزشك مسئول است ؟

ج ٥٦ - بدون آگاهى او مسلماً جائز نيست و با آگاهى و اذن او و توقف حفظ جان بيمار جواز قابل توجيه است ولى با احتمال خطر جانى حرام و با عارضه شديد براى خود شخص حكم بجواز مشكل است والله العالم

س ٥٧ - اگـر مـطمئن بـاشيـم و يـا احـتمال دهـيم كـه ايـن پيـونـد رد خـواهد شـد و نـهايـتاً مـفيد نـخواهـد بـود آيـا مـجازيـم بـا خـوش بيـنى و به عنوان كمـك به بيـمار ، از بدن فـرد زنده يا مرده ديگرى عضـوى را جدا و به آن بيـمار پيـوند بزنيم؟

ج ٥٧ - با اطمينان به عدم فائده جائز نيست و با احتمال عقلائى در صورت توقف حفظ نفس محترمه بر آن قابل توجيه و بررسى است والله العالم

س ٥٨ - با توجه به اين كه بعد از پيوند ، شيمى درمانى ضرورى به نظر مى رسد وهمين عمل باعث عوارض خفيف تا شديد در بيمار مى گـردد ، آيا پزشكى كه مجبور به انجام اين كارجهت عدم ردّ پيوند مى باشد در ايجاد عوارض آن، مسئول است؟

ج ٥٨ - اگر عنوان درمان و معالجه دارد اشكال ندارد والله العالم

س ٥٩ - آيا مى توان اعضاى شخصى را كه دچار مرگ مغزى شده است و از لحاظ پزشكى اميدى به زنده ماندن وى نيست ، ولى برخى اعضايش مثل قلب وى براى مدتى هنوز كار مى كنند به بيمارى كه محتاج است پيوند زد ؟

با توجه به اين كه اگر صبر نماييم ، ممكن است ديگر ، اعضايش ، قابل پيوند نباشند

ج ٥٩ - اگر سبب تسريع در مرگ يا شدت بيمارى او مى شود جائز نيست و بـدون آن هـم چـون كسـب اجـازه از بيمـار ممكـن نيست جائز نمى باشد .والله العالم

س ٦٠ - آيا براى شخص جائز است كه اجازه دهد در حال حيات يا پس از مرگ ، بعض اعضاى او كه حفظ نفس بيمارى بر آن متوقف نيست از قبيل انگشت ، دست ، قرنيه چشم و را در مقابل وجه يا مجاناً به ديگرى پيوند زنند ؟

ج ٦٠ - جائز نيست والله العالم

س ٦١ - آيا مى توان از اعضاى بدن خوك به انسان پيوند زد ؟

ج ٦١ - ظاهراً اشكالى ندارد چون بعد از پيوند ، جزء بدن انسان محسوب مى شود والله العالم

مسائل مربوط به تشريح

س ٦٢ - آيا مجازيم مسلمانى را كه وصيت كرده بعد از وفاتش ، وى را تشريح كنند ، تشريح نماييم ؟

ج ٦٢ - با عدم ضرورت مانند حفظ نفس محترمه و امكان استفاده از جسد ميت كافر ولو با خريد آن جائز نيست والله العالم

س ٦٣ - اگر ندانيم جسدى كه در اختيار ماست جسد يك مسلمان است يا كافر يا اهل كتاب ، آيا مجازيم آن را تشريح نماييم ؟

ج ٦٣ - دائر مدار اين است كه ميّت درچه محلى باشد اگر در دار الاسلام و بلاد مسلمين است محكوم به اسلام است و تشريح

س ٦٤ - آياتفاوتى بين اهل تسنن واهل تشيّع درعدم جوازتشريح جسد،وجوددارد؟

ج ٦٤ - تفاوتى وجود ندارد والله العالم

س ٦٥ - آيا مى توان جسد افراد به ظاهر مسلمان - مسلمان شناسنامه اى - را كه به خاطر ارتداد ، فساد اخلاقى ، قاچاق مواد مخدر ، مسائل سياسى و . اعدام شده اند تشريح نمود؟

ج ٦٥ - مرتدّ حكم كافر را دارد ولى مسلمان محكوم به اعدام جسدش حكم جسد مسلمان را دارد والله العالم

س ٦٦ - آيا مى توان براى تشريح ، جهت آموزش ، به علّت كمبود جسد واستخوان كه بدون آنها آموزش امكان پذير نيست اقدام نبش قبر غير مسلمانان نمود ؟

ج ٦٦ - اگر در ذمّه اسلام نبوده جائز است و اگر در ذمّه اسلام بوده در صورتيكه طبق آداب خودشان جائز باشد اشكالى ندارد والله العالم

س ٦٧ - در فرض مسأله فوق (٦٦) اگر ندانيم اين قبر متعلق به مسلمان يا غير مسلمان است ، آيا مجازيم نبش قبر انجام دهيم ؟

ج ٦٧ - اگر در بلاد مسلمين است جائز نيست والله العالم

س ٦٨ - در صورتى كمبود جسد و استخوان ، آيا مى توانيم استخوان هايى را كه در بيابان و قبرستان ها مى يابيم و يا به وسيله عمليات حفارى شهردارى ها در سطح خاك ظاهر مى شوند - چه متعلق به مسلمانان و چه غير مسلمانان - مدتى جهت آموزش استفاده كرده و بعد از اتمام كار ، به يك مركز آموزشى هديه نماييم ويا دفن كنيم ؟

ج ٦٨ - استخوان مرده مسلمان بايد فوراً دفن شود والله العالم

س ٦٩ - ١ : آيا براى تشخيص علت مرگ جهت پيشرفت علم پزشكى و تعليم به دانشجويان شكافتن - كالبد شكافى - جائز است ؟

٢ : اگر كالبد شكافى براى كشف جرم و شناسايى قاتل باشد حكم چگونه است؟

٣ : اگر كالبد شكافى تنها راه براى رهايى يك متهم بى گناه از مرگ باشد قضيه چند حكم دارد ؟

ج ٦٩ - ١ : شكافتن جسد كافر جائز است والله العالم

٢ : جائز نيست والله العالم

٣ : كالبد شكافى در موازين قضائى شرعى به منظور شناختن مجرم جائز نيست و متهم اگر از راههاى مشروع و منطقى جرمش ثابت نشودآزادمى شود .والله العالم

س ٧٠ - اگر براى تشخيص حيات يا مرگ مصدومى تنها راه منحصر به شكافتن يكى از شريان هاى وى باشد بفرمائيد :

١ : آيا انجام اين كار جائز است يا خير؟

٢ : آيا انجام اين عمل درصورت ضرورت مستلزم پرداخت ديه مى باشد ياخير ؟

٣ : اگر بايد ديه پرداخت شود به عهده كيست كه بپردازد ؟

ج ٧٠ - ١ و ٢ و ٣ : براى مجرّد تشخيص حيات يا مرگ ، شكافتن شريانهاى مصدوم جائز نيست ولى اگر مقدمه معالجه او باشد جايز است وبا اذن خود او يا ولى او يا مجتهد جامع الشرائط يا وكيل مجتهد و در صورت توقف حفظ حيات او بر شكافتن شريان وفوريّت آن و عدم دسترسى به ولى وجوب ديه معلوم نيست والله العالم

س ٧١ - معمولاً روى انسان ها آزمايش هاى طبى گوناگونى كه گاه خطرناك هم مى باشد انجام مى دهند براى كسب اطلاعات بيشتر پزشكى در جهت تشخيص امراض و درمان آنها بفرمائيد :

١ : اگر بيمارى قطع داشته كه چنانچه خود را در معرض چنين آزمايشاتى قرار دهد باستقبال خطرات جانى براى خود رفته است ولى از طرفى هم به پيشرفت علم پزشكى و به معالجه و مداواى جامعه مسلمانان در آينده كمك نموده است ، آيا خود را در معرض چنين آزمايشاتى قرار دادن جائز است ؟

٢ : اگر ضرر جانى محتمل باشد ، ولى كمك به علم پزشكى فوق الذكر قطعى آيا در اين صورت مى تواند خود را در معرض آزمايش قرار دهد ؟

٣ : اگر هيچ گونه علم به ضرر جانى براى خود نداشته باشد و فايده آزمايش هم براى كمك فوق الذكر محتمل باشد ، چه حكمى دارد ؟

٤ : اگر فايده آزمايشات فوق الذكر به سود تمامى افراد بشر تمام گردد بفرمائيد حكم خود را در معرض قرار دادن در صورت علم به ضرر و يا احتمال ضرر و يا عدم علم به ضرر چه خواهد بود ؟

٥ : در صورتى كه آزمايشات فوق براى اهداف فوق الذكر هيچ گونه ضررى براى انسان بيمار نداشته باشد آيا طبيب بدون اطلاع دادن به بيمار و بدون كسب اجازه از او مى تواند چنين اقدامى نمايد ؟

٦ : اگر در صورت ضرورت انجام چنين آزمايشاتى جائز باشد چگونه بودن آن ضرورت را بيان نماييد ؟

ج ٧١ - ١ : جائز نيست والله العالم

٢ : اگر احتمال ضرر معتنى به و عقلائى باشد جايز نيست والله العالم

٣ : جائز نيست چون احتمال ضرر جانى منتفى نيست والله العالم

٤ : جواب همان است كه از سه مسئله قبل دانسته شد والله العالم

٥ : نمى تواند والله العالم

٦ : ضرورت ، توقف حفظ نفس شخص بيمار براى عملى است كه فايده آزمايشى دارد والله العالم

س ٧٢ - اگر آزمايشات فوق روى حيوانات انجام شود كه در پايان آنها حيوانات از بين خواهند رفت بفرمائيد صرف نظر از ضمان آيا چنين كارى براى پيشرفت كارهاى پزشكى جائز است ؟

ج ٧٢ - جايز است ولى رحم انسانى و اسلامى اقتضاء دارد كه به صورتى انجام شود كه بى رحمى نسبت به حيوان زبان بسته شمرده نشود و موجب زجر و شكنجه زياد او نشود .والله العالم

س ٧٣ - در صورتى كه ضرورت داشته باشد علت مرگ يك شخص بطور مثال جهت تعيين قاتل وى مشخص شود ، آيا مجازيم جسد وى را در پزشكى قانونى ، تشريح نماييم ؟ و يا اگر مدفون باشد ، نبش قبر كرده جسد وى را بررسى نماييم ؟

ج ٧٣ - در مورد سؤال حكم بجواز تشريح مشكل است ولى نبش قبر براى ديدن بدن واثبات حق اشكالى ندارد والله العالم

س ٧٤ - با وجود امكان تهيه جسد كافر از خارج چناچه در بعض ممالك اسلامى عمل مى شود آيا واجب است مسئولين مربوطه اقدام نمايند ؟ و با وجود امكان تهيه ، ضرورت جواز تشريح ميت مسلمان پيدا مى شود يا خير ؟

ج ٧٤ - با امكان تهيه جسد كافر هر چند بخريد آن باشد تشريخ ميّت مسلمان به عنوان ضرورت جائز نيست والله العالم

مسائل مربوط به دوران باردارى

س ٧٥ - اطباء در آزمايشگاهى منى مرد «اسپرم» را با منى زن «اوُوُل» در لوله آزمايش قرار داده و آن را رشد مى دهند به فرمائيد :

١ : آيا آن نطفه رشد يافته را مى توان دور افكند يا اينكه حكم سقط جنينى را پيدا مى كنند و بايد تا طفل كامل صاحب روح شدن از وى محافظت نمود ؟

٢ : اگر دور افكندن آن جايز نباشد آيا بايد ديه سقط جنينى پرداخت ودر صورتى كه بايد پرداخت شود به عهده كيست ؟

٣ : آيا دوراندازى آن در زمان قبل از ولوج روح يا بعد از ولوج فرق دارد لطفاً بيان نمائيد؟

٤ : در مورد سئوال فوق آيا فرقى بين منى مرد اجنبى با منى زن اجنبيّه براى لقاح و رشد در لوله آزمايشگاهى هست يا خير ؟

٥ : اگر منى مرد و زن اجنبى و اجنبيّه باشد اصل انجام اين جايز است يا خير؟

ج ٧٥ - ١ : جـواز اتـلاف و دور افكنـدن آن مورد اشكال است و احتياط بحفظ آن تا رشـد كامـل تـرك نشود بلى وجوب محافظت ازآن نيزمحلّ تأمل است

٢ : بلى احكام ديه بر آن مرتب ميشود بنابر همان احتياط واجب و ديه آن بر عهده كسى است كه مباشرت در اتلاف آن داشته .والله العالم

٣ : بلى فرق دارد همان فرقى كه اسقاط جنين با اسقاط نطفه در موارد ديگر دارد

٤ و ٥ : اصل جواز قرار دادن منى مرد اجنبى و زن اجنبيّه براى لقاح و رشد محلّ اشكال است هر چند توقف بر معصيت ديگر نداشته باشد ولى بعد از انعقاد جنين حكم همان است كه در بند يك جواب داده شد والله العالم

س ٧٦ - اطباء مى توانند جنين را از شكم زنى كه نمى توان آن را در رحم معيوب خود پرورش دهد وسقط مى كند خارج نموده و در رحم سالم زن ديگرى قرار داده كه در آنجا جنينى به رشد خود ادامه داده تا به طور طبيعى متولد شود بفرمائيد :

١ : آيا اگر زن دوّم هم همسر شوهر زن اوّل باشد (كه نطفه متعلّق به يك شوهر مى شود اين كار جايز است ؟

٢ : درصورتيكه زن دوّم باشوهرزن اوّل بيگانه و اجنبى باشدآيااين كارجايزمى باشد؟

٣ : اگر انجام اين كار قبل از ولوج روح يا بعد از ولوج روح فرق دارد آن را بيان فرمائيد؟

ج ٧٦ - ١ : در اين فرض فى حدّ نفسه بشرط اينكه مستلزم گناه ديگر نشود ، اشكال ندارد

٢ : اگر بعد از انعقاد نطفه زن و شوهرش باشد كه نطفه مرد اجنبى با زن اجنبيّه منعقد نشود اشكال ندارد

٣ : در هر دو صورت بى اشكال است والله العالم

س ٧٧ - آيا سقط عمدى جنينى كه مطمئنيم يا احتمال مى دهيم معيوب و نارسا مى باشد ، در هر ماهى از باردارى اگر ديه لازمه هم پرداخت شود ، مجاز است ؟

ج ٧٧ - جائز نيست الله العالم

س ٧٨ - اگر طبيب تشخيص قطعى داد كه ماندن جنين در شكم مادر موجب مرگ مادر مى گردد بفرمائيد ؟

١ : آيا جايز است جنين را در شكم مادر از بين ببرند تا مادر سالم بماند؟

٢ : آيا مى توان مادر را به همان حال باقى نهاد تا بچه سالم بماند ومادر بميرد ؟

٣ : اگر در باقى گزاردن مادر به همان حال احتمال مرگ هم مادر وهم بچه در كار باشد تكليف چيست واحتمال مرگ وسلامت براى هر دو مساوى باشد ؟

٤ : اگر حكم فوق نسبت به جنين قبل از ولوج روح وبعد از ولوج روح فرق پيدا مى كند حكم هر دو حال را توضيح فرمائيد ؟

ج ٧٨ - بعد از ولوج روح جائز نيست و قبل از ولوج روح در صورتيكه حفظ جان مادر متوقف بر سقط باشد جواز قابل توجيه است والله العالم

س ٧٩ - با عكس بردارى از جنين درون شكم مادرى معلوم شده كه جنين ناقص الخلقه مى باشد كه پس از تولد بمانند تكه گوشتى به كنارى خواهد افتاد وهيچگونه فعاليتى نمى تواند داشته باشد و فاقد هر گونه درك وشعور انسانى خواهد بود به فرمائيد :

١ : آيا جايز است در همان حال جنين بودن (قبل از ولوج روح يا بعد از ولوج روح) وى را از بين برد وجنين را ساقط نمود ؟

٢ : اگر اين طفل به دنيا آمد و سپس مريض شد ، آيا جايز است كه هيچگونه اقدامى در مورد درمان وى انجام نداد تا زودتر بميرد وچه بسا از درد و رنج هم راحت شود ؟

ج ٧٩ - ١ و ٢ : جائز نيست والله العالم

س ٨٠ - بر طبق تشخيص پزشكان جنينى هست كه اگر در شكم مادر بماند خواهد مرد ولى اگر آنرا از شكم مادر خارج نمايند و در دستگاه مخصوص (انكوباتور) بگذارند زنده مى ماند و به رشد و حيات خود ادامه مى دهد بفرمائيد :

١ : تكليف در اين مورد چيست آيا مى توان بچه را از شكم مادر خارج نمود ؟

٢ : آيا قبل از ولوج روح و يا بعد از ولوج حكم فرق مى كند آن را هم بيان فرمائيد؟

ج ٨٠ - ١ و ٢ : در صورت مذكور كه علم به تلف شدن جنين حاصل شود اخراج آن از شكم مادر و حفظ و نگهدارى آن بنحو مذكور جايز است و فرقى بين قبل از ولوج روح و بعد از آن نيست بلى بعد از ولوج روح خارج كردن آن از شكم مادر واجب است و وجوب آن قبل از ولوج روح معلوم نيست ولى موافق احتياط است والله العالم

س ٨١ - در مواردى كه پزشك باعث سقط جنين مى شود ، ديه لازمه بايد توسط چه كسى پرداخت شود ؟ آيا حتماً بايد قبلاً پزشك شرط كند كه ديه به عهده وى نيست و آيا اين شرط ، جهت رفع دين از وى كافى است ؟ اگر با وجود قبول اين شرط ، فردى كه ديه براو واجب است ، آن را پرداخت نكند ، آيا در اين صورت پزشك مديون خواهد بود ؟

ج ٨١ - اگر پزشك مباشر سقط جنين مى شود ديه بر او است و شرط پزشك در برائت از ديه اثرى ندارد والله العالم

س ٨٢ - اگر طبيبى متوجه شد كه جنينى درون شكم مادرى داراى نقص عضو مى باشد كه در صورت اطلاع دادن به والدين او احتمال زياد مى دهد آنان اقدام براى سقط جنين به نمايند و شايد هم در مقام معالجه نقص عضو از جنين بر آيند كه احتمال بهبودى بسيار كمى را دارد ، و در ضمن اگر اطلاع دهد در معرض شكايت والدين نسبت به عدم اطلاع به آنان از وضعيت جنين قرار نخواهد گرفت به فرمائيد وظيفه طبيب در اينجا چيست ؟

ج ٨٢ - در صورتيكه علم نداشته باشد كه آنها اقدام به سقط جنين مى نمايند چون محتمل است در مقام معالجه بر آيند ، مطلّع ساختن آنها جائز است و اگر آنها مرتكب سقط جنين شوند مسئول خود عامل است والله العالم

س ٨٣ - ١ : بيمارانى كه از درد شديد رنج مى برند چنانچه به آنان مسكن هاى قوى داده شود دردشان تسكين خواهد شد ، ليكن به احتمال قوى به اين خاطر بعداً دچار عوارض جنين و ناراحتى هائى خواهند شد به فرمائيد تكليف طبيب نسبت به اين گونه بيماران چيست؟

ج ٨٣ - ١ : دوا را به خود بيمار بدهد و او را از اين عوارض جَنْبى مطّلع سازند تا با ملاحظه أهم ومهمّ خود اقدام نمايد

٢ : اگر مسكّن موجب تأخير مرگ او نمى شود ندادن مسكّن به او اگر ميتواند درد را تحمّل نمايد جايز است و الاّ بى رحمى شديد است و جايز نيست والله العالم

س ٨٤ - اگر پزشك به طور قطع تشخيص داد كه فرزندان بعدى زن و شوهرى ، ناقص العضو خواهند شد بفرماييد :

١ : آيا برطبيب واجب است در صورت سؤال والدين ، واقعيت را به آنان اطلاع دهد ؟

٢ : آيا در صورت عدم سؤال آنان ، بر طبيب واجب است به آنان بگويد تا آنان از پيدا كردن چنين فرزندانى جلوگيرى نمايند ، اگر واجب نيست آيا گفتنش حرام مى باشد ؟

٣ : اگر طبيب احتمال دهد كه آنان در صورت اطلاع از اين جهت هر بارى كه فرزند پيدا كنند اقدام به سقط وى خواهند نمود در اينجا وظيفه طبيب چيست گفتن يا نگفتن ؟

ج ٨٤ - ١ : در صورت سؤال والدين ، نبايد خلاف واقع بگويد والله العالم

٢ و ٣ : در سائر موارد بر طبيب واجب نيست هر چند مطلّع كردن آنها حرام نيست والله العالم

مسائل مربوط به عمل جراحى

س ٨٥ - بيــمارى كــه بــنابــر تــشخيص اطــباى حــاذق در صــورت تــرك نــمودن عــمل جــراحــى بــه زودى خــواهــد مــُرد و در صــورت اقــدام بــه عــمل جــراحــى احــتمال قــوى دارد كــه زنــده بــمانــد ولــيكـن تــا پــايــان عــمـر دچــار درد و رنـــج شــديــد و تــوانــفرســا و احــتمـال مـرگ هـم در كـار مـى بـاشـد ، بـفرمـاييـد تـكلـيف ايـن بيـمار چـيست عـمل جـراحـى يـا تـرك آن؟

ج ٨٥ - حفظ نفس بيمار به هر صورت لازم واهمّ است والله العالم

س ٨٦ - شخصى كه استخوان پاى وى شكسته است چنانچه جراحى روى پاى وى انجام ندهند تا پايان عمر زمين گير شده و با درد و رنج بايد بسر ببرد و اگر عمل كند احتمال بهبودى داده مى شود بفرماييد :

١ : با چند درصد احتمال بهبودى تكليف وى اقدام براى عمل مى باشد ؟

٢ : چنانچه عمل و شرايط به گونه اى است كه احتمال مرگ هم بعيد نباشد به فرمائيد با چند درصد احتمال مرگ دادن وظيفه ترك كردن عمل مى باشد ؟

ج ٨٦ - اگر احتمال مرگ وضرر أهم در بين نباشد بايك درصد احتمال بهبودى هم عمل جائز است و اگر احتمال مرگ در بين باشد در صورتيكه احتمال عقلائى باشد عمل جايز نيست والله العالم

س ٨٧ – به بيمارى كه به ناراحتى هاى روانى شديدى دچار است و جهت معالجه به پزشك مراجعه مى نمايند پزشك هم احتمال خوب شدن وى را منحصراً در اقدام به عمل جراحى مى داند و در صورت عمل كردن هم احتمال مى دهد حيات مغز اين بيمار از بين برود و براى هميشه بيمار فلج و يا به حال اغما در آمده آيا در اين صورت طبيب مى تواند دست به عمل جراحى بزند ، تكليف چيست ؟

ج ٨٧ - بطور كلّى ملاك در جواز وعدم جواز عمل عرفيت معالجه و عقلائى بودن عمل و قابل اعتناء نبودن احتمال خطر است ولى بيمار روانى اگر مجنون باشد بايد با اجازه قيّم و ولىّ امر شرعى اقدام شود والله العالم