از ازل تا قيامت

از ازل تا قيامت0%

از ازل تا قيامت نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19651 / دانلود: 2772
اندازه اندازه اندازه
از ازل تا قيامت

از ازل تا قيامت

نویسنده:
فارسی

خداوند انسان را با چه هدفی خلق کرد؟

چرا خداوند در حالی که می‌دانست بسیاری از انسان‌ها به جهنم می‌روند، در عین حال آنها را خلق کرد؟

آیا انسان اشرف موجودات زمین یا کل هستی است و آیا امکان خلقت موجودی شریف‌تر از انسان وجود دارد؟

و ... این قبیل سئوالات ذهن بسیاری از افراد را به خود متوجه می سازد.

نگارنده کتاب «از ازل تا قیامت» را در دو فصل سامان داده است: یکی معرفت دینی و گرایش به ایمان و دیگری عوالم شش گانه، که در طی این دو فصل درباره سعادت واقعی اشخاص و چگونگی عوالم خلقت انسان پژوهش کرده است. در این مباحث با تحقیق انسان شناختی و با در نظر گرفتن مسائل اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی که گسترده ترین بحث ها را در بر دارد. به شناخت عوالم شش گانه انسان پرداخته، که از گذشته مورد علاقه همگان بوده است؛ تا سوال های بنیادین و همیشگی انسان یعنی: از کجا آمده ام؟ آمدن بهر چه بود؟ و به کجا می روم؟ پاسخ منطقی دهد.

عدم شناخت عوالم خلقت، ضعف ایمان و کسالت روح را همراه دارد و همان گونه که جسم در همه حال به غذای مقوی نیازمند است تا در برابر هجوم میکروب ها ایستادگی نماید؛ روح نیز به غذای مقوی و روح بخش احتیاج دارد تا در مقابل امراض کسل کننده بایستد.

از این رو، چگونگی نشاط روح و جسم در کتاب از ازل تا قیامت، آمده تا همگان خصوصا نسل جوان از آن بهره مند شوند.

به دوستان و عزیزانی که علاقمند به مطالعه در زمینه ی مباحث اعتقادی هستند این کتاب پیشنهاد می شود.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

عبادت به جز خدمت کردن به خلق نیست

آنهایی که می خواهند از شناخت واقعی حبّ و بغض دنیا به خالق بی همتای اش نزدیک شوند، مطمئن باشند فقط عبادت از قبیل: نماز، روزه، حج و... چاره و وسیله تقرّب نیست، بلکه نزدیک ترین راه برای رسیدن به خداوند بزرگ است. چون خداوند را ملائکی است که این نوع عبادات را ثبت و ضبط می کنند. ولکن بعضی از اعمال مهم تر و دارای عنایت خاصه ای است که در نزد همگان ناچیز و بی اهمیّت شمرده می شود. ولی خداوند خود عهده دار ثبت و ضبط آن اعمال بی واسطه است. امام صادقعليه‌السلام از قول خداوند عزّوجل می فرماید:

من همه عبادت ها را به غیر خود واگذار می کنم (یعنی به ملائکه دستور ثبت و ضبط آنها را می دهم) به جز صدقه که با دست خود آن را می گیرم، حتی اگر مرد و یا زن مسلمانی یک خرما و یا نصف خرما را به عنوان تصدّق بدهد، من آن را می گیرم و مانند شماها که کاشته های خود را تربیت می کنید، آن را رشد می دهم تا این که در روز قیامت شخص صدقه دهنده آن را همانند و یا بزرگ تر از کوه احد می بینند.(1)

هم چنین حضرت موسی کاظمعليه‌السلام از قول خداوند بزرگ می فرماید:

من ثروتمند را از این جهت غنی نمی کنم، که به او کرامت بدهم. و فقیر را هم برای این فقیر نمی کنم، که او را خوار - ذلیل - سازم. بلکه می خواهم به وسیله فقرا، اغنیا را آزمایش کنم. چون اگر فقیر (فقرا) نبودند اغنیا مستحق بهشت نمی شدند.(2)

عبادت بجز خدمت کردن به خلق نیست

به تسبیح و سجّاده و دلق نیست

رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خدای تعالی می فرماید:

ای پسر آدم! مال من از آن من است. و آیا تو از مال ات جز آنچه صدقه داده ای واگذارده ای، یا خورده ای و از میان برده ای یا پوشیده ای و پوشانیده ای چیزی برای تو هست؟! و فرمود: دوست داران فرزند آدم سه چیزاند: یکی تا هنگام قبض روح با اوست و آن مال است. و دیگری تا لب گور دنبال اوست و آن اهل و خانواده اوست. و سوّم تا محشر همراه اوست و آن عمل اوست. و فرمود:

در قیامت صاحب مالی را می آورند که خدا را درباره آن اطاعت کرده و مال او در پیش روی اوست، و چون به صراط می رسد هرگاه رفتن بر او مشکل شود مال اش به می گوید: بگذر که تو حق خدا را ادا کردی. سپس دنیاداری را می آورند که خدا را اطاعت ننموده و مال اش نزد اوست و چون بخواهد از صراط بگذرد و رفتن نتواند، مال او گوید: وای برتو! چرا حق خدا را از من نپرداختی؟

و پیوسته چنین خواهد بود تا به عذاب و جهنّم افتد و هلاک شود. و فرمود: دینار و درهم کسانی را که پیش از شما بودند هلاک کرد و شما را نیز هلاک خواهد کرد.(3)

همه روز، روزه بودن، همه شب، نماز کردن

همه ساله از پی حج، سفر حجاز کردن

به مساجد و معابر، همه اعتکاف کردن

ز ملاهی و مناهی، همه اعتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا قسم که کس را، ثمر آنقدر نباشد

که به روی مُسْتمَندی، درِ بسته باز کردن

--------------------

پاورقی ها :

1. کلیّات حدیث قدسی، ص 592.

2. همان.

3. نراقی، ملامهدی، جامع السّعادات، ج2، ص 67.

حبّ و بغض دنیا

هیچ چیزی انسان رابه سعادت و قرّب حق تعالی نمی رساند. مگر دل (قلب) که همان پاکی از پلیدی ها و آلودگی های دنیا، و حبّ خدا و انس به یاد او باشد و صفا و پاکی دل به دست نمی آید، مگر از راه خودداری و بازداشتن نفس از شهوات دنیا. و حب خداوند جز به معرفت و معرفت جز به دوام فکر و انس جز به کثرت یاد خدا و مداومت بر آن حاصل نمی شود.

در این خصوص رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مایه تباهی قلب را چند چیز می شمارند که فراز آخر فرمایش آن حضرت که: «مجالسة الموتی» است. سؤال می شود، یا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! «وَ مجالسة الموتی؟؛ همنشینی با مردگان [چیست؟] » آن حضرت در جواب می فرماید: «مجالسة کلّ ضالّ عن الایمان و جائر فی الأحکام؛ همنشینی با هر کسی که از راه ایمان منحرف گشته و در احکام الهی ستم پیشه کند»(1) که در این حال بغض خداوند و حبّ دنیا مصداق می گردد.

امام علیعليه‌السلام فرمود: «إنَّ اَفْضَلَ الدِّین اَلْحُبُّ فی اللهِ والْبُغْضُ فی الله والاَخْذُ فی اللهِ والعَطاءُ فی اللهِ؛(2) بهترین نمود دینداری، مهر و قهر و اخذ و عطا برای رضای خداست. »

به داود پیامبر وحی آمد که:( یا داوُد! طَهِّر لی بیتاً اَسْکُنُه ) ؛ ای داود! خانه ای که در آن جای گزینم برایم پاک گردان. » یا داود! خانه ای که میدان مواصَلت و پیوستگی ما را شایسته و لایق است پاک کن و از غیر ما با ما پرداز.

داود پیامبر گفت خداوندا! آن کدام خانه است که جلال و عظمت تو را شایسته باشد؟

فرمود: دل بنده مؤمن «یا داوُد! اَنَا عنْدالقُلُوب الَمحمومَة؛ ای داود! من نزد سوخته دلانم. »

هر کجا خرمن سوخته (فقیر زیان دیده) را بینی در راه جست و جوی ما که با سوز عشق ما را می جوید آن جا را نشان ده، که خرگاه قدس ما جز به فنای (پیش سرای که فراخ باشد) دل سوختگان نزنند.

دل بنده مؤمن خزینه (گنجینه) بازار ماست، منزلگاه اطلاع ماست، محراب وصال ماست، ضمیمه اشتیاق ماست، مستقرّ کلام ماست، گنج خانه اسرار ماست، معدن دیدار ماست. هر چیزی که بسوزد بی قیمت گردد و دل که بسوزد قیمت گیرد.(3)

امام سجادعليه‌السلام در خصوص حب و بغض دنیا می فرماید: پروردگارا! مرا از اندیشه های ناهنجار باز دار، و مگذار مردم تهی دست را خوار و ضعیف بشمارم؛ و برای دنیاداران به عنوان دنیا داری فضیلتی بیندیشم، زیرا فضیلت و شرف، ویژه تو است که به طاعت و عبادت تو برخاسته اند. و عزیز آن کس باشد که به درگاه تو پیشانی مذلّت بر خاک نهد و خویشتن را در مقام بندگی ذلیل و پست انگارد. به ما ثروتی عطا فرما که هرگز کاهش نپذیرد و به نیستی نگراید. و عزّت و حرمتی بخش که همواره بر جای بماند و فنا نگیرد. سلطنت ابدی به ما عنایت کن زیرا تو خداوند یکتا و یگانه مایی؛ خداوندی که بی شریک و نظیر است. خداوندی که نه از کسی زاییده شده و نه کسی را زاییده و نه در ماسوای او همسر و همتایی شایسته او است.(4)

امام محمد باقر و جعفر صادقعليهما‌السلام می فرمایند: مَثل آزمند به دنیا چون کرم ابریشم است. هر آنچه بیشتر در خود بتند دیرتر تواند از آن برآید، تا از غم بمیرد. و می فرماید: آنچه لقمان پسرش را پند داد این بود که: «ای پسرجان! به راستی مردم پیش از تو برای فرزندان خود گرد آوردند، نه آنچه گرد آوردند به جا ماند و نه آن که برای اش گرد آوردند. و همانا تو بنده مزدوری باش که به کاری گمارده شدی و مزدی بر آن نوید داده شده، کارت را به پایان رسان و مزدت را دریافت کن. و در این دنیا چون گوسفندی مباش که در کشتزار سبزی افتد و بخورد تا فربه شود و مرگ اش در فربهی او فرا رسد؛ ولی دنیا را چون پُلی دار که بر جویی است و از آن گذری و آن را وا نهی و تا پایان روزگار بدان نگری... ».(5)

چو باید رخت در منزل نهادن

نباید بر سر پل ایستادن

لاجرم مرد عاقل و کامل

ننهد بر حیات دنیا دل

حاصل بحث از عالم دنیا این که تمام انبیا و اولیا برای دنیا هر کدام با زبان حال مثالی زدند که ما انسان ها بفهمیم و بدانیم که محبت دنیا را از دل بیرون کنیم و حسن و قبح آن را بشناسیم و این قدر غلو در دنیا پیدا نکنیم و مانند بت مظاهر دنیا را نپرستیم؛ چون همه بزرگان و اولیای الهی مفاسد دنیا را ادراک کرده بودند. لذا ترک دنیا کردند و شب و روز در مقام توشه برای سفر آخرت همت گماردند. حضرت علیعليه‌السلام با آن مقام معنوی و زعامت مسلمین شب و روز در کوچه های مدینه و کوفه گردش می کرد هر کجا یتیمی، اسیری، ناتوانی و... می دید از آنها دل جویی می کرد و در امر معاش کمک شان می کرد. با آن که شأن و مقام والای آن ابر مرد تاریخ برای امر معاش خود و اهل و عیال اش، روزها برای مردم و یا در داخل نخلستان ها کارگری می کرد.

و چه جالب سرود آن شاعر نکته بین در خصوص عبرت گرفتن از دنیا:

خلق جهان وای کجا می روند

آمدند و از چرا می روند

از زن و فرزند چرا بگذرند

وز چه سبب از این سرا می روند

چشم بپوشید زمال و منال

بی خبرند از همه جا می روند

آنکه برفته نیامد دگر

وای بدینگونه کجا می روند

این همه ثروت به کی بسپرده اند

دست تهی و شاه و گدا می روند

با همه آمال چرا اینچنین

کنده دل از منزل و جا می روند

عمر گرانمایه تلف کرده اند

بسته لب از نشو و نما می روند

نصیب شان گشته فقط یک کفن

وای که همچو فقرا می روند

در دل تابوت کشیده دراز

بر سر دوش رفقا می روند

هر که دو روز است بجهان میهمان

خورده از این سفره غذا می روند

عاشق و معشوق چرا اینچنین

کنده دل از یکدیگر جدا می روند

--------------------

پاورقی ها :

1. مجلسی محمدباقر، بحارالأنوار، ج 1، ص 203، روایت 20.

2. آمدی، غررالحکم، ج2، ص540.

3. رشید الدین میبدی، ابوالفضل، کشف الاسرار وعدة الابرار.

4. صحیفه سجادیه، ص 319، ترجمه جواد فاضل.

5. نراقی، ملااحمد، معراج السعاده.

--------------------

عالم برزخ

مقدمه

( حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ المَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ ) ؛ (1)

(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد می گوید: پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم (به او می گویند) چنین نیست این سخنی است که او به زبان می گوید (و اگر باز گردد برنامه اش هم چون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند.

درباره عالم برزخ شاهد بحث ها و نشر کتاب های زیادی بودیم. ولی مزیّت و اولویّت این بحث به این است، که بسیار مرتب، سلیس و روان آمده. و با احادیث و روایات که نفوذ به عمق جان آدمی دارد به این عالم پرداخته است. و مضامین بحث به طور اجمال عبارت اند از:

برزخ چیست؟ آیا بهشت و جهنّم در عالم برزخ است یا فقط در قیامت؟ مؤمنین یا گناه کاران در عالم برزخ یک دیگر را ملاقات می کنند؟ و حالات مردگان در عالم برزخ چگونه است و....

پراکندگی و نیافتن جواب قطعی این مورد سؤالات در ذهن همگان - از بدوِ تولد تا مرگ - متصوّر است. و دوست دارند بدانند که انسان وقتی چشم از این دنیای پر رمز و راز بر بست، چه دنیایی در پیش دارد. ندانستن این مسائل و نداشتن جواب صحیح و هم چنین شک و تردید نسبت به عالم برزخ و قیامت، ضعف و تزلزل ایمان و عدم اعتقاد به زندگانی جاوید است.

البتّه جواب تمام این سؤالات توسط آیات صریح قرآن، روایات و احادیث معصومینعليهم‌السلام به درستی داده شده است. و شک و تردیدی در خصوص عالم برزخ و قیامت یا زندگی جاوید و مهذّب - که اصول اعتقادی ما است - نمانده و نیست، بلکه همگان باید خود را مهیا به سرای دیگر کنند که کیفیّت و چگونگی آن برای انسان ها نامفهوم، غیر قابل قبول و دیرباور است. شناساندن عالم برزخ و قیامت در این کتاب امکان ادراک و پذیرش واقعی را در حدّ فراخور برای همه روشن کرده، و دل ها را از هرگونه تشویش و سردرگمی به یقین مبدّل می کند.

--------------------

پاورقی ها :

1. مؤمنون (23) آیه 102 - 103.

برزخ چیست؟

برزخ، در لغت به معنای فاصله ای است که میان دو چیز قرار گرفته و مانع از آمیخته شدن آنها گشته و آن دو را از یک دیگر جدا می سازد. خداوند در قرآن می فرماید:( مَرَجَ البَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ * بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ ) ؛ (1) بین دو دریای گوارا حایلی است که نمی گذارد - شیرین و شوری - با یک دیگر مخلوط شوند. »

و هم چنین می فرماید:( من ورائِهِم برزخٌ اِلی یَومِ یُبْعَثُونَ ) ؛ (2) و از پشت ایشان برزخی است تا روز قیامت. »

در اصطلاح برزخ گذرگاهی است که خداوند بین زندگی دنیا و آخرت قرار داده است. و یا عالمی بین امور دنیا و آخرت است. و روی همین جهت به عالمی که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته برزخ گفته اند. و گاهی از آن تعبیر به عالم قبر و یا عالم ارواح می شود.

و امام صادقعليه‌السلام در تعریف برزخ می فرماید: «البرزخ القبر، و هو الثواب و العقاب بین الدنیا و الاخره... واللّه ما یخاف علیکم الاّ البرزخ؛(3) برزخ همان عالم قبر است که پاداش و کیفر میان دنیا و آخرت است... به خدا ما بر شما نمی ترسیم مگر از برزخ. »

ابی بصیر می گوید: از امام صادقعليه‌السلام درباره ارواح مؤمنین پرسش نمودم در پاسخ فرمود:

فی حُجُرات الْجَنَّةِ یَاْکُلُون مِنْ طَعامِها و یَشْرَبُون مِنْ شرابِها وَ یَقُولُون رَبَّنا اَقِمِ السّاعَةَ؛(4)

در حجره های بهشت مستقرّاند، از غذای بهشتی می خورند، از مایع بهشتی می نوشند و از خدا می خواهند هر چه زودتر قیامت را برپا کند تا به پاداش های نهایی خود نایل گردند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: این عذاب صبح و شب که در آیه؛ «وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ العَذابِ * النّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُ-دُوّاً وَعَشِ-یّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ أَدْخِلُوا الَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ العَذابِ؛(5) آل فرعون را عذاب بد و سخت احاطه نموده است. صبح و شب بر آتش عرضه می شوند و روز قیامت به فرشتگان فرمان می رسد که آنان را در شدیدترین عذاب وارد سازند. » آمده ناظر به عذاب پیش از قیامت است [که در عالم برزخ می بیند] ، زیرا در آتش قیامت صبح و شبی نیست. سپس فرمود: اگر آل فرعون در قیامت صبح و شب معذّب باشند، پس بین این دو وقت از سعدا و خوشبخت ها خواهند. چنین نیست و این عذاب صبح و شب در برزخ پیش از قیامت است. آن گفته خداوند را در همین آیه شنیده ای که فرموده است: روز قیامت فرمان می رسد آل فرعون را در شدیدترین عذاب وارد نمایند.(6)

پس ارواح در عالم برزخ به حیات خویش ادامه می دهند. و این یک واقعیّت واقعی و مسلم است. اگر صاحب روح از گروه پاکان و نیکان باشند به پاداش اعمال خوب در آن عالم متنعّم است، و اگر از گروه بدان و گناه کاران باشند به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهند بود. و این وضع هم چنان باقی است تا زمانی که قیامت برپا گردد.

عمروبن یزید گوید: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: شنیدم می فرمودی شیعیان ما هر جور باشند با همه گناهان در بهشت اند. فرمود:

راست گفتم، به خدا سوگند همه آنها در بهشت هستند، عرض کردم: قربانت گردم، گناهان بزرگ دارند؟ فرمود: اما در قیامت همه شما به شفاعت پیامبر گرامی و مطاع یا جانشین پیامبر به بهشت می روید، ولی به خدا سوگند! در برزخ بر شما هراسانم، عرض کردم: برزخ چیست؟ فرمود: قبر از هنگام مردن تا قیامت.(7)

راغب اصفهانیرحمه‌الله در مفردات می گوید: برزخ بین زمان مرگ است تا روز قیامت.

--------------------

پاورقی ها :

1. رحمن (55) آیات 19 و 20.

2. مؤمنون (23) آیه 103.

3. طریحی، مجمع البحرین، کلمه برزخ؛ حویزی، عبدعلی، تفسیر نورالثقلین، ج2.

4. مجلسی، محمدباقر، بحارلأنوار، ج 6، ص 234، روایت 49.

5. مؤمن (40) آیات 45 - 46.

6. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه.

7. محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، کلمه برزخ.

--------------------

حضرت علیعليه‌السلام و برزخیان

حضرت علیعليه‌السلام هنگام مراجعت از جنگ صفین وقتی که نزدیک کوفه کنار قبرستانی که بیرون دروازه قرار داشت رسید، رو به سوی قبرها کرد و چنین فرمود:

ای ساکنان خانه های وحشت ناک و مکان های خاکی و قبرهای تاریک! ای خاک نشینان! ای غریبان! ای تنهایان! ای وحشت زدگان! شما در این راه بر ما پیشی گرفتید و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد. اگر از اخبار دنیا بپرسید به شما می گویم خانه هایتان را دیگران ساکن شدند، همسران تان به نکاح دیگران در آمدند، و اموال تان تقسیم شده این ها چیزهایی است که نزد ما است، نزد شما چه خبر؟! پس رو به یاران اش کرد و فرمود: اگر به آنها اجازه گفتن داده شود، حتماً به شما خبر می دهند که بهترین زاد و توشه برای سفر، پرهیزگاری است.(1)

و در حدیث دیگری از اصبغ بن نباته از علیعليه‌السلام می خوانیم که: روزی حضرت از کوفه خارج شد و به نزدیک سرزمین «غری» (نجف) آمد و از آن گذشت. اصبغ بن نباته می گوید: ما به حضرت رسیدیم در حالی که دیدیم روی زمین دراز کشیده است.

قنبر گفت: ای امیرمؤمنان اجازه نمی دهی عبایم را زیر پای شما پهن کنم! فرمود: نه، این جا سرزمینی است که خاک های مؤمنان در آن قرار دارد و با این کار تو مزاحمتی برای آنهاست.

اصبغ بن نباته می گوید: عرض کردم خاک مؤمن را فهمیدم چیست؟ اما مزاحمت آنها چه معنی دارد؟ حضرت فرمود: «یابن نباته! لو کشف لکم لرأیتم ارواح المؤمنین فی هذا الظهر حَلقاً، یتراورون و یتحدثون، أن فی هذاالظهر روح کل مؤمن و بوادی برهوت نسمة کل کافر؛(2) ای فرزند نباته! اگر پرده از مقابل چشم شما برداشته شود ارواح مؤمنان را می بینید که در این جا حلقه حلقه نشسته اند و یک دیگر را ملاقات می کنند و سخن می گویند این جا جایگاه، مؤمنان است و در وادی برهوت ارواح کافران می باشند. »

--------------------

پاورقی ها :

1. فیض الاسلام، علی نقی، نهج البلاغه، کلمات قصار.

2. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج6، ص 242، روایت 65.

«مرگ» را بهتر بشناسیم

یکی از آیات حکیمانه خداوند در نظام آفرینش مرگ است. ولی با پیشرفت علوم روز و دست یابی به بیشترین مجهولات عالم محسوس هنوز از حقیقت مرگ پرده بر نداشتند و از اسرار پر رمز و راز آن آگاه نشدند. و بهتر است بگوییم:

مرگ همان پرواز روح از جسم است. و بریده شدن علاقه روح از بدن ظاهری را مرگ گویند. مرگ آخرین منزل دنیا و اوّلین منزل آخرت است. و مرگ پلی است که دوست را به دوست می رساند.(1) در خصوص تلاش بشر برای شناخت مرگ آورده اند:

بشر، از آغاز برای شناخت مرگ، تلاش و کوشش بسیار نموده و همواره علاقه داشت بداند این چیست که پرونده حیات آدمی را می بندد و به زندگی اش خاتمه می دهد؟ علما و دانشمندان در طول قرون و اعصار، مرگ را از جهات مختلف مورد بحث و تحقیق قرار دادند و سپس کنجکاوی و دقت درباره بعضی از آن جهات نظریه هایی عرضه نمودند. قسمتی از آن نظریه ها مقبول و قسمتی مردود شناخته شد و بعضی از آن نظریه ها در گذشته و حال مورد اختلاف بوده و هست.(2) ولی بهترین ره گشاه در این مقوله همان کلام خداوند و روایات و احادیث معصومینعليهم‌السلام است.

خداوند در قرآن می فرماید:

چنین نیست (که انسان می پندارد! او هرگز ایمان نمی آورد) تا جان به گلوگاه اش رسد؛( وَقِیلَ مَنْ راق * وَظَنَّ أَ نَّهُ الفِراقُ ) ؛ (3) و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! و یقین به فراق از دنیا پیدا کند؛( وَ التَفَّتِ السّاقُ بِالسّاق إلی رَبَّکَ یَؤْمَئذ المَساقُ ) .(4)

قرآن شریف در آیات مربوط به مرگ از کلمه «توفّی» به صورت مختلف استفاده نموده و آن را گاهی به خداوند گاهی به ملک الموت و گاهی به فرشتگان نسبت می دهد، به طوری که معنی این کلمه تحویل گرفتن چیزی است به طور کامل و تمام:( اَللّهُ یَتَوَفّی الأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها ) ؛ (5) خداوند است که موقع مرگ، جان های شما را بی کم و کاست تحویل می گیرد. همین کلمه عیناً در مورد خواب به کار رفته و در قرآن شریف آمده است:( وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیلِ ) ؛ (6) اوست خداوندی که شب هنگام در موقع خواب، شما را به طور کامل تحویل می گیرد. »

از این دو آیه فهمیده می شود که مرگ و خواب نظیر یک دیگرند «النوم اخ الموت» و هر دو امر وجودی هستند. و در هر دو مورد چیزی که معیار شخصیت انسان است از آدمی گرفته می شود. با این تفاوت که در مورد خواب گرفته شده برگشت داده می شود جز در موارد معدود. اما در مورد مرگ قابل برگشت نیست جز در قیامت.

شباهت و هم مانندی خواب و مرگ در نظر اولیای گرامی اسلام به اندازه ای است که رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وقتی از خواب بیدار می شد، خدا را این چنین حمد و ستایش می نمود:

اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذی لَقیانا بَعْدَ ما اَماتَنا وَ اَلیْهِ النُّشُورُ؛(7)

سپاس خداوندی را سزاست که ما را پس از مردن زنده کرد و حشر و نشر مردم در قیامت به سوی او خواهد بود.

و قرآن مجید مرگ و حیات را در ردیف هم آورده، قبل از حیات از مرگ نام برده و هر دو را به طور یکسان مخلوق آفریدگار جهان خوانده است:( الَّذِی خَلَقَ المَوْتَ وَالحَیوةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ) ؛ (8) او خداوندی است که مرگ و حیات را آفریده برای آن که شما را امتحان نماید تا کدام تان نیکو کار ترید. » این آیه در کمال صراحت روشن گر این حقیقت است که مرگ و حیات دو امر وجودی هستند و خالق توانا به مشیّت حکیمانه خود هر دو را با هم آفریده و از نعمت هستی برخوردارشان ساخته است.

حضرت علیعليه‌السلام نامه ای که به امام مجتبیعليه‌السلام مرقوم فرموده این نکته را یادآور می شود:( وَاعْلَمْ اَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مالِکُ الْحَیوةِ وَ اَنَّ الخالِقَ هُوَ الْمُمیتُ ) ؛ (9) بدان مالک مرگ همان خدایی است که مالک حیات است و آفریدگار، همان کسی است که می میراند. »

امام هشتم از پدر بزرگوارشعليها‌السلام روایت می کند: مردی به امام صادقعليه‌السلام عرض کرد: صفت مرگ را برایم بیان فرما؟ امامعليه‌السلام فرمود:

برای مؤمن در هنگام مرگ هم مانند آن است که خوش بوترین بوها را استشمام کند. و از بوی خوش آن خواب آلود و سرمست گردد و هرگونه رنج و دردی از او برطرف شود. ولی برای کافر مانند آن است که به گزش اژدها و گژدم ها یا سخت تر از آنها دچار گردیده باشد! یکی از حاضران عرض کرد: ما شنیده ایم گروهی می گویند: مرگ برای کافر دشوارتر از بُرِش با ارّه و چیدن با قیچی و کوبیده شدن با سنگ ها و حرکت آوردن سنگ های آسیاب است بر حدقه چشم ها.

[امامعليه‌السلام ] فرمود: آری! بعضی کافران و تباه کاران وضع شان چنان است، مگر نمی بینید بعضی از آنها در همین زندگی مانند آن سختی ها به سرشان می آید، پس این شدایدی که در حال مرگ احساس می کنند از آن جهت سخت تر است که شمّه ای از عذابِ آخرت می باشد....(10)

امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام می فرماید: «لِکلّ دار بابٌ و بابَ دارَ الاخرةَ الموت؛ هر خانه ای دری دارد و درِ خانه آخرت مرگ است. »

از حضرت جوادعليه‌السلام سؤال شد مرگ چیست؟

پاسخ فرمود:

مرگ همان خواب است که هر شب سر وقت شما می آید، جز آن که مدّت خواب مرگ طولانی است و آدمی از آن خواب بیدار نمی شود، جز روز قیامت.(11)

گویی چو مُردم نشوم زنده دگر

گویا زخودت نیست هیچ خبر

هر شب میری هر روز زنده شوی

سور اسرافیل بود با ده سحری

--------------------

پاورقی ها :

1. عطّار نیشابوری.

2. فلسفی، محمدتقی، معاد، ج1، ص 153.

3. قیامه (75) آیات 28 - 29.

4. قیامه (75) آیه 26.

5. عنکبوت (29) آیه 42.

6. انعام (6) آیه 60.

7. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج2 کلمه (نوم) ، ص 626.

8. ملک (67) آیه 2.

9. فیض الاسلام، علی نقی، نهج البلاغه، نامه31.

10. شیخ صدوق، محمدابی جعفر، معانی الاخبار، ج2، ص 192.

11. شیخ صدوق، ابی جعفر، معانی الأخبار، ص 195.

--------------------