اخلاق عبادی

اخلاق عبادی0%

اخلاق عبادی نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

اخلاق عبادی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد علام عباس طاهرزاده، على اصغر الهامى نيا
گروه: مشاهدات: 7414
دانلود: 1739

توضیحات:

اخلاق عبادی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 101 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7414 / دانلود: 1739
اندازه اندازه اندازه
اخلاق عبادی

اخلاق عبادی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

برخى از آثار نماز شب

با اينكه همه پاداش اخروى نماز شب براى ما درك كردنى نيست ، ولى معصومين : از برخى آثار دنيوى و اخروى آن ما را مطلع كرده اند كه توضيح آن در زير مى آيد:

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

(إِنَّ قـِيـامَ اللَّيـْلِ قـُرْبـَةٌ إِلَى اللّهِ وَ تـَكـْفـيـرُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْهاةٌ عَنِ الاِْثْمِ وَ مَطْرَدَةُ الدّاءِ فِى الْجَسَدِ)(٢٠٢)

همانا نماز شب : ١ـ نزديكى به خداست .٢ـ جبران كردن گناهان است

٣ـ باز دارنده ازگناه است .٤ـ دفع كننده درد بدن است

٥ ـ در سخنى ديگر فرمود:

(مَنْ صَلّى بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهارِ)(٢٠٣)

هر كس نمازشب بخواند، چهره اش در روز نيكو (نورانى) مى شود.

٢٠٣ ٦ـ رزق روز را تضمين مى كند؛ چنانكه شخصى خدمت آن حضرت آمده ، بگونه اى عرض نياز كرد كه گويا به نان شب محتاج است امام پرسيد: آيانماز شب مى خوانى ؟ پاسخ داد آرى ، حضرت رو به ياران خويش كرده فرمود:

(كـَذِبَ مـَنْ زَعـَمَ اءَنَّهُ صـَلّى بـِاللَّيـْلِ وَ يـَجـُوعُ بـِالنَّهـارِ إِنَّ اللّهَ ضـَمَّنَ بـِصَلاةِ اللَّيْلِ قُوتَ ال نَّهارِ)(٢٠٤)

كـسـى كـه ادعـا مى كند نماز شب خوانده و در روز گرسنه مانده است ، دروغگوست ؛ زيرا خداوند به وسيله نماز شب روزى روز را تضمين كرده است

٧ و ٨ و ٩ـ چهره را زيبا مى سازد غم را مى زدايد و ديده را جلا مى دهد، چنان كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در باره اين سه اثر فرمود:

(صَلاةُ اللَّيْلِ تُحْسِنُ الْوَجْهَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُوا الْبَصَرَ)(٢٠٥)

نماز شب چهره را نيكو مى كند و غم را مى زدايد و ديده را جلا مى دهد.

١٠ ـ بـهـشـت ، پـاداش آن اسـت رسـول اكـرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هـنـگـام ارتحال به ابوذر فرمود:

(يـااءَبـاذَرٍّ ! إِحـْفـَظْ وَصـِيَّةَ نـَبـِيِّكَ تـَنـْفـَعـْكَ، مـَنْ خـُتـِمَ لَهُ بـِقـِيـامِ اللَّيـْلِ ثـُمَّ ماتَ فَلَهُ الْجَنَّةُ) (٢٠٦)

اى ابـوذر سـفـارش پيامبرت را حفظ كن كه برايت سود آور است : هر كس آخر كارش با نماز شب باشد و بميرد، بهشت براى اوست

خلاصه درس

دو مـسـاءله مـهـم ، فـلسـفـه تـشـريـع نـوافـل را تـشـكيل مى دهد. ١ـ صيانت از نمازهاى واجب و كامل نمودن آنها. ٢ـ باز بودن مسير تكامل مؤ من

تعداد نمازهاى مستحبى كه به (نافله) معروف است ، فراوان است كه تنها نافله هاى روزانه ٣٤ ركعت مى باشد و اسلام بر انجام آنها تاءكيد زيادى كرده است

در ميان نافله ها، نماز شب از موقعيّت برترى برخوردار است ، بگونه اى كه از شدت عظمت و فـضـيـلت ، ثـواب آن پـنـهـان نـگـاه داشـتـه شـده اسـت و رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را يكى از راههاى خير معرفى كرده است

هـمـچـنـيـن در روايات اسلامى ، آثار ارزشمندى براى نماز شب بيان شده از جمله اينكه : مانع گـنـاه ، بـرطـرف كننده درد بدن ، زياد كننده روزى ، روشن كننده چشم ، زيبا كننده چهره بوده و بهشت پاداش آنست

پرسش

١ـ نافله يعنى چه ؟

٢ـ فلسفه تشريع نوافل چيست ؟

٣ـ قرآن مجيد چه پاداشى براى نماز شب بيان كرده است ؟

٤ـ چهار اثر نماز شب رابنويسيد.

درس دوازدهم : دعا و مناجات

جايگاه و ارزش دعا در اسلام

دعا در لغت به معناى طلب ، درخواست و تقاضاست(207) و در اصطلاح به اظهار نياز و خواهش بندگان به درگاه خداى قادر متعال گفته مى شود.

ارزش و اهـمـّيـّت دعـا در فرهنگ اسلامى ، از سفارشهاى قرآن و معصومينعليه‌السلام معلوم مى شود. اين تـاءكـيـد بـسـيـار زيـاد، نـشـانـگـر جـايـگـاه ويـژه دعـا در اسـلام اسـت ، تـا جـايـى كـه رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

(اَلدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ)(208) دعا مغز عبادت است

همچنين امام باقرعليه‌السلام فرمود:

(ما مِنْ شَىْءٍ اءَفْضَلُ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ اءَنْ يُسْاءَلَ وَ يُطْلَبَ مِمّا عِنْدَهُ)(209) در نـزد خـدا هـيـچ چـيـز بـهـتـر از ايـن نـيـسـت كـه از او سـؤ ال شود و از آنچه نزد اوست درخواست گردد.

آداب دعا

دعـا هـمـچـون عـبـادات ديـگر آداب و مقررات ويژه اى دارد كه در صورت انجام آن ، نتيجه بهتر و مطلوبترى به دست مى آيد. برخى از آن آداب را بطور اختصار بيان مى كنيم :

الف ـ حال دعا داشتن

دعـا كـنـنـده بـايـد بـا تـمـام وجـود مـتـوجـّه ذات مـقـدّس خـدا بـاشـد و از غـيـر او بـكـّلى دل بكند و هيچ اميدى به ديگران نداشته باشد.

ديـگـر ايـنكه در كارهاى نيك پيشقدم باشد با بيم و اميد به دعا بنشيند. قرآن مجيد مى فرمايد: خاندان زكريّاى پيغمبر با چنين حالتى خدا را مى خواندند:

( إِنَّهـُمْ كـانـُوا يـُسـارِعـُونَ فـِى الْخـَيـْراتِ وَ يـَدْعـُو نـَنـا رَغـَبـاً وَ رَهـَبـاً وَ كـانـُوا لَنـا خاشِعينَ ) (210) بـدرسـتـى كـه آنها در كارهاى خير پيشگام بودند و با حالت اميد و ترس ، ما را مى خواندند و براى ما خاشع بودند.

تـوجـّه قـلبـى نـيـز از شـرايـط دعـاسـت كـه داعـى بـايـد بـا تـوجـه كامل و از ته دل خدا را بخواند. علىعليه‌السلام فرمود:

(لا يَقْبَلُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْبٍ لاهٍ)(211) خداوند بزرگ ، دعاى دلى را كه غافل و مشغول باشد نمى پذيرد.

هـمـيـن طـور بـجـا و نيكوست كه انسان هنگام دعا و مناجات دستهاى خويش را به سوى آسمان بالا بـرد چـنـان كـه نـقـل شـده اسـت كـه رسـول خـداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هـنـگـام دعـا و مـناجات دستهايش را بالا مى برد.(212)

امام صادقعليه‌السلام در مورد حكمت اين كار فرمود:

(هـر گـاه بـنـده دسـتـهـايـش را بـه سـوى خـدا بـالا بـرد، او حـيـا مـى كـنـد كـه آنـهـا را خـالى برگرداند).(213)

استعمال بوى خوش ، صدقه قبل از دعا و انگشتر عقيق به دست داشتن نيز از آداب دعا شمرده شده است(214)

ب ـ رعايت زمان دعا

گـرچـه درهـاى رحـمـت الهـى ، هـمـواره بـه سـوى بـنـدگانى كه صادقانه ومخلصانه او را مى خـوانـنـد، بـاز اسـت و خـداونـد، بـه آنـها وعده پاسخ داده است ، امّا امامان معصوم : به بعضى از زمـانـهـا و اوقـات ، عـنـايـت بـيـشـترى داشته اند و احتمال استجابت را در آن مواقع خاص ، بيشتر دانـسـتـه انـد. از آن جـمـله مـاه مـبـارك رمضان بويژه شبهاى قدر، روز عرفه ، روزهاى عيد فطر، قربان ، غدير و شبهاى جمعه . امام باقرعليه‌السلام فرمود:

(إِنَّ اللّهَ تـَعـالى يـُنادى كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ اءَوَّلِ اللَّيْلِ إِلى آخِرِهِ: اَلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونى لِدينِهِ وَ دُنْياهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَاءُجيبُهُ..).(215)

خداى بزرگ در هر شب جمعه از اول تا آخر شب از بلنداى عرش ندا دهد كه آيا بنده مؤ منى نيست كه امشب مرا براى دين و دنياى خويش بخواند تا او را اجابت كنم

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

(إِذا زالَتِ الشَّمـْسُ فـُتـِحـَتْ اءَبـْوابُ السَّمـاءِ وَ اءَبـْوابُ الْجـَنـانِ وَ قـُضـِيـَتِ الْحـَوائِجـُ الْعِظامُ..).(216)

به هنگام نيمروز، درهاى آسمان و بهشت گشوده مى شود و حاجتهاى مهم برآورده مى گردد.

همچنين رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دعا در ماه مبارك رمضان را مستجاب دانسته و فرمود:

(... وَ دُعاءُكُمْ فيهِ مُسْتَجابٌ..).(217)

ج ـ توجّه به مكان دعا

جـاى دعـا كـردن نـيـز در چـگـونـگـى اسـتـجـابـت دعـا نقش دارد. مكان هر چه مقدستر باشد دعا به استجابت نزديكتر است مانند: مكّه معظّمه ، مدينه منوّره ، مشاهد مشرّفه امامان ، مساجد، امامزاده هاى معتبر مزار گلگون شهدا و....

امام رضاعليه‌السلام درباره دعا كردن در شهر مقدّس مكّه فرمود:

(هـيـچ كـس در ايـن كـوهـها( مكّه ) نايستاد (و دعا نكرد) مگر اينكه مستجاب شد. اما دعاهاى مؤ منان در امور آخرتشان و دعاى كفّار در امور دنياشان به اجابت مى رسد).(218)

درجـوار قـبـر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز دعا به اجابت مى رسد.(219) همچنين كنار مرقد مطهّر سيدالشهدا حسين بن علىعليه‌السلام از مكانهايى است كه دعا مستجاب مى شود.(220)

اسباب و عوامل اجابت

عـلاوه بـر آداب ظـاهـرى دعـا، عـوامـل ديـگـرى نـيـز در اسـتجابت دعا موثرند، كه در اينجا بطور اختصار مى آوريم :

الف ـ قطع اميد از غير خدا

قـطـع امـيـد ازغـير خدا، عزم دعا كننده را در توسل به پروردگار و مبداء هستى قويتر كرده ، با خلوص بيشترى خواسته هاى خود را از درگاه خدا طلب مى كند.

امام صادقعليه‌السلام در اين باره فرمود:

(هـر گـاه يـكـى از شـمـا اراده كـرد كه هر چه از خدا بخواهد به او بدهد بايد از همه مردم نااميد شـود و جـز بـه خـدا اميدوار نباشد. اگر خداوند اين حالت را در قلب دعا كننده يافت هر چه از او درخواست شود عطا مى كند).(221)

ب ـ دسته جمعى دعا كردن

از ديـگـر عـوامـل مـؤ ثر در اجابت دعا، گروهى بودن آن است و اين نشانه اهتمام اسلام به جمع و اجـتماع است يكى از حكمتهاى آن ، اين است كه هر چه افراد، بيشتر باشند، هر يك به سهم خود و نـسـبـت بـه خـصـايـل نـيـكـويـى كـه دارنـد، نظر پروردگار را جلب و دعا را به هدف اجابت ، نزديكتر مى كنند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

(هـر گـاه امـرى پدرم (امام باقرعليه‌السلام ) را محْزون مى كرد، زنان و كودكان را جمع نموده ، دعا مى كرد و آنها آمين مى گفتند).(222)

ج ـ واسطه قرار دادن اهل بيت

انـسـان غـيـر مـعـصـوم ، بـطـور مـعمول ، مرتكب گناه و اشتباه شده ، بدين وسيله در درگاه الهى خـجـل و روسـياه است ازاين رو، اگر اولياى مقرّب درگاه خدا را واسطه قرار دهد به خاطر آنها دعـا بـه اجـابـت نـزديـكـتـر مـى گـردد. در ميان امت اسلامى هيچ كس از پيامبر و خاندانش ‍ نزد خدا محبوبتر نيست خداوند، خود فرموده است :

(مـحـبـوبـتـريـن و گـرامـى ترين بندگانم نزد من محمّد و على ، حبيب و ولى من هستند، هر كس به وسيله آن دو و خاندان پاكشان از من چيزى بخواهد، خواسته اش را رد نمى كنم ).(223)

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز فرمود:

(... إِجْعَلُونى فى اءَوَّلِ الدُّعاءِ وَ فى اخِرِهِ وَ وَسَطِهِ)(224) مرا در اول ، وسط و آخر دعا قرار دهيد.

موانع اجابت

هـمـان طور كه عواملى موجب تسريع در اجابت دعا مى شود، عللى نيز مانع اجابت دعا مى گردند، كه به شرح زير است :

الف ـ گناه

گـنـاه ، دشـمـن ديـريـنـه و خـطـرنـاك انـسـان و دور كننده او از نعمتهاى مادّى و معنوى است و مانع بزرگى در مسير كمال او محسوب مى شود.

دعاى فرد گنهكار به اجابت نمى رسد و ناله هايش خريدار ندارد. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

(انـسـان گـاهـى حـاجـتـى دارد و از خـدا طـلب مـى كـنـد و خـداونـد ضـمـن قـبـول آن انـجـامـش را بـه وقت مناسبى وا مى گذارد، ولى بنده در اين مدّت مرتكب گناه مى شود. خـداونـد بـه مـاءمور اجابت دعا امر مى كند: خواسته اش را اجابت نكن و او را از اين لطف محروم نما كه خشم ما را برانگيخت و شايسته بى اعتنايى گرديد.(225)

شـخـصـى خـدمـت رسـول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت : دوست دارم كه دعايم مستجاب شود، حضرت به وى فرمود:

(طَهِّرْمَاءْكَلَكَ وَلا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرامَ)(226) خوراك خود را پاكيزه كن و غذاى حرام نخور.

ب ـ تقاضاى امر محال و يا غيرجايز

اجـابت دعا از جانب خداى سبحان پس از حصول شرايط در صورتى است كه آنچه از خدا خواسته ايم شدنى و ممكن باشد و نامشروع نباشد. به عبارت ديگر، دعا در مسيرمصلحت خلقت انجام گيرد و دعـاى انـحـرافـى نـبـاشـد. از حـضـرت عـلىعليه‌السلام سـؤ ال شد:

(فَاءَىُّ دَعْوَةٍ اءَضَلُّ؟ قالَ: الدّاعى بِما لا يَكُونُ)(227) كدام دعا گمراهى است ؟ فرمود: دعا كردن و خواستن كارهاى نشدنى و غير ممكن

ج ـ عدم مصحلت

توانايى و قدرت خدا در انجام خواسته بندگان ، مورد ترديد نيست ، ولى گاهى مى شود بنده ، چـيـزى را مـى خـواهـد كـه به مصلحت او نيست ، در حالى كه خود نمى داند و خداوند كه به همه جـوانـب زنـدگـى اش آگاه است ، به دليل لطفى كه به بندگانش ‍ دارد، آن دعا را مستجاب نمى كند:

(عَسى اءَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى اءَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرُّ لَكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ اءَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ)(228) چـه بـسا چيزى بر شما ناگوار و ناخوشايند باشد، در حالى كه خير و صلاح شما در آن است (و شـما نمى دانيد) و همچنين شايد چيزى را دوست بداريد كه ضرر شما در آن باشد و خدا آگاه است و شما بى خبريد.

د ـ مهيا نبودن شرايط و زمان اجابت

مناسب نبودن زمان و شرايط از جمله موانع اجابت دعاست چه بسا شخص دعاكننده ، گمان كند كه خواسته اش رد شده و نااميد گردد، در حالى كه نبايد قطع اميد كند. امام صادقعليه‌السلام فرمود:

(إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو فَيُؤَخَّرُ إِجابَتُهُ إِلى يَوْمِ الْجُمُعَةِ)(229) مؤ من دعا مى كند و خداوند اجابت آن را تا روز جمعه عقب مى اندازد.

خلاصه درس

_ دعـا در اسـلام از اهـمـّيـّت زيـادى بـرخـوردار اسـت و از بـهـتـريـن عـبـادات شـمـرده شـده و رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را مغز عبادت ناميده است

_ بـراى (دعـا) آداب و شـرايـط خاصى وجود دارد كه با تحقق آنها، دعا نيز به اجابت نزديكتر مـى گـردد.

ايـن شـرايـط شـامـل حـالات دعـا كـنـنـده (تـوجـّه كـامـل بـه خدا، حضور قلب ، دعا در حال خوف و رجا، قطع اميد از غير خدا و تنها به او اميد بستن و..). و زمـان دعـا و مـكـان دعـا اسـت بـعـضـى مكانها از جمله مكّه و مدينه و مساجد و قبور ائمه : از اولويت برخوردارند. همچنين تنها به او اميد بستن و به صورت دسته جمعى دعا كردن و واسطه قـرار دادن اهـل بـيـت عـصـمـت : از جمله عوامل تسريع در اجابت محسوب مى شوند و بر عكس گناه ، تـقـاضـاى چيز محال و نشدنى از خدا، به مصلحت نبودن و فرا نرسيدن زمان و شرايط مناسب از جمله موانع قبول دعا درپيشگاه باريتعالى است

پرسش

1ـ ارزش دعا و مناجات در اسلام را بيان كنيد.

2ـ آداب دعا را بيان كرده ، مقدارى توضيح دهيد.

3ـ دو عامل از عوامل اجابت دعا را ذكر كنيد.

4ـ موانع اجابت دعا چيست ؟

درس سيزدهم : تفكر

(تـفـكـّر) كـه در لغـت بـه مـعـنـاى انـديـشـيـدن اسـت ،(٢٣٠) بـا تـاءمـّل و تـدبـّر، هـم مـعـنـاسـت(٢٣١) و در اصـطـلاح عـبـارت اسـت از تـشـكـيـل دو مـقـدّمـه (صـغـرى و كـبـرى) بـراى دسـتـيـابـى بـه يـك نـتـيـجـه مثال :١ـ آنچه پايدار است بر ناپايدار رجحان دارد.

٢ـ آخرت پايدار و دنيا ناپايدار است

پس : آخرت بر دنيا رجحان دارد.(٢٣٢)

رابطه عبادت و تفكّر

طرح بحث (تفكّر) در (اخلاق عبادى) به دو جهت است :

نـخـسـت ايـنـكـه تفكّر، خود، عبادتى بزرگ ، بلكه از بهترين عبادتهاست ، تا آنجا كه حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:

(تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ إِنَّما يَتَذَكَّرُ اوُلُوا الاَْلْبابِ)(٢٣٣)

ساعتى انديشه از سالى عبادت بهتر است همانا تنها خردمندان درك مى كنند.

امير مؤ منانعليه‌السلام فرمود:

(اَلتَّفَكُّرُ فى مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ عِبادَةُ الُْمخْلِصينَ)(٢٣٤)

انديشيدن در حقيقت آسمانها و زمين ، پرستش مخلصان است

دوّم آن كـه عـبـادت واقـعـى و ارزشمند، با تاءمّل وانديشيدن تواءم است و زيباترين پرستش را انسانهاى انديشمند و خردمند انجام مى دهند، چنانكه قرآن مجيد مى فرمايد:

( إِنَّ فـى خـَلْقِ السَّمـواتِ وَ الاَْرْضِ وَ اخـْتـِلافِ الَّيـْلِ وَ النَّهـارِ لاَ يـاتٍ لاِ وُلِى الاَْلْبـابِ الَّذيـنـَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَقُعوُداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَّناما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ ) (٢٣٥)

هـمـانـا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز، براى خردمندان نشانه هايى است آنان كه خدا را (در حالتهاى) ايستاده ونشسته و به پهلو خفته ، ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمـيـن مى انديشند (و گويند:) اى پروردگار ما ! اينها را بيهوده نيافريده ـ اى ، تو منزّهى ، ما را از عذاب آتش ‍ نگهدار.

شـب زنـده داران عـاشق در قيام و قعود خويش با (تفكّر) به (ذكر) و (تسبيح) خدا پرداخته ، اين حـقـيـقـت را در پـهـنـه هـسـتـى بـه اثـبات رساندند كه انديشمندان خردمند، عابد و ذاكر خدايند و پرستشگران ، متفكّرند و با خرد.

شـبـى ، رسـول اكـرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن قـدر گـريـسـتـه بـود كـه مـحـاسـن و جـاى سـجـده اش خيس ‍ شده بـود،بـامـداد كـه بـراى بـرپـا نـمـودن نـمـاز از مـنـزل خـارج شـد، بلال پرسيد: اى رسول خدا ! چرا اين قدر گريسته اى ؟ فرمود:

(امـشـب آيـه( إِنَّ فـى خـَلْقِ السَّمـواتِ... ) بـر مـن نـازل شـد، واى بر كسى كه آن را قرائت كند و پيرامونش ‍ نينديشد.)(٢٣٦)

ارزش تفكّر

با توجّه به آنچه گذشت ، بروشنى در مى يابيم كه چرا اسلام اين گونه براى تفكّر ارزش ‍ قائل شده و رهبر آن فرموده است :

(اءَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلُ)(٢٣٧)

نخستين آفريده خدا عقل است

شهيد مطهرى در اين باره مى نويسد:

(ديـن اسـلام ركن اساسى و پايه اصلى خود را توحيد قرار داده است ، توحيد بالاترين و عظيم ترين انديشه اى است كه به دماغ بشر رسيده ، بسيار دقت و نازك كارى مى خواهد، و از طرفى در اصـول ايـن ديـن و بـالاخص در اصل اصول آن يعنى و توحيد، تقليد محكوم شده و تحقيق لازم شـمـرده شـده ، ناچار بايد اين دين ، (تفكّر) و (تدبّر) و (تحقيق و جستجو) را فرض بشمارد، و قـسـمـت مـهـمـّى از آيـات (كـتـاب) خـود را به اين موضوع اختصاص بدهد و همين كار را كرده است .)(٢٣٨)

منابع تفكّر

ديـن مـقـدّس اسـلام عـلاوه بـر ارج نـهادن به فكر و انديشه ، راه تفكّر صحيح را نيز به بشر نـشـان داده اسـت ، تـاپـيـروان خـويـش را از آلودگـى بـه افـكار پليد و بيهوده باز دارد. متفكّر بزرگ اسلام خواجه نصير الدين طوسى در اين باره مى نويسد:

(تـفـكـّر، سـيـر درونـى از مـبـادى بـه مـقـاصـد اسـت و هـيـچ كـس از كـاسـتـى بـه كـمـال نمى رسد، مگر به اين سير درونى مبادى تفكّر (آفاق) و (انفس) است به اين بيان كه در اجـزا و ذرّات عـالم از قـبـيـل كـرات آسـمـانـى ، ستارگان ، حالات و حركات و تاءثير و هدف آنـهـاانـديـشـه كـنـد. هـمـچـنـيـن در مـوجـودات زمـيـنـى بويژه در اجزا و اعضاى انسان و غير آن كه قـابـل شـمـارش نـيـسـت ، بـيـنـديـشـد آن گـاه بـا تـفـكـّر دربـاره مـنـافـع و مـصـالح ايـنـها بر كـمـال ، عـظـمـت ، عـلم و قـدرت آفـريـنـنـده و نـاپـايـدارى غـيـر خـدا استدلال كند و از همين قبيل است ، تاءمّل در تاريخ گذشتگان و كوتاه شدن دست آنها از دنيا و رهـسـپـار شـدن بـه ديـار آخـرت چـنـيـن تـفـكـّرى سـبـب قـطـع مـحـبـّت از غـيـر خـدا، وابـسـتـگـى كـامـل بـه آفـريـنـنـده ، تـقـويت تقوى و اطاعت پذيرى مى گردد. همچنين مى توان دامنه تفكّر را گـسـتـرده تـر كـرد تـا شـامـل تـفـكـّر در آيـات ، روايـات ، احـكـام و مسايل دينى نيز بشود.)(٢٣٩)

قـرآن مـا را به تفكّر در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز(٢٤٠) و آفرينش روح و جسم انسان(٢٥١)

روزه دل از فكر گناه آلود، برتر از روزه شكم از خوردنيهاست

خلاصه درس

انـديـشـيـدن يـكـى از عـبادتهاى بزرگ شمرده شده و هر عبادتى كه با تفكّر انجام گيرد از ارزش ‍ بـيـشـتـرى بـرخـوردار اسـت ديـن مـقـدّس اسـلام ، زيـربـنـاى اصـول خـويـش را بـر پـايـه تـفـكـّر نـهـاده و انـسـان را از تـقـليـد در اصول دين منع كرده است

هـمـه پـديـده هـا، اوامـر الهـى ، سـخـنـان مـعـصـومـيـن : كـتـاب آفـريـنش ، تاريخ گذشتگان و امثال آن موضوع تفكّر است ، تا انسان به عظمت ، قدرت و علم الهى بيشتر پى ببرد و از غير او دل بكند.

تـفـكّر آثاربى شمارى دارد كه به عنوان نمونه : راءى صائب ، مصونيت از لغزشها، دعوت به نيكيها، سلامت و نيك فرجامى را مى توان نام برد.

اسـلام بـا همه عنايتى كه به آزادى فكر و انديشه دارد، پيروان خويش را ملزم كرده است كه عـقـل و انـديـشـه خـود را از افـكـار هـوس آلود و غـيـر حـكـيـمـانـه حـفـظ كـرده ، هـمـواره پـيـرامون مسائل بطور منطقى بينديشند.

پرسش

١ـ معناى لغوى و اصطلاحى تفكّر چيست ؟

٢ـ منابع تفكّر را بنويسيد.

٣ـ برخى از آثار تفكّر را ذكر كنيد.

٤ـ امير مؤ منانعليه‌السلام در مورد فكر آلوده چه فرموده است ؟

درس چهاردهم : عبادت و خدمت

واژه (خدمت)، مفهوم گسترده اى دارد و همه امور اجتماعى ، اقتصادى ، سياسى و فرهنگى را در بر مـى گـيـرد و بـه گـذشـت ، فـداكـارى ، ايـثـار و تـحـمـّل رنج و سختى در همه اين امور، خدمت و خدمتگزارى ، صدق مى كند. كارى كه شكل آن مفيد و برخوردار از روح معنويت بوده و وسيله تقرّب به خدا باشد، در فرهنگ اسلامى خدمت ناميده مى شود.

بنابراين خدمتى كه مقدمه قرب الهى و در راستاى رضاى خدا نباشد، عبادت نيست و از اجر الهى سهمى ندارد.

خدمت عبادى علاوه بر انگيزه الهى و تقرّب به خدا، داراى شرايط زير است : در راه خدا باشد. مخلصانه انجام گيرد. خير خواهانه بوده و فاعلش ، نيّت و هدف خير داشته باشد. داد و ستد و به منظور به دست آوردن مال و منال و شهرت و مقام نباشد. اعانت بر اثم و گناه نباشد. از منّت و آزار مبرّا باشد. خدمت شوندگان ، افراد شايسته خدمت باشند، گرچه متوجه خدمتِ خدمتگزار نباشند و... چنين خدمتى از ارزش و اهميت بسزايى برخوردار است و حضرت علىعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد: (اَحْسَنُ الصَّنائِعِ ما وافَقَ الشَّرايِعَ)(٢٥٢)

بهترين احسانها و خدمات ، آن است كه موافق با شريعت ها (و طبق شرايط و موازين دينى ) باشد.

محدوده خدمت

همانطور كه ذكر شد، يكى از شرايط خدمت آن است كه افراد خدمت شونده ، شايسته خدمت باشند، در ايـنـجـا ايـن سـؤ ال مطرح است كه آيا دايره خدمتگزارى آنقدر وسعت دارد كه غير مسلمان را نيز شـامـل مـى شـود، يـا اخـتصاص به مسلمانان و مؤ منان دارد؟ به عبارت ديگر، آيا از نظر اسلام ، خـدمـت در هـر جـا و بـه هـر كـس ، پـسـنـديـده و مورد ستايش ‍ است ؟ يا خدمت مسلمانان و مؤ منان به يكديگر و در جامعه اسلامى داراى ارزش و اهمّيّت است ؟

از نظر اسلام ، خدمت به همه مردم و نوع بشر عملى شايسته است و غرض اولياى گرامى اسلام در خـدمـتـگـزارى ، تـنـهـا مـؤ مـن يـا مـسـلمـان نـيـسـت ؛ بـلكـه نـوع بـشـر را شامل مى شود. چنانكه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

(رَاءْسُ الْعـَقـْلِ بـَعـْدَ الدّيـنِ التَّوَدُّدُ اِلَى النـّاسِ وَ اصـْطـِنـاعُ الْمـَعـْرُوفِ اِلى كـُلِّ بـِرٍّ وَ فاجِرٍ)(٢٥٣)

پـس از ديـن (و ايـمـان بـه خـداوند)، بشر دوستى و نيكى به مردم ، اعم از درستكار و گناهكار، سرآمد تمام كارهاى عاقلانه است

اميرمؤ منانعليه‌السلام نيز مى فرمايد:

(اُبـْذُلْ مـَعـْرُوفـَكَ لِلنـّاسِ كـافَّةً فـَاِنَّ فـَضـيـلَةَ فـِعـْلِ الْمـَعْرُوفِ لا يَعْدِلُها عِنْدَ اللّهِ سُبْحانَهُ شَىْءٌ)(٢٥٤)

كـارهـاى نـيـك خـود را براى همه مردم به كار بر و براستى كه هيچ چيز نزد خداى سبحان ، با فضيلت كارهاى نيك ، برابرى نمى كند.

بر اساس اينگونه روايات ،خدمت كردن محدوديتى ندارد.

در بـرخـى ديگر از روايات ،خدمت كردن با قيد (مؤ من يا مسلم) ذكر شده است به عنوان نمونه ،رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

(اَيُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْماً مِنَ الْمُسْلِمينَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّهُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاماً فِى الْجَنَّةِ)(٢٥٥)

هر مسلمانى كه به جماعتى از مسلمانان ، خدمت كند، خدا به شماره آنها در بهشت برايش خدمتگزار مى گمارد.

شخصى به نام جميل گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:

(اَلْمـُؤْمـِنـُونَ خـَدَمٌ بـَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ. قُلْتُ: وَ كَيْفَ يَكُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ؟ قالَ: يُفيدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...)(٢٥٦)

مـؤ مـنـان خـدمـتگزار يكديگرند. عرض كردم : چگونه خدمتگزار يكديگرند؟ فرمود: به يكديگر فايده ميرسانند.

از مـجموع اين دو دسته روايات ،چنين بر مى آيد كه خدمت ، ارزش ذاتى دارد وخدمتگزارى به همه مـردم ـ اعـم از مـسـلمـان و كـافـر (بـا شـرايطش) امرى پسنديده است ؛ ليكن خدمت به مسلمانان از اهمّيّت بيشترى برخوردار است

خـدمت به غير مسلمانان به جهت تاءليف قلوب و جذب آنها به اسلام ، اهميت بسزايى دارد.چنانكه در بعضى ابواب فقهى مانند زكات به آن اشاره شده و سهمى از زكات در اين جهت ،مصرف مى شود.

در سياست خارجى كشور اسلامى گاهى مى بينيم دولت جمهورى اسلامى به بعضى از كشورهاى غـيـر اسـلامـى كـمـك بـلاعـوض مـى كـنـد و گـاه در حـوادث نـاگـوار هـمـچـون سـيـل ، زلزله ، قـحـطـى و... كـمـكـهـاى مـالى فراوانى به نامسلمانان مى شود. چنين كارى يكى ازمـصـاديـق خـدمـت اسـت و بـا انـگـيـزه الهى انجام مى گيرد؛ بله ، اگر به غير مسلمانان ، خدمت ، صـورت گـيـرد؛ امـّا انـگـيـزه الهـى بـر آن مترتّب نباشد، باعث تقويت ، شوكت و عزّت آنان در بـرابـر اسـلام و مـسـلمـانـان شـود، سـبيل و راه سلطه آنان بر مسلمانان باشد و مسلمانان را به استخدام خود درآورند و چنين امرى خدمت نيست ؛ بلكه خيانت به اسلام و مسلمانان است

بـنـابـرايـن در خـدمـت كـردن ، سـه مـسـاءله ـ مـوارد، انگيزه و آثار خدمت ـ بايد مدّ نظر خدمتگزار باشد، تا از محدوده جلب رضا و تقرّب به درگاه خداوند، خارج نشود.

خدمتگزارى در نظام اسلامى

در نـظـام اسـلامى مديريتها و مسؤ وليتهاى سياسى ـ اجتماعى ، امانت سنگينى بر دوش ‍ صاحبان آنـهـاسـت ، نـه ايـنـكه طعمه و لقمه چرب و نرمى باشد، چنانكه امير مؤ منانعليه‌السلام به فرماندار آذربايجان نوشت :

(...اِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لكِنَّهُ فى عُنُقِكَ اَمانَةٌ)(٢٥٧)

عمل (و حكمرانى)، طعمه و شكار تو نيست ؛ بلكه امانت و سپرده اى در گردن توست

هـمـه كـسانى كه در جمهورى اسلامى ، مسؤ وليت دارند، بايد خود را مديون مردم دانسته ، بلكه آنـان را در مـرتـبـه بـالاتـر و (ولى نـعـمـت) خـود حـسـاب كـنـنـد و آزادى ، اسـتـقـلال و مـقام خويش را مرهون كوشش آنان بدانند و همچون رهبر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران ، امام خمينى خود را خادم ملّت بدانند، چنان كه فرمود:

(مـن خـادم شـمـا هستم ، من خادم ملّت شما هستم من آمده ام كه بزرگوارى شما را حفظ كنم من آمده ام كـه دشـمـنـهـاى شـمـا را زمـيـن بـزنـم مـن آمـده ام كـه مـلّت را يـك مـلّت مستقل كنم ....)(٢٥٨)

در جاى ديگر فرمود:

(... به من اگر خدمتگزار بگويند، بهتر از اين است كه رهبر.)(٢٥٩)

و نيز فرمود:

(...حـكـومـت اسـلامى ، حكومت خدمت است پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با اينكه مقامش آن بود، ولى خدمتگزار بود، خدمت مى كرد.)(٢٦٠)

مـسـؤ ولان مـمـلكـتـى ، ارگـانـهـا و نـهـادهـاى انـقـلابـى و هـمـه كـسـانـى كـه در ايـن راسـتـا مـشـغول خدمتند، بايد خود را موظف به انجام وظيفه و رفع گرفتاريهاى امت شهيد پرور و مظلوم دانسته ، از دل و جان ، به اصلاح امور آنان همّت گمارند، امكان ملاقات براى مطرح كردن دردها ومحروميتها و مشكلات را به آنان بدهند، با نهايت تواضع و خوشرويى با آنها برخورد نمايند و از صـمـيـم قـلب بـخـواهـنـد، كـارشـان را انـجـام دهـنـد و از انداختن آنها به پيچ و خمها و كاغذ بـازيـهـاى ادارى و مـعـطـّل كـردن ، ردّ كـردن ، جـواب نـدادن ، سـرگـردان كـردن و مشكل درست كردن براى آنان ، سخت بپرهيزند و هرگز از خدمتگزارى به آنان خسته نشود.

امـام حـسينعليه‌السلام ، افراد خدمتگزار را تشويق كرده و توفيق رفع نيازهاى مردم را از جمله نعمتهاى الهى شمرده ، مى فرمايد:

(اِنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللّهِ عَلَيْكُمْ فَلا تَمُلُّوا النِّعَمَ)(٢٦١)

همانا نيازمنديهاى مردم به شما ازنعمتهاى خدا بر شماست ، بنابراين ، ازاين نعمتهاخسته نشويد.

لازم به ذكر است كه امروز در جامعه ما، اسلام و جمهورى اسلامى ، حاكم است و همه كسانى كه در اين نظام ، مشغول خدمت هستند، شغل ، لباس و مسؤ وليت آنان از نام اسلام و انقلاب اسلامى ، مايه مـى گـيـرد و مـردم ، اعـمـال ، رفتار و برخوردهاى آنان را به پاى اسلام و جمهورى اسلامى مى گذارند. به همين جهت ، همواره و بويژه در هنگام خدمت ، بايد هوشيار و بيدار بوده ، از رفتار و برخورد مغاير با اخلاق اسلامى بپرهيزند و در خدمتگزارى ، موازين اخلاقى را مراعات نمايند.