آئين دوستى

آئين دوستى0%

آئين دوستى نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آئين دوستى

نویسنده: غلامرضا بهرامى
گروه:

مشاهدات: 7153
دانلود: 2358

توضیحات:

آئين دوستى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 37 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7153 / دانلود: 2358
اندازه اندازه اندازه
آئين دوستى

آئين دوستى

نویسنده:
فارسی

نقش دوست در زندگی

بدون شك عوامل مختلفی در ساختن شخصيت انسان مؤثر هستند كه از مهم ترين آنها مسئله همنشينی و دوستی و معاشرت است. اين عامل از چنان اهميتی برخوردار است كه اسلام فرموده:

المَرْءُ عَلی دينِ خَليلِهِ فَلْيَنْظُرْ أحدُكُمْ مَنْ يُخالِل. (١٤)

آدمی بر دين و روش همنشينِ خود است پس بايد ببيند كه با چه كسی دوست میشود.

روشن است كه انسان خواه ناخواه از ديگران تأثير میپذيرد و بخش مهمی از افكار و صفات اخلاقی خود را از طريق دوستانش كسب میكند. اين مطلب هم از نظر عقل و هم از طريق تجربه به اثبات رسيده است. ما به وسيله مشاهدات حسّی خود و نيز با بازنگری به تاريخ، در میيابيم كه چه بسيار افرادی كه از راه دوست به سعادت ابدی و يا شقاوت ابدی رسيده اند. نقش دوست در زندگی به قدری زياد و برجسته است كه حضرت علی عليه‌السلام میفرمايد:

مَنْ إِشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أمرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دينَهُ فَانْظُرُوا إلی خُلَطائِهِ فَإِنْ كانُوا أهْلَ دينِ اللهِ فَهُوَ عَلی دينِ اللهِ و إِنْ كانُوا عَلی غَيْرِ دينِ اللهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دينِ ‌الله. (١٥)

هرگاه وضع كسی برای شما نامعلوم بود و دين او را نشناختيد، به دوستانش نظر كنيد. پس اگر آنها اهل دين و آيين خدا باشند او نيز پيرو آيين خداست و اگر بر آيين خدا نباشد او نيز بهره ای از آيين حق ندارد.

ابن مسكويه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بوعلی سينا گويد:

«تمام سعادت انسان نزد ديگران و دوستان يافت میشود. سعادتمند كسی است كه دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هيچ فداكاری و از خودگذشتگی دريغ ننمايد تا هم او از آنان فضائل اخلاقی كسب كند و هم آنان از وی بهره اخلاقی برگيرند». (١٦)

يك روانشناس معروف میگويد: «اين جمله را در ذهن خود، به خود تلقين كنيد: نيك بختی من، شادی من، عوائد من، بستگی به هيچ چيز ندارد مگر به مهارتی كه در شيوه معاشرت با مردمان به كار میبرم».

آری انسان در سايه دوستان وفادار و صميمی است كه میتواند پلكان ترقی و تعالی را يكی پس از ديگری طی نمايد و اين دوست است كه گاه تا اوج افتخار و عظمتْ بشر را رهنمون میشود و منشأ خيرات و بركات اجتماعی میگردد. همچنين در سايه همزيستی و همدلی است كه استعدادها شكوفا شده و بشر میتواند اختراعات و اكتشافات و آثار ماندگار از خود برجای بگذارد كه جامعه از آنها سود ببرد.

از سوی ديگر دوستان ناشايست و شرور هستند كه بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حدّ فنا و نيستی پيش میبرند. سقراط گويد: هر يك از مردم آرزويی دارد، يكی مال میخواهد، يكی جمال و ديگری افتخار، ولی به عقيده من يك دوست خوب از همه مهم تر است.

رسول گرامی اسلام، نقش دوست و اهميت دوستی را چنين يادآور شده است:

المؤمِنُ ألِفٌ مَألُوفٌ وَ لا خَيْرَ فی مَنْ لا يَألَفُ وَ لا يُؤلَف . (١٧)

مؤمن چنان است كه با ديگران انس و الفت گرفته و ديگران با او انس دارند و كسی كه نه الفت پذير است و نه الفت میگيرد در او خيری نيست.

اگر تاريخ را ورق بزنيد، خواهيد ديد كه نه تنها بيشتر اختراعات و اكتشافات، حاصل همكاری و همياری بشر با ديگران بوده بلكه اكثر موفقيت های اجتماعی و پژوهشها و تحقيقات علمی نيز در سايه همفكری و همياری و روابط دوستانه صحيح انجام گرفته است؛ دوستانی كه با تلاش جمعی و با كمك فكر و انديشه ديگران توانسته اند دستاوردهای بزرگ علمی را برای تاريخ به ارمغان آورند.

نقل يك نمونه از حوادث تاريخ معاصر در اينجا خالی از لطف نيست.

جرجی زيدان (متوفای ١٣٣٢ ق) تاريخدان و ادب شناس بزرگ مصری كه بسياری از آثارش از جمله رمان های تاريخی او، به زبان فارسی ترجمه شده، كتاب مفصلی در موضوع تاريخ ادبيات عرب نوشته (١٨) و در بخشی از آن مدعی گرديده است كه شيعيان، آثار مكتوب قابل توجهی در تاريخ عرضه نكرده اند و نقش مؤثری در پيشرفت علوم اسلامی نداشته اند.

در برابر اين سخن نسنجيده و وهن آميز، سه دوست جوان كه از دانش آموختگان حوزه علميه نجف و تربيت يافته فرهنگ شيعه بودند و عميقاً جريان فرهنگی شيعه را میشناختند و اين ادّعا را خلاف واقع میدانستند با يكديگر هم پيمان شدند و تصميم گرفتند تا هركدام به گونه ای به آن پاسخ دهند و زيدان را متوجه خطای بزرگ تاريخیاش بنمايند.

يكی از آن سه تن، علامه شيخ محمدحسين كاشف الغطاء (١٣٧٤ ق) بود كه به نقد روش تحقيق اين كتاب پرداخت و خطاهای متعدد آن را برشمرد و محصول كار خود را به صورت كتابی به نام «نقدها و پاسخها» منتشر ساخت و در طی آن پاسخهای خود را در كمال استحكام و وضوح مطرح نمود. اين كتاب خيلی زود در محافل علمی جای خود را باز كرد و نشان داد كه چگونه كاری عالمانه میتواند ادعاهای نادرست و گزاف را بیاثر كند. دوست ديگر او علامه سيدحسن صدر (١٣٦٤ هـ.ق) نقش شيعيان را در پايه گذاری علوم اسلامی نشان داد و ثابت كرد كه بسياری از اين علوم بدون حضور شيعيان هيچ گاه شكل امروزين خود را نمی يافتند و به اين ترتيب تأثير شيعه در پيدايش آنها انكار ناپذير است. اين تحقيق به نام «شيعه و بنيانگذاری علوم اسلامی» منتشر شد و محققان را متوجه جنبه های ناگفته تاريخ علوم اسلامی نمود.

امّا سومين دوست كه علامه شيخ آقابزرگ تهرانی (م ١٣٨٩ ق) بود با كوشش بیمانند كتابخانه های سراسر كشورهای اسلامی را كاويد و از ميان كتابهای آنها نزديك به شصت هزار كتاب شيعی را شناسايی كرد و بدين ترتيب توانست كتابشناسی بزرگ شيعه را از آغاز تاريخ اسلام تا عصر خويش تدوين كند.

اين كتابشناسی كه نگاهی به هزار و سيصد سال فعاليت علمی شيعه دارد در حدود سیجلد و با عنوان «الذريعه الی تصانيف الشيعه» (راهنمای آثار مكتوب شيعه) پاسخ محكمی بود به ادعای نابجای جرجی زيدان. اين كتاب بعدها خود منشأ تحقيقات تازه ای در باب مكتوبات شيعه شد. به راستی اين سه اثر گرانبها و ارزشمند و ماندگار كه در دفاع از حريم تشيع برجای مانده و ساليان متمادی است كه مرجع اهل تحقيق و تدوين میباشد چگونه سامان يافته است؟ شك نيست كه اين خدمت بزرگ به جامعه تشيع در اثر دوستی صميمانه و همفكری و هم پيمانی اين دوستان بوده است و اين تنها يك نمونه از نقش مثبت و ارزشمند دوستی در جامعه است.

١ - ضرورت انتخاب دوست

يكی از ويژگیهای طبيعت انسان، اجتماعی بودن اوست. بدين لحاظ آدمی هرچند به جهتِ برآوردن حوائج شخصی و انجام امور روزمرّه بینياز از ديگران باشد و شخصاً از همه امكانات لازم برای رفاه و آسايش در سطح عالی برخوردار باشد، باز هم همواره علاقه مند است كه در كنار خانواده، مردم و جامعه زندگی كند. اين ويژگی اختصاص به فرد يا گروه خاصی از انسانها ندارد بلكه ويژگی عام و مشترك تمامی افراد بشر به عنوان يك خصلت طبيعی و روحی است.

بعضی از روانشناسان معتقدند در صورتی كه اين نياز درونی تأمين نشود و فرد برای يك مدت طولانی از مردم، جامعه و خانواده دور نگه داشته شود نهايتاً آثاری از جنون در او پيدا خواهد شد. روشن است كه اين نيازمندی طبيعت بشر به اجتماعی بودن، توأم با حكمتها و مصلحت هايی است و در سايه اجتماع و اجتماعی بودن است كه بشر توانسته در قرون و اعصار مختلف دست به كارهای اساسی و بنيادی بزند و به پيشرفتهای بزرگ در عرصه های مختلف دست يابد. فرهنگ و تمدن و پيشرفت مادّی و معنوی بشر مرهون تلاش جمعی او در كنار همنوعان خويش است. اختراعات، اكتشافات و صنايع فقط برخی از جلوه های بارز اين كوشش دسته جمعی است. وانگهی حيات بشر و رفع نيازمنديهای شخصی نيز منوط به زندگی اجتماعی است. به عنوان مثال كافی است بينديشيم كه در تهيه يك نان چه اسباب و وسايلی دست به دست هم میدهد تا در اختيار ما قرار گيرد. چنين است كه هيچ گاه بدون كمك ديگران ادامه حيات ممكن نيست.

٢ - اسلام و زندگی اجتماعی

دين مقدس اسلام برای زندگی اجتماعی بشر اهميت خاصّی قائل شده است. اصولاً ما در اسلام چيزی به نام عزلت و گوشه نشينی نداريم (گرچه در حاشيه برای افرادی خاص آن هم در شرايط ويژه و به صورت مقطعی وجود دارد).

اسلام به عنوان يك برنامه عمومی با گوشه گيری و كنار گرفتن از جامعه مخالف است. لذا اميرالمؤمنين علی عليه‌السلام میفرمايد:

إِيّاكَ وَ الْفُرْقَه فَإِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ الشَّيْطان. (١٩)

مبادا از مردم دوری گزينيد كه گرفتار بلاهای شيطان میشويد.

در دين اسلام علاوه بر تأكيد بر اجتماعی بودن و گريز از گوشه گيری و تنهايی، مسئوليتهای سنگين اجتماعی بر دوش مسلمانان گذاشته شده و دستورات اكيد اجتماعی متوجّه آنان گشته است تا آنجا كه گفته شده:

مَنْ أصْبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمَّ بِأمُورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم. (٢٠)

مسلمان نيست كسی كه صبح از خواب برخيزد و نسبت به امور مسلمانان بی اعتنا باشد.

نياز هر فرد به ديگران فقط در نيازهای مادّی خلاصه نمیشود بلكه انسانها فطرتاً به گونه ای خلق شده اند كه روح آنها به يكديگر متمايل و علاقه مند است. بشر خود را نيازمند به داشتن نوعی ارتباط با ديگران میبيند به طوریكه بدون برقراری اين ارتباط قادر به ادامه حيات به شكل مطلوب نيست. حكايت جابربن جُعفی گويای اين مطلب است. جابر يكی از ارادتمندان اهل بيت عليهما‌السلام میباشد. وی نزد امام باقر عليه‌السلام شرفياب شد و سؤال كرد: يابن رسول الله گاه بی آنكه سبب را بدانم و يا مصيبتی برايم پيش آيد دچار غم و اندوه میگردم و چنان متأثر میشوم كه زن و فرزند و دوستانم آثار آن را در چهره ام مشاهده میكنند؛ علت چيست؟

امام باقر عليه‌السلام فرمود: ای جابر، خداوند تبارك و تعالی همه برادران ايمانی را از يك روح و از يك ريشه آفريده است. آنان را نسبت به هم برادر گردانيد و از جهت روحی و معنوی چنان ارتباطی نيرومند در ميانشان ايجاد نمود كه هرگاه يكی از آنان در شهری غمگين شود، برادران ديگرش در اثر ناراحتی او ـ در هر جا كه باشند ـ دچار غم و اندوه میشوند . (٢١)

اين روايت حكايت از آن دارد كه مؤمنان و مسلمانان آن قدر به هم نزديك اند كه حتی حالات روحی و روانی دوستان خود را درك میكنند.

بنی آدم اعضای يكديگرند

كه در آفرينش ز يك گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو كز محنت ديگران بیغمی

نشايد كه نامت نهند آدمي

اويس قرنی كه از افتخارات تاريخی جهان اسلام است، كسی بود كه علیرغم تمايل شديد خود به ديدن رسول خدا حتی يك بار هم توفيق زيارت جمال دلربای آن حضرت را پيدا نكرد امّا وی از چنان عشق و ارتباط روحی نسبت به آن حضرت برخوردار بود كه هم زمان با شكسته شدن دندان رسول خدا دندان او نيز افتاد.

گر در يمنی چو با منی پيش منی

ور پيش منی چو بیمنی در يمنی

٣ - اثرپذيری نفس

در صفحات گذشته مطالبی چند پيرامون نقش دوستی به ميان آورديم از جمله گفتيم آنكه بسياری از موفقيت ها و عدم موفقيت ها در جوامع، معلول وجود دوستان شايسته و يا ناشايستی است كه فرد برای خود انتخاب میكند. حال ببينيم چرا چنين است؟ پاسخ اين سؤال، در يك كلام اين است كه: نفس اثرپذير است. از اين رو اعمال و حركات و افعال دوستان اثر مستقيم در روحيّات و خلق و خوی اشخاص دارد به گونه ای كه سهم زيادی از شخصيت انسان به واسطه معاشران و دوستان او شكل میگيرد. حتی بعضی از بزرگان اخلاق و اهل معرفت بر اين باورند كه نفس آدمی به حدّی اثرپذير است كه میتواند در يك برخورد كوتاه و با يك احوالپرسی و حتی از طريق يك نگاه از ديگران خو بگيرد.

در وصيت نامه دانشمند فرزانه مرحوم آيه الله شعرانی آمده است:

«شايسته است بر تو كه از معاشرتهای خالی از تعليم با مردم بكاهی بويژه با ثروتمندان و دنياخواهان. بايد آنچه را كه آخرت را از ياد تو میبرد و ميل و رغبت به دنيا را در تو ايجاد میكند رها كنی و با صالحان و پارسايان و اهل عبادت همراه گردی زيرا اين عمل به طور كلی در تهذيب نفس مؤثر است». (٢٣)

يارا! بهشت، صحبت ياران همدم است

ديدار يار نامتناسب، جهنّم است

آيا جز اين است كه آنان كه طالب سعادت ابدی در دنيا و آخرت اند بايد هوشمندانه جويای افرادی باشند كه ميزان صفات كمالی انسان هستند؟

اينك بنگريم كه امام خمينی ـ قدس سرّه ـ در رابطه با تأثير ديگران در نفس آدمی چه میگويد: «نكته مهمّه نهی از مجالست با اهل معصيت يا نهی از نشستن در مجلسی كه معصيت خدا در او میشود يا نهی از مُوادّه (٢٤) و مخالطه و آميزش با دشمنان خدا، تأثير اخلاق و حالات و اعمال آنهاست در انسان و از اينها بالاتر تأثير در قلب، اعمال خود انسان است كه با اندك مداومت و مراقبتی از اعمال سيّئه، قلبْ تأثّر شديد پيدا میكند و تنزّه از آن و تنزيه قلب با سالهای دراز ممكن نشود و ميسر نگردد.»

خلاصه سخن ايشان با بيانی ساده تر چنين است كه: دوستی و همنشينی با بیدينان و يا افراد فاسد و اهل گناه و معصيت آنچنان تأثير بدی دارد كه نه تنها حالات و اعمال انسان بلكه قلب انسان را مستقيماً دگرگون میكند به طوری كه پاك شدن از آن خصلتهای ناپسند به راحتی ممكن نيست و به زمان طولانی نياز دارد.

در واقع آن طور كه گفته اند، اخلاق بد هم مثل ميكروب آبله مسری است. مثلاً تكبر خود يك بيماری مسری است. گاهی انسان با متكبر معاشرت میكند و پس از مدتی دچار كبر و خودبزرگ بينی میشود يعنی درست به همان گونه كه وقتی كسی با شخص مبتلا به بيماری آبله هم غذا شود دچار آبله میگردد.

در روايات به اين نكته يعنی اثرپذيری نفس از ديگران اشاره شده و سفارش گرديده كه با چه كسانی بايد معاشرت و نشست و برخاست داشت و از چه كسانی بايد اجتناب ورزيد.

به اين سخن گهربار از امام علی عليه‌السلام توجه كنيم كه فرمود:

لا تَصْحَبِ الشَّريرَ فَإِنَّ طَبْعَكَ يَسْرَقُ شَرّاً وَ أنْتَ لا تَعْلَم . (٢٥)

از مصاحبت و دوستی با مردم شرور و فاسد بپرهيز زيرا طبيعت توبه صورت ناخودآگاه بدی و ناپاكی را از طبع منحرف او میدزدد در حالیكه خود نيز از آن بیخبری.

و نيز همان حضرت میفرمايد: «همنشينی و دوستی باعث سوءظن به اَخيار و خوبان میشود و همنشينی با خوبان و مؤمنان، تو را جزء خوبان میكند». (٢٦)

از طرف ديگر اسلام بر معاشرت و دوستی با انسانهای مؤمن و شايسته ای كه موجب صلاح و رستگاری خواهد شد تأكيد بسيار نموده است.

حضرت امام زين العابدين عليه‌السلام میفرمايد:

مُجالَسَه الصَّالِحينَ داعِيَه اِلی الصَّلاح . (٢٧)

همنشينی با نيكان و صالحان ـ به خودی خود ـ آدمی را به نيكی و صلاح فرامی خواند.

وَ قالَ الْحَوارِيُّونَ لِعيسی عليه‌السلاممَنْ نُجالِسُ؟ فَقالَ مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزيدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطَقُهُ وَ يَرْغَبْكُمْ فِی الْآخِرَه عَمَلُه. (٢٨)

حواريون از حضرت عيسی عليه‌السلام سؤال كردند با كه معاشرت كنيم؟ آن حضرت فرمود: با كسانی كه نگاه كردن به آنها شما را به ياد خدا بيندازد و سخن گفتن آنها دانش شما را بيفزايد و كردار آنها رغبت شما را به آخرت زيادتر كند.

لقمان حكيم به فرزند خود سفارش میكند كه: فرزندم همنشين عالمان باش و به آنان نزديك شو و به زيارت آنها برو؛ شايد شباهتی به آنان پيدا كنی، و با آنها باش.

اين مطلب كه انسان ـ از هر گروه و صاحب هر ايده ای كه باشد ـ به واسطه دوستی و معاشرت با ديگران، از آنها رنگ و بو گرفته و شبيه آنان خواهد شد؛ چيزی است كه همگان كم و بيش از آن آگاهند و چه بسا كه نمونه های عينی آن را نيز در اطراف خويش سراغ دارند. نيازی نيست كه برای توضيح اين مطلب راه دوری برويم. اگر تاريخ ساليان اخير را ورق بزنيم بخصوص در جريان انقلاب اسلامی ـ قبل و بعد از پيروزی و در ادامه آن در جنگ تحميلی ـ چه بسيار كسانی را ديديم كه از كوچه و خيابان به ميدان مبارزه و جهاد كشيده شدند و در اثر مجالست با مردان الهی به بالاترين پلّه نردبان ترقی يعنی «شهادت» در راه خدا نائل شدند. واضح است كه همه اين رشادتها در سايه محبت و دوستی با عالمان و برجستگان اهل معرفت و بويژه الهام از نَفَس قدسی و ملكوتی امام راحل ـ قدس سرّه ـ به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ايران به دست آمد.

اسلام و دوستی

در هيچ مكتبی به اندازه اسلام به دوستی و محبت و صلح و صفا در زندگی و داشتن جامعه ای همراه با مودّت و برادری سفارش نشده است. اين تنها مكتب انسان ساز اسلام است كه پايه و استوانه دين و دينداری را محبت و مودّت قرار داده (٢٩) و دوستی و ارادت را يك ضرورت اجتماعی دانسته به گونه ای كه در حديث شريف آمده است: «غريب كسی است كه دوستان شايسته ای نداشته باشد» (٣٠) و در روايات فراوانی دوستی را بر خويشاوندی ـ با همه اهميّتش ـ مقدم دانسته است. در اين قبيل احاديث، نه تنها ضرورت و اهميت دوستی گوشزد میشود بلكه با ايجاد انگيزه های جذاب دنيوی و اخروی، مسلمانان به داشتن رفيقان لايق و شايسته تشويق و ترغيب میشوند. از ميان احاديث و روايات فراوانی كه در اين خصوص، داريم به دليل اهميت موضوع و به عنوان تبرّك و كسب فيض از آستان عترت شريف عليه‌السلامدو روايت را ذكر میكنيم:

قال علی عليه‌السلام

أعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ مِن إِكْتِسابِ الْإِخْوانِ وَ أعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. (٣١)

عاجزترين مردم كسی است كه از به دست آوردن دوستْ عاجز باشد و از او عاجزتر كسی است كه دوستان به دست آورده را از دست بدهد.

پيامبر اكرم فرمود: هركه با برادر مؤمن دوستی نمايد در روز قيامت در زير سايه رحمت الهی مستقر و ساكن خواهد بود و منادی به ندا آيد كه اين جمع، همسايگان الهی هستند؛ برخيزند و بیحساب وارد بهشت شوند. چون ايشان متوجه بهشت شوند، فرشتگان سؤال كنند كه شما چه جمعی هستيد؟ و چه شد كه اين مرتبه را يافتيد؟ گويند كه ما در دنيا محبت و دوستی با يكديگر مینموديم از برای رضای خداوند متعال. فرشتگان گويند: گوارا باد بهشت و نعمتهايش بر شم ا . (٣٢)

درخت دوستی بنشان كه كام دل به بار آرد

نهال دشمنی بر كَن كه رنج بیشمار آرد

شب صحبت‌غنيمت‌دان كه بعد از روزگار ما

بسی گردش‌كند گردون بسی ليل و نهار آرد

بهار عمر خواه‌ای‌دل‌وگرنه‌اين‌چمن‌هر‌سال (٣٣)

چونسرين‌صد‌گل‌آرد‌بار وچون‌بلبل‌هزار آرد