آئين دوستى

آئين دوستى0%

آئين دوستى نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آئين دوستى

نویسنده: غلامرضا بهرامى
گروه:

مشاهدات: 7150
دانلود: 2357

توضیحات:

آئين دوستى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 37 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7150 / دانلود: 2357
اندازه اندازه اندازه
آئين دوستى

آئين دوستى

نویسنده:
فارسی

٢ - حق در مال و نفس

يكی از حقوقی كه دوستان با ايمان نسبت به يكديگر دارند آن است كه از وضع معيشت و زندگی دوست خود اطلاع كافی داشته و در حد توان نيازهای او را برآورده نمايند. زيرا دوستی و برادری يعنی اينكه هر دو در راه رسيدن به مقصد واحد همراه و رفيق يكديگر باشند و وقتی چنين بود بايد در مشكلات و نيازمنديها يار و مددكار هم باشند؛ همچنانكه پيامبر گرامی اسلام میفرمايد:

مَثَلُ الْأخَوَيْنِ مَثَلُ الْيَدَيْنِ يَغْسِلُ إِحْداهُمَا الأخْری. (٩٠)

مَثَل برادری مَثَل دو دستی است كه يكی ديگری را میشويد.

تشبيه دوست به دست در حديث شريف هم نشان دهنده ضرورت كمك و ياری به همديگر در نيل به هدف واحد و هم نمايانگر احتياجِ يكی به ديگری در امور مختلف است و هم در عين حال اهميت مشاركت و مواسات ميان آنها را میرساند.

به عبارت ديگر برادری و دوستی نيز بايد دارای اين سه ويژگی باشد:

١. دوستی و برادری زمانی است كه هر دو رفيق برای رسيدن به مقصد واحد با يكديگر همراهی و موافقت داشته باشند.

٢. دوستان در مواقع و مراتب مختلفی به يكديگر نيازمندند و تنها در سايه همكاری با هم در وصول به هدف نهايی خود توفيق میيابند.

٣. مشاركت و مواسات ميان آنها حاكم باشد.

يكی از مصاديق مشاركت، مشاركت در مال است. دوستان باوفا بايد به مسئله مشاركت مالی و رفع حوائج و نيازهای برادران ايمانی خود در زندگی توجه نمايد. قرآن كريم تصوير روشنی از اين مشاركت جهت دوستان مؤمن ترسيم نموده و از جمله در آيه ٦١ سوره نور میفرمايد: اگر شما به منزل دوستانتان وارد شديد، از آنچه در منزل آنها هست میتوانيد بخوريد و استفاده كنيد و نيازی به اجازه نيست.

مشاركت دوستان در مال سه مرحله دارد:

١. مشاركت در حدّی كه بداند دوست او چه نيازی دارد و حتّی الامكان نياز او را تأمين كند.

٢. او را برتر از خود بداند و نيازش را بر نياز خود مقدم نمايد.

٣. او را به منزله خود بداند و در مال و دارايی شريك بدارد.

نخستين وظيفه اجتماعی هر فرد مسلمان اين است كه نيازمنديهای مسلمانان ديگر را در نظر گرفته و از اضافه زندگی خود در حدّ توان آنان را كمك كند. در غير اين صورت بايد گفت:

تو كز محنت ديگران بیغمی

نشايد كه نامت نهند آدمی

مرحله دوم، رتبه صِدّيقين است. دوستانی كه به اين مرتبه رسيده باشند، آخرين درجه محبت را در حقّ رفيقان خواهند داشت. اينان در ابراز محبت سر از پا نمیشناسند و از انجام هر نوع فداكاری دريغ نمیكنند.

به راه دوستی آن كس قدم تواند زد كه رنج خود طلبد از برای راحت دوست (٩١)

ابوسليمان دارانی گفته است: اگر همه دنيا برای من باشد و از من خواسته شود كه آن را در دهان برادری از برادرانم قرار دهم، از او هيچ كم نخواهم گذاشت.

مرحله سوم، مربوط به عموم دوستان با ايمان و وفاداری است كه در جامعه زندگی میكنند و يكديگر را در زندگی خود شريك میدانند.

قرآن كريم در توصيف مؤمنان فرموده:

« وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ » . (٩٢)

كه بنابر بعضی تفاسير، منظور از انفاق در رزق آن است كه مؤمنان در اموال خود با ديگران مخلوط هستند.

امام سجاد عليه‌السلام نشانه دوستی و برادری را اين گونه بيان میفرمايد:

قالَ الرَّجُلُ هَلْ يُدْخِلُ أحَدُكُمْ يَدَهُ فی كُمِّ أخيهِ وَ‌كيسِهِ فَيَأخُذُ مِنْهُ ما يُريدُ مِنْ غَيْرِ إِذْنٍ؟ قال: لا قالَ: فَلَسْتُم بِإِخْوان. (٩٣)

آيا كسی از شما در كيسه و يا جيب برادر و دوست خود دست میكند تا چيزی بردارد؟ جواب دادند: خير؛ حضرت فرمود: پس شما دوست و برادر نيستيد.

در قابوسنامه (٩٤) آمده است: بدان كه مردم را به دو چيز بتوان دانست كه دوستی را شايسته اند يا نه:

١. آنكه اگر دوستِ او را تنگدستی رسد، مال خود را از او دريغ ندارد.

٢. به وقت تنگدستی از وی برنگردد تا آن وقت كه با دوستی او از اين جهان بيرون شود.

به اين ترتيب يكی از حقوق دوستی و برادری سهيم دانستن دوستان در زندگی و معيشت خود و توجه به مسائل اقتصادی آنان است.

در طول تاريخ نيز همواره چنين صاحبدلان و دوستانی را میبينيم كه چه بسا در مواردی حتی سالهای طولانی مخارج دوستان خود را تأمين میكرده اند.

حق در نَفْس

يكی از حقوقی كه اسلام بيشترين اهميت را به آن داده و بيشتر نيز بايد بدان توجه نمود «حق در نفس» و رفع نيازمنديهای ديگران است. البته هر چند كه اين يك دستور عمومی است و بر هر مسلمانی لازم است تا خدمت به خلق را از بارزترين اعمال خود قرار دهد امّا به دليل اهميت ويژه آن، بايد اهتمام خاصّی نيز نسبت به آن مبذول شود.

همچنانكه خودِ دوستی دارای مراتب است، انجام اين ويژگی نيز خود مراتبی دارد. در حقيقت نه تنها يك دوست بايد تمام سعی و تلاش خود را به كار بندد و با طيب نفس و خوشحالی به ديگران خدمت كند بلكه كمال دوستی در آن است كه قبل از درخواست او، تو به دنبال كار وی و رفع نيازش باشی. اسلام برای اين گونه دوستی و رفتار انسانی اهميت فوق العاده ای قائل شده و در قبال آن به خاطر نقشی كه در ترويج روح همكاری و كمك دارد، ثواب و اجر زيادی در نظر گرفته است.

در حديث آمده است:

ألْماشی فی حاجَه أخيهِ كَالسّاعی بَيْنَ الصَّفا وَ الْمَرْوَه وَ قاضی حاجَتَهُ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبيلِ اللهِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ أحُد. (٩٥)

كسی كه در برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد مانند آن است كه سعی صفا و مروه كند و برآورنده حاجت او همچون كسی است كه در روز بدر و احد در خون خود غلتيده باشد.

ابراهيم تيمی گويد در مسجدالحرام خدمت امام صادق عليه‌السلام بودم. حضرت فرمود: ای ابراهيم! آيا خبر دهم تو را از آن فضيلتی كه طوافت دارد؟ گفتم بفرماييد. سپس آن حضرت فرمود:

مَنْ جاءَ إِلی هذَا الْبَيْتِ عارِفاً بِحَقِّهِ فَطابَ بِهِ أسْبُوعاً وَ صَلّی رَكْعَتَيْنِ فی مَقامِ إِبْراهيمَ كَتَبَ اللهُ لَهُ عَشْرَه آلافِ حَسَنَه وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَه آلافِ دَرَجَه ثُمَّ قالَ ألا أخْبِرُكَ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكَ. قالَ قُلْتُ بَلی جُعِلْتُ فِداكَ فَقالَ مَنْ قَضی أخاهُ الْمُؤْمِنِ حاجَه كانَ كَمَنْ طافَ طَوافاً وَ طَوافاً حتّی عدَّ عشراً و قالَ أيُّما مؤمنٍ سئلَ اَخاهُ المؤمِن حاجَه وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلی قَضائِها وَ لَمْ يَقْضِها لَهُ سَلَّطَ اللهُ عَلَيْهِ فِی قَبْرِهِ شَماعاً يَنْهَشُ أصابِعَه . (٩٦)

هر كس به اين خانه بيايد و با معرفت طواف كند و دو ركعت نماز در مقام ابراهيم به جای آرد، خداوند تبارك و تعالی ده هزار حسنه برای او مینويسد و ده هزار درجه مقام او را بالا میبرد. سپس فرمود: ای ابراهيم، آيا بهتر از اين هم تو را خبر دهم. گفتم بلی. فرمود: هركس حاجت و درخواست برادر مؤمن خود را برآورده كند مانند كسی است كه ده مرتبه خانه خدا را طواف كرده باشد و اگر مؤمنی از دوست و برادر مؤمن خود درخواستی داشته باشد و او قادر باشد بر اينكه حاجت او را جواب دهد امّا اينچنين نكند خداوند در قبر او حيوانی را ظاهر میكند كه انگشتان او را میگزد.

داستان

میگويند اسكندر ذوالقرنين روزی از روزها به رسم معمول در مجلس حكم فرمايی خود منتظر نشسته بود امّا از قضا در آن روز هيچ كس به او مراجعه نكرد. چون روز تمام شد گفت: امروز را نمیتوان داخل عمر شمرد. ديگری گفت: روزی كه به فراغت و سلامت منتهی شود و امور بر وفق مراد و خزانه به نهج دلخواه باشد، جزء عمر نيايد؛ پس كدام روز در شمار عمر آيد؟ اسكندر در جواب گفت: روزی كه از سلطان به مظلوم راحتی نرسد و احتياج فقيری برآورده نشود چون به شمار عمر آورده شود!

ز عمر آن قدر بيش نايد به كار

كه در نفع خلق خدا بگذرد

از آن زندگانی چه حاصل بود

كه در كار نفس و هوا بگذرد

با بيان گذشته و اقتباس از كلام نورانی ائمه هدی عليهما‌السلام معلوم شد كه دوستان ـ يعنی مؤمنان واقعی كه گوهرهای عالم آفرينش اند، میدانند و به خوبی احساس میكنند كه هيچ گاه نبايد همكاری و تعاون و همفكری خود را از برادران ايمانی و از دوستان دريغ كنند. اينان حاضرند تا پای جان در كنار يكديگر باشند و غم و اندوه و شادی و خرمی را با يكديگر تقسيم كنند، نياز آنها را نياز خود و درخواست و تقاضای آنها را درخواست خود بدانند.

شنيده ايد كه آسايش بزرگان چيست

برای خاطر بيچارگان نياسودن (٩٧)

تذكر: بسياری بر اين خيال هستند كه نيازمندی اشخاص منحصر در نيازهای مالی آنها است در حالی كه فیالواقع اينچنين نيست بلكه نيازها در زندگی متفاوت است و مراحل مختلفی دارد.

انسان گاهی نيازمند كمك مالی ديگران است گاه نيازمند عقل و فكر و خرد ديگری است و همان طور كه گاهی نيازمند مشورت با ديگران است گاه محتاج علم و آگاهی و گاه نيازمند شخصيت اجتماعی و آبرو و... است. بنابراين حمايتهای گوناگونی وجود دارد كه هركدام به سهم خود دارای اهميت است و چه بسا ارزش آن كمتر از نيازهای مادی نباشد.

٣ - سکوت وسخن

شخص عاقل و حكيم كارهای خود را با انديشه و تدبير انجام میدهد. هرگونه سخن يا سكوت او حكيمانه و از روی موازين شرعی و عقلی است. او اگر لب به سخن میگشايد با تمسك به آيه شريفه:

« وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً ». (٩٨)

سخنی استوار گوييد.

سخن میگويد و اگر سكوت دارد در واقع به دستور قرآن كريم:

« اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ » . (٩٩)

از سخن باطل پرهيز كنيد.

عمل میكند.

امّا نسبت به دوستان، سكوت و سخن يكی از حقوق دوستی به شمار میرود. شك نيست كه سخن گفتن و يا ساكت ماندن بسته به مورد و موقعيّت خاصّ خود میتواند باعث نفع يا ضرر كسی بشود. از اين رو لازم است بدانيم كه در چه جايی بايد سكوت اختيار كرد و در كجا بايد سخن گفت به گونه ای كه در هيچ يك از اين دو صورت موجب ضرر و زيان دوست فراهم نيايد و از محبت و دوستی كاسته نشود.

سكوت چرا؟ و سخن چگونه؟

هركدام از سكوت و سخن را از دو جهت بايد مورد توجه قرار داد:

الف) سكوت از ذكر عيوب: بر اهل بصيرت روشن است كه هر انسانی دارای محاسن و ضعفهايی است و غير از برگزيدگان عالَم وجود، ديگران در علم وعقل و تقوا كاستیهايی دارند و هيچ كس نيست كه بدون عيب باشد لكن انسان به لحاظ طبيعت خود، دوست ندارد كه ضعفهای او را ديگران اطلاع داشته باشند و يا اگر اطلاع دارند آنها را در حضور ديگران بر زبان آورند.

بنابراين دوستِ يك رنگ، عيب دوستان را عيب خود دانسته و از هرگونه بيان و آشكار نمودن ضعفهای رفقای خود خصوصاً در غياب آنها پرهيز میكند؛ يعنی بايد همان گونه كه عيب خود را میپوشاند عيب او را نيز بپوشاند.

قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«مَنْ سَتَرَ عَوْرَه أخيهِ سَتَرَهُ اللهُ فِی الدُّنْيا و الآخِرَه» (١٠٥)

امروز بر شما سرزنشی نيست؛ خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترين مهربانان است.

امّا اگر دوست تو متوجه خطای خود نشد و عذرخواهی ننمود، كار او را حمل بر صحت نما و حسن ظن داشته باش كه شايد عذری داشته و يا غفلت كرده و... در كنار آن هم خصلتهای خوب او را در نظر بگير و متوجه باش كه اين دوستی به راحتی به دست نيامده كه بتوان به آسانی آن را از دست داد. گاه انسان بايد عمری در طلب يك دوست شايسته باشد. پس بدان كه دوستی و رفاقت از دنيا برتر است.

شاعر عرب گويد:

خُذْ مِنْ خَليلِكَ ما صَفا دُونَ الَّذی فيهِ الْكَدَرِ

فَالْعُمْرُ أقْصَرُ مِنْ مُعاتَبَه الخَليلِ عَلَی الْعَثْرِ

از دوست صفات پسنديده و اخلاق پسنديده او را بگير زيرا عمر كوتاه تر از آن است كه براثر لغزشهای دوست، او را ملامت كنی.

آری گذشت، خصلت زيبنده ای برای هر دوست است همان گونه كه در حديث شريف آمده است:

زَيْنُ الْمُصاحَبَه اَلْإِحْتِمال. (١٠٦)

تحمل لغزشهای دوست، زينت دوستی است.

از پيامبر گرامی اسلام روايت شده:

إِذا كانَ يَوْمَ القِيامَه نادی مُنادٍ مَنْ كانَ أمْرُهُ عَلَی اللهِ فَلْيَدْخُلِ الْجَنَّه فَيُقالَ مَنْ ذَا الَّذی أمْرُهُ عَلَی اللهِ فَيُقالُ الْعافُونَ عِنْ النّاسِ فَيَدْخُلونَ الْجَنَّه بِغَيْر حِسابٍ. (١٠٧)

چون روز قيامت برپا شود منادی فرياد برآرد كه آنان كه كار خود را به خدا واگذار نموده اند وارد بهشت شوند! گفته میشود كه آنان كيانند؟ در جواب گويند: كسانی كه در دنيا از خطای مردم درمیگذشته اند. پس بیحساب وارد بهشت میشوند.

دعا

دعا ارتباط انسان با عالَم غيب و گفتگوی او با خالق يكتا است. يكی از نعمتهای بزرگ الهی كه خداوند به بشر داده آن است كه به بشر مادی و غرق در عالم طبيعت ـ كه موجودی سراپا احتياج است ـ اجازه داده تا با خالق خود و با آن نور مطلق رابطه برقرار كند و نيازهای مادی و معنوی، دنيوی و اخروی، روحی و جسمی خود را از حضرت حق درخواست نمايد.

افراد معمولاً در موقع دعا و عرض نياز به درگاه خدا، نخست در حقّ خود و نزديك ترين عزيزان خود از جمله پدر، مادر، فرزند و همسر طلب حاجت يا مغفرت میكنند.

امّا از آنجا كه از بهترين عزيزان برای انسان در زندگی، دوستانی هستند كه برای معاشرت برگزيده و نقش اساسی در سعادت دنيا و آخرت او دارند؛ لازم است هرچه برای خود میخواهد برای دوستان خود هم بخواهد و به اين ترتيب نياز آنها را نياز خود بداند.

پس شايسته است كه در دعا كه پل ارتباطی بين خالق و مخلوق است دوستان خود را فراموش ننمايد و در زندگی و مرگ برای آنها دعا كند. اهميت و ارزش دعا برای دوستان را اسلام بيان فرموده است. بر اين اساس اگر كسی برای برادر مؤمن خود دعا كند مثل آن است كه برای خود دعا كرده و همان دعا نخست در حقّ خود او اجابت میشود. اسلام مؤمنان را به دعا كردن برای دوستان و ساير مؤمنان و برادران ايمانی در همه وقت بويژه در لحظات حساس و ارزشمند همچون وقت سحر و در نماز شب، شبهای قدر و... سفارش نموده است.

قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

إِذا دَعَا الرَّجُلُ لِأخيهِ فی ظَهْرِ الْغَيْبِ يَقُولُ اللهُ تَعالی بِكَ أبْدَءُ يا عَبْدی. (١٠٨)

زمانی كه برادر مؤمن برای دوست و برادر خود دعا میكند، خدای تعالی میفرمايد: (اين دعا را) اول در حقّ تو استجابت میكنم و بعد برای او.

پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : همچنين فرمود:

ما مِنْ مُؤْمِنٍ دَعا لِلْمُؤْمِنينَ إِلّا رَدَّ اللهُ عَلَيْهِ مِثْلَ الَّذی دَعا لَهُمْ بِه مِنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَه. (١٠٩)

هيچ مؤمنی برای برادر و دوست خود دعا نمیكند مگر اينكه خدای متعال مثل آنچه كه برای هر مرد و زن مؤمن دعا كرده، به خود او برمیگرداند.

پس بنا به وظيفه دوستی و رفاقت و رفع نيازمنديهای مادّی و معنوی بايد در همه اوقات خصوصاً لحظات حسّاس و سرنوشت ساز برای دوستان خود دعا كرد و سلامت و عافيت و مغفرت را برای آنان از درگاه حضرت احديّت درخواست نمود. البته دعا اختصاص به زمان خاصّی ندارد. انسان هميشه محتاج دعا است چه در هنگام حيات و چه پس از مرگ. دعا برای اموات همچون فرستادن هديه برای زندگان است و دوستان مؤمن كه بر پايه دين، دوستی داشته اند، نتيجه دوستی خود را در آخرت دريافت میكنند.

٥ - وفاداری در دوستی

اخلاص و وفاداری يكی از حقوق مهم و برجسته در آيين دوستی است كه بدون آن دوستی قوام و دوام نخواهد داشت. منظور از وفاداری، ثبات در محبت و ارادت است. اين ويژگی نيز تنها از طريق عمل به حقوق دوستان تا مرگ و حتی بعد از مرگ به دست میآيد.

از آنجا كه دوستی اهل ايمان با انگيزه ارزشمند الهی است، علاوه بر بركاتی كه در اين دنيا دارد، نتيجه اصلی آن در آخرت حاصل خواهد شد. در حديث شريف آمده است كه در آخرت، هفت گروه بیدرنگ وارد بهشت شده و در سايه عرش الهی سكنی خواهند گزيد كه از جمله اين گروهها، دوستانی هستند كه برای خدا دست محبت و رفاقت به يكديگر داده اند و وفاداری آنان تا زمان مرگ و مفارقت از اين جهان ادامه داشته است. البته وفاداری و پایبندی به تعهدات اخلاقی، دينی و اجتماعی يكی از خصلت های اهل ايمان است.

امام صادق عليه‌السلام میفرمايد:

شيعَتُنا أهْلُ الْوَرَعِ وَ الإِجْتِهادِ وَ أهْلُ الْوَفاءِ وَ الْأمانَه . (١١٠)

تقوا و پرهيزكاری و امانت داری و وفای به عهد از صفات شيعيان ما است.

دوستی تنها در سايه وفاداری و نشكستن پيمان مودت و برادری است كه میتواند پايدار بماند و به سرانجام مطلوب برسد. امام مجتبی عليه‌السلاممیفرمايد:

خَيْرُ مَفاتيحِ الْاُمُورِ الصِّدقُ وَ خَيْرُ خَواتيمِها الْوَفاءُ. (١١١)

بهترين آغاز برای كارها راستگويی و بهترين پايان آنها وفاداری است.

هر آنكه جانب اهل وفا نگه دارد

خداش در همه حال از بلا نگه

گرت هواست كه معشوق نگسلد پيمان

نگاه دار سرِ رشته تا نگه

حديث دوست‌نگويم مگر به حضرت‌دوست

كه آشنا سخن آشنا نگه دارد (١١٢)

نشانه های وفاداری

الف) از نشانه های وفاداری آن است كه نسبت به نزديكان و دوستانِ دوست خود محبت و انس داشته باشی و در حدّ امكان يار و مددكار آنان شوی. اين امر علاوه بر اينكه نشانه صداقت در دوستی است،‌ در تقويتِ بنيان دوستی نيز مؤثر است چه اينكه اين گونه رفتار موجب آن میشود كه علاقه و محبت بين شما و دوستتان را زيادتر گردانَد بلكه گاهی محبت به نزديكان، در نزد دوست مهم تر و مطلوب تر است تا ابراز محبت به خودِ دوست. اين مطلب را از بيان نورانی اميرالمؤمنين علی عليه‌السلام میتوان استفاده نمود:

أصْدِقائُكَ ثَلاثَه وَ أعْداؤُكَ ثَلاثَه، فَأصْدِقائُكَ صَديقُكَ وَ صَديقُ صَديقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّك. (١١٣)

دوست تو سه كس و دشمنت سه كس هستند. امّا دوستان: دوستان تو و دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تُست.

ب) يكی ديگر از نشانه های وفاداری آن است كه مقام و منزلت دوست را هيچ گاه فراموش نكند. يعنی اگر به جاه و مقام دنيوی رسيد و ثروتی اندوخت، نسبت به دوستی و ارادت همچنان يك رنگ و متواضع و وفادار بماند. در واقع اينكه كسی با رسيدن به مقامی از مقامات دنيا يا با به دست آوردن ثروت، خود را برتر از دوستان ببيند و به آنان بیاعتنايی كند، چيزی جز خواری و پستی نيست؛ چرا كه مقامِ دوست از دنيا و آنچه در اوست بالاتر و با ارزش تر است. محبت ماندنی است حال آنكه مراتب و مقامات دنيا همگی از دست رفتنی است. اينچنين است كه میتوان گفت دوستی يك هنر است و نگه داشتن آن هنری بزرگتر. چه خوب است كه به كلام انديشه ساز مولای متقيان علی بن ابيطالب عليه‌السلامكه مقامات دنيا را از بند كفش كمتر میشمارد پيش روی خود قرار دهيم. هم او كه در باب دوستی میفرمايد: از هر چيزی جديدِ آن را انتخاب كن و از دوستْ قديم ترش را. بدانيم كه دوستی از هرچيزی بالاتر است و به قول افلاطون «جان را فدای ياران موافق كنيد».

امام حسن عليه‌السلام میفرمايد:

اَلإِخاءُ الْوَفاءُ فی الشِّدَّه وَ الرَّخاء. (١١٤)

برادری عبارت است از وفاداری در سختی و گشايش.

يار مفروش به دنيا كه چنان سود نبرد آن كه يوسف به زرِ ناسره بفروخته بود

ج) وفاداری تا كجا؟ از آنجا كه موضوع بحث ما در رابطه با دوستان شايسته ای است كه با دين و عقل و خرد و با انگيزه های الهی دست دوستی به همديگر داده اند، طبعاً‌ جواب اين سؤال روشن است. امّا از باب تذكر به مؤمنان كه:

«وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». (١٢٠)

در كارهايت مشورت كن.

میدانيم كه علم پيامبران و از جمله پيامبر گرامی اسلام از وحی آسمانی نشأت گرفته و آنان به خودی خود نيازی به مشورت با خلق ندارند امّا برای اينكه مردم و مسلمانان به اهميت مشورت در زندگی توجه كنند و از سوی ديگر نيروی فكر و انديشه در افراد پرورش يابد؛ آنان به رايزنی و مشورت فراخوانده شده اند. پيامبر اكرم نيز در امور عمومی مربوط به جامعه، به مشورت میپرداخت و جلسات مشاوره برقرار میساخت.

اصولاً مردمی كه كارهای خود را با مشورت و صلاح انديشی يكديگر انجام میدهند، كمتر گرفتار لغزش میشوند و بالعكس افرادی كه گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بینياز از افكار ديگران میدانند غالباً گرفتار اشتباهات میباشند.

قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

ما مِنْ رَجُلٍ يُشاوِرُ أحَداً إلّا هَدَی الرُّشْد. (١٢١)

هيچ مردی با كسی مشورت نمیكند مگر آنكه به سوی رشد هدايت شود.

و قال علی عليه‌السلام

لا ظَهيرَ كَالْمُشاوَرَه وَ الإِسْتِشهارَه عَينُ الْهِدايَه. (١٢٢)

هيچ پشتيبان و تكيه گاهی همچون مشورت نيست، و مشورت عين هدايت است.

دانايان گفته اند: تدبير يك تنه چون زورِ يك مرده و تدبير دوتنه چون زورِ دو مَرده و تدبيرِ ده تنه چون زور ده مَرده باشد و در هر حال نيروی ده مَرده بيشتر و قویتر از نيروی يك مَرده باشد . (١٢٣)

روشن است كه انسان بايد با افراد باايمان، خبير، خردمند، با تجربه، كارآزموده و به طور كلی با كسانی كه شرايط مشاوره را دارند، مشورت نمايد و از اطلاعات و آگاهی و نظر كارشناسی آنان استفاده كند. در غير اين صورت نه تنها مشاوره سودی ندارد بلكه مضر هم هست. البته گاهی ممكن است اين كارشناسی و آگاهی، كه مورد نياز انسان است نزد دوستانی كه طرف مشاوره ما قرارمیگيرند وجود داشته باشد و گاهی نيز ممكن است آنان فاقد چيزی باشند كه مورد تقاضای ما است. در اين حالت نيز دوستان به علت خيرخواهی كه از آن برخوردارند میتوانند به عنوان پل ارتباطی ميان ما و ديگران عمل كنند. آنان قهراً سعی و تلاش خود را به كار میبندند تا اين مشاوره با اهلش صورت گيرد و به طور صحيح و همراه با نتيجه مثبت به پايان برسد.

بنابراين به دليل اهميت غيرقابل انكار مشاوره و با توجه به صفت خيرخواهی كه در دوستان شايسته وجود دارد، مناسب است كه در هر دو صورت از آنان استفاده شود.

با عنايت به اهميت مشاوره در اسلام، يكی از وظايف دوستان نسبت به يكديگر آن است كه مشاوری خيرخواه برای يكديگر باشند.

او مشاور تو باشد

مشورت با دوست، گذشته از اينكه بخاطر بهره مندی او از صفات و ويژگيهای ارزشمند، دارای اهميت است، متضمن برخی نكات ظريف روانشناختی نيز هست. از آن جمله وقتی انسان با دوست خود مشورت میكند در واقع برای او شخصيت ويژه ای قائل شده است. او به اين ترتيب احساس میكند كه دارای ارزش و اعتبار والايی نزد ديگران است، به طوری كه او را خيرخواه خود میدانند. بديهی است اين احساس، خود باعث افزايش محبت هم میشود. بعلاوه انسان با انجام مشورت، از فكر و عقل ديگران ـ و از جمله دوست خود ـ استفاده میكند. زيرا در روايات داريم كه:

مَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها فی عُقُولِه . (١٢٤)

كسی كه با مردم مشورت میكند، در عقل مردم شريك شده است.

تو مشاور او باشی

به همان اندازه كه اسلام بر اصل مشاوره اهتمام ورزيده، از سوی ديگر دستور اكيد صادر كرده است كسانی كه مورد مشورت قرار میگيرند نبايد از هيچ گونه خيرخواهی فروگذاری كنند. اسلام، خيانت در مشورت را يكی از گناهان بزرگ محسوب كرده است و اين وظيفه اختصاص به دوستی ندارد. اصولاً هر مسلمان وقتی مشاور شخص ديگری قرار گرفت، حتی اگر آن شخص مسلمان هم نباشد نبايد در مشورت به او خيانت كند.

امام سجاد عليه‌السلام میفرمايد:

حَقُّ الْمُسْتَشيرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أنَّ لَهُ رَأياً حَسَناً أشَرْتَ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أرْشَدْتَهُ إِلی مَنْ يَعْلَمْ وَ حَقُّ الْمُشيرِ عَلَيْكَ أنْ لا تَتَّهِمَهُ فيما لا يُوافِقُكَ مِنْ رَأيِه. (

١ - عوامل تقويت دوستی

چه كنيم كه دوستی استوارتر شود؟ چه بسيار افرادی كه اين سؤال را از خود يا ديگران میپرسند. در اين ميان، آنها كه علاقه بيشتری به يكديگر دارند بيشتر در اين انديشه هستند كه: چه كنيم دوستیهايمان زيادتر شود، چه كنيم كه بيشتر در دل دوست جا باز كنيم، و علاقه او به ما افزون تر گردد؟

دانستن اينكه چه عواملی باعث افزايش روزافزون دوستی میشود، در واقع به معنای در دست داشتن كليد ورود به اندرون خانه دلها است. هر كس كه اين كليد را در اختيار داشته باشد و راه نفوذ در قلبها را بداند در واقع گنجينه دوستی را به چنگ آورده است.

دو كليد طلايی

به راستی اين كليدهای طلايی كه میتوان در دلها راه يافت و دوستیها را با آن روز به روز زيادتر كرد چه هستند؟ اين كدام كيميا است كه بايد در پی رسيدن به آن بود؟ ما میخواهيم با به دست آوردن اين كليد، قلب دوستان را فتح كنيم تا ديگر هيچ پديده و حادثه ای نتواند تا پايان عمر آن را از بين ببرد.

٢ - ابراز علاقه و دوستی

محبت، رمز و راز زندگی است و بعضی از روانشناسان معتقدند كه بسياری از بيماريهای درونی به خاطر فقدان محبت و سركوب كردن عاطفه ها است.

همان گونه كه قبلاً آورديم دوستی و محبت دارای مراتب است. پيامبر اكرم فرمود: خدای جهان آن كس را بيش از همه دوست دارد كه به دوستان خود بيشتر از همه مهر بورزد. (١٢٧) اگر میخواهيم محبوب دلها شويم بايد ديگران را دوست بداريم. ديگران را دوست بداريم تا ديگران نيز ما را دوست بدارند. بايد به آنان عشق بورزيم تا آنان هم به ما عشق بورزند. تنها از راه محبت و دوستی است كه میتوان مالك دلها شد و در قلبها نفوذ پيدا كرد. برای زيادتر شدن دوستی و استحكام آن بايد اين محبت و علاقه را ابراز كرد و آن را با زبان و با عمل (يعنی با نيكی به او و نزديكان و دوستداران او) نمايان كرد. زيرا محبت همچون آبی است كه به جريان میافتد. اين آب هم پاك است و هم پاك كننده. ابراز علاقه و محبت، هم بر دوستی میافزايد و هم نامهربانیها را از بين میبرد.

روزی امام باقر و امام صادق عليهما‌السلام با گروهی در مسجد نشسته بودند. كسی از كنار آنها رد میشد. يكی از اهل مجلس گفت: من اين شخص را دوست دارم. امام باقر عليه‌السلام فرمود: اگر دوستش داری به او بگو و او را از دوستی و علاقه خود آگاه كن. اين كار موجب دوام دوستی و تقويت پيوندها میشود.

وَ كانَ رَسُولُ الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يَدْعُوا أصْحابَهُ بِأحَبِّ أسمائِهِمْ تَكْرِمَه لَهُمٌ وَ لا يَقْطَعُ لِأحَدٍ حَديثَهُ

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يارانش را با نامی میخواند كه بيشتر دوست میداشتند و سخن هيچ كس را قطع نمیفرمود.

با اظهار محبت به دوست و نزديكان و دوستان او است كه میتوان در تقويت و قوام دوستی توفيق يافت و تنها در سايه محبت و ارادت است كه ناملايمات و لغزشها و غفلتها ـ كه طبيعت بشر است ـ مزاحم دوستی نمیشوند و آتش گرم محبت همه ناملايمات را میسوزاند.

از محبت تلخها شيرين شود

از محبت مِسها زرّين شود

از محبت خارها گل میشود

از محبت سركه ها مُل میشود

از محبت دُردها صافی شود

از محبت دَردها شافی شود

از محبت مرده زنده میكنند

از محبت شاه بنده میكنند

از محبت سِجن گلشن میشود

وز محبت خانه روشن میشود

از محبت خار سوسن میشود

بی محبت موم آهن میشود

از محبت حزن شادی میشود

وز محبت غول هادی میشود

از محبت نار نوری میشود

وز محبت ديو حوری میشود