زندگانی امام جواد (علیه السلام)

زندگانی امام جواد (علیه السلام)0%

زندگانی امام جواد (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام جواد علیه السلام

زندگانی امام جواد (علیه السلام)

نویسنده: حسين ايمانى يامچى
گروه:

مشاهدات: 7758
دانلود: 1807

توضیحات:

زندگانی امام جواد (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 72 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7758 / دانلود: 1807
اندازه اندازه اندازه
زندگانی امام جواد (علیه السلام)

زندگانی امام جواد (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

زندگانى امام جوادعليه‌السلام

نويسنده: حسين ايمانى يامچى

فرازهايى از زيارت حضرت امام محمد تقىعليه‌السلام

«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ

سلام بر تو اى ابا جعفر اى محمد ابن على كه نيكوكار، پرهيزكار و پيشواى وفادارى

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاْيَةُ الْعُظْمى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحُجَّةُ الْكُبْرى

سلام بر تو آيت الله اعظم سلام بر تو اى حجت بزرگ خدا بر خلق

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاَّتِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ

سلام بر تو اى پاك از هر لغزش و گناه، سلام بر تو اى منزه و مبرا از هر خشونت و سخت گيرى

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَلِىُّ عَنْ نَقْصِ الاَوْصافِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الرَّضِيُّ عِنْدَ الاَشْرافِ

سلام بر تو اى برتر از هر نقصان در اوصاف (كسى كه تمام صفاتت كامل و بى نقص است) سلام بر تو اى محبوب و پسنديده نزد بزرگواران عالم (انبياء و اولياء حق)

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمُودَ الدّينَ، اَشْهَدُ اَنَّكَ وَلِيَّ اللهِ وَحُجَّتُهُ في اَرْضِهِ وَأنَّكَ جَنْبُ اللهِ

سلام بر تو اى ستون و نگهبان بناى دين اسلام شهادت مى دهم كه هر آينه تو ولى (ناصر و حجت خاص) خدائى و حجت بالغه الهى بر خلق زمين و همانا تو طرفدار دين خدائى

وَخيَرَةُ اللهِ وَمُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللهِ وَعِلْمِ الاَنْبِياءِ، وَرُكْنُ الاْيمانِ وَتَرْجُمانُ الْقُرْآنِ

و برگزيده خلق خدائى و محل وديعه اسرار علم خدا و علوم پيامبران خدائى و اصل و ركن اصيل ايمان و مفسر آيات قرآنى

وَاَشْهَدُ اَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلَى الْحَقِّ وَالْهُدى، وَاَنَّ مَنْ اَنْكَرَكَ وَنَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَالرَّدى اَبْرَءُ اِلَى اللهِ وَاِلَيْكَ مِنْهُمْ في الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ

و من گواهى مى دهم كه هر كس پيرو تو باشد به راه حق و هدايت است و هر كس (ولايت و امامت) ترا انكار كند و با تو دشمنى كند در راه ضلالت، پستى و جهالت است و من نزد خدا و تو از دشمنانت در دنيا و آخرت بيزارى مى جويم.

وَاَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ(۱)

و تا من هستم و شب و روز باقى است سلام بر تو باد.

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

«والحمدلله على هدايته و توفيقه لما دعا اليه من سبيله اللهم انك افضل مقصود و اكرم ماءتى و قد اتيتك متقربا اليك بنبيك نبى الرحمة و باءخيه اميرالمؤ منين على بن ابيطالب عليهما‌السلام فصل على محمد و آل محمد ولا تخيب سعيى وانظر الى نظرة رحيمة تنعشنى بهما واجعلنى عندك وجيها فى الدنيا والاخرة و من المقربين »

و ستايش خداى را به خاطر هدايت و توفيق دادن او به ما براى پيمودن راه دين كه ما را بدان دعوت فرمود: بارالها تو بهترين مقصود و بزرگوارترين كسى كه بدرگاه او براى عرض نياز آيند.

خدايا من به درگاهت روى آورده ام تا با شناخت پيامبر رحمت و برادرش‍ اميرمؤمنان على بن ابيطالبعليهما‌السلام تقرب يابم، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و سعى مرا در اين راه قرين حرمان مگردان، از روى راءفت و رحمت به حال من نظرى بيفكن كه با آن يك نظر به كار خود پردازم و همه عمر به طاعتت، مشتاقانه به سربرم و مرا نزد خود در دنيا و آخرت آبرومند گردان و از مقربان درگهت قرار ده. آمين يا رب العالمين.

سحرگاه ۱۳ رجب ۱۴۱۸، ه‍ ق همزمان با ۲۳/۸/۷۶ سالروز ولادت با سعادت مولود كعبه، آيت بزرگ خدا، معجزه خلقت، امام عدالت يگانه شخصيت شايسته بر نخستين تاج ولايت حضرت على بن ابيطالبعليه‌السلام توفيق الهى شامل گشت تا به فاصله هشت روز از اتمام كتاب شريف «منم فاطمه» نگارش كتابى ديگر راجع به يازدهمين معصوم و نهمين پيشواى امت اسلام، عيسى اهل بيت، دردانه يكدانه تربيت يافته در دامن پر مهر و ولاى على بن موسى الرضا حضرت امام تقى الجوادعليهما‌السلام را شروع نمايم. اين تقارن پر خير و بركت را به فال نيك گرفته از روح بلند خانه زاد خدا و شهيد معصوم محراب، ساقى كوثر علىعليه‌السلام مدد مى جويم كه مجموعه اى مفيد از زندگانى كوتاه ولكن سرچشمه حيات و افتخار امام نهم به محضر شيفتگان ولايت تقديم نمايم.

و اينك از باب تيمن چند سطرى در وصف پايان ناپذير امتداد بعثت و وصى نبى، كعبه دار عشق مولانا على تقديم مى شود:

اى امام صالحين و متقين

شاه مردان يا اميرالمؤمنين

مرحبا اى صفدر بدر و حنين

بهترين سرمشق عباس و حسين

ناله ات لرزانده چاه و ماه را

تربيت كردى تو ثارالله را

اى على تنهاترين مرد زمين

حافظ قرآن و پشتيبان دين

يا على نروى به چشمانم بزند

ذوالفقار عشق برجانم بزن

لرزه افكندى به پشت دشمنان

خاصه در صفين و جنگ نهروان

خصم تو بودند قوم ظالمين

ناكثين و قاسطين و مارقين

آه مولا اى زلال عاطفه

عروة الوثقاى صدها طايفه

اين جهان مدهوش عشق حيدر است

مرتضى ساقى حوض كوثر است(۲)

اميد كه آن امام اولين و آخرين، امير بيان و مقتداى آزادمردان عنايتى فرمايد و مخلصانه مطالبى درخور تأمل و تمسك از حالات، بيانات معجزات و بويژه احتجاجات و زندگى سياسى امام جواد را جهت آشنايى بيش از پيش نسل جوان با اين جوانترين شهيد گلستان امامت تقديم و به زيور قبول آزين گردد انشاءالله.

اى دوست به درگهت مراد آوردم

از دست ستمها به تو داد آوردم

نام تو جواد است و خداى تو جواد

اميد به لطف دو جواد آوردم(۳)

در آخر مقدمه وظيفه خود مى دانم كه از همكارى شايسته كادر فهيم و خليق كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره و زحمات شايان همسر ارجمند و صاحب نظرم كه در جاى جاى تحقيق و تاءليف با نظر مشورتى خود كمك كردند تا اين مجموعه به نحوى تحقيقى فراهم آيد تقدير و تشكر به عمل آورده، انتظار دارد خوانندگان محترم نظرات مشورتى و اصلاحى خود را به آدرس قم / صندوق پستى /۸۵۶ - ۳۷۱۸۵ ارسال فرمايند.

۶/۱۰/۱۳۷۶ برابر با ۲۶ شعبان المعظم ۱۴۱۸

قم - حسين ايمانى يامچى

مشخصات فردى

وارث امامت:

امام هشتم شيعيان جهان حضرت على بن موسى الرضاعليه‌السلام چهل و ششمين بهار عمر شريف خويش را پشت سر گذاشته بود ليكن هنوز جهان به نور جمال نهمين ستاره تابناك آسمان ولايت و امامت منور نشده بود.

و اين موضوع باعث تشويش خاطر و نگرانى شيعيان شيفته ولايت از يك طرف و گستاخى معاندان امامت از سوى ديگر شده بود كه در طليعه سخن از هر كدام نمونه اى ذكر مى شود.

از كلثم بن عمرن روايت شده است كه گفت من به حضرت رضاعليه‌السلام عرض كردم: شما كه فرزند دوست دارى پس دعا كن تا خدا پسرى به تو مرحمت فرمايد.

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود: فقط يك پسر به من نصيب مى شود كه او وارث امامت من خواهد بود(۴) .

حسن بن بشار واسطى گويد: حسن بن قيام صيرفى از من خواست كه از امام رضاعليه‌السلام براى او اجازه شرفيابى بگيرم و من اجازه گرفتم، وقتى به محضر امام رسيد گفت: آيا تو امام هستى؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: بله.

گفت: همانا من شهادت ميدهم كه تو امام نيستى.

امام به او فرمودند: تو از كجا مى دانى كه من امام نيستم؟!

گفت: من از امام صادق نقل مى كنم كه ايشان فرمودند: امام عقيم نمى شود و تو به اين سن رسيده اى و پسر ندارى.

امام رضاعليه‌السلام سرش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: خدايا من ترا شاهد مى گيرم كه چندى نمى گذرد مگر اينكه به من فرزندى روزى فرمايى كه زمين را از عدل و داد پر مى كند همانطورى كه از ظلم و ستم پر شده.

حسين بن بشار گويد: ما وقت را محاسبه كرديم فاصله اين ماجرا و تولد امام نهمعليه‌السلام ماه هاى باردارى بود(۵) .

ولادت:

حكيمه خاتون دختر حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام روايت مى كند كه: يك روز برادرم حضرت رضاعليه‌السلام مرا خواست و فرمود: امشب فرزند مبارك خيزران متولد مى شود و لازم است كه تو در زمان ولادت حاضر باشى.

من در حضور حضرت رضاعليه‌السلام ماندم زمانيكه شب فرا رسيد آن بزرگوار مرا با خيزران و زنان قابله وارد اطاق و خود آن حضرت پس از آن كه چراغى براى ما روشن كرد از اطاق خارج شد و در را به روى ما بست.

زمانى كه درد زايمان بر سبيكه مادر آن حضرت عارض شد و ما او را در ميان طشت جاى داديم، چراغ خاموش شد و خاموشى آن باعث اندوه ما گرديد.

در همين زمان بود كه نهمين خورشيد امامت طلوع كرد و در ميان طشت جاى گرفت پرده نازكى كه مثل جامه بود آن بزرگوار را فراگرفته بود، نورى از جمال حضرت جواد ساطع شد كه همه اطاق روشن گرديد و ما از چراغ بى نياز شديم.

من حضرت امام محمد تقىعليه‌السلام را در بر گرفته و در دامنم جاى دادم و آن پرده نازكى كه آن عزيز را احاطه كرده بود از صورت مبارك ايشان دور كردم، در اين زمان حضرت على بن موسى الرضاعليه‌السلام وارد اطاق گرديد و بعد از آنكه امام محمد تقىعليه‌السلام را در ميان لباس هاى پاك پيچيده بوديم از ما گرفت و آن برگزيده خدا را در ميان گهواره گذاشت و آن را به من سپرد و فرمود: از اين گهواره جدا مشو.

وقتى روز سوم ولادت آن حضرت فرا رسيد چشمان مبارك خود را به سوى آسمان گشود و پس از آنكه به طرف راست و چپ خود نگاه كرد فرمود: «اشهد ان لااله الالله و ان محمدا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ » من همينكه اين اعجاز از حضرت جوادعليه‌السلام مشاهده كردم به حضور امام رضاعليه‌السلام شتافته جريان را به عرض ايشان رساندم حضرت در جواب من فرمود: آن معجزاتى كه بعد از اين از امام جوادعليه‌السلام خواهى ديد بيش از اين است كه فعلا ديدى(۶) .

مسعودى درباره اين موضوع از حكيمه خواهر امام رضاعليه‌السلام چنين نقل مى كند:

حكيمه مى گويد: زمانيكه مادر ابى جعفرعليه‌السلام حامله شد به امام رضاعليه‌السلام نوشتم جاريه تو سبيكه حامله شده پس امام - در جوابم - نوشت او ساعت فلان از روز فلان از ماه فلان حامله شده پس زمانى كه او وضع حمل مى كند هفت روز ملازمش باشد. زمانيكه مادرش او را به دنيا آورد به زمين افتاد و گفت: «اشهد ان لااله الالله و ان محمدا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ »

و در روز سوم عطسه كرد و فرمود: «الحمدلله صلى الله على محمد و على الائمة الراشدين

حالات امام رضاعليه‌السلام پس از ولادت امام نهم

وقتيكه حضرت جوادعليه‌السلام متولد شد امام رضاعليه‌السلام در تمام شب بالاى گهواره اش با آن حضرت گفتگو مى كرد و آن برگزيده خدا را نوازش مى فرمود.

پس از اين كه چند شب متوالى امام اين عمل را انجام ميداد كلثم بن عمران گويد به امام عرض كردم: فدايت شوم براى مردم قبل از ما نيز فرزندانى متولد مى شد آيا همه مردم فرزندان خود را اينطور عادت ميدادند؟

امام در جوابم فرمود: واى بر تو، اين عمل عادت دادن نيست، بلكه من علم و دانش به فرزند خودم مى آموزم.

در آن شبى كه حضرت امام محمد تقىعليه‌السلام متولد شد. حضرت على بن موسى الرضاعليه‌السلام به ياران خود فرمود: امشب پسرى شبيه حضرت موسى بن عمران كه درياها را شكافت براى من متولد شده، آن بانويى كه يك چنين پسرى را زائيده پاك و پاكيزه است، آنگاه فرمود: پدر و مادرم فداى آن شهيدى (يعنى امام جوادعليه‌السلام ) كه اهل آسمان براى او گريه مى كنند آن بزرگوار، شهيد غيظ و غضب خواهد شد. خدا به قاتل آن حضرت غضب مى كند. قاتل آن برگزيده خدا، در دنيا چندان نمى ماند، خداوند او را به سرعت دچار عذاب دردناك خويش خواهد كرد(۷) .

و در نقلى ديگر چنين آمده: خدا به من فرزندى بخشيد كه شبيه است به موسى و مانند عيسى بن مريم است، يزدان مادر او را پاك آفريد آنگاه فرمود اين فرزند من به جور و ستم كشته خواهد شد.

قاتل و جفا كننده اش بعد از شهادت فرزندم از زندگانى بهره اى نخواهد برد و به زودى گرفتار مى شود(۸) .

تاريخ ولادت:

راجع به روز و ماه تولد حضرت امام محمد تقىعليه‌السلام حداقل چهار قول هست:

۱ - مرحوم كلينى در اصول كافى و مرحوم شيخ مفيد در ارشاد فقط رمضان ۱۹۵ ه‍ق را ذكر كرده اند(۹) .

۲ - مرحوم فتال در روضة الواعظين و مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب(۱۰) و مرحوم اربلى در كشف الغمه روز ولادت را ۱۹ رمضان ۱۹۵ ه‍ق ذكر كرده اند.

۳ - قولى هم وارد شده كه ۱۵ رمضان ۱۹۵ ه‍ ق روز ولادت آنحضرت است.

۴ - ۱۰ رجب ۱۹۵ ه‍ ق را مرحوم احمد بن محمد عياش را مقتصب الاثر روز ولادت امام نهم دانسته است.

از ايام هفته شب جمعه و به نقلى مضامين وارده در دعاى ناحيه مقدسه قول چهارم را تأييد مى كند كه:

«اللهم انى اسئلك بالمولودين فى رجب محمد بن على الثانى وابنه على بن محمد المنتجب

مشخصات شناسنامه اى

كنيه : ابوجعفر، ابوجعفرالثانى نيز گويند، چون ابوجعفر اول كنيه امام پنجم است و بطور خاص ابوعلى هم به امام نهم گفته مى شود(۱۱) .

القاب : جواد تقى، قانع، مرتضى، نجيب، منتجب، متقى، زكى، متوكل، مرتضى، المختار، عالم كه اشهر القاب ايشان جواد و تقى است.

نام پدر : حضرت على بن موسى الرضاعليه‌السلام ثامن الائمه

نام مادر : سبيكه (امام رضاعليه‌السلام ايشان را خيزران ناميد)

مدت عمر : مشهور ۲۵ سال و سه ماه و ۳ يا ۱۲ يا ۱۵ يا ۱۸ روز از روى تحقيق ۲۴ سال و كسرى كه كسرى آن: سه ماه و ۲۴ روز، ۴ ماه و ۲۰ يا ۲۵ روز، ۲ ماه و ۱۵ يا ۱۶ يا ۱۸ يا ۲۰ روز، ۱ ماه و ۱۱ يا۱۳ يا ۱۵ روز ۱۲، مى باشد.

مدت امامت : هفده سال كه در زمان خلافت مأمون عباسى به امامت رسيد و در عصر، معتصم به شهادت رسيد(۱۲)

اولاد: پسران : ابوالحسن امام على نقىعليه‌السلام - ابواحمد موسى مبرقع - حسين - عمران ودختران آن حضرت : فاطمه، خديجه، ام كلثوم و حكيمه(۱۳) .

و نسل آن حضرت از دو پسر: امام على نقىعليه‌السلام و موسى مبرقع هستند.

و شيخ مفيد فرزندان ايشان را چنين معرفى مى كند: على هادىعليه‌السلام موسى، فاطمه، امامه(۱۴) .

نقش خاتم

چندين نقش بر خاتم حضرت جوادعليه‌السلام نقل شده: ۱ - «حسب الله حافظى » بر نگين نقره و به قولى بر عقيق سرخ و اى براى كفايت مهمات مجرب است.

۲ - «الشكر بدوام النعم » يعنى سپاس خدا را به خاطر استمرار نعمت ها اين كلمه در نگين براى زياد شدن نعمت و ايجاد وسعت در معيشت نفعى عظيم دارد.

۳ - «المهيمن عضدى » يعنى نگهبان بازوى من (قدرت من) اين نيز براى تقويت يافتن بر همه چيز نافع است.

۴ -«نعم القادر الله »

۵ - «العزة لله » همانند نقش خاتم پدر بزرگوار امام رضاعليه‌السلام (۱۵) شاعر امام نهمعليه‌السلام : حماد.

و دربان ايشان: عمروبن الفرات(۱۶) .

سيماى امام جوادعليه‌السلام

تركيبى در نهايت كمال نزاكت و ابروهاى كمانى پيوسته باريك و چون گل محمدى سرخ و سفيد، چشم سياه و درشت، بينى كشيده باريك، دندان هاى ريز سفيد چون در خوشاب (درخشنده) گوشهاى بزرگ، انگشتان رسا و كشيده، بين دو كتفه گشاده، كمر باريك، سينه و شكم هموار و مساوى يكديگر و خطى از موهاى رعنا از ميان سينه تا به نزديك ناف كشيده، محاسن سياه و برهم پيچيده (فر) گردن بلند قامت متوسط مايل به بلندى، مفاصل قوى، در يكى از دو كتف مقدس نقش مهر امامت ظاهر و نمايان بود(۱۷) .

منزلت مادر امام نهم از ديدگاه سه معصومعليهم‌السلام

سبيكه مادر بزرگوار حضرت جوادعليه‌السلام هرچند از حيث اجتماعى از طبقه اى بسيار پايين و كنيز است ليكن از رتبه والاى معنوى و طهارت روح و طينت پاك برخوردار شده تا حدى كه اين كنيز ام ولد از سه معصوم با مضامين والايى تاءييديه گرفته است كه به شرح ذيل به محضر شيفتگان ولايت تقديم مى گردد:

۱ -قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ «بأَبي ابْنُ خِيرَةِ الإِماءِ ابْنُ النُّوبيَّةِ الطَّيِّبَةِ الفَمِ، المُنْتََجَبَةِ الرَّحِمِ

«پدرم فداى پسر كنيز نوبيه كه دهانش خوشبو و زهدانش نجيب زاى است»(۱۸)

۲ - يزيد بن سليط گويد: حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام را در راه مكه ملاقات كردم فرمود: من در اين سال گرفتار مى شوم (يا از دنيا مى روم) بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى يزيد وقتى كه بعد از من او را در اين محل ملاقات كردى و خواهى كرد به او مژده بده كه پسرى امين، مأمو و مبارك برايش متولد خواهد شد او به تو خبر ميدهد كه تو مرا در اين جا ملاقات كرده اى، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خداست «اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى) برسان(۱۹) و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانوى فضيلت دارد.

۳ - امام رضاعليه‌السلام : آن بانويى كه يك چنين پسرى (امام جوادعليه‌السلام ) را زائيده پاك و پاكيزه است(۲۰) .

نص بر امامت

ابى يحيى صنعانى گويد: خدمت امام رضاعليه‌السلام بودم كه كودكش ابى جعفرعليه‌السلام را آوردند فرمود: «هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ فِی الْإِسْلَامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَی شِیعَتِنَا مِنْهُ

«اين همان مولودى است كه مولودى پربركت تر از او نسبت به شيعيان ما به دنيا نيامده است»(۲۱) .

معمربن خلاد گويد: پس از ولادت ابى جعفر (امام جوادعليه‌السلام ) خدمت امام رضاعليه‌السلام موضوعى را بيان كرديم فرمود: شما چه احتياجى به اين مطلب داريد اين ابوجعفرعليه‌السلام است كه او را در جاى خود نشانيده و قائم مقام خود كرده ام(۲۲) و فرمود ما اهل بيت صغيرانمان از كبيرانمان مو به مو ارث مى برند(۲۳) .

صفوان بن يحيى روايت مى كند به امام رضاعليه‌السلام عرض كردم: پيش از آنكه خداوند ابوجعفرعليه‌السلام را به شما عطا فرمايد در جواب ما مى فرموديد: خدا به من پسرى عطا خواهد فرمود اينك كه عطا فرموده و چشم ما را - به نور جمال او - روشن كرده است خداوند مرگ شما را براى ما پيش نياورد، ولى اگر مسئله اى پيش آيد كه خواهد بود؟

امام به ابى جعفرعليه‌السلام كه در مقابلش ايستاده بود اشاره كرد گفتم فدايت شوم: اين سه ساله است، فرمود: سه ساله بودن چه ضررى دارد، عيسى بن مريم در كمتر از سه سالگى حجت خدا بود(۲۴) . و در جواب فردى ديگر كه همين سؤال را پرسيده بود امام فرمود: همانا خداوند سبحان عيسى بن مريم را به رسالت شريعت تازه مبعوث كرد در حاليكه سن او كمتر از سنى كه ابوجعفرعليه‌السلام در آن است(۲۵) .

امام جوادعليه‌السلام در آخرين حج پدر

وقتى كه مأمون حضرت امام رضاعليه‌السلام را به خراسان دعوت كرد، آن حضرت قبل از حركت به سوى خراسان سفرى به حج نمود و حضرت جوادعليه‌السلام را كه در آن زمان شش سال داشت همراه خود برد.

امام جوادعليه‌السلام هنگام طواف، احساس كرد كه پدر بزرگوارش خانه خدا را آنچنان وداع مى نمايد كه انگار بار ديگر به زيارت آنجا باز نخواهدگشت.

اين جريان سبب شد كه - امام جواد با تأثر شديد - در داخل حجر اسماعيل نشست، وقتى امام رضاعليه‌السلام از اعمال فارغ شد، فردى را به دنبال فرزند دلبند خود فرستاد تا او را به حضورش بياورند، امام جوادعليه‌السلام از آمدن به حضور پدر خوددارى كرد - چون ياريا رفتن به محضر انور پدر را با آن عواطف مواج خويش و حزن شديدش نداشت - ناچار خود امام رضاعليه‌السلام به حجر اسماعيل آمد و فرمود: عزيزم چرا اينجا نشسته اى؟ برخيز برويم.

فرزند خردسال امام با چشمان اشكبار گفت: چگونه برخيزم - در حاليكه - ديدم خانه خدا را به گونه اى وداع كردى كه گويا به اين جا ديگر باز نخواهى گشت. امام جوادعليه‌السلام اين سخن را گفت و از جاى برخاست - و همراه امام حركت كرد -(۲۶) .

فضيلت زيارت ثامن الحجج از ديدگاه امام جوادعليه‌السلام

محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم صاحب تفسير از على بن مهزيار نقل مى كند كه به امام جوادعليه‌السلام گفتم: قربانت شوم زيارت امام رضاعليه‌السلام برتر است يا زيارت حضرت ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام ؟ فرمود: زيارت پدرم افضل است، چونكه اباعبداللهعليه‌السلام را همه مردم زيارت مى كنند و در حاليكه پدرم را زيارت نمى كند مگر خواص از شيعه.

شيخ طوسى با اسنادش از كلينى مثل اين روايت را نقل كرده و شيخ صدوق هم با اسنادش از على مهزيار همين را روايت كرده است(۲۷) .

حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام مى گويد:

به امام جوادعليه‌السلام گفتم: من بين زيارت حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام و زيارت قبر پدرت در طوس متحير هستم چه مى فرماييد: پس فرمودند: منتظر باشيد، سپس - بلند شده - به اندرونى وارد شدند و بيرون آمدند در حالى كه اشك بر گونه هايش جارى بود و فرمودند: زوار ابى عبداللهعليه‌السلام زياد بودند در حاليكه زائران قبر پدرم در طوس كم هستند(۲۸) .

عشق امام جوادعليه‌السلام به زهرا سلام الله عليها

شمس نهم و امام هشتم

گفتا پدرم شود فدايت

زكريا بن آدم نقل مى كند: هنگامى كه در نزد امام رضاعليه‌السلام بودم، امام جوادعليه‌السلام را آوردند سن وى كمتر از چهار سال بود دست خود را بر زمين زد و سر را به سوى آسمان بلند كرد و مدت زيادى در انديشه شد، امام رضاعليه‌السلام فرمود: فرزند جان! براى چه اين قدر فكر مى كنى؟

فرمود: در انديشه آن هستم درباره مادرم فاطمه چه به جا آوردند؟!

«أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا ». اما به خدا سوگند آندو نفر را بيرون مى آورم سپس آندو را آتش مى زنم و پراكنده مى كنم و به دريا مى ريزم آندو را، چه دريا ريختنى؟!

حضرت رضاعليه‌السلام امام جوادعليه‌السلام را نزد خود خواست و ميان دو ديده آن حضرت را بوسيد و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد تو از براى امامت شايسته هستى(۲۹) .

امام جوادعليه‌السلام و حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه

همه معصومين به نوعى از آمدن مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه سخن گفته اند، از جمله حضرت جوادعليه‌السلام و يكى از شخصيت هاى والائى و پيروى بى چون و چرا از ولى الله زمان خويش بود و درسى جاويد براى عموم شيفتگان ساحت قدسى ولايت داد و نام نيك خود را در جريده عشاق ولائى نگاشته حضرت عبدالعظيم حسنى است او كه توفيق معاصر بودن با سه امامعليهم‌السلام را يافته و نزد هر سه امام به منزلت رفيعى دست يافت.

و اينك ما خوشه اى از كلمات درربار معصومين و بالاخص يازدهمين معصوم حضرت جوادعليه‌السلام را از زبان ايشان تقديم مى نمائيم.

۱ - حضرت عبدالعظيم حسنى نقل مى كند به خدمت مولايم امام محمد بن على موسىعليه‌السلام شرفياب شدم، ميخواستم راجع به امام قائل از ايشان سوال نمايم، آيا او مهدى عجل الله تعالى فرجه است يا غير او؟

امام جوادعليه‌السلام پيش از سؤال من فرمود:

اى اباالقاسم همانا قائم از ما (اهل بيت) مهدى است كه در زمان غيبت واجب است انتظار او را بكشند و در زمان ظهورش از او اطاعت كنند. او فرزند سوم من است، به خدايى كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را به نبوت مبعوث كرد و ما را به امامت مخصوص گردانده:

«انه لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يخرج فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما و ان الله تبارك و تعالى يصلح امره فى ليلة كما يصلح امر كليمه موسى ذهب ليقتبس لاهله نارا فرجع و هو رسول نبى ثم قال: افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج

همانا اگر از دنيا نماند مگر يك روز هرآينه خداوند آن روز را طولانى مى كند تا آن كه ايشان خروج نمايند، و زمين را از عدل و داد پر كند همانطور كه از ظلم و جور پر شده بود و خداى تبارك و تعالى كار او را در يك شب سامان دهد، همانطور كه كار كليمش موسى را در يك شب اصلاح فرمود او رفت تا براى خانواده خويش آتشى بياورد برگشت در حاليكه به مقام رسالت و نبوت نايل شده بود.

بعد امام جوادعليه‌السلام فرمود: برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است(۳۰) .

۲ - روزى حضرت عبدالعظيم حسنى چنان مجذوب و تحت تأثير عظمت حضرت جوادعليه‌السلام قرار گرفته بود كه آروز و عشق قلبى خود را چنين ابراز مى كند:

روزى به امام محمد بن على بن موسىعليه‌السلام عرض كردم كه: همانا من اميدوارم حضرت عالى همان قائم از اهل بيت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ باشى كه زمين را از عدل و داد پر مى كند همانطور كه از ظلم و جور پر شده.

حضرت فرمود: اى اباالقاسم احدى از ما اهل بيت نيست مگر آنكه به امر خدا قيام كند و به دين خدا هدايت مى كند، ولى من آن قائمى كه خداوند به واسطه او زمين را پاك مى كند از اهل كفر و انكار، و بواسطه او زمين را از عدل و داد پر مى كند نيستم.

او شخصيتى است كه تولدش بر مردم مخفى مى شود و شخص ايشان را مردم غايب مى شوند و نام بردن از ايشان بر مردم حرام است و او هم نام و هم كنيه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ است. او شخصيتى است كه زمين بر او طى مى شود و هركار سختى بر او آسان ميشود اصحاب او سيصد و سيزده نفر به عدد سپاهيان اسلام در جنگ بدر است كه براى كمك به ايشان از دورترين نقاط زمين جمع مى شوند و اين فرمايش خداى عزوجل است:( أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ) (بقره ۱۴۸).

«هر كجا باشيد خداوند همگى شما را بياورد همانا خداوند بر هر چيزى تواناست.»

پس زمانى كه اين جمعيت با اذن الهى براى كمك به ايشان اجتماع كردند، همواره با دشمنان خدا جنگ مى كند تا زمانى كه خداى تبارك و تعالى راضى شود.

جناب عبدالعظيم حسنى مى گويد: به ايشان عرض كردم: مولاى من چگونه مى داند كه خدا راضى شده است؟

فرمودند: خداوند در قلبش رحم مى اندازد(۳۱) .

در همين رابطه حديثى ديگر از يازدهمين معصوم و نهمين امام شيعيان نقل شده است كه ترجمه آن به شرح ذيل مى باشد.

صقر بن ابى دلف نقل مى كند كه از اباجعفر محمد بن على الرضاعليهما‌السلام شنيدم كه مى فرمود: امام بعد از من پسرم على است، امرش امر من و سخن او سخن من و اطاعت از او، اطاعت از من است، و امام بعد از او پسرش حسن است كه امر او امر پدرش و سخن او سخن پدرش و اطاعت از او پيروى از پدرش مى باشد. سپس سكوت كرد.

پس عرض كردم: اى فرزند رسول خدا امام بعد از حسن كيست؟

پس امام جوادعليه‌السلام گريه اى شديد كرد و سپس فرمود:

همانا امام بعد از حسن پدرش كه قائم به حق منتظر است.

پرسيدم اى فرزند رسول خدا: براى چه قائم خوانده مى شود؟ فرمود: براى آنكه او بعد از فراموش شدن نامش و مرتد شدن اكثر قائلان به امامتش قيام مى كند.

پرسيدم و براى چه منتظر ناميده مى شود؟

فرمود: همانا براى او غيبتى است كه روزهاى آن زياد و مدت آن طولانى مى شود، پس مسلمانان مخلص انتظارش را مى كشند و افراد شكاك انكارش مى كنند و منكران، اعتقاد به او را مسخره مى كنند و كسانيكه وقت معلوم مى دارند دروغ مى گويند و عجله كنندگان در عصر غيبت هلاك مى شوند و تسليم شدگان در برابر قضاى الهى در عصر غيبت نجات مى يابند.(۳۲)