• شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5454 / دانلود: 2933
اندازه اندازه اندازه
آثار اعتقادات به امام زمان (اروحناه فداه)

آثار اعتقادات به امام زمان (اروحناه فداه)

نویسنده:
فارسی

برترين نعمت خداوند

خداوند متعال نعمتهای فراوانی به بشر ارزانی داشته است که قابل شمارش نيست.( وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ) .(۷۹) اگر نعمتهای خدا را بشماريد، به عدد در نمی آيد. از ميان اين نعمتهای بی شمار، برخی نعم مادی ودنيوی است که خداوند به اقتضای رحمانيت خويش به مومن و کافر عطا فرموده، وبرخی ديگر نعمتهای معنوی واخروی هستند که راهنمای انسان بسوی سعادت ابدی می باشند. خداوند اين نعمتها را به اقتضای رحيميت خويش، صرف به مومنان عطا فرموده است.

از برترين اين نعمتهای معنوی، نعمت ولايت واطاعت ومحبت اهل بيتعليهم‌السلام است. امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «إنَّ الله يعطی الدنيا لمن يحبّه ويبغض ولا يعطی هذا الأمر إلاَّ أهل صفوته ».(۸۰) خداوند نعمتهای دنيا را به مومن وکافر می دهد، ولی نعمت ولايت را جز به برگزيدگان از مخلوقاتش عطا نمی کند.

اين نعمت، خير دنيا وآخرت است زيرا که راه صحيح زيستن در دنيا را به انسان آموخته، دستگير انسان در عرصات سهمگين عالم آخرت خواهد بود. رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «من رزقه الله حبّ الأئمّة من أهل بيتی فقد أصاب خير الدنيا والآخرة ». کسی که خداوند حب اهل بيت را به او اعطا کرد باشد، خير دنيا وآخرت به او رسيده است.(۸۱) اين محبت، از جواهرات دنيوی بسيار گرامی تر وارزشمندتر است،(۸۲) زيرا که تنها وسيله رسيدن به قرب حق متعال بوده، خير کثير، می باشد.

امام صادقعليه‌السلام لفظ حکمت در آيه شريفه( وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ) (۸۳) را به اطاعت از دستورات الهی ومعرفت امام معنا فرموده اند(۸۴) که بر اين اساس، مفهوم آيه چنين خواهد بود:

کسی را که طاعت خدا ومعرفت امام زمان عطا کرده باشند، به او خير زيادی رسيده است. معرفت امام زمان وولايت اهل بيتعليهم‌السلام برترين نعمتهای الهی است ودر ميان نعمتهای الهی نعمتی برتر از آن يافت نمی شود.

امام صادقعليه‌السلام در ذيل آيه شريفه:( فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) . نعمتهای خدا را ياد کنيد شايد که رستگار گرديد.(۸۵) فرمودند: «هی أعظم نعم الله علی خلقه وهو ولايتنا ». منظور از آلاء خدا برترين نعمتهای خداوند بر آفريدگان می باشند که همان ولايت ما است.(۸۶)

نعمت ولايت همان نعمتی است که خداوند آن را در روز غدير بر همه مسلمانها به حد اتمام رسانيد و فرمود:( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِْسْلامَ دِيناً ) .(۸۷) امروز دين شما را (به ولايت علی بن ابی طالب) کامل کرده، نعمت را (به معرفی ولايت او) بر شما به اتمام رسانيدم وبه اين اسلام به عنوان دين برای شما خشنود گشتم.

اين همان نعمتی است که روز قيامت مورد پرسش قرار خواهد گرفت. خداوند متعال می فرمايد:( ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ) .(۸۸) آنگاه در آن روز از آن نعمت حتما پرسش خواهند شد.

امام صادقعليه‌السلام درباره آيه فوق فرمودند: «والله ما هو الطعام والشراب ولكن ولايتنا أهل البيت ». به خدا قسم نعمت مورد پرسش، غذا ونوشيدنيها نيستند. بلکه ولايت ما اهل بيت است که مورد پرسش قرار می گيرد.(۸۹)

اين مطلب در رويات اهل سنت نيز نقل شده است، محدث بزرگ اهل سنت - جلال الدين سيوطی - در اين زمينه از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده است که فرمودند: «لا يزول قدما عبد يوم القيامة حتَّی يُسئل عن أربع: عن عمره فيما أفناه، وعن جسده فيما أبلاه، وعن ماله فيما أنفقه ومن أين اکتسبه، وعن حبّنا أهل البيت ». گامهای فرد در روز قيامت حرکت نمی کند تا اينکه از چهار چيز از او پرسش شود: از عمرش که آن را در هيچ راهی مصرف کرده، از بدنش که آن را در چه راهی به زحمت انداخته، واز مالش که آن را چگونه خرج واز کجا کسب کرده، واز محبت ما اهل بيت.(۹۰)

حال که ولايت واعتقاد به اهل بيت ومحبت آنها وپيوند با آنان، برترين نعمتی است که خدا به ما عطا کرده است، در مواقع دعا ودر مظان استجابت، اين نعمت عظيم را بايد از خدا تقاضا کرد، چرا که اين گوهر الهی را به هر کسی عطا نکرده ودر هر مکانی قرار نداده اند، پس بايد دست استغاثه به درگاه حق بلند کرد واز او تقاضا نمود که: «اللّهمّ ولا تسلبنا اليقين لطول الأمد فی غيبته وانقطاع خبره عنّا ولا تنسنا ذکره وانتظاره والإيمان به وقوّة اليقين فی ظهوره والدعاء له والصلاة عليه ...» خدايا در طول زمان غيبت وبی خبری ما از امامان، يقين را از ما سلب مکن، وياد وانتظار او وايمان به او واعتقاد راسخ به ظهور او وتوفيق دعا وصلوات برای او را از ما مگير.(۹۱)

در معرفت امام زمان

همانطور که اعتقاد به توحيد ونبوت ومعاد، بدون ايمان به ولايت امير المومنينعليه‌السلام وبرائت از غاصبين حق خلافت ارزشی ندارد، وبه همانگونه که نماز وحج وديگر عبادات، بدون ولايت اهل بيتعليهم‌السلام پشيزی نمی ارزد، همه اين اعتقادات وعبادات اگر انجام شود وانسان به ولايت اهل بيت نيز ايمان داشته باشد ولی امام زمان خويش را نشناسد، از هيچ يک از معتقدات خود، حتَّی از ولايت ائمه قبل نيز بهره مند نخواهد گرديد.

بهترين سند بر ادعای فوق، روايت مشهوری است که اهل سنت وشيعه آن را نقل نموده وبر آن اعتماد کرده اند وآن اينکه پيامبر اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية ».(۹۲) کسی که بميرد وامام زمان خويش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. منظور از جاهليت در اين روايت، ايام کفر وضلالت قبل از اسلام است.

بنابراين معنای حديث چنين خواهد شد: اگر مسلمانی - يعنی کسی که توحيد ونبوت و قرآن و قيامت و ديگر مبانی دين را پذيرفته و به واجبات دين اهتمام نموده است - بميرد و امام معصوم زمان خويش را نشناخته باشد، او نامسلمان مرده، دين او همان کفر وضلالت کفار ومشرکين قبل از اسلام تلقی خواهد شد واز اسلام، توحيد، نبوت، تقوی وعبادت خود نفعی نخواهد برد.

لفظ جاهليت، در اين نقل از حديث، توصيف روشن تری يافته است. راوی گويد: از امام صادقعليه‌السلام پرسيدم: آيا رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند: من مات ولا يعرف إمامه مات ميتة جاهلية؟ کسی که بميرد وامامش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است؟

فرمودند: آری، عرض کردم: اين جاهليت به معنی جاهليت ايام نادانی قبل اسلام است، يا منظور جاهليت عدم آشنايی با امام می باشد؟ يعنی آيا جاهليت چنين کسی در همه زمينه ها ومطلق بوده ويا در محدوده خاص امامت بوده، به ديگر محدوده های دين لطمه نمی زند؟

امام فرمودند: «جاهلية کفر ونفاق وضلال »(۹۳) جاهليت او از سنخ جاهليت کفار، منافقين وگمراهان است. يعنی جاهليت مطلق بوده، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دين خواهد بود.(۹۴)

پس علاوه بر معرفت اصل ولايت وشناخت حق اهل بيتعليهم‌السلام ، ما موظف به معرفت واطاعت وتسليم در برابر امام زمانمانعليه‌السلام نيز هستيم ومعرفت ولايت، ما را بی نياز از معرفت آن حضرت نخواهد کرد. محمد بن تمام گويد: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: فلان کس از دوستان شما اهل بيت است... ولی او به ولايت امير المومنينعليه‌السلام ايمان داشته، اوصياء آن حضرت را نمی شناسد.

امام فرمودند: او گمراه است، او مانند کسی است که به نبوت عيسی اقرار کرده نبوت پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را انکار کند يا نبوت پيامبر اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پذيرفته ونبوت عيسی را انکار نمايد. ما بخدا پناه می بريم از کسی که حجتی از حجج الهی را انکار نمايد.(۹۵)

فرد ديگری نيز از امام صادقعليه‌السلام می پرسد: کسی که به ائمه قبل معرفت داشته، فقط امام زمان خويش را نمی شناسد، آيا چنين کسی مومن است؟ فرمودند: خير.(۹۶) راوی از امام صادقعليه‌السلام پرسيد:

فردی است که به ولايت شما قائل بوده از دشمن شما بيزار است، حلال وحرام شما را مراعات می کند ومعتقد است که امامت با شما خاندان است وبه خاندان ديگری تعلق ندارد، ولی می گويد:

در اينکه کداميک از افراد اين خاندان امام هستند، امری اختلافی است واگر انها بزودی اجتماع کرده او را امام بنامند، من نيز به امامت او معتقد خواهم بود! وضعيت او چگونه است؟ امام صادقعليه‌السلام فرمودند: اگر بميرد به مرگ جاهليت مرده است.(۹۷)

نکته اين بحث در اين است که بنابر روايات، انکار يکی از ائمه در حکم انکار جميع آنها ودر حکم انکار رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده. چنين کسی قطعا گمراه ومنحرف خواهد بود.(۹۸)

شاعر بزرگ اهل بيت سيد حميری (م ۱۷۳) که شيعه بوده ولی از پيروان کيسانيه بود، يعنی بعد از حضرت امام حسينعليه‌السلام به امامت برادر آن حضرت محمد حنفيه معتقد بود، با وجود همه اشعاری که در حق اهل بيت داشت ومبارزه ادبی که با دشمنان آنان می نمود خبر دار شد که امام صادقعليه‌السلام او را کافر ناميده اند. نزد آن حضرت آمده عرض کرد:

آيا من، با همه محبتی که با شما داشته، با دشمنان شما مخالفت می نمايم. آيا منهم کافرم؟ امام فرمودند: «وما ينفعک ذاک وأنت کافر بحجّة الدهر و الزمان ». در حالی که تو به امام زمانت ايمان نداری، اعتقادات به ولايت ائمه قبل ومحبت تو به ما ودشمنی با دشمنان، برای تو سودی نخواهد داشت.

آنگاه حضرت او را به سر قبر ابن حنفيه بردند، ابن حنفيه زنده شد به امامت امام صادقعليه‌السلام اعتراف کرد وسيد حميری از اعتقاد سابق خود دست برداشته اثنا عشری گرديد. وقصيده رائيه خود را سرود.(۹۹)

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: (من أقرَّ بالأئمّة من آبائی وولدی وجحد المهدی من ولدی کان کمن أقرَّ بجميع الأنبياء وجحد محمّداًصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ).(۱۰۰) کسی که به امامت پدران من اقرار نموده، امامت فرزندان (معصوم) مرا نيز بپذيرد، ولی مهدی را که از فرزندان من خواهد بود انکار کند، مانند کسی است که نبوت جميع انبياء را پذيرفته، نبوت پيامبر اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را انکار نمايد.

رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز فرمودند: (من أنکر القائم من ولدی فی زمان غيبته، فمات. فقد مات ميتة جاهلية). کسی که در ايام غيبت مهدی از فرزندان من، او را انکار نمايد وبميرد، به مرگ جاهليت (يعنی غير مسلمان وکافر وگمراه) از دنيا رفته است.(۱۰۱) پس در عصر ما شناخت امام زمان حضرت مهدیعليه‌السلام از لوازم ايمان وسعادت اخروی انسان وقبول اعمال او است. اين اعتقاد است که او را از معرف ديگر ائمه وديگر مبانی دينی، بهره مند می سازد.

سبب علو مقام پيروان

پيروان ولايت اهل بيتعليهم‌السلام ومنتظران ظهور امام زمانعليه‌السلام از مقامی بلند در نزد خداوند متعال برخوردارند. گر چه لازمه تشيع ومحبت، پيروی از دستورات پيشوايان است، ولی بلندی مرتبه پيروان اهل بيتعليهم‌السلام از جهت اعمال نيک ورفتار پسنديده آنان نيست، تقرب آنها در نزد خداوند متعال، ابتداء به جهت پيروی آنان از امامی است که خدای سبحان برگزيده وبه اطاعت او امر کرده است. حق تعالی از زبان حضرت ابراهيمعليه‌السلام می فرمايد:( فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّي ) . پس هر کس پيرو من باشد، او از من است.(۱۰۲)

حضرت باقرعليه‌السلام در ذيل آيه فوق فرمودند: «من أحبَّنا فهو منّا أهل البيت ». هر کس که ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت می باشد. راوی از اين مقام بلند (از اهل بيت بودن) برای دوستدارن اهل بيت شگفت زده شد، امام برای روشن ساختن او به آيه فوق استناد نموده، فرمودند: پس هر کس پيرو من باشد، او از من است.(۱۰۳)

پس حشر معنوی، ملکوتی واخروی هر کس با امامی است که از او در دنيا پيروی نموده است. لذا است که پيرو اهل بيت در نزد خدا ودر عالم آخرت ودر بهشت برين الهی در جايگاه رفيع اهل بيتعليهم‌السلام جای داشته، علت اين مقام بلند، حشر دنيوی او با آن ذوات مقدسه است.

خدای متعال می فرمايد:( وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً ) . آن کس که از خدا ورسول پيروی کند، پس آنان همراه کسانی که خدا به آنان نعمت عطا کرده است، يعنی با انبياء وصديقين وشهداء وصالحين خواهند بود وچه نيکو همراهانی هستند!(۱۰۴)

به فرموده حضرت رضاعليه‌السلام ، شيعيان ودوستداران اهل بيتعليهم‌السلام مصداق آيه فوق بوده، همنشين انبياء وصديقين وشهداء وصالحين خواهند بود.(۱۰۵)

دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام با پيروی از پيشوايان الهی در حزب خدا وارد گشته، مصداقی از اين آيه شريفه هستند:( وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ) . وآن کس که ولايت خدا ورسول، وولايت مومنين (ائمهعليهم‌السلام ) را بپذيرد، پس بدرستی که حزب الهی پيروزند.(۱۰۶)

آنان با پيروی از ائمه معصومينعليهم‌السلام ، در زمره بهترين خلق خدا قرار می گيرند، زيرا خدای متعال می فرمايد:( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) . کسانی که ايمان آورده اعمال نيکو انجام دهند، بهترين مخلوقات خدايند.(۱۰۷)

دانشمند بزرگ اهل سنت، سيوطی، با نقل روايات متعدد، مصداق اين آيه را امير المومنينعليه‌السلام وپيروان آن حضرت قلمداد نموده است.(۱۰۸)

دوستداران اهل بيت را خدا دوست داشته، آنان آن چنان مقامی در نزد حق متعال دارا هستند که علی بن ابی طالب در نزد رسول خدا دارا است، خدای عز وجل خطاب به رسول خدا فرمود: (محبّوا علی منّی حيث علی منک). دوستداران علی در نزد من همانگونه اند که علی در نزد تو است.(۱۰۹)

در روايات بسياری، مقام دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام در قيامت ورتبه آنان در نزد خداوند، مقام شهيدان راه حق قرار داده شده است. امير المومنينعليه‌السلام فرمودند: «من مات منکم علی فراشه وهو علی معرفه حقّ ربّه وحقّ رسوله وأهل بيته مات شهيداً ». کسی که بر بستر خويش بميرد وحق پروردگار وپيامبرش آشنا باشد وحق اهل بيت را بشناسد، شهيد از دنيا رفته است.(۱۱۰)

مقام آنان آن چنان در نزد خداوند متعال بلند است که: ملائکه آسمان، همانگونه به پيروان اهل بيتعليهم‌السلام در زمين می نگرند که اهل زمين به ستارگان نظر می کنند.(۱۱۱)

لذا است که هر گاه کسی از شيعيان از دنيا رود، فرشتگان به تشييع جنازه او می پردازند، چنانکه در تشيع جناره رباح - غلام سياه آل نجار - هفتاد هزار گروه از ملائکه شرکت نمودند. رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در توضيح اين مرتبه رفيع، فرمودند: «والله ما نال ذلک إلاَّ بحبّک يا علي ». بخدا قسم رباح به اين مقام نرسيد مگر بخاطر دوستی تو ای علي.(۱۱۲)

ولی بلندی مقام پيروان اهل بيتعليهم‌السلام در قيامت آشکارتر می گردد، زيرا که حقائق در آنجا آشکار می شود. رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: خدای بزرگ، گروهی را (در قيامت) بر می انگيزد که صورتهای آنان نورانی است وبر جايگاهی از نور قرار گرفته اند ولباسی نوری به تن کرده، در سايه عرش خدا جای گرفته اند. آنان پيامبر نيستند.

ولی منزلتی چون انبياء دارند. آنان شهيد نيستند ولی از مقام شهدا برخوردارند. ابوبکر پرسيد: آيا من از آنان هستم! فرمودند: خير. عمر پرسيد: آيا من از آنان هستم! فرمودند: خير. آنگاه عبد الله بن مسعود پرسيد: آنان چه کسانی هستند؟ رسول خدا، دست مبارک را بر سر حضرت علیعليه‌السلام قرار داده فرمودند: اين مرد وشيعيان او هستند.(۱۱۳)

کوتاه سخن آنکه هر آيه ای از قرآن که در تمجيد اقوامی وارد شده، سخن از ورود آنان به بهشت می گويد، در شان اهل بيت وپيروان آنان نازل گرديده است.(۱۱۴) از اين روی انسان عاقل، با توجه به مطالب فوق ولايت اهل بيت ومحبت آنان را خفيف نشمرده، به اهميت آن قائل است وجز در خانه اهل بيت را نمی کوبد وجز به امام زمانعليه‌السلام مراجعه نمی کند.

زيرا که از هيچ طريق ديگری نمی توان به اين مقام نائل آمد. ولی آيا مگر طريق ديگری وجود دارد؟!(۱۱۵)

تذکرات

در تکميل مطالب فشرده قبل، تذکر هشت نکته زير، لازم بنظر می رسد: عمل، لازمه ولايت ودوستی اهل بيت همان طور که در فصل دوم گفتيم، مومن کسی است که قلبا به خدا ورسول واهل بيتعليهم‌السلام اعتقاد داشته، به فرامين آنها عمل می کند.

ترويج اعتقاد بدون عمل از باورهای نادرست گروه مرجئه بوده، که روايات بسياری در رد ولعن آنها وارد شده است. زيرا علاوه بر آن که لازمه ايمان، عمل به ارکان است، نشانه محبت راستين ومعرف محب صادق، پيروی محب از محبوب خويشتن است. حضرت باقرعليه‌السلام فرمودند: «تعصی الإله وأنت تظهر حبّه - هذا لعمرک فی الفعال بديع، لو کان حبّک صادقاً لأطعته - إنَّ المحبّ لمن أحبَّ مطيع »(۱۱۶) خدا را عصيان می نمايی ومحبت او را اظهار می کني؟ به دينم قسم که اين کار از اعمال شگفت می باشد! اگر محبت تو راستين می بود، از خدا اطاعت می نمودی زيرا محب مطيع محبوبش می باشد.

وعده و وعيد خداوند به محبين

وعده معمولا در معنای مژده به رحمت خدا ووعيد عموما در مفهوم ترسانيدن از عذاب وغضب خدا بکار می رود. آنچه در فصول گذشته از وعده های الهی گفته شد، اگر چه مشتی از خروار واندکی از بيشمار بيش نبود، ولی هرگز به معنای انکار وعيد خداوند متعال در قران نيست.

خدای متعال، صادق فی وعده ووعيده(۱۱۷) بوده، فرموده های او درباره بهشت وجهنم، رحمت وعذاب، هر دو صحيح ومطابق واقع است. ولی به علت لطفی که خداوند در حق مومنين يعنی پيروان اهل بيت عصمت وطهارتعليهم‌السلام دارد مجازات گناهان آنان را موکول به عذاب ابد در جهنم ننموده، وعيد خويش درباره گناهان آنان را - اگر آنها را به رحمت خويش نبخشوده باشد - با بلاها وسختی های دنيا، با مرگ سخت وسهمگين، با فشار وعذاب قبر وچه بسا با عذاب موقت او در جهنم اجرا نموده، بدين گونه او را آماده ورود در رحمت جاودان خويش می سازد.

حضرت عسکریعليه‌السلام فرمودند: مردی همسر خويش را به نزد حضرت فاطمهعليها‌السلام فرستاد تا از آن حضرت بپرسد: آيا من از شيعيان شما هستم يا خير؟

حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمودند به او بگو: اگر به آنچه، امر کرده واز آنچه نهی نموده ايم عمل می نمايی شيعه ما هستی والا خير. زن، پيغام را رسانيد وشوهرش ناله سرداد: ای وای بر من، چه کسی است که گناه واشتباهی نداشته باشد؟ پس من همواره در جهنم خواهم بود، زيرا هر کس که شيعه آنان نباشد، جاودانه در جهنم بسر خواهد برد.

همسر او به نزد حضرت فاطمهعليه‌السلام آمد وسخنان شوهرش را عرضه داشت. آن حضرت فرمودند: اين گونه نيست (که او فهميده است). شيعيان ما از بهترين افراد بهشت هستند وتمام دوستان ما که دوست دوستداران ما بوده با دشمنان ما دشمن باشند و با قلب و زبان تسليم امر ما گردند، اگر با اوامر ونواهی ما مخالفت کرده، اعمال زشت ديگری نيز مرتکب شوند به بهشت می روند، ولی پس از اينکه با بلايا ومصائب (دنيا) يا شدائد موجود در مراحل قيامت پاک شدند ويا در طبقه بالای جهنم عذاب گرديدند. ما آنان را بعلت محبتی که به ما دارند، از جهنم نجات داده به جوار خود در بهشت انتقال می دهيم.(۱۱۸)

امير المومنينعليه‌السلام فرمودند: «فاعلموا وأطيعوا لا تتلکوا ولا تستصغروا عقوبة الله عزَّ وجلَّ فإنَّ من المسرفين من لا تلحقه شفاعتنا إلاَّ بعد عذاب ثلاثمائة ألف سنة » به دستورات خدا عمل کرده واطاعت کنيد وبه پشتوانه شفاعت ما گناه نکنيد وکيفر خدای بزرگ را کوچک نشماريد، زيرا به برخی از گناهکاران (از شيعه) شفاعت ما نمی رسد مگر بعد از اينکه سيصد هزار سال عذاب شوند.(۱۱۹) لذا ائمهعليهم‌السلام در روايات متعدد به ما فرموده اند: با تقوی وعبادت واطاعت ما را (به شفاعت خود) کمک کنيد.(۱۲۰)

نهی از غلو در شأن اهل بيت

با آن که ما هر چه در وصف اهل بيتعليهم‌السلام بگوييم، که گفته ايم واوج مقامات ومدارج آنان برای ما قابل درک وبيان نيست،(۱۲۱) ولی در بيان مرتبه آنان، نبايد آنان را از حد مخلوق بالاتر برده، به انديشه هايی همچون: اتحاد آنان با خدا ويا حلول خدا در آنان ويا ازليت وجود آنان ويا استقلال کمالات آنان از خدا گراييد که اين گونه انديشه ها، ولايت نبوده، غلو وچه بسا شرک وباعث خروج از اسلام باشد.(۱۲۲)

امير المومنينعليه‌السلام فرمودند: «إيّاکم والغلوّ فينا، قولوا: إنّا عبيد مربوبون، وقولوا فی فضلنا ما شئتم ». از گزافه گويی درباره ما پرهيز کنيد. ما را بنده خدا وتحت سرپرستی او بدانيد و (با قيد اين خصوصيت) در فضائل ما هر چه خواستيد بگوييد.(۱۲۳) در جای ديگری فرمودند: «هلک فيَّ رجلان: محبّ غال ومبغض قال » در (اعتقاد به) من دو نفر هلاک وگمراه شدند: کسی که مرا دوست دارد ولی در (مقام) من غلو می کند، وکسی که با من دشمن بوده در دشمنی افراط کند.(۱۲۴)

شرط ولايت اهل بيت برائت از دشمنان

بديهی است، انسان، دوستدار هر کسی که باشد، از دشمنان او فاصله می گيرد والا در محبت او بايد ترديد کرد. قرآن نيز در آيات متعددی به اين اصل، تصريح نموده می فرمايد:( لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآْخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ) . کسی را که به خدا وقيامت ايمان دارد نخواهی يافت که با دشمن خدا وپيامبر دوستی نمايد.(۱۲۵) لذا، شرط صحت ولايت اهل بيت، دشمنی با کسانی است که غاصب حق خلافت آنان بوده، آنان را آزار داده، به قتل رسانيده، فضائل آنان را انکار کرده اند.

رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روايتی در شان حضرت علیعليه‌السلام که اهل سنت نيز نقل کرده اند، فرمودند: «لا يقبل الله إيمان عبد إلاَّ بولايته والبرأة من أعدائه ». خداوند ايمان هيچ کسی را نمی پذيرد مگر اينکه او به ولايت حضرت علی معتقد بوده، از دشمنان او بيزار باشد.(۱۲۶)

بدين جهت در روايات، آن کس از دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام که با دشمنان اهل بيت دوستی نموده، دوستداران اهل بيت را دشمن بدارد، به دجال تشبيه شده، وجود آنان را باعث گمراهی مردم دانسته وفرموده اند: «إنَّ ممَّن يتَّخذ أهل البيت لمن هو أشدُّ فتنة علی شيعتنا من الدجّال » از ميان کسانی که دوستدار ما اهل بيت هستند کسی است که فتنه او در جمع شيعيان ما از فتنه دجال شديدتر است.

راوی پرسيد: به چه جهت؟ ای پسر رسول خدا؟ فرمودند: «بموالاة أعدائنا ومعاداة أوليائنا ». زيرا با دشمنان ما دوستی نموده، دوستان ما را دشمن می دارند.(۱۲۷)

در حقيقت، محبت اهل بيت واقرار به فضائل آن بزرگواران، اختصاصی به فرقه ناجيه، شيعه اثنا عشری نداشته، بسياری از دانشمندان اهل سنت همچون ابن شعيب نشانی (م ۳۰۳)، ابن مردويه (م۴۱۰)، ثعلبی (م ۴۲۷)، ابو نعيم (م ۴۳۰)، ابن مغازلی (م ۴۸۳)، حاکم حسکانی (م حدود ۴۷)، ابن شيرويه (م ۵۰۹)، خطيب خواندی (م ۵۶۸۰)، ابن عساکر (م ۵۷۳)، گنجی شافعی (م۶۵۸)، محمد بن طلحه (م ۶۵۲)، سبط ابن جوزی (م ۶۵۴)، محب الدين طبری (م ۶۹۴)، مير سيد علی همدانی (م ۷۸۶) و... در اين امر با ما مشترکند. آنچه جدا کننده اعتقاد شيعی از آنها می باشد، علاوه بر اعتقاد به خلافت ائمه اهل بيتعليهم‌السلام ، توجه به لزوم تبری در کنار تولی است، که بنا بر مدارک فوق، ولايت بی برائت منشا نجات نخواهد بود.

تنها محبت اهل بيت کافی نيست

اگر چه محبت اهل بيتعليهم‌السلام خود گوهر گرانقدری است، ولی آن کس که از دوستداران اهل بيت بوده، به امامت وخلافت آنان معتقد نباشد (مانند بسياری از دانشمندان اهل سنت) نجات نيافته، به بهشت برين الهی وارد نمی گردد. لذا در روايت مشهوری که سنی وشيعه، متواترا از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده اند، آن حضرت فرمود: «مثل أهل بيتی فيکم مثل سفينه نوح من رکبها نجی ومن تخلَّف عنها هلک ». اهل بيت من در ميان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس در آن در آيد نجات يابد وهر که از آن تخلف ورزد هلاک می شود.(۱۲۸)

مثال نقل شده در اين روايت که به حديث سفينه شهرت دارد، بيانگر حقيقت فوق است. زيرا فرزند حضرت نوحعليه‌السلام با آنکه به پدر علاقمند بود، ولی به علت عدم اطاعت از رهنمود او در عذاب الهی هلاک شد. لذا کسانی که محب اهل بيتعليهم‌السلام بوده، به مقام خلافت الهی آنان بعد از پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اقرار ندارند وديگران را در اين مقام بر آنان ترجيح می دهند، مانند فرزند نوح، نجات نمی يابند.

اميرالمومنينعليه‌السلام در گفتگو با يکی از رهبران يهود، پس از بيان اين که ملت يهود به هفتاد ويک فرقه، ومسيحيان به فرقه ومسلمانان به فرقه منشعب خواهند گرديد وتنها فرقه ناجيه از ميان آنان، پيروان اوصياء الهی، پس از درگذشت پيامبر آن دين بوده است، فرمودند: «ثلاث عشرة فرقه من الثلاث والسبعين کلّها تنتحل مودَّتی وحبّی، واحدة منها فی الجنّة واثنتا عشره منها فی النار ». از هفتاد وسه فرقه مسلمان، سيزده فرقه، مودت ومحبت مرا پذيرفته اند، ولی فقط يکی از آن سيزده فرقه در بهشت بوده، بقيه دوازده فرقه از محبين در جهنم خواهند بود.(۱۲۹)

اين دوازده فرقه از محبينی که نجات نيافته، به جهنم در خواهند افتاد، چه گروههايی هستند؟ با مطالبی که در فصول قبل گفته شد برخی از صفات آنان معلوم می گردد:

کسانی که محب اهل بيت بوده ولی امامت آنان را نپذيرفته اند، کسانی که ولايت وامامت اهل بيت را پذيرفته ولی اهل تبری نيستند يعنی با دشمنان اهل بيت دوستی می کنند، کسانی که به تولی وتبری معتقد هستند ولی به همه امامان اثنا عشر ايمان نداشته زيدی يا اسماعيلی هستند، امام زمان حضرت مهدیعليه‌السلام را نشناخته ودرباره آن حضرت ترديد دارند، کسانی که به تولی وتبری وچه بسا به ائمه اثنا عشر ايمان دارند ولی در شان اهل بيت غلو کرده آنان را به مقام خدايی رسانيده اند.

اولويت ولايت بر ديگر فرائض

توجه به آيات وروايات نقل شده در فصول گذشته بخوبی می رساند که پس از توحيد ونبوت، فريضه ای واجب تر ومهم تر از معرفت و ولايت اهل بيتعليهم‌السلام در دين يافت نمی شود وحتی بهره گيری از اعتقاد به توحيد ونبوت نيز مشروط به اين است که فرد، پيرو ولايت ائمه اطهارعليهم‌السلام باشد وامام زمان خود را بشناسد. اعمال وعبادات او نيز به همين شرط پذيرفته شده، نجات اخروی او نيز مشروط به همين شرط می باشد.

لذا زيبنده است که توجه انسان به ولايت آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين، از هر امر ديگری بيشتر باشد واين امر را خفيف نشمرد. امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «لا تستصغروا مودَّتنا فإنَّها من الباقيات الصالحات » محبت ما را کم نشمريد زيرا که از مصاديق باقيات صالحات است.(۱۳۰)

بنابراين انسان بايد همه هم خويش را مصروف به امر ولايت کند، زيرا امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «ما استأهل خلق من الله النظر إليه إلاَّ بالعبودية لنا » کسی شايسته توجه خدا نمی گردد مگر يا کوچکی در برابر ما.(۱۳۱)

لذا کسانی که رحمت وعنايت خدا را می طلبند، جز به در خانه امام زمان حضرت بقيه اللهعليه‌السلام مراجعه نمی کنند، زيرا خدای عز وجل فرمود:( فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ ) (۱۳۲) حضرت باقرعليه‌السلام درباره اين آيه فرمودند: منظور از خيرات، ولايت است.(۱۳۲)

به اين ترتيب معنای آيه شريفه اين گونه خواهد بود: پس بشتابيد بسوی ولايت. کسی که رعايت مرزهای اعتقادی را نموده، در حق اهل بيت گزافه گويی نمی کند، هر اندازه در مقام توجه وتوسل وکوچکی در برابر آنان قرار گرفته، درجات ومراتب آنان را توصيف کند، نبايد تصور کند که زياده روی کرده است که امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «لا تظننَّ أنَّک مفرط فی أمرنا » مبادا گمان کنی که در ولايت ما افراط کرده اي.(۱۳۳) زيرا مقام وفضائل آنها بالاتر از درک وبيان ما بوده، عبادت خدا از طريق اطاعت ومحبت وتوسل به آنها نيز حدی ندارد.

برترين راه تقرب به خداوند

مسلما راه تقرب به خداوند، انجام دستورات ودوری از منهيات او است. ولی در ميان فرائض دينی، هيچ فريضه ای (پس از توحيد ونبوت) به اهميت ولايت نمی باشد. لذا است که برترين راه تقرب به خدا، ولايت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در همين زمينه فرمودند: «لکلّ أمر سيّد وحبّ ی وحبّ عل ی سيّد ما تقرَّب به المتقرّبون من طاعة ربّهم ».

در هر کاری رتبه برتری وجود دارد، ومحبت من ومحبت علی، برترين طاعتی است که افراد می توانند از طريق آن به خدا تقرب جويند.(۳۵) لذا در نظام آفرينش، مقام آن مخلوقی برتر است که در امر ولايت، اعتقاد واخلاص بيشتری نشان داده باشد. در همين راستا، انبيا در عالم قبل، با آزمون ولايت برگزيده شده، مقام رفيع نبوت، به اين دليل به آنان واگذار شد که در آن آزمايش، آنان ولايت را در درجه بالاتری پذيرفته، ونسبت به اهل بيتعليهم‌السلام خضوع بيشتری داشتند.

حضرت باقرعليه‌السلام فرمودند:... آن گاه خداوند از انبياء ميثاق گرفته، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟

سپس خداوند فرمود: آيا محمد پيامبر من وعلی رهبر مومنين نمی باشد؟ همه آنها پذيرفتند. لذا نبوت آنها تثبيت شد. گزينش انبيای اولو العزم، از ميان گروه کثير انبيا ورسل نيز به آزمون ولايت ومعرفت اهل بيت وپذيرش غيبت وظهور حضرت مهدیعليه‌السلام بود.

امام باقر در ادامه حديث فوق فرمودند: وخداوند از پيامبران اولو العزم عهد گرفت به اينکه: من پروردگار شما ومحمد پيامبر من وعلی امير مومنان بوده، جانشينان او صاحب ولايت وخزانه دار علم من خواهند بود ومهدی کسی است که توسط او دينم را ياری کرده، دولتم را ظاهر می سازم وبه واسطه او از دشمنانم انتقام می گيرم وبه واسطه او در زمين، با اشتياق يا کراهت بندگی خواهم شد.

همه آنها گفتند: پروردگارا به همه مطالب فوق اقرار کرده شهادت می دهيم. ولی آدم (توقف نموده) نه انکار کرد ونه اقرار نمود، لذا مقام اولو العزمی برای آن پنج پيامبر، به علت پذيرش ولايت مهدی تثبيت شده، برای آدم اين مقام قرار نگرفت.

زيرا او نسبت به مهدی (در ابتداء امر) اقرار ننمود. آن گاه امامعليه‌السلام به اين آيه شريفه استناد کردند:( وَلَقَدْ عَهِدْنا إِل ی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً ) (۳۶) ما از قبل بر آدم عهدی کرديم، ولی آدم عهد ما را فراموش کرد وما او را صاحب عزم نيافتيم.(۳۷) ملائکه آسمانها نيز با همين ملاک از ميان ديگر مخلوقات، گزيده شده، در اين مقام منصوب گرديده، ورمز درجات گوناگون آنان نيز به همين امر برگشت می کند.

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: ملائکه الهی با همه تقربی که به حق متعال دارند، به علت همين اعتقادی که شما بر آن هستيد (عقيده ولايت) به مجاورت خداوند راه يافته اند...(۳۸)

در روايت ديگری، آن حضرت، پس از بيان کثرت تعداد ملائکه می فرمايند: «ما منهم أحد إلاَّ ويتقرَّب کلّ يوم إل ی الله بولايتنا أهل البيت ويستغفر لمحبّينا ويلعن أعدائنا » همه ملائکه، هر روز با ولايت ما اهل بيت بسوی خدا تقرب جسته، برای محبين ما استغفار نموده دشمنان ما را نفرين می کنند.

آن گاه امامعليه‌السلام ، اين گونه به قرآن استناد فرمودند:( الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا ) .(۳۹) حاملان عرش واطرافيان آنها (ملائکه)، با حمد پروردگارشان خدا را تسبيح گفته، برای افراد مومن طلب آمرزش می کنند.(۴۰)

وقتی پدر ما حضرت آدمعليه‌السلام به علت عدم يقين به امام زمانعليه‌السلام ، از مقام والای اولو العزمی تنزل می کند وديگر انبيا با پذيرش آن به اين مقام ارتقاء يابند، آيا در عصر حاضر، برای ما، راهی جز اخلاص در قبول ولايت امام زمانعليه‌السلام وارتباط وتوسل به آن حضرت در تقرب به خداوند وجود خواهد داشت؟

آری، ولايت امام زمانعليه‌السلام بالاترين راه تقرب به حق متعال ومحکمترين ريسمان ايمان در عصر حاضر است. امام صادقعليه‌السلام از يکی از اصحابشان پرسيدند: کدام ريسمان ايمان محکمتر است؟

گفتند: نماز، فرمودند: نماز فضيلت دارد، ولی محکمترين ريسمان ايمان نيست. گفتند زکات. فرمودند: زکات فضيلت دارد، ولی محکمترين ريسمان ايمان نيست.

گفتند: روزه ماه رمضان... حج وعمره... جهاد در راه خدا وامام در هر يک، با تاييد فضيلت اين اعمال، آن را محکم ترين ريسمان ايمان ندانستند.

هنگامی که اصحاب از پاسخ ناتوان شدند. امام فرمودند: «إنَّ أوثق عر ی الإيمان الحبّ ف ی الله والبغض ف ی الله وتوال ی وليّ الله وتعاد ی عدوّ الله ». بدرستی که محکمترين و قابل اعتمادترين ريسمانهای ايمان، تولی وتبری وقبول ولايت اولياء خدا ودشمنی با دشمنان خدا است.(۴۱)

تنها راه نجات

همان طور که در فصل اول گفته شد، ايمان غير از اسلام است. مسلمان (گوينده شهادتين) از اسلام خويش در دنيا بهره مند می شود: ارث می برد، ازدواج می کند واز حقوق يک مسلمان در جامعه بهره مند است.

ولی مومن، يعنی آن کس که مطيع ولايت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، علاوه بر اينکه در بهره وری از آثار دنيوی اسلام، با مسلمان برابر است، مزيتی که دارد اين است که از آثار معنوی واخروی ايمان نيز بهره مند است، در حالی که مسلمان غير مومن از آن بهره ای ندارد.

و آن عبارت است از: قبول اعمال ونجات اخروی و شفاعت اولياء خدا در عالم آخرت. در حديث شيعه واهل سنت آمده که عمر بن خطاب از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره صحت اين روايت پرسيد که: (من قال: لا إله إلاَّ الله، محمّد رسول الله دخل الجنّة). کسی که به توحيد ونبوت معتقد باشد، اهل بهشت است.

رسول خدا حديث فوق را تاييد نموده، فرمودند: «نعم، إذا تمسَّک بمحبّة هذا و ولايته ». آری، بشرط اينکه به محبت علی بن ابی طالب وولايت او متمسک باشد.(۴۲)

يعنی ولايت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در دنيا وآخرت به مانند دژ مستحکمی است که انسان را از عذاب الهی حفظ می کند(۴۳) ، زيرا امام رضاعليه‌السلام در روايتی از اجداد طاهرينشان از رسول خدا از جبرئيل، از ميکائيل، از اسرافيل، از لوح از قلم نقل نمودند، که خدای تبارک وتعالی فرمود: «ولاية عل ی بن أب ی طالب حصن ی فمن دخل حصن ی أمن من عذابي ». ولايت علی بن ابی طالب سنگر من است، هر کس که در اين سنگر وارد شود از عذاب الهی ايمن است.(۴۴)

رمز اين سخن اين است که در مراحل مختلف از عالم آخرت، قبل از هر گونه محاسبه وپرسشی، از امر ولايت واعتقاد به امامت ائمه هدی عليهما السلام می پرسند، وآن کس که پاسخگو نباشد نجات نخواهد يافت.

ابن حجر عسقلانی - دانشمند بزرگ اهل سنت - از يونس بن خباب نقل می کند که پس از توضيح درباره چگونگی عذاب قبر، گفت:

در اينجا مطلبی است که ناصبی ها (دشمنان اهل بيت) آن را پنهان داشته اند! گفتم: آن مطلب چيست؟ گفت: (إنَّه ليسئل فی قبره: من وليّک، فإن قال: علی نجي). در عالم قبر درباره امامت می پرسند، اگر فرد بگويد: امامم علی است نجات پيدا می کند.(۴۵)

در قيامت نيز آن گاه که نامه اعمال را منتشر کنند، عنوان نامه عمل هر کس، موضع او در قبال امر ولايت است.(۴۶) و عبور از پل صراط نيز نيازمند اعتقاد به ولايت بوده، منکر ولايت در جهنم سقوط نموده، پيرو اهل بيت امکان عبور دارد(۴۷) که امام صادق به نقل از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روايتی که سنی وشيعه نقل کرده اند فرمودند: «أثبتکم قدماً عل ی الصراط أشدّکم حبّاً لأهل بيتي ». کسی از شما بر پل صراط ثابت قدم تر است که محبت بيشتری به اهل بيت من دارد.(۴۸)

در زيارت جامعه نيز می خوانيم: «بکم يُسلک إل ی الرضوان وعل ی من جحد ولايتکم غضب الرحمن » با ولايت شما است که افراد به بهشت می روند وبر منکرين ولايت شما، خشم خدا خواهد بود. مفسر بزرگ اهل سنت، آلوسی در ذيل آيه:( وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ) (۴۹) ، ايشان را از حرکت بازدار، آنها بايد مورد رسيدگی قرار گيرند، درباره موضوع پرسش، اقوالی نقل کرده، آن گاه گويد:

«وأول ی هذه الأقوال إنَّ السؤال عن العقائد والأعمال ورأس ذلک لا إله إلاَّ الله ومن أجلّه ولاية عل ی کرَّم الله وجهه ». بالاترين اقوال اينکه: سئوال از عقائد واعمال است ودر راس همه عقائد توحيد، وبرترين اين اعتقادات ولايت علیعليه‌السلام است.(۵۰)

به امام باقرعليه‌السلام خبر رسيد که عکرمه، غلام ابن عباس، که مردی خبيث ودشمن اهل بيت بود، در حال مردن است. فرمودند: اگر قبل از مرگ به او برسم به او مطلبی می آموزم که به آتش جهنم دچار نشود. اصحاب عرض کردند:

(او که مرد) پس آن مطلب را به ما بياموزيد! فرمودند: «والله ما هذا إلاَّ الأمر الذ ی أنتم عليه ». به خدا قسم اين مطلب جز همين اعتقاد به ولايت که شما بر آن هستيد نمی باشد.(۵۱) لذا است که بزرگترين محدث اهل سنت - بخاری - از قول رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده است که درباره قيامت فرمودند:

«ليردنَّ عليَّ حوض ی أقوام فيختلجون فأقول: أصحاب ی ، فيقال: إنَّک لا تدر ی ما أحدثوا بعدک، فيختلجون ».(۵۲) گروه هایی از امت اسلام در قيامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شده، ملائکه مانع آمدن آنها می شوند، من می گويم:

خدايا اصحابم (از رسيدن به من مانع شده اند)، پاسخ گفته می شود: تو نمی دانی پس از مرگ تو آنها چه کرده اند، پس مانع آمدن آنها ونجات آنها می گردند. يعنی اگر فرد، از اصحاب پيامبر نيز باشد وبه راه پيامبر جان فشانی کرده باشد، اگر پيرو ولايت نباشد نجات نخواهد يافت.

پس رمز نجات اهل بهشت، ولايت اهل بيت وسر شقاوت اهل جهنم، انکار ولايت اهل بيت است، که امام صادقعليه‌السلام در ذيل آيه شريفه:( فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلا جَانٌّ ) (۵۳) در روز قيامت، از گناهان (برخي) انسانها وجن ها پرسش نخواهد شد (مورد شفاعت قرار می گيرند). فرمودند:

«والله لا يُر ی منکم ف ی النار اثنان، لا والله، ولا واحد ». به خدا قسم از شما شيعيان(۵۴) در جهنم دو نفر حتَّی يک نفر هم ديده نمی شود.(۵۵)

و نيز فرمودند: «أمَا والله ما هلک من کان قبلکم وما هلک من هلک حتَّ ی يقوم قائمنا إلاَّ ف ی ترک ولايتنا وجحود حقّنا ». به خدا قسم علت هلاکت اقوام قبل از شما واقوام بعد، تا زمان ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام ، چيزی جز ترک ولايت ما وانکار حق امامت وخلافت ما نيست.(۵۶)

بنابراين، راه نجات ما که در عصر غيبت حضرت مهدیعليه‌السلام قرار گرفته ايم، نيز چيزی جز پناه بردن به ولايت ومحبت وانتظار ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشريف نيست.

از اين روست که در زيارت آن حضرت، خطاب به آن بزرگوار عرض می کنيم: «أشهد أنَّ بولايتک تُقبل الأعمال وتزکّ ی الأفعال وتضاعف الحسنات وتمح ی السيّئات، فمن جاء بولايتک واعترف بإمامتک، قبلت أعماله وصدقت أقواله وتضاعفت حسناته ومحيت سيّئاته، ومن عدل عن ولايتک وجهل معرفتک واستبدل بک غيرک کبَّه الله عل ی منخره ف ی النار ولم يقبل له عملاً ولم يقم له يوم القيامه وزناً »

گواهی می دهم که به ولايت تو (ای امام زمان)، (خدا) اعمال را پذيرفته، افعال را پاکيزه کرده، حسنات را دو برابر نموده، گناهان را پاک می کند. پس کسی که معتقد به ولايت تو باشد وبه امامت تو اعتراف کند، اعمالش پذيرفته شده، گفتارهايش تصديق شده، حسناتش دو برابر و گناهانش محو خواهد شد و آن کس که از ولايت تو سر باز زند و معرفت تو را جاهل باشد وبه جای تو ديگری را به امامت بپذيرد، خداوند او را به صورت در آتش پرتاب می کند وعمل او را نمی پذيرد، برای سنجش اعمال او ميزانی اقامه نمی کند.

شرط لازم برای مغفرت حق

يکی از جلوه های رحمت بيکرانه خدای متعال، مغفرت او است. از اسماء او غفور، غفار، تواب، غافر الذنب وخير الغافرين است که خداوند صد وده بار در قرآن به اين اوصاف، توصيف گرديده است. ولی برخورداری از مغفرت خداوند متعال، شرائطی دارد که مهمترين آنها شرط ايمان است.( يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ ) . ای قوم ما، دعوت پيامبر را اجابت کرده، به او ايمان آوريد تا خداوند، گناهان شما را ببخشايد وشما را از عذاب دردناک پناه دهد.(۵۷)

بدين جهت کسانی که از ايمان بهره ندارند، از اين رحمت واسعه الهی بی بهره اند، حتَّی در صورت شفاعت اولياء خدا، آنان، مورد فضل ومغفرت حق قرار نمی گيرند. «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ».

ای پيامبر، اگر برای آنان طلب مغفرت نمايی يا اينکه اين کار را نکنی، حتَّی اگر هفتاد بار هم برای آنها استغفار کنی، خدا هرگز آنان را نمی آمرزد، زيرا آنان به خدا وپيامبرش کافرند.(۵۸) در فصل دوم نيز بيان کرديم که از شرائط لازم ايمان، اعتقاد به ولايت دوازده امام و محبت آنان وبيزاری از دشمنان آنان است.

لذا کسی که از نعمت ولايت اهل بيت ومعرفت امام زمانعليه‌السلام برخوردار نيست، از رحمت حق در عالم آخرت وشفاعت اولياء خدا بی بهره خواهد بود. امام صادقعليه‌السلام در ذيل آيه شريفه:( وَإِنِّ ی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَد ی ) .

بدرستی که من بسيار آمرزنده ام کسی را که توبه کند، ايمان داشته باشد وعمل نيکو انجام دهد آن گاه به هدايت رهنمود گردد.(۵۹) فرمودند: آيا نديدی که خداوند چگونه (مغفرت خويش را به ولايت ما) مشروط کرده است؟

زيرا توبه وايمان وعمل صالح سودی ندارند، مگر اينکه فرد هدايت شود. بخدا قسم اگر فرد، در راه بندگی تلاش فراوان نيز کند، اعمال او پذيرفته نمی شود مگر اينکه هدايت شده باشد. راوی گويد: عرض کردم: قربانت شوم، بسوی چه کسی هدايت شده باشد؟ فرمودند: بسوی ما.(۶۰)

بدين روی برای رحمت حق ومغفرت او وشفاعت اوليائش در مواقف سهمگين عالم آخرت، راهی جز ولايت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ودر زمان ما، محبت ومعرفت امام زمانعليه‌السلام وانتظار ظهور آن حضرت وجود ندارد. رسول خدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «حبّ ی وحبّ أهل بيت ی نافع ف ی سبعة مواطن أهوالهنَّ عظيمة: عند الوفاة، وف ی القبر، وعند النشور، وعند الکتاب، وعند الحساب، وعند الميزان، وعند الصراط ». حب من واهل بيت من در هفت جايگاه که بشدت هراسناک می باشند، سودمند است:

در لحظه مرگ ودر داخل قبر ودر حشر ونشر وبهنگام (دادن) نامه اعمال ودر زمان محاسبه اعمال ودر موقف سنجش اعمال ودر (گذر) از پل صراط.(۶۱) اين مطلب، فقط در آثار ما شيعيان نيامده، کتب اهل سنت نيز بدان اقرار دارند. در روايتی که آنان از رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده اند، آمده است:

«معرفة آل محمّد براءة من النار، وحبّ آل محمّد جواز عل ی الصراط، والولاية لآل محمّد أمان من العذاب ». معرفت آل محمد شرط دوری از آتش جهنم است ودوستی آل محمد لازمه عبور از صراط است وولايت آل محمد باعث محفوظ بودن از عداب الهی است.(۶۲)

محبت اهل بيتعليهم‌السلام آن چنان رحمت الهی را بر انسان سرازير می کند که حتَّی اگر غير مسلمانی يافت شود که محب اهل بيت باشد، گر چه به علت عدم ايمان به ديگر مبانی دين، راهی به بهشت برين الهی ندارد، ولی با محبت اهل بيت، از عداب الهی در جهنم مصون خواهد ماند. ابن عباس گويد:

مردی يهودی بشدت به حضرت علیعليه‌السلام علاقه داشت، ولی قبل از اينکه مسلمان شود مرد. بعد از مرگ او، خدای بزرگ فرمود: اما او را از بهشت من بهره ای نيست، ولی ای آتش او را بی قرار مکن.(۶۳)

ولی دنيا، دار حجاب است وبسياری از اين حقائق بر حواس ما پوشيده است. حقيقت اينست که ما در لحظه چشم بستن از دنيا وچشم گشودن به حقائق عالم آخرت است که بزرگی نعمت ولايت واهميت آن را در می يابيم. امام صادقعليه‌السلام پس از آنکه لازمه ايمان را معرفت امام زمانعليه‌السلام معرفی کردند، به بيان آثار اخروی اين معرفت پرداخته، فرمودند:

«وأحوج ما يکون أحدکم إل ی معرفته إذا بلغت نفسه هيهنا -وأهو ی بيده إل ی صدره -». در لحظه مرگ آن هنگام که جان شما به سينه برسد، بيش از هر زمان ديگر به معرفت امام نيازمنديد.(۶۴) پس چه بهتر که تا نفس باقی است، در مسير ولايت اهل بيت بکوشيم و با امام زمانعليه‌السلام آشنا شويم. وشيرينی محبت آن بزرگوار وپدران گرامش را در قلب خويش احساس نماييم تا شايد مورد لطف ورحمت ومغفرت حق قرار گيريم.

هدايت الهی

در منطق قرآن، حيات وزندگی، در آثار ظاهری آن از قبيل تنفس وحرکت و... نيست، بلکه در نور ايمان وشناخت خدا وپيامبر واعتقاد به معاد ودين می باشد. به همين دليل قرآن کريم، منکرين حقائق دينی را مرده وناشنوا وساکنان ظلمت قلمداد می نمايد ومی فرمايد: (وَ ما يَسْتَوِ ی الأَْعْم ی وَالْبَصِيرُ * وَلاَ الظُّلُماتُ وَلاَ النُّورُ * وَلاَ الظِّلُّ وَلاَ الْحَرُورُ * وَما يَسْتَوِ ی الأَْحْياءُ وَلاَ الأَْمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِ ی الْقُبُورِ ) . نه کور وبينا مساوی اند ونه تاريکيها با نور، ونه سايه وگرما ونه زندگان با مردگان، بدرستی که خداوند هر که را بخواهد شنوا می کند ولی تو نمی توانی ساکنان قبرها را شنوا کني.(۶۵)

بدين جهت، فرزند مومنی که به تقدير خدا از خانواده ای کافر متولد شده است، مصداق:( يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ ) (۶۶) است. يعنی او زنده ای است که از مرده يعنی از کافر وبی دين بيرون آمده است.(۶۷)

لذا است که در روايات اهل بيتعليهم‌السلام ، حيات حقيقی زمين، در ظهور امام زمان حضرت مهدیعليه‌السلام وگسترش حکومت آن حضرت بر سر تا سر زمين قلمداد شده است. قرآن کريم می فرمايد:( اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الأَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها ) . بدانيد که خداوند زمين را بعد از مرگش زنده خواهد گردانيد.(۶۸)

امام باقرعليه‌السلام درباره آيه فوق فرموده اند: (يحييها الله عزَّ وجلَّ بالقائم عليه‌السلام بعد موتها، بموتها: کفر أهلها والکافر ميّت ). خدای بزرگ، زمين را بعد از مرگش به حضرت مهدیعليه‌السلام زنده می دارد. مرگ زمين، کفر ساکنان آن بوده وکافر مرده است.(۶۹)

با توجه به آنچه در فصول گذشته آمد، تنها کسانی که به هدايت الهی، خلفاء رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را شناخته، پيرو آن بزرگواران می باشند، از نظر قرآن حيات داشته، منحرفين از طريق ولايت به مردگان می مانند، زيرا قرآن کريم می فرمايد:( أَوَمَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَجَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِ ی بِهِ فِ ی النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِ ی الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها ) . آيا کسی که مرده بود وما او را زنده گردانيديم وبرای او نوری قرار داديم که با آن نور در ميان مردم حرکت می کند، مانند کسی است که در تاريکی ها بوده از آن خارج نمی گردد؟(۷۰) وحضرت باقرعليه‌السلام در تفسير آيه فوق فرمودند: «الميّت الذی لا يعرف هذا الشأن ». مرده کسی است که به خلافت اهل بيت معتقد نيست.(۷۰)

بنابراين، نوری که خداوند به وسيله آن، مردگان را زنده می گرداند، امامت امير المومنين علی بن ابی طالبعليه‌السلام وديگر فرزندان مطهر آن حضرت می باشد.(۷۲) پس ولايت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زنده کننده انسان بوده، انسان را از مرگ حقيقی نجات می بخشد.

امام صادقعليه‌السلام منظور از حيات در آيه شريفه زير را ولايت معرفی نمودند:( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ ) .(۷۳) بنابراين، معنای آيه بنابر تفسير آن حضرت اينگونه خواهد بود: ای افراد مومن، سخن خدا ورسول را اجابت کنيد آن زمان که پيامبر شما را به سوی ولايت علی بن ابی طالب که با آن زنده خواهيد شد، می خواند.(۷۴)

بدين جهت آن کسانی که از اين دعوت پيامبر، يعنی امر او به تبعيت از ولايت وامامت حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام اطاعت ننموده، به ولايت اهل بيت پشت کردند، از نور هدايتی که با قبول توحيد ونبوت، تا قبل از اين بر حيات آنان سيطره داشت بيرون رفته، در ظلمات گمراهی غرق شده، همراه با رهبران طاغوتی خويش در عذاب الهی جايگير خواهند شد.

سند ما روايت ارجمندی است که در ذيل آيه زير نقل گرديده است. خدای متعال می فرمايد:( اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ ) . خدا سرپرست افراد با ايمان بوده آنان را از تاريکيها به سوی نور هدايت می کند. وکسانی که کافرند، تحت سرپرستی طغيانگرها هستند که اين رهبران طاغوتی، آنان را از نور به سوی تاريکی بيرون می برند. اينان اصحاب آتشند که در آن جاودانه خواهند بود.(۷۵)

هنگامي که عبدالله بن ابی يعفور در محضر امام صادقعليه‌السلام از حسن اخلاقی برخی مخالفين ولايت، وکج رفتاری پيروان اهل بيت ابراز شگفتی نمود، امام صادقعليه‌السلام غضبناک شده، با سخنان زير، ديد ظاهر بين او را اصلاح نموده، معيار درست ارزيابی را ابراز فرمودند:

کسی که با پيروی از رهبری پيشوايی ظالم که خدا او را منصوب ننموده، خدا را بندگی کند، دين ندارد، وبر آن کس که به ولايت امام عادلی که از طرف خدا می باشد معتقداست، سرزنشی نخواهد بود.

يعنی قبل از اينکه به رفتار اين دو گروه بنگری، بايد عقيده آنها را بسنجی وملاک ومعيار اصلی، اعتقاد درست بوده، در مرحله بعد، عمل قرار دارد. آنگاه امامعليه‌السلام ، در توضيح مطلب فوق، به آيه شريفه استناد نموده، فرمودند: خدا سرپرست افراد با ايمان بوده، آنها را از تاريکيها به سوی نور هدايت می کند. يعنی آنان را از تاريکی گناهان به سوی نور توبه ومغفرت رهنمايی می کند زيرا آنان پيرو ولايت پيشوايان عادلی هستند که خدا آنان را منصوب فرموده است.

سپس سخن را به قسمت ديگر آيه معطوف داشته، اينگونه دنبال کردند: وکسانی که کافرند تحت سرپرستی طغيانگر هستند که اين رهبران طاغوتی انان را از نور به سوی تاريکی ها بيرون می برند. زيرا آنان، بر نور اسلام بودند، ولی هنگامی که از ولايت پيشوايان ظالمی که از جانب خدای بزرگ نبودند پيروی نمودند، با اين اعتقاد، از نور اسلام به سوی تاريکی کفر بيرون رفتند، پس خداوند، آتش جهنم را همراه با کفار بر آنان واجب ساخت، پس آنان اصحاب آتشند که در آن جاودانه خواهند بود.(۷۶)

پس اگر ما طالب حيات واقعی وهدايت الهی هستيم، در زمان حاضر، راهی جز توسل به ذيل ولايت امام زمانعليه‌السلام ومعرفت آن حضرت وپيوند قلبی با آن حضرت ندارد. زيرا قرآن دستور می دهد:

( فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ) . پس بخدا وپيامبرش وبه نوری که نازل کرديم ايمان آوريد که خدا به آنچه شما انجام می دهيد، آگاه است.(۷۷) امام باقرعليه‌السلام در ذيل آيه فوق، منظور از عبارت نوری که نازل کرديم، را نور ائمهعليهم‌السلام در همه اعصار دانسته اند.(۷۸) پس آن نور الهی که مردم اين زمان مامور به ايمان به او هستند ودر پی اعتقاد به او، هدايت يافته وزنده خواهند شد، امام زمان حضرت مهدیعليه‌السلام می باشد.


3

4