رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی0%

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی نویسنده:
گروه: علم فقه

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

نویسنده: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 20083
دانلود: 2248

توضیحات:

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 158 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20083 / دانلود: 2248
اندازه اندازه اندازه
رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

نویسنده:
فارسی

(مكان نمازگزار)

١/٨٧٤ - مكان نمازگزار هفت شرط دارد: شرط اول آنكه مباح باشد.

٨٧٥ - كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگر چه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد بنابر احتياط لازم نمازش باطل است ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد.

٨٧٦ - نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه كسى كه منفعت ملك مال او مى باشد در حكم نماز خواندن در ملك غصبى است مثلا در خانه اجاره اى اگر صاحب خانه يا ديگرى بدون اجازه كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند نمازش بنابر احتياط باطل است و اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى كه ثلث را جدا نكنند نمى شود در ملك او نماز خواند.

٨٧٧ - كسى كه در مسجد نشسته اگر ديگرى او را بيرون كرده و جاى او را اشغال كند و در آنجا نماز بخواند نمازش صحيح است اگر چه گناه كرده است.

٨٧٨ - اگر در جايى كه نمى داند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد يا در جايى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نماز او صحيح است ولى كسى كه خودش جايى را غصب كرده اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند نمازش بنابر احتياط باطل است.

٨٧٩ - اگر بداند جايى غصبى است و تصرف در آن حرام است، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز خواندن اشكال دارد و در آنجا نماز بخواند، نماز او بنابر احتياط باطل مى باشد.

٨٨٠ - كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سوارى يا زين يا نعل آن غصبى باشد نماز او باطل است، و همچنين است اگر بخواهد سواره بر آن حيوان، نماز مستحبى بخواند.

٨٨١ - كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمى تواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.

٨٨٢ - اگر با عين پولى كه خمس آن را نداده ملكى بخرد تصرف او در آن ملك حرام و نمازش در آن جايز نيست.

٨٨٣ - اگر صاحب ملك به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلبا راضى نيست، نماز خواندن در ملك او جايز نيست و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلبا راضى است نماز خواندن جايز است.

٨٨٤ - تصرف در ملك ميتى كه به زكاة و مانند آن از حقوق بدهكار است چنانچه منافات با اداى حق نداشته باشد - مثل نماز خواندن در خانه اش - با اجازه ورثه اشكال ندارد و همچنين اگر بدهى او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند تصرف در ملك او اشكال ندارد.

٨٨٥ - تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است، در حكم تصرف در ملك ميتى است كه به زكاة و مانند آن از حقوق بدهكار باشد.

٨٨٦ - اگر ميت قرض نداشته باشد، ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غايب باشند، تصرف در ملك او بدون اجازه ولى آنها حرام است و نماز در آن جايز نيست.

٨٨٧ - نماز خواندن در ملك ديگرى در صورتى جايز است كه مالك آن يا صريحا اجازه بدهد و يا حرفى بزند كه معلوم شود براى نماز خواندن اذن داده است - مثل اينكه به كسى اجازه بدهد در ملك او بنشيند و بخوابد كه از اينها فهميده مى شود براى نماز خواندن هم اذن داده است - و يا انسان از راه ديگرى اطمينان به رضايت مالك داشته باشد.

٨٨٨ - نماز خواندن در زمينهاى بسيار وسيع جايز است هر چند كه مالك آنها صغير و يا مجنون باشد و يا آنكه راضى به نماز خواندن در آنها نباشد، و همچنين در زمينهايى كه در و ديوار ندارند بى اجازه مالك مى شود نماز خواند ولى اگر مالك صغير و يا مجنون باشد و يا آنكه گمان به راضى نبودن او باشد احتياط لازم آن است كه در آنها نماز خوانده نشود.

٨٨٩ - شرط دوم مكان نمازگزار در نمازهاى واجب بايد طورى نباشد كه از شدت حركت مانع از ايستادن نمازگزار و انجام ركوع و سجود اختيارى شود بلكه بنابر احتياط لازم نبايد مانع از آرامش بدن او باشد و اگر به واسطه تنگى وقت يا به جهت ديگر ناچار باشد در چنين جايى مانند بعضى از انواع اتومبيل و كشتى و ترن نماز بخواند به قدرى كه ممكن است بايد استقرار و قبله را رعايت نمايد و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند به طرف قبله برگردد.

٨٩٠ - نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و ترن و مانند اينها در وقتى كه ايستاده اند مانعى ندارد و همچنين در وقتى كه حركت مى كنند چنانچه به حدى تكان نداشته باشند كه مانع از آرامش بدن نمازگزار شود.

٨٩١ - روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه نمى شود بى حركت ماند، نماز باطل است.

١/٨٩١ - شرط سوم بايد در جايى نماز بخواند كه احتمال بدهد نماز را تمام مى كند و نماز خواندن در جايى كه به واسطه باد و باران و زيادى جمعيت و مانند اينها اطمينان دارد كه نمى تواند نماز را تمام كند، صحيح نيست اگر چه اتفاقا نماز را تمام كند.

٨٩٢ - اگر در جايى كه ماندن در آن حرام است، مثلا زير سقفى كه نزديك است خراب شود نماز بخواند - اگر چه معصيت كرده - ولى نمازش اشكالى ندارد.

٨٩٣ - نماز خواندن روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است، مثل جايى از فرش كه اسم خدا بر آن نوشته شده چنانچه مانع از قصد قربت شود صحيح نيست.

١/٨٩٣ - شرط چهارم آنكه جاى نمازگزار سقفش به اندازه اى كه نتواند در آنجا راست بايستد كوتاه نباشد، و همچنين به اندازه اى كه جاى ركوع و سجود نداشته باشد كوچك نباشد.

٨٩٤ - اگر ناچار شود كه در جايى نماز بخواند كه به طور كلى از ايستادن تمكن ندارد، لازم است نشسته نماز بخواند و اگر از ركوع و سجود تمكن ندارد براى آنها با سر اشاره نمايد.

٨٩٥ - بايد جلوتر از قبر پيغمبر و ائمهعليهم‌السلام در صورتى كه بى احترامى به آنان باشد نماز نخواند و در غير اين صورت اشكال ندارد.

١/٨٩٥ - شرط پنجم آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است به طورى تر نباشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولى جايى كه پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد، در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل است، و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار اصلا نجس نباشد.

شرط ششم بايد بنابر احتياط لازم زن عقب تر از مرد بايستد، اقلا به مقدارى كه جاى سجده او برابر جاى دو زانوى مرد در حال سجده باشد.

٨٩٦ - اگر زن برابر مرد يا جلوتر بايستد و با هم وارد نماز شوند بايد نماز را دوباره بخوانند، و همچنين است اگر يكى زودتر از ديگرى به نماز بايستد.

٨٩٧ - اگر بين مرد و زن كه برابر هم ايستاده اند يا زن جلوتر ايستاده و نماز مى خوانند ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد كه يكديگر را نبينند يا آنكه فاصله بيش از ده ذراع باشد، نماز هر دو صحيح است.

١ / ٨٩٧ - شرط هفتم آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى دو زانو و سر انگشتان پاى او بيش از چهار انگشت بسته پست تر، يا بلندتر نباشد.

و تفصيل اين مساله در احكام سجده گفته مى شود.

٨٩٨ - بودن مرد و زن نامحرم در جايى كه احتمال وقوع در معصيت را بدهند حرام است و احتياط مستحب آن است كه در آنجا نماز نخوانند.

٨٩٩ - نماز خواندن در جايى كه تار مى زنند يا مانند آن را استعمال مى كنند باطل نيست، اگر چه گوش دادن و استعمال آن معصيت است.

٩٠٠ - احتياط واجب آن است كه در خانه كعبه و بر بام آن در حال اختيار نماز واجب نخوانند، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.

٩٠١ - خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند.

(جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است)

٩٠٢ - در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است، كه نماز را در مسجد بخوانند، و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است و بعد از آن مسجد پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وسلم و بعد از آن مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدس و بعد از آن مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از آن مسجد بازار است.

٩٠٣ - براى زنان بهتر آن است كه نماز خود را در جايى بخوانند كه از ديگر جاها در محفوظ بودن از نامحرم مناسبتر باشد، خواه اين جا خانه باشد يا مسجد يا جاى ديگر.

٩٠٤ - نماز خواندن در حرم امامانعليهم‌السلام مستحب بلكه بهتر از مسجد است، و مروى است كه نماز در حرم مطهر حضرت امير المؤمنينعليه‌السلام برابر دويست هزار نماز است.

٩٠٥ - زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد، مستحب است.

و همسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد، مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.

٩٠٦ - مستحب است انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى شود غذا نخورد و در كارها با او مشورت نكند و همسايه او نشود و از او زن نگيرد و به او زن ندهد.

(جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است)

٩٠٧ - نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است: (١) حمام (٢) زمين نمكزار (٣) مقابل انسان (٤) مقابل درى كه باز است (٥) در جاده و خيابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد مزاحمت حرام است (٦) مقابل آتش و چراغ (٧) در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد (٨) مقابل چاه و چاله اى كه محل بول باشد (٩) روبروى عكس و مجسمه چيزى كه روح دارد، مگر آنكه روى آن پرده بكشند. (١٠) در اطاقى كه جنب در آن باشد (١١) در جايى كه عكس باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد (١٢) مقابل قبر (١٣) روى قبر (١٤) بين دو قبر (١٥) در قبرستان.

٩٠٨ - كسى كه در محل عبور مردم نماز مى خواند يا كسى روبروى او است، مستحب است جلوى خود چيزى بگذارد، و اگر چوب يا ريسمانى هم باشد كافى است.

(احكام مسجد)

٩٠٩ - نجس كردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است و هر كس بفهمد كه نجس شده است بايد فورا نجاست آن را برطرف كند و احتياط مستحب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند، و اگر نجس شود برطرف كردن آن لازم نيست، ولى اگر نجس كردن طرف بيرون ديوار موجب هتك مسجد باشد البته حرام است، و برطرف كردن آن مقدارى كه رافع هتك باشد لازم است.

٩١٠ - اگر نتواند مسجد را تطهير نمايد يا كمك لازم داشته باشد و پيدا نكند تطهير مسجد بر او واجب نيست، ولى چنانچه بداند كه اگر به ديگرى اطلاع دهد اين كار انجام مى گيرد، بايد به او اطلاع دهد.

٩١١ - اگر جايى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن او ممكن نيست بايد آنجا را بكنند يا خراب نمايند در صورتى كه كندن يا خراب كردن جزيى باشد، يا آنكه رفع هتك متوقف بر كندن يا خراب كردن كلى باشد، و الا خراب كردن، محل اشكال است و پر كردن جايى كه كنده اند و ساختن جايى كه خراب كرده اند واجب نيست، ولى اگر چيزى مانند آجر مسجد نجس شود، در صورتى كه ممكن باشد، بايد بعد از آب كشيدن، به جاى اولش بگذارند.

٩١٢ - اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و مانند آن بسازند يا به طورى خراب شود كه ديگر به او مسجد نگويند، بنابر احتياط مستحب باز هم نبايد آن را نجس كرد.

ولى تطهير آن واجب نيست.

٩١٣ - نجس كردن حرم امامانعليهم‌السلام حرام است، و اگر يكى از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بى احترامى باشد تطهير آن واجب است، بلكه احتياط مستحب آن است كه اگر بى احترامى هم نباشد آن را تطهير كنند.

٩١٤ - اگر حصير مسجد نجس شود، بايد آن را آب بكشند، ولى چنانچه نجاست حصير بى احترامى به مسجد باشد، و به واسطه آب كشيدن خراب مى شود و بريدن جاى نجس بهتر باشد، بايد آن را ببرند.

٩١٥ - بردن عين نجس و متنجس در مسجد اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است، بلكه احتياط مستحب آن است كه اگر بى احترامى هم نباشد، عين نجس را در مسجد نبرند.

٩١٦ - اگر مسجد را براى روضه خوانى چادر بزنند و فرش كنند و سياهى بكوبند و اسباب چاى در آن ببرند، در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد.

٩١٧ - احتياط واجب اين است كه مسجد را به طلا زينت نكنند و احتياط مستحب آن است كه به صورت چيزهايى كه مثل انسان و حيوان روح دارد زينت نكنند. ٩١٨ - اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند يا داخل ملك و جاده نمايند.

٩١٩ - فروختن در و پنجره و چيزهاى ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، بايد در مسجد ديگر مصرف شود، ولى اگر به درد مسجدهاى ديگر هم نخورد، مى توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.

٩٢٠ - ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد مستحب است و اگر مسجد طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد، مى توانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند، بلكه مى توانند مسجدى را كه خراب نشده، براى احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند.

٩٢١ - تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ در آن مستحب است و كسى كه مى خواهد مسجد برود مستحب است خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد و ته كفش خود را وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد، و موقع داخل شدن به مسجد، اول پاى راست و موقع بيرون آمدن، اول پاى چپ را بگذارد.

و همچنين مستحب است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر بيرون رود.

٩٢٢ - وقتى انسان وارد مسجد مى شود، مستحب است دو ركعت نماز به قصد تحيت و احترام مسجد بخواند، و اگر نماز واجب يا مستحب ديگرى هم بخواند كافى است.

٩٢٣ - خوابيدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت كردن راجع به كارهاى دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد مكروه است، و نيز مكروه است آب دهان و بينى و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد، بلكه در بعضى موارد حرام است، و نيز مكروه است گمشده اى را طلب كند و صداى خود را بلند كند، بلى بلند كردن صدا براى اذان مانعى ندارد.

٩٢٤ - راه دادن ديوانه به مسجد مكروه است و همچنين است راه دادن بچه اگر موجب زحمت نمازگزاران شود و يا اينكه احتمال رود مسجد را نجس كند و در غير اين دو صورت مانعى از راه دادن بچه به مسجد نيست، و كسى كه پياز و سير و مانند اينها خورده كه بوى دهانش مردم را اذيت مى كند مكروه است به مسجد برود.

(اذان و اقامه)

٩٢٥ - براى مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاى واجب شبانه روزى (يوميه) اذان و اقامه بگويند و براى نمازهاى ديگر، واجب يا مستحب مشروع نيست ولى پيش از نماز عيد فطر و قربان در صورتى كه با جماعت بخوانند، مستحب است سه مرتبه بگويند: الصلاة.

٩٢٦ - مستحب است در روز اول كه بچه به دنيا مى آيد يا پيش از آنكه بند نافش بيفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.

٩٢٧ - اذان هيجده جمله است: «اللّه اكبر» چهار مرتبه، «اشهد ان لا اله الا اللّه»، «اشهد ان محمدا رسول اللّه»، «حي على الصلاة»، «حي على الفلاح»، «حي على خير العمل»، «اللّه اكبر»، «لا اله الا اللّه» هر يك دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است يعنى دو مرتبه «اللّه اكبر» از اول اذان و يك مرتبه «لا اله الا اللّه» از آخر آن كم مى شود و بعد از گفتن حي على خير العمل بايد دو مرتبه قد قامت الصلاة اضافه نمود.

٩٢٨ - «اشهد ان عليا ولي اللّه» جزء اذان و اقامه نيست، ولى خوبست بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود.

(ترجمه اذان و اقامه)

١/٩٢٨ - اللّه اكبر يعنى خداى تعالى بزرگتر از آن است كه وصف شود.

«اشهد ان لا اله الا اللّه» يعنى شهادت مى دهم كه خدايى سزاوار پرستش نيست جز خدايى كه يكتا و بى همتا است.

«اشهد ان محمدا رسول اللّه» يعنى شهادت ميدهم كه حضرت محمد بن عبد اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيغمبر و فرستاده خداست.

«اشهد ان عليا امير المؤمنين ولي اللّه» يعنى شهادت مى دهم كه حضرت على عليه الصلاة و السلام امير مومنان و ولى خدا بر همه خلق است.

«حي على الصلاة» يعنى بشتاب براى نماز.

«حي على الفلاح» يعنى بشتاب براى رستگارى.

«حي على خير العمل» يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است.

«قد قامت الصلاة» يعنى به تحقيق نماز بر پا شد.

«لا اله الا اللّه» يعنى خدايى كه سزاوار پرستش نيست مگر خدايى كه يكتا و بى همتا است.

٩٢٩ - بين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله نشود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را از سر بگيرد.

٩٣٠ - اگر در اذان و اقامه صدا در گلو بيندازد، چنانچه غنا شود، يعنى به طور آواز خوانى كه در مجلس لهو و بازيگرى معمول است اذان و اقامه را بگويد، حرام است، و اگر غنا نشود مكروه مى باشد.

٩٣١ - در همه مواردى كه نمازگزار دو نماز را پشت سر هم مى خواند، اگر براى نماز اول اذان گفته باشد، اذان براى نماز بعدى ساقط است، خواه جمع ميان دو نماز بهتر نباشد يا آنكه بهتر باشد، مثل جمع بين نماز ظهر و عصر در روز عرفه كه روز نهم ماه ذيحجه است، و جمع بين نماز مغرب و عشا عيد قربان براى كسى كه در مشعرالحرام باشد، و ساقط شدن اذان در اين موارد مشروط به آن است كه هيچ فاصله اى ميان دو نماز نباشد يا فاصله بسيار كم باشد ولى فاصله شدن نافله و تعقيب ضرر ندارد و احتياط واجب آن است كه در اين موارد اذان را به قصد مشروعيت نياورد، بلكه مناسب نيست آوردن اذان در دو مورد آخر هر چند بدون قصد مشروعيت باشد.

٩٣٢ - اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند، كسى كه با آن جماعت نماز مى خواند، نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.

٩٣٣ - اگر براى خواندن نماز به مسجد رود و ببيند جماعت تمام شده تا وقتى كه صفها بهم نخورده و جمعيت متفرق نشده، مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد يعنى گفتن آن دو مستحب مؤكد نيست، بلكه اگر مى خواهد اذان بگويد بهتر آن است كه آن را بسيار آهسته بگويد، و اگر بخواهد نماز جماعت ديگرى اقامه كند نبايد اذان و اقامه بگويد.

٩٣٤ - در جايى كه نماز جماعت عده اى تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است، اگر انسان بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه بر پا مى شود نماز بخواند، با شش شرط اذان و اقامه از او ساقط مى شود اول آنكه نماز جماعت در مسجد باشد و اگر در مسجد نباشد، ساقط شدن اذان و اقامه معلوم نيست.

دوم آنكه براى آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.

سوم آنكه نماز جماعت باطل نباشد.

چهارم آنكه نماز او و نماز جماعت در يك جا باشد، پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.

پنجم آنكه نماز جماعت ادا باشد ولى شرط نيست كه نماز خود او هم ادا باشد.

ششم آنكه وقت نماز او و نماز جماعت مشترك باشد، مثلا هر دو نماز ظهر يا هر دو نماز عصر بخوانند، يا نمازى كه به جماعت خوانده مى شود نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند، يا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد، و اما اگر نماز جماعت عصر باشد، در آخر وقت او بخواهد نماز مغرب ادايى بخواند اذان و اقامه ساقط نمى شوند.

٩٣٥ - اگر در شرط سوم از شرطهايى كه در مساله پيش گفته شد شك كند، يعنى شك كند كه نماز جماعت صحيح بوده يا نه، اذان و اقامه از او ساقط است.

ولى اگر در يكى از پنج شرط ديگر شك كند بهتر است به رجاء مطلوبيت اذان و اقامه بگويد.

٩٣٦ - كسى كه اذان ديگرى را كه براى اعلام يا براى نماز جماعت مى گويد بشنود مستحب است هر قسمتى را كه مى شنود آهسته بگويد.

٩٣٧ - كسى كه اذان و اقامه ديگرى را شنيده باشد، چه با او گفته باشد يا نه، در صورتى كه بين آن اذان و اقامه و نمازى كه مى خواهد بخواند زياد فاصله نشده باشد، مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد.

٩٣٨ - اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود، اذان او ساقط نمى شود، بلكه اگر قصد لذت هم نداشته باشد، ساقط شدن اذان اشكال دارد.

٩٣٩ - اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، ولى در نماز جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگويد كافى است.

٩٤٠ - اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و نيز در اقامه معتبر است كه در حال ايستادن و طهارت از حدث با وضو يا غسل يا تيمم باشد.

٩٤١ - اگر كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد، مثلا حي على الفلاح را پيش از حي على الصلاة بگويد، بايد از جايى كه ترتيب بهم خورده دوباره بگويد.

٩٤٢ - بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد، و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان را بگويد.

و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براى آن نماز اذان و اقامه بگويد.

٩٤٣ - اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود، پس اگر به عربى غلط بگويد يا به جاى حرفى حرف ديگر بگويد، يا مثلا ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.

٩٤٤ - اذان و اقامه بايد بعد از داخل وقت نماز گفته شود و اگر عمدا يا از روى فراموشى پيش از وقت بگويد باطل است مگر در صورتى كه وقت در ميان نماز داخل شود، حكم به صحت آن نماز مى شود كه در مساله (٧٥٢) بيان آن گذشت.

٩٤٥ - اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه بايد اذان را بگويد ولى اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه، گفتن اذان لازم نيست.

٩٤٦ - اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتى را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتى را كه در گفتن آن شك كرده بگويد، ولى اگر در حال گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش از آن است گفته يا نه، گفتن آن لازم نيست.

٩٤٧ - مستحب است انسان در موقع اذان گفتن، رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل باشد، و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نمايد و بكشد و بين جمله هاى اذان كمى فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.

٩٤٨ - مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگويد و جمله هاى آن را بهم نچسباند، ولى به اندازه اى كه بين جمله هاى اذان فاصله مى دهد بين جمله هاى اقامه فاصله ندهد.

٩٤٩ - مستحب است بين اذان و اقامه يك قدم بر دارد، يا قدرى بنشيند يا سجده كند يا ذكر بگويد يا دعا بخواند يا قدرى ساكت باشد يا حرفى بزند يا دو ركعت نماز بخواند، ولى حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بين اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نيست.

٩٥٠ - مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان معين مى كنند عادل و وقت شناس و صدايش بلند باشد و اذان را در جاى بلند بگويد.

(واجبات نماز)

١/٩٥٠ - واجبات نماز يازده چيز است: اول نيت دوم قيام يعنى ايستادن سوم تكبيرة الاحرام يعنى گفتن اللّه اكبر در اول نماز چهارم ركوع پنجم سجود ششم قرائت هفتم ذكر هشتم تشهد نهم سلام دهم ترتيب يازدهم موالات يعنى پى در پى بودن اجزاء نماز.

٩٥١ - بعضى از واجبات نماز ركن است، يعنى اگر انسان آنها را بجا نياورد عمدا باشد يا اشتباها نماز باطل مى شود.

و بعضى ديگر ركن نيست يعنى اگر اشتباها كم گردد نماز باطل نمى شود.

و ركن نماز پنج چيز است: اول نيت دوم تكبيرة الاحرام سوم قيام متصل به ركوع، يعنى ايستادن پيش از ركوع چهارم ركوع پنجم دو سجده از يك ركعت.

و اما نسبت به زيادى در صورتى كه عمدى باشد مطلقا نماز باطل مى شود و در صورتى كه از روى اشتباه باشد اگر زيادى در ركوع يا در دو سجده از يك ركعت باشد نماز بنابر احتياط لازم باطل است و الا باطل نيست.

(نيت)

٩٥٢ - انسان بايد نماز را به نيت قربت، يعنى براى انجام دادن خواست خداوند عالم بجا آورد، و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند، يا مثلا به زبان بگويد چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربة الى اللّه.

٩٥٣ - اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم و معين نكند ظهر است يا عصر، نماز او باطل است.

و نيز كسى كه مثلا قضاى نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضا يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازى را كه مى خواند، در نيت معين كند.

٩٥٤ - انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد پس اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر بپرسند چه مى كنى؟ نداند چه بگويد، نمازش باطل است.

٩٥٥ - انسان بايد فقط براى انجام خواست خداوند عالم نماز بخواند پس كسى كه ريا كند يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است.

خواه فقط براى مردم باشد، يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.

٩٥٦ - اگر قسمتى از نماز را براى غير خدا بجا آورد چه آن قسمت واجب باشد، مثل حمد يا مستحب باشد مثل قنوت، اگر آن قصد غير خدايى به تمام نماز سرايت كند يا آنكه از تدارك آن قسمت زيادى مبطل لازم آيد نمازش باطل است، و اگر نماز را براى خدا بجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت يا به طرز مخصوصى مثلا با جماعت نماز بخواند نمازش هم باطل است.

(تكبيرة الاحرام)

٩٥٧ - گفتن اللّه اكبر در اول هر نماز واجب و ركن است و بايد حروف اللّه و حروف اكبر و دو كلمه اللّه و اكبر را پشت سر هم بگويد، و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود و اگر به عربى غلط بگويد يا مثلا ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.

٩٥٨ - احتياط مستحب آنست كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى خواند، مثلا به اقامه يا به دعايى كه پيش از تكبير مى خواند نچسباند.

٩٥٩ - اگر انسان بخواهد اللّه اكبر را به چيزى كه بعد از آن مى خواند مثلا به بسم اللّه الرحمن الرحيم بچسباند، بهتر آن است كه راء اكبر را پيش بدهد، ولى احتياط مستحب آن است كه در نماز واجب نچسباند.

٩٦٠ - موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد، و اگر عمدا در حالى كه بدنش حركت دارد، تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است.

٩٦١ - تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش لااقل همهمه خود را بشنود، و اگر به واسطه سنگينى يا كرى گوش يا سر و صداى زياد نمى شنود، بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.

٩٦٢ - كسى كه به واسطه عارضه اى لال شده يا زبان او مرضى پيدا كرده كه نمى تواند اللّه اكبر را بگويد بايد به هر طورى كه مى تواند بگويد، و اگر هيچ نمى تواند بگويد، بايد تكبير را در قلب خود بگذراند و براى او به طورى كه مناسب حكايت لفظش باشد با انگشتش اشاره كند و زبان و لبش را هم اگر مى تواند حركت دهد، و اما كسى كه لال مادر زاد است بايد زبان و لبش را به طورى كه شبيه كسى است كه تلفظ به تكبير مى كند حركت دهد، و براى او با انگشتش نيز اشاره نمايد.

٩٦٣ - مستحب است بعد از تكبيرة الاحرام بگويد: «يا محسن قد اتاك المسي ء وقد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسي ء انت المحسن وانا المسي ء بحق محمد وآل محمد صل على محمد وآل محمد وتجاوز عن قبيح ما تعلم مني » يعنى اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى بنده گنهكار به در خانه تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكوكار از گناهكار بگذرد، تو نيكوكارى و من گناهكار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بديهايى كه مى دانى از من سر زده بگذر.

٩٦٤ - مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاى بين نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.

٩٦٥ - اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزى از قرائت شده، به شك خود اعتنا نكند، و اگر چيزى نخوانده، بايد تكبير را بگويد.

٩٦٦ - اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، چه مشغول خواندن چيزى شده باشد يا نه به شك خود اعتنا نكند.

(قيام (ايستادن))

٩٦٧ - قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند ركن است، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست، و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نمازش صحيح است.

٩٦٨ - واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين كند كه تكبير را در حال ايستادن گفته است.

٩٦٩ - اگر ركوع را فراموش كند، و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود، و اگر بدون اينكه بايستد به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده كفايت نمى كند.

٩٧٠ - موقعى كه براى تكبيرة الاحرام يا قرائت ايستاده است، بايد بدن را حركت ندهد و به طرفى خم نشود، و بنابر احتياط لازم در حال اختيار به جايى تكيه نكند ولى اگر از روى ناچارى باشد اشكال ندارد.

٩٧١ - اگر موقعى كه ايستاده، از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند اشكال ندارد.

٩٧٢ - احتياط واجب آن است كه در موقع ايستادن، هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد، و اگر روى يك پا هم باشد اشكال ندارد.

٩٧٣ - كسى كه مى تواند درست بايستد، اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه ايستادن بر او صدق نكند نمازش باطل است و همچنين است بنابر احتياط لازم اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه به حال ايستادن معمولى نباشد.

٩٧٤ - موقعى كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزى از اذكار واجب است بايد بدنش آرام باشد، و همچنين بنابر احتياط لازم وقتى كه مشغول چيزى از اذكار مستحب مى باشد، و در موقعى كه مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، بايد چيزى نگويد.

٩٧٥ - اگر در حال حركت بدن ذكر مستحبى بگويد، مثلا موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد آن ذكر صحيح نيست ولى نمازش صحيح است و بحول اللّه وقوته اقوم واقعد را بايد در حال برخواستن بگويد.

٩٧٦ - حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.

٩٧٧ - اگر موقع خواندن حمد و سوره يا خواندن تسبيحات بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، احتياط مستحب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.

٩٧٨ - اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند، و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از ذكرهاى واجب را نگويد.

٩٧٩ - تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند، مثلا كسى كه در موقع ايستادن بدنش حركت مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را مختصرى كج كند، بايد به هر طور كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، ولى اگر به هيچ قسم نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.

٩٨٠ - تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طور كه مى تواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمى تواند بنشيند بايد بطورى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست بخوابد و اگر نمى تواند به پهلوى چپ بخوابد و تا وقتى كه ممكن است كه به پهلوى راست بخوابد نبايد بنابر احتياط لازم به پهلوى چپ بخوابد و اگر اين دو ممكن نباشد بايد به پشت بخوابد، به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.

٩٨١ - كسى كه نشسته نماز مى خواند اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند بايد ركوع را هم نشسته بجا آورد.

٩٨٢ - كسى كه خوابيده نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقدارى را كه مى تواند نشسته بخواند و نيز اگر مى تواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از اذكار واجب را نخواند.

٩٨٣ - كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از ذكرهاى واجب را نخواند.

٩٨٤ - كسى كه مى تواند بايستد اگر بترسد كه به واسطه ايستادن، مريض شود يا ضررى به او برسد، مى تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، مى تواند خوابيده نماز بخواند.

٩٨٥ - اگر انسان مايوس نباشد كه در آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند چنانچه اول وقت نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت بر ايستادن حاصل نمايد بايد نماز را دوباره بجا آورد، ولى اگر مايوس از آن باشد كه بتواند نماز را ايستاده بخواند اگر در اول وقت نماز را بخواند و سپس قدرت بر ايستادن پيدا كند لازم نيست نماز را اعاده كند.

٩٨٦ - مستحب است در حال ايستادن بدن را راست نگهدارد و شانه ها را پايين بيندازد و دستها را روى رانها بگذارد و انگشتها را به هم بچسباند و جاى سجده را نگاه كند و سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد و با خضوع و خشوع باشد و پاها را پس و پيش نگذارد، و اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.