رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی0%

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی نویسنده:
گروه: علم فقه

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

نویسنده: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 20087
دانلود: 2248

توضیحات:

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 158 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20087 / دانلود: 2248
اندازه اندازه اندازه
رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

رساله آیت العظمی سید علی سیستانی

نویسنده:
فارسی

(احكام ظرفها)

٢٣٣ - ظرفى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده، آشاميدن و خوردن چيزى از آن ظرف در صورتى كه رطوبتى موجب نجاستش شده باشد حرام است، و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايى كه بايد با چيز پاك انجام داد استعمال كنند، و احتياط مستحب آن است كه چرم سگ و خوك و مردار را - اگر چه ظرف هم نباشد - استعمال نكنند.

٢٣٤ - خوردن و آشاميدن از ظروف طلا و نقره بلكه بنابر احتياط واجب، مطلق استعمال آنها حرام است، ولى زينت نمودن اطاق و مانند آن و نگاه داشتن آنها مانعى ندارد، اگر چه احوط ترك است، و همچنين است ساختن ظروف طلا و نقره و خريد و فروش آنها براى زينت نمودن يا نگاه داشتن.

٢٣٥ - گيره استكان كه از طلا يا نقره مى سازند اگر ظرف به آن گفته شود حكم استكان طلا و نقره را دارد و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعى ندارد.

٢٣٦ - استعمال ظرفى كه روى آن را آب طلا يا آب نقره داده اند اشكال ندارد.

٢٣٧ - اگر فلزى را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدرى باشد كه ظرف طلا يا نقره به آن ظرف نگويند استعمال آن مانعى ندارد.

٢٣٨ - اگر انسان غذايى را كه در ظرف طلا يا نقره است در ظرف ديگرى بريزد چنانچه ظرف دوم - به حسب متعارف - واسطه خوردن از ظرف اول نباشد اشكال ندارد.

٢٣٩ - استعمال بادگير قليان، غلاف شمشير، كارد و قاب قرآن اگر از طلا يا از نقره باشد، اشكال ندارد، ولى احتياط مستحب آن است كه عطردان و سرمه دان و ترياكدان طلا و نقره را استعمال نكنند.

٢٤٠ - خوردن و آشاميدن از ظرف طلا يا نقره در حال ناچارى به مقدار دفع ضرورت اشكال ندارد، ولى زياده بر اين مقدار جايز نيست.

٢٤١ - استعمال ظرفى كه معلوم نيست از طلا يا نقره است يا از چيز ديگر اشكال ندارد.

(وضو)

٢٤٢ - در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح كنند.

٢٤٣ - درازاى صورت را بايد از بالاى پيشانى جايى كه موى سر بيرون مى آيد تا آخر چانه شست، و پهناى آن به مقدارى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى گيرد بايد شسته شود، و اگر مختصرى از اين مقدار را نشويند وضو باطل است، و اگر انسان يقين نكند كه اين مقدار كاملا شسته شده بايد براى اينكه يقين بكند كمى اطراف آن را هم بشويد.

٢٤٤ - اگر صورت يا دست كسى كوچكتر يا بزرگتر از متعارف مردم باشد، بايد ملاحظه كند كه مردمان متعارف تا كجاى صورت خود را مى شويند، او هم تا همانجا بشويد.

و نيز اگر در پيشانى او مو روييده يا جلوى سرش مو ندارد بايد به اندازه معمول پيشانى را بشويد.

٢٤٥ - اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگرى در ابروها و گوشه هاى چشم و لب او هست كه نمى گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، بايد پيش از وضو وارسى كند كه اگر هست برطرف نمايد.

٢٤٦ - اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد بايد آب را به پوست برساند، و اگر پيدا نباشد شستن مو كافى است، و رساندن آب به زير آن لازم نيست.

٢٤٧ - اگر شك كند پوست صورت از لاى مو پيدا است يا نه، بنابر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.

٢٤٨ - شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمى شود واجب نيست، ولى انسان اگر يقين نكند كه از جاهايى كه بايد شسته شود چيزى باقى نمانده واجب است براى آنكه يقين كند، مقدارى از آنها را هم بشويد و كسى كه اين امر را نمى دانسته اگر نداند در وضوهايى كه گرفته مقدار لازم را شسته يا نه، نمازى را كه با آن وضو خوانده صحيح است و لازم نيست براى نماز بعدى دوباره وضو بگيرد.

٢٤٩ - بايد دستها - و همچنين صورت را بنابر احتياط لازم - از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا بشويد وضو باطل است.

٢٥٠ - اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد چنانچه ترى دست به قدرى باشد كه به واسطه كشيدن دست آب آنها را فرا گيرد كافى است و لازم نيست كه بر آنها جارى شود.

٢٥١ - بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.

٢٥٢ - اگر انسان يقين نكند كه آرنج را كاملا شسته بايد براى آنكه يقين كند، مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.

٢٥٣ - كسى كه پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايد تا سر انگشتان بشويد، و اگر فقط تا مچ بشويد وضوى او باطل است.

٢٥٤ - در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب، و مرتبه دوم مستحب، و مرتبه سوم، و بيشتر از آن حرام مى باشد، و شستن مرتبه اول وقتى تمام مى شود كه به قصد وضو آن مقدار آب به صورت يا دست بريزد كه آب تمام آن را فرا بگيرد و ديگر جايى براى احتياط باقى نماند، پس اگر به قصد شستن مرتبه اول مثلا ده مرتبه آب به صورت بريزد تا اينكه آب همه آن را فرا بگيرد اشكال ندارد، و تا وقتى كه قصد وضو و شستن صورت مثلا نكند شستن اول محقق نمى شود، پس مى تواند چند مرتبه همه صورت را بشويد و در آخرين مرتبه قصد شستن وضوئى نمايد، ولى اعتبار قصد در شستن دوم خالى از اشكال نيست و احتياط لازم آن است كه بيش از يك مرتبه بعد از مرتبه اول صورت و يا دستها را نشويد اگر چه به قصد وضو هم نباشد.

٢٥٥ - بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست مانده، مسح كند، و احتياط مستحب آن است كه با كف دست راست مسح نمايد. و مسح را از بالا به پايين انجام دهد.

٢٥٦ - يك قسمت از چهار قسمت سر، كه مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد، و هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافى است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازى يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.

٢٥٧ - لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است، ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلا شانه كند به صورتش مى ريزد، يا به جاهاى ديگر سر مى رسد، بايد بيخ موها را مسح كند، يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد، و اگر موهايى را كه به صورت مى ريزد يا به جاى ديگر سر مى رسد جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد، يا بر موى جاهاى ديگر سر، كه جلوى آن آمده مسح كند چنين مسحى باطل است.

٢٥٨ - بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو كه در دست مانده، روى پاها از سر يكى از انگشتها تا مفصل مسح نمايد و احتياط مستحب آن است كه پاى راست را با دست راست و پاى چپ را با دست چپ مسح نمايد.

٢٥٩ - پهناى مسح پا به هر اندازه باشد كافى است، ولى بهتر آن است كه به اندازه پهناى سه انگشت بسته بلكه تمام روى پا را با تمام دست مسح نمايد. ٢٦٠ - احتياط آن است كه در مسح پا دست را بر سر انگشتها بگذارد و بعد به پشت پا بكشد يا آنكه دست را به مفصل گذاشته و تا سر انگشتها بكشد نه آنكه تمام دست را روى پا بگذارد و كمى بكشد.

٢٦١ - در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آنها بكشد، و اگر دست را نگه دارد و سر يا پا را به آن بكشد باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصر حركت كند اشكال ندارد.

٢٦٢ - جاى مسح بايد خشك باشد و اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند مسح باطل است ولى اگر نمناك باشد يا آنكه ترى آن به قدرى كم باشد كه در رطوبت كف دست مستهلك باشد اشكال ندارد.

٢٦٣ - اگر براى مسح، رطوبتى در كف دست نمانده باشد نمى تواند دست را با آب خارج تر كند، بلكه بايد از ريش خود رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد و گرفتن رطوبت از غير ريش و مسح نمودن با آن محل اشكال است.

٢٦٤ - اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد احتياط واجب آن است كه سر را با همان رطوبت مسح كند، و براى مسح پاها از ريش خود رطوبت بگيرد.

٢٦٥ - مسح كردن از روى جوراب و كفش باطل است، ولى اگر به واسطه سر ماى شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد احتياط واجب آن است كه مسح بر جوراب و كفش نموده و تيمم نيز نمايد، و اگر تقيه در بين باشد مسح بر جوراب و كفش كفايت مى كند.

٢٦٦ - اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح آن را آب بكشد، بايد تيمم نمايد.

(وضوى ارتماسى)

٢٦٧ - وضوى ارتماسى آن است كه انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد و ظاهر آن است كه مسح با ترى دستى كه ارتماسى شسته شده اشكال ندارد هر چند خلاف احتياط است.

٢٦٨ - در وضوى ارتماسى هم بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود، پس اگر وقتى كه صورت و دستها را در آب فرو مى برد قصد وضو كند، بايد صورت را اطرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد.

٢٦٩ - اگر وضوى بعضى از اعضاء را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى انجام دهد اشكال ندارد.

(دعايى كه موقع وضو گرفتن مستحب است)

٢٧٠ - كسى كه وضو مى گيرد مستحب است موقعى كهنگاهش به آب مى افتد بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالْحَمْدُ للهِ الَّذی جَعَلَ الْماءَ طَهوُراً وَلَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً ».

و موقعى كهپيش از وضو دست خود را مى شويد بگويد: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوّابينَ وَاجْعَلْنى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ ».

و در وقت مضمضه كردن بگويد: «اَللّهُمَّ لَقِّنى حُجَّتى يَوْمَ أَلْقاكَ وَأَطْلِقْ لِسانى بِذِكْراكَ ».

و در وقت استنشاق يعنى آب در بينى كردن بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ريحَ الْجَنَّةِ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ يَشَمُّ ريحَها وَرَوْحَها وَطيبَها ».

و موقع شستن رو بگويد: «اَ للّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهى يَوْمَ تَبْيَضُّ فيهِ الْوُجُوهُ ».

و موقع شستن دست راست بگويد: «اَللّهُمَّ اَعْطِنى كِتابى بِيَمينى وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَ سارى وَحاسِبْنى حِساباً يَسيراً ».

و موقع شستن دست چپ بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُعْطِنى كِتابى بِشِمالى وَلا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى وَلا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقى وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ ».

و موقعى كه سر را مسح مى كند بگويد: «اَللّهُمَّ غَشِّنى رَحْمَتَكَ وَبَرَكاتِكَ ».

و در وقت مسح پا بگويد: «اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ الاَْقْدامُ وَاجْعَلْ سَعْيى فيما يُرْضيكَ عنّ ى يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ».

(شرايط صحت وضو)

١/٢٧٠ - شرايط صحيح بودن وضو چند چيز است:

شرط اول : آنكه آب وضو پاك باشد و بنابر قولى نبايد آلوده باشد به آنچه انسان از او متنفر است مانند بول حيوانات حلال گوشت و مردار پاك و چرك زخم هر چند شرعا پاك باشد و اين قول موافق احتياط است.

شرط دوم : آنكه مطلق باشد.

٢٧١ - وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد، و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.

٢٧٢ - اگر غير از آب گل آلود مضاف، آب ديگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، بايد تيمم كند، و اگر وقت دارد، بايد صبر كند تا آب صاف شود يا بوسيله اى آن را صاف نمايد و وضو بگيرد.

١/٢٧٢ -شرط سوم : آنكه آب وضو مباح باشد.

٢٧٣ - وضو با آب غصبى و با آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه حرام و باطل است.

و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد يا آنكه فضايى كه به آن وضو مى گيرد غصبى باشد چنانچه در غير آنجا نتواند وضو بگيرد تكليف او تيمم است، و اگر در غير آنجا بتواند وضو بگيرد لازم است كه در غير آنجا وضو بگيرد، ولى چنانچه در هر دو صورت معصيت كرده و همانجا وضو بگيرد وضويش صحيح است.

٢٧٤ - وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى كه معمولا مردم از آن حوض وضو مى گيرند و كسى منع نمى كند اشكال ندارد.

٢٧٥ - كسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى كسانى كه در آنجا نماز مى خوانند نمى تواند از حوض آن مسجد وضو بگيرد، ولى اگر معمولا كسانى هم كه نمى خواهند در آنجا نماز بخوانند از آن حوض وضو مى گيرند و كسى منع نمى كند مى تواند از آن وضو بگيرد.

٢٧٦ - وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اينها براى كسانى كه ساكن آنجاها نيستند، در صورتى صحيح است كه معمولا كسانى هم كه ساكن آنجاها نيستند با آب آنها وضو بگيرند و كسى منع نكند.

٢٧٧ - وضو گرفتن در نهرهاى بسيار بزرگ اگر چه انسان نداند كه صاحب آنها راضى است، اشكال ندارد، ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى كند، يا اينكه انسان بداند كه مالك راضى نيست، يا اينكه مالك صغير يا مجنون باشد، احتياط مستحب آن است كه با آب آنها وضو نگيرد.

٢٧٨ - اگر فراموش كند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد صحيح است، ولى كسى كه خودش آب را غصب كرده و اگر غصبى بودن آن را فراموش كند و وضو بگيرد وضوى او محل اشكال است.

١/٢٧٨ -شرط چهارم : آنكه ظرف آب وضو مباح باشد.

شرط پنجم : آنكه ظرف آب وضو بنابر احتياط واجب طلا و نقره نباشد.

و تفصيل اين دو شرط در مساله بعدى ذكر مى شود.

٢٧٩ - اگر آب وضو در ظرف غصبى و يا طلا يا نقره است و غير از آن آب ديگرى ندارد در صورتى كه بتواند به وجه مشروعى آن آب را در ظرف ديگر خالى نمايد لازم است خالى كرده و بعدا وضو بگيرد و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم كند و اگر آب ديگرى دارد لازم است با آن وضو بگيرد و در هر دو صورت اگر مخالفت كرده و با آب ظرف غصبى يا ظرف طلا يا نقره وضو بگيرد وضويش صحيح است.

٢٨٠ - حوضى كه مثلا يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است.

در صورتى كه برداشتن آب در عرف تصرف در آن آجر يا سنگ نباشد اشكالى ندارد و در صورتى كه تصرف باشد برداشتن آب حرام ولى وضو صحيح است.

٢٨١ - اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقا قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.

١/٢٨١ -شرط ششم : آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.

٢٨٢ - اگر پيش از تمام شدن وضو جايى را كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.

٢٨٣ - اگر غير از اعضاء وضو جايى از بدن نجس باشد وضو صحيح است.

ولى اگر مخرج را از بول و غايط تطهير نكرده باشد احتياط مستحب آن است كه اول آن را تطهير كند و بعد وضو بگيرد.

٢٨٤ - اگر يكى از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، وضو صحيح است ولى جايى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.

٢٨٥ - اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمى آيد، و آب براى آن ضرر ندارد، بايد بعد از شستن اجزاء صحيحه آن عضو با رعايت ترتيب موضع زخم يا بريدگى را در آب كر يا جارى فرو برد، و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد، و انگشت خود را روى زخم يا بريدگى در زير آب از بالا به پايين بكشد تا آب بر آن جارى شود و وضو صحيح است.

١/٢٨٥ -شرط هفتم : آنكه وقت براى وضو و نماز كافى باشد.

٢٨٦ - هرگاه وقت به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمم كند، ولى اگر براى وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد.

٢٨٧ - كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمم كند، اگر به قصد قربت يا براى كار مستحبى مثل خواندن قرآن وضو بگيرد صحيح است، و همچنين اگر براى خواندن آن نماز وضو بگيرد مگر آنكه قصد قربت براى او حاصل نشود.

١/٢٨٧ - شرط هشتم: آنكه به قصد قربت يعنى براى خواست خداوند عالم وضو بگيرد، و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد باطل است.

٢٨٨ - لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند بلكه اگر تمام افعال وضو بداعى امر خدا به جا آورده شود كفايت مى كند.

١/٢٨٨ - شرط نهم: آنكه وضو را به ترتيبى كه گفته شد به جا آورد، يعنى اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد، و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و احتياط مستحب آن است كه هر دو پا را با هم مسح نكند بلكه پاى چپ را بعد از پاى راست مسح كند.

شرط دهم: آنكه كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.

٢٨٩ - اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه در نظر عرف پشت سر هم نباشند وضو باطل است، ولى در صورت پيش آمد عذرى براى شخص - مانند فراموشى يا تمام شدن آب - اين امر معتبر نيست بلكه اگر وقتى مى خواهد جايى را بشويد يا مسح كند چنانچه رطوبت تمام جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد، وضو باطل است، و اگر فقط رطوبت جايى كه جلوتر از محلى است كه مى خواهد بشويد يا مسح كند خشك شده باشد، مثلا موقعى كه مى خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت تر باشد، وضويش صحيح است.

٢٩٠ - اگر كارهاى وضو را پشت سر هم به جا آورد، ولى به واسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت جاهاى پيشين خشك شود وضوى او صحيح است.

٢٩١ - راه رفتن در بين وضو اشكال ندارند، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود، و بعد سر و پا را مسح كند وضوى او صحيح است.

١/٢٩١ - شرط يازدهم: آنكه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر ديگرى او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد وضو باطل است.

٢٩٢ - كسى كه نمى تواند خود وضو بگيرد بايد از ديگرى كمك بگيرد هر چند شستن و مسح كشيدن با مشاركت هر دو باشد - و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى كه بتواند و مضر به مالش نباشد بايد بدهد - ولى بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد، و اگر مشاركت خود شخص ممكن نباشد بايد از شخص ديگر بخواهد كه او را وضو بدهد و در اين صورت احتياط واجب آن است كه هر دو نيت وضو نمايند، و اگر ممكن نباشد بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد و اگر ممكن نباشد بايد نايب از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاى او را مسح كند.

٢٩٣ - هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد نبايد در آن از ديگرى كمك بگيرد.

١/٢٩٣ - شرط دوازدهم: آنكه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

٢٩٤ - كسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند وظيفه ندارد كه وضو بگيرد، و اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد اگر واقعا ضرر داشته وضوى او باطل است.

٢٩٥ - اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.

١/٢٩٥ - شرط سيزدهم: آنكه در اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.

٢٩٦ - اگر مى داند چيزى به اعضاء وضو چسبيده، ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آن را برطرف كند، يا آب را به زير آن برساند.

٢٩٧ - اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد، ولى اگر ناخن را بگيرند چنانچه آن چرك مانع از رسيدن آب به پوست باشد بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند.

و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.

٢٩٨ - اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافيست و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند.

ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود، بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.

٢٩٩ - اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، مثل آنكه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند، يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده، يا آب به زير آن رسيده است.

٣٠٠ - اگر جايى را كه بايد شست يا مسح كرد چرك باشد، ولى چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد، و همچنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.

٣٠١ - اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب هست، و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه وضوى او صحيح است.

٣٠٢ - اگر در بعضى از اعضاء وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زير آن مى رسد، و گاهى نمى رسد، و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، احتياط مستحب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

٣٠٣ - اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند، و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط مستحب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

٣٠٤ - اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه وضو صحيح است.

(احكام وضو)

٣٠٥ - كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند، بايد به شك خود اعتنا نكند.

٣٠٦ - اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه، بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است، ولى اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر، وضوى او باطل است.

٣٠٧ - كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد.

٣٠٨ - كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده، مثلا بول كرده، اگر نداند كدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد، و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد، و اگر بعد از نماز است، نمازى كه خوانده صحيح است و براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.

٣٠٩ - اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين كند كه بعضى جاها را نشسته يا مسح نكرده است، چنانچه رطوبت جاهايى كه پيش از آن است به جهت طول مدت خشك شده، بايد دوباره وضو بگيرد، و اگر خشك نشده يا به جهت گرمى هوا و مانند آن خشك شده، بايد جايى را كه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است بشويد يا مسح كند، و اگر در بين وضو در شستن يا مسح كردن جايى شك كند بايد به همين دستور عمل نمايد.

٣١٠ - اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه نمازش صحيح است، و بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

٣١١ - اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است، و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.

٣١٢ - اگر بعد از نماز بفهمد كه وضوى او باطل شده ولى شك كند كه قبل از نماز باطل شده يا بعد از نماز، نمازى كه خوانده صحيح است.

٣١٣ - اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد، يا نمى تواند از بيرون آمدن غايط خوددارى كند، چنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند، بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند، و اگر مهلت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه مهلت دارد، فقط كارهاى واجب نماز را به جا آورد، و كارهاى مستحب مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد.

٣١٤ - اگر به مقدار وضو و قسمتى از نماز مهلت پيدا مى كند و در بين نماز يك دفعه يا چند دفعه بول يا غايط از او خارج مى شود احتياط لازم آن است كه در مهلتى كه دارد وضو گرفته و نماز بخواند ولى در ميان نماز لازم نيست به سبب بول يا غايط خارج شده وضو را تجديد كند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه ظرف آب پهلوى خود بگذارد و هر وقت بول يا غايط از او خارج شد وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند، و مورد اين احتياط جايى است كه به سبب طولانى بودن مدت خارج شده بول يا غايط يا به ضميمه تجديد وضو موالات بين اجزاى نماز از بين نرود و اگر نه جايى براى اين احتياط نيست.

٣١٥ - كسى كه بول يا غايط طورى پى در پى از او خارج مى شود كه به مقدار وضو و قسمتى از نماز مهلت پيدا نمى كند، براى هر نمازش بدون اشكال يك وضو كفايت مى كند، بلكه اظهر اين است كه يك وضو براى چندين نماز نيز كافى است، مگر اينكه محدث به حدث ديگرى گردد، و بهتر آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد، ولى براى سجده و تشهد قضا شده و نماز احتياط وضوى ديگرى لازم نيست.

٣١٦ - كسى كه بول يا غايط پى در پى از او خارج مى شود، لازم نيست بعد از وضو فورا نماز بخواند، اگر چه بهتر اين است كه به نماز مبادرت نمايد.

٣١٧ - كسى كه بول يا غايط پى در پى از او خارج مى شود، بعد از وضو گرفتن جايز است كه نوشته قرآن را مس نمايد، اگر چه در غير حال نماز باشد.

٣١٨ - كسى كه بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز به وسيله كيسه اى كه در آن پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند، خود را حفظ نمايد، و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد، و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن غايط خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غايط به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد، و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت ندارد، براى هر نماز مخرج غايط را آب بكشد.

٣١٩ - كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول يا غايط خوددارى كند، در صورتى كه ممكن باشد به مقدار نماز از خارج شدن بول يا غايط جلوگيرى نمايد، بهتر آن است كه جلوگيرى نمايد، اگرچه خرج داشته باشد، بلكه اگر مرض او به آسانى معالجه شود بهتر آن است كه خود را معالجه نمايد.

٣٢٠ - كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول يا غايط خوددارى كند، بعد از آنكه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد.

ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد بنابر احتياط لازم نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

٣٢١ - اگر كسى مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن بول يا غايط خوددارى كنند عمل نمايد.

(چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت)

٣٢٢ - براى شش چيز وضو گرفتن واجب است:

اول: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت.و در نمازهاى مستحب وضو شرط صحت است.

دوم: براى سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثى از او سر زده مثلا بول كرده باشد، ولى براى سجده سهو واجب نيست وضو بگيرد.

سوم: براى طواف واجب خانه كعبه كه جزء حج يا عمره باشد.

چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.

پنجم: اگر نذر كرده باشد كه قرآن را مثلا ببوسد.

ششم: براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده، يا براى بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بكشد.

٣٢٣ - مس نمودن خط قرآن، يعنى رساندن جايى از بدن به خط قرآن براى كسى كه وضو ندارد حرام است.

ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند مس آن اشكال ندارد.

٣٢٤ - جلوگيرى بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد بايد آنان را جلوگيرى كنند.

٣٢٥ - كسى كه وضو ندارد بنابر احتياط واجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانى نوشته شده باشد مس نمايد.

و بهتر آن است كه اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهراءعليهم‌السلام را هم مس ننمايد.

٣٢٦ - اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل كند صحيح است.

و نزديك وقت نماز هم اگر به قصد مهيا بودن براى نماز وضو بگيرد اشكال ندارد.

٣٢٧ - كسى كه يقين دارد وقت داخل شده اگر نيت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است.

٣٢٨ - مستحب است انسان براى نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامانعليهم‌السلام و براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن، و مس حاشيه قرآن، و براى خوابيدن وضو بگيرد.

و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد دوباره براى هر نماز وضو بگيرد.

و اگر براى يكى از اين كارها وضو بگيرد هر كارى كه بايد با وضو انجام داد مى تواند بجا آورد، مثلا مى تواند با آن وضو نماز بخواند.

(چيزهايى كه وضو را باطل مى كند)

٣٢٩ - هفت چيز وضو را باطل مى كند:

اول: بول.

دوم: غايط.

سوم: باد معده و روده كه از مخرج غايط خارج شود.

چهارم: خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود.

پنجم: چيزهايى كه عقل را از بين مى برد: مانند ديوانگى و مستى و بيهوشى.

ششم: استحاضه زنان كه بعدا گفته مى شود.

هفتم: جنابت بلكه بنابر احتياط مستحب هر كارى كه براى آن بايد غسل كرد.