چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس جلد ۲

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس 0%

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی ربانی خلخالی
گروه: مشاهدات: 71479
دانلود: 3911


توضیحات:

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول) جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 275 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 71479 / دانلود: 3911
اندازه اندازه اندازه
چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس جلد 2

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

كربلا

به كربلا طف و حائر شريف گفته مى شود. به گفته حموى در معجم البلدان ج ٧ ص ٢٢٩ كربلا با مد محلى است كه حسين بن علىعليه‌السلام در سمت بيابان كوفه به شهادت رسيد. شهداى كربلا و آرامگاههايشان عبارتند از:

١ - آرامگاه سرور شهيدان و آقاى جوانان اهل بهشت حسين بن على ابن طالبعليه‌السلام در كربلا قرار دارد. امام حسينعليه‌السلام در سوم شعبان سال چهارم هجرى متولد شد و در روز دهم محرم سال ٦١ هجرى به شهادت رسيد. عمر آن حضرت ٥٧ سال بود. امام حسينعليه‌السلام در روز يك شنبه دو شب از ماه رجب سال ٦٠ مانده از مدينه به طرف مكه بيرون شد و سه روز از ماه شعبان گذشته وارد مكه شد و در آن جا اقامت كرد و روز سه شنبه هشت روز از ماه ذى الحجت گذشته (يوم الترويه ) از مكه بيرون آمد و در دهم محرم در كربلا به شهادت رسيد.

شش نفر از برادران آن حضرت در برابرش شهيد شدند كه عبارتند از:

٢ - ابوالفضل العباس الاكبر ابن على ملقب به سقا كه با بنى حنيفه خويشاوندى داشته حضرت عباسعليه‌السلام در سن ٣٤ سالگى به شهادت رسيد.

٣ - ابو عمر عثمان بن علىعليه‌السلام در سن ٢١ سالگى شهيد شد.

٤ - ابو محمد عبداللّه الاكبر بن علىعليه‌السلام در سن ٢٥ سالگى به شهادت رسيد و با بنى دارم خويشاوندى داشته است

٥ - جعفر بن على ، به سن ١٩ سالگى شهيد شد. مادر اين چهار تن ام البنينعليه‌السلام فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربيعه بن الوحيد بن كعب بن عامر بن كلاب بن ربيعه بن عامر بن صعصعه بن معاويه بن بكر هوازن بود. مادرشان (ام البنينعليه‌السلام ) هر روز بر اولادش مرثيه مى خواند...

٦ - ابوبكر عبداللّه الاصغر بن علىعليه‌السلام در كربلا به شهادت رسيد و مادرش نهشليه بود. او برادر ابوينى (پدر و مادرى ) عبيداللّه بن علىعليه‌السلام است كه قبرش در مذار از اطراف بصره است(١٩٦)

كربلا

امامزاده ابن حمزه طوسى در كربلا

واردين بن كربلا از اولاد عباس بن علىعليه‌السلام : عماد الدين ابو محمد و يا ابى جعفر الثانى محمد بن حمزه بن الحسن بن عبيداللّه بن العباس بن على بن ابى طالبعليهم‌السلام ، مشهور به ابن حمزه طوسى ، از برجستگان شيعه و اكابر فقهاى اماميه و روات حديث است مدفن و آستانه وى در قبرستان قديمى كربلا قرار دارد كه امروزه در جنوب شرقى آستانه حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام ، در محله العباسيه الشرقيه بر خيابان باب طويريج در وسط شهر كربلا واقع شده است تاريخ بناى عمارت اول آستانه به وضوح معلوم نيست ولى داراى عمارتى بر مزار شريف بوده كه در عصر صفويه تجديد بنا گشته و گنبدى بر فراز قبر او برآورده اند و يكى از زيارتگاههاى كربلا بوده است(١٩٧)

در حدود ١٢٤٣ ق حاج ملا محمد صالح برغانى حائرى پس از تخريب عمارت اول كه فرسوده گشته بود، عمارت دوم آستانه ابن حمزه طوسى را بنا نمود كه شامل رم و يك رواق و گنبد بر مزار وى مى باشد. سپس در سال ١٢٨٧ ق كه ناصرالدين شاه قاجار به زيارت كربلا مشرف گشت تعميراتى در عمارت آستانه ابن حمزه انجام داد و صحن آن را توسعه داد. آستانه ابن حمزه طوسى در حال حاضر داراى حرمى است كه در وسط آن قبر مطهر واقع شده و بر روى قبر صندوقى قرار دارد، كه يك ضريح سه مترى صندوق را احاطه نموده و بالاى ضريح نيز گنبد است(١٩٨)

شهيد آباد كربلا

سالها ترك تبسم كرده ام

من در آيينه گلى گم كرده ام

يك نفر مانند گل پاكيزه نيست

گل براى من تمام زندگى است

دستها، لبخندها، خنجر شدند

دسته گلهايم همه پر پر شدند

اشك بايد ريخت يا فرياد كرد؟

گريه بايد كرد و گل را ياد كرد

راه من ، باريك شب ، تاريك شد

كربلا آيينه نزديك شد

شاخه شاخه ريخته در نينوا

دسته گلهاى قشنگ كربلا

بوى گلهاى كبود و سوخته

در نگاه شيعه خون افروخته

پاى يك گل نينواخوانى خوش است

گريه در عين پريشانى خوش است

نينوا يعنى غم و دامان دوست

كربلا يعنى هميشه گريه هست

روزها از ماهها كم مى شود

ماهها يك يك يك محرم مى شود

عاشقان (خنجر و دار) ما

زخم عاشورا به دل داريم ما

شور عاشورا شعر نينوا

(كل يوم ، كل ارض كربلا)

نيست زير گنبد نيلوفرى

يك شهيدى چون (حسين بن على )

ما به تيغ عشق كشته گشته ايم

سرفراز از كربلا برگشته ايم

زخم پوشان ، تشنه كام كوثريم

سلسله داران موى دلبريم

اين نداى خون نواى نينواست

در جنون عشق ، عالم كربلاست

پرده در پرده نوا سر داده چون

كربلا در كربلا، هل من من جنون ؟

نقش بر خاكند از طف تا نجف

لاله هاى سر بريده هر طرف

با نواى ناله ها، نى گفته است

هر قدم اينجا شهيدى خفته است(١٩٩)

اتفاقا عقرب پاى او را كه كفشش را در نمى آورد نيش زد

نگارنده گويد:

داستانى را كه از نظر خوانندگان محترم مى گذرد، حضرت آیت الله آقاى حاج شيخ مرئى حائرىرحمهم‌الله متوفاى ٢٤ جمادى الثانى ١٤٠٦ ه‍ق براى مولف اين كتاب نقل كرده اند: توضيح آنكه ، حقير يك روز خدمت معظم له رسيده نظر مبارك ايشان را درباره عزادارى سالار شهيدان ، امام عظيم ، حسين بن علىعليه‌السلام جويا شدم ايشان ، علاوه بر نوشته اى كه در اين مورد مرقوم داشتند و همان ايام توسط حقير در كتاب شريف عزادارى از ديدگاه مرجعيت شيعه چاپ شد، مطالب ديگرى را هم فرموده و توصيه كردند: آنها را يادداشت كنيد و در كتاب بياوريد، براى دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام سودمند است در ضمن مطالب مزبور نقل كردند كه : پدرم ، مرحوم آیت الله العظمى آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدىرحمهم‌الله حوزه علميه قم ، ارادت عجيبى به هيئات و مجالس عزادارى ابا عبدالله الحسينعليه‌السلام و دستجات سينه زنى در سوگ آن امام مظلومعليه‌السلام داشت نيز فرمودند: پدرم هميشه در ايام عاشورا، پيشاپيش هيئت سينه زنان قرار مى گرفت و خود نيز سينه مى زد. آن ايام در شهر مذهبى قم ، روزها از مدرسه رضويه (واقع در خيابان آذر قم ) دسته عزادارى به طرف حرم مطهر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام راه مى افتاد و دسته اى هم از طرف علما از مدرسه فيضيه به طرف حرم مطهر حركت مى نمود افزون بر اين ، شبها نيز از مدرسه ملا صادق دسته اى حركت مى كرد كه پدرم پيشاپيش آنان در حاليكه سينه مى زد گام برمى داشت و ضمنا هيچ وقت در حال حركت از سادات جلوتر نمى افتاد. در آن روزگار دسته عزاداران امام مظلوم حضرت سيدالشهداعليه‌السلام هميشه با پاى برهنه حركت مى كردند و اين امر با وضع خيابانها و كوچه هاى آن زمان كه بهداشتى نبود خالى از سختى و دشوارى نبود. سپس افزوند: اين ماجرا معروف و مشهور است و آنهايى كه سنشان اقتضا مى كند آن را مى دانند: آن سالها شبها در مسير راه عقربهاى زيادى ديده مى شد و لذا خوف گزيده شدن افراد پابرهنه مى رفت روى اين جهت ، يكى از عزاداران مى گويد: من كفشم را در نمى آوردم چه ، خوف آن را دارم كه عقرب پاى مرا نيش بزند. اتفاقا عقرب پاى او را كه كفشش را در نمى آورد نيش زد! و آن مرد در حال حاضر نيز كه محرم سال ١٤٠٢ ه‍ ق است حيات دارد و مى توان قضيه را از خود او پرسيد.

آرى ، پيروان مكتب اهل بيتعليهم‌السلام بايد بزرگان شيعه را براى خود الگو قرار دهند، نه اينكه به مجردآن كه دو تا اصطلاح علمى بلد شدند كتاب بنويسند كه امام حسينعليه‌السلام عالم به حوادث و جريانات آينده نبوده است !

اين گونه افراد، بدانند يا ندانند، از خط سير مكتب اهل بيتعليهم‌السلام بدور مى باشند. خداوند انشاء الله اين گونه گمراهان را هدايت بفرماييد و اگر قابل هدايت نيستند محو و نابودشان گرداند آمين رب العالمين(٢٠٠)