چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس جلد ۲

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس 0%

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی ربانی خلخالی
گروه: مشاهدات: 70193
دانلود: 3686


توضیحات:

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول) جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 275 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 70193 / دانلود: 3686
اندازه اندازه اندازه
چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس جلد 2

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

بخش دوم : فرزندان حضرت ابوالفضل العباس قمر بنى هاشم عليه‌السلام و امامزادگان از نسل آن حضرت در ايران و ديگر كشورهاى جهان

دوستى اهل بيتعليهم‌السلام از ديدگاه قرآن و روايات

( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ) (٦٨)

بگو اى پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : نمى خواهم از شما بر تبليغ رسالت خود و رساندن احكام خداى خود مزدى ، مگر آنكه دوستى كنيد شما در حق خويشان من و گرامى داريد ايشان را پس از من

آثار محبت و دوستى به خاندان رسالت در احاديث

١. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من اكرم اولادى فقد اكرمنى ، و من اهانهم فقد اهاننى(٦٩)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: (كسى كه اولاد مرا اكرام و احترام كند، به من احترام كرده ، و كسى كه به آنها اهانت كند به من اهانت كرده است

٢. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : حقت شفاعتى لمن اعان ذريتى بيده و لسانه و ماله(٧٠)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

حق كسى كه ذريه مرا به دست و زبان و مالش يارى نمود، آن است كه من او را شفاعت كنم

٣. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : احفظوا فى عترتى ، فانهم و ديعتى(٧١)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: حق مرا درباره عترت من نگهدارى كنيد، چه آنان امانت من در نزد شمايند.

٤. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اكرموا اولادى و حسنوا آدابى(٧٢)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: اولا مرا اكرام كنيد، و آداب مرا نيكو انجام دهيد.

٥. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من احتقر اولادى اذهب الله عنه السمع و البصر.(٧٣)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه ذريه مرا كوچك شمارد، خدا گوش و چشم (بصيرت ) را از او سلب مى كند و توفيق هدايت به او عنايت نمى فرمايد.

٦. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اكرموا اولادى الصالحون لله تعالى و الطالحون لى(٧٤)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: گرامى بداريد اولاد مرا خوبانشان را براى خشنودى خدا، و بدان ايشان را براى خشنودى من

٧. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : انى شافع يوم القيامه لاربعه اصناف و لو جاووا بذنوب اهل الدنيا: رجل نصر ذريتى ، و رجل بذل ماله لذريتى عند المضيق ، و رجل احب ذريتى باللسان و القلب ، و رجل سعى فى حوائج ذريتى اذا طردوا و شردوا(٧٥)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمودند: من شفيع چهار دسته از مردم در روز قيامت مى باشم اگر چه باگناهان اهل دنيا به عرصه محشر در آيند.

اول : كسى كه يارى نمايد ذريه مرا.

دوم : كسى كه از مالش به ذريه من بذل نمايد، هنگامى كه آنان دست تنگند.

سوم : كسى كه ذريه مرا با زبان و قلب دوست بدارد.

چهارم : كسى كه در قضا حوائج ذريه من سعى و كوشش كند، هنگامى كه آنها مطرود واقع شده و يا آواره گرديده اند.

٨. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من راى اولادى و لايقوم قياما تاما ابتلاه الله تعالى ببلا لا دواء له

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: هر كس اولاد مرا ببيند و با تمام قامت بلند نشود، خداوند او را به بلايى كه دوا نداشته باشد مبتلا مى كند.

٩. - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من راى اولادى و لم يقم بين يديه فقد جفانى ، و من جفانى فهو منافق

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

هر كس يكى از اولاد مرا ببيند و از جاى خود برنخيزد، هر آينه به من جفا كرده است ، و هر كس به من جفا كند او منافق است

١٠. - قال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ايها الناس ، عظموا اهل بيتى فى حياتى و بعد مماتى ، و اكرموهم و فضلوهم ، لا يحل لاحد ان يقوم لاحد غير اهل بيتى نبى اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: اى مردم ، اهل بيت مرا در حال حيات من و بعد از مردن من بزرگ شماريد. آنها را اكرام كنيد و در فضيلت مقدم بداريد، روانيست از براى احدى كه براى كسى برخيزد، مگر براى اهل بيت من

در كتاب (فضائل السادات ) روايت شده است كه عابد و زاهد روزگار آخوند ملا احمد مقدس اردبيلى در حال اشتغال به مباحثه و تدريس بى اختيار بر مى خاست و مى نشست ، از سبب اين كار پرسيدند، فرمود:

طفلى علوى در برابر من با اطفال ديگر به بازى مشغول است ، هر وقت با من مقابل مى شود شرم دارم كه او ايستاده و من نشسته باشم ، از اين جهت به پا مى خيزم(٧٦)

فرزندان قمر بنى هاشمعليه‌السلام همانند ستارگان آسمان در جهان مى درخشند

بنى ابوالفضل العباس ، از مشهورترين تبارهاى علويان ، كه جمع كثيرى از امرا و شعرا و برجستگان شيعه از اين سلسله برخاسته اند. اين طايفه از ذريه حضرت ابوالفضل العباس بن على بن ابيطالبعليه‌السلام هستند كه به شاخه هاى متعدد تقسيم مى گردند و از شمال آفريقا تا ايران بزرگ پراكنده اند. ابن عنبه (م ٨٢٨ قمرى ) به چهار شاخه آن اشاره كرده است از مشهورترين شاخه هاى اين تبار عبارتند از: ١) بنى الصندوق ، ٢) بنى الخطيب ، ٣) بنى جردقه ، ٤) بنى المكفل ، ٥) بنى الشبيه ، ٦) بنى الصوفى ، ٧) بنى السويق ، ٨) بنى الشهيد، ٩) بنى المرجعى ، ١٠) بنى زهيرون ، ١١) بنى الهدهد، ١٢) بنى الصديق ،

سر سلسله اين تبار حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام مكنى و مشهور به ابوالفضل و باب الحوائج و قمر بنى هاشمعليه‌السلام و علمدار و سقاى كربلا و ابوقربه ، در سال ٢٦ قمرى به دنيا آمد و در روز عاشورا (٦١ قمرى ) در كنار نهر علقمه به شهادت رسيد مادرش فاطمه معروف به ام البنينعليه‌السلام دختر حزم ابن خالد از قبيله بنى كلاب بود و حضرت امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند خون عمويم حضرت ابوالفضل العباس ‍عليه‌السلام در قبيله بنى حنفيه است

وى در روز عاشورا سردار و پرچمدار برادرش ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام بود. از مشهورترين رجال و برجستگن اين تبار:

١ - ابو محمد عبيدالله فرزند ابوالفضل العباسعليه‌السلام ، مادرش دختر عبيدالله بن العباس بن عبدالمطلب بود. وى از افاضل بنى هاشم در حجاز بود و با قدرت رسيدن بنى العباس قبيله مادرى وى حاكم بر مدينه گرديد و رهبرى طالبيان حجاز را به دست گرفت داراى دو فرزند ذكور به نامهاى ابو محمد الاصغر حسن و ابو جعفر عبدالله بود.

٢. - ابو محمد الاصغر، وى در عصر پدرش امير ينبع بود و پس از فوت پدرش ‍ سلطان مكه و مدينه و تمامى حجاز گرديد و او را ملك الملوك مى خواندند، داراى پنج فرزند بود به نامهاى ابوالفضل العباس ، ابراهيم جردقه سر سلسله بنى جردقه ، حمزه الشبيه ، عبدالله الاصغر، و ابو جفنه و يا ابو حنفنه الفضل سر سلسله بنى الصندوق

٣. - ابوالفضل العباس بن ابو محمد حسن بن عبيداله بن ابى الفضل العباس ‍عليه‌السلام ، وى از اكابر شعرا و متكلمين عصر خويش و امير حجاز بود، مامون خليفه عباسى (١٩٨ - ٢١٨ قمرى ) احترام زيادى براى وى قائل بود، فرزندى به نام عبدالله داشت

٤. - عبدالله بن ابوالفضل العباس بن ابو محمد حسن عبيدالله بن ابو الفضل العباسعليه‌السلام اديب و شاعر از متكلمين شيعه و خطباى معروف حجاز بود، ذريه وى از شش فرزند ذكور به عبيدالله و حمزه كه فرزندان اين دو در فارس پراكنده اند، على سر سلسله خاندان سورا، احمد الخطيب سر سلسله بنى الخطيب در رمله ، عباس كه ذريه وى در عراق پراكنده است و فضل سر سلسله اين تبار در مصر.

٥. - ابراهيم جردقه فرزند ابو محمد الحسن بن عبيدالله بن ابوالفضل العباس ‍عليه‌السلام ، از اكابر فقهاى عصر خويش ، اديب و عالم فاضل و زاهد با تقوا، سر سلسله بنى جردقه در مصر و عراق و شام داراى سه فرزند على المكفل ، حسن و محمد

٦. - على المكفل (م ٢٦٤ قمرى ) از سخاوتمندترين افراد بنى هاشم در عصر خويش ، در بغداد رياست تامه داشت و سر سلسله خاندان بنى المكفل است ، داراى يازده فرزند (ابن عنبه ١٩ فرزند ضبط كرده است ) كه ذريه آنها در مصر و بغداد و رى و مرو و مغرب و واسط پراكنده اند و عبيدالله و برادرش حسن و عبدالله درمصر امارتى تشكيل دادند و مدت زمانى سلطنت نمودند و آنها را رئيس الملوك مصر مى خوانند.

٧. - ابوالقاسم حمزه الشبيه فرزند ابو محمد حسن بن عبيدالله بن ابوالفضل العباسعليه‌السلام ، از برجستگان بنى هاشم ، ابن عنبه مى نويسد: او را (الشبيه ) مى خوانند زيرا شباهت بسيارى به حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام داشته است ، (عمده الطالب فى انساب آل ابى طالب ، ٣٦٥)

مامون خليفه عباسى فرمانى به خط خود نگاشت كه به حمزه به خاطر شباهت وى به جدش اميرالمومنينعليه‌السلام صد هزار درهم اعطا نمود. وى سر سلسله بنى الشبيه مى باشد و فخر رازى مى گويد: مامون بار ديگر پنجاه هزار درهم به وى هديه داد و زيباترين رجال بنى هاشم بود (الشجره المباركه فى انساب الطالبيه ، ١٨٤)

٨. - عبيدالله الاصغر فرزند ابو محمد حسن بن عبيدالله بن ابوالفضل العباس ‍عليه‌السلام ، مامون هنگامى كه به شيعيان نزديك گرديد وى را والى خود در مكه و مدينه تعيين نمود، رياست تامه در حجاز داشت ، وى داراى سه فرزند ذكور به نامهاى عبدالله و حسن و على بوده و مادرشان كلثوم دختر حسن الافطسى بود و ذريه او در فارس و بغداد و بصره و ربذه و شام پراكنده و از تمام شاخه ها بيشتر هستند.

٩. - ابو عبيدالله محمد (م ٢٨٦ قمرى ) فرزند على بن حمزه الشبيه ، اديب و شاعر و از اصحاب حضرت امام رضاعليه‌السلام ورواه حديث ١٠. ابو محمد قاسم بن حمزه الشبيه او نيز، داراى جمال مفرط و سر سلسله اين خاندان در يمن و معروف به صوفى بود و ذريه او را بنى صوفى مى خوانند.

١١. - محمد بن ابو محمد القاسم بن حمزه الشبيه عالم و فاضل و از برجستگان بنى صوفى ، ذريه وى در بغداد و مصر و بصره و مراغه و تفليس ‍ پراكنده اند.

١٢. - حسين بن على بن حسين بن ابو محمد قاسم بن حمزه الشبيه ، اهل علم و ساكن سمرقند.

١٣. - ابوالحسن على از احفاد ابو محمد القاسم بن حمزه الشبيه ، قاضى القضاه طبرستان و سر سلسله بنى صوفى در طبرستان و داراى چندين فرزند ذكور، مشهورترين آنها عباس ، على ، محمد، قاسم ، احمد همگى از بزرگان بنى صوفى در ايران هستند.

١٤. - ابوالعباس بن الفضل از نوادگان حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام از شعرا، قصيده اى در رثاى جدش ابوالفضل العباسعليه‌السلام دارد كه مطلع آن چنين است :

انى لا ذكر للعباس موقفه بكربلا و هام القوم تختطف

ذريه وى در قم و طبرستان پراكنده اند.

١٥. - عبدالله بن عباس از احفاد ابوالفضل العباسعليه‌السلام اديب و شاعر، مادرش از بنى افطس بود، لذا وى را ابن الافطسيه مى خوانند.

١٦ - ابوالطيب محمد فرزند حمزه از نوادگان ابوالفضل العباسعليه‌السلام از وجوه و برجستگان بنى هاشم ، اردن را مسكن خويش قرار داد و باغات زيادى در طبريه احداث كرد، عمرى در المجدى مى نويسد كه طغج بن حيف فرغانى به وى حسادت كرد و او را در باغ خود در طبريه شهيد نمود (٢٧١ قمرى ). وى سر سلسله بنى شهيد است وى داراى سه فرزند ذكور به نامهاى ابو محمد حسن و ابوالفضل جعفر، ابوالحسن على بود كه همگى در طبريه ساكن بودند و به نام بنى شهيد معروف هستند و از افاضل آن سامان بودند و ذريه آنها در اردن و فلسطين پراكنده اند.

١٧ - محمد (م ٣١٦ قمرى ) فرزند زيد از احفاد ابوالفضل العباسعليه‌السلام از علماى مصر و از بزرگان بنى هاشم

١٨ - حسن بن عبدالله از نوادگان ابوالفضل العباسعليه‌السلام ، مامون ، مكه و مدينه را مدتى به وى تفويض كرد، سپس مفتى و قاضى القضاه مكه بود و شش فرزند ذكور داشت

١٩ - محسن بن حسن از نوادگان ابوالفضل العباسعليه‌السلام از اكابر سادات عصر خويش

٢٠ - حسين بن حمزه برادر ابو طيب محمد (مستشهد ٢٧١ قمرى ) است كه سر سلسله بنى العجان مى باشد و از برجستگان احفاد وى احمد العجان است ، اعقاب اين سلسله در كربلا به نام بنى العجان معروف هستند.

٢١ - ابوالحسن على بن محمد التابوت از احفاد ابوالفضل العباس ‍عليه‌السلام از اكابر بنى هاشم در عصر خويش ، فرزندانش همگى ساكن طبريه بودند و بعضى از نسابه ها، آنان را بنى الطبرانى ياد كرده اند.

٢٢ - على بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن ابوالفضلعليه‌السلام از افاضل بنى هاشم در مدينه ، همسرش فاطمه دخت حمزه بن حسن بن عبيدالله بن ابوالفضل العباسعليه‌السلام بود و فرزند وى ابوعبدالله حسين و نيزه نوه وى عبيدالله بن ابى عبدالله الحسين امير يمن بود. ده فرزند ذكور و اعقاب ، زيادى در يمن داشت

٢٣ - على الهدهد بن عبيدالله از احفاد ابوالفضل العباسعليه‌السلام وى از اكابر اين خاندان و سر سلسله بنى هدهد است كه در سوراء و كناره فرات ونى ، در فسا پراكنده اند و از جمله آنها هارون بن داوود بن حسين هدهد از بزرگان بنى هدهد در فسا.

٢٤ - قاسم بن عبدالله از احفاد ابوالفضل العباسعليه‌السلام از وجوه بنى هاشم و طالبيان ، عمرى مى نويسد كه وى بين بنى على و بنى جعفر را صلح داد در مدينه صاحب راى و نفوذ بود و اعقاب دارد (المجدى فى انساب الطالبيين ، ٢٣١).

٢٥ - ابراهيم بن محمد لحيانى ابوالفضل العباسعليه‌السلام وى سر سلسله بنى لحيانى در قم ، و يمن بوده است

٢٦ - على شعرانى فرزند قاسم بن محمد لحيانى از افاضل عصر خويش و سر سلسله بنى شعرانى در قزوين(٧٧)

نسل حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام از پسرش عبيدالله تنها، و نسل عبيدالله از حسن و نسل حسن از پنج پسرند: عبدالله(٧٨) قاضى مكه و مدينه ، و عباس خطيب ، و حمزه الكبير، و ابراهيم و فضل وعقب فضل از سه پسرند: جعفر، و عباس و محمد

و نسل عباس بن اميرالمومنين علىعليه‌السلام به غايت اندك است ، در عراق و عجم و خراسان كسى از ايشان نديديم ، غالبا در شيراز و طبرستان بوده اند، و بيشتر نسل عباس در حجاز و مغرب اند.(٧٩)

گريه امام حسين عليه‌السلام براى قمر بنى هاشم عليه‌السلام

مرحوم علامه سيد محسن امين در (اعيان الشيعه ) ، قسم اول از جلد چهارم ، در بخش مربوط به مقتل حضرت عباس بن علىعليه‌السلام برادر امام حسينعليه‌السلام نقل مى كنند:

حضرت عباسعليه‌السلام توانايى حركت نداشت ، چون زخمها او را سنگين كرده بود امام حسينعليه‌السلام براى شهادت او گريه سختى كرد(٨٠)

پس از شهادت حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباسعليه‌السلام حضرت ابا عبدالله الحسينعليه‌السلام به دستهاى مقطوع وى نظر افكنده و آن تن پاره پاره را نظاره كرد، سخت گريست و فرمود: اكنون پشت من شكسته و رشته تدبير و چاره گسسته گشت پس فرياد بر آورد: و اغوثاه بك يا الله واقله ناصراه !

ناگاه دو جوان ، مثل دو ماه ، از خيمه بيرون آمدند: يكى محمد بن عباس ‍عليه‌السلام و ديگرى برادر او قاسم بن عباسعليه‌السلام بود و مى گفتند: لبيك يا مولى نحن بين يديك آن حضرت فرمود: شهادت پدر شما را كفايت مى كند آن دو برادر عرض كردند: (لا و الله يا عماه )، پس دو برادر دست و پاى عمو را بوسيدند و با عمه ها و داع كرده روى به ميدان نهادند. يكى دويست و پنجاهتن از آن ملاعين و ديگرى هشتصد و بيست تن را به جهنم فرستاد سپس هر دو به شهادت رسيدند.(٨١)

محمد بن عباس بن اميرالمومنينعليه‌السلام

السيد عبدالرزاق المقرم النجفى در كتاب (العباس ، ص ١٩٥) مى نويسد كه قمر بنى هاشم ابوالفضل العباسعليه‌السلام پنج اولاد داشت عبيدالله و الفضل و الحسن و القاسم و يك دختر، ولى ابن شهر آشوب نام يكى از فرزندان او را محمد دانسته و او را از شهداى طف بشمار آورده است و آقاى حاج شيخ على كاشمرى در مشكاه الجنان خود قصيده ذيل را در مدح محمد بن ابى الفضل سروده :

طبع من دلخسته فرو ريخت مجدد

لعل و گهر و لولو و ياقوت و زبرجد

خواهد كه كند شرح ز فرزند ابوالفضل

گرديد به روح القدس اين لحظه مويد

چون شد ز جفاى پسر سعد ستمگر

در دشت بلا نائره حرب مشدد

هر يك ز معينان شه تشنه بى يار

از خويش گذشتند و رسيدند به مقصد

مستانه كشيدند به سر جام شهادت

سرمست مى عشق ز هر قيد مجرد

سردار سپاه شه دين حضرت عباس

رعنا پسرى داشت و را نام محمد

خورشيد و قمر منفعل از نور رخ وى

طوبى شده در رشك ز زيباى آن قد

چون سنبل چون عنبر چون مشك خطايى

بر دوش وى افتاده دو گيسوى محمد

نورسته نهالى به گلستان فضائل

در عين صغارت ز بزرگان شده ارشد

در حوزه اطفال دبستان معارف

در خدمت وى خضر چو خواننده ابجد

رخشان شده تا كوكبش از برج شرافت

از نير اعظم به سعادت شده اسعد

چون ديد ابوالفضل غريب است برادر

از نير اعظم به سعادت شده اسعد

چون ديد ابوالفضل غريب است برادر

از چهار طرف خصم برو كشته مجند

بنمود طلب نور دو چشمان و به وى گفت

جان كن به فداى عموى اكرم و امجد

كن سعى كه از همسفران باز نمانى

كايشان همه در جنت خلدند مخلد

آراست بر او اسلحه حرب سراپا

در آهن و فولاد تنش شد متغمد

شمشير حمايل به كفش نيزه خطى

چون اژدر خونخوار و چون افعى اسود

شد جلوه گر از برج حرم با رخ زيبا

چون ماه كه طالع شود از چرخ مشيد

بوسيد ركاب عمو و باب روان شد

بگرفت سر راه بر آن فرقه مرتد

وانگه سخن آغاز پى اصل نسب كرد

از حقه به ياقوت فرو ريخت طبر زد

كاى قوم منم زاده عباس دلاور

يارم به حسين بن على زاده احمد

بر عالم اگر فخر كنم هست سزاوار

در اصل و نسب از طرف عم و اب و جد

با چشم حقارت منمائيد تماشا

ما طائفه در رزم به مهديم ممهد

پس حمله بران فرقه بى شرم و حيا كرد

افكند ز مركب به زمين ده ده و صد صد

بر سينه هر كس كه سنانش بر سيدى

از پشت سرش نوك سنان گشت ممدد

هر مرد دليرى كه به او گشت مقابل

بر خاك سيه فرش تنش گشت موسد

آخر تن پاكش هدف تير بلا شد

افتاد به خاك از اثر سهم محدد

زد ناله و بشنيد شه آواز حزينش

آمد به سر كشته او با غم بى حد

چون خواست خجالت نكشد خسرو بى يار

عباس نيامد سر نعش متعمد

از گفته شيخ هروى فاضل مشهور

كز جمله وعاظ بود ساكن مشهد

مشكاه موفق شد و آورد به نظم

العهد على الراوى اگر خوب اگر بد

شهرها و كشورهايى كه امامزادگان از آل ابى طالب عليه‌السلام در آنجاها مدفونند

اسامى فرزندان حضرت ابوالفضل العباس قمر بنى هاشمعليه‌السلام كه از دست حكومتهاى جور به كشورها و شهرهاى گوناگون مهاجرت كرده اند، به قرار ذيل مى باشد، كه آنها را از كتاب مهاجران آل ابى طالبعليه‌السلام (ترجمه كتاب ارزشمند منتقله الطالبيه ) برگرفته ايم

وعده اى از اعقاب قمر بنى هاشم ابوالفضل العباسعليه‌السلام را در جلد اول چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباسعليه‌السلام از الى ١٣١ بر شمرده ايم ، طالبيين مى توانند به آنجا مراجعه كنند

آمل

به گفته حموى در معجم البلدان ، ج ٢، ص ١٧ آمل مركز طبرستان است

جناب حسين بن محمد بن حسن بن اسماعيل بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمومنينعليه‌السلام ، در آمل مازندران است(٨٢)

و نيز قاسم بن محمد بن عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباس ‍ بن اميرالمومنينعليه‌السلام در آمل وفات يافت ابونصر بخارى گويد: قاسم از مدينه بر حسن بن زيد بن الحسن وارد شد و در طبرستان آمل در گذشت(٨٣)

اصفهان

اصفهان يا اصبهان قبلا نام تمام سرزمينى بوده است كه شهر آن اولاجى نام داشته و بعدها مركز يهوديه شد لفظ اصبهان ، معرب سباهان (سپاهان ) به معنى لشگر و سپاه بوده و يا مركب از (اصبه ) به معنى شهر و (هان ) يعنى سواران است ، كه در مجموع شهر سواران شجاعان معنى مى دهد.(٨٤)

اصفهان

اسامى كسانى كه از اولاد عباس بن على بن ابيطالبعليه‌السلام به خطه اصفهان وارد شده اند، از قرار زير است :

امامزاده ابوالعباس محمد در خوراسگان نسب امامزاده ابوالعباس

ابوالعباس محمد نسبت هشتمش به حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام مى رسد. نسب ايشان از اين قرار است :

محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن جعفر بن قاسم بن حسن بن عبيدالله بن حضرت ابوالفضل العباس بن على بن ابيطالبعليه‌السلام

ورود ابوالعباس به ايران

حضرت ابوالعباس در زمان عبدالله مستكفى - بيست و دومين خليفه عباسى كه كوشش و جديت تام براى دستگيرى بنى هاشم داشت - با جمعى از بنى اعمام به طرف ايران فرار و در ايران متفرق شدند، و ابوالعباس به اصفهان آمد.

ابوالعباسعليه‌السلام مدتى را در دكان حدادى به شاگردى گذرانيد. در آن موقع به حكومت اصفهان دستور رسيد كه سادات بنى هاشم را در هر كجا ديدند شهيد نمايند.

شهادت ابوالعباس

يكنفر از شاگردان آهنگر به نسب او پى برد و به مامورين و بازرسان اطلاع داد.

ابوالعباسعليه‌السلام شبانه به حدود فرار نمود. فردا مامورين او را ديده و شناخته و دستگير نمودند، و در همين محل فعلى كه قبر وى مى باشد شهيد كردند.

اهالى و سكنه آنجا (خوراسگان ) وى را در قتلگاهش به خاك سپردند.

تاريخ شهادت اين امامزاده در سال ٣٤٢ هجرى اتفاق افتاده است(٨٥)

بسم الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارك و تعالى( وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ) اللهم صل على محمد المصطفى و على المرتضى ، و حسن الرضا و حسين الشهيد بكربلا و على زين العابدين ، و محمد الباقر، و جعفر الصادق ، و موسى الكاظم ، و على بن موسى الرضا، و محمد التقى ، و على النقى ، و حسن العسكرى و محمد المهدى صلوات الله عليهم اجمعين

هذا مزار متبرك حضرت امامزاده معصوم المظلوم الشهيد (تغمده الله بغفرانه و اسكنه فى رياض الجنه ) ابوالعباس

عنى بسعى و عمارتها كد خداى محترم و غريب صالح محمود شاه ابن شمس الدين على بن ركن شاه المشهور به (خوراستجانى ) فى تاريخ محرم الحرام سنه عشرين و تسعماه (٩٢٠)(٨٦)