• شروع
  • قبلی
  • 23 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4410 / دانلود: 2331
اندازه اندازه اندازه
راز نیایش منتظران

راز نیایش منتظران

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

راز نيايش منتظران

نويسنده : سيد محمد تقى موسوى اصفهانى

پيشگفتار

استثمار محرومان وبهره کشى از مستضعفان، مشکلى نيست که به تازگى بر جامعه بشرى سايه افکنده باشد، بلکه از دير باز انسانيت دچار اين بلاى بزرگ اجتماعى بوده وبا آن به ستيز برخاسته است.

از آغاز خلقت که بنگريم هابيل را در برابر قابيل وابراهيم را در مقابل نمرود، موسى را رو در رو با فرعون وپيامبر اکرم را درگير با کفار قريش - همچون ابولهب، ابوجهل وابوسفيان - مشاهده مى کنيم. هميشه ودر همه جا، گروهى خود را بر ديگران تحميل نموده وبه استضعاف آنها پرداخته اند.

آيا اين جدال را پايانى هست؟ آيا بشريت سرانجام از اين مهلکه عظيم نجات خواهد يافت؟ وآيا جامعه انسانى چهره سعادت ومواسات ومساوات را خواهد ديد؟ آيا مى توان به آينده اميدى داشت؟ يا اينکه بايد بسان حشره اى گم کرده راه، همچنان در تارهاى تنيده از مشکلات مادى وهواهاى نفسانى خويش دست وبا کند وسرانجام به زندگانى ننگين خويش پايان بخشد؟

متفکران شرق وغرب به اين پرسش پاسخهاى گوناگون داده اند، گروهى آن چنان به در مرداب ياس ونا اميدى فرورفته اند که ديگر توان حرکتشان نيست، وبرخى به جاى پرداختن به جامعه خويش، گوشه نشينى ودرويش مسلکى را به عنوان آخرين پناهگاه برگزيده اند.

در اين ميان انديشمندان ژرف نگر به آينده اى روشن تر وبه ساختن جهانى برتر فکر مى کنند، واين راهى است که از دير باز براى انسانها مطرح بوده است. طرح مدينه فاضله توسط افلاطون، سرزمين الدورادور به وسيله ولتر، وشهر آفتاب از سوى توماس کامپانلا، همه نشانه اى است از اين نگرش و توقع نسبت به آينده بشريت.

پيام آوران الهى همواره امت خويش را به پايانى روشن وايده آل بشارت داده اند، بشارت بر اينکه سر انجام پيروزى از آن مستضعفين است وبس. واين وعده الهى است که:( وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ) .

وما چنين اراده کرده ايم که بر ناتوان شدگان زمين منت گذاريم وآنها را پيشوا ووارثان (راستين) آن قرار دهيم. در سيستم انديشه اسلامى انجام اين مهم، بر عهده آخرين جانشين رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، بازمانده خدا بر روى زمين، بر پا دارنده حکومت واحد جهانى، امام زمان حضرت حجت بن الحسن العسکرى - ارواحنا فداه - گذارده شده است. پيروزى نهايى به دست قدرتمند او، ونجات مستضعفين به بازوى تواناى آن حضرت مى باشد.

در دوران غيبت امام، شيعه - اين رهروى خستگى نا پذير تاريخ - با آزمايشى سخت ودشوار، ما سازنده وانگيزنده درگير است. از يک سو، به جهت عدم شايستگى جامعه، از ديدار امامش محرم است، واز ديگر سو، در رابطه با باورداشت اين رهبر الهى، وظايفى بس سنگين بر دوش دارد.

انتظار ظهور حضرت مهدى (عجل الله فرجه) - اين حماسه پر شور تشيع - در راس اين وظايف قرار گرفته، ومنتظران حقيقى در نماياندن انتظار راستين خود، تکاليف فراوانى را بايد به انجام رسانند.

از جمله کسانى که در ارائه اين راه به مردم مشتاق کمر همت بسته، مرحوم ميرزا محمد تقى موسوى اصفهانى (معروف به احمد آباد) است. وى به سال ۱۳٠۱ ه. ق. در اصفهان متولد شد ودر سال ۱۳۴٨ ه. ق. يعنى در سن ۴٧ سالگى در گذشت. در دوران عمر کوتاه وپر برکتش حدود ۱٧ کتاب ورساله نگاشت، که از آن ميان کتاب پر ارج مکيال المکارم درباره حضرت حجت - عجل الله تعالى فرجه - مى باشد ونيز سه رساله به فارسى با نامهاى:

۱ - وظيفه الانام فى زمن غيبه الامامعليه‌السلام

۲ - نور الابصار فى فضيله الانتظار

۳ - کنز الغنائم فى فوائد الدعاء للقائمعليه‌السلام

سيرى اجمالى در آن کتاب واين سه رساله، موجى از عشق ومحبت راستين حضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - را در نظر خواننده مجسم مى سازد، عشقى فراوان که از ايمانى راسخ سرچشمه گرفته وگويا به وصال محبوب نيز انجاميده است.

انگيزه نکارش کتاب ارزشمند مکيال المکارم يکى از نمونه هاى آن محبت متقابل است، که در عالم رويا به ملاقات آن حضرت نايل شده ودستور نوشتن کتاب را از حضرتش شنوده است که: اين کتاب را بنويس وعربى هم بنويس ونام او را - بگذار مکيال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم.

محقق فرزانه حضرت حجت الاسلام آقاى صافى گلپايگانى (گرد آورنده کتاب شريف منتخب الاثر وبسيارى نوشته هاى سودمند ديگر) در مقدمه جلد دوم کتاب مکيال مکارم مى نويسد: «الکتاب الذى يعرب عن طول باع مولفه وسعه تتبعه وتفکيره، لم نعرف له نظيرا فى بابه، ولم نطلع فى ما کتب حول المهدويه على کتاب مفرد آداب الدعاء للمهدى عليه‌السلام وفوائده غير هذا الکتاب ...»

اين کتاب گوياى حوصله فراوان مولف وگستردگى تحقيق وتفکر وتلاش اوست. در موضوع خود بى نظير است وجز اين، کتابى که در موضوع مهدويت وآداب دعاى بر حضرت مهدىعليه‌السلام وفوايد آن باشد، سراغ نداريم...

در جهت آشنايى بيشتر با شخصيت اين بزرگ، بهتر است که به نقل مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى - محقق انديشمند وکم نظير قرن اخير - اکتفا کنيم که درباره اش نوشت: «عالم فاضل وخطيب بارع... کان من العلماء الاعلام القائمين بالوظايف الشرعيه وامامه الجماعه والوعظ وغيرها

(او) دانشمندى فاضل وگوينده اى نيکو... واز دانشمندان برجسته اى بود که مسئوليتهاى دينى وپيشوايى جماعت وپند وموعظه (مردم) را به انجام مى رساند. از نوشته هاى آن مرحوم درباره حضرت ولى عصرعليه‌السلام ، کتاب مکيال المکارم در سال ۱۳٩٨ ه. ق - (قم. مطبعه العلميه) تجديد چاپ شده، ورساله وظيفه الانام فى زمن غيبه الامام نيز توسط حسينيه عماد زاده اصفهان به چاپ رسيده است. آنچه در اينجا مطالعه مى کنيد دو رساله ديگر يعنى نور البصار فى فضيله الانتظار وکنز الغنائم فى فوائد الدعاء للقائمعليه‌السلام مى باشد.

در نيمه شعبان ۱۳٩٧ نمايشگاهى از کتب ويژه حضرت مهدىعليه‌السلام با نام روزنى بسوى نور در تهران تشکيل گرديد و۳۱۳ جلد کتاب به نمايش گذارده شد، در سال ۱۳٩٨ با تعدادى فزونتر در مشهد ودر نيمه شعبان ۱۳٩٩ در تهران (موزه نگارستان) با بيش از ۵٠٠ کتاب تکرار گرديد.

اين نمايشگاهها از سوى مقامات علمى وروحانى، اساتيد محترم وانديشمندان اسلامى مورد استقبال وتشويق فراوان قرار گرفت. انجام اين امر براى پژوهشگران وعلاقمندان، انگيزه اى بود که به احياى اين آثار ارزشمند دست يا زند وکوششى فزونتر در اين مسير بکار گيرند.

به عنوان نمونه مى توان از دو اثر ارزنده کتاب الغيبه (تاليف شيخ نعمانى) والبرهان فى علامات مهدى آخر الزمان (تاليف متقى هندى) نام برد که به همت والاى دانشمند معظم جناب آقاى عى اکبر غفارى تصحيح وتجديد چاپ شدند.

انگيزه گزينش وتجديد چاپ اين دو رساله نيز همان بود، به علاوه که اين دو رساله چنان کمياب است که حتى در کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، کتاب خانه آسان قدس رضوى (مشهد)، ونيز کتاب خانه مجلس شورا (تهران) يافت نشد، واين خود تاييدى ديگر بر ضرورت انجام اين مهم بود.

به هر حال نسخه عکسبردارى شده کتاب را از طريق همان نمايشگاه ونسخه اصلى را از کتاب خانه شخصى حجت الاسلام جناب آقاى شريعت پناه تهيه کرديم. بدين وسيله از الطاف و محبتهاى ايشان ومسئولين نمايشگاه صميمانه سپاسگزارى مى نماييم. در پايان، ضمن پوزش از کمبود ها، پيشنهادات و- راهنمايى هاى مفيد دانشوران معظم را ارج نهاده ومغتنم مى شماريم.

انتشارات بدر تهران - زمستان ۱۳۵٨

نور الابصار فى فضيلة انتظار

بسم الله الرحمن الرحيم و هو حسبى

«الحمد لله المنعم المنان الذى جعل انتظار مولانا صاحب الزمان افضل عبادات اهل الايمان والصلواة على نبيه وصفيه محمد الذى نزل عليه القرآن وعلى آله المعصومين امناء الرحمن وحجج الله على الانس والجان ولعنه الله على اعدائهم اهل الکفر والطغيان

اما بعد بنده شرمنده جانى محمد تقى ابن عبدالرزاق الموسوى الاصفهانى عفى الله تعالى عنهما، به عرض برادران ايمانى مى رساند که چون از افضل عبادات در اين اعصار انتظار فرج و ظهور خاتم ائمه «اطهار المدخر لاخذ الثار والانتقام من الاشرار والکفار اعنى الامام الغائب عن الابصار القائم المنتظر المهدى الحجه بن الحسن العسکرى عليهما‌السلام » است، لهذا محض خدمت به آن بزرگوار وبه جهت دلالت بسوى اين امر جليل، جمع نمودم در اين مختصر بعضى از آنچه وارد شده است در اخبار مرويه از ائمه اطهار، در فضيلت اين انتظار.

اميد آنکه در روز شمار در زمره انصاران امام ابرار بشمار آيم. وناميدم آن را به کتاب نور الابصار فى فضيله الانتظار ومشتمل نمودم آن را بر يک مقدمه وسه مقصد و يک خاتمه. اما مقدمه: بدان که مؤمن بايد قصدش در انتظار، فرمان بردارى خداوند عالميان ومحبت به رسول او وائمه اطهارعليهم‌السلام باشد تا به ثوابهاى کامله انتظار فائز ورستگار گردد، انشاء الله تعالى.

ثواب وفضيلت انتظار

در بيان جمله اى از اخبار وارده در ثواب وفضيلت انتظار، به نحو اختصار. در کمال الدين از حضرت صادقعليه‌السلام روايت شده که فرمودند: هر کس از شماها بميرد با ايمان در حالى که منتظر باشد مثل کسى است که در خيمه حضرت قائمعليه‌السلام در خدمت آن جناب باشد.

و در حديث ديگر از پدران خود از حضرت امير المؤمنينعليه‌السلام روايت فرموده که فرمودند: هر کس انتظار فرج ما را داشته باشد مانند کسى است که در راه خدا در خون خودش غلطيده باشد. ودر حديث ديگر حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: خوشا به حال شيعيان قائم ما، که انتظار ظهور او را داشته باشند در زمان غائب بودن او، واطاعت او نمايند در زمان ظهور او، ايشانند اولياء خدا که ترس وحزنى نيست بر آنها در روز جزاء. واز حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مروى است که:

افضل عبادتها انتظار فرج داشتن است. ودر بحار از عبد الحميد واسطى منقول است که گفت: به حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام گفتم که: ما دست از بازارها وکسبهاى خود برداشته ايم، به جهت انتظار اين امر، به نحوى که بعضى از ما نزديک است سائل به کف شود.

فرمود: اى عبد الحميد آيا گمان مى کنى کسى که در راه خدا چنين کند، خداوند فرج وگشايش باو ندهد؟ خدا رحمت کند بنده اى را که خودش را براى يارى ما نگاه مى دارد، خدا رحمت کند بنده اى را که امر ما را احياء مى کند.

گفتم: اگر به حال انتظار بميرم پيش از ظهور قائم شما، چه ثواب دارم؟ فرمود: هر کس از شماها که در حال انتظار حضرت قائم از دنيا برود، و عزم يارى کردن او را داشته باشد در زمان ظهورش، مثل کسى است که در رکاب او جهاد کرده باشد و شهيد شده باشد.

و از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام منقول است که فرمودند: انتظار فرج داشتن، از افضل اعمال است. و در احتجاج از آن حضرت روايت است که به ابى خالد کابلى فرمودند که:

طولانى مى شود زمان غائب بودن ولى خدا - که دوازدهمين از اوصياء حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وائمه بعد از آن جناب است - اى ابا خالد، بدرستى که آن مؤمنانى که در زمان غائب بودن او مى باشند و اعتقاد و يقين به امامت او دارند و انتظار زمان ظهور او را مى کشند، بهتراند از اهل هر زمانى، زيرا که خداوند تبارک وتعالى چنان عقل و هوشى به آنها عطا فرموده که غائب بودن امامشان با حضور او نزد آنها يکسان است، و قرار داده آنها را در آن زمان به منزله کسانى که جهاد نمودند در خدمت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با کفار به شمشير.

ايشانند مؤمنين خالص وشيعيان ما به حقيقت و راستى، ودعوت کنندگان بسوى دين خدا عز وجل، به آشکار و نهان. و در خبر ديگر است که فرمود: هر مؤمنى که ثابت بماند بر ولايت ما، در زمان غائب بودن قائم ما، عطاء مى فرمايد حق تعالى به او ثواب هزار شهيد را، که مثل شهداى بدر واحد باشند.

مولف گويد که چون باقى بودن بر حال انتظار لازمه ثبوت ولايت وعلامات آن است، مى توان اين ثواب را براى آن اثبات نمود. ودر کمال الدين از صقر بن ابى دلف روايت است که گفت شنيدم از حضرت امام محمد تقىعليه‌السلام که فرمود: امام بعد از من پسر من على است، امر او امر من است وگفتار او گفتار من است، و اطاعت او اطاعت من. وامام بعد از او پسر او حسن است، امر او امر پدرش على است و قول او قول پدر اوست وطاعت او طاعت پدر او. آنگاه ساکت شدند.

گفتم: يابن رسول الله پس کيست امام بعد از امام حسن عسکري؟ حضرت گريه شديدى نمودند، آنگاه فرمودند: بدرستى که امام بعد از امام حسن عسکرى پسر اوست، که قائم بحق ومنتظر است.

گفتم: يابن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چرا او را قائم مى نامند؟ فرمودند: براى آنکه قيام مى فرمايد بعد از اينکه نام او از ميان رفته باشد و بيشتر قائلين به امامت او از دين برگردند. (يعنى به جهت طول غيبت او) گفتم: چرا او را منتظر نامند؟

فرمود: به جهت آنکه از براى او غائب شدنى اتفاق مى افتد که بسيار مى شود روزگاران وطول مى کشد زمان آن پس مؤمنين خالص به انتظار او باقى مى مانند و شک کنندگان او را انکار مى کنند و انکار کنندگان به ذکرا واستهزاء مى نمايند و کسانى که وقت براى ظهورش معين مى کنند دروغگو مى باشند وکسانى که عجله مى کنند هلاک مى شوند (يعنى از دين بر مى گردند) وکسانى که فرمان بردار ائمه خود هستند (يعنى چون وچرا نمى کنند وبه دستور العمل امامان دين رفتار مى کنند) نجات مى يابند.

مولف مى گويد که مراد از عجله اى را که باعث هلاکت مى شود، در مقدمه کتاب کنز الغنائم بيان نموده ام. واز حضرت اميرعليه‌السلام مروى است که فرمودند: منتظر فرج باشيد واز رحمت خداوند نا اميد نباشيد، بدرستى که پسنديده ترين اعمال بسوى حق تعالى انتظار فرج است.

و از حضرت صادقعليه‌السلام مروى است که فرمود: هر کس از شماها بميرد، در حالتى که انتظار ظهور امام زمان را داشته باشد، مانند کسى است که با حضرت قائم در خيمه آن حضرت باشد. انگاه اندکى ساکت شد، بعد فرمود: بلکه مانند کسى است که در رکاب او جهاد کند. بعد فرمود: نه والله، بلکه مانند کسى است که در رکاب حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شهيد شده باشد.

حقير گويد: در اين حديث سه درجه از ثواب را تدريجا ذکر فرموده اند که از براى منتظرين ظهور حضرت قائم هست. ودر بحار از حضرت امير المؤمنينعليه‌السلام حديثى روايت شده که خلاصه اش اين است که: حق تعالى به کسانى که در زمان غائب بودن امام، انتظار ظهور او را دارند، ودين خود را محکم نگاه مى دارند، عطا فرمايد آن ثوابهاى واقعى کامل را، که به آزادى عمل نمودند بر طبق احکام واقعيه و عبادات صحيحه قرار داده، اگر چه آنها به سبب غائب بودن آن حضرت، دسترسى به فهميدن حکمهاى واقعى و عبادات حقيقى نداشته باشند، (يعنى به ازاى اعمال وعبادات ظاهريه که مطابق تکليف فعلى خود بجا مى آورند، اجر وثواب اعمال وعبادات کامله حقيقه را مرحمت مى فرمايد، به واسطه فضيلت انتظار داشتن از براى ظهور امامعليه‌السلام واخذ واقعيات احکام).

و در نجم ثاقب از غيبت شيخ طوسىرحمه‌الله از مفضل روايت است که گفت: ذکر نموديم قائمعليه‌السلام را، وکسى که مرد از اصحاب ما، که انتظار او را مى کشيد. پس حضرت صادقعليه‌السلام فرمود به ما که:

چون حضرت قائمعليه‌السلام خروج کند کسى بر سر قبر مؤمن مى آيد، پس به او مى گويد که اى فلان، بدرستى که ظاهر شد صاحب تو، پس اگر خواهى که ملحث شود واگر مى خواهى که اقامت کنى در نعمت پروردگار خود پس اقامت داشته باش.

مولف گويد از اين حديث ظاهر مى شود که اين مطلب که زنده شدن در زمان ظهور آن بزرگوار باشد، يکى از جمله فوائد انتظار است، چنانچه اين فائده در دعاى براى آن حضرت نيز وارد شده.

و از ابى حمزه روايت است که گفت به حضرت صادقعليه‌السلام عرض کردم: فدايت شوم، پير وبى قوه شده ام واجلم نزديک شده است ومى ترسم پيش از وقوع امر فرج شما بميرم. فرمودند: اى ابا حمزه، هر کسى که ايمان بياورد به ما و تصديق کند حديث ما را و منتظر زمان فرج ما باشد، مثل کسى مى ماند که در زير علم حضرت قائمعليه‌السلام شهيد شده باشد، بلکه ثواب کسى را دارد که در رکاب حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شهيد شده باشد.

و در حديث ديگر از آن حضرت مروى است که فرمود: هر کس از شماها بميرد در حالتى که انتظار فرج را داشته باشد افضل است نزد حق تعالى از بسيارى از شهيدان بدر واحد.

و در برهان از مسعده روايت شده که گفت: در محضر مبارک حضرت صادقعليه‌السلام بودم که پيرمرد منحنى وارد شد، در حالتى که به عصاى خود تکيه نموده بود. پس سلام کرد وحضرت جواب سلامش را دادند.

آنگاه عرض کرد: يا ابن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست خود را بدهيد من ببوسم. حضرت دست خود را دادند وبوسيد. آنگاه شروع کرد به گريه کردن. حضرت فرمودند: اى شيخ چرا گريه مى کني؟ عرض کرد: فدايت شوم، بقدر صد سال است که عمرم در انتظار قائم شما گذشته، هر ماهى نو مى شود، مى گويم در اين ماه ظاهر مى شود، وهر سالى تازه مى شود، مى گويم در اين سال واقع مى شود. اکنون پير وناتوان شده ام واجلم فرا رسيده وهنوز به مراد دل خود نرسيده ام وظهور فرج شما را نديده ام.(۱)

پس چرا گريه نکنم وحال آنکه، بعض شما را پراکنده در اطراف زمين، وبعضى را کشته به ظلم اعداى دين مى بينم.

پس حضرت صادقعليه‌السلام گريان شدند وفرمودند که: اى شيخ، اگر زنده ماندى تا زمانى که ببينى قائم ما را، مى باشى در مقام رفيع بسيار عالى، واگر پيش از ظهور حضرت او در انتظارش مردى، پس در روز قيامت در زمره آل محمد صلوات الله عليهم محشور خواهد شد، وآنها مائيم که امر به تمسک به ما نموده، در آنجا که فرمود:

«انى مخلف فيکم الثقلين فتمسکوا بهما لن تضلوا کتاب الله وعترتى اهل بيتى .» يعنى بدرستى که من دو چيز بزرگ عالى مقام در ميان شما مى گذارم، پس متوسل به آنها بشويد تا هيچ وقت گمراه نگرديد، يکى کتاب خدا قرآن، وديگرى عترت من که اهل بيت منند.

آن پيرمرد چون اين بشارت عظمى را شنيد، جزع وگريه اش ساکن گرديد وگفت: مرا با وجود اين بشارت باکى از مرگ نيست. آن گاه حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: اى شيخ، بدان که قائم ما بيرون مى آيد از صلب حضرت امام حسن عسکرى، و امام حسن عسکرى بيرون مى آيد از صلب امام على النقى، وعلى بيرون مى آيد از صلب امام محمد تقى، و محمد بيرون مى آيد از صلب حضرت على بن موسى، وعلى بيرون مى آيد از صلب حضرت موسى که پسر من است واو از صلب من خارج گرديده، ما دوازده نفريم که تمام ما معصوم وپاکيزه از هر گناه وکثافتى مى باشيم.

تنبيه (ياد آورى): اختلافى که در ثواب انتظار در بعض اخبار مشاهده مى شود، باعتبار اختلاف منتظرين است در درجات معرفت وتقوى وانتظار، البته هر کس اکمل است ثوابش هم اکمل است.

واجب بودن انتظار

در بيان واجب بودن انتظار ظهور حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه وشرط بودن او در قبول اعمال. در اصول کافى از اسمعيل جعفى روايت است که گفت: شخصى وارد شد بر حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام وبا او صحيفه اى بود، حضرت به او فرمودند:

اين صحيفه مخاصم است که سؤال نمود از آن دينى که بواسطه آن اعمال انسان به درجه قبول مى رسد؟ عرض کرد: بلى، خدا شما را رحمت کند، مراد من همين است. حضرت فرمود: آن دينى که بسبب آن اعمال قبول مى شود اين اين است:

شهادت به يگانگى خدا و اينکه شريک ندارد، وشهادت به رسالت خاتم انبياء محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و اقرار به حقيت تمام آنچه خبر داده از جانب حضرت حق تعالى، و دوستى با ما اهل بيت، و بيزارى از دشمنان ما، و فرمان بردار بودن از براى امر ما، و پرهيزگارى از گناهان، وتواضع وانتظار داشتن از براى ظهور قائم ما، بدرستى که از براى ما دولتى است که هر وقت خدا بخواهد آن را ظاهر مى گرداند.

و در غيبت شيخ نعمانى از ابى بصير روايت است که: روزى حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: مى خواهيد شما ها را خبر بدهم به آن چيزى که حق تعالى با نبودن آن هيچ عملى را از بندگان قبول نمى فرمايد.

گفتم: بلى. فرمود: آن شهادت به يگانگى خدا است، و آن که حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بنده او و پيغمبر اوست، اقرار به آنچه خدا امر فرموده به آن، و دوستى از براى ما، وبيزارى از دشمنان ما (يعنى دشمنان ائمه)، وفرمان بردار بودن از براى ائمه اطهارعليهم‌السلام ، و پرهيزگارى از گناهان، و کوشش نمودن در اطاعت خدا (يعنى در اداى واجبات شرعيه).

و يقين داشته (يعنى در امر اصول دين وحقيقت امر ائمه طاهرين)، وانتظار داشتن از براى ظهور حضرت قائمعليه‌السلام . آن گاه فرمودند که: از براى ما دولتى هست که ظاهر مى گرداند آن را حق تعالى هر وقت که بخواهد.

و در کمال الدين از حضرت عبد العظيم روايت است که فرمود: وارد شدم به محضر سيد خود حضرت امام محمد تقىعليه‌السلام ، و قصد داشتم که سؤال نمايم از آن جناب از قائم که همان است مهدى يا غير اوست. پس حضرت پيش از سؤال کردن من به اعجاز فرمودند:

اى ابا القاسم، بدرستى که قائم از ما همان مهدى است، که واجب است انتظار او را داشتن در زمان غائب بودن او، وواجب است اطاعت و پيروى او در زمان ظهور او، واو سومى از اولاد من است.

وشيخ صدوق در کمال الدين به سند صحيح از حضرت صادقعليه‌السلام روايت فرموده که فرمود: نزديک ترين حالات بندگان خدا به خدا، که در آن حال از آنها خشنودتر از هر زمانى است، آن وقتى است که امام آنها غائب واز نظر آنها پنهان مى باشد و مکان او را نمى دانند، و با وجود اين يقين دارند که حجت الهيه موجود است.

پس در آن زمان بايد هر صبح و شام منتظر فرج باشند. مولف گويد: هر صبح و شام کنايه است از استمرار رو دوام يعنى در هيچ حالى و در هيچ وقتى و در هيچ ماه وسالى نبايد مايوس از ظهور امامعليه‌السلام باشد، بلکه هر چه غيبت آن حضرت طولانى تر مى شود بايد اميدشان بوجود مبارک او محکم تر و ثابت تر بشود، زيرا که خود اين طول غيبت از امور غيبه ئى است که ائمه ماعليهم‌السلام پيش از وقوع آن خبر داده اند.

هر دم در انتظار تو عمرم گذر کند

آن دگر اميد مرا بيشتر کند

نوعى اثر نموده به قلبم جدائيت

کاندر رگى ضعيف اثر نيشتر کند

معناى انتظار

در بيان معنى انتظار ومقدار واجب از آن به نحو اختصار. بدان که: اصل انتظار امرى است قلبى که ظاهر و منبعث مى شود از آن امور بدنيه بسيار، که متفاوت است به حسب تفاوت درجات انتظار.

اما قدر واجب از انتظار قلبى از براى ظهور آن بزرگوار، بر حسب آنچه ظاهر مى شود از اخبار، اين است که مؤمن بايد يقين داشته باشد به اينکه حضرت قائمعليه‌السلام ، که امام دوازدهم است و فرزند صلبى بلا واسطه حضرت امام حسن عسکرى است، از روزى که متولد شده تا کنون زنده است، و به همين بدن عنصرى باقى است، و در همين عالم است و نمرده است و نخواهد مرد تا اينکه ظاهر شود به همين بدن، و در همين عالم سلطنت کند، و عالم را پر از عدل نمايد و دين اسلام را در تمام عالم رواج دهد، و ظهور را و وقت معينى ندارد که خلايق بدانند، بلکه احتمال دارد در همين سال واقع شود، و احتمال دارد سالهاى بسيار ديگر تاخير بيفتد.

و بايد مؤمن در هيچ حالى از حالها و هيچ سالى از سالها نا اميد نباشد از وقوع ظهور آن جناب، بلکه بايد هميشه اوقات و تمامى سنوات اميدوار به ظهور موفور السرور آن بزرگوار باشد.

پس اينکه بعضى از نادانها به حسب خيالات وحدسيات مى گويند حالاها امام ظاهر نمى شود، يا تا صد سال ديگر هم مثلا ظاهر نمى شود، خطاء واشتباه است وخلاف دستور العمل منقول از ائمه اطهار است، بلکه در اخبار متعدده تصريح فرموده اند که ظهور آن حضرت بغته واقع مى شود، و علامات حتميه ظهور مثل خروج سفيانى وصيحه آسمانى و قتل نفس زکيه همه در يک سال نزديک بهم واقع مى شود، چنانچه مشروحا در مکيال المکارم ذکر نموده ام با شواهد ديگر، پس ممکن است که در همين سال ظهور واقع شود، و ممکن است که سالهاى بسيار ديگر هم تاخير بيفتد، و مؤمن نبايد هيچ وقت نا اميد باشد.

وهمچنين جزم وحکم به اينکه تا فلان وقت يا فلان سال ظهور واقع مى شود، آن هم خطاء و اشتباه است، بلکه در روايات متعدده معتبره امر فرموده اند که هر کس تعيين وقت نمايد از براى ظهور حضرت قائمعليه‌السلام او را تکذيب نمائيد، زيرا که علم به آن مخصوص به خداوند عالميان جل شانه است.

انتظار واجب بدنى

واما قدر واجب از انتظار بدنى که منبعث از آن انتظار قلبى مى شود، اين است که مؤمن از معاصى وگناهان اجتناب نمايد، و صفات بدرا از خود دور نمايد، تا اينکه اگر درک نمود زمان ظهور آن حضرت را، مورد مرحمت و احسان آن جناب باشد، وآن حضرت از او خشنود باشند نه دل آزرده.

چنانچه در روايت ابى بصير است که حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: هر کس دوست مى دارد که از اصحاب حضرت قائمعليه‌السلام باشد، بايد انتظار ظهور آن حضرت را داشته باشد، و عمل او بر طبق ورع و پرهيزگارى باشد، و خود را بصفات خوب و اخلاق حميده متصف نمايد، در حالتى که منتظر ظهور آن حضرت است.

پس چنين کسى اگر از دنيا برود و ظهور حضرت قائمعليه‌السلام بعد از او واقع شود، ثواب کسى را دارد که درک فيض حضور آن جناب را نموده باشد و از ياران واصحاب او باشد. پس سعى کنيد در پرهيزگارى و طاعت، و منتظر ظهور امام قائمعليه‌السلام باشيد.

و در توقيع مروى از آن جناب در بحار و احتجاج مى فرمايد که: بايد هر يک از شماها کارى بکند و نوعى رفتار نمايد که به محبت ما نزديک شود، و احتراز کند و پرهيز نمايد از عملى که او را بغضب ما نزديک مى کند. الخ.

انتظار قلبى کامل

و اما انتظار قلبى کامل، پس به اين حاصل مى شود که شخص مؤمن در هيچ حالى از حالات و هيچ وقتى از اوقات وهيچ مکانى از مکانها از ياد امامش و انتظار قدوم مبارکش خالى وفارغ نباشد، بلکه اگر در مجالس و محافل مردم هم حاضر مى شود و با اهل عالم گفتگو مى کند، قلبش پيش امامعليه‌السلام باشد، و به انتظار او و خيال او و شوق وصال او باشد.

مثل شخصى که اولادش منحصر باشد بيک نفر، وآن يک نفر هم به جميع کمالات آراسته باشد، و وجودش انواع واقسام فوائد ومنافع از براى اين شخص داشته باشد، وبه سفرى رفته باشد و اين پدر از جا و منزل او خبر نداشته باشد، تصور کن، آيا يک ساعت از خيال او بيرون مى رود، يا آنکه از جستجوى او تغافل مى کند؟

حاشا و کلا، بلکه شب و روز، بلکه در تمام ساعات و حالات و حرکات و سکنات، محبوب او پيش نظر او ممثل است، چنانچه شاعر گفته:

اى غايب از دوديده چنان در دل منى

کز لب گشودنت به من آواز مى رسد

و چون مؤمن محبتش به امام زمان به اين درجه رسيد ايمانش کامل مى شود، چنانچه در حديث نبوى در دار السلام وغيره مروى است که فرمودند: مؤمن ايمانش کامل نمى شود مگر وقتى که من در نزد او از خودش عزيزتر باشم، و اولاد من در نزد او از اولاد خودش عزيزتر باشد، واهل من نزد او عزيزتر از اهل خودش باشند، و امور متعلقه به من نزد او اهم از امور متعلقه به خود او باشد. وهمين که انتظار قلبى به اين درجه از کمال رسيد، آثار ظاهريه او هم به درجه کمال مى رسد.

١٧- باب تحريم همنشينى با دروغگو و گنهكار و بخيل و نادان و قاطع رحم

و ١- امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل مى‏كند كه : پدرم علىّ بن الحسين (ع) به من فرمود : اى پسر عزيزم با پنج گروه دوستى و گفتگو و مسافرت مكن؛ امام باقر (ع) سؤال مى‏كنند آن پنج گروه را معرّفى فرماييد، امام سجّاد (ع) فرمود : ١- از دوستى با دروغگو بپرهيز زيرا دروغگو مانند سراب است كه دور را نزديك و نزديك را دور مى‏نماياند. ٢- از دوستى با فاسق اجتناب كن زيرا تو را به يك وعده غذا و به كمتر از آن مى‏فروشد. ٣- از دوستى با بخيل بپرهيز زيرا وقتى كه خيلى به كمك او نيازمند باشى (كمك نمى‏كند) و تو را خوار مى‏گرداند. ٤- از دوستى با كسى كه از بستگان بريده و قطع رحم نموده است بپرهيز، زيرا در سه جا از قرآن نفرين شده است.

الف : (شما (منافقان) اگر (از فرمان خدا و طاعت قرآن) روى بگردانيد يا در زمين فساد و قطع رحم كنيد باز هم اميد (نجات) داريد؟

ب : (آنان كه پس از پيمان بستن (با خدا و رسول) عهد خدا را شكستند و نيز آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده بريدند، و در روى زمين فساد و فتنه برانگيختند، براى آنهاست لعنت خدا، و منزلگاهشان دوزخ است».

ج : و در سوره بقره فرموده است : «كسانى كه عهد خدا را پس از پيمان بستن مى‏شكنند و آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده مى‏برند، و در روى زمين فساد مى‏كنند به حقيقت زيانكارند.

٢- امام جعفر صادق (ع) فرمود : از دوستى با نادان بپرهيز زيرا هر چه به او نزديكتر شوى به بدى نزديك شده‏اى [و از جانب او جز بدى به تو نمى‏رسد.]

٣- سيّد رضى (در نهج البلاغه) گويد : پيشواى مؤمنان على (ع) فرمود : اى فرزندم از دوستى با نادان بپرهيز، زيرا او مى‏خواهد به تو سود برساند ولى زيان مى‏رساند، از دوستى با بخيل اجتناب كن زيرا هنگام شديدترين حاجت تو را رها مى‏سازد، و از دوستى با بد كار بر حذر باش زيرا تو را به چيز كمى مى‏فروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهيز زيرا او مانند سراب است، دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور مى‏نماياند.

٤- امام محمّد باقر (ع) فرمود : به چهار شخص نزديك مشو و دوستى مكن :

نادان، بخيل، ترسو و دروغگو، امّا نادان مى‏خواهد به تو سود برساند ولى ضرر مى‏زند، امّا بخيل چيزى از تو مى‏گيرد ولى چيزى به تو نمى‏دهد، امّا ترسو از تو و از پدر و مادر خويش مى‏گريزد، امّا دروغگو راست مى‏گويد ولى كسى سخن او را تصديق نمى‏كند. ٥- امام جعفر صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل مى‏كند كه امام باقر (ع) فرمود :

خواستم به سفر بروم، پدرم علىّ بن الحسين (ع) به من سفارش كرد : اى پسرم از دوستى و معاشرت با احمق بپرهيز و با او معاشرت نكن زيرا احمق در حضور و غياب به دنبال عيبجويى است.

اگر سخن بگويد نادانى‏اش او را رسوا گرداند، و اگر سكوت كند ناتوانى در گفتار او را كوچك مى‏كند و اگر كارى انجام دهد آن را تباه سازد، و اگر مسئوليتى به عهده گيرد آن را ضايع مى‏كند، دانش او باعث بى‏نيازى او نيست و دانش ديگران هم به وى سود نمى‏رساند، نصيحت ناصحان را نمى‏پذيرد، دوستش از او آسايشى نمى‏يابد، مادرش دوست دارد در عزايش بنشيند، و همسرش مى‏خواهد او را از دست بدهد، همسايه‏اش مى‏خواهد از او دور باشد، و دوست وى تنهايى را بر مجالسش ترجيح مى‏دهد، اگر در مجلسى از ديگران كوچكتر باشد آنها از دست او در رنج و عذابند، و اگر بزرگتر از ديگران باشد آنان را به فساد مى‏كشاند.

١٨- باب كراهت همنشينى با فرومايگان و ثروتمندان و گفتگو با زنان‏

  ١- امام جعفر صادق (ع) از اجدادش نقل مى‏كند كه : رسول خدا (ص) فرمود : همنشينى با سه گروه دل را مى‏ميراند : ١- همنشينى با فرومايگان.

٢- گفتگو با زنان. ٣- همنشينى با ثروتمندان.

٢- امام محمد باقر (ع) به شخصى فرمود : با ثروتمندان معاشرت نكن زيرا انسان وقتى كه با آنها معاشرت مى‏كند از نعمتى كه خدا به خودش داده است قدردانى نمى‏كند و به مرحله‏اى مى‏رسد كه تصوّر مى‏كند خدا به وى نعمتى نداده است.

١٩- باب كراهت وارد شدن به مكانهاى تهمت آميز ١- امام جعفر صادق (ع) گويد : امير مؤمنان علىّ (ع) فرمود : اگر كسى خود را در معرض تهمت قرار دهد كسانى كه به او بد گمان مى‏شوند نبايد ملامت كند، و كسى كه رازش را پنهان دارد اختيار در دست خودش مى‏باشد [و رازش آشكار نمى‏شود .]

٢- امام صادق (ع) فرمود : كسى كه به جاهاى تهمت آميز برود و متهم گردد بايد خودش را ملامت كند.

٣- امام باقر (ع) از پدر بزرگوارش نقل كرده است كه حضرت امير (ع) فرمود :

شخصى كه خودش را در معرض تهمت قرار دهد نبايد كسانى را كه به او بد گمان مى‏شوند ملامت كند.

٤- حضرت على (ع) در وصيّت به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : از مكانهاى تهمت آميز، و جاهايى كه مردم به آن بدگمانند بپرهيز، زيرا همنشين بد انسان را گول مى‏زند. ٥- امام موسى كاظم (ع) گويد : امام صادق (ع) فرمود : از جاهاى مشكوك [و تهمت آميز] بپرهيزيد، و حتّى نبايد كسى با مادرش راه برود زيرا همه مردم نمى‏دانند كه وى مادر اوست.

٦- سيّد رضى (در نهج البلاغه) از امير المؤمنان (ع) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : شخصى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد كسانى را كه به او بد گمان مى‏شوند نبايد ملامت كند.

٧- و نيز آن حضرت فرمود : كسى كه شمشير تجاوز و ستم بروى مردم بكشد با آن شمشير كشته مى‏شود، و كسى كه مكر و حيله ورزد هلاك شود، و هر كه بى‏باكى پيشه سازد غرق گردد، و شخصى كه وارد مكانهاى تهمت آميز شود متهم گردد.

٢٠- باب استحباب پرهيز و ترس از زيركى مؤمن‏ ١- امام باقر (ع) در تفسير آيه «إِنّ فِي ذلِكَ لآَياتٍ لِلْمُتَوَسّمِينَ»فرمود : منظور از «متوسّمين» ائمّه هستند (چون) رسول خدا (ص) فرمود : از زيركى مؤمن بپرهيزيد زيرا او در گفتارش از نور الهى استفاده مى‏كند.

٢- سليمان جعفرى گويد : عدّه‏اى در نزد امام موسى كاظم (ع) بوديم كه فرمود : از زيركى مؤمن بترسيد زيرا او با نور الهى به امور مى‏نگرد.

٣- سيّد رضى (در نهج البلاغه) گويد : علىّ (ع) فرمود : از گمانهايى كه مؤمنان نسبت به شما مى‏برند بر حذر باشيد زيرا خدا حقّ را بر زبان آنها جارى مى‏سازد.

٢١- باب استحباب مشورت با اشخاص صاحب نظر ١- امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل كرده كه به پيامبر اكرم (ص) گفته شد : اى رسول خدا، هوشيارى و دورانديشى در چيست؟ فرمود : مشورت كردن با صاحب‏نظران و پيروى از آنها.

٢- امام صادق (ع) فرمود : رسول اكرم (ص) در وصيّت به حضرت على (ع) فرمود : هيچ كمك و پشتيبانى محكمتر از مشورت، و هيچ خردى بهتر از تدبير و چاره‏انديشى نيست.

٣- امام باقر (ع) فرمود : در تورات چهار عبارت نوشته شده است : ١- كسى كه مشورت نكند پشيمان مى‏شود. ٢- فقر و تنگدستى بزرگترين مرگ است.

٣- هر گونه رفتار كنى با تو رفتار مى‏كنند. ٤- كسى كه چيزى را مالك شود منافع خود را بر منافع ديگران ترجيح مى‏دهد.

٤- امام صادق (ع) فرمود : هرگز انسان با مشورت كردن هلاك نمى‏شود.

٥- سيّد رضى (در نهج البلاغه) از حضرت امير (ع) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هيچ ثروتى مانند عقل، و هيچ فقرى مانند نادانى، و هيچ ميراثى مانند ادب، و هيچ پشتيبانى مانند مشورت كردن نيست.

٦- و آن حضرت فرموده است : كسى كه خود رأى باشد نابود مى‏شود، و هر كه با بزرگان مشورت كند در عقل آنها شريك است.

٧- و آن حضرت فرمود : مشورت راهيابى است.

٨- و نيز آن حضرت فرمود : كسى كه به رأى و فكر خود اكتفا كند خود را به خطر افكنده است.

٢٢- باب استحباب مشورت با شخص پرهيزگار خردمند و اطاعت از او و كراهت مخالفت با وى‏ ١- امام جعفر صادق (ع) فرمود : كسى كه نصيحت‏كننده‏اى از باطن، و بازدارنده‏اى از درون، و همنشين راهنما نداشته باشد دشمن را بر خود چيره كرده است.

٢- امام هادى از پدرانش نقل كرده است كه حضرت على (ع) فرمود : كسى كه به رأى و فكر خود اكتفا كند خود را به خطر افكنده است.

٣- امام صادق (ع) فرمود : در كار خود با كسانى مشورت كن كه از پروردگارشان مى‏ترسند.

٤- امام صادق (ع) نقل كرده است كه حضرت على (ع) فرمود : در كارى كه براى تو پيش مى‏آيد با كسانى كه از خدا مى‏ترسند مشورت كن.

٥- سليمان بن خالد گويد : از امام جعفر صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود :

با مردم خردمند با تقوا مشورت كن زيرا آنها جز به نيكى راهنمايى نمى‏كنند، و بپرهيز از مخالفت با آنان زيرا مخالفت با شخص پرهيزگار خردمند باعث تباهى دين و دنياست. ٦- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است : مشورت با خردمند اندرزگو باعث پيشرفت و بركت و موفقيّت از جانب خداست، وقتى كه شخص دلسوز عاقل تو را راهنمايى كند از مخالفت با او بپرهيز، زيرا اين مخالفت باعث هلاكت مى‏شود.

٧- امام جعفر صادق (ع) فرمود : چرا وقتى كار مهمّى براى شما پيش مى‏آيد و خود قادر به حلّ آن نيستيد با افراد خردمند متديّن و پارسا مشورت نمى‏كنيد؟

سپس امام صادق (ع) فرمود : آگاه باشيد هر كس اين كار را انجام دهد خدا او را خوار نمى‏گرداند بلكه مقام او را بالا مى‏برد و به بهترين كارها و نزديكترين آنها به خداوند هدايتش مى‏كند.

٨- امام صادق (ع) فرمود : مشورت داراى حدودى است كه اگر آن حدود شناخته و رعايت نشود ضررش براى مشورت‏كننده از نفعش بيشتر است.

آن حدود عبارتند از : كسى كه با او مشورت مى‏شود : ١- عاقل باشد. ٢- آزاده ديندار باشد. ٣- دوست مهربان و مانند برادر باشد. ٤- اگر از راز تو آگاه شد مثل اين كه خودت به آن آگاهى و آن را مكتوم و پوشيده مى‏دارد. زيرا تو زمانى از راهنمايى مشاور سود مى‏برى كه او عاقل باشد، و وقتى كه وى آزاد مرد متديّن بود نهايت كوشش را براى نصيحت كردن تو به كار مى‏برد، وقتى كه دوست مهربان و مانند برادر باشد و او را از راز خويش آگاه كردى راز تو را پوشيده نگاه مى‏دارد، و آگاهى او مانند اين است كه خودت به آن آگاهى، [اگر اين شرايط رعايت شود] مشورت جامع و نصيحت كامل مى‏گردد.

٢٣- باب وجوب راهنمايى كسى كه تقاضاى مشورت مى‏كند ١- امام جعفر صادق (ع) فرمود : مردى به نزد امير المؤمنين (ع) آمد و عرض كرد براى مشورت به خدمت شما آمده‏ام.

حسن و حسين [دو فرزند شما] و عبد اللّه بن جعفر از دخترم خواستگارى كرده‏اند (كداميك را قبول كنم)؟ حضرت علىّ (ع) فرمود : كسى كه با او مشورت كند مورد اعتماد است، [فرزندم] حسن زنان را طلاق مى‏دهد، دخترت را به همسرى حسين درآور كه او براى دخترت مناسبتر است.

٢- امام صادق (ع) فرمود : كسى كه با برادر مؤمنش مشورت كند و او نظرش را خالصانه بازگو ننمايد خداى عزّ و جلّ قدرت فكر و انديشه را از وى مى‏گيرد.

٢٤- باب جواز مشورت كردن با كسى كه مرتبه او پايين‏تر است‏

١- معمّر بن خلّاد گويد : يكى از غلامان امام رضا (ع) به نام سعد وفات يافت؛ امام به معمّر فرمود : شخصى با فضيلت و امانتدار به من معرّفى كن، در پاسخ گفتم : من كسى را به شما معرّفى كنم؟ حضرت با حالت شبيه شخص غضبناكى فرمود : پيامبر خدا با يارانش مشورت مى‏كرد و بعد در باره آنچه كه مى‏خواست تصميم مى‏گرفت.

٢- فضيل بن يسار گويد : امام صادق (ع) در باره كارى با من مشورت كرد، به امام گفتم : خدا شما را يارى دهد، كسى مانند من مشاور شما باشد؟ امام فرمود : آرى هر زمانى كه با تو مشورت كنم.

٣- حسن بن جهم گويد : جمعى در خدمت امام رضا (ع) بوديم. ايشان يادى از پدر بزرگوارش نمود و فرمود : هيچ عقلى با عقل او برابرى نمى‏كرد، در عين حال در بسيارى اوقات با يكى از غلامان سياه پوست خود مشورت مى‏كرد، به آن حضرت گفته شد آيا با چنين كسى مشورت مى‏فرمايى؟ در پاسخ فرمود : چه بسا خداى تبارك و تعالى مشكل را به زبان چنين شخصى برطرف كند، بسيارى اوقات در باره مزرعه يا باغ آن حضرت را راهنمائى مى‏كردند و آن حضرت به آن عمل مى‏فرمود.

٤- سيّد رضى (در نهج البلاغه) از حضرت علىّ (ع) نقل كرده است كه عبد اللّه بن عبّاس نظر خود را به عنوان يك مشاور براى امام على (ع) بيان كرد، امّا امام با عقيده او موافق نبود؛ فرمود : تو بايد نظر مشورتى خود را به من بگويى، امّا اگر بر خلاف نظر تو تصميم بگيرم بايد نظر مرا بپذيرى.

٥- علىّ بن مهزيار گويد : امام جواد (ع) به من نوشت به فلانى بگو با ما مشورت كند و پس از مشورت آنچه نظر خودش است انتخاب كند زيرا او از آنچه در سرزمينش [اهواز] مى‏گذرد و از اين كه چگونه با سلاطين رفتار كند آگاهتر است. مشورت باعث بركت و خوشبختى است، خدا به پيامبرش در قرآن كريم مى‏فرمايد : «در كارها با مردم مشورت كن، ليكن آن چه خودت تصميم گرفتى با توكّل به خدا انجام ده» (حضرت فرمود) پس هر چه مى‏گذرد به من گزارش دهد بهترين نظر را برايش مى‏نويسم و اگر رأى و نظر من بهتر نباشد اميدوارم او را به راه روشن حقّ راهنمايى كرده باشم ان شاء اللّه «در كارها با مردم مشورت كن» منظور طلب خير از مردم است.

٢٥- باب كراهت مشورت با زنان و نيكو بودن مشورت با مردان‏

١- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيامبر (ص) در وصيّتش به حضرت علىّ (ع) فرمود : يا على بر زنان، نماز جمعه و مسئوليت قضاوت، و طرف مشورت قرار گرفتن نيست.

يا على، تندخويى ناپسند و اطاعت از زن موجب پشيمانى است. يا على، از جمله چيزهايى كه نامبارك است زبان زنان است. [زنانى كه رعايت شؤون اسلامى را نمى‏نمايند .]

٢- امير المؤمنين (ع) در وصيّت به فرزندانشان محمّد بن حنفيّه فرموده است :

آراى مردان را جمع كن، سپس آن رأيى را كه به حقّ نزديكتر است انتخاب كن و آرائى را كه شك دارى رها كن تا اين كه فرمود : كسى كه به رأى خود عمل كند خودش را به خطر مى‏افكند و هر كه آراى مختلف را مورد توجّه قرار دهد به راههاى خطا و اشتباه پى مى‏برد.

٢٦- باب كراهت مشورت با شخص ترسو، بخيل، آزمند، برده، فرومايه و بدكار

١- امام رضا (ع) از پدرانش از حضرت علىّ (ع) نقل كرده است كه پيامبر (ص) فرموده است : يا علىّ با شخص ترسو مشورت نكن زيرا او راه خروج [از گرفتاريها] را براى تو سخت جلوه مى‏دهد و حتما با بخيل مشورت نكن، زيرا تو را از هدف بازمى‏دارد، با حريص مشورت نكن زيرا او كار بد را زيبا جلوه مى‏دهد، و بدان كه ترس و بخل و آزمندى غريزه‏اى است كه از سوء ظنّ ناشى مى‏شود.

٢- عمّار ساباطى گويد : امام صادق (ع) به من فرمود : اى عمّار اگر مى‏خواهى نعمت برايت با دوام، و مردانگى‏ات كامل، و زندگى‏ات اصلاح گردد در كار خويش با بردگان و اشخاص فرومايه مشورت مكن، زيرا اگر به آنها اعتماد كنى به تو خيانت مى‏كنند، و اگر خبرى به تو بدهند دروغ مى‏گويند و اگر گرفتار شوى تو را خوار مى‏سازند و اگر به تو وعده‏اى دهند به آن وفا نمى‏كنند.

٣- امام جعفر صادق (ع) فرمود : از پدرم شنيدم كه مى‏فرمود : حق را بپادار و براى آنچه از تو فوت شده افسوس مخور و از آنچه به تو مربوط نيست كناره‏گير، از دشمن دورى كن، و از دوست خويش بر حذر باش، (با احتياط با او برخورد كن) و با مردم امين همنشين و دوست باش، و امين كسى است كه از خدا بترسد، و با بد كار همنشينى مكن، و او را بر راز خويش آگاه مگردان، و امانت خود را به او مسپار، و در كارهايت با كسانى كه از پروردگار خويش مى‏ترسند مشورت نما.

٢٧- باب تحريم همنشينى و دوستى با اهل بدعت‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : با كسانى كه در دين بدعت مى‏گذارند دوستى و همنشينى نكنيد زيرا در نظر مردم يكى از آنان به شمار مى‏آييد.

و پيامبر (ص) فرمود : انسان بر دين دوست و همنشين خود مى‏باشد.

٢٨- باب كسانى كه معاشرت و سلام كردن بر آنها شايسته نيست‏ ١- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده كه در وصيّت حضرت رسول (ص) به على عليه السلام آمده است : يا على كسى كه از دين و دنيايش توشه‏اى بر نگيرد براى تو خيرى در همنشينى با او نيست، و كسى كه خواسته تو را اجابت نكند تو نيز خواسته او را اجابت نكن، زيرا او شايسته تكريم نيست.

٢- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه در حديث منهيّات پيامبر (ص) فرمود : سخن گفتن با شخص جذامى مكروه است مگر اين كه بين آنها به اندازه يك ذراع [تقريبا نيم متر] فاصله باشد.

و آن حضرت فرمود : از جذامى فرار كن مانند گريختن از شير.

٣- در كتاب خصال شيخ صدوق از امير المؤمنين (ع) نقل شده است كه آن حضرت فرمود : پيامبر (ص) [مردم را] از سلام كردن بر چهار گروه نهى كرده است : ١- شخص باده‏گسار در حال مستى. ٢- كسى كه مجسمه مى‏سازد. ٣- آن كه با نرد بازى مى‏كند. ٤- كسى كه دوز بازى مى‏كند. و من گروه پنجمى را اضافه مى‏كنم، نهى مى‏كنم شما را از سلام كردن بر شطرنج باز.

٤- رسول خدا (ص) فرمود : از پنج گروه در هر حال بايد دورى كرد :

جذامى، پيس، ديوانه، زنازاده، و عرب بيابانگرد.

٥- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه بر شش گروه نبايد سلام كرد : يهودى، مسيحى، و كسى كه براى رفع حاجت نشسته است و آن كه بر سر سفره‏اى مى‏نشيند كه در آن مشروبات الكلى است و شاعرى كه به زنان عفيف تهمت مى‏زند و كسانى كه فحش دادن به مادران اشخاص را وسيله شوخى قرار مى‏دهند.

٦- حضرت علىّ (ع) در حديثى فرمود : بر شش گروه سلام كردن شايسته نيست : ١- يهودى و مسيحى ٢- افرادى كه با نرد و با شطرنج بازى مى‏كنند. ٣- باده‏گسار. ٤- اهل ساز و طنبور. ٥- كسانى كه فحش دادن به مادران اشخاص را وسيله‏

شوخى قرار مى‏دهند ٦- شاعران [دربارى و چاپلوس

٧- امام جعفر صادق (ع) از پدرش امام محمّد باقر (ع) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود : بر يهود، و نصارى و زردشتى، و بت پرست، و باده‏گسار و كسانى كه كارشان بازى شطرنج و نرد است، و مرد زن صفت [مردى كه خود را در اختيار مردان ديگر مى‏گذارد] و شاعرى كه زنان عفيف را متّهم مى‏كند، و كسى كه در حال نماز است سلام نكنيد. بر نمازگزار بدين سبب كه نمى‏تواند پاسخ سلام را بدهد، با توجّه به اين كه سلام براى مسلمان امرى مستحب و پاسخ آن واجب است، و بر رباخوار و كسى كه براى رفع حاجت نشسته است، و در حمّام، و هر فاسقى كه آشكارا مرتكب معصيت مى‏شود.

٢٩- باب استحباب اظهار دوستى و محبّت نسبت به مردم‏

١- امام محمّد باقر (ع) فرمود : عربى باديه‏نشين از بنى تميم به نزد پيامبر (ص) آمد و عرض كرد : مرا نصيحت فرماييد. از جمله مطالبى كه پيامبر (ص) به او فرمودند اين بود : نسبت به مردم اظهار دوستى كن تا تو را دوست بدارند.

٢- امام موسى كاظم (ع) فرمود : اظهار محبّت و دوستى نسبت به مردم نيمى از عقل است.

٣- ابن ادريس در كتاب سرائر مشابه اين حديث را نقل كرده است با اين تفاوت : و مدارا كردن با ديگران نيمى از وسيله زندگى است، و كسى كه ميانه‏روى كند فقير نمى‏شود.

٤- امام صادق (ع) از امام حسن مجتبى (ع) نقل فرموده است : خويشاوند كسى است كه از لحاظ دوستى به انسان نزديك باشد اگر چه از لحاظ نسب دور باشد و بيگانه كسى است كه از جهت محبّت و دوستى بيگانه باشد گرچه از لحاظ نسب نزديك باشد، هيچ چيز نزديكتر به چيزى از دست به بدن نيست، و دست خيانت مى‏كند و قطع مى‏شود، و پس از قطع درمان مى‏گردد. [يعنى اعتماد به نزديكى خويشاوند نيست، اگر دوست نباشد، و گاهى عملا از انسان دور و بيگانه است. يا منظور اين است كه دست دزد به صاحبش خيانت مى‏كند و در عين نهايت نزديكى قطع مى‏گردد. يا انسان دشمن دستش هست و باعث قطعش مى‏گردد. يا اين كه اعتمادى به قرب جسمانى نيست و نفع حقيقى و پايدار قرب معنوى است .]

٥- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است : اظهار دوستى نسبت به مردم نصف عقل است.

٣٠- باب استحباب خوشرفتارى و گشاده‏رويى و احترام به مردم و خوددارى از مزاحمت آنان‏

١- امام صادق (ع) فرمود : خوشرويى با مردم يك سوّم عقل است.

٢- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است كه سه چيز دوستى انسان را براى برادر مسلمانش خالص مى‏گرداند : ١- با خوشرويى او را ملاقات كند. ٢- در مجلس به او جا دهد. ٣- او را با بهترين نامها بخواند.

٣- حذيفة بن منصور گويد : از امام جعفر صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود :

كسى كه از مزاحمت مردم دست بردارد، گرچه او يك نفر است كه از مزاحمت آنان دست برداشته لكن در مقابل افراد زيادى از مزاحمت او دست برمى‏دارند.

٣١- مستحبّ است براى كسى كه مؤمنى را دوست دارد او را از دوستى خود با خبر كند

١- امام صادق (ع) فرمود : زمانى كه كسى را دوست دارى او را از اين امر با خبر كن، زيرا باعث استوارى محبّت بين شما مى‏گردد.

٢- نصر بن قابوس گويد : امام صادق (ع) به من فرمود : زمانى كه يكى از برادرانت را دوست مى‏دارى او را از اين دوستى آگاه كن، همان طور كه حضرت ابراهيم (ع) گفت : «پروردگارا به من بنما كه چگونه مردگان را زنده مى‏كنى، خدا فرمود : آيا به [زنده شدن مردگان] اطمينان ندارى؟ ابراهيم پاسخ داد : ايمان دارم اما مى‏خواهم قلبم مطمئن شود»

٣- شخصى به امام باقر (ع) عرض كرد : من اين مرد را دوست دارم، امام به او فرمود : او را از اين امر با خبر كن، زيرا دوستى را پايدارتر و مهربانى را نيكوتر مى‏سازد.

٤- امام جعفر صادق (ع) فرمود : زمانى كه كسى را دوست مى‏دارى به او بگو.

٥- امام صادق (ع) از پيامبر خدا (ص) نقل فرموده است : هر گاه يكى از شما هم صحبت يا برادر ايمانى‏اش را دوست مى‏دارد او را آگاه سازد.

٣٢- باب استحباب آغاز كردن سلام قبل از سخن گفتن و استحباب پاسخ ندادن قبل از سلام‏

١- امام صادق (ع) فرمود : آغازكننده به سلام به خدا و رسولش نزديكتر است.

٢- علىّ بن الحسين (ع) فرمود : از صفات مؤمن انفاق كردن به اندازه توانايى و وسعت دادن [به اهل و عيال] در حدّ قدرت، و با عدالت و انصاف رفتار كردن با مردم، و آغاز به سلام نمودن بر آنان مى‏باشد.

٣- امام جعفر صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمود : شايسته‏ترين مردم نزد خدا و رسولش كسى است كه سلام را آغاز كند.

٤- با همين اسناد نقل شده كه رسول خدا (ص) فرمود : كسى كه قبل از سلام سخن آغاز كند به او پاسخ ندهيد. و نيز فرمود : قبل از سخن گفتن سلام كنيد، اگر كسى قبل از سلام گفتن سخن گويد به او پاسخ ندهيد.

٥- امام صادق (ع) فرمود : فرشته‏اى مردى را بر در خانه‏اى ديد، فرشته به او گفت چرا بر در اين خانه ايستاده‏اى؟ پاسخ داد يكى از برادرانم در اين خانه است مى‏خواهم بر او سلام كنم، فرشته به او گفت : آيا بين شما خويشاوندى است يا حاجتى به او دارى؟ پاسخ داد : قرابتى بين ما نيست، و نيازى جز اخوّت اسلامى و احترام آن مرا به اينجا نكشانده بلكه براى پروردگار جهان به او سلام و محافظتش مى‏كنم، فرشته به او گفت : من فرستاده خدايم به سوى تو، پروردگارت تو را سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد : مرا زيارت كردى، و براى من تعهّد نمودى، حتما بهشت را بر تو واجب كردم و تو را از خشم خويش معاف داشتم، و از آتش نجات دادم.

٦- امام صادق (ع) نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : كسى كه قبل از سلام كردن سخن آغاز كند به او پاسخ ندهيد.

و نيز امام صادق (ع) فرمود : هيچ كس را به طعام خويش دعوت نكنيد مگر اين كه سلام كند.

٣٣- باب لزوم سلام و كراهت ترك آن و وجوب پاسخ سلام‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و آغازكننده به سلام [از جواب دهنده] نزد خدا و رسولش شايسته‏تر است.

٢- امام صادق (ع) نقل كرده : خداى عزّ و جلّ فرمود : بخيل كسى است كه از سلام كردن بخل ورزد.

٣- امام جعفر صادق (ع) نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : سلام كردن مستحب، و پاسخ آن واجب است.

٣٤- باب استحباب بلند گفتن سلام و سخن نيكو گفتن‏ ١- امام محمّد باقر (ع) فرمود : خداى عزّ و جلّ بلند سلام كردن را دوست مى‏دارد.

٢- امام باقر (ع) فرموده : سلمان (كه رحمت خدا بر او باد) مى‏گفت : سلام خدا را آشكارا بگوييد، زيرا درود خدا به ستمكاران نمى‏رسد.

٣- امام جعفر صادق (ع) در حديثى نقل فرموده است كه حضرت علىّ (ع) مى‏فرمود : خشمگين نشويد، و [كارى نكنيد كه] مورد خشم قرار گيريد، آشكارا سلام كنيد، و سخن نيكو بگوييد، نماز شب بخوانيد در حالى كه مردم در خوابند، تا به سلامتى به بهشت رويد، سپس اين گفتار خداى عزّ و جلّ را براى آنان خواند :

«خدايى كه سالم از هر گونه عيب و نقص، و امان دهنده و نگهبان است»

٤- امام صادق (ع) فرمود : از نشانه‏هاى فروتنى اين است كه كسى را كه ملاقات مى‏كنى بر او سلام نمايى.

٥- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه در وصيّت پيامبر (ص) به حضرت على (ع) آمده است : سه چيز باعث پوشاندن گناهان است، آشكارا سلام كردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالى كه مردم خوابند.

٦- امام صادق (ع) فرمود : بخيل كسى است كه از سلام كردن بخل ورزد.

٧- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : در بهشت خانه‏هايى است كه بيرون آنها از داخل، و داخل آنها از خارج ديده مى‏شود، كسانى از امّت من در آن سكونت مى‏كنند كه سخن نيكو گويند، و مردم را اطعام كنند، و بلند سلام كنند و روزه را ادامه دهند، نماز شب بخوانند در حالى كه مردم در خوابند. حضرت علىّ (ع) سؤال كرد : اى رسول خدا چه كسى از امّت شما توانايى انجام اين اعمال را دارد؟

پيامبر (ص) فرمود : يا على ميدانى نيكويى سخن چيست؟ كسى كه صبح و شام ده مرتبه بگويد :

«سبحان الله، و الحمد للّه، و لا اله الّا اللّه، و اللّه اكبر»

، و اطعام كردن عبارت است از انفاق كردن مرد به خانواده‏اش، امّا منظور از ادامه روزه آن است كه شخص ماه رمضان و از هر ماه ديگر سه روز روزه بگيرد، روزه عمر براى او نوشته مى‏شود. امّا منظور از نماز شب در حالى كه مردم خوابند، هر كس نماز مغرب و عشا و نماز صبح را در مسجد با جماعت بخواند مانند آن است كه تمام شب را به عبادت مشغول باشد و مقصود از افشاى سلام آن است كه از سلام كردن بر هيچ مسلمانى بخل نورزد.

٨- امام محمّد باقر (ع) فرمود : سه چيز باعث قرب و منزلت است : آشكارا سلام كردن، طعام دادن، و نماز شب خواندن در حالى كه مردم در خوابند.

٩- امام جعفر صادق (ع) فرمود : از نشانه‏هاى تواضع سلام كردن به هر كسى است كه او را ملاقات كنى.

١٠- پيامبر خدا (ص) فرمود : ناتوانترين مردم كسى است كه از دعا كردن عاجز باشد، و بخيلترين مردم آن است كه از سلام كردن بخل ورزد.

١١- امام صادق (ع) فرمود : هر كس چهار چيز براى من تعهّد كند من چهار خانه در بهشت براى او تضمين مى‏كنم، ١- انفاق كردن و نترسيدن از فقر و تنگدستى. ٢- رعايت عدالت در باره مردم در مقابل منافع خويش. ٣- آشكارا سلام كردن در همه جا. ٤- ترك مجادله و نزاع اگر چه حقّ با او باشد.

٣٥- باب استحباب سلام كردن بر كودكان‏

٣٥- باب استحباب سلام كردن بر كودكان‏ ١- امام رضا (ع) از پدرانش نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : پنج چيز را تا آخر عمر رها نخواهم كرد : ١- غذا خوردن با بردگان بر روى زمين.

٢- سوار شدن بر الاغ بى‏پالان. ٣- دوشيدن شير از پستان بز با دست خودم.

٤- پوشيدن لباس پشمين. ٥- سلام كردن بر كودكان تا بعد از من سنّت [رسم] باشد.

٢- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيامبر (ص) فرمود : پنج چيز را تا لحظه مرگ ترك نخواهم كرد : ١- پوشيدن لباس پشمين. ٢- سوار شدن بر الاغ بى‏پالان. ٣- غذا خوردن با بردگان. ٤- وصله كردن كفش با دست خودم.

٥- سلام كردن بر كودكان تا اين كه بعد از من سنت [رسم] باشد.

٣٦- باب حرمت تبعيض بين فقير و ثروتمند در نحوه سلام كردن و وجوب رعايت مساوات بين آن دو

  ١- امام رضا (ع) فرمود : هر كس فقير مسلمانى را ملاقات كند و به گونه‏اى بر او سلام نمايد كه با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قيامت خدا را درحالى ملاقات مى‏كند كه خدا بر وى خشمگين است.

٢- حجّال گويد : به جميل بن درّاج گفتم آيا پيامبر خدا (ص) فرمود :

زمانى كه بزرگ قومى نزد شما آمد او را احترام كنيد؟ جميل گفت : آرى، پيامبر فرموده است. از جميل پرسيدم : [در اين حديث] منظور از شريف كيست؟ پاسخ داد :

از امام صادق (ع) در اين باره پرسيده‏ام، آن حضرت فرمود : منظور از شريف در اين حديث شخص ثروتمند است.

٣٧- باب استحباب شكرگزارى خدا براى نعمت اسلام و تندرستى‏

  ١- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است : پيامبر (ص) فرمود : هر كس يهودى يا مسيحى يا زردشتى يا يكى از غير مسلمانان را ببيند بگويد :

«سپاس خدايى را كه مرا بر تو فضيلت داد و اسلام را دين من و قرآن را كتابم و محمّد (ص) را پيامبر، و حضرت على (ع) را امام و پيشواى من، و مؤمنين را

برادرانم، و كعبه را قبله من قرار داده است» خدا بين آن مؤمن و غير مسلمان در دوزخ هرگز جمع نكند.

٢- امام جعفر صادق (ع) فرمود : هر كس آفت زده‏اى (مانند جذامى و امثال آن) يا مثله شده يا گرفتارى را ببيند مخفيانه بطورى كه او نشنود سه مرتبه بگويد :

«سپاس خدايى را كه مرا سلامت داشت از آن چه تو را بدان مبتلا ساخته است، و اگر خدا مى‏خواست مى‏توانست مرا نيز گرفتار سازد»هرگز آن بلا به او نرسد.

٣٨- باب لزوم بلند سلام كردن و پاسخ دادن به نحوى كه مخاطب بشنود

  ١- امام صادق (ع) فرمود : هر گاه كسى سلام مى‏كند بلند سلام كند و نگويد سلام كردم اما پاسخ ندادند، شايد نشنيده باشند، جواب سلام را نيز بايد بلند گفت تا آن مسلمان سلام‏كننده نگويد : پاسخ سلام مرا نگفتند.

٣٩- باب نحوه سلام گفتن و استحباب انتخاب كلمات مناسب‏

  ١- حسن بن منذر گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : كسى كه بگويد :

«السلام عليكم» براى او ده حسنه، و كسى كه بگويد :

«سلام عليكم و رحمة اللّه » برايش بيست حسنه، و هر كه بگويد :

«سلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته» برايش سى حسنه است.

٢- امام صادق (ع) نقل كرده است كه امير المؤمنين (ع) فرمود : كراهت دارد انسان بگويد :

«حيّاك اللّه» (خدا تو را زنده بدارد) سپس ساكت شود مگر آن كه پس از آن، سلام كند.

٣- عمّار ساباطى در باره نحوه سلام كردن زنان از امام صادق (ع) سؤال كرد و امام فرمود : زن بگويد :

«عليكم السّلام» و مرد پاسخ دهد : «السّلام عليكم» .

٤- وهب يمانى در حديثى نقل كرده است كه : خدا به آدم فرمود : به جانب اين گروه از فرشتگان برو و به آنان بگو «السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته»

(سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد). حضرت آدم بر آنان سلام كرد، ملائكه پاسخ دادند :

«و عليك السّلام و رحمة اللّه و بركاته» چون به حضور پروردگار خويش برگشت، پروردگار تبارك و تعالى به او فرمود : اين درود تو و فرزندانت تا روز قيامت در بين آنها باقى مى‏ماند.

١٧- باب تحريم همنشينى با دروغگو و گنهكار و بخيل و نادان و قاطع رحم

و ١- امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل مى‏كند كه : پدرم علىّ بن الحسين (ع) به من فرمود : اى پسر عزيزم با پنج گروه دوستى و گفتگو و مسافرت مكن؛ امام باقر (ع) سؤال مى‏كنند آن پنج گروه را معرّفى فرماييد، امام سجّاد (ع) فرمود : ١- از دوستى با دروغگو بپرهيز زيرا دروغگو مانند سراب است كه دور را نزديك و نزديك را دور مى‏نماياند. ٢- از دوستى با فاسق اجتناب كن زيرا تو را به يك وعده غذا و به كمتر از آن مى‏فروشد. ٣- از دوستى با بخيل بپرهيز زيرا وقتى كه خيلى به كمك او نيازمند باشى (كمك نمى‏كند) و تو را خوار مى‏گرداند. ٤- از دوستى با كسى كه از بستگان بريده و قطع رحم نموده است بپرهيز، زيرا در سه جا از قرآن نفرين شده است.

الف : (شما (منافقان) اگر (از فرمان خدا و طاعت قرآن) روى بگردانيد يا در زمين فساد و قطع رحم كنيد باز هم اميد (نجات) داريد؟

ب : (آنان كه پس از پيمان بستن (با خدا و رسول) عهد خدا را شكستند و نيز آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده بريدند، و در روى زمين فساد و فتنه برانگيختند، براى آنهاست لعنت خدا، و منزلگاهشان دوزخ است».

ج : و در سوره بقره فرموده است : «كسانى كه عهد خدا را پس از پيمان بستن مى‏شكنند و آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده مى‏برند، و در روى زمين فساد مى‏كنند به حقيقت زيانكارند.

٢- امام جعفر صادق (ع) فرمود : از دوستى با نادان بپرهيز زيرا هر چه به او نزديكتر شوى به بدى نزديك شده‏اى [و از جانب او جز بدى به تو نمى‏رسد.]

٣- سيّد رضى (در نهج البلاغه) گويد : پيشواى مؤمنان على (ع) فرمود : اى فرزندم از دوستى با نادان بپرهيز، زيرا او مى‏خواهد به تو سود برساند ولى زيان مى‏رساند، از دوستى با بخيل اجتناب كن زيرا هنگام شديدترين حاجت تو را رها مى‏سازد، و از دوستى با بد كار بر حذر باش زيرا تو را به چيز كمى مى‏فروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهيز زيرا او مانند سراب است، دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور مى‏نماياند.

٤- امام محمّد باقر (ع) فرمود : به چهار شخص نزديك مشو و دوستى مكن :

نادان، بخيل، ترسو و دروغگو، امّا نادان مى‏خواهد به تو سود برساند ولى ضرر مى‏زند، امّا بخيل چيزى از تو مى‏گيرد ولى چيزى به تو نمى‏دهد، امّا ترسو از تو و از پدر و مادر خويش مى‏گريزد، امّا دروغگو راست مى‏گويد ولى كسى سخن او را تصديق نمى‏كند. ٥- امام جعفر صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل مى‏كند كه امام باقر (ع) فرمود :

خواستم به سفر بروم، پدرم علىّ بن الحسين (ع) به من سفارش كرد : اى پسرم از دوستى و معاشرت با احمق بپرهيز و با او معاشرت نكن زيرا احمق در حضور و غياب به دنبال عيبجويى است.

اگر سخن بگويد نادانى‏اش او را رسوا گرداند، و اگر سكوت كند ناتوانى در گفتار او را كوچك مى‏كند و اگر كارى انجام دهد آن را تباه سازد، و اگر مسئوليتى به عهده گيرد آن را ضايع مى‏كند، دانش او باعث بى‏نيازى او نيست و دانش ديگران هم به وى سود نمى‏رساند، نصيحت ناصحان را نمى‏پذيرد، دوستش از او آسايشى نمى‏يابد، مادرش دوست دارد در عزايش بنشيند، و همسرش مى‏خواهد او را از دست بدهد، همسايه‏اش مى‏خواهد از او دور باشد، و دوست وى تنهايى را بر مجالسش ترجيح مى‏دهد، اگر در مجلسى از ديگران كوچكتر باشد آنها از دست او در رنج و عذابند، و اگر بزرگتر از ديگران باشد آنان را به فساد مى‏كشاند.

١٨- باب كراهت همنشينى با فرومايگان و ثروتمندان و گفتگو با زنان‏

  ١- امام جعفر صادق (ع) از اجدادش نقل مى‏كند كه : رسول خدا (ص) فرمود : همنشينى با سه گروه دل را مى‏ميراند : ١- همنشينى با فرومايگان.

٢- گفتگو با زنان. ٣- همنشينى با ثروتمندان.

٢- امام محمد باقر (ع) به شخصى فرمود : با ثروتمندان معاشرت نكن زيرا انسان وقتى كه با آنها معاشرت مى‏كند از نعمتى كه خدا به خودش داده است قدردانى نمى‏كند و به مرحله‏اى مى‏رسد كه تصوّر مى‏كند خدا به وى نعمتى نداده است.

١٩- باب كراهت وارد شدن به مكانهاى تهمت آميز ١- امام جعفر صادق (ع) گويد : امير مؤمنان علىّ (ع) فرمود : اگر كسى خود را در معرض تهمت قرار دهد كسانى كه به او بد گمان مى‏شوند نبايد ملامت كند، و كسى كه رازش را پنهان دارد اختيار در دست خودش مى‏باشد [و رازش آشكار نمى‏شود .]

٢- امام صادق (ع) فرمود : كسى كه به جاهاى تهمت آميز برود و متهم گردد بايد خودش را ملامت كند.

٣- امام باقر (ع) از پدر بزرگوارش نقل كرده است كه حضرت امير (ع) فرمود :

شخصى كه خودش را در معرض تهمت قرار دهد نبايد كسانى را كه به او بد گمان مى‏شوند ملامت كند.

٤- حضرت على (ع) در وصيّت به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : از مكانهاى تهمت آميز، و جاهايى كه مردم به آن بدگمانند بپرهيز، زيرا همنشين بد انسان را گول مى‏زند. ٥- امام موسى كاظم (ع) گويد : امام صادق (ع) فرمود : از جاهاى مشكوك [و تهمت آميز] بپرهيزيد، و حتّى نبايد كسى با مادرش راه برود زيرا همه مردم نمى‏دانند كه وى مادر اوست.

٦- سيّد رضى (در نهج البلاغه) از امير المؤمنان (ع) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : شخصى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد كسانى را كه به او بد گمان مى‏شوند نبايد ملامت كند.

٧- و نيز آن حضرت فرمود : كسى كه شمشير تجاوز و ستم بروى مردم بكشد با آن شمشير كشته مى‏شود، و كسى كه مكر و حيله ورزد هلاك شود، و هر كه بى‏باكى پيشه سازد غرق گردد، و شخصى كه وارد مكانهاى تهمت آميز شود متهم گردد.

٢٠- باب استحباب پرهيز و ترس از زيركى مؤمن‏ ١- امام باقر (ع) در تفسير آيه «إِنّ فِي ذلِكَ لآَياتٍ لِلْمُتَوَسّمِينَ»فرمود : منظور از «متوسّمين» ائمّه هستند (چون) رسول خدا (ص) فرمود : از زيركى مؤمن بپرهيزيد زيرا او در گفتارش از نور الهى استفاده مى‏كند.

٢- سليمان جعفرى گويد : عدّه‏اى در نزد امام موسى كاظم (ع) بوديم كه فرمود : از زيركى مؤمن بترسيد زيرا او با نور الهى به امور مى‏نگرد.

٣- سيّد رضى (در نهج البلاغه) گويد : علىّ (ع) فرمود : از گمانهايى كه مؤمنان نسبت به شما مى‏برند بر حذر باشيد زيرا خدا حقّ را بر زبان آنها جارى مى‏سازد.

٢١- باب استحباب مشورت با اشخاص صاحب نظر ١- امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل كرده كه به پيامبر اكرم (ص) گفته شد : اى رسول خدا، هوشيارى و دورانديشى در چيست؟ فرمود : مشورت كردن با صاحب‏نظران و پيروى از آنها.

٢- امام صادق (ع) فرمود : رسول اكرم (ص) در وصيّت به حضرت على (ع) فرمود : هيچ كمك و پشتيبانى محكمتر از مشورت، و هيچ خردى بهتر از تدبير و چاره‏انديشى نيست.

٣- امام باقر (ع) فرمود : در تورات چهار عبارت نوشته شده است : ١- كسى كه مشورت نكند پشيمان مى‏شود. ٢- فقر و تنگدستى بزرگترين مرگ است.

٣- هر گونه رفتار كنى با تو رفتار مى‏كنند. ٤- كسى كه چيزى را مالك شود منافع خود را بر منافع ديگران ترجيح مى‏دهد.

٤- امام صادق (ع) فرمود : هرگز انسان با مشورت كردن هلاك نمى‏شود.

٥- سيّد رضى (در نهج البلاغه) از حضرت امير (ع) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هيچ ثروتى مانند عقل، و هيچ فقرى مانند نادانى، و هيچ ميراثى مانند ادب، و هيچ پشتيبانى مانند مشورت كردن نيست.

٦- و آن حضرت فرموده است : كسى كه خود رأى باشد نابود مى‏شود، و هر كه با بزرگان مشورت كند در عقل آنها شريك است.

٧- و آن حضرت فرمود : مشورت راهيابى است.

٨- و نيز آن حضرت فرمود : كسى كه به رأى و فكر خود اكتفا كند خود را به خطر افكنده است.

٢٢- باب استحباب مشورت با شخص پرهيزگار خردمند و اطاعت از او و كراهت مخالفت با وى‏ ١- امام جعفر صادق (ع) فرمود : كسى كه نصيحت‏كننده‏اى از باطن، و بازدارنده‏اى از درون، و همنشين راهنما نداشته باشد دشمن را بر خود چيره كرده است.

٢- امام هادى از پدرانش نقل كرده است كه حضرت على (ع) فرمود : كسى كه به رأى و فكر خود اكتفا كند خود را به خطر افكنده است.

٣- امام صادق (ع) فرمود : در كار خود با كسانى مشورت كن كه از پروردگارشان مى‏ترسند.

٤- امام صادق (ع) نقل كرده است كه حضرت على (ع) فرمود : در كارى كه براى تو پيش مى‏آيد با كسانى كه از خدا مى‏ترسند مشورت كن.

٥- سليمان بن خالد گويد : از امام جعفر صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود :

با مردم خردمند با تقوا مشورت كن زيرا آنها جز به نيكى راهنمايى نمى‏كنند، و بپرهيز از مخالفت با آنان زيرا مخالفت با شخص پرهيزگار خردمند باعث تباهى دين و دنياست. ٦- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است : مشورت با خردمند اندرزگو باعث پيشرفت و بركت و موفقيّت از جانب خداست، وقتى كه شخص دلسوز عاقل تو را راهنمايى كند از مخالفت با او بپرهيز، زيرا اين مخالفت باعث هلاكت مى‏شود.

٧- امام جعفر صادق (ع) فرمود : چرا وقتى كار مهمّى براى شما پيش مى‏آيد و خود قادر به حلّ آن نيستيد با افراد خردمند متديّن و پارسا مشورت نمى‏كنيد؟

سپس امام صادق (ع) فرمود : آگاه باشيد هر كس اين كار را انجام دهد خدا او را خوار نمى‏گرداند بلكه مقام او را بالا مى‏برد و به بهترين كارها و نزديكترين آنها به خداوند هدايتش مى‏كند.

٨- امام صادق (ع) فرمود : مشورت داراى حدودى است كه اگر آن حدود شناخته و رعايت نشود ضررش براى مشورت‏كننده از نفعش بيشتر است.

آن حدود عبارتند از : كسى كه با او مشورت مى‏شود : ١- عاقل باشد. ٢- آزاده ديندار باشد. ٣- دوست مهربان و مانند برادر باشد. ٤- اگر از راز تو آگاه شد مثل اين كه خودت به آن آگاهى و آن را مكتوم و پوشيده مى‏دارد. زيرا تو زمانى از راهنمايى مشاور سود مى‏برى كه او عاقل باشد، و وقتى كه وى آزاد مرد متديّن بود نهايت كوشش را براى نصيحت كردن تو به كار مى‏برد، وقتى كه دوست مهربان و مانند برادر باشد و او را از راز خويش آگاه كردى راز تو را پوشيده نگاه مى‏دارد، و آگاهى او مانند اين است كه خودت به آن آگاهى، [اگر اين شرايط رعايت شود] مشورت جامع و نصيحت كامل مى‏گردد.

٢٣- باب وجوب راهنمايى كسى كه تقاضاى مشورت مى‏كند ١- امام جعفر صادق (ع) فرمود : مردى به نزد امير المؤمنين (ع) آمد و عرض كرد براى مشورت به خدمت شما آمده‏ام.

حسن و حسين [دو فرزند شما] و عبد اللّه بن جعفر از دخترم خواستگارى كرده‏اند (كداميك را قبول كنم)؟ حضرت علىّ (ع) فرمود : كسى كه با او مشورت كند مورد اعتماد است، [فرزندم] حسن زنان را طلاق مى‏دهد، دخترت را به همسرى حسين درآور كه او براى دخترت مناسبتر است.

٢- امام صادق (ع) فرمود : كسى كه با برادر مؤمنش مشورت كند و او نظرش را خالصانه بازگو ننمايد خداى عزّ و جلّ قدرت فكر و انديشه را از وى مى‏گيرد.

٢٤- باب جواز مشورت كردن با كسى كه مرتبه او پايين‏تر است‏

١- معمّر بن خلّاد گويد : يكى از غلامان امام رضا (ع) به نام سعد وفات يافت؛ امام به معمّر فرمود : شخصى با فضيلت و امانتدار به من معرّفى كن، در پاسخ گفتم : من كسى را به شما معرّفى كنم؟ حضرت با حالت شبيه شخص غضبناكى فرمود : پيامبر خدا با يارانش مشورت مى‏كرد و بعد در باره آنچه كه مى‏خواست تصميم مى‏گرفت.

٢- فضيل بن يسار گويد : امام صادق (ع) در باره كارى با من مشورت كرد، به امام گفتم : خدا شما را يارى دهد، كسى مانند من مشاور شما باشد؟ امام فرمود : آرى هر زمانى كه با تو مشورت كنم.

٣- حسن بن جهم گويد : جمعى در خدمت امام رضا (ع) بوديم. ايشان يادى از پدر بزرگوارش نمود و فرمود : هيچ عقلى با عقل او برابرى نمى‏كرد، در عين حال در بسيارى اوقات با يكى از غلامان سياه پوست خود مشورت مى‏كرد، به آن حضرت گفته شد آيا با چنين كسى مشورت مى‏فرمايى؟ در پاسخ فرمود : چه بسا خداى تبارك و تعالى مشكل را به زبان چنين شخصى برطرف كند، بسيارى اوقات در باره مزرعه يا باغ آن حضرت را راهنمائى مى‏كردند و آن حضرت به آن عمل مى‏فرمود.

٤- سيّد رضى (در نهج البلاغه) از حضرت علىّ (ع) نقل كرده است كه عبد اللّه بن عبّاس نظر خود را به عنوان يك مشاور براى امام على (ع) بيان كرد، امّا امام با عقيده او موافق نبود؛ فرمود : تو بايد نظر مشورتى خود را به من بگويى، امّا اگر بر خلاف نظر تو تصميم بگيرم بايد نظر مرا بپذيرى.

٥- علىّ بن مهزيار گويد : امام جواد (ع) به من نوشت به فلانى بگو با ما مشورت كند و پس از مشورت آنچه نظر خودش است انتخاب كند زيرا او از آنچه در سرزمينش [اهواز] مى‏گذرد و از اين كه چگونه با سلاطين رفتار كند آگاهتر است. مشورت باعث بركت و خوشبختى است، خدا به پيامبرش در قرآن كريم مى‏فرمايد : «در كارها با مردم مشورت كن، ليكن آن چه خودت تصميم گرفتى با توكّل به خدا انجام ده» (حضرت فرمود) پس هر چه مى‏گذرد به من گزارش دهد بهترين نظر را برايش مى‏نويسم و اگر رأى و نظر من بهتر نباشد اميدوارم او را به راه روشن حقّ راهنمايى كرده باشم ان شاء اللّه «در كارها با مردم مشورت كن» منظور طلب خير از مردم است.

٢٥- باب كراهت مشورت با زنان و نيكو بودن مشورت با مردان‏

١- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيامبر (ص) در وصيّتش به حضرت علىّ (ع) فرمود : يا على بر زنان، نماز جمعه و مسئوليت قضاوت، و طرف مشورت قرار گرفتن نيست.

يا على، تندخويى ناپسند و اطاعت از زن موجب پشيمانى است. يا على، از جمله چيزهايى كه نامبارك است زبان زنان است. [زنانى كه رعايت شؤون اسلامى را نمى‏نمايند .]

٢- امير المؤمنين (ع) در وصيّت به فرزندانشان محمّد بن حنفيّه فرموده است :

آراى مردان را جمع كن، سپس آن رأيى را كه به حقّ نزديكتر است انتخاب كن و آرائى را كه شك دارى رها كن تا اين كه فرمود : كسى كه به رأى خود عمل كند خودش را به خطر مى‏افكند و هر كه آراى مختلف را مورد توجّه قرار دهد به راههاى خطا و اشتباه پى مى‏برد.

٢٦- باب كراهت مشورت با شخص ترسو، بخيل، آزمند، برده، فرومايه و بدكار

١- امام رضا (ع) از پدرانش از حضرت علىّ (ع) نقل كرده است كه پيامبر (ص) فرموده است : يا علىّ با شخص ترسو مشورت نكن زيرا او راه خروج [از گرفتاريها] را براى تو سخت جلوه مى‏دهد و حتما با بخيل مشورت نكن، زيرا تو را از هدف بازمى‏دارد، با حريص مشورت نكن زيرا او كار بد را زيبا جلوه مى‏دهد، و بدان كه ترس و بخل و آزمندى غريزه‏اى است كه از سوء ظنّ ناشى مى‏شود.

٢- عمّار ساباطى گويد : امام صادق (ع) به من فرمود : اى عمّار اگر مى‏خواهى نعمت برايت با دوام، و مردانگى‏ات كامل، و زندگى‏ات اصلاح گردد در كار خويش با بردگان و اشخاص فرومايه مشورت مكن، زيرا اگر به آنها اعتماد كنى به تو خيانت مى‏كنند، و اگر خبرى به تو بدهند دروغ مى‏گويند و اگر گرفتار شوى تو را خوار مى‏سازند و اگر به تو وعده‏اى دهند به آن وفا نمى‏كنند.

٣- امام جعفر صادق (ع) فرمود : از پدرم شنيدم كه مى‏فرمود : حق را بپادار و براى آنچه از تو فوت شده افسوس مخور و از آنچه به تو مربوط نيست كناره‏گير، از دشمن دورى كن، و از دوست خويش بر حذر باش، (با احتياط با او برخورد كن) و با مردم امين همنشين و دوست باش، و امين كسى است كه از خدا بترسد، و با بد كار همنشينى مكن، و او را بر راز خويش آگاه مگردان، و امانت خود را به او مسپار، و در كارهايت با كسانى كه از پروردگار خويش مى‏ترسند مشورت نما.

٢٧- باب تحريم همنشينى و دوستى با اهل بدعت‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : با كسانى كه در دين بدعت مى‏گذارند دوستى و همنشينى نكنيد زيرا در نظر مردم يكى از آنان به شمار مى‏آييد.

و پيامبر (ص) فرمود : انسان بر دين دوست و همنشين خود مى‏باشد.

٢٨- باب كسانى كه معاشرت و سلام كردن بر آنها شايسته نيست‏ ١- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده كه در وصيّت حضرت رسول (ص) به على عليه السلام آمده است : يا على كسى كه از دين و دنيايش توشه‏اى بر نگيرد براى تو خيرى در همنشينى با او نيست، و كسى كه خواسته تو را اجابت نكند تو نيز خواسته او را اجابت نكن، زيرا او شايسته تكريم نيست.

٢- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه در حديث منهيّات پيامبر (ص) فرمود : سخن گفتن با شخص جذامى مكروه است مگر اين كه بين آنها به اندازه يك ذراع [تقريبا نيم متر] فاصله باشد.

و آن حضرت فرمود : از جذامى فرار كن مانند گريختن از شير.

٣- در كتاب خصال شيخ صدوق از امير المؤمنين (ع) نقل شده است كه آن حضرت فرمود : پيامبر (ص) [مردم را] از سلام كردن بر چهار گروه نهى كرده است : ١- شخص باده‏گسار در حال مستى. ٢- كسى كه مجسمه مى‏سازد. ٣- آن كه با نرد بازى مى‏كند. ٤- كسى كه دوز بازى مى‏كند. و من گروه پنجمى را اضافه مى‏كنم، نهى مى‏كنم شما را از سلام كردن بر شطرنج باز.

٤- رسول خدا (ص) فرمود : از پنج گروه در هر حال بايد دورى كرد :

جذامى، پيس، ديوانه، زنازاده، و عرب بيابانگرد.

٥- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه بر شش گروه نبايد سلام كرد : يهودى، مسيحى، و كسى كه براى رفع حاجت نشسته است و آن كه بر سر سفره‏اى مى‏نشيند كه در آن مشروبات الكلى است و شاعرى كه به زنان عفيف تهمت مى‏زند و كسانى كه فحش دادن به مادران اشخاص را وسيله شوخى قرار مى‏دهند.

٦- حضرت علىّ (ع) در حديثى فرمود : بر شش گروه سلام كردن شايسته نيست : ١- يهودى و مسيحى ٢- افرادى كه با نرد و با شطرنج بازى مى‏كنند. ٣- باده‏گسار. ٤- اهل ساز و طنبور. ٥- كسانى كه فحش دادن به مادران اشخاص را وسيله‏

شوخى قرار مى‏دهند ٦- شاعران [دربارى و چاپلوس

٧- امام جعفر صادق (ع) از پدرش امام محمّد باقر (ع) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود : بر يهود، و نصارى و زردشتى، و بت پرست، و باده‏گسار و كسانى كه كارشان بازى شطرنج و نرد است، و مرد زن صفت [مردى كه خود را در اختيار مردان ديگر مى‏گذارد] و شاعرى كه زنان عفيف را متّهم مى‏كند، و كسى كه در حال نماز است سلام نكنيد. بر نمازگزار بدين سبب كه نمى‏تواند پاسخ سلام را بدهد، با توجّه به اين كه سلام براى مسلمان امرى مستحب و پاسخ آن واجب است، و بر رباخوار و كسى كه براى رفع حاجت نشسته است، و در حمّام، و هر فاسقى كه آشكارا مرتكب معصيت مى‏شود.

٢٩- باب استحباب اظهار دوستى و محبّت نسبت به مردم‏

١- امام محمّد باقر (ع) فرمود : عربى باديه‏نشين از بنى تميم به نزد پيامبر (ص) آمد و عرض كرد : مرا نصيحت فرماييد. از جمله مطالبى كه پيامبر (ص) به او فرمودند اين بود : نسبت به مردم اظهار دوستى كن تا تو را دوست بدارند.

٢- امام موسى كاظم (ع) فرمود : اظهار محبّت و دوستى نسبت به مردم نيمى از عقل است.

٣- ابن ادريس در كتاب سرائر مشابه اين حديث را نقل كرده است با اين تفاوت : و مدارا كردن با ديگران نيمى از وسيله زندگى است، و كسى كه ميانه‏روى كند فقير نمى‏شود.

٤- امام صادق (ع) از امام حسن مجتبى (ع) نقل فرموده است : خويشاوند كسى است كه از لحاظ دوستى به انسان نزديك باشد اگر چه از لحاظ نسب دور باشد و بيگانه كسى است كه از جهت محبّت و دوستى بيگانه باشد گرچه از لحاظ نسب نزديك باشد، هيچ چيز نزديكتر به چيزى از دست به بدن نيست، و دست خيانت مى‏كند و قطع مى‏شود، و پس از قطع درمان مى‏گردد. [يعنى اعتماد به نزديكى خويشاوند نيست، اگر دوست نباشد، و گاهى عملا از انسان دور و بيگانه است. يا منظور اين است كه دست دزد به صاحبش خيانت مى‏كند و در عين نهايت نزديكى قطع مى‏گردد. يا انسان دشمن دستش هست و باعث قطعش مى‏گردد. يا اين كه اعتمادى به قرب جسمانى نيست و نفع حقيقى و پايدار قرب معنوى است .]

٥- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است : اظهار دوستى نسبت به مردم نصف عقل است.

٣٠- باب استحباب خوشرفتارى و گشاده‏رويى و احترام به مردم و خوددارى از مزاحمت آنان‏

١- امام صادق (ع) فرمود : خوشرويى با مردم يك سوّم عقل است.

٢- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است كه سه چيز دوستى انسان را براى برادر مسلمانش خالص مى‏گرداند : ١- با خوشرويى او را ملاقات كند. ٢- در مجلس به او جا دهد. ٣- او را با بهترين نامها بخواند.

٣- حذيفة بن منصور گويد : از امام جعفر صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود :

كسى كه از مزاحمت مردم دست بردارد، گرچه او يك نفر است كه از مزاحمت آنان دست برداشته لكن در مقابل افراد زيادى از مزاحمت او دست برمى‏دارند.

٣١- مستحبّ است براى كسى كه مؤمنى را دوست دارد او را از دوستى خود با خبر كند

١- امام صادق (ع) فرمود : زمانى كه كسى را دوست دارى او را از اين امر با خبر كن، زيرا باعث استوارى محبّت بين شما مى‏گردد.

٢- نصر بن قابوس گويد : امام صادق (ع) به من فرمود : زمانى كه يكى از برادرانت را دوست مى‏دارى او را از اين دوستى آگاه كن، همان طور كه حضرت ابراهيم (ع) گفت : «پروردگارا به من بنما كه چگونه مردگان را زنده مى‏كنى، خدا فرمود : آيا به [زنده شدن مردگان] اطمينان ندارى؟ ابراهيم پاسخ داد : ايمان دارم اما مى‏خواهم قلبم مطمئن شود»

٣- شخصى به امام باقر (ع) عرض كرد : من اين مرد را دوست دارم، امام به او فرمود : او را از اين امر با خبر كن، زيرا دوستى را پايدارتر و مهربانى را نيكوتر مى‏سازد.

٤- امام جعفر صادق (ع) فرمود : زمانى كه كسى را دوست مى‏دارى به او بگو.

٥- امام صادق (ع) از پيامبر خدا (ص) نقل فرموده است : هر گاه يكى از شما هم صحبت يا برادر ايمانى‏اش را دوست مى‏دارد او را آگاه سازد.

٣٢- باب استحباب آغاز كردن سلام قبل از سخن گفتن و استحباب پاسخ ندادن قبل از سلام‏

١- امام صادق (ع) فرمود : آغازكننده به سلام به خدا و رسولش نزديكتر است.

٢- علىّ بن الحسين (ع) فرمود : از صفات مؤمن انفاق كردن به اندازه توانايى و وسعت دادن [به اهل و عيال] در حدّ قدرت، و با عدالت و انصاف رفتار كردن با مردم، و آغاز به سلام نمودن بر آنان مى‏باشد.

٣- امام جعفر صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمود : شايسته‏ترين مردم نزد خدا و رسولش كسى است كه سلام را آغاز كند.

٤- با همين اسناد نقل شده كه رسول خدا (ص) فرمود : كسى كه قبل از سلام سخن آغاز كند به او پاسخ ندهيد. و نيز فرمود : قبل از سخن گفتن سلام كنيد، اگر كسى قبل از سلام گفتن سخن گويد به او پاسخ ندهيد.

٥- امام صادق (ع) فرمود : فرشته‏اى مردى را بر در خانه‏اى ديد، فرشته به او گفت چرا بر در اين خانه ايستاده‏اى؟ پاسخ داد يكى از برادرانم در اين خانه است مى‏خواهم بر او سلام كنم، فرشته به او گفت : آيا بين شما خويشاوندى است يا حاجتى به او دارى؟ پاسخ داد : قرابتى بين ما نيست، و نيازى جز اخوّت اسلامى و احترام آن مرا به اينجا نكشانده بلكه براى پروردگار جهان به او سلام و محافظتش مى‏كنم، فرشته به او گفت : من فرستاده خدايم به سوى تو، پروردگارت تو را سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد : مرا زيارت كردى، و براى من تعهّد نمودى، حتما بهشت را بر تو واجب كردم و تو را از خشم خويش معاف داشتم، و از آتش نجات دادم.

٦- امام صادق (ع) نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : كسى كه قبل از سلام كردن سخن آغاز كند به او پاسخ ندهيد.

و نيز امام صادق (ع) فرمود : هيچ كس را به طعام خويش دعوت نكنيد مگر اين كه سلام كند.

٣٣- باب لزوم سلام و كراهت ترك آن و وجوب پاسخ سلام‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و آغازكننده به سلام [از جواب دهنده] نزد خدا و رسولش شايسته‏تر است.

٢- امام صادق (ع) نقل كرده : خداى عزّ و جلّ فرمود : بخيل كسى است كه از سلام كردن بخل ورزد.

٣- امام جعفر صادق (ع) نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : سلام كردن مستحب، و پاسخ آن واجب است.

٣٤- باب استحباب بلند گفتن سلام و سخن نيكو گفتن‏ ١- امام محمّد باقر (ع) فرمود : خداى عزّ و جلّ بلند سلام كردن را دوست مى‏دارد.

٢- امام باقر (ع) فرموده : سلمان (كه رحمت خدا بر او باد) مى‏گفت : سلام خدا را آشكارا بگوييد، زيرا درود خدا به ستمكاران نمى‏رسد.

٣- امام جعفر صادق (ع) در حديثى نقل فرموده است كه حضرت علىّ (ع) مى‏فرمود : خشمگين نشويد، و [كارى نكنيد كه] مورد خشم قرار گيريد، آشكارا سلام كنيد، و سخن نيكو بگوييد، نماز شب بخوانيد در حالى كه مردم در خوابند، تا به سلامتى به بهشت رويد، سپس اين گفتار خداى عزّ و جلّ را براى آنان خواند :

«خدايى كه سالم از هر گونه عيب و نقص، و امان دهنده و نگهبان است»

٤- امام صادق (ع) فرمود : از نشانه‏هاى فروتنى اين است كه كسى را كه ملاقات مى‏كنى بر او سلام نمايى.

٥- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه در وصيّت پيامبر (ص) به حضرت على (ع) آمده است : سه چيز باعث پوشاندن گناهان است، آشكارا سلام كردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالى كه مردم خوابند.

٦- امام صادق (ع) فرمود : بخيل كسى است كه از سلام كردن بخل ورزد.

٧- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : در بهشت خانه‏هايى است كه بيرون آنها از داخل، و داخل آنها از خارج ديده مى‏شود، كسانى از امّت من در آن سكونت مى‏كنند كه سخن نيكو گويند، و مردم را اطعام كنند، و بلند سلام كنند و روزه را ادامه دهند، نماز شب بخوانند در حالى كه مردم در خوابند. حضرت علىّ (ع) سؤال كرد : اى رسول خدا چه كسى از امّت شما توانايى انجام اين اعمال را دارد؟

پيامبر (ص) فرمود : يا على ميدانى نيكويى سخن چيست؟ كسى كه صبح و شام ده مرتبه بگويد :

«سبحان الله، و الحمد للّه، و لا اله الّا اللّه، و اللّه اكبر»

، و اطعام كردن عبارت است از انفاق كردن مرد به خانواده‏اش، امّا منظور از ادامه روزه آن است كه شخص ماه رمضان و از هر ماه ديگر سه روز روزه بگيرد، روزه عمر براى او نوشته مى‏شود. امّا منظور از نماز شب در حالى كه مردم خوابند، هر كس نماز مغرب و عشا و نماز صبح را در مسجد با جماعت بخواند مانند آن است كه تمام شب را به عبادت مشغول باشد و مقصود از افشاى سلام آن است كه از سلام كردن بر هيچ مسلمانى بخل نورزد.

٨- امام محمّد باقر (ع) فرمود : سه چيز باعث قرب و منزلت است : آشكارا سلام كردن، طعام دادن، و نماز شب خواندن در حالى كه مردم در خوابند.

٩- امام جعفر صادق (ع) فرمود : از نشانه‏هاى تواضع سلام كردن به هر كسى است كه او را ملاقات كنى.

١٠- پيامبر خدا (ص) فرمود : ناتوانترين مردم كسى است كه از دعا كردن عاجز باشد، و بخيلترين مردم آن است كه از سلام كردن بخل ورزد.

١١- امام صادق (ع) فرمود : هر كس چهار چيز براى من تعهّد كند من چهار خانه در بهشت براى او تضمين مى‏كنم، ١- انفاق كردن و نترسيدن از فقر و تنگدستى. ٢- رعايت عدالت در باره مردم در مقابل منافع خويش. ٣- آشكارا سلام كردن در همه جا. ٤- ترك مجادله و نزاع اگر چه حقّ با او باشد.

٣٥- باب استحباب سلام كردن بر كودكان‏

٣٥- باب استحباب سلام كردن بر كودكان‏ ١- امام رضا (ع) از پدرانش نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود : پنج چيز را تا آخر عمر رها نخواهم كرد : ١- غذا خوردن با بردگان بر روى زمين.

٢- سوار شدن بر الاغ بى‏پالان. ٣- دوشيدن شير از پستان بز با دست خودم.

٤- پوشيدن لباس پشمين. ٥- سلام كردن بر كودكان تا بعد از من سنّت [رسم] باشد.

٢- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيامبر (ص) فرمود : پنج چيز را تا لحظه مرگ ترك نخواهم كرد : ١- پوشيدن لباس پشمين. ٢- سوار شدن بر الاغ بى‏پالان. ٣- غذا خوردن با بردگان. ٤- وصله كردن كفش با دست خودم.

٥- سلام كردن بر كودكان تا اين كه بعد از من سنت [رسم] باشد.

٣٦- باب حرمت تبعيض بين فقير و ثروتمند در نحوه سلام كردن و وجوب رعايت مساوات بين آن دو

  ١- امام رضا (ع) فرمود : هر كس فقير مسلمانى را ملاقات كند و به گونه‏اى بر او سلام نمايد كه با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قيامت خدا را درحالى ملاقات مى‏كند كه خدا بر وى خشمگين است.

٢- حجّال گويد : به جميل بن درّاج گفتم آيا پيامبر خدا (ص) فرمود :

زمانى كه بزرگ قومى نزد شما آمد او را احترام كنيد؟ جميل گفت : آرى، پيامبر فرموده است. از جميل پرسيدم : [در اين حديث] منظور از شريف كيست؟ پاسخ داد :

از امام صادق (ع) در اين باره پرسيده‏ام، آن حضرت فرمود : منظور از شريف در اين حديث شخص ثروتمند است.

٣٧- باب استحباب شكرگزارى خدا براى نعمت اسلام و تندرستى‏

  ١- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است : پيامبر (ص) فرمود : هر كس يهودى يا مسيحى يا زردشتى يا يكى از غير مسلمانان را ببيند بگويد :

«سپاس خدايى را كه مرا بر تو فضيلت داد و اسلام را دين من و قرآن را كتابم و محمّد (ص) را پيامبر، و حضرت على (ع) را امام و پيشواى من، و مؤمنين را

برادرانم، و كعبه را قبله من قرار داده است» خدا بين آن مؤمن و غير مسلمان در دوزخ هرگز جمع نكند.

٢- امام جعفر صادق (ع) فرمود : هر كس آفت زده‏اى (مانند جذامى و امثال آن) يا مثله شده يا گرفتارى را ببيند مخفيانه بطورى كه او نشنود سه مرتبه بگويد :

«سپاس خدايى را كه مرا سلامت داشت از آن چه تو را بدان مبتلا ساخته است، و اگر خدا مى‏خواست مى‏توانست مرا نيز گرفتار سازد»هرگز آن بلا به او نرسد.

٣٨- باب لزوم بلند سلام كردن و پاسخ دادن به نحوى كه مخاطب بشنود

  ١- امام صادق (ع) فرمود : هر گاه كسى سلام مى‏كند بلند سلام كند و نگويد سلام كردم اما پاسخ ندادند، شايد نشنيده باشند، جواب سلام را نيز بايد بلند گفت تا آن مسلمان سلام‏كننده نگويد : پاسخ سلام مرا نگفتند.

٣٩- باب نحوه سلام گفتن و استحباب انتخاب كلمات مناسب‏

  ١- حسن بن منذر گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : كسى كه بگويد :

«السلام عليكم» براى او ده حسنه، و كسى كه بگويد :

«سلام عليكم و رحمة اللّه » برايش بيست حسنه، و هر كه بگويد :

«سلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته» برايش سى حسنه است.

٢- امام صادق (ع) نقل كرده است كه امير المؤمنين (ع) فرمود : كراهت دارد انسان بگويد :

«حيّاك اللّه» (خدا تو را زنده بدارد) سپس ساكت شود مگر آن كه پس از آن، سلام كند.

٣- عمّار ساباطى در باره نحوه سلام كردن زنان از امام صادق (ع) سؤال كرد و امام فرمود : زن بگويد :

«عليكم السّلام» و مرد پاسخ دهد : «السّلام عليكم» .

٤- وهب يمانى در حديثى نقل كرده است كه : خدا به آدم فرمود : به جانب اين گروه از فرشتگان برو و به آنان بگو «السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته»

(سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد). حضرت آدم بر آنان سلام كرد، ملائكه پاسخ دادند :

«و عليك السّلام و رحمة اللّه و بركاته» چون به حضور پروردگار خويش برگشت، پروردگار تبارك و تعالى به او فرمود : اين درود تو و فرزندانت تا روز قيامت در بين آنها باقى مى‏ماند.


4