تفسیر نماز

تفسیر نماز0%

تفسیر نماز نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسیر نماز

نویسنده: استاد محسن قرائتی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 10263
دانلود: 2585

توضیحات:

تفسیر نماز
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10263 / دانلود: 2585
اندازه اندازه اندازه
تفسیر نماز

تفسیر نماز

نویسنده:
فارسی

تشهّد و سلام

تشهّد

«اشهد ان لااله الاّ اللّه واشهد انّ محمّدا عبده و رسوله

اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد»

از واجبات نماز تشهد است كه در ركعت دوم و آخر نماز خوانده مى شود. در تشهّد، به یگانگى خداوند و رسالت پیامبرش حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله شهادت و گواهى مى دهیم. گرچه در اذان و اقامه، بارها به این دو امر گواهى داده ایم، امّا آن شهادت بهنگام ورود به نماز بود و این گواهى بهنگام خروج از نماز.

این همه تكرار حكیمانه است، زیرا انسان خیلى زود دچار غفلت و فراموشى مى شود و ولىّ نعمت خود را فراموش مى كند و این جملات همچون طنابى است كه كشتى انسان را در امواج حوادث حفظ مى كند.

شعار توحید

«لا اله الاّ اللّه»، اولین شعار همه انبیاست.

«لا اله الاّ اللّه» آن گواهى است كه همه صاحبان علم همگام با فرشتگان به آن اقرار دارند:( شَهِدَ اللّهُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَالْمَلائكَةُ وَ اوُلُوا الْعِلْمِ ) (356)

«لا اله الاّ اللّه»، كلمه اى است كه هر مسلمانى بهنگام تولد در گوش خود مى شنود و بهنگام مرگ با آن تشییع و در قبر به او تلقین مى شود.

«لا اله الاّ اللّه»، محبوب ترین كلمات در نزد خداوند و سنگین ترین عمل در میزان است.(357)

«لا اله الاّ اللّه»، دژ محكم الهى است كه هركس در آن داخل شد از عذاب در امان است. «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلا الّهُ حِصْنى دَخَلَ حِصْنى اَمِنَ مِنْ عَذابى »(358)

«لااله الاّ اللّه»، مرز میان كفر و اسلام است و هر كافرى با گفتن آن در امان اسلام درمى آید. پیامبراكرم از مسلمانى كه به گفتنِ «لا اله الاّ اللّه» یكى از سربازان دشمن اعتنایى نكرد و او را كشت، انتقاد كردند و فرمودند: با اظهار این كلمه هر كسى در امان است، گرچه ندانیم در بیان آن صادق است یا نه.(359)

«لا اله الاّ اللّه»، شعار مسلمین بهنگام عبور از صراط قیامت است.(360)

در تاریخ مى خوانیم كه ابوجهل به پیامبر گفت: آیا ما 360 بت را رها كنیم و یك خدا را بپذیریم؟ ما حاضریم 10 كلمه بگوییم اما این یك جمله را نگوئیم. ولى پیامبر فرمود: همین جمله است كه شما را به عزت و قدرت مى رساند و شما را بر تمام امّت ها برترى مى دهد.(361)

نگاهى به دعاى عرفه امام حسینعليه‌السلام و خطبه امام سجادعليه‌السلام در شام، این حقیقت را بهتر روشن مى كند كه اولیاى خدا با تمام وجود این شهادت را مى دادند و حتى زمین و زمان را بر این شهادت خود، گواه مى گرفتند.

در تشهد به جمله «لا اله الاّ اللّه» اكتفا نمى كنیم بلكه مى گوییم: «وَحْدَهُ لاشَرى كَ لَه » یعنى احدى با او شریك نیست، نه در آفریدن، نه در اداره كردن و نه در قانونگذارى: «وَ لَمْ یكُنْ لَهُ شَریك فِى الْمُلْك»(362)

بندگى خدا بالاترین افتخار براى اولیاى خداست: «كَفى بى عِزّاً اَنْ اَكوُنَ لَك عَبْداً»(363)

بندگى خدا برابر است با آزادگى انسان از همه قیود و وابستگى ها و دلبستگى ها، و لذا چنان قدرتى به انسان مى دهد كه از هیچ ابرقدرتى نمى هراسد. همسر فرعون بخاطر آنكه بنده خدا بود، به چنان عنصر نفوذناپذیرى تبدیل شد كه زر و زور فرعونى در او اثر نكرد و با آنكه فرعون، همه را به بردگى كشیده بود، اما او تنها بنده خدا بود و كارش بجائى رسید كه الگوى همه مردان و زنان مؤمن تاریخ گشت:

( ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنوُا امْرَاءَةَ فِرْعَوْن ) (364)

به هرحال شهادت به عبودیتِ پیامبر، مقدم بر شهادت به رسالت آن حضرت است و این خود درسها و پیامها دارد. «اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله»

شهادت به رسالت، به معناى نفى تمام مكاتب بشرى است. به معناى قبول جاودانگى و جهانى بودن رسالت خاتم پیامبران است. به معناى نفى همه از طاغوت هاست.

شهادت به رسالت حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، پیمانى است كه خداوند از همه پیامبران گرفته است كه اگر رسالت او را نمى پذیرفتند به نبوّت نمى رسیدند.(365) بنابراین تنها من نیستم كه مى گویم: «اشهد ان محمداً عبده و رسوله » بلكه همه انبیا به آن قرار دارند.

توحید ناب

آنچه كه امروزه اكثر خداپرستان را گرفتار كرده آن است كه به زبان «لااله الاّ اللّه» مى گویند، اما در عمل به سراغ غیر او مى روند و عزت و قدرت را در جایى دیگر جستجو مى كنند. از غیر او اطاعت مى كنند و به غیر او عشق مى ورزند.

راستى كه شرك، ظلم بزرگى به خود و بى ادبى به ذات مقدس اوست.( اِنَّ الشِّرك لَظُلْمٌ عَظیمٌ ) (366) زیرا شریك داشتن نشانه ضعف و عجز و ناتوانى در انجام كارها و وجود شبیه و نظیر است كه اینها در مورد خداوند معنى ندارد.

شهادت به رسالت

«وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدَهُ وَ رَسُولُه» و گواهى مى دهم كه محمّد بنده و رسول اوست.

بندگى بالاترین مقام انبیا، بلكه مقدمه مقام رسالت و نبوّت است: «عَبْدُهُ وَ رَسوُلُه»

عبودیت است كه پیامبر را به معراج مى برد:( سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِهِ ) (367) و وحى آسمانى را بر او نازل مى كند:( نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا ) (368)

خداوند نیز پیامبرانش را به بندگى خود ستایش مى كند، در مورد حضرت نوحعليه‌السلام مى فرماید:( اِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً ) (369) و درباره حضرت داودعليه‌السلام ( نِعْمَ الْعَبْدُ ) (370)

یكى از تفاوت هاى انبیا با نوابغ و مخترعین آنست كه آنها نبوغ و خلاقیت خود را در اثر تیزهوشى و پشتكار و تمرین بدست آورده اند، امّا انبیا معجزات خود را در اثر بندگى خدا و در سایه لطف خدا پیدا كرده اند و بندگى منشاء همه مقامات انبیاست.

اقرار به عبودیت پیامبران، ما را از هرگونه غلوّ و افراط و زیاده روى در مورد مقامات اولیاى خدا بازمى دارد، تا بدانیم پیامبر هم كه برترین فرد خلق است، بنده خداست.

ناگفته پیداست این شهادت باید از روى صدق و حقیقت باشد وگرنه منافقین هم در نزد پیامبر شهادت به رسالت مى دادند و قرآن مى فرماید: خداوند شهادت مى دهد كه تو رسول او هستى، اما منافقان دروغ مى گویند، زیرا گواهى آنان صادقانه نیست.(371)

صلوات

بدنبال شهادت به توحید و رسالت، بر محمّد و آل او صلوات مى فرستیم.

صلوات، نشانه محبّت، مؤ دّت و وفادارى به خاندان پیامبر گرامى اسلام است، كه قرآن آنرا اجر رسالت پیامبر دانسته است.(372)

صلوات، صیقل دهنده روح زنگار گرفته انسان است(373) و نفاق را از بین مى برد.(374) صلوات، عاملى براى محو گناهان(375) ، وسیله اى براى گشایش درهاى آسمان(376) ، سبب استفغار و دعاى فرشتگان در حق انسان(377) ، وسیله اى براى تقرّب به پیامبر در قیامت و دریافت شفاعت اوست.(378) خوش عاقبت كسى است كه آخرین كلامش در دنیا صلوات باشد.(379)

خداوند ابتدا خود بر پیامبر صلوات مى فرستد و سپس به ما دستور صلوات مى دهد:( اِنَّ اللّهُ وَ مَلائكَتَهُ یصَلُّونَ عَلىَ النَّبِى یا اَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً ) (380) یعنى همانا خداوند و فرشتگان بر محمّد صلوات مى فرستند، اى كسانى كه ایمان آورده اید شما نیز بر او صلوات و سلام بفرستید و تسلیم محض او باشید.

از این آیه و روایات ذیل آن نكاتى در مورد صلوات بدست مى آید:

الف: صلوات، احترام زبانى است ولى مهم تر از آن اطاعت عملى است كه جمله «سَلِّمُوا تَسْلیماً» به آن اشاره دارد.

ب: صلواتِ خدا و فرشتگان دائمى است: «یصَلُّون»

ج: صلواتِ خداوند كرامت و صلوات فرشتگان رحمت و صلوات مردم دعاست.

د: در روایات آمده: خداوند به حضرت موسى خطاب كرد بر محمّد و آل او صلوات فرست، زیرا كه من و فرشتگانم بر او صلوات مى فرستیم.(381)

ه‍: رسول خدا فرمود: یاد خدا عبادت است و یاد من نیز عبادت است، چنانكه یاد جانشین من على بن ابیطالبعليه‌السلام نیز عبادت است.(382)

و: در روایات آمده: براى استجابت دعا قبل از دعا صلوات بفرستید.(383) نه تنها گفتن صلوات بهنگام شنیدن نام آن حضرت بلكه نوشتن آن، بدنبال نام آن حضرت ثواب دارد و پیامبر مى فرمود: كسى كه در كتاب خود بر من صلوات بفرستد، تا زمانى كه نام من در این كتاب است فرشتگان براى او استغفار مى كنند.(384)

چگونگى صلوات

در كتب اصلى اهل سنت از پیامبراكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل شده است كه بهنگام صلوات، حتماً نام آل محمّد را در كنار پیامبر بیاورید وگرنه صلوات شما ابتر و ناقص است.(385)

در تفسیر در المنثور از كتاب هاى صحیح بخارى و مسلم و ابى داود و ترمذى و نسائى و ابن ماجه كه از مهم ترین كتب اهل تسنن است نقل شده است، كه شخصى به پیامبراكرم گفت: ما مى دانیم چگونه بر تو سلام كنیم، امّا صلوات بر تو چگونه است؟

پیامبر فرمودند: چنین بگوئید:( اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدَ كَما صَلَّیتَ عَلى اِبْراهیم وَ آلِ اِبْراهیم اِنَّك حَمیدٌ مَجیدٌ ) (386)

شافعى امام مذهب شافعیان این مطلب را به شعر درآورده و مى گوید:

یا اَهْلَ بَیتِ رَسُولِ اللّهِ حُبُّكُمُ

فَرْضٌ مِنَ اللّهِ فِى الْقُرآنِ اَنْزَلَه

كَفاكُمْ مِنْ عَظیمِ الْقَدْرِ اَنَّكُم

مَنْ لَمْ یصَلِّ عَلَیكُمْ فَلا صَلوةَ لَه(387)

اى اهل بیت پیامبر! كه محبت شما از طرف خداوند در قرآن آمده است، در بزرگى شما همین بس كه هركس در نماز بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.

آرى یاد آل محمّد در هر نماز، رمز آن است كه باید پس از پیامبر به سراغ اهل بیت او برویم نه دیگران. وگرنه بردن نام كسانى كه نیاز به تداوم راهشان نیست آنهم در هر نماز، كارى لغو مى شود.

شخصى خود را به كعبه چسبانده بود و صلوات مى فرستاد، اما نام آل محمّد را نمى برد، امام صادقعليه‌السلام فرمود: این ظلم به ماست.(388)

پیامبر خدا فرمود: كسانى كه آل مرا از صلوات محروم كنند در قیامت از بهشت بوئى نمى برند.(389) چنانكه جلساتى كه نام خدا و یاد پیامبر و آل او در آن نباشد، موجب حسرت در قیامت خواهد بود.(390)

جالب آنكه در روایات آمده است: هرگاه نام پیامبرى از پیامبران خدا برده شد، ابتدا بر محمّد و آل او صلوات بفرستید و سپس بر آن پیامبر درود و ثنا بفرستید.(391)

پیامبر خدا فرمود: بخیل واقعى كسى است كه نام مرا بشنود اما بر من صلوات نفرستد. او جفاكارترین و بى وفاترین مردم است.(392)

سلام

پس از ذكر صلوات، سه سلام مى دهیم: یكى به رسول خدا، یكى به اولیاى خدا و یكى به مؤمنان و همكیشان خود.

خداوند در آیه( یا اَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً ) بدنبال صلوات، دستور سلام بر پیامبر مى دهد، لذا در نماز پس از صلوات بر آن حضرت، بر او سلام مى دهیم: «اَلسَّلامُ عَلَیك اَیهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُه»

با تكبیرة الاحرام از خلق بریدیم و به خالق پیوستیم. در پایان نماز نیز ابتدا به گل سرسبد هستى، یعنى پیامبراكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله سلام مى كنیم. سپس به بندگان صالح خدا سلام مى كنیم:

«اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ» شامل همه انبیا و اوصیاى گذشته و امامان معصوم مى شود.

خداوند نیز خود بر پیامبرانش سلام و درود مى فرستد:( سلام على المرسلین ) (393) ،( سلام على نوح ) (394) ،( سلام على ابراهیم ) (395) ،( سلام على موسى و هارون ) (396)

با اسلام خود را با بندگان صالح خدا پیوند مى دهیم. پیوند و رابطه اى فراتر از مرزهاى زمان و مكان، با همه پاكان و صالحان در طول تاریخ در همه عصرها و نسلها.

آنگاه به مؤمنانِ همراه و همكیش خود در زمان حاضر مى رسیم، به آنان كه در جماعت مسلمین شركت كرده اند و با ما در یك صف واحد قرار گرفته اند. به آنان و فرشتگان حاضر در جمع مسلمین و دو فرشته ماءمور خود سلام مى كنیم: «اَلسَّلامُ عَلیكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُه»

نماز را با نام خدا آغاز كردیم و با سلام به خلق خدا پایان مى بریم.

در این سلام ها، سلسله مراتب مراعات شده است، ابتدا رسول خدا، بدنبال او انبیا و اولیا و صالحان و پس از آنها مؤمنان و پیروان.

سیماى سلام

سلام، نامى از نام هاى خداست

سلام، تحیت اهل بهشت به یكدیگر است.

سلام، تحیت فرشتگان بهنگام ورود به بهشت است.

سلام، پیام پروردگار رحیم است.

سلام، پذیرایى شب قدر است.

سلام، اولین حق هر مسلمان بر دیگرى است.

سلام، كلید شروع هر كلام و نوشته اى است.

سلام، امان نامه از هرگونه ترس و شرّى است.

سلام، ساده ترین عمل نیك است.

سلام، نشانه تواضع و فروتنى است.

سلام، عامل محبت والفت است.

سلام، اظهار صلح و مسالمت است.

سلام، اولین تحفه و هدیه دو انسان است.

سلام، آرزوى سلامتى براى بندگان خداست.

سلام، دعوت به صلح جهانى است.

سلام، امیددهنده و نشاطآور است.

سلام، برطرف كننده كدورتهاى گذشته است.

سلام، اعلام حضور و اجازه براى ورود است.

سلام، بهترین كلام بهنگام ورود و خروج است.

سلام، كلامى است در زبان سبك، اما در میزان سنگین.

سلام، راهگشاى مصلحان براى اصلاح جامعه است.

سلام، كلامى است كه مخاطبش مردگان و زندگانند.

سلام، عامل تعظیم و تكریم است.

سلام، سبب جلب رضاى خدا و غضب شیطان است.

سلام، وسیله ادخال سرور در قلوب است.

سلام، كفّاره گناهان و رشددهنده حسنات است.

سلام، پیام آور انس و دوستى است.

سلام، عامل تكبرزدایى و خودخواهى است.

سلام، ادب الهى است.

سلام، استقبال از هر خیر و خوبى است.

سلام، كمالى كه ترك آن نشانه بخل و تكبر و انزوا و قهر و قطع رحم است.

سلام، ابر رحمتى است كه بر سر مردم مى افكنیم و لذا مى گوییم: «اَلسَّلامُ عَلَیكُم» نه «اَلسَّلامُ لَكُم». پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمود: من تا آخر عمر سلام كردن بر كودكان را ترك نمى كنم.(397) گرچه سلام كردن مستحب است و پاسخ آن واجب، اما پاداش كسى كه ابتدا به سلام كند دهها برابر جواب دهنده است.

در روایات مى خوانیم سواره بر پیاده، ایستاده بر نشسته و وارد بر حاضرین مجلس سلام كند.(398) و قرآن مى فرماید: هرگاه مورد تحیت قرار گرفتید، پاسخى گرم تر بدهید:( اِذا حُییتُمْ بِتَحیةٍ فَحَیوا بِاَحْسَنَ مِنْها ) (399)

والسلام علیكم و رحمة اله و بركاته