در جستجوى خدا

در جستجوى خدا22%

در جستجوى خدا نویسنده:
گروه: اصول دین

در جستجوى خدا
  • شروع
  • قبلی
  • 108 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10413 / دانلود: 2934
اندازه اندازه اندازه
در جستجوى خدا

در جستجوى خدا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

عجائبى از آفرينش زنبور عسل

( وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ﴿ ٦٨ ﴾ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا ۚ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ .) (٧٥)

(و خداوند به زنبور عسل وحى فرستاد كه در دل كوهها خانه بسازد و بر روى درختان و جاهاى بلند جاى بگيرد. سپس امر فرمود به زنبورها كه از ميوه ها و گلها استفاده كنيد و از راههاى پروردگار خود كه مسخر شما است بهره گيريد تا از شكم زنبورها شرابى رنگارنگ بيرون آيد كه شفاى دردهاى مردم است و در آن نشانى از قدرت خداوند براى قومى كه انديشه و تفكر كنند وجود دارد.)

و همچون زنبور عسل امر فرمانده را اطاعت كرد خداوند در لعاب او شفا قرار داد همچنان كه مؤ من چون امر خدا را اطاعت كرده و راز را پوشيد، خداوند هم ديدن او را و هم نشينى با وى را شفا براى هر كس قرار داده چرا كه هر كس مؤ من را نظر كند عبرت مى گيرد و به خود مى آيد و هر كس سخن او را بشنود پند گيرد و هر كس با او نشيند سعادت يابد. زنبور عسل جاندارى است كه نه احكام شرع بر او روان است و نه مشمول خطاب و تكليف است و نه آراسته عقل و تميز ليكن از روى الهام به او فرمانى مى رسد، مطيع و منقاد فرمان است چون طاعت دارد فرمان بردارد و فروتن وار پيش آمده و خداوند لعاب او را شفاى مردم قرار داده است

بنده مؤ من را در اين آيت اشارتى و بشارتى است ، اشارتى پيدا و بشارتى به سزا، كه چون مؤ من از فرمان حق پيش چشم خويش داشته و باطن را از ملاحظات ديگران پاك كرده ، خداوند چنين بنده را سبب نجات و سعادت خلق گرداند و ديدار وى شفاء دردمندان و سخن او پند مؤ منان و مجالست او زيادت درجه عابدان دانست(٧٦)

زندگى زيبا و مهيج زنبور عسل از عسلش شيرين تر است تعاون و زندگى دسته جمعى زنبور عسل كه برگرفته از الهامات است تعجب همه متفكران عالم را به خود جلب نموده است هر كندويى هزاران زنبور از انواع مختلف در خود جاى داده است بخشى از زنبورها كارگرند و شغلشان اين است كه كيلومترها راه را در شبانه روزى طى مى كنند حتى آمار نشان مى دهد كه در شب پرواز بيشترى دارند و بر روى گلهاى و گياهان متنوع مى نشينند و از شيره جان گياهان مى مكند و در داخل شكم توسط اعضاى گوارشى خود تبديل به عسل مى سازند و سپس در داخل كندوها از طريق دهانشان عسل را در طبقات چيده شده به شكل شش ضلعى قرار مى دهند. خستگى براى اين موجود بى معنا است و آنچه كه برايش مهم است انجام وظيفه است كه طبق فرمان خداوند كريم بايد عمل نمايد و دست از پا خطا نخواهد كرد. بخشش از زنبورها به عنوان مادر و ملكه عمل مى كنند كه وظيفه تخم ريزى را به عهده دارند تا زنبورهاى جديد پيدا شده و باعث رونق اقتصادى جامعه گردد. قسمتى از زنبورها شغل نگهبانى از كندو را دارند كه هيچ غريبه اى نمى تواند وارد كندو شود و قبل از ورود در كندو آنان را شناسايى كرده و درجا با سلاح گرم خود آنان را نابود مى سازند. و اگر داخل كندو و اين درگيرى رخ دهد زنبور مرده را به بيرون كند و انتقال مى دهند تا تعفن آن بقيه را اذيت نكند. در تاريخ دانشين زندگى زنبور آمده است كه اين موجود كوچك در ظاهر كه دنيايى را در خود جاى داده است با پيام رسانى همانند بى سيم ، مخابره خبر مى كند. يكى از زنبور داران مى گفت : يك روز تصميم گرفتم كاسه عسلى را با يك عدد زنبور عسل از كندوهاى شخصى خودم را در يك فاصله دور قرار دهم لذا كيلومترها دور شدم سپس كاسه عسل را پايين گذاشتم و زنبور عسل را در كنار آن رها كردم اين حيوان بر روى عسل نشست و چند بار دور زد و سپس پشت به آفتاب به سوى كندوها نشست و شروع به حركات خاصى نمود كه پس از چند دقيقه زنبورهاى زيادى را مشاهده كردم كه همه از كندوهاى شخصى خودم بودند و آنها با خوردن عسل به كندوها برگشتند و آنقدر رفت و آمد كردند تا عسل به اتمام رسيد. من از آنجا متوجه شدم كه زنبورها مى توانند پيام خود را از راه دور به دوستانشان ابلاغ كنند و اين بسيار امر مهمى است كه در اين موجودات به ظاهر ريز مشاهده مى شود.

زنبور عسل به وظايف خود بسيار آشنا مى باشد به طورى كه تا جايى كه امكان دارد از عسلى كه خود تهيه نموده استفاده نمى كند و سعى مى كند از گياهان بهره بگيرد مگر آنكه در محاصره اقتصادى سختى قرار بگيرد و به علت نبودن شهد و شيرينى گياهان از عسل خود استفاده كند تا رفع اضطرار شود. و يا زنبور داران در چنين موقعيتى از شكر براى تغذيه زنبورها استفاده مى كنند.

نكاتى چند پيرامون زنبور عسل

١ - زنبور عسل از ماده اى قندى مخصوصى كه بن و بيخ گلها است استفاده مى كند.

ولى زنبور شناسان مى گويند: احيانا از تخمدان گلها و دمبرگها و ميوه ها نيز استفاده مى كنند لذا قرآن مى فرمايد: (من كل الثمرات)

يعنى از همه ميوه ها استفاده كنند. جمله عجيبى كه از موريس مترلينگ دانشمند زيست شناس نقل شده اهميت اين تعبير قرآن را آشكار مى كند. او مى گويد همين امروز اگر زنبور عسل اعم از وحشى و اهلى از بين بروند يكصد هزار نوع از گياهان و گلها و ميوه هاى ما از بين خواهند رفت و از كجا اصولا تمدن ما از بين نرود.(٧٧)

مراد او اين است كه زنبورهاى عسل در جابجا كردن گرده هاى نر و بارور كردن گياهان ماده و به دنبال آن پرورش ميوه ها بسيار سهم عظيمى دارند، كه بعضى از دانشمندان اين عمل آنها را از عسل سازى آنها مهمتر مى دانند.

٢- راههاى مطمئن و رام : قرآن مى گويد خداوند به زنبور عسل وحى و الهام فرستاد كه فاسلكى سبل ربك در جاده هاى پرودگارت كه رام و تسليم تو است گام بردار. زنبور شناسان با مطالعات دريافته اند كه صبحگاهان زنبورهايى كه ماءمور شناسايى گلها هستند از كندو خارج شده و مناطق پر گل را كشف و شناسايى مى كنند و به كندو باز مى گردند و حتى سمت و جهت و فاصله محل را دقيقا به ديگران اطلاع مى دهند زنبورها براى گمراه نشدن ، مناطق را با پراكندن بوهاى مختلف نشانه گذارى مى كنند به طورى كه امكان سرگردانى نيست و احتمالا آيه اشاره به اين مطلب دارد.

٣ - عسل در كجاى زنبور ساخته مى شود؟ شايد هنوز بسيارى فكر كنند زنبور عسل ، شيره گلها را مكيده و در دهان خود جمع و دركند و ذخيره مى كند در حالى كه چنين نيست بلكه شيره گل را به بعضى از حفره هاى درون خود كه زنبور شناسان آنرا چينه دان مى گويند مى فرستد و در آنجا كه حكم يك كارخانه كوچك مواد شيميايى را دارد تغيير و تحولهاى مختلفى پيدا كرده و شهد گلها را به عسل تبديل نموده و مجددا زنبور، آن عسل را از دستگاه گوارش خود به وسيله دهانش خارج مى كند. عجيب اينكه سوره نحل در مكه نازل شده و در منطقه مكه نه گل و گياهى وجود دارد و نه زنبورهاى عسل ولى قرآن با اين ظرافت از آنها سخن مى گويد

تخرج من بطونها شراب مختلف الوانه

٤ - رنگهاى مختلف عسل : رنگ عسل بر حسب آنكه زنبور بر روى چه گل و ثمره اى نشسته متفاوت است به همين جهت در پاره اى از موارد قهوه اى تيره ، گاهى نقره اى سفيد، بى رنگ ، زرد رنگ ، گاه شفاف و زمانى تيره و يا زرد طلايى و گاهى خرمائى مايل به سياه است اين تنوع ذوقها و سليقه هاى مردم است زيرا امروزه ثابت شده كه رنگ غذا در تحريك اشتهاى انسان بسيار مؤ ثر است قديمى ها نيز گويا اين مسئله روانى را درك كرده بودند كه به غذاهاى خود زعفران ، زرد چوبه و مواد رنگى ديگر مى زدند تا از طرق بصرى نيز ميهمانها را بر سر اشتها در آورند. در كتب غذاشناسى هم بر اين مطلب تاءكيد شده است

٥ - عسل ماده اى شفا بخش است : مى دانيم بسيارى از داروهاى اساسى در گياهان نهفته است كه بسيارى از آنها هنوز براى بشر ناشناخته است دانشمندان مى گويند: زنبور عسل چنان دقتى در مكيدن شيره گياهان دارد كه مواد داروئى در آنها را نيز جذب كرده و بطور زنده در عسل حفظ مى كند.

دانشمندان براى عسل خواص بسيار زيادى گفته اند كه هم جنبه درمانى و هم پيشگيرى و نيرو بخشى دارد و براى نمونه به آنها اشاره مى كنيم :

١ - عسل زود جذب خون شده و به همين جهت نيرو بخش و در خون سازى مؤ ثر است

٢ - عسل ايجاد عفونت در معده و روده جلوگيرى مى كند.

٣ - عسل بر طرف كننده يبوست است

٤ - عسل براى افرادى كه دير به خواب مى روند مؤ ثر است و البته زيادى آن خواب را كم مى كند.

٥- عسل براى رفع خستگى و فشردگى عضلات مؤ ثر است

٦ - عسل اگر به زنان بار دار داده شود شبكه عصبى فرزند آنها قوى خواهد شد.

٧- عسل ميزان كلسيم خون را بالا مى برد.

٨ - عسل براى كسانى كه دستگاه گوارشى آنها ضعيف است مؤ ثر است خصوصا اگر به نفخ شكم مبتلا باشد.

٩ - عسل به علت سرعت جذب آن ، انرژى زا و ترميم قوا مى كند.

١٠ - عسل در تقويت قلب مؤ ثر است

١١ - عسل براى درمان بيماريهاى ريوى كمك كننده خوبى است

١٢ - عسل بخاطر خاصيت ميكروب كشى اش براى مبتلايان به اسهال مفيد است

١٣- عسل در درمان زخم معده و اثنى عشر عامل مؤ ثرى شمرده شده است

١٤ - عسل به عنوان معالج رماتيسم ، عضلات و ناراحتيهاى عصبى شناخته شده است

١٥ - عسل در رفع سرفه و صاف شدن صدا در حنجره انسان مفيد است علاوه بر اين خواص متعدد و متنوع براى ساختن داروهاى لطافت پوست و زيبايى صورت ، طول عمر، ورم دهان و زبان ، ورم چشم ، خستگى و ترك خوردگى پوست و استخوان و مانند آن استفاده مى شود.

مواد و ويتامينها موجود در عسل بسيار است از جمله مواد معدنى : آهن ، فسفر، پتاسيم ، يد، منيزيم ، سرب ، مس ، سولفور، نيكل ، روى و سديم را براى نمونه نام برد. از مواد آلى نيز مى توان صمغ ، پولن ، اسيد لاكتيك ، اسيد فورميك ، اسيد سيتريك ، اسيد تاتاريك و روغنهاى معطر و از ويتامينها مى توان ويتامينهاى ششگانه (آ- ب - ث - د- كا - ا) را نام برد و بعضى ويتامين پ و ب را هم نام مى برند.

خلاصه اينكه عسل در خدمت درمان و بهداشت و زيبائى انسانها است از پيامبر اسلامعليه‌السلام نقل شده است كه اگر هر ماه يكبار عسل خورده شود و شفائى را كه قرآن از آن ياد كرده بطلبد خداوند او را از ٧٧ نوع بيمارى شفا مى بخشد.(٧٨)

٦ - تلاش زنبور عسل براى انسانها است (للناس):

از نكات جالبى كه زنبور شناسان ذكر مى كنند اين است كه زنبور عسل براى رفع گرسنگى خود نياز به دو يا سه گل دارد تا از آنها تغذيه كند در حالى كه در هر ساعت بطور متوسط روى دويست و پنجاه گل نشسته و كيلومترها راه مى پيمايد و اين همه فعاليت در واقع در راه زندگى انسانها و براى آسايش و سلامتى آنان است

٧ - فساد نشدن عسل : عسل از غذاهائى است كه هرگز فاسد نمى شود و حتى ويتامينهاى آن هم به مرور زمان از دست نمى روند. دانشمندان علت اين امر را وجود پتاسيم در عسل مى دانند كه موانع رشد ميكروب مى شود به علاوه داراى مقدارى مواد ضد عفونى كنند اسيد فورميك است و لذا مصريان قديم از اين خاصيت استفاده كرده و مردگان خود را موميائى مى كردند تا بدنشان فاسد نشود. وقتى قبر فراعنه مصر را پس از ٢٣ قرن شكافتند، عسل دست نخورده و سالم در كنارشان وجود داشت

٨ - نيش زنبور عسل خاصيت درمانى دارد: دانشمندان پى برده اند كه نيش ‍ زنبور عسل براى بيماريهائى مانند رماتيسم ، مالاريا، درد اعصاب و بعضى ديگر از امراض مؤ ثر است البته نيش زدن زنبور به عنوان خودكشى زنبور محسوب مى شود و با نيش زدن مى ميرد. قابل توجه است كه گزش يك يا چند زنبور معمولا قابل تحمل است ولى گزش دويست تا سيصد عدد زنبور باعث فلج شدن دستگاه تنفسى و احتمالا مرگ است(٧٩)

با توجه به خواص متعدد غذائى و دارويى كه در زنبور عسل و عسل آن نهفته است كمتر موجودى بين موجودات عالم يافت مى شود كه اين همه اثرات مفيد و خواص متعدد در خود جاى داده باشد. همه زحمات زنبور عسل براى آن است كه بر روى سفره غذاى انسان ، غذائى مقوى و خوش ‍ طعم و خوش رنگ وجود داشته باشد كه با بهره ورى از آن و خواص دارويى آن لحظه اى به خود آيد و به شكرانه اين نعمت عظماى الهى بر سر سفره تفكر و انديشه بنشيند و خداى منان را سپاس گويد و موجب شناخت بيشتر انسان نسبت به خالق چنين موجود عجيبى گردد.

مقايسه زنبور عسل با مردم با ايمان

كار مؤ من از چند جهت مانند كار زنبور عسل است

١ - زنبور عسل از كثافتها و پليديها دورى مى كند. چون خداوند به زنبور وحى فرستاد كه در جاهاى بلند خانه و عسل بسازد و آدم با ايمان هم از گناه و نافرمانى و سرپيچى از احكام خدا پرهيز دارد.

٢ - همه پرندگان چون شب در رسد به لانه هاى خود روند جز زنبور عسل كه در شب براى گرفتن شيره گلها بيش از روز پرواز مى كند و همين گونه مردم چون شب فرا رسد همگى در بستر راحت مى نمايند. ليكن مرد با ايمان بر پا خاسته و در حضور خداى خويش به عبادت مى پردازد و درد دل خود را با خدا در ميان مى نهد.

٣ - زنبور عسل ، سر خود و از روى هوى و هوس كار نمى كند بلكه به فرمان خالق خويش انجام وظيفه مى كند همين گونه مرد مؤ من هم به ميل خود و به هواى نفس عمل نمى كند بلكه فرمان حق را اطاعت مى نمايد.

٤ - زنبور عسل از انواع پرندگان بيم دارد ليكن خود، آزارى به كسى نمى رساند.

و مرد مؤ من هم آزار مردم را تحمل مى كند ولى به كسى آزارى نمى رساند.

٥ - زنبور عسل خاتمه اعمال خود را بر رفتن در كندو وبستن درب انجام مى دهد همين گونه مرد مؤ من ، لذت شيرينى عبادت را نمى يابد جز وقتى كه در تنهائى و خلوت غير از خداوند كسى او را نمى بيند.

يكى از عارفان مشهور مى گويد. راهبى را ديدم كه در ديرى نشسته بود. كسى از او پرسيد روزگارت چون است ؟ گفت گفت روزگارت چون است ؟ گفت روزگارم در نماز مى گذرد كه نماز سبب سعادت و پيرايه شهادت به مظنه مشاهدت است عارف پرسيد آرزوى تو در دنيا تا كجا است و چند است ؟ راهب گفت : هرگز گامى برنداشته و نگذاشته ام مگر اينكه پيوسته مرگ را ميان دو گام مى بينم !آنگاه گفت اى مرد تو هم حال خود را با من بگوى او گفت : من آن قدر سر بر خاك نهم و سجده كنم و همى گويم تا از آب چشم من گياه از زمين سبز شود!راهب گفت : اگر بخندى و به گناهان خود اقرار كنى ، بهتر است تا گريه كنى و به عمل خود بنازى چون اين حالت خود بينى و خود پسندى است پس اى جوانمرد بدان كه خنده و شادى و اعتراف به گناه از گريه و زارى كه آن را نزد خداوند عملى پندارى و سزاوار پاداشى باشى به مراتب بهتر و بالاتر است ! آنگاه او را پند داد و گفت : خداوند را بپرهيز و زهد و تقوى پيشه كن و با مردم دنيا رقابت و چشم هم چشمى مكن و مانند زنبور عسل باش كه اگر مى خورى پاك و پاكيزه بخور و اگر مى نهى پاكيزه بخور و اگر مى نهى پاكيزه و مفيدنه و اگر بر شاخ گلى يا درختى نشينى آن را نشكن خداوند چند چيز عزيز و گران را در چند چيز حقير و كوچك قرار داده است : چون سنت خداوند است كه هر چه عزيز و شريف تر است در كم بهاتر و حقيرتر قرار دهد. چنان كه عسل با حلاوت را در زنبور نحيف و ابريشم را در كرمكى ضعيف و مرواريد را در صدفى وحشى و مشك را در ناف آهوى دشتى پديد آورده است خداوند در آيات مربوط به زنبور عسل از روى اشارت مى فرمايد: اى محمد ما آن روز كه امت تو را ستوديم و كنتم خير امة گفتيم آن در از عمران بسيار طاعت راهم مى ديديم

آن روز كه زنبور ضعيف را عسل داديم بازوان توانا هم مى ديديم آن روز كه كرمك را ابريشم داديم آن مارهاى با اهميت را هم مى ديديم آن روز كه آهوى دشتى را مشك داديم آن شيران با صولت را هم مى ديديم آن روز كه بلبلان را آواز خوش داديم ، طاووسان زيبا را هم مى ديديم و آن روز كه اين مشتى خاك يعنى امت تو را ثنا گفتيم ، فرشتگان صف زده را در راه خدمت هم مى ديديم

زان پيش كه خواستى منت خواسته ام

عالم ز براى تو بياراسته ام

در شهر مرا هزار عاشق بشيند

تو شاد بزى كه من تو را خواسته ام

مورچه ها، شته ها را اسير مى گيرند

مورچه ها با اسير گرفتن شته ها از عسل مخصوصى كه شته ها درست مى كنند استفاده مى كنند و آنها را تحت سيطره خود در مى آورند. شته ها با توليد شيره خوش مزه اى كه براى مورچه ها توليد مى كنند نظر اين موجودات ريز زحمتكش را به خود جلب مى كنند. مورچه ها اين شته ها را با اسارت مى گيرند و آنها را اهلى كرده و از وجودشان بهره مى برند.(٨٩)

مورچه ها كشاورزى مى كنند

مورچه ها برگها را ريز ريز نموده تا به عنوان كود شيميايى براى كشاورزى بكار گرفته شود. مورچه ها با توليد يك نوع از قارچ غذاى لذيذى براى خود تهيه مى كنند.

بعضى از آنها دهليزى به طول ٧٠ متر مى سازند كه در آن به كشت و زرع قارچها مى پردازند.

كشت ديگر مورچه ها، كشت نوعى برنج مورچه است طرز كاشت اين برنج توسط مورچه ها شبيه كشت برنج متداول در بين انسانها مى باشد كه در مرحله اول در يك قطعه بزرگتر نشاء مى كنند و با فرا رسيدن زمان درو با دهانشان درو، مى كنند و به مصرف خود مى رسانند.

در زمان حمل و نقل آذوقه به داخل سيلوها و انبارها، تعدادى از مورچه ها به عنوان ماءمورين بهداشت تغذيه متوجه بهداشت و سلامت كالا هستند تا غذاى فاسد وارد انبار نشود. و در صورت مشاهده كالاى فاسد، حاملين را موظف مى كنند تا برگردانند.(٩٠)

لشگر كشى مورچه ها باعث مرگ چهار كودك شد

مورچه ها داراى لشگر مسلح و آماده اى هستند تا در صورت احساس خطر وارد عمل مى شدند.

مثلا در اخبار آمده است كه مورچگان با يك لشگر عظيم ، ايالت بقهقرا در مصر را حمله كردند و ٤ كودك را خوردند و همه مزارع را نابود كردند.(٩١)

نوعى از مورچه ها در آفريقا زندگى مى كنند كه بدنشان همانند زره پوش ‍ است و شاخكهاى آنها مانند داس است البته خودشان نمى توانند غذا تهيه كنند بلكه مورچه هاى ديگر غذا را آماده مى كنند و آنها مصرف مى كنند.

عضلات مورچه همانند مفقول سيمى پيچيده است

موريس مترلينگ و ديگران مى گويند تمام عضلات مورچه حتى روده هاى آن مانند مفتول سيمى (كابل) است كه چندين رشته بهم پيوسته و پيچانده شده است و معده اش آنقدر قوى است كه همه گونه غذا را هضم مى كند.

علىعليه‌السلام مى فرمايد: به مورچه نگاه كنيد در مجارى خوراكش و ديگر بدنش و استخوانهاى دنده اش و معده اش در چشم و گوشش كه در سر او جا دارد (لذا ثابت مى شود كه مورچه ها قوه شنوايى دارد كه در قسمت سر او قرار دارد).(٩٢)

فراهم كند روزى مار و مور

اگر چند بى دست و پايند و زور

زندگى اعجاب انگيز موريانه ها

دانشمندان حشره شناس تا كنون ١٢٠٠٠ تا ١٥٠٠٠ نوع موريانه را شناسايى نموده اند. موريانه همانند مورچه چالاك و داراى بال نيست و با نور خورشيد تلف مى شود. موريانه از مورچه خيلى مى ترسد و با نور خورشيد تلف مى شود. موريانه از مورچه خيلى مى ترسد و مورچه دشمن سر سخت موريانه مى باشد. موريانه از مورچه خيلى مى ترسد و مورچه دشمن سر سخت موريانه مى باشد. موريانه غالبا در زير زمين ، درها و پنجره هاى چوبى و كمد و بسيارى از وسائل چوبى زندگى مى كند. خانه هاى موريانه ها در دل زمين قابل تخريب نيست و با بيل و كلنگ نمى شود خراب كرد مگر با بمبها و مواد منفجره موريانه ها تا چندين متر زير زمين لانه مى رساند كه از دسترس بشر خارجند. در بعضى از آشيانه ها حدود ٣ ميليون موريانه زندگى مى كنند. نوع ساختمان سازى و مهندسى و طراحى ساختمانها بسيار قوى است

با توجه به اينكه موريانه ها نابينا هستند و كار ساختمان سازى را خودشان نمى بينند با اين حال بسيار زيبا و عجيب مى سازند.(٩٣)

موريانه ها قدرت تخريب زيادى دارند بطورى كه مى توانند پايه هاى يك ساختمان چند طبقه را فرو بپاشند و يا درختان سر به فلك كشيده را سر نگون كنند. اگر چه در باب تفكر كمتر كسى پيدا مى شود كه انگشت به پيشانى بگيرد و با ديدن يا شنيدن زندگى اعجاب انگيز موريانه ها به تفكر فرو رود و به خداى يكتا ايمان واقعى آورده و سر تسليم فرود آورد و از تكبر و غرور فاصله بگيرد و به كبريايى ذات حق اقرار نموده و خود را مشغول ذكر حق كند.

آفرينش ملخ

علىعليه‌السلام مى فرمايد: خداوند براى ملخ دو چشم سرخ آفريده و دو حدقه به شكل ماه روشن كرده است و براى آن گوش پنهان قرار داده است و دهن معتدل و كامل براى آن گشود و حس نيرومندى در آن قرار داد و دو دندان كه با آنها درو كند و بچيند خلق فرمود.(٩٤) كشاورزان براى زراعتشان از آن دفاع كنند. اين حيوان با پروازهاى خود وارد كشترزارها مى شود و روزى خود را تهيه مى كند و اين در حالى است كه به اندازه يك انگشت كوچك دست انسان است پس آفرين باد بر آن قدرتى كه هر چه در آسمانها و زمين است براى او سجده و كرنش مى كنند و همه تسبيح گويان كوى اويند.

روش تخم گذارى ملخ اينگونه است كه با دم بسيار كوچك خود در سنگ شكافى ايجاد مى كند و سپس تخم گذارى مى كند.

چگونه با دمش همانند الماس و سنگبر سنگ را مى شكافد و تخمهاى خود را در آن شكاف سنگ قرار مى دهد! پاهاى ملخ اره اى است كه حالت گيرندگى خوبى دارد كه هيچ باد و طوفانى نمى تواند اين حيوان كوچك را از جايش حركت دهد.

در خلقت پشه

و كيف ولو اجتمع جميع حيوانها... على احداث بعوضة ما قدرت على احداثها...(٩٥)

علىعليه‌السلام پيرامون خلقت موجود كوچكى همچون پشه سخن به ميان آورده است حضرت مى فرمايد اگر همه خلائق عالم جمع شوند از حيوانات ذوى العقول و از صاحبان عقول و زيركان و دانشمندان دنيا استفاده كنند، هرگز نخواهند توانست راه ايجاد و خلقت يك پشه را پيدا كنند چه برسد به ساختن و خلقت آن و اگر اقدام به جمع آورى امكانات علمى و مادى هم نمايند پس از عجز و ناتوانى و نا اميد شدن اقرار به ضعف خود خواهند كرد. پشه موجود ريزى است كه با فيل برابرى مى كند و حتى بخاطر داشتن دو بال از فيل بالاتر است چرا كه آنچرا فيل در خود دارد پشه هم دارا مى باشد. پشه با خرطوم بسيار ريز و ظريف خود در پوست انسان و حيوان نفوذ مى كند و خون را از زير پوست مى مكد، از جهت مبارزه هم مى تواند فيل را هم به زانو در آورد و حتى سلاطين و پادشاهان را به زانو در آورد همانطور كه نمرود را به هلاكت رساند. جالب است كه حضرت مى فرمايد: نه تنها انسانها در خلقت پشه عاجزند در دفاع از پشه هم عاجز خواهند بود مگر آنكه از ابزارى چون سموم بهره گيرندمذعنة بالضعف عن افنائها

در نهايت انسان به ضعف خود در از بين بردن و دور كردن پشه اقرار مى كند همانطور كه مدر خلقت آن اقرار به عجز مى كند.

از عجائب زندگى عنكبوت بشنويد

شايد براى همه حتى شما خواننده محترم اين سوال در رابطه با زندگى عنكبوت ايجاد شده باشد كه چطور عنكبوت خودش در دامى كه بر سر راه حشرات پهن نموده گرفتار نمى شود!مگر عنكبوت با حشرات ديگر چه فرق دارد وقتى كه وارد كمينگاه مى شود تا حشراتى كه به دام افتاده اند را شكار كند و زنده زنده به زندگى آنها خاتمه دهد با توجه به اينكه با پاهايش ‍ وارد ميدان مين مى شود ولى خودش اسير بافته هاى خودش نمى شود؟!

راستى سئوال بسيار جالب و به جايى است حالى آيا مى دانيد جواب اين معما چيست ؟ اگر نمى دانيد بشنويد.

خداوند حكيم و دانا هر موجودى را كه آفريد راه رسم زندگى را به آن آموخت مثلا به زنبور عسل آموخت كه چگونه زندگى كند. و با دشمن و دوست چگونه بر خورد كند و همين طور همه موجودات را تعليم داد تا راه و رسم زندگى را بخوبى بدانند. از جمله همين عنكبوت را آموخت كه چگونه وارد كمينگاهى شود كه هر موجود ريز را به خود جذب كند. تارها به گونه اى است كه به پاهاى حشرات مى چسبد و به دور پاها و بالهاى حشرات مى پيچند ولى عنكبوت را نگاه كنيد كه چگونه عمل مى كند. اين حيوان كوچك در بين اين همه تارها كه به شكل هندسى منظمى در آورده راههاى ورود و خروج خاصى را براى خودش قرار مى دهد به طورى كه بتواند به همه زوايا و جاهاى آن دام تنيده شده سر بزند لذا معبرهاى مخصوصى را براى وارد شدن در كمينگاه براى خارج شدن از آن در نظر مى گيرد كه هيچ موجودى بجز خود عنكبوت ، آن معبرها و راهها را نمى داند.

عنكبوت ، نام يكى از سوره هاى قرآن است و اين نشان از شگفتى هاى اين موجود دارد.

عنكبوت از جمله موجوداتى است كه تعجب انسان را بر مى انگيزد كه با تار تنيدن خود و شكار حشرات با حيله هاى متفاوت و شگفت انگيز، غذاى خود را به راحتى تهيه مى كند.

عنكبوت به وسيله بزاق دهان تارهايى را مى تند كه نوعى پروتئين در آب است

در عصر حاضر با پيشرفت علوم پزشكى از تارهاى عنكبوت براى امور پزشكى و حتى در صنايع نظامى استفاده مى كنند. از جهات مقاومت تار عنكبوت پنج برابر فولاد و آهن استحكام دارد.

يكى از عجائب زندگى اين موجود عجيب اين است كه با تارهاى خود، كمينگاه زيبا و مستحكمى مى سازد كه علاوه بر زيبائى خاصى كه دارد دام بسيار محكمى براى حشرات ديگر است با كوچكترين برخورد حشرات با تارهاى عنكبوتى باعث به دام افتادن آنها مى شود كه به هيچ وجه نمى توانند نجات پيدا كنند و در دام و مرصاد قرار گرفتن همان و در چنگال عنكبوت اسير شدن همان حال اى صاحب عقل و تدبير به خلقت اين موجود ريز حيله گر بينديش كه چگونه و از كجا اين درس را فراگرفته است كه با بزاق دهانش مى تواند طنابهاى نازكى را ببافد و از لابلاى هم عبور داده و با يك شكل هندسى منظم ، كمينگاهى براى موجودات ريز ديگر بسازد.

باز خوب به زندگى اين موجود بنگر كه چگونه با چتر بازى خود را در فضا آويزان مى كند و چندين متر تار مى تند و از فاصله زياد به پايين مى آيد و اگر بخواهد به بالا برگردد از همان تارى كه با بزاق دهانش ساخت و به وسيله آن آويزان شد و خود را به پايين رساند حال خود را به بالا مى كشد و با جمع كردن آن تار باز به جايگاه اول خود بر مى گردد. اگر انسان به همين مقدار عميقا به فكر وادار شود به وجود خداوند متعال ايمان مى آورد.

پروانه ها سخن مى گويند

دانشمندان و محققين تا كنون به ٠٠٠/١٠٠ نوع پروانه دست يافتند. پروانه ها از زيباترين حشرات از جهات شكل و رنگ ، به زيبائى طبيعت افزودند همه ما كم و بيش در باغها و گلخانه ها با انواع مختلف پروانه ها آشنا هستيم

پروانه داراى پولكهاى مخملى است و رنگهاى متنوعى هم دارد بدن پروانه داراى هزاران ماهيچه است تا حركات آن به آسانى انجام گيرد. در سر پروانه دو چشم قرار دارد كه هر يك از آنها از چندين هزار چشم ديگر تشكيل شده اند. لذا پروانه بدون برگشتن قادر است پشت سر و اطراف خود را به راحتى ببيند.(٩٦)

پروانه ها علاوه بر نقش داشتن در شادابى و طراوت طبيعت ، براى بارور نمودن گلها در گرده افشانى آنها كمك مى كنند و با نشستن روى گلهاى نر گرده گلهاى نر را گرفته و به گلهاى ماده انتقال مى دهند تا گلهاى ماده بدين وسيله بارور شوند درست همان كارى را كه زنبورها انجام مى دهند.

شكل و اندازه ، نقشه و نقاشى ، كيفيت پرواز و دور زدن و سوختن دور شمع و چراغ همه و همه ، ما را به خالقش رهنمون مى كنند كه اى انسان ، فضاى اطراف خود را بنگر گلها و پروانه ها را نظاره كن تا درس خداشناسى و توحيد بياموزى همه اين پديده ها حتى پروانه كوچك هم با ما سخن مى گويد كه اى بنده خدا، كه در خود همچون پيله ابريشم ، گم شده اى از زندان غفلت به در آى تا ببينى آن چرا كه عارفان ديده اند.

آميب موجود تك سلولى

آميب ها و انفوزوارها موجودات تك سلولى هستند كه در مردابها و لجن زارها زندگى مى كنند و از همه گونه خصوصيات زندگى برخوردارند از غذا خوردن و تنفس و تكثير و اگر خود را در خطر ببينند در داخل يك پوسته اى كه مى تنند زندانى مى شوند كه آن را كيست مى گويند و در هر ٢٤ ساعت ١٠٠٠ بار توليد مثل مى كنند. آنفوزوارها دقيق تر هستند كه داراى دهان و شكم مخصوصى و لوله اى در شكم آنان كشيده شده كه نوعى مرى است بعضى ها ماده سمى از خودشان توليد مى كنند. حتى در مبارزه با دشمنان موفق به كشتن ماهيان بزرگ مى شوند و بعضى ها روى نان مرطوب لكه هاى قرمز رنگ ايجاد مى كنند. نوع ديگرى از ميكروبها شير را در تابستان فاسد مى سازند.

در تفسير آيه هو اللطيف الخبير امام رضاعليه‌السلام مى فرمايد: خداوند لطيف و دانا موجودات ريزى را آفريد كه با چشم ديده نمى شوند و تكثير آنان هم به راحتى انجام مى گيرد و رنگهاى متفاوت هم به خود مى گيرند.

با آنكه اين موجود تك سلولى است و به چشم سر انسان نمى آيد مگر اينكه با ميكروسكوپ ملاحظه و تشريح شود چگونه غذا مى خورد و چگونه مى بيند و تكثير نسل آن به چه صورت انجام مى گيرد و بسيارى از سوالات ديگر است كه به مجهولات انسان افزوده مى شود. مهم آن است كه انسان از اين همه ظرافت در خلقت موجودات درس خداشناسى بياموزد.

فصل چهارم : شگفتى ها و عجائب در آفرينش گياهان و نباتات

نعمات چنجگانه الهى

َلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّـهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً ۗ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِير ) (٩٧)

و از مردم كسانى هستند كه در مقابل خداوند بدون علم و آگاهى و هدايت مجادله مى كنند.)

بشر با اين همه نعمتها كه در اطراف خود مى بيند و فضاى زندگى او مملو از نعمات متنوع مى باشد كه حتى از شمارش آنها عاجز است ، چگونه در مقابل خداوند منعم ناسپاس مى كند و با بهانه هاى پوچ و بى اساس ، قوانين فطرى خود را زير پا مى نهد و ناشكرى پيشه مى كند!

نعمات الهى را مى شود به پنج عنوان كلى تقسيم نمود:

١ - نعمت وجود كه بالاترين نعمت خداوندى است كه بقيه نعمات متفرع بر وجود انسان است

٢ - نعمت عقل كه در رتبه دوم قرار دارد كه مايز انسان و حيوان است كه با اين ابزار، هدايت را از ضلالت تميز مى دهد و به سوى تكامل پيش مى رود.

٣ - نعماتى كه ابزار رشد جسم و طبيعت فيزيكى انسان مى باشند همانند خوردنى ها و آشاميدنى ها، كوه و دشت و صحرا ستارگان و سيارات ، دريا و آنچرا در اعماق درياها، آسمان و هوا و در بين آنها است وسيله هاى رشد بشريتند.

٤ - نعماتى كه ابزار و وسائط رشد و تكامل روح و جان انسان محسوب مى شوند كه انسان را به جايگاه خليفة اللهى مى رسانند.

٥ - نعمات آخرت كه انسان پس از انتقال از دنيا به عالم آخرت از آنها بهره مى گيرد.

( وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً ) (٩٨) (و فراوان كرد بر شما روزى هاى ظاهرى و باطنى را) اين آيه شريفه به همه نعمات كه به انسان ارزانى داشته شد اشاره مى كند.

كوههاى آتشين در اعماق زمين الماس توليد مى كنند

مى دانيم كه الماس به خصوص كمياب ترين آنها تنها از يك عنصر كربن ساخته مى شود. در الماس ، كربن تحت فشار و گرماى بسيار بالا به كريستال تبديل مى شود. اين اتفاق در اعماق زمين به وقوع مى پيوندد. معانى در زمين و اعماق آن يافت مى شوند كه داراى الماس هستند. لذا خداوند كريم در اعماق زمين كوره هائى را ايجاد كرده است كه با حرارت زيادشان بهترين الماسها را براى بشر مى سازند. اگر مى خواهيد به اين حقيقت و واقعيت هستى پى ببريد به آتشفشانهاى كه در گوشه و كنار دنيا از قله هاى كوهها سر بر مى آورند، نگاه محققانه نمائيد تا به اين راز آفرينش الماس پى ببريد.

پرده از روز بر گيريم تا شب از راه رسد

( وَآيَةٌ لَّهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ) .(٢٢)

(و آيت و نشانه براى خلق در اثبات قدرت حق ، وجود شب است كه چون پرده از روز برگيريم ناگهان همه را تاريكى فرا گيرد.)

خداوند متعال ، رفت و آمد شب و روز را نشانه اى از قدرت لايتناهى خود معرفى كرده است اگر چه انسان غرق در نعمت ، قدر نعمت را نمى داند ولى همين مقدار كه براى ١٢ ساعت يا كمتر و بيشتر پرده سياهى را بر چهره درخشان روز مى كشند، در عرض هر شبانه روز يكبار به انسان ، انتقال از عالمى روشن به عالم تاريكى به نام قبر را تذكر مى دهد و او را براى انتقال براى دار ابدى متذكر مى شود.

برافراشتن آسمانها بدون ستون

( وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ۖ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ. ) (٢٣)

(خداوند همان كسى است كه آسمانها را بدون ستونى كه قابل ديدن باشد آفريد.)

آيا تا بحال فرصتى دست داده است كه به آسمان نظاره كنيد و سپس در پى اين تماشاى با چشمان غير مسلح به اين پهنه چراغانى شده ، انديشيده باشد؟

وجود هزاران كهكشان در آسمان كه تا به حال يك كهكشان خودى كه همان كهكشان راه شيرى است كه از سمت شمال به سمت جنوب امتداد يافته است تا اندازه اى شناخت شده و به چشمان خود مى بينيم

و اين كهكشان داراى ميليادرها ستاره است كه اكثر آنها داراى حجمهاى بزرگتر از كره زمين و ماه و خورشيد در منظومه شمسى ما مى باشند. و همه آنها در حال چرخش و حركت به دور محور خود يا به دود ديگرى هستند و در فضاى لايتناهى معلقند به طورى كه هيچ ستونى و پايه اى برايشان وجود ندارد مگر قوه جاذبه اى كه به قول قرآن كريم به چشم ديده نمى شود. و اين نيروى جاذبه است كه همه كرات سماوى را با فاصله منظم نيست به همديگر حفظ مى كند. اگر انسان از كره زمين دور شود كما اينكه امروز به راحتى در بين منظومه شمسى راه پيمايى فضايى مى شود، متوجه اين امر مهم خواهيم شد كه كره زمين و كره ماه و ديگر سيارات منظومه شمسى همچون توپهاى در آسمان معلقند.

و همه آنها بدون آنكه ستونى و پايه اى داشته باشند در حال چرخش و حركتند. و اين عظمت در آسمان اول است حال هفت آسمان كه بدون ستون آفريده شده است و هنوز بشر نتوانسته است آسمان اول را تسخير كند و به كم و كيف ستارگان و سيارات و كهكشانهاى آن پى ببرند و نه آمارى از جهت كميت بدست آورده است و نه از بعد كيفيت و حجم و اندازه و نوع چرخش و مسير و مقصد حركتها كه به كجا منتهى خواهد شد آمارى ارائه داده است

بلكه تنها توانسته است رمز و راز چرخش آنها را بيابد آنهم به كمك قرآن و روايات معصومين عليهم السلام به پيشرفتهاى علمى دست يافتند و به اين حقيقت مهم كه نيروى جاذبه در بين كرات موجب چرخش و نظم حركت آنان شده است و اين به منزله همان ستونهايى است كه به چشم نمى آيند.

اين خلقت عظيم ، ما را وادار مى كند كه بيشتر از قبل به نظام هستى بينديشيم و جايگاه خود را در اين نظام آفرينش بيابيم و چشمكهاى ستارگان را در دل شب و سحر گاهان جواب مثبت دهيم و به آنان بگوئيم كه ما پيش از آنكه در فكر زيبائيها و چشمك زدنهاى شما باشيم در تفكر عميق فرو رفته ايم كه كدام معمار توانا بود كه شما را اينگونه زيبا در كنار هم چيده است بدون آنكه مزاحمتى براى همديگر ايجاد نماييد و آيا به غير از خداوند كريم به قدرتى ديگر مى شود فكر كرد؟

آسمانها و زمين در سيطره انسان

( أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّـهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ .) (٢٤)

(آيا نديده ايد كه خداوند آنچه را كه در آسمانها و در زمين است مسخر شما نموده است .)

اى كاش انسان سر بزير، حال كه چشم به آسمان نمى دوزد و در خلقت آسمانها نمى انديشد، لااقل به زمين و آن چرا كه در زير پايش قرار مى گيرد و از آن مى گذرد بينديشد. اكثر مردم به آسمان و آنچرا كه در آن آفريده شد توجهى ندارند. آسمانها و زمين و همه آن چرا كه در آنها به چشم مى آيند تحت تسخير انسان قرار داده شدند. انسان از كنار پديده ها عبور مى كند و در طبيعت قدم مى گذرد و با كمى تعمق و تدبر و راز و اسرار آفرينش جلوى چشم و پاهاى خود پى خواهد برد، و اگر هر چند گاه يك بار سر به آسمان ببرد و چشم به شمعكهائى كه سوسو مى كنند كه در واقع هر كدام داراى حجم و وزن عظيمى هستند، بدوزد و انديشه را با ديد چشم خود هماهنگ و عجين نمايد تا به عظمت خالق يكتا پى ببرد، چقدر شايسته مقام انسان خواهيد بود.

در گاز بودن آسمانها و زمين

( ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ .) (٢٥)

(سپس به خلقت آسمان توجه فرمود در حالى كه دود و گاز بود.)

لا پلاس فرانسوى مى گويد كه آسمان و زمين توده اى از گاز بودند كه سحابى اريون جديدا كشف شد.

( أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ .) (٢٦)

(بدرستى كه آسمانها و زمين بسته بودند و ما آنها را از هم باز كرديم .)

امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد همه چيز آب بود و آفرينش هم بر آب بود. پس آتش از آب بلند شد و بعد خاموش گشت و دودى بلند شد بعد آسمان از دود آفريده شد و زمين از خاكستر آن خلق شد كه در اينجا به سرد شدن سديم اشاره شده است كه لاپلاس هم مى گويد همينطور است كه پس از افروخته شدن سديم سرد مى شود.

چرا آسمان به رنگ آبى مى باشد؟

علت آبى بودن رنگ آسمان و رنگ سرخ و نارنجى بودن غروب ، آن است كه مولكولهاى هوا، نور بنفش را كه داراى طول موج كوتاه است آسان تر از نور قرمز با طول موج بلند، پراكنده و پخش مى كند و به عبارت ديگر، مولكولهاى فوقانى جو، براى پخش رنگ آبى قدرت بيشترى دارند. لذا اين رنگ آبى در همه جهات پراكنده مى شود، در حالى كه ظهور رنگ سرخ و يا نارنجى غروب به علت آن است كه پرتو خورشيد هنگام غروب ، قسمت عمده اى از نور آبى را از دست داده و رنگ سرخ باقى مى ماند.

در آسمان چه خبر است ؟

در آن قسمت از فضا كه تا كنون بشر توانست بررسى كند حدود صد ميليون كهكشان وجود دارد. كهكشانها كه حداقل هر كدام داراى صد هزار ميليون (٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/١٠٠) صد ميليارد ستاره مى باشند كه همه در حال چرخش هستند. يكى از كهكشانهاى مجاور كهكشان ما در هر ثانيه ٣٠٠ كيلومتر به كهكشان ما نزديك مى شود و كهكشانهاى ديگر با سرعت ١٨١٠ كيلومتر در ثانيه از ما دور مى شود و يكى از كهكشانهاى كه ٨٥ ميليون سال نورى از ما دور است ، با سرعت ١٥٣٦٠ كيلومتر در ثانيه و ديگرى كه در فاصله ١٣٥ ميليون سال نورى قرار دارد، با سرعت ٢٢٨٠٠ كيلومتر در ثانيه از ما دور مى شوند. ولى بخاطر فاصله زياد، ثابت به نظر مى آيند همانند قطارى كه از دور با سرعت مى آيد و يا مى رود و يا هواپيما با فاصله زياد در پرواز باشد ثابت به نظر مى رسند.(٢٧)

با اين همه چراغانى بودن آسمان به بيراهه نرويم

قال الصادقعليه‌السلام :

يا مفضل فكر، فى النجوم و اختلاف مسيرها منها السريع و منها البطى ء و منها المتعدل السير.(٢٨)

(اى مفصل فكر كن در نجوم از ستارگان و سيارات و در اختلاف داشتن مسير حركت آنها كه بعضى از آنها سريع حركت مى كنند و بعضى آرام و بعضى با سرعت متوسط دور مى زنند.)

حركت سيارات و ستارگان از جمله امور مهمه عالم هستى است كه افكار همگان را از جمله افكار ائمه معصومين عليهم السلام را هم به خود مشغول داشته است و اين نشانگر اين امر مهم است كه انسان براى پيدا كردن خداوند و شناخت بيشتر و بيرون آمدن از پيله تن و غفلت بايد به آسمان بنگرد كه چگونه حركت مى كنند و با چه ابزارى در فضا معلقند. و اين چه قدرتى است كه اين كرات عظيم با وزن و حجم غير قابل شمارش و وزن را به هم مشغول كرده است و اصلا چرا همه آنها را تحت تسخير انسان قرار داده و براى تكامل انسان آفريده است ؟ مگر انسان كيست و چيست كه مستحق اين همه تكريم است ؟!

حال آيا سزاوار است انسان با اين همه چراغانى و نورافشانى در عالم بالا و پايين و با داشتن ماه و خورشيد آسمان و از همه بالاتر با در دست داشتن خورشيد فكر و عقل باز به بيراهه قدم گذارد و به عبادت حق نايستد؟!

خورشيد و جاذبه آن

( وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ .) (٢٩)

(خورشيد به سوى مكان معينى حركت مى كند كه خداوند قادر و عليم بر آن تقدير كرد.)

قانون نيوتن كه همان جاذبه و قانون گريز از مركز است توسط نيوتن با ١٤ سال كار و تفكر كشف شده است

كليه سيارات و كهكشانها طبق اين دو قانون جاذبه و گريز از مركز در حال حركت و چرخش هستند و اگر اين نيروها نباشند همه به سمت مركز نيرو جذب مى شوند. مثلا كرات زمين و ماه و مريخ و بقيه منظومه شمسى با همه اقمارشان به سمت خورشيد جذب مى شوند و در كوره آتشين خورشيد ذوب مى گردند.

نيوتن و ماكت منظومه شمسى

يكى از دوستان نيوتن با زحمات زياد موفق شد ماكتى از منظومه شمسى بسازد به طورى كه توپهايى را در كنار همديگر قرار داد به شكلى كه هر كدام به دور كره خورشيد بايد دور مى زدند ولى با اين همه افكار نجومى كه داشت به خداوند متعال ايمان نداشت نيوتن به دوستش گفت : اين منظومه شمسى كه الان مى بينيم خود بخود بوجود آمد! دوستش با تعجب گفت :

چطور اين زحمات مرا انكار مى كنى ؟ جناب نيوتن گفت تو براى اين منظومه شمسى كه در آن زندگى مى كنيم خالقى را نمى بينى در حالى كه ماكت منظومه شمسى تو بايد صانع داشته باشد! اينجا بود كه دوستش به تعمق فرو رفت و به خداوند متعال ايمان آورد.

سه حركت از عجائب اين كره آتشين

و سخر لكم الشمس و القمر دائبين (و خورشيد و ماه را در حال حركت مسخر شما گردانيديم)

خورشيد داراى سه حركت است اگر ظاهرا حركتى را مشاهده نمى كنيم و فقط طلوع و غروب خورشيد را شاهديم آن هم به سبب چرخش زمين حول محور خود باعث ايجاد شب و روز مى شود ولى خود كره آتشين خورشيد، داراى سه حركت است كه به آن اشاره مى كنيم :

١- حركت وضعى كه در هر ٥/٢٥ روز يك مرتبه به دور محور خودش ‍ مى چرخد.

٢- حركت از جنوب به شمال و آسمان كه در هر ثانيه ١٩ كيلومتر و نيم راه مى پيمايد. و اين منظومه شمسى ، مجموع سياراتش را با خود مى برد. حال به كجا مى رود و نهايت مقصد كجاست خالقش بهتر مى داند.

٣- در هر ٢٠٠ ميليون سال يك مرتبه با سرعت ٢٢٥ كيلومتر در ثانيه به دور مركز كهكشان مى گردد كه اقمار منظومه شمسى با آن همراه است

سيارهاى خورشيد عبارتند از: عطارد، زهره ، زمين ، مريخ ، مشترى ، زحل ، اورانوس ، نپتون ، پلوتون مى باشند.

اين ٩ سياره علاوه بر حركت وضعى كه به دور خود مى چرخند داراى حركت انتقالى هم هستند كه همه برگرد خورشيد پروانه وار مى گردند. البته هر كدام به خورشيد نزديكترند سريعتر دور مى زنند و هر كدام از خورشيد دورترند آهسته تر دور مى زنند. مثلا عطارد در مدت ٨٨ روز با ٤٧ كيلومتر در ساعت و زهره ٢٢٤ روز با سرعت ٣٤ كيلومتر و زمين ٣٦٥ روز و ٦ ساعت با سرعت ٢٩ كيلومتر دور مى زنند. و همينطور مريخ با يك سال و با سرعت ٢٦ كيلومتر و مشترى ١١ سال با سرعت ١٣ كيلومتر و زحل ٢٩ سال با سرعت ٩ كيلومتر و اورانوس ٨٤ سال با سرعت ٧ كيلومتر و تپتون ١٦٤ سال با سرعت ٦ كيلومتر و پلوتن ٢٤٩ سال و با سرعت ٥ كيلومتر در ساعت دور مى زنند.

تا حال ٣٢ قمر براى منظومه شمسى كشف شد كه زمين داراى يك قمر است و مشترى ١٢ قمر و بقيه هم تعدادى قمر دارند. البته عطارد و پلوتون و زهره داراى قمر نيستند. اين ٣٢ قمر بطور منظم به دور سيارات خود مى گردند يعنى قمرى كه براى زمين هست دئما به دور كره خاكى دور مى زند كه مدت ٢٩ روز و نيم و هر ثانيه يك كيلو متر به دور زمين مى چرخد.

سرعت ستارگان حداقل از ١٠ كيلومتر در ثانيه شروع و به ٣٠٠٠ كيلومتر در ثانيه مى رسد.

وزن جرم خورشيد و زمين

جرم خورشيد داراى وزن بسيار سنگينى است كه دانشمندان وزن خورشيد را ٣٣٠ هزار برابر وزن زمين دانسته اند. وزن كره زمين حدود ٦٠٠٠ ميليارد تن تخمين زده اند. حال وزن خورشيد سر از يك رقم بسيار زياد نشانگر عظمت اين كره آتشين است حال چگونه خداوند حكيم ، خورشيد با اين عظمت را در فضاى لايتناهى معلق نموده تا با شعله هاى مواد مذاب خود، جهان آفرينش را روشنايى بخشد كه كره زمين از جمله آن سياراتى است كه متنعم به نعمات خورشيد است البته همه موجودات زنده بدون تابش ‍ خورشيد، حيات خود را از دست خواهند داد.

حجم كره زمين ٠٠٠/٠٠٠/٣٢٠/٠٨٣/١ كيلومتر مكعب مى باشد.

ستارگان ديگر گاهى صدها و يا هزاران بلكه بعضى از ستارگان ميليونها و ميلياردها برابر وزن و حجم خورشيد داراى وزن و حجم مى باشند كه تصور آن براى بشر غير ممكن و يا مشكل است البته شنيدن و خواندن اين آمار سرسام آور، انسان را به عظمت و قدرت خداوند بيشتر آشنا مى كند و هر چه اين شناخت گسترش يابد اقرار به عجز و ناتوانى انسان را در پى خواهد داشت و جايگاه انسان در بين آفرينش هستى و عظمت خالق متعال براى حقجويان و واقع بينان واضح تر مى گردد.

سال نورى معيار متراژ در نجوم

براى روشن شدن موضوع معيار سنجش براى فاطمه هاى كرات نسبت به همديگر، مقدمه اى را توجه بفرمائيد. اگر هواپيمايى كه در هر سرعت ١٠٠٠ كيلومتر سرعت داشته باشد، فاصله بين كره زمين و ماه را در طى ١٦ شبانه روز مى رود و براى رسيدن به كره خورشيد ٦٤٠٠ روز يعنى ١٨ سال طول مى كشد.

اگر موشك فضايى در هر ثانيه ١٢ كيلومتر سرعت داشته باشد فاصله تا ماه را ٣٦ ساعت و تا خورشيد را ٤٠٠ روز، حدود يك سال و يك ماه مى رود.

و چون فاصله بسيارى از كرات بيش از اين مقدار است با معيار سنجشى مانند كيلومتر نمى شود سنجيد. همانطور كه آهن را به وسيله مثقال و گرم و كيلو وزن نمى كنند بلكه با تن مى سنجند، لذا براى سنجش فاصله هاى زياد از سال نورى استفاده مى كنند. مى دانيم كه نور در هر ثانيه ٠٠٠/٣٠٠ كيلومتر راه مى رود.

با اين سرعت در يك ثانيه ٨ مرتبه كره زمين را دور مى زند و فاصله بين زمين و ماه را در يك ثانيه و ربع ثانيه مى رود و تا خورشيد را ٨ دقيقه و ٢٠ ثانيه طى مى كند. پس نور در هر ساعت ١٨٠ ميليون فرسنگ كه حدود ١٠٨٠ ميليون كيلومتر است راه مى رود. لذا فاصله از زمين تا مشترى را ٤٢ دقيقه و تا پلوتون كه آخرين سياره منظومه شمسى است را كه ٦ ميليارد كيلومتر فاصله دارد را با ٥ ساعت و نيم طى مى كند. حال براى مساحت طولانى تر از سال نورى استفاده مى كنند كه مقدار سرعت نور در يكسال محاسبه مى شود يعنى اگر نور با سرعت ٠٠٠/٣٠٠ كيلومتر در ثانيه به مدت يك سال بدون توقف در هيچ ايستگاهى حركت كند، در مجموع به سال نورى تعبير مى شود. حال فاصله زمين تا ستاره پروكسيما كه نزديكترين ستاره ها است با ٤١ ميليارد كيلومتر فاصله حدود ٤ سال وقت لازم است و براى رسيدن به ستاره عيوق ٤٧ سال و براى رسيدن به ستاره پروين ٣٣٠!سال و براى رسيدن به كهكشان ما كه منظومه شمسى جزء آن است ٤٥٠٠٠ سال وقت لازم است و براى رسيدن به كهكشان المرئة المسلمسله كه نزديكترين كهكشان است ٠٠٠/٨٠٠ سال طول مى كشد.

حال با اين ارقام نجومى كه در علم نجومى با محاسبات دقيق محاسبه مى شود آشنا شويم ، متوجه عظمت خلقت آسمانها و زمين مى شويم كه ما فقط در آسمان ، ستاره و سياره اى را به اندازه فانوس كه سو سو مى زند مى بينيم ولى در صد خانه ها پشت تلسكوپهاى قوى با عدسى هاى بسيار ضخيم و قوى رصد مى كنند و به تماشاى آفرينش مى نشينند متوجه امر مهمى خواهند شد كه خالق اين كائنات ، هستى با اين عظمت را كه آفريده است پس خود خالق دارى جايگاه و عظمت بزرگترى است كه براى بشر اينگونه نا شناخته باقى ماند.

ولى بيايم در لابلاى اين همه خلائق از دل آسمانها گرفته تا اعماق زمين و دريا، رد پاى وجود عزيزى را بياييم كه خالق و ناظم هستى است بيايد اى جوان مردان ، از پشت رصد خانه بجاى آنكه ستارگان و سيارات و مصنوعات را رصد كنيم و لازمه اين امر مهم تنبيه بيشتر و توجه خاص ‍ نسبت به پديده هاى عالم است

شگفتى هاى فاصله كرات سماوى با زمين

( وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ .) (٣٠)

(و آينه آسمان دنيا را به وسيله سيارات و ستارگان چراغانى نموده ايم)

نزديكترين همسايه كره زمين ، كره ماه است كه ٠٠٠/٣٤٨ كيلومتر با زمين فاصله دارد.

فاصله خورشيد با كره زمين ٤٠٠ برابر فاصله زمين با ماه است يعنى حدود ١٥٠ ميليون (٠٠٠/٠٠٠/١٥٠) كيلومتر است

حجم مشترى كه بزرگترين سياره منظومه شمسى است ١٣٠٠ برابر حجم زمين است و فاصله خورشيد و زمين است

يعنى فاصله مشترى با زمين حدود ٨٢٥ ميليون (٠٠٠/٠٠٠/٨٢٥) كيلومتر مى باشد.

پلوتون آخرين سياره منظومه شمسى است كه ٤٠ برابر فاصله دارد يعنى شش ميليارد (٠٠٠/٠٠٠/٦٠٠٠) كيلومتر با زمين فاصله دارد غير از منظومه شمسى ، فاصله ستاره شعراى يمانى ٥٧٦ هزار برابر فاصله خورشيد زمين است و ستارگانى وجود دارند كه ميليونها و يا ميلياردها برابر فاصله خورشيد و زمين با كره زمين فاصله دارند. پس اگر در دل شب به آسمان بالاى سر خود چشم بدوزيم و با اطلاعات نجومى كه داريم به تماشاى متفكرانه بنشينيم ، پى به قدرت بى انتهاى خالق آسمانها و زمين خواهيم برد. و در آن صورت است كه كمتر حرف خواهيم زد و بيشتر اوقات زندگى خود را صرف تفكر و انديشه پيرامون خلقت هستى و عظمت آن خواهيم نمود كه نتيجه چنين عبادتى رشد ايمان انسان نسبت به خداوند جهان آفرين است

آيا حجم فضا قابل اندازه گيرى است ؟

با توجه به كشف ١٠٠ هزار ميليون كهكشان كه تا كنون در فضاى بيكران ، كشف و يا تخمين زده اند، مقدار فضايى كه براى يك كهكشان در نظر گرفته اند حدود ٢٠٠ هزار سال نورى است يعنى نور با سرعت ٠٠٠/٣٠٠ كيلومتر در ثانيه در عرض ٢٠٠ هزار سال از گوشه يك كهكشان تا سوى ديگر همان كهكشان خواهد رفت و فاصله دو كهكشان مجاور دو ميليون سال نورى مى باشد و با حساب فواصل كهكشانها و ارقام بالاتر، مقدار فضاى لازم براى اين تعداد كهكشان ٢٠ ميليون ميليارد سال نورى براى مى باشد. با توجه به فاصله ها عدد ٢٠٠ ميليون ميليارد سال نورى براى مجموع فضايى كه در بين كهكشانها واقع است بدست مى آيد كه رقمى بر ٢٢٠ ميليون ميليارد سال نورى خواهد شد و اين در حالى است كه دانشمندان علم نجوم پى به يك واقعيت ديگر برده اند كه جهان ستارگان و سيارات و فضا در حال گسترش مى باشند و همانند بادكنك بزرگ و بزرگتر مى شوند. لذا جهان در حال انبساط است(٣١)

چراغانى آسمان با سيارات و ستارگان

( إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ) (٣٢)

(ما آسمان دنيا را با ستارگان و سيارات مزين و چراغانى كرديم .)

پيامبر اسلامعليه‌السلام قبل از مشغول شدن به نافله شب به آسمان نگاه مى كرد و آيات مربوط به اختلاف شب و روز و خلقت آسمانها و زمين را قرائت مى فرمود. و امام سجادعليه‌السلام در سحر گاهان وقتى مشغول وضو مى شد به آسمان نگاه مى كرد و گاهى اتفاق مى افتاد كه صداى اذان صبح را مى شنيد ولى دستان مباركش هنوز در آب بود و چشمان وى در آسمان سير مى كرد.

ترا بهتر زگردون رهبرى نيست

چرا كين نقش دائم سرسرى نيست

البته در همان قرن اول و دوم اسلام ، مسلمين داراى رصد خانه بودند و اين بخاطر علومى بود كه از قرآن گرفته بودند لذا تحقيقات پيرامون نجوم را آغاز كردند. ولى از آنجايى كه مسلمين را عقب نگه داشتند ديگران گوى سبقت را در ساختن رصد خانه ها و تحقيقات سماوى و نجومى گرفتند.

اگر انسان كمر همت براى شناخت خالق هستى ببندد، هيچ چيز بهتر از تفكر در آفاق و انفس نيست تفكر در آسمانها از جهات خلقت سيارات و ستارگان و كهكشانها و شنيدن آمار و ارقام آنها و فواصل آنها از يكديگر و كيفيت چرخش و حركات و پيرايش كرات حجيمى كه شنيدن حجم و مسافت و وزن سيارات و ستارگان ، تاب و تحمل و هوش را از انسان متفكر مى ربايد. آرى همين مقدار به همديگر توصيه كنيم كه بيشتر در آسمانها سير كنيم و اين قدرت سير را خداوند به انسان داد كه به تفكر بنشيند.

آيا تعداد ستارگان قابل شمارش است ؟

تعداد ستارگانى كه تا به حال به چشم مسلح با تلسكوپ رؤ يت شده اند بسيار رقم بالايى را به خود اختصاص داده اند.

ستارگان موجود در همه كهكشانها ده هزار ميليارد ميليارد تخمين زده شد. (٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/٠٠٠/١٠/)

اگر همه انسانهاى روى كره زمين اعم از بيسواد و با سواد در هر ثانيه ده ستاره را شمارش كنند و تمام عمر خود را صرف شمردن ستارگان و سيارات نمايند، سى هزار سال طول مى كشد.(٣٣) آفريدگار اين جهان زيباى ستارگان كه با يك نظم دقيق همه كهكشانها را در كنار هم چيده است به طورى كه علاوه بر داشتن زيبائى خاص ، از چرخش مخصوص به خود برخوردارند.

و اين راز بزرگ آفرينش ، متفكران را به سوى توحيد سوق مى دهد.

تعداد ستارگان قابل رؤ يت

در صد خانه مونت و يلسن كاليفرنيا با تلسكوپى كه قطر عدسى آن ١٠ متر است تعداد ستارگان قابل ديدن را تا ٥٠٠ ميليون ستاره و سياره آمار دادند.

براى شمارش اين تعداد ستاره و سياره اگر هر شب تا به صبح در هر ثانيه يك ستاره رؤ يت شود حدود صد سال طول مى كشد. دانشمندان با دستگاه هاى عكس بردارى قوى توانسته اند تعداد ٢ هزار ميليون ستاره را روى صفحه مخصوص ضبط كنند كه براى شمردن اين تعداد ستاره ٤٠٠ سال وقت لازم است(٣٤)

قطر و وزن كهكشانها

شكل كهكشانها به حالت مارپيچ است طبق آمارى كه محققان داده اند طول يكى از بازوهاى مارپيچى كهكشان ما، ٩٠٠ سال نورى و فاصله هر بازو از بازى مجاور خود، ٤٥٠٠ سال نورى است(٣٥)

قطر كهكشان ما كه منظومه شمسى ما از اعضاى خانواده آن محسوب مى گردد ٠٠٠/١٥٠ سال نورى است يعنى نور با سرعت ٠٠٠/٣٠٠ كيلومتر در ثانيه ٠٠٠/١٥٠ سال طول مى كشد تا قطر كهكشان را طى كند.

ضخامت كهكشان ما بين ده هزار تا پانزده هزار سال نورى است. (٣٦)

وزن كهكشان ما حدود ٠٠٠/٣٩٣ تن با ٣٣ صفر در مقابلش تخمين زده شد و دانشمند معروف پير روسو در كتاب از اتم تا ستاره فرمود: وزن كهكشان ماتن با ٤٧ صفر در مقابلش و حجم كهكشان را با رقم ١ كيلومتر مكعب كه در جلوى آن ٥٧ صفر باشد تخمين زده است. (٣٧)

كهكشان المرئة المسلسله كه نزديكترين كهكشان به كهكشان ما مى باشد را ٤٠٠ ميليارد برابر وزن خورشيد تخمين زدند.

و كهكشانهاى هيولايى در پنهه آسمان وجود دارند كه وزنهاى آنها حدود ١٠٠ هزار ميليون برابر وزن خورشيد است

قطر كهكشان المرئة المسلسله ٧٠ هزار سال نورى است و نور آن ١٧٠٠ ميليون برابر نور خورشيد است

قطر كهكشان سنبله ٣٢ ميليارد ميليارد كيلومتر است(٣٨)

فرار سيارات و ستارگان و كهكشانها از يكديگر

ستارگان ، سيارات و كهكشانها با سرعت سر سام آورى از همديگر دور مى شوند. مثلا ستاره ثور با سرعت ٥٥ كيلومتر در ثانيه و ستاره عيوق در هر ثانيه ٣٠ كيلومتر از زمين دور مى شوند.

و همينطور يكى از كهكشانها كه در فاصله ٣٠ ميليون سال نورى قرار دارد در هر ثانيه ١٢٠٠ كيلومتر و كهكشان شجاع در هر ثانيه ٦٠ هزار كيلومتر از ما دور مى گردند. حال با اين سرعت زياد و دور شدن از همديگر ستارگان و سيارات و حركت به سمت و سويى كه هيچ كس بجز خداوند و خالق هستى آگاه نيست ، همه متفكران عالم را به بيدارى و شناخت دعوت مى كنند.(٣٩)

آنترى وايت مى گويد: مورچه اى را تصور كنيد كه در يك جنگل وسيع در حال زندگى باشد. حال آيا اين مورچه مى تواند حجم و وزن و شكل جنگل را تصور كند و آن را با محاسبه بدست آورد؟

تشبيه خوبى است كه انسان نمى تواند حجم و وزن و شكل هندسى فضاى بيكرانه هندسى را درك كند.(٤٠)

كره زمين همانند نقطه حرف نون يك كتاب است

اگر كتابخانه اى را تصور كنيم كه داراى ٠٠٠/٥٠٠ جلد كتاب باشد و هر كتاب داراى ٢٧٠ صفحه باشد و هر صفحه اين كتاب داراى ٣٠ سطر و در هر سطر ٤٠ حرف حرف وجود داشته باشد. در اين فضاى لاينتاهى هر ستاره اى را عنوان يك حرف از حروف اين كتابها فرض كنيم جايگاه كره زمين در اين عالم هستى به اندازه نقطه حرف نون هم به چشم نمى آيد. و اين در حالى است كه انسان ، كره خاكى را بسيار عظيم مى بيند.(٤١)

اورانوس آرام ترين ستاره از زبان امام صادقعليه‌السلام

منجم مشهورى از عراق به خدمت امام صادقعليه‌السلام آمد امامعليه‌السلام از منجم سؤ ال كرد به اينكه نسبت روشنى ستاره سكينه (اورانوس فعلى) با درجه نور زهره چقدر است ؟ منجم تعجب كرد كه هنوز نامش را هم نشنيده بود عرضه داشت هيچ نمى دانم

تا زمانهاى بسيار نه چندان دور مردم معتقد بودند كه پنج ستاره به نامهاى عطارد، زهره ، مريخ ، مشترى ، زحل به عنوان خمسه متحيره مى باشند. اورانوس كندترين حركت را در بين ستارگان دارد كه امام به تعبير به سكينه (آرام) كرد كه دوره كامل چرخش آن ٨٠ سال است

اورانوس در سال ١٨٧١ ميلادى به وسيله سرويليام هرشل كشف شد كه نامش را در تاريخ ثبت كرد و اين ستاره اورانوس نام گرفت(٤٢)

باران الماس از سياره هاى اورانوس و نپتون

به گفته دانشمندان و پژوهشگران دانشگاه كاليفرنيا در بر كلى ، سيارات اورانوس و نپتون دانه هاى تگرگ مانند الماس ساخته و فرو مى ريزند. اين دو سيارات گاز گونه كه قطر هر يك به حدود ٠٠٠/٥٠ كيلومتر مى رسد در فاصله ٨/٢ و ٥/٤ ميليارد كيلومترى به دور خورشيد مى چرخند منشاء اين الماسها متان است با توجه به فشار و حرارت زياد در اين دو سياره مولكولها متان ابتدا مى شكنند و اتمهاى كربن و هيدروژن تبديل مى شوند. سپس اتمهاى كربن به هم مى پيوندند و الماس را مى سازند اين الماسها بايد تحت تاءثير جاذبه سياره به صورت بارانى از كريستال فرود آيند.(٤٣)

شگفتى هاى ستارگان دنباله دار

ستارگان دنباله دار زيباترين و تماشايى ترين اجرام آسمانى هستند. طول يك ستاره دنباله دار نمونه ، ١٥٠ تا ٨٠٠ ميليون ميليون كيلومتر و عرض آن ممكن است به ٠٠٠/١٥٠ كيلومتر برسد چگالى كم ستارگان دنباله دار، يكى از دلايل شفافيت آنها است تا به حال ٩٢٤ ستاره دنباله دار كشف شده كه عمر متوسط آنها ١٠ سال مى باشد. مدار دنباله دار كشف شده كه عمر متوسط آنها ١٠ سال مى باشد. مدار دنباله دارها سهمى يا بيضى شكل است سهمى شكل به منظومه شمسى تعلق ندارد. بلكه از فضاى بين ستاره اى مى آيد و پس از عبور از حول خورشيد به مبداء اوليه خود باز مى گردد. مدار حدود ٢٥٠ ستاره دنباله دار به شكل بيضى است و در داخل منظومه شمسى قرار دارد. بيشتر ستارگان دنباله دارى كه ما از زمين مى بينيم احتمالا تا هزاران سال آينده مجددا رؤ يت نخواهد شد. ستاره دنباله دار داراى يك هسته مركزى از ذرات منجمد متان ، آمونياك ، يخ و ذرات گرد و غبار تشكيل شده است و موقعى كه به خورشيد نزديك مى شود يخها ذوب و بخار مى شوند و بر اثر حرارت خورشيد مشتعل مى شوند و اين به صورت گيسو مى باشد كه طول گيسوى يك دنباله دار حدود ٠٠٠/١٠٠ كيلومتر است

بعضى از دنباله دارها از منظومه اى سياره هاى ديگر مى آيند كه با پخش گرد و غبارهاى خود در فضا، زمين در هر روز حدود ٣٠٠٠ تن از آنها را جذب مى كند به يقين مقدار زيادى از گرد و غبارى كه بر فراز شهرها مى نشيند از منظومه هاى بين سياره اى ناشناس مى آيد.(٤٤)

جنس بعضى از ستاره هاى دنباله دار از يخ است

ستاره هاى دنباله دار شامل تكه يخ ، گاز، صخره ها و گرد و غبار هستند و در واقع اجرامى يخ زده از زمان تولد منظومه شمسى به شمار مى روند كه به دور خورشيد گردش مى كنند.(٤٥)

سنگهاى آسمانى

سنگهاى آسمانى بر حسب ساختار و تركيب شيميايى به سه دسته تقسيم مى شوند:

١ - سنگهاى آسمانى صخره اى كه حدود ٩٠ از سنگهاى آسمانى را تشكيل مى دهند و حاوى ٢٠ آهن مى باشند. آنها از همان موادى ساخته اند كه در سنگهاى زمين مى توان يافت

٢ - سنگهاى آسمانى آهنى و صخره اى كه حدود ٥٠ از حجم اين دسته از سنگهاى آسمانى را آهن و بقيه حجم آنها را ساير فلزات تشكيل مى دهند

٣ - سنگهاى آسمانى آهنى كه در صد بيشترى از آنها آهن و كمتر آن نيكل و كبالت است(٤٦)

بمباران هوايى توسط شهاب سنگها

در هر شبانه روز ميليونها سنگ آسمانى از كرات جدا مى شوند و به سوى زمين فرود مى آيند كه هر يك با سرعت ٠٠٠/١٠٠ كيلومتر در ساعت سرعت دارند. و چون با جو زمين كه ١٠٠٠ كيلومتر ضخامت آن است برخورد مى كنند ذوب و سپس پودر مى شوند و چيزى از آنها به زمين نمى رسد. و الا اگر جو زمين نبود اين بمباران هوايى براى كره زمين بسيار خطرناك بود. و شبانه روز مورد هجوم شهاب سنگها بود. و آرامش و اطمينان از جامعه بشرى و حتى از حيوانات و نباتات رخت بر مى بست و همه در اضطراب زندگى مى كردند.

يكى از فوايد جو زمين اين است كه حرارت و سرما را تعديل مى كند و نمى گذارد حرارت خورشيد مستقيم به زمين برسد و الا آب درياها همه بجوش مى آمد و همه موجودات مى سوختند و در شب درجه سرما به حدود ١٥٠ درجه زير صفر مى رسيد و همه موجودات يخ زده و فسرده مى شوند.


3

4

5

6

7

8

9