حيات القلوب تاريخ پيامبران جلد ۲

حيات القلوب تاريخ پيامبران 0%

حيات القلوب تاريخ پيامبران نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 559

حيات القلوب تاريخ پيامبران

نویسنده: علامه مجلسى
گروه:

صفحات: 559
مشاهدات: 36164
دانلود: 3088


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 559 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 36164 / دانلود: 3088
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب تاريخ پيامبران

حيات القلوب تاريخ پيامبران جلد 2

نویسنده:
فارسی

سر راهها افتاده بود! چون اين حال را مشاهده نمود فرمود: اينها به عذاب الهى هلاك شده اند زيرا كه اگر به مرگ طبيعى مرده بودند يكديگر را دفن مى كردند! پس اصحاب آن حضرتعليه‌السلام عرض كردند: مى خواهيم بدانيم قصه ايشان را كه به چه سبب هلاك شده اند؟ پس حق تعالى وحى نمود به آن حضرت كه: اى روح الله! ايشان را ندا كن تا جواب بگويند، پس حضرت عيسىعليه‌السلام فرمود: اى اهل شهر! پس يكى از ايشان جواب گفت: لبيك اى روح الله، فرمود: چيست حال شما و قصه شما چه بود؟ گفت: صبح در عافيت بوديم و شب خود را در هاويه ديديم. حضرت پرسيد: هاويه كدام است؟ عرض كرد: دريايى چند است از آتش كه در آن درياها كوهها از آتش است. عيسىعليه‌السلام فرمود: چه عمل شما را به چنين حالى انداخت؟ عرض كرد: محبت دنيا و عبادت طاغوت؛ يعنى اطاعت اهل باطل. فرمود: محبت دنياى شما به چه مرتبه رسيده بود؟ گفت: مانند محبت طفل مادرش را كه هرگاه به او رو مى آورد شاد مى شود و هرگاه پشت مى كند محزون مى شود. فرمود: عبادت طاغوت شما به چه مرتبه رسيده بود؟ گفت: هر امر باطلى كه ما را به آن ماءمور مى ساختند، اطاعت ايشان مى كرديم. فرمود: به چه سبب تو در ميان ايشان با من سخن گفتى؟ عرض كرد: زيرا كه ايشان را لجامهاى آتش به دهان زده اند و ملكى چند در نهايت غلظت و شدت بر ايشان موكلند، و من در ميان ايشان بودم از ايشان نبودم و چون عذاب بر ايشان نازل شد مرا نيز فرو گرفت، پس من به موئى آويخته ام در كنار جهنم و مى ترسم كه در جهنم بيفتم. پس عيسىعليه‌السلام به اصحاب خود فرمود: خواب كردن بر روى مزبله ها و خوردن نان جو با سلامتى دين، خيرى است بسيار.(1)

به روايت ديگر منقول است كه: روزى حضرت عيسىعليه‌السلام با حواريان به راهى مى رفتند، ناگاه به سگ مرده گنديده اى رسيدند، حواريان گفتند: چه بسيار متعفن است بوى اين سگ؟ حضرت عيسى فرمود: چه بسيار سفيد و خوشايند است دندانهاى آن(2) (و تنبيه فرمود ايشان را كه نظر به عيوب مردم مكنيد هر چند عيب بسيار داشته باشند، و

____________________

1- معانى الاخبار 341؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال 303؛ علل الشرايع 466.

2- تنبيه الخواطر 125.

۳۲۱

صفات خوب ايشان را منظور داريد).

ايضا مروى است كه: روزى آن حضرت را باران تندى و رعدى و صاعقه اى گرفت، مضطرب شد خواست كه پناهى پيدا كند پس خيمه اى از دور نمودار شد، چون به نزد آن خيمه رسيد زنى را در آن خيمه ديد، از آنجا برگشت، ناگاه غارى در كوه به نظرش آمد، چون به آن غار رسيد ديد شيرى در آنجا خوابيده است، پس دست بر آن شير گذاشت و گفت: خداوندا! براى هر چيز ماءوايى قرار داده اى و براى من پناهى و جايگاهى قرار نداده اى؟ پس حق تعالى وحى فرمود به او كه: ماءواى تو در محل قرار رحمت من است، بعزت خود سوگند مى خورم كه به عقد تو در مى آورم در روز قيامت صد حوريه اى را كه به دست قدرت خود آفريده ام، و در دامادى تو چهار هزار سال مردم را اطعام كنم كه هر روز آن سالها مانند عمر تمام دنيا باشد، و امر كنم منادى را كه ندا كند: كجايند آنها كه ترك دنيا كرده بودند؟ حاضر شويد در دامادى زاهد دنيا عيسى بن مريم.(1)

و در حديث ديگر منقول است كه: دنيا را مصور گردانيدند براى عيسىعليه‌السلام به صورت پير زالى مهيب كه دندانهايش ريخته بود و خود را به همه زينتها آراسته بود! پس آن حضرتعليه‌السلام از او پرسيد: چند شوهر كرده اى؟ گفت: احصا نمى توان كرد! فرمود: همه مردند يا همه تو را طلاق گفتند؟ عرض كرد: بلكه همه را كشتم! عيسىعليه‌السلام فرمود: واى بر حال شوهرهاى باقيمانده تو كه مى بينند كه تو هر روز يكى را مى كشى و از تو حذر نمى كنند و عبرت از حال گذشتگان نمى گيرند.(2)

و به روايت ديگر منقول است كه: روزى حضرت عيسىعليه‌السلام نشسته بود و نظر مى نمود به مرد پيرى كه بيلى به دست گرفته و به اهتمام تمام زمين را براى زراعت مى كند، آن حضرت عرض كرد: خداوندا! طول امل را از او بردار. چون دعاى آن حضرت مستجاب شد، آن مرد بيل را از دست انداخت و خوابيد، پس عيسىعليه‌السلام گفت: خداوندا! طول امل را به او برگردان، پس همان ساعت برخاست و بيل را گرفته مشغول كار شد! حضرت از او

____________________

1 تنبيه الخواطر 140.

2 تنبيه الخواطر 417.

۳۲۲

پرسيد: چرا بيل را انداختى و ديگر برداشتى؟ گفت: در اثناى عمل به خاطرم افتاد كه: تا كى كار خواهى كرد؟ و به اين مرتبه از پيرى رسيده اى و نمى دانى كه از عمر تو چه مقدار باقى خواهد بود، پس بيل را انداختم و خوابيدم، باز به خاطرم رسيد كه: تا زنده اى معيشتى مى خواهى، پس برخاستم مشغول كار شدم.(1)

و به سند معتبر از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله منقول است كه: حواريان به عيسىعليه‌السلام عرض كردند: اى روح الله! با كى همنشينى كنيم؟ فرمود: با كسى بنشينيد كه خدا را به ياد شما آورد، ديدن او؛ و بيفزايد در علم شما، گفتار او؛ و رغبت فرمايد شما را در آخرت، كردار او.(2)

و به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام منقول است كه: عيسىعليه‌السلام گذشت بر جماعتى كه مى گريستند، پرسيد: بر چه چيز گريه مى كنند اين گروه؟ گفتند: بر گناهان خود مى گريند. فرمود: ترك كنند تا خدا بيامرزد.(3) و در حديث معتبر ديگر فرمود كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: روزى حضرت عيسىعليه‌السلام به قبرى گذشت كه صاحبش را عذاب مى كردند، پس سال ديگر از آن قبر گذشت صاحب قبر را عذاب نمى كردند، پس مناجات كرد: خداوندا! سال قبل بر اين قبر گذشتم صاحبش را عذاب مى كردند و امسال كه گذشتم عذابش برطرف شده بود، سبب اين چيست؟ وحى رسيد به آن حضرت: يا روح الله! صاحب اين قبر فرزندى داشت چون به حد بلوغ رسيد صالح شد و راهى از راههاى مسلمانان را براى ايشان اصلاح نمود كه عبورشان از آن آسان باشد، و يتيمى را به نزد خود جا داد، پس آمرزيدم او را به آنچه فرزند او كرد. پس فرمود: روزى عيسىعليه‌السلام به يحيىعليه‌السلام گفت: اگر در حق تو بدى را بگويند كه در تو باشد، بدان كه آن گناهى است به ياد تو آورده اند، پس توبه و استغفار كن از گناه؛ و اگر بگويند در حق تو گناهى را كه در تو نباشد، پس بدان كه آن حسنه اى است كه براى تو نوشته شده است بى آنكه تعبى بكشى و سختى متحمل شوى.(4)

____________________

1 تنبيه الخواطر 280.

2 كافى 1/39.

3 امالى شيخ صدوق 401؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال 163.

4 امالى شيخ صدوق 414.

۳۲۳

فـصـل چـهـارم در بيان قصه نزول مائده است بر قوم حضرت عيسىعليه‌السلام به دعاى آن حضرت

حق تعالى مى فرمايد( إِذْ قَالَ الْحَوَارِ‌يُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْ‌يَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَ‌بُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ ) (1) ((به يادآور وقتى را كه حواريان گفتند: اى عيسى پسر مريم! آيا مى تواند پروردگار تو كه فرو فرستد بر ما خوانى از آسمان؟)).

گفته اند كه: اين سؤ ال ايشان قبل از كامل شدن ايمان ايشان بود كه كمال قدرت الهى را نمى دانستند، يا آنكه مراد ايشان آن بود كه آيا مصلحت مى داند كه چنين كند؟ يا آنكه به معنى اطاعت باشد يعنى آيا اطاعت تو مى كند اگر اين سؤ ال بكنى؟.(2)

به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام منقول است كه: قرائت اهل بيتعليهم‌السلام (تستطيع ربك ) بوده است به صيغه خطاب و نصب ربك يعنى: آيا مى توانى اين سؤ ال را از پروردگار خود بكنى(3) ؟

( قَالَ اتَّقُوا اللَّـهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ) (4) ((عيسىعليه‌السلام گفت: بترسيد از خدا اگر ايمان به خدا و پيغمبر او داريد)) اين سؤ الها را مكنيد كه عاقبت اينها خوب نيست،( قَالُوا نُرِ‌يدُ أَن نَّأْكُلَ

____________________

1- سوره مائده: 112.

2- مجمع البيان 2/264.

3- مجمع البيان 2/264 با كمى اختلاف

4- سوره مائده: 112.

۳۲۴

مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ ) (1) ((گفتند: مى خواهيم بخوريم از آن مائده آسمانى و مطمئن شود دل ما و صاحب يقين گرديم به كمال قدرت پروردگار خود و به علم يقين بدانيم كه تو راست گفته اى آنچه به ما خبر داده اى و بوده باشيم بر اين مائده از گواهان )) كه شهادت دهيم چنين معجزه اى از تو به ظهور آمده

( قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْ‌يَمَ اللَّـهُمَّ رَ‌بَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِ‌نَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْ‌زُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ‌ الرَّ‌ازِقِينَ ) (2) ((گفت عيسى بن مريم: خداوندا اى پروردگار ما! فرو فرست بر ما مائده اى و خوان نعمتى از آسمان كه بوده باشد روز نازل شدن آن عيدى براى اول ما و آخر ما - يعنى براى آنها كه در زمان ما هستند و آنها كه بعد از ما بيايند، يا بخورند از آن مائده اول و آخر ما - و آيتى و معجزه اى باشد از جانب تو بر كمال قدرت تو و حقيقت پيغمبرى تو، و روزى كن ما را آن مائده - يا شكر آن مائده را - و تو بهترين روزى دهندگانى.

مروى است كه: در روز يكشنبه مائده نازل شد و به اين سبب نصارى آن روز را عيد كردند.(3)

( قَالَ اللَّـهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَن يَكْفُرْ‌ بَعْدُ مِنكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَّا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِّنَ الْعَالَمِينَ ) (4) ((فرمود خداوند عالميان: بدرستى كه من مى فرستم بر شما آن مائده را پس هر كه كافر شود بعد از آن از شما - يا كفران نعمت كند - پس بدرستى كه عذاب مى كنم او را عذابى كه نكنم چنان عذاب احدى از عالميان را)).

و در حديث معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: چون مائده بر عيسىعليه‌السلام نازل شد امر نمود حواريان را كه: مخوريد از آن مائده تا شما را مرخص گردانم، پس بك مرد از ايشان خورد از آن مائده، پس بعضى از حواريان گفتند: اى روح الله! فلان شخص خورد از آن مائده، عيسىعليه‌السلام از او پرسيد: خوردى؟ گفت: نه! ساير حواريان گفتند:

____________________

1- سوره مائده: 113.

2- سوره مائده: 114.

3- مجمع البيان 2/266.

4- سوره مائده: 115.

۳۲۵

خورد، عيسىعليه‌السلام فرمود: چون برادر مؤ من تو انكار كند امرى را و خود ديده باشى تكذيب ديده خود بكن و تصديق او بكن.(1)

به سند معتبر از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: مائده اى كه بر بنى اسرائيل نازل شد به زنجيرهاى طلا از آسمان آويخته بود و نه رنگ طعام و نه گرده نان در آن بود.(2)

و به روايت ديگر: نه ماهى و نه گرده نان بود.(3) به سند معتبر از حضرت امام رضاعليه‌السلام منقول است كه: چون مائده نازل شد و ايمان نياوردند، مسخ شد به صورت خوك.(4) و به روايت ديگر: به صورت ميمون و خوك.(5) و در حديث معتبر از حضرت امام موسىعليه‌السلام منقول است كه: خنازير جماعتى از گازران بودند كه تكذيب كردند به مائده آسمان و به صورت خوك شدند.(6)

و در تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام مذكور است كه: حق تعالى مائده بر عيسىعليه‌السلام فرستاد و بركت داد در چند گرده نان و چند ماهى كه چهار هزار و هفتصد كس از آن خوردند و سير شدند.(7) و باز در آن تفسير مذكور است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: چون قوم عيسىعليه‌السلام از خدا سؤ ال كردند كه مائده بر ايشان نازل شود و نازل شود و ايشان كفران كردند، خدا ايشان را مسخ كرد به چهار صد نوع از حيوان مانند خوك و ميمون و خرس و گربه و بعضى از مرغان و بعضى از حيوانات دريا و صحرا.(8) و على بن ابراهيمرحمه‌الله روايت كرده است كه: چون مائده بر ايشان نازل مى شد بر سر آن جمع مى شدند و همه مى خوردند تا سير مى شدند، پس اغنيا و متكبران ايشان گفتند:

____________________

1- تفسير عياشى 1/350.

2- تفسير عياشى 1/350.

3- قصص الانبياء راوندى 185.

4- تفسير عياشى 1/351.

5- تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام 565؛ تفسير قمى 1/190.

6- تفسير عياشى 1/351.

7- تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام 195.

8- تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام 565.

۳۲۶

نمى گذاريم كه مردم پست و فقير از مائده بخورند، پس حق تعالى مائده را برد به آسمان و ايشان را مسخ كرد به صورت ميمون و خوك.(1)

و شيخ طبرسىرحمه‌الله نقل كرده است كه: خلاف كرده اند در كيفيت نزول مائده و آنچه در آن مائده بود:

از عمار بن ياسر منقول است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده: مائده اى كه نازل شد نان و گوشت بود، زيرا كه از عيسىعليه‌السلام سؤ ال كردند طعامى را كه آخر نشود و از آن بخورند، پس حق تعالى به ايشان گفت: اين نعمت براى شما خواهد بود تا خيانت نكنيد و مخفى نكنيد و برنداريد و ذخيره نكنيد، كه اگر چنين كنيد معذب خواهيد شد، پس در همان روز خيانت كردند.

و از ابن عباس منقول است كه حضرت عيسىعليه‌السلام به بنى اسرائيل گفت: سى روز روزه بداريد و بعد از آن هر چه خواهيد از خدا بطلبيد تا به شما عطا فرمايد، پس سى روز روزه داشتند و چون فارغ شدند گفتند: اى عيسى! اگر براى مخلوقى كار مى كرديم به ما طعامى مى داد و ما سى روز روزه داشتيم و گرسنگى كشيديم پس دعا كن خدا مائده اى از آسمان براى ما بفرستد، پس ملائكه مائده اى براى ايشان آوردند كه هفت گرده نان و هفت ماهى در آن بود و نزد ايشان گذاشتند تا همه خوردند.

و از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام نيز اين مضمون منقول است.

و روايت ديگر آن است كه: هر طعامى در مائده بود بجز گوشت؛ به روايت ديگر: بجز نان و گوشت؛ و به روايت ديگر: بغير از ماهى و گوشت؛ به روايت ديگر آن است كه: ماهى بود و مزه هر طعامى در آن بود؛ و به روايت ديگر آنكه: ميوه اى بود از ميوه هاى بهشت؛ و روايت كرده اند كه: هر بامداد و پسين بر ايشان نازل مى شد مانند من و سلوى.

و از سلمان فارسىرحمه‌الله منقول است كه: عيسىعليه‌السلام هرگز تتبع عيوب مردم نكرد و هرگز بلند بر روى كسى سخن نگفت و هرگز در خنده قهقهه نكرد و هرگز مگسى را از روى خود دور نكرد و هرگز بينى خود را از چيز بدبوئى نگرفت و هرگز بازى و فعل عبث نكرد،

____________________

1- تفسير قمى 1/190.

۳۲۷

و چون حواريان از آن حضرت سؤ ال كردند كه مائده بر ايشان نازل شود، جامه پشمينه پوشيد و گريست و دعا كرد براى نزول مائده، پس سفره سرخى در ميان هوا از آسمان فرود آمد و ايشان مى ديدند و در اندك زمانى نزد ايشان فرود آمد، پس عيسىعليه‌السلام گريست و عرض كرد: خداوندا! بگردان مرا از شكر كنندگان، خداوندا! اين مائده را رحمت گردان و سبب عذاب و عقوبت مگردان پس يهودان كه منكر آن حضرت بودند امر غريبى مشاهده كردند كه هرگز نديده بودند و بوى خوشى از آن مائده استشمام كردند كه هرگز چنين بوئى به دماغ ايشان نرسيده بود. پس عيسىعليه‌السلام برخاست و وضو ساخت و نماز طولانى بجا آورد و دستمال را از روى مائده برگرفت و گفت: بسم الله خير الرازقين، پس ديدند ماهى بريانى در ميان آن خوان بود كه فلس نداشت و روغن از آن مى ريخت و نزد سرش نمكى گذاشته بود و نزد دمش سركه گذاشته بود و دورش انواع سبزيها بود بجز گندنا(1) و پنج گرده نان در خوان بود كه بر روى يكى زيتون بود، و بر روى دوم عسل، و بر روى سوم روغن، و بر روى چهارم پنير، و بر روى پنجم كباب.

پس شمعون عرض كرد: اى روح الله! اين از طعام دنيا است يا از طعام آخرت؟

فرمود: از هيچيك نيست بلكه خدا به قدرت كامله خود در اين وقت آفريد، بخوريد از آنچه سؤ ال كرديد تا خدا اعانت كند شما را و از فضل خود زياده كند نعمت شما را.

پس حواريان عرض كردند: يا روح الله! امروز يك آيت ديگر مى خواهيم كه از تو ظاهر شود.

عيسىعليه‌السلام فرمود: اى ماهى! زنده شو به اذن خدا؛ پس ماهى به حركت آمد و فلس و خار آن برگشت و ايشان را از مشاهده آن حال غريب دهشتى عارض شد! پس عيسىعليه‌السلام فرمود: چرا چيزى چند سؤ ال مى كنيد كه چون به شما مى دهند كراهت داريد از آن؟ چه بسيار مى ترسم كه شما كارى بكنيد كه به عذاب الهى معذب شويد. پس عيسىعليه‌السلام فرمود: ای ماهی! برگرد به حالتی که بودی به امر خدا، باز ماهی بریان شد چنانچه بود.

عرض کردند: ای روح الله! تو اول بخور از این ماهی تا ما بعد از تو بخوریم.

____________________

1- گندانا به معنى تره است.

۳۲۸

پس عیسیعليه‌السلام عرض کرد: پناه مى برم به خدا از آنكه من از اين ماهى بخورم، بلكه هر كه سؤ ال كرده است بخورد، پس ترسيدند از خوردن آن، حضرت عيسى فقيران و محتاجان و بيماران و صاحبان دردهاى مزمن را طلبيد و فرمود كه از آن مائده بخورند، و فرمود: بخوريد كه بر شما گوارا است و بر ديگران بلا است! پس هزار و سيصد نفر از فقيران و بيماران در آن روز از آن مائده خوردند و سير شدند و از ماهى هيچ كم نشد، پس مائده پرواز كرد و بسوى آسمان بلند شد و ايشان مى ديدند تا از نظرشان غائب شد، پس هر بيمارى كه در آن روز از مائده خورد صحيح شد و هر مريضى كه خورد مرضش زائل شد و هر پريشانى كه خورد غنى و مالدار شد، و پشيمان شدند آنها كه نخوردند، و هرگاه نازل مى شد اغنيا و فقرا بر سر آن مائده ازدحام مى كردند، پس عيسىعليه‌السلام ميان ايشان به نوبه مقرر فرمود كه يك روز اغنيا بخورند و يك روز فقرا، و چهل روز مائده نازل شد كه چاشت مى آمد تا ظهر برپا بود كه از آن مى خوردند، و چون ظهر مى شد بالا مى رفت و سايه اش را مى ديدند تا از ايشان پنهان مى شد، و يك روز مى آمد و يك روز نمى آمد.پس حق تعالى وحى نمود بسوى عيسىعليه‌السلام كه: مائده مرا از براى فقرا قرار ده و اغنيا را از آن منع كن، پس اغنيا در خشم شدند و شك كردند در مائده و مردم را به شك مى انداختند، پس حق تعالى وحى فرمود كه: من بر تكذيب كنندگان شرطى كرده ام كه هر كه كافر شود بعد از نزول مائده او را عذابى كنم كه احدى از عالميان را مثل آن عذاب نكرده باشم.عيسىعليه‌السلام عرض كرد: پروردگارا! اگر ايشان را عذاب كنى بندگان تواند، و اگر بيامرزى ايشان را پس توئى عزيز حكيم؛ پس سيصد و سى و سه نفر ايشان را مسخ كرد كه شب در رختخواب خود خوابيده بودند با زنان خود در خانه هاى خود، و چون صبح شد خوك شده بودند و در راهها و مزبله ها مى گشتند و عذره مى خوردند، و چون مردم اين را ديدند ترسيدند و گريان به نزد عيسىعليه‌السلام آمدند، و اهل آنها كه مسخ شده بودند بر آنها مى گريستند، پس سه روز ماندند و بعد از آن هلاك شدند.(1)

____________________

1- مجمع البيان 2/266.

۳۲۹

فـصـل پـنـجـم در بـيـان وحـى هـائى اسـت كه بر حضرت عيسىعليه‌السلام نازل گرديده و مواعظ و حكمتهائى كه از آن حضرت صادر شده است

حق تعالى مى فرمايد( وَإِذْ قَالَ اللَّـهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْ‌يَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَـٰهَيْنِ مِن دُونِ اللَّـهِ ) (1) ((يادآور وقتى را كه خدا گفت: اى عيسى پسر مريم! آيا تو گفتى به مردم كه: بگيريد مرا و مادر مرا دو خدا بغير از خداوند عالميان؟)).

در احاديث معتبره از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادقعليهما‌السلام منقول است كه: خدا اين سخن را هنوز به عيسىعليه‌السلام خطاب نكرده است، و بعد از اين در قيامت خطاب خواهد كرد در وقتى كه نصارى را با آن حضرت حاضر گرداند براى اتمام حجت بر نصارى كه آنچه مى گويند بر عيسى افترا كرده اند و او نگفته است، و اين سؤ ال را از عيسى خواهد كرد با آنكه خود بهتر مى داند كه او نگفته است، و حق تعالى هر امر واقع شدنى را كه بيان مى فرمايد به عنوان امر واقع شده و گذشته تعبير مى نمايد.(2)

( قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ ) (3) ((عيسى گفت - يعنى گويد -: پاك مى دانم تو را و منزه مى دانم از آنكه تو را در خداوندى شريكى بوده باشد و نيست مرا كه بگويم چيزى را كه حق و سزاوار نيست مرا گفتن آن،))( إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ

____________________

1- سوره مائده: 116.

2- تفسير قمى 1/190 و تفسير عياشى 1/351.

3- سوره مائده: 116.

۳۳۰

عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ) (1) ((اگر من گفته ام آن را پس مى دانى تو آن را، و مى دانى آنچه در نفس من است - يعنى در خاطر خود پنهان كرده ام - و من نمى دانم آنچه تو پنهان كرده اى از معلومات خود از مردم - و اطلاق نفس در خدا مجاز است - بدرستى كه توئى بسيار داناى غيبها)).

به سند معتبر از امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است در تفسير اين آيه كريمه كه: اسم اعظم خدا هفتاد و سه اسم است و حق تعالى يك اسم را پنهان كرده است كه به هيچكس تعليم ننموده است، و هفتاد و دو اسم را به آدمعليه‌السلام تعليم داده بود و پيغمبران از او به ميراث بردند تا به عيسىعليه‌السلام رسيد، پس اين است معنى قول عيسىعليه‌السلام كه: مى دانى آنچه در نفس من است يعنى هفتاد و دو اسم كه تو تعليم من كرده اى، و من نمى دانم آنچه در نفس توست يعنى آن يك اسم كه مخصوص خود گردانيده اى.(2)

مؤ لف گويد: اين حديث مخالفت دارد با احاديث ديگر بسيار كه گذشت و خواهد آمد كه دانستن آن هفتاد و دو اسم مخصوص پيغمبر آخر الزمانصلى‌الله‌عليه‌وآله و اوصياى معصومين اوست مگر آنكه اين اسماء غير آن اسماء بوده باشد و الله يعلم.

( مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْ‌تَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ رَ‌بِّي وَرَ‌بَّكُمْ ) (3) ((نگفتم مر ايشان را مگر آنچه مرا امر كردى به آن كه: عبادت كنيد خدا را كه پروردگار من و پروردگار شما است،))( وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّ‌قِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ) (4) ((و بودم من بر ايشان گواه مادام كه در ميان ايشان بودم پس چون مرا بردى از ميان ايشان تو و گواه و مطلع بر احوال ايشان بودى و تو بر همه چيز گواهى و مطلعى )).

( إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ‌ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) (5) ((اگر عذاب كنى

____________________

1- سوره مائده: 116.

2- تفسير عياشى 1/351.

3- سوره مائده: 117.

4- سوره مائده: 117.

5- سوره مائده: 118.

۳۳۱

ايشان را پس ايشان بندگان تواند، و اگر بيامرزى ايشان را پس بدرستى كه توئى عزيز و غالب بر هر چه اراده كنى و دانائى به حكمتها و مصلحتها)).

و به سند معتبر از امام جعفر صادقعليه‌السلام منقول است كه: انجيل در شب سيزدهم ماه رمضان نازل شد.(1)

و در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه: در شب دوازدهم نازل شد.(2)

مؤ لف گويد: شايد حديث اول محمول باشد بر نازل شدن بيت المعمور، چنانچه اول حديث به آن اشعارى دارد.

از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله منقول است كه: انجيل يكجا نازل شد نوشته در الواح.(3)

و به سند معتبر از حضرت امام رضاعليه‌السلام منقول است كه: چون در مجلس ماءمون با علماى هر ملت حجت تمام كرد، به جاثليق كه عالم نصارى بود فرمود: اين نصرانى! آيا خوانده اى در انجيل كه عيسىعليه‌السلام گفت: من مى روم بسوى پروردگار خود و پروردگار شما بارقليطا خواهد آمد بعد از من، و اوست كه شهادت خواهد داد براى من به حق چنانچه من شهادت دادم از براى او، و اوست كه تفسير و بيان خواهد كرد براى شما هر چيزى را، و اوست كه ظاهر خواهد كرد فضيحتهاى امتها را، و اوست كه عمود كفر را خواهد شكست؟

پس جاثليق گفت: هر چه از انجيل ذكر كنى، ما به آن اقرار داريم.

فرمود: آيا آنچه گفتم در انجيل هست؟

گفت: بلى.

حضرت فرمود: اى جاثليق! آيا مرا خبر نمى دهى كه انجيل شما كه ناپيدا شد آن را نزد كى يافتيد و كى آن را براى شما وضع كرد؟

گفت: ما يك روز انجيل را نيافتيم، و بعد از آن تر و تازه آن را يافتيم كه يوحنا و متى از

____________________

1- كافى 2/629.

2- كافى 4/157؛ من لا يحضره الفقيه 2/159.

3- علل الشرايع 470؛ اختصاص 44.

۳۳۲

براى ما بيرون آوردند!

حضرت فرمود: چه بسيار كم مى دانى سر انجيل و علماى انجيل را، اگر چنين باشد كه تو مى گوئى پس چرا اختلاف داريد شما در انجيل؟ و نيست اختلاف مگر در انجيلى كه در دست شماست، اگر باقى مى بود بر همان نحو كه اول نازل شده بود اختلاف نمى كرديد در آن و ليكن من افاده مى نمايم براى تو سر اختلاف انجيل را: بدان كه چون انجيل اول ناپيدا شد جمع شدند نصارى بسوى علماى خود و گفتند: عيسى كشته شد و انجيل ناپيدا شد و شما علمائيد چه مصلحت مى دانيد؟

پس الوقا و مرقابوس گفتند: انجيل در سينه ماست، ما در هر روز يكشنبه يك سفر را براى شما بيرون مى آوريم؛ پس محزون و غمگين مباشيد و معبدهاى خود را خالى نگذاريد كه تا در هر روز يكشنبه يك سفر انجيل را از براى شما مى خوانيم تا همه جمع شود! پس الوقا و مرقابوس و يوحنا و متى نشستند اين انجيل را براى شما وضع كردند بعد از آنكه انجيل اول ناپيدا شد، اين چهار نفر شاگردان گذشتگان بودند، آيا دانسته اى اى جاثليق اين را؟

جاثليق گفت: من اين را نمى دانستم، الحال دانستم و بر من ظاهر شد از زيادتى علم تو به انجيل، و شنيدم از تو چيزى چند از آنها كه مى دانستم كه دلم شهادت مى دهد كه آنچه تو مى گوئى حق است.

پس حضرت به ماءمون و حاضران مجلس فرمود: گواه باشيد بر آنچه او گفت.

گفتند: گواه شديم.

پس رو كرد به جاثليق و فرمود: بحق عيسى و مادرش بگو كه آيا مى دانى كه متى گفته است: مسيح پسر داود پسر ابراهيم پسر اسحاق پسر يعقوب پسر يهودا پسر خضرون است؛ و مرقابوس در نسب آن حضرت گفته است: عيسى پسر مريم است و او كلمه خداست كه او را حلول فرمود در جسد آدمى پس انسان شد؛ الوقا گفته است: عيسى بن مريم و مادرش دو انسان بودند از گوشت و خون پس داخل شد بر ايشان روح القدس، پس تو مى گوئى كه عيسى بر نفس خود شهادت داده است كه به حق و راستى مى گويم به

۳۳۳

شما كه بالا نمى رود به آسمان مگر كسى كه از آسمان فرود آمده باشد مگر شتر سوارى كه خاتم پيغمبران است كه او به آسمان بالا خواهد رفت و فرود خواهد آمد، پس چه مى گوئى در اين قول؟

جاثليق گفت: اين قول گفته عيسى است، ما انكار نمى كنيم.

فرمود: چه مى گويى در گواهى الوقا و مرقابوس و متى كه بر عيسى داده اند آنچه به او نسبت داده اند؟

جاثليق گفت: دروغ بسته اند بر عيسى!

حضرت فرمود: اى قوم! نشنيده ايد كه ستايش ايشان كرد و گفت: ايشان علماى انجيلند و گفته ايشان حق است؟

پس جاثليق گفت: اى عالم مسلمانان! مى خواهم مرا معاف دارى از امر اين گروه

باز بعد از مناظرات بسيار، حضرت از او پرسيد: آيا در انجيل نوشته است كه پسر زن نيكوكار خواهد رفت و بارقليطا بعد از او خواهد آمد، و او سبك خواهد كرد تكليفهاى دشوار را و تفسير خواهد كرد براى شما هر چيز را و گواهى خواهد داد براى من چنانچه من گواهى دادم براى او، من مثلها براى شما آوردم و او تأويل آنها را براى شما خواهد آورد، آيا ايمان مى آوريد كه اين در انجيل است؟

جاثليق گفت: بلى.(1)

در حديث موثق از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: از جمله مواعظى كه حق تعالى به عيسىعليه‌السلام وحى فرمود اين بود كه:

اى عيسى! منم پروردگار تو و پروردگار پدران تو، نام من واحد است، و منم يگانه كه تنها همه چيز را خلق كردم و همه چيز را از صنع من است و همه خلق در قيامت بسوى من بر مى گردند.

اى عيسى! توئى مسيح و با بركت به امر من، و تو خلق مى كنى از گل مانند هيئت مرغ

____________________

1- عيون اخبار الرضا 1/162؛ توحيد شيخ صدوق 424؛ احتجاج 2/411.

۳۳۴

به اذن من، و تو زنده مى كنى مردگان را به كلام من، بسوى من رغبت نما و از عقاب من ترسان باش كه پناهى نمى يابى از عذاب من من مگر آنكه بسوى من آئى.

اى عيسى! وصيت مى كنم تو را وصيت كسى كه مهربان باشد بر تو به رحمت در وقتى كه لازم شده است براى تو از جانب من دوستى به سبب آنكه طلب كردى امرى چند را كه موجب خشنودى من است، پس تو را با بركت گردانيدم در بزرگى و خردسالى و در هر جا كه باشى گواهى مى دهم كه تو بنده من و پسر كنيز منى. اى عيسى! مرا نزديك دان به خود چنانچه آنچه در خاطر تو مى گذرد به تو نزديك است، و ياد كن مرا براى ذخيره آخرت خود، و تقرب جو بسوى من به كردن نوافل و سنتها، و بر من توكل كن تا كارهاى تو را بسازم، و بر غير من اعتماد مكن كه كارهاى تو را به او گذارم و يارى تو نكنم. اى عيسى! صبر كن بر بلاهاى من و راضى باش به قضاهاى من و چنان باش كه من مى خواهم كه چنان باشى، بدرستى كه من مى خواهم اطاعتم كنند و معصيت من نكنند.

اى عيسى! زنده دار ياد مرا به زبان خود و جا ده محبت مرا در دل خود.

اى عيسى! بيدار و آگاه باش در ساعتهايى كه مردم در خواب غفلتند، و بيان كن براى مردم لطايف حكمتهاى مرا. اى عيسى! رغبت كننده باش به ثواب من و ترسان باش از عذاب من، و بميران دل خود را از خواهش شهوتهاى دنيا به ترس از من.

اى عيسى! شبها را رعايت كن براى طلب خشنودى من، و روزها را به تشنگى بگذران به روزه داشتن براى روز حاجت خود نزد من.

اى عيسى! سعى كن در نيكيها به قدر طاقت خود تا معروف گردى به نيكى به هر جانب كه متوجه شوى.!

اى عيسى! حكم كن در ميان مردم به آنچه به جهت خير خواهى ايشان به تو وحى كرده ام و حكم مرا در ميان ايشان برپا دار، بتحقيق كه فرستاده ام براى تو كتابى را كه شفا بخشنده سينه ها است از مرضهاى شك و شبهه شيطان

۳۳۵

اى عيسى! به راستى مى گويم كه ايمان نمى آورد به من كسى از خلق من مگر آن كه خاشع و گريان مى شود براى من، و خاشع نمى شود براى من مگر آن كه اميد مى دارد از من ثواب مرا، پس گواه مى گيرم تو را كه او ايمن است از عقاب من تا تغيير ندهد دين مرا و بدل نكند سنت مرا.

اى عيسى پسر بكر منقطع از دنيا و متوسل به حق تعالى - يعنى پسر مريم -! بر خود گريه كن گريه كردن كسى كه وداع اهل خود كرده باشد در دنيا و دنيا را دشمن داشته باشد و براى اهلش گذاشته باشد، و نباشد رغبت او مگر در آنچه نزد خداست از ثواب آخرت.

اى عيسى! با اين ترك دنيا كه گفتم بايد كه سخن خود را نرم كنى با مردم، و به هر كه برسى سلام بكنى، و بيدار باشى در وقتى كه ديده هاى نيكان نيز در خواب است براى حذر كردن از زلزله هاى شديد و هولهاى عظيم روز قيامت در وقتى كه نفع نمى بخشد نه اهل و نه فرزندى و نه مال

اى عيسى! سرمه كش ديده خود را به ميل اندوه در هنگامى كه اهل بطالت مى خندند.

اى عيسى! با خشوع باش و صبر كننده باش، پس خوشا حال تو اگر برسد به تو آنچه وعده داده ام صبر كنندگان را.

اى عيسى! هر روز تعلقى از تعلقهاى دنيا را از خود دور كن تا آخر بر تو دشوار نباشد ترك دنيا، بچش از دنيا آنچه مزه اش برطرف شده است، پس به راستى مى گويم كه در دست تو نيست مگر همان ساعت و روزى كه در ميانش هستى، پس اكتفا كن از دنيا به قدر كفاف و سعى كن در تحصيل توشه آخرت خود و اكتفا كن به جامه هاى درشت و طعامهاى بى مزه، زيرا كه مى بينى آنچه مى پوشى و مى خورى آخر به چه چيز منتهى مى شود و مى پرسند آنچه را متصرف مى شوى از دنيا كه از كجا بهم رسانيدى و در كجا صرف كردى؟

اى عيسى! بدرستى كه از تو سؤ ال خواهم كرد در قيامت، پس رحم كن بر ضعفا چنانچه من بر تو رحم مى كنم و قهر و زجر بر يتيمان مكن.

اى عيسى! گريه كن بر نفس خود در نماز، و نقل نما قدمهاى خود را بسوى جاهاى نماز، و به من بشنوان صداى لذيذ خود را به ذكر من، زيرا كه احسان من بر تو بسيار است.

۳۳۶

اى عيسى! بسا امتها را هلاك كردم به گناهى چند كه تو را از آنها نگاهداشتم.

اى عيسى! مدارا كن با ضعيفان و ديده ناتوان خود را به آسمان بگشا و مرا دعا كن كه من به تو نزديكم، و دعا مكن مرا مگر با تضرع و فراغ خاطر از ياد غير من كه اگر چنين مرا بخوانى اجابت تو مى كنم.

اى عيسى! اين دنياى فانى را نپسنديدم براى ثواب آنها كه پيش از تو بودند، و نه بارى عقاب آنها كه انتقام از ايشان كشيدم، بلكه ثواب و عقاب هر دو را به آخرت انداختم كه ابدى است و زوال ندارد.

اى عيسى! تو فانى مى شوى و من باقى مى مانم، و از جانب من است روزى تو و نزد من است وقت مردن تو و بسوى من است بازگشت تو و بر من است حساب تو، پس از من سؤ ال كن و از غير من سؤ ال مكن، و نيكو مرا دعا كن تا به نيكو تو را اجابت كنم.

اى عيسى! چه بسيارند آدميان و چه كمند صبر كنندگان چنانچه درخت بسيار است و درختى كه ميوه اش نيكو باشد كم است، پس تو را فريب ندهد خوشايندگى درختى تا ميوه اش را نچشى، يعنى از نيكى ظاهر مردم فريب مخور تا اخلاق و اعمال ايشان را امتحان نكنى.

اى عيسى! فريب ندهد تو را حال كسى كه تمرد و نافرمانى من مى كند و روزى مرا مى خورد و عبادت غير مرا مى كند پس مرا مى خواند نزد شدتها و بلاها، و من دعاى او را مستجاب مى كنم پس باز برمى گردد به شرك و گناه خود و ترك گناه خود نمى كند، آيا بر من تمرد مى كند يا غضب مرا متعرض مى شود؟! پس سوگند مى خورم بذات مقدس خود كه او را بگيرم گرفتنى كه مفرى و گريزگاهى از آن نداشته باشد و پناهى بجز من نيابد، به كجا مى گريزد از آسمان و زمين من؟!

اى عيسى! بگو مر ستمكاران بنى اسرائيل را كه: نخوانيد مرا و حال آنكه حرامها را در زير بغل خود گرفته ايد و بتها را در خانه هاى خود گذاشته ايد، يعنى مالها و فرزندان و زنان خود را بت خود گردانيده ايد و آنها را بر رضاى خدا اختيار مى كنيد، بدرستى كه من سوگند خورده ام كه هر كه مرا بخواند اجابت او بكنم و با اين حال كه مرا بخوانند اجابت من

۳۳۷

لعنت خواهد بود بر ايشان تا پراكنده شوند.

اى عيسى! چند نظر جميل بسوى ايشان كنم و انتظار ايشان كشم و ايشان را به درگاه خود طلبم و اين گروه در غفلت باشند و بازگشت بسوى من نكنند، و سخنهاى حق از دهان ايشان بيرون مى آيد و دل ايشان از آن خبر ندارد، و متعرض غضب من مى شوند به گناهان و اظهار محبت مى نمايند نسبت به مؤ منان

اى عيسى! بايد كه زبان تو در آشكار و پنهان يكى باشد، همچنين دل تو ديده تو بايد كه بسوى رضاى آنكه او را دوست مى دارى نظر كند، بپيچ دل و زبان خود را از حرام و بپوش ديده خود را از آنچه خيرى در آن نيست، بسا كسى كه يك نظر كند و آن نظر كردن در دلش تخم شهوتى بكارد و آن شهوت او را هلاك گرداند.

اى عيسى! رحيم و مهربان باش و چنان باش براى بندگان من كه مى خواهى بندگان من با تو چنان باشند، و بسيار ياد كن مردن و مفارقت كردن اهل و فرزندان خود را، و مشغول لهو و امور باطل مشو كه لهو صاحبش را فاسد مى گرداند، و غافل مشو از ياد من كه غافل از من دور است؛ ياد كن مرا به اعمال شايسته تا تو را ياد كنم به رحمت و ثواب خود.

اى عيسى! توبه كن بسوى من بعد از گناه و مرا به اعمال شايسته ياد كن و به ياد توبه كنندگان بياور و ايمان بياور به آنكه توبه را قبول مى كنم، و نزديكى بجو بسوى مؤ منان و امر كن ايشان را كه مرا بخوانند با تو؛ و زنهار مگذار كه دعاى مظلومى در درگاه من بلند شود كه قسم بذات مقدس خود خورده ام كه از براى دعاى او درى از آسمان بگشايم و دعاى او را مستجاب گردانم اگر چه بعد از مدتى باشد.اى عيسى! بدان كه مصاحب بد گمراه مى كند و همنشين بد هلاك مى كند، پس بدان كه با كى همنشينى مى كنى و اختيار كن براى خود برادران از مؤ مناناى عيسى! توبه كن بسوى من كه بر من عظيم و بزرگ نمى نمايد آمرزش گناهان، و منم رحيمترين رحيمان

اى عيسى! عمل كن از براى نفس خود در مهلتى كه يافته اى از اجل خود پيش از آنكه بميرى و ديگرى از براى تو نكند، بدرستى كه من جزا مى دهم به حسنه چندين برابر آن، و

۳۳۸

گناه، صاحبش را هلاك مى كند، و پيشى گير و سعى نما در اعمال صالحه چه بسيار مجلسى هست كه چون اهلش برمى خيزند از عذاب جهنم آزاد شدند.

اى عيسى!ترك نما دنياى منقطع را و راه رو در اثر منزلهاى آنها كه پيش از تو بوده اند، و ايشان را بخوان و با ايشان راز بگو، آيا از ايشان صدائى مى شنوى؟! پس از احوال ايشان پند بگير و بدان كه بزودى تو با ساير زندگان به ايشان ملحق خواهيد شد.

اى عيسى! بگو به آنها كه تمرد مى كنند به معصيت من و مداهنه مى كنند با اهل معاصى كه متوقع عقوبت من و منتظر هلاك شدن باشند كه عنقريب مستاءصل خواهند شد با هلاك شدگان ديگر، خوشا حال تو اى پسر مريم پس خوشا حال تو اگر اخذ كنى به آدابى كه امر فرموده است تو را به آنها خداوند تو كه رحيم و مهربان است بر تو و ابتدا كرده است تو را به نعمت پيش از آنكه بطلبى از نهايت كرم خود، و در هر شدنى و بلائى فريادرس توست، پس معصيت او مكن.

اى عيسى! بدرستى كه حلال نيست تو را معصيت من، بتحقيق كه عهد كردم بسوى تو چنانچه عهد كردم بسوى پيغمبرانى كه پيش از تو بودند و من بر اين عهد از گواهانم.

اى عيسى! گرامى نداشته ام خلقى را به مثل دين خود، و انعام نكرده ام بر كسى به مثل رحمت خود.

اى عيسى! به آب بشوى طاهر خود را و دوا كن به حسنات و طاعات دردهاى باطن خود را، زيرا كه بازگشت تو بسوى من است.

اى عيسى! عطا نمودم به تو آنچه انعام فرموده ام به آن بر تو فراوان بى آنكه آن را مكدر گردانم به بلائى يا معصيتى، و از تو قرضى طلبيدم براى نفع تو پس بخل ورزيدى تا هلاك شدى.

مؤ لف گويد: اين خطاب و بعضى از خطابهاى ديگر اگر چه به حسب ظاهر با عيسىعليه‌السلام است، اما مراد امت آن حضرت است.

اى عيسى! خود را زينت ده به دين حق و به دوستى مساكين و درويشان و راه رو به روى زمين به هموارى و شكستگى، و در هر بقعه زمين نماز كن كه همه پاك است.

۳۳۹

اى عيسى! كمر ببند براى عبادت من كه هر چه آمدنى است - يعنى مرگ - نزديك است، و بخوان كتاب مرا با طهارت و وضو، و بشنوان به من از خود صداى حزينى.

اى عيسى! خيرى نيست در لذتى كه دائم نباشد و در عيشى كه از صاحبش زايل شود.

اى پسر مريم! اگر ببيند ديده تو آنچه من مهيا نموده ام از براى دوستان شايسته خود، هر آينه بگدازد دل تو و هلاك شود نفس تو از شوق آنها؛ مثل خانه آخرت خانه اى نيست، در آنجا مجاورت مى نمايند با پاكان و داخل مى شوند بر ايشان ملائكه مقربان، و از جميع احوال قيامت ايمنند اهل آن خانه و آن خانه اى است كه نعيم آن متغير نمى شود و از اهلش زايل نمى شود.

اى پسر مريم! رغبت نما در تحصيل خانه آخرت با آنها كه رغبت مى نمايند در آن، زيرا كه آن خانه نهايت آرزوى آرزو كنندگان است و ديدنش خوشايند است، خوشا حال تو اى پسر مريم اگر بوده باشى از عمل كنندگان براى آن و داخل شوى در آن خانه با پدران خود آدم و ابراهيمعليهما‌السلام در باغستانها و نعيمهايى كه هرگز نخواهى بدل نمود آنها را به نعمت ديگر يا از آن خانه منتقل شوى به خانه ديگر، چنين جزا مى دهم پرهيزكاران را.

اى عيسى! بگريز بسوى من با آنها كه مى گريزند از آتشى كه پيوسته زبانه اش بلند است، و آتشى كه داراى غلها و زنجيرها و عذابها است، و هرگز نسيمى داخل آن نمى شود و هرگز غمى از آن بيرون نمى رود، و قطعه ها است مانند قطعه هاى شب تار همه از ظلمت هر كه از آن نجات يابد فايز و رستگار است، و نجات نمى يابد از آن كسى كه از هلاك شدگان باشد، و آن خانه جباران و از حد بدر روندگان و ستمكاران است، و جاى هر درشت بدخو و هر فخر كننده متكبر است.

اى عيسى! بد خانه اى است جهنم براى كسى كه بسوى آن ميل نمايد، و بد قرارگاهى است خانه ظالمان، امر مى كنم تو را كه در حذر باشى از شر نفس خود، پس دانا و بينا باش به عظمت و قهر من.

اى عيسى! هر جا كه باشى مترصد رحمت من و در ياد من باش و از عقاب من ترسان باش و گواهى بده كه من تو را خلق كرده ام و تو بنده منى و من تو را صورت بخشيده ام و از

۳۴۰